🔴 چرا باید از حاکمان چین ترسید؟
✍️ #مهدی_یزدانیخرم:
🔸ویروسِ کرونا که دستپختِ #چین است جهان را دچار ترس و مرگ کردهاست. ویروسی که در شهر نفرینی #ووهان تبلور یافت و بعد دو ماه به جهان صادر شد.
🔸هیچ کس حتی جرات پرسش دربارهی این اتفاق را ندارد، چه حاکمان مستبد و مُزوّر این کشورِ کمونیست، تاکتیکی به کار بردند که عملا رونق اقتصادی شگفتی را برایشان رقم زده.
🔸چند سال پیش در گفتوگو با دکتر #داریوش_شایگان دربارهی اخبار روز حرف میزدیم و بهگمانام یکیشان هم بحث تعرفههای مالیاتیای بود که #آمریکا و چین علیه هم اعمال میکردند و کار به جنگ لفظی هم رسیده بود.
🔸شایگان گفت «من از حاکمان چین در آینده هراس دارم» این را شرقشناس متبحری گفت که بخشی از علاقهاش فرهنگ چین بود. اشاره کرد که آنها در دو قرن اخیر بازندهی اکثر جنگها بودهاند و از سویی پیِ رهبری جهاناند و در این مسیر از کاری فروگذار نخواهندکرد...
🔸وقتی برخورد سفیهانه سفیر چین در تهران را به انتقاد دکتر جهانپور خواندم و بعد هم دیدم در این چند ماه چهگونه حاکمان چین خود را تبرئه و حتی در مقام قهرمان جا زدند، متعجب شدم.
🔸این چندمین بار است که در چین بیماریای به وجود میآید و به جان جهان میافتد و خودش کمترین آسیب را میبیند. حاکمیتی بهشدت سانسورگر، نمایشساز و جاعل که ابایی از چیزی ندارد.
🔸حتی نویسندهای مثل #مو_یان را که نوبل برد در نظر بگیرید. رمانهای او دقیقا بر اساس مشی حزب کمونیست حرکت کردهاند که به آنها اجازهی انتقاد از سالهای انقلاب فرهنگی را دادهاست. تا متنی هم نوشته میشود سریع انگ نژادپرستی به آن میچسبانند و انتظار عذرخواهی دارند. مثل حملهای که به نشریهی اشپیگل کردند.
🔸ساختار قدرت در چین بسیار مرموز و پیچیده است. از سویی میراث جمعی شوروی را به کف آوردند و از سویی مدل میلیتاریسم ژاپنی نیمهی اول قرن بیستم را.
🔸چین کشوریست که به ندرت روشنفکر و منتقد جدی داخل ساختارش دیده میشود و نمونههایی از ادبیات این کشور هم که به ما میرسد، چندان روح انتقادی ندارند. فاقد فیلسوفان متفاوت است، مگر تبعیدیها یا گریختگان از این کشور.
🔸#کارل_یاسپرس در کتاب «وقت تقصیر» #آلمانها را متهم میکند که نمیتوانند از بلایی که #نازیسم در جهان ساخت شانه خالی کنند،حال آیا این محکمه برای حاکمان چین نیز صادق خواهدبود؟
🔸بسیار بعید میدانم. آنها پشت ستارههای پرچمشان و سرخی خونبارش پنهاناند و به تماشای جهانِ بیمارشده مشغول.
چین در حال انتقامگرفتن از رقبای خود است انگار. چیزی که هیچگاه ابرازش نمیکند ولی آرزوی همیشهی رهبراناش بوده.
"فتحِ جهان با ویروس چینی و ساختن یک امپراتوری سرخ..."
#سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ #مهدی_یزدانیخرم:
🔸ویروسِ کرونا که دستپختِ #چین است جهان را دچار ترس و مرگ کردهاست. ویروسی که در شهر نفرینی #ووهان تبلور یافت و بعد دو ماه به جهان صادر شد.
🔸هیچ کس حتی جرات پرسش دربارهی این اتفاق را ندارد، چه حاکمان مستبد و مُزوّر این کشورِ کمونیست، تاکتیکی به کار بردند که عملا رونق اقتصادی شگفتی را برایشان رقم زده.
🔸چند سال پیش در گفتوگو با دکتر #داریوش_شایگان دربارهی اخبار روز حرف میزدیم و بهگمانام یکیشان هم بحث تعرفههای مالیاتیای بود که #آمریکا و چین علیه هم اعمال میکردند و کار به جنگ لفظی هم رسیده بود.
🔸شایگان گفت «من از حاکمان چین در آینده هراس دارم» این را شرقشناس متبحری گفت که بخشی از علاقهاش فرهنگ چین بود. اشاره کرد که آنها در دو قرن اخیر بازندهی اکثر جنگها بودهاند و از سویی پیِ رهبری جهاناند و در این مسیر از کاری فروگذار نخواهندکرد...
🔸وقتی برخورد سفیهانه سفیر چین در تهران را به انتقاد دکتر جهانپور خواندم و بعد هم دیدم در این چند ماه چهگونه حاکمان چین خود را تبرئه و حتی در مقام قهرمان جا زدند، متعجب شدم.
🔸این چندمین بار است که در چین بیماریای به وجود میآید و به جان جهان میافتد و خودش کمترین آسیب را میبیند. حاکمیتی بهشدت سانسورگر، نمایشساز و جاعل که ابایی از چیزی ندارد.
🔸حتی نویسندهای مثل #مو_یان را که نوبل برد در نظر بگیرید. رمانهای او دقیقا بر اساس مشی حزب کمونیست حرکت کردهاند که به آنها اجازهی انتقاد از سالهای انقلاب فرهنگی را دادهاست. تا متنی هم نوشته میشود سریع انگ نژادپرستی به آن میچسبانند و انتظار عذرخواهی دارند. مثل حملهای که به نشریهی اشپیگل کردند.
🔸ساختار قدرت در چین بسیار مرموز و پیچیده است. از سویی میراث جمعی شوروی را به کف آوردند و از سویی مدل میلیتاریسم ژاپنی نیمهی اول قرن بیستم را.
🔸چین کشوریست که به ندرت روشنفکر و منتقد جدی داخل ساختارش دیده میشود و نمونههایی از ادبیات این کشور هم که به ما میرسد، چندان روح انتقادی ندارند. فاقد فیلسوفان متفاوت است، مگر تبعیدیها یا گریختگان از این کشور.
🔸#کارل_یاسپرس در کتاب «وقت تقصیر» #آلمانها را متهم میکند که نمیتوانند از بلایی که #نازیسم در جهان ساخت شانه خالی کنند،حال آیا این محکمه برای حاکمان چین نیز صادق خواهدبود؟
🔸بسیار بعید میدانم. آنها پشت ستارههای پرچمشان و سرخی خونبارش پنهاناند و به تماشای جهانِ بیمارشده مشغول.
چین در حال انتقامگرفتن از رقبای خود است انگار. چیزی که هیچگاه ابرازش نمیکند ولی آرزوی همیشهی رهبراناش بوده.
"فتحِ جهان با ویروس چینی و ساختن یک امپراتوری سرخ..."
#سیاسی
@Roshanfkrane
دانلود فیلم زنده باد زاپاتا
به فراخور زاد روز مارلون براندو
Viva Zapata 1952
#زنده_باد_زاپاتا
▪️فیلمی درام تاریخی اثر الیا کازان👇
@Roshanfkrane
به فراخور زاد روز مارلون براندو
Viva Zapata 1952
#زنده_باد_زاپاتا
▪️فیلمی درام تاریخی اثر الیا کازان👇
@Roshanfkrane
@I_M_D_B Viva.Zapata.1952.720p.BluRay.Persian.Dubbed.mkv
954.1 MB
Viva Zapata 1952
🎬 فیلم سینمایی درام و تاریخی "زنده باد زاپاتا"
◾️نویسنده : #جان_اشتاین_بک
▪️اثر #الیا_کازان
▪️با بازی #مارلون_براندو و #جین_پیترز و #آنتونی_کویین
▪️دوبله پارسی
⚠️ حجم ۹۵۴ مگابایت و زمان ۱۱۳ دقیقه
720P
#فیلم_سینمایی #تاریخ
@Roshanfkrane
🎬 فیلم سینمایی درام و تاریخی "زنده باد زاپاتا"
◾️نویسنده : #جان_اشتاین_بک
▪️اثر #الیا_کازان
▪️با بازی #مارلون_براندو و #جین_پیترز و #آنتونی_کویین
▪️دوبله پارسی
⚠️ حجم ۹۵۴ مگابایت و زمان ۱۱۳ دقیقه
720P
#فیلم_سینمایی #تاریخ
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را تصویربرداری مقدونیهای از اَبَر ماه هفتم آپریل (١٩ فروردین) ضبط کرده است؛ ویدیویی که بیشتر از سایر تصاویر این رخداد آسمانی، مورد توجه کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است.
پ ن : ما که بخاطر ابر و بارون نتونستیم ببینیم
#نجوم
@Roshanfkrane
پ ن : ما که بخاطر ابر و بارون نتونستیم ببینیم
#نجوم
@Roshanfkrane
اینجا اطرافم پر از افرادی است که بهشدت بیمارند و بعضیهاشان دارند میمیرند. برای اینها کار و زندگیشان چه اهمیتی دارد؟ پول، ثروت، موقعیت اجتماعی، تعریف و تمجیدهای دوستان یا کوفت و زهرمار دیگری که قبلاً دلشان بهش خوش بوده، برایشان چه اهمیتی دارد؟ همهچیزباد هواست. تمام عمرشان را صرف چیزهای بیهودهای کردهاند که هیچ اهمیتی ندارد. بعضیها خودشان هم این را متوجه میشوند، ولی دیگر خیلی دیر شده.
📕 مواجهه با مرگ
✍ برایان مگی
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
📕 مواجهه با مرگ
✍ برایان مگی
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
📸عکس گریان جاستین ترودو نخستوزیر کانادا به خاطر مردم کشورش
در کانادا مردم چهار ماه از پرداخت مالیات معاف و برای مدت چهار ماه با وجود عدم خروج آنها ماهانه به هر خانواده دوهزار دلار داده میشود
با اینحال جاستین ترودو با چشمانی گریان به مردمش گفت:
اگر جان من باعث نجات شما میشد
خساست به خرج نمیدادم
و منتظر فکر کردن نمیشدم...
کاش جزو گزینههای تایید صلاحیت مسئولین ما مردم دوستی هم بود تا آن کسی که دلش برای مردمش میتپید انتخاب میشد کسی که کلید توی قلبش بود نه روی زبانش
@Roshanfkrane
در کانادا مردم چهار ماه از پرداخت مالیات معاف و برای مدت چهار ماه با وجود عدم خروج آنها ماهانه به هر خانواده دوهزار دلار داده میشود
با اینحال جاستین ترودو با چشمانی گریان به مردمش گفت:
اگر جان من باعث نجات شما میشد
خساست به خرج نمیدادم
و منتظر فکر کردن نمیشدم...
کاش جزو گزینههای تایید صلاحیت مسئولین ما مردم دوستی هم بود تا آن کسی که دلش برای مردمش میتپید انتخاب میشد کسی که کلید توی قلبش بود نه روی زبانش
@Roshanfkrane
Sedam Kardi
Ebi
از این تکبستر تنهاییِ عشق
از این دنجِ سقوطِ آخر من
صدام کردی که برگردم به فریاد
به اوج حسّ سبزِ با تو بودن...
☆ابی
☆صدام کردی
#موسیقی
@Roshanfkrane
از این دنجِ سقوطِ آخر من
صدام کردی که برگردم به فریاد
به اوج حسّ سبزِ با تو بودن...
☆ابی
☆صدام کردی
#موسیقی
@Roshanfkrane
به دنیا آوردن کودکی در این دنیا، آن هم دنیایی که بر لبهی پرتگاهی قرار دارد، بیمسئولیتی و بیفکریست.
📖 خوششانستر از همه بودیم
📝 جورجیا هانتر
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
📖 خوششانستر از همه بودیم
📝 جورجیا هانتر
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
رها در باد
آرش احمدى نسب - محمود صالحى
رهايم ، اي رها در باد
رها از داد و از بيداد
رها در باد
حرفي مانده ته حرفى
غمت كم
جام ديگر ريز
كه شب جاويد جاويد است
صبحدم در خواب
من از غم هاى پنهانى
به ياد قصه هاى شاد
و
از سرمستى اين آب آتشناك دانستم
كه هشيارى
سرت خوش
جام را درياب
رها در باد
رها در باد
بلایت دور
رهاتر باش ، خیرت پیش
این باد این شبان از تو
رهایم کن ، رها در خویش
چنان در خویش می گریم که گویی گریه درمانی است
مرگی نیست
▫️▪️
شعر: #نصرت_رحمانی
آهنگساز: #آرش_احمدى_نسب
خواننده: #محمود_صالحى
#موسیقی
@Roshanfkrane
رها از داد و از بيداد
رها در باد
حرفي مانده ته حرفى
غمت كم
جام ديگر ريز
كه شب جاويد جاويد است
صبحدم در خواب
من از غم هاى پنهانى
به ياد قصه هاى شاد
و
از سرمستى اين آب آتشناك دانستم
كه هشيارى
سرت خوش
جام را درياب
رها در باد
رها در باد
بلایت دور
رهاتر باش ، خیرت پیش
این باد این شبان از تو
رهایم کن ، رها در خویش
چنان در خویش می گریم که گویی گریه درمانی است
مرگی نیست
▫️▪️
شعر: #نصرت_رحمانی
آهنگساز: #آرش_احمدى_نسب
خواننده: #محمود_صالحى
#موسیقی
@Roshanfkrane
برای کسی که از رنج روحی شدید در عذاب است، درد جسمانی تمامی مفهوم خود را از دست میدهد...!
جهان_و_تأملات_فیلسوف
#آرتور_شوپنهاور
@Roshanfkrane
جهان_و_تأملات_فیلسوف
#آرتور_شوپنهاور
@Roshanfkrane
🔴تست کرونای ۲۷۶ سالمند و معلول در مراکز شبانه روزی بهزیستی مثبت شد
رئیس سازمان بهزیستی کشور:
🔹 ۴۹ هزار سالمند و معلول در مراکز شبانه روزی نگهداری بهزیستی حضور دارند.
🔹تاکنون تست کرونای ۲۷۶ نفر از این افراد مثبت شده که متاسفانه ۵۳ نفر از آنها جان خود را از دست دادند./ ایرنا
#خبر
@Roshanfkrane
رئیس سازمان بهزیستی کشور:
🔹 ۴۹ هزار سالمند و معلول در مراکز شبانه روزی نگهداری بهزیستی حضور دارند.
🔹تاکنون تست کرونای ۲۷۶ نفر از این افراد مثبت شده که متاسفانه ۵۳ نفر از آنها جان خود را از دست دادند./ ایرنا
#خبر
@Roshanfkrane
#داستان_کودکانه
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
مداد سیاه و رنگین کمان
پسر کوچولو دلش می خواست یک جعبه مداد رنگی داشته باشد. مداد سبز، آبی،، بنفش، نارنجی...
اما فقط یک مداد داشت. آن هم سیاه بود.
پسر کوچولو با مداد سیاهش نقاشی می کشید. دریای سیاه، کوه سیاه، جنگل سیاه و دشت سیاه.
مداد سیاه، پسر کوچولو را دوست داشت. توی دلش می گفت: کاش می توانستم آسمان نقاشی اش را آبی کنم. جنگل را سبز و دشت را طلایی...
اما نمی توانست. او فقط یک مداد سیاه بود.
پسر کوچولو از صبح تا شب نقاشی می کشید. مداد سیاه کوچک و کوچک تر می شد. سرانجام، خیلی کوچک شد؛ آن قدر که پسر کوچولو نتوانست آن را بین انگشت هایش بگیرد.
پسر کوچولو بغض کرد. مداد را برد و توی باغچه گذاشت.
مداد توی دلش گفت: چه قدر مهربان است! حتی دلش نیامد مرا دور بیاندازد. و گریه اش گرفت.
همام موقع باران بارید. بعد، رنگین کمان شد.
رنگین کمان بالای حیاط کمانه زد. توی باغچه مداد سیاه کوچک را دید که گریه می کرد.
رنگین کمان پرسید: چرا گریه میt کنی؟
مداد سیاه گفت: توی این خانه پسر کوچولویی زندگی می کند. پسر کوچولویی که نقاشی را خیلی دوست دارد. دلم می خواست بهترین رنگ ها را به نقاشی هایش بدهم. اما نتوانستم. همیشه همه چیز را سیاه نقاشی کردم.
رنگیم کمان گفت: غصه نخور...تو یک مداد سیاه دوست داشتنی هستی. و لبخند زد.
هوا پر از رنگ شد. رنگین کمان از هر رنگ، ذره ای به مداد بخشید. بعد، آرام آرام از آن جا رفت.
مداد مثل یک درخت، توی باغچه سبز شد. قد کشید. شاخه داد. هر شاخه اش یک مداد کوچک بود. مدادسبز، سرخ، بنفش، آبی...
وقتی پسر کوچولو به حیاط آمد، مداد سیاه کوچکش سبز شده بود. هفت شاخه ی رنگی هم داشت. هفت تا مداد رنگی قشنگ.
پسر کوچولو کنار باغچه نشست. با تعجّب به درخت مداد نگاه کرد. درخت مداد به سمت او خم شد. خودش را تکان داد. مدادهای رنگی مثل میوه پایین افتادند.
پسر کوچولو با شادی مداد رنگی ها را از توی باغچه جمع کرد.
مدا سیاه گفت: حالا می توانی آسمان را آبی بکشی...جنگل را سبز و دشت را طلایی!
آن وقت پسر کوچولو، اولین نقاشی رنگی اش را کشید. یک درخت سیاه که هفت شاخه ی رنگی داشت.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
مداد سیاه و رنگین کمان
پسر کوچولو دلش می خواست یک جعبه مداد رنگی داشته باشد. مداد سبز، آبی،، بنفش، نارنجی...
اما فقط یک مداد داشت. آن هم سیاه بود.
پسر کوچولو با مداد سیاهش نقاشی می کشید. دریای سیاه، کوه سیاه، جنگل سیاه و دشت سیاه.
مداد سیاه، پسر کوچولو را دوست داشت. توی دلش می گفت: کاش می توانستم آسمان نقاشی اش را آبی کنم. جنگل را سبز و دشت را طلایی...
اما نمی توانست. او فقط یک مداد سیاه بود.
پسر کوچولو از صبح تا شب نقاشی می کشید. مداد سیاه کوچک و کوچک تر می شد. سرانجام، خیلی کوچک شد؛ آن قدر که پسر کوچولو نتوانست آن را بین انگشت هایش بگیرد.
پسر کوچولو بغض کرد. مداد را برد و توی باغچه گذاشت.
مداد توی دلش گفت: چه قدر مهربان است! حتی دلش نیامد مرا دور بیاندازد. و گریه اش گرفت.
همام موقع باران بارید. بعد، رنگین کمان شد.
رنگین کمان بالای حیاط کمانه زد. توی باغچه مداد سیاه کوچک را دید که گریه می کرد.
رنگین کمان پرسید: چرا گریه میt کنی؟
مداد سیاه گفت: توی این خانه پسر کوچولویی زندگی می کند. پسر کوچولویی که نقاشی را خیلی دوست دارد. دلم می خواست بهترین رنگ ها را به نقاشی هایش بدهم. اما نتوانستم. همیشه همه چیز را سیاه نقاشی کردم.
رنگیم کمان گفت: غصه نخور...تو یک مداد سیاه دوست داشتنی هستی. و لبخند زد.
هوا پر از رنگ شد. رنگین کمان از هر رنگ، ذره ای به مداد بخشید. بعد، آرام آرام از آن جا رفت.
مداد مثل یک درخت، توی باغچه سبز شد. قد کشید. شاخه داد. هر شاخه اش یک مداد کوچک بود. مدادسبز، سرخ، بنفش، آبی...
وقتی پسر کوچولو به حیاط آمد، مداد سیاه کوچکش سبز شده بود. هفت شاخه ی رنگی هم داشت. هفت تا مداد رنگی قشنگ.
پسر کوچولو کنار باغچه نشست. با تعجّب به درخت مداد نگاه کرد. درخت مداد به سمت او خم شد. خودش را تکان داد. مدادهای رنگی مثل میوه پایین افتادند.
پسر کوچولو با شادی مداد رنگی ها را از توی باغچه جمع کرد.
مدا سیاه گفت: حالا می توانی آسمان را آبی بکشی...جنگل را سبز و دشت را طلایی!
آن وقت پسر کوچولو، اولین نقاشی رنگی اش را کشید. یک درخت سیاه که هفت شاخه ی رنگی داشت.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
دختری که بهارُ به خونه آورد .mp3
Channel :bahar_ghesseGu
#قصه_شب
#قصه_صوتی
📕📗📘📙📔📕📗📘📙📔📒📕
داستان:
ساینا دختری که بهار را به خانه آورد
زمان: 6:20دقیقه
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
#قصه_صوتی
📕📗📘📙📔📕📗📘📙📔📒📕
داستان:
ساینا دختری که بهار را به خانه آورد
زمان: 6:20دقیقه
#قصه #کودک
@Roshanfkrane