آنچه زیباکلام نگفت!
✍ دکتر #رحیم_قمیشی
سال ۱۳۷۰ تازه از دانشگاه صنعتی شریف انتقالی گرفته و رفته بودم دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
شانس من بود دکتر #صادق_زیباکلام، همان سال تازه از انگلیس، درسش که تمام شده بود، برگشته بود ایران و کلاسهای درسش شروع شده بودند.
خیلی با سایر استادها فرق میکرد. نمیتوانست یکجا بایستد.
طول و عرض کلاس را طی میکرد و درس میداد. صندلی را برمیگرداند و روی آن مینشست. ساعت قدیمیاش را که زنجیر بلندی داشت از جیبش درمیآورد و نگاه زمان میکرد.
همه چیزش برایم جالب بود، هیچوقت ادای استادهای با کلاس را درنمیآورد.
با آن ساسبندی که از روی دوشش میآمد و بجای کمربند شلوارش را نگاه میداشت، دیگر دیدنیتر هم میشد.
از همه اینها جذابتر نوع درس دادنش بود. انگار با تاریخ و شخصیتهایش زندگی کرده بود.
رفته بود دانشگاه انگلیس و دیده بود منابع تاریخ ایران در آنجا ده برابر کتابخانه مرکزی ایران است و بسیار متعجب شده بود.
کلاسش در دانشگاه تهران یکی از شلوغترین کلاسها بود. دفتر کار استادیاش مثل سایر استادها در راهروی طبقه دوم نبود. رفته بود در انتهای کتابخانه دانشکده حقوق، یک میز گذاشته بود و آنجا را کرده بود دفتر کارش.
خیلی هم بد نمره بود! من که بعدها از شاگردان ممتاز دانشکده شدم، کمترین نمره در کارنامهام یعنی ۱۶ را ایشان داده بود! ولی از او دلخور نبودم. میگفت اگر همان چیزی که من در کلاس گفتم را بنویسید، که نمره ندارد!! شما باید یاد بگیرید متفاوت بنویسید. نظر خودتان را بنویسید.
و من که از رشته فنی آمده بودم رشته انسانی شاخ در میآوردم.
یک روز که شنید من رشته مهندسی مکانیک شریف را رها کرده و آمدهام علوم سیاسی بخوانم، نه برداشت و نهگذاشت، و گفت " رحیم تو دیوانهای!"
رنگ صورتم عوض شد. گفتم دکتر، تو فوق لیسانس شیمیات را گذاشتی، دکترای علوم سیاسی گرفتی، به من میگویی دیوانه!؟
بلافاصله گفت من پدرم ملّاک (صاحب مِلک و مُکنت) بوده، من از این رشته پول نمیخواهم در بیاورم.
من هم برای اینکه کم نیاورم گفتم؛
- استاد، پدر من چند ملاک زیر دستش بودهاند!
نمیدانم چرا باور کرد، بلافاصله گفت؛
- پس مشکلی نیست، فقط بدان اینجا نان ندارد!
یادم هست همان روز آمدم میدان انقلاب، اول کارگر جنوبی، خواستم سوار مینیبوسهای امیراباد بشوم بروم خوابگاه، دیدم همان دو تومان کرایهاش را ندارم. پیاده تمام مسیر را رفتم و به این خالیبندیام میخندیدم.
من از زیباکلام یاد گرفتم باید حرفهای "نو" زد، نه تکراری.
من از زیباکلام یاد گرفتم اندیشمند شدن ادا و اصول ندارد.
او به من یاد داد تاریخ را باید از نو خواند. هر چه قبلا نوشتهاند شاید دروغ باشد.
او به من فهماند عرصه علم، عرصه پول درآوردن نیست.
زیباکلام کلی از خاطرات زندان قبل از انقلابش را برایم گفته بود، و اینکه آنجا به چه شخصیتهایی آموزش زبان انگلیسی داده، شخصیتهایی که بعدها همه کاره شدند و با او غریبه!
زیباکلام به من همان موقعها گفت رشتههای انسانی و بخصوص علوم اجتماعی و سیاست، چقدر در ایران مظلومند، و چقدر تصمیمگیرندگان و مقامات، در این زمینهها بیسوادند.
و البته زیباکلام به من نگفته بود؛
زدن حرفهای جدید زندان هم دارد!
وابسته نبودن به قدرت محکومیت هم دارد.
او نگفته بود در بین آنها که هیچ سواد علمی ندارند، اظهارنظر کردن چه عواقبی دارد!
نگفت دیکتاتورها زندگی آدمها را تباه هم میکنند.
نگفت باید کلی کتاب بخوانی، کلی تحقیق کنی، کلی مقاله بنویسی، بعد یک قاضی کمسواد میآید و مینویسد "شما علیه نظام تبلیغ کردهای!" و تمام.
او حالا تجربه زندان جمهوری اسلامی را طی میکند، به جرم داشتن اندیشه.
هیچوقت نپرسیده بودم قبل از انقلاب هم به جرم اندیشیدن رفته بود زندان؟
حتما پس از آزادی حرفهای زیادی دارد.
ناگفتههایش را باید تکمیل کند.
چرا به این روز افتادیم؟
چرا به قرون وسطی برگشتیم!
چرا ملتی متمدن، مدیرانی چنین دارد؟
چرا این همه مردم خوشاندیشه
گرفتار عدهای بد اندیش و بدسیرت شدند!
و دوباره بگوید
"ما چگونه ما شدیم"
موضوعات مرتبط را
در اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #مذهبی
@Roshanfkrane
✍ دکتر #رحیم_قمیشی
سال ۱۳۷۰ تازه از دانشگاه صنعتی شریف انتقالی گرفته و رفته بودم دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
شانس من بود دکتر #صادق_زیباکلام، همان سال تازه از انگلیس، درسش که تمام شده بود، برگشته بود ایران و کلاسهای درسش شروع شده بودند.
خیلی با سایر استادها فرق میکرد. نمیتوانست یکجا بایستد.
طول و عرض کلاس را طی میکرد و درس میداد. صندلی را برمیگرداند و روی آن مینشست. ساعت قدیمیاش را که زنجیر بلندی داشت از جیبش درمیآورد و نگاه زمان میکرد.
همه چیزش برایم جالب بود، هیچوقت ادای استادهای با کلاس را درنمیآورد.
با آن ساسبندی که از روی دوشش میآمد و بجای کمربند شلوارش را نگاه میداشت، دیگر دیدنیتر هم میشد.
از همه اینها جذابتر نوع درس دادنش بود. انگار با تاریخ و شخصیتهایش زندگی کرده بود.
رفته بود دانشگاه انگلیس و دیده بود منابع تاریخ ایران در آنجا ده برابر کتابخانه مرکزی ایران است و بسیار متعجب شده بود.
کلاسش در دانشگاه تهران یکی از شلوغترین کلاسها بود. دفتر کار استادیاش مثل سایر استادها در راهروی طبقه دوم نبود. رفته بود در انتهای کتابخانه دانشکده حقوق، یک میز گذاشته بود و آنجا را کرده بود دفتر کارش.
خیلی هم بد نمره بود! من که بعدها از شاگردان ممتاز دانشکده شدم، کمترین نمره در کارنامهام یعنی ۱۶ را ایشان داده بود! ولی از او دلخور نبودم. میگفت اگر همان چیزی که من در کلاس گفتم را بنویسید، که نمره ندارد!! شما باید یاد بگیرید متفاوت بنویسید. نظر خودتان را بنویسید.
و من که از رشته فنی آمده بودم رشته انسانی شاخ در میآوردم.
یک روز که شنید من رشته مهندسی مکانیک شریف را رها کرده و آمدهام علوم سیاسی بخوانم، نه برداشت و نهگذاشت، و گفت " رحیم تو دیوانهای!"
رنگ صورتم عوض شد. گفتم دکتر، تو فوق لیسانس شیمیات را گذاشتی، دکترای علوم سیاسی گرفتی، به من میگویی دیوانه!؟
بلافاصله گفت من پدرم ملّاک (صاحب مِلک و مُکنت) بوده، من از این رشته پول نمیخواهم در بیاورم.
من هم برای اینکه کم نیاورم گفتم؛
- استاد، پدر من چند ملاک زیر دستش بودهاند!
نمیدانم چرا باور کرد، بلافاصله گفت؛
- پس مشکلی نیست، فقط بدان اینجا نان ندارد!
یادم هست همان روز آمدم میدان انقلاب، اول کارگر جنوبی، خواستم سوار مینیبوسهای امیراباد بشوم بروم خوابگاه، دیدم همان دو تومان کرایهاش را ندارم. پیاده تمام مسیر را رفتم و به این خالیبندیام میخندیدم.
من از زیباکلام یاد گرفتم باید حرفهای "نو" زد، نه تکراری.
من از زیباکلام یاد گرفتم اندیشمند شدن ادا و اصول ندارد.
او به من یاد داد تاریخ را باید از نو خواند. هر چه قبلا نوشتهاند شاید دروغ باشد.
او به من فهماند عرصه علم، عرصه پول درآوردن نیست.
زیباکلام کلی از خاطرات زندان قبل از انقلابش را برایم گفته بود، و اینکه آنجا به چه شخصیتهایی آموزش زبان انگلیسی داده، شخصیتهایی که بعدها همه کاره شدند و با او غریبه!
زیباکلام به من همان موقعها گفت رشتههای انسانی و بخصوص علوم اجتماعی و سیاست، چقدر در ایران مظلومند، و چقدر تصمیمگیرندگان و مقامات، در این زمینهها بیسوادند.
و البته زیباکلام به من نگفته بود؛
زدن حرفهای جدید زندان هم دارد!
وابسته نبودن به قدرت محکومیت هم دارد.
او نگفته بود در بین آنها که هیچ سواد علمی ندارند، اظهارنظر کردن چه عواقبی دارد!
نگفت دیکتاتورها زندگی آدمها را تباه هم میکنند.
نگفت باید کلی کتاب بخوانی، کلی تحقیق کنی، کلی مقاله بنویسی، بعد یک قاضی کمسواد میآید و مینویسد "شما علیه نظام تبلیغ کردهای!" و تمام.
او حالا تجربه زندان جمهوری اسلامی را طی میکند، به جرم داشتن اندیشه.
هیچوقت نپرسیده بودم قبل از انقلاب هم به جرم اندیشیدن رفته بود زندان؟
حتما پس از آزادی حرفهای زیادی دارد.
ناگفتههایش را باید تکمیل کند.
چرا به این روز افتادیم؟
چرا به قرون وسطی برگشتیم!
چرا ملتی متمدن، مدیرانی چنین دارد؟
چرا این همه مردم خوشاندیشه
گرفتار عدهای بد اندیش و بدسیرت شدند!
و دوباره بگوید
"ما چگونه ما شدیم"
موضوعات مرتبط را
در اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #مذهبی
@Roshanfkrane
Telegram
روشنفکران
نقدهای شجاعانه دکتر #صادق_زیباکلام
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#صادق_زیباکلام دوباره مجرم شناخته شد!
دادگاه رسیدگی به پروندههای سعدی، مدیرمسئول روزنامۀ جهان صنعت و صادق زیباکلام به اتهام انتشار مطالب خلاف واقع در شمارۀ ۲۸ آبان ۱۴۰۱ این روزنامه امروز برگزار شد و با اکثریت آراء این دو مجرم شناخته شدند
📌در بخشی از مطلب روزنامۀ جهان صنعت با تیتر «کیان را کی کشت؟» آمده که برخی از مأموران انتظامی برای اینکه دچار تردید نشوند و به مردم شلیک کنند، از مواد روانگردان استفاده میکنند.
📌قاضی از متهم پرسید منبع مطالب شما چه بوده که سعدی گفت:
روایتها و شنیدهها را جمعآوری و نظر آقای زیباکلام را در این مورد پرسیدیم.
📌او با اشاره به شغل و سوابق پدرش در فراجا، عذرخواهی و باتوجه با آرامش موجود در جامعه از دادگاه و اعضای هیئتمنصفه درخواست بخشش کرد
📌زیباکلام هم در دفاعیات خود گفت:
من در پاسخ به سوال خبرنگار جهان صنعت در مورد این شایعه گفتم: «من هم شنیدهام. چه جوابی غیر از این پاسخ میتوانستم بدهم؟ من نباید محاکمه شوم. صداوسیمای حکومتی بابت جلوگیرینکردن از شایعات باید محاکمه شود.
اعضای هیئتمنصفه پس از شنیدن دفاعیات، زیباکلام و سعدی را با اکثریت آرا مجرم شناختند و مستحق تخفیف ندانستند! / عبدی مدیا
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
دادگاه رسیدگی به پروندههای سعدی، مدیرمسئول روزنامۀ جهان صنعت و صادق زیباکلام به اتهام انتشار مطالب خلاف واقع در شمارۀ ۲۸ آبان ۱۴۰۱ این روزنامه امروز برگزار شد و با اکثریت آراء این دو مجرم شناخته شدند
📌در بخشی از مطلب روزنامۀ جهان صنعت با تیتر «کیان را کی کشت؟» آمده که برخی از مأموران انتظامی برای اینکه دچار تردید نشوند و به مردم شلیک کنند، از مواد روانگردان استفاده میکنند.
📌قاضی از متهم پرسید منبع مطالب شما چه بوده که سعدی گفت:
روایتها و شنیدهها را جمعآوری و نظر آقای زیباکلام را در این مورد پرسیدیم.
📌او با اشاره به شغل و سوابق پدرش در فراجا، عذرخواهی و باتوجه با آرامش موجود در جامعه از دادگاه و اعضای هیئتمنصفه درخواست بخشش کرد
📌زیباکلام هم در دفاعیات خود گفت:
من در پاسخ به سوال خبرنگار جهان صنعت در مورد این شایعه گفتم: «من هم شنیدهام. چه جوابی غیر از این پاسخ میتوانستم بدهم؟ من نباید محاکمه شوم. صداوسیمای حکومتی بابت جلوگیرینکردن از شایعات باید محاکمه شود.
اعضای هیئتمنصفه پس از شنیدن دفاعیات، زیباکلام و سعدی را با اکثریت آرا مجرم شناختند و مستحق تخفیف ندانستند! / عبدی مدیا
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍️آقای رئیس جمهور باور کنید اهمیت مبارزه با «گفتمان خشونت»، کمتر از حل «بحران هستهای» نیست.| ۴ مرداد ۱۴۰۳
🔺زبان خشونت را محکوم کنیم.
🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج گفتمان خشونت در فرهنگ سیاسیمان است که معالاسف بصورت امری رایج و متداول درآمده. مشکل نفس رواج ادبیات خشن بعنوان ادبیات انقلابی و پیشرو علیه مخالفین و هرکس که مثل ما نمیاندیشد است. رواج ادبیات آکنده از خشونت فقط به جریانات انقلابی داخل کشور محدود نمیشود. در میان اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور هم مع الاسف این پدیده کاملا رواج یافته. ادبیاتی همچون کوبیدن مشت محکم بر سر یا در دهان مخالفین؛ شعار مرگ و نیستی و نابودی مخالفین را سر دادن؛ لگد مال کردن و به آتش کشیدن پرچم کشورهای مخالف؛ بیاحترامی، توهین، هتاکی و فحاشی نسبت به کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند؛ آنان را مثل آب خوردن متهم به مزدوری ، وابستگی، تجزیه طلبی و خیانت نمودن، بخشهای دیگر ادبیات سیاسی ما را تشکیل میدهند.
🔹انقلابیون داخل کشور خود را یک سر و گردن از دیگران شایستهتر دانسته و در نتیجه خود را محق میدانند که دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. در خارج از کشور هم کمتر چهره و شخصیت اپوزیسیون و تحلیلگران رسانه ای را میتوان سراغ گرفت که تحلیلها و گفتمانشان در قبال مخالفین آکنده از توهین، ناسزا و انواع و اقسام اتهامات مزدوری، وابستگی، خیانت ،سرسپردگی و امثالهم نباشد. با این تفاوت که داخلیها در هیبت و شکل و شمایل انقلابی ظاهر میشوند و سودای تهذیب فرهنگ و تمدن فاسد غرب را دارند و همتایان آنان که در غرب زندگی میکنند فکل کرواتی، تحصیلکرده ومدعی برقراری دمکراسی در ایران آینده هستند.
🔹این هم حکایتی است که معلوم نیست گفتمان ناسزا، خشونت، توهین، بیحرمتی و نداشتن کمترین تحمل مخالف امروز، چگونه قرار است منجر به دمکراسی فردا شود؟
🔹جناب پزشکیان، مصیبت های عدیده ای پیش روی دارید. از گرانی و کمبود آب و برق و سیاست خارجی ایدئولوژی – محور بجای منافع ملی – محور گرفته تا ناامیدی جوانان، سر خوردگی تحصیلکردها ، بیاعتمادی مردم به ماشین دولت و سقوط سرمایه اجتماعی مسئولین. جسارتا پیشنهاد میکنم تا میتوانید مصیبتها را صادقانه با مردم در میان بگذارید و درعین حال از بکار بردن زبان انقلابی و رادیکال خشونت، پرهیز نمایید.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #تربیتی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔺زبان خشونت را محکوم کنیم.
🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج گفتمان خشونت در فرهنگ سیاسیمان است که معالاسف بصورت امری رایج و متداول درآمده. مشکل نفس رواج ادبیات خشن بعنوان ادبیات انقلابی و پیشرو علیه مخالفین و هرکس که مثل ما نمیاندیشد است. رواج ادبیات آکنده از خشونت فقط به جریانات انقلابی داخل کشور محدود نمیشود. در میان اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور هم مع الاسف این پدیده کاملا رواج یافته. ادبیاتی همچون کوبیدن مشت محکم بر سر یا در دهان مخالفین؛ شعار مرگ و نیستی و نابودی مخالفین را سر دادن؛ لگد مال کردن و به آتش کشیدن پرچم کشورهای مخالف؛ بیاحترامی، توهین، هتاکی و فحاشی نسبت به کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند؛ آنان را مثل آب خوردن متهم به مزدوری ، وابستگی، تجزیه طلبی و خیانت نمودن، بخشهای دیگر ادبیات سیاسی ما را تشکیل میدهند.
🔹انقلابیون داخل کشور خود را یک سر و گردن از دیگران شایستهتر دانسته و در نتیجه خود را محق میدانند که دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. در خارج از کشور هم کمتر چهره و شخصیت اپوزیسیون و تحلیلگران رسانه ای را میتوان سراغ گرفت که تحلیلها و گفتمانشان در قبال مخالفین آکنده از توهین، ناسزا و انواع و اقسام اتهامات مزدوری، وابستگی، خیانت ،سرسپردگی و امثالهم نباشد. با این تفاوت که داخلیها در هیبت و شکل و شمایل انقلابی ظاهر میشوند و سودای تهذیب فرهنگ و تمدن فاسد غرب را دارند و همتایان آنان که در غرب زندگی میکنند فکل کرواتی، تحصیلکرده ومدعی برقراری دمکراسی در ایران آینده هستند.
🔹این هم حکایتی است که معلوم نیست گفتمان ناسزا، خشونت، توهین، بیحرمتی و نداشتن کمترین تحمل مخالف امروز، چگونه قرار است منجر به دمکراسی فردا شود؟
🔹جناب پزشکیان، مصیبت های عدیده ای پیش روی دارید. از گرانی و کمبود آب و برق و سیاست خارجی ایدئولوژی – محور بجای منافع ملی – محور گرفته تا ناامیدی جوانان، سر خوردگی تحصیلکردها ، بیاعتمادی مردم به ماشین دولت و سقوط سرمایه اجتماعی مسئولین. جسارتا پیشنهاد میکنم تا میتوانید مصیبتها را صادقانه با مردم در میان بگذارید و درعین حال از بکار بردن زبان انقلابی و رادیکال خشونت، پرهیز نمایید.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #تربیتی #سیاسی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در گفت و گوی #صادق_زیباکلام و دیدارنیوز مطرح شد: نامه صادق زیباکلام به محسنی اژه ای چه بود؟ /برخوردی که مسئول بخش ارباب رجوع دفتر آقای محسنی اژه ای کرد و پاسخ زیباکلام را ببینید.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صادق_زیباکلام
من هیچ تفاوتی در باور سفت و سخت به اعتقادات بین ابوبکرالبغدادی و بنلادن با سعید جلیلی نمیبینم...
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
من هیچ تفاوتی در باور سفت و سخت به اعتقادات بین ابوبکرالبغدادی و بنلادن با سعید جلیلی نمیبینم...
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍️آقای رئیس جمهور باور کنید اهمیت مبارزه با «گفتمان خشونت»، کمتر از حل «بحران هستهای» نیست.
🔺زبان خشونت را محکوم کنیم.
🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج گفتمان خشونت در فرهنگ سیاسیمان است که معالاسف بصورت امری رایج و متداول درآمده. مشکل نفس رواج ادبیات خشن بعنوان ادبیات انقلابی و پیشرو علیه مخالفین و هرکس که مثل ما نمیاندیشد است. رواج ادبیات آکنده از خشونت فقط به جریانات انقلابی داخل کشور محدود نمیشود. در میان اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور هم مع الاسف این پدیده کاملا رواج یافته. ادبیاتی همچون کوبیدن مشت محکم بر سر یا در دهان مخالفین؛ شعار مرگ و نیستی و نابودی مخالفین را سر دادن؛ لگد مال کردن و به آتش کشیدن پرچم کشورهای مخالف؛ بیاحترامی، توهین، هتاکی و فحاشی نسبت به کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند؛ آنان را مثل آب خوردن متهم به مزدوری ، وابستگی، تجزیه طلبی و خیانت نمودن، بخشهای دیگر ادبیات سیاسی ما را تشکیل میدهند.
🔹انقلابیون داخل کشور خود را یک سر و گردن از دیگران شایستهتر دانسته و در نتیجه خود را محق میدانند که دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. در خارج از کشور هم کمتر چهره و شخصیت اپوزیسیون و تحلیلگران رسانه ای را میتوان سراغ گرفت که تحلیلها و گفتمانشان در قبال مخالفین آکنده از توهین، ناسزا و انواع و اقسام اتهامات مزدوری، وابستگی، خیانت ،سرسپردگی و امثالهم نباشد. با این تفاوت که داخلیها در هیبت و شکل و شمایل انقلابی ظاهر میشوند و سودای تهذیب فرهنگ و تمدن فاسد غرب را دارند و همتایان آنان که در غرب زندگی میکنند فکل کرواتی، تحصیلکرده ومدعی برقراری دمکراسی در ایران آینده هستند.
🔹این هم حکایتی است که معلوم نیست گفتمان ناسزا، خشونت، توهین، بیحرمتی و نداشتن کمترین تحمل مخالف امروز، چگونه قرار است منجر به دمکراسی فردا شود؟
🔹جناب پزشکیان، مصیبت های عدیده ای پیش روی دارید. از گرانی و کمبود آب و برق و سیاست خارجی ایدئولوژی – محور بجای منافع ملی – محور گرفته تا ناامیدی جوانان، سر خوردگی تحصیلکردها ، بیاعتمادی مردم به ماشین دولت و سقوط سرمایه اجتماعی مسئولین. جسارتا پیشنهاد میکنم تا میتوانید مصیبتها را صادقانه با مردم در میان بگذارید و درعین حال از بکار بردن زبان انقلابی و رادیکال خشونت، پرهیز نمایید.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔺زبان خشونت را محکوم کنیم.
🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج گفتمان خشونت در فرهنگ سیاسیمان است که معالاسف بصورت امری رایج و متداول درآمده. مشکل نفس رواج ادبیات خشن بعنوان ادبیات انقلابی و پیشرو علیه مخالفین و هرکس که مثل ما نمیاندیشد است. رواج ادبیات آکنده از خشونت فقط به جریانات انقلابی داخل کشور محدود نمیشود. در میان اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور هم مع الاسف این پدیده کاملا رواج یافته. ادبیاتی همچون کوبیدن مشت محکم بر سر یا در دهان مخالفین؛ شعار مرگ و نیستی و نابودی مخالفین را سر دادن؛ لگد مال کردن و به آتش کشیدن پرچم کشورهای مخالف؛ بیاحترامی، توهین، هتاکی و فحاشی نسبت به کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند؛ آنان را مثل آب خوردن متهم به مزدوری ، وابستگی، تجزیه طلبی و خیانت نمودن، بخشهای دیگر ادبیات سیاسی ما را تشکیل میدهند.
🔹انقلابیون داخل کشور خود را یک سر و گردن از دیگران شایستهتر دانسته و در نتیجه خود را محق میدانند که دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. در خارج از کشور هم کمتر چهره و شخصیت اپوزیسیون و تحلیلگران رسانه ای را میتوان سراغ گرفت که تحلیلها و گفتمانشان در قبال مخالفین آکنده از توهین، ناسزا و انواع و اقسام اتهامات مزدوری، وابستگی، خیانت ،سرسپردگی و امثالهم نباشد. با این تفاوت که داخلیها در هیبت و شکل و شمایل انقلابی ظاهر میشوند و سودای تهذیب فرهنگ و تمدن فاسد غرب را دارند و همتایان آنان که در غرب زندگی میکنند فکل کرواتی، تحصیلکرده ومدعی برقراری دمکراسی در ایران آینده هستند.
🔹این هم حکایتی است که معلوم نیست گفتمان ناسزا، خشونت، توهین، بیحرمتی و نداشتن کمترین تحمل مخالف امروز، چگونه قرار است منجر به دمکراسی فردا شود؟
🔹جناب پزشکیان، مصیبت های عدیده ای پیش روی دارید. از گرانی و کمبود آب و برق و سیاست خارجی ایدئولوژی – محور بجای منافع ملی – محور گرفته تا ناامیدی جوانان، سر خوردگی تحصیلکردها ، بیاعتمادی مردم به ماشین دولت و سقوط سرمایه اجتماعی مسئولین. جسارتا پیشنهاد میکنم تا میتوانید مصیبتها را صادقانه با مردم در میان بگذارید و درعین حال از بکار بردن زبان انقلابی و رادیکال خشونت، پرهیز نمایید.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
روشنفکران
✍️آقای رئیس جمهور باور کنید اهمیت مبارزه با «گفتمان خشونت»، کمتر از حل «بحران هستهای» نیست. 🔺زبان خشونت را محکوم کنیم. 🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج …
✍️ معضلی بنام «سیطرۀ خشونت» در فرهنگ سیاسی ما
🔺️پزشکیان و لزوم مبارزه با خشونت
🔹️درحالیکه بسیاری با انواع و اقسام مطالبات سیاسی، اقتصادی، قومیتی، فیلترینگ، مبارزه با فساد و غیره، آقای پزشکیان را محاصره کردهاند، من در پست قبلی پیرامون ضرورت «خشونتزدایی» نوشتم. تصور نمیکردم که در فضای آنهمه مطالبات فوری و فوتیتر، طرح مسئلۀ «لزوم مبارزه با سیطرۀ فرهنگ بیمارگونۀ خشونت» در جامعۀمان با استقبال چندانی مواجه شود. اما برخلاف تصورم، از آن استقبال شد. لذا تصمیم گرفتم که پست دیگری هم به آن اختصاص دهم.
🔹️اوایل فضای «دوم خرداد» بود و جامعه سرشار از نشاط و شادمانی آن رویداد باورنکردنی. آقای خاتمی برای سخنرانی به دانشگاه شریف میروند. دانشگاهها و جنبش دانشجویی مرکز ثقل دوم خرداد بود و استقبال دانشجویان از آقای خاتمی باورنکردنی. حسب معمول آن روزگاران یکی از شعارها هم «مرگ بر آمریکا» بود. در همان ابتدای قرارگرفتن پشت میکروفن و قبل از شروع سخنرانیشان، آقای خاتمی جملهای گفتند که مثل بمب نه تنها در ایران آن روز، بلکه در دنیا منفجر شد. گفتند: «دوست دارم در گردهماییهایمان آرزوی مرگ هیچ کشور و ملتی را نکنیم». هنوز آن جمله کامل از دهان آقای خاتمی خارج نشده بود که سالن سخنرانی از غریو کفزدنها و احساسات هزاران دانشجو بهلرزه درآمد.
🔹️این فقط هزاران دانشجوی دانشگاه شریف نبودند که از آن جمله بهپرواز درآمده بودند. دنیا هم از آن جمله شگفتزده شده بود. از زمان انقلاب، بیشترین جملهای که دنیا از رهبران ایران شنیده بود، آرزوی مرگ و نیستی مخالفین و قدرتهای بزرگ بود. حالا در کمال بهت و ناباوری داشت میشنید که رئیس جمهور ایران انقلابی، که از قضا یک روحانی هم بود، از طرفدارانش میخواست مرگ و نیستی دیگران را آرزو نکنند. او حتی یک گام هم جلوتر آمده و در مقابل شعار «برخورد تمدنها» که توسط یکی از مشهورترین اندیشمندان آمریکایی مطرح و با استقبال زیادی هم روبرو شده بود، شعار «گفتوگوی تمدنها» را قرار میدهد. تنشزدایی خاتمی بجایی نرسید و جانشین انقلابی ایشان درب ساختمان «گفتوگوی تمدنها» را گل گرفت.
🔹️یکی دوسال پیش مطلبی نوشتم تحت عنوان «جای خالی نلسون ماندلا در میان اپوزیسیون». درستش آن بود که میبایستی مینوشتم «جای خالی ماندلا در میان همۀ ایرانیان». بغض و کینه و نفرت، فحاشی و هتاکی و در یک کلام، رواج خشونت در ایران امروز یخیلی بیشتر از ۲۷ سال پیش شده.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔺️پزشکیان و لزوم مبارزه با خشونت
🔹️درحالیکه بسیاری با انواع و اقسام مطالبات سیاسی، اقتصادی، قومیتی، فیلترینگ، مبارزه با فساد و غیره، آقای پزشکیان را محاصره کردهاند، من در پست قبلی پیرامون ضرورت «خشونتزدایی» نوشتم. تصور نمیکردم که در فضای آنهمه مطالبات فوری و فوتیتر، طرح مسئلۀ «لزوم مبارزه با سیطرۀ فرهنگ بیمارگونۀ خشونت» در جامعۀمان با استقبال چندانی مواجه شود. اما برخلاف تصورم، از آن استقبال شد. لذا تصمیم گرفتم که پست دیگری هم به آن اختصاص دهم.
🔹️اوایل فضای «دوم خرداد» بود و جامعه سرشار از نشاط و شادمانی آن رویداد باورنکردنی. آقای خاتمی برای سخنرانی به دانشگاه شریف میروند. دانشگاهها و جنبش دانشجویی مرکز ثقل دوم خرداد بود و استقبال دانشجویان از آقای خاتمی باورنکردنی. حسب معمول آن روزگاران یکی از شعارها هم «مرگ بر آمریکا» بود. در همان ابتدای قرارگرفتن پشت میکروفن و قبل از شروع سخنرانیشان، آقای خاتمی جملهای گفتند که مثل بمب نه تنها در ایران آن روز، بلکه در دنیا منفجر شد. گفتند: «دوست دارم در گردهماییهایمان آرزوی مرگ هیچ کشور و ملتی را نکنیم». هنوز آن جمله کامل از دهان آقای خاتمی خارج نشده بود که سالن سخنرانی از غریو کفزدنها و احساسات هزاران دانشجو بهلرزه درآمد.
🔹️این فقط هزاران دانشجوی دانشگاه شریف نبودند که از آن جمله بهپرواز درآمده بودند. دنیا هم از آن جمله شگفتزده شده بود. از زمان انقلاب، بیشترین جملهای که دنیا از رهبران ایران شنیده بود، آرزوی مرگ و نیستی مخالفین و قدرتهای بزرگ بود. حالا در کمال بهت و ناباوری داشت میشنید که رئیس جمهور ایران انقلابی، که از قضا یک روحانی هم بود، از طرفدارانش میخواست مرگ و نیستی دیگران را آرزو نکنند. او حتی یک گام هم جلوتر آمده و در مقابل شعار «برخورد تمدنها» که توسط یکی از مشهورترین اندیشمندان آمریکایی مطرح و با استقبال زیادی هم روبرو شده بود، شعار «گفتوگوی تمدنها» را قرار میدهد. تنشزدایی خاتمی بجایی نرسید و جانشین انقلابی ایشان درب ساختمان «گفتوگوی تمدنها» را گل گرفت.
🔹️یکی دوسال پیش مطلبی نوشتم تحت عنوان «جای خالی نلسون ماندلا در میان اپوزیسیون». درستش آن بود که میبایستی مینوشتم «جای خالی ماندلا در میان همۀ ایرانیان». بغض و کینه و نفرت، فحاشی و هتاکی و در یک کلام، رواج خشونت در ایران امروز یخیلی بیشتر از ۲۷ سال پیش شده.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍️ جناب ولیعهد، برخلاف نظر حضرتعالی، پهلویها نهتنها «مشروطه» را تداوم نبخشیدند، بلکه «مشروطه» را به زیر پا نهادند. انقلاب ۵۷ حاصل پایمال شدن مشروطه بود | ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
#صادق_زیباکلام
🔹️تصور میکنم پارسال بود که جناب ولیعهد شاهزاده رضا پهلوی بهمناسبت سالگرد انقلاب مشروطه، پیامی میفرستند و در آن متذکر میشوند که پدر و پدربزرگشان تداومبخش آرمان مشروطه بودند. من در نامۀ سرگشادهای جسارتاً خدمتشان معروض داشتم که آن روایت بههیچروی منطبق بر واقعیت نمیباشد. در اینکه هر دو آن بزرگواران، بالأخص رضاشاه، خدمات ارزندهای به ایران نمودند، تردیدی نیست. اما متأسفانه و برخلاف نظر جناب ولیعهد، آنان حتی یک روز هم مطابق با مشروطه حکومت نکردند.
🔹️اساس و بنیان مشروطه که برگرفته از نظام لیبرال دمکراسی غرب میبود، بر سه محور قرار میگرفت. نخست «محدودیت قدرت حکومت و اختیارات شخص اول مملکت، یعنی پادشاه، به قانون». ستون دوم عبارت بود از «انتخاب ارکان حکمرانی، یعنی مجلس و بدنبال آن قوۀ مجریه توسط مردم». ستون سوم عبارت بود از «پاسخگو بودن ارکان قدرت».
🔹️جناب ولیعهد، از مقاطع محدودی که قدرت رضاشاه و محمدرضاشاه بواسطۀ شرایط سیاسی حاکم بر کشور محدود میبودند که بگذریم، در مابقی حکمرانیشان، که هر دو از قدرت مطلقه برخوردار بودند، ارکان مشروطه «فقط در نام» وجود داشتند. قدرت اعلیحضرتین نامحدود و اختیاراتشان نامحدودتر. انتخابات آزاد یک رویا و پاسخگو بودن پهلویها به مجلس یا افکار عمومی یک شوخی و طنز تلخ بیشتر نبود.
🔹️جناب ولیعهد، حضرتعالی در طول ۵۷ سال حاکمیت پهلویها حتی یک مورد نمیتوانید نشان بدهید که آنان خواسته باشند سیاستی را بهاجرا درآورند، یا تصمیمی را اتخاذ کنند، اما بواسطۀ آنکه قانون چنین اختیاراتی را به آنان واگذار نکرده بوده، نتوانسته باشند آن اقدام را انجام دهند. اینکه در قانون اساسی چه اصولی نوشته شده بود، محدودیت قدرت، نداشتن اختیارات و پاسخگو بودن در قبال تصمیمات و سیاستهایشان شوخی و طنز برایشان بودند. هر چه میکردند، درست بود و هر چه میاندیشیدند، درستتر. هر که را میخواستند، صدر اعظم، نخستوزیر، وزیر، نماینده و رئیس مجلس، استاندار، فرماندار، سفیر کبیر، مدیران و رؤسای بانکها، صنایع بزرگ، هواپیمایی و... میکردند.
🔹️جناب ولیعهد، اگرچه حضرتعالی و سایر سلطنتطلبها انقلاب ۵۷ را محصول توطئۀ غربیها، بالأخص آمریکاییها میدانید، ولی اتفاقاً اگر ابوی حسب مشروطه و در چارچوب قانون حکومت کرده بود، آیا دلیلی بر آنهمه نارضایتی، اعتراض و نهایتاً طغیان علیه ایشان بوجود میآمد؟
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#صادق_زیباکلام
🔹️تصور میکنم پارسال بود که جناب ولیعهد شاهزاده رضا پهلوی بهمناسبت سالگرد انقلاب مشروطه، پیامی میفرستند و در آن متذکر میشوند که پدر و پدربزرگشان تداومبخش آرمان مشروطه بودند. من در نامۀ سرگشادهای جسارتاً خدمتشان معروض داشتم که آن روایت بههیچروی منطبق بر واقعیت نمیباشد. در اینکه هر دو آن بزرگواران، بالأخص رضاشاه، خدمات ارزندهای به ایران نمودند، تردیدی نیست. اما متأسفانه و برخلاف نظر جناب ولیعهد، آنان حتی یک روز هم مطابق با مشروطه حکومت نکردند.
🔹️اساس و بنیان مشروطه که برگرفته از نظام لیبرال دمکراسی غرب میبود، بر سه محور قرار میگرفت. نخست «محدودیت قدرت حکومت و اختیارات شخص اول مملکت، یعنی پادشاه، به قانون». ستون دوم عبارت بود از «انتخاب ارکان حکمرانی، یعنی مجلس و بدنبال آن قوۀ مجریه توسط مردم». ستون سوم عبارت بود از «پاسخگو بودن ارکان قدرت».
🔹️جناب ولیعهد، از مقاطع محدودی که قدرت رضاشاه و محمدرضاشاه بواسطۀ شرایط سیاسی حاکم بر کشور محدود میبودند که بگذریم، در مابقی حکمرانیشان، که هر دو از قدرت مطلقه برخوردار بودند، ارکان مشروطه «فقط در نام» وجود داشتند. قدرت اعلیحضرتین نامحدود و اختیاراتشان نامحدودتر. انتخابات آزاد یک رویا و پاسخگو بودن پهلویها به مجلس یا افکار عمومی یک شوخی و طنز تلخ بیشتر نبود.
🔹️جناب ولیعهد، حضرتعالی در طول ۵۷ سال حاکمیت پهلویها حتی یک مورد نمیتوانید نشان بدهید که آنان خواسته باشند سیاستی را بهاجرا درآورند، یا تصمیمی را اتخاذ کنند، اما بواسطۀ آنکه قانون چنین اختیاراتی را به آنان واگذار نکرده بوده، نتوانسته باشند آن اقدام را انجام دهند. اینکه در قانون اساسی چه اصولی نوشته شده بود، محدودیت قدرت، نداشتن اختیارات و پاسخگو بودن در قبال تصمیمات و سیاستهایشان شوخی و طنز برایشان بودند. هر چه میکردند، درست بود و هر چه میاندیشیدند، درستتر. هر که را میخواستند، صدر اعظم، نخستوزیر، وزیر، نماینده و رئیس مجلس، استاندار، فرماندار، سفیر کبیر، مدیران و رؤسای بانکها، صنایع بزرگ، هواپیمایی و... میکردند.
🔹️جناب ولیعهد، اگرچه حضرتعالی و سایر سلطنتطلبها انقلاب ۵۷ را محصول توطئۀ غربیها، بالأخص آمریکاییها میدانید، ولی اتفاقاً اگر ابوی حسب مشروطه و در چارچوب قانون حکومت کرده بود، آیا دلیلی بر آنهمه نارضایتی، اعتراض و نهایتاً طغیان علیه ایشان بوجود میآمد؟
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
Telegram
صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
🎧پادکست «مشروطه»
🔺صادق زیباکلام: “«مشروطه» نه متاثر از «شریعت» بود نه «ایرانشهری»؛ همگی برگرفته از «غرب»بود.”
- با صدای نویسنده: صادق زیباکلام
📎لینک یادداشت:
https://t.iss.one/sadeghZibakalam/5140
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
🔺صادق زیباکلام: “«مشروطه» نه متاثر از «شریعت» بود نه «ایرانشهری»؛ همگی برگرفته از «غرب»بود.”
- با صدای نویسنده: صادق زیباکلام
📎لینک یادداشت:
https://t.iss.one/sadeghZibakalam/5140
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
#صادق_زیباکلام:
نمره بالایی به رئیسجمهور میدهم. همین که واقعیتها را با مردم در میان گذاشت و طبق معمول مشکلات را بر گردن مسئولین قبلی، آمريکا، استکبار و دشمنان انقلاب نریخت، روزنه امیدی ایجاد نمود.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
نمره بالایی به رئیسجمهور میدهم. همین که واقعیتها را با مردم در میان گذاشت و طبق معمول مشکلات را بر گردن مسئولین قبلی، آمريکا، استکبار و دشمنان انقلاب نریخت، روزنه امیدی ایجاد نمود.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صادق_زیباکلام:
« ما همه مون قربانی یک سیستم هستیم که خود را فرا قانونی می داند..
حکومتی زورگو که اصلاً به قانون احترام نمی گذارد و برایش مردم ایران و آینده این کشور مهم نیست»
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
« ما همه مون قربانی یک سیستم هستیم که خود را فرا قانونی می داند..
حکومتی زورگو که اصلاً به قانون احترام نمی گذارد و برایش مردم ایران و آینده این کشور مهم نیست»
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
#صادق_زیباکلام:
حسین جان ،پسرم اگر کمترین ارزشی برایت دارم
دستانت را میبوسم و ازت ملتمسانه میخواهم ادامه
ندهی دلبندم ایران خیلی به حسین رونقی ها نیاز
دارد.
#حسین_رونقی:
آقای زیباکلام
پسر شما نیستم.
لبهای دوخته من فریادی است علیه
اسلحه به دستهایی که کیان نیکا و دیگر کودکان
ایران را کشتند لبهای دوخته من به خواسته های
کیانوش گره خورده است عامل این وضعیت اسفبار
حکومت برآمده از شما و همفکرانتان در سال ۵۷
است حکومتی که از همان ابتدا کمر به قتل ایران و
ایرانی بست همان گونه که شاپور بختیار گفت:
«شما مأموریت داشتید و دارید که ایران را به نابودی
ببرید.» نتیجه آنچه در ۵۷ انجام دادید، غارت و
ویران سازی ایران و سرکوب مردم این سرزمین شد.
من دلبند شما نیستم و بر اساس عملکرد
ویران گرتان شما برای من ارزشی ندارید. حتی
حمایت لفظی تان مایه شرمساری برای من است. ما
نمی گذاریم ایران بمیرد حتی اگر خودمان بمیریم
دست از سر ایران بردارید.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
حسین جان ،پسرم اگر کمترین ارزشی برایت دارم
دستانت را میبوسم و ازت ملتمسانه میخواهم ادامه
ندهی دلبندم ایران خیلی به حسین رونقی ها نیاز
دارد.
#حسین_رونقی:
آقای زیباکلام
پسر شما نیستم.
لبهای دوخته من فریادی است علیه
اسلحه به دستهایی که کیان نیکا و دیگر کودکان
ایران را کشتند لبهای دوخته من به خواسته های
کیانوش گره خورده است عامل این وضعیت اسفبار
حکومت برآمده از شما و همفکرانتان در سال ۵۷
است حکومتی که از همان ابتدا کمر به قتل ایران و
ایرانی بست همان گونه که شاپور بختیار گفت:
«شما مأموریت داشتید و دارید که ایران را به نابودی
ببرید.» نتیجه آنچه در ۵۷ انجام دادید، غارت و
ویران سازی ایران و سرکوب مردم این سرزمین شد.
من دلبند شما نیستم و بر اساس عملکرد
ویران گرتان شما برای من ارزشی ندارید. حتی
حمایت لفظی تان مایه شرمساری برای من است. ما
نمی گذاریم ایران بمیرد حتی اگر خودمان بمیریم
دست از سر ایران بردارید.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane