داغ شدن استپر موتورها:
یکی از باورهای غلطی که در بین بخشی از صنعتگران و ماشین سازها رواج دارد این است که داغ شدن استپر موتور یک امر غیر طبیعی است و برای موتور ضرر دارد. به همین دلیل در این نوشته به این موضوع پرداخته می شود که داغ شدن استپر موتورها تا چه حدی طبیعی است و در چه صورت موجب آسیب زدن به موتور می شود؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که چه عواملی موجب گرم شدن استپر موتور در هنگام کار می شود. عامل اول مقاومت اهمی سیم پیچ های موتور است که عبور جریان از این مقاومت اهمی موجب تلفات و گرم شدن موتور می شود. علاوه بر این مواردی نظیر تلفات در بدنه موتور به دلیل جریان Eddy هم می تواند باعث افزایش دمای موتور شود. در مورد تلفات ناشی از مقاومت اهمی به عنوان مثال یک استپر موتور دو فاز با مقاومت ۱.۸ اهم و حداکثر جریان ۳.۴ آمپر برای هر سیم پیچ را در نظر می گیریم. در چنین شرایطی با فرض اختلاف فاز ۹۰ درجه در جریان سیم پیچ ها، بیش از ۲۰ وات در مجموعه دو سیم پیچ تلفات خواهیم داشت که می تواند موجب بالا رفتن دمای موتور و گرم شدن آن شود و این افزایش دما کاملا محسوس است (توجه کنید که یک هویه معمولی حدود ۲۵ وات است). اما حد مجاز این افزایش دما چقدر است؟ برای بررسی این موضوع باید به اطلاعات هر موتور مراجعه کنیم. برای بسیاری از استپر موتورها، حداکثر دمای قابل تحمل برای هسته داخلی موتور حدود ۱۳۰ درجه ذکر می شود که البته دمای سطحی موتور به دلیل تبادل حرارتی با محیط معمولا چندین درجه کمتر از دمای مرکز آن است.
نتیجه گیری اینکه داغ شدن استپر موتورهای جریان بالا تا چند ده درجه سانتیگراد (مثلا ۶۰ یا ۷۰ درجه) یک امر کاملا طبیعی است و هیچ آسیبی را به استپر موتور وارد نمی کند.
(نقل با ذکر منبع)
@StepMotor
@KnowledgePlus
یکی از باورهای غلطی که در بین بخشی از صنعتگران و ماشین سازها رواج دارد این است که داغ شدن استپر موتور یک امر غیر طبیعی است و برای موتور ضرر دارد. به همین دلیل در این نوشته به این موضوع پرداخته می شود که داغ شدن استپر موتورها تا چه حدی طبیعی است و در چه صورت موجب آسیب زدن به موتور می شود؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که چه عواملی موجب گرم شدن استپر موتور در هنگام کار می شود. عامل اول مقاومت اهمی سیم پیچ های موتور است که عبور جریان از این مقاومت اهمی موجب تلفات و گرم شدن موتور می شود. علاوه بر این مواردی نظیر تلفات در بدنه موتور به دلیل جریان Eddy هم می تواند باعث افزایش دمای موتور شود. در مورد تلفات ناشی از مقاومت اهمی به عنوان مثال یک استپر موتور دو فاز با مقاومت ۱.۸ اهم و حداکثر جریان ۳.۴ آمپر برای هر سیم پیچ را در نظر می گیریم. در چنین شرایطی با فرض اختلاف فاز ۹۰ درجه در جریان سیم پیچ ها، بیش از ۲۰ وات در مجموعه دو سیم پیچ تلفات خواهیم داشت که می تواند موجب بالا رفتن دمای موتور و گرم شدن آن شود و این افزایش دما کاملا محسوس است (توجه کنید که یک هویه معمولی حدود ۲۵ وات است). اما حد مجاز این افزایش دما چقدر است؟ برای بررسی این موضوع باید به اطلاعات هر موتور مراجعه کنیم. برای بسیاری از استپر موتورها، حداکثر دمای قابل تحمل برای هسته داخلی موتور حدود ۱۳۰ درجه ذکر می شود که البته دمای سطحی موتور به دلیل تبادل حرارتی با محیط معمولا چندین درجه کمتر از دمای مرکز آن است.
نتیجه گیری اینکه داغ شدن استپر موتورهای جریان بالا تا چند ده درجه سانتیگراد (مثلا ۶۰ یا ۷۰ درجه) یک امر کاملا طبیعی است و هیچ آسیبی را به استپر موتور وارد نمی کند.
(نقل با ذکر منبع)
@StepMotor
@KnowledgePlus
فرض کنیم یک فروشنده قطعه ای را با قیمت دلار مشخصی وارد کرده است. اما به دلیل مثلا دو برابر شدن نرخ دلار، قطعه ای را که با نصف قیمت دلار فعلی خریده با قیمت دو برابر می فروشد. به نظر شما این کار:
anonymous poll
کار بسیار درست و منصفانه ای است – 444
👍👍👍👍👍👍👍 57%
بی انصافی است و چون ارزان خریده باید ارزان بفروشد – 332
👍👍👍👍👍 43%
👥 776 people voted so far. Poll closed.
anonymous poll
کار بسیار درست و منصفانه ای است – 444
👍👍👍👍👍👍👍 57%
بی انصافی است و چون ارزان خریده باید ارزان بفروشد – 332
👍👍👍👍👍 43%
👥 776 people voted so far. Poll closed.
آخر داستان این است که یک مدار و دستگاه الکترونیک به خوبی و درستی کار خود را انجام بدهد. حالا آنالوگ است یا دیجیتال، تکنولوژی اش قدیمی است یا جدید، مدارچاپی اش تک لایه است یا n لایه، قطعاتش dip هستند یا smd، بردش قشنگ است یا نه و مواردی از این دست، اینها حواشی و مقدمات برای رسیدن به آن هدف اصلی هستند که متاسفانه این حواشی بعضی افراد را چنان به خود مشغول می کنند که هدف اصلی و نهایی فراموش می شود.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
اخیرا یک نظرسنجی در کانال قرار داده شد که در آن سوال شده بود اگر یک فروشنده، قطعه ای را با قیمت دلار مشخصی تهیه کرده باشد و نرخ دلار مثلا دو برابر شود، آیا فروش قطعه منطبق با قیمت دلار روز کاری منصفانه است یا نه که در کمال تعجب حدود ۴۳ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی این عملکرد را غیرمنصفانه اعلام کردند. الگوریتم کسب و کار معمولا به این ترتیب است که با یک سرمایه اولیه قطعاتی تهیه می شوند و با درصدی سود به فروش می رسند و با پول بدست آمده باز قطعات دیگری تهیه می شوند و این روال همچنان ادامه می یابد. حال اگر فرض کنیم تعدادی از یک قطعه با دلار یا یوان مشخصی تهیه شده باشد و در زمان فروش، قیمت دلار دو برابر شود. در این شرایط اگر فروشنده بخواهد جنس خود را متناسب با قیمت خرید بفروشد، پس چگونه می تواند مجددا همان تعداد از جنس خود را برای فروش بعدی جایگزین کند و این چرخه ادامه یابد؟ شاید مناسب باشد که برای قضاوت در مورد درست یا غلط بودن اعمال فروشندگانی که جنس خود را با قیمت دلار روز می فروشند، لحظاتی خودمان را به جای آنها بگذاریم تا بهتر متوجه شویم که آیا فروش با قیمتی متناسب با زمان خرید عملی منصفانه هست یا نه.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
نکته:
قطع و وصل شدن شیرهای برقی و رعایت نکردن تمهیدات لازم در این مورد، یکی از عوامل موثر در هنگ کردن میکروکنترلرها در محیط های صنعتی است.
@KnowledgePlus
قطع و وصل شدن شیرهای برقی و رعایت نکردن تمهیدات لازم در این مورد، یکی از عوامل موثر در هنگ کردن میکروکنترلرها در محیط های صنعتی است.
@KnowledgePlus
از جمله سوالاتی که این روزها بسیار مطرح می شود این است که اگر قصد شروع کار با stm32 را داشته باشیم، آیا لازم است ابتدا از یک میکروکنترلر ساده تر مثل avr یا stm8 یا pic شروع کنیم یا می توانیم از همان ابتدا بصورت مستقیم سراغ stm32 برویم؟ پاسخ این سوال کاملا وابسته به شخصی است که قرار است برای یادگیری اقدام کند و راه حل یکتایی برای همه متصور نیست. تعدادی از افراد به دلیل پایه علمی قوی و ضریب هوشی بالا می توانند بدون هیچ واسطه ای از همان ابتدا سراغ stm32 بروند و هیچ مشکلی هم در عمل برای آنها ایجاد نشود. ولی عموما اگر یادگیری از یک خانواده ساده تر آغاز شود، برای افراد با توانمندی متوسط در عمل نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
فرض کنیم که یک طراح و برنامه نویس حرفه ای و بسیار مسلط ماهی ۱۰ میلیون تومان حقوق بگیرد. همچنین فرض کنیم که در محل سکونت این شخص قیمت هر متر آپارتمان ۲۰ میلیون تومان باشد. بنابراین اگر تمام حقوق خود را هم کنار بگذارد می تواند در محله خود سالی ۶ متر و بعد از ۲۰ سال یک آپارتمان ۱۲۰ متری بخرد. پس چاره چیست آیا یک طراح و متخصص برای تهیه امکانات زندگی باید شغل اصلی خود را کنار بگذارد و به دنبال فعالیت هایی مانند دلالی و واسطه گری برود و راه دیگری برای او متصور نیست و این مسیر بن بست است؟ در پست بعدی به یک راه حل محتمل که برخی افراد از این روش به جواب های فراتر از انتظاری رسیده اند اشاره خواهد شد.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
KnowledgePlus.ir
فرض کنیم که یک طراح و برنامه نویس حرفه ای و بسیار مسلط ماهی ۱۰ میلیون تومان حقوق بگیرد. همچنین فرض کنیم که در محل سکونت این شخص قیمت هر متر آپارتمان ۲۰ میلیون تومان باشد. بنابراین اگر تمام حقوق خود را هم کنار بگذارد می تواند در محله خود سالی ۶ متر و بعد از…
در تاریخچه عملکرد بیل گیتس و مایکروسافت، یک واقعه کلیدی وجود دارد که اگر محقق نمیشد شاید بیل گیتس و مایکروسافت در جایگاه امروز خود نبودند و نمی توانستند به این مرتبه از رشد و پیشرفت برسند. شانس بزرگ بیل گیتس این بود که زمانی که هنوز مایکروسافت شرکت کوچک و ضعیفی بود، شرکت معظم IBM به دلیل نیازی که داشت قانع شد که درصدی از فروش کامپیوترهای شخصی مجهز به سیستم عامل شرکت مایکروسافت را به آن شرکت بدهد و این توافق مانند یک سکوی پرتاب منجر به تقویت مالی مایکروسافت و بیل گیتس شد و کمک کرد تا مسیر تبدیل شدن به یک غول نرم افزاری و یکی از بزرگترین برندهای تجاری هموار شود.
یک طراح و برنامه نویس و متخصص الکترونیک هم ممکن است بتواند این شانس را داشته باشد که از همین روش بیل گیتس استفاده کند و بجای فروختن اطلاعات و سورس ها و نقشه های طرح های خود، افراد و مجموعه های قوی را مجاب کند که او را در درصدی از سود خود شریک کنند. البته جواب گرفتن از این روش نیازمند بررسی همه جانبه و هوشمندانه بازار هدف و برخورداری از استقامت و مداومت کافی و وزن بالایی از دانش و اطلاعات است به نحوی که برای مجموعه سرمایه گذار این توجیه وجود داشته باشد که او را در سود خود شریک کند.
آنچه که گفته شد یک تئوری روی کاغذ نیست و می شناسیم کسانی را که در همین بازار داخل از طریق بکارگیری موفقیت آمیز این روش با سرمایه اولیه ای در حد یک کامپیوتر و مولتی متر و اسیلوسکوپ و هویه، ره صد ساله را یک شبه طی کردند و به سطحی از پیشرفت اقتصادی رسیدند که با حقوق بگیری یا پروژه انجام دادن محال بود که بتوانند به آن نقطه برسند.
@KnowledgePlus
یک طراح و برنامه نویس و متخصص الکترونیک هم ممکن است بتواند این شانس را داشته باشد که از همین روش بیل گیتس استفاده کند و بجای فروختن اطلاعات و سورس ها و نقشه های طرح های خود، افراد و مجموعه های قوی را مجاب کند که او را در درصدی از سود خود شریک کنند. البته جواب گرفتن از این روش نیازمند بررسی همه جانبه و هوشمندانه بازار هدف و برخورداری از استقامت و مداومت کافی و وزن بالایی از دانش و اطلاعات است به نحوی که برای مجموعه سرمایه گذار این توجیه وجود داشته باشد که او را در سود خود شریک کند.
آنچه که گفته شد یک تئوری روی کاغذ نیست و می شناسیم کسانی را که در همین بازار داخل از طریق بکارگیری موفقیت آمیز این روش با سرمایه اولیه ای در حد یک کامپیوتر و مولتی متر و اسیلوسکوپ و هویه، ره صد ساله را یک شبه طی کردند و به سطحی از پیشرفت اقتصادی رسیدند که با حقوق بگیری یا پروژه انجام دادن محال بود که بتوانند به آن نقطه برسند.
@KnowledgePlus
وقتی یک برنامه نویس زبان c به لینک زیر در سایت بورس تهران سر می زند و در کمال تعجب می بیند که چقدر مهارتش در برنامه نویسی می تواند در این موضوع کاربرد داشته باشد:
cdn.tsetmc.com/Site.aspx?ParTree=151713
@KnowledgePlus
cdn.tsetmc.com/Site.aspx?ParTree=151713
@KnowledgePlus
یک توضیح درباره پست مربوط به فیلترنویسی در بورس:
از آنجا که مخاطبین کانال به دلیل فعالیت در حوزه الکترونیک و میکروکنترلر در بین زبان های مختلف اکثرا به زبان سی مسلط هستند و با توجه به شباهت syntax اپراتورها در زبان های سی و جاوا و فرمت فیلترنویسی در بورس از نظر نوع بکارگیری اپراتورها و نحوه برنامه نویسی، مخاطبین مسلط به زبان سی هم می توانند از این توانایی خود در این کاربرد به خوبی استفاده کنند.
@KnowledgePlus
از آنجا که مخاطبین کانال به دلیل فعالیت در حوزه الکترونیک و میکروکنترلر در بین زبان های مختلف اکثرا به زبان سی مسلط هستند و با توجه به شباهت syntax اپراتورها در زبان های سی و جاوا و فرمت فیلترنویسی در بورس از نظر نوع بکارگیری اپراتورها و نحوه برنامه نویسی، مخاطبین مسلط به زبان سی هم می توانند از این توانایی خود در این کاربرد به خوبی استفاده کنند.
@KnowledgePlus
نتیجه آنچه که در مورد کار طراحان و برنامه نویسان رشته الکترونیک در طول سال های گذشته مشاهده شده این است که اگر ۱۰ موضوع و سرفصل مختلف را در این رشته در نظر بگیریم و از دو نفر درباره این موضوعات سوال کنیم و نفر اول درباره هر ۱۰ موضوع، تخصص و اطلاعات متوسطی داشته باشد و نفر دوم در مورد ۹ موضوع اطلاعات خوبی نداشته باشد، اما در یک مورد جزء با تجربه ترین و بهترین ها باشد، وضعیت نفر دوم از نظر شغلی و مالی و اقتصادی معمولا بسیار بهتر از نفر اول است.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
اگر در رشته الکترونیک فعالیت می کنید، شرایط اقتصادی جاری چه تاثیری روی کار و فعالیت شما داشته است؟
anonymous poll
کار ما به مرز توقف و تعطیلی کشیده شده – 263
👍👍👍👍👍👍👍 35%
تاثیر منفی داشته و رکود ایجاد شده – 255
👍👍👍👍👍👍👍 34%
تاثیر چندانی نداشته است – 125
👍👍👍 17%
تاثیر مثبت داشته – 114
👍👍👍 15%
👥 757 people voted so far.
anonymous poll
کار ما به مرز توقف و تعطیلی کشیده شده – 263
👍👍👍👍👍👍👍 35%
تاثیر منفی داشته و رکود ایجاد شده – 255
👍👍👍👍👍👍👍 34%
تاثیر چندانی نداشته است – 125
👍👍👍 17%
تاثیر مثبت داشته – 114
👍👍👍 15%
👥 757 people voted so far.
اخیرا برای کنترل یک ماشین صنعتی که قرار است حداقل چند ده عدد از آن تولید شود، از بازار یک استعلام قیمت در مورد PLC هایی که قادر هستند وظیفه کنترلی مورد نیاز را انجام بدهند گرفته شد و در نهایت مشخص شد که با توجه به افزایش قیمت PLC ها ناشی از نرخ دلار و مشکلات در واردات، استفاده از PLC در کاربرد مذکور اصلا به صرفه نیست و تنها روش ممکن استفاده از میکروکنترلر و طراحی یک کنترلر متناسب با عملکرد مورد نظر است. در حال حاضر صورت مسئله های زیادی در صنعت به همین روال وجود دارد که پتانسیل مطلوبی را برای افراد با تجربه و حرفه ای مسلط به میکروکنترلرها ایجاد می کند.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
این مطلب بیش از دو سال پیش نوشته شد و امروز خیلی بیشتر از دو سال قبل مصادیق آن قابل لمس است:
Forwarded from KnowledgePlus.ir
آیا شایسته است که تا این حد ناتوان باشیم؟
آیا شایسته است که با این سطح از منابع طبیعی و استعدادها و نیروی های انسانی و تنوع اقلیمی و پیشینه تاریخی و فرهنگی، تا این حد ناتوان باشیم که اگر مثلا کره ای ها یا فرانسوی ها یا چینی ها و دیگران به ما خودرو یا لوازم خانگی یا قطعات یا سایر موارد مشابه را نفروشند اینطور به دست و پا زدن بیافتیم و بازار دچار هرج و مرج شود؟ هرچند تولید در این مملکت به دلایل موانع و مشکلاتی که بر سر راه آن وجود دارد کار بسیار مشکلی است و تولید کننده باید به اصطلاح کفش آهنین بپوشد و از هفت خوان رستم بگذرد تا بتواند تولیدش را به سرانجام برساند. اما در بین همه علل و عواملی که تقصیرها را برای این وضعیت می توانیم به گردن آنها بیاندازیم، نقش روحیه مصرف گرایی و تن به کارهای سخت ندادن و راحت طلبی نهادینه شده در جامعه را هم نباید دست کم بگیریم.در طول این سال ها چه بسیار تولیدکنندگانی که برای راحتی و سود بیشتر تولید خود را تعطیل کردند و بجای آن از شرکت های خارجی نمایندگی گرفتند و آنچه را که می توانستند تولید کنند و با تلاش به استانداردهای جهانی نزدیک کنند، از خارج وارد کردند و برای مصرف کننده هم اصلا مهم نبود که پولی که برای تولید این محصول صرف شده به جیب کارگر ایرانی می رود یا مثلا کارگر چینی و کره ای. اگر به تولید کالای ایرانی و مصرف آن به غیر از مباحث اقتصادی و سود و زیان شخصی از وجه حساسیت و غیرت ملی هم یک نگاه جمعی داشتیم، احتمالا امروز با وضعیت بهتری مواجه بودیم و تا این حد وابستگی نداشتیم که هر شرکت درجه چندمی در دنیا بتواند ما را تحت فشار قرار دهد.
@KnowledgePlus
آیا شایسته است که با این سطح از منابع طبیعی و استعدادها و نیروی های انسانی و تنوع اقلیمی و پیشینه تاریخی و فرهنگی، تا این حد ناتوان باشیم که اگر مثلا کره ای ها یا فرانسوی ها یا چینی ها و دیگران به ما خودرو یا لوازم خانگی یا قطعات یا سایر موارد مشابه را نفروشند اینطور به دست و پا زدن بیافتیم و بازار دچار هرج و مرج شود؟ هرچند تولید در این مملکت به دلایل موانع و مشکلاتی که بر سر راه آن وجود دارد کار بسیار مشکلی است و تولید کننده باید به اصطلاح کفش آهنین بپوشد و از هفت خوان رستم بگذرد تا بتواند تولیدش را به سرانجام برساند. اما در بین همه علل و عواملی که تقصیرها را برای این وضعیت می توانیم به گردن آنها بیاندازیم، نقش روحیه مصرف گرایی و تن به کارهای سخت ندادن و راحت طلبی نهادینه شده در جامعه را هم نباید دست کم بگیریم.در طول این سال ها چه بسیار تولیدکنندگانی که برای راحتی و سود بیشتر تولید خود را تعطیل کردند و بجای آن از شرکت های خارجی نمایندگی گرفتند و آنچه را که می توانستند تولید کنند و با تلاش به استانداردهای جهانی نزدیک کنند، از خارج وارد کردند و برای مصرف کننده هم اصلا مهم نبود که پولی که برای تولید این محصول صرف شده به جیب کارگر ایرانی می رود یا مثلا کارگر چینی و کره ای. اگر به تولید کالای ایرانی و مصرف آن به غیر از مباحث اقتصادی و سود و زیان شخصی از وجه حساسیت و غیرت ملی هم یک نگاه جمعی داشتیم، احتمالا امروز با وضعیت بهتری مواجه بودیم و تا این حد وابستگی نداشتیم که هر شرکت درجه چندمی در دنیا بتواند ما را تحت فشار قرار دهد.
@KnowledgePlus
در گفتگویی بین دو نفر که بحث بر سر مفید بودن یا نبودن تولید یک قطعه مکانیکی بود، یکی از طرفین صحبت در برابر اصرار طرف مقابل که ادعا می کرد تولید این قطعه از نظر اقتصادی کار خوبی است و حتما جواب می دهد، پیشنهاد بسیار جالبی را مطرح کرد و گفت: در فروش این قطعه فقط بحث کیفیت و قیمت مطرح نیست و عوامل مهم دیگری مثل وجود ارتباط در آن صنف حرف اول را می زند. شما قبل از اینکه زمان و هزینه بسیار صرف کنی و دستگاه و قالب بسازی و بعد بخواهی احراز کنی که آیا می توانی تولیدات خود را بفروشی یا نه، ابتدا برای امتحان تعدادی از همین قطعه را بصورت آماده از بازار تهیه کن و با قیمتی پایین تر از قیمت خرید برای فروش بگذار و ببین آیا قادر هستی همان ها را که تهیه کرده ای بفروشی و مشتری برای آن وجود دارد یا نه؟ بعد اگر موفق شدی همان مقدار محدود را بفروشی آنگاه دنبال صرف هزینه و تحمل سختی های تولید برو و قبل از اینکه مطمئن شوی برای تولید تو مشتری وجود دارد، بر اساس برداشت های شخصی (که ممکن است اصلا با واقعیت منطبق نباشد) برای تولید اقدام نکن.
از روح حاکم بر این توصیه جالب می توان در بسیاری از عرصه ها از جمله در الکترونیک بهره فراوان برد.
@KnowledgePlus
از روح حاکم بر این توصیه جالب می توان در بسیاری از عرصه ها از جمله در الکترونیک بهره فراوان برد.
@KnowledgePlus
دست افراد و مجموعه هایی را که در این موقعیت نابسامان تلاش می کنند قطعات و ماجول های الکترونیکی را از خارج با قیمت و کیفیت مناسب تهیه کنند و منصفانه در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند باید بوسید. درود بر شرفشان.
@KnowledgePlus
@KnowledgePlus
معرفی موتور جستجوی قطعات الکترونیکی که توسط عزیزان پرتلاش در مجموعه سیسوگ ایجاد و راه اندازی شده است:
https://isee.sisoog.com
https://isee.sisoog.com
فرض کنیم با اتصال تعدادی سون سگمنت به یک میکروکنترلر، شمارنده ای ساخته ایم که پالس های اعمال شده به یک ورودی را تا عدد معینی می شمارد و بعد ریست می شود و مجددا شمارش از صفر شروع می شود و این روال ادامه می یابد. برای تنظیم عددی که این شمارنده بعد از رسیدن به آن باید ریست شود می خواهیم تعدادی تک سوئیچ (Push Button) به میکروکنترلر متصل کنیم تا از طریق آنها بتوانیم وارد مد تنظیم شویم و با تنظیم مجزای هر رقم در محدوده ۰ تا ۹، حد شمارش را مشخص و ذخیره کنیم و در ادامه شمارنده به مد شمارش باز گردد (مثلا برای یک شمارنده ۵ رقمی، محدوده قابل تنظیم بین ۰ تا
@KnowledgePlus
۹۹۹۹۹
خواهد بود). لطفا بعد از بررسی ابعاد برنامه نویسی این صورت مسئله، در نظرسنجی بعدی اعلام کنید که حداقل تعداد سوئیچ های ممکن برای انجام چنین عملیاتی چند سوئیچ است؟@KnowledgePlus
بر اساس صورت مسئله مطرح شده در کانال، حداقل تعداد سوئیچ های ممکن برای وارد شدن به مد تنظیم حد شمارش یک شمارنده مبتنی بر میکروکنترلر و تنظیم رقم ها و سپس ذخیره سازی و خروج از وضعیت تنظیم چند سوئیچ است؟
anonymous poll
۱ – 183
👍👍👍👍👍👍👍 65%
۲ – 56
👍👍 20%
۳ – 27
👍 10%
۴ – 15
👍 5%
👥 281 people voted so far. Poll closed.
anonymous poll
۱ – 183
👍👍👍👍👍👍👍 65%
۲ – 56
👍👍 20%
۳ – 27
👍 10%
۴ – 15
👍 5%
👥 281 people voted so far. Poll closed.