روشنفکران
82K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.91K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
دسته انسانهای یک جامعه همچون دسته زنبورهای یک کندوی عسل میباشند..بی نهایت سرباز و بی نهایت کارگر و تنها معدود افرادی ملکه به دنیا می ایند و رشد میکنند..ملکه هایی که باعث تولید ،تحول و آبادانی کندو میباشند..اگر حکومتی بیاید و این ملکه های خاص و مفید را شناسایی و نابود کند آنچه می ماند تنها مشتی سرباز برای جنگیدن و مشتی کارگر برای بیگاری و جامعه ای بدون حرکت و جریان به جا خواهد ماند..
#ارسالی
📚قانونهای نانوشته
#شهرام_شریف_پیران

@Roshanfkrane
از بچگی فکر می‌کردم مگر آدم‌ها مجبورند با هم بجنگند و حالا می‌بینم بله . گاهی مجبورند ...
چون آن‌ها که دستور جنگ را می‌دهند زیر باران نیستند.
میان گل‌ولای نیستند و با فکر چشمان سبز ماریا نمی‌میرند.
آن‌ها در خانه‌های گرم‌شان نشسته‌اند. سیگار می‌کشند و دستور می‌دهند ... کاش اسلحه‌ام را به سمت رئیسانی می‌گرفتم که در خانه‌های گرم‌شان نشسته‌اند. بچه‌هایشان در استخر شنا می‌کنند و آنها با یک خودنویس گران، حکم مرگ هزاران همسر ماریاها را امضا می‌کنند. راحت‌تر از نوشتن یک سلام.
جنگ را شرورترین افراد برمی انگیزانند و شریفترین افراد اداره میکنند.

#آندره_مالرو
"نویسنده و سیاست‌مدار فرانسوی"
@Roshanfkrane

ما قادریم خود را از اسارت جهالت آزاد کنیم. می توانیم خود را به عنوان آفریده هایی باشعور و بافضیلت و دارای مهارت بازشناسیم.
می توانیم رهایی یابیم
می توانیم پرواز را بیاموزیم...

#ریچارد_باخ
از کتاب "جاناتان مرغ دریایی"
@Roshanfkrane
#داستان_کودکانه
  ‌
مترسک ترسو

وسط یک مزرعه دور افتاده یک مترسک تو زمین کاشته شده بود. مترسک قصه ما با بقیه مترسکها یکفرقی داشت. اون ترسو بود و از پرنده ها میترسید.

یک روز صبح وقتی مترسک از خواب بیدار شد دو تا کلاغ را دید که یکی از آنها روی سرش و یکی ديگر هم روی دستش نشسته بودند.مترسک که حسابی ترسیده بود خیلی سعی کرد آنها را از خودش دور کند، اما نتوانست. کلا غها مدام با نوکشان تو سر مترسک می زدند. سرش به شدت درد گرفته بود. میدانست که اگر اوضاع به همین شکل پیش بره کلا غها و پرنده های دیگر او را نابود میکنند.

روزها به همین شکل گذشت. تا اینکه یک روز خروس مزرعه اومد کنار مترسک نگاهی به چشمهای غمگین و دکمه ای مترسک انداخت و گفت: هی مترسک! برای چی جلوی پرنده ها را نمیگیری؟ چطور بگیرم. من میترسم اونها با نوکشان من را تیکه تیکه کنند. خروس گفت: نترس، آنها اگر از تو شجاعت ببینند این کار را نمیکنند. تو باید از خودت شجاعت نشان بدهی و گرنه صاحب مزرعه تو را از بین میبرد و یک مترسک جدید در مزرعه میگذارد. میدونی تا همین حالا هم که گذشته چقدر به مزرعه آسیب رسیده. بالاخره صبر مزرعه دار هم حدی دارد تا صبرش تمام نشده سعی کن آنها را دور کنی.

مترسک اخمهایش را در هم کشید و گفت: یک نگاه به ریخت و قیافه من بینداز، ببین اصلا میتوانم کسی را بترسانم؟ خروس گفت: اون مشکلی ندارد. من میتوانم چهره ات را عوض کنم تو هم باید کمک کنی تا به ترس ات غلبه پیدا کنی. خروس این را گفت و رفت. عصر آن روز با خودش یک ردای سیاه و حشتناک و یک کلاه بزرگ سیاه آورده بود. خروس کمک کرد و لباسها را تن مترسک کرد و گفت: مطمئن باش آنقدر وحشتناک شدی که من هم از تو میترسم. حالا میخواهم ببینم فردا چی به سر پرنده ها میآوری؟ بعد هم خنده ای کرد و رفت.

فردا صبح وقتی خورشید طلوع کرد. پرنده ها با دیدن مترسک میخکوب شدند. شاید هم فکر کردند مترسک خود شیطونه که اومده وسط مزرعه. چند تاشون خواستند شجاعت کنند و بیایند جلو. اما مترسک با اطمینان به اینکه خیلی ترسناک شده با یک حرکت شدید همه پرنده ها را از خودش دور کرد. وقتی دید واقعا پرنده ها ترسیدند شجاعت اش بیشتر شد. از آن روز به بعد هر روز که میگذشت به شجاعت مترسک افزوده میشد و دیگر هیچ پرنده ای جرات نمیکرد به مزرعه آسیب بزند.

یک روز بعدازظهر که مترسک محکم و استوار سر جایش ایستاده بود یک کبوتر چاهی به طرف اش آمد. مترسک سعی کرد کبوتر را بترساند، اما کبوتر با اینکه ترسیده بود باز هم جلوتر آمد تا وقتی که این جرات را به خودش داد و روی دست مترسک نشست. مترسک با عصبانیت گفت: چی میخواهی؟ کبوتر چاهی با ترس گفت: مترسک میدونم که تو وظیفه داری از این مزرعه مراقبت کنی، ولی ما هم مخلوق خداییم و باید از این مزرعه سهمی داشته باشیم. به ما رحم کن، اگر اجازه ندی ما تو این چند روز آخر که قراره مزرعه را درو کنند، چیزی بخوریم مطمئنا همه ما از گرسنگی خواهیم مرد.

مترسک با نگرانی گفت: خوب اگر من هم این کار را بکنم نابود میشوم و مزرعه دار من را از بین میبرد. کبوتر چاهی گفت: شاید مزرعه دار این کار را نکند، ولی مطمئن باش که ما و جوجه هایمان از گرسنگی میمیریم. مترسک گفت: تا فردا به من فرصت بده تا خوب فکر کنم و بتوانم یک تصمیم درست بگیرم. کبوتر چاهی گفت: باشه، فردا صبح موقع طلوع خورشید میآیم به سراغ ات. بعد هم پرواز کرد و رفت.

آن شب مترسک تا صبح نخوابید و به حر فهای کبوتر چاهی فکر کرد. با خودش گفت: اگر من شجاع شدم فقط به خاطر ترس از نابودی و مرگ خودم بود. پس اینقدرها هم شجاع نیستم. چون به خاطر یک ترس بزر گتر یک ترس کوچکتر را رها کردم و این اسم اش شجاعت نیست. اگر بخواهم شجاعت را به دست بیاورم باید ترس از مرگ را رها کنم. فردا صبح درست موقع طلوع خورشید کبوترچاهی دوباره آمد سلام کرد و گفت: چی شده مترسک فکرهایت را کردی ؟مترسک گفت: دوست من شما آزاد هستيد كه از مزرعه استفاده کنید.

کبوتر چاهی خوشحال نزد دوستان اش رفت و آنها را با خودش آورد، از آن روز به بعد پرنده ها می آمدند و در مزرعه خودشان را سیر میکردند و میرفتند. مزرعه دار وقتی متوجه شد که پرنده ها از مترسک نمیترسند و اون به هیچ دردی نمیخورد مترسک را برداشت و به جای هیزم در اجاق خانه سوزاند. از آن سال به بعد درست موقع درو گندمها که میرسد تمام پرنده های نواحی آن روستا، با همدیگر یک صدا، سرودی میخوانند که اسم اش هست «مترسک شجاع»

🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک

@Roshanfkrane
Audio
🌙⭐️ شب_بخیر 😴

قصه_شب_صوتی
قصه کودک😍

پینوکیو

با صدای خاله_آنیتا


تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤


🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک
@Roshanfkrane
📕 تمایلات جنسی انسان

🔸کتاب «تمایلات جنسی انسان» با زیر عنوانِ «راهنمای مطالعه‌ی رفتارهای جنسی انسان از کودکی تا پیری، براساس دیدگاه روانی اجتماعی» کتابی است به قلم سه تن از پزشکان متخصص حوزه روانکاوی، یعنی ریچل فرابوتا، سنفورد لوپیتر و روث.کی.وستایمر، که نشر دنیس آن را به چاپ رسانده است.

🔸شناخت رفتار جنسی و گوناگونی‌های آن، یکی از حوزه‌های بحث‌برانگیز و درعین‌حال جالب توجه در بین روان‌شناسان، روان‌پزشکان، درمانگران جنسی، رفتارشناسان، متخصصان علوم رفتاری، آسیب‌شناسان روانی و اجتماعی، مددکاران اجتماعی و در یک کلام شاید همه‌ی اقشار جامعه، از گذشته تا امروز، بوده و روزبه‌روز بر روند فراگیری و آموزش آن تأکید می‌شود.

لینک خرید اینترنتی این کتاب:
https://bit.ly/3bNPzbT

💢قسمتی از کتاب تمایلات جنسی انسان:

هنگامی‌که مرد خشمگین می‌شود، مقدار زیادی بدن او هورمون آدرنالین ترشح می‌کند. این بخشی از برانگیختگی جنسی است که انسان اولیه برای واکنش ستیزگریز و روبه‌رو شدن با حیوانات وحشی به آن نیاز داشت. اما امروزه ما در جامعه‌ی مدنی زندگی می‌کنیم و مردم انتظار دارند که خلق‌و‌خوی خوبی از خودمان داشته باشیم و به‌طور شدید از خودمان عکس‌العمل نشان ندهیم. مهم نیست که چقدر هورمون آدرنالین وارد جریان خون می‌شود. من فکر می‌کنم به همان طریق که نشانه‌های قبل از قاعدگی اتفاق می‌افتد، همسر شما نیز می‌بایستی تعادل خود را حفظ کند و کاری مرتکب نشود که خلاف رویه‌ی متعادل باشد و همچنین خارج از اصول انسانی نبایستی عملی انجام بدهد که قابل قبول نباشد.

نشانه‌های قبل از قاعدگی، مشکل و چالش برخی از زنان است و شاید برای سایر زنان نگرانی و چالش به حساب نیاید! در زندگی خود فکر کنید، آیا شما تحت تأثیر علائم قبل از قاعدگی قرار می‌گیرید؟ اگر این‌طور نیست و علائم قبل از قاعدگی موضوعی مهم برای شما تلقی نمی‌شود، پس شما می‌توانید کنار همسرتان باشید و به او آرامش روحی، ذهنی و روانی بدهید. او در این مواقع به کمک شما بسیار نیاز دارد.

آیا فکر می‌کنید باید با مردم و اندیشه‌های آنان کنار بیایید؟! اگر این‌طور باشد چگونه موقعیت‌ها را تحت کنترل خود قرار داده و اجازه نمی‌دهید که این موضوع روی روابط عاطفی و زناشویی شما تأثیر بگذارد؟! پس اندکی بیشتر بیندیشید.

مشکلات بسیاری از افراد، هم زنان و هم مردان، قابل پیشگیری می‌باشند. اگر وضعیت قابل کنترل است، پس چرا بسیاری از مردان و زنان ترس از آزمایش‌های روزمره برای سلامتی خود دارند؟! چرا برای مردان و زنان این‌قدر مشکل است که رفتارهای پیشگیری برای سلامتی خودشان را انجام دهند.
#کتاب
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
شوریده سر_هایده
ترانه زیبای "شوریده سر" با صدای بانو هایده...
#موسیقی
@Roshanfkrane
مهستی چراغ - عمر
@moziku
🌹🌷زنده یاد مهستي
چراغ عمر
#موسیقی
@Roshanfkrane
شب گریه
ابی


در این دنیا
تنهاترین هراسم
تو را گم کردن بود؛
تو نیستی و اکنون
دیگر در این دنیا
از چیزی نمی‌هراسم....

#رامیز_روشن/ ترجمه‌ی: فرید فرخ‌زاد

#موسیقی
#ابی
#شب_گریه
@Roshanfkrane
سلام و این‌جا روزآروز است و ما #قصه_کوتاه روز سوم مهر و پاییز ۱۳۹۹ را برای شما مختصر و مفید نوشته‌ایم؛ شاید به‌کارتان بیاید؛

⚫️ امروز بنابر آمارهای وزارت‌بهداشت، شمار جان‌باختگان #کرونا در ایران از ۲۵هزارنفر گذشت و همین امروز ۱۷۵نفر با بیماری کرونا ‌جان‌ باخته‌اند و ۱۵۶۹نفر هم در بیمارستان‌ها بستری‌شده‌اند.

▪️وسط این گرفتاری‌های ملت بر سر گسترش سه‌باره کرونا در ایران، خبر رسید و سند رو شد که پیش‌از همه مردم، ۱۵۰۰واکسن #آنفلوآنزا، زودتر از هرکسی که ضروری است واکسن بزند، برای #نمایندگان_مجلس فرستاده‌شده-

👈 همین دیروز بود که وزیر بهداشت و معاون او از پرداخت‌نشدن طلب‌ها و دست‌مزدهای کادر درمانی مملکت خبر دادند و انتقاد کردند

▪️دولت #آمریکا امروز قاضی دادگاه #نوید_افکاری، را #تحریم کرد؛
محمود ساداتی.
و جز این قاضی شیرازی، زندان عادل‌آباد شیراز و شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز را هم تحریم‌ ‌شده‌‌اند؛
▫️محمد سلطانی، قاضی دادگاه انقلاب مشهد و زندان وکیل‌آباد مشهد و نیز زندان ارومیه، اشخاص حقیقی و حقوقی دیگری هستند که با امشب از سوی آمریکا تحریم شدند.

▪️دولت #آمریکا امروز هم‌چنین امروز معافیت‌های دولت #عراق از تحریم را برای خرید انرژی از ایران تمدید کرد.

▪️جواد #ظریف، وزیرامورخارجی، در سفر #روسیه به هم‌تای روسی‌اش گفت به جرات، روابط روسیه و ایران در طول تاریخ این‌قدر نزدیک نبوده.

▪️با اعتراض انجمن علمی معلمان #علوم‌اجتماعی و #تاریخ روشن شده که آموزش‌وپرورش مثل درس ادبیات و زبان فارسی، در دفترچه آزمون استخدامی کشوری، طلبه‌های سطح دوم و سوم #حوزه‌علمیه را برای تدریس در رشته‌های علوم اجتماعی و تاریخ هم صالح دانسته.

⚽️ در لیگ‌قهرمانان #فوتبال آسیا، #پرسپولیس هم در واپسین بازی گروهی بر الشارجه امارات با چهارگل پیروز شد و به دور یک‌هشتم‌پایانی بازی‌ها رسید و باید در این دور به دیدار السد قطر برود.

▫️#سپاهان اصفهان، تیم‌ حذف‌شده ایرانی، به دیدار السد، تیم از پیش صعودکرده قطری رفت و در نبود بازیکن‌های اصلی حریف، ۲ به یک برنده شد.

#روزآروز
@Roshanfkrane
Episode 8
Fereydun Shahbazian



"آمده‌ایم عاشق شویم"
از دفترِ "گندم و گیلاس"


پذیره شدن دانه‌ای سرگشته
تا مرواریدی آفریده شود
به خون دلی
سینه‌ای به شکیبایی صدف می‌طلبد
جگرِ هزار تویِ سُرخگُل می‌خواهد
که
خدنگ شبنمی به چله نشاند
و تا گلوی تفتیده آفتاب
پرتاب کند

هشدار!
نطفه نهنگ است عشق نه کرمینه وزغی
و لمحه‌ای تلاطم طغیانش را
دلی به هیبت دریا می‌طلبد

هشدار! روزگار
آمده‌ایم عاشق شویم

#منوچهر_آتشی (۲ مهر ۱۳۱۰ - ۲۹ آبان ۱۳۸۴)


📎 Track: Episode 8
• Artist: #Fereydun_Shahbazian
• Album: Silence Of The Sea
• Genre: #Instrumental
• Released: 2006
#موسیقی
@Roshanfkrane
Sensizlik
Burhan Işiyok
شعر، موسیقی، و بوسه را زیسته‌ای؟
پس مرگ دیگر چیزی از تو نخواهد گرفت ...
#موسیقی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این گیف #حکایت خیلی از آدماس!

آدمها را به میزان درکشان بسنج
نه به اندازه مدرکشان ...
چرا که فاصله ی زیادی
از مدرک تا درک وجود دارد ،

مدرکی که درک بالاتری به ارمغان نیاورد ،
کاغذ پاره ای بیشتر نیست ...

مهمترین نشانه ی درک بالاتر
" تواضع " بیشتر است .

@Roshanfkrane
Pichak
Ragheb
گفت مرا بیاغوش ..
گفتم چنان سبز در آغوش می کشمت، گویی به تمامِ تنت پیچک روییده باشد ...😍♥️


#موسیقی

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اندیشه‌ها را با بردباری به سمت خدای درون خود هدایت کنید ، در خواهید یافت که او همواره با شما است. با شما به زبان خودتان حرف می‌زند و در هر گل و گیاه و سبزه‌زار نهان است. و خواهید گفت : " من آزادم و به لباس لطیف خداوند در آمده‌ام. با بالهای نور از زمین به آسمان پرواز خواهم کرد. " و آن‌گاه چه سروری هستی شما را در بر خواهد گرفت!

#شری_پاراماهانسا_یوگاناندا

صبح زیبای پائیزیتون به عشق.....🍂
@Roshanfkrane
Forwarded from اتچ بات
‍ هیچ‌گاه در طول تاریخ، یک ملت این‌چنین مدیون تعداد کمی از فرزندانش نبوده است. این عبارت را وینستون چرچیل، نخست وزیر زمان جنگ جهانی دوم انگلیس در وصف خلبانان نیروی هوایی سلطنتی به هنگام نبرد هوایی مشهور به نبرد بریتانیا گفته بود. به گمانم بی‌راه نیست اگر همین توصیف را برای خلبانان و تکنسین‌های نیروی هوایی ایران، پس از شروع جنگ لعنتی، انجام دهیم. لشکرهای زرهی عراق بدون هیچ مقاومت ملموسی در حال نفوذ به دشت خوزستان بودند، لشکر نود و دو زرهی به دلیل تسویه ها و اخراج‌ها در بدترین وضعیت ممکن بود، و بین ارتش بعث و خوزستان فقط خدا حائل بود و مشتی جوان با سلاح سبک. نیروی هوایی جان خوزستان را، جان ایران را خرید.
هرچه بنویسی وصف آن روزها نمی‌شود. از خلبانانی می‌شود نوشت که به اتهام واهی مشارکت در کودتای نوژه، در آستانۀ اعدام بودند، اما به محض نیاز بی هیچ دریغی در جنگ مشارکت کردند، از بچه‌های خلبان پایگاه وحدتی دزفول که به رغم فرمان تخلیۀ پایگاه، ماندند و با اف پنج به قلب ستون‌های زرهی عراق زدند، از عباس دوران، که هواپیمایش را به هتل الرشید بغداد کوبید، از جلیل زندی که قهرمان شکار میگ‌های عراقی بود... از تک‌تک این بچه‌ها می‌شود نوشت و نمی‌شود نوشت. کلمه برای وصف کاری که آنها کردند، ناتوان است.
وقتی چهل سال پیش، میگ‌های عراقی مهرآباد را می‌زنند. جنگنده‌هایشان که پرواز کرده بودند، عدنان خیرالله به صدام گفت سیدی جوان‌ها بلند شدند تا کمر ایران را بشکنند. در کمتر از یک‌روز بچه‌های نیروی هوایی با عملیات کمان نود‌ونه، خاک عراق را شخم زدند تا به آن مردک تکریتی بفهمانند آرزوی شکستن کمر ایران را به گور خواهد برد. به یادشان و به احترام‌شان، چه آنها که رفته‌اند، چه آنها که مانده‌اند؛ باید تمام قد ایستاد.
@Roshanfkrane
سلام
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج!

یک کارگر کارگاه سنگ کوبی نمی تونه هزینه خرید یک گوشی هوشمند برای دخترش که کلاس هفتم است را پرداخت کنه
لطفا اگر مرکز یا اشخاصی را می‌شناسید که بتوانند برای خرید گوشی موبایل کمک کنند معرفی بفرمایید

#ارسالی #اجتماعی

@Roshanfkrane