◽بزرگترین رنجی که ساختار حاکم به مردم وارد میکند احساس تحقیرشدگی است. مردم وقتی بودجههای کلان دستگاههای عریض و طویل و بیخاصیت را میبینند، وقتی وام های کلان به صاحبان منافع و نه نیازمندان واقعی را میبینند، وقتی هر روز از امکان خانهدار شدن بیش از پیش محروم می شوند، وقتی یک شبه قیمت ماشینهای غیر استاندارد چند برابر میشود، وقتی در سرزمینی که بزرگترین ذخایر طبیعی جهان را دارد، در ناترازی عظیم انرژی به سر میبرند، وقتی تورم لجامگسیخته وحشیانه، همچون شلاقی بر صورت و گرده ایشان فرود میآید، وقتی نوع انتخاب پوشش به دستمایه ابتذال با ابزارها و کلینیکهای ضدعلمی بدل میشود، وقتی هوای آلوده نفس کشیدن آدمیان را دشوار را میکند، تحقیر جان او را می بلعد.
▫️این تحقیر از سویی تبدیل به خشونت با ارجاع به محیط بیرونی می شود و از آن فاجعه آبان ۹۸ و جنبش مهسا زاده میشود و از سویی تبدیل به خشونت درونی میشود و از آن افسردگی و اضطراب و بیآیندگی و خودکشی متولد میشود.
▫️شما نمیتوانید به طور سیستماتیک یک جامعه زنده را تحقیر کنید و انتظار داشته باشید هیچ اتفاقی نیفتد. طرفه آنکه در این شرایط انتظار دارید جوانان خانواده تشکیل دهند و فرزند آوری بکنند؛ آن هم فرزندان متعدد. همین انتظار هم خشمآفرین است. یعنی اساسا نمیبینید، درک نمیکنید، به جا نمیآورید، اعتبار نمیبخشید به رنج و اضطرار و بیافقی و له شدن جوانان در زیر سیاستهای کلانی که تا این حد احساس تحقیرشدگی را به عموم جامعه تحمیل میکند.
✍🏻 #علی_نیکجو
#رشته_توییت
#روان_پژوهی_سیاسی
https://x.com/Alinikjooo/status/1858757071098782076?t=oWXTLGSzXvfxj4KX-xsIJg&s=35
@alipsychiatrist
@Roshanfkrane
▫️این تحقیر از سویی تبدیل به خشونت با ارجاع به محیط بیرونی می شود و از آن فاجعه آبان ۹۸ و جنبش مهسا زاده میشود و از سویی تبدیل به خشونت درونی میشود و از آن افسردگی و اضطراب و بیآیندگی و خودکشی متولد میشود.
▫️شما نمیتوانید به طور سیستماتیک یک جامعه زنده را تحقیر کنید و انتظار داشته باشید هیچ اتفاقی نیفتد. طرفه آنکه در این شرایط انتظار دارید جوانان خانواده تشکیل دهند و فرزند آوری بکنند؛ آن هم فرزندان متعدد. همین انتظار هم خشمآفرین است. یعنی اساسا نمیبینید، درک نمیکنید، به جا نمیآورید، اعتبار نمیبخشید به رنج و اضطرار و بیافقی و له شدن جوانان در زیر سیاستهای کلانی که تا این حد احساس تحقیرشدگی را به عموم جامعه تحمیل میکند.
✍🏻 #علی_نیکجو
#رشته_توییت
#روان_پژوهی_سیاسی
https://x.com/Alinikjooo/status/1858757071098782076?t=oWXTLGSzXvfxj4KX-xsIJg&s=35
@alipsychiatrist
@Roshanfkrane
گروه تروریستی "تحریر الشام" امروز به پشتوانهی ترکیه، حملهی سنگینی را به تاسیساتِ نظامیِ حلب، ادلب و حماه شروع کرد و توانست ضرباتی را نیز وارد کند.
بنظر میرسد خستهسازیِ "جریان مقاومت" در جبهه های مختلف، برای "هدفِ احتمالی در آینده" طراحی شده است!
#علی_قلهکی
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
بنظر میرسد خستهسازیِ "جریان مقاومت" در جبهه های مختلف، برای "هدفِ احتمالی در آینده" طراحی شده است!
#علی_قلهکی
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔵 "لایحه حجاب"، آزمونی نفسگیر
✍️ #علی_زمانیان
الف) شرم نیابتی دینداران
وقتی خطایی چشمگیر و غیراخلاقی از کسی و یا کسانی سر میزند، دو گروه، ممکن است دچار "شرم نیابتی" شوند. یعنی به جای رفتار خجالتآور خاطی، حسی از شرمندگی، شرمساری و سرافکندگی، وجودشان را دربرگیرد:
اولا، کسانی که با شخص خطاکار، بستگی خویشاوندی و یا تعلق و پیوند عاطفی دارند.
ثانیا، کسانی که از جهاتی، شبیه شخص خاطی هستند و همین تشابه سبب شرمساری آنان را فراهم میکند.
نحوهی نامعقول و شرمسارانهی نظام سیاسی در مواجههی با آنچه بیحجابی مینامندش، نه تنها مسئلهی حجاب را حل نکرده و نخواهد کرد، بلکه در روندی وارونه، آنرا به بحرانی لاینحل تبدیل کرده است. از سویی سبب رشد فزایندهی مقاومتها و نارضایتیهای اجتماعی شده و از سویی دیگر، بانوان محجبه را به نحو اخص و دینداران را به طور اعم، در موقعیتی بسیار دشوار قرار داده است. بانوانی که با انتخاب شخصی، حجاب شرعیشان را با پوشش چادر، رعایت میکنند اما از عمل حکومت در برخورد با مسئلهی حجاب، شرمسارند. "شرم نیابتیِ" بانوان محجبه، و نیز به طور کلی دینداران، رنجی است که خطای حکومت، بر آنان تحمیل میکند. از این رو چیزی شبیه "لایحهی حجاب" فقط زنان بدون حجاب را جریمه نمیکند، بلکه زنان با حجاب را با تنش شرمسارانه مواجه میسازد.
✅ همین شرم است که:
اولا، گسست و شکاف میان شبیهترین شهروندان به ایدئولوژی نظام را با حاکمیت مستقر افزایش میدهد. به همین علت، شهروندان حامی، بتدریج حمایتهایشان را از سیاستهای نظام کم و کمتر میکنند.
ثانیا، برخی بانوان محجبه، برای کاستن از شباهت خود با دستورات و اجبارهای حکومتی از حجاب خود میکاهند و یا دست کم چادر را با شیوهی جدید کناری مینهند. آنان با این عمل، جریانی از "شباهتزدایی" را با شیب تند پی میگیرند. "شباهتزدایی"، واکنشی است به رنج ناشی از "شرم نیابتی". "شباهت زدایی"، مکانیسمی زیرکانه برای کاهش چالش اجتماعی میان باورمندان و ناباورمندان به حجاب است.
شرم نیابتی، علاوه بر فرسایش روانشناختی، حوزهی باور و اعتقادات را نیز دچار فرسایش و فرسودگی میکند.
✅ ب) دلالتهای معنایی "لایحه حجاب"
تصویب نابخردانهی لایحهی حجاب، و اجبارهای ناشیانهی حکومت در این امور، واجد پنج معنای بنیادین است.
دلالت پنجگانهی "لایجه حجاب" عبارت است از:
❗️۱. واکنش غضبآلود نظام در تصویب "لایحهی حجاب"، با تصویب جریمههای سنگین و گسترده و مقابلهی قضایی محدود کنندهی حقوق شهروندی، نشان میدهد که دستگاه ایدئولوژیک نظام در خلق باور و پایبندی به "حجاب"، سترون شده است. ناتوانی در بازتولید باور به حجاب، باعث شده است که حاکمان به سمت سختگیری بیشتر و اعمال جریمه و زندان کشیده شوند. "لایحهی حجاب" روپوشی است بر "عقیمشدگی ایدئولوژیک" و عجز در نیروهای باوراننده که از بازتولید باور به حجاب ناتوان است.
❗️۲. دلالت معنایی دوم، ناظر است به تمرد گسترده و چشمگیر شهروندان نسبت به قانون حجاب. چنین واکنش منفی، نشان میدهد که مشروعیت تصمیمگیری و قانوننویسی نظام سیاسی نزد افکار عمومی در امور مرتبط با دیانت و حجاب، بشدت کاهش یافته است. "کسریِ مشروعیت" برای دخالت حکومت در "امر دینی" مسئلهای بنیادین است که اربابان قدرت به آن بیتوجهاند.
هنگامی که بخش بزرگی از باورمندان به حجاب و دینداران به نحو کلی، به لایحهی حجاب معترضاند، معنایش این است که آنان دخالت دولت در امر دینی را مردود میدانند.
❗️۳. تصویب "لایحه حجاب"، نشان میدهد مجلس شورایی که باید خردمندانهترین بخش نظام سیاسی باشد، با چه فقر بزرگ بینش و دانایی مواجه است. چنین مصوباتی بر این نکتهی واضح لالت میکند که نظام تصمیمگیر سیاسی دچار خلا دانایی و فهم درست مسائل است. آنگونه که "کنش سرهنگی" را بر صدر مجلس مینشاند و "فهم و تدبیر فرهنگی را به محاق میبرد.
یکی از نشانههای "فقر دانایی"، برگرفتن وسیلهای ناموجه و نامتناسب با "هدف" است. یعنی انتخاب وسیلهای که شخص را به هدفش نمیرساند.
❗️۴. تصویب لایحهای با این حجم از شدت و غلظت مجازات، ما را به این معنا میبرد که نظام تصمیمگیر و قانونگذار، برای رای و نظر جامعه، ارزشی قائل نیست و تقابل آشکار با جامعه را برگزیده است. معنای این سخن آن است که "افراطگرایی دینی" روایتی غالب در نظام تصمیمگیری است. روایتی که نمیتواند باور دینی را در جامعه تقویت کند، روایتی که توان اقناع مخاطب را از دست داده است. از این رو دست به چوب و چماق و جریمه و زندان میبرد.
✍️ #علی_زمانیان
الف) شرم نیابتی دینداران
وقتی خطایی چشمگیر و غیراخلاقی از کسی و یا کسانی سر میزند، دو گروه، ممکن است دچار "شرم نیابتی" شوند. یعنی به جای رفتار خجالتآور خاطی، حسی از شرمندگی، شرمساری و سرافکندگی، وجودشان را دربرگیرد:
اولا، کسانی که با شخص خطاکار، بستگی خویشاوندی و یا تعلق و پیوند عاطفی دارند.
ثانیا، کسانی که از جهاتی، شبیه شخص خاطی هستند و همین تشابه سبب شرمساری آنان را فراهم میکند.
نحوهی نامعقول و شرمسارانهی نظام سیاسی در مواجههی با آنچه بیحجابی مینامندش، نه تنها مسئلهی حجاب را حل نکرده و نخواهد کرد، بلکه در روندی وارونه، آنرا به بحرانی لاینحل تبدیل کرده است. از سویی سبب رشد فزایندهی مقاومتها و نارضایتیهای اجتماعی شده و از سویی دیگر، بانوان محجبه را به نحو اخص و دینداران را به طور اعم، در موقعیتی بسیار دشوار قرار داده است. بانوانی که با انتخاب شخصی، حجاب شرعیشان را با پوشش چادر، رعایت میکنند اما از عمل حکومت در برخورد با مسئلهی حجاب، شرمسارند. "شرم نیابتیِ" بانوان محجبه، و نیز به طور کلی دینداران، رنجی است که خطای حکومت، بر آنان تحمیل میکند. از این رو چیزی شبیه "لایحهی حجاب" فقط زنان بدون حجاب را جریمه نمیکند، بلکه زنان با حجاب را با تنش شرمسارانه مواجه میسازد.
✅ همین شرم است که:
اولا، گسست و شکاف میان شبیهترین شهروندان به ایدئولوژی نظام را با حاکمیت مستقر افزایش میدهد. به همین علت، شهروندان حامی، بتدریج حمایتهایشان را از سیاستهای نظام کم و کمتر میکنند.
ثانیا، برخی بانوان محجبه، برای کاستن از شباهت خود با دستورات و اجبارهای حکومتی از حجاب خود میکاهند و یا دست کم چادر را با شیوهی جدید کناری مینهند. آنان با این عمل، جریانی از "شباهتزدایی" را با شیب تند پی میگیرند. "شباهتزدایی"، واکنشی است به رنج ناشی از "شرم نیابتی". "شباهت زدایی"، مکانیسمی زیرکانه برای کاهش چالش اجتماعی میان باورمندان و ناباورمندان به حجاب است.
شرم نیابتی، علاوه بر فرسایش روانشناختی، حوزهی باور و اعتقادات را نیز دچار فرسایش و فرسودگی میکند.
✅ ب) دلالتهای معنایی "لایحه حجاب"
تصویب نابخردانهی لایحهی حجاب، و اجبارهای ناشیانهی حکومت در این امور، واجد پنج معنای بنیادین است.
دلالت پنجگانهی "لایجه حجاب" عبارت است از:
❗️۱. واکنش غضبآلود نظام در تصویب "لایحهی حجاب"، با تصویب جریمههای سنگین و گسترده و مقابلهی قضایی محدود کنندهی حقوق شهروندی، نشان میدهد که دستگاه ایدئولوژیک نظام در خلق باور و پایبندی به "حجاب"، سترون شده است. ناتوانی در بازتولید باور به حجاب، باعث شده است که حاکمان به سمت سختگیری بیشتر و اعمال جریمه و زندان کشیده شوند. "لایحهی حجاب" روپوشی است بر "عقیمشدگی ایدئولوژیک" و عجز در نیروهای باوراننده که از بازتولید باور به حجاب ناتوان است.
❗️۲. دلالت معنایی دوم، ناظر است به تمرد گسترده و چشمگیر شهروندان نسبت به قانون حجاب. چنین واکنش منفی، نشان میدهد که مشروعیت تصمیمگیری و قانوننویسی نظام سیاسی نزد افکار عمومی در امور مرتبط با دیانت و حجاب، بشدت کاهش یافته است. "کسریِ مشروعیت" برای دخالت حکومت در "امر دینی" مسئلهای بنیادین است که اربابان قدرت به آن بیتوجهاند.
هنگامی که بخش بزرگی از باورمندان به حجاب و دینداران به نحو کلی، به لایحهی حجاب معترضاند، معنایش این است که آنان دخالت دولت در امر دینی را مردود میدانند.
❗️۳. تصویب "لایحه حجاب"، نشان میدهد مجلس شورایی که باید خردمندانهترین بخش نظام سیاسی باشد، با چه فقر بزرگ بینش و دانایی مواجه است. چنین مصوباتی بر این نکتهی واضح لالت میکند که نظام تصمیمگیر سیاسی دچار خلا دانایی و فهم درست مسائل است. آنگونه که "کنش سرهنگی" را بر صدر مجلس مینشاند و "فهم و تدبیر فرهنگی را به محاق میبرد.
یکی از نشانههای "فقر دانایی"، برگرفتن وسیلهای ناموجه و نامتناسب با "هدف" است. یعنی انتخاب وسیلهای که شخص را به هدفش نمیرساند.
❗️۴. تصویب لایحهای با این حجم از شدت و غلظت مجازات، ما را به این معنا میبرد که نظام تصمیمگیر و قانونگذار، برای رای و نظر جامعه، ارزشی قائل نیست و تقابل آشکار با جامعه را برگزیده است. معنای این سخن آن است که "افراطگرایی دینی" روایتی غالب در نظام تصمیمگیری است. روایتی که نمیتواند باور دینی را در جامعه تقویت کند، روایتی که توان اقناع مخاطب را از دست داده است. از این رو دست به چوب و چماق و جریمه و زندان میبرد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نشست «نقد و بررسی قانون حجاب و عفاف» به میزبانی کمیسیون مطالعات زنان حزب اتحاد
#علی_مجتهدزاده حقوقدان: آخرین درجه بیقانونی جرم انگاری عرف بخش بزرگی از جامعه به واسطه قانونگذاری است. چیزی جرم انگاری میشود که همه مردم دنیا آن را به عنوان زندگی عادی میدانند.
این قانون را نقد حقوقی و حتی نقد عقلی هم نمیتوان کرد. این قانون علیه کرامت انسانهاست. علیه خانواده و انسانیت است.
گشت ارشاد به اندازه این قانون خطر نداشت. با این حال خود آقایان در مورد تبعات آن احساس خطر کردند و اقداماتی انجام دادند، از جمله عفو گستردهای که انجام شد.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
#علی_مجتهدزاده حقوقدان: آخرین درجه بیقانونی جرم انگاری عرف بخش بزرگی از جامعه به واسطه قانونگذاری است. چیزی جرم انگاری میشود که همه مردم دنیا آن را به عنوان زندگی عادی میدانند.
این قانون را نقد حقوقی و حتی نقد عقلی هم نمیتوان کرد. این قانون علیه کرامت انسانهاست. علیه خانواده و انسانیت است.
گشت ارشاد به اندازه این قانون خطر نداشت. با این حال خود آقایان در مورد تبعات آن احساس خطر کردند و اقداماتی انجام دادند، از جمله عفو گستردهای که انجام شد.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔹 کاش رئیس دیوان عالی کشور اولا توضیح میدادند که آیا اخیرا عنوان مجرمانه جدیدی به قوانین کیفری ایران افزوده شده که ما بیخبر هستیم و ثانیا این مساله چه ارتباطی با چارچوب قانونی وظایف و اختیارات ایشان دارد؟
#علی_مجتهدزاده
#اجتماعی #حقوقی #انتقادات
@Roshanfkrane
#علی_مجتهدزاده
#اجتماعی #حقوقی #انتقادات
@Roshanfkrane
چرا به آینده سوریه امیدوارم؟
✍️ #علی_مرادی
در بستر تاریخ، سرزمین سوریه با غنای فرهنگی و تمدنیاش، همواره کانونی برای تحولات و دگرگونیها بوده است. اکنون که در آستانه تحولی نوین قرار دارد، امید به آیندهای روشن و پایدار در دل هر انسان آگاه و دلسوزی جوانه میزند. این امید نه از سر خوشبینی محض، بلکه از درک عمیق واقعیتهای موجود و پتانسیلهای نهفته در دل این سرزمین ناشی میشود.
امروز، سوریه در آغوش سه جریان قوی و تأثیرگذار قرار دارد: تحریر الشام، ارتش آزاد و کردها. این سه جریان، به رغم تفاوتهای فکری و سیاسی خود، در یک واقعیت مشترک تنیده شدهاند؛ واقعیتی که هیچ یک از آنها قادر به حذف دیگری نیست. این وضعیت، خود به نوعی تعادل قوا را رقم میزند. عقلانیت، به عنوان یک اصل بنیادین، در میان این جریانات وجود دارد و به تدریج به حکمرانی معقول و منطقی منجر خواهد شد.
در این میان، نقش ترکیه و ایالات متحده به عنوان ناظران و کنترلکنندگان این جریانات، بینهایت حائز اهمیت است. آنها نه تنها به ایجاد تعادل قوا کمک میکنند، بلکه میتوانند به عنوان تسهیلکنندگان فرآیندهای دیپلماتیک و سیاسی عمل نمایند. این تعاملات بینالمللی، به ویژه با توجه به نیاز مبرم جریانات مختلف به منابع مالی خارجی، میتواند زمینهساز حکمرانی عقلانی و پایدار باشد.
منابع مالی که کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قطر ،عربستان و امارات و ... تامین کننده آن هستند و لذا عقلانیت را به جریانات داخل سوریه تزریق خواهند کرد.
برخلاف انقلاب ایران که در آن رژیم پهلوی با خزانهای پر از پول و امکانات و زیرساخت های تولید منابع نفت و گاز مواجه بود، به همین دلیل هیچگاه عقلانیت در حکمرانی شکل نگرفت.
رژیم کنونی در سوریه با کمبود منابع مالی روبرو هست. این کمبود، بهویژه در شرایط کنونی که نیاز به تدبیر و عقلانیت بیش از پیش احساس میشود، میتواند عاملی مؤثر در شکلگیری حکمرانی معقول باشد.
عقلانیت و تدبیر زادهی کمبودها هستند؛ وقتی که منابع محدود باشد، انسانها ناگزیرند تا با هوشمندی و تدبیر بیشتری آن را مدیریت کنند.
سوریه، سرزمینی که روزگاری مهد تمدنها بود، اکنون در آستانهای جدید قرار دارد. آیندهای که در آن عقلانیت و تدبیر بر اساس واقعیتهای موجود شکل میگیرد. امید من به آینده سوریه بر اساس همین واقعیتهاست؛ واقعیتی که نشان میدهد حتی در دل بحرانها، امکان رشد و شکوفایی وجود دارد. بیتردید، اگر جریانات مختلف بتوانند از عقلانیت و تدبیر و از حمایتهای بینالمللی بهرهمند شوند، آیندهای روشن و پایدار برای سوریه رقم خواهد خورد.
پس بیایید با امید به فرداهای بهتر، دست در دست یکدیگر نهاده و برای آیندهای شایسته برای سوریه دعا کنیم.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ #علی_مرادی
در بستر تاریخ، سرزمین سوریه با غنای فرهنگی و تمدنیاش، همواره کانونی برای تحولات و دگرگونیها بوده است. اکنون که در آستانه تحولی نوین قرار دارد، امید به آیندهای روشن و پایدار در دل هر انسان آگاه و دلسوزی جوانه میزند. این امید نه از سر خوشبینی محض، بلکه از درک عمیق واقعیتهای موجود و پتانسیلهای نهفته در دل این سرزمین ناشی میشود.
امروز، سوریه در آغوش سه جریان قوی و تأثیرگذار قرار دارد: تحریر الشام، ارتش آزاد و کردها. این سه جریان، به رغم تفاوتهای فکری و سیاسی خود، در یک واقعیت مشترک تنیده شدهاند؛ واقعیتی که هیچ یک از آنها قادر به حذف دیگری نیست. این وضعیت، خود به نوعی تعادل قوا را رقم میزند. عقلانیت، به عنوان یک اصل بنیادین، در میان این جریانات وجود دارد و به تدریج به حکمرانی معقول و منطقی منجر خواهد شد.
در این میان، نقش ترکیه و ایالات متحده به عنوان ناظران و کنترلکنندگان این جریانات، بینهایت حائز اهمیت است. آنها نه تنها به ایجاد تعادل قوا کمک میکنند، بلکه میتوانند به عنوان تسهیلکنندگان فرآیندهای دیپلماتیک و سیاسی عمل نمایند. این تعاملات بینالمللی، به ویژه با توجه به نیاز مبرم جریانات مختلف به منابع مالی خارجی، میتواند زمینهساز حکمرانی عقلانی و پایدار باشد.
منابع مالی که کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قطر ،عربستان و امارات و ... تامین کننده آن هستند و لذا عقلانیت را به جریانات داخل سوریه تزریق خواهند کرد.
برخلاف انقلاب ایران که در آن رژیم پهلوی با خزانهای پر از پول و امکانات و زیرساخت های تولید منابع نفت و گاز مواجه بود، به همین دلیل هیچگاه عقلانیت در حکمرانی شکل نگرفت.
رژیم کنونی در سوریه با کمبود منابع مالی روبرو هست. این کمبود، بهویژه در شرایط کنونی که نیاز به تدبیر و عقلانیت بیش از پیش احساس میشود، میتواند عاملی مؤثر در شکلگیری حکمرانی معقول باشد.
عقلانیت و تدبیر زادهی کمبودها هستند؛ وقتی که منابع محدود باشد، انسانها ناگزیرند تا با هوشمندی و تدبیر بیشتری آن را مدیریت کنند.
سوریه، سرزمینی که روزگاری مهد تمدنها بود، اکنون در آستانهای جدید قرار دارد. آیندهای که در آن عقلانیت و تدبیر بر اساس واقعیتهای موجود شکل میگیرد. امید من به آینده سوریه بر اساس همین واقعیتهاست؛ واقعیتی که نشان میدهد حتی در دل بحرانها، امکان رشد و شکوفایی وجود دارد. بیتردید، اگر جریانات مختلف بتوانند از عقلانیت و تدبیر و از حمایتهای بینالمللی بهرهمند شوند، آیندهای روشن و پایدار برای سوریه رقم خواهد خورد.
پس بیایید با امید به فرداهای بهتر، دست در دست یکدیگر نهاده و برای آیندهای شایسته برای سوریه دعا کنیم.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻همچنین دیروز در جریان مسابقه دوستانه تیم ۹۸ با منتخب مشهد برای کمک به بازماندگان معدن طبس، علی دایی در رختکن ورزشگاه مشهد خودش را به خواب زد تا با استاندار خراسان رضوی رودررو نشود. 😂
علی دایی حتی حاضر به مصاحبه با دوربین صداوسیما هم نشد.
#علی_دایی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
علی دایی حتی حاضر به مصاحبه با دوربین صداوسیما هم نشد.
#علی_دایی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◽آنچه در مورد اختلال نقصتوجه-بیشفعالی(ADHD)، خوب میدانیم، تمامِ چیزی نیست که سرنوشت کودکان مبتلا به آن را تعیین میکند. آگاه بودن از ADHD، با آشنا بودن به تصویر پسربچهی ناآرامی که نیاز به مصرف دارو و مراجعهی منظم به روانپزشک دارد، تمام نمیشود.
دختران کمهیاهویی که اختلال شدید تمرکز را با تلاشی چندین برابر همسالان خود میپوشانند، پسربچههایی که با وجود مصرف دارو و بهبود تمرکز، به دلیل تکانشگری، از جمع همسالان خود طرد میشوند، دانشآموز نوجوانی که علیرغم مراجعه منظم به روانپزشک، انگ کمهوش بودن را به دلیل تشخیص دیرهنگام یا افت تحصیلی ناشی از ADHD، با خود حمل میکند، جنبههای ناآشکاری از ADHD هستند که تاثیر آنها بر عزت نفس و آینده فرد مبتلا، گاه حتی بیشتر از صِرف علائم بیماری است.
جامعترین ابزار در دسترس، برای تشخیص ADHD و ارزیابی ابعاد ناآشکار آن، مصاحبهی روانپزشکی و اخذ تاریخچه دقیق است، و استناد به یافتههای هر روش دیگری مانند نقشه مغزی(QEEG) برای تشخیص یا رد نقصتوجه-بیشفعالی، دور شدن از حقایق علمی و نفع بیماران است.
#علی_نیکجو
#روان_پزشکی
@Roshanfkrane
دختران کمهیاهویی که اختلال شدید تمرکز را با تلاشی چندین برابر همسالان خود میپوشانند، پسربچههایی که با وجود مصرف دارو و بهبود تمرکز، به دلیل تکانشگری، از جمع همسالان خود طرد میشوند، دانشآموز نوجوانی که علیرغم مراجعه منظم به روانپزشک، انگ کمهوش بودن را به دلیل تشخیص دیرهنگام یا افت تحصیلی ناشی از ADHD، با خود حمل میکند، جنبههای ناآشکاری از ADHD هستند که تاثیر آنها بر عزت نفس و آینده فرد مبتلا، گاه حتی بیشتر از صِرف علائم بیماری است.
جامعترین ابزار در دسترس، برای تشخیص ADHD و ارزیابی ابعاد ناآشکار آن، مصاحبهی روانپزشکی و اخذ تاریخچه دقیق است، و استناد به یافتههای هر روش دیگری مانند نقشه مغزی(QEEG) برای تشخیص یا رد نقصتوجه-بیشفعالی، دور شدن از حقایق علمی و نفع بیماران است.
#علی_نیکجو
#روان_پزشکی
@Roshanfkrane
توازن قوای سیاسی: نویدبخش آینده ایران
✍️ #علی_مرادی
قدرت سیاسی را نمیتوان با هیچ ابزاری نظیر عقل، دین یا حتی اخلاق کنترل کرد.
کنترل قدرت سیاسی تنها از طریق قدرت سیاسی ممکن است.
توازن قوای سیاسی در درون یک کشور، نهتنها ضامن پیشرفت و توسعه آن کشور است، بلکه سلامت و کارآمدی حکمرانی، مردم سالاری و شایسته سالاری را نیز تضمین میکند. در غیاب توازن قوای سیاسی ، هر حاکمیتی به سمت استبداد سوق مییابد و نتایج حکمرانی برای ملتها به فاجعهای غیرقابل جبران تبدیل می شود.
امروز اگر انگلستان در مسیر پیشرفت و دموکراسی قرار دارد و نتایج قابل قبولی برای ملت خود به ارمغان آورده، این موفقیت را مدیون دو حزب بزرگ کارگر و محافظهکار است که توازن قوای سیاسی را در آن کشور برقرار کردهاند. همچنین، ایالات متحده آمریکا با دو قرن اقتدار جهانی و پیشرفتهای چشمگیر خود، مدیون وجود دو حزب بزرگ دموکرات و جمهوریخواه هست که توازن قوای سیاسی را در آن کشور برقرار کرده اند.
در تمامی کشورهای دموکراتیک، توازن قوای سیاسی به عنوان عاملی اساسی پایداری، ثبات و کارآمدی حکومت و رفاه ملت عمل میکند.
به تاریخ کشور خود بازگردیم، میبینیم که با وجود اینکه حکومت پهلوی در زمینه توسعه و رفاه اقتصادی پیشتاز خاورمیانه و حتی قاره بزرک آسیا بود و مردم ایران در مقایسه با همسایگان خود از وضعیت معیشتی بسیار بهتر وچشمگیرتری برخوردار بودند، اما عدم توازن قوای سیاسی در داخل حکومت به وقوع انقلاب ۵۷ منجر شد. گروههای سیاسی بسیاری در این انقلاب، بدون درک عمیق از مفهوم توازن قوا و اهمیت آن، تحت لوای روحانیت به رهبری آقای خمینی گرد هم آمدند و به شکلگیری یک قوه واحده سیاسی منجر شدند. با این خیال خام که دین،اخلاق و حتی همکاری و رفاقت در سرنگونی رژیم پهلوی میتواند تضمین کننده حضور آنها در قدرت و کنترل و پایش آن از پلیدیها باشد، تمام نهادهای حاکمیتی را در اختیار آقای خمینی قرار دادند.
وقتی متوجه موضوع و عمق فاجعه شدند، که کار از کار گذشته و آنها دیگر توان هیچگونه اقدامی بر علیه تنها قوه قاهره سیاسی کشور نداشتند.
پیروزی انقلاب ۵۷ به دلیل فقدان قوههای موازی و نبود قدرتی که بتواند از انحرافات فکری یک جریان قدرتمند سیاسی جلوگیری کند، به وقوع پیوست و نتیجه آن وضعیت ناهنجار کنونی ایران است.
به طوری که نیم قرن پیش که ایران از همه کشورهای منطقه از نظر رفاه اقتصادی و توسعه انسانی با فاصله چشمگیری جلوتر بود، اکنون مردمانش حسرت کشورهای همسایه را میخورند.
امروزه، به نظر میرسد دو جریان قدرتمند در کشور در حال ظهور و بروز هستند: جریان مشروطه به رهبری رضا پهلوی و جریان جمهوریخواه که در حال حاضر فاقد رهبری واحد است. اگر جریان جمهوریخواه بتواند یک رهبر واحد انتخاب کند و در کنار جریان مشروطه قرار گیرد، آنها میتوانند آینده ایران را به شایستگی نمایندگی کرده و امیدبخش و درخشان سازند.
وجود دو قوه سیاسی قدرتمند مشروطهخواه و جمهوریخواه به عنوان رقبای سیاسی، علاوه بر اینکه میتوانند ضامن ثبات سیاسی و حفظ وحدت سرزمینی ایران باشند، در عین حال میتوانند حکمرانی کارآمد و مؤثر، رفاه و شادی و آینده درخشان ایران و ایرانیان را هم تضمین کنند.
دو جریان قدرتمند سیاسی یعنی مشروطه خواهان و جمهوریخواهان، میتوانند برای عرضه بهترین کالای حکمرانی در آینده ایران با هم رقابت سازنده کنند.
مسئولیت تاریخی تمام گروههای سیاسی جمهوریخواه هست که با یکدیگر متحد شده و رهبری واحد برگزینند و نیز رقیب قدرتمند خود، یعنی مشروطه خواهان که دارای انسجام و رهبری واحدی هستند، را به رسمیت بشناسند.
این دو قدرت سیاسی می توانند با همکاری و همبستگی در عین رقابت و نظارت بر هم ، آینده ایران را به آنچه که شایسته ایرانیان است رقم بزنند.
به امید ایران آباد و آزاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍️ #علی_مرادی
قدرت سیاسی را نمیتوان با هیچ ابزاری نظیر عقل، دین یا حتی اخلاق کنترل کرد.
کنترل قدرت سیاسی تنها از طریق قدرت سیاسی ممکن است.
توازن قوای سیاسی در درون یک کشور، نهتنها ضامن پیشرفت و توسعه آن کشور است، بلکه سلامت و کارآمدی حکمرانی، مردم سالاری و شایسته سالاری را نیز تضمین میکند. در غیاب توازن قوای سیاسی ، هر حاکمیتی به سمت استبداد سوق مییابد و نتایج حکمرانی برای ملتها به فاجعهای غیرقابل جبران تبدیل می شود.
امروز اگر انگلستان در مسیر پیشرفت و دموکراسی قرار دارد و نتایج قابل قبولی برای ملت خود به ارمغان آورده، این موفقیت را مدیون دو حزب بزرگ کارگر و محافظهکار است که توازن قوای سیاسی را در آن کشور برقرار کردهاند. همچنین، ایالات متحده آمریکا با دو قرن اقتدار جهانی و پیشرفتهای چشمگیر خود، مدیون وجود دو حزب بزرگ دموکرات و جمهوریخواه هست که توازن قوای سیاسی را در آن کشور برقرار کرده اند.
در تمامی کشورهای دموکراتیک، توازن قوای سیاسی به عنوان عاملی اساسی پایداری، ثبات و کارآمدی حکومت و رفاه ملت عمل میکند.
به تاریخ کشور خود بازگردیم، میبینیم که با وجود اینکه حکومت پهلوی در زمینه توسعه و رفاه اقتصادی پیشتاز خاورمیانه و حتی قاره بزرک آسیا بود و مردم ایران در مقایسه با همسایگان خود از وضعیت معیشتی بسیار بهتر وچشمگیرتری برخوردار بودند، اما عدم توازن قوای سیاسی در داخل حکومت به وقوع انقلاب ۵۷ منجر شد. گروههای سیاسی بسیاری در این انقلاب، بدون درک عمیق از مفهوم توازن قوا و اهمیت آن، تحت لوای روحانیت به رهبری آقای خمینی گرد هم آمدند و به شکلگیری یک قوه واحده سیاسی منجر شدند. با این خیال خام که دین،اخلاق و حتی همکاری و رفاقت در سرنگونی رژیم پهلوی میتواند تضمین کننده حضور آنها در قدرت و کنترل و پایش آن از پلیدیها باشد، تمام نهادهای حاکمیتی را در اختیار آقای خمینی قرار دادند.
وقتی متوجه موضوع و عمق فاجعه شدند، که کار از کار گذشته و آنها دیگر توان هیچگونه اقدامی بر علیه تنها قوه قاهره سیاسی کشور نداشتند.
پیروزی انقلاب ۵۷ به دلیل فقدان قوههای موازی و نبود قدرتی که بتواند از انحرافات فکری یک جریان قدرتمند سیاسی جلوگیری کند، به وقوع پیوست و نتیجه آن وضعیت ناهنجار کنونی ایران است.
به طوری که نیم قرن پیش که ایران از همه کشورهای منطقه از نظر رفاه اقتصادی و توسعه انسانی با فاصله چشمگیری جلوتر بود، اکنون مردمانش حسرت کشورهای همسایه را میخورند.
امروزه، به نظر میرسد دو جریان قدرتمند در کشور در حال ظهور و بروز هستند: جریان مشروطه به رهبری رضا پهلوی و جریان جمهوریخواه که در حال حاضر فاقد رهبری واحد است. اگر جریان جمهوریخواه بتواند یک رهبر واحد انتخاب کند و در کنار جریان مشروطه قرار گیرد، آنها میتوانند آینده ایران را به شایستگی نمایندگی کرده و امیدبخش و درخشان سازند.
وجود دو قوه سیاسی قدرتمند مشروطهخواه و جمهوریخواه به عنوان رقبای سیاسی، علاوه بر اینکه میتوانند ضامن ثبات سیاسی و حفظ وحدت سرزمینی ایران باشند، در عین حال میتوانند حکمرانی کارآمد و مؤثر، رفاه و شادی و آینده درخشان ایران و ایرانیان را هم تضمین کنند.
دو جریان قدرتمند سیاسی یعنی مشروطه خواهان و جمهوریخواهان، میتوانند برای عرضه بهترین کالای حکمرانی در آینده ایران با هم رقابت سازنده کنند.
مسئولیت تاریخی تمام گروههای سیاسی جمهوریخواه هست که با یکدیگر متحد شده و رهبری واحد برگزینند و نیز رقیب قدرتمند خود، یعنی مشروطه خواهان که دارای انسجام و رهبری واحدی هستند، را به رسمیت بشناسند.
این دو قدرت سیاسی می توانند با همکاری و همبستگی در عین رقابت و نظارت بر هم ، آینده ایران را به آنچه که شایسته ایرانیان است رقم بزنند.
به امید ایران آباد و آزاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane