💢تیتر اخبار روشنفکران
🔸دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
❗️امام جمعه شیراز: اولویت اقتصاد است نه حجاب!
❗️مصائب دامداری در روزگار خشکسالی
❗️تصمیم رییسجمهور برای تشکیل کمیته ویژه بررسی ناآرامیهای سال ۱۴۰۱
❗️آتش بس دولت و مجلسیها بر سر شاسیبلندها
❗️دور زدن ایران و چین محور رایزنیهای جیک سالیوان با همتاهای سعودی، هندی و اماراتی در عربستان
❗️حرف آخر دولت برای بازنشستهها
❗️گران فروشی خودروهای مونتاژی
❗️حکم اعدام ۲ قرآن سوز اجرا شد
❗️بیگی نماینده تبریز: با شرکت واگذار کننده شاسیبلند به نمایندگان تماس گرفتم و متاسفانه صدای مرغ و خروس میآمد چرا که این شرکت صوری بود
❗️قیمت لبنیات افزایش پیدا کرد
❗️آغوش باز جهان عرب برای بشار اسد
❗️قهرمانی طیبی و اولادقباد در لیگ قهرمانان فوتسال اروپا با غلبه بر اسپورتینگ لیسبون
❗️منچستر یونایتد به وستهام باخت تا حضورش در لیگ قهرمانان فصل بعد اروپا به خطر بیفتد
❗️پرسپولیس ۲۰۰ میلیارد بدهی معوقه دارد، تسویه نکردند، جریمه هم میشوند
#تیتر #خبر
@Roshanfkrane
🔸دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
❗️امام جمعه شیراز: اولویت اقتصاد است نه حجاب!
❗️مصائب دامداری در روزگار خشکسالی
❗️تصمیم رییسجمهور برای تشکیل کمیته ویژه بررسی ناآرامیهای سال ۱۴۰۱
❗️آتش بس دولت و مجلسیها بر سر شاسیبلندها
❗️دور زدن ایران و چین محور رایزنیهای جیک سالیوان با همتاهای سعودی، هندی و اماراتی در عربستان
❗️حرف آخر دولت برای بازنشستهها
❗️گران فروشی خودروهای مونتاژی
❗️حکم اعدام ۲ قرآن سوز اجرا شد
❗️بیگی نماینده تبریز: با شرکت واگذار کننده شاسیبلند به نمایندگان تماس گرفتم و متاسفانه صدای مرغ و خروس میآمد چرا که این شرکت صوری بود
❗️قیمت لبنیات افزایش پیدا کرد
❗️آغوش باز جهان عرب برای بشار اسد
❗️قهرمانی طیبی و اولادقباد در لیگ قهرمانان فوتسال اروپا با غلبه بر اسپورتینگ لیسبون
❗️منچستر یونایتد به وستهام باخت تا حضورش در لیگ قهرمانان فصل بعد اروپا به خطر بیفتد
❗️پرسپولیس ۲۰۰ میلیارد بدهی معوقه دارد، تسویه نکردند، جریمه هم میشوند
#تیتر #خبر
@Roshanfkrane
#فرخ_رو_پارسا
( ۱۳ اسفند ۱۳۰۱ قم– ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران)
پزشک، سیاستمدار، نخستین مدیرکل زن در ایران در سال ۱۳۳۹، از نخستین زنان راهیافته به مجلس شورای ملی و نخستین زن ایرانی بود که در دوران قبل از انقلاب به مقام وزارت رسید. وی در کابینه دوم و سوم امیرعباس هویدا از ۵ شهریور ۱۳۴۷ تا ۱ مهر ۱۳۵۴ وزیر آموزش و پرورش ایران بود.
وی با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش، به حکم صادق_خلخالی به اعدام محکوم شد.
در زمان وزارت پارسا، آیتالله بهشتی و حجتالاسلام باهنر و آیت الله برقعی در امر تهیه کتابهای درسی از مشاورین وزارت آموزش و پرورش بودند. همچنین مرکز اسلامی هامبورگ از وزارتخانه فرخرو پارسا بودجه دریافت میکرد.
پارسا توضیح میدهد که «در آن زمان از کسانی امثال دکتر محمدجواد باهنر و آیتالله برقعی دعوت به عمل آمد که در تهیه و ترجمه دروس تعلیمات دینی و قرآن با این وزارتخانه همکاری به عمل آورند و کتابهای لازم را تهیه نمایند.»
حذف زبان عربی از کتابهای مدارس برای منتقدان پارسا بسیار سنگین بود و آن را «تصمیمات عنادآمیز علیه روحانیت» و «مخالفت» با اصل اسلام تفسیر کردند. همچنین حذف چادر از مدارس نیز با انتقاد سخت روحانیون همراه بود که در توضیح آن گفته «در مورد حجاب زنان گفتم که حجاب نباید مانع فعالیتهای اجتماعی زنان گردد. در آن زمان دختران مدارس مذهبی در فعالیتهای ورزشی اصلاً شرکت نمیکردند. من در تمام بخشنامههای خود زنان را به پوشیدن لباسهای سنگین و با حجاب دعوت میکردم.»
#مناسبت
@Roshanfkrane
( ۱۳ اسفند ۱۳۰۱ قم– ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران)
پزشک، سیاستمدار، نخستین مدیرکل زن در ایران در سال ۱۳۳۹، از نخستین زنان راهیافته به مجلس شورای ملی و نخستین زن ایرانی بود که در دوران قبل از انقلاب به مقام وزارت رسید. وی در کابینه دوم و سوم امیرعباس هویدا از ۵ شهریور ۱۳۴۷ تا ۱ مهر ۱۳۵۴ وزیر آموزش و پرورش ایران بود.
وی با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش، به حکم صادق_خلخالی به اعدام محکوم شد.
در زمان وزارت پارسا، آیتالله بهشتی و حجتالاسلام باهنر و آیت الله برقعی در امر تهیه کتابهای درسی از مشاورین وزارت آموزش و پرورش بودند. همچنین مرکز اسلامی هامبورگ از وزارتخانه فرخرو پارسا بودجه دریافت میکرد.
پارسا توضیح میدهد که «در آن زمان از کسانی امثال دکتر محمدجواد باهنر و آیتالله برقعی دعوت به عمل آمد که در تهیه و ترجمه دروس تعلیمات دینی و قرآن با این وزارتخانه همکاری به عمل آورند و کتابهای لازم را تهیه نمایند.»
حذف زبان عربی از کتابهای مدارس برای منتقدان پارسا بسیار سنگین بود و آن را «تصمیمات عنادآمیز علیه روحانیت» و «مخالفت» با اصل اسلام تفسیر کردند. همچنین حذف چادر از مدارس نیز با انتقاد سخت روحانیون همراه بود که در توضیح آن گفته «در مورد حجاب زنان گفتم که حجاب نباید مانع فعالیتهای اجتماعی زنان گردد. در آن زمان دختران مدارس مذهبی در فعالیتهای ورزشی اصلاً شرکت نمیکردند. من در تمام بخشنامههای خود زنان را به پوشیدن لباسهای سنگین و با حجاب دعوت میکردم.»
#مناسبت
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
🔸بارش بارانهای بهاری در نیمه شمالی کشور
🔹️در شمال آذربایجانهای شرقی و غربی، بخشهایی از اردبیل، ارتفاعات البرز مرکزی رگبار پراکنده باران همراه با رعدوبرق پیشبینی میشود.
🔹️روز سهشنبه با ورود سامانه بارشی مناطق غرب و شمال غرب کشور و جنوب غرب استانهایی که در دامنه زاگرس مرکزی و البرز مرکزی واقع شده اند، همچنین سواحل شمالی رگبار باران و رعد و برق همراه با وزش باد شدید موقتی را خواهند داشت.
🔹️روز چهارشنبه نیز همین شرایط بارشی برای نوار شمالی کشور و زاگرس مرکزی برقرار است.
#خبرهوا #خبر
@Roshanfkrane
🔹️در شمال آذربایجانهای شرقی و غربی، بخشهایی از اردبیل، ارتفاعات البرز مرکزی رگبار پراکنده باران همراه با رعدوبرق پیشبینی میشود.
🔹️روز سهشنبه با ورود سامانه بارشی مناطق غرب و شمال غرب کشور و جنوب غرب استانهایی که در دامنه زاگرس مرکزی و البرز مرکزی واقع شده اند، همچنین سواحل شمالی رگبار باران و رعد و برق همراه با وزش باد شدید موقتی را خواهند داشت.
🔹️روز چهارشنبه نیز همین شرایط بارشی برای نوار شمالی کشور و زاگرس مرکزی برقرار است.
#خبرهوا #خبر
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
✍هرگز نمیشود آنطور که باید و شاید به کلمات اعتماد کرد.
ظاهری بی آزار دارند. ابدا به نظر نمیرسد که ممکن است خطرناک باشند.
بیشتر به باد هوا شباهت دارند به صداهای کوچک دهن،
نه شورند و نه بی نمک، و به محض اینکه از دهن بیرون میآیند از راه گوش به وسیله توده نرم و خاکستری مخ، درک میشوند.
هیچکس به کلمات خودش شک ندارد و مصیبت از همینجا شروع میشود.
📒 #سفر_به_انتهای_شب
#لویی_فردینان_سلین
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍هرگز نمیشود آنطور که باید و شاید به کلمات اعتماد کرد.
ظاهری بی آزار دارند. ابدا به نظر نمیرسد که ممکن است خطرناک باشند.
بیشتر به باد هوا شباهت دارند به صداهای کوچک دهن،
نه شورند و نه بی نمک، و به محض اینکه از دهن بیرون میآیند از راه گوش به وسیله توده نرم و خاکستری مخ، درک میشوند.
هیچکس به کلمات خودش شک ندارد و مصیبت از همینجا شروع میشود.
📒 #سفر_به_انتهای_شب
#لویی_فردینان_سلین
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍اگر میخواهید ملتی را نابود کنید یک تورم بلندمدت ایجاد کنید؛ زیرا آرام آرام همهی بنیانهای اخلاقی و اقتصادی آن ملت نابود میشود.
#جان_مینارد_کینز
@Roshanfkrane
#جان_مینارد_کینز
@Roshanfkrane
توهین شهرداری تهران به افراد آسیب دیده از ناحیه چشم و متهم کردن آنها به دروغگویی!
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#اجتماعی
@Roshanfkrane
.
ای کاش...
ای کاش آدمی وطنش را
مثلِ بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یکروز میتوانست،
همراهِ خویشتن ببرد هرکجا که خواست.
در روشنایِ باران،
در آفتابِ پاک.
استاد #شفیعیکدکنی
@Roshanfkrane
ای کاش...
ای کاش آدمی وطنش را
مثلِ بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یکروز میتوانست،
همراهِ خویشتن ببرد هرکجا که خواست.
در روشنایِ باران،
در آفتابِ پاک.
استاد #شفیعیکدکنی
@Roshanfkrane
این صحنه و تصویر به شدت مشکوک و ساختگیست.
تمام دختران و زنان ایران باهوش هستند و میدانند که باید متناسب با واقعیتها اقدام و عمل کنند.
#امیدفراغت روزنامهنگار
#فریب #اجتماعی #حجاب
@Roshanfkrane
تمام دختران و زنان ایران باهوش هستند و میدانند که باید متناسب با واقعیتها اقدام و عمل کنند.
#امیدفراغت روزنامهنگار
#فریب #اجتماعی #حجاب
@Roshanfkrane
💢لايحهاي براي تثبيت ممنوعيت تجمعات اعتراضي
کانال روشنفکران
🔹دولت در روز 12 ارديبهشت اعلام كرد كه لايحه «نحوه برگزاري تجمعات و راهپيماييها» را به قيد يك فوريت به مجلس شوراي اسلامي ارسال كرده است. دولت هدف از تهيه اين لايحه را رفع خلأهاي قانوني اجراي اصل 27 قانون اساسي اعلام و تاكيد كرده. در اين لايحه 46 مادهاي مواردي نظير تعيين مكان تجمعات، مراحل دريافت مجوز تجمعات، چارچوب صلاحيت متقاضيان برگزاري تجمع، ملزوماتي كه متقاضيان تجمع بايد رعايت كنند و نظاير اينها مشخص شدهاند. درباره جزء به جزء اين لايحه و بخشهاي مختلف آن ميتوان به اشكالات و ايرادات حقوقي مختلفي اشاره كرد. اما اصليترين ايراد اين لايحه به كليت آن برميگردد كه به نظر ميرسد بهرغم هدف تصريح شده در مقدمه لايحه، كار را براي سهولت و سامان يافتن تجمعات اعتراضي نه فقط سادهتر نميكند كه حتي بر پيچيدگي و دشواري آن ميافزايد. به واقع بايد اين لايحه را مخالف اصل 27 قانون اساسي دانست.
🔹اصل 27 قانون اساسي ميگويد: «تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد، آزاد است.» ب در اين اصل عدم برگزاري تجمع به دليل شروط مندرج يك استثناست و قانون اساسي به عنوان بالاترين و نافذترين بخش سلسله مراتب حقوقي كشور اصل را بر آزادي تجمعات گذاشته. اشكال لايحه اخير دولت اين است كه با بسط استثنائات و همينطور تعيين شروط مختلف موارد استثناء مندرج در قانون اساسي را تبديل به اصل موضوع كرده. يعني خلاصه لايحه را بايد اينطور ذكر كرد؛ برگزاري تجمعات و راهپيماييها در كشور ممنوع است مگر اينكه شروط و ضوابط متعدد مواد 46 گانه اين لايحه در عمل انجام شود.
🔹محصول چنين لايحهاي نه آزادي يا حتي تسهيل برگزاري تجمعات، بلكه مشروط كردن تجمعات و راهپيماييها به چندين شرط مكرر است. وقتي اين شروط به شكل مكرر و متعدد در لايحه دولت تكرار ميشوند معناي عملياش اين خواهد بود كه استثناء مسلط بر اصل خواهد بود. از گذشته تا امروز نيز روالهاي حقوقي غيرضروري و تعيين شروط متعدد در مجموعه مقررات مانع اصلي برگزاري تجمعات و راهپيماييها بوده. اگر قرار بود يك فرآيند قانونگذاري گره كار در اين حوزه را باز كند انتظار منطقي بايد از آن فرآيند قانونگذاري اين باشد كه از مجموعه شروط اضافي بكاهد. اين دقيقا عكس چيزي است كه در لايحه اخير دولت رخ داده؛ اين لايحه عملا تمام فرآيندهاي ممانعتكننده و سلبكننده حق تجمعات را كه تا قبل از اين به شكل قواعدي نانوشته بودند، تبديل به قانون خواهد كرد. چنين كاري در واقع يعني تثبيت تمام آن قواعد و ضوابط نانوشتهاي كه تاكنون جلوي اجراي اصل 27 قانون اساسي را ميگرفتند.
🔹برخلاف مقدمه اين لايحه، در پيشنهاد دولت هيچ موازنهاي بين تضمين حقوق و آزاديهاي عمومي با مساله تامين نظم و امنيت عمومي ديده نميشود، چراكه تعيين شروط متعدد براي موافقت با برگزاري يك تجمع به معناي استمرار تسلط نگاه امنيتي به مساله است. به عبارتي دولت كمافيالسابق همان نگاه امنيتي به مساله تجمعات را اصل قرار داده و حقوق و آزاديهاي عمومي را تنها در چارچوب برخي استثنائات به رسميت شناخته است.
🔹در صورت تبديل اين لايحه به قانون نه تنها هيچ اتفاق مثبتي در حوزه گسترش حق آزادي تجمعات رخ نخواهد داد كه حتي همان برخوردهاي غيرقانوني قبلي با بسياري از تجمعات، شكل قانوني به خود خواهند گرفت و با قوتي بيش از قبل تثبيت خواهند شد. اگر دولت و تهيهكنندگان اين لايحه معتقدند كه چنين نيست، بايد پاسخ دهند در اين لايحه كدام آزادي عمل و تسهيل شرايط براي تجمعات و راهپيماييها را نسبت به شرايط فعلي در نظر گرفتهاند؟ كدام يك از بهانههايي كه با توسل به آن وزارت كشور و مراجع ديگر طي ساليان گذشته يا به تجمعات مجوز ندادهاند يا با آن برخورد كردهاند، در اين لايحه رفع يا كنار گذاشته شده است؟ آيا مراحل دريافت مجوز تجمع يا راهپيمايي در اين لايحه سادهتر شده يا سختتر؟ آيا مشكل عدم برگزاري تجمعات قانوني در كشور مشخص نبودن محل تجمع بوده يا عدم اعطاي مجوز و برخورد پليسي و امنيتي و قضايي با تجمعات؟ در لايحه اخير دولت آنقدر بهانه براي عدم اعطاي مجوز به تجمعات و سپس برخورد انتظامي با هر نوع تجمعي وجود دارد كه اميد چنداني به گشايش در اين زمينه نباشد. شوربختانه اينكه در سالهاي اخير همه به شكل مشهودي خسارات عدم توجه به نياز جامعه به بيان نظراتش از جمله به واسطه برگزاري تجمعات آرام را ديدهاند و باز هم قرار نيست درسي از اين همه اتفاقات تلخ بگيريم.
✍ #علی_مجتهدزاده
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #حقوقی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
🔹دولت در روز 12 ارديبهشت اعلام كرد كه لايحه «نحوه برگزاري تجمعات و راهپيماييها» را به قيد يك فوريت به مجلس شوراي اسلامي ارسال كرده است. دولت هدف از تهيه اين لايحه را رفع خلأهاي قانوني اجراي اصل 27 قانون اساسي اعلام و تاكيد كرده. در اين لايحه 46 مادهاي مواردي نظير تعيين مكان تجمعات، مراحل دريافت مجوز تجمعات، چارچوب صلاحيت متقاضيان برگزاري تجمع، ملزوماتي كه متقاضيان تجمع بايد رعايت كنند و نظاير اينها مشخص شدهاند. درباره جزء به جزء اين لايحه و بخشهاي مختلف آن ميتوان به اشكالات و ايرادات حقوقي مختلفي اشاره كرد. اما اصليترين ايراد اين لايحه به كليت آن برميگردد كه به نظر ميرسد بهرغم هدف تصريح شده در مقدمه لايحه، كار را براي سهولت و سامان يافتن تجمعات اعتراضي نه فقط سادهتر نميكند كه حتي بر پيچيدگي و دشواري آن ميافزايد. به واقع بايد اين لايحه را مخالف اصل 27 قانون اساسي دانست.
🔹اصل 27 قانون اساسي ميگويد: «تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد، آزاد است.» ب در اين اصل عدم برگزاري تجمع به دليل شروط مندرج يك استثناست و قانون اساسي به عنوان بالاترين و نافذترين بخش سلسله مراتب حقوقي كشور اصل را بر آزادي تجمعات گذاشته. اشكال لايحه اخير دولت اين است كه با بسط استثنائات و همينطور تعيين شروط مختلف موارد استثناء مندرج در قانون اساسي را تبديل به اصل موضوع كرده. يعني خلاصه لايحه را بايد اينطور ذكر كرد؛ برگزاري تجمعات و راهپيماييها در كشور ممنوع است مگر اينكه شروط و ضوابط متعدد مواد 46 گانه اين لايحه در عمل انجام شود.
🔹محصول چنين لايحهاي نه آزادي يا حتي تسهيل برگزاري تجمعات، بلكه مشروط كردن تجمعات و راهپيماييها به چندين شرط مكرر است. وقتي اين شروط به شكل مكرر و متعدد در لايحه دولت تكرار ميشوند معناي عملياش اين خواهد بود كه استثناء مسلط بر اصل خواهد بود. از گذشته تا امروز نيز روالهاي حقوقي غيرضروري و تعيين شروط متعدد در مجموعه مقررات مانع اصلي برگزاري تجمعات و راهپيماييها بوده. اگر قرار بود يك فرآيند قانونگذاري گره كار در اين حوزه را باز كند انتظار منطقي بايد از آن فرآيند قانونگذاري اين باشد كه از مجموعه شروط اضافي بكاهد. اين دقيقا عكس چيزي است كه در لايحه اخير دولت رخ داده؛ اين لايحه عملا تمام فرآيندهاي ممانعتكننده و سلبكننده حق تجمعات را كه تا قبل از اين به شكل قواعدي نانوشته بودند، تبديل به قانون خواهد كرد. چنين كاري در واقع يعني تثبيت تمام آن قواعد و ضوابط نانوشتهاي كه تاكنون جلوي اجراي اصل 27 قانون اساسي را ميگرفتند.
🔹برخلاف مقدمه اين لايحه، در پيشنهاد دولت هيچ موازنهاي بين تضمين حقوق و آزاديهاي عمومي با مساله تامين نظم و امنيت عمومي ديده نميشود، چراكه تعيين شروط متعدد براي موافقت با برگزاري يك تجمع به معناي استمرار تسلط نگاه امنيتي به مساله است. به عبارتي دولت كمافيالسابق همان نگاه امنيتي به مساله تجمعات را اصل قرار داده و حقوق و آزاديهاي عمومي را تنها در چارچوب برخي استثنائات به رسميت شناخته است.
🔹در صورت تبديل اين لايحه به قانون نه تنها هيچ اتفاق مثبتي در حوزه گسترش حق آزادي تجمعات رخ نخواهد داد كه حتي همان برخوردهاي غيرقانوني قبلي با بسياري از تجمعات، شكل قانوني به خود خواهند گرفت و با قوتي بيش از قبل تثبيت خواهند شد. اگر دولت و تهيهكنندگان اين لايحه معتقدند كه چنين نيست، بايد پاسخ دهند در اين لايحه كدام آزادي عمل و تسهيل شرايط براي تجمعات و راهپيماييها را نسبت به شرايط فعلي در نظر گرفتهاند؟ كدام يك از بهانههايي كه با توسل به آن وزارت كشور و مراجع ديگر طي ساليان گذشته يا به تجمعات مجوز ندادهاند يا با آن برخورد كردهاند، در اين لايحه رفع يا كنار گذاشته شده است؟ آيا مراحل دريافت مجوز تجمع يا راهپيمايي در اين لايحه سادهتر شده يا سختتر؟ آيا مشكل عدم برگزاري تجمعات قانوني در كشور مشخص نبودن محل تجمع بوده يا عدم اعطاي مجوز و برخورد پليسي و امنيتي و قضايي با تجمعات؟ در لايحه اخير دولت آنقدر بهانه براي عدم اعطاي مجوز به تجمعات و سپس برخورد انتظامي با هر نوع تجمعي وجود دارد كه اميد چنداني به گشايش در اين زمينه نباشد. شوربختانه اينكه در سالهاي اخير همه به شكل مشهودي خسارات عدم توجه به نياز جامعه به بيان نظراتش از جمله به واسطه برگزاري تجمعات آرام را ديدهاند و باز هم قرار نيست درسي از اين همه اتفاقات تلخ بگيريم.
✍ #علی_مجتهدزاده
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #حقوقی
@Roshanfkrane
مرگ غریبانه ی آقای نقاش
کانال روشنفکران
#اجلال_قوامی :
🔸از نسل زبدگان و نخبگان روزگار.به معنای دقیق کلمه " هنرمند" بود.درخشان و تابان و بسامان زیست و ۶۳ سال زندگی کرد.احمد خلیلی فرد نقاش چیره دستی که دستی هم در مجسمه سازی داشت.گوشه نشین و عزلت نشین بود.از نمد هنرمند بودن کلاه کاسبی نبافت.اهل زد و بند و امتیاز گرفتن نبود.بی هیچ ادعایی از بام تا شام در میان رنگ و روغن و کلاس درس در هروله بود.تا آخرین لحظه حیات پویید و جویید.آثار سترگی از خود به یادگار گذاشت.حال کردستان و زادگاهش سنندج یکی از فرزندان برومندش را از دست داده است و امروز جایی خالی شده است که به یقین عمری بباید تا پر شود.نقصانی که فرداها عیان خواهد شد.دریغا و افسوس که عمرش زیاد به این دنیا نبود تا خیل بیشتری از خوان دانش او بهره گیرند.آدم درستی بود و کمیاب.در زمانه ی ما کم هستند آدم هایی که سر جای خودشان قرار گرفته باشند اما احمد خلیلی فرد دقیق سر جای خود ایستاده بود و برازنده همین نام.سودای شهرت و ادعای تغییر نداشت و به حرفه خودش احترام می گذاشت و حرفه ای رفتار می کرد.هر مرگی ناراحت کننده است و رفتن احمد خلیلی فرد هم ناراحت کننده تر.او غول نبود.او احمد خلیلی فرد بود.مردی در کار رنگ و روغن و نقاشی.او اعتبار بخش بوم و رنگ بود و به رنگ ها جان می داد.از نوادر روزگار بود.از نسلی که هیچ گاه از خاطر نخواهد رفت.بی تکرار و بی جانشین.
#ارسالی #هنر #هنرمندان #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#اجلال_قوامی :
🔸از نسل زبدگان و نخبگان روزگار.به معنای دقیق کلمه " هنرمند" بود.درخشان و تابان و بسامان زیست و ۶۳ سال زندگی کرد.احمد خلیلی فرد نقاش چیره دستی که دستی هم در مجسمه سازی داشت.گوشه نشین و عزلت نشین بود.از نمد هنرمند بودن کلاه کاسبی نبافت.اهل زد و بند و امتیاز گرفتن نبود.بی هیچ ادعایی از بام تا شام در میان رنگ و روغن و کلاس درس در هروله بود.تا آخرین لحظه حیات پویید و جویید.آثار سترگی از خود به یادگار گذاشت.حال کردستان و زادگاهش سنندج یکی از فرزندان برومندش را از دست داده است و امروز جایی خالی شده است که به یقین عمری بباید تا پر شود.نقصانی که فرداها عیان خواهد شد.دریغا و افسوس که عمرش زیاد به این دنیا نبود تا خیل بیشتری از خوان دانش او بهره گیرند.آدم درستی بود و کمیاب.در زمانه ی ما کم هستند آدم هایی که سر جای خودشان قرار گرفته باشند اما احمد خلیلی فرد دقیق سر جای خود ایستاده بود و برازنده همین نام.سودای شهرت و ادعای تغییر نداشت و به حرفه خودش احترام می گذاشت و حرفه ای رفتار می کرد.هر مرگی ناراحت کننده است و رفتن احمد خلیلی فرد هم ناراحت کننده تر.او غول نبود.او احمد خلیلی فرد بود.مردی در کار رنگ و روغن و نقاشی.او اعتبار بخش بوم و رنگ بود و به رنگ ها جان می داد.از نوادر روزگار بود.از نسلی که هیچ گاه از خاطر نخواهد رفت.بی تکرار و بی جانشین.
#ارسالی #هنر #هنرمندان #اجتماعی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
انباردار؛
ارزنی آمد مرجمک نام، گندمگون، ماش فرستاديم نخود آمد برنجش دهيد كه برنج است.
کانال روشنفکران
متن بالا را به زبان پارسی رایج برگردانید 😄
#جالب #سرگرمی #طنز
@Roshanfkrane
پروکسی
https://t.iss.one/proxy?server=45.129.133.13&port=443&secret=ee32b920dffb51643028e2f6b878d4eac162616c61642e6972
@Roshanfkrane
ارزنی آمد مرجمک نام، گندمگون، ماش فرستاديم نخود آمد برنجش دهيد كه برنج است.
کانال روشنفکران
متن بالا را به زبان پارسی رایج برگردانید 😄
#جالب #سرگرمی #طنز
@Roshanfkrane
پروکسی
https://t.iss.one/proxy?server=45.129.133.13&port=443&secret=ee32b920dffb51643028e2f6b878d4eac162616c61642e6972
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کانال روشنفکران
لطفا معلمها و كساني كه نقش تربيتي دارند ببينند
#انگیزشی #تربیتی #معلمان
@Roshanfkrane
پروکسی
https://t.iss.one/proxy?server=45.143.222.84&port=443&secret=ee32b920dffb51643028e2f6b878d4eac17765622e62616c652e696f
@Roshanfkrane
لطفا معلمها و كساني كه نقش تربيتي دارند ببينند
#انگیزشی #تربیتی #معلمان
@Roshanfkrane
پروکسی
https://t.iss.one/proxy?server=45.143.222.84&port=443&secret=ee32b920dffb51643028e2f6b878d4eac17765622e62616c652e696f
@Roshanfkrane
سرپرست مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت: بارداری در هیچ سنی خطر ندارد؛ طبق تحقیقات آمریکاییها نوزاد مادر زیر ۱۸ سال، نوزاد طلاییست!
در پاسخ باید گفت: به دلیل زائیدنهای طلایی مسئولان یعنی #اقتصادعلیل و فقر جمیل امکان هیچ زایشی نیست!
در ضمن زایش دستوری، زوری و تشویقی هم زائیدن نیست!
#امیدفراغت روزنامهنگار
#اقتصاد #فقر #اجتماعی
@Roshanfkrane
در پاسخ باید گفت: به دلیل زائیدنهای طلایی مسئولان یعنی #اقتصادعلیل و فقر جمیل امکان هیچ زایشی نیست!
در ضمن زایش دستوری، زوری و تشویقی هم زائیدن نیست!
#امیدفراغت روزنامهنگار
#اقتصاد #فقر #اجتماعی
@Roshanfkrane
دولت فرتوت
کانال روشنفکران
🔶️چند روز پیش میهمان نشست عفاف و حجاب دفتر تبلیغات بودم.حضور که پیدا کردم نیتی نداشتم جز فریاد کردن دغدغهها و دلهرهها و دلواپسیها...
عجب آنکه از بخت نیک همه اعضای محترم دغدغهمندتر و سینه چاکتر و منتقدتر از حقیر سخن سرخ و حق بر زبان میآوردند و امر واقع را روی میز میگذاشتند (حتی نماینده دولت)
پس به ذکر همین رخداد بسنده کردم؛
دختر من حسنا کلاس دوم دبستان است. پوشيدن مقنعه برای بچههای به سن تکلیف نرسیده در مقابل یکدیگر و خانم معلم قانون است.هر ظهر که پس از تعطیلی به دنبال او میروم صورتش را از گرما سرخ شده میبینیم. اولین کاری که با بیرون آمدن از مدرسه میکند کندن مقنعه از سرش به مثابه پارچه عذاب است.
مدرسه حاضر به روشن کردن کولرها نیست و معلم و دانش آموزان باید در همین هوای گرم مطابق قانون هم گرما را تحمل کنند و هم پوشش کامل را.
در ادامه عرض شد
سخن از دههی عفاف و حجاب و دغدغههای قشر پای کار نظام و... اینها پیشکش، این دولتی که ادعای حفظ حجاب اجباری آنهم با چنین قوانین نکبتی را دارد توانایی روشن کردن همین کولر مدارس را دارد؟
والله ندارد. فقط حرف مفت!
✍ #یاسر_عرب
#حجاب_اجباری #اعتراضات #انتقادات
#اجتماعی
کانال روشنفکران
🔶️چند روز پیش میهمان نشست عفاف و حجاب دفتر تبلیغات بودم.حضور که پیدا کردم نیتی نداشتم جز فریاد کردن دغدغهها و دلهرهها و دلواپسیها...
عجب آنکه از بخت نیک همه اعضای محترم دغدغهمندتر و سینه چاکتر و منتقدتر از حقیر سخن سرخ و حق بر زبان میآوردند و امر واقع را روی میز میگذاشتند (حتی نماینده دولت)
پس به ذکر همین رخداد بسنده کردم؛
دختر من حسنا کلاس دوم دبستان است. پوشيدن مقنعه برای بچههای به سن تکلیف نرسیده در مقابل یکدیگر و خانم معلم قانون است.هر ظهر که پس از تعطیلی به دنبال او میروم صورتش را از گرما سرخ شده میبینیم. اولین کاری که با بیرون آمدن از مدرسه میکند کندن مقنعه از سرش به مثابه پارچه عذاب است.
مدرسه حاضر به روشن کردن کولرها نیست و معلم و دانش آموزان باید در همین هوای گرم مطابق قانون هم گرما را تحمل کنند و هم پوشش کامل را.
در ادامه عرض شد
سخن از دههی عفاف و حجاب و دغدغههای قشر پای کار نظام و... اینها پیشکش، این دولتی که ادعای حفظ حجاب اجباری آنهم با چنین قوانین نکبتی را دارد توانایی روشن کردن همین کولر مدارس را دارد؟
والله ندارد. فقط حرف مفت!
✍ #یاسر_عرب
#حجاب_اجباری #اعتراضات #انتقادات
#اجتماعی
#حکایت
کانال روشنفکران
#رابعه_بنت_کعب، دختر زیبای کعب قُزداری بود. کعب یکی از سرداران سامانی و حاکم بلخ و سیستان بود. گفته شده کعب علاقه بسیاری به دخترش رابعه داشت و او را زین العرب «زینت قوم عرب» نامیده بود و با توجه به ثروت زیادی که داشت، چندین معلم خصوصی برای رابعه استخدام کرده بود تا علاوه بر خواندن و نوشتن، انواع هنرها را نیز به دخترش بیاموزند.
در اندک زمانی رابعه تبدیل به شاعری برجسته، نقاشی زبردست، شمشیرزنی ماهر، سوارکاری خبره و سیاستمداری زیرک شد بنحوی که عوفی درباره او مینویسد:
«رابعه دختر کعب القزداری، اگرچه زن بود، اما به فضل بر تمام مردان جهان بخندیدی! فارِس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به غایت ماهر»
در دهه سوم عمر رابعه، پدرش کعب از دنیا میرود و برادر رابعه با نام حارث بر جای پدر مینشیند. رابعه دلباخته کلیددار خزانه برادرش که جوانی زیبارو با نام «بکتاش» بود میشود.
رابعه از دایهاش میخواهد تا بکتاش را از عشق او آگاه کند و پس از آن نامهها و اشعار عاشقانه یکی پس از دیگری بین رابعه و بکتاش رد و بدل میشود.
عطار نیشابوری مینویسد: روزی دشمن به بلخ هجوم آورد. حارث با سپاهی به نبرد با دشمن میرود و بکتاش را نیز با خود میبرد. رابعه از ترس اینکه مبادا اتفاقی برای بکتاش بیافتد، لباس مبدل میپوشد و خود را بصورت سربازی درآورده و در سپاه برادرش جا میگیرد تا از بکتاش مراقبت کند.
در حین نبرد، بکتاش بشدت زخمی میشود و رابعه شمشیر کشیده و به میدان میرود و پس از کشتن عده زیادی از دشمنان، پیکر نیمهجان بکتاش را از مهلکه نجات میدهد.
عشق رابعه و بکتاش پنهان میماند تا اینکه روزی رودکی شاعر معروف که عازم بخارا بود، به درخواست رابعه به ملاقات او میرود و در این دیدار رابعه از عشق سوزان خود سخنها میگوید و اشعاری را نیز برای رودکی میخواند.
زمان میگذرد و مدتی بعد در بزمی که امیر سامانی ترتیب داده بود و همه سرداران ولایات از جمله حارث برادر رابعه نیز حضور داشتند، رودکی نیز دعوت میشود.
امیر سامانی از رودکی میپرسد عجیبترین چیزی که در طول سفرهایت دیدهای چه بوده!؟ رودکی که حارث را نمیشناسد میگوید در بلخ دختری دیدم رابعه نام که در عشق جوانی با نام بکتاش سالها بود که میسوخت. رودکی اشعار #رابعه را که در وصف عشق خود سروده بود، در آن مجلس میخواند.
حارث خشمگین شده و مجلس بزم را ترک کرده و به بلخ بازمیگردد و مستقیم به اتاق بکتاش میرود و پس از اندکی جستجو صندوقچه حاوی اشعار و نامههای رابعه را مییابد.
حارث فرمان میدهد بکتاش را به زندان افکنده و خود شخصاً رابعه را به گرمابه برده و رگِ دستان خواهر را میگشاید و بیرون میآید و فرمان میدهد درب گرمابه را با سنگ و گچ مسدود سازند.
اطرافیان رابعه دو روز نزد حارث التماس میکنند تا او اجازه دهد، پیکر رابعه را از گرمابه خارج سازند و در جایی بخاک بسپارند.
سرانجام اجازه داده میشود و پس از دو روز درب گرمابه را میگشایند و پیکر بیجان رابعه را مشاهده میکنند که با خون خود اشعاری را خطاب به بکتاش با انگشت بر دیواره گرمابه نگاشته است:
سه ره دارد جهان عشق اکنون
یکی آتش یکی اشک و یکی خون
کنون من بر سر آتش ازانم
که گه خون ریزم و گه اشک رانم
به آتش خواستم جانم که سوزد
چو جای توست نتوانم که سوزد
به اشکم پای جانان میبشویم
به خونم دست از جان میبشویم
کنون در آتش و در اشک و در خون
برفتم زین جهان «جیفه» بیرون
مرا بی تو سرآمد زندگانی
منت رفتم تو جاویدان بمانی
پس از چند روز بکتاش با کمک زندانبان از زندان میگریزد و شبانه بر تختگاه حارث حاضر شده و سر از تن حارث جدا میکند. سپس بر مزار رابعه در مزارشریف رفته و جان خویش را میگیرد. او را در قبر رابعه دفن میکنند.
نکته آخر اینکه از رابعه تنها هفت غزل و قطعه بجا مانده. چرا که تمام اشعار او را برادرش حارث به آتش کشید و از بین برد.
منابع
مجمع الفصحاء جلد دوم ص 654، رضا قلیخان هدایت.
لباب الالباب جلد دوم ص 16، محمد عوفی. چاپ لیدن 1939.
نفحات الانس ص 629، عبدالرحمن جامی. به کوشش توحیدی. انتشارات کتاب فروشی محمودی.
#داستان #عاشقانه #جالب
@Roshanfkrane
پروکسی پرسرعت | پروکسی پرسرعت
پروکسی پرسرعت | پروکسی پرسرعت
عکس آرامگاه رابعه در #افغانستان 👇
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#رابعه_بنت_کعب، دختر زیبای کعب قُزداری بود. کعب یکی از سرداران سامانی و حاکم بلخ و سیستان بود. گفته شده کعب علاقه بسیاری به دخترش رابعه داشت و او را زین العرب «زینت قوم عرب» نامیده بود و با توجه به ثروت زیادی که داشت، چندین معلم خصوصی برای رابعه استخدام کرده بود تا علاوه بر خواندن و نوشتن، انواع هنرها را نیز به دخترش بیاموزند.
در اندک زمانی رابعه تبدیل به شاعری برجسته، نقاشی زبردست، شمشیرزنی ماهر، سوارکاری خبره و سیاستمداری زیرک شد بنحوی که عوفی درباره او مینویسد:
«رابعه دختر کعب القزداری، اگرچه زن بود، اما به فضل بر تمام مردان جهان بخندیدی! فارِس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به غایت ماهر»
در دهه سوم عمر رابعه، پدرش کعب از دنیا میرود و برادر رابعه با نام حارث بر جای پدر مینشیند. رابعه دلباخته کلیددار خزانه برادرش که جوانی زیبارو با نام «بکتاش» بود میشود.
رابعه از دایهاش میخواهد تا بکتاش را از عشق او آگاه کند و پس از آن نامهها و اشعار عاشقانه یکی پس از دیگری بین رابعه و بکتاش رد و بدل میشود.
عطار نیشابوری مینویسد: روزی دشمن به بلخ هجوم آورد. حارث با سپاهی به نبرد با دشمن میرود و بکتاش را نیز با خود میبرد. رابعه از ترس اینکه مبادا اتفاقی برای بکتاش بیافتد، لباس مبدل میپوشد و خود را بصورت سربازی درآورده و در سپاه برادرش جا میگیرد تا از بکتاش مراقبت کند.
در حین نبرد، بکتاش بشدت زخمی میشود و رابعه شمشیر کشیده و به میدان میرود و پس از کشتن عده زیادی از دشمنان، پیکر نیمهجان بکتاش را از مهلکه نجات میدهد.
عشق رابعه و بکتاش پنهان میماند تا اینکه روزی رودکی شاعر معروف که عازم بخارا بود، به درخواست رابعه به ملاقات او میرود و در این دیدار رابعه از عشق سوزان خود سخنها میگوید و اشعاری را نیز برای رودکی میخواند.
زمان میگذرد و مدتی بعد در بزمی که امیر سامانی ترتیب داده بود و همه سرداران ولایات از جمله حارث برادر رابعه نیز حضور داشتند، رودکی نیز دعوت میشود.
امیر سامانی از رودکی میپرسد عجیبترین چیزی که در طول سفرهایت دیدهای چه بوده!؟ رودکی که حارث را نمیشناسد میگوید در بلخ دختری دیدم رابعه نام که در عشق جوانی با نام بکتاش سالها بود که میسوخت. رودکی اشعار #رابعه را که در وصف عشق خود سروده بود، در آن مجلس میخواند.
حارث خشمگین شده و مجلس بزم را ترک کرده و به بلخ بازمیگردد و مستقیم به اتاق بکتاش میرود و پس از اندکی جستجو صندوقچه حاوی اشعار و نامههای رابعه را مییابد.
حارث فرمان میدهد بکتاش را به زندان افکنده و خود شخصاً رابعه را به گرمابه برده و رگِ دستان خواهر را میگشاید و بیرون میآید و فرمان میدهد درب گرمابه را با سنگ و گچ مسدود سازند.
اطرافیان رابعه دو روز نزد حارث التماس میکنند تا او اجازه دهد، پیکر رابعه را از گرمابه خارج سازند و در جایی بخاک بسپارند.
سرانجام اجازه داده میشود و پس از دو روز درب گرمابه را میگشایند و پیکر بیجان رابعه را مشاهده میکنند که با خون خود اشعاری را خطاب به بکتاش با انگشت بر دیواره گرمابه نگاشته است:
سه ره دارد جهان عشق اکنون
یکی آتش یکی اشک و یکی خون
کنون من بر سر آتش ازانم
که گه خون ریزم و گه اشک رانم
به آتش خواستم جانم که سوزد
چو جای توست نتوانم که سوزد
به اشکم پای جانان میبشویم
به خونم دست از جان میبشویم
کنون در آتش و در اشک و در خون
برفتم زین جهان «جیفه» بیرون
مرا بی تو سرآمد زندگانی
منت رفتم تو جاویدان بمانی
پس از چند روز بکتاش با کمک زندانبان از زندان میگریزد و شبانه بر تختگاه حارث حاضر شده و سر از تن حارث جدا میکند. سپس بر مزار رابعه در مزارشریف رفته و جان خویش را میگیرد. او را در قبر رابعه دفن میکنند.
نکته آخر اینکه از رابعه تنها هفت غزل و قطعه بجا مانده. چرا که تمام اشعار او را برادرش حارث به آتش کشید و از بین برد.
منابع
مجمع الفصحاء جلد دوم ص 654، رضا قلیخان هدایت.
لباب الالباب جلد دوم ص 16، محمد عوفی. چاپ لیدن 1939.
نفحات الانس ص 629، عبدالرحمن جامی. به کوشش توحیدی. انتشارات کتاب فروشی محمودی.
#داستان #عاشقانه #جالب
@Roshanfkrane
پروکسی پرسرعت | پروکسی پرسرعت
پروکسی پرسرعت | پروکسی پرسرعت
عکس آرامگاه رابعه در #افغانستان 👇
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
کانال روشنفکران
🦋 دخترخالهام گفت کلاً معاشرت با من برایشان جذابیتی ندارد. بعد بهطرز خندهداری اَدای من را درآورد که وسط بحثهای زنانه میگویم «حرف آدمها رو نزنیم.» از خنده رودهبُر شده بودم که گفتم «حالا قصهٔ تازهت چیه که شنونده براش نداری؟»
بعد یکهو برقِ خوشحالی پیداکردن کسی برای شنیدن قصهاش طوری توی چشمهایش خودنمایی کرد که سریع یک مُشت تخمه ریخت توی دستم و آمد روبهرویم نشست.
بعد گفت خانم فلانی را که میشناسی؟ میشناختم. گفت هنوز از فوت شوهرش یکسال نگذشته که شوهر کرد. حالا هم با همسر تازهاش رفتهاند استانبول.
خندیدم. گفتم چه باحال. دخترخالهام سروصورتش را کج کرد که کجایش باحال است. قباحت دارد. هنوز از فوت شوهرش یکسال نگذشته و عروس و داماد هم دارد. چرا باید هولِ شوهر داشته باشد؟
راستش من از کارِ خانم فلانی و همهٔ زنهایی که اینطور قضاوت میشوند، خوشم میآید. خانم فلانی هولِ شوهر ندارد. هولِ زندگی و نیکبختی دارد و تا جایی که خاطرهام یاری میکند او را زنی بهیاد میآورم که بهخوشی و عشق در کنار همسرش روزگار گذراند، اهل خوشباشی و کتابخواندن بود و لذتِ زندگی در کنار مردی را بهتمامی چشید.
حالا کسی که شیوهٔ زیستن بهطرز مطلوب را بلد است و توانسته لذت همزیستی کنار یک مرد را تجربه کند، چرا باید باقیِ روزهایش را در ناکامی دریغکردن خودش از همپایی و همسری با مردی بگذراند. و چرا زیستن و خواستِ یک زن برای بودن در کنار مردی در سنی که بهگمان خیلیها از شور و حرارت جوانی بهدور است، باید اینطور تقبیحشده بهنظر برسد؟
این زن، با این شیوهٔ زیست که سالهای سال بهخوشی و باکیفیت، کنار همسر مرحومش روزگار گذراند و حالا هم نمیخواهد کیفِ بودن با دیگری را نادیده بگیرد، مُراد همهٔ ماست که زیستن و با دیگری بودن را حقِ خودمان بدانیم و از طرفی، کلیشهٔ غالب فداکاری نابجا و نگهداشتن سوگِ همسر تا سالهای سال را کنار بزنیم. درنتیجه، همانقدر که تنهایی مردان بعد از نبود همسرانشان را حق طبیعی آنها قلمداد میکنیم، برای زنان نیز این حق را قائل باشیم که بخواهند بهشیوهٔ درستی به ازدواج مجدد و تشکیل زندگی فکر کنند. ازقضا من معتقدم آنهایی که ازدواج برایشان همراه با شیرینی بوده، باز هم تمایل دارند که بعد از نبودِ همسرانشان آن را تجربه کنند؛ ما چرا مدام خطکش «باید و نباید» دست گرفتهایم و پایِ لحظههای زندگی دیگران بهویژه زنان نشستهایم؟
#فاطمه_بهروزفخر
#اجتماعی #بانوان #تربیتی #فرهنگ #اندیشه
@Roshanfkrane
🦋 دخترخالهام گفت کلاً معاشرت با من برایشان جذابیتی ندارد. بعد بهطرز خندهداری اَدای من را درآورد که وسط بحثهای زنانه میگویم «حرف آدمها رو نزنیم.» از خنده رودهبُر شده بودم که گفتم «حالا قصهٔ تازهت چیه که شنونده براش نداری؟»
بعد یکهو برقِ خوشحالی پیداکردن کسی برای شنیدن قصهاش طوری توی چشمهایش خودنمایی کرد که سریع یک مُشت تخمه ریخت توی دستم و آمد روبهرویم نشست.
بعد گفت خانم فلانی را که میشناسی؟ میشناختم. گفت هنوز از فوت شوهرش یکسال نگذشته که شوهر کرد. حالا هم با همسر تازهاش رفتهاند استانبول.
خندیدم. گفتم چه باحال. دخترخالهام سروصورتش را کج کرد که کجایش باحال است. قباحت دارد. هنوز از فوت شوهرش یکسال نگذشته و عروس و داماد هم دارد. چرا باید هولِ شوهر داشته باشد؟
راستش من از کارِ خانم فلانی و همهٔ زنهایی که اینطور قضاوت میشوند، خوشم میآید. خانم فلانی هولِ شوهر ندارد. هولِ زندگی و نیکبختی دارد و تا جایی که خاطرهام یاری میکند او را زنی بهیاد میآورم که بهخوشی و عشق در کنار همسرش روزگار گذراند، اهل خوشباشی و کتابخواندن بود و لذتِ زندگی در کنار مردی را بهتمامی چشید.
حالا کسی که شیوهٔ زیستن بهطرز مطلوب را بلد است و توانسته لذت همزیستی کنار یک مرد را تجربه کند، چرا باید باقیِ روزهایش را در ناکامی دریغکردن خودش از همپایی و همسری با مردی بگذراند. و چرا زیستن و خواستِ یک زن برای بودن در کنار مردی در سنی که بهگمان خیلیها از شور و حرارت جوانی بهدور است، باید اینطور تقبیحشده بهنظر برسد؟
این زن، با این شیوهٔ زیست که سالهای سال بهخوشی و باکیفیت، کنار همسر مرحومش روزگار گذراند و حالا هم نمیخواهد کیفِ بودن با دیگری را نادیده بگیرد، مُراد همهٔ ماست که زیستن و با دیگری بودن را حقِ خودمان بدانیم و از طرفی، کلیشهٔ غالب فداکاری نابجا و نگهداشتن سوگِ همسر تا سالهای سال را کنار بزنیم. درنتیجه، همانقدر که تنهایی مردان بعد از نبود همسرانشان را حق طبیعی آنها قلمداد میکنیم، برای زنان نیز این حق را قائل باشیم که بخواهند بهشیوهٔ درستی به ازدواج مجدد و تشکیل زندگی فکر کنند. ازقضا من معتقدم آنهایی که ازدواج برایشان همراه با شیرینی بوده، باز هم تمایل دارند که بعد از نبودِ همسرانشان آن را تجربه کنند؛ ما چرا مدام خطکش «باید و نباید» دست گرفتهایم و پایِ لحظههای زندگی دیگران بهویژه زنان نشستهایم؟
#فاطمه_بهروزفخر
#اجتماعی #بانوان #تربیتی #فرهنگ #اندیشه
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون
از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در
حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به
کاخ برگشت و دستور داد کشاورز
را به کاخ بیاورند .
روستایی بی نوا با ترس و لرز
در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر
او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار
به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید... حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم
میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر
کارت برگردی.
ولی همین که دهقان بینوا خواست
حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم
پس گردن او نواخت!
همه حیران از آن عطا و حکمت این
جفا، منتظر توضیح حاکم بودند...
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج
سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال
و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل
که من و تو با هم دوست بودیم، در یک
شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود،
من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به
حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم
نیشابور کن! و تو محکم بر گردن
من زدی و گفتی که ای ساده دل!
من سالهاست از خدا یک قاطر
با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم،
هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت
نیشابور را می خواهی؟!
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان
مرور شد...
حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که
می خواستی، این کشیده هم تلافی
همان کشیده ای که به من زدی...
فقط می خواستم بدانی که برای خدا
حکومت نیشابور یا قاطر و
پالان فرق ندارد... فقط ایمان و
اعتقاد من و توست که فرق دارد...
از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه...
خدا بی نهایت بخشنده و
مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست،
ولی به خواسته ات ایمان داشته باش...
#حکایت #انگیزشی #اندیشه
@Roshanfkrane
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون
از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در
حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به
کاخ برگشت و دستور داد کشاورز
را به کاخ بیاورند .
روستایی بی نوا با ترس و لرز
در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر
او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار
به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید... حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم
میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر
کارت برگردی.
ولی همین که دهقان بینوا خواست
حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم
پس گردن او نواخت!
همه حیران از آن عطا و حکمت این
جفا، منتظر توضیح حاکم بودند...
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج
سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال
و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل
که من و تو با هم دوست بودیم، در یک
شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود،
من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به
حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم
نیشابور کن! و تو محکم بر گردن
من زدی و گفتی که ای ساده دل!
من سالهاست از خدا یک قاطر
با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم،
هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت
نیشابور را می خواهی؟!
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان
مرور شد...
حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که
می خواستی، این کشیده هم تلافی
همان کشیده ای که به من زدی...
فقط می خواستم بدانی که برای خدا
حکومت نیشابور یا قاطر و
پالان فرق ندارد... فقط ایمان و
اعتقاد من و توست که فرق دارد...
از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه...
خدا بی نهایت بخشنده و
مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست،
ولی به خواسته ات ایمان داشته باش...
#حکایت #انگیزشی #اندیشه
@Roshanfkrane
داستان حجاب اجباری تمام شد.
ملت و به ویژه دختران و زنان ایران بعد از دادن هزینههای سنگین پیروز شدند. اکنون بیحجاب و باحجاب کنار هم زندگی میکنند.
تبلیغات و مانورهای بگیر و ببند هم فقط برای بیرنگ کردن پیروزی جامعه است.
حجاب اختیاری مصداق به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست، میباشد!
#امیدفراغت روزنامهنگار
#حجاباجباری #اجتماعی
@Roshanfkrane
ملت و به ویژه دختران و زنان ایران بعد از دادن هزینههای سنگین پیروز شدند. اکنون بیحجاب و باحجاب کنار هم زندگی میکنند.
تبلیغات و مانورهای بگیر و ببند هم فقط برای بیرنگ کردن پیروزی جامعه است.
حجاب اختیاری مصداق به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست، میباشد!
#امیدفراغت روزنامهنگار
#حجاباجباری #اجتماعی
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
کنیز ملکه مصر 15
با لمس هشتگ 👇
#کنیز_ملکه_مصر بخش 15
درکانال روشنفکران
تمامی بخش های این اثر ارزشمند بطور رایگان در دسترس شماست
اهل مطالعه نظر خویش را در مورد این اثر بفرمایید تا از نظر شما در درج کتاب های بعدی استفاده کنیم 🌺
@Roshanfkrane
#کنیز_ملکه_مصر بخش 15
درکانال روشنفکران
تمامی بخش های این اثر ارزشمند بطور رایگان در دسترس شماست
اهل مطالعه نظر خویش را در مورد این اثر بفرمایید تا از نظر شما در درج کتاب های بعدی استفاده کنیم 🌺
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
"دخترانِ ایران" دیگر فقط یک ترکیب اضافی نیست، ترکیب برنده است؛ حتی اگر بازیها را نبرند، که میبرند؛ حتی اگر کاپ را بالای سر نبرند، که میبرند.
#دختران_ایران رسولان امید و ادامهاند.
برای فهم ارزش عملشان، باید سالها کولهی حسرت را به دوش کشیده باشی و ندانی که درست وقتی حس میکنی دیگر نمیشود، نشد که بشود، دخترکهایی موطلایی، تاس، فرفری، سبزه، سرخ، سفید، با انگشتهای کوچک، با چالی در چانه به دنیا آمدهاند، بالیدهاند، موها رو خرگوشی کردهاند، جوراب توری پوشیدهاند و باز قد کشیدهاند و توی تمام این سالها ندانی از توی روپوشهای طوسی و سرمهای مدرسه، از زیر مقنعهها، زیر کولههای سبز و بنفش، پیامبرانی دارند ظهور میکنند که کتاب مقدسشان "توانستن" است.
دختران ایران، معجزهاند، نماد و نمود شدناَند.
دختران ایران، مچکریم!
مچکریم به خاطر تمام تلاشهایی که در سکوت کردید، بهخاطر اینکه به خرج شخصی، با پول خودتان، رفتید، بُردید، و ما را توی جشن آتشبازی بُرد شریک کردید.
انگار که روزهاش را شما گرفته باشید و افطارش را با هم خورده باشیم!
شما، دخترانِ [این روزهای] ایران، ماندگاران تاریخید، این خط و این نشان.
#سودابه_فرضی_پور
#اعتراضات #اجتماعی #حجاب_اجباری #بانوان
@Roshanfkrane
"دخترانِ ایران" دیگر فقط یک ترکیب اضافی نیست، ترکیب برنده است؛ حتی اگر بازیها را نبرند، که میبرند؛ حتی اگر کاپ را بالای سر نبرند، که میبرند.
#دختران_ایران رسولان امید و ادامهاند.
برای فهم ارزش عملشان، باید سالها کولهی حسرت را به دوش کشیده باشی و ندانی که درست وقتی حس میکنی دیگر نمیشود، نشد که بشود، دخترکهایی موطلایی، تاس، فرفری، سبزه، سرخ، سفید، با انگشتهای کوچک، با چالی در چانه به دنیا آمدهاند، بالیدهاند، موها رو خرگوشی کردهاند، جوراب توری پوشیدهاند و باز قد کشیدهاند و توی تمام این سالها ندانی از توی روپوشهای طوسی و سرمهای مدرسه، از زیر مقنعهها، زیر کولههای سبز و بنفش، پیامبرانی دارند ظهور میکنند که کتاب مقدسشان "توانستن" است.
دختران ایران، معجزهاند، نماد و نمود شدناَند.
دختران ایران، مچکریم!
مچکریم به خاطر تمام تلاشهایی که در سکوت کردید، بهخاطر اینکه به خرج شخصی، با پول خودتان، رفتید، بُردید، و ما را توی جشن آتشبازی بُرد شریک کردید.
انگار که روزهاش را شما گرفته باشید و افطارش را با هم خورده باشیم!
شما، دخترانِ [این روزهای] ایران، ماندگاران تاریخید، این خط و این نشان.
#سودابه_فرضی_پور
#اعتراضات #اجتماعی #حجاب_اجباری #بانوان
@Roshanfkrane