فرد و قانون
«ترور نوا» کمدین دورگه معروف متولد آفریقای جنوبی در کتاب خودش Born a Crime مینویسه که به سبب داشتن رنگ روشنتر نسبت به سایر بچههای خانواده با او طور دیگهای رفتار میشده. مثلا وقتی همراه با بقیه پسر خالهها مرتکب کار خطایی میشدند، بقیه کتک میخوردند ولی او تنبیه نمیشد و یا وقتی پدربزرگش او رو برای تفریح با خودش میبرد او روی صندلی عقب ماشین مینشست، چون پدربزرگ معتقد بود نمیشه یک سفیدپوست کنار دست راننده سیاه بشینه... او میگه با وجود اینکه هیچ تفاوتی بین خودم و بقیه بچهها نمیدیدم، از این «امتیازات ویژه» کیف میکردم. یعنی واقعا انتظار داشتید که از لذت چشمپوشی کنم و مدافع حقوق دیگران و معترض به بیعدالتی بشم؟ من از همون سن متوجه شدم که وقتی جامعه برای عدهای برتری و حقوق خاصی قائل میشه، نمیشه ازشون انتظار داشت که از اون صرفنظر کنند....
این روزها که مساله ممنوعالخروج شدن «سمیرا زرگری» سرمربی تیم اسکی زنان توسط همسرش در رسانهها مطرحه، به توصیه دوستان فیلم «عرق سرد» رو دیدم. در جایی وکیل عنوان میکنه که بخاطر وجود این آقا (همسر خانوم ورزشکار) الان دنیا ما رو به چشم یک کشور عقب افتاده میبینه.... در حالیکه واقعیت اینه که کشور ما بخاطر قوانین خاص خودشه که به شکل کشوری عقبافتاده دیده میشه، نه بخاطر وجود فلان و بهمان آقا. مردانی که بخاطر حسادت، احساس عدم امنیت و اختلافات خانوادگی دلشون بخواد جلوی همسرشون رو بگیرند در همه دنیا وجود دارند ولی تفاوت اونها با ما اینه که در اون جوامع به آقایان «امتیازات ویژه» داده نشده تا بموقع از اون بعنوان ابزار تنبیه و تسویه حساب استفاده کنند. همسر «سمیرا زرگری» اولین مردی نیست که با توسل به قانون نه تنها مانع پیشرفت همسر بلکه ضربه زدن به ورزش کشور میشه و مسلما تا وقتی قوانین تغییر نکنند، آخرین آنها هم نخواهد بود.
#ژینوس_صارمیان
#سمیرا_زرگری
#ورزش_بانوان
#خبر
@Roshanfkrane
«ترور نوا» کمدین دورگه معروف متولد آفریقای جنوبی در کتاب خودش Born a Crime مینویسه که به سبب داشتن رنگ روشنتر نسبت به سایر بچههای خانواده با او طور دیگهای رفتار میشده. مثلا وقتی همراه با بقیه پسر خالهها مرتکب کار خطایی میشدند، بقیه کتک میخوردند ولی او تنبیه نمیشد و یا وقتی پدربزرگش او رو برای تفریح با خودش میبرد او روی صندلی عقب ماشین مینشست، چون پدربزرگ معتقد بود نمیشه یک سفیدپوست کنار دست راننده سیاه بشینه... او میگه با وجود اینکه هیچ تفاوتی بین خودم و بقیه بچهها نمیدیدم، از این «امتیازات ویژه» کیف میکردم. یعنی واقعا انتظار داشتید که از لذت چشمپوشی کنم و مدافع حقوق دیگران و معترض به بیعدالتی بشم؟ من از همون سن متوجه شدم که وقتی جامعه برای عدهای برتری و حقوق خاصی قائل میشه، نمیشه ازشون انتظار داشت که از اون صرفنظر کنند....
این روزها که مساله ممنوعالخروج شدن «سمیرا زرگری» سرمربی تیم اسکی زنان توسط همسرش در رسانهها مطرحه، به توصیه دوستان فیلم «عرق سرد» رو دیدم. در جایی وکیل عنوان میکنه که بخاطر وجود این آقا (همسر خانوم ورزشکار) الان دنیا ما رو به چشم یک کشور عقب افتاده میبینه.... در حالیکه واقعیت اینه که کشور ما بخاطر قوانین خاص خودشه که به شکل کشوری عقبافتاده دیده میشه، نه بخاطر وجود فلان و بهمان آقا. مردانی که بخاطر حسادت، احساس عدم امنیت و اختلافات خانوادگی دلشون بخواد جلوی همسرشون رو بگیرند در همه دنیا وجود دارند ولی تفاوت اونها با ما اینه که در اون جوامع به آقایان «امتیازات ویژه» داده نشده تا بموقع از اون بعنوان ابزار تنبیه و تسویه حساب استفاده کنند. همسر «سمیرا زرگری» اولین مردی نیست که با توسل به قانون نه تنها مانع پیشرفت همسر بلکه ضربه زدن به ورزش کشور میشه و مسلما تا وقتی قوانین تغییر نکنند، آخرین آنها هم نخواهد بود.
#ژینوس_صارمیان
#سمیرا_زرگری
#ورزش_بانوان
#خبر
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
☘ در اغلب ظهرها، دور میزهای مختلف پزشکها، دانشجوها و پرسنل بخشها را میبینم که در گروههای دو یا چند نفره مشغول حرف زدن و یا مرور کارهایشانند. همینطور موقع رفتن به سینما یا کنسرت فردی که کنارت نشسته ممکن است یک آقا و یا خانوم باشد. در واقع محل نشستن افراد بر اساس جنسیت شان تعیین نمیشود. در این جوامع افراد از کودکی آموزش دیدهاند که برای حریم خود و سایر اشخاص احترام قائل باشند و اگر شما بخواهید موقع نشستن فردی رو از دوستش جدا و یا مثلا موقع سوار شدن به اتوبوس بین زن و شوهری فاصله بیندازید به آزادی فردیشان تعدی کردهاید.
حالا اگر فردی با ذهنیت و تربیت محدود و بیمارگونه وارد چنین محیطی بشود، از انجاییکه به دیدن این آزادیهای فردی عادت ندارد و اصولا نحوه رفتار کردن در این اجتماعات را نمیداند، آن را به نوعی آزادی حیوانی تعبیر میکند و برانگیخته شدن غرایز حیوانیاش میتواند موجب بروز رفتارهای نامناسب شود. مثلا شخصی که قرار بوده نماینده سیاسی در یک کشور بیگانه باشد با حضور در یک استخر مختلط وجه حیوانیاش را نمایان میکند و به ازار جسمی کودکان میپردازد و در انتها گناه آن را به گردن «تفاوت فرهنگی» میاندازد ….
متاسفانه اشکال کار جامعه امروز ما این است که این بیماران جنسی توهمات خود را به کل جامعه تعمیم میدهند و انتظار دارند افراد با استانداردهای ذهن بیمار آنها زندگی کنند. بعنوان مثال چون خودشان به هنگام نشستن در کنار جنس مخالف قصد تعدی به آن فرد را پیدا میکنند، پس هیچ دختر و پسری نباید کنار یکدیگر بنشینند. غافل از آنکه آزادیهایی که توسط اکثریت کشورها پذیرفته شدهاند، آزادیهایی مطابق با ذات و نهاد آدمی و کاملا انسانیاند و مشکل در رفتارهای حیوانیست.
ایکاش حالا که ما و شما تعابیر متفاوتی از آزادی داریم، شما از تلاش برای بردن دیگران به «بهشت اجباری» دست بردارید و غذاخوریهایتان را مطابق معیارهای خودتان بسازید تا دیگر با دیدن معصیتهایشان به گریه نیفتید…
#ژینوس_صارمیان
#اعتراضات
#زن_زندگی_آزادی
@Roshanfkrane
☘ در اغلب ظهرها، دور میزهای مختلف پزشکها، دانشجوها و پرسنل بخشها را میبینم که در گروههای دو یا چند نفره مشغول حرف زدن و یا مرور کارهایشانند. همینطور موقع رفتن به سینما یا کنسرت فردی که کنارت نشسته ممکن است یک آقا و یا خانوم باشد. در واقع محل نشستن افراد بر اساس جنسیت شان تعیین نمیشود. در این جوامع افراد از کودکی آموزش دیدهاند که برای حریم خود و سایر اشخاص احترام قائل باشند و اگر شما بخواهید موقع نشستن فردی رو از دوستش جدا و یا مثلا موقع سوار شدن به اتوبوس بین زن و شوهری فاصله بیندازید به آزادی فردیشان تعدی کردهاید.
حالا اگر فردی با ذهنیت و تربیت محدود و بیمارگونه وارد چنین محیطی بشود، از انجاییکه به دیدن این آزادیهای فردی عادت ندارد و اصولا نحوه رفتار کردن در این اجتماعات را نمیداند، آن را به نوعی آزادی حیوانی تعبیر میکند و برانگیخته شدن غرایز حیوانیاش میتواند موجب بروز رفتارهای نامناسب شود. مثلا شخصی که قرار بوده نماینده سیاسی در یک کشور بیگانه باشد با حضور در یک استخر مختلط وجه حیوانیاش را نمایان میکند و به ازار جسمی کودکان میپردازد و در انتها گناه آن را به گردن «تفاوت فرهنگی» میاندازد ….
متاسفانه اشکال کار جامعه امروز ما این است که این بیماران جنسی توهمات خود را به کل جامعه تعمیم میدهند و انتظار دارند افراد با استانداردهای ذهن بیمار آنها زندگی کنند. بعنوان مثال چون خودشان به هنگام نشستن در کنار جنس مخالف قصد تعدی به آن فرد را پیدا میکنند، پس هیچ دختر و پسری نباید کنار یکدیگر بنشینند. غافل از آنکه آزادیهایی که توسط اکثریت کشورها پذیرفته شدهاند، آزادیهایی مطابق با ذات و نهاد آدمی و کاملا انسانیاند و مشکل در رفتارهای حیوانیست.
ایکاش حالا که ما و شما تعابیر متفاوتی از آزادی داریم، شما از تلاش برای بردن دیگران به «بهشت اجباری» دست بردارید و غذاخوریهایتان را مطابق معیارهای خودتان بسازید تا دیگر با دیدن معصیتهایشان به گریه نیفتید…
#ژینوس_صارمیان
#اعتراضات
#زن_زندگی_آزادی
@Roshanfkrane
آثار ماست پرانی در آمریکا از زبان یک ایرانی؛
کانال روشنفکران
#ژینوس_صارمیان :
من که در آمریکا زندگی میکنم دیروز برای خرید هفتگی به سوپرمارکت بزرگ محله رفتم. در بخش لبنیات و تخم مرغ دو اقای همجنسگرا رو میبینم که دنبال شیر گیاهی میگردند. همزمان مرد غولپیکری با موهای دماسبی و باندانای قرمز، دست سراسر تتوییش رو تو قسمت پنیرها میبره. از لباسهاش معلومه که موتورسواره. در همین بین دختر جوان تینایجی با تاپ و شلوار مشکی عجیب و غریب با نقش اسکلت و حلقههای متعددی که از پلک چشم و زبان و گوش و بینی و نافش آویزونه میاد که یک شونه تخممرغ برداره.
با خودم سناریوی ریختن سطلهای ماست روی سر هر یک از این افراد که شیوه زندگیشون مورد تاییدم نیست رو مرور میکنم و به آنها امر به معروف بکنم . و ارشاد نمایم
محتملترین وضعیت اینه که مرد موتورسوار تتویی اسلحهای از جیبش در میاره و به مغز من شلیک میکنه و سپس تحت عنوان «دفاع از خود» تبرئه میشه. ولی در بهترین حالت اگر بخت و اقبال یارم باشه، ممکنه کتک مفصلی از جانب همه شون نوشجان کنم و فورا سر و کله گارد مسلح فروشگاه پیدا بشه و بدست من که استخوان سالمی در بدنم نمونده دستبند بزنه. بعد از محکوم شدن به پرداخت خسارت فروشگاه و دوره زندان، باید در یک عالمه کلاس Anger Management شرکت کنم تا وقتی مشخص بشه که خطری برای جامعه نخواهم داشت. در این بین به دلیل عدم احترام به «دایورسیتی» و «انتخاب شخصی» افراد، از محل کارم هم اخراج خواهم شد و به احتمال زیاد هیئت مدیره ساختمان هم که بیانیههای انجمنهای مختلف حقیقی و حقوقی برعلیه من در روزنامهها را دیدهاند، اعلام میکنند که از زندگی کردن در جوار فرد خطرناک و غیرقابل کنترلی مثل من احساس امنیت نمیکنند و طوماری برای اخراجم امضا میکنند ….
دست آخر وقتی همه اینها رو پشت سر گذاشتم تازه سر و کله وکلای مدافع مضروبین «ماست به سر» پیدا میشه. دو نفر اول ادعا کردهاند که بعد از اون ضربه دیگه هیچوقت آدمهای سابق نشدند و نمیتونن بازدهی موثری در کارشون داشته باشند و درآمدشون افت پیدا کرده. آقای تتویی ادعا میکنه که قصد داشته قهرمان موتورسواری کشور بشه ولی ضربه روحی ناشی از این اتفاق او رو از ادامه تمرینات بازداشته و دختر شیطانپرست هم میگه قرار بوده بازیگر معروفی بشه ولی بخاطر ابتلا به PTSD (اختلال اضطراب پس ازسانحه) امکان تحقق رویاهاش رو از دست داده …. و من محکوم به جبران خسارتهای مالی و معنوی همه این افراد خواهم شد. ….
و بدینسان من غلط بکنم که به شیوه زندگی، لباس پوشیدن، ارایش و کلا ظاهر و باطن کسی اعتراض داشته باشم.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#ژینوس_صارمیان :
من که در آمریکا زندگی میکنم دیروز برای خرید هفتگی به سوپرمارکت بزرگ محله رفتم. در بخش لبنیات و تخم مرغ دو اقای همجنسگرا رو میبینم که دنبال شیر گیاهی میگردند. همزمان مرد غولپیکری با موهای دماسبی و باندانای قرمز، دست سراسر تتوییش رو تو قسمت پنیرها میبره. از لباسهاش معلومه که موتورسواره. در همین بین دختر جوان تینایجی با تاپ و شلوار مشکی عجیب و غریب با نقش اسکلت و حلقههای متعددی که از پلک چشم و زبان و گوش و بینی و نافش آویزونه میاد که یک شونه تخممرغ برداره.
با خودم سناریوی ریختن سطلهای ماست روی سر هر یک از این افراد که شیوه زندگیشون مورد تاییدم نیست رو مرور میکنم و به آنها امر به معروف بکنم . و ارشاد نمایم
محتملترین وضعیت اینه که مرد موتورسوار تتویی اسلحهای از جیبش در میاره و به مغز من شلیک میکنه و سپس تحت عنوان «دفاع از خود» تبرئه میشه. ولی در بهترین حالت اگر بخت و اقبال یارم باشه، ممکنه کتک مفصلی از جانب همه شون نوشجان کنم و فورا سر و کله گارد مسلح فروشگاه پیدا بشه و بدست من که استخوان سالمی در بدنم نمونده دستبند بزنه. بعد از محکوم شدن به پرداخت خسارت فروشگاه و دوره زندان، باید در یک عالمه کلاس Anger Management شرکت کنم تا وقتی مشخص بشه که خطری برای جامعه نخواهم داشت. در این بین به دلیل عدم احترام به «دایورسیتی» و «انتخاب شخصی» افراد، از محل کارم هم اخراج خواهم شد و به احتمال زیاد هیئت مدیره ساختمان هم که بیانیههای انجمنهای مختلف حقیقی و حقوقی برعلیه من در روزنامهها را دیدهاند، اعلام میکنند که از زندگی کردن در جوار فرد خطرناک و غیرقابل کنترلی مثل من احساس امنیت نمیکنند و طوماری برای اخراجم امضا میکنند ….
دست آخر وقتی همه اینها رو پشت سر گذاشتم تازه سر و کله وکلای مدافع مضروبین «ماست به سر» پیدا میشه. دو نفر اول ادعا کردهاند که بعد از اون ضربه دیگه هیچوقت آدمهای سابق نشدند و نمیتونن بازدهی موثری در کارشون داشته باشند و درآمدشون افت پیدا کرده. آقای تتویی ادعا میکنه که قصد داشته قهرمان موتورسواری کشور بشه ولی ضربه روحی ناشی از این اتفاق او رو از ادامه تمرینات بازداشته و دختر شیطانپرست هم میگه قرار بوده بازیگر معروفی بشه ولی بخاطر ابتلا به PTSD (اختلال اضطراب پس ازسانحه) امکان تحقق رویاهاش رو از دست داده …. و من محکوم به جبران خسارتهای مالی و معنوی همه این افراد خواهم شد. ….
و بدینسان من غلط بکنم که به شیوه زندگی، لباس پوشیدن، ارایش و کلا ظاهر و باطن کسی اعتراض داشته باشم.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane