Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان آقای #مهدی_نصیری در مورد دکتر #صادق_زیباکلام سه روز قبل از زندان رفتن ایشان
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
روشنفکران
هر دم از این باغ!! بری می رسد 🔸صادق زیباکلام زندانی شد مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرد: در پی قطعی شدن برخی احکام پروندههای قضایی صادق زیبا کلام، این فرد جهت اجرای احکام صادره وارد زندان شد. جزئیات را اینجا ببینید 🔸استاد احمدعابدینی روحانی مجتهد منتقد…
🔷 کارخانه رسواگری شبانه روزی در اردوگاه اصولگرایان!
🔹 واکنش توییتری جالب توجه #سعید_حجاریان به بازداشت
#صادق_زیباکلام
موضوعات مرتبط را در
اینجا و اینجا و اینجا 👉ببینید
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔹 واکنش توییتری جالب توجه #سعید_حجاریان به بازداشت
#صادق_زیباکلام
موضوعات مرتبط را در
اینجا و اینجا و اینجا 👉ببینید
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
💢 فرودِ تشتها از بام
✍️#اشکان_دانیالی
در روزهایی که با کم رونقترین مشارکتِ مردمی انتخابات در تاریخِ جمهوریاسلامی مواجهبودیم و جریانِ انقلابی بدون رقبایِ معتدل و اصلاحطلب واردِ دورِ دوم انتخابات شد، در اتفاقی عجیب نواصولگرایان به رهبری ریاست مجلس و سوپرانقلابیها با سخنوری پدیده سیاسی خود؛ علیاکبر رائفیپور، زایشگر انواعِ بازارِ مکاره، با افشاگری علیهِ یکدیگر به خوبی نشان دادند که چقدر فضایِ سیاسی در میانِ اصولگرایان آلوده به انواع و اقسامِ پشتِ پردههایی است که مردم و فعالان جامعه از بطن آن به این شکل بیخبرند.
سوال اساسی این است اینها چرا برای مجلس ۷ درصدی که مشخص است کارهایی در سیاست واقعی کشور نیست، تمامی آبروی داشته و نداشته خود را به حراج میگذارند؟
افشاگریها تا جایی پیش رفته که حجتالاسلام محبی از تیم قالیباف، استاد درس نخوانده را به فحشا نیز متهم میکند!
ما تصور میکردیم این صفات برای انگ و برچسب برای اصلاحطلبان یا نیروهایِ ملی بکارمیرود. نمیدانستیم تا این اندازه کسانی که کباده دین میکشند نیز اهلِ داستاناند! البته باید گفت: از کوزه همان برون تراود که در اوست!
جالب آنجاست که رقبایِ داخلی و یا خارجی نواصولگرایان این افشاگریها را نمیکنند بلکه این خودِ جریانِ اصولگرایی است که وحدت مصنوعی خود را برای ریاست بر مجلس فدا کرد و یکی پس از دیگری تشت رسواییشان از بام میافتد.
در این میان بسیاری به #مهدی_نصیری نقد میکنند که چرا ایده جدید و تازهاش را رونمایی کرده و بسیاری دیگر نیز نقد میکنند که چرا حالا. و چرا گذشته خود را نقد میکنید؟
میتوان پاسخ داد با این سطحِ مبتذل مردان سیاسی کشور که متعلق به اردوگاه نظام و انقلاباند و اینچنین به جان یکدیگر میافتند و انگار نه انگار که برای خدمت به مردم وارد مجلس میشوند شجاعت و صداقتِ امثال #مهدی_نصیری و #صادق_زیباکلام و #مصطفی_تاجزادهها را باید ستود که در بین اینها نیستند و از اردوگاهِ آنها سالهاست که جدا شده و به دنبال ایدههای تازه و جدید برای آینده ایران و ایرانی میگردند.
@Roshanfkrane
✍️#اشکان_دانیالی
در روزهایی که با کم رونقترین مشارکتِ مردمی انتخابات در تاریخِ جمهوریاسلامی مواجهبودیم و جریانِ انقلابی بدون رقبایِ معتدل و اصلاحطلب واردِ دورِ دوم انتخابات شد، در اتفاقی عجیب نواصولگرایان به رهبری ریاست مجلس و سوپرانقلابیها با سخنوری پدیده سیاسی خود؛ علیاکبر رائفیپور، زایشگر انواعِ بازارِ مکاره، با افشاگری علیهِ یکدیگر به خوبی نشان دادند که چقدر فضایِ سیاسی در میانِ اصولگرایان آلوده به انواع و اقسامِ پشتِ پردههایی است که مردم و فعالان جامعه از بطن آن به این شکل بیخبرند.
سوال اساسی این است اینها چرا برای مجلس ۷ درصدی که مشخص است کارهایی در سیاست واقعی کشور نیست، تمامی آبروی داشته و نداشته خود را به حراج میگذارند؟
افشاگریها تا جایی پیش رفته که حجتالاسلام محبی از تیم قالیباف، استاد درس نخوانده را به فحشا نیز متهم میکند!
ما تصور میکردیم این صفات برای انگ و برچسب برای اصلاحطلبان یا نیروهایِ ملی بکارمیرود. نمیدانستیم تا این اندازه کسانی که کباده دین میکشند نیز اهلِ داستاناند! البته باید گفت: از کوزه همان برون تراود که در اوست!
جالب آنجاست که رقبایِ داخلی و یا خارجی نواصولگرایان این افشاگریها را نمیکنند بلکه این خودِ جریانِ اصولگرایی است که وحدت مصنوعی خود را برای ریاست بر مجلس فدا کرد و یکی پس از دیگری تشت رسواییشان از بام میافتد.
در این میان بسیاری به #مهدی_نصیری نقد میکنند که چرا ایده جدید و تازهاش را رونمایی کرده و بسیاری دیگر نیز نقد میکنند که چرا حالا. و چرا گذشته خود را نقد میکنید؟
میتوان پاسخ داد با این سطحِ مبتذل مردان سیاسی کشور که متعلق به اردوگاه نظام و انقلاباند و اینچنین به جان یکدیگر میافتند و انگار نه انگار که برای خدمت به مردم وارد مجلس میشوند شجاعت و صداقتِ امثال #مهدی_نصیری و #صادق_زیباکلام و #مصطفی_تاجزادهها را باید ستود که در بین اینها نیستند و از اردوگاهِ آنها سالهاست که جدا شده و به دنبال ایدههای تازه و جدید برای آینده ایران و ایرانی میگردند.
@Roshanfkrane
آنچه زیباکلام نگفت!
✍ دکتر #رحیم_قمیشی
سال ۱۳۷۰ تازه از دانشگاه صنعتی شریف انتقالی گرفته و رفته بودم دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
شانس من بود دکتر #صادق_زیباکلام، همان سال تازه از انگلیس، درسش که تمام شده بود، برگشته بود ایران و کلاسهای درسش شروع شده بودند.
خیلی با سایر استادها فرق میکرد. نمیتوانست یکجا بایستد.
طول و عرض کلاس را طی میکرد و درس میداد. صندلی را برمیگرداند و روی آن مینشست. ساعت قدیمیاش را که زنجیر بلندی داشت از جیبش درمیآورد و نگاه زمان میکرد.
همه چیزش برایم جالب بود، هیچوقت ادای استادهای با کلاس را درنمیآورد.
با آن ساسبندی که از روی دوشش میآمد و بجای کمربند شلوارش را نگاه میداشت، دیگر دیدنیتر هم میشد.
از همه اینها جذابتر نوع درس دادنش بود. انگار با تاریخ و شخصیتهایش زندگی کرده بود.
رفته بود دانشگاه انگلیس و دیده بود منابع تاریخ ایران در آنجا ده برابر کتابخانه مرکزی ایران است و بسیار متعجب شده بود.
کلاسش در دانشگاه تهران یکی از شلوغترین کلاسها بود. دفتر کار استادیاش مثل سایر استادها در راهروی طبقه دوم نبود. رفته بود در انتهای کتابخانه دانشکده حقوق، یک میز گذاشته بود و آنجا را کرده بود دفتر کارش.
خیلی هم بد نمره بود! من که بعدها از شاگردان ممتاز دانشکده شدم، کمترین نمره در کارنامهام یعنی ۱۶ را ایشان داده بود! ولی از او دلخور نبودم. میگفت اگر همان چیزی که من در کلاس گفتم را بنویسید، که نمره ندارد!! شما باید یاد بگیرید متفاوت بنویسید. نظر خودتان را بنویسید.
و من که از رشته فنی آمده بودم رشته انسانی شاخ در میآوردم.
یک روز که شنید من رشته مهندسی مکانیک شریف را رها کرده و آمدهام علوم سیاسی بخوانم، نه برداشت و نهگذاشت، و گفت " رحیم تو دیوانهای!"
رنگ صورتم عوض شد. گفتم دکتر، تو فوق لیسانس شیمیات را گذاشتی، دکترای علوم سیاسی گرفتی، به من میگویی دیوانه!؟
بلافاصله گفت من پدرم ملّاک (صاحب مِلک و مُکنت) بوده، من از این رشته پول نمیخواهم در بیاورم.
من هم برای اینکه کم نیاورم گفتم؛
- استاد، پدر من چند ملاک زیر دستش بودهاند!
نمیدانم چرا باور کرد، بلافاصله گفت؛
- پس مشکلی نیست، فقط بدان اینجا نان ندارد!
یادم هست همان روز آمدم میدان انقلاب، اول کارگر جنوبی، خواستم سوار مینیبوسهای امیراباد بشوم بروم خوابگاه، دیدم همان دو تومان کرایهاش را ندارم. پیاده تمام مسیر را رفتم و به این خالیبندیام میخندیدم.
من از زیباکلام یاد گرفتم باید حرفهای "نو" زد، نه تکراری.
من از زیباکلام یاد گرفتم اندیشمند شدن ادا و اصول ندارد.
او به من یاد داد تاریخ را باید از نو خواند. هر چه قبلا نوشتهاند شاید دروغ باشد.
او به من فهماند عرصه علم، عرصه پول درآوردن نیست.
زیباکلام کلی از خاطرات زندان قبل از انقلابش را برایم گفته بود، و اینکه آنجا به چه شخصیتهایی آموزش زبان انگلیسی داده، شخصیتهایی که بعدها همه کاره شدند و با او غریبه!
زیباکلام به من همان موقعها گفت رشتههای انسانی و بخصوص علوم اجتماعی و سیاست، چقدر در ایران مظلومند، و چقدر تصمیمگیرندگان و مقامات، در این زمینهها بیسوادند.
و البته زیباکلام به من نگفته بود؛
زدن حرفهای جدید زندان هم دارد!
وابسته نبودن به قدرت محکومیت هم دارد.
او نگفته بود در بین آنها که هیچ سواد علمی ندارند، اظهارنظر کردن چه عواقبی دارد!
نگفت دیکتاتورها زندگی آدمها را تباه هم میکنند.
نگفت باید کلی کتاب بخوانی، کلی تحقیق کنی، کلی مقاله بنویسی، بعد یک قاضی کمسواد میآید و مینویسد "شما علیه نظام تبلیغ کردهای!" و تمام.
او حالا تجربه زندان جمهوری اسلامی را طی میکند، به جرم داشتن اندیشه.
هیچوقت نپرسیده بودم قبل از انقلاب هم به جرم اندیشیدن رفته بود زندان؟
حتما پس از آزادی حرفهای زیادی دارد.
ناگفتههایش را باید تکمیل کند.
چرا به این روز افتادیم؟
چرا به قرون وسطی برگشتیم!
چرا ملتی متمدن، مدیرانی چنین دارد؟
چرا این همه مردم خوشاندیشه
گرفتار عدهای بد اندیش و بدسیرت شدند!
و دوباره بگوید
"ما چگونه ما شدیم"
موضوعات مرتبط را
در اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #مذهبی
@Roshanfkrane
✍ دکتر #رحیم_قمیشی
سال ۱۳۷۰ تازه از دانشگاه صنعتی شریف انتقالی گرفته و رفته بودم دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
شانس من بود دکتر #صادق_زیباکلام، همان سال تازه از انگلیس، درسش که تمام شده بود، برگشته بود ایران و کلاسهای درسش شروع شده بودند.
خیلی با سایر استادها فرق میکرد. نمیتوانست یکجا بایستد.
طول و عرض کلاس را طی میکرد و درس میداد. صندلی را برمیگرداند و روی آن مینشست. ساعت قدیمیاش را که زنجیر بلندی داشت از جیبش درمیآورد و نگاه زمان میکرد.
همه چیزش برایم جالب بود، هیچوقت ادای استادهای با کلاس را درنمیآورد.
با آن ساسبندی که از روی دوشش میآمد و بجای کمربند شلوارش را نگاه میداشت، دیگر دیدنیتر هم میشد.
از همه اینها جذابتر نوع درس دادنش بود. انگار با تاریخ و شخصیتهایش زندگی کرده بود.
رفته بود دانشگاه انگلیس و دیده بود منابع تاریخ ایران در آنجا ده برابر کتابخانه مرکزی ایران است و بسیار متعجب شده بود.
کلاسش در دانشگاه تهران یکی از شلوغترین کلاسها بود. دفتر کار استادیاش مثل سایر استادها در راهروی طبقه دوم نبود. رفته بود در انتهای کتابخانه دانشکده حقوق، یک میز گذاشته بود و آنجا را کرده بود دفتر کارش.
خیلی هم بد نمره بود! من که بعدها از شاگردان ممتاز دانشکده شدم، کمترین نمره در کارنامهام یعنی ۱۶ را ایشان داده بود! ولی از او دلخور نبودم. میگفت اگر همان چیزی که من در کلاس گفتم را بنویسید، که نمره ندارد!! شما باید یاد بگیرید متفاوت بنویسید. نظر خودتان را بنویسید.
و من که از رشته فنی آمده بودم رشته انسانی شاخ در میآوردم.
یک روز که شنید من رشته مهندسی مکانیک شریف را رها کرده و آمدهام علوم سیاسی بخوانم، نه برداشت و نهگذاشت، و گفت " رحیم تو دیوانهای!"
رنگ صورتم عوض شد. گفتم دکتر، تو فوق لیسانس شیمیات را گذاشتی، دکترای علوم سیاسی گرفتی، به من میگویی دیوانه!؟
بلافاصله گفت من پدرم ملّاک (صاحب مِلک و مُکنت) بوده، من از این رشته پول نمیخواهم در بیاورم.
من هم برای اینکه کم نیاورم گفتم؛
- استاد، پدر من چند ملاک زیر دستش بودهاند!
نمیدانم چرا باور کرد، بلافاصله گفت؛
- پس مشکلی نیست، فقط بدان اینجا نان ندارد!
یادم هست همان روز آمدم میدان انقلاب، اول کارگر جنوبی، خواستم سوار مینیبوسهای امیراباد بشوم بروم خوابگاه، دیدم همان دو تومان کرایهاش را ندارم. پیاده تمام مسیر را رفتم و به این خالیبندیام میخندیدم.
من از زیباکلام یاد گرفتم باید حرفهای "نو" زد، نه تکراری.
من از زیباکلام یاد گرفتم اندیشمند شدن ادا و اصول ندارد.
او به من یاد داد تاریخ را باید از نو خواند. هر چه قبلا نوشتهاند شاید دروغ باشد.
او به من فهماند عرصه علم، عرصه پول درآوردن نیست.
زیباکلام کلی از خاطرات زندان قبل از انقلابش را برایم گفته بود، و اینکه آنجا به چه شخصیتهایی آموزش زبان انگلیسی داده، شخصیتهایی که بعدها همه کاره شدند و با او غریبه!
زیباکلام به من همان موقعها گفت رشتههای انسانی و بخصوص علوم اجتماعی و سیاست، چقدر در ایران مظلومند، و چقدر تصمیمگیرندگان و مقامات، در این زمینهها بیسوادند.
و البته زیباکلام به من نگفته بود؛
زدن حرفهای جدید زندان هم دارد!
وابسته نبودن به قدرت محکومیت هم دارد.
او نگفته بود در بین آنها که هیچ سواد علمی ندارند، اظهارنظر کردن چه عواقبی دارد!
نگفت دیکتاتورها زندگی آدمها را تباه هم میکنند.
نگفت باید کلی کتاب بخوانی، کلی تحقیق کنی، کلی مقاله بنویسی، بعد یک قاضی کمسواد میآید و مینویسد "شما علیه نظام تبلیغ کردهای!" و تمام.
او حالا تجربه زندان جمهوری اسلامی را طی میکند، به جرم داشتن اندیشه.
هیچوقت نپرسیده بودم قبل از انقلاب هم به جرم اندیشیدن رفته بود زندان؟
حتما پس از آزادی حرفهای زیادی دارد.
ناگفتههایش را باید تکمیل کند.
چرا به این روز افتادیم؟
چرا به قرون وسطی برگشتیم!
چرا ملتی متمدن، مدیرانی چنین دارد؟
چرا این همه مردم خوشاندیشه
گرفتار عدهای بد اندیش و بدسیرت شدند!
و دوباره بگوید
"ما چگونه ما شدیم"
موضوعات مرتبط را
در اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #مذهبی
@Roshanfkrane
Telegram
روشنفکران
نقدهای شجاعانه دکتر #صادق_زیباکلام
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#صادق_زیباکلام دوباره مجرم شناخته شد!
دادگاه رسیدگی به پروندههای سعدی، مدیرمسئول روزنامۀ جهان صنعت و صادق زیباکلام به اتهام انتشار مطالب خلاف واقع در شمارۀ ۲۸ آبان ۱۴۰۱ این روزنامه امروز برگزار شد و با اکثریت آراء این دو مجرم شناخته شدند
📌در بخشی از مطلب روزنامۀ جهان صنعت با تیتر «کیان را کی کشت؟» آمده که برخی از مأموران انتظامی برای اینکه دچار تردید نشوند و به مردم شلیک کنند، از مواد روانگردان استفاده میکنند.
📌قاضی از متهم پرسید منبع مطالب شما چه بوده که سعدی گفت:
روایتها و شنیدهها را جمعآوری و نظر آقای زیباکلام را در این مورد پرسیدیم.
📌او با اشاره به شغل و سوابق پدرش در فراجا، عذرخواهی و باتوجه با آرامش موجود در جامعه از دادگاه و اعضای هیئتمنصفه درخواست بخشش کرد
📌زیباکلام هم در دفاعیات خود گفت:
من در پاسخ به سوال خبرنگار جهان صنعت در مورد این شایعه گفتم: «من هم شنیدهام. چه جوابی غیر از این پاسخ میتوانستم بدهم؟ من نباید محاکمه شوم. صداوسیمای حکومتی بابت جلوگیرینکردن از شایعات باید محاکمه شود.
اعضای هیئتمنصفه پس از شنیدن دفاعیات، زیباکلام و سعدی را با اکثریت آرا مجرم شناختند و مستحق تخفیف ندانستند! / عبدی مدیا
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
دادگاه رسیدگی به پروندههای سعدی، مدیرمسئول روزنامۀ جهان صنعت و صادق زیباکلام به اتهام انتشار مطالب خلاف واقع در شمارۀ ۲۸ آبان ۱۴۰۱ این روزنامه امروز برگزار شد و با اکثریت آراء این دو مجرم شناخته شدند
📌در بخشی از مطلب روزنامۀ جهان صنعت با تیتر «کیان را کی کشت؟» آمده که برخی از مأموران انتظامی برای اینکه دچار تردید نشوند و به مردم شلیک کنند، از مواد روانگردان استفاده میکنند.
📌قاضی از متهم پرسید منبع مطالب شما چه بوده که سعدی گفت:
روایتها و شنیدهها را جمعآوری و نظر آقای زیباکلام را در این مورد پرسیدیم.
📌او با اشاره به شغل و سوابق پدرش در فراجا، عذرخواهی و باتوجه با آرامش موجود در جامعه از دادگاه و اعضای هیئتمنصفه درخواست بخشش کرد
📌زیباکلام هم در دفاعیات خود گفت:
من در پاسخ به سوال خبرنگار جهان صنعت در مورد این شایعه گفتم: «من هم شنیدهام. چه جوابی غیر از این پاسخ میتوانستم بدهم؟ من نباید محاکمه شوم. صداوسیمای حکومتی بابت جلوگیرینکردن از شایعات باید محاکمه شود.
اعضای هیئتمنصفه پس از شنیدن دفاعیات، زیباکلام و سعدی را با اکثریت آرا مجرم شناختند و مستحق تخفیف ندانستند! / عبدی مدیا
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
دنیا دمدمی است، دو روز دیگر ماها خاک میشویم. چرا سر حرفهای پوچ وقتمان را تلف بکنیم؟
چیزی که میماند همان خوشی است، وقت را باید غنیمت شمرد. باقیش پوچ است و بعد افسوس دارد!
صورتکها
#صادق_هدایت
#اندیشه
@Roshanfkrane
چیزی که میماند همان خوشی است، وقت را باید غنیمت شمرد. باقیش پوچ است و بعد افسوس دارد!
صورتکها
#صادق_هدایت
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍️آقای رئیس جمهور باور کنید اهمیت مبارزه با «گفتمان خشونت»، کمتر از حل «بحران هستهای» نیست.| ۴ مرداد ۱۴۰۳
🔺زبان خشونت را محکوم کنیم.
🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج گفتمان خشونت در فرهنگ سیاسیمان است که معالاسف بصورت امری رایج و متداول درآمده. مشکل نفس رواج ادبیات خشن بعنوان ادبیات انقلابی و پیشرو علیه مخالفین و هرکس که مثل ما نمیاندیشد است. رواج ادبیات آکنده از خشونت فقط به جریانات انقلابی داخل کشور محدود نمیشود. در میان اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور هم مع الاسف این پدیده کاملا رواج یافته. ادبیاتی همچون کوبیدن مشت محکم بر سر یا در دهان مخالفین؛ شعار مرگ و نیستی و نابودی مخالفین را سر دادن؛ لگد مال کردن و به آتش کشیدن پرچم کشورهای مخالف؛ بیاحترامی، توهین، هتاکی و فحاشی نسبت به کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند؛ آنان را مثل آب خوردن متهم به مزدوری ، وابستگی، تجزیه طلبی و خیانت نمودن، بخشهای دیگر ادبیات سیاسی ما را تشکیل میدهند.
🔹انقلابیون داخل کشور خود را یک سر و گردن از دیگران شایستهتر دانسته و در نتیجه خود را محق میدانند که دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. در خارج از کشور هم کمتر چهره و شخصیت اپوزیسیون و تحلیلگران رسانه ای را میتوان سراغ گرفت که تحلیلها و گفتمانشان در قبال مخالفین آکنده از توهین، ناسزا و انواع و اقسام اتهامات مزدوری، وابستگی، خیانت ،سرسپردگی و امثالهم نباشد. با این تفاوت که داخلیها در هیبت و شکل و شمایل انقلابی ظاهر میشوند و سودای تهذیب فرهنگ و تمدن فاسد غرب را دارند و همتایان آنان که در غرب زندگی میکنند فکل کرواتی، تحصیلکرده ومدعی برقراری دمکراسی در ایران آینده هستند.
🔹این هم حکایتی است که معلوم نیست گفتمان ناسزا، خشونت، توهین، بیحرمتی و نداشتن کمترین تحمل مخالف امروز، چگونه قرار است منجر به دمکراسی فردا شود؟
🔹جناب پزشکیان، مصیبت های عدیده ای پیش روی دارید. از گرانی و کمبود آب و برق و سیاست خارجی ایدئولوژی – محور بجای منافع ملی – محور گرفته تا ناامیدی جوانان، سر خوردگی تحصیلکردها ، بیاعتمادی مردم به ماشین دولت و سقوط سرمایه اجتماعی مسئولین. جسارتا پیشنهاد میکنم تا میتوانید مصیبتها را صادقانه با مردم در میان بگذارید و درعین حال از بکار بردن زبان انقلابی و رادیکال خشونت، پرهیز نمایید.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #تربیتی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔺زبان خشونت را محکوم کنیم.
🔹جناب پزشکیان عزیز، بحث بر سر آن نیست که مراد و مقصود جنابعالی در بکار بردن لفظ "کوبیدن مشت محکم" بر دهان چه کسانی بوده؟ بحث بر سر رواج گفتمان خشونت در فرهنگ سیاسیمان است که معالاسف بصورت امری رایج و متداول درآمده. مشکل نفس رواج ادبیات خشن بعنوان ادبیات انقلابی و پیشرو علیه مخالفین و هرکس که مثل ما نمیاندیشد است. رواج ادبیات آکنده از خشونت فقط به جریانات انقلابی داخل کشور محدود نمیشود. در میان اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور هم مع الاسف این پدیده کاملا رواج یافته. ادبیاتی همچون کوبیدن مشت محکم بر سر یا در دهان مخالفین؛ شعار مرگ و نیستی و نابودی مخالفین را سر دادن؛ لگد مال کردن و به آتش کشیدن پرچم کشورهای مخالف؛ بیاحترامی، توهین، هتاکی و فحاشی نسبت به کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند؛ آنان را مثل آب خوردن متهم به مزدوری ، وابستگی، تجزیه طلبی و خیانت نمودن، بخشهای دیگر ادبیات سیاسی ما را تشکیل میدهند.
🔹انقلابیون داخل کشور خود را یک سر و گردن از دیگران شایستهتر دانسته و در نتیجه خود را محق میدانند که دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. در خارج از کشور هم کمتر چهره و شخصیت اپوزیسیون و تحلیلگران رسانه ای را میتوان سراغ گرفت که تحلیلها و گفتمانشان در قبال مخالفین آکنده از توهین، ناسزا و انواع و اقسام اتهامات مزدوری، وابستگی، خیانت ،سرسپردگی و امثالهم نباشد. با این تفاوت که داخلیها در هیبت و شکل و شمایل انقلابی ظاهر میشوند و سودای تهذیب فرهنگ و تمدن فاسد غرب را دارند و همتایان آنان که در غرب زندگی میکنند فکل کرواتی، تحصیلکرده ومدعی برقراری دمکراسی در ایران آینده هستند.
🔹این هم حکایتی است که معلوم نیست گفتمان ناسزا، خشونت، توهین، بیحرمتی و نداشتن کمترین تحمل مخالف امروز، چگونه قرار است منجر به دمکراسی فردا شود؟
🔹جناب پزشکیان، مصیبت های عدیده ای پیش روی دارید. از گرانی و کمبود آب و برق و سیاست خارجی ایدئولوژی – محور بجای منافع ملی – محور گرفته تا ناامیدی جوانان، سر خوردگی تحصیلکردها ، بیاعتمادی مردم به ماشین دولت و سقوط سرمایه اجتماعی مسئولین. جسارتا پیشنهاد میکنم تا میتوانید مصیبتها را صادقانه با مردم در میان بگذارید و درعین حال از بکار بردن زبان انقلابی و رادیکال خشونت، پرهیز نمایید.
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #تربیتی #سیاسی
@Roshanfkrane