🔴 آمارهای رئیسی با واقعیت های اقتصادی کشور نمی خواند /اتفاقات عجیب و غریبی در بودجه افتاده /افزایش فهرست اعتبارات نهاد ریاستجمهوری
💢هم میهن نوشت:
📌 ابراهیم رئیسی در مصاحبه تلویزیونی عنوان کرده که کسری بودجه کم شده و این روند در حالی صورت گرفته که دولت او نه از بانک مرکزی تنخواه گرفته و نه پول چاپ کرده است.
📌محمدتقی فیاضی کارشناس اقتصادی به همین موضوع پرداخته و گفته، دولت نزدیک به ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد که حداکثر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان آن تامین شده. او همچنین گفته در کل تغییر زیادی در وضعیت مالی دولت رخ نداده و کسری بودجه پابرجاست و در کنار آن فهرست اعتبارات نهاد ریاستجمهوری افزایش پیدا کرده این یعنی ارادهای برای کنترل کسری بودجه وجود ندارد. / عبدی مدیا
#اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
💢هم میهن نوشت:
📌 ابراهیم رئیسی در مصاحبه تلویزیونی عنوان کرده که کسری بودجه کم شده و این روند در حالی صورت گرفته که دولت او نه از بانک مرکزی تنخواه گرفته و نه پول چاپ کرده است.
📌محمدتقی فیاضی کارشناس اقتصادی به همین موضوع پرداخته و گفته، دولت نزدیک به ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد که حداکثر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان آن تامین شده. او همچنین گفته در کل تغییر زیادی در وضعیت مالی دولت رخ نداده و کسری بودجه پابرجاست و در کنار آن فهرست اعتبارات نهاد ریاستجمهوری افزایش پیدا کرده این یعنی ارادهای برای کنترل کسری بودجه وجود ندارد. / عبدی مدیا
#اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
🔴 موبد کورش نیکنام، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، نماینده زرتشتیان در هفتمین دوره مجلس در پی بیماری سرطان در فرانسه درگذشت.
#خبر
@Roshanfkrane
#خبر
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*سخنان قابل تأمل و گریه های
#باربد_بابایی مجری معروف صدا و سیما ...
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
#باربد_بابایی مجری معروف صدا و سیما ...
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
۱۹ اردیبهشت سالروز اعدام فرزاد کمانگر و چند زندانی کرد دیگر (شیرین علمهولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان) در سال ۱۳۸۹.
فرزاد کمانگر معلم بود و حدود دو سال پیش از اعدامش این نامه را از زندان به دانشآموزانش نوشت:
بچه ها سلام،
دلم برای همه شما تنگ شده، اینجا شب و روز با خیال و خاطرات شیرینتان شعر زندگی میسرایم، هر روز به جای شما به خورشید روز بخیر میگویم، از لای این دیوارهای بلند با شما بیدار میشوم، با شما میخندم و با شما میخوابم. گاهی «چیزی شبیه دلتنگی» همه وجودم را میگیرد.
کاش میشد مانند گذشته خسته از بازدید که آن را گردش علمی مینامیدیم، و خسته از همه هیاهوها، گرد و غبار خستگیهایمان را همراه زلالی چشمه روستا به دست فراموشی میسپردیم، کاش میشد مثل گذشته گوشمان را به «صدای پای آب» و تنمان را به نوازش گل و گیاه میسپردیم و همراه با سمفونی زیبای طبیعت کلاس درسمان را تشکیل میدادیم و کتاب ریاضی را با همه مجهولات زیر سنگی میگذاشتیم چون وقتی بابا نانی برای تقدیم کردن در سفره ندارد چه فرقی میکند، پی سه ممیز چهارده باشد یا صد ممیز چهارده، درس علوم را با همه تغییرات شیمیایی و فیزیکی دنیا به کناری میگذاشتیم و به امید تغییری از جنس «عشق و معجزه» لکههای ابر را در آسمان همراه با نسیم بدرقه میکردیم و منتظر تغییری میمانیدم که کورش همان همکلاسی پرشورتان را از سر کلاس راهی کارگری نکند و در نوجوانی از بلندای ساختمان به دنبال نان برای همیشه سقوط ننماید و ترکمان نکند.
منتظر تغییری که برای عید نوروز یک جفت کفش نو و یک دست لباس خوب و یک سفره پر از نقل و شیرینی برای همه به همراه داشته باشد.
کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظم اخموی مدرسه الفبای کردیمان را دوره میکردیم و برای هم با زبان مادری شعر میسرودیم و آواز میخواندیم و بعد دست در دست هم میرقصیدیم و میرقصیدیم و میرقصیدیم.
کاش میشد باز در بین پسران کلاس اولی همان دروازهبان میشدم و شما در رویای رونالدو شدن به آقا معلمتان گل میزدید و همدیگر را در آغوش میکشیدید، اما افسوس نمیدانید که در سرزمین ما رویاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی به خود میگیرد، کاش میشد باز پای ثابت حلقه عمو زنجیرباف دختران کلاس اول میشدم، همان دخترانی که میدانم سالها بعد در گوشه دفتر خاطراتتان دزدکی مینویسید کاش دختر به دنیا نمیآمدید.
میدانم بزرگ شدهاید، شوهر میکنید ولی برای من همان فرشتگان پاک و بیآلایشی هستید که هنوز «جای بوسه اهورا مزدا» بین چشمان زیبایتان دیده میشود، راستی چه کسی میداند اگر شما فرشتگان زاده رنج و فقر نبودید، کاغذ به دست برای کمپین زنان امضاء جمع نمیکردید و یا اگر در این گوشه از «خاک فراموششده خدا» به دنیا نمیآمدید، مجبور نبودید در سن سیزده سالگی با چشمانی پر از اشک و حسرت «زیر تور سفید زن شدن» برای آخرین بار با مدرسه وداع کنید و «قصه تلخ جنس دوم بودن» را با تمام وجود تجربه کنید.
دختران سرزمین اهورا، فردا که در دامن طبیعت خواستید برای فرزندانتان پونه بچینید یا برایشان از بنفشه تاجی از گل بسازید حتماً از تمام پاکیها و شادیهای دوران کودکیتان یاد کنید.
پسران طبیعت آفتاب میدانم دیگر نمیتوانید با همکلاسیهایتان بنشینید، بخوانید و بخندید چون بعد از «مصیبت مرد شدن» تازه «غم نان» گریبان شما را گرفته، اما یادتان باشد که به شعر، به آواز، به لیلاهایتان، به رویاهایتان پشت نکنید، به فرزندانتان یاد بدهید برای سرزمینشان برای امروز و فرداها فرزندی از جنس «شعر و باران» باشند. به دست باد و آفتاب میسپارمتان تا فردایی نه چندان دور درس عشق و صداقت را برای سرزمینمان مترنم شوید.
رفیق، همبازی و معلم دوران کودکیتان
فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج
۱۳۸۶/۱۲/۹ »
/ مهدی نصیری
#اجتماعی #معلمان
@Roshanfkrane
فرزاد کمانگر معلم بود و حدود دو سال پیش از اعدامش این نامه را از زندان به دانشآموزانش نوشت:
بچه ها سلام،
دلم برای همه شما تنگ شده، اینجا شب و روز با خیال و خاطرات شیرینتان شعر زندگی میسرایم، هر روز به جای شما به خورشید روز بخیر میگویم، از لای این دیوارهای بلند با شما بیدار میشوم، با شما میخندم و با شما میخوابم. گاهی «چیزی شبیه دلتنگی» همه وجودم را میگیرد.
کاش میشد مانند گذشته خسته از بازدید که آن را گردش علمی مینامیدیم، و خسته از همه هیاهوها، گرد و غبار خستگیهایمان را همراه زلالی چشمه روستا به دست فراموشی میسپردیم، کاش میشد مثل گذشته گوشمان را به «صدای پای آب» و تنمان را به نوازش گل و گیاه میسپردیم و همراه با سمفونی زیبای طبیعت کلاس درسمان را تشکیل میدادیم و کتاب ریاضی را با همه مجهولات زیر سنگی میگذاشتیم چون وقتی بابا نانی برای تقدیم کردن در سفره ندارد چه فرقی میکند، پی سه ممیز چهارده باشد یا صد ممیز چهارده، درس علوم را با همه تغییرات شیمیایی و فیزیکی دنیا به کناری میگذاشتیم و به امید تغییری از جنس «عشق و معجزه» لکههای ابر را در آسمان همراه با نسیم بدرقه میکردیم و منتظر تغییری میمانیدم که کورش همان همکلاسی پرشورتان را از سر کلاس راهی کارگری نکند و در نوجوانی از بلندای ساختمان به دنبال نان برای همیشه سقوط ننماید و ترکمان نکند.
منتظر تغییری که برای عید نوروز یک جفت کفش نو و یک دست لباس خوب و یک سفره پر از نقل و شیرینی برای همه به همراه داشته باشد.
کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظم اخموی مدرسه الفبای کردیمان را دوره میکردیم و برای هم با زبان مادری شعر میسرودیم و آواز میخواندیم و بعد دست در دست هم میرقصیدیم و میرقصیدیم و میرقصیدیم.
کاش میشد باز در بین پسران کلاس اولی همان دروازهبان میشدم و شما در رویای رونالدو شدن به آقا معلمتان گل میزدید و همدیگر را در آغوش میکشیدید، اما افسوس نمیدانید که در سرزمین ما رویاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی به خود میگیرد، کاش میشد باز پای ثابت حلقه عمو زنجیرباف دختران کلاس اول میشدم، همان دخترانی که میدانم سالها بعد در گوشه دفتر خاطراتتان دزدکی مینویسید کاش دختر به دنیا نمیآمدید.
میدانم بزرگ شدهاید، شوهر میکنید ولی برای من همان فرشتگان پاک و بیآلایشی هستید که هنوز «جای بوسه اهورا مزدا» بین چشمان زیبایتان دیده میشود، راستی چه کسی میداند اگر شما فرشتگان زاده رنج و فقر نبودید، کاغذ به دست برای کمپین زنان امضاء جمع نمیکردید و یا اگر در این گوشه از «خاک فراموششده خدا» به دنیا نمیآمدید، مجبور نبودید در سن سیزده سالگی با چشمانی پر از اشک و حسرت «زیر تور سفید زن شدن» برای آخرین بار با مدرسه وداع کنید و «قصه تلخ جنس دوم بودن» را با تمام وجود تجربه کنید.
دختران سرزمین اهورا، فردا که در دامن طبیعت خواستید برای فرزندانتان پونه بچینید یا برایشان از بنفشه تاجی از گل بسازید حتماً از تمام پاکیها و شادیهای دوران کودکیتان یاد کنید.
پسران طبیعت آفتاب میدانم دیگر نمیتوانید با همکلاسیهایتان بنشینید، بخوانید و بخندید چون بعد از «مصیبت مرد شدن» تازه «غم نان» گریبان شما را گرفته، اما یادتان باشد که به شعر، به آواز، به لیلاهایتان، به رویاهایتان پشت نکنید، به فرزندانتان یاد بدهید برای سرزمینشان برای امروز و فرداها فرزندی از جنس «شعر و باران» باشند. به دست باد و آفتاب میسپارمتان تا فردایی نه چندان دور درس عشق و صداقت را برای سرزمینمان مترنم شوید.
رفیق، همبازی و معلم دوران کودکیتان
فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج
۱۳۸۶/۱۲/۹ »
/ مهدی نصیری
#اجتماعی #معلمان
@Roshanfkrane
#علی_مجتهدزاده نوشت: در سفر به دبی و در کمال شگفتی متوجه شدم مالک #کوروش_کمپانی آزادانه در امارات با اموال به یغما برده شده ملت در حال خوشگذرانی است!!
#اجتماعی #فساد
@Roshanfkrane
#اجتماعی #فساد
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 نسبت دادن #فحشا به حضور #زنان در استادیومها مصداق جرایم مواد 608 و 697 قانون مجازات اسلامی است. چون این نسبت به صورت عمومی داده شده، دادستان میتواند بدون شاکی خصوصی علیه مرتکبین اعلام جرم کند. یعنی جرم دارای جنبه عمومی است. اما فارغ از این، امکان شکایت برای همه زنانی که به استادیوم میروند نیز علیه این افراد وجود دارد. یعنی این زنان میتوانند با حضور در دادسرا شکایت خود علیه مرتکبین را ثبت و پیگیری کنند.
#علی_مجتهدزاده
#اجتماعی #حقوقی
@Roshanfkrane
#علی_مجتهدزاده
#اجتماعی #حقوقی
@Roshanfkrane
همه وصیتنامه اش همین دو خط بود:
طلبکاری هایم را بخشیدم
از مالِ دنیا یک تیشه و ماله دارم آن را هم به جهادسازندگی بدهید.
شهید #نبیالله_کریمی
"قابل توجه چنبره زدگانِ بر بیت المال"
#شهدا #اجتماعی #تربیتی
@Roshanfkrane
طلبکاری هایم را بخشیدم
از مالِ دنیا یک تیشه و ماله دارم آن را هم به جهادسازندگی بدهید.
شهید #نبیالله_کریمی
"قابل توجه چنبره زدگانِ بر بیت المال"
#شهدا #اجتماعی #تربیتی
@Roshanfkrane
پاسخ به دو پرسش پرتکرار مخاطبین عزیز:
میدانید طبق عادت معمول، خیلی اهل بیان دردسرها، مشکلات کاری و سرعتگیرهایی که طی این سالها داشتهام، هرگز نبوده و نیستم، اما همیشه با دو سوال عمده (کنجکاوی یا شیطنت) مواجه میشوم:
۱.چرا یاشار سلطانی را نمیگیرند؟
۲. چرا برای یاشار هیچ اتفاقی نمیوفته؟
اول اینکه من طی ۱۳ سال اخیر علاوه بر بازداشت و زندان در سال ۹۵،در طی این سالها تنها یک ماه پرونده قضایی نداشتم و همیشه در دادگاهها، دادسرها و مراجع متعدد امنیتی مشغول به توضیح و دفاع بودهام، اما چون همیشه مستند و همراه با تحقیقات کامل و صرف وقت بسیار بوده، در نهایت با همه سختیها از اتهامات مبرا شدهام.
و دوم اینکه تاکنون سه بار از حوادث ساختگی و تهدید جدی جان سالم به در بردم، که در مورد اخیر شاهد خالی کردن روغن پمپ ترمز ماشینم بودم که دو هفته پس از انتشار خبر کذب کشته شدنم در جاده دماوند، اتفاق افتاد.
خداوند جایی میگوید: "تعز من تشاء و تذل من تشاء" ، یعنی عزت و ذلت تو دست من است، میترسی کسی زمینت بزند؟
تا خدا نخواهد برگی از درخت نمیافتد!
و حرف پایانی اینکه قطعا هیچکدام از این اتفاقات باعث نخواهد شد از مسیری که انتخاب کردهام مایوس شوم.
چون معتقدم #روشنگری توسط فعالین اجتماعی و #روزنامهنگاران و #مطالبهگری توسط مردم، چراغ راه آینده و جامعهست.
#یاشار_سلطانی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
میدانید طبق عادت معمول، خیلی اهل بیان دردسرها، مشکلات کاری و سرعتگیرهایی که طی این سالها داشتهام، هرگز نبوده و نیستم، اما همیشه با دو سوال عمده (کنجکاوی یا شیطنت) مواجه میشوم:
۱.چرا یاشار سلطانی را نمیگیرند؟
۲. چرا برای یاشار هیچ اتفاقی نمیوفته؟
اول اینکه من طی ۱۳ سال اخیر علاوه بر بازداشت و زندان در سال ۹۵،در طی این سالها تنها یک ماه پرونده قضایی نداشتم و همیشه در دادگاهها، دادسرها و مراجع متعدد امنیتی مشغول به توضیح و دفاع بودهام، اما چون همیشه مستند و همراه با تحقیقات کامل و صرف وقت بسیار بوده، در نهایت با همه سختیها از اتهامات مبرا شدهام.
و دوم اینکه تاکنون سه بار از حوادث ساختگی و تهدید جدی جان سالم به در بردم، که در مورد اخیر شاهد خالی کردن روغن پمپ ترمز ماشینم بودم که دو هفته پس از انتشار خبر کذب کشته شدنم در جاده دماوند، اتفاق افتاد.
خداوند جایی میگوید: "تعز من تشاء و تذل من تشاء" ، یعنی عزت و ذلت تو دست من است، میترسی کسی زمینت بزند؟
تا خدا نخواهد برگی از درخت نمیافتد!
و حرف پایانی اینکه قطعا هیچکدام از این اتفاقات باعث نخواهد شد از مسیری که انتخاب کردهام مایوس شوم.
چون معتقدم #روشنگری توسط فعالین اجتماعی و #روزنامهنگاران و #مطالبهگری توسط مردم، چراغ راه آینده و جامعهست.
#یاشار_سلطانی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔻ستاد اجرایی فرمان امام چگونه کار میکند؟
ستاد اجرایی فرمان امام دو سال پیش خانهای در یوسفآباد را مصادره کرد و آن را پس از چند ماه، در حالی که دادگاه هنوز رأی خود از شکایت صاحبخانه را صادر نکرده بود، تخریب و دست به ساختوساز زد.
این زمین، که اکنون شرکتی با عنوان "بهساز کاشانه تهران" آپارتمانی شش طبقه را در آن ساخته، در بنبست آرارات در انتهای یوسفآباد واقع شده و از سال ۱۳۶۰ تا دو سال پیش خانهی یکی از خانوادههای همین شهر بوده است؛ خانهای که خود ساخته بودند و ۴۴ سال پس از انقلاب به دست نهاد انقلابی ستاد اجرایی فرمان امام مصادره شده است.
در گزارش زیر به این روند میپردازیم.
صاحب و سازندهی خانه، که یکسال پیش از مصادره در ۸۷ سالگی درگذشت و این ملک را به عنوان ارث برای همسر و چهار فرزند و نیز فرزندان پسر بزرگش، که سالها پیش درگذشته بود، باقی گذاشت خانهاش را بر روی زمینی بنا کرده بود که حق ریشه یا بنچاق آن را از کشاورزی که سالها بر روی آن کار میکرد خریده بود.
میدانیم این حق ریشه یا حق کشاورزی همان حقی است که پس از اصلاحات ارضی به دارندگانش، یعنی کشاورزان، سند همان زمینی که بر رویش کار میکردند داده شده بود.
اما زمینهای حدود ونک، که نمونههای مشابهش در این سالها بارها موضوع خبرهایی اینچنینی بوده است در نظام پیشین، گویا به دلیل طرحی که برای جابهجایی ساختمانهای دربار به این حدود در کنار ساختمانهای اداری شهر و سفارتخانهها در تپههای عباسآباد در نظر گرفته شده بود، تعیین تکلیف نشد؛ اما این چیزی از حق کشاورزان محل کم نمیکند، همچنان که شورای تشخیص مصلحت در اوایل دههی هفتاد قانونی را به تصویب رسانده بود که به کسانی که دارای حق ریشه هستند سند داده شود. این حق کشاورزی در اسناد وزارت کشاورزی مضبوط است.
با این حال با مرگ زمیندار اصلیِ این منطقه، که گویا حکمی مبتنی بر مصادره اموال او در اوایل انقلاب صادر شده بود - هر چند هیچ کدام از این دو موضوع مستندا به آگاهی صاحبان ملک نرسیده است و اسناد در این زمینه واضح نیستند - ستاد اجرایی از دههی نود خود را مدعی کل زمینهای منطقه دانست و با طرح دعوایی سند زمین را از سازمان زمینشهری گرفت و به نام خود درآورد، هر چند در مورد بخشی از این زمین که در آن آپارتمانی ساخته شده و واحدهایش سالهاست فروخته شدهاند کاری را از پیش نبرده است.
گفتنی است، صاحب زمین در مراحل آخر گرفتن سند از سازمان یادشده بوده چرا که در برهههایی به خاطر قیمتگذاری بالای آن سازمان توان پرداخت مبلغ و گرفتن سند را نداشت و از این رو این کار، که سالها دعوا و فرایند طولانی دادرسی را از سر گذرانده بود، در مراحل پایانیاش در پایان دههی هشتاد قرار داشت که با دعوا و ادعای ستاد معلق مانده و ملک به نام ستاد درمیآید.
ستاد در اواخر دههی نود پیشنهاد چهار میلیارد تومان را به صاحبان خانه میدهد که آنها ترجیح میدهند حقشان را از طریق دادگاه بگیرند چرا که نه تنها این مبلغ در برابر ارزش زمین مورد نظر بسیار اندک بوده بلکه برای این زمین پول داده و آن را خریده بودند، آنهم در دورهای که آن حدود رهاشده و فاقد ساختمان و حتا در برههای محل گردآوری زباله بوده است، و در آن بنایی را برپا کرده و بیش از چهل سال در آن زندگی کرده بودند.
اما اکنون در حالی که دو سال پیش ستاد اجرایی فرمان امام با تملیک خانه صاحبان آن را ناگزیر از ترک خانهشان و با توجه به گرانی ملک در تهران وادار به خروج از این شهر، که عمرشان را در آن سر کرده بودند، نمود و بخشی از اسبابخانه آنها در انبار ستاد در حال نابودی است هنوز دادگاه انقلاب به شکایت این خانواده رسیدگی نکرده و رای صادر ننموده است.
با این حال، در این مدت این نهاد انقلابی خانه را تخریب و ساختوساز آن را هم به پایان برده و به زودی آن را خواهد فروخت!
امید این خانوادهی بلاتکلیف هنوز به دادگاه انقلاب است، اما آیا این دادگاه میتواند دادِ آنان را بستاند و جانب عدالت را نگاه دارد - در حالی که ستاد درصدهای خوبی از قیمت ملک را برای کسانی که در جریان به تملک درآوردن آنها، اطلاعرسان یا یاریگرشان باشند در نظر میگیرد؟ /یاشار سلطانی
#اجتماعی #فساد
@Roshanfkrane
ستاد اجرایی فرمان امام دو سال پیش خانهای در یوسفآباد را مصادره کرد و آن را پس از چند ماه، در حالی که دادگاه هنوز رأی خود از شکایت صاحبخانه را صادر نکرده بود، تخریب و دست به ساختوساز زد.
این زمین، که اکنون شرکتی با عنوان "بهساز کاشانه تهران" آپارتمانی شش طبقه را در آن ساخته، در بنبست آرارات در انتهای یوسفآباد واقع شده و از سال ۱۳۶۰ تا دو سال پیش خانهی یکی از خانوادههای همین شهر بوده است؛ خانهای که خود ساخته بودند و ۴۴ سال پس از انقلاب به دست نهاد انقلابی ستاد اجرایی فرمان امام مصادره شده است.
در گزارش زیر به این روند میپردازیم.
صاحب و سازندهی خانه، که یکسال پیش از مصادره در ۸۷ سالگی درگذشت و این ملک را به عنوان ارث برای همسر و چهار فرزند و نیز فرزندان پسر بزرگش، که سالها پیش درگذشته بود، باقی گذاشت خانهاش را بر روی زمینی بنا کرده بود که حق ریشه یا بنچاق آن را از کشاورزی که سالها بر روی آن کار میکرد خریده بود.
میدانیم این حق ریشه یا حق کشاورزی همان حقی است که پس از اصلاحات ارضی به دارندگانش، یعنی کشاورزان، سند همان زمینی که بر رویش کار میکردند داده شده بود.
اما زمینهای حدود ونک، که نمونههای مشابهش در این سالها بارها موضوع خبرهایی اینچنینی بوده است در نظام پیشین، گویا به دلیل طرحی که برای جابهجایی ساختمانهای دربار به این حدود در کنار ساختمانهای اداری شهر و سفارتخانهها در تپههای عباسآباد در نظر گرفته شده بود، تعیین تکلیف نشد؛ اما این چیزی از حق کشاورزان محل کم نمیکند، همچنان که شورای تشخیص مصلحت در اوایل دههی هفتاد قانونی را به تصویب رسانده بود که به کسانی که دارای حق ریشه هستند سند داده شود. این حق کشاورزی در اسناد وزارت کشاورزی مضبوط است.
با این حال با مرگ زمیندار اصلیِ این منطقه، که گویا حکمی مبتنی بر مصادره اموال او در اوایل انقلاب صادر شده بود - هر چند هیچ کدام از این دو موضوع مستندا به آگاهی صاحبان ملک نرسیده است و اسناد در این زمینه واضح نیستند - ستاد اجرایی از دههی نود خود را مدعی کل زمینهای منطقه دانست و با طرح دعوایی سند زمین را از سازمان زمینشهری گرفت و به نام خود درآورد، هر چند در مورد بخشی از این زمین که در آن آپارتمانی ساخته شده و واحدهایش سالهاست فروخته شدهاند کاری را از پیش نبرده است.
گفتنی است، صاحب زمین در مراحل آخر گرفتن سند از سازمان یادشده بوده چرا که در برهههایی به خاطر قیمتگذاری بالای آن سازمان توان پرداخت مبلغ و گرفتن سند را نداشت و از این رو این کار، که سالها دعوا و فرایند طولانی دادرسی را از سر گذرانده بود، در مراحل پایانیاش در پایان دههی هشتاد قرار داشت که با دعوا و ادعای ستاد معلق مانده و ملک به نام ستاد درمیآید.
ستاد در اواخر دههی نود پیشنهاد چهار میلیارد تومان را به صاحبان خانه میدهد که آنها ترجیح میدهند حقشان را از طریق دادگاه بگیرند چرا که نه تنها این مبلغ در برابر ارزش زمین مورد نظر بسیار اندک بوده بلکه برای این زمین پول داده و آن را خریده بودند، آنهم در دورهای که آن حدود رهاشده و فاقد ساختمان و حتا در برههای محل گردآوری زباله بوده است، و در آن بنایی را برپا کرده و بیش از چهل سال در آن زندگی کرده بودند.
اما اکنون در حالی که دو سال پیش ستاد اجرایی فرمان امام با تملیک خانه صاحبان آن را ناگزیر از ترک خانهشان و با توجه به گرانی ملک در تهران وادار به خروج از این شهر، که عمرشان را در آن سر کرده بودند، نمود و بخشی از اسبابخانه آنها در انبار ستاد در حال نابودی است هنوز دادگاه انقلاب به شکایت این خانواده رسیدگی نکرده و رای صادر ننموده است.
با این حال، در این مدت این نهاد انقلابی خانه را تخریب و ساختوساز آن را هم به پایان برده و به زودی آن را خواهد فروخت!
امید این خانوادهی بلاتکلیف هنوز به دادگاه انقلاب است، اما آیا این دادگاه میتواند دادِ آنان را بستاند و جانب عدالت را نگاه دارد - در حالی که ستاد درصدهای خوبی از قیمت ملک را برای کسانی که در جریان به تملک درآوردن آنها، اطلاعرسان یا یاریگرشان باشند در نظر میگیرد؟ /یاشار سلطانی
#اجتماعی #فساد
@Roshanfkrane
عکس جدید منتشر شده از بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی که با پوشش جدیدش حسابی وایرال شده و
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#اجتماعی
@Roshanfkrane
💢 ای کاش #دادگاه ویژه روحانیت در #جمهوریاسلامی آنزیم هضم روحانیون واقعیتنگر و منتقدی مثل #حائریشیرازی را داشت.
❗️ بعد از تایید حکم #زندانِ حائری، چرا باید چند دانشجو بگویند که اعتبار روحانیت و امثال #آیتاللهبهبهانی و #طباطبایی در دوره #مشروطه در اوج بود اما در شرایط امروز نه؟
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
❗️ بعد از تایید حکم #زندانِ حائری، چرا باید چند دانشجو بگویند که اعتبار روحانیت و امثال #آیتاللهبهبهانی و #طباطبایی در دوره #مشروطه در اوج بود اما در شرایط امروز نه؟
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
🔴 داستان دو استاد و میدان داری کم مایگان
✍ #اجلال_قوامی
🔸در روزهای اخیر ویدیویی از ناصر رزازی هنرمند پر آوازه کورد در واکنش به سخنان مظهر خالقی دیگر هنرمند صاحب سبک و خوش صدا در شبکه های اجتماعی بسیار دیده شد.چند سال پیش هم یکی از موزیسین های سال های دور در مذمت و نکوهش مظهر خالقی در روزگاری که مدیریت رادیو و تلویزیون کرمانشاه( کرماشان) را عهده دار بود؛ سخنان تندی بر زبان راند.آن هم دست مایه ای شد تا جماعتی بر استاد آواز و موسیقی کوردی مظهر خالقی بشورند و زبان به هتک و هجو او بگشایند.حال واکنش استاد ناصر رزازی هم بار دیگر بهانه ای شده تا جماعتی که نسبت به موسیقی و آواز کوردی شناخت و فهم درست و علمی ندارند عقده گشایی کنند و تا آنجا که در توان دارند تهمت پراکنی کنند و این شخصیت گران سنگ موسیقی را به باد ناسزا بگیرند.اینکه مظهر خالقی درباره بخش هایی از آواز و موسیقی کوردی چه گفته است و و اکنش ناصر رزازی چگونه بوده است چندان محل مناقشه نیست.آنچه که باید بدان توجه داشت این است که اینگونه خوانش ها و نظرهای علمی در باب موسیقی بایستی در یک فضای مناسب و در جای خودش به بحث گذاشته شود.نه اینکه با تقطیع سر و ته سخنان یک طرف قصه سیلی از تهمت و ناسزاها از سوی برخی ها روانه او شود.مسلما دو استاد مسلم و یگانه آواز و موسیقی کوردی به کم مایگی و میان مایگی میدان نمی دهند چرا که آثار فاخر موسیقایی هر دو گواهی بر کارنامه پر پیمان و وزین آنها است.این سرمایه های هنری را باید پاس داشت و اجازه نداد تا جماعتی به هر بهانه ای این سرمایه ها را با تهمت و تخریب کم اعتبار کنند و آتش بر خرمن پر بار هنر و آواز بزنند.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍ #اجلال_قوامی
🔸در روزهای اخیر ویدیویی از ناصر رزازی هنرمند پر آوازه کورد در واکنش به سخنان مظهر خالقی دیگر هنرمند صاحب سبک و خوش صدا در شبکه های اجتماعی بسیار دیده شد.چند سال پیش هم یکی از موزیسین های سال های دور در مذمت و نکوهش مظهر خالقی در روزگاری که مدیریت رادیو و تلویزیون کرمانشاه( کرماشان) را عهده دار بود؛ سخنان تندی بر زبان راند.آن هم دست مایه ای شد تا جماعتی بر استاد آواز و موسیقی کوردی مظهر خالقی بشورند و زبان به هتک و هجو او بگشایند.حال واکنش استاد ناصر رزازی هم بار دیگر بهانه ای شده تا جماعتی که نسبت به موسیقی و آواز کوردی شناخت و فهم درست و علمی ندارند عقده گشایی کنند و تا آنجا که در توان دارند تهمت پراکنی کنند و این شخصیت گران سنگ موسیقی را به باد ناسزا بگیرند.اینکه مظهر خالقی درباره بخش هایی از آواز و موسیقی کوردی چه گفته است و و اکنش ناصر رزازی چگونه بوده است چندان محل مناقشه نیست.آنچه که باید بدان توجه داشت این است که اینگونه خوانش ها و نظرهای علمی در باب موسیقی بایستی در یک فضای مناسب و در جای خودش به بحث گذاشته شود.نه اینکه با تقطیع سر و ته سخنان یک طرف قصه سیلی از تهمت و ناسزاها از سوی برخی ها روانه او شود.مسلما دو استاد مسلم و یگانه آواز و موسیقی کوردی به کم مایگی و میان مایگی میدان نمی دهند چرا که آثار فاخر موسیقایی هر دو گواهی بر کارنامه پر پیمان و وزین آنها است.این سرمایه های هنری را باید پاس داشت و اجازه نداد تا جماعتی به هر بهانه ای این سرمایه ها را با تهمت و تخریب کم اعتبار کنند و آتش بر خرمن پر بار هنر و آواز بزنند.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
روشنفکران
💢 ای کاش #دادگاه ویژه روحانیت در #جمهوریاسلامی آنزیم هضم روحانیون واقعیتنگر و منتقدی مثل #حائریشیرازی را داشت. ❗️ بعد از تایید حکم #زندانِ حائری، چرا باید چند دانشجو بگویند که اعتبار روحانیت و امثال #آیتاللهبهبهانی و #طباطبایی در دوره #مشروطه در اوج…
نوبت به استاد حائری شیرازی رسید!
به چه کسی رحم میکنید؟
✍#رحیم_قمیشی
بالاخره حکم دادگاه تجدیدنظر آفای
#شهابالدین_حائری_شیرازی رسید
به جرم نوشتههای روشنگرانه و دلسوزانهشان؛
دوسال از سه سال زندان حکم اولیه، تایید شد و تنها برای سه سال به صورت تعلیقی در آمد. تا اگر در این سه سال جرم جدیدی مرتکب شود (باز بنویسد)، زندان به اجرا درآید.
حکم خلع لباس روحانیتشان هم تایید شد، و آنهم برای سه سال تعلیق شد.
حکم ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، حکم بستن کانالشان تایید شدند و دیگر مجاز به فعالیتی مجازی و نویسندگی آزاد نیست، شاید تا ابد.
به جز همه اینها، به ۱۲ میلیون تومان پرداخت نقدی محکوم شده که تا نپرداخته اجازه ترخیص نداشته!
و این معاملهای است در کشوری که ادای دینداری را درمیآورد با دینداران متعهد!
ننویسند، نگویند، درس ندهند، جز در مدح حاکمیت!
آقای رسولاف فیلمساز عزیز هم که حکم حبس و شلاق و ممنوعالفعالیتی و مصادره اموالشان تایید شد.
بسیاری جوانان هم که حکم گرفتهاند و یا منتظر اجرای حکمند.
به کجا چنین شتابان!!
با شکستن قلمها، با بستن دهانها، با منع کردن هنرمندان از فعالیت، با احکام شدید و غلیظ علیه انساندوستان، دلسوزان، به کجا میخواهید برسید.
به انفجار جامعه؟!
چه منفعتی در انفجار جامعه دارید؟
با تعیین امام جمعههایی که همان معدود حزباللهیهای وفادارتان هم قبولشان ندارند، چه میخواهید بگویید!؟
که خیلی قلدرید؟
بدون مردم هم توان ادامه بازی سخیف حفظ قدرت اقلیتی را دارید؟
فرصت کردید بیانیه گروهی از ایثارگران را بخوانید؟ آنها جانشان به لبشان رسیده. نمیدانند جواب فرزندانشان را چه بدهند، جواب مردم فقیر را. جواب جوانان بیکار را، پدرهای خجالتزده از خانواده، جوانان محکوم به اعدام را.
آنها شهادت میدهند این آن چیزی نبود که دنبالش بودند. شما آنها را هم گول زدید!
از تهدید و اعدام خسته نشدید؟
پاسخ واضح جوانها و دختران نجیب را در دانشگاهها، در پارکها، در معابر، در مراسم نگرفتید
باز هم میخواهید تظاهر کنید تودهنی نخوردید؟
با پول نفت، با پول فروش معادن، با چاپ اسکناس بیاعتبار، و بدون همراهی مردم، چقدر انتظار دارید بر سر کار بمانید!؟
به آقای حائری زنگ زدهام از او دلجویی کنم. او ایستاده، محکمتر از قبل، محکمتر از خیلی مدعیها، محکمتر از من!
میگوید وجوب امر بهمعروف و نهی از منکر حاکمان را، مگر دادگاه میتواند منعش کند؟ مگر دادگاه میتواند حکم بدهد نماز نخوانم، روزه نگیرم!
میگوید طوری تهدیدم میکنند از پوشیدن لباس روحانیت ممنوع میشوم، گویی امروز پوشیدن آن لباس، آبرو میآورد؟ لباسی که ویزا و مجوزش را حاکمیت بخواهد بدهد، خودم نخواهم پوشید!
او میداند دنبال آن هستید تا بهانهای پیدا کرده و این احکام تعلیقی را اجرایی کنید، میگوید مگر خون من از این جوانهای عزیز رنگینتر است؟
نمیخواست بگوید!
با اصرار من جزییاتی را گفت.
او را بردهاند برای بازجویی، جایی که نمیشود اسمش را گفت، آن اتاقهای ترسناک که بازجو را نمیتوانی بببنی.
گفتهاند زبانت را میبریم، گفتهاند آبرویت را (با تهمت ناروا) میبریم و تا بخواهی ثابت کنی اتهام دروغ بوده، آبرویی برایت نمانده! کسی حرفت را باور نمیکند.
یا للعجب. این حکومت اسلامی است!؟
گفتهاند به شما نباید رحم کرد..
شما با آقای حایری شیرازی پاکدست و دلسوز، مفسر نهجالبلاغه، استاد حوزه، با آن اخلاق و رویه معتدل و دوست داشتنی چنین میکنید، با دیگران چه خواهید کرد!؟
از او اجازه گرفتهام تا بنویسم و بگویم؛
شما زبان میبرید! رسماً قلم میشکنید؟ بیایید و زبان ۸۵ میلیون ایرانی را ببُرید!
بیایید و قلم همه نویسندگان را بشکنید.
فضای مجازی را بیشتر از این به بند بکشید. به دزدها و بدنامها مسئولیت بدهید، فکر کردید همه تماشایتان میکنند!؟ و از شما بیشتر میترسند؟
نه! نه آقای حائری کوتاه میآید، نه آقای رسولاف، نه دیگر دربندها و محکومین به ظلم، هیچ حکومتی با ضرب و گلوله و زندان و منع اندیشمندان از نوشتن و فعالیت، سر کار نمانده که شما دومیاش باشید.
شما فقط عمرتان را کوتاهتر میکنید.
وقتی هم در بین حوزویان مستقل، هم میان ایثارگران دردمند، هم میان ایراندوستان دلسوز، جوانان درس خوانده و مردم شریف ایران، تمام وجهه خود را از دست میدهید، عمرتان تمام شده! اگر چه خودتان باور نکنید
و مجیزگویان گزارش راست به شما ندهند!
محبوبیت آنها که محکومشان میکنید، نزد مردم ایران، صدها برابر افزایش مییابد و چهره زشت سرسپردگان شما، نفرت برانگیزتر میشود
به دوست خوب و عزیزم استاد شهابالدین حائریشیرازی استقامتش را در نگهداری بهروز کانالش، تبریک میگویم،
و با آغوش باز آمادگی دارم در نشر نظریات و نوشتههای دلسوزانهاش،
اینجا 👉کانال دلنوشتهها، در خدمتش باشم.
با افتخار تمام.
#خبر #انتقادات #اجتماعی #سیاسی #مذهبی
@Roshanfkrane
به چه کسی رحم میکنید؟
✍#رحیم_قمیشی
بالاخره حکم دادگاه تجدیدنظر آفای
#شهابالدین_حائری_شیرازی رسید
به جرم نوشتههای روشنگرانه و دلسوزانهشان؛
دوسال از سه سال زندان حکم اولیه، تایید شد و تنها برای سه سال به صورت تعلیقی در آمد. تا اگر در این سه سال جرم جدیدی مرتکب شود (باز بنویسد)، زندان به اجرا درآید.
حکم خلع لباس روحانیتشان هم تایید شد، و آنهم برای سه سال تعلیق شد.
حکم ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، حکم بستن کانالشان تایید شدند و دیگر مجاز به فعالیتی مجازی و نویسندگی آزاد نیست، شاید تا ابد.
به جز همه اینها، به ۱۲ میلیون تومان پرداخت نقدی محکوم شده که تا نپرداخته اجازه ترخیص نداشته!
و این معاملهای است در کشوری که ادای دینداری را درمیآورد با دینداران متعهد!
ننویسند، نگویند، درس ندهند، جز در مدح حاکمیت!
آقای رسولاف فیلمساز عزیز هم که حکم حبس و شلاق و ممنوعالفعالیتی و مصادره اموالشان تایید شد.
بسیاری جوانان هم که حکم گرفتهاند و یا منتظر اجرای حکمند.
به کجا چنین شتابان!!
با شکستن قلمها، با بستن دهانها، با منع کردن هنرمندان از فعالیت، با احکام شدید و غلیظ علیه انساندوستان، دلسوزان، به کجا میخواهید برسید.
به انفجار جامعه؟!
چه منفعتی در انفجار جامعه دارید؟
با تعیین امام جمعههایی که همان معدود حزباللهیهای وفادارتان هم قبولشان ندارند، چه میخواهید بگویید!؟
که خیلی قلدرید؟
بدون مردم هم توان ادامه بازی سخیف حفظ قدرت اقلیتی را دارید؟
فرصت کردید بیانیه گروهی از ایثارگران را بخوانید؟ آنها جانشان به لبشان رسیده. نمیدانند جواب فرزندانشان را چه بدهند، جواب مردم فقیر را. جواب جوانان بیکار را، پدرهای خجالتزده از خانواده، جوانان محکوم به اعدام را.
آنها شهادت میدهند این آن چیزی نبود که دنبالش بودند. شما آنها را هم گول زدید!
از تهدید و اعدام خسته نشدید؟
پاسخ واضح جوانها و دختران نجیب را در دانشگاهها، در پارکها، در معابر، در مراسم نگرفتید
باز هم میخواهید تظاهر کنید تودهنی نخوردید؟
با پول نفت، با پول فروش معادن، با چاپ اسکناس بیاعتبار، و بدون همراهی مردم، چقدر انتظار دارید بر سر کار بمانید!؟
به آقای حائری زنگ زدهام از او دلجویی کنم. او ایستاده، محکمتر از قبل، محکمتر از خیلی مدعیها، محکمتر از من!
میگوید وجوب امر بهمعروف و نهی از منکر حاکمان را، مگر دادگاه میتواند منعش کند؟ مگر دادگاه میتواند حکم بدهد نماز نخوانم، روزه نگیرم!
میگوید طوری تهدیدم میکنند از پوشیدن لباس روحانیت ممنوع میشوم، گویی امروز پوشیدن آن لباس، آبرو میآورد؟ لباسی که ویزا و مجوزش را حاکمیت بخواهد بدهد، خودم نخواهم پوشید!
او میداند دنبال آن هستید تا بهانهای پیدا کرده و این احکام تعلیقی را اجرایی کنید، میگوید مگر خون من از این جوانهای عزیز رنگینتر است؟
نمیخواست بگوید!
با اصرار من جزییاتی را گفت.
او را بردهاند برای بازجویی، جایی که نمیشود اسمش را گفت، آن اتاقهای ترسناک که بازجو را نمیتوانی بببنی.
گفتهاند زبانت را میبریم، گفتهاند آبرویت را (با تهمت ناروا) میبریم و تا بخواهی ثابت کنی اتهام دروغ بوده، آبرویی برایت نمانده! کسی حرفت را باور نمیکند.
یا للعجب. این حکومت اسلامی است!؟
گفتهاند به شما نباید رحم کرد..
شما با آقای حایری شیرازی پاکدست و دلسوز، مفسر نهجالبلاغه، استاد حوزه، با آن اخلاق و رویه معتدل و دوست داشتنی چنین میکنید، با دیگران چه خواهید کرد!؟
از او اجازه گرفتهام تا بنویسم و بگویم؛
شما زبان میبرید! رسماً قلم میشکنید؟ بیایید و زبان ۸۵ میلیون ایرانی را ببُرید!
بیایید و قلم همه نویسندگان را بشکنید.
فضای مجازی را بیشتر از این به بند بکشید. به دزدها و بدنامها مسئولیت بدهید، فکر کردید همه تماشایتان میکنند!؟ و از شما بیشتر میترسند؟
نه! نه آقای حائری کوتاه میآید، نه آقای رسولاف، نه دیگر دربندها و محکومین به ظلم، هیچ حکومتی با ضرب و گلوله و زندان و منع اندیشمندان از نوشتن و فعالیت، سر کار نمانده که شما دومیاش باشید.
شما فقط عمرتان را کوتاهتر میکنید.
وقتی هم در بین حوزویان مستقل، هم میان ایثارگران دردمند، هم میان ایراندوستان دلسوز، جوانان درس خوانده و مردم شریف ایران، تمام وجهه خود را از دست میدهید، عمرتان تمام شده! اگر چه خودتان باور نکنید
و مجیزگویان گزارش راست به شما ندهند!
محبوبیت آنها که محکومشان میکنید، نزد مردم ایران، صدها برابر افزایش مییابد و چهره زشت سرسپردگان شما، نفرت برانگیزتر میشود
به دوست خوب و عزیزم استاد شهابالدین حائریشیرازی استقامتش را در نگهداری بهروز کانالش، تبریک میگویم،
و با آغوش باز آمادگی دارم در نشر نظریات و نوشتههای دلسوزانهاش،
اینجا 👉کانال دلنوشتهها، در خدمتش باشم.
با افتخار تمام.
#خبر #انتقادات #اجتماعی #سیاسی #مذهبی
@Roshanfkrane
یک روزی میرسد که بالأخره کشف کنند که دنیا چهار بُعد دارد، بعدش آدم میتواند برود بیرون برای قدم زدن، و برود و ناپدید بشود. نه کفنودفنی، نه اشکی، نه هیچ توهمی، نه بهشتی و نه جهنمی.
هزارپیشه - چارلز بوکوفسکی
وازریک درساهاکیان
#اندیشه
@Roshanfkrane
هزارپیشه - چارلز بوکوفسکی
وازریک درساهاکیان
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍️نامۀ سرگشادۀ #صادق_زیباکلام به رئیسجمهور | ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔺️مطالبات مدنی کردها با اتهام «تجزیهطلبی» محو نمیشود.
جناب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی
رئیس جمهوری اسلامی ایران
🔹️با سلام و تحیات
دعوت از جناب «نچیروان بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان، اقدام مثبتی بود در جهت تنشزدایی میان اربیل و تهران. متأسفانه دیواری از بیاعتمادی میان تهران و اربیل از بدو تأسیس کردستان عراق حاکم بوده. واقعیت تلخ آن است که مسئولین اقلیم همواره از بدو تشکیل آن، مورد شک و بیاعتمادی تهران بودهاند. آنها متهم هستند که اقلیم را بصورت کانونی در آوردهاند برای حضور دشمنان جمهوری اسلامی، یعنی آمریکا و اسرائیل. اتهام دیگر آن است که اقلیم، پناهگاهی شده برای مخالفین و معترضین کرد ایرانی.
🔹️در اینکه اسرائیلیها از هر موقعیتی برای نفوذ در ایران استفاده میکنند، تردیدی نیست. این هم حق اربیل است که با هر کشوری، از جمله آمریکا، رابطه داشته باشد. و بالأخره این هم یک واقعیتی است که بسیاری از کردهای معترض و مخالف با جمهوری اسلامی، برای مصونماندن از مجازات، به کردستان عراق پناه میبرند. اگر پناهجویان مرتکب اقدام نظامی علیه ایران نشوند، چگونه میتوان از اربیل انتظار داشت که آنان را اخراج یا محبوس نماید؟
🔹️متأسفانه تهران رویکردش با اقلیم، بیشتر دیپلماسی «اقتدار نظامی» بوده تا تلاش در جهت دیالوگ و همزیستی. ایران بارها اربیل را مورد حملات نظامی قرار داده. کردها بیش از آنکه علامت دوستی و مودت از تهران دیده باشند، همواره با تهدیدات نظامی روبرو بودهاند. جای تأسف است که رابطه با طالبان افغانستان از اولویت بیشتری برای ایران برخوردار بوده تا اقلیم کردستان. اقلیم کردستان یقیناً نروژ، فرانسه یا آمریکا نیست، اما وضعیت دمکراسی در آن در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر خاورمیانه، افتخارآمیز است. در اربیل نه کسی بهاتهام مخالفت با حکومت زندانی میشود و نه مطبوعات زیر نظر حکومت هستند. به علاوه، یک دوجین تلویزیون غیرحکومتی فعالیت دارند.
🔹️اقلیم البته با مشکلات بسیاری روبروست. از مشکلات مدیریتی گرفته تا بیمهریهای تهران، آنکارا و بغداد، که تمایلی به موفقیت یک منطقۀ خودمختار کردنشین ندارند. اما اگر تجربۀ اقلیم هم با شکست روبرو شود، مسئلۀ کردها همچنان باقی میماند. تجربۀ جوامع دیگر نشان داده که فقط «دمکراسی» تأمینکنندۀ مطالبات حقوق مدنی اقلیتهای قومی و مذهبی بوده. تجربۀ ایران خودمان ظرف یک قرن گذشته، نشان داده که سرکوب، آنان را وادار به سکوت میکند، اما آنقدرها طول نمیکشد که مطالباتشان باز جوانه میزند.
ایام بکام باد
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔺️مطالبات مدنی کردها با اتهام «تجزیهطلبی» محو نمیشود.
جناب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی
رئیس جمهوری اسلامی ایران
🔹️با سلام و تحیات
دعوت از جناب «نچیروان بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان، اقدام مثبتی بود در جهت تنشزدایی میان اربیل و تهران. متأسفانه دیواری از بیاعتمادی میان تهران و اربیل از بدو تأسیس کردستان عراق حاکم بوده. واقعیت تلخ آن است که مسئولین اقلیم همواره از بدو تشکیل آن، مورد شک و بیاعتمادی تهران بودهاند. آنها متهم هستند که اقلیم را بصورت کانونی در آوردهاند برای حضور دشمنان جمهوری اسلامی، یعنی آمریکا و اسرائیل. اتهام دیگر آن است که اقلیم، پناهگاهی شده برای مخالفین و معترضین کرد ایرانی.
🔹️در اینکه اسرائیلیها از هر موقعیتی برای نفوذ در ایران استفاده میکنند، تردیدی نیست. این هم حق اربیل است که با هر کشوری، از جمله آمریکا، رابطه داشته باشد. و بالأخره این هم یک واقعیتی است که بسیاری از کردهای معترض و مخالف با جمهوری اسلامی، برای مصونماندن از مجازات، به کردستان عراق پناه میبرند. اگر پناهجویان مرتکب اقدام نظامی علیه ایران نشوند، چگونه میتوان از اربیل انتظار داشت که آنان را اخراج یا محبوس نماید؟
🔹️متأسفانه تهران رویکردش با اقلیم، بیشتر دیپلماسی «اقتدار نظامی» بوده تا تلاش در جهت دیالوگ و همزیستی. ایران بارها اربیل را مورد حملات نظامی قرار داده. کردها بیش از آنکه علامت دوستی و مودت از تهران دیده باشند، همواره با تهدیدات نظامی روبرو بودهاند. جای تأسف است که رابطه با طالبان افغانستان از اولویت بیشتری برای ایران برخوردار بوده تا اقلیم کردستان. اقلیم کردستان یقیناً نروژ، فرانسه یا آمریکا نیست، اما وضعیت دمکراسی در آن در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر خاورمیانه، افتخارآمیز است. در اربیل نه کسی بهاتهام مخالفت با حکومت زندانی میشود و نه مطبوعات زیر نظر حکومت هستند. به علاوه، یک دوجین تلویزیون غیرحکومتی فعالیت دارند.
🔹️اقلیم البته با مشکلات بسیاری روبروست. از مشکلات مدیریتی گرفته تا بیمهریهای تهران، آنکارا و بغداد، که تمایلی به موفقیت یک منطقۀ خودمختار کردنشین ندارند. اما اگر تجربۀ اقلیم هم با شکست روبرو شود، مسئلۀ کردها همچنان باقی میماند. تجربۀ جوامع دیگر نشان داده که فقط «دمکراسی» تأمینکنندۀ مطالبات حقوق مدنی اقلیتهای قومی و مذهبی بوده. تجربۀ ایران خودمان ظرف یک قرن گذشته، نشان داده که سرکوب، آنان را وادار به سکوت میکند، اما آنقدرها طول نمیکشد که مطالباتشان باز جوانه میزند.
ایام بکام باد
#صادق_زیباکلام
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔴 سقوط اتوبوس همراه با مسافران به رودخانه در سن پیترزبورگ روسیه
💢 براثر سقوط یک دستگاه اتوبوس مسافربری به رودخانه سن پیترزبورگ روسیه یک نفر جان خود را از دست داد./ عبدی مدیا
#خبر #حوادث #تصادف #روسیه
@Roshanfkrane
💢 براثر سقوط یک دستگاه اتوبوس مسافربری به رودخانه سن پیترزبورگ روسیه یک نفر جان خود را از دست داد./ عبدی مدیا
#خبر #حوادث #تصادف #روسیه
@Roshanfkrane
چیزی که آقای عباسی لازم است بداند این نیست که واقعا سطح زندگی مردم ایران از اروپا بالاتر است یا نه. این است که اصلا جامعه ایشان را کجای خودش به حساب میآورد که سوگندش اهمیتی داشته باشد؟
💬 #احسان_بداغی
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
💬 #احسان_بداغی
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔺طوفان در سیستان ۳۲۴ نفر را راهی بیمارستان کرد
رئیس اورژانس زابل:
🔹با شروع طوفان از ساعت ۶ صبح روز گذشته تاکنون ۳۲۴ بیمار و مصدوم به اورژانسهای پیش بیمارستانی، بیمارستانی و مراکز بهداشتی درمانی منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز مراجعه و از خدمات درمانی و بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زابل بهرهمند شدهاند./تسنیم
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
رئیس اورژانس زابل:
🔹با شروع طوفان از ساعت ۶ صبح روز گذشته تاکنون ۳۲۴ بیمار و مصدوم به اورژانسهای پیش بیمارستانی، بیمارستانی و مراکز بهداشتی درمانی منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز مراجعه و از خدمات درمانی و بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زابل بهرهمند شدهاند./تسنیم
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane