وبسایت فرهنگی صدانت
23.7K subscribers
778 photos
360 videos
75 files
2.42K links
صدانت؛ صدای اندیشه

آدرس وبسایت:
www.3danet.ir

اینستاگرام صدانت:
instagram.com/3danet

کانال رسمی صدانت:
@Sedanet

صدانت تی‌وی:
@Sedanettv

بایگانی صدانت:
@sedanet1

آگاهی از نشست‌های فرهنگی:
@News_sedanet
Download Telegram
🍃 تاملی در ترجمه‌ی مفهومِ Deduktion در فلسفه‌ی کانت به زبانِ فارسی
✍️ #مهدی_رعنائی

🔅ترجمه‌ی متونِ کلاسیک فلسفی با چالشی بزرگ روبروست: مترجم باید در عینِ ارائه‌ی ترجمه‌ای دقیقْ از تحمیلِ تفسیری خاص بر آن خودداری کند. این مسئله در ترجمه‌ی متون فیلسوفی مانند کانت جنبه‌های جدیدی نیز پیدا می‌کند. از جمله به این خاطر که او، به خلافِ مترجمِ فارسی‌اش، علاقه‌ای به ساختِ واژگانِ جدید ندارد و برای بیانِ مفاهیمِ گاه انقلابی‌اش از واژگانِ آشنای سنت‌های فلسفیِ پیشین استفاده می‌کند؛ مثلاً، برای اشاره به نظامِ فلسفیِ خود آن را transzendental می‌نامد که واژه‌ای با تداعیِ معانیِ بسیار در سنت‌های مدرسی است.

🔅در این موارد مترجم علاوه‌براین‌که باید از ارائه‌ی تفسیری خاص از این واژگان به زبان مقصد خودداری کند، با سوال دیگری نیز مواجه می‌شود: آیا باید از دو معادلِ متفاوت برای این واژه در زمینه‌های مختلف استفاده کرد یا تنها از یک واژه؟ و در حالت دوم، آیا باید در حاشیه‌ی متن به خواننده هشدار داد؟ مترجمانِ کانت به زبان‌های اروپایی البته کمتر از دیگر زبان‌ها با این مشکل مواجه می‌شوند. مثلاً در همین مورد خاص مترجمِ انگلیسی می‌تواند به راحتی از واژه‌ی transcendental استفاده کند که با معادلِ آلمانیِ خود هم‌ریشه است.

🔅در این صورت او دیگر نه با این پرسشِ دشوار مواجه می‌شود که چه معادلی باید برگزیند و نه با پرسشِ دیگر که آیا باید یک واژه انتخاب کند یا دو واژه، چه کانت خود از همان واژه استفاده کرده است. اما در زبانی مانند فارسی که نه تنها خودِ واژه‌ی transzendental در آن به کار نمی‌رود بلکه حتی معادلِ دقیقی هم برای آن وجود نداشته است، مترجم به هر حال باید دست به یک انتخاب بزند. اول این‌که معادلِ این واژه چه باید باشد و دیگر این‌که آیا این معادل را باید هم در زمینه‌ی فلسفه‌ی کانت و هم در زمینه‌ی فلسفه‌ی مدرسی به کار برد یا باید برای هر کدام واژه‌ای جداگانه برگزید...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🍃 انتشار شمارۀ ۱۵۸ فصلنامۀ علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت

🔅اگر نگوییم مهم‌ترین مسئله در اجتماع روابطی است که افراد با یکدیگر برقرار می‌کنند، بی‌شک یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌های هر جامعه‌ای جنس و نوع روابطی است که ذیل آن هویت افراد شکل می‌گیرد. شناخت این روابط در گرو شناخت دقیق «خود» و «دیگری» است. و در رابطۀ میان خود و دیگری مسئلۀ تنهایی رخ می‌نماید. در مسئلۀ تنهایی رابطۀ فرد با «دیگری» اهمیت می‌یابد؛ تنهایی ابعاد گسترده‌ای دارد که علاوه ‌بر روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، ذهن فلاسفۀ بسیاری را به خود مشغول داشته است. در ویژه نامۀ شماره یکصدو پنجاه و هشتم فصلنامۀ اطلاعات حکمت و معرفت ابعاد مختلف تنهایی و رابطۀ فرد با «دیگری» از دیدگاه برخی از فیلسوفان و روان‌شناسان مورد مداقه قرار گرفته است. ازاین‌ر‌و برخی از مقالات این شماره به «دیگری» نیز اختصاص یافته است.

🔅هدف اصلی ویژه نامۀ «تنهایی و دیگری» غور در احوالات انسانی و مشخصاً روابط انسانی است. روابطی که از طرفی باعث رشد و ارتقا و تعالی و از طرفی باعث محدودیت و سلب آرامش و امنیت است. حضور «دیگری» از طرفی گریزناپذیر است و به «خود» تعریف و رنگی جدید می‌دهد، گویی ما در معیت دیگران هویت می‌یابیم و ازطرفی همین «دیگری» هویت و فردیت ما را به سلاخی می‌کشد و دفن می‌کند. روابط انسانی امری بسیار پیچیده و فهم آن بسیار دیریاب است. فهم این روابط به فهم تک تک افراد و هویت‌ شکل‌گرفتۀ افراد در اجتماع کمک خواهد کرد. واکاوی‌های فلسفی در حیطۀ فهم انسان، اغلب در چارچوب‌های نظری محصور می‌مانند و وجهۀ کاربردی ناچیزی پیدا می‌کنند. از طریق مطالب این ویژه نامه تلاش شده تا با پیوند زدن میان مباحث فلسفی و روان‌درمانی مجال کاربردی کردن این مفاهیم فراهم شود. حسن پژوهش‌هایی از این قسم این است که درحالی‌که از برخی تجویزهای عمل‌گرایانه‌ای که ژرفای نظری کمی دارند مصون می‌ماند، در چهارچوب‌های انتزاعی و نظری گرفتار نیامده و جنبۀ کاربردی خواهند داشت.

🌐 متن کامل معرفی به همراه سخن دبیر

🌾 @Sedanet
🌾 @Doostanehekmatmarefat
🎥 درس‌گفتارهای «بررسی مسئله کمال‌گرایی»
👤 #آذرخش_مکری (روانپزشک) - ۱۱ جلسه

🔅چه چیزی باعث می‌شود انسان ها تلاش کنند؟ عده‌ای راحت می‌گیرند و عده ای کمال‌گرا می‌شوند. کمال‌گرایی حسی است که من باید بهترین خودم را ارائه بدهم. کمال‌گرایی حسی فراتر از حس وسواس است. این که همه چیز باید سر جای خودش باشد و خانه باید خیلی تمیز باشد، بخشی از کمال‌گرایی است. کمال‌گرایی فراگیرتر از حس وسواسی است.

🔅آیا کمال‌گرایی و اینکه من دوست دارم همه چیز بهترین خودش باشد و به خودم سخت می‌گیرم و خودم را نمی‌بخشم، یک صفت شخصیتی است؟ بعضی‌ها می‌گویند این یک صفت شخصیتی نیست بلکه یک فکر مزاحم است و به آن شناخت‌های کمال‌گرا میگویند، نه یک صفت شخصیتی...

🌐 متن و فیلم تمام جلسات

🌾 @Sedanet
🌾 @DrAzarakhshMokri
🍃 انسان اخلاقی؛ چگونه به یک فرد اخلاقی تبدیل می‌شویم؟
✍️ میشل اسکالمن
مترجم: محمدرضا جهانگیرزاده

🔅ظرفیت کودک برای رشد همدلی، تعلقات اخلاقی و اصول اخلاقی بین دو و چ‌هار سالگی، یعنی مدت کوتاهی پس از استقلال در دنیای اجتماعی، ظاهر می‌شود(برلسون، ۱۹۸۲). شکوفا شدن این ظرفیت‌‌ها تحت تأثیر محیط اجتماعی کودک، از جمله شیوه‌‌‌های برخورد و تعلیم آن‌ها توسط والدین، همسالان و افراد مهم قرار دارد. به عبارت دیگر، در خلال سال‌‌‌های اول زندگی، کودکان به صورت خود انگیخته به تأثیرات و دستورالعمل‌‌‌های اخلاقی حساسیت دارند. این حساسیت‌‌ها را میتوان به سه قلمرویی که ما از آن صحبت کردیم، تقسیم نمود.

🔅بنابراین، زمانی که پدر یا مادر می‌گویند، «فکر کن اگر کسی این کار را با تو انجام دهد چه احساسی خواهی داشت» آن‌ها از ظرفیت‌‌‌های همدلی کودک استفاده می‌کنند. زمانی که والدین به قانون طلایی متوسل می‌شوند یا توضیح می‌دهند که «هر کسی شایستگی آن را دارد که برخورد عادلانه ای با وی صورت گیرد»، آن‌ها ظرفیت ایجاد اصول اخلاقی را درگیر می‌کنند. و زمانی که والدین با اخم به کودک خود می‌گویند، «زمانی که تو اینگونه با دیگری برخورد میکنی، ناامید می‌شوم» یا «این شیوه رفتار خانواده تو نیست»، آن‌ها ظرفیت کودک برای تعلق اخلاقی را به کار می‌گیرند...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🍃 آسیب شناسی ترجمۀ متون فلسفی

🔅ترجمۀ آثار فیلسوفان غربی ضرورتی انکارناپذیر است و راه را برای شناخت سیر تفکر فلسفی در غرب باز می کند. در کشور ما مدتهاست که مترجمان به این مهم پرداخته اند، اما به نظر می رسد در این زمینه آسیب هایی وجود دارد که برطرف کردن آنها زمینه را برای ترجمۀ بهتر متون فلسفی فراهم می آورد. در این باره با دکتر #هدایت_علوی_تبار ، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به گفت و‍ گو نشسته ایم...

🔅... ترجمه هم علم است هم فن و هم هنر. از این جهت که علم است می توان آن را فراگرفت یا آموزش داد. از این حیث که فن است باید با ممارست در آن تبحر پیدا کرد. اما از این جهت که هنر است امری ذاتی است نه اکتسابی، مانند طبع شعر که فراگرفتنی نیست. به همین دلیل است که ترجمۀ ماشینی نمی تواند جایگزین ترجمۀ انسانی شود زیرا دست کم فن و هنر را نمی توان به ماشین آموزش داد. متأسفانه برخی از مترجمان ما یا علم این کار را فرانگرفته اند یا در این کار تبحر پیدا نکرده اند یا هنر آن را ندارند و یا از دو یا هر سۀ اینها بی بهره هستند. اگر بحث خود را به ترجمۀ متون فلسفی محدود کنیم به مشکل دیگری نیز برمی خوریم. برخی از کسانی که به ترجمۀ آثار فلسفی مشغولند تحصیلات یا سواد فلسفی کافی ندارند و فقط با اتکا به دانش زبانی خود وارد این عرصه شده اند و در مقابل، برخی که فلسفه می دانند از دانش زبانی کافی برخوردار نیستند...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🍃 درس‌گفتارهای در‌آمدی بر فلسفه دین
👤 #حامد_قدیری | ۱۶ جلسه

🔅 حامد قدیری: دوره‌ی در‌آمدی بر فلسفه دین بر پایه‌ی کتاب ارج‌مند «عقل و اعتقاد دینی» برگزار شد. محتوای هر جلسه توضیح و تشریح یکی از فصول کتاب بود اما معمولا تلاش کردم مسئله‌ی اصلی را با افزودنِ محتوای تکمیلی ارائه کنم. این دوره برای کسانی مفید است که به فلسفه دین علاقه دارند و می‌خواهند مدخلی برای ورود به مباحث این حوزه پیدا کنند. طبعا برای کسانی که متخصص این حوزه‌اند، اکثر مباحث طرح‌شده پیش‌پاافتاده قلمداد می‌شود...

🌐 دریافت صوت و فایل‌ها

🌾 @Sedanet
🌾 @Hamedghadiri02
🍃 پادکست‌‌های نرسیده به درخت
"نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است"

🔅پادکست نرسیده به درخت گفتگویی صمیمی است بین یک دغدغه‌مند و یک پژوهشگر دینی. حامد صادقی پرسش‌ها و دغدغه‌های خود در باب دین، معنویت و اخلاق را مطرح می‌کند و فرهاد شفتی سعی می‌کند با تکیه بر تعقل، قرآن و تجربه‌ی جمعی به آنها پاسخ دهد. اهمیت موضوعات مطرح شده، تنوع آنها، نگاه تکثرگرا، درون‌دینی و فرادینی، گفتگو محوری و تلاش برای پرهیز از محتوی صرفا تخصصی از ویژگی‌های جذاب این بحث‌های پادکستی است.

🔅#فرهاد_شفتی پژوهش‌گر دینی است که در زمینه‌ی قرآن و بازنگری فهم دینی بر مبنای قرآن فعالیت پژوهشی دارد.‌ او دارای دکتری‌ مطالعات اسلامی از دانشگاه ادینبورگ و دکتری تحقیق عملیاتی از دانشگاه استراثکلاید است و #حامد_صادقی سال‌ها معلم بوده و از نزدیک با دغدغه‌های نسل جوان آشنایی دارد. او علاقه‌مند به مباحث اخلاقی، دینی و اجتماعی است.

🌐 دریافت یا شنیدن تمام قسمت‌های پادکست

🌾 @Sedanet
🌾 @farhadshafti
🍃 ریشه‌های اخلاقی لیبرال‌ها و محافظه‌کاران
👤
#جاناتان_هایت

🔅بدترین ایده روانشناسی اینه که ذهن هنگام تولد یه تخته سنگ خالیه. روانشناسی تکاملی نشان داده بچه ها در بدو تولد اطلاعات زیادی درباره دنیای فیزیکی و اجتماع دارن، و طوری برنامه ریزی شدن که یه سری چیزا رو براحتی یاد بگیرن و یه سری رو کمی سختتر. بهترین تعریفی که تا به حال شنیدم برای ذاتی بودن — که خیلی چیزا رو توضیح میده — از دانشمند معروف،Gary Marcusهست، که اینطور میگه: “سازمان اولیه مغز زیاد به تجربیات وابسته نیست. طبیعت در ابتدا یه پیش نویس مینویسه که تجربیات بعدا روی اون بازنویسی می کنند. پیش نویس شده به معنی غیر انعطاف پذیر نیست ، بلکه یعنی پیش از تجربیات ساخته شده. خوب حالا روی اولین پیش نویس اخلاقیات در ذهن چی نوشته؟ برای پی بردن به این مطلب من و همکارم Craig Joseph، بین مقالات مردم شناسی، گوناگونی فرهنگی اخلاق و روانشناسی فرگشتی، بدنبال شباهتها گشتیم. دنبال اصول مشترک اخلاقی بودیم که مردم در رشته های مختلف یا توی فرهنگهای مختلف، حتی بین گونه های مختلف از انها صحبت می کنند. ما ۵ تا تشابه توی همه اینا پیدا کردیم، که اسمشو گذاشتیم پنج اصل اخلاق.

🔅اولیش هست “مواظبت از آسیب”. ما همه از پستانداران هستیم با یه عالمه تنظیمات هرمونی-عصبی، که ما رو به هم پیوند میده، که باعث میشه با دیگران، به خصوص با ناتوانها حس همدردی داشته باشیم. به ما یه حس قوی علیه کسانیکه باعث آزار دیگران میشن میده. این اصل اخلاقی ۷۰٪ بیانیه های اخلاقی که تا حالا در TEDشنیدم رو در بر میگیره.

🔅دومیش “انصاف متقابل” هست. در مورد حیوانات زیاد آشکار نیست ولی در انسانها کاملا مشهوده. نقاشیNorman Rockwell “قانون طلایی” نامیده میشه. اصل دومی ۳۰٪بیانات اخلاقی گفته شده در TEDرو تشکیل میده. و به قول کارن ارمسترانگ مبنای بسیاری از دینهاست.

🔅اصل سوم”وفاداری به گروه” هست. در بین حیوانات هم، گروه پیدا میشه البته گروه های معمولا خیلی کوچک و عمدتا فقط شامل افراد خانواده. فقط بین انسانها گروههای خیلی بزرگ پیدامیشن، که با هم همکاری میکنند و متحد میشن– که البته متحد میشن که با گروههای دیگر بجنگند. این احتمالا ریشه در زندگی قبیله ای گذشته ما داره، و ظاهرا اونقدر لذت بخشه که ما حتی اگه قبیله ای نداشته باشیم، یکی واسه خودمون میسازیم. ( خنده) نسبت ورزش به جنگ. ما میخوایم یه سری انگیزه های خیلی خیلی باستانی رو تمرین و پرورش بدیم.

🔅اصل چهارم “احترام به قدرت” هست. در اینجا شما دوژست مطیعانه از دوگونه خیلی نزدیک به هم را میبینین ولی اقتدار در انسان به اندازه دیگر پستانداران برپایه زور و وحشیگری نیست. بیشتر بر اساس احترام داوطلبانه و دوست داشتن هست.
اصل پنجم “پاکی و تقدس” هست. نام این تابلو “تمثیل عفت” هست. اما خلوص فقط در مورد سرکوب تمایلات جنسی زنان نیست. بلکه در باره هر ایده ای که به شما میگه چطور میتونید خالص بشید با کنترل داشتن بر بدنتان وخوراکتان. راستگراهای سیاسی بیشتر درباره اخلاقیات در *
** حرف میزنن در حالیکه چپگراها بیشتر از غذا خوردن درست‌تر و بهتر حرف میزنن. امروزه غذا یه مقوله بسیار اخلاقی شده، مردم در مورد سلامت غذا بسیار حرف میزنن، بعنوان چیزیکه قراره وارد بدن بشه.

🔅تصور میکنم این پنج تا اصولی هستن که در ذهن کودک نوزاد پیشنویس شده اند. اگر واقعا پنج اصل در نحوه کار ذهن وجود دارد — پنج اصل ذاتی و احساسی — پس میشه به ذهن اخلاقی مثل یه رادیو که ۵ کانال داره و میشه تنظیماتش روتغییرداد نگاه کرد. من و همکارام “Brian Nosek و Jesse Graham”،یه پرسشنامه درست کردیم که گذاشتیمش روی سایت که تا حالا ۳۰,۰۰۰ نفر امتحانش کردن، شما هم میتونید.نتیجه اش بدین صورته. این نتیجه تست۲۳,۰۰۰ نفراز شهروندای آمریکایی هست. سمت چپ امتیاز لیبرال ها رسم شده،سمت راست امتیاز محافظه کاران ، دروسط میانه روها. خط آبی پاسخ مردم را بطور متوسط به سوالهای مربوط به «آسیب» نشان می دهد.

🔅پس، میشه دید که مردم به «مراقبت در برابر آسیب» اهمیت میدهند. اونا اغلب به مقوله های اینچنینی اهمیت میدهند. البته همینطور که از شیب نمودار بر میاد، لیبرالها کمی بیشتر اهمیت میدهند. و به همین ترتیب برای عدالت. اما به سه خط دیگر نگاهی بیندازید، برای لیبرال ها امتیازها بسیار پایین است. لیبرال ها در واقع دارن میگن، “نه، این ها مربوط به اخلاق نیست. اقتدار گروهی، خلوص و اینا ربطی به اخلاق ندارن.” اما وقتی مردم محافظه کارتر باشند این مقادیر بالا میره. میشه گفت لیبرالها بنوعی دوکانالی یا دارای اخلاق دو وجهی اند. در حالیکه محافظه کارها ۵ کاناله یا دارای اخلاق پنج وجهی اند. در حالیکه محافظه کارها ۵ کاناله یا دارای اخلاق پنج وجهی اند...

🌐 مشاهده فیلم کامل سخنرانی با زیرنویس فارسی

🌾 @Sedanet
🎥 سعید گرمارودی: بررسی اجمالی نظرات دونالد هافمن

🔅در این مجموعه ویدیوها سعید گرمارودی، پژوهشگرِ حوزه روانشناسی، به بررسی اجمالی نظرات دونالد هافمن میپردازد. سعید گرمارودی دانش آموخته مدیریت در دانشگاه تهران است و در حالِ حاضر، دانشجوی دکترای روانشناسی در دانشگاه کلمسونِ آمریکا میباشد. او به طور ویژه در زمینه های فرهنگ سازمانی و روانشناسی دین به کار پژوهش مشغول است.

🔅مساله ذهن و بدن از موضوعات جالب توجّه در میان فیلسوفان و دانشمندان است. مباحثاتی که در این حوزه جریان دارد، از نتایجِ تحقیقاتِ علوم شناختی و علومِ عصبی تاثیر میپذیرد. برای مثال، کشفِ تناظر و همزمانی میان فعالیت های مغزی با محتواهای آگاهی، بسیاری را از دوگانه انگاری دکارتی به سوی مادّه گرایی سوق داد. اما دونالد هافمن، استاد کهنه کارِ حوزه علوم شناختی از دانشگاه کالیفرنیا ارواین، نه دوگانه انگاری و نه مادّه گرایی، بلکه (هم رای با کانت و بارکلی) ایدِئالیسم را سازگارترین نگاه با یافته های اخیر علوم شناختی میداند. او در کتاب اخیر خود، که “موردی بر علیهِ واقعیت” نامگذاری شده است، کوشیده است نشان دهد که چرا پیش فرض های مادّه گرایان با برخی مشاهداتِ علمی در تضاد است اما رویکرد جایگزین، یعنی آگاهی-محوری، سازگاریِ بیشتری با یافته های اخیرِ علمی دارد. در این کتاب، مکاتباتِ متقابلِ او با فرانسیس کریک، برنده جایزه نوبل که آگاهی را حاصلِ فعالیتِ نورون های مغزی میدانست، نیز بررسی شده است.

🔅دونالد هافمن بیش از سی سال از عمر خود را در مطالعه آگاهی، ادراک و روانشناسیِ تکاملی صرف کرده است. او در تدتاک معروف خود در سال ۲۰۱۵ با عنوان “آیا واقعیت را همانگونه که هست در میابیم؟” ، از این سخن گفت که ساز و کارهای تکاملی باعث شده است که واقعیتِ هستی پوشیده بماند. او دکترای خود را از دانشگاه ام آی تی اخذ کرده است و در کنار برناردو کاستروپ، از برجسته ترین مدافعانِ معاصرِ نگاهِ ایدِئالیستی به شمار می رود.

🌐 دریافت فیلم تمام جلسات

🌾 @Sedanet
🌾 @Saeed_Garmaroudi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیژن عبدالکریمی به اتهام دفاع از نظام پهلوی در سخنرانی‌ای به دعوت وزارت کشور (۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸) روز گذشته (۱۳ شهریور ۱۴۰۰) از دانشگاه اخراج شد.

* کلیپ فوق قسمتی از سخنان ایشان در برنامه قرن جدید (خرداد ۱۴۰۰) است.
🌾 @Sedanet
🌾 @Bijanabdolkarimi
🍃 مدخل گونه‌گرایی از مجموعه‌ی «فلسفه در هزار کلمه: مفاهیم مقدماتی»

✍️ دن لُو، استاد فلسفه‌ در دانشگاه میشیگان
مترجم: علی بنی‌اسد

🔅 بشر از حیواناتِ غیرانسان به اَشکال مختلفی استفاده می‌کند: برای آزمایش‌های علمی، پوشاک، و خوراک. چنین استفاده‌هایی معمولاً به حیوانات آزار می‌رساند و آزردن هم اغلب اشتباه است. این سؤال پیش می‌آید که حیوانات چه مشخصه‌ای دارند—اگر اصلاً داشته باشند—که ممکن است این آزاررسانی‌ها را موجه سازد.

🔅 یکی از پاسخ‌هایش می‌تواند صرفاً همین باشد که آن‌ها حیوان‌اند. این نگرشِ گونه‌گرایی است. بنا بر این ادعا نوع رفتار با موجودات (کاملاً یا تا اندازه‌ای) بر اساس عضویتِ آن‌ها در گونه‌ی جانوری‌شان معین می‌شود. گونه‌گرایی با اولویت‌دادن به منافع گونه‌ی خود در مقابل گونه‌های دیگر گره خورده است: چون حیوانات به گونه‌ی ما تعلق ندارند، پس می‌توانیم با آنان چنان کنیم که با انسان‌ها هرگز مجاز نمی‌بینیم.

🔅 به نظر می‌رسد بیشترِ مردم گونه‌گرایی را می‌پذیرند. با این حال، تعدادی از فلاسفه استدلال می‌کنند گونه‌گرایی منعکس‌کننده‌ی تبعیضی‌ست سوگیرانه به نفع گروه خودمان—شبیه نژادپرستی و تبعیض جنسی. در این جستار، نگاهی می‌اندازیم به انواع مختلف گونه‌گرایی و ایرادهایی که به آن وارد است.

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🔷معرفی چند کانال مفید

🌱 سخنرانی‌ها
@Sokhanranihaa
🌱 فرهنگ‌ساز
@farhangsaz_youtube
🌱 صدانت تی‌وی
@Sedanettv
🌱 آرش نراقی
@arash_naraghi
🌱 فرهاد شفتی
@farhadshafti
🌱 شرح آرزومندی
@sharhe_arezoomandi
🌱 روان بشناس
@ravanbeshnas
🌱 مصطفی ملکیان
@Mostafamalekian
🌱نشست‌های فرهنگی، علوم انسانی و علوم اجتماعی
@News_sedanet

☘️ مرجع کامل‌تری از کانال های مفید
🍃 «خودبنیادی» و روشنفکری ایرانی
✍️ #نظام_بهرامی_کمیل

خودبنیادی مهمترین مولفه فلسفی و ارزشی مدرنیته است که رابطه و همپوشانی زیادی با سایر مولفه‌های اساسی مدرنیته مانند عقل‌گرایی، اومانیسم(در دو شکل فردگرایی و جمع‌گرایی)، آزادی، سکولاریسم، دموکراسی و حقوق بشر دارد. نشان دادن جایگاه و اهمیت خودبنیادی در مدرنیته به ما کمک می‌کند تا فهم بهتری از مدرنیته داشته باشیم و همچنین باید ببینیم جریان روشنفکری ایرانی تا چه اندازه با این مولفه فکری و فلسفی آشنایی داشته و آن را در نظریات خود لحاظ کرده‌اند؟

در فلسفه کانت، خودبنیادی یعنی همان بلوغ انسان به نحوی که بدون قیمومت دیگران بتواند فکر کند، رفتار کند و اصول اساسی و بنیان‌های جامعه را خود تعیین کند. «روشنگری همانا به در آمدن انسان است از حالت کودکی‌ای که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از به کار گرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم، که نبود عزم و شجاعت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کارگیری!...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @nambavari
🍃 بحران مطالعه، گفت‍وگو و نقد در دانشگاه

مصاحبه با خبرگزاری دانشجو (با اصلاح و افزایش)
دکتر هدایت علوی‌تبار
(استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی)

🔅 خبرگزاری دانشجو: یکی از راهکارهای رشد علوم انسانی، گسترش پژوهش و همچنین ترویج امر مطالعه، گفت‌وگو، نقد و مناظره میان اساتید دانشگاه است. در این خصوص گرچه تاکنون تبلیغات متعددی صورت گرفته اما آنچنان که باید به یک روند جدی در میان دانشگاهیان ما تبدیل نشده است و استادان مسلم اين رشته از یک سو رغبت زیادی به مطالعۀ آثار جدید فلسفی و از سوی دیگر اقبال چنداني به حضور در جلسات گفت‌وگو و نقد فلسفی ندارند. در راستای بررسی این مسئله با دکتر هدایت علوی تبار، استاد فلسفۀ دانشگاه علامه طباطبایی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

🔅از متن: وقتی کلمۀ «مد» را می‍شنویم معمولاً به یاد لباس و مانند آن می‍افتیم اما باید دانست که در امور فرهنگی و علمی نیز گاهی با این پدیده مواجه می‍شویم. گاهی دانشجویان و حتی اساتید بدون آنکه موضوعی برای آنان به صورت مسئله درآمده باشد و در نتیجه دغدغۀ پرداختن به آن را داشته باشند، صرفاً به علت رواج موضوع به آن روی می‍آورند و در واقع همرنگ جماعت می‍شوند، غافل از اینکه مطالعه زمانی هدفمند است که در پی حل مسئله باشد. انسانی که مسئله دارد و از طریق مطالعه می‍خواهد مسایل فکری خود را حل کند می‍تواند امید داشته باشد که به راه حل دست یابد اما اگر مطالعه فقط برای هماهنگ کردن خود با فضای موجود باشد به نتیجه و راه حل نمی‍رسد زیرا اصلا مسئله‍ای مطرح نشده تا راه حلی داشته باشد. از سوی دیگر همان‍طور که اهل مد گاهی لباسی را که از آن خوششان نمی‍آید فقط برای اینکه مد شده است می‍پوشند دانشجویان نیز گاهی برای عقب نماندن از غافله، کتابی را که دوست ندارند می‍خوانند...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🍁 شارلاتانیسم: یک تا هفت
✍️ #کاوه_لاجوردی

🍂 اینها لابد نشانه‌های قطعی‌ای نیست (و وجودشان هم لازمه‌ی شارلاتانیسم نیست)؛ این‌قدر هست که وقتی بیش از سه تا را در کسی می‌بینم جداً به صداقت‌اش شک می‌کنم.

🍂 منظورم از "شارلاتان" کسی است که، با هر قصدی، مدعیِ داشتنِ دانشی است که در واقع ندارد و می‌داند که ندارد (یا دست‌کم در اوائلِ کارش می‌دانست که ندارد). در اینجا با شارلاتانیسم در حیطه‌های علمی سروکار دارم، نه مثلاً با کسی که به دروغ ادعا می‌کند می‌تواند بیماری‌ای را درمان کند یا با روحِ الیزابت تیلر حرف بزند. بعضی از اینها که فهرست می‌کنم شاید در شخصِ بسیار جوانی هم که تازه با موضوعی آشنا شده و هیجان‌زده شده است و با معیارهای آکادمیک آشنا نیست بروز بکند؛ اما به نظرم از کسی که عنوانِ "استاد" و "دکتر" دارد (و حتی از دانشجوی بعد از لیسانس) پذیرفته نیست.

🔅یک. در بحث‌اش مکرراً می‌گوید که وقت ندارد. حتی بخشِ معتنابهی از وقت‌اش را صرفِ این می‌کند که بگوید وقت ندارد که همه‌ی حرف‌هایش را بگوید—پنجاه دقیقه فرصت دارد صحبت کند (و کسی هم قرار نیست حرف‌اش را قطع ‌کند)، و در هفت دقیقه‌ی اول می‌گوید که موضوع جدی و مهم است و حیف که فرصت کم است. اهمیت و جدی‌بودنِ موضوع را هم توضیح نمی‌دهد؛ فقط می‌گوید که موضوع بسیار عمیق است و وقت ندارد.

🔅دو. زیاد اسم‌پرانی می‌کند. اسمِ دست‌کم ده نفر از مشاهیرِ بحث را می‌آورَد، و به هیچ کدام هم ارجاعِ دقیقی نمی‌دهد.

🔅سه. از او "نمی‌دانم" یا "بلد نیستم" یا "نخوانده‌ام" زیاد نمی‌شنوید (و "قطعاً" و "حتماً" زیاد می‌شنوید).

🔅چهار. عبارات و جملاتِ غامض به‌کار می‌برَد، و وقتی هم از او بخواهید که درباره‌ی فلان عبارت که ظاهراً چونان اصطلاحی فنـّی به‌کارش می‌برد (مثلاً "پارادایمِ ذهنیِ متافیزیکیِ لاک-سپینوزا") کمی توضیح بدهد، عملاً می‌گوید که اگر با این اصطلاح/موضوع آشنا نیستید اصلاً حق نداشته‌اید که واردِ بحث بشوید. مدعا و طرحِ استدلال‌اش را هم به‌صراحت و به‌اختصار نمی‌گوید، حتی اگر خواهش کنید.

🔅پنج. در بحث‌اش فراتر از مقدمات نمی‌رود. مثلاً عنوانِ سخنرانی‌اش می‌گوید که ناسازگاری‌ای هست بینِ فلان ایده‌ی جان ستیوارت میل (که اسمِ مطنطنی هم دارد) و آراءِ جان رالز. برایمان از میل می‌گوید و از اینکه در کودکی چگونه بوده و زندگیِ خصوصی‌اش چه بوده و پدرخوانده‌ی راسل بوده و پدرِ معنویِ جامعه‌ی مدرنِ لیبرالِ غرب است و از این قبیل. گریزی می‌زند به چند اصطلاحِ منطقیِ میل (و می‌گوید که در این سخنرانی به جنبه‌های منطقی یا علمیِ میل کاری ندارد). می‌گوید که رالز کِی مرده است و می‌گوید که آدمِ مهمی بوده و کتاب‌اش چند بار چاپ شده، و به نقل از دوستی خاطره‌ای از یکی از کلاس‌های رالز می‌گوید. می‌گوید که برای رالز انصاف مهم بوده. از علاقه‌مندیِ خودش به رالز می‌گوید.

احتمالاً مقداری کارِ "تطبیقی" می‌کند، در بیانِ اینکه متفکرانِ ما هم البته قرن‌ها پیش از رالز حرف‌های مشابهی زده‌اند. بعد از همه‌ی اینها، دو دقیقه درباره‌ی عدالت در نظرِ رالز می‌گوید، در حدِ چیزی که هر کسی می‌تواند در ابتدای مدخلِ ویکیپدیا بخواند. بعد ابرازِ تأسف می‌کند از اینکه وقت‌اش تمام شده است.

🔅شش. سعی می‌کند مکاتب و نظریه‌های مشهوری را فی‌المجلس و در پنج دقیقه (یا در یک‌ونیم صفحه) به‌کلـّی رد کند.

🔅هفت. به‌جای استدلالِ منطقی، شعر می‌خوانـَد و اقوالِ بزرگان را نقل می‌کند. نقل‌هایش از جنسِ چیزهایی است که مثلاً در سایت‌هایی پیدا می‌شود که روزی یک جمله‌ی زیبا منتشر می‌کنند. خیلی که عمیق بشود، می‌رسد به چیزی از جنسِ "خدا تاس‌بازی نمی‌کند".

🌾 @Sedanet
🍁 ارزیابی میراث جان رالز در کوشش برای آشتی دادن لیبرالیسم و عدالت‌ اجتماعی
🗞 گفت‌وگوی مجله آگاهی نو با #موسی_اکرمی
به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد جان رالز

🔅از هابز که بگذریم آغاز آنچه را مشخصاً لیبرالیسم به مثابۀ یک دستگاه گسترده در فلسفۀ سیاسی با همسازی نسبی می‌نامیم باید در فلسفۀ جان لاک دانست. من بی آن که بخواهم درگیر بحث از جزئیات آموزه‌های لیبرالیسم و تفاوت بنیادگذاران و پیش‌برندگان آن بشوم تنها از برجسته‌ترین لیبرال‌های تاریخ اندیشۀ سیاسی نام می‌برم: جان لاک، اسپینوزا، مونتسکیو، ژان ژاک روسو، رهبران انقلاب آمریکا (از جورج واشنگتن و بنجامین فرنکلین و تامس جفرسون و جیمز مدیسون تا تامس پین)، بسیاری از رهبران انقلاب فرانسه، آدم اسمیت، ایمانوئل کانت، سودمندباورانی چون جرمی بنتم و جان استوارت میل، آلکسی دو توکویل، تامس هیل گرین، و نیز چهره‌های تأثیرگذاری در سدۀ بیستم چون جان مینارد کینز، فریدریش فون هایک، و آیزایا برلین و بسیاری دیگر تا سرانجام به جان رالز به مثابۀ اوج لیبرالیسم نظری می‌رسیم که ...

🌐 مطالعه کامل این گفت‌وگو

🌾 @Sedanet
🌾 @Musa_Akrami
🍁 درس‌گفتارهای فلسفه‌ی قرون وسطی
👤 #احمد_رجبی

🔅تاریخ فلسفه‌ی قرون وسطی، عرصه‌ی گسترده‌ای در تاریخ اندیشه محسوب می‌شود، هم از حیث گستره‌ی زمانی و هم از جهت گستردگی و درهم‌تنیدگیِ سنت‌های گوناگون فکری برخاسته از فلسفه‌ی یونان باستان و یونانی‌مأب و رمی، و به ویژه تأثیر مسیحیت و دین وحیانی، و همچنین از این حیث که فلسفه‌ی قرون وسطی، نقطه‌ی تلاقی و تقاطعی میان فلسفه‌ی یونان، الهیات و عرفان و فلسفه‌ی اسلامی و یهودی و مسیحی، و نیز زمینه‌ی نضج گرفتن اندیشه‌ی مدرن و فاصله گرفتنِ فلسفه از خاستگاه یونانی آن است. پرداختن به تمامی این وجوه، در یک درس چهار واحدی ناممکن و نامطلوب است و به ناچار باید دست به گزینش زد؛ در این درس کوشیده می‌شود پیوستگیِ چند مسأله‌ی عمده‌ی فلسفی، با تمرکز بر چند فیلسوف شاخص، هم با توجه به متونشان و هم با توجه به تأثیرپذیری آنها از فلسفه‌ی باستان و نیز تأثیرگذاری‌شان بر فلسفه‌ی مدرن برگزیده و بحث شود. تمرکز اصلی در تمام مباحث، بر هستی‌شناسی و امکان بنیانگذاریِ فلسفه به مثابه مابعدالطبیعه خواهد بود. سرفصل‌های کلیِ مباحث از جهت مسائل و اشخاص و آثار چنین خواهد بود:

۱- بحثی مقدماتی درباره‌ی جایگاه و معنای فلسفه در نسبت با دین وحیانی و الهیات وحیانی یهودی-مسیحی: در این بخش به فقراتی از متون عهد عتیق و عهد جدید توجه می‌شود که با بحث دربار‌ه‌ی آنها و تفاسیر آباء کلیسا امکان فلسفه در قرون وسطی شکل می‌‌گیرد.

۲- مسأله‌ی شکاکیت مطلق و غلبه بر آن و احیاء نوین فلسفه به واسطه‌ی تعریف جدیدی از رابطه‌ی شناخت و هستی، حقیقت و خداوند: در این بخش، بیش از همه، تمرکز بر مباحث و متونی از آگوستینوس خواهد بود و پیوند بنیانگذاری جدید فلسفه در اندیشه‌ی وی با معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی و به ویژه بحث جاودانگی و زمان پی گرفته خواهد شد.

۳- مسأله‌ی کلیات: در این بخش، با ارجاعی نسبتاً تفصیلی به اندیشه‌ی ارسطو و تفسیر او از امر کلی و مشترک در فلسفه‌ی افلاطون، به نزاع فلسفی در این بحث، در آثار بوئتیوس، آبلار و رئالیست‌های قرون وسطی پرداخته می‌شود.

۴- مسأله‌ی وجود خدا و اثبات آن: این بحث با رجوع به متن آنسلم و تقریر برهان او و جایگاه این بحث در نسبت با بنیانگذاری فلسفه و نقد و تأثیر آن تا فلسفه‌ی مدرن پی گرفته می‌شود.

۵- هستی‌شناسی توماس آکویینی: این بحث، تفصیلی‌ترین بخش خواهد بود و با رجوع به متون توماس و ارجاع به ارسطو و ابن سینا و ابن رشد مباحث ذیل طرح خواهد شد: بداهت وجود، اشتراک و آنالوژی وجود، تعینات استعلایی وجود، تمایز وجود و ماهیت، فعل وجود.

۶- مسأله‌ی تفرد و اراده‌گرایی الهیاتی، فروپاشی امکان عقلانیت فلسفی با نومینالیسم: این بحث، واپسین بخش ما خواهد بود و با ارجاع به مباحثی پیوسته از دونس اسکوتوس و اوکام، چگونگی توجه به مسأله‌ی تفرد و از میان رفتنِ امر کلی و ایده‌ی افلاطونی ذیل سیطره نومینالیسم، و در پیوند با آن سربرآوردن اراده‌گراییِ الهیاتی پی گرفته خواهد شد و بحث در اینکه چگونه از دل برجسته ساختن تفرد ارسطویی و اراده‌ی الهی، نظام عقلانی فلسفه‌ی قرون وسطی فرومی‌پاشد و شکاکیتی که زمینه‌ساز فلسفه‌ی مدرن است پدید می‌آید.

🔅این درس‎گفتارها در نیم‌سال مهر ۱۴۰۰ در قالب درس ۴ واحدی کارشناسی فلسفه دانشگاه تهران به صورت مجازی ارائه شده است.

🌐 دریافت صوت جلسات

🌾 @Sedanet
🍁 چرا واکسیناسیون باید اجباری باشد؟
✍️ #پیتر_سینگر
مترجم: کژوان آبهشت

🍂پیتر سینگر، فیلسوف استرالیایی و استاد دانشگاه پرینستن، در این یادداشت کوتاه استدلال می‌کند که چرا واکسیناسیون باید اجباری باشد. به این منظور به قوانین مربوط به بستن کمربند ایمنی اشاره می‌کند و بعد منظور خود را توضیح می‌دهد.

🍂پنجاه سال پیش، وقتی برای نخستین بار قوانینی تصویب شد که بستن کمربند ایمنی را اجباری می‌کرد، عدهٔ زیادی به مخالفت جدی با آن برخاستند. امروزه اما کسی پیدا نمی‌شود که به این قاعده، که خود مبتنی بر عقل سلیم است، اعتراضی داشته باشد. دولت‌ها امروزه نیز می‌توانند واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ را اجباری کنند، آن هم با استناد به همان توجیهاتی که قبلاً بنا به آن‌ها، بستن کمربند ایمنی را اجباری کرده بودند؛ توجیهاتی جهت حفظ امنیت شخص و جامعه...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @EthicsHouse