روشنفکران
85K subscribers
50K photos
42K videos
2.39K files
6.96K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
بعضی‌ها هميشه در حالِ درک كردن آدم‌ها هستند، حتی آدم‌هایی كه اصلا ربطی به آنها ندارند.
بعضی از آدم‌ها هم هيچ همدلی و قدرتی برای درک كردن ديگران ندارند.
اما تو كسی باش كه می‌فهمد كجا بايد درک بكند و كجا نبايد،
كه گاهی بايد درک كنی اما تحمل نكنی، درک كنی اما نمانی، درک كردن با تحمل كردن متفاوت است.
مراقب باش به خاطر مورد ظلم قرار ندادن آدم‌ها، از آنها ظالم نسازی.
مراقب باش كه زيرِ نقابِ شريفِ درک كردن، رفتارهايی كه شريف نيستند را تحمل نكنی. گاهی ما زيرِ نقابِ شريفِ ارادت داشتن، باج می‌دهیم.

#سمانه_جهانبخش
#اندیشه

@Roshanfkrane
یك ساعت را دوبار زندگي كنيم...
اين هديه مهر است...
امشب ساعتها از ٢٤ به ٢٣ برمیگردد..

🍁 پاييزتون پر از خبرهای خوب 🍁

#ارسالی

@Roshanfkrane
♦️شباهت جالب دو نقطه از ایران و آمریکا
🔹بالا دره خزینه پلدختر
🔹پایین گرندکنیون آریزونا

#گردشگری
#جالب

@Roshanfkrane
🛑 در شهر چونگ‌کینگ درچین که با معماری‌های عجیب و غریبش معروف است، خیابانی وجود داردکه بر روی یک ساختمان 5 طبقه ساخته شده است که 4 طبقه ازاین ساختمان پارکینگ و یک طبقه آن مرکز خرید است.

#جالب

@Roshanfkrane
🌼 خیلی سال پیش وقتی دوم ابتدایی بودم با یه کلاس پنجمی دعوام شد‌. تو حیاط داشت می دویید که خورد بهم و جفتمون افتادیم. انقدر بد افتادم زمین که زانوی شلوارم پاره شد. به جای معذرت خواهی شروع کرد فحش دادن... فحش اول رو که گفتم خودتی ، دعوا شروع شد. بیست سانت و بیست کیلو فرقمون بود. یه دونه زدم و ده تا خوردم. تا اینکه شلوغ شد و از ترس ناظم فرار کردیم. داداش بزرگم کلاس پنجم بود. هم کلاسی همون که باهاش دعوام شده بود. وقتی قضیه رو فهمید گفت صبر کن زنگ آخر درستش می کنم. وقتی زنگ خورد دست من رو گرفت و رفتیم سراغش... بهش گفت تو داداش من رو زدی؟ خندید و گفت آره ... آره رو که گفت یه مشت و یه لگد رفت سمتش... همون قدری که من رو زده بود از داداشم خورد. بی حساب شدیم ولی دعوا اینجا تموم نشد. فرداش زنگ تفریح اومد سراغم و گفت یه جا بدون داداشت گیرت میارم و انقدر می زنمت که نتونی راه بری. داداشم‌ پشت سرش بود. حرفاش رو شنید. رو کرد بهش و گفت اصن فکر کن من نیستم. می تونی بزنش. گفت بزنمش باز میای دخالت می کنی. داداشم گفت نه ، قسم می خورم دخالت نکنم. گفت پس زنگ آخر ... خندید و رفت.
دروغ چرا ترسیده بودم. زنگ آخر که خورد وقتی نوبت دعوا شد داداشم رو کرد بهم و گفت نترس ... من حواسم بهت هست. برو حالیش کن که احتیاجی به کمک من نداری. همین که کنارم بود دلگرمی بود. دلم قرص بود کسی هست که داره نگام می کنه. اون روز بیشتر از اینکه کتک بخورم، کتک زدم. من همون بودم که بیست سانت و بیست کیلو کمتر داشت ولی این بار دلگرم به بودن کسی بودم. کسی که داشت نگام می کرد تا مطمئن بشه از پس خودم بر میام.
بی تعارف بگم خیلی از ما آدما تو زندگی احساس ضعف می کنیم. خیلی وقتا زورمون به زندگی نمی‌رسه. خیلی وقتا ازش کتک می خوریم. ولی باور کنید دلیلش قوی تر بودن زندگی نیست. درسته زورش از ما بیشتره ولی میشه مشکلات زندگی رو شکست داد.
فقط باید کسی رو داشته باشیم که تو زندگی دلگرممون کنه. کسی که تو مشکلات زندگی بهمون بگه نترس... من حواسم بهت هست.

#حسین_حائریان

@Roshanfkrane
از دیوید راکفلر پرسیدند چگونه به این ثروت و شوکت رسیدی؟
گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم.
گفتند چگونه؟
گفت من بیکار بودم. گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن تا در آمد کافی برای پرداخت اجاره یک منزل نقلی را داشته باشم.
چون از طرف خدا اقدامی انجام نشد، خودم دست بکار شدم و به خدا گفتم: خدایا تو به این نیازهای کوچک رسیدگی نکن. من خودم کار پیدا میکنم. تو فقط حقوقم را افزایش بده.
کاری در راه آهن پیدا کردم. کارگری.
در کوره لوکوموتیو ذغال سنگ می ریختم.
اما حقوق اش اندک بود.
به خدا گفتم تو سرت شلوغ است و کارهای مهم تری داری. تو خانه نقلی مناسبی برایم پیدا کن و من تلاش ام را بیشتر میکنم و بیشتر کار میکنم تا درآمد بیشتری کسب کنم.
پس از پیاده شدن از قطار، به ذغال فروشی پرداختم. اندکی درآمدم اضافه شد ولی از خانه نقلی خبری نشد.
گفتم خدایا میدانم خانه نقلی پیدا کردن در مقام و شأن تو نیست. من خودم آن را پیدا میکنم. در عوض تو شریک زندگی مرا پیدا کن.
اگر میخواستم منتظر خدا بشوم هنوز هم مجرد بودم. پس دختر مناسبی پیدا کردم و با او دوست،و سپس نامزد شدیم و ازدواج کردیم.
هرچه را از خدا خواستم، به نوعی به من گفت، خودت میتوانی، پس زحمت آن را به دوش من نیانداز و روی پای خودت بایست.

رابطه من و خدا هنوز به همین صورت پیش میرود و او هنوز به من اعتماد کافی دارد که میتوانم قدم بعدی را هم خودم بردارم.

همین اعتماد او به من قوت قلب میدهد و من با پای خویش جلو میروم.

خدایا متشکرم که بجای گدا، مرا همچون خودت کردی تا متکی به کسی یا چیزی نشوم.

#اندیشه
#انگیزشی
#حکایت

@Roshanfkrane
✍️نامه سرگشاده صادق زیباکلام به رئیس‌جمهور|۳۱شهریور۱۴۰۰

🔺آیا ۶سال تجربه دکتر باقری کافی نبود؟

جناب حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامته افاضاته

باسلام و تحیات
مستحضرهستند که بحران هسته‌ایی مهم ترین مسئله امروز کشوراست. البته انقلابیون همواره شعار داده اند که با بسیجِ امکاناتِ داخلی میتوان تحریمها را چاره کرد. اما واقعیت آنست که تجربه دو دهه اخیر نشان داده که شعارهایِ انقلابی به هیچ روی نتوانسته‌اند درعمل مرهمی برای اقتصاد رو به احتضارِ کشور باشند.

🔹انتظارمیرفت که تلاشِ جدی درنجاتِ کشورازبحرانِ هسته‌ای در راسِ الویتهای دولتِ جنابعالی قراربگیرند. اما بنظرمیرسد که اینگونه نیست. وبجزتکرارشعارهای انقلابی، دولت جنابعالی طرح وبرنامه جدی برای پایان بخشیدن به بحرانی که اقتصاد کشور را بزانو درآورده ندارید. انتصاب آقایِ دکترعلی باقری بجای دکترعباس عراقچی ویحتمل سپردن مذاکرات بایشان مبین آنست که اراده جدی بمنظور حل این بحران در دولت جنابعالی وجود ندارد.

🔹جناب حجت الاسلام رئیسی، شش سال مذاکرات جناب باقری درمعیتِ آقای دکترسعید جلیلی، کوچکترین پیشرفتی درحل مسئله هسته‌ایی ببارنیاورد. این داوری آقای دکترولایتی بود.چه اصراری برآزمودنِ مجددآن تجربه ناموفق است؟ اگرواقعا انقلابیون بدنبال نجات کشورازبحران هسته‌ایی نیستند، چرا آنرا رسما اعلام نمی فرمایید؟ والا سپردن مذاکراتِ ناتمامِ وین به مسئولینی که تنها هنرشان صدورقطعنامه‌های شورای امنیت علیهِ ایران و سوق دادن‌مان ذیل بند هشت منشوربوده، چه معنای دیگری ممکن است داشته باشد؟

🔹البته مدتهاست که هسته ایی بجای درخدمت پیشرفتهای اقتصادی کشورقرارگرفتن، ابزاری شده جهت چانه زنی وگرفتن امتیازازغرب. سالهاست هستی مملکت درچاه ویل هسته‌ایی ریخته میشود که بتوانیم در رویارویی با غربیها ازآنها امتیازبگیریم. یکبارهم انقلابیون باین پرسش ابتدایی پاسخ نداده‌اند که اساساً رویارویی بااروپا و آمریکا چه ضرورتی داشته که دارو ندارمملکت را خرج هسته‌ایی کنیم که بکمک آن ازغربیها امتیاز بگیریم؟

🔹بگذریم که رویارویی با غرب ۴۳ سال است تیشه برریشه منافع ملی مان زده.بازهم اگر مردم موافق این رویارویی میبودند دست کم تندروها میتوانستند آنرا توجیه نمایند.اما جناب رئیسی تردیدی بخودتان راه ندهید که اکثریت ملت مدتهاست که به استکبارستیزی نه گفته و به آن پشت کرده‌اند.
ایام بکام باد.

#صادق_زیباکلام
سی‌ام شهریوریکهزارو چهارصد.

#اجتماعی #سیاسی

@Roshanfkrane
🔴 متنی کوتاه ولی بسیار عمیق و زیبا

در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود ثبت نام کرده بودم.
اولین انشاء را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی؟

برداشتم نوشتم: من یک بچه‌ی قشقایی از عشایر هستم.
بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه می‌زاید؟ اسب بیشتر بار می‌برد یا خر؟ تا برای من کاملا روشن باشد ... و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جزء لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلم‌فرسایی کردم و در پایان نوشتم:
من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی‌ها دیده‌ام. چگونه می‌توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشاء بنویسم؟؟؟!!!

وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه‌ها گوش فلک را پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد.
در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده‌ی بزرگی خواهد شد...

استاد محمدبهمن بیگی؛
پایه‌گذار آموزش عشایر ایران
نویسنده‌ی کتاب ایل من بخارای من
برنده‌ی جوایز یونسکو.

یک تکه‌ی کوتاه از کتاب استاد:
"در ایل ما گوسفندان را داغی روی صورت یا گوش‌شان می‌گذاشتند تا اگر گم شدند یا دزدیده شدند بتوان ردی از آنها گرفت
نشانی از آهن داغ که پشم، پوست و گوشت را می‌سوزاند و ضجه‌ی گوسفند بیچاره را به فلک می‌رساند و آن نشان تا همیشه‌ی خدا پیدا بود
کاش همین داغ را روی دزدها می‌گذاشتند تا میان آدم‌ها گم نمی‌شدند!!!
و گرنه گوسفند بی‌چاره هیچ گناهی نداشت
ما از ترس آدم‌ها گوسفندان را داغ می‌کردیم..."

#محمدبهمن_بیگی
#ارسالی

@Roshanfkrane
#بریده_ای_از_کتاب

خدای کوچک آنها

همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفه‌ی خود می دانند.
انگار که واقعیت مطلق، چهارچوب نگهدارنده‌ی وجود، چیزی ضعیف و بی‌دفاع است!
این آدم ها از کنار بیوهای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی می‌کند رد می‌شوند،
از کنار کودکان ژنده پوشی که در خیابان زندگی می کنند رد می‌شوند اما اگر کمترین چیزی از نظر خودشان علیه خدا ببینند داستان فرق می‌کند!
چهره هایشان سرخ می‌شود، سینه‌هایشان را بیرون می‌دهند، کلمات خشم آلودی به زبان می‌آورند. میزان خشم‌شان حیرت انگیز و نحوه‌ی برخوردشان هراس آور است!
این آدم ها نمی‌فهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد، نه در بیرون.

#اندیشه #ارسالی

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂پاییـز در حال آمدن است
♥️اما نه فصل خزان زرد
🍂اما نه فصل اندوه و درد

🍂فصل زیبای سادگی
♥️فصل رنگهای زیبای طبیعت
🍂فصل موسم شدید دلدادگی
♥️پاییزتون قشنگ و
🍂پاییزتون پراز خاطرات شیرین🤤

@Roshanfkrane
تازه‌ترین خبرهای جهان
رادیو بی‌بی‌سی
تازه‌ترین خبرهای جهان - چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
#خبر

@Roshanfkrane
برنامه چشم‌انداز بامدادی
رادیو بی‌بی‌سی
برنامه چشم‌انداز بامدادی چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
#خبر

@Roshanfkrane
در انتخاب واحد زندگی،

«صداقت»

پیش نیاز همه درسهاست.
#اندیشه

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢حرکات تمرینی قابل انجام در خانه

روزانه 9 حرکت از 48 حرکت بالا را در منزل انجام دهید و به تناسب اندام دلخواه خود برسید🏃‍♀️
#ورزش

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تمرين_پیشنهادی
👇چند حرکت ساده برای کسانی که میخوان شکمی صاف و تخت😍 داشته باشند.

#ورزش

@Roshanfkrane
ضربان قلبم
یوسف زمانی
آهنـگ زیـبـاے
یـوسـف زمـانـے بـه نـام ضـربـان قـلـبـم♨️
#موسیقی


@Roshanfkrane
‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎
افزایش نسبی دما در سواحل دریای خزر

🔹️ پنجشنبه و جمعه در سواحل دریای خزر و اردبیل افزایش نسبی دما پیش‌بینی می‌شود.

🔹️ در جنوب سیستان و بلوچستان، جنوب کرمان و برخی نقاط هرمزگان، رشد ابر، گاهی رگبار و رعد و برق و وزش باد شدید موقت پیش‌بینی می‌شود.

🔹️ آسمان تهران صاف و در بعد از ظهر قسمتی ابری خواهد بود
#خبرهوا

@Roshanfkrane
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۳۱ شهریور سالروز درگذشت نادر دلدارگلچین

( زاده‌ ۱۰ آذر ۱۳۱۵ رشت -- درگذشته ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ تهران ) خواننده

گلچین، از کودکی به موسیقی علاقه‌‌ای فراوان داشت و از ۱۲ سالگی همکاری با رادیو رشت را آغاز کرد و خواننده‌ محلی گیلان شد.
همکاران وی در این رادیو عبارت بودند از: علی اکبرپور (آلتو، ویلون) نادر پوردلجو (قره‌نی) و عده‌ای دیگر از هنرمندان رشت.
او در سال سوم دبیرستان به بازیگری روی آورد و در تاتر رشت در نمایشنامه‌های "بارگاه هارون الرشید" و "خواب‌های پینه‌دوز" بازی داشت و آوازهایی را در بازیگری اجرا کرد.
خودش می‌گفت: ضمن اینکه مقدمات صداسازی را نزد معلمی بنام "مارتروسیان" شروع کرده بودم، از رادیو و صفحه‌‌گرام شیفته‌ صدای محمودی خوانساری، بنان و منوچهر همایون پور شدم.
وی در سال ۱۳۳۸ به‌تهران آمد و فعالیت‌های هنری‌اش را در اداره‌ هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ و هنر آغاز کرد.
می‌گفت: به پیشنهاد نصرت‌اله وحدت به‌تهران آمدم و در آزمون ورودی وزارت فرهنگ‌وهنر، در امتحانی که "مشیر همایون شهردار" از من گرفت پذیرفته شدم و تا سال ۱۳۵۴ کارمند وزارت فرهنگ‌وهنر بودم.
او اولین برنامه‌ خود را با ارکستر محمود تاج‌بخش "نوازنده‌ سه‌تار و ویلون" اجرا کرد و تا سال ۱۳۵۴ در این اداره به‌ترتیب با ارکسترهای فرامرز پایور، عباس خوشدل، مهرافشان، عمادرام و پورتراب همکاری کرد.
وی از سال ۱۳۵۰ در برنامه‌های مختلف رادیو، به‌ویژه برنامه‌ گلهای تازه فعالیتش را آغاز کرد و با هنرمندان:
فرامرز پایور، منصور صارمی، پرویز یاحقی، حبیب‌اله بدیعی، اصغر بهاری، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، فضل‌اله توکل، جهانگیر ملک، هوشنگ ظریف، محمد حیدری، امیرناصر افتتاح، محمد اسماعیلی، آبتین اجلالی و منصور نریمان همکاری کرد که حاصل این همکاری‌ها ۱۰ برنامه‌ی گلهای تازه بود.
از کارهای او که بسیار مورد استقبال‌ شنوندگانش واقع شد، اجرای آهنگ "آمد نوبهار" اثر مهدی خالدی بود که به رهبری فرهاد فخرالدینی بازسازی و با گروه کر رادیو اجرا شد.
او از نخستین خوانندگانی بود که تصنیف زیبای "مرغ سحر" را با تنظیم فرامرز پایور اجرا کرد و در سال ۱۳۸۸ حسن کسایی با ارسال تقدیر نامه‌ای از او بابت این اجرا قدردانی کرد.
گلچین بر اساس قراردادهای فرهنگی ـ هنری بین ایران و دیگر کشورها، همراه با ارکستر فرامرز پایور به الجزایر رفت و موسیقی میهنی ایران را به هنردوستان آن کشور معرفی کرد.
از دیگر کارهای برجسته‌ این هنرمند، کنسرتی بود که به‌نفع زلزله‌زدگان بویین‌زهرا، همراه با ارکستر عمادرام برگزار شد. وی در طول فعالیت‌های هنری، بیش از ۳۰۰ آواز و آهنگ اجرا کرد و در کنار کار خوانندگی، صاحب امتیاز شرکت تکثیر نوار موسیقی به نام "اوج کاست" بود.
گلچین پس از ۳۵ سال در ایران گزیده‌ای از برنامه‌ی گلهای تازه‌ی ۱۷۷ را در آلبومی به نام «گریز» منتشر کرد که کار مشترکی با فریدون شهبازیان و همکاری فرهنگ شریف بود.
او در سال‌های آخر زندگی، برای نخستین بار در نشست نقد و بررسی آلبوم گریز حضور یافت و با تشویق فراوان حاضران روبرو شد و در همین برنامه بود که به‌تک ساحتی شدن خوانندگی و مقلدپروری در موسیقی آوازی انتقاد کرد.
زنده یاد "نادیا دلدار گلچین"(بازیگر فقید سینما) یادگار ازدواج اول نادرگلچین بود.
از نادر گلچین سه فرزند به نام‌های نغمه،نازنین و نگین به یادگار مانده است.
استاد نادرگلچین پس از سالها بیماری،
در ۸۱ سالگی درگذشت و در قطعه‌ هنرمندان در کنار دخترش نادیا آرام گرفت.

ادامه در پست بعدی

#تاریخ #فرهنگ
@Roshanfkrane

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

ادامه‌ پست قبلی:
گلچین صدایی خاص با سوزی پنهانی، پخته و پرورده داشت که با ساختار ارکستری هماهنگ بود. او خط خوبی نیز داشت، نوازنده‌ عود بود، طبع شعر داشت و ادبیات را به‌خوبی می‌شناخت و به‌همان خوبی و شمردگی در آوازهایش به‌کار می‌برد.

گزیده‌ای از آثار نادر گلچین:
برنامه‌ گلهای تازه به ترتیب شماره :
۱۶- ماهور- حاصل کارگه کون و مکان
۹۹- شور- هزار جهد بکردم
۱۰۸- همایون- چه مستی است ندانم
۱۱۱- ماهور- معاشران گره از زلف یار
۱۱۷- سه‌گاه - صبح است ساقیا
۱۲۰- افشاری- سماع و باده‌ گلگون
۱۳۹- اصفهان- می‌نوش
۱۴۳- سه‌گاه - حاشا که من به موسم
۱۵۰- ماهور- مرغ سحر
۱۷۷- اصفهان- گریز

حاصل همکاری نادر گلچین و همایون خرم، شش اثر به‌نام "شاخه نبات" است که هرکدام جداگانه شناخته می‌شوند:
سرو چمان- ماهور {شاخه نبات ۱الف}
مهر سیه‌چشمان- سه‌گاه {شاخه نبات ۱ب}
گلعذار- اصفهان {شاخه نبات ۲ الف}
یوسف گمگشته - اصفهان {شاخه نبات ۲ ب}
مشک فشان- چهارگاه {شاخه نبات ۳ الف}
هدهد خوش خبر- بیات زند {شاخه نبات ۳ ب}

آهنگهایی با آهنگسازی عمادرام:
بوی بهار
عشق و جنون
گل آغوش
من دیگه بچه نمی‌شم (بازیچه)
مسبب (فروغ جاودان)
از یادم نروی
تشنه
چشم گریون {اون وقتا دیونم بودی}(ترانه‌سرا : حسین منزوی)
داد از این دل (بابا طاهر خوانی)
آسمان (آسمان بی‌ستاره)
چشمان سبز

آهنگ‌هایی با آهنگسازی حسن یوسف‌زمانی:
دریا تو بگو
چشای تو (کوچه‌باغ راز - راز)
دختر خورشید (سحرخیز)
دو دریچه (شعر از اخوان ثالث)
او بود و من (کاشانه‌ من)

آهنگ‌هایی با آهنگسازی علی اکبرپور:
از بهترین‌ها بهتری (حدیث آرزو)
پیوند عشق (خورشید) {هرگز نمی‌گیرد کسی ... }

آهنگ‌هایی با آهنگسازی عباس خوشدل:
شعله (ملودی اصلی از نادر گلچین)
خدایا (جز تو کسی ندارم)
گه شکایت از گلی (ملودی افغان)
نوای کاروان (نصرت‌اله گلپایگانی و عباس خوشدل)
حبیب‌اله بدیعی و نادر گلچین، به یمن همسایگی دراز‌مدت با هم اجراهای محفلی بسیاری داشته‌اند که مشهورترین آنها اجرایی‌ست به نام "بوسه‌ی نسیم" در دستگاه شور با نوازندگی حبیب‌اله‌ بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک.
دو اجرا از همکاری آن دو یکی در مایه‌ سه‌گاه و دیگری در همایون به یادگار مانده که نام هردو اثر "شب آمد" است.
همچنین محفل خصوصی دیگری به‌نام "چشم سیاه" با حضور فرهنگ شریف و حبیب‌اله بدیعی.

آهنگ‌هایی با آهنگسازی عبدالکریم مهرافشان:
شراب عشق
شب آمد (خلوت شب)
شکوه

گلچینی ازهمکاری گلچین و گروه پایور با آهنگسازی فرامرز پایور:
رویای وصال
می نوش
اوج (به‌یاد حسین تهرانی)
مرغ سحر (آهنگساز مرتضی نی‌داوود)

برخی دیگر از آهنگ‌های خوانده شده با صدای نادر گلچین:
"میخانه" (دربان برو در باز کن) آهنگساز رضا وُهدانی
"آمد نوبهار" آهنگساز مهدی خالدی
"قصه‌ی شهر عشق" (گل فراموشی) آهنگساز هادی آرزم
"مرغ حق" (شب تاریک) آهنگساز نصرت‌اله گلپایگانی
"یا رب" شعر و آهنگ از فضل‌اله توکل
"آزادگی" آهنگساز احمدرضا محسنی
"خال و زلف" - "ناوک مژگان" آهنگساز علی‌اکبر شیدا
"تصنیف اَمان از فراقت" - "شانه بر زلف"
آهنگساز عارف قزوینی
آواز چهارگاه با ضرب زورخانه‌ای حسین تهرانی
"دلپسند" آهنگ از موسی معروفی
قطعه‌ عربی "الحسبی" با گروه بانوان فرهنگ و هنر
"آید بهار من"(چه خوش آنکه با بهاران برسد از سفر) - "آخرین جرعه‌ جام" آهنگساز فرهاد فخرالدینی
"محمد" آهنگساز جواد لشکری
"بهار من" - "رفتی به سلامت" آهنگساز محمودرضا قراملکی
"بی‌حاصلی" -"نقش محبت" آهنگساز مهیار فیروز بخت
مجموعه‌ای به تهیه‌کنندگی دکتر فرخ امیر مشیری (مجموعه کاری با همکاری تنی چند از آهنگ‌سازان)
دو مجموعه به نام‌های "سوخته‌دلان" و "خاطره‌ها" منتشر شده در کانادا

آهنگ‌های دیگر:
"پیک بهاران" (دو اسیر) آهنگساز رضا یاوری
"خالق مشکل گشا"
"دور مشو" با شعری از مولانا
"سوگند" با شعر نصرت‌اله نوحیان
"قصه‌گو"
"چوپان" آهنگ محلی گیلان
"یار من آمد" با شعری از مظاهر مصفا
"سه‌گاه زند" فضل‌اله توکل و محمود رفیعیان
"غوغای کویر" خوشنواز و رفیعیان
"هنرپیشه" خوانش شعری از محمد عاصمی - پیانو سپهر حجتی.

#تاریخ #فرهنگ
@Roshanfkrane