Renani Mohsen / محسن رنانی
79K subscribers
88 photos
41 videos
58 files
444 links
در این‌جا آخرین نوشته‌های محسن رنانی را می‌خوانید.



لینک تارنمای محسن رنانی:
www.renani.net
Download Telegram
.
👈 انیمیشن و زیستِ جنسی

حدود پنج سال پیش در مجموعه «خرد جنسی» شرکت کردم و درباره «توسعه و زیست جنسی» صحبت کردم. چرا که گمانم بر این بود که باید پرهیزه (تابو)‌های غیرعقلانی را شکست و راه را برعقلانیت جمعی گشود. آن مجموعه بدون حمایت نهادهای رسمی، مجموعه‌ای موفق بود و مباحث مهمی را به خانواده‌ها برد. مصاحبه من با آن مجموعه را در این جا ببینید:

https://www.aparat.com/v/LV4U5

اکنون پس از پنج سال فصل تازه‌ای از آن مجموعه با عنوان «انیمیشن و زیست‌جنسی» تولید شده است که می‌تواند آگاهی‌های مهمی را به خانواده‌هایی بدهد که کودک دارند و پویانمایی (انیمیشن) بخش بزرگی از وقت کودکانشان را می‌گیرد.

مراقبت از داده‌هایی که ناخودآگاه و در فرایند زندگی روزمره به ذهن کودکانمان وارد می‌شود وظیفه بزرگی است که بر دوش پِرْمار (پدرومادر) است. انگاره‌هایی که در کودکی از طریق دیدن فیلم و پویانمایی در ذهن کودک نقش می‌بندد به تدریج کهن الگوهایی را می‌سازد که تا پایان عمر بر ذهن و زبان فرد سایه می‌افکند.

بخش بزرگی از وقت کودکان ما بدون هرگونه غربالگری پای گیرنده‌های تصویری می‌گذرد و این مهم‌ترین دریچه آسیب به کودکان است. شنیدن و دیدن مجموعه «انیمیشن و زیست جنسی» می‌تواند پِرْمار را نسبت به انتخاب فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی که کودکان می‌بینند حساس کند.

این مجموعه از این بابت شایسته ترویج است که نه تنها از سوی نهادهای رسمی فرهنگی حمایت نشده است بلکه حتی به علت تنگ‌نظری‌های حاصل از رسوبات فرهنگی مردسالارانه، به آن مجوز رسمی انتشار هم داده نشده است. بنابراین زیبنده است که توانگران دلبسته به توسعه، از این‌گونه تولیدات حمایت کنند.

این مجموعه را در پیوند زیر ببینید:

https://www.youtube.com/@kheradjensi

محسن رنانی / ۱۳ دی ۱۴۰۳

--------------------

www.renani.net

https://t.iss.one/Renani_Mohsen

.
.
👈 اسناد قانون اساسی
(معرفی کتاب)

بی‌گمان جمهوری اسلامی به «بزنگاه تحول» نزدیک می‌شود. تحول رخ خواهد داد؛ فقط شکلش را نمی‌دانیم. آیا هسته مرکزی قدرت، آگاهانه و مسئولانه تحول را خواهد پذیرفت و راه را بر آن خواهد گشود؟ یا آن اندازه دستْ‌دستْ خواهد کرد تا جامعه، بویژه نسل هزاره، خود دست به تحول بزند؟ در‌این‌صورت، نتیجه و شکل تحول بستگی به این خواهد داشت که در هنگامه رخ‌نمودن تحول، کنش حکمرانان چیست و واکنش جامعه چه خواهد بود.

بدیهی است، چه این ساختار، خود، تحول را بپذیرد چه تحول بر او تحمیل شود، هر دو مستلزم تغییر قانون اساسی است. اما نگرانی آن‌جاست که وقتی تحول آغاز شد، دیگر آنچه فضا را پُرمی‌کند هیجان است نه عقلانیت؛ شتاب است نه آهستگی؛ گفتن است نه شنیدن؛ فریاد است نه تأمل؛ نفرت است نه همدلی؛ بدگمانی است نه اعتماد؛ و دشمنی است نه دوستی. و در این هیاهوست که دیگر صدا‌به‌صدا نمی‌رسد و «دیکتاتوری جو» فضا را از ترس می‌آکند. از اکنون باید در اندیشه آن لحظه باشیم.

تجربه قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش چشم ماست. «هیجان نسل انقلابی»، «شتاب وقایع» و «دیکتاتوری جو» نگذاشت تا یک قانون اساسی منسجم و زمینی و سازگار و متناسب با روح دموکراسی‌خواه قرن بیستم تدوین و مصوب شود. و اکنون بازخوانی تجربه تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، برای همه نخبگانی که نگران آینده ایرانند، یک ضرورت است. اگر آن تجربه‌ها را نبینیم و درباره آنها گفت‌وگو نکنیم، تکرارشان خواهیم کرد.

کتاب مستطاب «اسناد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» که در بیش از هزاروهشتصد صفحه توسط دکتر سیدناصر سلطانی، استاد حقوق دانشگاه تهران، جمع‌آوری و تنظیم شده است، کار سترگی است که بازخوانی آن تجربه پرهزینه را بر ما آسان می‌کند. بیش از پانصد سند (شامل مقاله و یادداشت و نامه و بیانیه و مصاحبه و...) از نخبگان، کنشگران، سیاست‌مداران، اندیشمندان، مقامات، گروهها، احزاب و مانند آنها که از پیش از پیروزی انقلاب تا ماههای منتهی به تصویب قانون اساسی، در رسانه‌ها و مطبوعات کشور منتشر شده است، در این مجموعه گردآوری شده است. اسنادی که بسیاری از آنها دیگر در دسترس عموم نیست و یافتن هریک از آنها رنج فراوان می‌طلبد.

جمع‌آوری این مجموعه ده سال پیش شروع شده است و این تنها جلد اول آن است که در سال ۱۳۹۷ آماده انتشار بوده است اما حدود یک سال در وزارت ارشاد معطل مانده تا سرانجام گفته‌اند حدود سیصد صفحه از کتاب باید حذف شود تا مجوز انتشار داده شود (و هنوز هم نمی‌دانند که همین ممیزی و گزینش و فیلترینگ و گشت ارشاد و نظارت استصوابی و مانند آنها بوده این ساختار را به زمینِ فساد و ناکارآمدی زده است!).

و البته مولف به حذف آن سیصد صفحه رضایت نمی‌دهد و چه خوب که رضایت نداد. بنابراین انتشار کتاب، زمین می‌ماند تا کرونا بیاید و مولف تصمیم بگیرد که فایل کتاب را انتشار عمومی دهد تا همگان بهره ببرند. دستمریزاد می‌گوییم به دکتر سلطانی عزیز و امیدواریم جلدهای بعدی کتاب را هم آماده کند و در دسترس ایرانیان و نسل‌های آینده قرار دهد.

وقتی کتاب را ورق می‌زنیم حیرت می‌کنیم که همان زمان هم بزرگان و اندیشمندان فراوانی بوده‌اند که مشکلات و خطاهای فکری حاکم بر شکل و محتوای پیش‌نویس قانون اساسی را دیده‌اند و تذکر داده‌اند. چه پیرانی که همچون آئینه، در خشت خام آن پیش‌نویس، روزگار امروز ما را دیده‌اند و پیش‌بینی کرده‌اند؛ اما هیجان نسل انقلابی چنان فضا را پرکرده بود که فریاد‌های آن بزرگان را در گلو خشکاند. آیا ما دوباره آن تجربه را تکرار خواهیم کرد؟ اگر چنین کنیم، بدین معنی است که ما هنوز ملتی شایسته توسعه‌یافتن نیستیم. چنین مباد.

فایل کتاب را در پیوند زیر ببینید و بخوانید و به اشتراک بگذارید و ترویج کنید:

https://t.iss.one/Renani_Mohsen/725

محسن رنانی / ۲۳ دی ۱۴۰۳

--------------------

www.renani.net

https://t.iss.one/Renani_Mohsen

.
asnade ghanon asasiye jomhoriye eslamiye iran( 1399).pdf
10.9 MB
فایل کتاب 👆👆👆

اسناد قانون اساسی
(معرفی کتاب)

بی‌گمان جمهوری اسلامی به «بزنگاه تحول» نزدیک می‌شود. تحول رخ خواهد داد؛ فقط شکلش را نمی‌دانیم. آیا هسته مرکزی قدرت، آگاهانه و مسئولانه تحول را خواهد پذیرفت و راه را بر آن خواهد گشود؟ یا آن انداز دستْ‌دستْ خواهد کرد تا جامعه، بویژه نسل هزاره، خود دست به تحول بزند؟ در‌این‌صورت، نتیجه و شکل تحول بستگی به این خواهد داشت که در هنگامه رخ‌نمودن تحول، کنش حکمرانان چیست و واکنش جامعه چه خواهد بود.

ادامه مطلب ..... 👇👇👇
https://t.iss.one/Renani_Mohsen/724
.
How to Steal a Country. Bahman Amouee.pdf
5.6 MB
.
(معرفی کتاب 👆👆👆)


👈 چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟


این کتاب پس از دو سال که در نوبت انتشار ماند و مجوز نگرفت، سرانجام توسط نویسنده به صورت دیجیتال منتشر شد. کتاب، اطلاعات، تاریخچه و تحلیل خوبی از فرایندها و پیامدهای خصوصی‌سازی در کل دوران پساانقلاب را ارائه می‌کند. با خوانش این کتاب درمی‌یابیم که چرا خصوصی‌سازی در ایران به شکل‌گیری یک اقتصاد رقابتی و پویا نینجامید و تنها منجر به شکل‌گیری «طبقه جدید»ی از سرمایه‌داران رانتی شد.

به گمان من جمهوری اسلامی، از طریق خصوصی‌سازی رفاقتی، نخست به تُیول‌داری اقتصادی تبدیل شد و سپس طبقه جدیدِ برآمده از تیولداری اقتصادی، ساختار سیاسی حکمرانی را نیز به سوی تیولداری سیاسی برد. اکنون اقتصاد و سیاست ایران به تیول‌های مختلف در دستان گروههای سیاسی-اقتصادی خاص تبدیل شده است. تجربه روسیه و برخی کشورهای دیگر نیز نشان می‌دهد که این تیولداری‌ها در بی‌ثباتی‌ها و بحران‌های بلندمدت سیاسی-اقتصادی به گانستگریسم اقتصادی و سیاسی تبدیل می‌شوند.

خوانش این کتاب برای علاقه‌مندان فهم علل زمین‌گیری امروز اقتصاد ایران، می‌تواند مفید باشد.

https://t.iss.one/Renani_Mohsen

.
.
👈 جغرافیای شخصی

(معرفی کتاب)

دکتر مرتضی نعمتی، استاد مستعفی دانشگاه شهید چمران اهواز، یکی از منتقدان سرسخت من در فضای مجازی است. او معتقد است روش‌های امثال من که مبتنی بر گفت‌وگو و تفاهم، به قصد تحول آرام و کم‌هزینه در وضع موجود است، در شرایط امروز ایران نه تنها بی‌ثمر است بلکه موجب تحکیم ساختارهای ظالمانه می‌شود. یکی از نقدهای او را این‌جا ببینید:

https://t.iss.one/MortezaNemati1/233

او در آذر ۱۴۰۲ مدرک دکتری خودش را که سال ۱۳۸۹ از دانشگاه تهران گرفته بود، در اعتراض به اعطای دکترای افتخاری دانشگاه تهران به بشار اسد، در جلوی دوربین پاره کرد. فیلم این اقدام نمادین او را در پیوند زیر ببینید:

https://t.iss.one/MortezaNemati1/115

یک سال پیش از آن نیز پس از دوازده سال تدریس در دانشگاه شهید چمران اهواز، در اعتراض به روندهای غیرعلمی و غیرشفاف و تبعیض آمیز در فرایند گزینش و ارتقاء اعضای هیات علمی، از عضویت هیات علمی آن دانشگاه استعفا داده بود. طی این سالها، برای گذران زندگی شرافتمندانه خود، رستوران راه انداخت، نقاشی کرد،‌ نانوایی کرد و خیلی کارهای دیگر؛ و حالا هم دارد در شهر زادگاه خود (آبدانان) یک آموزشگاه کوچک سنگ‌نوردی برای نوجوانان راه اندازی می‌کند.

اکنون او تجربه خود را در این سالهای فشار و تبعیض و تنهایی و عسرت، در دانشگاه و در جامعه، در کتابی با عنوان «جغرافیای شخصی» نوشته است. کتابش اجازه چاپ نگرفته است و اکنون آن را به صورت دیجیتال با ما به اشتراک گذاشته است. قلمش گزنده است، زبانش بی‌پرده است، نقدش پی‌پروا است و گاهی به اهانت پهلو می‌زند. اما من به این گفته جان مینارد کینز باور دارم که «مگر نه‌آن‌که واژگان مظهر تهاجم عقل علیه جهلند؟ پس بگذار اندکی خشن باشند».

کتاب «جغرافیای شخصی» را در پیوند زیر بخوانید:

https://t.iss.one/Renani_Mohsen/728


------------------------
https://www.renani.net/
https://t.iss.one/Renani_Mohsen

.
جغرافیای شخصی.pdf
2.8 MB
.
فایل کتاب 👆👆👆



👈 جغرافیای شخصی


دکتر مرتضی نعمتی، استاد مستعفی دانشگاه شهید چمران اهواز، یکی از منتقدان سرسخت من در فضای مجازی است. او معتقد است روش‌های امثال من که مبتنی بر گفت‌وگو و تفاهم، به قصد تحول آرام و کم‌هزینه در وضع موجود است، در شرایط امروز ایران نه تنها بی‌ثمر است بلکه موجب تحکیم ساختارهای ظالمانه می‌شود.

ادامه مطلب 👇👇👇
https://t.iss.one/Renani_Mohsen/727
.
.
👈 شیخ محمد

در دانشگاه دکتر محمد سلطانی رنانی است؛ در عالم دوستی، شیخ محمد است. ده سال پیش وقتی به دانشگاه اصفهان آمد، سری به دفتر من زد و خودش را معرفی کرد؛ گفت: هم‌ولایتی هستیم، همکار هم شدیم. خوش آمدش گفتم اما چون زندانی لباس (روحانی) بود و شناختی هم نداشتم، تحویلش نگرفتم.

ما دیگر همدیگر را ندیدیم تا ده سال بعد وقتی شنیدم که دانشگاه اصفهان برای دو استاد محبوب و دانشمند خود حکم تعلیق زده است (دکتر مهدی مطیع و دکتر محمد سلطانی)؛ اولی را به اتهام حرفهایی که در کلاس زده بود و جواسیس جن و انس نادرست منتقل کرده بودند و دومی را به اتهام پست‌هایی که در اینستاگرام گذاشته بود. دومی همین شیخ محمد ما بود. در روزهای پس از تعلیق، او را دیدم. انصافا باسواد، وارسته و متوکل بود. حالا چند سال بود که خودش، خودش را خلع لباس کرده بود و «جسمانی» شده بود. در این سالهای جسمانی، کتاب‌های «تفسیر افنان» (تفسیر قران) و «فقه دادگر» را نوشته بود. حالا جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد. یعنی آیاتی از قرآن و احادیثی از ائمه را در فرسته‌های اینستاگرامی‌اش می‌گذاشته و مطالبی زیر آنها می‌نوشته است! بهتر از ماها، آن آیات و احادیث و مطالب را «بودار» تشخیص داده بودند؛ پس برایش پرونده ساختند و به دادگاه فرستادند و از استادی دانشگاه تعلیق و حقوقش را هم قطع کردند. به وزیر وقت علوم در دولت سیزدهم هم گزارش دادند که این دو استاد را ما به خاطر داشتن پرونده قضایی تعلیق کرده‌ایم و منتظریم تا حکم دادگاه صادر شود.

از قضا دادگاه روحانیت این شیخ محمد را از عموم اتهاماتش تبرئه و فقط بابت یکی از اتهامات اندکی جریمه مالی تعلیقی کرد. اما همان دانشگاهی که به وزیرش گفته بود منتظر نظر دادگاه هستیم، حاضر نشد حکم دادگاه رسمی کشور را بپذیرد، پس اجازه نداد شیخ محمد به کارش برگردد. بعد هم برایش حکم اخراج از دانشگاه و انفصال دايم از خدمات دولتی زدند.

در همان زمان صدور حکم تعلیق، یادداشتی نوشتم با عنوان «شام غریبان دانشگاه» و درخواست کردم تا استادان و دانشگاهیان نامه‌ای در دفاع از این دو همکار تعلیقی‌ را خطاب به رئيس دانشگاه اصفهان امضا کنند. بیش از چهار هزار امضا جمع‌آوری شد. شاید تنها نامه ای در تاریخ ایران خطاب به یک رئيس دانشگاه باشد که این اندازه امضای دانشگاهی در پای خود داشته است. اما زورمان نرسید. آنها قانونا نمی‌توانستند بعد از یک سال، بدون حکم دادگاه، تعلیق را ادامه بدهند، اما ادامه دادند. دانشگاهی‌اند اما گویا نمی‌دانند که وقتی قانونْ ناموس نباشد، ناموس هم بی‌قانون می‌شود. بگذریم!

آن نامه‌ها و امضا‌ها که تاثیر نداشت، هیچ، بالگرد هم فروافتاد، انتخابات هم برگزار شد، شیخ محمد هم برای پزشکیان تبلیغ کرد، پزشکیان هم رئیس‌جمهور شد؛ به وزیرش هم دستور داد که استادان تعلیق یا اخراج شده به دانشگاه بازگردند اما هنوز زور کسی نرسیده است. حتی زور وزیر نمی‌رسد که روسای دانشگاههای حوزه خودش را تغییر دهد، چه رسد که استادان تعلیقی را برگرداند. من وقتی فهمیدم وفاق چقدر دغدغه نظام است و این حرف که «موفقیت دولت چهاردهم موفقیت نظام است» چقدر جدی است که دیدم قدح‌گردان وفاق به وزیر خود دستور داد که استادان تعلیقی و اخراجی به سر کار خود برگردند، اما وزیر هنوز نتوانسته است. ما صدهزار استاد دانشگاه داریم و شمار این استادان تعلیقی و اخراجی به صد نفر هم نمی‌رسد، یعنی یک هزارم کل استادان دانشگاههای کشور، اما حاضر نیستند اجازه دهند همین صد استاد هم برگردند تا ٰرئیس جمهوری که قرار است موفقیتش موفقیت نظام باشد آبرویش و حرمت دستورش و اقتدارش در جامعه حفظ شود تا بلکه بتواند گره‌ای بگشاید. با این کارهایشان وفاق را بی‌افق کرده‌‌اند، نتیجه‌اش را هم خواهند دید.

شیخ محمد ما روزها به نوشتن تفسیر افنان و ترجمه متون عربی اشتغال دارد و شب‌ها نیز به مسجد می‌رود و با لباس جسمانی، پیش‌نمازی می‌کند. همسر هنرمندش (بانو زهرا اسعدی) نیز احوال این روزگار را با طرح و رنگ، نقش می‌کند (این‌جا ببینید). روزگارشان سخت است، اما با ایمان و عشق، شیرینش کرده‌اند. و من همچنان در حیرتم از این ساختار که اگر از ظلم فرو نریزد، از بی‌خردی فرو خواهد ریخت.

شیخ محمد ما هر روز چیزی می‌نوشت و برای من می‌فرستاد. قلمش انصافا شیرین است. فقط تفسیر قرآن نمی‌نویسد، مشاهده‌گر و روایتگر خوبی هم هست. چند هفته پیش به او گفتم یا شیخ، در کوی تلگرام دکه‌ای بزن و نوشته‌هایت را عرضه کن. حیف این قلم است که دیده و خوانده نشود. کانالش را راه انداخت و از آن روز، هر روز می نویسد. با طنزی نمکین حرفهایی سخت را لابه‌لای جمله‌هایی لطیف می‌پیچد؛ که گاهی به لطیفه می‌ماند.

شیخ محمد ما را در پیوند زیر بخوانید:

https://t.iss.one/soltanirenani600

و عضو کانالش شوید و ترویجش کنید. در این هوای ابری، هوای هم را داشته باشیم.

محسن رنانی / ۱۴ دی ۱۴۰۳
.
🔴قضاوت فراتر از سیاست

🔺 اعتماد ۱۵ دی ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘هنگامی عدالت برقرار می‌شود که هم قانون عادلانه باشد و هم بی‌طرفانه و کامل اجرا شود. از آنجا که عدالت رکن مهم هر نظام سیاسی است و اگر نقض شود باید واکنش نشان داد، در طول مدیریت روسای قبلی قوه قضاییه، موارد زیادی پیش می‌آمد که در نقد آنها بنویسم. خوشبختانه در مدیریت جدید موارد آن به نحو‌ملموسی کمتر شده است. با این حال اخیرا مواردی را شاهدیم که باید نسبت به آن حساسیت نشان داد مبادا مسیر رسیدگی‌های قضایی دچار انحرافات گذشته شود. انتظار می‌رود که ریاست محترم قوه هم به منطق کلی این نوشته توجه کنند و هم موارد ذکر شده را دستور رسیدگی صادر نمایند.

🔘این موارد در باره آقایان دکتر محسن رنانی، دکتر محسن برهانی و محمد مهاجری و پیشتر هم دکتر احمد زیدآبادی است. که همه آنان در حوزه خود از بهترین‌ها هستند و حداقل بنده جز خیرخواهی از مطالب انها چیز دیگری ندیده‌ام. به نظر بنده این آقایان به دلایل نوشته‌های علمی و یا حقوقی و سیاسی خود در معرض رسیدگی‌های جانبدارانه قرار گرفته‌اند.

🔘ابتدا بخشی از دفاعیه خود در آخرین دادگاهم را در اینجا می‌آورم که قاضی محترم اجازه خواندن آن را با این استدلال که خارج از موضوع اتهام است نداد در حالی که از نظر بنده کاملا مرتبط بود. این بخش از دفاعیه من نشان می‌دهد که چرا این نوع رسیدگی‌های عادلانه نیست.

https://telegra.ph/قضاوت-فراتر-از-سیاست-01-03
Forwarded from سر نوشت
در وصفِ «برادرِ بزرگ‌تر»

فرزند اول خانواده که باشی، باید خودت «اولین بارها» را تجربه کنی؛ اولین خانه پیدا کردن و مستأجری، اولین اسباب‌کشی، اولین وام گرفتن و ضامن چک دار پیدا کردن، اولین ابلاغیه و دادگاه و «پرونده محرمانه»!

البته اولین بار نبود که دادگاه می‌رفتم با پرونده‌ای که اجازه نداشتم آن را بخوانم. سال‌ها پیش که کتاب «از ستایش تا پرستش» را نوشتم و چاپ کردم، پایم به دادگاه باز شد و سه جلسه بازپرسی.

آخر تیرماه ۴۰۲ بود. از کارگزینی دانشگاه مرا خواسته بودند و نامه‌ای محرمانه که از کار تعلیق شده‌ای به دو اتهام توهین به مقدسات و ارتکاب اعمال مخالف مصالح نظام. تا ده روز هم فرصت دفاع داری!
گفتم: مستندات و شواهد اتهام؟!
گفتند: محرمانه است! جرم شما محرَز است!
سرم شلوغ شد و دلم درگیر و قلبم پرتپش... خرجی خانه و اجاره سر ماه و چک چاپخانه و دفاعیه نوشتن و قطع حقوق.

مراسم رونمایی از تفسیر افنان، پس از سخنرانی اساتید مهمان، پشت تریبون رفتم و چند دقیقه‌ای حرف زدم. اینکه قرآن چهارده قرن پیش، بر محمد مصطفی نازل شده است، و چه بسا هر روز و هر ساعت آیه و نشانه‌ای از آن بر من و شما هم «نازل» شود و اندیشه‌مان را استوار کند و قلبمان را آرام.

آقای دکتر تماس گرفت و کوه صُفه قرار گذاشتیم. یک جلیقه کوهنوردی پوشیده بود و چالاک می‌رفت، و من برایش گفتم.

و گاه آدمیزاد چقدر نیاز پیدا می‌کند که بگوید و یک دل مهربان بشنود و یک زبان دلجو پاسخش گوید. گویی که شانه زیر بار بر دوشت گذاشته، تا سنگین‌اش کمرت را خم نکند.

آقای دکتر حرف‌هایم را که شنید، پرسید: معیشتت را چه می‌کنی؟!
سرم را پایین انداختم، به شرم گفتم: نه صدقه می‌پذیرم، نه قرض می‌گیرم، کار می‌کنم...

آری، من هم یک ایرانی هستم، با همه دشواری‌هایِ ایرانی بودن! من برتر از آن کارگر نیستم که شش ماه حقوق نگرفته است، یا آن راننده که دیگر سرویس ندارد، یا آن کارخانه داری که برق ندارد، یا آن زندانی که هیچ ندارد...

مگر من کیستم، حال بگویند استاد، دکتر، عضو هیئت علمی، حجةالاسلام، آیةالله... نه، من هم یکی هستم مثل همه این آدم‌ها که اثاث خانه‌شان را حراج می‌کنند، که اسنپ کار می‌کنند، که سر ساختمان‌های نیمه‌کاره نگهبانی می‌دهند، که دست آخر کلیه می‌فروشند....

آقای دکتر، نامه به رییس دانشگاه نوشت و هزاران مهربان همانند او، پای نامه‌اش را امضا کردند. جناب رییس هم حقوق تیرماه را بازپس گرفت!! از کوزه همان ترآود که در اوست!

هفده ماه از آن روزها می‌گذرد، و آقای دکتر، «برادرِ بزرگ‌تر» من است. برادری از یک پدر: اندیشمندی، و از یک مادر: مهربانی. بیش از هر چیز، هنوز هم گوش شنوا دارد و زبان دلجو، در پی گشایش گره و بر کنار زدن کینه‌ها و کینه‌توزها...

دیشب که یادداشت «شیخ محمد» را برایم فرستاد، شیرینی داشتن یک «برادر بزرگ‌تر» را بیش از همیشه چشیدم...
محمد سلطانی رنانی 
سر  نوشت
https://t.iss.one/soltanirenani600
.
👈 شهر انقلابی

(معرفی کتاب)

ما هنوز درکی قدیمی و سنتی از انقلاب داریم. ماهیت انقلاب‌های قرن بیست‌ویکم کاملا متفاوت از انقلاب‌های قرن‌های پیش از آن است. شهری شدن، فناوری اطلاعات، و جهانی‌شدن، ماهیت و پویایی جنبش‌های انقلابی را تغییر داده‌ است. مارک بایسینگر در کتاب «شهر انقلابی» با تحلیل تحولات تاریخی و بررسی نمونه‌های اخیر انقلاب‌ها، چارچوبی نظری برای تحلیل انقلاب‌های مدنی شهری در عصر جدید ارائه می‌کند. محتوا و نظریه اصلی کتاب در دو نکته قابل خلاصه است. یکی «نظریه فضایی انقلاب» و دیگری «قدرت تعداد» به جای قدرت اسلحه.

ادامه مطلب را در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/revolutionary-cuty/


اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را هم این‌جا ببینید.
.

.
.
👈 کانون‌های اثربخش

(معرفی کتاب «کارآمدی در محیط نهادی ناکارآمد»)

همه دنبال کارهای بزرگند؛ کارهایی از جنس انقلاب؛ با این امید که جهان را با سرعت و به‌یکباره درست کنند. حکومت یا دنبال انقلاب جهانی و برانداختن استکبار، از طریق سازماندهی نیروهای مقاومت است؛ یا دنبال نوشتن یک برنامه چشم‌انداز که ظرف مدت کوتاهی در همه چیز در منطقه اول شود. مخالفان و منتقدان حکومت نیز دنبال برانداختن حکومت از طریق سازماندهی اعتراضات فراگیرند تا کشور را یک شبه و با یک انقلاب درست کنند. اما جنگ‌ها دستاورد اصلی‌شان خون و ستمگری و دربدری بوده است و انقلاب‌ها نیز دستاورد اصلی‌شان تخریب زیرساخت‌های نهادی و فیزیکی جامعه و تعویق دموکراسی و توسعه برای چند نسل. واقعیت این است: جهان را تلاش‌های فردی سطح خُرد و کنش‌های جمعی متوسطْ مقیاسْ بهبود داده و به پیشرفت رسانده است.

ادامه مطلب را در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/renani-introduction/effective-centers/

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را هم این‌جا ببینید.
.
Audio
.
👈 آمویش و معجزه معمولی بودن

سخنان محسن رنانی در مراسم رونمایی از کتاب «فراتر از مرزهای آموزشی» را در فایل صوتی بالا بشنوید.

همچنین مقدمه محسن رنانی بر کتاب را این‌جا بخوانید.

فیلم سخنان محسن رنانی در مراسم رونمایی را نیز این‌جا ببینید.

گزارش نوشتاری و فیلم کامل نشست رونمایی کتاب را هم (در موسسه دارالاکرام) این‌جا مشاهده کنید.

اطلاعات بیشتر درباره کتاب را هم این‌جا ببینید.
.
Audio
.
👈 کودکان معمولی، شیوه‌های نامعمول

فایل صوتی سخنان محسن رنانی در نشست «خانه آ» 👆👆👆

«خانه آ» یک دعوت است؛ دعوتی برای خلق جهانی تازه در مواجهه با کودک و کودکانگی.

گزارش نشست «باز باران...» در «خانه آ» و فیلم سخنان من در این نشست را نیز می‌توانید در پیوند زیر ببینید:

https://a-school.ir/%d9%86%d8%b4%d8%b3%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86/

.
.
برخی مطالب بارگذاری شده در این کانال تلگرامی (@Renani_Mohsen) و سایت اینترنتی مرتبط با آن (www.renani.net)، از نظر مرجع قضایی مجرمانه تلقی شده و پرونده نویسنده آنها (دکتر محسن رنانی) در حال رسیدگی است و بنابر دستور قضایی از سایت حذف شده است. همچنین فعالیت این دو درگاه مجازی تا پایان مراحل رسیدگی قضایی به اتهامات مطروحه علیه نویسنده، تعلیق می‌‌شود.

ادمین کانال / ۱۵ دی ۱۴۰۳
.