This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدیو ادعا شده :
شربتی به نام شربت مرگ ساختند با همکاری خانواده کسانی که پیر و از کار افتاده شدند و شرایط نگهداری براشون سخت شده به آن داده شده و به زندگیش پایان داده میشود
داریم به کجا میرسیم 😔
چقدر غم انگیز است!
در گذشته اسکیموها افراد سالخورده را که دیگر نمیتوانستند کار های روزانه خود را انجام دهند ...
به جای دور از خانه خود میبردند
و در طبیعت رها میکردند
تا توسط حیوانات خورده شوند
و جسم شان به گردش انرژی و غذا در طبیعت برگردد!
زندگی در عین زیبایی چقدر غم انگیز است !
و چه حقایق تلخی دارد !
#دانستنی #اجتماعی
@Roshanfkrane
شربتی به نام شربت مرگ ساختند با همکاری خانواده کسانی که پیر و از کار افتاده شدند و شرایط نگهداری براشون سخت شده به آن داده شده و به زندگیش پایان داده میشود
داریم به کجا میرسیم 😔
چقدر غم انگیز است!
در گذشته اسکیموها افراد سالخورده را که دیگر نمیتوانستند کار های روزانه خود را انجام دهند ...
به جای دور از خانه خود میبردند
و در طبیعت رها میکردند
تا توسط حیوانات خورده شوند
و جسم شان به گردش انرژی و غذا در طبیعت برگردد!
زندگی در عین زیبایی چقدر غم انگیز است !
و چه حقایق تلخی دارد !
#دانستنی #اجتماعی
@Roshanfkrane
چه شد که کشوری کوچک مثل عمان تبدیل شد به “سوئیس خاورمیانه” و ایران و آمریکا برای صلح و مسائل پیچیده سیاسی و هسته ای، به سلطان قابوس پناه میبرند؟
در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی چپگرایان کمونیست تحت حمایت شوروی در استان ظفار عمان علیه سلطان قابوس و با هدف سرنگونی او شورش کردند. اما این جنگ با کمک شاه ایران در سال ۱۹۷۵ به پایان رسید و با شکست کامل مخالفان روبرو شد.
سلطان قابوس که تازه شاه شده بود خواست هر سه جوان چریک را ببیند. از آنها سوال کرد: مگر شما عمانی نیستید، پس چرا راه جنگ را انتخاب کردهاید؟
گفتند: ما میخواهیم از یک زندگی بدوی و بیابانی به کشوری مدرن با قوانینی مدنی تبدیل شویم.
سلطان قابوس سه راه را پیشپایشان گذاشت:
۱- خروج از عمان و انصراف از شهروندی این کشور
۲- تخفیف حکم اعدام به زندان ابد در عمان
۳- دست از چریکبازی بردارید و هر کدام یک قسمت از همین مملکت را در دست بگیرید و آن را همان طور که گفتید بسازید.
هر سه نفر راه سوم را انتخاب کردند...
یکی شد وزیر امور خارجه، یکی وزیر اقتصاد و یکی وزیر آموزش پرورش...
#تاریخ #جالب #دانستی
@Roshanfkrane
در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی چپگرایان کمونیست تحت حمایت شوروی در استان ظفار عمان علیه سلطان قابوس و با هدف سرنگونی او شورش کردند. اما این جنگ با کمک شاه ایران در سال ۱۹۷۵ به پایان رسید و با شکست کامل مخالفان روبرو شد.
سلطان قابوس که تازه شاه شده بود خواست هر سه جوان چریک را ببیند. از آنها سوال کرد: مگر شما عمانی نیستید، پس چرا راه جنگ را انتخاب کردهاید؟
گفتند: ما میخواهیم از یک زندگی بدوی و بیابانی به کشوری مدرن با قوانینی مدنی تبدیل شویم.
سلطان قابوس سه راه را پیشپایشان گذاشت:
۱- خروج از عمان و انصراف از شهروندی این کشور
۲- تخفیف حکم اعدام به زندان ابد در عمان
۳- دست از چریکبازی بردارید و هر کدام یک قسمت از همین مملکت را در دست بگیرید و آن را همان طور که گفتید بسازید.
هر سه نفر راه سوم را انتخاب کردند...
یکی شد وزیر امور خارجه، یکی وزیر اقتصاد و یکی وزیر آموزش پرورش...
#تاریخ #جالب #دانستی
@Roshanfkrane
دو خبر در یک روز و یک روزنامه و یک شهر !!!
به قسمتی که دایره قرمز کشیده توجه کنید!!!
#جالب #مذهبی #اجتماعی
@Roshanfkrane
به قسمتی که دایره قرمز کشیده توجه کنید!!!
#جالب #مذهبی #اجتماعی
@Roshanfkrane
#ارسالی #معرفی_کتاب
شما هم میتوانید توضیحات رو به این شکل
از تجربه خود برای ما ارسال کنید تا همه از تجربه شما استفاده کنیم
این کتاب در پست بعدی درج شد
آیدی ارسال👇
@Kamranmehrban
کانال روشنفکران را به دوستان هدیه دهید
@Roshanfkrane
شما هم میتوانید توضیحات رو به این شکل
از تجربه خود برای ما ارسال کنید تا همه از تجربه شما استفاده کنیم
این کتاب در پست بعدی درج شد
آیدی ارسال👇
@Kamranmehrban
کانال روشنفکران را به دوستان هدیه دهید
@Roshanfkrane
چگونه_کتاب_بخوانیم.PDF
18.8 MB
@Roshanfkrane
#کتاب
چگونه کتاب بخوانیم؟
مارتیمر جی. آدلر و چارلز لینکلن ون دورن
مترجم : محمد صراف تهرانی
#آموزشی #اندیشه
@Roshanfkrane
#کتاب
چگونه کتاب بخوانیم؟
مارتیمر جی. آدلر و چارلز لینکلن ون دورن
مترجم : محمد صراف تهرانی
#آموزشی #اندیشه
@Roshanfkrane
#سد_چم_شیر، فاجعهای بدتر از گتوند (بخش اول)
حسین آخانی، روزنامه شرق، سه شنبه ۱۱ آبان 1400
یک سال و نیم پیش بود که مهندسی از یکی از شرکت های مشاور سدسازی پشت اتاق کارم منتظر نشسته و خواستار گفت وگو با من بود. او خودش را معرفی نکرد؛ به من گفت یک خواهش دارم، بروید جلوی ساخت سد چم شیر را بگیرید. من تا آن زمان حتی نام چم شیر را نشنیده بودم. او مدارکی به من نشان داد که این سد هم در یک بستر گچی -نمکی در حال احداث است و از این نظر با گتوند تفاوتی ندارد. یک سال گذشت و باز سروکله اش پیدا شد، مدارک بیشتری آورده بود، هرچه التماسش کردم مدارک و عکس ها را به من نداد و نامش را نیز نگفت. او گفت همه این اسناد در وزارت نیرو موجود است.
این بار جدی تر به آن فکر کردم و تصمیم گرفتم موضوع را با چند نفر از دوستانی که در صنعت آب می شناختم در میان بگذارم. برایم عجیب بود که بسیاری از آن خبر نداشتند. با مطالعات اولیه ای که انجام دادم، مسئله را در رسانه ها مطرح کردم. به محض انتشار اولین یادداشت، درهای زیادی به روی من گشوده شد. بسیاری با من تماس گرفتند و مقالات و گزارشاتشان را برایم فرستادند. دانستم که چندین متخصص حرفه ای، باتجربه و دلسوز پیگیر این سد بوده اند، ولی با وجود تلاش هایشان، حتی با نامه نگاری به ریاست جمهوری وقت نتوانسته اند کاری کنند.
کم کم سیل اسناد و مدارک علمی به سویم راه افتاد و عزم کردم ماجرا را پیگیری کنم. این اسناد را برای بعضی از مدیران وزارت نیرو فرستادم تا شاید قبل از آبگیری سد، عقلانیت بر پنهان کاری پیروز شود. تا آنجا که می دانم مکاتباتی در آخرین روزهای دولت روحانی انجام شد.
تقریبا بخش عمده عمر کاری من مطالعه اکوسیستم های شور، بیابانی و شبه بیابانی ایران بوده است. چند سالی است که بر تحقیقات رویشگاه های گچی متمرکز هستم. رویشگاه های گچی ایران در جهان بی نظیرند و تابه حال تحقیقات جدی درباره آنها انجام نشده است. بالاخره برای زدن یک تیر و دو نشان عازم مناطق گچی سازند گچساران و حوضه رودخانه های زهره و مارون شدم. ابتدا در چهارم و پنجم آبان ماه به منطقه لنده و برم الوان در استان کهگیلویه و بویر احمد رفتم. با وجود خشک سالی و اتمام فصل رویش، به حدی از دیدن مناظر و عجایب گیاهی و زمین شناختی منطقه متعجب شدم که افسوس خوردم چرا تابه حال این بخش از سرزمین ایران را کمتر پژوهش کرده ام.
در این منطقه بیشترین چاه های نفتی هم متمرکز است که معمولا سفرهای علمی با محدودیت هایی مواجه است. در تاریخ ششم و هفتم آبان در محدوده مخزن سد چم شیر و امتداد رودخانه زهره در قبل و بعد سد مشاهدات و مطالعات خود را انجام دادم. خوشبختانه حتی در محدوده سد کسی مزاحم ما نشد و من با آرامش توانستم آنچه می خواستم به دست بیاورم. ما گیاه شناس ها، گاهی خیلی بهتر از زمین شناس ها و هیدرولوژیست ها میتوانیم از جنس زمین و شرایط آبی اطلاعات کسب کنیم. رویش هر گیاه برای ما مانند یک آزمایشگاه تحقیقاتی است. به محض آنکه پایم به محدوده مخزن رسید مانند ارشمیدس فریادم به هوا شد؛ یافتم! یافتم! اولین گیاهی که دیدم برایم بسیار آشنا بود. این گیاه گونه ای از جنس پَرَند بود که سال گذشته از نزدیکی آن منطقه به عنوان گونه ای جدید برای علم گیاه شناسی به نام پَرَند زاگرس (Pteropyrum zagricum) نام گذاری کرده و در ژورنال معتبر Botanical Journal of the Linnean Society منتشر کرده بودیم.
کمی جلوتر رفتم به یک فروچاله بزرگ برخوردم که زمین گچی توسط آب های سطحی شسته و سوراخ های عمیقی در زمین ایجاد کرده بود. کمی آن طرف تر پر بود از گونه های گیاهی بومی و انحصاری و جنگل زیبایی از کنار. به رودخانه زهره که رسیدم اشک در چشمانم جاری شد؛ مگر می شود کوچک ترین علاقه ای به این آب و خاک داشت و ارزیابی زیست محیطی سدی را تأیید کرد که بدون شک میلیون ها درخت گز و پده برای همیشه نابود خواهد کرد. با دستگاه هداست سنج شوری آب رودخانه را در فاصله دو کیلومتری از سازه اندازه گرفتم که عدد 2072 میکروزیمنس بر سانتی متر را نشان می داد. این میزان شوری، در لبه آب لب شور و شیرین است. دانش زیادی نیاز ندارد که با جمع شدن آب و تماس مستقیم با بسترهای به شدت فرسایش پذیر و قابل انحلال سازند، شوری افزایش می یابد. اتفاقا یک روز قبل در تالاب برم الوان یک مورد کاملا طبیعی در بستری حتی صخره ای تر با قابلیت انحلال کمتر را با هدایت الکتریکی حدود هشت هزار میکروزیمنس اندازه گیری کرده بودم.
ادامه در پست بعدی
#خبر #حوادث #اجتماعی
#هشدار #بحران_آب
@Roshanfkrane
حسین آخانی، روزنامه شرق، سه شنبه ۱۱ آبان 1400
یک سال و نیم پیش بود که مهندسی از یکی از شرکت های مشاور سدسازی پشت اتاق کارم منتظر نشسته و خواستار گفت وگو با من بود. او خودش را معرفی نکرد؛ به من گفت یک خواهش دارم، بروید جلوی ساخت سد چم شیر را بگیرید. من تا آن زمان حتی نام چم شیر را نشنیده بودم. او مدارکی به من نشان داد که این سد هم در یک بستر گچی -نمکی در حال احداث است و از این نظر با گتوند تفاوتی ندارد. یک سال گذشت و باز سروکله اش پیدا شد، مدارک بیشتری آورده بود، هرچه التماسش کردم مدارک و عکس ها را به من نداد و نامش را نیز نگفت. او گفت همه این اسناد در وزارت نیرو موجود است.
این بار جدی تر به آن فکر کردم و تصمیم گرفتم موضوع را با چند نفر از دوستانی که در صنعت آب می شناختم در میان بگذارم. برایم عجیب بود که بسیاری از آن خبر نداشتند. با مطالعات اولیه ای که انجام دادم، مسئله را در رسانه ها مطرح کردم. به محض انتشار اولین یادداشت، درهای زیادی به روی من گشوده شد. بسیاری با من تماس گرفتند و مقالات و گزارشاتشان را برایم فرستادند. دانستم که چندین متخصص حرفه ای، باتجربه و دلسوز پیگیر این سد بوده اند، ولی با وجود تلاش هایشان، حتی با نامه نگاری به ریاست جمهوری وقت نتوانسته اند کاری کنند.
کم کم سیل اسناد و مدارک علمی به سویم راه افتاد و عزم کردم ماجرا را پیگیری کنم. این اسناد را برای بعضی از مدیران وزارت نیرو فرستادم تا شاید قبل از آبگیری سد، عقلانیت بر پنهان کاری پیروز شود. تا آنجا که می دانم مکاتباتی در آخرین روزهای دولت روحانی انجام شد.
تقریبا بخش عمده عمر کاری من مطالعه اکوسیستم های شور، بیابانی و شبه بیابانی ایران بوده است. چند سالی است که بر تحقیقات رویشگاه های گچی متمرکز هستم. رویشگاه های گچی ایران در جهان بی نظیرند و تابه حال تحقیقات جدی درباره آنها انجام نشده است. بالاخره برای زدن یک تیر و دو نشان عازم مناطق گچی سازند گچساران و حوضه رودخانه های زهره و مارون شدم. ابتدا در چهارم و پنجم آبان ماه به منطقه لنده و برم الوان در استان کهگیلویه و بویر احمد رفتم. با وجود خشک سالی و اتمام فصل رویش، به حدی از دیدن مناظر و عجایب گیاهی و زمین شناختی منطقه متعجب شدم که افسوس خوردم چرا تابه حال این بخش از سرزمین ایران را کمتر پژوهش کرده ام.
در این منطقه بیشترین چاه های نفتی هم متمرکز است که معمولا سفرهای علمی با محدودیت هایی مواجه است. در تاریخ ششم و هفتم آبان در محدوده مخزن سد چم شیر و امتداد رودخانه زهره در قبل و بعد سد مشاهدات و مطالعات خود را انجام دادم. خوشبختانه حتی در محدوده سد کسی مزاحم ما نشد و من با آرامش توانستم آنچه می خواستم به دست بیاورم. ما گیاه شناس ها، گاهی خیلی بهتر از زمین شناس ها و هیدرولوژیست ها میتوانیم از جنس زمین و شرایط آبی اطلاعات کسب کنیم. رویش هر گیاه برای ما مانند یک آزمایشگاه تحقیقاتی است. به محض آنکه پایم به محدوده مخزن رسید مانند ارشمیدس فریادم به هوا شد؛ یافتم! یافتم! اولین گیاهی که دیدم برایم بسیار آشنا بود. این گیاه گونه ای از جنس پَرَند بود که سال گذشته از نزدیکی آن منطقه به عنوان گونه ای جدید برای علم گیاه شناسی به نام پَرَند زاگرس (Pteropyrum zagricum) نام گذاری کرده و در ژورنال معتبر Botanical Journal of the Linnean Society منتشر کرده بودیم.
کمی جلوتر رفتم به یک فروچاله بزرگ برخوردم که زمین گچی توسط آب های سطحی شسته و سوراخ های عمیقی در زمین ایجاد کرده بود. کمی آن طرف تر پر بود از گونه های گیاهی بومی و انحصاری و جنگل زیبایی از کنار. به رودخانه زهره که رسیدم اشک در چشمانم جاری شد؛ مگر می شود کوچک ترین علاقه ای به این آب و خاک داشت و ارزیابی زیست محیطی سدی را تأیید کرد که بدون شک میلیون ها درخت گز و پده برای همیشه نابود خواهد کرد. با دستگاه هداست سنج شوری آب رودخانه را در فاصله دو کیلومتری از سازه اندازه گرفتم که عدد 2072 میکروزیمنس بر سانتی متر را نشان می داد. این میزان شوری، در لبه آب لب شور و شیرین است. دانش زیادی نیاز ندارد که با جمع شدن آب و تماس مستقیم با بسترهای به شدت فرسایش پذیر و قابل انحلال سازند، شوری افزایش می یابد. اتفاقا یک روز قبل در تالاب برم الوان یک مورد کاملا طبیعی در بستری حتی صخره ای تر با قابلیت انحلال کمتر را با هدایت الکتریکی حدود هشت هزار میکروزیمنس اندازه گیری کرده بودم.
ادامه در پست بعدی
#خبر #حوادث #اجتماعی
#هشدار #بحران_آب
@Roshanfkrane
ادامه مطلب پست قبلی☝️
#سدچم_شیر
#سد #چم_شیر، فاجعهای بدتر از گتوند (بخش دوم)
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران، روزنامه شرق، سه شنبه ۱۱ آبان 1400
ادامه از پست قبلی
اوج یافته های این سفر در حدود 500 متری پشت سد و محل هایی بود که قبلا کارشناسان آنها را دیده و در گزارش هایشان آورده بودند. چشمه کاملا شوری را دیدم که شوری آب چشمه 72 هزار میکروزیمنس (هدایت الکتریکی آب دریا 50 هزار است)، یعنی 35 برابر شوری روردخانه زهره در داخل مخزن بود و حتی در یک نقطه هدایت الکتریکی 200 هزار میکرو زیمنس یعنی صد برابر شوری رودخانه را اندازه گیری کردم. چندان تعجب آور نیست که شوری آب رودخانه زهره با عبور از این چشمه 400 میکروزیمنس افزایش پیدا می کند. ساخت سد چم شیر در سال 1393، در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی، درست در زمانی کلید خورد که رسانه ها پر بود از انتقاد به بزرگ ترین رسوایی تاریخ مهندسی ایران که به قولی موزه عبرت سدسازی است. تاج سد چم شیر در تراز ارتفاعی 604 قرار دارد و ارتفاع آن ۱۵۵ متر است. قعر سد ۴۵۰ متر ارتفاع از سطح دریا دارد . ظرفیت سد در تراز نرمال دومیلیاردو 300 میلیون متر معکب است.
صرف نظر از اثرات وحشتناک محیط زیستی ای که با احداث این سد -مانند دیگر سدها- به وجود خواهد آمد، این سد بدترین و خطرناک ترین جایگزینی را داشته است. ۷۰ درصد مخزن سد در سازند گچی-نمکی گچساران است. مخزن سد پر بود از گیاهان ژیپسوفیت و تعداد زیادی فروچاله های گچی که بعضی از آنها عمق زیادی داشتند. در مخزن سد یک جنگل انبوه پده فراتی (Populus euphratica) و گونه های گز، به ویژه گونه شورپسند (Tamarix pycnocarpa) مشاهده شد. در محل مخزن شوری آب را با دستگاه هدایت سنج الکتریکی اندازه گرفتیم که عدد 2072 میکروزیمنس بر سانتی متر را نشان می داد. این شوری در حد آب شیرین و لب شور است؛ اما وقتی به سمت دیگر سد رفتیم عمق فاجعه عیان شد. درست در فاصله ۵۰۰ متری سد یک چشمه شور وجود دارد که حجم بالایی آب شور وارد رودخانه زهره می کند. در محل چشمه که به مواد نفتی هم آلوده بود، هدایت الکتریکی 72 هزار میکروزیمنس بر سانتی متر اندازه گیری شد. معنای این عدد این است که شوری این چشمه ۳۵ برابر شوری آب رودخانه است. حتی در یکی از فرورفتگی های حاشیه رودخانه شوری ۲۰۰ هزار میکرو زیمنس -یعنی صد برابر شوری آب در رودخانه قبل از سد- را ثبت کردیم. تعجبی نبود که شوری آب رودخانه بعد از این چشمه با افزایش ۴۰۰ میکروزیمنس به حدود دوهزارو 500 رسیده بود. آنچه من با چشمان خود ثبت و اندازه گیری کردم چیز جدیدی نبود. قبلا هم کارشناسان این مشاهدات را داشته اند و براساس نامه شماره 1200/116547 مورخ 4 دی 1395 توسط مدیریت طرح های مطالعاتی سد و نیروگاه آب و برق خوزستان به مدیرعامل سازمان منعکس شده است. همچنین براساس گزارش مطالعاتی مفصلی که توسط دانشگاه تهران (آقایان دکتر منتظری و دکتر بهلولی) به سفارش شركت توسعه منابع آب و نیروی ایران تهیه شده است به طور دقیق و با ادله علمی نتیجه گیری شده است که در صورت آبگیری سالانه 500 هزار تن نمک در مخزن سد حل خواهد شد. برای آنکه درک درستی از این عدد نجومی داشته باشید، اگر بنا باشد با کامیون هایی 10 تنی به داخل سد نمک بریزند هر سال به ۵۰ هزار کامیون نمک نیاز است. اگر هر کامیون پنج متر طول داشته باشد باید ۵۰۰ کیلومتر کامیون منتظر باشند تا بار خود را خالی کنند. تنها جمله ای که می توان به کسانی که این سد را طراحی و ساخته اند بگوییم این است که: دستتان درد نکند، خسته نباشید که گتوند را از تنهایی نجات دادید.
امیدوارم دولت اصولگرایان نان خود را در شورابه های سد چم شیر ساخته شده توسط دولت قبل آلوده نکند و با اشتباه بزرگی که با آبگیری سد گتوند انجام شد -که شوربختانه آن هم میراث اصلاح طلبان بود- برای خود بدنامی به جا نگذارد. سدی که با بودجه 230 میلیون یورویی یعنی نزدیک هفت هزار میلیارد تومان به علاوه فاینانس کشور چین (که از رقم دقیق آن اطلاعی نداریم) آخرین مراحل ساخت خود را می گذراند، این قدر برای سازندگانش جذاب بوده است که چشمانشان را روی واقعیت های زمین شناسی منطقه و گزارش های علمی ببندند و با توجه به تجربه های قبلی که هیچ وقت چنین ولخرجی هایی از صندوق دولت و آسیب های جبران ناپذیر به محیط زیست و منابع آبی مورد بازخواست قرار نگرفته و کسی هم به خاطر آن به دست عدالت سپرده نشده است، همچنان روش ویرانگر خود را با طراحی و ساخت سدهای مشابه یا انتقال آب ادامه دهند.
#خبر #بحران_آب
@Roshanfkrane
#سدچم_شیر
#سد #چم_شیر، فاجعهای بدتر از گتوند (بخش دوم)
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران، روزنامه شرق، سه شنبه ۱۱ آبان 1400
ادامه از پست قبلی
اوج یافته های این سفر در حدود 500 متری پشت سد و محل هایی بود که قبلا کارشناسان آنها را دیده و در گزارش هایشان آورده بودند. چشمه کاملا شوری را دیدم که شوری آب چشمه 72 هزار میکروزیمنس (هدایت الکتریکی آب دریا 50 هزار است)، یعنی 35 برابر شوری روردخانه زهره در داخل مخزن بود و حتی در یک نقطه هدایت الکتریکی 200 هزار میکرو زیمنس یعنی صد برابر شوری رودخانه را اندازه گیری کردم. چندان تعجب آور نیست که شوری آب رودخانه زهره با عبور از این چشمه 400 میکروزیمنس افزایش پیدا می کند. ساخت سد چم شیر در سال 1393، در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی، درست در زمانی کلید خورد که رسانه ها پر بود از انتقاد به بزرگ ترین رسوایی تاریخ مهندسی ایران که به قولی موزه عبرت سدسازی است. تاج سد چم شیر در تراز ارتفاعی 604 قرار دارد و ارتفاع آن ۱۵۵ متر است. قعر سد ۴۵۰ متر ارتفاع از سطح دریا دارد . ظرفیت سد در تراز نرمال دومیلیاردو 300 میلیون متر معکب است.
صرف نظر از اثرات وحشتناک محیط زیستی ای که با احداث این سد -مانند دیگر سدها- به وجود خواهد آمد، این سد بدترین و خطرناک ترین جایگزینی را داشته است. ۷۰ درصد مخزن سد در سازند گچی-نمکی گچساران است. مخزن سد پر بود از گیاهان ژیپسوفیت و تعداد زیادی فروچاله های گچی که بعضی از آنها عمق زیادی داشتند. در مخزن سد یک جنگل انبوه پده فراتی (Populus euphratica) و گونه های گز، به ویژه گونه شورپسند (Tamarix pycnocarpa) مشاهده شد. در محل مخزن شوری آب را با دستگاه هدایت سنج الکتریکی اندازه گرفتیم که عدد 2072 میکروزیمنس بر سانتی متر را نشان می داد. این شوری در حد آب شیرین و لب شور است؛ اما وقتی به سمت دیگر سد رفتیم عمق فاجعه عیان شد. درست در فاصله ۵۰۰ متری سد یک چشمه شور وجود دارد که حجم بالایی آب شور وارد رودخانه زهره می کند. در محل چشمه که به مواد نفتی هم آلوده بود، هدایت الکتریکی 72 هزار میکروزیمنس بر سانتی متر اندازه گیری شد. معنای این عدد این است که شوری این چشمه ۳۵ برابر شوری آب رودخانه است. حتی در یکی از فرورفتگی های حاشیه رودخانه شوری ۲۰۰ هزار میکرو زیمنس -یعنی صد برابر شوری آب در رودخانه قبل از سد- را ثبت کردیم. تعجبی نبود که شوری آب رودخانه بعد از این چشمه با افزایش ۴۰۰ میکروزیمنس به حدود دوهزارو 500 رسیده بود. آنچه من با چشمان خود ثبت و اندازه گیری کردم چیز جدیدی نبود. قبلا هم کارشناسان این مشاهدات را داشته اند و براساس نامه شماره 1200/116547 مورخ 4 دی 1395 توسط مدیریت طرح های مطالعاتی سد و نیروگاه آب و برق خوزستان به مدیرعامل سازمان منعکس شده است. همچنین براساس گزارش مطالعاتی مفصلی که توسط دانشگاه تهران (آقایان دکتر منتظری و دکتر بهلولی) به سفارش شركت توسعه منابع آب و نیروی ایران تهیه شده است به طور دقیق و با ادله علمی نتیجه گیری شده است که در صورت آبگیری سالانه 500 هزار تن نمک در مخزن سد حل خواهد شد. برای آنکه درک درستی از این عدد نجومی داشته باشید، اگر بنا باشد با کامیون هایی 10 تنی به داخل سد نمک بریزند هر سال به ۵۰ هزار کامیون نمک نیاز است. اگر هر کامیون پنج متر طول داشته باشد باید ۵۰۰ کیلومتر کامیون منتظر باشند تا بار خود را خالی کنند. تنها جمله ای که می توان به کسانی که این سد را طراحی و ساخته اند بگوییم این است که: دستتان درد نکند، خسته نباشید که گتوند را از تنهایی نجات دادید.
امیدوارم دولت اصولگرایان نان خود را در شورابه های سد چم شیر ساخته شده توسط دولت قبل آلوده نکند و با اشتباه بزرگی که با آبگیری سد گتوند انجام شد -که شوربختانه آن هم میراث اصلاح طلبان بود- برای خود بدنامی به جا نگذارد. سدی که با بودجه 230 میلیون یورویی یعنی نزدیک هفت هزار میلیارد تومان به علاوه فاینانس کشور چین (که از رقم دقیق آن اطلاعی نداریم) آخرین مراحل ساخت خود را می گذراند، این قدر برای سازندگانش جذاب بوده است که چشمانشان را روی واقعیت های زمین شناسی منطقه و گزارش های علمی ببندند و با توجه به تجربه های قبلی که هیچ وقت چنین ولخرجی هایی از صندوق دولت و آسیب های جبران ناپذیر به محیط زیست و منابع آبی مورد بازخواست قرار نگرفته و کسی هم به خاطر آن به دست عدالت سپرده نشده است، همچنان روش ویرانگر خود را با طراحی و ساخت سدهای مشابه یا انتقال آب ادامه دهند.
#خبر #بحران_آب
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فقط ۵ ثانیه نفس خود را نگه دارید!
@Roshanfkrane
میدونید تو همین ۵ ثانیه چه اتفاقات کوچک و بزرگی در سراسر جهان میافته؟!
این ویدئو #جالب رو ببینید و برای دوستان خود نیز ارسال کنید...
#دانستنی #اجتماعی #علمی #جذاب
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
میدونید تو همین ۵ ثانیه چه اتفاقات کوچک و بزرگی در سراسر جهان میافته؟!
این ویدئو #جالب رو ببینید و برای دوستان خود نیز ارسال کنید...
#دانستنی #اجتماعی #علمی #جذاب
@Roshanfkrane
🔴 هورمون های شادی و روش های آزادسازی آنها:
🔸 دوپامین (هورمون پاداش/لذت):
خودمراقبتی، تکمیل یک کار، خوردن غذا، جشن گرفتن..
🔸 اکسیتوسین (هورمون عشق)
بازی کردن، در آغوش گرفتن، تعریف و تمجید، دست کسی رو گرفتن...
🔸 سروتونین (تثبیت کنندهی خلق و خو)
دویدن، مدیتیشن کردن، شنا کردن، دوچرخه سواری
🔸 ایندورفین (تسکین درد)
خندیدن، دیدن فیلم کمدی، خوردن شکلات تلخ، ورزش کردن..
بببین در طول یک روز چند تا از این کارها رو میتونی در خانواده انجام بدی؟؟
نتیجه بی نظیره...
#روانشناسی
@Roshanfkrane
🔸 دوپامین (هورمون پاداش/لذت):
خودمراقبتی، تکمیل یک کار، خوردن غذا، جشن گرفتن..
🔸 اکسیتوسین (هورمون عشق)
بازی کردن، در آغوش گرفتن، تعریف و تمجید، دست کسی رو گرفتن...
🔸 سروتونین (تثبیت کنندهی خلق و خو)
دویدن، مدیتیشن کردن، شنا کردن، دوچرخه سواری
🔸 ایندورفین (تسکین درد)
خندیدن، دیدن فیلم کمدی، خوردن شکلات تلخ، ورزش کردن..
بببین در طول یک روز چند تا از این کارها رو میتونی در خانواده انجام بدی؟؟
نتیجه بی نظیره...
#روانشناسی
@Roshanfkrane
📺فایل ویدیو
#محمدمهدی_مجاهدی :
به ویژه با توجه به نسبت وثیق و ربط عمیق رتوریک و سیاست، این سخنرانی نمونهی مهمی است.
ایشان صاحب شریفی است، نمایندهی شورای شهر سوادکوه و عضو پنجمین دورهی شورای عالی استانها.
نام و نشان ایشان را پیش از دیدن این ویدیو نمیدانستم، و الآن هم شناختم از ایشان در حد همین ویدیو ست.
ولی مایلم به سهم خودم به مردمی که او را برگزیدهاند، آفرین بگویم.
هم حرف خوب میزند، هم خوب حرف میزند.
چیزی که در سخنان ایشان، از فرط کمیابی در میان سیاستمداران روزگار و زمانهی ما، همزمان شگفتانگیز و شعفانگیز است، این است که او فارسی را با فاصلهای بلند از سیاستمداران و فعالان سیاسی و اجتماعی ما، خوب و درست و فصیح و بلیغ حرف میزند، از مقاصدش درست و رسا تعبیر میکند، به فنون سخنوری آشنا ست، و در تراز یک سیاستمدار دقیق و آگاه و مسؤولیتشناس، با حضور ذهن چشمگیر، مؤدبانه ولی نقادانه، و قانونشناسانه ولی تأثیرگذار، سخن میگوید.
خداوند و ملت وجود و حضور امثال ایشون را در جامعه و سیاست ما زیاد کنند👍🙏👏🌺😊
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
#محمدمهدی_مجاهدی :
به ویژه با توجه به نسبت وثیق و ربط عمیق رتوریک و سیاست، این سخنرانی نمونهی مهمی است.
ایشان صاحب شریفی است، نمایندهی شورای شهر سوادکوه و عضو پنجمین دورهی شورای عالی استانها.
نام و نشان ایشان را پیش از دیدن این ویدیو نمیدانستم، و الآن هم شناختم از ایشان در حد همین ویدیو ست.
ولی مایلم به سهم خودم به مردمی که او را برگزیدهاند، آفرین بگویم.
هم حرف خوب میزند، هم خوب حرف میزند.
چیزی که در سخنان ایشان، از فرط کمیابی در میان سیاستمداران روزگار و زمانهی ما، همزمان شگفتانگیز و شعفانگیز است، این است که او فارسی را با فاصلهای بلند از سیاستمداران و فعالان سیاسی و اجتماعی ما، خوب و درست و فصیح و بلیغ حرف میزند، از مقاصدش درست و رسا تعبیر میکند، به فنون سخنوری آشنا ست، و در تراز یک سیاستمدار دقیق و آگاه و مسؤولیتشناس، با حضور ذهن چشمگیر، مؤدبانه ولی نقادانه، و قانونشناسانه ولی تأثیرگذار، سخن میگوید.
خداوند و ملت وجود و حضور امثال ایشون را در جامعه و سیاست ما زیاد کنند👍🙏👏🌺😊
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام تلاشش رو کرد که عادی جلوه بده. حتی بعد از حادثه خودش رو جمع کرد. آخرش هم خوشحال شد که کسی ندیده
ولی خب تکنولوژی و دوربینها بیرحمتر از اینحرفاست و نهایتا فیلمش در اومد 😄
چون چهره مشخص نیست درج کردیم
#طنز
@Roshanfkrane
ولی خب تکنولوژی و دوربینها بیرحمتر از اینحرفاست و نهایتا فیلمش در اومد 😄
چون چهره مشخص نیست درج کردیم
#طنز
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یادتون میگفتن یگان ویژه به اموال مردم آسیب نمیزنه و اینا یه عده معلوم الحال هستن اینم سندش !!!
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ رو ببینید تا دو دقیقه از ته دل بخندید!
گاهی با یک کلیپ کوتاه میشه جماعتی رو شاد کرد! خواستگاری های امروزی و تاثیر فضای مجازی بر اقوام عروس و دوماد را ببینید!
دقیقا حکایت همه ماست!
فقط جمله آخر داماد را گوش کنید.. 😄
#طنز #اجتماعی
@Roshanfkrane
گاهی با یک کلیپ کوتاه میشه جماعتی رو شاد کرد! خواستگاری های امروزی و تاثیر فضای مجازی بر اقوام عروس و دوماد را ببینید!
دقیقا حکایت همه ماست!
فقط جمله آخر داماد را گوش کنید.. 😄
#طنز #اجتماعی
@Roshanfkrane
می خوام به تمام نعمت هایی که خدا به من داده فکر کنم فقط به محبت هایی که خدای مهربان به من عطا کرده به خورشید به آرامش شب به خانواده ای مهربان به سلامتی
به تماشای زیبای ستارگان به طبیعت زیبا و قدم زدن و لذت بردن ، به حیوانات به سیاره زیبا و به ترافیکی که می تونم آدمها رو ببینم ازشون انرژی خوب بگیرم و خیلی چیزهای دیگه که ما داریم و بهشون فکر نمی کنیم ،
شاید ما گاهی به نداشتن ها فکر کردیم و از داشتن خیلی از محبت ها غافل بودیم من خدا رو از صمیم قلب برای داشتن تمامی محبت هایی که داده شکر میکنم .
ارسالی از
نویسنده : سحر رحمتی
@Roshanfkrane
به تماشای زیبای ستارگان به طبیعت زیبا و قدم زدن و لذت بردن ، به حیوانات به سیاره زیبا و به ترافیکی که می تونم آدمها رو ببینم ازشون انرژی خوب بگیرم و خیلی چیزهای دیگه که ما داریم و بهشون فکر نمی کنیم ،
شاید ما گاهی به نداشتن ها فکر کردیم و از داشتن خیلی از محبت ها غافل بودیم من خدا رو از صمیم قلب برای داشتن تمامی محبت هایی که داده شکر میکنم .
ارسالی از
نویسنده : سحر رحمتی
@Roshanfkrane
🌏 *اگر #شاهنامه فردوسی نبود؟*
#محمدعلی_فروغی:
« اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ی ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می خواند و کسی که خواندن نمی دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده ی فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده است.»
محمد علی اسلامی ندوشن:
« طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار میگرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز میکرده، بدانگونه که میتوانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه میبینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:
ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبتبار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نوادهی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنریترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.
ـ بیشترین تعداد شاهنامهی مذهّب، در کتابخانهی توبقابی ترکیه یافت میشود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلافهای دامنهدار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان میدادند، به عثمانیهای هدیه میکردند، تا آن را وسیلهی تفاهم قرار دهند.»
ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامهی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقشهائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب میخواستند بگویند ما چه گذشتهی باشکوهی داشتهایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بودهاند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشیها شناخته نشده بود.
شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشتهاند، زیرا عمق روح ایرانی و کامها و ناکامیهای او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای میماند. البرز همان البرز میبود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غار که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری میشد بیزبان که هرچه به او میگفتند، جواب نداشت، و بیپنجره، که افق در برابرش نبود.
مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشننامه دکتر خالقی)
#فرهنگ #اجتماعی #اندیشه
#فردوسی
@Roshanfkrane
#محمدعلی_فروغی:
« اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ی ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می خواند و کسی که خواندن نمی دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده ی فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده است.»
محمد علی اسلامی ندوشن:
« طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار میگرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز میکرده، بدانگونه که میتوانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه میبینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:
ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبتبار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نوادهی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنریترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.
ـ بیشترین تعداد شاهنامهی مذهّب، در کتابخانهی توبقابی ترکیه یافت میشود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلافهای دامنهدار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان میدادند، به عثمانیهای هدیه میکردند، تا آن را وسیلهی تفاهم قرار دهند.»
ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامهی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقشهائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب میخواستند بگویند ما چه گذشتهی باشکوهی داشتهایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بودهاند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشیها شناخته نشده بود.
شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشتهاند، زیرا عمق روح ایرانی و کامها و ناکامیهای او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای میماند. البرز همان البرز میبود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غار که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری میشد بیزبان که هرچه به او میگفتند، جواب نداشت، و بیپنجره، که افق در برابرش نبود.
مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشننامه دکتر خالقی)
#فرهنگ #اجتماعی #اندیشه
#فردوسی
@Roshanfkrane