.
وقتی بدترین بدترینها را تجربه میکنی، دنبال آدمهايی مثل خودت میگردی، آدمهایی گرفتارتر از خودت؛ و از آنها استفاده میکنی که حست نسبت به اتفاقات وحشتناکی که برای خودت افتاده، بهتر شود.
از کتابِ #اگر_حقیقت_این_باشد
#کالین_هوور
ترجمه: #عباس_زارعی
#نشر_آموت
.
@MinimalForLife
وقتی بدترین بدترینها را تجربه میکنی، دنبال آدمهايی مثل خودت میگردی، آدمهایی گرفتارتر از خودت؛ و از آنها استفاده میکنی که حست نسبت به اتفاقات وحشتناکی که برای خودت افتاده، بهتر شود.
از کتابِ #اگر_حقیقت_این_باشد
#کالین_هوور
ترجمه: #عباس_زارعی
#نشر_آموت
.
@MinimalForLife
.
بر کرانههای رودخانه، درختان شاخههای درازشان را در هم انداخته بودند و اگر آنقدر بزرگ نبودند که به هم برسند، ریشههاشان از خاک بیرون زده و به حال خمیده بر آب، شاخههای نازکشان در هم آمیخته بود.
از کتابِ #قوهای_وحشی
#هانس_کریستین_آندرسن
.
@MinimalForLife
بر کرانههای رودخانه، درختان شاخههای درازشان را در هم انداخته بودند و اگر آنقدر بزرگ نبودند که به هم برسند، ریشههاشان از خاک بیرون زده و به حال خمیده بر آب، شاخههای نازکشان در هم آمیخته بود.
از کتابِ #قوهای_وحشی
#هانس_کریستین_آندرسن
.
@MinimalForLife
👍1
.
ما بدهكاريم
به كسانی كه صميمانه ز ما پرسيدند:
«معذرت میخواهم،
چندم مرداد است؟!»
و نگفتيم
چون كه مرداد
گورِ عشقِ گلِ خونرنگِ دل ما بوده است.
#حسین_پناهی
.
@MinimalForLife
ما بدهكاريم
به كسانی كه صميمانه ز ما پرسيدند:
«معذرت میخواهم،
چندم مرداد است؟!»
و نگفتيم
چون كه مرداد
گورِ عشقِ گلِ خونرنگِ دل ما بوده است.
#حسین_پناهی
.
@MinimalForLife
.
اوضاع هیچوقت مطابق میل تو پیش نمیرود، اما همین زندگی را جالب میکند و به آن معنا میدهد.
از کتاب #کافکا_در_کرانه
#هاروکی_موراکامی
ترجمه: #مهدی_غبرائی
#نشر_نیلوفر
.
@MinimalForLife
اوضاع هیچوقت مطابق میل تو پیش نمیرود، اما همین زندگی را جالب میکند و به آن معنا میدهد.
از کتاب #کافکا_در_کرانه
#هاروکی_موراکامی
ترجمه: #مهدی_غبرائی
#نشر_نیلوفر
.
@MinimalForLife
.
هنگامی که بیروت میسوخت
و آتشنشانها
لباسِ سرخ بیروت را میشستند
و تلاش میکردند تا
گنجشککان روی گلهای گچبری را آزاد کنند
من پابرهنه در خیابانها
بر آتشهای سوزان و ستونهای سرنگون
و تکههای شیشههای شکسته میدویدم
در حالی که چهرهی تو را که بود چون کبوتری محصور
جستجو میکردم...
#نزار_قبانی
ترجمه: #اسدالله_مظفری، #محمد_فرزبود
.
@MinimalForLife
هنگامی که بیروت میسوخت
و آتشنشانها
لباسِ سرخ بیروت را میشستند
و تلاش میکردند تا
گنجشککان روی گلهای گچبری را آزاد کنند
من پابرهنه در خیابانها
بر آتشهای سوزان و ستونهای سرنگون
و تکههای شیشههای شکسته میدویدم
در حالی که چهرهی تو را که بود چون کبوتری محصور
جستجو میکردم...
#نزار_قبانی
ترجمه: #اسدالله_مظفری، #محمد_فرزبود
.
@MinimalForLife
.
من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچ کس نیستم.
از کتابِ #سال_بلوا
#عباس_معروفی
.
@MinimalForLife
من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچ کس نیستم.
از کتابِ #سال_بلوا
#عباس_معروفی
.
@MinimalForLife
.
هنگامی که
نفسهای باکرهات
در مدار روح گلوله مخدوش میشود
به یاد آر که
قلب سنگی من
در اقصای فریاد تو میتپد
#بهرام_اردبیلی
.
@MinimalForLife
هنگامی که
نفسهای باکرهات
در مدار روح گلوله مخدوش میشود
به یاد آر که
قلب سنگی من
در اقصای فریاد تو میتپد
#بهرام_اردبیلی
.
@MinimalForLife
.
تمام سعی و کوششم بر این است که در طول این راه پر از درد و رنج و غم و مشقت چیزی به بار فرهنگی مردم بیافزایم. برای آن که بیافزایم باید از خود بکاهم. شاخهها و برگهای زاید را ببُرم، خواستههای طبیعی را نادیده بگیرم و به جای سیری شکم یا سیری بدنم، گرسنگی را بیاموزم. نمیخواهم عکسم روی جلد مجلهها باشد، میخواهم کلامم در ذهن مردم باقی بماند.
#فریدون_فرخزاد
.
@MinimalForLife
تمام سعی و کوششم بر این است که در طول این راه پر از درد و رنج و غم و مشقت چیزی به بار فرهنگی مردم بیافزایم. برای آن که بیافزایم باید از خود بکاهم. شاخهها و برگهای زاید را ببُرم، خواستههای طبیعی را نادیده بگیرم و به جای سیری شکم یا سیری بدنم، گرسنگی را بیاموزم. نمیخواهم عکسم روی جلد مجلهها باشد، میخواهم کلامم در ذهن مردم باقی بماند.
#فریدون_فرخزاد
.
@MinimalForLife
.
اشعار با جوهر ترس نوشته میشوند، داستانها با خون، و تاریخ با جوهری نامرئی.
از کتابِ #بازی_فرشته
#کارلوس_روئیث_ثافون
ترجمه: #علی_صنعوی
#نشر_نیماژ
.
@MinimalForLife
اشعار با جوهر ترس نوشته میشوند، داستانها با خون، و تاریخ با جوهری نامرئی.
از کتابِ #بازی_فرشته
#کارلوس_روئیث_ثافون
ترجمه: #علی_صنعوی
#نشر_نیماژ
.
@MinimalForLife
.
و تو هم روزی پیر میشوی
اما من
پیرتر از این نخواهم شد
در لحظهای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا، پیر شده، آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کردهای.
#شمس_لنگرودی
.
@MinimalForLife
و تو هم روزی پیر میشوی
اما من
پیرتر از این نخواهم شد
در لحظهای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا، پیر شده، آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کردهای.
#شمس_لنگرودی
.
@MinimalForLife
👍1
.
در دلم چیزی ویران شده، چیزی که نمیدانم چیست و اضطراب و دلشوره مثل مهی در ته درهای بیآفتاب جایش را گرفته است. باید خودم را بالا بکشم؛ بهسوی روشنایی سبز و چشماندازهای دور.
از کتابِ #روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
.
@MinimalForLife
در دلم چیزی ویران شده، چیزی که نمیدانم چیست و اضطراب و دلشوره مثل مهی در ته درهای بیآفتاب جایش را گرفته است. باید خودم را بالا بکشم؛ بهسوی روشنایی سبز و چشماندازهای دور.
از کتابِ #روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
.
@MinimalForLife
.
آدمی نیز.
و بیش از همه. گیاهی است برکنده از زمین، زمین خود. که از نو فرومیافتد بر آن. که از نو به ریشهها میپیوندد. به ستارهها. به زادن و مردن. و به تپیدن در رستنیهای دیگر.
#فریدون_رهنما
.
@MinimalForLife
آدمی نیز.
و بیش از همه. گیاهی است برکنده از زمین، زمین خود. که از نو فرومیافتد بر آن. که از نو به ریشهها میپیوندد. به ستارهها. به زادن و مردن. و به تپیدن در رستنیهای دیگر.
#فریدون_رهنما
.
@MinimalForLife
.
عشق از دست رفته هنوز هم عشق نامیده میشود، فقط کمی شکلش عوض میشود و رنگ سابق را ندارد. نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی. نمیتوانی او را دور زمین رقص بگردانی. ولی وقتی آن حسها ضعیف میشود، حس دیگری قوی میشود. حسی به نام خاطره! خاطره شریک تو میشود. آن را میپرورانی. آن را میگیری و با آن میرقصی. زندگی باید تمام شود، اما عشق نه!
از کتابِ #مردی_به_نام_اوه
#فردریک_بکمن
ترجمه: #الناز_فرحناکیان
#نشر_نون
.
@MinimalForLife
عشق از دست رفته هنوز هم عشق نامیده میشود، فقط کمی شکلش عوض میشود و رنگ سابق را ندارد. نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی. نمیتوانی او را دور زمین رقص بگردانی. ولی وقتی آن حسها ضعیف میشود، حس دیگری قوی میشود. حسی به نام خاطره! خاطره شریک تو میشود. آن را میپرورانی. آن را میگیری و با آن میرقصی. زندگی باید تمام شود، اما عشق نه!
از کتابِ #مردی_به_نام_اوه
#فردریک_بکمن
ترجمه: #الناز_فرحناکیان
#نشر_نون
.
@MinimalForLife
.
در کنار جوی
من نشسته، آب در رفتار
در تمام هفته
خسته
انتظار جمعه را دارم
در تمام جمعه
باز از فرط تنهایی
انتظار شنبه است و کار
من نشسته، آب در رفتار
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
.
@MinimalForLife
در کنار جوی
من نشسته، آب در رفتار
در تمام هفته
خسته
انتظار جمعه را دارم
در تمام جمعه
باز از فرط تنهایی
انتظار شنبه است و کار
من نشسته، آب در رفتار
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
.
@MinimalForLife
.
عشق بینایی را تار میکند؛ اما وقتی فرونشست، همهچیز را از هر زمان دیگری شفافتر میبینی. درست مثل موجی که عقب نشسته باشد، هر چه در آن پرت یا غرق شده، نمایان میشود.
#مارگارت_اتوود
.
@MinimalForLife
عشق بینایی را تار میکند؛ اما وقتی فرونشست، همهچیز را از هر زمان دیگری شفافتر میبینی. درست مثل موجی که عقب نشسته باشد، هر چه در آن پرت یا غرق شده، نمایان میشود.
#مارگارت_اتوود
.
@MinimalForLife
.
آدمها چه معصومیت عجیبی دارند وقتی نمیدانند چه بلایی قرار است سرشان بیاید. چه کسی میتواند بدون اینکه صدمه ببیند به دیگران صدمه بزند؟
از کتابِ #نزدیکی
#حنیف_قریشی
ترجمه: #نیکی_کریمی
#نشر_توفیق_آفرین
.
@MinimalForLife
آدمها چه معصومیت عجیبی دارند وقتی نمیدانند چه بلایی قرار است سرشان بیاید. چه کسی میتواند بدون اینکه صدمه ببیند به دیگران صدمه بزند؟
از کتابِ #نزدیکی
#حنیف_قریشی
ترجمه: #نیکی_کریمی
#نشر_توفیق_آفرین
.
@MinimalForLife
.
ملال مردم را از درون میخورد. طبیعتاً برای درک این مسئله باید اندکی بیندیشیم و چیزی نیست که به راحتی به چشم بیاید. مثل نوعی غبار است که بیاینکه ببینیم میآید و میرود، آن را تنفس میکنیم، میخوریم و مینوشیم.
از کتابِ #فلسفه_ملال
#لارس_اسوندسن
ترجمه: #افشین_خاکباز
#نشر_نو
.
@MinimalForLife
ملال مردم را از درون میخورد. طبیعتاً برای درک این مسئله باید اندکی بیندیشیم و چیزی نیست که به راحتی به چشم بیاید. مثل نوعی غبار است که بیاینکه ببینیم میآید و میرود، آن را تنفس میکنیم، میخوریم و مینوشیم.
از کتابِ #فلسفه_ملال
#لارس_اسوندسن
ترجمه: #افشین_خاکباز
#نشر_نو
.
@MinimalForLife