ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دَردی ست در دلهای ما
زآفتابِ روی او آن درد را درمان کنیم
چون به دست ما سپارَد زلف مشک افشان خویش
پیش مشک افشانِ او شاید که جان قربان کنیم
آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق
میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم
او به آزار دل ما هرچه خواهد آن کُند
ما به فرمانِ دلِ او هرچه گوید آن کنیم
این کنیم و صد چنین و منّتش بر جان ماست
جان و دل خدمت دهیم و خدمت سلطان کنیم
آفتابِ رحمتش در خاکِ ما درتافته ست
ذره های خاک خود را پیش او رقصان کنیم
#مولانا_جلال_الدین
#دیوان_شمس_تبریزی
@Roshanfkrane
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دَردی ست در دلهای ما
زآفتابِ روی او آن درد را درمان کنیم
چون به دست ما سپارَد زلف مشک افشان خویش
پیش مشک افشانِ او شاید که جان قربان کنیم
آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق
میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم
او به آزار دل ما هرچه خواهد آن کُند
ما به فرمانِ دلِ او هرچه گوید آن کنیم
این کنیم و صد چنین و منّتش بر جان ماست
جان و دل خدمت دهیم و خدمت سلطان کنیم
آفتابِ رحمتش در خاکِ ما درتافته ست
ذره های خاک خود را پیش او رقصان کنیم
#مولانا_جلال_الدین
#دیوان_شمس_تبریزی
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
سلیمانا بیار انگشتری را
مطیع و بنده کن دیو و پری را
برآر آواز ردوها علی
منور کن سرای شش دری را
برآوردن ز مغرب آفتابی
مسلم شد ضمیر آن سری را
بدین سان مهتری یابد هر آن کس
که بهر حق گذارد مهتری را
بنه بر خوان جفان کالجوابی
مکرم کن نیاز مشتری را
به کاسی کاسه سر را طرب ده
تو کن مخمور چشم عبهری را
ز صورتهای غیبی پرده بردار
کسادی ده نقوش آزری را
ز چاه و آب چه رنجور گشتیم
روان کن چشمههای کوثری را
دلا در بزم شاهنشاه دررو
پذیرا شو شراب احمری را
زر و زن را به جان مپرست زیرا
بر این دو دوخت یزدان کافری را
جهاد نفس کن زیرا که اجری
برای این دهد شه لشکری را
دل سیمین بری کز عشق رویش
ز حیرت گم کند زر هم زری را
بدان دریادلی کز جوش و نوشش
به دست آورد گوهر گوهری را
که باقی غزل را تو بگویی
به رشک آری تو سحر سامری را
خمش کردم که پایم گل فرورفت
تو بگشا پر نطق جعفری را
#دیوان_شمس
شعرادبی
@Roshanfkrane
سلیمانا بیار انگشتری را
مطیع و بنده کن دیو و پری را
برآر آواز ردوها علی
منور کن سرای شش دری را
برآوردن ز مغرب آفتابی
مسلم شد ضمیر آن سری را
بدین سان مهتری یابد هر آن کس
که بهر حق گذارد مهتری را
بنه بر خوان جفان کالجوابی
مکرم کن نیاز مشتری را
به کاسی کاسه سر را طرب ده
تو کن مخمور چشم عبهری را
ز صورتهای غیبی پرده بردار
کسادی ده نقوش آزری را
ز چاه و آب چه رنجور گشتیم
روان کن چشمههای کوثری را
دلا در بزم شاهنشاه دررو
پذیرا شو شراب احمری را
زر و زن را به جان مپرست زیرا
بر این دو دوخت یزدان کافری را
جهاد نفس کن زیرا که اجری
برای این دهد شه لشکری را
دل سیمین بری کز عشق رویش
ز حیرت گم کند زر هم زری را
بدان دریادلی کز جوش و نوشش
به دست آورد گوهر گوهری را
که باقی غزل را تو بگویی
به رشک آری تو سحر سامری را
خمش کردم که پایم گل فرورفت
تو بگشا پر نطق جعفری را
#دیوان_شمس
شعرادبی
@Roshanfkrane
مست و بی پروا بیغما میروی
لا اوحش الله خوب و زیبا میروی
غارت جانهاست مقصود دلت
تا بعزم صید دلها میروی
میروی و همرهت دلهای ما
تا نه نپنداری که بی پا میروی
میروی و صد هزاران دل ز پی
در خیالت آنکه تنها میروی
میروی و شهر ویران میشود
شهر صحرا میشود تا میروی
شهر صحرا گشت و صحرا شهر شد
تا ز منزل سوی صحرا میروی
هم تماشای خودت خوشتر بود
گر بسیری یا تماشا میروی
جان و دل خواهم بقربانت کنم
یکنفس میایستی یا میروی
فیض در گرد رهت مشگل رسد
تند و تلخ و چست و زیبا میروی
#فیض_کاشانی
#غزلیات - #دیوان_اشعار
شعر
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
لا اوحش الله خوب و زیبا میروی
غارت جانهاست مقصود دلت
تا بعزم صید دلها میروی
میروی و همرهت دلهای ما
تا نه نپنداری که بی پا میروی
میروی و صد هزاران دل ز پی
در خیالت آنکه تنها میروی
میروی و شهر ویران میشود
شهر صحرا میشود تا میروی
شهر صحرا گشت و صحرا شهر شد
تا ز منزل سوی صحرا میروی
هم تماشای خودت خوشتر بود
گر بسیری یا تماشا میروی
جان و دل خواهم بقربانت کنم
یکنفس میایستی یا میروی
فیض در گرد رهت مشگل رسد
تند و تلخ و چست و زیبا میروی
#فیض_کاشانی
#غزلیات - #دیوان_اشعار
شعر
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
Telegram
روشنفکران
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است
روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است
روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
صبح آمد و وقت روشنائی آمد
شبخیزان را دم جدائی آمد
آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_رباعی۷۴۹
سلام؛ صبحتون زیبا
@Roshanfkrane
شبخیزان را دم جدائی آمد
آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_رباعی۷۴۹
سلام؛ صبحتون زیبا
@Roshanfkrane
صبح آمد و وقت روشنائی آمد
شبخیزان را دم جدائی آمد
آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_رباعی۷۴۹
سلام؛ صبحتون زیبا
آدینه بکامتون
@Roshanfkrane
شبخیزان را دم جدائی آمد
آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_رباعی۷۴۹
سلام؛ صبحتون زیبا
آدینه بکامتون
@Roshanfkrane
صبح آمد و وقت روشنائی آمد
شبخیزان را دم جدائی آمد
آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_رباعی۷۴۹
سلام؛ صبحتون زیبا
@Roshanfkrane
شبخیزان را دم جدائی آمد
آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_رباعی۷۴۹
سلام؛ صبحتون زیبا
@Roshanfkrane
#جهان -24دسامبر 239 زادروز #رودکی پدر #شعر_پارسی
✍️ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به #رودکی و مشهور به استاد #شاعران نخستین شاعر مشهور #پارسی_سرای حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ #سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد #شاعران این قرن در ایران است. .
او در روستایی بهنام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و #سمرقند به دنیا آمد.
➖ #رودکی را نخستین #شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر #شعر پارسی میدانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی #دیوان شعر نداشتهاست.
➖ #رودکی در تغییر خط از خط #پهلوی به خط#فارسی نقش داشتهاست.
از تمام آثار رودکی که گفته میشود بیش از یک #میلیون و سیصد هزار بیت و نیز شش مثنوی بودهاست، فقط ابیاتی پراکنده به همراه چند #قصیده، #غزل و #رباعی باقیماندهاست.
تعداد بیتهای باقیمانده از رودکی را ۱۰۴۷ بیت گزارش میکنند
🖊 🗓 #مناسبت
@Roshanfkrane
✍️ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به #رودکی و مشهور به استاد #شاعران نخستین شاعر مشهور #پارسی_سرای حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ #سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد #شاعران این قرن در ایران است. .
او در روستایی بهنام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و #سمرقند به دنیا آمد.
➖ #رودکی را نخستین #شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر #شعر پارسی میدانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی #دیوان شعر نداشتهاست.
➖ #رودکی در تغییر خط از خط #پهلوی به خط#فارسی نقش داشتهاست.
از تمام آثار رودکی که گفته میشود بیش از یک #میلیون و سیصد هزار بیت و نیز شش مثنوی بودهاست، فقط ابیاتی پراکنده به همراه چند #قصیده، #غزل و #رباعی باقیماندهاست.
تعداد بیتهای باقیمانده از رودکی را ۱۰۴۷ بیت گزارش میکنند
🖊 🗓 #مناسبت
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوا گرم است؟
اهل کوهپیمایی و ایرانگردی هستید؟
ارکان میگوید به ارتفاعات استان #کردستان در غرب ایران بروید
ارکان،
این ویدیو را از #کوه سلطان در منطقه #سارال در #دیوان_دره گرفته که در اواسط تیرماه ۹۸ هنوز #برف دارد!
با صدا ببینید، خودش بیشتر روی ویدیو توضیح میدهد.
#گردشگری #طبیعت #جالب
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
اهل کوهپیمایی و ایرانگردی هستید؟
ارکان میگوید به ارتفاعات استان #کردستان در غرب ایران بروید
ارکان،
این ویدیو را از #کوه سلطان در منطقه #سارال در #دیوان_دره گرفته که در اواسط تیرماه ۹۸ هنوز #برف دارد!
با صدا ببینید، خودش بیشتر روی ویدیو توضیح میدهد.
#گردشگری #طبیعت #جالب
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
🌺 من غلام قمرم
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مهست این دل اشارت میکرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتهست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتهست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت میباش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
#دیوان_شمس
غزل شماره 2219
#شعر
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مهست این دل اشارت میکرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتهست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتهست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت میباش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
#دیوان_شمس
غزل شماره 2219
#شعر
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
آه از این زشتان که مه رو مینمایند از نقاب
از درون سو کاه تاب و از برون سو ماهتاب
چنگ دجال از درون و رنگ ابدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب
عاشق چادر مباش و خر مران در آب و گل
تا نمانی ز آب و گل مانند خر اندر خلاب
چون به سگ نان افکنی سگ بو کند آنگه خورد
سگ نهای شیری چه باشد بهر نان چندین شتاب
در هر آن مردار بینی رنگکی گویی که جان
جان کجا رنگ از کجا جان را بجو جان را بیاب
تو سؤال و حاجتی دلبر جواب هر سؤال
چون جواب آید فنا گردد سؤال اندر جواب
از خطابش هست گشتی چون شراب از سعی آب
وز شرابش نیست گشتی همچو آب اندر شراب
او ز نازش سر کشیده همچو آتش در فروغ
تو ز خجلت سر فکنده چون خطا پیش صواب
گر خزان غارتی مر باغ را بیبرگ کرد
عدل سلطان بهار آمد برای فتح باب
برگها چون نامهها بر وی نبشته خط سبز
شرح آن خطها بجو از عندهام الکتاب
#مولوی
#دیوان_شمس
#شعر
@Roshanfkrane
از درون سو کاه تاب و از برون سو ماهتاب
چنگ دجال از درون و رنگ ابدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب
عاشق چادر مباش و خر مران در آب و گل
تا نمانی ز آب و گل مانند خر اندر خلاب
چون به سگ نان افکنی سگ بو کند آنگه خورد
سگ نهای شیری چه باشد بهر نان چندین شتاب
در هر آن مردار بینی رنگکی گویی که جان
جان کجا رنگ از کجا جان را بجو جان را بیاب
تو سؤال و حاجتی دلبر جواب هر سؤال
چون جواب آید فنا گردد سؤال اندر جواب
از خطابش هست گشتی چون شراب از سعی آب
وز شرابش نیست گشتی همچو آب اندر شراب
او ز نازش سر کشیده همچو آتش در فروغ
تو ز خجلت سر فکنده چون خطا پیش صواب
گر خزان غارتی مر باغ را بیبرگ کرد
عدل سلطان بهار آمد برای فتح باب
برگها چون نامهها بر وی نبشته خط سبز
شرح آن خطها بجو از عندهام الکتاب
#مولوی
#دیوان_شمس
#شعر
@Roshanfkrane
جان و جهان! دوش کجا بودهای
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟! »
یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بندبلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که زرنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#دیوان_شمس
@Roshanfkrane
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟! »
یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بندبلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که زرنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#دیوان_شمس
@Roshanfkrane
بیایید بیایید که گلزار دمیدهست
بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بر آن زشت بخندید که او ناز نماید
بر آن یار بگریید که از یار بریدهست
همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست
چه روزست و چه روزست چنین روز قیامت
مگر نامه اعمال ز آفاق پریدهست
بکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید
چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیدهست
#دیوان_شمس
@Roshanfkrane
بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بر آن زشت بخندید که او ناز نماید
بر آن یار بگریید که از یار بریدهست
همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست
چه روزست و چه روزست چنین روز قیامت
مگر نامه اعمال ز آفاق پریدهست
بکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید
چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیدهست
#دیوان_شمس
@Roshanfkrane
فقیه شهر به رفعِ حجاب مایل نیست
چرا که هر چه کُند حیله، در حجاب کند
ز من مترس که خانم تُرا خطاب کنم
ازو بترس که همشیرهات خطاب کند
#دیوان_ایرج_میرزا #اجتماعی
@Roshanfkrane
چرا که هر چه کُند حیله، در حجاب کند
ز من مترس که خانم تُرا خطاب کنم
ازو بترس که همشیرهات خطاب کند
#دیوان_ایرج_میرزا #اجتماعی
@Roshanfkrane