روشنفکران
81.4K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
💢 کسانی که جایزه افتخار آمیز صلح نوبل #نرگس‌_محمدی را ستایش می‌کنند زمانی قابل اعتماد و باور می‌شوند که بدون توجه به تعلقات سیاسی آدم‌ها، #فاطمه‌_سپهری‌ و هر آن کسی که به دلیل ابراز عقیده‌اش، درد می‌کشد را ببینند.

❗️ انسان‌دوستی و ناموس‌پرستی را تابعی از
#سیاست نکنیم!

#امید‌فراغت روزنامه‌نگار

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏دکتر #فاطمه_رجایی_راد بر فراز هیمالیا....
پزشک و جراح فک و صورت نخبهٔ #آمل که چندی پیش ممنوع الکار شد.
در اینجا👉 و اینجا ویدیو و توضیحات بیشتر را ببینید
دکتر #الهه_رجایی_راد #مازندران
#حجاب_اجباری #پزشکی

@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 49
روضهٔ خُلدِ برین خلوتِ درویشان است
مایهٔ مُحتشمی، خدمتِ درویشان است
گَنج عُزلت که طِلِسماتِ عجایب دارد
فتحِ آن در نظرِ رحمتِ درویشان است
قصرِ فردوس که رضوانش به دَربانی رفت
مَنظَری از چمنِ نُزهَتِ درویشان است
آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلبِ سیاه
کیمیاییست که در صحبتِ درویشان است
آن که پیشش بِنَهَد تاجِ تکبر، خورشید
کبریاییست که در حِشمتِ درویشان است
دولتی را که نباشد غم از آسیبِ زَوال
بی تَکَلُف بشنو دولتِ درویشان است
خسروان، قبلهٔ حاجاتِ جهانند ولی
سببش بندگیِ حضرتِ درویشان است
رویِ مقصود که شاهان به دعا می‌طَلبند
مَظهَرَش آینهٔ طَلعَتِ درویشان است
از کران تا به کران، لشکر ظُلم است ولی
از اَزَل تا به اَبَد، فرصتِ درویشان است
ای توانگر مَفُروش این همه نِخوَت که تو را
سر و زر در کَنَفِ همتِ درویشان است
گنجِ قارون که فرو می‌شود از قَهر هنوز
خوانده باشی که هم از غِیرتِ درویشان است
حافظ ار آبِ حیاتِ اَزَلی می‌خواهی
مَنبَعَش خاکِ درِ خلوتِ درویشان است
من غلامِ نظرِ آصِفِ عهدم کو را
صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است
خوانش #فاطمه_زندی

#غزل_حافظ_شماره 49


@Roshanfkrane
🔻خودکشی دخترک یاسوجی

#یسنا دختر کلاس ششم اهل یاسوج دست به #خودکشی زد و امروز به خاک سپرده شد.

• پدر او به خاطر برق‌گرفتگی قطع نخاع شده و مادرش طلاق گرفته بود.

• یسنا و خواهر کوچکش نزد پدربزرگ خود زندگی می‌کردند.

• او قبل از مرگ وصیت‌نامه خود را خطاب به زن‌عمویش نوشته بود و گفته بود از زندگی سیرم.

#فاطمه_شیخ‌علیزاده، خبرنگار #اجتماعی
#خبر #حوادث

@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 64
اگر چه عرض هنر پیشِ یار بی‌ادبیست
زبان خموش، ولیکن دهان پُر از عربیست
پری نهفته رخ و دیو در کرشمهٔ حُسن
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست
در این چمن گلِ بی خار کس نچید آری
چراغِ مصطفوی با شرارِ بولَهَبیست
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کام بخشی او را بهانه بی سببیست
به نیم جو نخرم طاقِ خانقاه و رباط
مرا که مَصطَبه ایوان و پای خُم طَنَبیست
جمالِ دختر رَز نورِ چشمِ ماست مگر
که در نقابِ زجاجی و پردهٔ عِنبیست
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون که مستِ خرابم، صلاح بی‌ادبیست
بیار می که چو حافظ هزارم استظهار
به گریهٔ سحری و نیازِ نیم شبیست


خوانش #فاطمه_زندی

با لمس این👇 هشتگ در کانال روشنفکران
#غزل_حافظ_شماره 64
به تمامی این مجموعه دسترسی خواهید داشت
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 67
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟
جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟
حالیا خانه‌براندازِ دل و دین من است
تا در آغوش که می‌خسبد و همخانهٔ کیست
بادهٔ لعل لبش کز لبِ من دور مباد
راحِ روح که و پیمان‌دهِ پیمانهٔ کیست؟
دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت‌پرتو
باز پرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟
می‌دهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد
که دلِ نازکِ او مایلِ افسانهٔ کیست
یا رب آن شاه‌وَشِ ماه‌رخِ زهره‌جبین
دُرِّ یکتایِ که و گوهر یک‌دانهٔ کیست؟
گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی تو
زیرِ لب خنده زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟



خوانش #فاطمه_زندی

با لمس این👇 هشتگ در کانال روشنفکران
#غزل_حافظ_شماره 67
به تمامی این مجموعه دسترسی خواهید داشت

@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 86
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کارِ چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمعِ سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیرِ سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
زنهار از آن عبارتِ شیرینِ دلفریب
گویی که پستهٔ تو سخن در شکر گرفت
بارِ غمی که خاطرِ ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
هر سروقد که بر مَه و خور حسن می‌فروخت
چون تو درآمدی پیِ کاری دگر گرفت
زین قصه هفت گنبدِ افلاک پرصداست
کوته‌نظر ببین که سخن مختصر گرفت
حافظ تو این سخن ز که آموختی؟ که بخت
تعویذ کرد شعرِ تو را و به زر گرفت

خوانش #فاطمه_زندی


با لمس این👇 هشتگ  در کانال روشنفکران
#غزل_حافظ_شماره 86
به تمامی این مجموعه دسترسی خواهید داشت


@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 90
ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت
حیف است طایری چو تو در خاک‌دانِ غم
زین جا به آشیانِ وفا می‌فرستمت
در راهِ عشق مرحلهٔ قُرب و بُعد نیست
می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت
هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر
در صحبتِ شمال و صبا می‌فرستمت
تا لشکرِ غمت نکند مُلکِ دل خراب
جانِ عزیزِ خود به نوا می‌فرستمت
ای غایب از نظر که شدی هم‌نشین دل
می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت
در رویِ خود تَفَرُّجِ صُنع خدای کن
کآیینهٔ خدای‌نما می‌فرستمت
تا مطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت
ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت
با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
حافظ، سرودِ مجلس ما ذکرِ خیرِ توست
بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت

خوانش #فاطمه_زندی

با لمس این👇 هشتگ  در کانال روشنفکران
#غزل_حافظ_شماره 90
به تمامی این مجموعه دسترسی خواهید داشت

@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 93
چه لطف بود که ناگاه رَشحِهٔ قَلَمَت
حقوقِ خدمتِ ما عرضه کرد بر کرمت
به نوکِ خامه رقم کرده‌ای سلامِ مرا
که کارخانهٔ دوران مباد بی رَقَمَت
نگویم از منِ بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حسابِ خرد نیست سهو بر قَلَمَت
مرا ذلیل مگردان به شکرِ این نعمت
که داشت دولتِ سرمد عزیز و محترمت
بیا که با سرِ زلفت قرار خواهم کرد
که گر سَرَم برود برندارم از قدمت
ز حالِ ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاکِ کشتگانِ غمت
روانِ تشنهٔ ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زُلالِ خِضِر ز جامِ جَمَت
همیشه وقتِ تو ای عیسیِ صبا خوش باد
که جانِ حافظِ دلخسته زنده شد به دَمَت

خوانش #فاطمه_زندی



@Roshanfkrane