#یک_دقیقه_مطالعه 📚
#چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی در کتاب خاطرات خود مینویسد:
زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند.
وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم. پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت:
من بیشتر از اینها از تو انتظار داشتم؛ واقعا که مایهِ شرم است که از سه پسر بچهِ پاپتی و نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد ولی ظاهرا اشتباه میکردم. بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی!
چرچیل می نویسد وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم.
اول گفتم یکی یکی میتوانم از پسشان بر بیایم. آنها را تنها گیر می آورم و حسابشان را میرسم اما بعد گفتم نه آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند.
ناگهان فکری به خاطرم رسید! سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم. وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم، آنها متوجه من نبودند.
سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم: هی بچه ها صبر کنید! بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم.
آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند. من گفتم چطور است با هم دوست باشیم؟ بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم. معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده بود.
پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه میرفتیم و با هم برمی گشتیم.
به واسطهِ دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرات نمی کرد با من بحث کند
روزی قضیه را به پدرم گفتم. پدرم لبخندی زد و دست مرا به گرمی فشرد و گفت: آفرین! نظرم نسبت به تو عوض شد
اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم تو چه داشتی؟ یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان و عصبانی و انتقام جو.
اما امروز تو چه داری؟! یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست جوان و قدرتمند.
دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر!
#انگیزشی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی در کتاب خاطرات خود مینویسد:
زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند.
وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم. پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت:
من بیشتر از اینها از تو انتظار داشتم؛ واقعا که مایهِ شرم است که از سه پسر بچهِ پاپتی و نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد ولی ظاهرا اشتباه میکردم. بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی!
چرچیل می نویسد وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم.
اول گفتم یکی یکی میتوانم از پسشان بر بیایم. آنها را تنها گیر می آورم و حسابشان را میرسم اما بعد گفتم نه آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند.
ناگهان فکری به خاطرم رسید! سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم. وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم، آنها متوجه من نبودند.
سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم: هی بچه ها صبر کنید! بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم.
آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند. من گفتم چطور است با هم دوست باشیم؟ بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم. معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده بود.
پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه میرفتیم و با هم برمی گشتیم.
به واسطهِ دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرات نمی کرد با من بحث کند
روزی قضیه را به پدرم گفتم. پدرم لبخندی زد و دست مرا به گرمی فشرد و گفت: آفرین! نظرم نسبت به تو عوض شد
اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم تو چه داشتی؟ یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان و عصبانی و انتقام جو.
اما امروز تو چه داری؟! یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست جوان و قدرتمند.
دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر!
#انگیزشی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
پیرشدهاید آقایان چرچیل!
#امیر_ناظمی
هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی
فوتبالیستهای مشهور که همیشه برجلد روزنامههای هستند، بعد از دوران بازی دچار افسردگی میشوند. آنان از دیده نشدن، از نبودن در اخبار، از فراموشی میترسند. برخی که نمیتوانند با این وضعیت کنار بیایند، تا تخریب کامل تصویر خود پیش میروند! این همان چیزی است که در کمین سیاستمداران هم مینشیند!
#چرچیل تا 80 سالگیاش نخستوزیر ماند.در زمانی که حتی به سختی راه میرفت، به سختی مینشست، حاضر به استعفا نبود و آن قدر بزرگ بود که انگلیسیهای محافظهکار ترجیح میدادند از مقابله با او کنار بکشند. در واقعیت اما چرچیل پیر شده بود.
چرچیل نخستوزیری بود که نظام سلطنت را در سایه خودش برده بود. او بیرقیبترین سیاستمدار جهان بود و باقی ماند.چرچیل در هر 4 رویداد بزرگ قرن 20 م انگلیس نقشی فراتر از سیاستمدار ایفا کرد، تا لقب «پدر ملت» را دریافت کند :
جنگ جهانی اول :
او تصمیماتی گرفت که در سرنوشت جنگ و انگلستان تاثیرگذار بود. زمانی که وزیر جوان دریانوردی از 36 سالگی کابینه بریتانیا بود؛ خود را درقامت نخستوزیر میدید. او در 40 سالگی و از همان اولین روزهای جنگ جهانی اول در 1914 فراتر از یک وزیر بود.
جنگ جهانی دوم :
او سختترین تصمیمات را برای انگلستان گرفت؛ در حالیکه همه متفق بودند تا با هیتلر قرارداد صلح امضا کنند، تصمیم به جنگ گرفت. در نهایت او بود که هم انگلستان و هم اروپا را نجات داد.
کنارهگیری شاه :
ادوارد 8م بخاطر ازدواج با معشوقهاش در روزهای سخت انگلیس از سلطنت کناررفت؛ و چرچیل کسی بود که این تغییر را با کمترین هزینه مدیریت کرد، تا سلطنت به جرج 6م برسد.
تغییر سلطنت :
پس از مرگ جرج 6م تا تحویل سلطنت به دختر جوان 26 سالهای که در زمان تولدش در انتهای لیست کاندیداهای سلطنت قرار داشت، باز هم نقش آفرید. ملکه #الیزابت بنا به اتفاقات عجیبی که در کمتر از 10 سال برای انگلستان روی داد، باید سلطنتی را که برایش آموزش ندیده بود تحویل میگرفت.
چرچیل اما کم کم تبدیل به نماد گذشته شده بود او جوانترهای جنگ نادیده را دوست نداشت، ایدههای جدید را برنمیتابید.چرچیل بداخلاق، پیر و بزرگ را چه کسی توانست به استعفا بکشاند؟
برای تولد 80 سالگی چرچیل نمایندگان مجالس اعیان و عوام تصمیم به برگزاری یک جشن ملی میگیرند و ازتلویزیون هم قرار است مستقیم پخش شود. اما هدیه تولد چرچیل چیست؟ نقاشی پرترهاش.این نقاشی پرتره سفارش داده میشود به نقاش معروف «گراهام ساترلند» هنرمند نوگرای انگلیسی آن زمان.
ساترلند به مانند هرهنرمندی در پس نقاشی چهره، به دنبال حقیقت است. چرچیل را درچندین نوبت میبیند و درموردش تحقیق میکند. چرچیل اما خودش نقاش است و برای همین به ساترلند یادآوری میکند که «او نقاش چهرهی چرچیل نیست، او باید تصویرگر چهره جایگاه چرچیل باشد».
هنر آیینهای است برای دیدن خودمان. آیینهای که اگر مدام به آن نگاه نکنیم، زشت خواهیم شد. ساترلند صریحتر از آن است که چرچیل بزکشده را بکشد؛ او همان آیینهای را میسازد که چهرهی واقعی چرچیل را نشان میدهد.
روز تولد در محل مجلس از نقاشی رونمایی میشود و چرچیل برآشفته میشود از دیدن خویش درآن آیینه. او درصدد بازپس فرستادن نقاشی است؛ اما #ساترلند هنرمندی نیست که بشود بسادگی از آن گذشت و بازاندیشی در آنچه هست، میافتد بجان چرچیل!
ساترلند به دیدن چرچیل میرود. او بصراحت به چرچیل میگوید که هم او را دوست دارد و هم او را قابل ستایش میداند؛ اما پیر شدهای آقای چرچیل!ساترلند هنررا آیینهای میداند که باید به چرچیل یادآوری کند که به جنگ سن و سال نمیتواند برود.
نقاشی بدستورهمسر چرچیل به آتش کشیده میشود. اما آتش آن تصویر که بجان چرچیل بزرگ افتاد تا او استعفای خود را اعلام کند! چرچیل از دیدن خویش در آیینهی هنر به واقعیت پیبرد؛ او برای حفظ احترام خودش و کشورش باید کنار بکشد!
امروزنقاشی ساترلند شاهکاری از دست رفته است؛ شاهکاریکه توانست غایت هرهنری باشد؛ هر هنری که برای بیان صریح حقیقت در پس بزکشدنها و بازیکردنها، تنها امید آدمی است.
همین نقاشی بود که انگلستان آن روز را از اشتباهات مردان بزرگش رهانید.ساترلند صریح گفت: شما به جنگ سن و سالتان رفتهاید! شما به نبرد با طبیعت آدمی برخاستهاید!فرد پیرناخودآگاه دلبسته افکارکهنه است! این طبیعت آدمی است و نمیشود با طبیعت به جنگ برخاست.
چرچیل آن زمان هم چرتهای ملوکانهاش در جلسات زبانزد شده بود؛
کمی پیرشدهاید آقایان چرچیل!
#جالب
#اجتماعی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
از #چرچیل می پرسند:
چرا تا آنسوی اقیانوس هند میروید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید!
اما بیخ گوشتان، #ایرلندشمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟
چرچیل می گوید:
ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم!
می گویند آن دو چیست؟
چرچیل پاسخ می دهد ...
"اکثریت #نادان و اقلیتی #خائن"
#جالب
@Roshanfkrane
چرا تا آنسوی اقیانوس هند میروید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید!
اما بیخ گوشتان، #ایرلندشمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟
چرچیل می گوید:
ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم!
می گویند آن دو چیست؟
چرچیل پاسخ می دهد ...
"اکثریت #نادان و اقلیتی #خائن"
#جالب
@Roshanfkrane
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
ما سیاست مدار #فداکار نداریم
🍀 سبکِ #مدیریت ایرانی :
10 نفر کشته می شوند..
تا 50 #اتوبوس جدید بیاید ...
🍀 زمان
#ریزعلی_خواجوی یکی از #افتخارات ایرانیان این است که همیشه آدمهای فداکاری دارند ..
یعنی اگر مثلا امکاناتکنترل خطوط ریلی نداریم و قطارهایمان با هم #تصادف میکنند بجای آن آدمهای #فداکاری هستند که لباس خود را آتش بزنند و به لوکوموتیوران بگویند راه مسدود است ....
🍀 یا مثلا ما :
خلبان #فداکاری داریم که میتواند هواپیما را بدون چرخ جلو در حالت تک چرخ فرود بیاورد و اصلا این یکی از #افتخارات ملی ماست ،
در جنگ هم نصف کشتههای ما به همین خاطر بود که اساسا هیچ تجهیزاتی نداشتیم ولی به جای آن آدمهای #فداکار زیاد بودند ..
مثلا به دلیل نداشتن دستگاه مینیاب یک عده آدمِ #فداکار روی مین میرفتند تا راه باز شود یا #حسین_فهمیده نارنجک به خودش می بست و با #فداکاری زیر تانک میرفت .
🍀 یا در ساختمان #پلاسکو ما ابتدائیترین تجهیزات اطفاء حریق را هم نداشتیم چون اصولا سازمان آتش نشانی ایران بدیهیترین امکانات یک سازمان با این نام را ندارد ..
ولی عوضش آنشنشانان #فداکاری داشتیم که زیر آوار ماندند و ما تا ٣٠٠ سال دیگر مفتی به آنها افتخار میکنیم
🍀 ما #خانوادههای_فداکاری داریم که فقط یک نفرشان کار میکند و با بدبختی خرج ده نفر بقیه را میدهد پس چه لزومی دارد برای الباقی خانواده که شغلی ندارند فکر کار کنیم ؟؟ آنها گرسنه که نمیمانند !!
🍀 جایی #زلزله میآید
#گریدر (ماشین خاکبرداری) نیست ،
جایی جنگل میسوزد #بالگرد آبپاش نیست ، ساختمانی آتش میگیرد تجهیزات مناسب نیست..
بعد در چنین شرایطی هرساله #میلیونهادلار صرف تجهیزات #نظامی میکنیم
اما با این وجود هم کسی در جهان حق نداشت به موشکهای ما که برای دفاع از کشورمان ضروریست #اعتراض کند اگر سپاه روی موشکها به زبان عبری نمینوشت اسراییل باید محو شود
🍀#چرچیل میگفت مشکل سیاستمداران کمبود علم نیست ، مشکل اصلی آنها انتخاب بین دو راهی ِ حفظ قدرت خودشان از طریق قربانی کردن منافع عمومی یا تامین منافع عمومی و از دست دادن قدرت خودشان است
و همین انتخاب ساده سرنوشت کشورهای مختلف را تعیین میکند ...
🍀 ما #سیاستمداران_فداکاری نداریم
🍁🌾🍁🌾🍁
#اندیشه
@Roshanfkrane
ما سیاست مدار #فداکار نداریم
🍀 سبکِ #مدیریت ایرانی :
10 نفر کشته می شوند..
تا 50 #اتوبوس جدید بیاید ...
🍀 زمان
#ریزعلی_خواجوی یکی از #افتخارات ایرانیان این است که همیشه آدمهای فداکاری دارند ..
یعنی اگر مثلا امکاناتکنترل خطوط ریلی نداریم و قطارهایمان با هم #تصادف میکنند بجای آن آدمهای #فداکاری هستند که لباس خود را آتش بزنند و به لوکوموتیوران بگویند راه مسدود است ....
🍀 یا مثلا ما :
خلبان #فداکاری داریم که میتواند هواپیما را بدون چرخ جلو در حالت تک چرخ فرود بیاورد و اصلا این یکی از #افتخارات ملی ماست ،
در جنگ هم نصف کشتههای ما به همین خاطر بود که اساسا هیچ تجهیزاتی نداشتیم ولی به جای آن آدمهای #فداکار زیاد بودند ..
مثلا به دلیل نداشتن دستگاه مینیاب یک عده آدمِ #فداکار روی مین میرفتند تا راه باز شود یا #حسین_فهمیده نارنجک به خودش می بست و با #فداکاری زیر تانک میرفت .
🍀 یا در ساختمان #پلاسکو ما ابتدائیترین تجهیزات اطفاء حریق را هم نداشتیم چون اصولا سازمان آتش نشانی ایران بدیهیترین امکانات یک سازمان با این نام را ندارد ..
ولی عوضش آنشنشانان #فداکاری داشتیم که زیر آوار ماندند و ما تا ٣٠٠ سال دیگر مفتی به آنها افتخار میکنیم
🍀 ما #خانوادههای_فداکاری داریم که فقط یک نفرشان کار میکند و با بدبختی خرج ده نفر بقیه را میدهد پس چه لزومی دارد برای الباقی خانواده که شغلی ندارند فکر کار کنیم ؟؟ آنها گرسنه که نمیمانند !!
🍀 جایی #زلزله میآید
#گریدر (ماشین خاکبرداری) نیست ،
جایی جنگل میسوزد #بالگرد آبپاش نیست ، ساختمانی آتش میگیرد تجهیزات مناسب نیست..
بعد در چنین شرایطی هرساله #میلیونهادلار صرف تجهیزات #نظامی میکنیم
اما با این وجود هم کسی در جهان حق نداشت به موشکهای ما که برای دفاع از کشورمان ضروریست #اعتراض کند اگر سپاه روی موشکها به زبان عبری نمینوشت اسراییل باید محو شود
🍀#چرچیل میگفت مشکل سیاستمداران کمبود علم نیست ، مشکل اصلی آنها انتخاب بین دو راهی ِ حفظ قدرت خودشان از طریق قربانی کردن منافع عمومی یا تامین منافع عمومی و از دست دادن قدرت خودشان است
و همین انتخاب ساده سرنوشت کشورهای مختلف را تعیین میکند ...
🍀 ما #سیاستمداران_فداکاری نداریم
🍁🌾🍁🌾🍁
#اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی تحصیل کرده هستید که
بتوانیدتقریبا هرحرفی را بشنوید
بدون اینکه عصبانی شوید و یا
اعتمادبهنفستان رو از دستدهید !!
#چرچیل
@Roshanfkrane
بتوانیدتقریبا هرحرفی را بشنوید
بدون اینکه عصبانی شوید و یا
اعتمادبهنفستان رو از دستدهید !!
#چرچیل
@Roshanfkrane
📌سی ویژگی مثبت #چرچیل
✍دکتر #محمود_سریع_القلم
۱- وقتی مسایل برخلاف میل او بود، میگفت: زمان یادگیری و تغییر است.
۲- از چالش های زندگی نمیترسید.
۳- معتقد بود برای پیروزی در هر امری، باید شریک داشت.
۴- در جنگ جهانی دوم، بارها از فراز آسمان آلمان پرواز کرد.
۵- سخنرانی های او، یک مجموعه ۱۸ جلدی است.
۶- با Fact تصمیم میگرفت.
۷- قدرت خارق العاده در تمرکز داشت.
۸- وقتی اشتباه میکرد از زیردستان خود عذرخواهی میکرد.
۹- از مخالفین خود، انتقام نمیگرفت.
۱۰- معنای استراتژی را آمادگی برای جابجایی اولویت ها میدانست.
۱۱- ۹۰ درصد مدیریت را در هماهنگی امور با دیگران میدانست.
۱۲- از هیچکس متنفر نبود.
۱۳- در دو دوره نخست وزیری (مجموعاً ۹ سال)، حدود یازده هزار یادداشت دست نویس کاری برای زیرمجموعه خود نوشت.
۱۴- در هر لحظه برای مسایل دور از انتظار، آمادگی داشت.
۱۵- برای سخنرانی های خود بسیار وقت میگذاشت.
۱۶- در ۲۱ سالگی، متون فلاسفه و اقتصاد دانان بزرگ را خوانده بود.
۱۷- از نظر او، مدیریت جز، حل و فصل بحران نیست.
۱۸- اعتقاد داشت برای موفق شدن، باید اول ناکامی ها را قبول کرد.
۱۹- با افراد قوی کار میکرد حتی اگر بحث برانگیز باشند.
۲۰- در سخنرانی همیشه یک درخواست مهم از مخاطبان خود داشت.
۲۱- از منظر او، توانایی افراد را باید در سطح درک آنها از جزئیات سراغ گرفت.
۲۲- معتقد بود افراد قوی عموماً آمادگی کنار آمدن را دارند. ضعیف ها بیشتر دعوا و داد و بیداد میکنند.
۲۳- مسایل سخت با مخالفین داخلی و خارجی خود را، سر میز ناهار یا شام مطرح میکرد.
۲۴- در سخنرانیها با محاسبه قبلی، چند بار مکث میکرد.
۲۵- بهترین فرصت برای نمایش شجاعت را زمانی میدانست که شرایط بد است.
۲۶- از ۹ صبح تا ۲ بامداد روز بعد کار میکرد (۱۷ ساعت کار در روز)
۲۷- بهترین واکنش به توهین را سکوت میدانست.
۲۸-معتقد بود زندگی ذاتاً بهم ریخته است، ولی باید یک هدف والا داشت.
۲۹- عاشق زندگی کردن بود.
۳۰- همیشه با دستان خودش کار میکرد. مثلا: ۲۰۰ آجر در روز را برای ساخت خانه ی روستایی پیشخدمت خود، آجرچینی کرد.
#جالب #تاریخ
@Roshanfkrane
✍دکتر #محمود_سریع_القلم
۱- وقتی مسایل برخلاف میل او بود، میگفت: زمان یادگیری و تغییر است.
۲- از چالش های زندگی نمیترسید.
۳- معتقد بود برای پیروزی در هر امری، باید شریک داشت.
۴- در جنگ جهانی دوم، بارها از فراز آسمان آلمان پرواز کرد.
۵- سخنرانی های او، یک مجموعه ۱۸ جلدی است.
۶- با Fact تصمیم میگرفت.
۷- قدرت خارق العاده در تمرکز داشت.
۸- وقتی اشتباه میکرد از زیردستان خود عذرخواهی میکرد.
۹- از مخالفین خود، انتقام نمیگرفت.
۱۰- معنای استراتژی را آمادگی برای جابجایی اولویت ها میدانست.
۱۱- ۹۰ درصد مدیریت را در هماهنگی امور با دیگران میدانست.
۱۲- از هیچکس متنفر نبود.
۱۳- در دو دوره نخست وزیری (مجموعاً ۹ سال)، حدود یازده هزار یادداشت دست نویس کاری برای زیرمجموعه خود نوشت.
۱۴- در هر لحظه برای مسایل دور از انتظار، آمادگی داشت.
۱۵- برای سخنرانی های خود بسیار وقت میگذاشت.
۱۶- در ۲۱ سالگی، متون فلاسفه و اقتصاد دانان بزرگ را خوانده بود.
۱۷- از نظر او، مدیریت جز، حل و فصل بحران نیست.
۱۸- اعتقاد داشت برای موفق شدن، باید اول ناکامی ها را قبول کرد.
۱۹- با افراد قوی کار میکرد حتی اگر بحث برانگیز باشند.
۲۰- در سخنرانی همیشه یک درخواست مهم از مخاطبان خود داشت.
۲۱- از منظر او، توانایی افراد را باید در سطح درک آنها از جزئیات سراغ گرفت.
۲۲- معتقد بود افراد قوی عموماً آمادگی کنار آمدن را دارند. ضعیف ها بیشتر دعوا و داد و بیداد میکنند.
۲۳- مسایل سخت با مخالفین داخلی و خارجی خود را، سر میز ناهار یا شام مطرح میکرد.
۲۴- در سخنرانیها با محاسبه قبلی، چند بار مکث میکرد.
۲۵- بهترین فرصت برای نمایش شجاعت را زمانی میدانست که شرایط بد است.
۲۶- از ۹ صبح تا ۲ بامداد روز بعد کار میکرد (۱۷ ساعت کار در روز)
۲۷- بهترین واکنش به توهین را سکوت میدانست.
۲۸-معتقد بود زندگی ذاتاً بهم ریخته است، ولی باید یک هدف والا داشت.
۲۹- عاشق زندگی کردن بود.
۳۰- همیشه با دستان خودش کار میکرد. مثلا: ۲۰۰ آجر در روز را برای ساخت خانه ی روستایی پیشخدمت خود، آجرچینی کرد.
#جالب #تاریخ
@Roshanfkrane
🎬 فیلم سینمایی #چرچیل
🎬 Churchill 2017
دوبله پارسی
درباره فیلم:
“چرچیل” فیلمی #بیوگرافی، #تاریخی و #درام محصول سال 2017 آمریکا به کارگردانی #جاناتان_تپلیتزکی است. بازیگرانی چون “برایان کاکس”، “الا پرنل”، “میراندا ریچاردسون”، “جان اسلاتری”، “جیمز پیورفوی”، “ریچارد دردن” و “جولیان وادهام” در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
▪️خلاصه داستان:
96 ساعت پیش از آغاز نبرد نُرماندی در جنگ جهانی دوم، #وینستون_چرچیل نخستوزیر #بریتانیا لحظاتی دشوار را در اتاق مدیریت جنگ سپری میکند. او که ترس از تکرار شدن واقعه ای ترسناک همانند نبرد #گالیپولی دارد، تلاش میکند جلوی این حمله را بگیرد…
@Roshanfkrane
🎬 Churchill 2017
دوبله پارسی
درباره فیلم:
“چرچیل” فیلمی #بیوگرافی، #تاریخی و #درام محصول سال 2017 آمریکا به کارگردانی #جاناتان_تپلیتزکی است. بازیگرانی چون “برایان کاکس”، “الا پرنل”، “میراندا ریچاردسون”، “جان اسلاتری”، “جیمز پیورفوی”، “ریچارد دردن” و “جولیان وادهام” در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
▪️خلاصه داستان:
96 ساعت پیش از آغاز نبرد نُرماندی در جنگ جهانی دوم، #وینستون_چرچیل نخستوزیر #بریتانیا لحظاتی دشوار را در اتاق مدیریت جنگ سپری میکند. او که ترس از تکرار شدن واقعه ای ترسناک همانند نبرد #گالیپولی دارد، تلاش میکند جلوی این حمله را بگیرد…
@Roshanfkrane
کتاب صوتی 1984
#جورج_اورول
کتاب 1984 اثر #جورج_اورول یکی از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان میباشد که تأثیر زیادی در فرهنگ عامه و رسانهای جهان گذاشته است.
کتاب صوتی 1984 را جورج اورول در سال 1949 میلادی برابر با 1327 شمسی نوشت، زمانی که جنگ دوم جهانی به تازگی به اتمام رسيده بود و جهان خطر تسلیم شدن در مقابل حکومتی ظالم و دیکتاتوری را به خوبی فهميده بود. داستان این اثر را میتوان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحت سلطه ی حکومتهای استبدادی تعمیم داد.
1984 رمانی است که هیچگاه کهنه نمیشود و داستان آن برای ابد تازه جلوه میکند و هر کسی گمان می کند که کتاب برای عصر او نوشته شده است. با کتاب 1984, اصطلاحاتی مانند «برادربزرگ» به واژههای روزمره مردم و مطبوعات تبدیل شدند.
کتاب 1984 تا به حال به بیش از 65 زبان مختلف برگردان شده و میلیونها نسخه از آن به فروش رسیده است و در نتیجه آن، جورج اورول (George Orwell) به جایگاه ممتازی در ادبیات جهان رسید.
ایده1984چگونه در ذهن اورول شکل گرفت؟
ایده1984که اورول تا مراحل پایانی نگارش آن قصد داشت، نام «آخرین مرد اروپا» را بر آن بنهد،. از زمان جنگهای داخلی اسپانیا به سر اورول افتاد و بنمایه اصلیاش در طی سال های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ در او شکل گرفت ، یعنی زمانی که او و همسرش «ایلین» یک فرزندخوانده به نام ریچارد اختیار کردند.
اورول خود میگوید که تا حدی هم تحت تأثیر #اجلاس_تهران در سال 1944 قرار گرفت که در ان #استالین و #روزولت و #چرچیل در مورد سرنوشت جهان تصمیم گرفتند و به نوعی دنیا را بین خود تقسیم کردند.
#اورول از سال 1942 به عنوان منتقد ادبی برای #دیوید_آستور در #آبزرور کار میکرد و بعدها خبرنگار این نشریه شد. آستور، رکگویی، درستکاری و نجابت اورول را میستود و در سالهای دهه 40 میلادی حامی او محسوب میشد. این دوستی نقشی تعیینکننده برای نگارش 1984 بازی کرد. پیش از این هم همکاری اورول و آبزور، کمک زیادی به نوشته شدن #مزرعه_حیوانات کرده بود.
آمیزهای از تخیل و روزنامهنگاریهای اورول باعث خلق رمان پیچیده و تاریک 1984 شد. جو لندن برای نوشته شدن 1984 مناسب نبود، مرگ همسر اورول هم که زیر بیهوشی در جریان یک عمل جراحی ساده درگذشت، عرصه را بیش از پیش بر اورول تنگ کرده بود.
اورول برای تاب آوردن جدایی زودهنگام از همسرش، به کار بیش از اندازه روی آورد. طوری که تنها در سال 1945 بیش از 110 هزار کلمه برای ناشران مختلف نوشت که شامل15 کتاب برای آبزرور بود.
#آستور، عمارتی در یک روستای دورافتاده در اسکالند به نام ژورا Jura داشت. در می 1946 اورول به این روستا سفر کرد.
این سفر ، سفر مخاطرهآمیزی بود چرا که وضعیت سلامت اورول خوب نبود. زمستان 1947-1946، یکی از سردترین زمستانهای قرن بیستم بود.
شهرتی که #مزرعه_حیوانات برای اورول به ارمغان آورده بود، مشغله او را بسیار زیاد کرده بود، همه از او میخواستند که سخنرانی کند و در همایشهای مختلف شرکت کند، بنابراین آزادیای که کار در یک مکان دورافتاده برای او دربرداشت، موهبتی برایش به حساب میآمد.
اما همانگونه که اورول در مقالهای با عنوان « #چرا_مینویسم » شرح داده است، زایش و خلق یک کتاب، مستلزم شرکت در چالش و تقلایی سخت است. تقلایی که از بهار1947 تا زمان مرگش در سال 1950، او را درگیر کرد. در تابستان 1947, وقتی او و فرزندش به همراه تعدادی از دوستان سوار قایق بودند، قایق آنها به گردابی افتاد و آنها تا آستانه غرق شدن پیش رفتند. وضعیت سلامت اورول به خطر افتاد و او که ریههایش پیش از این هم مشکل داشتند، بیمار شد. در سال 1947 هنوز سل درمان قطعی نداشت و پزشکان تنها هوای تازه و رژیم غذایی را برای بیماران تجویز میکردند، اما در آمریکا داروی آزمایشی به نام استرپتومایسین، تازه روی بیماران مبتلا به سل آزمایش میشد. آستور ترتیب ارسال این دارو را از آمریکا داد. مهلتی که ناشر به اورول داده بود در حال اتمام بود و وضعیت سلامتی او روز به روز بدتر میشد، تایپ کردن کتاب برای او واقعا دشوار بود و او احتیاج به یک تندنویس داشت. اما پیدا کردن چنین تندنویسی هم مشکل بود. اورول مجبور شد ماشین تحریر کهنهاش را به تختخواب ببرد و به ضرب قهوههای پی در پی و چای غلیظ و در زیر نور چراغ پارافینی روز و شب کار کند.
سرانجام در سیام نوامبر سال 1948 نگارش کتاب تمام شد. در نیمه ماه دسامبر نسخه تاپ شده کتاب به ناشر رسید، در همین زمان اورول به آسایشگاه مسلولین منتقل شد، کاری که به عقیده خود در صورتی که نگارش کتاب در کار نبود، باید دو ماه قبل انجام میداد.
اما ناشر کتاب یعنی «واربرگ» کیفیت کتاب را بسیار بد ارزیابی کرد و جایی نوشته بود که اگر 15 تا 20 هزار نسخه از کتاب به فروش نرسد، لایق مردن است.
🔻ادامه ی مطلب در پست بعدی 🔻
@Roshanfkrane
#جورج_اورول
کتاب 1984 اثر #جورج_اورول یکی از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان میباشد که تأثیر زیادی در فرهنگ عامه و رسانهای جهان گذاشته است.
کتاب صوتی 1984 را جورج اورول در سال 1949 میلادی برابر با 1327 شمسی نوشت، زمانی که جنگ دوم جهانی به تازگی به اتمام رسيده بود و جهان خطر تسلیم شدن در مقابل حکومتی ظالم و دیکتاتوری را به خوبی فهميده بود. داستان این اثر را میتوان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحت سلطه ی حکومتهای استبدادی تعمیم داد.
1984 رمانی است که هیچگاه کهنه نمیشود و داستان آن برای ابد تازه جلوه میکند و هر کسی گمان می کند که کتاب برای عصر او نوشته شده است. با کتاب 1984, اصطلاحاتی مانند «برادربزرگ» به واژههای روزمره مردم و مطبوعات تبدیل شدند.
کتاب 1984 تا به حال به بیش از 65 زبان مختلف برگردان شده و میلیونها نسخه از آن به فروش رسیده است و در نتیجه آن، جورج اورول (George Orwell) به جایگاه ممتازی در ادبیات جهان رسید.
ایده1984چگونه در ذهن اورول شکل گرفت؟
ایده1984که اورول تا مراحل پایانی نگارش آن قصد داشت، نام «آخرین مرد اروپا» را بر آن بنهد،. از زمان جنگهای داخلی اسپانیا به سر اورول افتاد و بنمایه اصلیاش در طی سال های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ در او شکل گرفت ، یعنی زمانی که او و همسرش «ایلین» یک فرزندخوانده به نام ریچارد اختیار کردند.
اورول خود میگوید که تا حدی هم تحت تأثیر #اجلاس_تهران در سال 1944 قرار گرفت که در ان #استالین و #روزولت و #چرچیل در مورد سرنوشت جهان تصمیم گرفتند و به نوعی دنیا را بین خود تقسیم کردند.
#اورول از سال 1942 به عنوان منتقد ادبی برای #دیوید_آستور در #آبزرور کار میکرد و بعدها خبرنگار این نشریه شد. آستور، رکگویی، درستکاری و نجابت اورول را میستود و در سالهای دهه 40 میلادی حامی او محسوب میشد. این دوستی نقشی تعیینکننده برای نگارش 1984 بازی کرد. پیش از این هم همکاری اورول و آبزور، کمک زیادی به نوشته شدن #مزرعه_حیوانات کرده بود.
آمیزهای از تخیل و روزنامهنگاریهای اورول باعث خلق رمان پیچیده و تاریک 1984 شد. جو لندن برای نوشته شدن 1984 مناسب نبود، مرگ همسر اورول هم که زیر بیهوشی در جریان یک عمل جراحی ساده درگذشت، عرصه را بیش از پیش بر اورول تنگ کرده بود.
اورول برای تاب آوردن جدایی زودهنگام از همسرش، به کار بیش از اندازه روی آورد. طوری که تنها در سال 1945 بیش از 110 هزار کلمه برای ناشران مختلف نوشت که شامل15 کتاب برای آبزرور بود.
#آستور، عمارتی در یک روستای دورافتاده در اسکالند به نام ژورا Jura داشت. در می 1946 اورول به این روستا سفر کرد.
این سفر ، سفر مخاطرهآمیزی بود چرا که وضعیت سلامت اورول خوب نبود. زمستان 1947-1946، یکی از سردترین زمستانهای قرن بیستم بود.
شهرتی که #مزرعه_حیوانات برای اورول به ارمغان آورده بود، مشغله او را بسیار زیاد کرده بود، همه از او میخواستند که سخنرانی کند و در همایشهای مختلف شرکت کند، بنابراین آزادیای که کار در یک مکان دورافتاده برای او دربرداشت، موهبتی برایش به حساب میآمد.
اما همانگونه که اورول در مقالهای با عنوان « #چرا_مینویسم » شرح داده است، زایش و خلق یک کتاب، مستلزم شرکت در چالش و تقلایی سخت است. تقلایی که از بهار1947 تا زمان مرگش در سال 1950، او را درگیر کرد. در تابستان 1947, وقتی او و فرزندش به همراه تعدادی از دوستان سوار قایق بودند، قایق آنها به گردابی افتاد و آنها تا آستانه غرق شدن پیش رفتند. وضعیت سلامت اورول به خطر افتاد و او که ریههایش پیش از این هم مشکل داشتند، بیمار شد. در سال 1947 هنوز سل درمان قطعی نداشت و پزشکان تنها هوای تازه و رژیم غذایی را برای بیماران تجویز میکردند، اما در آمریکا داروی آزمایشی به نام استرپتومایسین، تازه روی بیماران مبتلا به سل آزمایش میشد. آستور ترتیب ارسال این دارو را از آمریکا داد. مهلتی که ناشر به اورول داده بود در حال اتمام بود و وضعیت سلامتی او روز به روز بدتر میشد، تایپ کردن کتاب برای او واقعا دشوار بود و او احتیاج به یک تندنویس داشت. اما پیدا کردن چنین تندنویسی هم مشکل بود. اورول مجبور شد ماشین تحریر کهنهاش را به تختخواب ببرد و به ضرب قهوههای پی در پی و چای غلیظ و در زیر نور چراغ پارافینی روز و شب کار کند.
سرانجام در سیام نوامبر سال 1948 نگارش کتاب تمام شد. در نیمه ماه دسامبر نسخه تاپ شده کتاب به ناشر رسید، در همین زمان اورول به آسایشگاه مسلولین منتقل شد، کاری که به عقیده خود در صورتی که نگارش کتاب در کار نبود، باید دو ماه قبل انجام میداد.
اما ناشر کتاب یعنی «واربرگ» کیفیت کتاب را بسیار بد ارزیابی کرد و جایی نوشته بود که اگر 15 تا 20 هزار نسخه از کتاب به فروش نرسد، لایق مردن است.
🔻ادامه ی مطلب در پست بعدی 🔻
@Roshanfkrane
در بهار آن سال #اورول دچار خلط خونی شد. سرانجام در هشتم ژوئن سال 1948، رمان 1984 منتشر شد و چند روز بعد هم در آمریکا از زیر چاپ درآمد. رمان، در سطح جهان به عنوان یک شاهکار مطرح شد. حتی وینستون #چرچیل در آن زمان به پزشکش گفته بود که این کتاب را دو بار خوانده است.
اما همزمان، وضعیت سلامتی ارول روز به روز بدتر میشد در 21 ژانویه 1950 او دچار خونریزی شدید ریوی شد و در تنهایی در حالی که بیش از 46 سال سن نداشت، درگذشت.
داستان کتاب به سه قسمت تقسیم میشود:
در بخش اول ما با شرایط جهان، #اوشنیا ( کشور اوشنیا که داستان در آن رخ میدهد) و همینطور افکار اسمیت آشنا میشویم.
بخش دوم به آشنایی اسمیت با جولیا، یکی دیگر از اعضای بیرونی (که نامش از نام جولیت یکی از قهرمانهای اثر معروف شکسپیر گرفته شده) و رابطۀ آنها میپردازد.
بخش سوم نیز دستگیری آنها را شامل میشود.
داستان به طرزی زیبا کاملترین حالت یک #حکومت_استبدادی را توصیف میکند. اورول خیلی خوب توانسته اقدامات دولتها برای کنترل مردم را چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم شرح دهد. استفادۀ حزب از #تکنولوژی و مخصوصاً صفحه های سخنگو که هم مردم را تحت نظر داشته و هم برای تبلیغات سیاسی استفاده میشوند (و این کاربرد دوم بسیار شبیه تلویزیون در دنیای ماست) نمونه ای از این موضوع است. همچنین استفاده از کودکان و آماده سازی آنها از همان دوران کودکی برای دفاع از آرمانهای حزب یکی دیگر از فعالیتهای مهم حزب را تشکیل میدهد. (موضوع کار بر روی افکار کودکان و آماده سازی آنها برای کسب اهداف سیاسی در آینده در دیگر اثر معروف نویسنده " #مزرعه_حیوانات " هم دیده میشود، آنجا که ناپلئون نه توله سگ را مخفیانه بزرگ کرده و مدتی بعد از آنها برای کسب قدرت در مزرعه استفاده میکند.) حزب همچنین طبقۀ کارگر را با تفریحاتی مانند خرید وفروش بلیط های بخت آزمایی به شدت سرگرم کرده است. اما احتمالاً جالبترین ایده ای که در این کتاب بیان میشود استفادۀ حزب از زبان برای اطمینان از تداوم حکومت خود است. حزب زبانی جدید و ساده ایجاد کرده است که در آن کلمه ای برای بیان مطالبی که با آرمانهای حزب در تضاد هستند وجود ندارد. بنابراین مردم نمیتوانند در مورد موضوعی مثل آزادی صحبت و یا حتی فکرکنند. این زبان newspeak یا زبان جدید نامیده میشود.
کار دیگری که حزب انجام میدهد استفاده از doublethink یا #دوگانه_باوری است. Doublethink عبارتست از قبول کردن همزمان دو مفهوم متضاد. برای مثال افرادی که مسئول تغییر دادن مداوم اسناد تاریخی هستند با آنکه خود این عمل را انجام میدهند باز هم کاملاً این اسناد را معتبر میدانند. حتی نام وزارتهای چهارگانۀ اوشنیا ( کشور اوشنیا که داستان در آن رخ میدهد) هم به نوعی تمرین doublethink است:
وزارت عشق محل شکنجه است، وزارت فراوانی دلیل قحطی ها، وزارت صلح مسئول رسیدگی به مسائل مربوط به جنگ و وزارت حقیقت محل تغییر اسناد تاریخی و آماده سازی دروغ ها وتبلیغات سیاسی. شعار اصلی حزب هم نمونۀ کامل و پرمفهومی از doublethink است: جنگ صلح است، آزادی بردگیست، جهالت قدرت است. (باید اشاره شود که مفهوم doublethink هر چند عجیب به نظر می آید امروزه کاربرد زیادی در سیاست دارد. برای مثال مردم آمریکا از جنگ برای برقراری صلح حمایت میکنند و یا در عین حال که اعتقاد دارند کشورشان حامی دمکراسی است روابط نزدیک آن با حکومتهای غیر دمکراتیک مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه را نیز میپذیرند.)
وینستون (قهرمان رمان) بهعنوان یک خواننده و هم بهعنوان یک نویسنده به او میگوید به چه چیزی بیاندیشد. او سراسر در کشمکش است:
در همهی طبقات، روبهروی آسانسور، همان پوستر با چهرهی بسیار بزرگش به دیوار میخ شده بود و زُل میزد به آدم. انگار به هر سمتی که میخواستی بروی، تعقیبت میکرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «برادرِ بزرگ مراقب توست.»
« #جهان_اورولی »، هماینک اصطلاحی است که به صورت خلاصه #توتالیتاریسم و نظامهای سرکوبگر را توصیف میکند. 1984 رمانی است که داستان وینستون اسمیت را روایت میکند، فردی که نماد یک شهروند عادی دگراندیش در دنیاهای اورولی است.
اُروِل در «نوزده-هشتادوچهار»، میخواهد با فراگیری چهگونگیِ عملکردنِ #پروپاگاندا ( تبلیغات ) و مراقبت، خوانندگانش بتوانند آزادیِ بیشتری از عُرفهای کوچکِ بوگندویی به دست بیاورند که امروزه با روحیهی ما ستیزهجو است.
جُرج اورل با دو شاهکار جاودانش «مزرعه حیوانات» و «1984»، وجدانِ بیدارِ نسل خود و نسلهای بعد است. بسیاری از نویسندگان معاصر برای دفاع از آرمانهایشان مدام به نام وی اشاره میکنند و او را سرمشقی برای چگونهاندیشیدن و چگونهنوشتن میدانند.
🔻ادامه ی مطلب در پست بعدی 🔻
@Roshanfkrane
اما همزمان، وضعیت سلامتی ارول روز به روز بدتر میشد در 21 ژانویه 1950 او دچار خونریزی شدید ریوی شد و در تنهایی در حالی که بیش از 46 سال سن نداشت، درگذشت.
داستان کتاب به سه قسمت تقسیم میشود:
در بخش اول ما با شرایط جهان، #اوشنیا ( کشور اوشنیا که داستان در آن رخ میدهد) و همینطور افکار اسمیت آشنا میشویم.
بخش دوم به آشنایی اسمیت با جولیا، یکی دیگر از اعضای بیرونی (که نامش از نام جولیت یکی از قهرمانهای اثر معروف شکسپیر گرفته شده) و رابطۀ آنها میپردازد.
بخش سوم نیز دستگیری آنها را شامل میشود.
داستان به طرزی زیبا کاملترین حالت یک #حکومت_استبدادی را توصیف میکند. اورول خیلی خوب توانسته اقدامات دولتها برای کنترل مردم را چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم شرح دهد. استفادۀ حزب از #تکنولوژی و مخصوصاً صفحه های سخنگو که هم مردم را تحت نظر داشته و هم برای تبلیغات سیاسی استفاده میشوند (و این کاربرد دوم بسیار شبیه تلویزیون در دنیای ماست) نمونه ای از این موضوع است. همچنین استفاده از کودکان و آماده سازی آنها از همان دوران کودکی برای دفاع از آرمانهای حزب یکی دیگر از فعالیتهای مهم حزب را تشکیل میدهد. (موضوع کار بر روی افکار کودکان و آماده سازی آنها برای کسب اهداف سیاسی در آینده در دیگر اثر معروف نویسنده " #مزرعه_حیوانات " هم دیده میشود، آنجا که ناپلئون نه توله سگ را مخفیانه بزرگ کرده و مدتی بعد از آنها برای کسب قدرت در مزرعه استفاده میکند.) حزب همچنین طبقۀ کارگر را با تفریحاتی مانند خرید وفروش بلیط های بخت آزمایی به شدت سرگرم کرده است. اما احتمالاً جالبترین ایده ای که در این کتاب بیان میشود استفادۀ حزب از زبان برای اطمینان از تداوم حکومت خود است. حزب زبانی جدید و ساده ایجاد کرده است که در آن کلمه ای برای بیان مطالبی که با آرمانهای حزب در تضاد هستند وجود ندارد. بنابراین مردم نمیتوانند در مورد موضوعی مثل آزادی صحبت و یا حتی فکرکنند. این زبان newspeak یا زبان جدید نامیده میشود.
کار دیگری که حزب انجام میدهد استفاده از doublethink یا #دوگانه_باوری است. Doublethink عبارتست از قبول کردن همزمان دو مفهوم متضاد. برای مثال افرادی که مسئول تغییر دادن مداوم اسناد تاریخی هستند با آنکه خود این عمل را انجام میدهند باز هم کاملاً این اسناد را معتبر میدانند. حتی نام وزارتهای چهارگانۀ اوشنیا ( کشور اوشنیا که داستان در آن رخ میدهد) هم به نوعی تمرین doublethink است:
وزارت عشق محل شکنجه است، وزارت فراوانی دلیل قحطی ها، وزارت صلح مسئول رسیدگی به مسائل مربوط به جنگ و وزارت حقیقت محل تغییر اسناد تاریخی و آماده سازی دروغ ها وتبلیغات سیاسی. شعار اصلی حزب هم نمونۀ کامل و پرمفهومی از doublethink است: جنگ صلح است، آزادی بردگیست، جهالت قدرت است. (باید اشاره شود که مفهوم doublethink هر چند عجیب به نظر می آید امروزه کاربرد زیادی در سیاست دارد. برای مثال مردم آمریکا از جنگ برای برقراری صلح حمایت میکنند و یا در عین حال که اعتقاد دارند کشورشان حامی دمکراسی است روابط نزدیک آن با حکومتهای غیر دمکراتیک مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه را نیز میپذیرند.)
وینستون (قهرمان رمان) بهعنوان یک خواننده و هم بهعنوان یک نویسنده به او میگوید به چه چیزی بیاندیشد. او سراسر در کشمکش است:
در همهی طبقات، روبهروی آسانسور، همان پوستر با چهرهی بسیار بزرگش به دیوار میخ شده بود و زُل میزد به آدم. انگار به هر سمتی که میخواستی بروی، تعقیبت میکرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «برادرِ بزرگ مراقب توست.»
« #جهان_اورولی »، هماینک اصطلاحی است که به صورت خلاصه #توتالیتاریسم و نظامهای سرکوبگر را توصیف میکند. 1984 رمانی است که داستان وینستون اسمیت را روایت میکند، فردی که نماد یک شهروند عادی دگراندیش در دنیاهای اورولی است.
اُروِل در «نوزده-هشتادوچهار»، میخواهد با فراگیری چهگونگیِ عملکردنِ #پروپاگاندا ( تبلیغات ) و مراقبت، خوانندگانش بتوانند آزادیِ بیشتری از عُرفهای کوچکِ بوگندویی به دست بیاورند که امروزه با روحیهی ما ستیزهجو است.
جُرج اورل با دو شاهکار جاودانش «مزرعه حیوانات» و «1984»، وجدانِ بیدارِ نسل خود و نسلهای بعد است. بسیاری از نویسندگان معاصر برای دفاع از آرمانهایشان مدام به نام وی اشاره میکنند و او را سرمشقی برای چگونهاندیشیدن و چگونهنوشتن میدانند.
🔻ادامه ی مطلب در پست بعدی 🔻
@Roshanfkrane
✋سلام و روزتان بهخیر
👈و اینها همهنکاتیاستکه بهتر است که درباره امروز چهارم بهمن ۱۳۹۹خورشیدی بدانید؛
☁️ هوا احتمالا بار دیگر و کمکم در شهرهای بزرگ و پرجمعیت روبه #آلودگی میگذارد ولی دمای هوا بیشتر میشود.
▪️ستادملی #کرونا امروز جلسه دارد و بعید نیست رئيسجمهور یا مدیران دولتی درباره حرفهای #منقلی درباره روحانی در صداوسیما موضع تندی بگیرند و البته مقامهای قضایی ناچار شوند، دراینباره حرفی بزنند.
⚽️ هفته دوازدهم لیگبرتر #فوتبال مردان ایران با دو بازی ادامه پیدا میکند؛ ساعت ۱۵ گلگهر سیرجان میزبان تراکتور تبریز است و ساعت ۱۶:۴۵ استقلال با سایپا بازی دارد- شبکههای ورزش و سه این بازیها را پخش میکنند.
⚽️ شبکه ورزش، از لیگفوتبال ایتالیا، ساعت ۲۰:۳۰ بازی حساس آثمیلان-آتالانتا و از لیگ اسپانیا، ساعت ۲۳:۳۰ بازی آلاوس با رئال مادرید را پخش میکند.
📌امروز در تقویم:
▪️مصادف است با صدوچهاردهمین سالروز تولد احمدبیرشک، ریاضیدان، تقویمنگار و محقق تاریخ علم ایرانی.
👈 نام او را در کتاب ریاضیات یا جبر و حساب یا هندسه دبیرستان به یاد داریم.
👈بیرشک گروه مدارس هدف را بنیان گذاشت که از موفقترین و مدرنترین مراکز آموزشی در دو دهه۴۰ و ۵۰ بود ولی سال ۵۸ منحل شد. بیرشک دانشنامه بزرگ فارسی را هم در سال ۱۳۷۰ بنا گذاشته.
👈 از آثار وی میتوان به ترجمه زندگینامه خودنوشت ژان پل سارتر، سرگذشت علم جرج سارتن و البته آموزش ستمدیدگان بائول فریره اشاره کرد. او در سال ۸۱ نشان درجه یک دولت ایران را از محمدخاتمی دریافت کرد.
▪️مصادف است با نودویکسالگی نقاش برجسته معاصر، محمود #فرشچیان.
👈 او تاثیر مهمی در نقاشی سنتی ایرانی داشته و از آثار شناختهشده او میتوان به «عصر عاشورا» و «ضامن آهو» و «شمسومولانا» اشاره کرد.
👈 موزهای از آثار این نقاش مطرح در سال ۱۳۸۰در کاخ سعدآباد تهران افتتاح شد.
▪️همزمان است با پنجاهوششمین سالمرگ وینستون #چرچیل، افسر ارتشی، نویسنده و البته سیاستمدار شناختهشده انگلیسی.
👈او، همزمان با جنگجهانی دوم در فاصله سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ و بار دیگر در فاصله ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا و سالها نماینده پارلمان بود- چندانکه نام پدر پارلمان را یدک میکشید.
👈نام او با عنوان زیرکی و هوشمندی سیاسی به یک مثال جهانی بدل شده.
👈 او در غلبه متفقین بر فاشیسم و البته در اتحاد غرب در برابر نفوذ موج کمونیسم نقش مهمی داشت. در سال ۱۹۵۳ هم به سبب تالیفاتش در تاریخ و سیاست، جایزه نوبل ادبیات را برده.
#خبر
@Roshanfkrane
👈و اینها همهنکاتیاستکه بهتر است که درباره امروز چهارم بهمن ۱۳۹۹خورشیدی بدانید؛
☁️ هوا احتمالا بار دیگر و کمکم در شهرهای بزرگ و پرجمعیت روبه #آلودگی میگذارد ولی دمای هوا بیشتر میشود.
▪️ستادملی #کرونا امروز جلسه دارد و بعید نیست رئيسجمهور یا مدیران دولتی درباره حرفهای #منقلی درباره روحانی در صداوسیما موضع تندی بگیرند و البته مقامهای قضایی ناچار شوند، دراینباره حرفی بزنند.
⚽️ هفته دوازدهم لیگبرتر #فوتبال مردان ایران با دو بازی ادامه پیدا میکند؛ ساعت ۱۵ گلگهر سیرجان میزبان تراکتور تبریز است و ساعت ۱۶:۴۵ استقلال با سایپا بازی دارد- شبکههای ورزش و سه این بازیها را پخش میکنند.
⚽️ شبکه ورزش، از لیگفوتبال ایتالیا، ساعت ۲۰:۳۰ بازی حساس آثمیلان-آتالانتا و از لیگ اسپانیا، ساعت ۲۳:۳۰ بازی آلاوس با رئال مادرید را پخش میکند.
📌امروز در تقویم:
▪️مصادف است با صدوچهاردهمین سالروز تولد احمدبیرشک، ریاضیدان، تقویمنگار و محقق تاریخ علم ایرانی.
👈 نام او را در کتاب ریاضیات یا جبر و حساب یا هندسه دبیرستان به یاد داریم.
👈بیرشک گروه مدارس هدف را بنیان گذاشت که از موفقترین و مدرنترین مراکز آموزشی در دو دهه۴۰ و ۵۰ بود ولی سال ۵۸ منحل شد. بیرشک دانشنامه بزرگ فارسی را هم در سال ۱۳۷۰ بنا گذاشته.
👈 از آثار وی میتوان به ترجمه زندگینامه خودنوشت ژان پل سارتر، سرگذشت علم جرج سارتن و البته آموزش ستمدیدگان بائول فریره اشاره کرد. او در سال ۸۱ نشان درجه یک دولت ایران را از محمدخاتمی دریافت کرد.
▪️مصادف است با نودویکسالگی نقاش برجسته معاصر، محمود #فرشچیان.
👈 او تاثیر مهمی در نقاشی سنتی ایرانی داشته و از آثار شناختهشده او میتوان به «عصر عاشورا» و «ضامن آهو» و «شمسومولانا» اشاره کرد.
👈 موزهای از آثار این نقاش مطرح در سال ۱۳۸۰در کاخ سعدآباد تهران افتتاح شد.
▪️همزمان است با پنجاهوششمین سالمرگ وینستون #چرچیل، افسر ارتشی، نویسنده و البته سیاستمدار شناختهشده انگلیسی.
👈او، همزمان با جنگجهانی دوم در فاصله سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ و بار دیگر در فاصله ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا و سالها نماینده پارلمان بود- چندانکه نام پدر پارلمان را یدک میکشید.
👈نام او با عنوان زیرکی و هوشمندی سیاسی به یک مثال جهانی بدل شده.
👈 او در غلبه متفقین بر فاشیسم و البته در اتحاد غرب در برابر نفوذ موج کمونیسم نقش مهمی داشت. در سال ۱۹۵۳ هم به سبب تالیفاتش در تاریخ و سیاست، جایزه نوبل ادبیات را برده.
#خبر
@Roshanfkrane
گاهی برای نابودی يک کشور نیازی به جنگ نیست !
تنها کافیست جای افراد آگاه و برجسته آن کشور را با تعدادى سياستمدار نادان عوض کنید !!
#چرچیل
@Roshanfkrane
تنها کافیست جای افراد آگاه و برجسته آن کشور را با تعدادى سياستمدار نادان عوض کنید !!
#چرچیل
@Roshanfkrane
حكومت هاى فاسد همواره يك
شريك جرم قدرتمند دارند ؛
مردمى بى تفاوت و #احمق !
#چرچیل
#سیاسی
@Roshanfkrane
شريك جرم قدرتمند دارند ؛
مردمى بى تفاوت و #احمق !
#چرچیل
#سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانال روشنفکران
جملات #وینستون_چرچیل که درس زندگی به ما می دهد
#اندیشه #کلام_بزرگان #چرچیل
@Roshanfkrane
جملات #وینستون_چرچیل که درس زندگی به ما می دهد
#اندیشه #کلام_بزرگان #چرچیل
@Roshanfkrane
روزی عده ای از چرچیل خواستند که سیاست را برای آنان تعریف کند.
#چرچیل از آنها خواست تا خروسی بیاورند. سپس دایره ای کشید و خروس را در آن انداخت و گفت
#خروس_را_بدون_آنکه_از_دایره_خارج_شود بگیرید.
هر چه تلاش کردند نتوانستند و خروس از دایره بیرون میرفت. آخر از چرچیل خواستند که این کار را خود انجام دهد.
چرچیل خروسی دیگر کنار خروس اول گذاشت و این دو شروع به جنگیدن کردند!
آنگاه چرچیل دو خروس را از گردن گرفت و بلند کرد و در پاسخ گفت این سیاست است!!
و آن همان سیاستیست که انگلستان قرنهاست از آن بهره میبرد!!!
#اندیشه #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
#چرچیل از آنها خواست تا خروسی بیاورند. سپس دایره ای کشید و خروس را در آن انداخت و گفت
#خروس_را_بدون_آنکه_از_دایره_خارج_شود بگیرید.
هر چه تلاش کردند نتوانستند و خروس از دایره بیرون میرفت. آخر از چرچیل خواستند که این کار را خود انجام دهد.
چرچیل خروسی دیگر کنار خروس اول گذاشت و این دو شروع به جنگیدن کردند!
آنگاه چرچیل دو خروس را از گردن گرفت و بلند کرد و در پاسخ گفت این سیاست است!!
و آن همان سیاستیست که انگلستان قرنهاست از آن بهره میبرد!!!
#اندیشه #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍فقر و اقتصاد ضعیف، تنها دو علت دارد:
یا حاکمان احمقند،
یا احمق ها حاکمند!!!
جنگ و خشکسالی بهانه است!
#چرچیل
@Roshanfkrane
یا حاکمان احمقند،
یا احمق ها حاکمند!!!
جنگ و خشکسالی بهانه است!
#چرچیل
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
ش.شریف زاده
📜#نکتهها_و_نقطهها (11)
(دربارهی انتخابات)
📚سخنانی از: #استالین، #جرج_اورول، #چرچیل و دیگران
🎼موسیقی: انیو موریکونه
🎙دکلمه و میکس: #ش_شریفزادە
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
(دربارهی انتخابات)
📚سخنانی از: #استالین، #جرج_اورول، #چرچیل و دیگران
🎼موسیقی: انیو موریکونه
🎙دکلمه و میکس: #ش_شریفزادە
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane