♦️یک هفته مرخصی به سربازان برای اربعین
ستاد کل نیروهای مسلح:
🔹یک هفته مرخصی به سربازان برای زیارت اربعین تعلق می گیرد و این موضوع به تمام یگانها اعلام شده است.
🔹با توجه به حجم بالای تقاضای مشمولان برای خروج از کشور، سربازان میتوانند برای تسریع درخواست خود به سامانه اینترنتی خروج از کشور برای راهپیمایی اربعین (سماح) مراجعه کنند./اقتصادآنلاین
#خبر
#مذهبی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
ستاد کل نیروهای مسلح:
🔹یک هفته مرخصی به سربازان برای زیارت اربعین تعلق می گیرد و این موضوع به تمام یگانها اعلام شده است.
🔹با توجه به حجم بالای تقاضای مشمولان برای خروج از کشور، سربازان میتوانند برای تسریع درخواست خود به سامانه اینترنتی خروج از کشور برای راهپیمایی اربعین (سماح) مراجعه کنند./اقتصادآنلاین
#خبر
#مذهبی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
احتمال اينكه ما در اين هستي بيكران تنها باشيم1در60ميليارد است!دانشمندان تخمين ميزنند دركهكشان ما300هزارتمدن هوشمند وجود دارد و20%ستاره ها داراي سياراتي حيات پذيرهستند
#نجوم
@Roshanfkrane
#نجوم
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرتاب ماهوارهی آرژانتینی SAOCOM-1A شرکت اسپیس اکس به فضا و نور خیرهکننده آبی رنگی که در آسمان لسآنجلس ایجاد کرد باعث شده بسیاری از مردم این شهر فکر کنن آدم فضاییها حمله کردن!
#جالب
@Roshanfkrane
#جالب
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقریبا نصف ایران با آهنگ " فردا تو می آیی" #هوشمند_عقیلی خاطره دارند!
بازخوانی جدید و فوق العاده عالی توسط خودِ ایشان...
#هنر
@Roshanfkrane
بازخوانی جدید و فوق العاده عالی توسط خودِ ایشان...
#هنر
@Roshanfkrane
_4
این دو نامه مرموز سوفی را گیج کرده بود. تصمیم گرفت برود و در «مخفیگاه » خود بنشیند. مخفیگاه سوفی جای کاملا محرمانه ای بود که در آن پنهان می شد. هرگاه خیلی عصبانی، یا خیلی مغموم، یا خیلی خوشحال بود، به آنجا می رفت. ولی امروز فقط حیران بود.
پیرامون بنای قرمز خانه آنها باغی بزرگ پر از گل و بوته، درختان گوناگون میوه، چمنی پهناور، یک نیمکت تاب و آلاچیقی کوچک بود. آلاچیق را پدربزرگش وقتی بچه اول آنها چند هفته پس از تولد درگذشت برای مادربزرگ ساخته بود. نام کودک ماریه بود. بر سنگ قبر او نوشته بود: «ماریه کوچولو پیش ما آمد، سلامی کرد، و رفت.»
در گوشه ای از باغ پشت بوته های تمشک، بیشهای انبوه بود که در آن گل و میوه ای نمی رویید. این در واقع پرچین گیاهی کهنی بود که باغ را از جنگل جدا می کرد، ولی چون در بیست سال گذشته کسی به آن نرسیده بود، به صورت تودهای درهم برهم و نفوذناپذیر درآمده بود. مادربزرگ همواره می گفت زمان جنگ که جوجه ها در باغ ویلان بودند همین دیوار گیاهی مانع میشد که روباهها آنها را بگیرند.
این پرچین کهن، همانند لانه های خرگوش در انتهای دیگر باغ، به درد هیچ کس نمی خورد . مگر سوفی. اهل خانه از راز دختر خبر نداشتند.
سوفی از بچگی می دانست که در پرچین گیاهی سوراخ کوچکی وجود دارد. نخستین باری که درون آن خزید به حفرهای بزرگ در میان شاخ و برگها رسید. مثل خانه ای کوچک بود. مطمئن بود کسی نمی تواند او را آنجا پیدا کند.
سوفی، در حالی که در پاکت را در دست می فشرد، دوان دوان به گوشه باغ رفت، چهار دست و پا به داخل پرچین چپید. مخفیگاه وی آنقدر ارتفاع داشت که می توانست کم و بیش سرپا بایستد، ولی امروز بر روی ریشه های مارپیچ نشست. از روزنه های ریز ریز بین برگها و شاخه ها می توانست بیرون را ببیند. سوراخها هیچکدام بزرگتر از سکه کوچکی نبود، با این حال سراسر باغ را بخوبی می دید.
#قسمت_4
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
این دو نامه مرموز سوفی را گیج کرده بود. تصمیم گرفت برود و در «مخفیگاه » خود بنشیند. مخفیگاه سوفی جای کاملا محرمانه ای بود که در آن پنهان می شد. هرگاه خیلی عصبانی، یا خیلی مغموم، یا خیلی خوشحال بود، به آنجا می رفت. ولی امروز فقط حیران بود.
پیرامون بنای قرمز خانه آنها باغی بزرگ پر از گل و بوته، درختان گوناگون میوه، چمنی پهناور، یک نیمکت تاب و آلاچیقی کوچک بود. آلاچیق را پدربزرگش وقتی بچه اول آنها چند هفته پس از تولد درگذشت برای مادربزرگ ساخته بود. نام کودک ماریه بود. بر سنگ قبر او نوشته بود: «ماریه کوچولو پیش ما آمد، سلامی کرد، و رفت.»
در گوشه ای از باغ پشت بوته های تمشک، بیشهای انبوه بود که در آن گل و میوه ای نمی رویید. این در واقع پرچین گیاهی کهنی بود که باغ را از جنگل جدا می کرد، ولی چون در بیست سال گذشته کسی به آن نرسیده بود، به صورت تودهای درهم برهم و نفوذناپذیر درآمده بود. مادربزرگ همواره می گفت زمان جنگ که جوجه ها در باغ ویلان بودند همین دیوار گیاهی مانع میشد که روباهها آنها را بگیرند.
این پرچین کهن، همانند لانه های خرگوش در انتهای دیگر باغ، به درد هیچ کس نمی خورد . مگر سوفی. اهل خانه از راز دختر خبر نداشتند.
سوفی از بچگی می دانست که در پرچین گیاهی سوراخ کوچکی وجود دارد. نخستین باری که درون آن خزید به حفرهای بزرگ در میان شاخ و برگها رسید. مثل خانه ای کوچک بود. مطمئن بود کسی نمی تواند او را آنجا پیدا کند.
سوفی، در حالی که در پاکت را در دست می فشرد، دوان دوان به گوشه باغ رفت، چهار دست و پا به داخل پرچین چپید. مخفیگاه وی آنقدر ارتفاع داشت که می توانست کم و بیش سرپا بایستد، ولی امروز بر روی ریشه های مارپیچ نشست. از روزنه های ریز ریز بین برگها و شاخه ها می توانست بیرون را ببیند. سوراخها هیچکدام بزرگتر از سکه کوچکی نبود، با این حال سراسر باغ را بخوبی می دید.
#قسمت_4
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرزوى يك كودك دبستانى: دوست دارم هميشه بي حجاب باشم و لباس مدرسه نپوشم😔
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
خالق با شکوه من ؛
صبح آمده است و آوازی آشنا در گوشم می نوازد!؛
"زندگی آغاز شد و برخیز..."
امروز میخواهم ، با یک لبخند به کل هستی، سلامی بفرستم ، به نشانه عشق و زندگی. من عاشق زندگی ام.
دستم را در دستان گرمت میگذارم و یقین دارم که سرنوشت را در دست میگیرم و تک تک معجزه های تو از هر طریقی به من میرسد...
ای که دست عطایت ، از هر دستی گشاده تر ست، تو راشکر میکنم و تنها به تو نیازمندم...!
سلاااام ،صبحتون خدایی🙏🌸
صبح آمده است و آوازی آشنا در گوشم می نوازد!؛
"زندگی آغاز شد و برخیز..."
امروز میخواهم ، با یک لبخند به کل هستی، سلامی بفرستم ، به نشانه عشق و زندگی. من عاشق زندگی ام.
دستم را در دستان گرمت میگذارم و یقین دارم که سرنوشت را در دست میگیرم و تک تک معجزه های تو از هر طریقی به من میرسد...
ای که دست عطایت ، از هر دستی گشاده تر ست، تو راشکر میکنم و تنها به تو نیازمندم...!
سلاااام ،صبحتون خدایی🙏🌸
💡ایران و کنوانسیون حقوقی دریای خزر: داده و ستانده چیست؟
بهمن آقائی دیبا، در مقاله برای صفحه ناظران به نقد توافق ایران و چهار کشور دیگر همسایه #دریای_خزر پرداخته است. به نوشته آقای آقائی دیبا این توافقنامه بیش از آنکه منافع ایران در دریای خزر را تامین کند برای رفع نگرانی های نظامی ایران بوده است.
#خبر
#کاسپین
@Roshanfkrane
بهمن آقائی دیبا، در مقاله برای صفحه ناظران به نقد توافق ایران و چهار کشور دیگر همسایه #دریای_خزر پرداخته است. به نوشته آقای آقائی دیبا این توافقنامه بیش از آنکه منافع ایران در دریای خزر را تامین کند برای رفع نگرانی های نظامی ایران بوده است.
#خبر
#کاسپین
@Roshanfkrane
روز غیر عادی
@sorna_seda
بیاین امروز غیرعادیترین آدم زندگیمون باشیم
تاثیرش رو روی خودمون و اطرافیانمون ببینیم
شاد باشید و پشت سرهم حرف نزنید و به دنیا بخندید😁
#سلام_صبحگاهی
@Roshanfkrane
تاثیرش رو روی خودمون و اطرافیانمون ببینیم
شاد باشید و پشت سرهم حرف نزنید و به دنیا بخندید😁
#سلام_صبحگاهی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر سقوطی
پایان کار نیست
باران را ببین،
سقوط باران قشنگترین "آغاز" است .
هوای زندگیتون سرشار از لحظههای قشنگ!🌹
#انگیزشی
@Roshanfkrane
پایان کار نیست
باران را ببین،
سقوط باران قشنگترین "آغاز" است .
هوای زندگیتون سرشار از لحظههای قشنگ!🌹
#انگیزشی
@Roshanfkrane
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا
تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد
تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا
بود عاشق فراق اندر چو اسمی خالی از معنی
ولی معنی چو معشوقی فراغت دارد از اسما
تویی دریا منم ماهی چنان دارم که میخواهی
بکن رحمت بکن شاهی که از تو ماندهام تنها
ایا شاهنشه قاهر چه قحط رحمتست آخر
دمی که تو نهای حاضر گرفت آتش چنین بالا
اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند
کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا
عذابست این جهان بیتو مبادا یک زمان بیتو
به جان تو که جان بیتو شکنجهست و بلا بر ما
خیالت همچو سلطانی شد اندر دل خرامانی
چنانک آید سلیمانی درون مسجد اقصی
هزاران مشعله برشد همه مسجد منور شد
بهشت و حوض کوثر شد پر از رضوان پر از حورا
تعالی الله تعالی الله درون چرخ چندین مه
پر از حورست این خرگه نهان از دیده اعمی
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا
زهی عنقای ربانی شهنشه شمس تبریزی
که او شمسیست نی شرقی و نی غربی و نی در جا
#مولانا
#شعر
@Roshanfkrane
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا
تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد
تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا
بود عاشق فراق اندر چو اسمی خالی از معنی
ولی معنی چو معشوقی فراغت دارد از اسما
تویی دریا منم ماهی چنان دارم که میخواهی
بکن رحمت بکن شاهی که از تو ماندهام تنها
ایا شاهنشه قاهر چه قحط رحمتست آخر
دمی که تو نهای حاضر گرفت آتش چنین بالا
اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند
کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا
عذابست این جهان بیتو مبادا یک زمان بیتو
به جان تو که جان بیتو شکنجهست و بلا بر ما
خیالت همچو سلطانی شد اندر دل خرامانی
چنانک آید سلیمانی درون مسجد اقصی
هزاران مشعله برشد همه مسجد منور شد
بهشت و حوض کوثر شد پر از رضوان پر از حورا
تعالی الله تعالی الله درون چرخ چندین مه
پر از حورست این خرگه نهان از دیده اعمی
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا
زهی عنقای ربانی شهنشه شمس تبریزی
که او شمسیست نی شرقی و نی غربی و نی در جا
#مولانا
#شعر
@Roshanfkrane