روشنفکران
79.9K subscribers
50.1K photos
42.3K videos
2.39K files
7.02K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
خدا کند دراین صبح زیبا
همه غرق در باران اجابت شویم
آن گونـه که فـقط خدا باشد و ما و یک چتر آرامش

سلام
صبحتون بخیر🌹

✴️ @Roshanfkrane
پرستارامون
@Roshanfkrane
#سلام_صبحگاهی

🔆 سه‌شنبه، ۳بهمن ۱۳۹۶

سلامتی همه پرستارای مهربون که حکم فرشته‌های آسمونی رو دارن روی زمین

روزتون مبارک🌹

✴️ @Roshanfkrane
Audio
💕
آن که او دیده ی جان و دل و نور بصر است
هر کجا می نگرم صورت او در نظر است

خبر از دوست بدان بر که ندارد خبری
ور نه آنجا که عیان است چه جای خبر است

ره بدو برد کسی کز پی خود دور افتاد
اثر از دوست کسی یافت که او بی اثر است

ره بی پا و سران است تو نتوانی رفت
بنشین خواجه ترا چون هوس پا و سر است

تو بدین چشم کجا چهره معنی بینی
چشم صورت دگر و چشم معانی دگر است

شمس مغربی
شعر


@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
lnnaloveremix
موسیقی

خارجی پرانرژی


@Roshanfkrane
رمان #حس_سیاه

#قسمت_ششم
دستم را بالا آوردم وساکت شد.
چشم های وحشتزده ام روی عکسهای پاره شده ی بهنام دودو می زدند!
چشم هایم گرد شدند.
حرارت گرفتم.
حس کسی را داشتم که قلبش را میان انگشتان کسانی می گرفتند و می فشردند!
گلویم سوخت و نفسم رفت...
تصاویر را کنار هم چیدم!
لباس های سیاه مادر ، نگاه نفرت انگیز و سرد بابا،جای میخ پارچه های سیاه نصب شده به دیوار خانه ، ربان های براق و مشکی پاره شده ، عکس های ریز ریزشده بهنام وشمع های سیاه و کوچک!
رمقی برایم نمانده بود امابلند شدم.
چرخی خوردم ودستم را به دیوار گرفتم.
سرم دردمی کرد ، قلبم درد می کرد ، اشکم می چکید...
چه کسی جای من بود تا درک کند برادرکشی چه سخت است؟
آرام آرام وارد سالن شدم.
بابا بلند صدایم کرد و مامان دوید تازیر بازویم را بگیرد اما من جلورفتم...متوقف نشدم...
نیروی عشق نگذاشت زمین بخورم
با آن پاهای بی رمق جلو رفتم و از زیر میزمان ، زیباترین قاب عکس را در آوردم ، زیباترین عکسی که در آن ، زیباترین و بهترین برادر دنیا می خندید!
ردیف دندانهای سفیدش برق می زدند و موهای بلوطی خوش حالتش روی پیشانی بلندش ریخته شده بودند.
می خندید و لب های سرخ وخوشرنگش دندانهایش را قاب گرفته بودند.
ازتوی چشم های شادش ، امید را می دیدم.
آرزو ها داشت...آرزوها!
قلبم لرزید!
نه ازدیدن صورت قرص ماه برادرجوانم ‌، بلکه ازدیدن ربان سیاه گوشه تصویر...
دیگر توانم تمام شد وبا سر زمین خوردم.
سینه ام منقبض شد و قطره اشک هایم روی قاب چکیدند.
مغزم سوت می کشید اما از پشت نگاه تارم ، اشک های مامان را می دیدم!
عطربهنام توی مشامم پر شد و تازه فهمیدم چه غلطی کرده ام!
من برادرجوانم را با ندانم کاری وخودخواهی توی آن تصادف لعنتی از دست دادم!
من نتوانستم مهسا را توی لباس سپید و آرایش زیبایش ببینم!
من نتوانستم!
برادرم! یعنی لباس ها و کت وشلوارهایش هنوز توی کمد دیواری اش ردیف بودند؟
یعنی هنوز از عطر دی وان دولچه استفاده می کرد؟
یعنی ازعطر دلچسبش توی اتاق کمی مانده بود تا به خود بزنم؟
من چه کرده بودم؟
برادرم را کشته بودم؟
خیلی دردبدی بود...امیدوارم کسی مبتلا نشود!
قلبت که تیرمی کشد سینه ات منقبض می شود و نفست بالا نمی آید!
نفسم به زور بیرون زده شد و آرزو کردم همان مقدار اندک هم از بین برود!
اصلا چرا زنده ماندم؟
کاش دعا نمی کردم...کاش التماس خدا را نمی کردم...کاش پیش بهنام می بودم!
صدای خنده ای توی گوشم زنگ زد.
-چشم هات روباز نکن باران!
چشم هایم راباز کردم و لبخندی زدم.
لبه ی دامن بلند قرمزم را گرفتم تاشاخه های درختان باغ ، پاره اش نکنند!
برگشتم سمت بهنام و باصدای بلند به لبهای به هم فشرده و چشمان بغض دارش خندیدم.
نشستم روی زمین و دستانش را گرفتم.
دستان کوچکش خاکی بود.
-خب چرا گریه می کنی داداشی؟
لپش را کشیدم و باز خندیدم.
چشمهای براقش غصه دار بودند:
-من می خواستم سورپرایزت کنم خب!
باحیرت به موهای خوشرنگش دست کشیدم و گونه هایش رابوسیدم.
چقدر موهایش را دوست داشتم!
چرا هیچ وقت موهایم این رنگی نمی شدند؟
-به خاطر این سه ساعته داری گریه می کنی؟
لبخند زد:
-آخه من زحمت کشیدم اون قلعه روساختم!
خندیدم وبلند گفتم:
-آخ...قلبم!
-آجی آجی چی شد؟
با لبخند گفتم:
-نمی گی سکته کنم؟ سورپرایزت عالیه...
بهنام خندید و اشک هایش را پاک کردم:
-توکه هنوز ندیدیش!
-چرا دیدم...می دونم یک قلعه خوشگل شنی واسم ساختی پدرسوخته!
خندیدوگفت: من برای تو قلعه نساختم...باباساخت و گفت من بگم که ساختم...
-چرا دروغ گفتی بهنام؟
-وای قلبم!
-داداشی چی شد چی شد؟
-الان سورپرایز شدی فهمیدی با بابا ساختیم؟
-ای پدرسوخته وایسا بیام بخورمت...
***

صدای خنده های کودکانه ای توی گوشم پیچید و چشم هایم راروی سیاهی مرگبار و سرد اتاقم بازکرد.
تکانی به تن خشک شده ام دادم وناله زدم.
یادم آمد چه کار کرده ام!
چه زود لحظات با بهنام بودن در ذهنم تداعی شدند!
چشم هایم تورم داشتند و می سوختند...
پس چطور می توانستم در غم ازدست دادن بهترین برادر کوچولوی دنیا گریه وبی قراری کنم؟
اخمهایم راتوی هم بردم...
قلبم درد می کرد...می دانستم اگر زیاده روی کنم حمله ی قلبی ام حتمیست!
و نتیجه ی خوبی ندارد!

ادامه_دارد...


@Roshanfkrane
مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او می گوید: "شن"
مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود.
یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید: دوچرخه!

بعضی وقت ها دید ما محدود میشود و موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می کند!
حکایت جالب

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی با بازی
#ثریا_اسفندیاری
همسردوم #شاه که زیباییش زبانزد بود

پس ازطلاق با کارگردان سینما #فرانکو_ایندووینا ازدواج و درفیلم او ایفای نقش کرد،
اما محمدرضا مانع اکران عمومی فیلم شد
هنر
@Roshanfkrane
رئیس میراث فرهنگی دستور رسیدگی به وضعیت خانه نیما یوشیج را صادر کرد. خانه نیما یوشیج در دزاشیب تهران در آبان ماه امسال از فهرست آثار ملی خارج شد.
فرهنگ
@Roshanfkrane
#داستان_کوتاه
📚
🌏زندگی...

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.

به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن."
لا به لای هق هقش گفت: "اما با یک روز... با یک روز چه کار می توان کرد؟ ..."
خدا گفت: "آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید"، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و یک روز زندگی کن."
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم.."
آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند ....
او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما ...
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد.
فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیست!"
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥درودبرشما پگاهتان نیکوباد🔥

امروزسه شنبه( #بهرام‌شید)🌈

3بهمن2576هخامنشے💫

14096=اهورایے🌹
7039=میترایے🌹
3755=زرتشتے🌹
1396=خورشیدے🌹
1385=یزدگردے🌹
@Roshanfkrane
گاهشمار
حلقه_مرغ_یا_گوشت_و_ریحان

دستورات_تزیینات_ورسپی های امتحان شده⬇️
💞 @Roshanfkrane 💖
آشپزی
اشپزی
#آشپزی
🌸🍃🌾🌸🍃🌾🌸🍃🌾🌸🍃🌾🌸🍃🌾🌸

حلقه_مرغ_یا_گوشت_و_ریحان

مواد لازم :

خمیر پیتزا نصف بسته (یا 6 عدد خمیر کروسان)
سینه مرغ پخته و خرد شده 1و 2/1 پیمانه
سس مایونز 4/1 پیمانه
پنیر موزارلا یا پنیر پیتزا 2/1 پیمانه
ریحان خرد شده 2 قاشق غذاخوری
فلفل دلمه ای خرد شده مقداری
سیر 2 حبه
نمک و فلفل به میزان لازم

طرز تهیه :

خمیر را به 6 قسمت تقسیم کرده و در قالب چرب شده می چینیم. مواد میانی را با هم ترکیب کرده و روی خمیر قرار می دهیم. لبه های خمیر را روی مواد قرار می دهیم. روی خمیر را زرده تخم مرغ و زعفران مالیده و کنجد می پاشیم. حلقه را تا وقتی روی خمیر طلایی شود در طبقه وسط فر 200 درجه سانتیگراددرطبقه وسط قرار می دهیم.

نکته :

می توانید به مواد میانی کلم بروکلی خرد شده اضافه کنید.

🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥
دستورات_تزیینات_ورسپی های امتحان شده⬇️
💖 @Roshanfkrane
آشپزی
#تست_هوش

این مرد باید چکار کند تا هم روباه را بکشد هم خودش زنده بماند؟

جواب امشب در کانال

👇
🆔 @Roshanfkrane ⁉️
@Roshanfkrane
رادیوتفلیس
گامارجوبا _کار و تلاش
رادیو تفلیس
روز خوش
@Roshanfkrane
صبح آغازدیگری است برای دویدن در روزگار
در پیچ و خم های تردید...🌼🍃
نمی دانند که زندگی، آتشی همیشه فروزنده است،
و سرد نمی شود هرگز...
زندگی جریان دارد هنوز در ناودان های بلند،
در آب راهه های کوچک...🌼🍃
صبح می آید که زندگی را تقسیم کند در شهر
و لبخند را تقـدیم کند به لب ها...
صبح می آید و هوای تازه می آورد،
اکسیژن پاک می آورد،
تا آوندهای گرد گرفته نفس بکشند دوباره...🌼🍃
زندگی جریان دارد هنوز،
شب نمی پاید، صبح می آید.

آرزو میکنم روزخوبی در پیش رو داشته باشين،
سرشار از عشق و امید...🌼🍃
منتظر خبرهای خوب و شادیهای پایدار باشید😍
صبحتووووون عـــــالي ...
سه شنبه تون زيبا
خدایا🙏
به حرمت این روزعزیز
یک دل شاد
یک لب خندون🌼🍃
یک رزق پربار
یک سرنوشت زیبا و
یک زندگی آروم
نصیبمان کن...!
امین.
🌺🌱🌸🌱🌺

@Roshanfkrane
🎂 آرین روبن کاپیتان باتجربه و ستاره هلندی بایرن مونیخ امروز ۳۴ ساله شد.


ورزشی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رشیدپور:
از نقدهای مردم بسیار سپاسگزارم/ مردم سه نکته را درباره مصاحبه شب گذشته بدانند، ۱. من مسئول مصاحبه با رییس جمهور بودم، نه مناظره با ایشان و...
جالب اجتماعی
@Roshanfkrane
روز_پرستار بر مهربان پرستاران کشورمان مبارک
مناسبت
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مربی که این باشه از تیم چه توقعی داری 😂
طنز ورزشی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📢🔴هم اينك شهر رشت
تجمع مالباختگان موسسه قانونى مالى و اعتبارى كاسپين‼️

اقتصادی
@Roshanfkrane