دوستان عزیز✋
بزودی فصل میوه های هسته دار میرسد. مثل هلو، آلو، زرآلو، گیلاس و آلبالو..
در خواستم این است که هسته این میوه ها را دور نریزید بلکه بشورید و خشک کنید و آنها را در یک دستمال نگه دارید و توی ماشین تان بگذارید.
هر وقت که به پیک نیک و سفر میروید، این دانه ها را در دل طبیعت خالی کنید. اگر با این عمل ساده و راحت بتوانیم کمک کنیم به ایجاد فقط یک درخت، ما مٱموریت مان را انجام دادیم. تبدیل کردن این دنیا به جایی سر سبز یک موفقیت خواهد بود.
دولت تایلند در این سالهای اخیر در بین شهروندانش، این عملیات را بدین فرم هدایت کرده و موفقیت زیادی کسب نموده. شمار درختان میوه در طبیعت بدین صورت افزایش یافته، مخصوصا در مناطق شمالی تایلند، مالزیاییها هم در این ابتکار عمل به تایلندیها پیوسته اند.
ایجاد و تکثیر درخت در طبیعت با این روش ساده اما مؤثر حمایت به نسل آینده است.
لطفا پخش کنید.
محمد رضائیان همسیزانی و دوستدار محیط زیست
#ارسالی
#طبیعت
@Roshanfkrane
بزودی فصل میوه های هسته دار میرسد. مثل هلو، آلو، زرآلو، گیلاس و آلبالو..
در خواستم این است که هسته این میوه ها را دور نریزید بلکه بشورید و خشک کنید و آنها را در یک دستمال نگه دارید و توی ماشین تان بگذارید.
هر وقت که به پیک نیک و سفر میروید، این دانه ها را در دل طبیعت خالی کنید. اگر با این عمل ساده و راحت بتوانیم کمک کنیم به ایجاد فقط یک درخت، ما مٱموریت مان را انجام دادیم. تبدیل کردن این دنیا به جایی سر سبز یک موفقیت خواهد بود.
دولت تایلند در این سالهای اخیر در بین شهروندانش، این عملیات را بدین فرم هدایت کرده و موفقیت زیادی کسب نموده. شمار درختان میوه در طبیعت بدین صورت افزایش یافته، مخصوصا در مناطق شمالی تایلند، مالزیاییها هم در این ابتکار عمل به تایلندیها پیوسته اند.
ایجاد و تکثیر درخت در طبیعت با این روش ساده اما مؤثر حمایت به نسل آینده است.
لطفا پخش کنید.
محمد رضائیان همسیزانی و دوستدار محیط زیست
#ارسالی
#طبیعت
@Roshanfkrane
درد دل یک جانباز
قابل توجه👇
⚠️مسولین بنیاد جانبازان وایثارگران
#رنج_نامه
سخنی با خود و خدایم
اینجانب فرداد گفتاری سیاهورودی
آری پروردگارم درسال 1368 برای انجام خدمت مقدس سربازی درمنطقه کردستان مصدوم شدم و دوباردر بیمارستان فجرمریوان بعلت بیماری ریوی و تنفسی و درد شدید هردو چشم که حتی یک متری خود را تار و انسان را نمیتونستم ببینم و تشخیص دهم و بمدت پنجاه روز مرخصی استعلاجی بودم ووزن هشتاد کیلویی من چهل و پنج کیلو شده بود و بعد از خدمت چندین مرحله با همین بیماریها دربیمارستانها بستری شدم و حتی قرنیه چشم راستم را ازدست دادم و الان مدت 29 سال هست که هرروز دارو آنتی بیوتیک و دارو چشم استفاده و اگریک روز مصرف نکنم باید بیمارستان بستری شوم و به کمسیون پزشکی رفتم تائید نکردند‼️ !!! آیا این حق شهروندی است و شاهدان عینی و ملاقات کننده همرزم هم داشتم ودرحال حاضرپزشکان معتمد بیماریم را تائیدکردنند‼️
به قول فریدون مشیری :
این دردجانگداز زمن روی برنتافت
وین رنج دلنواز ز من دست برنداشت
حال من مانده ام ، چهاردیواری منزل و باقی داروهای متنوعه روزانه !
که تمام شدنی نیستند !؟
تا بتوانم حداقل سرپای بمانم .
درپایان سخنم با متولیانی هست که حقم را به من ندادند و روز قیامت یقه شون را میگیرم و همین بیماری را برای فرزندانشان طلب میکنم که بدانند دردو رنج چیست ....!!!
____________
⚠️نوشته های بالا وعکسهای پایین درد دل یک جانباز فراموش شده هشت سال دفاع مقدس در بهبوهه اختلاسها وژن های خوب وکم توجهی مسولان به امورات مردم ,هست...
شخصی مثل خیلی از فراموش شدگان جنگ تحمیلی که خواسته یا ناخواسته ,نخواستند از امتیازات جنگ استفاده کنند,چون دفاع از خاک پاک وطن را جز وظیفه چیز دیگری ندیدند؛اما این عزیز درشرایط بسیار سخت وبا اثرات مخرب شیمیایی با مدارک مستدل ومحکم ,مورد بی مهری ارگانهای مربوطه جهت تایید جانبازی قرار گرفته وبااینکه از همرزمان دوران جانبازی تا بیمارستان تحت درمان بعنوان مجروح جنگی وتا تایید بهترین متخصصان مربوطه را در پرونده وحاضر دارد,اما با لجبازی عده ای خاص نمیتواند قسمتی کوچک از انچه حقش میباشدرا احیا کند وبا از دست دادن یک چشم وبیشتراز نیمی از ریه های خود ,در ریزترین امورات زندگی هم به مشکل برخورده است..
بیایید تا دیرنشده وخدای نکرده با مجالس تذفین وتشیع وختم این عزیز بعنوان جانباز دفاع مقدس بی حق وحقوق عکس یادگاری برای سفت کردن مسولیتهای پراز ریاء خود نگرفتیم ,تا هستند کاری بکنیم.
این همشهری فومنی ما دست یاری بسوی مسولان ذی ربط دراز نموده تا مشکلش حل گردد وبعنوان جانباز دفاع مقدس تایید وقسمتی کوچکی از همه درد والام خودرا کم نماید.
منتظر تماس وپاسخ مسولان امر هستیم. 09113301259
#ارسالی
#اجتماعی
#جنگ
@Roshanfkrane
قابل توجه👇
⚠️مسولین بنیاد جانبازان وایثارگران
#رنج_نامه
سخنی با خود و خدایم
اینجانب فرداد گفتاری سیاهورودی
آری پروردگارم درسال 1368 برای انجام خدمت مقدس سربازی درمنطقه کردستان مصدوم شدم و دوباردر بیمارستان فجرمریوان بعلت بیماری ریوی و تنفسی و درد شدید هردو چشم که حتی یک متری خود را تار و انسان را نمیتونستم ببینم و تشخیص دهم و بمدت پنجاه روز مرخصی استعلاجی بودم ووزن هشتاد کیلویی من چهل و پنج کیلو شده بود و بعد از خدمت چندین مرحله با همین بیماریها دربیمارستانها بستری شدم و حتی قرنیه چشم راستم را ازدست دادم و الان مدت 29 سال هست که هرروز دارو آنتی بیوتیک و دارو چشم استفاده و اگریک روز مصرف نکنم باید بیمارستان بستری شوم و به کمسیون پزشکی رفتم تائید نکردند‼️ !!! آیا این حق شهروندی است و شاهدان عینی و ملاقات کننده همرزم هم داشتم ودرحال حاضرپزشکان معتمد بیماریم را تائیدکردنند‼️
به قول فریدون مشیری :
این دردجانگداز زمن روی برنتافت
وین رنج دلنواز ز من دست برنداشت
حال من مانده ام ، چهاردیواری منزل و باقی داروهای متنوعه روزانه !
که تمام شدنی نیستند !؟
تا بتوانم حداقل سرپای بمانم .
درپایان سخنم با متولیانی هست که حقم را به من ندادند و روز قیامت یقه شون را میگیرم و همین بیماری را برای فرزندانشان طلب میکنم که بدانند دردو رنج چیست ....!!!
____________
⚠️نوشته های بالا وعکسهای پایین درد دل یک جانباز فراموش شده هشت سال دفاع مقدس در بهبوهه اختلاسها وژن های خوب وکم توجهی مسولان به امورات مردم ,هست...
شخصی مثل خیلی از فراموش شدگان جنگ تحمیلی که خواسته یا ناخواسته ,نخواستند از امتیازات جنگ استفاده کنند,چون دفاع از خاک پاک وطن را جز وظیفه چیز دیگری ندیدند؛اما این عزیز درشرایط بسیار سخت وبا اثرات مخرب شیمیایی با مدارک مستدل ومحکم ,مورد بی مهری ارگانهای مربوطه جهت تایید جانبازی قرار گرفته وبااینکه از همرزمان دوران جانبازی تا بیمارستان تحت درمان بعنوان مجروح جنگی وتا تایید بهترین متخصصان مربوطه را در پرونده وحاضر دارد,اما با لجبازی عده ای خاص نمیتواند قسمتی کوچک از انچه حقش میباشدرا احیا کند وبا از دست دادن یک چشم وبیشتراز نیمی از ریه های خود ,در ریزترین امورات زندگی هم به مشکل برخورده است..
بیایید تا دیرنشده وخدای نکرده با مجالس تذفین وتشیع وختم این عزیز بعنوان جانباز دفاع مقدس بی حق وحقوق عکس یادگاری برای سفت کردن مسولیتهای پراز ریاء خود نگرفتیم ,تا هستند کاری بکنیم.
این همشهری فومنی ما دست یاری بسوی مسولان ذی ربط دراز نموده تا مشکلش حل گردد وبعنوان جانباز دفاع مقدس تایید وقسمتی کوچکی از همه درد والام خودرا کم نماید.
منتظر تماس وپاسخ مسولان امر هستیم. 09113301259
#ارسالی
#اجتماعی
#جنگ
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمله تند وزیر کشور به مهران مدیری عذر خوای کافی نیست با او باید برخورد شود
+مهران مدیری عملکرد مسئولین رو در برابر سیل در برنامه چندشب پیش مورد انتقاد قرار داده بود
پ ن:
وزیر محترم ی تیربار بیارید وسط شهر همه رو بکشید
ملت ناراضی چه معنی داره !
قابل بخشش نیستند این مردم شما حق داری
مزاحم استراحت و تفریح شما میشن...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
+مهران مدیری عملکرد مسئولین رو در برابر سیل در برنامه چندشب پیش مورد انتقاد قرار داده بود
پ ن:
وزیر محترم ی تیربار بیارید وسط شهر همه رو بکشید
ملت ناراضی چه معنی داره !
قابل بخشش نیستند این مردم شما حق داری
مزاحم استراحت و تفریح شما میشن...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که در شبکه های اجتماعی پر بیننده شده
اين فيلم مثل يك پتك روي سرم خورد
بگذاريد در مورد شاه سابق ايران مصاحبه ايي باور نكردني را ببينيم
اين مصاحبه 1 ماه پيش در تلويزيون آمريكا پخش شد
#محمدرضاشاه با استرس چه گفت؟!
نتیجه گیری مجری #جالب است
با زیرنویس پارسی!
@Roshanfkrane
اين فيلم مثل يك پتك روي سرم خورد
بگذاريد در مورد شاه سابق ايران مصاحبه ايي باور نكردني را ببينيم
اين مصاحبه 1 ماه پيش در تلويزيون آمريكا پخش شد
#محمدرضاشاه با استرس چه گفت؟!
نتیجه گیری مجری #جالب است
با زیرنویس پارسی!
@Roshanfkrane
_175
همچنین باید از انسان مداری رنسانس سخن گفت، چون اکنون، پس از دوران طویل تاریکی که طی آن تمام جنبه های حیات از خلال انوار الهی نگریسته
می شد، بار دیگر همه چیز گرد انسان دور می زد. شعار زمان و بازگشت به مبدأ بود، و مقصود از آن بیش و پیش از هر چیز انسان مداری دوران باستان.
کند و کاو پیکره ها و طومارهای قدیمی سرگرمی عمومی زمان بود، آموختن زبان یونانی نیز میان مردم متداول شد. انسان مداری یونان هدف آموزشی هم داشت. تحصیلات و علوم انسانی - آموزش و پرورش کلاسیک به شمار می رفت و صفات انسانی را می پروراند. میگفتند د اسب زاده می شود، ولی آدم زاده نمی شود - پرورش می یابد
یعنی برای آدم شدن باید تعلیم دید؟»
بله، منظور همین بود. ولی پیش از آن که از نزدیکتر به اندیشه های انسان مداری رنسانس بپردازیم، بایست اندکی درباره پیشینه سیاسی و فرهنگی رنسانس بگوییم.»
آلبرتو از روی کاناپه برخاست و در گوشه و کنار اتاق به راه افتاد. پس از مدتی ایستاد و ابزار عتیقه ای را بالای قفسه ها نشان داد.
پرسید: «این چیست؟» قیافه اش به قطب نما می خورد.»
کاملا درست.» سپس به اسلحه کهنهای آویخته بر دیوار بالای کاناپه اشاره کرد.
و این؟» «تفنگی قدیمی.»
دقيقة . و این؟» آلبرتو کتابی بزرگ از یکی از قفسه ها در آورد.
کتابی قدیمی.» اگر بخواهیم صد در صد دقیق باشیم، این اینکونابلوم" نام دارد.» «اینکونابلوم؟» که در واقع، «گهواره معنا می دهد.
#قسمت_175
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
همچنین باید از انسان مداری رنسانس سخن گفت، چون اکنون، پس از دوران طویل تاریکی که طی آن تمام جنبه های حیات از خلال انوار الهی نگریسته
می شد، بار دیگر همه چیز گرد انسان دور می زد. شعار زمان و بازگشت به مبدأ بود، و مقصود از آن بیش و پیش از هر چیز انسان مداری دوران باستان.
کند و کاو پیکره ها و طومارهای قدیمی سرگرمی عمومی زمان بود، آموختن زبان یونانی نیز میان مردم متداول شد. انسان مداری یونان هدف آموزشی هم داشت. تحصیلات و علوم انسانی - آموزش و پرورش کلاسیک به شمار می رفت و صفات انسانی را می پروراند. میگفتند د اسب زاده می شود، ولی آدم زاده نمی شود - پرورش می یابد
یعنی برای آدم شدن باید تعلیم دید؟»
بله، منظور همین بود. ولی پیش از آن که از نزدیکتر به اندیشه های انسان مداری رنسانس بپردازیم، بایست اندکی درباره پیشینه سیاسی و فرهنگی رنسانس بگوییم.»
آلبرتو از روی کاناپه برخاست و در گوشه و کنار اتاق به راه افتاد. پس از مدتی ایستاد و ابزار عتیقه ای را بالای قفسه ها نشان داد.
پرسید: «این چیست؟» قیافه اش به قطب نما می خورد.»
کاملا درست.» سپس به اسلحه کهنهای آویخته بر دیوار بالای کاناپه اشاره کرد.
و این؟» «تفنگی قدیمی.»
دقيقة . و این؟» آلبرتو کتابی بزرگ از یکی از قفسه ها در آورد.
کتابی قدیمی.» اگر بخواهیم صد در صد دقیق باشیم، این اینکونابلوم" نام دارد.» «اینکونابلوم؟» که در واقع، «گهواره معنا می دهد.
#قسمت_175
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
_176
این کتاب واقعا این قدر عمر دارد؟»
«بله، این قدر عمر دارد. و این سه کشف تازه - قطب نما، سلاح گرم، و ماشین چاپ. لازمه اصلی پیدایش دوران تازه بود که آن را رنسانس می خوانیم.»
این را باید کمی روشنتر توضیح دهید.»
قطب نما کار دریانوردی را آسان کرد. به سخن دیگر، مبنای سفرهای بزرگ اکتشافی بود. همین حالت را، به تعبیری، سلاح گرم داشت. سلاحهای جدید به اروپاییان در مقابله با فرهنگ امریکایی و آسیایی برتری نظامی داد، هر چند سلاح گرم در خود اروپا هم عامل مهمی به شمار می رفت. صنعت چاپ نقش پراهمیتی در گسترش اندیشه های انسانی تازه رنسانس بازی کرد. فن چاپ، مسلما، از جمله عواملی بود که کلیسا را واداشت موضع پیشین خود را رها کند و ترویج دانش را دیگر منحصر به خود نداند. اختراعات و ابزارهای نو به سرعت یکی پس از دیگری پدید آمد. دوربين نجومی (تلسکوپ)، برای نمونه، دستگاهی نوظهور بود، که مبانی ستاره شناسی را به کلی به هم ریخت.»
و بالاخره موشک و کاوشهای فضایی آمد.»
«خیلی داری تند می روی. ولی می توان گفت فرایندی که در رنسانس شروع شد سرانجام بشر را به ماه رساند یا به هیروشیما و چرنوبیل. در هر حال، تحولات در جبهه فرهنگی و اقتصادی آغازگر همه اینها بود. یک عامل مهم گذر از اقتصاد معیشتی به اقتصاد مالی بود. در اواخر قرون وسطا، شهرها توسعه یافته بود و خرید و فروش سودبخش و داد و ستد پررونق کالاهای تازه، همراه با اقتصاد مالی و بانکداری در شهرها دیده می شد. طبقه متوسطی به وجود آمد که در مورد نیازهای اساسی زندگی تا اندازهای آزادی عمل داشت. لوازم ضروری را حال می شد با پول خرید. این اوضاع پشتکار، قدرت تخیل، و ابتکار مردم را پاداش می بخشید. از فرد انتظارات جدید می رفت.»
خیلی بی شباهت نیست به رشد شهرهای یونان دو هزار سال پیش از آن.»
#قسمت_176
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
این کتاب واقعا این قدر عمر دارد؟»
«بله، این قدر عمر دارد. و این سه کشف تازه - قطب نما، سلاح گرم، و ماشین چاپ. لازمه اصلی پیدایش دوران تازه بود که آن را رنسانس می خوانیم.»
این را باید کمی روشنتر توضیح دهید.»
قطب نما کار دریانوردی را آسان کرد. به سخن دیگر، مبنای سفرهای بزرگ اکتشافی بود. همین حالت را، به تعبیری، سلاح گرم داشت. سلاحهای جدید به اروپاییان در مقابله با فرهنگ امریکایی و آسیایی برتری نظامی داد، هر چند سلاح گرم در خود اروپا هم عامل مهمی به شمار می رفت. صنعت چاپ نقش پراهمیتی در گسترش اندیشه های انسانی تازه رنسانس بازی کرد. فن چاپ، مسلما، از جمله عواملی بود که کلیسا را واداشت موضع پیشین خود را رها کند و ترویج دانش را دیگر منحصر به خود نداند. اختراعات و ابزارهای نو به سرعت یکی پس از دیگری پدید آمد. دوربين نجومی (تلسکوپ)، برای نمونه، دستگاهی نوظهور بود، که مبانی ستاره شناسی را به کلی به هم ریخت.»
و بالاخره موشک و کاوشهای فضایی آمد.»
«خیلی داری تند می روی. ولی می توان گفت فرایندی که در رنسانس شروع شد سرانجام بشر را به ماه رساند یا به هیروشیما و چرنوبیل. در هر حال، تحولات در جبهه فرهنگی و اقتصادی آغازگر همه اینها بود. یک عامل مهم گذر از اقتصاد معیشتی به اقتصاد مالی بود. در اواخر قرون وسطا، شهرها توسعه یافته بود و خرید و فروش سودبخش و داد و ستد پررونق کالاهای تازه، همراه با اقتصاد مالی و بانکداری در شهرها دیده می شد. طبقه متوسطی به وجود آمد که در مورد نیازهای اساسی زندگی تا اندازهای آزادی عمل داشت. لوازم ضروری را حال می شد با پول خرید. این اوضاع پشتکار، قدرت تخیل، و ابتکار مردم را پاداش می بخشید. از فرد انتظارات جدید می رفت.»
خیلی بی شباهت نیست به رشد شهرهای یونان دو هزار سال پیش از آن.»
#قسمت_176
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همزمان با بالا گرفتن نارضایتیها در میان #سیلزدگان در #ایران از نحوه کمک رسانیها سازمان هواشناسی از بارندگیهای تازه در روزهای آینده خبر داده است. بارندگیهایی که ابتدا غرب و جنوب غرب را فرا میگیرد و سپس در شمال شرق ایران ادامه خواهد داشت. فیروزه اکبریان گزارش میدهد
#حوادث
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#حوادث
#اجتماعی
@Roshanfkrane
یاد من باشد
امروز دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم
به هوا، آب، زمین
مهربان باشم
با مردم شهر
و فراموش کنم
هر چه گذشت ...!
سلام دوستان همیشگی صبحتون بخیر
اولین روز هفته تون عالی و شاد
@Roshanfkrane
امروز دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم
به هوا، آب، زمین
مهربان باشم
با مردم شهر
و فراموش کنم
هر چه گذشت ...!
سلام دوستان همیشگی صبحتون بخیر
اولین روز هفته تون عالی و شاد
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزگارت بر مراد
روزهایت شادِ شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند
سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاکِ پاک
صبح بخیر 🌸🌸
@Roshanfkrane
روزهایت شادِ شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند
سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاکِ پاک
صبح بخیر 🌸🌸
@Roshanfkrane
🌧سامانه بارشی در نیمه غربی کشور و بخشهایی از مرکز،شرق و شمال شرق فعال میباشد و سبب رگبار باران گاهی رعد و برق و وزش باد میشود.
🌧شدت بارش در غرب چهارمحال و بختیاری،کهگیلویه و بویراحمد،شمال بوشهر،شمال و شمال شرق خوزستان،لرستان،شرق کردستان،کرمانشاه،ایلام،آذربایجان شرقی،همدان،شمال زنجان و قزوین میباشد.
🌦آسمان تهران امروز نیمه ابری در بعد از ظهر ابری و رگبار باران و وزش باد شدید پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
🌧شدت بارش در غرب چهارمحال و بختیاری،کهگیلویه و بویراحمد،شمال بوشهر،شمال و شمال شرق خوزستان،لرستان،شرق کردستان،کرمانشاه،ایلام،آذربایجان شرقی،همدان،شمال زنجان و قزوین میباشد.
🌦آسمان تهران امروز نیمه ابری در بعد از ظهر ابری و رگبار باران و وزش باد شدید پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
بچه که بودیم باباهایمان همه پیکان داشتند یا هیلمن
خانه هایمان یکی یک خط تلفن ثابت داشت ، تازه اگر داشت .
تلویزیونها هنوز بزرگ نشده بودند و مسابقه اینچ بیشتر ، راه نیفتاده بود
تردمیل و جکوزی و ساید بای ساید و سولاردوم و امثالهم هنوز متولد نشده بودند نه اینکه اینها بد باشند ها ، نه رفاه همیشه خوب است ولی اینطوری کم کم فاصله ها زیاد شد خیلی ، از متر و کیلومتر گذشت ، سال نوری شد
حالا هی کار میکنیم هی پول می دهیم تفاوت می خریم ، نه با هدف رفاه ، در واقع فاصله می خریم ، مسابقه می دهیم .
قدیم زندگی یک پیاده رَوی مفرح جمعی بود ، حالا اما ده هزار متر با مانع است.
بدو رفیق بدو ...
@Roshanfkrane
خانه هایمان یکی یک خط تلفن ثابت داشت ، تازه اگر داشت .
تلویزیونها هنوز بزرگ نشده بودند و مسابقه اینچ بیشتر ، راه نیفتاده بود
تردمیل و جکوزی و ساید بای ساید و سولاردوم و امثالهم هنوز متولد نشده بودند نه اینکه اینها بد باشند ها ، نه رفاه همیشه خوب است ولی اینطوری کم کم فاصله ها زیاد شد خیلی ، از متر و کیلومتر گذشت ، سال نوری شد
حالا هی کار میکنیم هی پول می دهیم تفاوت می خریم ، نه با هدف رفاه ، در واقع فاصله می خریم ، مسابقه می دهیم .
قدیم زندگی یک پیاده رَوی مفرح جمعی بود ، حالا اما ده هزار متر با مانع است.
بدو رفیق بدو ...
@Roshanfkrane
#تلنگر
رابطه بلایای طبیعی با دمکراسی
دولتها برای این تشکیل میشوند تا مردم یک کشور بتوانند با دو ابزار اصلی: #سازماندهی_عوامل و نیز با #بینش_علمی، شرایط و مخاطرات احتمالی سرزمین خود را تشخیص داده و به نحو صحیح و علمی اداره و مدیریت کنند. و این چگونگی است که کیفیت و سطوح زندگی را در بین کشورهای مختلف، تعیین کرده و رقم میزند. بر این اساس، کارکنان هر دولتی در جهان، مطابق بینش دمکراسی محور، کارمندان همان خلق تلقی میشوند.
مردم با به کارگیری و انتخاب این اشخاص در پروسهای دمکراتیک، مشخص میکنند که چه کسی یا کدام حزب و اندیشههای، بیشترین تناسب را با آمال و مطالبات ملی و منافع آنان میتواند برقرار کند. در این صورت، زمانی هم که به این نتیجه برسند که افراد انتخاب شده، دیگر توانایی لازم را ندارند و یا اینکه دیگر نمیتوانند مطالبات آنان را تامین کنند، به راحتی و بدون هرگونه درگیری یا هزینه اجتماعی، آنان را با جانشینان دیگری، تعویض میکنند. یا حداقل با "حق عکسالعمل نشان دادن"، آنان را با سلسله اعتراضات خود مجبور میکنند تا: مواظب باشند!
نمونه آن، تظاهرات جلیقه زردها بود که با افزایش تنها چند سنت در قیمت بنزین، اتفاق افتاد و دولت فرانسه را مجبور به عقبنشینی کرد. (به رغم رویه مرسوم در برخی از کشورهای آفریقایی که همه را به گلوله میبستند.)
نمونه دیگر، انتخابات اخیر شهرداریها در ترکیه بود. مردم وقتی به این نتیجه رسیدند که دیگر دولت آقپارتیا نمیتواند در موضوعات اقتصادی خوب جواب دهد،(چه تشخیص درستی داشته باشند و چه اشتباه) نمایندگان حزب دیگری را به عنوان شهردار به میدان آوردند. نتیجه، تلنگری بود که مردم ترکیه، نقش اجتماعی و قوام تعیینکنندگی خود را برای جهانیان به نمایش گذاشتند. ملت آنان نشان داد که حاکم اصلی نه یک حزب یا دولت، بلکه فقط خود مردم ترکیه هستند.
اما در برخی از کشورهای آفریقایی که توضیح آن رفت، حاکمان چنین تصور میکنند که زمینها و معادن و کلیه امکانات موجود در یک کشور و حتی شهروندان آن هم به صورت مادامالعمر، مایملک اجدادیشان هستند! چه در آن کشورها اختلاس باشد و چه نباشد.
چرا در کشورهای دمکراتیک خسارات بلایای طبیعی به حداقل و در کشورهای توسعه نیافته اجتماعی و سیاسی به حداکثر میرسد؟ دلیل آن، رابطه مستقیمی است که در پذیرش و یا نپذیرفتن: "کارمند بودن دولتیان توسط مردم" نهفته.
مردم، با "حق تعیین کنندگی" خود، فرق لایق و بیلیاقت را تشخیص میدهند و بیکفایتان را کنار میگذارند تا اشخاصی که دارای توانایی و دیدگاههای مترقی هستند، مدیریت واحدهای کشوری را در اختیار بگیرند. بر اساس این دیدگاه، معیار "کفایت" تنها خود مردم هستند نه چیزی بیشتر؛ چون "حق تعیین سرنوشت" خودشان است. مفهوم استقلال واقعی هم در همین شرایط مدنی نهفته است. اگر خلقی نتواند چگونگی وضعیتاش را مشخص و انتخاب کند، چه فرقی با سرنوشت کشورهای مستعمره قرون ۱۸ و ۱۹ خواهد داشت؟! فرضا هم آن کشور، پرچم و سرود ملی و رئیس جمهور مستقلی هم داشته باشد!
تا زمانی که چنین بینش اجتماعی در یک کشور برقرار نباشد، و تا موقعی که مردم حس مالکیتی بر کشور و مدیران خود نداشته باشند، همین آش است و همین کاسه! پس در هر شرایطی، "توسعه اجتماعی" و "حق تعیین سرنوشت"، لازمه کیفیت مناسب مدیریت و بالطبع، کاهش صدمات ناشی از بلایای طبیعی، یا مصنوعی خواهد بود.
#رضا_زرگری
@Roshanfkrane
رابطه بلایای طبیعی با دمکراسی
دولتها برای این تشکیل میشوند تا مردم یک کشور بتوانند با دو ابزار اصلی: #سازماندهی_عوامل و نیز با #بینش_علمی، شرایط و مخاطرات احتمالی سرزمین خود را تشخیص داده و به نحو صحیح و علمی اداره و مدیریت کنند. و این چگونگی است که کیفیت و سطوح زندگی را در بین کشورهای مختلف، تعیین کرده و رقم میزند. بر این اساس، کارکنان هر دولتی در جهان، مطابق بینش دمکراسی محور، کارمندان همان خلق تلقی میشوند.
مردم با به کارگیری و انتخاب این اشخاص در پروسهای دمکراتیک، مشخص میکنند که چه کسی یا کدام حزب و اندیشههای، بیشترین تناسب را با آمال و مطالبات ملی و منافع آنان میتواند برقرار کند. در این صورت، زمانی هم که به این نتیجه برسند که افراد انتخاب شده، دیگر توانایی لازم را ندارند و یا اینکه دیگر نمیتوانند مطالبات آنان را تامین کنند، به راحتی و بدون هرگونه درگیری یا هزینه اجتماعی، آنان را با جانشینان دیگری، تعویض میکنند. یا حداقل با "حق عکسالعمل نشان دادن"، آنان را با سلسله اعتراضات خود مجبور میکنند تا: مواظب باشند!
نمونه آن، تظاهرات جلیقه زردها بود که با افزایش تنها چند سنت در قیمت بنزین، اتفاق افتاد و دولت فرانسه را مجبور به عقبنشینی کرد. (به رغم رویه مرسوم در برخی از کشورهای آفریقایی که همه را به گلوله میبستند.)
نمونه دیگر، انتخابات اخیر شهرداریها در ترکیه بود. مردم وقتی به این نتیجه رسیدند که دیگر دولت آقپارتیا نمیتواند در موضوعات اقتصادی خوب جواب دهد،(چه تشخیص درستی داشته باشند و چه اشتباه) نمایندگان حزب دیگری را به عنوان شهردار به میدان آوردند. نتیجه، تلنگری بود که مردم ترکیه، نقش اجتماعی و قوام تعیینکنندگی خود را برای جهانیان به نمایش گذاشتند. ملت آنان نشان داد که حاکم اصلی نه یک حزب یا دولت، بلکه فقط خود مردم ترکیه هستند.
اما در برخی از کشورهای آفریقایی که توضیح آن رفت، حاکمان چنین تصور میکنند که زمینها و معادن و کلیه امکانات موجود در یک کشور و حتی شهروندان آن هم به صورت مادامالعمر، مایملک اجدادیشان هستند! چه در آن کشورها اختلاس باشد و چه نباشد.
چرا در کشورهای دمکراتیک خسارات بلایای طبیعی به حداقل و در کشورهای توسعه نیافته اجتماعی و سیاسی به حداکثر میرسد؟ دلیل آن، رابطه مستقیمی است که در پذیرش و یا نپذیرفتن: "کارمند بودن دولتیان توسط مردم" نهفته.
مردم، با "حق تعیین کنندگی" خود، فرق لایق و بیلیاقت را تشخیص میدهند و بیکفایتان را کنار میگذارند تا اشخاصی که دارای توانایی و دیدگاههای مترقی هستند، مدیریت واحدهای کشوری را در اختیار بگیرند. بر اساس این دیدگاه، معیار "کفایت" تنها خود مردم هستند نه چیزی بیشتر؛ چون "حق تعیین سرنوشت" خودشان است. مفهوم استقلال واقعی هم در همین شرایط مدنی نهفته است. اگر خلقی نتواند چگونگی وضعیتاش را مشخص و انتخاب کند، چه فرقی با سرنوشت کشورهای مستعمره قرون ۱۸ و ۱۹ خواهد داشت؟! فرضا هم آن کشور، پرچم و سرود ملی و رئیس جمهور مستقلی هم داشته باشد!
تا زمانی که چنین بینش اجتماعی در یک کشور برقرار نباشد، و تا موقعی که مردم حس مالکیتی بر کشور و مدیران خود نداشته باشند، همین آش است و همین کاسه! پس در هر شرایطی، "توسعه اجتماعی" و "حق تعیین سرنوشت"، لازمه کیفیت مناسب مدیریت و بالطبع، کاهش صدمات ناشی از بلایای طبیعی، یا مصنوعی خواهد بود.
#رضا_زرگری
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زباله را به گنج تبدیل کردم (گفتوگو با #هایده_شیرزادی درباره دو دهه تلاش برای بازیافت زباله در شهرهای ایران)
كارمان را با جمعآوري زباله پنج هزار خانوار شروع كرديم. در سال ٨٦ سرانجام كل زباله كرمانشاه را وارد چرخه توليد كمپوست كرديم ودفن زباله در اين شهر متوقف شد. در ايران سالي ٢١ ميليون تن زباله توليد ميشود. ما داريم ايران زمين را با دست خودمان به نابودي ميكشانيم.
بعد از دو ساعت گفتوگو با هايده شيرزادي اگر بخواهيم او را در دو كلمه توصيف كنيم، ميتوانيم با اطمينان بگوييم: «دلبسته ايران». هايدهشيرزادي متولد سال ٣٤ در گيلانغرب است. از خانوادهاي كه به كشاورزي مشغول بودهاند. او سالهاي اول پس از انقلاب معلم حرفه و فن بوده اما به دليل برخي مشكلات و سوءتفاهمهاي سياسي از اين شغل كنار گذاشته ميشود.
#طبیعت
#خلاقیت
#اجتماعی
كارمان را با جمعآوري زباله پنج هزار خانوار شروع كرديم. در سال ٨٦ سرانجام كل زباله كرمانشاه را وارد چرخه توليد كمپوست كرديم ودفن زباله در اين شهر متوقف شد. در ايران سالي ٢١ ميليون تن زباله توليد ميشود. ما داريم ايران زمين را با دست خودمان به نابودي ميكشانيم.
بعد از دو ساعت گفتوگو با هايده شيرزادي اگر بخواهيم او را در دو كلمه توصيف كنيم، ميتوانيم با اطمينان بگوييم: «دلبسته ايران». هايدهشيرزادي متولد سال ٣٤ در گيلانغرب است. از خانوادهاي كه به كشاورزي مشغول بودهاند. او سالهاي اول پس از انقلاب معلم حرفه و فن بوده اما به دليل برخي مشكلات و سوءتفاهمهاي سياسي از اين شغل كنار گذاشته ميشود.
#طبیعت
#خلاقیت
#اجتماعی
❇️پارک جزیره اهواز با هزینه های میلیاردی غرق شد !
🔹یکی از بزرگترین پروژه های گردشگری استان خوزستان که کارشناسان بدلیل همین طغیان های کارون مخالف سرمایه گذاری در آن بودند زیر آب رفت !
#بی_مدیریتی
#ارسالی
@Roshanfkrane
🔹یکی از بزرگترین پروژه های گردشگری استان خوزستان که کارشناسان بدلیل همین طغیان های کارون مخالف سرمایه گذاری در آن بودند زیر آب رفت !
#بی_مدیریتی
#ارسالی
@Roshanfkrane
روشنفکران
- جنايتي بدتر از جنگ عراق کاری که سد گتوند با خوزستان کرد جنگ نکرد! ولی هیچ کجا در موردش بحثی نشد! بزرگترین اشتباه مهندسی جهان درایران بخاطر نبود نیروی متخصص و کاردان ودر راس امور تا دلت بخواد ..
عمق فاجعه را ببینید ( ویدیو )👆
🏴 «تو را به خدا چیزی نگویید تا مردم نفهمند...!!!» 😳😕 مصاحبه تکاندهنده #محمدجوادعبداللهی از احداث #سدگتوند و فاجعه بشری امروز برای مردم
🔹۲۰ سال قبل از آنکه جانمایی سد #گتوند در سال ۶۸ صورت بگیرد، آمریکاییها پیشنهاد داده بودند ۲۰ کیلومتر بالاتر از مخزن فعلی، سد گتوند احداث شود. اما در آن سالها مدیران شرکت مدیریت منابع آب و نیروی ایران بر این باور بودند که آمریکاییها چون میخواستند مخزن سد کوچک باشد، این اختلاف مکانی را مطرح کردند. لذا تصمیمشان بر این شد که دریاچه سد درست بر روی گنبدهای نمکی گچساران جانمایی شود.
سال ۱۳۸۰ در نامهای به اداره صنایع و معادن تاکید کردم که مطالعات صورت گرفته روی این سد کافی نیست. سال ۱۳۸۱ به همراه مهندس شمسایی مدیرکل وقت آب و فاضلاب خوزستان موضوع را مطرح کردم که این سد مشکلاتی دارد و میتواند کل استان خوزستان را از نظر شوری به مخاطره بیندازد.
شمسایی بعدها رئیس سد گتوند شد. به او توضیح دادم که اساساً سازندگان سد مطالعات زمینشناسی منطقه را مدنظر قرار ندادهاند. هیچ گزارشی از مطالعات زمینشناسی نداشتند. آقای شمسایی بعد از آن مشاوره، گروهی ۲۰ نفره برای مطالعات روی سد تشکیل داد. گروه مطالعاتی آقای شمسایی در اولین گزارش به او نوشتند «جلوی ضرر را هر جا بگیرید منفعت است».
آقای مهندس شمسایی به عنوان رئیس اداره آب منطقه خوزستان آن زمان به تمامی مقامات مملکتی نامه نوشت و از آنها خواست جلوی ساخت سد گرفته شود. نامه خطاب به رئیسجمهوری، وزیر نیرو، مجلس و مدیرعامل شرکت آب و نیرو (شرکت مجری)... ارسال شده بود.
بعد از اینکه سد ساخته شد، از قضا مهندس شمسایی را که آن زمان شهردار اهواز بود به عنوان رئیس سد انتخاب کردند! بعد از آن یکسری مشاوره از کشورهای مختلف و دانشگاههای ایران گرفتند و تصمیم بر این شد که پتوی رُسی برای ایجاد فاصله میان لایههای ضخیم نمک و بستر دریاچه به وجود بیاید. رئیس سد با من تماس گرفت و پیشنهاد را مطرح کرد. آن زمان دو هزار و پانصد میلیارد تومان هزینه برای این سد صرف شده بود. من آن زمان به عنوان یکی از منتقدان دائمی ساخت این سد که صدایم به گوش کسی نمیرسید، با توجه به تجربه و علمی که داشتم گفتم که اینکار با شکست مواجه خواهد شد.
روز آبگیری فرا رسید و رئیسجمهوری وقت (محمود احمدینژاد) و مدیرعامل شرکت آب و نیرو نیز برای آبگیری آمدند. آن روز با من تماس گرفتند و من به عوامل شرکت آب و نیرو گفتم هر چه ماشینآلات در پایین دست پتوی رُسی دارید جمع کنید و به بالا بیاورید، چون اعتمادی به پایداری این دیوارهی رُسی نیست و قطعاً تا یکی دو روز آینده میشکند و خسارت بیشتری به شما وارد میکند. این توصیه من را پذیرفتند و روز چهارشنبه آبگیری صورت گرفت. روز شنبه مسئول همین بخش با من تماس گرفت و خبر شکسته شدن پتوی رُسی را داد و گفت چطور میدانستید؟
۱۰ روز بعد از اینکه عملیات آبگیری صورت گرفت، بخش زیرین سد که معمولاً سیستمهای زیرین و دستگاههای حساس و سنسورهای کنترل است، پر از نمک شده بود؛ این مساله دقیقاً ۱۰ روز بعد از آبگیری رخ داد؛ اتفاقی که مثل روز برای ما روشن بود و هر چه هشدار میدادیم کسی گوش نمیکرد.
بعد از آن مطالعات نشان داد که تمامی مناطق اطراف گتوند و عقیلی، زمینهای مرغوب کشاورزی این مناطق به دلیل گسترش نمک و تبخیر، در حال شورهزار شدن هستند و مردم تمام دارایی خود را دارند از دست میدهند و هیچ استفادهای از سد و آب شور آن نمیتوان کرد.
قبل از آبگیری ما بارها هشدار دادیم توربینهایی که برای سد خریداری شده، برای آب شیرین است و شما میلیاردها میلیارد هزینه کردهاید برای آبی که شور خواهد شد. حالا آن توربینها هم کاربردی برای آب شیرین ندارند. هم اکنون توربینها از کار افتادهاند.
چندی پیش مدیر روابط عمومی شرکت آب و نیرو سد گتوند از من دعوت کرد از سد بازدید کنم. گفتند آنطور که شما تصور میکنید نمکی وجود ندارد و نهایتاً یک لایه چهار متری نمک هست که آن را خارج میکنیم! با تعجب دیدم چند لایه نازک چهار تا پنج متری زدهاند. از جوانک خواستم که محدوده ۵۰ متری را برای گمانهزنی و حفاری انتخاب کند و تا عمق ۵۰ متری نیز جلو بروند بعد متوجه خواهند شد با دریای عظیمی از نمک مواجه خواهند شد. بعد از آن مهندسان آزمایشگاه مکانیک خاک برآورد کردند که تا ۹۳ متر ضخامت نمک است. بعد از آن دوستان ما در سد گتوند میگفتند ما میدانیم چه بلایی سر این منطقه آوردهایم، اما تو را به خدا چیزی نگویید و رسانهای نشود!
#حوادث #سد_گتوند
#اجتماعی
#طبیعت
#بی_مدیریتی
@Roshanfkrane
🏴 «تو را به خدا چیزی نگویید تا مردم نفهمند...!!!» 😳😕 مصاحبه تکاندهنده #محمدجوادعبداللهی از احداث #سدگتوند و فاجعه بشری امروز برای مردم
🔹۲۰ سال قبل از آنکه جانمایی سد #گتوند در سال ۶۸ صورت بگیرد، آمریکاییها پیشنهاد داده بودند ۲۰ کیلومتر بالاتر از مخزن فعلی، سد گتوند احداث شود. اما در آن سالها مدیران شرکت مدیریت منابع آب و نیروی ایران بر این باور بودند که آمریکاییها چون میخواستند مخزن سد کوچک باشد، این اختلاف مکانی را مطرح کردند. لذا تصمیمشان بر این شد که دریاچه سد درست بر روی گنبدهای نمکی گچساران جانمایی شود.
سال ۱۳۸۰ در نامهای به اداره صنایع و معادن تاکید کردم که مطالعات صورت گرفته روی این سد کافی نیست. سال ۱۳۸۱ به همراه مهندس شمسایی مدیرکل وقت آب و فاضلاب خوزستان موضوع را مطرح کردم که این سد مشکلاتی دارد و میتواند کل استان خوزستان را از نظر شوری به مخاطره بیندازد.
شمسایی بعدها رئیس سد گتوند شد. به او توضیح دادم که اساساً سازندگان سد مطالعات زمینشناسی منطقه را مدنظر قرار ندادهاند. هیچ گزارشی از مطالعات زمینشناسی نداشتند. آقای شمسایی بعد از آن مشاوره، گروهی ۲۰ نفره برای مطالعات روی سد تشکیل داد. گروه مطالعاتی آقای شمسایی در اولین گزارش به او نوشتند «جلوی ضرر را هر جا بگیرید منفعت است».
آقای مهندس شمسایی به عنوان رئیس اداره آب منطقه خوزستان آن زمان به تمامی مقامات مملکتی نامه نوشت و از آنها خواست جلوی ساخت سد گرفته شود. نامه خطاب به رئیسجمهوری، وزیر نیرو، مجلس و مدیرعامل شرکت آب و نیرو (شرکت مجری)... ارسال شده بود.
بعد از اینکه سد ساخته شد، از قضا مهندس شمسایی را که آن زمان شهردار اهواز بود به عنوان رئیس سد انتخاب کردند! بعد از آن یکسری مشاوره از کشورهای مختلف و دانشگاههای ایران گرفتند و تصمیم بر این شد که پتوی رُسی برای ایجاد فاصله میان لایههای ضخیم نمک و بستر دریاچه به وجود بیاید. رئیس سد با من تماس گرفت و پیشنهاد را مطرح کرد. آن زمان دو هزار و پانصد میلیارد تومان هزینه برای این سد صرف شده بود. من آن زمان به عنوان یکی از منتقدان دائمی ساخت این سد که صدایم به گوش کسی نمیرسید، با توجه به تجربه و علمی که داشتم گفتم که اینکار با شکست مواجه خواهد شد.
روز آبگیری فرا رسید و رئیسجمهوری وقت (محمود احمدینژاد) و مدیرعامل شرکت آب و نیرو نیز برای آبگیری آمدند. آن روز با من تماس گرفتند و من به عوامل شرکت آب و نیرو گفتم هر چه ماشینآلات در پایین دست پتوی رُسی دارید جمع کنید و به بالا بیاورید، چون اعتمادی به پایداری این دیوارهی رُسی نیست و قطعاً تا یکی دو روز آینده میشکند و خسارت بیشتری به شما وارد میکند. این توصیه من را پذیرفتند و روز چهارشنبه آبگیری صورت گرفت. روز شنبه مسئول همین بخش با من تماس گرفت و خبر شکسته شدن پتوی رُسی را داد و گفت چطور میدانستید؟
۱۰ روز بعد از اینکه عملیات آبگیری صورت گرفت، بخش زیرین سد که معمولاً سیستمهای زیرین و دستگاههای حساس و سنسورهای کنترل است، پر از نمک شده بود؛ این مساله دقیقاً ۱۰ روز بعد از آبگیری رخ داد؛ اتفاقی که مثل روز برای ما روشن بود و هر چه هشدار میدادیم کسی گوش نمیکرد.
بعد از آن مطالعات نشان داد که تمامی مناطق اطراف گتوند و عقیلی، زمینهای مرغوب کشاورزی این مناطق به دلیل گسترش نمک و تبخیر، در حال شورهزار شدن هستند و مردم تمام دارایی خود را دارند از دست میدهند و هیچ استفادهای از سد و آب شور آن نمیتوان کرد.
قبل از آبگیری ما بارها هشدار دادیم توربینهایی که برای سد خریداری شده، برای آب شیرین است و شما میلیاردها میلیارد هزینه کردهاید برای آبی که شور خواهد شد. حالا آن توربینها هم کاربردی برای آب شیرین ندارند. هم اکنون توربینها از کار افتادهاند.
چندی پیش مدیر روابط عمومی شرکت آب و نیرو سد گتوند از من دعوت کرد از سد بازدید کنم. گفتند آنطور که شما تصور میکنید نمکی وجود ندارد و نهایتاً یک لایه چهار متری نمک هست که آن را خارج میکنیم! با تعجب دیدم چند لایه نازک چهار تا پنج متری زدهاند. از جوانک خواستم که محدوده ۵۰ متری را برای گمانهزنی و حفاری انتخاب کند و تا عمق ۵۰ متری نیز جلو بروند بعد متوجه خواهند شد با دریای عظیمی از نمک مواجه خواهند شد. بعد از آن مهندسان آزمایشگاه مکانیک خاک برآورد کردند که تا ۹۳ متر ضخامت نمک است. بعد از آن دوستان ما در سد گتوند میگفتند ما میدانیم چه بلایی سر این منطقه آوردهایم، اما تو را به خدا چیزی نگویید و رسانهای نشود!
#حوادث #سد_گتوند
#اجتماعی
#طبیعت
#بی_مدیریتی
@Roshanfkrane