This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 در این کلیپ گوینده مدعیه دیشب اداره اطلاعات #جهرم دچار آتش سوزی شده،خبری که هنوز مورد تایید قرار نگرفته.
#حوادث
@Roshanfkrane
#حوادث
@Roshanfkrane
آیا منطقه #کارائیب آبستن حوادثی است؟!
پس از مصاحبه تلویزیونی وزیر دفاع #ونزوئلا، ناو یو اس اس دیترویت از کلاس فریدوم نیروی دریایی #آمریکا و ناوگروه چهارتایی اعزامی به منطقه کارائیب، به سرعت به سمت شرق دریای کارائیب و نزدیکی آب های ونزوئلا حرکت کرده است.
این ناو مدتی بعد از حرکت، موقعیب یاب جهانی خود را نیز غیر فعال نموده است./دُر تی وی
#خبر
@Roshanfkrane
پس از مصاحبه تلویزیونی وزیر دفاع #ونزوئلا، ناو یو اس اس دیترویت از کلاس فریدوم نیروی دریایی #آمریکا و ناوگروه چهارتایی اعزامی به منطقه کارائیب، به سرعت به سمت شرق دریای کارائیب و نزدیکی آب های ونزوئلا حرکت کرده است.
این ناو مدتی بعد از حرکت، موقعیب یاب جهانی خود را نیز غیر فعال نموده است./دُر تی وی
#خبر
@Roshanfkrane
♦️افول 'لاریجانیها 'و صعود 'احمدینژادیها'؟
✍ #حسین_باستانی
🔹موقعیت برادران لاریجانی، در زمان دولت دوم روحانی تضعیف شد. دلیل اصلی افول علی لاریجانی، به حمایت او از حسن روحانی و گره خوردن سرنوشتش به آقای روحانی برمیگشت، که برجام را به اولویت محوری خود تبدیل کرده بود و همین دستاورد با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا بی اثر شد.
🔹در وضعیت جدید، لاریجانی اساسا برای نمایندگی مجلس یازدهم کاندیدا نشد و به تازگی هم از قصد خود برای "بازگشت به دانشگاه" سخن گفت، که از کلیدواژههای مسئولانی است که در مورد سِمت بعدی خود مطمئن نیستند. البته در فضای رسانهای ایران، شایعاتی در مورد احتمال انتخاب علی لاریجانی از سوی حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مطرح شده که اگر به واقعیت بینجامد هم، با توجه به پایان دوره روحانی در سال آینده، سِمتی موقت خواهد بود.
از سوی دیگر، دلیل اصلی افول صادق لاریجانی جنگ قدرت او با تیم نوظهور ابراهیم رئیسی بود تیمی که پس از رسیدن آقای لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص و انتصاب آقای رئیسی به ریاست قوه قضاییه در اسفند ۹۷، افشاگری علیه منصوبان رئیس سابق را در دستور کار قرار داد. آقای لاریجانی اگر چه رئیس مجمع و عضو شورای نگهبان است، ولی به ویژه پس از اوج گیری حملات تیم ابراهیم رئیسی در تابستان ۹۸، که از رسانههای سپاه گرفته تا صداوسیما در آن مشارکت داشتند، تردیدی باقی نمانده نفوذ سابق خود را از دست داده.
همزمان با کاهش نفوذ علی و صادق لاریجانی، جایگاه سایر برادران لاریجانی نیز به گونهای معنی دار تنزل کرده. تا جایی که محمدجواد لاریجانی در ۸ دی ۹۸ از دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضاییه کنار گذاشته شد و سپس باقر لاریجانی در ۱۴ دی از مقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت کنار رفت. حتی فاضل لاریجانی هم، در ۲۳ شهریور از سمت ریاست دانشگاه آزاد "واحد علوم و تحقیقات آیتالله آملی" برکنار شد.
در اردوی "احمدی نژادیها" ولی روند وقایع به گونه دیگری بوده است. البته اغلب متحدان سابق محمود احمدی نژاد، بعد از دوران ریاست جمهوری از او و دو یار نزدیکش اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی فاصله گرفتند. در همین مقطع، احمدی نژاد و بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ کاندیدا و رد صلاحیت شدند (رحیم مشایی هم پیشتر در انتخابات ۹۲ ردصلاحیت شده بود). به علاوه در زمان ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضاییه، مشایی و بقایی به زندان رفتند که همچنان ادامه دارد.
اما علی رغم وضعیت خاص حلقه اول "احمدی نژادیها"، حلقهای دیگر از همکاران آقای احمدی نژاد، که عمدتا با پایان دولت او در حاشیه قرار داشتند، در حال بسط تدریجی نفوذ خود در فضای سیاست هستند. حضور سازمانیافته و راه یابی جمعی از مدیران سابق دولت احمدی نژاد به مجلس یازدهم، مهمترین نماد بازگشت تیم او به عرصه سیاسی محسوب میشود.
شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد احمدی نژاد، در توضیح این اتفاق جدید گفته: "۸ عضو کابینه دولت نهم و دهم، ۹ استاندار، تعداد قابلتوجهی از معاونان وزرا، فرمانداران و مدیران دوره احمدینژاد رای آوردند و از منتخبان مجلس یازدهم هستند." او تعداد چنین مدیرانی را "بالغ بر ۵۰ نفر" تخمین زده که "باهم فصل مشترک دارند".
نباید فراموش کرد که تمام مدیران سابق محمود احمدی نژاد در خط سیاسی او نیستند و بسیاری از آنها در مقاطعی که او متهم به نافرمانی از آیتالله خامنهای شده، از مواضعش انتقاد کردهاند. ولی به نظر میرسد این مدیران، لااقل تا وقتی که آقای احمدی نژاد متهم به ناهمسویی با رهبر نباشد، او را به سایر اصولگرایان ترجیح میدهند.
البته اگر مبنای قضاوت میان جایگاه "احمدی نژادیها" و "لاریجانیها"، متحدان سیاسی آن دو باشد، گروه دوم هنوز از قدرت حقوقی بیشتری برخوردار است: در درجه نخست به خاطر سمتهای صادق لاریجانی در مجمع تشخیص و شورای نگهبان، و در درجه بعد به خاطر متحدان سیاسی علی لاریجانی، که عمدتا در میان اصولگرایان سنتی و "اعتدالیون" تیم حسن روحانی هستند.
با وجود این، جهت تحولات اخیر ایران، به وضوح به سمتی بوده که در مقایسه با گذشته، نفوذ سیاسی "لاریجانیها" کاهش و نفوذ سیاسی "احمدی نژادیها" افزایش یافته. این تحول اگرچه لزوما، نتیجه نهایی کشمکش دو تیم در فضای سیاست نیست، ولی یکی از متغیرهای مهم فضای جدید معادلات ایران، حداقل تا مقطع انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خواهد بود.
یعنی زمانی که ممکن است عدهای از اصولگرایان و اعتدالیون، علی لاریجانی را به کاندیداتوری فرا بخوانند. هرچند با توجه به روند معادلات موجود، میتوان حدس زد آقای لاریجانی در صورت کاندیداتوری در آن انتخابات، شانس کمی داشته باشد.
#سیاسی
@Roshanfkrane
✍ #حسین_باستانی
🔹موقعیت برادران لاریجانی، در زمان دولت دوم روحانی تضعیف شد. دلیل اصلی افول علی لاریجانی، به حمایت او از حسن روحانی و گره خوردن سرنوشتش به آقای روحانی برمیگشت، که برجام را به اولویت محوری خود تبدیل کرده بود و همین دستاورد با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا بی اثر شد.
🔹در وضعیت جدید، لاریجانی اساسا برای نمایندگی مجلس یازدهم کاندیدا نشد و به تازگی هم از قصد خود برای "بازگشت به دانشگاه" سخن گفت، که از کلیدواژههای مسئولانی است که در مورد سِمت بعدی خود مطمئن نیستند. البته در فضای رسانهای ایران، شایعاتی در مورد احتمال انتخاب علی لاریجانی از سوی حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مطرح شده که اگر به واقعیت بینجامد هم، با توجه به پایان دوره روحانی در سال آینده، سِمتی موقت خواهد بود.
از سوی دیگر، دلیل اصلی افول صادق لاریجانی جنگ قدرت او با تیم نوظهور ابراهیم رئیسی بود تیمی که پس از رسیدن آقای لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص و انتصاب آقای رئیسی به ریاست قوه قضاییه در اسفند ۹۷، افشاگری علیه منصوبان رئیس سابق را در دستور کار قرار داد. آقای لاریجانی اگر چه رئیس مجمع و عضو شورای نگهبان است، ولی به ویژه پس از اوج گیری حملات تیم ابراهیم رئیسی در تابستان ۹۸، که از رسانههای سپاه گرفته تا صداوسیما در آن مشارکت داشتند، تردیدی باقی نمانده نفوذ سابق خود را از دست داده.
همزمان با کاهش نفوذ علی و صادق لاریجانی، جایگاه سایر برادران لاریجانی نیز به گونهای معنی دار تنزل کرده. تا جایی که محمدجواد لاریجانی در ۸ دی ۹۸ از دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضاییه کنار گذاشته شد و سپس باقر لاریجانی در ۱۴ دی از مقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت کنار رفت. حتی فاضل لاریجانی هم، در ۲۳ شهریور از سمت ریاست دانشگاه آزاد "واحد علوم و تحقیقات آیتالله آملی" برکنار شد.
در اردوی "احمدی نژادیها" ولی روند وقایع به گونه دیگری بوده است. البته اغلب متحدان سابق محمود احمدی نژاد، بعد از دوران ریاست جمهوری از او و دو یار نزدیکش اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی فاصله گرفتند. در همین مقطع، احمدی نژاد و بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ کاندیدا و رد صلاحیت شدند (رحیم مشایی هم پیشتر در انتخابات ۹۲ ردصلاحیت شده بود). به علاوه در زمان ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضاییه، مشایی و بقایی به زندان رفتند که همچنان ادامه دارد.
اما علی رغم وضعیت خاص حلقه اول "احمدی نژادیها"، حلقهای دیگر از همکاران آقای احمدی نژاد، که عمدتا با پایان دولت او در حاشیه قرار داشتند، در حال بسط تدریجی نفوذ خود در فضای سیاست هستند. حضور سازمانیافته و راه یابی جمعی از مدیران سابق دولت احمدی نژاد به مجلس یازدهم، مهمترین نماد بازگشت تیم او به عرصه سیاسی محسوب میشود.
شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد احمدی نژاد، در توضیح این اتفاق جدید گفته: "۸ عضو کابینه دولت نهم و دهم، ۹ استاندار، تعداد قابلتوجهی از معاونان وزرا، فرمانداران و مدیران دوره احمدینژاد رای آوردند و از منتخبان مجلس یازدهم هستند." او تعداد چنین مدیرانی را "بالغ بر ۵۰ نفر" تخمین زده که "باهم فصل مشترک دارند".
نباید فراموش کرد که تمام مدیران سابق محمود احمدی نژاد در خط سیاسی او نیستند و بسیاری از آنها در مقاطعی که او متهم به نافرمانی از آیتالله خامنهای شده، از مواضعش انتقاد کردهاند. ولی به نظر میرسد این مدیران، لااقل تا وقتی که آقای احمدی نژاد متهم به ناهمسویی با رهبر نباشد، او را به سایر اصولگرایان ترجیح میدهند.
البته اگر مبنای قضاوت میان جایگاه "احمدی نژادیها" و "لاریجانیها"، متحدان سیاسی آن دو باشد، گروه دوم هنوز از قدرت حقوقی بیشتری برخوردار است: در درجه نخست به خاطر سمتهای صادق لاریجانی در مجمع تشخیص و شورای نگهبان، و در درجه بعد به خاطر متحدان سیاسی علی لاریجانی، که عمدتا در میان اصولگرایان سنتی و "اعتدالیون" تیم حسن روحانی هستند.
با وجود این، جهت تحولات اخیر ایران، به وضوح به سمتی بوده که در مقایسه با گذشته، نفوذ سیاسی "لاریجانیها" کاهش و نفوذ سیاسی "احمدی نژادیها" افزایش یافته. این تحول اگرچه لزوما، نتیجه نهایی کشمکش دو تیم در فضای سیاست نیست، ولی یکی از متغیرهای مهم فضای جدید معادلات ایران، حداقل تا مقطع انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خواهد بود.
یعنی زمانی که ممکن است عدهای از اصولگرایان و اعتدالیون، علی لاریجانی را به کاندیداتوری فرا بخوانند. هرچند با توجه به روند معادلات موجود، میتوان حدس زد آقای لاریجانی در صورت کاندیداتوری در آن انتخابات، شانس کمی داشته باشد.
#سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موزیک ویدئویی زیبای "خوب شد" با صدای #همایون_شجریان
شعر: #اهورا_ایمان
آهنگ از: #سهراب_پورناظری
(راه امشب میبرد سویت مرا
میکشد در بند گیسویت مرا)
#موسیقی
@Roshanfkrane
شعر: #اهورا_ایمان
آهنگ از: #سهراب_پورناظری
(راه امشب میبرد سویت مرا
میکشد در بند گیسویت مرا)
#موسیقی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 بی ارزشی پول ملی در #ونزوئلا
وقتی افزایش #تورم و رشد بی رویه قیمتها رو در ایران میبینیم،بی دلیل نیست نگران ارزش پول ملی مون بشیم...
#اقتصاد
@Roshanfkrane
وقتی افزایش #تورم و رشد بی رویه قیمتها رو در ایران میبینیم،بی دلیل نیست نگران ارزش پول ملی مون بشیم...
#اقتصاد
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 اسماعیل حاجی پور رییس شورای شهر #رشت از کم بودن حقوق و دریافتی شهردار شهرشون گله منده(با دریافتی ۱۴ میلیون)
جالبتر اینه که مدعیه وقتی حقوق یک کارگر شش، هفت میلیون تومنه! چرا باید شهردار اینقدر کم بگیره؟!
نمیدونم کدوم کارگر رو میگه.تا جایی که ما خبر داریم،یکی از کمترین حقوق ها رو در ایران همین کارگران محروم و مظلوم شهرداری ها دریافت میکنن،تازه اگر سرموقع بدن...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
جالبتر اینه که مدعیه وقتی حقوق یک کارگر شش، هفت میلیون تومنه! چرا باید شهردار اینقدر کم بگیره؟!
نمیدونم کدوم کارگر رو میگه.تا جایی که ما خبر داریم،یکی از کمترین حقوق ها رو در ایران همین کارگران محروم و مظلوم شهرداری ها دریافت میکنن،تازه اگر سرموقع بدن...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 جزئیات تکاندهنده از فعالیت "الکس" سرکرده قاچاق دختران ایرانی که به تازگی دستگیر و تحویل مراجع قضایی شده است./ایسنا
#اجتماعی #بانوان
@Roshanfkrane
#اجتماعی #بانوان
@Roshanfkrane
وقتی معمولیترین، سادهترین و بیکیفیتترینها، لاکچری میشوند!
✍️ #مصطفی_داننده
🔸معمولیترین غذاها، سادهترین موبایلها، بیکیفتترین خودروها، سطح پایینترین خانهها، لاکچری شدهاند. تورم و گرانی دست به دست هم دادهاند تا طبقه متوسط رو به پایین را از دم دستیترین آرزوهای خود محروم کنند.
🔸واقعا تا همین چهار سال پیش خرید یک موبایل، زحمات آنچنانی نداشت. با یک صرفه جویی مختصر میشد یک موبایل خوب خرید. حالا اما باید حقوق یک ماه را تنها برای خرید یک گوشی موبایل ساده داد که کمترین امکانات را دارد.
🔸در پایتخت آنهایی که به دنبال خرید خانه بودند، میگفتند که از پایین شهر شروع میکنیم و انشالله بعد از چند سال کم کم خانه را عوض میکنیم. حالا در همان پایین شهر باید میلیونها پول داشته باشی تا بتوانی یک خانه کوچک، بد نقشه، بدون آسانسور، انباری و پارکینگ داشته باشی.
🔸در جنوبیترین نقاط تهران، قیمت برخی از خانهها به میلیارد میرسند.چند سال باید کار کرد تا یک خانه خرید؟
کاری نداشت یا شغل اولش کفاف زندگی را نمیداد، با خود میگفت یک پراید میخرم، کار میکنم و خرج خودم و خانوادهام را درمیآورم. قرض و قولهای میکرد و یک ماشین میخرید و زندگیاش را میچرخاند. حالا چه کند؟ با پراید هشتاد، نود میلیونی به فکر چه کاری باشد؟ از چه کسی قرض کند؟
🔸دیگر از خورد و خوراک هم ننویسم بهتر است. وقتی آبگوشت تبدیل به یک غذای لاکچری میشود دیگر چه میشود گفت؟ وقتی خوردن سیب زمینی آب پز هم به برخی خانوادهها فشار مالی میآورد، از چه میشود نوشت؟
🔸عصر چینی بند زنها در ایران تقریبا تمام شده بود، اما بالارفتن قیمتها باعث شد تا مردمی که توان مقابله با تورم و گرانی را ندارند، دوباره به سبک زندگی قدیم خود برگردند و وسایل زندگیشان را بند بزنند.
🔸این لاکچری شدن جدا از مشکلات اقتصادی، تاثیر مستقیمی بر روی مسائل اجتماعی و فرهنگی میگذارد که اولین آن فاصله طبقاتی است. فاصله طبقاتی که امروز به وضوح قابل مشاهده است. برخی آنقدر دارند که نمیدانند چه کنند و عدهای هیچ ندارند و نمیدانند چه کنند!
🔸این لاکچری شدن است که باعث افزایش بزهکاری در جامعه میشود. برخی، وقتی به صورت عادی نتوانند به آرزوهای خود برسند، از روشها غیرمعمولی برای این کار استفاده میکنند. دوست دارد گوشی خوب داشته باشد، دزدی میکند، به همین سادگی.
🔸پدر خانواده کارمند است و سعی کرده در تمام این سالها سالم زندگی کند، اما وقتی سیل درخواستها از سوی خانواده به سمت او روانه میشود و نمیتواند آنها را برآورده کند، به فکر کارهای دیگر میافتد، مثلا رشوه میگیرد یا به اختلاس فکر میکند.
🔸به همین سادگی، با درست مدیریت نکردن اقتصاد کشور، جامعه را از نیکی به سمت بدی هُل میدهیم و از خود سوال میکنیم ، به کجا چنین شتابان؟
🔸بحرانهای اجتماعی کشور اینقدر پیچیده نیست که فکر میکنیم، با یک نگاه ساده به شرایط کشور میشود پی به تمام مسائل برد.
#اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
✍️ #مصطفی_داننده
🔸معمولیترین غذاها، سادهترین موبایلها، بیکیفتترین خودروها، سطح پایینترین خانهها، لاکچری شدهاند. تورم و گرانی دست به دست هم دادهاند تا طبقه متوسط رو به پایین را از دم دستیترین آرزوهای خود محروم کنند.
🔸واقعا تا همین چهار سال پیش خرید یک موبایل، زحمات آنچنانی نداشت. با یک صرفه جویی مختصر میشد یک موبایل خوب خرید. حالا اما باید حقوق یک ماه را تنها برای خرید یک گوشی موبایل ساده داد که کمترین امکانات را دارد.
🔸در پایتخت آنهایی که به دنبال خرید خانه بودند، میگفتند که از پایین شهر شروع میکنیم و انشالله بعد از چند سال کم کم خانه را عوض میکنیم. حالا در همان پایین شهر باید میلیونها پول داشته باشی تا بتوانی یک خانه کوچک، بد نقشه، بدون آسانسور، انباری و پارکینگ داشته باشی.
🔸در جنوبیترین نقاط تهران، قیمت برخی از خانهها به میلیارد میرسند.چند سال باید کار کرد تا یک خانه خرید؟
کاری نداشت یا شغل اولش کفاف زندگی را نمیداد، با خود میگفت یک پراید میخرم، کار میکنم و خرج خودم و خانوادهام را درمیآورم. قرض و قولهای میکرد و یک ماشین میخرید و زندگیاش را میچرخاند. حالا چه کند؟ با پراید هشتاد، نود میلیونی به فکر چه کاری باشد؟ از چه کسی قرض کند؟
🔸دیگر از خورد و خوراک هم ننویسم بهتر است. وقتی آبگوشت تبدیل به یک غذای لاکچری میشود دیگر چه میشود گفت؟ وقتی خوردن سیب زمینی آب پز هم به برخی خانوادهها فشار مالی میآورد، از چه میشود نوشت؟
🔸عصر چینی بند زنها در ایران تقریبا تمام شده بود، اما بالارفتن قیمتها باعث شد تا مردمی که توان مقابله با تورم و گرانی را ندارند، دوباره به سبک زندگی قدیم خود برگردند و وسایل زندگیشان را بند بزنند.
🔸این لاکچری شدن جدا از مشکلات اقتصادی، تاثیر مستقیمی بر روی مسائل اجتماعی و فرهنگی میگذارد که اولین آن فاصله طبقاتی است. فاصله طبقاتی که امروز به وضوح قابل مشاهده است. برخی آنقدر دارند که نمیدانند چه کنند و عدهای هیچ ندارند و نمیدانند چه کنند!
🔸این لاکچری شدن است که باعث افزایش بزهکاری در جامعه میشود. برخی، وقتی به صورت عادی نتوانند به آرزوهای خود برسند، از روشها غیرمعمولی برای این کار استفاده میکنند. دوست دارد گوشی خوب داشته باشد، دزدی میکند، به همین سادگی.
🔸پدر خانواده کارمند است و سعی کرده در تمام این سالها سالم زندگی کند، اما وقتی سیل درخواستها از سوی خانواده به سمت او روانه میشود و نمیتواند آنها را برآورده کند، به فکر کارهای دیگر میافتد، مثلا رشوه میگیرد یا به اختلاس فکر میکند.
🔸به همین سادگی، با درست مدیریت نکردن اقتصاد کشور، جامعه را از نیکی به سمت بدی هُل میدهیم و از خود سوال میکنیم ، به کجا چنین شتابان؟
🔸بحرانهای اجتماعی کشور اینقدر پیچیده نیست که فکر میکنیم، با یک نگاه ساده به شرایط کشور میشود پی به تمام مسائل برد.
#اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
«کالسکهای غرق خون»
پانزدهم بهمن ۱۲۸۹، تهران، مخبرالدوله ــ ساعتی مانده به غروب آقای وزیر پس از یک روز کاری، سوار بر کالسکه به خانه آمد. تا کالسکه ایستاد، صدای شلیک بلند شد. مردی از شیشۀ کالسکه وزیر را به گلوله بست. ضارب فرار کرد و وزیر غرق خون، کف کالسکه افتاد. تنها کلامی که از او شنیدند، این بود که «سوختم...». او را نیمهجان به خانه بردند و ساعتی بعد درگذشت. او #مرتضیقلیخان بود، معروف به #صنیعالدوله ؛ دولتمردی که همۀ فکر و ذکرش احداث معدن و خطآهن و کارخانه بود. این ایده که هزینۀ ساخت راهآهن باید از منابع داخلی و با مالیات بر کالاهای اساسی مثل قند و چای تأمین شود، ایدۀ او بود که سالها بعد #رضاشاه پیاده کرد. چرا صنیعالدوله را کشتند و قاتل که بود؟
مرتضیقلی خان از خاندان «هدایت» بود. افراد این خاندان تحصیلات عالی داشتند. پدرش، علیقلی خان، معروف به مخبرالدوله، چهار پسر داشت: مرتضیقلی، محمدقلی، مهدیقلی و حسینقلی که همه دولتمرد شدند. مهدیقلی شش سال نخستوزیر رضاشاه بود (مرتضیقلی پسرعموی پدر صادق هدایت بود). مرتضیقلی در زمان ناصرالدینشاه در آلمان درس معدن خواند و وقتی به ایران بازگشت به مقامات بالا رسید. در چند کابینه وزیر بود، از وزیر فواید عام تا وزیر مالیه و فرهنگ. با محترمالسلطنه، دختر مظفرالدینشاه ازدواج کرد، اما داماد شاه بودن فایدۀ خاصی برایش نکرد. وزیر بودن و داشتن مقامات عالی ویژگی خاصی نیست، آنچه در مورد او جذاب است، تکاپوهایش برای «صنعتیسازی» ایران است. از تلاش برای احداث معدن تا احداث کارخانۀ ریسندگی و به خصوص ایدههایی برای بهبود وضع مالی، بودجه و احداث راهآهن.
در همین رؤیاها به سر میبرد که چهار سال پس از مشروطه به قتل رسید. پس از سوءقصد، دو نفر در تعقیب و گریز از سوی مردم و پلیس بازداشت شدند که هر دو خارجی بودند، یکی فردی گرجیـروس به نام ایلاریون و دیگری یک ارمنی به نام ایوان. ضارب همان فرد گرجی بود و مدعی بود برای صنیعالدوله در مازندران کار کرده و چون حق و حقوقش را کامل نداده او را کشته است. شرح ترور او را به نوشتاری دیگر میسپرم. فقط بگویم، ضاربان او طبق قانون #کاپیتولاسیون تحویل دولت روسیه شدند و اصلاً معلوم نیست با چه مجازاتی روبرو شدند. از دیگر سو، ادعاهای ضارب به خصوص دربارۀ تهیۀ تفنگ باورپذیر نیست و به احتمال زیاد افرادی ایرانی یا خارجی ضارب را مأمور قتل صنیعالدوله کرده بودند، به خصوص خود روسها.
صنیعالدوله رسالهای دارد با عنوان «راه نجات» و در آن نجات ایران از وضع موجود را احداث راهآهن معرفی میکند. نکتۀ بسیار جالب، دریافت عمیقی است که او از مفهوم «امنیت» دارد.
میگوید امنیت فقط داشتن نیروی نظامی نیست، وقتی کشور آموزش و پرورش درستی ندارد تا مردم تخصصی برای نان درآوردن کسب کنند و وقتی کشور راههای مناسبی ندارد تا مردم معیشت خود را تأمین کنند، امنیت وجود ندارد.
دقیقاً چنین میگوید:
«بالفرض در مملکتی قوۀ حربیه و نظمیه به اندازهای تکمیل شده باشد که مافوق آن متصور نباشد. ولی از مردمش به علت نادانی [=عدم تخصص] غیر از... عملگی کاری برنیاید، و یا به واسطۀ بیراهی [=عدم جادهکشی] از مسافت قلیل مایحتاج خود را حمل و نقل نتوانند و به این جهات بیچاره بمانند، باز جان آنها در مخاطره است، هرچند امنیت بلاواسطه [=نظامی] به سر حد کمال رسیده باشد.»
صنیعالدوله در این رساله شرح میدهد سرانۀ مصارف عمومی (یعنی بودجۀ عمومی) در ایران بسیار ناچیز است و دلیلش این است که مردم فقیرند و نمیتوانند مالیات چندانی دهند. باید راهی یافت تا در کوتاهترین زمان بتوان بودجۀ عمومی را از طریق مالیات بالا برد.
او جملۀ درخشانی دارد؛ میگوید: «تمام رمز مملکتداری همین است که باید در مملکت تولید ثروت نمود؛ یعنی اسبابی فراهم کرد که ثروت اهل مملکت رو به تزاید گذارد تا بتوانند متناسب با مُکنتِ خود مالیات زیادتری بدهند.»
اما تعلیم و تربیت زمان بر است، میماند «جادهسازی»
میگوید راه نجات ایران این است که در اسرع وقت راهآهن ساخته شود و شرح میدهد از این طریق سالی میلیونها تومان از جیب مردم ذخیره میشود و میتوان آن را روانۀ بودجۀ عمومی کرد، ضمن اینکه با گسترش راهها تجارت داخلی، سریع رشد میکند. اما بیش از همه تأکید دارد بودجۀ این کار نه از خارج، بلکه از جیب مردم ایران باید تأمین شود! رضاشاه ۲۰ سال بعد، همین ایده را برای احداث راهآهن به کار بست.
در پایان ملتمسانه دعوت میکنم رسالۀ «راه نجات» را که فقط ۲۵ صفحه است در پیوست بخوانید، بسیار خواندنی است، بسیار!
پینوشت: محمدحسین منظورالاجداد، در مقالهای درخشان اسناد ترور صنیعالدوله را بررسی کرده که از آن بهره بردم.
✍ #مهدی_تدینی
📚 راه نجات
#کتاب #تاریخ #سیاسی
@Roshanfkrane
پانزدهم بهمن ۱۲۸۹، تهران، مخبرالدوله ــ ساعتی مانده به غروب آقای وزیر پس از یک روز کاری، سوار بر کالسکه به خانه آمد. تا کالسکه ایستاد، صدای شلیک بلند شد. مردی از شیشۀ کالسکه وزیر را به گلوله بست. ضارب فرار کرد و وزیر غرق خون، کف کالسکه افتاد. تنها کلامی که از او شنیدند، این بود که «سوختم...». او را نیمهجان به خانه بردند و ساعتی بعد درگذشت. او #مرتضیقلیخان بود، معروف به #صنیعالدوله ؛ دولتمردی که همۀ فکر و ذکرش احداث معدن و خطآهن و کارخانه بود. این ایده که هزینۀ ساخت راهآهن باید از منابع داخلی و با مالیات بر کالاهای اساسی مثل قند و چای تأمین شود، ایدۀ او بود که سالها بعد #رضاشاه پیاده کرد. چرا صنیعالدوله را کشتند و قاتل که بود؟
مرتضیقلی خان از خاندان «هدایت» بود. افراد این خاندان تحصیلات عالی داشتند. پدرش، علیقلی خان، معروف به مخبرالدوله، چهار پسر داشت: مرتضیقلی، محمدقلی، مهدیقلی و حسینقلی که همه دولتمرد شدند. مهدیقلی شش سال نخستوزیر رضاشاه بود (مرتضیقلی پسرعموی پدر صادق هدایت بود). مرتضیقلی در زمان ناصرالدینشاه در آلمان درس معدن خواند و وقتی به ایران بازگشت به مقامات بالا رسید. در چند کابینه وزیر بود، از وزیر فواید عام تا وزیر مالیه و فرهنگ. با محترمالسلطنه، دختر مظفرالدینشاه ازدواج کرد، اما داماد شاه بودن فایدۀ خاصی برایش نکرد. وزیر بودن و داشتن مقامات عالی ویژگی خاصی نیست، آنچه در مورد او جذاب است، تکاپوهایش برای «صنعتیسازی» ایران است. از تلاش برای احداث معدن تا احداث کارخانۀ ریسندگی و به خصوص ایدههایی برای بهبود وضع مالی، بودجه و احداث راهآهن.
در همین رؤیاها به سر میبرد که چهار سال پس از مشروطه به قتل رسید. پس از سوءقصد، دو نفر در تعقیب و گریز از سوی مردم و پلیس بازداشت شدند که هر دو خارجی بودند، یکی فردی گرجیـروس به نام ایلاریون و دیگری یک ارمنی به نام ایوان. ضارب همان فرد گرجی بود و مدعی بود برای صنیعالدوله در مازندران کار کرده و چون حق و حقوقش را کامل نداده او را کشته است. شرح ترور او را به نوشتاری دیگر میسپرم. فقط بگویم، ضاربان او طبق قانون #کاپیتولاسیون تحویل دولت روسیه شدند و اصلاً معلوم نیست با چه مجازاتی روبرو شدند. از دیگر سو، ادعاهای ضارب به خصوص دربارۀ تهیۀ تفنگ باورپذیر نیست و به احتمال زیاد افرادی ایرانی یا خارجی ضارب را مأمور قتل صنیعالدوله کرده بودند، به خصوص خود روسها.
صنیعالدوله رسالهای دارد با عنوان «راه نجات» و در آن نجات ایران از وضع موجود را احداث راهآهن معرفی میکند. نکتۀ بسیار جالب، دریافت عمیقی است که او از مفهوم «امنیت» دارد.
میگوید امنیت فقط داشتن نیروی نظامی نیست، وقتی کشور آموزش و پرورش درستی ندارد تا مردم تخصصی برای نان درآوردن کسب کنند و وقتی کشور راههای مناسبی ندارد تا مردم معیشت خود را تأمین کنند، امنیت وجود ندارد.
دقیقاً چنین میگوید:
«بالفرض در مملکتی قوۀ حربیه و نظمیه به اندازهای تکمیل شده باشد که مافوق آن متصور نباشد. ولی از مردمش به علت نادانی [=عدم تخصص] غیر از... عملگی کاری برنیاید، و یا به واسطۀ بیراهی [=عدم جادهکشی] از مسافت قلیل مایحتاج خود را حمل و نقل نتوانند و به این جهات بیچاره بمانند، باز جان آنها در مخاطره است، هرچند امنیت بلاواسطه [=نظامی] به سر حد کمال رسیده باشد.»
صنیعالدوله در این رساله شرح میدهد سرانۀ مصارف عمومی (یعنی بودجۀ عمومی) در ایران بسیار ناچیز است و دلیلش این است که مردم فقیرند و نمیتوانند مالیات چندانی دهند. باید راهی یافت تا در کوتاهترین زمان بتوان بودجۀ عمومی را از طریق مالیات بالا برد.
او جملۀ درخشانی دارد؛ میگوید: «تمام رمز مملکتداری همین است که باید در مملکت تولید ثروت نمود؛ یعنی اسبابی فراهم کرد که ثروت اهل مملکت رو به تزاید گذارد تا بتوانند متناسب با مُکنتِ خود مالیات زیادتری بدهند.»
اما تعلیم و تربیت زمان بر است، میماند «جادهسازی»
میگوید راه نجات ایران این است که در اسرع وقت راهآهن ساخته شود و شرح میدهد از این طریق سالی میلیونها تومان از جیب مردم ذخیره میشود و میتوان آن را روانۀ بودجۀ عمومی کرد، ضمن اینکه با گسترش راهها تجارت داخلی، سریع رشد میکند. اما بیش از همه تأکید دارد بودجۀ این کار نه از خارج، بلکه از جیب مردم ایران باید تأمین شود! رضاشاه ۲۰ سال بعد، همین ایده را برای احداث راهآهن به کار بست.
در پایان ملتمسانه دعوت میکنم رسالۀ «راه نجات» را که فقط ۲۵ صفحه است در پیوست بخوانید، بسیار خواندنی است، بسیار!
پینوشت: محمدحسین منظورالاجداد، در مقالهای درخشان اسناد ترور صنیعالدوله را بررسی کرده که از آن بهره بردم.
✍ #مهدی_تدینی
📚 راه نجات
#کتاب #تاریخ #سیاسی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
🔴کشف شواهد از احتمال وجود «جهانهای موازی» توسط دانشمندان ناسا
گروهی دانشمندان ناسا مستقر در قطب جنوب به شواهدی دست یافته اند که ممکن است متعلق به جهانی موازی باشد، جایی که قوانین فیزیکی کاملا به طور معکوس عمل می کنند./یورونیوز
این خبر تکذیب شد
@Roshanfkrane
گروهی دانشمندان ناسا مستقر در قطب جنوب به شواهدی دست یافته اند که ممکن است متعلق به جهانی موازی باشد، جایی که قوانین فیزیکی کاملا به طور معکوس عمل می کنند./یورونیوز
این خبر تکذیب شد
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 #سلام_آقای_شهردار
🗃شما سوال بپرسید، ما از شهردار تهران میپرسیم...
1️⃣ قسمت اول
◽️ چرا از موسیقی خیابانی حمایت نمیشود؟
👈🏻پیروز حناچی پاسخ میدهد.
برنامه ای از شبکه شهر، همراه شما
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🗃شما سوال بپرسید، ما از شهردار تهران میپرسیم...
1️⃣ قسمت اول
◽️ چرا از موسیقی خیابانی حمایت نمیشود؟
👈🏻پیروز حناچی پاسخ میدهد.
برنامه ای از شبکه شهر، همراه شما
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 روحانی که سه بار آرامگاه #حافظ را ویران کرد👇
سید علی اکبر فال اسیری، مجتهد شیراز و داماد میرزای شیرازی بود. او در نهضت تنباکو یکی از سردمداران شیراز بود. همچنین او دشمن قبر حافظ بود و آن را چند بار ویران کرده بود،
از موارد نهی از منکر او نوشته اند:
در همان شیراز مرد مستی از جلوی مدرسه آقاباباخان می گذشته است که طلاب یقۀ بیچاره را میگیرند و کشان کشان به خدمت «حاج آقا سید علی اکبر» میبرند. آقا دستور میدهد تا چهل تازیانه به او بزنند. مرد مست که تحمل آنهمه خشونت را نداشت، از درد ضربات شلاق غش می کند. آقا دستور می دهد تا چهل تازیانۀ دیگر در حال بیهوشی به او بزنند و آنگاه تن نیمه جانش را از در منزل بیرون می اندازند.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
#تاریخ #مذهبی
@Roshanfkrane
سید علی اکبر فال اسیری، مجتهد شیراز و داماد میرزای شیرازی بود. او در نهضت تنباکو یکی از سردمداران شیراز بود. همچنین او دشمن قبر حافظ بود و آن را چند بار ویران کرده بود،
از موارد نهی از منکر او نوشته اند:
در همان شیراز مرد مستی از جلوی مدرسه آقاباباخان می گذشته است که طلاب یقۀ بیچاره را میگیرند و کشان کشان به خدمت «حاج آقا سید علی اکبر» میبرند. آقا دستور میدهد تا چهل تازیانه به او بزنند. مرد مست که تحمل آنهمه خشونت را نداشت، از درد ضربات شلاق غش می کند. آقا دستور می دهد تا چهل تازیانۀ دیگر در حال بیهوشی به او بزنند و آنگاه تن نیمه جانش را از در منزل بیرون می اندازند.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
#تاریخ #مذهبی
@Roshanfkrane
مغرور
واروژان
#مغرور
آخرین اثر پخش نشده
#واروژان
#واروژان (زاده ۱۳۱۵ – درگذشته ۱۳۵۶) موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکنندهٔ مشهور ارمنیتبار ایرانی و از بنیانگذاران موسیقی پاپ در ایران بود.
#موسیقی
@Roshanfkrane
آخرین اثر پخش نشده
#واروژان
#واروژان (زاده ۱۳۱۵ – درگذشته ۱۳۵۶) موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکنندهٔ مشهور ارمنیتبار ایرانی و از بنیانگذاران موسیقی پاپ در ایران بود.
#موسیقی
@Roshanfkrane
#پاره_خط
- سیمای دو زن
داستانهای عاشقانهی «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهی «نظامی گنجوی» سرایندهی توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کفرفتهی نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بَدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و - سیمای دو زن
داستانهای عاشقانهی «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهی «نظامی گنجوی» سرایندهٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کفرفتهی نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بَدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهٔ دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». ش محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهٔ دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسنوسال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتبخانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهٔ نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
سیمای دو زن / ۱۳۶۷
به قلم زندهیاد: #علیاکبر_سعیدی_سیرجانی [ادیب، پژوهشگر، نویسنده و فعال سیاسی معاصر]
@Roshanfkrane
- سیمای دو زن
داستانهای عاشقانهی «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهی «نظامی گنجوی» سرایندهی توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کفرفتهی نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بَدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و - سیمای دو زن
داستانهای عاشقانهی «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهی «نظامی گنجوی» سرایندهٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کفرفتهی نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بَدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهٔ دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». ش محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهٔ دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسنوسال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتبخانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهٔ نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
سیمای دو زن / ۱۳۶۷
به قلم زندهیاد: #علیاکبر_سعیدی_سیرجانی [ادیب، پژوهشگر، نویسنده و فعال سیاسی معاصر]
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
Kitaro
موسیقی واپسین شب
«کوهستان آسمانی» ؛ یکی از زیباترین و خیال انگیزترین آثار موسیقایی قرن گذشته
آهنگساز: کیتارو
آلبوم موسیقی متن مستند تلویزیونی «جاده ابریشم»(۱۹۸۵)
سبک: نیوایج، حماسی، دریم پاپ
#موسیقی
@Roshanfkrane
«کوهستان آسمانی» ؛ یکی از زیباترین و خیال انگیزترین آثار موسیقایی قرن گذشته
آهنگساز: کیتارو
آلبوم موسیقی متن مستند تلویزیونی «جاده ابریشم»(۱۹۸۵)
سبک: نیوایج، حماسی، دریم پاپ
#موسیقی
@Roshanfkrane
#رویای_تو
کسی خبر ندارد که عاشقات شدهام. نگفتهام به باد، به کلاغها، به آب. رازی است در من مانده. مخفینشینِ دلم. تنیده در آرزو. از ترسِ فهمیدنات. رفتنات. کسی خبر ندارد که تو را هر روز از دورترین گوشهی جهان به هزار ذوق نگاه میکنم. صدا میکنم. برایات در تنهایی عطر میزنم. لباس اتو میکنم. دمنوش گل سرخ دم میکنم. خیالات را بر بالین میبوسم و به نهانِ دلبرانگیام گره میزنم. این میکنم. آن میکنم و میکنم هرآنچه که مرا چون پروانهای در طواف شمعی چون تو، چون فقط و فقط تو، زنی تنیده در رویا کند. از همین گوشهی مخفی، دور، خیلی دور، چه رویاها که از تو درون تنهایی ِسرد من نیست. در خواب، دیشب در سرزمینات بودم، وطنام. خوابیده بر تنات. و آن تابستانِ پوستات، فصل مشترکِ تقویمِ خیالیمان، چون شعری بود محال که انگار نَزارقبانی برایام با صدای خودش بخواند. چون آنجا که میگوید " تو را زنانه میخواهم، زیرا تمدن زنانه است، شعر زنانه است، ساقهی گندم، شیشهی عطر،" کاش میدانستی بودن ِتو نیز شاعر است، نزارِ دنیای من است. و کاش روزی شعر تو باشم...
#پرنسجان
#عشق
💟@Roshanfkrane
کسی خبر ندارد که عاشقات شدهام. نگفتهام به باد، به کلاغها، به آب. رازی است در من مانده. مخفینشینِ دلم. تنیده در آرزو. از ترسِ فهمیدنات. رفتنات. کسی خبر ندارد که تو را هر روز از دورترین گوشهی جهان به هزار ذوق نگاه میکنم. صدا میکنم. برایات در تنهایی عطر میزنم. لباس اتو میکنم. دمنوش گل سرخ دم میکنم. خیالات را بر بالین میبوسم و به نهانِ دلبرانگیام گره میزنم. این میکنم. آن میکنم و میکنم هرآنچه که مرا چون پروانهای در طواف شمعی چون تو، چون فقط و فقط تو، زنی تنیده در رویا کند. از همین گوشهی مخفی، دور، خیلی دور، چه رویاها که از تو درون تنهایی ِسرد من نیست. در خواب، دیشب در سرزمینات بودم، وطنام. خوابیده بر تنات. و آن تابستانِ پوستات، فصل مشترکِ تقویمِ خیالیمان، چون شعری بود محال که انگار نَزارقبانی برایام با صدای خودش بخواند. چون آنجا که میگوید " تو را زنانه میخواهم، زیرا تمدن زنانه است، شعر زنانه است، ساقهی گندم، شیشهی عطر،" کاش میدانستی بودن ِتو نیز شاعر است، نزارِ دنیای من است. و کاش روزی شعر تو باشم...
#پرنسجان
#عشق
💟@Roshanfkrane
وضعیت آب و هوا
🔺️در بخشهای شمالی کشور، شمال غرب، جنوب شرق، و دامنههای زاگرس مرکزی بارش پراکنده، گاهی رعدوبرق و وزش باد پیشبینی میشود.
🔹️وزش باد شدید گرم جنوبی در سواحل خزر و شمال غرب و افزایش دما بین ۸ تا ۱۲ درجه در استانهای اردبیل، گیلان، مازندران و گلستان پیشبینی میشود.
🔹️تا اواسط هفته آینده روند افزایش تدریجی دما در اغلب مناطق کشور خواهیم داشت.
🔹️آسمان تهران صاف تا کمی ابری در برخی ساعات غبار محلی پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
🔺️در بخشهای شمالی کشور، شمال غرب، جنوب شرق، و دامنههای زاگرس مرکزی بارش پراکنده، گاهی رعدوبرق و وزش باد پیشبینی میشود.
🔹️وزش باد شدید گرم جنوبی در سواحل خزر و شمال غرب و افزایش دما بین ۸ تا ۱۲ درجه در استانهای اردبیل، گیلان، مازندران و گلستان پیشبینی میشود.
🔹️تا اواسط هفته آینده روند افزایش تدریجی دما در اغلب مناطق کشور خواهیم داشت.
🔹️آسمان تهران صاف تا کمی ابری در برخی ساعات غبار محلی پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane