This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعرخوانی موسی عصمتی _ شبکه ۴
به بهانهی چهلمین روز جان باختن ِ مظلومانهی کارگران معدن زغال سنگ طبس
#موسی_عصمتی
#شعر
@Roshanfkrane
به بهانهی چهلمین روز جان باختن ِ مظلومانهی کارگران معدن زغال سنگ طبس
#موسی_عصمتی
#شعر
@Roshanfkrane
روشنفکران
پیروزی اراده یا مانور بقا؟؟ یاد مستند پیروزی اراده افتادم ؛ فیلمی که توان ارتش نازی را به رخ جهان می کشید! هیتلر فکر می کرد این فیلم جهان را به لرزه در می آورد! اما پس از پخش جهانی این فیلم که مستندساز آن لنی رفتشتال نام داشت ، اجماع جهانی برای نابودی هیتلر…
برای آنانی که جنگ را شوخی میپندارند
شیشه های شکسته میدانند ، آخرین حرف سنگ شوخی نیست
زیر بارانِ آتش و باروت ، لحظهای هم درنگ شوخی نیست
ما همین مردمان معمولی ، از همان جنگ ، جنگ تحمیلی
با تمام وجود حس کردیم ، که سرانجام جنگ شوخی نیست
ما همان روزگار فهمیدیم بغضهای شکستهی اروند
اشکهای همیشهی کارون ، بر مزار نهنگ شوخی نیست
شاهد ما همیشه تاریخ است ، شاهدی که دقیق میداند
آتشی که به جانمان افتاد ، از دهان تفنگ شوخی نیست
بعد یک انفجار پی در پی ، پشت نیزار توی یک دره
وقتی از اوج قلهها افتاد ، نالههای پلنگ شوخی نیست
ما پلنگان زخمیِ دوران ، حرفهای نگفتهمان این است
صحبت از جنگ ، صحبت از حتی ، پوکههای فشنگ شوخی نیست
با شمایم شما که میدانید ، زخمهامان هنوز هم تازهست
کاش در یادتان بماند که ، سایهی شوم جنگ شوخی نیست
#موسی_عصمتی
#شعر #ارسالی
@Roshanfkrane
شیشه های شکسته میدانند ، آخرین حرف سنگ شوخی نیست
زیر بارانِ آتش و باروت ، لحظهای هم درنگ شوخی نیست
ما همین مردمان معمولی ، از همان جنگ ، جنگ تحمیلی
با تمام وجود حس کردیم ، که سرانجام جنگ شوخی نیست
ما همان روزگار فهمیدیم بغضهای شکستهی اروند
اشکهای همیشهی کارون ، بر مزار نهنگ شوخی نیست
شاهد ما همیشه تاریخ است ، شاهدی که دقیق میداند
آتشی که به جانمان افتاد ، از دهان تفنگ شوخی نیست
بعد یک انفجار پی در پی ، پشت نیزار توی یک دره
وقتی از اوج قلهها افتاد ، نالههای پلنگ شوخی نیست
ما پلنگان زخمیِ دوران ، حرفهای نگفتهمان این است
صحبت از جنگ ، صحبت از حتی ، پوکههای فشنگ شوخی نیست
با شمایم شما که میدانید ، زخمهامان هنوز هم تازهست
کاش در یادتان بماند که ، سایهی شوم جنگ شوخی نیست
#موسی_عصمتی
#شعر #ارسالی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👩⚕👨⚕
بازنشر به مناسبت روز پرستار
یادمان نمی رود ...
شاعر:#موسی_عصمتی
آهنگساز :#جلیل_شریعتمدار
با اجرای گروه سرود دانش آموزان استثنایی خراسان رضوی
#موزیک_ویدئو
@Roshanfkrane
بازنشر به مناسبت روز پرستار
یادمان نمی رود ...
شاعر:#موسی_عصمتی
آهنگساز :#جلیل_شریعتمدار
با اجرای گروه سرود دانش آموزان استثنایی خراسان رضوی
#موزیک_ویدئو
@Roshanfkrane
سرود معلولان
موسی عصمتی
اجرای سرود گروه های مختلف دانش آموزان استثنایی به مناسبت روز جهانی معلولین
شاعر:#موسی_عصمتی
#موسیقی
@Roshanfkrane
شاعر:#موسی_عصمتی
#موسیقی
@Roshanfkrane
روشنفکران
موسی عصمتی – سرود معلولان
به بهانهی ۳ دسامبر روز جهانی معلولین
با عینکی که تا ابد دودی ست
من آفتابی تازه می بینم
این سوی تاریک جهان هر شب
فانوسِ بی اندازه می بینم
*
از نقطه نقطه خط برجسته
راهی به سمت نور خواهم یافت
با یک عصا خورشیدهایم را
از جاده های دور خواهم یافت
*
من با اشارات خودم گفتم
از اول دنیا نشانی را
با بی زبانی باز می خوانم
آوازهای هم زبانی را
*
موسیقیِ هر روز باران است
در من سکوتی که همیشه هست
از آخرین فریاد می گوید
در من فلوتی که همیشه هست
*
من دیرآموزم ولی باران
از من صفا را یاد می گیرد
احساس را ، بی رنگ بودن را
رنگ خدا را یاد می گیرد
*
من روشنم مثل زلالی که
در چشمه های روستا جاریست
بی کینه ام مثل نگاهی که
از خنده ی آئینه ها جاریست
*
هر چند تقدیرم نشستن بود
من ایستادم روی پاهایم
با صندلی چرخدارم باز
پرچم به دست صبح فردایم
***
روزی تمام جاده خواهد دید
تا انتها بی پا دویدن را
بامن تمام شهر خواهد خواند
موسیقیِ فصل رسیدن را
#شعر #موسی_عصمتی
@Roshanfkrane
با عینکی که تا ابد دودی ست
من آفتابی تازه می بینم
این سوی تاریک جهان هر شب
فانوسِ بی اندازه می بینم
*
از نقطه نقطه خط برجسته
راهی به سمت نور خواهم یافت
با یک عصا خورشیدهایم را
از جاده های دور خواهم یافت
*
من با اشارات خودم گفتم
از اول دنیا نشانی را
با بی زبانی باز می خوانم
آوازهای هم زبانی را
*
موسیقیِ هر روز باران است
در من سکوتی که همیشه هست
از آخرین فریاد می گوید
در من فلوتی که همیشه هست
*
من دیرآموزم ولی باران
از من صفا را یاد می گیرد
احساس را ، بی رنگ بودن را
رنگ خدا را یاد می گیرد
*
من روشنم مثل زلالی که
در چشمه های روستا جاریست
بی کینه ام مثل نگاهی که
از خنده ی آئینه ها جاریست
*
هر چند تقدیرم نشستن بود
من ایستادم روی پاهایم
با صندلی چرخدارم باز
پرچم به دست صبح فردایم
***
روزی تمام جاده خواهد دید
تا انتها بی پا دویدن را
بامن تمام شهر خواهد خواند
موسیقیِ فصل رسیدن را
#شعر #موسی_عصمتی
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
موسی عصمتی
تیتراژ فیلم سینمایی من نور ِ تو را می بینم
تولید کشور تاجیکستان
کارگردان : تامیشا مومِنُوا
تنظیم کننده : شهر النسا یاکُولِیِونا
آهنگساز و خواننده :اکبر کریمُف
شاعر : #موسی_عصمتی
#موسیقی
@Roshanfkrane
تولید کشور تاجیکستان
کارگردان : تامیشا مومِنُوا
تنظیم کننده : شهر النسا یاکُولِیِونا
آهنگساز و خواننده :اکبر کریمُف
شاعر : #موسی_عصمتی
#موسیقی
@Roshanfkrane
روشنفکران
موسی عصمتی – @Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معرفی تیتراژ فیلم سینمایی من نورِ تو را میبینم
با آهنگسازی و خوانندگی #اکبر_کریماُف و شعر #موسی_عصمتی در تلویزیون #تاجیکستان
#معرفی
@Roshanfkrane
با آهنگسازی و خوانندگی #اکبر_کریماُف و شعر #موسی_عصمتی در تلویزیون #تاجیکستان
#معرفی
@Roshanfkrane
برای آنانی که جنگ را شوخی میپندارند
شیشه های شکسته میدانند ، آخرین حرف سنگ شوخی نیست
زیر بارانِ آتش و باروت ، لحظهای هم درنگ شوخی نیست
ما همین مردمان معمولی ، از همان جنگ ، جنگ تحمیلی
با تمام وجود حس کردیم ، که سرانجام جنگ شوخی نیست
ما همان روزگار فهمیدیم بغضهای شکستهی اروند
اشکهای همیشهی کارون ، بر مزار نهنگ شوخی نیست
شاهد ما همیشه تاریخ است ، شاهدی که دقیق میداند
آتشی که به جانمان افتاد ، از دهان تفنگ شوخی نیست
بعد یک انفجار پی در پی ، پشت نیزار توی یک دره
وقتی از اوج قلهها افتاد ، نالههای پلنگ شوخی نیست
ما پلنگان زخمیِ دوران ، حرفهای نگفتهمان این است
صحبت از جنگ ، صحبت از حتی ، پوکههای فشنگ شوخی نیست
با شمایم شما که میدانید ، زخمهامان هنوز هم تازهست
کاش در یادتان بماند که ، سایهی شوم جنگ شوخی نیست
#موسی_عصمتی
#شعر
@Roshanfkrane
شیشه های شکسته میدانند ، آخرین حرف سنگ شوخی نیست
زیر بارانِ آتش و باروت ، لحظهای هم درنگ شوخی نیست
ما همین مردمان معمولی ، از همان جنگ ، جنگ تحمیلی
با تمام وجود حس کردیم ، که سرانجام جنگ شوخی نیست
ما همان روزگار فهمیدیم بغضهای شکستهی اروند
اشکهای همیشهی کارون ، بر مزار نهنگ شوخی نیست
شاهد ما همیشه تاریخ است ، شاهدی که دقیق میداند
آتشی که به جانمان افتاد ، از دهان تفنگ شوخی نیست
بعد یک انفجار پی در پی ، پشت نیزار توی یک دره
وقتی از اوج قلهها افتاد ، نالههای پلنگ شوخی نیست
ما پلنگان زخمیِ دوران ، حرفهای نگفتهمان این است
صحبت از جنگ ، صحبت از حتی ، پوکههای فشنگ شوخی نیست
با شمایم شما که میدانید ، زخمهامان هنوز هم تازهست
کاش در یادتان بماند که ، سایهی شوم جنگ شوخی نیست
#موسی_عصمتی
#شعر
@Roshanfkrane
گنجشک
آه ، گنجشکِ خسته از نیرنگ! آسمان را به دل نگیری ها!
پشت پرواز سنگها یک روز، ناگهان را به دل نگیری ها!
بال در بال ابرها برگرد، تا درختان پشت گندمزار
غول پوشالی مترسک را، باغبان را به دل نگیری ها!
روزگاری که شوخ و پاورچین، تا بلندای لانهات رفتیم
جرم ما بیدلیل ثابت بود، نردبان را به دل نگیری ها!
روزگاری که توی خانهی ما، میپریدی به شیشه میخوردی
شیطنتهای بچگیمان را، خندهمان را به دل نگیری ها!
خانهگرم از پرندگی میشد، گرم از شورِ زندگی میشد
روزگاری که مثل باد گذشت، آن زمان را به دل نگیری ها!
مثل جامی پر از روایت برف، لانهات در سکوت یخ میزد
روزگاری که برف حاکم بود، غم نان را به دل نگیری ها!
برف یک اتفاق معمولیست ، آه ، گنجشک تا خدا معصوم
برف را ، آیه های شادی را ، آسمان را به دل نگیری ها!
#موسی_عصمتی
#شعر
@Roshanfkrane
آه ، گنجشکِ خسته از نیرنگ! آسمان را به دل نگیری ها!
پشت پرواز سنگها یک روز، ناگهان را به دل نگیری ها!
بال در بال ابرها برگرد، تا درختان پشت گندمزار
غول پوشالی مترسک را، باغبان را به دل نگیری ها!
روزگاری که شوخ و پاورچین، تا بلندای لانهات رفتیم
جرم ما بیدلیل ثابت بود، نردبان را به دل نگیری ها!
روزگاری که توی خانهی ما، میپریدی به شیشه میخوردی
شیطنتهای بچگیمان را، خندهمان را به دل نگیری ها!
خانهگرم از پرندگی میشد، گرم از شورِ زندگی میشد
روزگاری که مثل باد گذشت، آن زمان را به دل نگیری ها!
مثل جامی پر از روایت برف، لانهات در سکوت یخ میزد
روزگاری که برف حاکم بود، غم نان را به دل نگیری ها!
برف یک اتفاق معمولیست ، آه ، گنجشک تا خدا معصوم
برف را ، آیه های شادی را ، آسمان را به دل نگیری ها!
#موسی_عصمتی
#شعر
@Roshanfkrane
برای ۴ دی روز بزرگداشت پرچمدار و پدر شعر فارسی (رودکیِ جان)
سرگشته و گنگ و مات برگشت امیر
بی آنهمه سور و سات برگشت امیر
ِآن روز که دلتنگ بخارا بودیم
با شعر تو از هرات برگشت امیر
*
آن روز شکوه لحظهها را دیدیم
ما رنگ ِ خداییِ صدا را دیدیم
از پنجرهی بستهی چشمت در شب
ما معجزهی سبز خدا را دیدیم
*
چون ماه ، به سمت آسمان برگشتیم
چون سرو ، به باغ و بوستان برگشتیم
با نغمهی رود بیکرانت ای مرد
ما تا لبِ جوی مولیان برگشتیم
*
تو آینه را دوباره جاری کردی
با نغمهی رود بیقراری کردی
تو سرو بلند فارسی را هر روز
با شعر و ترانه آبیاری کردی
*
این سرو بلند و شاد مدیون تو است
این شعر پر از نماد مدیون تو است
هرچند پیافکند بنایی چون کوه
فردوسی پاکزاد مدیون تو است
*
در کوه هنوز هم صدایت باقیست
پژواک تمام لحظههایت باقیست
در سنگترین نشانههای تاریخ
دیدیم هنوز رد پایت باقیست
*
گل داده جهان فارسی بعد از تو
روشن شده جانِ فارسی بعد از تو
هر روز پر از گزارههای عشق است
دستور زبان فارسی بعد از تو
*
با تو غزل و سرود جاری شده است
بغضی که شکسته بود جاری شده است
آموی زلال فارسی در این دشت
از جانب پنجرود جاری شده است
*
حالا غزل و ترانهها رویاییست
موسیقی رودخانهها رویاییست
از دشت سرخس ، تا خجند و پروان
چون شعر تو ، عاشقانهها رویاییست
***
خوش باش که خار سیمها گل شده است
این مرز ، بدل به جاده و پل شده است
نام همهی ِ برادران جانی
تهران و دوشنبهجان و کابل شده است
#موسی_عصمتی
#مناسبت #شعر
@Roshanfkrane
سرگشته و گنگ و مات برگشت امیر
بی آنهمه سور و سات برگشت امیر
ِآن روز که دلتنگ بخارا بودیم
با شعر تو از هرات برگشت امیر
*
آن روز شکوه لحظهها را دیدیم
ما رنگ ِ خداییِ صدا را دیدیم
از پنجرهی بستهی چشمت در شب
ما معجزهی سبز خدا را دیدیم
*
چون ماه ، به سمت آسمان برگشتیم
چون سرو ، به باغ و بوستان برگشتیم
با نغمهی رود بیکرانت ای مرد
ما تا لبِ جوی مولیان برگشتیم
*
تو آینه را دوباره جاری کردی
با نغمهی رود بیقراری کردی
تو سرو بلند فارسی را هر روز
با شعر و ترانه آبیاری کردی
*
این سرو بلند و شاد مدیون تو است
این شعر پر از نماد مدیون تو است
هرچند پیافکند بنایی چون کوه
فردوسی پاکزاد مدیون تو است
*
در کوه هنوز هم صدایت باقیست
پژواک تمام لحظههایت باقیست
در سنگترین نشانههای تاریخ
دیدیم هنوز رد پایت باقیست
*
گل داده جهان فارسی بعد از تو
روشن شده جانِ فارسی بعد از تو
هر روز پر از گزارههای عشق است
دستور زبان فارسی بعد از تو
*
با تو غزل و سرود جاری شده است
بغضی که شکسته بود جاری شده است
آموی زلال فارسی در این دشت
از جانب پنجرود جاری شده است
*
حالا غزل و ترانهها رویاییست
موسیقی رودخانهها رویاییست
از دشت سرخس ، تا خجند و پروان
چون شعر تو ، عاشقانهها رویاییست
***
خوش باش که خار سیمها گل شده است
این مرز ، بدل به جاده و پل شده است
نام همهی ِ برادران جانی
تهران و دوشنبهجان و کابل شده است
#موسی_عصمتی
#مناسبت #شعر
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای چهارم ژانویه 🌷
روز جهانی بریل 🌷
شاعر :#موسی_عصمتی
به لویی بریل که با اختراع (بریل) پنجره هایی روشن به جهان نابینایان باز کرد
لویی ستاره بود ، سراپا بریل شد
بر جسته شد ، به خاطر ماها بریل شد
شش نقطه شد ، شبیه خودش رو به پنجره
شش نقطه شد شبیه خودش تا بریل شد
لویی هزار نقطه ی روشن درست کرد
لویی هزار مرتبه تنها بریل شد
با نقطه نقطه های جهان آشنا شدیم
آنجا که رنگ و نور و تماشا بریل شد
انگشت های خسته ی مارا قطار کرد
وقتی که ریل ، روی مقوا بریل شد
در کوپه از ندیدن مان حرف می زدیم
لویی رسید و پنجره حتی بریل شد
با ما هلن کلر به تماشا رسیده بود
در واگنی که فلسفه ی ما بریل شد
در ایستگاه مصر، پر از رودکی شدیم
آن روز ها که دفتر طاها بریل شد
حالا قطار ، حامل لویی بریل هاست
حالا که خط روشن دنیا بریل شد
#شعر #مناسبت
@Roshanfkrane
روز جهانی بریل 🌷
شاعر :#موسی_عصمتی
به لویی بریل که با اختراع (بریل) پنجره هایی روشن به جهان نابینایان باز کرد
لویی ستاره بود ، سراپا بریل شد
بر جسته شد ، به خاطر ماها بریل شد
شش نقطه شد ، شبیه خودش رو به پنجره
شش نقطه شد شبیه خودش تا بریل شد
لویی هزار نقطه ی روشن درست کرد
لویی هزار مرتبه تنها بریل شد
با نقطه نقطه های جهان آشنا شدیم
آنجا که رنگ و نور و تماشا بریل شد
انگشت های خسته ی مارا قطار کرد
وقتی که ریل ، روی مقوا بریل شد
در کوپه از ندیدن مان حرف می زدیم
لویی رسید و پنجره حتی بریل شد
با ما هلن کلر به تماشا رسیده بود
در واگنی که فلسفه ی ما بریل شد
در ایستگاه مصر، پر از رودکی شدیم
آن روز ها که دفتر طاها بریل شد
حالا قطار ، حامل لویی بریل هاست
حالا که خط روشن دنیا بریل شد
#شعر #مناسبت
@Roshanfkrane