روشنفکران

اولین تجربه بازداشت/ بخش آخر

گفتگو

✍ #مهدی_نصیری

با خودروی پرشیا و همراهی ۳ مامور به ساختمانی متعلق به اطلاعات سپاه رسیدیم.
وارد اتاقی شدم که دو تن از نیروهای اطلاعاتی حضور داشتند. گرم و محترمانه استقبال کردند و آغاز سخنشان این که بازداشت بی جهت و خودسرانه بوده است.
گفتم حدس می زدم که با انتشار خبر بازداشت چنین اتفاقی بیافتد اما آنان گفتند که اقدام به آزادی شما ربطی به انعکاس خبری نداشته و از لحظه ای که مطلع شده اند، موضوع رفع بازداشت را پی گیری کرده اند.

مایل بودند در باره علل و عوامل تغییر و دگرگونی ها در مواضع سیاسی و فرهنگی ام بشنوند که توضیحاتی دادم.
در باب تغییرات معرفتی گفتم که برایم مستدل و مبرهن شد که حکومت و نظامی که فاقد حمایت و رضایت اکثریت باشد، مشروعیت دینی و دموکراتیک ندارد و جمهوری اسلامی را در چنین وضعیتی می بینم. ضمن این که هیچ پیامبر و امامی هم حق تحمیل دین و حکومت دینی و احکام شرعی را بر جامعه و مردم نداشته و حتی این تحمیل از نوع پروپاگاندا هم نباید می بوده است.

دهها آیه قران تحمیل دین و هر امر دینی را نفی کرده و مشخصا ۱۱ آیه وظیفه پیامبران را صرفا "بلاغ" دانسته اند، یعنی رساندن پیام به جامعه بدون هر گونه تحمیل و پروپاگاندا و زور زدن برای بهشتی کردن انسانها.

صحبت‌های دیگری در باب مسائل سیاسی و عقیدتی رد و بدل شد.
در جایی سخن از اصلاح و فایده گفتگو برای تغییر اوضاع به میان آمد که در واکنش گفتم دیگر فرصتی برای این کار نمانده است. همه فرصت‌ها از دست رفته است.

توضیح دادم که بهترین اقدام برای نظام و حاکمیت آن است که رسما اعلام کند پیام مردم را شنیده و آماده برگزاری یک رفراندوم کاملا آزاد و با حضور همه ایرانیان داخل و خارج برای تعیین مدل و نوع حکومت مورد نظر اکثریت است.
این اقدام می تواند تا حد بسیار زیادی از عوارض و تبعات تلخ انتقال از یک نظام به نظام دیگر بکاهد.

پاسخ این بود که چرا مثلا فرانسه و آمریکا اقدام به چنین رفراندومی نمی کنند؟ گفتم اولا آنان با بحران مشروعیت مواجه نیستند، ثانیا مگر ملاک و معیار ما آمریکا و فرانسه و یا هر کشور دیگری است؟
البته آنان بر عزم خود برای دفاع از نظام و انقلاب تاکید داشتند. گفتم درکتان می کنم، شما در موضع ۳۰ سال پیش من هستید.

جلسه بیش از یک ساعت به درازا انجامید. از برخورد محترمانه و پذیرایی شان تشکر و خداحافظی کردیم.
خودروی پرشیا ساعت ۱ نیمه شب مرا مقابل هتل محل اقامت پیاده کرد‌‌.
بنا داشتم عصر روز قبل در تکمیل زیارت امام رضا ع - که مدافع مظلومان بود - سر مزار مجید رضا رهنورد، شهدای جنگ در بهشت رضا و نیز به پشت دیوار زندان وکیل آباد مشهد بروم و به زندانیان از جمله بانو فاطمه سپهری، دکتر کمال جعفری یزدی، هاشم خواستار و دیگر زندانیان سیاسی ادای احترام کنم اما دیگر فرصت نشد.
صبح سه شنبه ساعت ۶ به تهران پرواز کردم.

نکته آخر
امروز در کامنتهای یادداشت شماره ۱ در صفحه اینستا، مخاطبی نوشته بود: نصف روز بازداشت بوده، حالا داره برای ما ژست نلسون ماندلا را می گیره. 😊
البته من ژست نگرفته ام، احساس کردم شاید اطلاع از آنچه گذشته برای مخاطبان جالب باشد.
بدون شک رنج و عذاب صدها و هزاران زندانی سیاسی و نیز بسیاری از کسانی که برای مدتی بازداشت بودند، با ماجرای من قابل مقایسه نیست.
امیدوارم یک ملت به زودی از رنج اسارت آزاد و رها شوند.
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
بخش اول یادداشت
بخش دوم یادداشت
بخش سوم یادداشت

#اجتماعی #سیاسی

@Roshanfkrane

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

‍ ‍ ‍ اولین تجربه بازداشت / ۱

✍مهدی نصیری

دیشب برای اولین بار در زندگی ام بود که توسط نهادی انتظامی یا قضایی بازداشت می شدم.
در انقلاب ۵۷ که اکنون فاجعه ۵۷ اش می دانم، با وجود نوجوانی بسی فعال بودم، از شرکت در تظاهرات تا پخش اعلامیه و دیوار نویسی. شهربانی…

7.6K views@Kamranmehrban, 11:01