روشنفکران
75K subscribers
50.2K photos
42.3K videos
2.39K files
7.04K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیلابی، وکیل کارگران نیشکر هفت‌تپه:
🔺 اسماعیل بخشی، علی نجاتی و محمد خنیفر در لیست عفو زندانیان در آستانه عید فطر قرار گرفتند/ منتظر ابلاغ کتبی هستیم/امتداد

اسماعیل بخشی کارگر، فعال کارگری، زندانی سیاسی ا است. او در آبان ۱۳۹۷ در جریان اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان بازداشت شد.
#خبر
@Roshanfkrane
Going Home
Kenny G
Music: Going Home

Artist: Kenny G
#موسیقی
@Roshanfkrane
( اطلاعات تلفن )

ما یکی از نخستین خانواده‌ هایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم. آن موقع من 9-8 ساله بودم. یادم می‌آید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشی‌اش به پهلوی قاب آویزان بود. من قدّم به تلفن نمی‌رسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت می‌کرد با شیفتگی به حرف‌هایش گوش می‌کردم.

بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفت‌انگیزی زندگی می‌کند به نام «اطلاعات لطفاً» که همه چیز را در مورد همه‌کس می‌داند. او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.

نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایه‌مان رفته بود. من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی می‌کردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم. درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند.

انگشتم را در دهانم می‌مکیدم و دور خانه راه می‌رفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد. به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم. و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:

«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم می‌آمد گفتم «انگشتم درد می‌کند»
«مادرت خانه نیست؟»
«هیچکس بجز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد می‌کند»
«آیا می‌توانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، می‌توانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»

بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه می‌کردم … مثلاً موقع امتحانات در درس‌های جغرافی و ریاضی به من کمک می‌کرد

یکروز که قناری‌مان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. او به حرف‌هایم گوش داد و با من همدردی کرد. به او گفتم: «چرا پرنده‌ای که چنین زیبا می‌خواند و همۀ اهل خانه را شاد می‌کند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟»

او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند.

یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانه‌مان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم. من کم‌کم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.

غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم می‌افتادم. راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت می‌گذاشت.

چند سال بعد, بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد. من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی می‌کرد تلفنی حرف زدم و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم می‌کنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».

به طرز معجزه‌آسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر می‌کنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»

من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟» و ادامه دادم «نمی‌دانم می‌دانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم می‌دانی که تلفن‌هایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»

من به او گفتم که در تمام این سال‌ها بارها به یادش بوده‌ام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.

او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است»
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم. تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«می‌توام با شارون صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متأسفم که این مطلب را به شما می‌گویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمه‌وقت کار می‌کرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»

قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمی‌اش هستید. آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»

«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست. خودش منظورم را می‌فهمد»
من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم...

▫️کتاب: سوپ جوجه برای روح
▫️نویسندگان: جک کانفیلد ٬ ویکتور هنسن

#مطالعه
@Roshanfkrane
#عدالت از منظر #افلاطون/توضیح در پست بعدی

@Roshanfkrane
عدالت از منظر #افلاطون

افلاطون، #عدالت را به عنوان یکی از فضایل فردی و اجتماعی مطرح می کند. وی عدالت را به معنای نوعی تعادل و توازن و یا نظم و سازگاری در بین عناصر می بیند.

تبیین وی دربارة عدالت فردی به عنوان یک فضیلت درونی، بر مبنای روانشناختی او درباره قوای نفس است بر این اساس تمایلات درونی به سه دسته تقسیم بندی می شوند: ۱. میل عقل به معرفت و قانون مداری ۲.میل روح به حمایت از خود
۳. قوه شهوانی که تمایلات جسمانی را ایجاب می کند.

قوای اراده و شهوانی وظیفه دارند که افعال خود را تحت تدبیر قوة عاقله انجام دهند. نتیجه این که اطاعت و رعایت حد تعادل در قوة اراده (یا غصبی)، فضیلت شجاعت را به دنبال دارد و تبعیت و تعادل قوة شهوانی، فضیلت خویشتنداری را، و قوة عاقله نیز با نفی دو حد افراط و تفریط، به فضیلت حکمت مزین می شود.

عدالت زمانی ایجاد می شود که سه قوه با یکدیگر و در حد تعادل افعال خود را انجام دهند و در کار یکدیگر مداخله ننمایند.

▪️▪️فطری بودن عدالت

از نظر افلاطون عدالت بخشی از فضیلت انسانی و در عین حال، رشته ای است که مردمان را در داخل دولت ها به هم پیوند می دهد. به تعبیری دیگر، عدالت خصلتی است که در آن واحد هم انسان را به خوبی می سازد و هم اجتماع را ایجاد می کند.

عدالت اجتماعی طریقی برای تفسیر عدالت فردی

افلاطون در کتاب جمهوری می کوشد تا از طریق بررسی عدالت در جامعه به تفسیر عدالت فردی بپردازد.
وی بر یک جامعه عادلانه سیاسی در مدینه فاضله تأکید می کند. مدینه ای که یونانی ها در آن به سه طبقه پیشه وران، دستیاران(سپاهان) و پاسداران(زمامداران) تقسیم می شوند و عدالت به واسطه هماهنگی بین این سه گروه حاصل می شود.
در چنین جامعه ای هر فردی با توجه به نقشی که برایش مشخص شده عمل می کند. در این مثال وحدت جامعه به عنوان یک کل، محفوظ مانده و سه طبقه موجود در جامعه با سه جزء نفس، قابل قیاس می باشد.
پیشه وران در حکم جزء میل کننده انسان، سپاهان در حکم جزء اراده(جسور) و زمامداران جزء خردمند هستند، همانطور که در جامعه مردم نباید مشاغل را با یکدیگر بیامیزند و هر طبقه باید وظیفه خاص خود را انجام دهد، اجزاء نفس نیز هر کدام باید وظیفه خاص خود را انجام دهند.
رستگاری و سعادت در گروه همکاری همه اجزاء و اجتناب از تجاوز به یکدیگر می باشد.

#سیاسی #اندیشه

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد هر آمدنت رفتن اگر هست ...
نیا ...

@Roshanfkrane
از تو چنان رنجی به من رسیده که هرگز انتظارش را از هیچ جنبنده‌ای نداشتم. حتی امروز، فکرت در ذهنم با رنج آمیخته است. اما با تمام این مرارت‌ها، صورتت برای من هنوز خوشبختی‌ست؛ خودِ زندگی‌ست. هیچ کاری نمی‌توانم بکنم، هیچ کاری نکرده‌ام که از عشقی رها شوم که از درون تهی‌ام کرده پیش از آنکه تا ته قلبم را لبریز کند.

خطاب به عشق
آلبر کامو

@Roshanfkrane
Dostat Daram
Fereydoun
عجیب خو گرفته است، غمِ عشقت
با دلِ تنگم، در این سوی شَب.
نوری از کنجِ تنهایی‌ می‌تابد،
امید در میزند،
و هوای سکوتِ اینجا، مرا تا گرمِ
نفسهایت می‌برد..

#مانی_راد
💟@Roshanfkrane
خنک آن دَم
که شبِ هجر بگوید که
شبت خوش ..

#مولانا

@Roshanfkrane
Vaghti Cheshat Barooniye
Moein
نمی‌شود به فراموشی‌ات سپرد و گذشت...

#موسیقی
💟@Roshanfkrane
🔺وضعیت آب و هوا

در سواحل خزر، غرب و شمال غرب و دامنه‌های شرقی زاگرس در استان‌های اصفهان، چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد رگبار باران و رعد و برق پیش‌بینی می‌شود.
☁️در سواحل شمالی کشور و اردبیل افزایش محسوس دما پیش بینی می‌شود.
🌤آسمان تهران صاف همراه با غبار صبحگاهی و به تدریج وزش باد پیش بینی می‌شود.

#خبرهوا

@Roshanfkrane
تازه‌ترین خبرهای جهان از رادیو بی‌بی‌سی یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹
رادیو بی‌بی‌سی
تازه‌ترین خبرهای جهان از رادیو بی‌بی‌سی یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹
#خبر

@Roshanfkrane
برنامه_چشم‌انداز_بامدادی_رادیو_بی‌بی‌سی_یکشنبه_۴_خرداد_۱۳۹۹.mp3
22 MB
برنامه چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹
#خبر
@Roshanfkrane
‍ ازاین همه ؛
کوره راههای تاول زده ی این ستمگاه
تنها زوبین ظهر
به زیارت جگرگاه من آمده است.

خوشا نشستن برسطح خاک و
وتصاعد آبی اقیانوس را
درجان آواره ی آدمی دیدن!

کجایم من؟
کیستم؟
زاده ی مادران بلانوش نی لبک زن!

یازورقی شکسته دربندرگاه؟
که پای رفتن اش را
به تمام لنگرهای جهان
زنجیرکرده اند؟

یا شمایل چارچوب دری خمیده
زیرآسمانخراش بمباران شده؟
که حافظه ی خونین کودکی یتیم را !
درآغوش کشیده است.

کیستم من؟
نتی آغشته به عطر حرمان
که لبهای بخیه خورده ی عاشقی محزون را می جنباند؟
کجایم من؟
که خون جهان ازجانم جاریست؟
ارسالی از :
#سیاوش_اکبری
اجرا# علی_ حبیبی

@Roshanfkrane
🔴پلیس راه:

با توجه به تراکم ترافیک، مسیر جنوب به شمال آزادراه «تهران ـ شمال» و محور «کرج ـ چالوس» تا اطلاع بعدی مسدود است./صداوسیما

#خبرجاده

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سر خط خبرها، یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹

#خبر

@Roshanfkrane
🔴 ‏تصویر بامداد امروز از حادثه دیشب خروج قطار از ریل

🔹قطار مسیر همدان-مشهد شامگاه شنبه به علت سرقت ریل در چند کیلومتری شهر پرند از ریل خارج شد.

🔹 سخنگوی اورژانس: در گزارش اولیه این حادثه ۲ مهماندار آسیب جزئی دیده اند

#حوادث

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‎محمدرضا حیاتی با بغض از محمدعلی فردین می ‌گوید: اگر هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه/ دیدم پشت دخل فرش‌فروشی نشسته رویم نشد سلام کنم

‎محمدرضا حیاتی گوینده با سابقه صدا و سیما با نقل خاطره‌ایی از محمد‌علی فردین گفت: اگر به هنرمند بگویید بشین خانه کار غیرهنری انجام بده این میمیره و قادر به زندگی نیست.بیست و پنج سال پیش داشتم رد میشدم میدان ونک، مغازه فرش فروشی بود گفتند اینجا مال فردینه. من خیلی علاقه داشتم به ایشان رفتم دیدم ایشان نشسته پشت دخل. حقیقتش خواستم سلام علیک و ابراز ارادت کنم، خجالت کشیدم. گفتم چرا فردین باید پشت دخل فرش فروشی بشیند. کارش چیز دیگر است. هنرمنده. جایگاهش جای دیگر است.

‎اگر می خواهید هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه. به من گوینده هم بگویند نمی‌توانی گویندگی کنی ۶ ماه دوام نمی‌آورم


#خبر #هنرمندان

@Roshanfkrane
هرگز فكر نکنید
فلان مرحله زندگی بگذرد
همه چیزدرست میشود.

از همه چالشها لذت ببرید
هنر زندگي دوست داشتنِ مسیرِ زندگي است.

@Roshanfkrane
#قصه_شب
🌳قصه ی دو درخت همسایه🍒


♨️در یک باغچه کوچک ، دو درخت زندگی می کردند . یکی درخت آلبالو و دیگری درخت گیلاس .


این دو تا همسایه با هم مهربان نبودند و قدر هم را نمی دانستند، بهار که می رسید شاخه های این دو تا همسایه پر از شکوفه های قشنگ می شد ولی به جای این که با رسیدن بهار این دو هم مهربانتر و با صفاتر بشوند بر سر شکوفه هایشان و این که کدامیک زیباتر است ، بحث می کردند. در فصل تابستان هم بحث آنها بر سر این بود که میوه های کدامیک از آنها بهتر و خوشمزه تر است .

درخت آلبالو می گفت : آلبالو های من نقلی و کوچولو و قشنگ هستند ، اما گیلاس های تو سیاه و بزرگ و زشتند.


درخت گیلاس هم می گفت : گیلاس های من شیرین و خوشمزه است ، اما آلبالوهای تو ترش و بدمزه است.


سالها گذشت ، تا این که دو تا درخت پیر و کهنسال شدند اما عجیب بود که آنها هنوز هم با هم مهربان نبودند.


در یکی از روزهای پاییزی که طوفان شدیدی هم می وزید ناگهان یکی از شاخه های درخت گیلاس، شکست ، بعد هم شروع کرد به ناله و فریاد .


درخت آلبالو که تا آن روز هیچ وقت دلش برای درخت گیلاس نسوخته بود و اصلاً به او اهمیتی نداده بود یکدفعه دلش نرم شد و به درد آمد و گفت همسایه عزیز نگران نباش اگر در برابر باد قدرت ایستادگی نداری می توانی به من تکیه کنی، من کنار تو هستم و تا جایی که بتوانم کمکت می کنم ،آخر من و تو که به جز همدیگر کسی را نداریم .


درخت گیلاس از محبت و مهربانی درخت آلبالو کمی آرامش پیدا کرد و گفت : آلبالو جان از لطف تو متشکرم می بینی دوست عزیز دوستی و مهربانی خیلی زیباست !


حیف شد که ما این چند سال گذشته را صرف کینه و بد اخلاقی خودمان کردیم .


بعد هر دو تصمیم گرفتند که خود خواهی را کنار بگذارند و زیبایی های دیگران را هم ببینند . فصل بهار که از راه رسید درخت گیلاس رو کرد به آلبالو و گفت : «به به چه شکوفه های قشنگی چه قدر خوشبو و خوشرنگ، اینطوری خیلی زیبا شده ای !»


و درخت آلبالو جواب داد « دوست نازنینم ، این زیبایی وجود توست که من را زیبا می بیند . به خودت نگاهی بینداز که چه قدر زیبا و دلنشین شده ای !»


♨️دیگر هر چه حرف بین آنها رد و بدل می شد از مهربانی بود و همدلی و دوستی !و راستی که دوستی و محبت چقدر زیباست.

🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک

@Roshanfkrane
Audio
قصه ی امشب🌠🌌🌃



قصه شب سروش و میله سفید😍😍😍


تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤


🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک

@Roshanfkrane