روشنفکران
80.8K subscribers
50.1K photos
42.2K videos
2.39K files
7.01K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ هیچ‌گاه در طول تاریخ، یک ملت این‌چنین مدیون تعداد کمی از فرزندانش نبوده است. این عبارت را وینستون چرچیل، نخست وزیر زمان جنگ جهانی دوم انگلیس در وصف خلبانان نیروی هوایی سلطنتی به هنگام نبرد هوایی مشهور به نبرد بریتانیا گفته بود. به گمانم بی‌راه نیست اگر همین توصیف را برای خلبانان و تکنسین‌های نیروی هوایی ایران، پس از شروع جنگ لعنتی، انجام دهیم. لشکرهای زرهی عراق بدون هیچ مقاومت ملموسی در حال نفوذ به دشت خوزستان بودند، لشکر نود و دو زرهی به دلیل تسویه ها و اخراج‌ها در بدترین وضعیت ممکن بود، و بین ارتش بعث و خوزستان فقط خدا حائل بود و مشتی جوان با سلاح سبک. نیروی هوایی جان خوزستان را، جان ایران را خرید.
هرچه بنویسی وصف آن روزها نمی‌شود. از خلبانانی می‌شود نوشت که به اتهام واهی مشارکت در کودتای نوژه، در آستانۀ اعدام بودند، اما به محض نیاز بی هیچ دریغی در جنگ مشارکت کردند، از بچه‌های خلبان پایگاه وحدتی دزفول که به رغم فرمان تخلیۀ پایگاه، ماندند و با اف پنج به قلب ستون‌های زرهی عراق زدند، از عباس دوران، که هواپیمایش را به هتل الرشید بغداد کوبید، از جلیل زندی که قهرمان شکار میگ‌های عراقی بود... از تک‌تک این بچه‌ها می‌شود نوشت و نمی‌شود نوشت. کلمه برای وصف کاری که آنها کردند، ناتوان است.
وقتی چهل سال پیش، میگ‌های عراقی مهرآباد را می‌زنند. جنگنده‌هایشان که پرواز کرده بودند، عدنان خیرالله به صدام گفت سیدی جوان‌ها بلند شدند تا کمر ایران را بشکنند. در کمتر از یک‌روز بچه‌های نیروی هوایی با عملیات کمان نود‌ونه، خاک عراق را شخم زدند تا به آن مردک تکریتی بفهمانند آرزوی شکستن کمر ایران را به گور خواهد برد. به یادشان و به احترام‌شان، چه آنها که رفته‌اند، چه آنها که مانده‌اند؛ باید تمام قد ایستاد.
@Roshanfkrane
سلام
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج!

یک کارگر کارگاه سنگ کوبی نمی تونه هزینه خرید یک گوشی هوشمند برای دخترش که کلاس هفتم است را پرداخت کنه
لطفا اگر مرکز یا اشخاصی را می‌شناسید که بتوانند برای خرید گوشی موبایل کمک کنند معرفی بفرمایید

#ارسالی #اجتماعی

@Roshanfkrane
نقاشی خلاقانه روی قلوه سنگ‌های رودخانه‌ای.

#جالب


@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای دوستانی که کنکور دادن، فقط این کلیپ به ذهنم رسید به عنوان مشاوره!

#ارسالی #اجتماعی

@Roshanfkrane
Sen Yanimdayken
Toygar Isikli
نام آهنگ : Sen Yanimdayken
خواننده : Toygar Isikli
#موسیقی
@Roshanfkrane
ــ
غمِ ایران را در دل خود زنده نگاه داریم


در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است؛ اگر کار دیگری از دست ما برنیایدلااقل خوب است بکوشیم تا فکرِاو و غمِ او رادر دلِ خود زنده نگاه داریم و اعتقاد به زایندگی دوران را در سینه نپژمرانیم. ما از این حیث چون بیماران تریاک (پادزهر) خورده‌ای هستیم که به هر افسونی است بایدبیدارنگاهشان داشت زیراکه اگر چشم برهم نهندبیم آن است که دیگر
آن را نگشایند.
من در قعرِضمیرِ خوداحساسی دارم چون گواهی گوارا و مبهمی که گاه به گاه بر دل می‌گذرد و آن، این است که رسالتِ ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرّمی او به ما بازخواهد گشت.
من یقین دارم که ایران می‌تواند قد راست کند. کشوری نام‌آور و زیبا و سعادتمند گردد و آن‌‌گونه که درخورِ تمدّن و فرهنگ و سالخوردگی اوست نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد.
این ادّعا بی‌شک کسانی را به لبخند خواهد آورد، گروهی هستند که اعتقاد به ایران را اعتقادی ساده‌لوحانه می‌پندارند، لیکن آنان که ایران را می‌شناسندهیچ‌گاه از او امید برنخواهند گرفت.
استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
از مستند «روزها» ساختهٔ آرمان آرین
@Roshanfkrane
⚠️افزایش اعتراض‌‌ها به استخدام طلاب به عنوان دبیر تاریخ و علوم‌اجتماعی

انجمن‌های علوم اجتماعی و تاریخی و انجمن زبان و ادبیات فارسی در اعتراض به استخدام طلاب به عنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی بیانیه صادر کرده‌اند. در هر دو بیانیه به اقدام آموزش و پرورش نسبت به استخدام طلاب اعتراض شده است.

انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی در اعتراض به استخدام طلاب نوشته است متنی که در دفترچه آزمون استخدامی کشوری منتشر شده نگرانی و اعتراض جمع زیادی از استادان، معلمان، دانش آموختگان و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی را موجب شده است.

در قسمتی از این بیانیه آمده است: «انجمن علمی (استادان) زبان و ادبیات فارسی به نمایندگی از استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه‌های کشور ضمن محکوم کردن قاطع این اقدام، از وزارت آموزش و پرورش می خواهد نسبت به اصلاح بند مذکور، اقدام مقتضی و عاجل انجام دهد.»

انجمن‌های علمی علوم اجتماعی و تاریخ هم در بیانیه اعتراضی خود استخدام طلاب به عنوان دبیر تاریخ و علوم اجتنماعی را نگران کننده دانسته‌اند.


استخدام روحانیان و طلاب در وزاتخانه‌ها و ادرات دولتی بحث تازه‌ای نیست. به ویژه از یک‌سال قبل جذب طلاب به وزارت آموزش و پرورش بارها از جانب مقامات مطرح شده است.

حجت الاسلام نبوی، معاون فرهنگی تبلیغی حوزه‌های علمیه در تیرماه ۹۸ اعلام کرد: «در سال‌های قبل طلاب فقط در سه رشته می‌توانستند شرکت کنند، ولی امسال با پیگیری‌های "ستاد همکاری ها و مرکز تربیت مبلغ معلم" در هشت رشته علوم انسانی ازجمله "دبیری عربی، مربی امور تربیتی، دبیری معارف اسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه می‌توانند در آزمون استخدامی شرکت کرده و در صورت پذیرش در همان رشته‌ای که قبول شده‌اند، به استخدام آموزش و پرورش در آیند.»

اگرچه موضوع استخدام طلاب حدود یک سال است مطرح شده اما زمانی این مسئله حساسیت‌ها را در محافل فرهنگی و اجتماعی برانگیخت که سطوح دو و سه حوزه علمیه با مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته‌های زبان و ادبیات، علوم اجتماعی و تاریخ برای استخدام در آموزش و پرورش رسانه‌ای شد.

۱۸۰۰ روحانی در وزارتخانه نفت

آیا روحانیان و طلاب تنها در آموزش و پرورش استخدام شده‌اند و یا در وزاتخانه‌های دیگر نیز فعالیت می‌کنند؟

فریدون حسنوند، رئیس کمیسیون انرژی مجلس دهم حدود دو سال پیش در مجلس گفت ۱۸۰۰ روحانی در وزارت نفت فعال هستند. او در توجیه حضور این همه روحانی در وزارت نفت گفته بود که "به کارگیری این حجم روحانیون در صنعت نفت، نشان از پیگیری پیوست فرهنگی در این مجموعه دارد"

در آن زمان برخی‌ها این پرسش را مطرح کردند که آیا روحانیان برای ورود به سایر وزارتخانه‌ها که به لحاظ حقوق و مزایا شبیه وزارت نفت نیست هم اینقدر مشتاقند یا موضوع درباره این وزارتخانه فرق می‌کند؟

پس از یک سال مشخص شده است که زمینه برای حضور بیشتر طلاب در وزاتخانه‌های دیگر از جمله آموزش و پروش نیز فراهم می‌شود. اگرچه آمار دقیقی تاکنون از حضور روحانیان و طلاب در این وزاتخانه ارائه نشده اما آموزش و پرورش جزو نخستین وزارتخانه‌‌هایی است که طلاب پس از نخستین روزهای انقلاب به آن ورود پیدا کردند.

در بیانیه‌ها نسبت به "کمرنگ شدن زبان و ادبیات فارسی در مدارس" و "کم رنگ شدن اهمیت رشته‌های علوم اجتماعی و تاریخی" اشاره شده است.

انجمن‌های علوم اجتماعی و تاریخی درباره "تعمیق تعارضات میان حوزه و دانشگاه" هشدار داده و نوشته‌اند "قرار گرفتن دانش آموختگان حوزوی در جایگاهی که دانش تخصصی آن را ندارند، از اعتبار اخلاقی و اجتماعی آنها می‌کاهد و به تعارضات غیراصولی بین نظام حوزوی و دانشگاهی دامن می‌زند که به هیچ عنوان به نفع این دو نهاد مهم علمی و آموزشی جامعه ایران نیست."

بیانیه انجمن‌های اجتماعی و تاریخی را روسای هفت انجمن امضا کردند. در میان امضاکندگان از جمله می‌توان به نام سیدحسین سراج زاده، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران، هادی خانیکی، رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، مهرداد عربستانی، رئیس انجمن انسان شناسی ایران، کیومرث اشتریان، رئیس انجمن علوم سیاسی ایران و ذکرالله محمدی، رئیس انجمن ایرانی تاریخ اشاره کرد. / دویچه وله

@Roshanfkrane
Forwarded from اتچ بات
📃جهان را آنگونه می بینم که دوست دارم
✍️ #فردین_علیخواه|گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان

در درس انحرافات و آسیب‌های اجتماعی و در بحث از فرایند اجتماعی‌شدن کودکان ایرانی، چند کتاب مقطع ابتدایی و لوازم‌التحریر دانش‌آموزان را با خودم به کلاس می‌برم که یکی از آنها کتاب «هدیه‌های آسمانی» است که به تعلیم‌و‌تربیت اسلامی و به طور خاص آموزش نماز اختصاص دارد. این کتابها را از دختران دانش‌آموزی گرفته‌ام که آن مقطع تحصیلی را به اتمام رسانده‌اند. شاید بپرسید که چرا کتابها را به دانشجویانم نشان می‌دهم؟ در این کتاب‌ها عکس‌هایی از دختر و پسری دیده می‌شود که با ظاهری کاملا «شرعی» مشغول انجام فریضه نماز هستند. موضوعِ مهم از نظر تحلیل اجتماعی آن است که دانش‌آموزان دختر با مدادهای رنگی تمام صورت و ظاهر دختر(مدل) حاضر در عکس‌ها را (حتی هنگام انجام فریضه نماز) امروزی کرده‌اند یعنی لب، گونه، چشم و ابروی او را به شکل دخترانی درآورده‌اند که به طور معمول در زندگی روزمره ایرانی شاهد هستیم. دانش آموزان دختر خودشان دست به کار شده اند و وظیفه رنگ آمیزی و شاداب کردن تصویر را بر عهده گرفته اند. پس از این کتاب‌ها، لوازم‌التحریر دانش‌آموزان را روی میز می‌چینم و به دانشجویان نشان می‌دهم. دفتر، مداد، پاک‌کن و دفترچه یادداشت. بر روی هر کدام از این وسایل عکس، نام و نشانی نشسته است که 180 درجه با محتوای کتاب‌های درسی در تضادند. مثلا عکس‌هایی از چند دختر نوجوان با ظاهری امروزی که میکروفون به دست گرفته‌اند و آواز می‌خوانند و می‌رقصند. عکس‌هایی از عروسک باربی در موقعیت‌ها و حالت‌های مختلف، عکس‌هایی از چند شخصیت مشهور کارتونی محصولات کمپانی والت‌دیزنی.

از نشان دادن این وسایل چه نتیجه‌ای می‌گیرم؟
برخی از جامعه‌شناسان معتقدند که مخاطب/ خواننده معنای خاص خودش را بر محتوا/ متن اعمال می‌کند. به تعبیر حرفه‌ای‌تر، خوانش خوانندگان از متن لزوما با خوانش پدیدآورندگان آن متن همسان نیست و می‌تواند در تضاد با اهداف و مقاصدی باشد که پدیدآورندگان مد نظر داشته‌اند. در مثال بالا دانش‌آموزان معنای خاص خود را بر متن تحمیل می‌کنند. آنان کتاب و عکس‌های آنرا آن طوری تعبیر و تفسیر می‌کنند که می‌خواهند باشد. این امر بیانگر موضوعی است که برخی از متفکران و محققان جامعه‌شناسی به ویژه محققان «مؤسسه مطالعات فرهنگی بیرمنگام» با عنوان «مقاومت» از آن یاد می‌کنند.

دومین نتیجه از مثال یاد‌شده، تعارض و تضاد نهادهای اجتماعی‌کننده در ایران است که به اشکال مختلف، حتی در وسایل داخل کیف مدرسه دانش‌آموزان نیز خودش را آشکار می‌سازد. منظور، شاهد آن هستیم که ارزش‌ها و هنجارهای جاری و ساری در «جهان زندگی» با ارزش‌ها و هنجارهای مورد نظر« سیستم» در تضاد قرار دارد. سیستم با موسیقی میانه خوبی ندارد و حال آنکه در جهانِ زندگی خانواده‌ها فرزندان خود را با افتخار به کلاس‌های موسیقی می‌فرستند. سیستم با رقص میانه خوبی ندارد ولی موسیقی و رقص در جشن تولد همین دانش‌آموزان همواره طنین‌انداز می‌شود. رقص و همخوانی دانش‌آموزان با آهنگ جنتلمن ساسی‌مانکن در حیاط برخی از مدارس کشور بهترین شاهد بر این ادعاست. سیستم دستورالعمل خاص خودش را برای پوشش دارد و این در حالی است که در جهانِ‌زندگی آنچه در کوچه، خیابان، مترو و پارک می‌بینیم با این دستورالعمل فرسنگ‌ها فاصله دارد. همچنان می‌توان این مثال‌ها را ادامه داد.

و اما پرسش مهم: به راستی کودکانی که مدام در معرض نهادهای اجتماعی‌کننده‌ای قرار دارند که آثار و برنامه‌های همدیگر را در زمینه تعلیم‌و‌تربیت به معنای واقعی کلمه «خنثی می‌کنند» از نظر شخصیتی چه نوع کودکانی خواهند بود؟ من فکر می کنم که یکی از دلایل آنکه ما ایرانیان مخزن ارزش‌های متناقض و متضادیم همین فرایند اجتماعی‌شدن متناقض‌مان است. مثالی می زنم که فکر می کنم بسیار گویاست: چند سال قبل یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای در کشورهای همسایه مسابقه رقص ترتیب داده بود که محمد خردادیان یکی از داوران آن بود. قبل از مسابقه چند دقیقه با دختران و پسرانی که از ایران در این مسابقه شرکت کرده بودند مصاحبه می‌شد. برخی از آنان برای کسب موفقیت در رقص، یا به اهل بیت متوسل می‌شدند و یا از خانواده و دوستان‌شان می‌خواستند که در نماز برایشان دعا کنند!

💬ارسال نظر: @alikhahfardin
توضیح عکس: پشت جلد همان دختر روی جلد است.

@Roshanfkranw
عاقلان و اندیشمندان تفکرات خود را با سکوت و ترس تنها نظر میدهند...
جاهلان و احمقها نظرات خود را با فریاد و شجاعت همواره عمل میکنند...
#ارسالی
📚قانونهای نانوشته
#شهرام_شریف_پیران

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به وضوح ببینید:
برخورد کسی که خود را بالاتر از قانون میداند!
جلوی چشم مجری و ۸۰ میلیون بیننده!!!!
مقام میگیرند و پاسخگو هم نیستند!!!
#ارسالی
#اجتماعی

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینا دزد بودن ، گرفتنشون ، بعد بردن واسه بازسازی صحنه جرم، اونجا هم دزدی کردن!😳😕

#حوادث #سرقت #جالب


@Roshanfkrane
هیچ فرقی نمیکند
که ابرها بالای سرت باشند، یا نه.
شادی‌ات را به روز آفتابی موکول نکن.
این آسمان، فقط با احساس خود تو آبی میشود.
همچنین شادی ات را به افراد ،موقعیت ها
و بیرون از خود نیز گره نزن
چون در این صورت کنترل وجودت را
به بیرون و دیگران می سپاری
شادی و حس و حالت باید
از مرکز وجود تو بیاید.
در این صورت سرور الهی
را تجربه می کنی
که از منشا روح ات می آید
و این هشیاری، ورای تمامی حالات
بیرونی است.
@Roshanfkrane
ما همه بدون شک روح داریم.
اما من ارواح رنجیده‌ای که خود را نشان می‌‌‌‌‌دهند دوست دارم. من به این ارواح سخت، درخشان و این خشنودی‌های لعاب داده شده اعتماد ندارم!

- ویرجینیا وولف
@Roshanfkrane
زندگی
مثل عصرهایِ غمگین یک پیاده‌رو
همیشه از جایِ خالی کسی پُر است...

#داوود_سوران
📸 Sanja Dedic
@Roshanfkrane
#داستان_کودکانه

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ماجرای تپلک و زیرک

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود

توی جنگل سبز،یک مدرسه  بود. در آن مدرسه حیوانات زیادی درس می خواندند.بچه های آهو،خرگوش، روباه، شغال،میمون،موش،فیل،طاووس،عقاب،کلاغ،کبوتر،هدهد و چندتا حیوان و پرنده ی دیگر هم بودند. خانم جغد، معلم خیلی خوبی بود. او به بچه ها خیلی چیزها یاد می داد: حساب،هندسه،تاریخ،جغرافی،خواندن و نوشتن و نقاشی و ورزش.

همه ی حیوانات مدرسه  را دوست داشتند و هر روزبا خوشحالی به مدرسه می رفتند و درس می خواندند. مبصر کلاس، یک بچه میمون کوچولوی بامزه به اسم زیرک بود.او توی همه ی کارها به خانم معلم کمک می کرد و کلاس را ساکت و مرتب نگه می داشت.

یک روز یک خرس قهوه ای از جای دوری به جنگل سبز آمد. او یک دختر داشت. اسم دخترش تپلک بود. تپلک دختر چاق و خنده رویی بود. خانم جغده، تپلک را کنارزیرک نشاند. زیرک که خودش لاغر و ریزه میزه بود، با دیدن هیکل چاق تپلک خنده اش گرفت و یواشکی زیر گوش تپلک گفت:« تو چقدر چاق و گنده ای! درست مثل یه بشکه ای، یه بشکه ای که حرکت می کنه!» تپلک چیزی نگفت و سرش را زیر انداخت و ساکت نشست. زنگ تفریح تمام بچه ها دور او جمع شدند.سیاه چشم که آهوی مهربانی بود، می خواست با او حرف بزند وبا او دوست شود؛ اما زیرک با صدای بلند به  تپلک خندید و گفت:«بچه ها نگاش کنید چه قدر چاق و خپله! مثل یه  بشکه می مونه!» بچه ها خندیدند و تپلک خجالت کشید و ناراحت شد.بعد  همه ی بچه ها از دور و بر تپلک کنار رفتند و او تنها گوشه ی حیاط ایستاد، چون کسی حاضرنبود با یک حیوان چاق و خپل که شکل بشکه بود ،دوست شود. وقتی مدرسه تعطیل شد، تپلک به خانه برگشت و با گریه  به مادرش گفت:« مامان من دیگه به  مدرسه نمیرم.میخوام توی خونه بمونم و تو کارهای خونه کمکت کنم. من این مدرسه و بچه های شیطون رو دوست ندارم.»

مامانش وقتی فهمید که زیرک و بقیه ی بچه ها تپلک را مسخره کرده اند، خیلی ناراحت شد. رفت  پیش  خانم جغده و ماجرا را برایش تعریف کرد. خانم جغده گفت:« شما تپلک را به مدرسه بیارید، من مشکلشو حل می کنم.» خانم خرسه تپلک  را به مدرسه آورد و خودش به خانه  برگشت. تپلک با ناراحتی کنار زیرک نشست و سرش را پایین انداخت. خانم جغد که متوجه شده بود زیرک بیشتر از همه ی بچه ها، تپلک  را مسخره می کند فکری کرد و نامه ای نوشت و به زیرک داد و گفت:« پسرم، این نامه را بخون و به من کمک کن تا بتونیم به بچه ها یاد بدیم که دیگه تپلک رو مسخره نکنن...»

زیرک به گوشه ای رفت و نشست و نامه را باز کرد و خواند.خانم جغد نوشته بود:« زیرک عزیز، به کمکت احتیاج دارم.حتماً تو هم فهمیدی که از دیروز که تپلک  به این مدرسه آمده، بچه ها آزارش داده اند و مسخره اش کرده اند؛ برای همین مدرسه را دوست ندارد. تو پسرزرنگی هستی و می توانی به بچه ها بگویی که قیافه ی یک شخص نمی تواند نشان دهنده ی اخلاق و شخصیت او باشد. اگر تپلک چاق است و هیکل درشتی دارد، اما در عوض بسیار مهربان و خوش اخلاق است. اگر تو به بچه ها یاد بدهی که با تپلک مهربان باشند، دیگر کسی او را اذیت نخواهد کرد و او هم مدرسه را دوست خواهد داشت. از تو به خاطر همکاری با خودم تشکر می کنم.معلم تو: خانم جغد»

زیرک نامه را چندین بار خواند و فکرکرد.فهمید  که خانم جغد متوجه شده که او تپلک را ناراحت کرده است. از خودش خجالت کشید وتصمیم گرفت دیگر کسی را مسخره نکند. همان روز رفتارش با تپلک عوض شد، با او دوست شد و دیگر او را مسخره نکرد. بقیه بچه های مدرسه هم از او یاد گرفتند که با تپلک مهربان باشند.چند روز گذشت. تپلک  به مدرسه علاقه مند شد و هر روز با خوشحالی به مدرسه می آمد. زیرک و بچه ها به او یاد می دادند تا ورزش کند، چون می خواستند به او کمک کنند تا لاغر شود.آخر سال تپلک کمی لاغر شده بود و دوستان زیادی هم داشت. حتماً شما هم فهمیدید که چرا تپلک به مدرسه علاقه مند شد، مگرنه؟ خانم جغده هم با خوشحالی به بچه ها درس می داد و خدا را شکر می کرد که همه ی شاگردانش بچه های خوب و حرف شنو و مهربانی هستند.

قصه ی ما به  سر رسید، کلاغه  به خونه ش نرسید.


🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک

@Roshanfkrane
Audio
🌙⭐️ #شب_بخیر 😴

#قصه_شب_صوتی
قصه کودک😍

آهوی گردن دراز
قصه صوتی کودک
گوینده : لیلا طوفانی


تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤


🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک

@Roshanfkrane
وقتی امنيت هدف اصلی شما در زندگی باشد، زندگی شما محدود به "بودن" میشود نه "زندگی‌ کردن"

- دنیس ویتلی
@Roshanfkrane
An Amalgamation Waltz 1839 (Vocal Version)
Joep Beving, Grace Davidson, Sonderling Quartet



عشق ما
صدایی شد
در دهان پرنده‌ای
و به دوردست‌ها رفت
و بین شاخ‌وبرگ درختان
گم شد.

#بیژن_جلالی


📎 Track: An Amalgamation Waltz 1839 - Vocal Version
• Album: The London Session
• Artist: #Joep_Beving, #Grace_Davidson, #Sonderling_Quartet
• Genre: #Neo_classical, #Modern_Classical
• Released: 2020
#موسیقی
@Roshanfkrane