Forwarded from اتچ بات
بعد از لایو قبلی تتلو با دختری به اسم ندا یاسی که با ۴۲۶ هزار بیننده همزمان در لایو اینستاگرام رکورد رپر خواننده کانادایی را شکست و بعد از لایو رونالدو فوتبالیست پرتغالی در رتبه دوم قرار گرفت،
کریستیانو رونالدو لایو دیگری گذاشت که اینبار پانصد هزار بیینده داشت اما دیشب لایو مجدد تتلو و ندا یاسی به رکورد ۶۲۵ هزار بیننده همزمان رسید و الان رکورددار پربیننده ترین لایو اینستاگرام در جهان است.
این نکته را مدنظر داشته باشید که ببیندگان رونالدو از سرتاسر جهان بودند و ببیندگان تتلو تنها فارسی زبان.
وقتی من به عنوان یک دهی شصتی از خاطراتم صحبت میکنم نشانه های مشترکی دارد با خاطرات دهه پنجاهی ها و حتی دهه چهلی ها و حتی تا حدودی با متولدین نیمه اول دهه هفتاد.
این اشتراکات بین این نسل های ارتباطات فرهنگی ایجاد کرده است.
برای این نسل ها تتلو جذابیت ندارد. چرا که گوش و ذائقه موسیقیایی انها به سمت هایده و معین و شجریان و محمد اصفهانی و عصار و ... عادت دارد.
اما از نیمه دوم دهه هفتاد به بعد ما وارد شکاف عمیق نسل ها میشویم. چیزی که شاید تاکنون کمتر به آن توجه کردیم.
یک دهه هشتادی دیگر هیچ تصوری از حمام عمومی ندارد.
برای او قابل تصور نیست که زمانی موبایل هایی که در قیاس با گوشی های هوشمند امروز به گوشت کوب میماند را برای فخر فروشی به کمرمان میبستیم و یا مثالهای دیگر ، و در مجموع دیگر هیچ خاطره مشترکی با نسل های قبل از خود ندارند.
و جالب آنکه ما هم درک درستی از دنیای نسل های جدید نداریم در وادی خودمان سیر میکنیم.
اگر اوج هیجان و لذت برای ما این بود که نجیبانه دنبال یک دوست دختر یا پسر باشیم و با دو ماچ پنهانی در عالم رویا فرو رویم و داشتن یک دوست دختر و پسر پنهانی اوج هنجارشکنی بود و جلوتر که آمدیم شد دوست دختر علنی و دوست پسر علنی ، برای نسل های بعد از ما دیگر این چیزها اوج هیجان نیست.
امروز صحبت از سکس گروهی است.
هنجارشکنی دیگر این نیست که دوست دختر داری یا دوست پسر ، موضوع این است که تا حالا سکس پارتی رفتی یا نه؟!
اگر اوج رفتار وقیحانه ما این بود که یک نوار ویدئو یا یک سی دی فیلم پورن پیدا کنیم و آن را در هزار سوراخ پنهان کنیم و در عملیاتی سری آن را ببینیم و بعدش صدجور نهیب به خود بزنیم که چرا اینقدر بی شرم و خطاکار شدیم ،
این نسل ها بدون دردسر فیلتر شکن را روشن میکنند و به انواع وبسایت های پورنوگرافی دسترسی دارند و با هم در مورد استایل و پوزیشن های سکس و تجربیاتشان از اجرا کردن آنها با پارنترشان صحبت میکنند.
لایو تتلو پر از نشانه است از یک شکاف بزرگ نسلی.
نسلی که دیگر تابع هنجارهای عرفی و فرهنگی برای تامین نیازهای جنسی و ارتباطی نیست.
این نسل ها دیگر دنبال این نیستند که با معین دلم میخواد به اصفهان برگردم زمزمه کنند ، میخواهند با ساسی دو شات قبل از خواب بزنند.
ما چه بخواهیم و نخواهیم اینها مالکان بعدی کشورمان هستند و پدران و مادران نسل هایی که پس از ما قرار است در این کشور زندگی کنند و میراث دار ما باشند. وظیفه جامعه شناسان است که با مطالعه روی ابعاد پدیده ای مثل تتلو ، نسل های گذشته را نسبت به مقتضیات و درک بیشتر عصر جدید آگاه کنند و بتوانند پل ارتباطی بین نسل های قدیم و جدید ایجاد کنند
✍رضا ادبیان
#اجتماعی
@Roshanfkrane
کریستیانو رونالدو لایو دیگری گذاشت که اینبار پانصد هزار بیینده داشت اما دیشب لایو مجدد تتلو و ندا یاسی به رکورد ۶۲۵ هزار بیننده همزمان رسید و الان رکورددار پربیننده ترین لایو اینستاگرام در جهان است.
این نکته را مدنظر داشته باشید که ببیندگان رونالدو از سرتاسر جهان بودند و ببیندگان تتلو تنها فارسی زبان.
وقتی من به عنوان یک دهی شصتی از خاطراتم صحبت میکنم نشانه های مشترکی دارد با خاطرات دهه پنجاهی ها و حتی دهه چهلی ها و حتی تا حدودی با متولدین نیمه اول دهه هفتاد.
این اشتراکات بین این نسل های ارتباطات فرهنگی ایجاد کرده است.
برای این نسل ها تتلو جذابیت ندارد. چرا که گوش و ذائقه موسیقیایی انها به سمت هایده و معین و شجریان و محمد اصفهانی و عصار و ... عادت دارد.
اما از نیمه دوم دهه هفتاد به بعد ما وارد شکاف عمیق نسل ها میشویم. چیزی که شاید تاکنون کمتر به آن توجه کردیم.
یک دهه هشتادی دیگر هیچ تصوری از حمام عمومی ندارد.
برای او قابل تصور نیست که زمانی موبایل هایی که در قیاس با گوشی های هوشمند امروز به گوشت کوب میماند را برای فخر فروشی به کمرمان میبستیم و یا مثالهای دیگر ، و در مجموع دیگر هیچ خاطره مشترکی با نسل های قبل از خود ندارند.
و جالب آنکه ما هم درک درستی از دنیای نسل های جدید نداریم در وادی خودمان سیر میکنیم.
اگر اوج هیجان و لذت برای ما این بود که نجیبانه دنبال یک دوست دختر یا پسر باشیم و با دو ماچ پنهانی در عالم رویا فرو رویم و داشتن یک دوست دختر و پسر پنهانی اوج هنجارشکنی بود و جلوتر که آمدیم شد دوست دختر علنی و دوست پسر علنی ، برای نسل های بعد از ما دیگر این چیزها اوج هیجان نیست.
امروز صحبت از سکس گروهی است.
هنجارشکنی دیگر این نیست که دوست دختر داری یا دوست پسر ، موضوع این است که تا حالا سکس پارتی رفتی یا نه؟!
اگر اوج رفتار وقیحانه ما این بود که یک نوار ویدئو یا یک سی دی فیلم پورن پیدا کنیم و آن را در هزار سوراخ پنهان کنیم و در عملیاتی سری آن را ببینیم و بعدش صدجور نهیب به خود بزنیم که چرا اینقدر بی شرم و خطاکار شدیم ،
این نسل ها بدون دردسر فیلتر شکن را روشن میکنند و به انواع وبسایت های پورنوگرافی دسترسی دارند و با هم در مورد استایل و پوزیشن های سکس و تجربیاتشان از اجرا کردن آنها با پارنترشان صحبت میکنند.
لایو تتلو پر از نشانه است از یک شکاف بزرگ نسلی.
نسلی که دیگر تابع هنجارهای عرفی و فرهنگی برای تامین نیازهای جنسی و ارتباطی نیست.
این نسل ها دیگر دنبال این نیستند که با معین دلم میخواد به اصفهان برگردم زمزمه کنند ، میخواهند با ساسی دو شات قبل از خواب بزنند.
ما چه بخواهیم و نخواهیم اینها مالکان بعدی کشورمان هستند و پدران و مادران نسل هایی که پس از ما قرار است در این کشور زندگی کنند و میراث دار ما باشند. وظیفه جامعه شناسان است که با مطالعه روی ابعاد پدیده ای مثل تتلو ، نسل های گذشته را نسبت به مقتضیات و درک بیشتر عصر جدید آگاه کنند و بتوانند پل ارتباطی بین نسل های قدیم و جدید ایجاد کنند
✍رضا ادبیان
#اجتماعی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اتفاقی جالب در قم / قسطاش عقب افتاده، بانک حساب ضامنشو بسته، اینم برداشته گاوی که با پول وام خریده رو آورده بده به بانک حساب ضامناشو باز کنن😂
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
🔴 جانباختن رانندگان تاکسی در تهران بر اثر کرونا رو به افزایش است
▫️علیرضا قنادان مدیرعامل سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهر تهران در یک آمار قطره چکانی در صفحه توئتر خود نوشت: ۳۰۲ راننده به کرونا مبتلا شدند که از این تعداد ۱۳ راننده جان باختند
#خبر
@Roshanfkrane
▫️علیرضا قنادان مدیرعامل سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهر تهران در یک آمار قطره چکانی در صفحه توئتر خود نوشت: ۳۰۲ راننده به کرونا مبتلا شدند که از این تعداد ۱۳ راننده جان باختند
#خبر
@Roshanfkrane
🔴خودروهای فاقد معاینه فنی تا ۱۵ اردیبهشت جریمه نمیشوند
مدیرعامل ستاد فنی خودروهای تهران:
دوربین های راهنمایی و رانندگی در سطح شهر همچون گذشته موارد را ثبت میکنند، اما در شرایط فعلی، خودروهای فاقد معاینه فنی تا ۱۵ اردیبهشت اعمال قانون و جریمه نخواهند شد./ایسنا
#خبر
@Roshanfkrane
مدیرعامل ستاد فنی خودروهای تهران:
دوربین های راهنمایی و رانندگی در سطح شهر همچون گذشته موارد را ثبت میکنند، اما در شرایط فعلی، خودروهای فاقد معاینه فنی تا ۱۵ اردیبهشت اعمال قانون و جریمه نخواهند شد./ایسنا
#خبر
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داماد آقای شمخانی خیلی راحت میگه خلاف میکنیم، پولشم میدیم.
️ روایت شهرک نشینان لاکچری باستی هیلز لواسان که با پول قانون را میخرند.
@Roshanfkrane
️ روایت شهرک نشینان لاکچری باستی هیلز لواسان که با پول قانون را میخرند.
@Roshanfkrane
هول كدام گرداب
موی بر سر تو سپيده كرده است
ای خسته از تلالؤی بیدرختی!
به هنگامی كه از گردابها
میآمدم
قومی كه خزه از كاكل من میسترد
منقرض شده بود.
از سموران محتاط پرس
روزگارانی را
كه با دهان پلنگ نفس میکشيدم
بر گذشته، بر گذشته
اكنون برادران!
لحظهیی فانوس را نگه داريد
تا من از گريهی موعود خلاص يابم.
سراغ مهتاب را
در قصری متروك
از كدام كنيز میگيری؟
به هنگامی كه بر تن من
از هولی كه با من رفته سخن میگويد!
اكنون كدام مذهب
از قوم من
عريانترست؟
#هوشنگ_چالنگی
#شعر
@Roshanfkrane
موی بر سر تو سپيده كرده است
ای خسته از تلالؤی بیدرختی!
به هنگامی كه از گردابها
میآمدم
قومی كه خزه از كاكل من میسترد
منقرض شده بود.
از سموران محتاط پرس
روزگارانی را
كه با دهان پلنگ نفس میکشيدم
بر گذشته، بر گذشته
اكنون برادران!
لحظهیی فانوس را نگه داريد
تا من از گريهی موعود خلاص يابم.
سراغ مهتاب را
در قصری متروك
از كدام كنيز میگيری؟
به هنگامی كه بر تن من
از هولی كه با من رفته سخن میگويد!
اكنون كدام مذهب
از قوم من
عريانترست؟
#هوشنگ_چالنگی
#شعر
@Roshanfkrane
#داستان_کودکانه #آموزنده
اسراف🙁
پیشی دنبال غذا بود. توی حیاط می گشت و بو می کشید که صدایی شنید. جلو رفت. یک عالمه میوه را دید که توی سطل آشغال گریه می کردند.
پیشی پرسید: میوه ها! چرا شما توی سطل آشغال هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟
گلابی گنده ای که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت: می خواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. دیشب جشن تولد بود، همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب و گلابی و آلو و هلو آوردند. من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند. نمی دانی چقدر کیف می داد.
یک آلوی درشت از سلطل زباله بیرون آمد و گفت: ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم. وقتی آب بازی تمام شد، ما را توی سبدهای بزرگ ریختند.
یک هلوی درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت: پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام. دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون حالا یک تکه آشغال هستم. بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم. اول از همه مرا با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری که پوستم برق می زد...
هلو گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند.
سیب گفت: راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند. نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم. وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه می کردند و به به می گفتند.
یک خیار زخمی از میان میوه ها فریاد زد: اما چه فایده ؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر می داشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت. یکی زیر پا، یکی زیر صندلی، یکی توی باغچه همه جا پخش شده بودیم. جاروی بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد.
پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو کنار باغچه افتاده بود. معلوم بود از خستگی به این حال افتاده است. پیشی گریه اش گرفت و گفت: چه مهمانهای بدی من که اینجور مهمانها را دوست ندارم. بعد خودش را از لای در کشید و با ناراحتی بیرون رفت.
😔😔😔🌸🌸🌸😔😔😔🌸🌸🌸
بچه های قشنگم
اسراف کردن خیلی کار بدیه ، باید مواظب باشیم که اسراف نکنیم و بی خودی چیزی رو دور نریزیم.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
اسراف🙁
پیشی دنبال غذا بود. توی حیاط می گشت و بو می کشید که صدایی شنید. جلو رفت. یک عالمه میوه را دید که توی سطل آشغال گریه می کردند.
پیشی پرسید: میوه ها! چرا شما توی سطل آشغال هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟
گلابی گنده ای که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت: می خواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. دیشب جشن تولد بود، همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب و گلابی و آلو و هلو آوردند. من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند. نمی دانی چقدر کیف می داد.
یک آلوی درشت از سلطل زباله بیرون آمد و گفت: ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم. وقتی آب بازی تمام شد، ما را توی سبدهای بزرگ ریختند.
یک هلوی درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت: پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام. دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون حالا یک تکه آشغال هستم. بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم. اول از همه مرا با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری که پوستم برق می زد...
هلو گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند.
سیب گفت: راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند. نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم. وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه می کردند و به به می گفتند.
یک خیار زخمی از میان میوه ها فریاد زد: اما چه فایده ؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر می داشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت. یکی زیر پا، یکی زیر صندلی، یکی توی باغچه همه جا پخش شده بودیم. جاروی بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد.
پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو کنار باغچه افتاده بود. معلوم بود از خستگی به این حال افتاده است. پیشی گریه اش گرفت و گفت: چه مهمانهای بدی من که اینجور مهمانها را دوست ندارم. بعد خودش را از لای در کشید و با ناراحتی بیرون رفت.
😔😔😔🌸🌸🌸😔😔😔🌸🌸🌸
بچه های قشنگم
اسراف کردن خیلی کار بدیه ، باید مواظب باشیم که اسراف نکنیم و بی خودی چیزی رو دور نریزیم.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
Irane Jan
Various Artists
✅ ایرانِ جان
🔘 اجرا: #حامد_همایون ، #رضا_صادقی ، #حجت_اشرف_زاده ، #مهدی_یغمایی
🔘 ترانه سرا: قاسم صرافان
🔘 آهنگساز: بهنام کریمی
🔘 تنظیم: امیرحسین اکبرشاهی
#موسیقی
@Roshanfkrane
🔘 اجرا: #حامد_همایون ، #رضا_صادقی ، #حجت_اشرف_زاده ، #مهدی_یغمایی
🔘 ترانه سرا: قاسم صرافان
🔘 آهنگساز: بهنام کریمی
🔘 تنظیم: امیرحسین اکبرشاهی
#موسیقی
@Roshanfkrane
«ویروس دموکراسیدوست!»
راست میگویند که کرونا ویروسی هوشمند است. هوشمند چیست! اصلاً دانشمند است. فارغالتحصیل کالج سیاسی است! همین کرونای سرسوزنی و ذرهبینی! کرونا حتی ساختار سیاسی کشورها را میشناسد. تا اینجا نشان داده است که ریۀ مردم کشورهای دموکراتیک را بیشتر از ریۀ سایر مردم جهان دوست دارد. گوشت مردم کشورهای دموکراتیک غربی زیر دندان کرونا بیشتر مزه میکند، گویا! هر جا رسانههای آزاد، نظام دموکراتیک و احزاب فراگیر وجود دارد و اپوزیسیونی زباندراز و فضول سر در هر سوراخی میکند، کرونا هم مثل لشگر مغول و تاتار میتازد. هر جا هم که نظام سیاسی حاکم چشم دیدن رسانههای آزاد و فعالیت آزادانۀ اپوزیسیون را ندارد، کرونا چرخی میزند و خیلی زود و خیلی ناکام فروکش میکند! عجیباً غریبا!
نتیجه میگیرم اصلاً آزادی و دموکراسی و نظام حزبی فراگیر چیز بدی است! نمونهاش همین کرونای ملعون! شنیدهاید میگویند «زمان و مکان تولد هیچکس به ارادهاش نیست»؟ همین هم شد که کرونای بدبخت مادرمرده در بدترین جای ممکن، در چین، به دنیا آمد. نه انتخابات آزادی، نه رسانۀ مستقلی، نه اپوزیسیونی. حتی پزشک بدبختی که در یک اپلیکیشن و در یک گروه کوچک به اطرافیانش هشدار داد مراقب ویروس جدید باشند، زود توبیخ شد. کرونا مغموم و نومید، خیلی زود فهمید این جور نظامهای سیاسی با طبع بلند و آزادیخواهش سازگار نیست. بیدرنگ، مثل همۀ جوانها که رؤیای غرب دارند، خودش را به آب و آتش زد تا مام میهن را ترک کند و عطای هموطنان چشمبادامی را به لقایشان ببخشد. سر راه رفتن به غرب آمد و مهمان ما شد. اما تا از فرودگاه بیرون آمد، هیچچیز غربی به نظر نمیرسید! زنان محجبه و مردان معمم. از چند نفر پرسید اینجا کجاست؟ گفتند «قم». کرونای ناشی هواپیما را اشتباه سوار شده بود. حتی کسی وجودش را باور نمیکرد! هر چه دم تکان داد و آفتابمهتاب زد، کسی نگاهش نکرد...
اما همین کرونای مغموم و بیعرضه وقتی به اروپا رسید، دمار از روزگار اروپاییها درآورد. انگار بال درآورده بود! هر روز به هزاران نفر سرایت میکرد و هزاران نفر را میکشت! آدم گرگ بیابان باشد و شهروند بیپناه کشوری دموکراتیک نباشد! همان کرونا که در چین کلاً، از اول تا آخر، کمی بیش از سه هزار نفر را کشت، وقتی به اسپانیای آزاد رسید، روزی هزار نفر کشت! در ایتالیا هم همینطور! عجیب اینکه در اروپا حتی قرنطینه هم نمیتوانست جلوی شیوع کرونا را بگیرد، ولی در چین قرنطینه جواب داد!
کرونای آزادیدوست در این اثنا متوجه شد که اصل دنیای آزاد آن سوی آتلانتیک است. خودش را لعن میکرد که چرا انتخاب اولش اینقدر بد بود. نمیشد در چین نفس کشید! وقتی پای مجسمۀ آزادی ایستاد، انگار به سرزمین رؤیاهایش رسیده بود! من به نیابت از همۀ شما یک دکترای افتخاری علوم سیاسی به کرونا اهدا میکنم. این میزان دموکراسیدوستی اصلاً درخور ستایش است!
به آمار میزان متبلایان تا به امروز (24 فروردین) توجه بفرمایید:
آمریکا: 550 هزار
اسپانیا: 166 هزار
ایتالیا: 156 هزار
فرانسه: 132 هزار
آلمان: 126 هزار
بریتانیا: 84 هزار
چین: 82 هزار
نتیجۀ اخلاقیای که از این داستان میتوانیم بگیریم، این است که هر چه کشوری رسانههای آزاد بیشتر و نظام دموکراتیکتری داشته باشد، در برابر کرونا هم آسیبپذیرتر است. به هر حال اعداد که دروغ نمیگویند، مگر اینکه «گویندۀ اعداد» دروغ بگوید، که آن داستان دیگری است!
#مهدی_تدینی
@Roshanfkrane
راست میگویند که کرونا ویروسی هوشمند است. هوشمند چیست! اصلاً دانشمند است. فارغالتحصیل کالج سیاسی است! همین کرونای سرسوزنی و ذرهبینی! کرونا حتی ساختار سیاسی کشورها را میشناسد. تا اینجا نشان داده است که ریۀ مردم کشورهای دموکراتیک را بیشتر از ریۀ سایر مردم جهان دوست دارد. گوشت مردم کشورهای دموکراتیک غربی زیر دندان کرونا بیشتر مزه میکند، گویا! هر جا رسانههای آزاد، نظام دموکراتیک و احزاب فراگیر وجود دارد و اپوزیسیونی زباندراز و فضول سر در هر سوراخی میکند، کرونا هم مثل لشگر مغول و تاتار میتازد. هر جا هم که نظام سیاسی حاکم چشم دیدن رسانههای آزاد و فعالیت آزادانۀ اپوزیسیون را ندارد، کرونا چرخی میزند و خیلی زود و خیلی ناکام فروکش میکند! عجیباً غریبا!
نتیجه میگیرم اصلاً آزادی و دموکراسی و نظام حزبی فراگیر چیز بدی است! نمونهاش همین کرونای ملعون! شنیدهاید میگویند «زمان و مکان تولد هیچکس به ارادهاش نیست»؟ همین هم شد که کرونای بدبخت مادرمرده در بدترین جای ممکن، در چین، به دنیا آمد. نه انتخابات آزادی، نه رسانۀ مستقلی، نه اپوزیسیونی. حتی پزشک بدبختی که در یک اپلیکیشن و در یک گروه کوچک به اطرافیانش هشدار داد مراقب ویروس جدید باشند، زود توبیخ شد. کرونا مغموم و نومید، خیلی زود فهمید این جور نظامهای سیاسی با طبع بلند و آزادیخواهش سازگار نیست. بیدرنگ، مثل همۀ جوانها که رؤیای غرب دارند، خودش را به آب و آتش زد تا مام میهن را ترک کند و عطای هموطنان چشمبادامی را به لقایشان ببخشد. سر راه رفتن به غرب آمد و مهمان ما شد. اما تا از فرودگاه بیرون آمد، هیچچیز غربی به نظر نمیرسید! زنان محجبه و مردان معمم. از چند نفر پرسید اینجا کجاست؟ گفتند «قم». کرونای ناشی هواپیما را اشتباه سوار شده بود. حتی کسی وجودش را باور نمیکرد! هر چه دم تکان داد و آفتابمهتاب زد، کسی نگاهش نکرد...
اما همین کرونای مغموم و بیعرضه وقتی به اروپا رسید، دمار از روزگار اروپاییها درآورد. انگار بال درآورده بود! هر روز به هزاران نفر سرایت میکرد و هزاران نفر را میکشت! آدم گرگ بیابان باشد و شهروند بیپناه کشوری دموکراتیک نباشد! همان کرونا که در چین کلاً، از اول تا آخر، کمی بیش از سه هزار نفر را کشت، وقتی به اسپانیای آزاد رسید، روزی هزار نفر کشت! در ایتالیا هم همینطور! عجیب اینکه در اروپا حتی قرنطینه هم نمیتوانست جلوی شیوع کرونا را بگیرد، ولی در چین قرنطینه جواب داد!
کرونای آزادیدوست در این اثنا متوجه شد که اصل دنیای آزاد آن سوی آتلانتیک است. خودش را لعن میکرد که چرا انتخاب اولش اینقدر بد بود. نمیشد در چین نفس کشید! وقتی پای مجسمۀ آزادی ایستاد، انگار به سرزمین رؤیاهایش رسیده بود! من به نیابت از همۀ شما یک دکترای افتخاری علوم سیاسی به کرونا اهدا میکنم. این میزان دموکراسیدوستی اصلاً درخور ستایش است!
به آمار میزان متبلایان تا به امروز (24 فروردین) توجه بفرمایید:
آمریکا: 550 هزار
اسپانیا: 166 هزار
ایتالیا: 156 هزار
فرانسه: 132 هزار
آلمان: 126 هزار
بریتانیا: 84 هزار
چین: 82 هزار
نتیجۀ اخلاقیای که از این داستان میتوانیم بگیریم، این است که هر چه کشوری رسانههای آزاد بیشتر و نظام دموکراتیکتری داشته باشد، در برابر کرونا هم آسیبپذیرتر است. به هر حال اعداد که دروغ نمیگویند، مگر اینکه «گویندۀ اعداد» دروغ بگوید، که آن داستان دیگری است!
#مهدی_تدینی
@Roshanfkrane
دنیا به همین زیبایی است
به همین رنگارنگی
به همین دلبری
اگر کلید خزانهها و سلاح ارتشها در دست عقیدهها نبود
#رضا_بابایی
نام ویادش گرامی🥀
@Roshanfkrane
به همین رنگارنگی
به همین دلبری
اگر کلید خزانهها و سلاح ارتشها در دست عقیدهها نبود
#رضا_بابایی
نام ویادش گرامی🥀
@Roshanfkrane
چهل سال گذشت
چهل سال، زمان درازی است. در این مدت، میلیونها انسان به دنیا آمدند، میلیونها جوان به آستانۀ پیری رسیدند و میلیونها انسان آرزومند مُردند. پیش از ما هیچ ملتی و هیچ کشوری در جهان قدیم و جدید، حکومت اسلامی را تجربه نکرده بود و من یقین دارم که «انقلاب اسلامی» و «حکومت دینی» در هیچ گوشۀ جهان، دیگر تکرار نخواهد شد؛ مگر در آیندهای بسیار دور و در منطقهای غیر از خاورمیانه. بهار عربی، مستعدترین پدیده برای گرایش به انقلاب و حکومت دینی بود، اما رهبران جنبش هیچ علاقهای به آن نشان ندادند؛ بلکه پیوسته از آن تبرّی جستند.
در جهان مفاهیم، ترکیبی متناقضتر و خودشکنتر از «حکومت دینی» یا «دین حکومتی»، شاید نتوان یافت. دین و حکومت، دو ماهیت و دو کارکرد و دو زیستجهان متفاوت دارند و نزدیکی هر یک به دیگری ممکن نیست مگر پس از تغییر ماهیت یکی از آن دو یا هر دو. در متون دینی و تاریخ اسلام، نشانههایی از پیوند دین و حکومت به چشم میخورد؛ اما بهحقیقت این نشانهها مربوط به حوزههای مشترک میان دین و امور عرفی در عصر سنت است، نه پیوند ساختاری و ماهوی میان دین و حکومت. دین، دین است تا آنگاه که روی سخن با قلبها و جانها دارد، و اگر بر مسند قدرت نشیند و فرمان راند و روشهای قهرآمیز را به کار گیرد، همۀ خاصیت ارشادی و تربیتی و معنوی خود را از دست میدهد. دین سیاسی، ممکن است در سیاست به توفیقاتی دست یابد؛ اما همزمان نمیتواند از عهدۀ مسئولیتها و تعهدات مرکزی خویش برآید. برای دین دو راه بیشتر نیست: یا باید تربیت جانها و گفتوگو با دلها را برگزیند یا حکومت قهری بر تنها و جسمها را. ترکیبی از این دو در امکان نمیگنجد؛ مگر آنکه دین را به چند حکم شرعی مانند وجوب حجاب و شیوههای قصاص و جزا فروکاهیم و مگر آنکه انسان را در اقتصاد و سیاست و سبک زندگی، همچنان صغیر و نیازمند قیّم بدانیم.
چهل سال از تجربۀ حکومت دینی در ایران میگذرد. برای ایرانی مسلمان و انقلابی، هیچ چیز خوشایندتر از این نبود که عدالت و عقلانیت را از چشمۀ دین بنوشد و بر تن سیاست جامۀ سبز شریعت بپوشاند؛ اما دریغا که عدالت محصول نهادها و ساختارها است نه نیتها. دین میتواند نیتها را اصلاح کند، اما نهادسازی از دایرۀ مسئولیتها و تواناییهای دین بیرون است؛ به دو دلیل: اولا دین خود نهادی در میان نهادهای دیگر است و بنابراین به هر نهاد و ساختاری به چشم رقیب مینگرد؛ چنانکه نهادهای دیگر نیز با همین چشم به دین مینگرند. ثانیا نهادسازی فرایندی پیچیده است و نخستین شرط آن، استقبال از همۀ نیروهای اجتماعی و یکیک شهروندان با هر گونه تفکر و دین و آیین و سبک زندگی است. اما دین، آیین جداسازی است؛ جدایی دنیا از آخرت، مرد از زن، مؤمن از کافر، روحانی از کلاهی، دیندار از بیدین، محجبه از بیحجاب، محجبۀ چادری از محجبۀ مانتویی، مانتویی روسریپوش از مانتویی مقنعهپوش، ریشدار از بیریش، نمازخوان از بینماز، شیعه از سنی، مسلمان از غیر مسلمان، پیرو مذهب رسمی از پیروان مذاهب دیگر، معتقد از منکر، متعهد از متخصص، مقلد از معترض، خودی از غیر خودی و... این جداسازیها، توجیه و منطق دینی دارد، اما با کشورداری نمیسازد و اکنون چهل سال از این ناسازگاری میگذرد.
#رضا_بابایی
@Roshanfkrane
چهل سال، زمان درازی است. در این مدت، میلیونها انسان به دنیا آمدند، میلیونها جوان به آستانۀ پیری رسیدند و میلیونها انسان آرزومند مُردند. پیش از ما هیچ ملتی و هیچ کشوری در جهان قدیم و جدید، حکومت اسلامی را تجربه نکرده بود و من یقین دارم که «انقلاب اسلامی» و «حکومت دینی» در هیچ گوشۀ جهان، دیگر تکرار نخواهد شد؛ مگر در آیندهای بسیار دور و در منطقهای غیر از خاورمیانه. بهار عربی، مستعدترین پدیده برای گرایش به انقلاب و حکومت دینی بود، اما رهبران جنبش هیچ علاقهای به آن نشان ندادند؛ بلکه پیوسته از آن تبرّی جستند.
در جهان مفاهیم، ترکیبی متناقضتر و خودشکنتر از «حکومت دینی» یا «دین حکومتی»، شاید نتوان یافت. دین و حکومت، دو ماهیت و دو کارکرد و دو زیستجهان متفاوت دارند و نزدیکی هر یک به دیگری ممکن نیست مگر پس از تغییر ماهیت یکی از آن دو یا هر دو. در متون دینی و تاریخ اسلام، نشانههایی از پیوند دین و حکومت به چشم میخورد؛ اما بهحقیقت این نشانهها مربوط به حوزههای مشترک میان دین و امور عرفی در عصر سنت است، نه پیوند ساختاری و ماهوی میان دین و حکومت. دین، دین است تا آنگاه که روی سخن با قلبها و جانها دارد، و اگر بر مسند قدرت نشیند و فرمان راند و روشهای قهرآمیز را به کار گیرد، همۀ خاصیت ارشادی و تربیتی و معنوی خود را از دست میدهد. دین سیاسی، ممکن است در سیاست به توفیقاتی دست یابد؛ اما همزمان نمیتواند از عهدۀ مسئولیتها و تعهدات مرکزی خویش برآید. برای دین دو راه بیشتر نیست: یا باید تربیت جانها و گفتوگو با دلها را برگزیند یا حکومت قهری بر تنها و جسمها را. ترکیبی از این دو در امکان نمیگنجد؛ مگر آنکه دین را به چند حکم شرعی مانند وجوب حجاب و شیوههای قصاص و جزا فروکاهیم و مگر آنکه انسان را در اقتصاد و سیاست و سبک زندگی، همچنان صغیر و نیازمند قیّم بدانیم.
چهل سال از تجربۀ حکومت دینی در ایران میگذرد. برای ایرانی مسلمان و انقلابی، هیچ چیز خوشایندتر از این نبود که عدالت و عقلانیت را از چشمۀ دین بنوشد و بر تن سیاست جامۀ سبز شریعت بپوشاند؛ اما دریغا که عدالت محصول نهادها و ساختارها است نه نیتها. دین میتواند نیتها را اصلاح کند، اما نهادسازی از دایرۀ مسئولیتها و تواناییهای دین بیرون است؛ به دو دلیل: اولا دین خود نهادی در میان نهادهای دیگر است و بنابراین به هر نهاد و ساختاری به چشم رقیب مینگرد؛ چنانکه نهادهای دیگر نیز با همین چشم به دین مینگرند. ثانیا نهادسازی فرایندی پیچیده است و نخستین شرط آن، استقبال از همۀ نیروهای اجتماعی و یکیک شهروندان با هر گونه تفکر و دین و آیین و سبک زندگی است. اما دین، آیین جداسازی است؛ جدایی دنیا از آخرت، مرد از زن، مؤمن از کافر، روحانی از کلاهی، دیندار از بیدین، محجبه از بیحجاب، محجبۀ چادری از محجبۀ مانتویی، مانتویی روسریپوش از مانتویی مقنعهپوش، ریشدار از بیریش، نمازخوان از بینماز، شیعه از سنی، مسلمان از غیر مسلمان، پیرو مذهب رسمی از پیروان مذاهب دیگر، معتقد از منکر، متعهد از متخصص، مقلد از معترض، خودی از غیر خودی و... این جداسازیها، توجیه و منطق دینی دارد، اما با کشورداری نمیسازد و اکنون چهل سال از این ناسازگاری میگذرد.
#رضا_بابایی
@Roshanfkrane
وزیر کشور ترکیه بهخاطر عملکرد ضعیف در کنترل کرونا و انجام قرنطینه، استعفا کرد
+ خب دیگه چه خبر؟
#خبر
@Roshanfkrane
+ خب دیگه چه خبر؟
#خبر
@Roshanfkrane
#علیاکبر_دهخدا (امثال و حکم)
🉑 گفت : نخور عسل و خربزه با هم نمیسازند . نشنید و خورد ، یک ساعت دیگر او را دید مثل مار به خود میپیچد . گفت نگفتم نخور این دو با هم نمیسازند . گفت : حالا که این دو تا خوب با هم ساختهاند که من یکی را از میان بردارند
🉐 من میخواهم ستم توانگران را به عسل و خیانت دولتیان را به خربزه تشبیه کنم که گویی خوب با هم ساختهاند تا ما را از میان بردارند !!
@Roshanfkrane
🉑 گفت : نخور عسل و خربزه با هم نمیسازند . نشنید و خورد ، یک ساعت دیگر او را دید مثل مار به خود میپیچد . گفت نگفتم نخور این دو با هم نمیسازند . گفت : حالا که این دو تا خوب با هم ساختهاند که من یکی را از میان بردارند
🉐 من میخواهم ستم توانگران را به عسل و خیانت دولتیان را به خربزه تشبیه کنم که گویی خوب با هم ساختهاند تا ما را از میان بردارند !!
@Roshanfkrane