☀️🕊️
همیشه عجیبترین قوانین و مقررات را میتوان در کشورهایی دید که حکومتهای توتالیتر بر آنها حکم میرانند یک نمونه اش #رومانی ، در کشوری که زمانی انبار غله اروپا بود #چائوشسکو کاری کرد که همه چیز سهمیه بندی شود .
اول گوشت ، بعد نان و آرد تخم مرغ و خلاص همه چیز سهمیه بندی و #کوپنی شده بود ، کمبود برق و بنزین در کشور بیداد میکرد و مردم روزی چهار تا دوازده ساعت صرف ایستادن در صفها میکردند ، هر صف برای خودش یک #کمیته داشت و هر کمیته یک رئیس تا متخلفان را جریمه و بازداشت کند . همه اینها در حالی بود که رومانی حاصلخیزترین خاک برای کشاورزی در اروپا را داشت اما حکومت ناکارآمد کشور را به خاک سیاه نشانده بود ، در مقابل بلندگوها و رادیوهای حکومت مدام خبر موفقیتها و پیروزیهای حکومت و آماری حیرت انگیز پیشرفت و توسعۀ صنعت و کشاورزی پخش میکرد.
#طبقه_سیاسی حاکم کاملا نالایق و بیکفایت شده بود و هیچ کدام از اعضای کادر رهبری حزب مدرک معتبر دانشگاهی نداشتند . بیاعتنایی به تحصیلات عالی در حزب کمونیست رومانی به نوعی سنت تبدیل شده بود که به طرز وفادارانهای از آغاز تا پایان عمر رژیم ادامه داشت . حتی خود چائوشسکو هم نتوانسته بود از هیچ دانشگاهی فارغالتحصیل شود با این حال او ۷۲ جلد کتاب نوشت تقریبا سالی دو جلد که قریب به اتفاق آنان توهمات و دروغهای وقیحانهاش دربارۀ مثلا مبارزۀ علیه نظام سرمایه داری و دشمنان خارجی بود و اینگونه میلیونها دلار از بودجۀ ناچیز کشور را صرف ترجمه و چاپ کتابهایش میکرد
تراژدی دردناکتر این بود که خود مردم رومانی هم گذشتۀ شاد و مرفهشان را کاملا فراموش کرده بودند و هیچ تلاشی در جهت بهبود اوضاع نمیکردند چون تمام حکومتهای توتالیتر همواره این توانایی را دارند که اذهان مردم را طوری بشویند که آنها فراموش کنند زمانی که بودند ، چگونه زندگی میکردند و چگونه میخندیدند ...
@Roshanfkrane
همیشه عجیبترین قوانین و مقررات را میتوان در کشورهایی دید که حکومتهای توتالیتر بر آنها حکم میرانند یک نمونه اش #رومانی ، در کشوری که زمانی انبار غله اروپا بود #چائوشسکو کاری کرد که همه چیز سهمیه بندی شود .
اول گوشت ، بعد نان و آرد تخم مرغ و خلاص همه چیز سهمیه بندی و #کوپنی شده بود ، کمبود برق و بنزین در کشور بیداد میکرد و مردم روزی چهار تا دوازده ساعت صرف ایستادن در صفها میکردند ، هر صف برای خودش یک #کمیته داشت و هر کمیته یک رئیس تا متخلفان را جریمه و بازداشت کند . همه اینها در حالی بود که رومانی حاصلخیزترین خاک برای کشاورزی در اروپا را داشت اما حکومت ناکارآمد کشور را به خاک سیاه نشانده بود ، در مقابل بلندگوها و رادیوهای حکومت مدام خبر موفقیتها و پیروزیهای حکومت و آماری حیرت انگیز پیشرفت و توسعۀ صنعت و کشاورزی پخش میکرد.
#طبقه_سیاسی حاکم کاملا نالایق و بیکفایت شده بود و هیچ کدام از اعضای کادر رهبری حزب مدرک معتبر دانشگاهی نداشتند . بیاعتنایی به تحصیلات عالی در حزب کمونیست رومانی به نوعی سنت تبدیل شده بود که به طرز وفادارانهای از آغاز تا پایان عمر رژیم ادامه داشت . حتی خود چائوشسکو هم نتوانسته بود از هیچ دانشگاهی فارغالتحصیل شود با این حال او ۷۲ جلد کتاب نوشت تقریبا سالی دو جلد که قریب به اتفاق آنان توهمات و دروغهای وقیحانهاش دربارۀ مثلا مبارزۀ علیه نظام سرمایه داری و دشمنان خارجی بود و اینگونه میلیونها دلار از بودجۀ ناچیز کشور را صرف ترجمه و چاپ کتابهایش میکرد
تراژدی دردناکتر این بود که خود مردم رومانی هم گذشتۀ شاد و مرفهشان را کاملا فراموش کرده بودند و هیچ تلاشی در جهت بهبود اوضاع نمیکردند چون تمام حکومتهای توتالیتر همواره این توانایی را دارند که اذهان مردم را طوری بشویند که آنها فراموش کنند زمانی که بودند ، چگونه زندگی میکردند و چگونه میخندیدند ...
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
Mohammad Motamedi
🔸"پناه آخر"
آهنگ زیبایی از :
#محمد_معتمدی
آهنگساز : #محمدرضا_چراغعلی
شاعر : #سجاد_عزیزی_آرام
#موسیقی
@Roshanfkrane
آهنگ زیبایی از :
#محمد_معتمدی
آهنگساز : #محمدرضا_چراغعلی
شاعر : #سجاد_عزیزی_آرام
#موسیقی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 #مدارس_ژاپن!
#ژاپن اینگونه ژاپن شد
✅ مدرسههای ژاپن سرایدار ندارند!
در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند.
✅ یاد میگیرند از حیوانات مراقبت کنند، به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند.
✅ آنها در طول این مدت ارزشهایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را میآموزند.
در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد میدهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. این ذهنیت به بچهها احترام و مسئولیتپذیری را میآموزد.
✅ به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی: مدرسه فقط آموزش کتابها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه میباشد. هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبههای زندگی است نه تنها آموزش کتابها. آنها زندگی کردن را یاد میگیرند. آن ها یاد میگیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمیپردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
#تربیتی
@Roshanfkrane
#ژاپن اینگونه ژاپن شد
✅ مدرسههای ژاپن سرایدار ندارند!
در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند.
✅ یاد میگیرند از حیوانات مراقبت کنند، به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند.
✅ آنها در طول این مدت ارزشهایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را میآموزند.
در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد میدهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. این ذهنیت به بچهها احترام و مسئولیتپذیری را میآموزد.
✅ به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی: مدرسه فقط آموزش کتابها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه میباشد. هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبههای زندگی است نه تنها آموزش کتابها. آنها زندگی کردن را یاد میگیرند. آن ها یاد میگیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمیپردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
#تربیتی
@Roshanfkrane
آورده نسیـــم، بوســـه از بـــاغ بلـــور
ڪَلبرڪَ غزل، شڪفته با شادے و شور
برخیز ڪه صبح است و به یمن قدمش
هـر پنجـرهاے وا شـده بر چهـچـه نـور
#شهرادمیدرے
#درود بر یاران همراه
صبح تون زیبا 🌺
@Roshanfkrane
ڪَلبرڪَ غزل، شڪفته با شادے و شور
برخیز ڪه صبح است و به یمن قدمش
هـر پنجـرهاے وا شـده بر چهـچـه نـور
#شهرادمیدرے
#درود بر یاران همراه
صبح تون زیبا 🌺
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه بهتر که روز خود را با یک موسیقی زیبا آغاز کنیم!
يادمان استاد #ابوالحسن_صبا
قطعه : كاروان ( دشتي)
سه تار: #مهدي_رضويلر
تمبك : #هوراد_شايان
(کودکان و نوجوانان آموزشگاه موسیقی #رودکی ؛ تبریز)
#موسیقی #بیکلام
@Roshanfkrane
يادمان استاد #ابوالحسن_صبا
قطعه : كاروان ( دشتي)
سه تار: #مهدي_رضويلر
تمبك : #هوراد_شايان
(کودکان و نوجوانان آموزشگاه موسیقی #رودکی ؛ تبریز)
#موسیقی #بیکلام
@Roshanfkrane
#ابوالحسن_صبا، فرزند ابوالقاسم کمالالسلطنه در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در خانوادهای آشنا به موسیقی و اهل ادب متولد گردید. پدرش، کمالالسلطنه، پزشک، ادیب و دوستدار موسیقی بود. او سهتار مینواخت و اولین استاد پسرش بود.
صبا نخستین پویههای موسیقی را از پدرش فرا گرفت. او نزد میرزا عبدالله فراهانی، #درویش_خان و #علینقی_وزیری تار و سهتار، نزد حسین هنگآفرین ویولن، نزد حسین اسماعیلزاده کمانچه، نزد #علی_اکبرخان شاهی سنتور، نزد اکبرخان نی و نزد حاجی خان ضرب را آموخت.
او در جوانی به مدرسه کمالالملک رفت و نقاشی را فرا گرفت. همچنین، در رشتههایی مانند سوهانکاری، نجاری، ریختهگری، معرقکاری و خاتمکاری مهارت کسب کرد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست.
صبا، آثار #نیما و #هدایت را میخواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت.
صبا، در سال ۱۳۱۱ با یکی از شاگردان خود با نام منتخب اسفندیاری کوه نور، دختر عموی نیما، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، سه دختر به نامهای غزاله، ژاله و رکسانا میباشد.
ابوالحسن صبا در شب جمعه ۲۹ آذر سال ۱۳۳۶ و به علت نارسایی قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
بعد از مرگ، بر طبق وصیت او، خانهاش در ۲۹ آبان ۱۳۵۳، توسط دانشکدهٔ هنرهای زیبا به موزه تبدیل شد.
این موزه که در سال ۱۳۸۳ به کوشش نوهٔ ابوالحسن صبا-سبا خویی-مرمت و تبدیل به موزه شد، مهمان هنردوستان ایرانی است. سبا فرزند رکسانا آخرین و کوچکترین دختر صبا و #اسماعیل_خویی ست و دستی به تار دارد و فعالیتهای هنری مادربزرگش را در کار تهیه مزون لباسهای محلی ایرانی ادامه میدهد. سبا خویی در حال حاضر مجری اتاق خبر تلویزیون من و تو و یکی از برنامهسازان این شبکه تلویزیونی است. نوه دیگر صبا، ابوالحسن میر ولی پسر غزاله دختر بزرگ صبا است که مانند پدر بزرگ به آموزش موسیقی مشغول است.
فعالتهاي صبا
ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۲ در مدرسهٔ عالی موسیقی که توسط علینقی وزیری بنیان گذاشته شده بود، مشغول به تحصیل شد. صبا در ۲۲ سالگی دانشجوی ممتاز و تکنواز برنامههای مدرسهٔ عالی موسیقی شد و مورد احترام و تشویق استادان و دوستانش قرار گرفت. نخستین اثر ضبطشدهٔ صبا قطعهٔ "زرد ملیجه" با ویولن بود که در میان دو بند سرود ای وطن با صدای #روحانگیز در سال ۱۳۰۶ در قالب صفحه تولید شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.
ابوالحسن صبا، در سال ۱۳۰۶ از طرف علینقی وزیری مأمور شد تا در رشت مدرسهای مخصوص موسیقی تأسیس کند. او نزدیک ۲ سال در رشت ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایههای شمال رفت و به جمعآوری آهنگهای محلی پرداخت و ارمغانهایی از این سفر به همراه آورد. آهنگهای دیلمان، رقص چوبی قاسمآبادی، کوهستانی و امیری مازندرانی یادگار این دوره از زندگی اوست.
صبا در نواختن همه سازهای موسیقی ردیف چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سهتار، تنبک، نی، کمانچه، ویولن و نیز پیانو را در حد استادی مینواخت ولی ویولن و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علینقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.
در سال ۱۳۱۹ که رادیو تهران تأسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی همچنان در هنرستان موسیقی مشغول آموزش و پژوهش در زمینهٔ موسیقی بود و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و به علاقهمندان آموزش میداد.
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
(سروده ی #شهریار در سوگ مرگ ابوالحسن صبا)
ابوالحسن صبا، چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و در تمام جریانهای موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت.
وی در تمام رشتههای موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت، زبان انگلیسی میدانست و دانشنامه ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.
مکتب نوین موسیقی ایرانی که از #درویش_خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید و شاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.
#معرفی #موسیقی
@Roshanfkrane
صبا نخستین پویههای موسیقی را از پدرش فرا گرفت. او نزد میرزا عبدالله فراهانی، #درویش_خان و #علینقی_وزیری تار و سهتار، نزد حسین هنگآفرین ویولن، نزد حسین اسماعیلزاده کمانچه، نزد #علی_اکبرخان شاهی سنتور، نزد اکبرخان نی و نزد حاجی خان ضرب را آموخت.
او در جوانی به مدرسه کمالالملک رفت و نقاشی را فرا گرفت. همچنین، در رشتههایی مانند سوهانکاری، نجاری، ریختهگری، معرقکاری و خاتمکاری مهارت کسب کرد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست.
صبا، آثار #نیما و #هدایت را میخواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت.
صبا، در سال ۱۳۱۱ با یکی از شاگردان خود با نام منتخب اسفندیاری کوه نور، دختر عموی نیما، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، سه دختر به نامهای غزاله، ژاله و رکسانا میباشد.
ابوالحسن صبا در شب جمعه ۲۹ آذر سال ۱۳۳۶ و به علت نارسایی قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
بعد از مرگ، بر طبق وصیت او، خانهاش در ۲۹ آبان ۱۳۵۳، توسط دانشکدهٔ هنرهای زیبا به موزه تبدیل شد.
این موزه که در سال ۱۳۸۳ به کوشش نوهٔ ابوالحسن صبا-سبا خویی-مرمت و تبدیل به موزه شد، مهمان هنردوستان ایرانی است. سبا فرزند رکسانا آخرین و کوچکترین دختر صبا و #اسماعیل_خویی ست و دستی به تار دارد و فعالیتهای هنری مادربزرگش را در کار تهیه مزون لباسهای محلی ایرانی ادامه میدهد. سبا خویی در حال حاضر مجری اتاق خبر تلویزیون من و تو و یکی از برنامهسازان این شبکه تلویزیونی است. نوه دیگر صبا، ابوالحسن میر ولی پسر غزاله دختر بزرگ صبا است که مانند پدر بزرگ به آموزش موسیقی مشغول است.
فعالتهاي صبا
ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۲ در مدرسهٔ عالی موسیقی که توسط علینقی وزیری بنیان گذاشته شده بود، مشغول به تحصیل شد. صبا در ۲۲ سالگی دانشجوی ممتاز و تکنواز برنامههای مدرسهٔ عالی موسیقی شد و مورد احترام و تشویق استادان و دوستانش قرار گرفت. نخستین اثر ضبطشدهٔ صبا قطعهٔ "زرد ملیجه" با ویولن بود که در میان دو بند سرود ای وطن با صدای #روحانگیز در سال ۱۳۰۶ در قالب صفحه تولید شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.
ابوالحسن صبا، در سال ۱۳۰۶ از طرف علینقی وزیری مأمور شد تا در رشت مدرسهای مخصوص موسیقی تأسیس کند. او نزدیک ۲ سال در رشت ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایههای شمال رفت و به جمعآوری آهنگهای محلی پرداخت و ارمغانهایی از این سفر به همراه آورد. آهنگهای دیلمان، رقص چوبی قاسمآبادی، کوهستانی و امیری مازندرانی یادگار این دوره از زندگی اوست.
صبا در نواختن همه سازهای موسیقی ردیف چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سهتار، تنبک، نی، کمانچه، ویولن و نیز پیانو را در حد استادی مینواخت ولی ویولن و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علینقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.
در سال ۱۳۱۹ که رادیو تهران تأسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی همچنان در هنرستان موسیقی مشغول آموزش و پژوهش در زمینهٔ موسیقی بود و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و به علاقهمندان آموزش میداد.
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
(سروده ی #شهریار در سوگ مرگ ابوالحسن صبا)
ابوالحسن صبا، چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و در تمام جریانهای موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت.
وی در تمام رشتههای موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت، زبان انگلیسی میدانست و دانشنامه ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.
مکتب نوین موسیقی ایرانی که از #درویش_خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید و شاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.
#معرفی #موسیقی
@Roshanfkrane
#همدردی
رفیقم میگفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز، رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم. صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تپل و شیرین ۳ یا ۴ ساله داشتند. اتوبوس راه افتاد، ۱۶ ساعت راه بود.
طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود هی بسمت من نگاه میکرد و میخندید.چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش.
تو دالی بازی؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم،بچه کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین بالاخره کاکائو رو خورد.
دیدم پدر مادرش خوشحالن،گفتم بذار بیشتر خوشحال بشن!
خلاصه ۳ تا کاکائو رو کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید. مدتی بعد خسته شدم، چشمم رو بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای واییییی ... مُردم از دل پیچه.
دل و روده ام اومد تو دهنم...سرگیجه داشتم...داشتم میترکیدم.
دویدم رفتم جلو به راننده وضعیت اورژانسی خودم رو گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه وایساد.
عین سوپرمن پریدم رفتم دستشویی، رفع حاجت کردم و برگشتم از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درد دل شروع شد، طوری شده بود که صندلی جلوی خودم رو گاز میگرفتم، از درد میخواستم داد بزنم چه دل پیچه وحشتناکی...
تموم بدنم را میکشیدند...مُردم خدا.... دویدم پیش راننده و با عز و التماس وضعیتم رو گفتم.راننده اومد اعتراض کنه با صدای عحیبی که ازم در شد زد بغل گفت: بدو داداش! پریدم بیرون، دقایقی بعد برگشتم اتوبوس و تشکر کردم...
از درد داشتم میمردم، دهنم خشک بود، چشام سیاهی میرفت، رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم،غذای فاسد که نخورده بودم.
دیدم دست بچه باز کاکائو هست، از پدر بچه پرسیدم : بچه تون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه کاکائو براش بده، اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی که مادرش گفت : حقیقت بچمون یبوست داره!
روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ولی بی فایده بوده!
من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد،میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم.رفتم پیش راننده؛
راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین.
مونده بودم بین درد و خجالت، یه فکری کردم. برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یُبس هستم، میشه بمن هم کاکائو بدید..؟
۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم، رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم : عزیز چرا داد میزنی؛ نوکرتم؛ فداتم؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست.
معذرت میخوام بیا دهنتو شیرین کن..
راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول؛ دمت گرم؛ بامرامی؛ آخر مردای عالمی!
خلاصه؛ ۳ تا کاکائو رو کردم تو دهنش، رفتم سر جام نشستم. از درد عین مار به خودم پیچیدم، ۱۰ دقیقه نشده بود راننده صدام کرد گفت : داداش؛ جون بچت چی بخورد من دادی؟؟ ترکیدم!
داستان کاکائو و بچه را براش گفتم راننده زد بغل جاده،گفت بریم پایین.
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار میگفت: بریم رفیق..
مسافرها هم اعتراض که میکردند؛
راننده میگفت : پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.
برای انجام هر کاری؛ مسئولش باید همدرد باشه تا حس کنه طرف چی میکشه! ☺️☺️
#جالب
@Roshanfkrane
رفیقم میگفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز، رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم. صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تپل و شیرین ۳ یا ۴ ساله داشتند. اتوبوس راه افتاد، ۱۶ ساعت راه بود.
طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود هی بسمت من نگاه میکرد و میخندید.چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش.
تو دالی بازی؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم،بچه کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین بالاخره کاکائو رو خورد.
دیدم پدر مادرش خوشحالن،گفتم بذار بیشتر خوشحال بشن!
خلاصه ۳ تا کاکائو رو کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید. مدتی بعد خسته شدم، چشمم رو بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای واییییی ... مُردم از دل پیچه.
دل و روده ام اومد تو دهنم...سرگیجه داشتم...داشتم میترکیدم.
دویدم رفتم جلو به راننده وضعیت اورژانسی خودم رو گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه وایساد.
عین سوپرمن پریدم رفتم دستشویی، رفع حاجت کردم و برگشتم از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درد دل شروع شد، طوری شده بود که صندلی جلوی خودم رو گاز میگرفتم، از درد میخواستم داد بزنم چه دل پیچه وحشتناکی...
تموم بدنم را میکشیدند...مُردم خدا.... دویدم پیش راننده و با عز و التماس وضعیتم رو گفتم.راننده اومد اعتراض کنه با صدای عحیبی که ازم در شد زد بغل گفت: بدو داداش! پریدم بیرون، دقایقی بعد برگشتم اتوبوس و تشکر کردم...
از درد داشتم میمردم، دهنم خشک بود، چشام سیاهی میرفت، رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم،غذای فاسد که نخورده بودم.
دیدم دست بچه باز کاکائو هست، از پدر بچه پرسیدم : بچه تون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه کاکائو براش بده، اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی که مادرش گفت : حقیقت بچمون یبوست داره!
روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ولی بی فایده بوده!
من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد،میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم.رفتم پیش راننده؛
راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین.
مونده بودم بین درد و خجالت، یه فکری کردم. برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یُبس هستم، میشه بمن هم کاکائو بدید..؟
۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم، رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم : عزیز چرا داد میزنی؛ نوکرتم؛ فداتم؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست.
معذرت میخوام بیا دهنتو شیرین کن..
راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول؛ دمت گرم؛ بامرامی؛ آخر مردای عالمی!
خلاصه؛ ۳ تا کاکائو رو کردم تو دهنش، رفتم سر جام نشستم. از درد عین مار به خودم پیچیدم، ۱۰ دقیقه نشده بود راننده صدام کرد گفت : داداش؛ جون بچت چی بخورد من دادی؟؟ ترکیدم!
داستان کاکائو و بچه را براش گفتم راننده زد بغل جاده،گفت بریم پایین.
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار میگفت: بریم رفیق..
مسافرها هم اعتراض که میکردند؛
راننده میگفت : پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.
برای انجام هر کاری؛ مسئولش باید همدرد باشه تا حس کنه طرف چی میکشه! ☺️☺️
#جالب
@Roshanfkrane
#ریاکاری از همان زمان آغاز شد که #علی_شریعتی برای زنان ایرانی کتاب"فاطمه فاطمه است"را مینوشت ولی خود و خانواده اش در اروپا به روش غربی زندگی میکردند و تا آخر عمر همسر و دخترانش بدون حجاب بودند!
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 کتائب حزبالله #عراق با پخش این ویدئو مسولیت حمله راکتی دیشب به سفارت آمریکا در بغداد را به عهده گرفت.
به گفته ی مصطفی حمید خبرنگار عراقی، در این حمله ۵ نفر زخمی شدند که حال یکی از آنها وخیم اعلام شده.
#خبر #جنگ
@Roshanfkrane
به گفته ی مصطفی حمید خبرنگار عراقی، در این حمله ۵ نفر زخمی شدند که حال یکی از آنها وخیم اعلام شده.
#خبر #جنگ
@Roshanfkrane
شرکت #بوئینگ پس از ماهها تاخیر بالاخره مدل ۷۷۷-ایکس که پیشرفتهترین و دوربردترین هواپیمای این کمپانی ست را به پرواز درآورد.
در این هواپیما از قویترین موتور جهان، ساخت شرکت #جنرال_الکتریک استفاده شده است. از طرفی طراحی بدنه و بالها هم در این ابعاد جدید، خلاقانه و پیشرو است.
این هواپیما در آخرین روزهای ژانویه ۲۰۲۰ آماده اولین پرواز خود شد و در نهایت اولین تست پروازی را با موفقیت در مدت نزدیک چهار ساعت در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰ پشت سر گذاشت.
#خبر #فناوری
@Roshanfkrane
در این هواپیما از قویترین موتور جهان، ساخت شرکت #جنرال_الکتریک استفاده شده است. از طرفی طراحی بدنه و بالها هم در این ابعاد جدید، خلاقانه و پیشرو است.
این هواپیما در آخرین روزهای ژانویه ۲۰۲۰ آماده اولین پرواز خود شد و در نهایت اولین تست پروازی را با موفقیت در مدت نزدیک چهار ساعت در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰ پشت سر گذاشت.
#خبر #فناوری
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 هواپيماى كاسپين از انتهاى باند #ماهشهر خارج و پس از عبور از فنس هاى انتهاي باند، وارد يك خيابان شده است.
🔹هواپيما ١۳۵ مسافر داشته است.
#خبر
@Roshanfkrane
🔹هواپيما ١۳۵ مسافر داشته است.
#خبر
@Roshanfkrane
☀️امروز و فردا برای بیشتر مناطق کشور جوی آرام و پایدار پیش بینی میشود.
😷افزایش آلایندههای جوی و کاهش کیفیت هوا برای شهرهای صنعتی و پر جمعیت پدیده غالب خواهد بود.
🌤آسمان تهران نیمه ابری همراه با غبار محلی و اواسط روز با احتمال وزش باد پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
😷افزایش آلایندههای جوی و کاهش کیفیت هوا برای شهرهای صنعتی و پر جمعیت پدیده غالب خواهد بود.
🌤آسمان تهران نیمه ابری همراه با غبار محلی و اواسط روز با احتمال وزش باد پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
اتفاق باورنکردنی، جهان ورزش در شوک؛
کوبی برایانت بسکتبالیست 41 ساله و اسطوره بزرگ دنیای بسکتبال NBA در حادثه سقوط هلیکوپتر درگذشت.
در این حادثه جینا دختر ۱۳ ساله وی هم متاسفانه فوت کرده است.
#خبر
#ورزش
@Roshanfkrane
کوبی برایانت بسکتبالیست 41 ساله و اسطوره بزرگ دنیای بسکتبال NBA در حادثه سقوط هلیکوپتر درگذشت.
در این حادثه جینا دختر ۱۳ ساله وی هم متاسفانه فوت کرده است.
#خبر
#ورزش
@Roshanfkrane
#خبر
ویروس کشنده و مرموز #کرونا به تایلند رسید...
از اونجایی که تایلند پایتختِ فرهنگ و علم و دانشه و اتفاقا جوانان ایرانی هم عاشقِ علم اندوزی هستند و تو هر خیابون تایلند داد بزنی ممد، ممد، پنجاه تا ممد برمیگردن میگن جونم...!
...میشه نتیجه گرفت که این ویروس از رگِ گردن به ما نزدیک تره😐
#طنزتلخ
@Roshanfkrane
ویروس کشنده و مرموز #کرونا به تایلند رسید...
از اونجایی که تایلند پایتختِ فرهنگ و علم و دانشه و اتفاقا جوانان ایرانی هم عاشقِ علم اندوزی هستند و تو هر خیابون تایلند داد بزنی ممد، ممد، پنجاه تا ممد برمیگردن میگن جونم...!
...میشه نتیجه گرفت که این ویروس از رگِ گردن به ما نزدیک تره😐
#طنزتلخ
@Roshanfkrane