Forwarded from Linux Labdon
کاهش هزینه سیستمهای هوش مصنوعی با Semantic Caching
با رشد مدلهای زبانی بزرگ و پیشرفته، هزینه و زمان پاسخدهی هم به شدت افزایش پیدا کرده. مدلهایی مثل GPT-5 یا Claude برای کارهای پیچیده فوقالعادهاند، ولی استفاده از اونها هم پرهزینه و هم کند محسوب میشه. از طرف دیگه، AI Agentها واقعاً «توکنخور» هستن؛ یعنی برای انجام یک کار معمولاً چندین مرحله طی میکنن: تحقیق، برنامهریزی، عمل و بازتاب و تکرار. همین باعث میشه چندین بار با مدل تماس بگیرن و در نتیجه هزینه و تأخیر افزایش پیدا کنه و متنهای طولانیتر تولید بشه. برای مثال، یه بنچمارک اخیر از TheAgentCompany در ۲۰۲۵ نشون داده اجرای کامل یک Agent گاهی تا ۶.۸ دلار هزینه داره.
یکی از مشکلات اصلی در دنیای واقعی، تکراری بودن سوالهاست، مخصوصاً توی پشتیبانی مشتری. کاربران دائماً سوالهای مشابهی میپرسن: مثل «چطور پولم رو پس بگیرم؟» یا «شرایط بازگشت وجه چیه؟» و Agent مجبور میشه هر بار پاسخ رو از صفر تولید کنه. نتیجهش افزایش هزینه، طولانی شدن زمان پاسخ و فشار بیشتر روی سیستمهای RAG و زیرساختهاست.
در نگاه اول، ممکنه فکر کنیم کش کلاسیک کفایت میکنه. ایدهی کش ساده اینه که اگر یک سوال قبلاً پاسخ داده شده، دوباره سراغ مدل نریم. ولی مشکل اینجاست که کش سنتی دنبال Exact Match یا تطابق دقیق متنه. سوالهایی که از نظر معنی یکی هستن ولی عبارتهاشون فرق میکنه، مثل: «میخوام پولم رو پس بگیرم»، «چطور میتونم درخواست بازگشت وجه بدم؟» و «سیاست بازگشت پولتون چیه؟»، همه Cache Miss میشن و کش عملاً استفاده نمیشه.
اینجاست که Semantic Caching وارد میشه. به جای تطابق کلمهبهکلمه، کش به معنی و مفهوم جمله نگاه میکنه. مزیت اصلیش اینه که Recall و Hit Rate بالاتره و احتمال استفاده از کش و صرفهجویی خیلی بیشتر میشه. البته چالشش هم اینه که گاهی ممکنه جواب بیربط بده یا همون «False Positive» رخ بده.
روش کار Semantic Caching ساده است ولی هوشمندانه: ابتدا سوال کاربر به Embedding یا بردار عددی تبدیل میشه. بعد با بردارهای موجود در کش با Semantic Search مقایسه میشه. اگر فاصله معنایی کم باشه، پاسخ از کش برگردونده میشه؛ در غیر این صورت به RAG یا LLM میریم. در نهایت سوال و پاسخ جدید هم ذخیره میشه تا دفعه بعدی قابل استفاده باشه.
پیادهسازی Semantic Caching با چالشهایی همراهه؛ مثل دقت (Accuracy) که آیا کش جواب درست میده، کارایی (Performance) و میزان Cache Hit، سرعت سرویسدهی، آپدیتپذیری کش و اینکه آیا میتونیم کش رو گرم، تازهسازی یا پاکسازی کنیم. همچنین مشاهدهپذیری (Observability) مهمه تا بتونیم hit rate، latency، صرفهجویی هزینه و کیفیت کش رو بسنجیم.
معیارهای اصلی سنجش کش شامل Cache Hit Rate هست که نشون میده چند درصد درخواستها از کش پاسخ داده میشن و Precision/Recall/F1 Score که کیفیت و دقت پاسخها رو مشخص میکنه. برای بهبود دقت و کارایی کش هم میتونیم Threshold فاصله رو تنظیم کنیم، Reranker اضافه کنیم مثل Cross-encoder یا LLM-as-a-judge، از Fuzzy Matching برای تایپوها استفاده کنیم و فیلترهای اضافی مثل تشخیص پرسشهای زمانمحور (Temporal) یا تشخیص کد (Python، Java و…) اعمال کنیم تا سوالات اشتباه وارد کش نشن.
یه مثال واقعی از این تکنولوژی پروژه waLLMartCache در Walmart هست. اونها با نوآوریهایی مثل Load Balancer برای توزیع کش روی چند Node و Dual-tiered Storage که L1 = Vector DB و L2 = In-memory Cache مثل Redis هست، هم سرعت و هم دقت رو بالا بردن. Multi-tenancy هم باعث شده چند تیم یا اپلیکیشن از یک زیرساخت مشترک استفاده کنن. Decision Engine هم شامل تشخیص کد و زمانه و اگر سوال مناسب کش نباشه مستقیماً به LLM یا RAG میره. نتیجهش رسیدن به دقت نزدیک ۹۰٪ بوده.
<Reza Jafari/>
👉 https://t.iss.one/addlist/AJ7rh2IzIh02NTI0
با رشد مدلهای زبانی بزرگ و پیشرفته، هزینه و زمان پاسخدهی هم به شدت افزایش پیدا کرده. مدلهایی مثل GPT-5 یا Claude برای کارهای پیچیده فوقالعادهاند، ولی استفاده از اونها هم پرهزینه و هم کند محسوب میشه. از طرف دیگه، AI Agentها واقعاً «توکنخور» هستن؛ یعنی برای انجام یک کار معمولاً چندین مرحله طی میکنن: تحقیق، برنامهریزی، عمل و بازتاب و تکرار. همین باعث میشه چندین بار با مدل تماس بگیرن و در نتیجه هزینه و تأخیر افزایش پیدا کنه و متنهای طولانیتر تولید بشه. برای مثال، یه بنچمارک اخیر از TheAgentCompany در ۲۰۲۵ نشون داده اجرای کامل یک Agent گاهی تا ۶.۸ دلار هزینه داره.
یکی از مشکلات اصلی در دنیای واقعی، تکراری بودن سوالهاست، مخصوصاً توی پشتیبانی مشتری. کاربران دائماً سوالهای مشابهی میپرسن: مثل «چطور پولم رو پس بگیرم؟» یا «شرایط بازگشت وجه چیه؟» و Agent مجبور میشه هر بار پاسخ رو از صفر تولید کنه. نتیجهش افزایش هزینه، طولانی شدن زمان پاسخ و فشار بیشتر روی سیستمهای RAG و زیرساختهاست.
در نگاه اول، ممکنه فکر کنیم کش کلاسیک کفایت میکنه. ایدهی کش ساده اینه که اگر یک سوال قبلاً پاسخ داده شده، دوباره سراغ مدل نریم. ولی مشکل اینجاست که کش سنتی دنبال Exact Match یا تطابق دقیق متنه. سوالهایی که از نظر معنی یکی هستن ولی عبارتهاشون فرق میکنه، مثل: «میخوام پولم رو پس بگیرم»، «چطور میتونم درخواست بازگشت وجه بدم؟» و «سیاست بازگشت پولتون چیه؟»، همه Cache Miss میشن و کش عملاً استفاده نمیشه.
اینجاست که Semantic Caching وارد میشه. به جای تطابق کلمهبهکلمه، کش به معنی و مفهوم جمله نگاه میکنه. مزیت اصلیش اینه که Recall و Hit Rate بالاتره و احتمال استفاده از کش و صرفهجویی خیلی بیشتر میشه. البته چالشش هم اینه که گاهی ممکنه جواب بیربط بده یا همون «False Positive» رخ بده.
روش کار Semantic Caching ساده است ولی هوشمندانه: ابتدا سوال کاربر به Embedding یا بردار عددی تبدیل میشه. بعد با بردارهای موجود در کش با Semantic Search مقایسه میشه. اگر فاصله معنایی کم باشه، پاسخ از کش برگردونده میشه؛ در غیر این صورت به RAG یا LLM میریم. در نهایت سوال و پاسخ جدید هم ذخیره میشه تا دفعه بعدی قابل استفاده باشه.
پیادهسازی Semantic Caching با چالشهایی همراهه؛ مثل دقت (Accuracy) که آیا کش جواب درست میده، کارایی (Performance) و میزان Cache Hit، سرعت سرویسدهی، آپدیتپذیری کش و اینکه آیا میتونیم کش رو گرم، تازهسازی یا پاکسازی کنیم. همچنین مشاهدهپذیری (Observability) مهمه تا بتونیم hit rate، latency، صرفهجویی هزینه و کیفیت کش رو بسنجیم.
معیارهای اصلی سنجش کش شامل Cache Hit Rate هست که نشون میده چند درصد درخواستها از کش پاسخ داده میشن و Precision/Recall/F1 Score که کیفیت و دقت پاسخها رو مشخص میکنه. برای بهبود دقت و کارایی کش هم میتونیم Threshold فاصله رو تنظیم کنیم، Reranker اضافه کنیم مثل Cross-encoder یا LLM-as-a-judge، از Fuzzy Matching برای تایپوها استفاده کنیم و فیلترهای اضافی مثل تشخیص پرسشهای زمانمحور (Temporal) یا تشخیص کد (Python، Java و…) اعمال کنیم تا سوالات اشتباه وارد کش نشن.
یه مثال واقعی از این تکنولوژی پروژه waLLMartCache در Walmart هست. اونها با نوآوریهایی مثل Load Balancer برای توزیع کش روی چند Node و Dual-tiered Storage که L1 = Vector DB و L2 = In-memory Cache مثل Redis هست، هم سرعت و هم دقت رو بالا بردن. Multi-tenancy هم باعث شده چند تیم یا اپلیکیشن از یک زیرساخت مشترک استفاده کنن. Decision Engine هم شامل تشخیص کد و زمانه و اگر سوال مناسب کش نباشه مستقیماً به LLM یا RAG میره. نتیجهش رسیدن به دقت نزدیک ۹۰٪ بوده.
<Reza Jafari/>
👉 https://t.iss.one/addlist/AJ7rh2IzIh02NTI0
❤2