⚫️⚫️⚫️وداع...
اينک لحظه وداع با علی(علیه السلام) ! چه دشوار است. اکنون علی (ع) بايد در دنيا بماند. سی سال ديگر!
آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.
لحظه ای گذشت و لحظاتی …
ناگهان از خانه شيون برخاست.
پلکهايش را فروبست و چشمهايش را به روي محبوبش ـ که در انتظار او بود ـ گشود.
شمعی از آتش و رنج، در خانه علی(ع) خاموش شد و علی(ع) تنها ماند. با کودکانش.
⚫️⚫️از علی (ع) خواسته بود تا او را شب دفن کند، قبرش را کسی نشناسد و …
و علی(ع) چنين کرد.
اما کسی نمیداند که چگونه؟ و هنوز نمیداند کجا؟
در خانهاش؟ يا در بقيع؟ معلوم نيست.
و کجای بقيع؟ معلوم نيست.
آنچه معلوم است، رنج علی(ع) است، امشب، بر قبر فاطمه (سلام الله).
⚫️مدينه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی(ع) دارد.
و علی(ع) که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه، بی پيغمبر، بی فاطمه(س). همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه(س) نشسته است.
فاطمه فاطمه است...
#دکتر_شریعتی #روز_نوشت #فاطمیه
اينک لحظه وداع با علی(علیه السلام) ! چه دشوار است. اکنون علی (ع) بايد در دنيا بماند. سی سال ديگر!
آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.
لحظه ای گذشت و لحظاتی …
ناگهان از خانه شيون برخاست.
پلکهايش را فروبست و چشمهايش را به روي محبوبش ـ که در انتظار او بود ـ گشود.
شمعی از آتش و رنج، در خانه علی(ع) خاموش شد و علی(ع) تنها ماند. با کودکانش.
⚫️⚫️از علی (ع) خواسته بود تا او را شب دفن کند، قبرش را کسی نشناسد و …
و علی(ع) چنين کرد.
اما کسی نمیداند که چگونه؟ و هنوز نمیداند کجا؟
در خانهاش؟ يا در بقيع؟ معلوم نيست.
و کجای بقيع؟ معلوم نيست.
آنچه معلوم است، رنج علی(ع) است، امشب، بر قبر فاطمه (سلام الله).
⚫️مدينه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی(ع) دارد.
و علی(ع) که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه، بی پيغمبر، بی فاطمه(س). همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه(س) نشسته است.
فاطمه فاطمه است...
#دکتر_شریعتی #روز_نوشت #فاطمیه
⚫️⚫️⚫️ توحید
توحید یعنی چه؟ توحید یعنی یکی کردن. در اندیشه اسلامی توحید درباره یک حقیقتی به اسم خداوند مطرح میشود. یعنی هر چیزی که جزء شئون خداوندی به حساب میآید متعلق به یک حقیقت است به نام الله.
اما در دل توحید یک پدیده دیگری هم هست که بعضی، از آن به عنوان روح توحید یاد کردهاند و آن نفی عبودیت غیر خداست. این جنبه سلبی توحید، به قدری پر رنگ است که اگر آن را نفهمید گویا توحید را نفهمیدهاید. توحید باید با نفی غیر خدا شروع بشود، تا به انحصار بیانجامد. تا نفی نکنید یگانگی پدید نمیآید. فلذا روح توحید نفی عبودیت غیرخداست.
⚫️⚫️ عبودیت آن روی سکه توحید در عرصه انسانی است. وقتی قرارشد خداوندی باشد در نتیجهی آن باید این طرف یک بندهای باشد، قرآن روی این تأکید میکند که عبودیت متعلق به خداوند است. عبودیت نه فقط به معنای کرنش در مقابل یک پدیدهی بزرگ،که البته عبودیت، این هم هست ولی فقط این نیست. مسئلهی بزرگ، اطاعت است.
⚫️ حرف چه کسی را گوش میکنید؟
قرآن میگوید: « أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ » دیدی آن کسی که حرف دلش را، خدای خودش گرفته است؟ او به حرف دلش هست... میگویی چرا این کار را کردی؟ می گوید چون دلم خواست! سنتهای قومیاش را خدا تأیید نمیکند... میپرسی چرا این کار را کردی؟ میگوید ما رسممان این است! میگویی اما حرف خدا که این نیست... جواب میدهد : نه! نمیشود رسم را زمین گذاشت!
⚫️ حرف آن کسی که گوش میکنی او را پرستیدی... من اصغی الی ناطق فقد عبده... اصغی در زبان عربی همانند حرفشنوی در فارسی است. ما یک شنیدن داریم یک حرف شنیدن... میگویند فلانی از فلانی حرف شنوی دارد. کسی که از کسی حرف شنوی داشته باشد او را پرستش کرده است.
حال اگر آن ناطق، از جانب خداوند چیزی را میرساند، خدا را پرستیده است؛ لکن اگر حرفی میزند که خدایی نیست، او شیطان را پرستیده است.
#استاد_آقانوری #نظام_اندیشه_اسلامی #توحید
توحید یعنی چه؟ توحید یعنی یکی کردن. در اندیشه اسلامی توحید درباره یک حقیقتی به اسم خداوند مطرح میشود. یعنی هر چیزی که جزء شئون خداوندی به حساب میآید متعلق به یک حقیقت است به نام الله.
اما در دل توحید یک پدیده دیگری هم هست که بعضی، از آن به عنوان روح توحید یاد کردهاند و آن نفی عبودیت غیر خداست. این جنبه سلبی توحید، به قدری پر رنگ است که اگر آن را نفهمید گویا توحید را نفهمیدهاید. توحید باید با نفی غیر خدا شروع بشود، تا به انحصار بیانجامد. تا نفی نکنید یگانگی پدید نمیآید. فلذا روح توحید نفی عبودیت غیرخداست.
⚫️⚫️ عبودیت آن روی سکه توحید در عرصه انسانی است. وقتی قرارشد خداوندی باشد در نتیجهی آن باید این طرف یک بندهای باشد، قرآن روی این تأکید میکند که عبودیت متعلق به خداوند است. عبودیت نه فقط به معنای کرنش در مقابل یک پدیدهی بزرگ،که البته عبودیت، این هم هست ولی فقط این نیست. مسئلهی بزرگ، اطاعت است.
⚫️ حرف چه کسی را گوش میکنید؟
قرآن میگوید: « أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ » دیدی آن کسی که حرف دلش را، خدای خودش گرفته است؟ او به حرف دلش هست... میگویی چرا این کار را کردی؟ می گوید چون دلم خواست! سنتهای قومیاش را خدا تأیید نمیکند... میپرسی چرا این کار را کردی؟ میگوید ما رسممان این است! میگویی اما حرف خدا که این نیست... جواب میدهد : نه! نمیشود رسم را زمین گذاشت!
⚫️ حرف آن کسی که گوش میکنی او را پرستیدی... من اصغی الی ناطق فقد عبده... اصغی در زبان عربی همانند حرفشنوی در فارسی است. ما یک شنیدن داریم یک حرف شنیدن... میگویند فلانی از فلانی حرف شنوی دارد. کسی که از کسی حرف شنوی داشته باشد او را پرستش کرده است.
حال اگر آن ناطق، از جانب خداوند چیزی را میرساند، خدا را پرستیده است؛ لکن اگر حرفی میزند که خدایی نیست، او شیطان را پرستیده است.
#استاد_آقانوری #نظام_اندیشه_اسلامی #توحید
رویکرد توحیدی
استاد آقانوری
🎵 | بشنوید: کسی که از کسی حرف شنوی داشته باشد او را پرستش کرده است.
#استاد_آقانوری #نظام_اندیشه_اسلامی #توحید
#استاد_آقانوری #نظام_اندیشه_اسلامی #توحید
⚫️⚫️⚫️ مبلغى خيلى شگفت انگيزتر از حقوق نجومى مديران سياسى!
#استاد_موسوی #سیره_امام #منطق_اقتصادى #اقتدار
#استاد_موسوی #سیره_امام #منطق_اقتصادى #اقتدار
⚫️⚫️⚫️نظام سرمايه دارى و برباد رفتن اقتدار... ۲
ايرادى كه نظام سرمايه دارى به بخش صنعتى در نظام سوسياليستى وارد میكند، اين است كه پر مصرف است و بخش عظيمى از بودجه بايد در صنعت صرف شود، در حالى كه زيان آور است.
درست است، اين ايراد وارد است! اما صنعت در نظام سرمايه دارى چگونه دارد میچرخد؟
⚫️⚫️يك بنگاه اقتصادى علاوه بر اينكه بايد خودش سود آور باشد، بايد به سرمايه دارهم سود برساند. اما الان شركت ها همه زيان آور هستند و فقط پول در جيب هيأت مديره میرود؛ مبلغى خيلى شگفت انگيزتر از حقوق نجومى مديران سياسى! چرا؟
اصلا اولين دريچه فساد همين سود شركتهاى خصوصى و مأموريتهاى خارجى با حق مأموريت دلارى بود. بنگاه و شركت و بانك در نظام سرمايه دارى، تمايلش به ثروت بادآورده است.
⚫️فكر میكنيد نماينده فلان كشور كه به مأموريت خارجى میرود در حال بازاريابى براى كالاى شركت است؟ نخير، درحال خريد كردن است، كه بيايد روی آن برچسب داخلى بزند و به عنوان توليد كالاى ايرانى از دولت وام بگيرد و پول به جيب بزند.
تا رانت هست توليد داخلى مفهومى براى سرمايه گذار ندارد.
پس چگونه میشود يك انقلاب نوپا با صنعت سرمايه دارى، زيرساختی مقتدر براى خودش ايجاد كند؟
#استاد_موسوی #سیره_امام #منطق_اقتصادى #اقتدار
ايرادى كه نظام سرمايه دارى به بخش صنعتى در نظام سوسياليستى وارد میكند، اين است كه پر مصرف است و بخش عظيمى از بودجه بايد در صنعت صرف شود، در حالى كه زيان آور است.
درست است، اين ايراد وارد است! اما صنعت در نظام سرمايه دارى چگونه دارد میچرخد؟
⚫️⚫️يك بنگاه اقتصادى علاوه بر اينكه بايد خودش سود آور باشد، بايد به سرمايه دارهم سود برساند. اما الان شركت ها همه زيان آور هستند و فقط پول در جيب هيأت مديره میرود؛ مبلغى خيلى شگفت انگيزتر از حقوق نجومى مديران سياسى! چرا؟
اصلا اولين دريچه فساد همين سود شركتهاى خصوصى و مأموريتهاى خارجى با حق مأموريت دلارى بود. بنگاه و شركت و بانك در نظام سرمايه دارى، تمايلش به ثروت بادآورده است.
⚫️فكر میكنيد نماينده فلان كشور كه به مأموريت خارجى میرود در حال بازاريابى براى كالاى شركت است؟ نخير، درحال خريد كردن است، كه بيايد روی آن برچسب داخلى بزند و به عنوان توليد كالاى ايرانى از دولت وام بگيرد و پول به جيب بزند.
تا رانت هست توليد داخلى مفهومى براى سرمايه گذار ندارد.
پس چگونه میشود يك انقلاب نوپا با صنعت سرمايه دارى، زيرساختی مقتدر براى خودش ايجاد كند؟
#استاد_موسوی #سیره_امام #منطق_اقتصادى #اقتدار
Forwarded from محاکا...
🌾اصول رشد انقلابی🌾
برنامه ریزی 1
اگرچه مقوله برنامه ریزی یک مقوله فطری، انسانی و اسلامی است اما
برنامه ریزی مرسوم یکی از رایجترین غرب زدگی های امروز ماست که به صورت پنهان در زندگی مان جاری شده است.
غرب زدگی ما عمدتا در مبانی ، روش ها و مدل های برنامه ریزی است.
برنامه ریزی در وجود انسان ها بروز و تجلی دسته ای از صفات الهی است.
ما آینه صفات خدا هستیم؛ وقتی صفت تدبیر و اراده ی الهی در انسان بروز پیدا میکند، برنامه ریزی شروع می شود.
کسی که پدیده ی برنامه ریزی را اینگونه یافته است در دو ناحیه با نگاه رایج درگیر میشود: 1) اصول و مبانی برنامه ریزی و 2) روشها و مدلهای برنامه ریزی.
اصول برنامه ریزی:
اصل اول: بندگی در برنامه ریزی
در برنامهریزی باید همیشه مراقب باشیم که ما مدبریم اما مدبر در ایستار یک بنده و عبد؛
ما «بندهی مدبر» هستیم.
باید بیندیشیم که «بنده مدبر» چه فرقی با «مولای مدبر» دارد؟
بندگی امری است که در لحظه لحظه زندگی انسان جاری است و انسان هیچگاه از بندگی خالی نیست. اینکه میان بزرگان معروف است که انسان باید در لحظه زندگی کند میتواند به همین معنا باشد. اقتضای بندگی چیست؟ این که هر لحظه ممکن است مولا از تو یک چیزی بخواهد و تو باید بروی و آن کار را انجام بدهی.
بندگی در برنامهریزی یعنی همین، یعنی عبد برنامهریزی و تدبیر میکند ولی در حین تدبیرش، عبد است.
مثلاً امروز تدبیر کرده که خانه را جارو بزند، یک دفعه مولا صدا می زند که آب می خواهم برو آب بیاور؛ اگر بگوید در تدبیرامروز من آوردن آب نبود، انگار جای بنده و مولا عوض شده است!
این نگرش تاثیر ژرفی در رفتارهای فردی و اجتماعی ما دارد. چه بسیار انسانهایی که چون در طرحشان این نبوده که پدرشان مریض شود(!) نگهداری پدر را به خانه ی سالمندان میسپارند و به رشد و بالندگی (!) خویش ادامه میدهند!
بودند نخبگانی که در زمانه ی پیکار و نبرد، میان طرح انقلاب اسلامی و طرح رشد آنها تضاد ایجاد شد و طرح خود را ترجیح دادند. در اصول رشد انقلابی، همه ی نقشه های فردی ذیل ابرنقشه ی دیگری قرار دارد. از اینجا بود که برخی نخبگان ما بجای رشد فقط باد کردند!
اصل دوم: بندگیِ برنامه ریزی
باید بلافاصله بعد از اصل اول که ممکن است انسان را به بی هدفی و رفتار «هر چه پیش آید خوش آید» مبتلا کند اصل دوم را بیان کرد. د
ر نگاه اسلام که ناشی از نگاه فطری انسانی است، خود برنامه ریزی برای انسان مسلمان تکلیف شرعی است. به عبارت دیگر خود برنامهریزی یکی از مصداق های بندگی است. مثل اینکه آن ارباب و آقا به بنده اش می گوید بنشین برنامه ریزی کن! بنشین و ببین باید چه کار کنی؟
از نگاه حضرت حق، انسان باید برای کارهایش تدبیر داشته باشد.
نکته ها:
1) با توجه به این دو اصل، اولین سوال، برای کسی که میخواهد در چارچوبه ی اصول اسلامی برنامه ریزی کند، این است که: نقشه ی کلی چیست و من کجای این نقشه هستم و چه نقشی دارم (=ماموریت). به خلاف نگاه رایج که میگوید تصویر مطلوب خود را ترسیم کن و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کن.
در نگاه اول ماموریت است که مشخص میکند چه رشته ای بخوانم؟ چقدر بخوانم؟ کجا بخوانم؟ چه زبانی فرا بگیرم؟ چه ورزشی بکنم؟ و ... اما در نگاه دوم رشته ای که خوانده ام و مقداری که خوانده ام و جایی که خوانده ام و ... شاید به درد جامعه (و نهضت) بخورد! و چون من نخبه ی بالنده شده ام حال باید از اینکه به من بها داده نمیشود گلایه کنم ...
تفاوت در این است که در نگاه اول باری از دوش نهضت برداشته میشود و محصول نگاه دوم خود باری است بر دوش نهضت...
2) گویا ما همواره درگیر افراط و تفریط هستیم.
گاهی در فضای عرفانی موهومی گرفتاریم و همه ی اراده و تدبیر را به خدا میسپاریم. او از ما میخواهد که تدبیر کنیم اما ما هیچ تدبیری برای زندگی و حرکت مان نمیکنم.
در کنار این تفریط هم گاهی به افراط می افتیم؛ یعنی آنچنان در زندگی مان برنامهریزی می کنیم که انگار ما خداییم و خدا بنده است، ماییم که قرار است همه چیز را مشخص بکنیم و تا جزئیات بی موردی که امکان ندارد در محاسبات ما جا بگیرد دخالت میکنیم. نگاهی به معیار ها و بررسی های این روزهای جوانان در موضوع ازدواج منظور نگارنده را روشن تر میکند!
ادامه دارد...
ان شاء الله...
https://telegram.me/mohakamjalali
برنامه ریزی 1
اگرچه مقوله برنامه ریزی یک مقوله فطری، انسانی و اسلامی است اما
برنامه ریزی مرسوم یکی از رایجترین غرب زدگی های امروز ماست که به صورت پنهان در زندگی مان جاری شده است.
غرب زدگی ما عمدتا در مبانی ، روش ها و مدل های برنامه ریزی است.
برنامه ریزی در وجود انسان ها بروز و تجلی دسته ای از صفات الهی است.
ما آینه صفات خدا هستیم؛ وقتی صفت تدبیر و اراده ی الهی در انسان بروز پیدا میکند، برنامه ریزی شروع می شود.
کسی که پدیده ی برنامه ریزی را اینگونه یافته است در دو ناحیه با نگاه رایج درگیر میشود: 1) اصول و مبانی برنامه ریزی و 2) روشها و مدلهای برنامه ریزی.
اصول برنامه ریزی:
اصل اول: بندگی در برنامه ریزی
در برنامهریزی باید همیشه مراقب باشیم که ما مدبریم اما مدبر در ایستار یک بنده و عبد؛
ما «بندهی مدبر» هستیم.
باید بیندیشیم که «بنده مدبر» چه فرقی با «مولای مدبر» دارد؟
بندگی امری است که در لحظه لحظه زندگی انسان جاری است و انسان هیچگاه از بندگی خالی نیست. اینکه میان بزرگان معروف است که انسان باید در لحظه زندگی کند میتواند به همین معنا باشد. اقتضای بندگی چیست؟ این که هر لحظه ممکن است مولا از تو یک چیزی بخواهد و تو باید بروی و آن کار را انجام بدهی.
بندگی در برنامهریزی یعنی همین، یعنی عبد برنامهریزی و تدبیر میکند ولی در حین تدبیرش، عبد است.
مثلاً امروز تدبیر کرده که خانه را جارو بزند، یک دفعه مولا صدا می زند که آب می خواهم برو آب بیاور؛ اگر بگوید در تدبیرامروز من آوردن آب نبود، انگار جای بنده و مولا عوض شده است!
این نگرش تاثیر ژرفی در رفتارهای فردی و اجتماعی ما دارد. چه بسیار انسانهایی که چون در طرحشان این نبوده که پدرشان مریض شود(!) نگهداری پدر را به خانه ی سالمندان میسپارند و به رشد و بالندگی (!) خویش ادامه میدهند!
بودند نخبگانی که در زمانه ی پیکار و نبرد، میان طرح انقلاب اسلامی و طرح رشد آنها تضاد ایجاد شد و طرح خود را ترجیح دادند. در اصول رشد انقلابی، همه ی نقشه های فردی ذیل ابرنقشه ی دیگری قرار دارد. از اینجا بود که برخی نخبگان ما بجای رشد فقط باد کردند!
اصل دوم: بندگیِ برنامه ریزی
باید بلافاصله بعد از اصل اول که ممکن است انسان را به بی هدفی و رفتار «هر چه پیش آید خوش آید» مبتلا کند اصل دوم را بیان کرد. د
ر نگاه اسلام که ناشی از نگاه فطری انسانی است، خود برنامه ریزی برای انسان مسلمان تکلیف شرعی است. به عبارت دیگر خود برنامهریزی یکی از مصداق های بندگی است. مثل اینکه آن ارباب و آقا به بنده اش می گوید بنشین برنامه ریزی کن! بنشین و ببین باید چه کار کنی؟
از نگاه حضرت حق، انسان باید برای کارهایش تدبیر داشته باشد.
نکته ها:
1) با توجه به این دو اصل، اولین سوال، برای کسی که میخواهد در چارچوبه ی اصول اسلامی برنامه ریزی کند، این است که: نقشه ی کلی چیست و من کجای این نقشه هستم و چه نقشی دارم (=ماموریت). به خلاف نگاه رایج که میگوید تصویر مطلوب خود را ترسیم کن و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کن.
در نگاه اول ماموریت است که مشخص میکند چه رشته ای بخوانم؟ چقدر بخوانم؟ کجا بخوانم؟ چه زبانی فرا بگیرم؟ چه ورزشی بکنم؟ و ... اما در نگاه دوم رشته ای که خوانده ام و مقداری که خوانده ام و جایی که خوانده ام و ... شاید به درد جامعه (و نهضت) بخورد! و چون من نخبه ی بالنده شده ام حال باید از اینکه به من بها داده نمیشود گلایه کنم ...
تفاوت در این است که در نگاه اول باری از دوش نهضت برداشته میشود و محصول نگاه دوم خود باری است بر دوش نهضت...
2) گویا ما همواره درگیر افراط و تفریط هستیم.
گاهی در فضای عرفانی موهومی گرفتاریم و همه ی اراده و تدبیر را به خدا میسپاریم. او از ما میخواهد که تدبیر کنیم اما ما هیچ تدبیری برای زندگی و حرکت مان نمیکنم.
در کنار این تفریط هم گاهی به افراط می افتیم؛ یعنی آنچنان در زندگی مان برنامهریزی می کنیم که انگار ما خداییم و خدا بنده است، ماییم که قرار است همه چیز را مشخص بکنیم و تا جزئیات بی موردی که امکان ندارد در محاسبات ما جا بگیرد دخالت میکنیم. نگاهی به معیار ها و بررسی های این روزهای جوانان در موضوع ازدواج منظور نگارنده را روشن تر میکند!
ادامه دارد...
ان شاء الله...
https://telegram.me/mohakamjalali
⚫️⚫️⚫️نظام سرمايه دارى و برباد رفتن اقتدار... (۳)
وقتى نظام مالياتى در كشور نيست، سرمايه ها به سرعت میروند به سمت بازار مسكن و آهن و طلا. يعنى سرمايه دار، يک شركت ورشكست شده را مفت میخرد، تحت عنوان حمايت از توليد كالاى داخلى، وام میگيرد، بعد از يک مدت كارگرهایش را تعديل میكند و بعد هم زمينش را میفروشد و پولش را میبرد مسكن و طلا خريد و فروش میکند و يک رانت عظيمی به جيب میزند. اگر هم جلوى اين سرمايه گذارىها گرفته شود، اوضاع خرابتر میشود! چون سرمايهاش را میبرد در جای دیگر، مثلا در بازار برنج. برنج ها را میخرد و واردات برنج را تحت كنترل خودش درمیآورد و هروقت دلش خواست با هر قيمتى، كم كم وارد بازار میکند.
⚫️⚫️در نظام سرمايه دارى، آن كسى كه ماليات میدهد كارگر است و دعواهايى كه در جامعه شكل میگيرد ناشى از برخورد منافع مفت خورهاست. در آمريكاى قبلهی آمال هم! مدير بزرگترين شركت صنعتى كه قرار است وزير امور خارجه آمريكا هم بشود، بازهی مالياتیاش را ارائه نداده است! پس اين مشكلات مختص ايران هم نيست.
⚫️سرمايه دار خارجى هم اگر وارد كشور بشود، دنبال دردسرهاى توليد كالا نمیگردد. روی چه حسابى يك كشور سرمايه هاش را بياورد بدون ضمانت در صنعت كشور دیگرى به جريان بیندازد؟
تاجر خارجى، صنعت تو را مكانى براى مونتاژ ارزان توليدات خود و كشور تو را بازار فروش كالاهايش میکند.
⚫️خلاصهی كلام اینکه، نظام سرمايه دارى نه تنها به توسعه صنعت منجر نمیشود، بلكه به مرور زمان اقتدار كشور را نابود كرده و باعث میشود صنعتِ وابسته و وارداتى در كشور شكل بگيرد،
چون دغدغه سرمايه دار پول بيشتر است نه توليد ملى بيشتر.
#استاد_موسوی #سیره_امام #منطق_اقتصادى #اقتدار
وقتى نظام مالياتى در كشور نيست، سرمايه ها به سرعت میروند به سمت بازار مسكن و آهن و طلا. يعنى سرمايه دار، يک شركت ورشكست شده را مفت میخرد، تحت عنوان حمايت از توليد كالاى داخلى، وام میگيرد، بعد از يک مدت كارگرهایش را تعديل میكند و بعد هم زمينش را میفروشد و پولش را میبرد مسكن و طلا خريد و فروش میکند و يک رانت عظيمی به جيب میزند. اگر هم جلوى اين سرمايه گذارىها گرفته شود، اوضاع خرابتر میشود! چون سرمايهاش را میبرد در جای دیگر، مثلا در بازار برنج. برنج ها را میخرد و واردات برنج را تحت كنترل خودش درمیآورد و هروقت دلش خواست با هر قيمتى، كم كم وارد بازار میکند.
⚫️⚫️در نظام سرمايه دارى، آن كسى كه ماليات میدهد كارگر است و دعواهايى كه در جامعه شكل میگيرد ناشى از برخورد منافع مفت خورهاست. در آمريكاى قبلهی آمال هم! مدير بزرگترين شركت صنعتى كه قرار است وزير امور خارجه آمريكا هم بشود، بازهی مالياتیاش را ارائه نداده است! پس اين مشكلات مختص ايران هم نيست.
⚫️سرمايه دار خارجى هم اگر وارد كشور بشود، دنبال دردسرهاى توليد كالا نمیگردد. روی چه حسابى يك كشور سرمايه هاش را بياورد بدون ضمانت در صنعت كشور دیگرى به جريان بیندازد؟
تاجر خارجى، صنعت تو را مكانى براى مونتاژ ارزان توليدات خود و كشور تو را بازار فروش كالاهايش میکند.
⚫️خلاصهی كلام اینکه، نظام سرمايه دارى نه تنها به توسعه صنعت منجر نمیشود، بلكه به مرور زمان اقتدار كشور را نابود كرده و باعث میشود صنعتِ وابسته و وارداتى در كشور شكل بگيرد،
چون دغدغه سرمايه دار پول بيشتر است نه توليد ملى بيشتر.
#استاد_موسوی #سیره_امام #منطق_اقتصادى #اقتدار
🌑🌑🌑 نه درس میماند، نه همسر، نه فرزند...
دو چیز هست که خیلی موثر است: یکی اینکه آن معارف، باورها و حقایقی را که پذیرفتهایم از خدای متعال گرفته، اولیائش، قرآن، قیامت و ...، همهی اینها را یادمان بیاوریم.
دوم اینکه واقعیتها را به خودمان یادآوری کنیم. فرض کنید من واقعیت مرگ را یاد خودم بیاورم که مرگی پیش رو است. این واقعیت در حفظ از گناه خیلی موثر است.
🌑🌑 دوستان یک وقتی را به این بپردازند. یک دقایقی را انسان به این توجه کند که این دنیا گذرا است. نه من میمانم، نه دیگران میمانند، نه درس میماند، نه همسر، نه فرزند... این خیلی مفید است.
خب آدم یک عکسی را روی دیوار میبینید، یک برگی از درخت میافتد، یک خانهای خراب شده است، این توجه خیلی مفید است.
اگر بشود که منظم باشد، فرض کنید قبل یا بعد از یک نمازی، قبل غروبی، قبل خوابی، حداکثر پنج دقیقه، که انسان به این واقعیت توجه بکند. بعد میبیند خیلی آثار دارد.
🌑 همین امر در درمان تنبلی هم خیلی موثر است. همین که انسان توجه بکند که همه چیز دارد میگذردها! یک فرصت محدودی است. ناگهان هم انسان ممکن است همه چیزش تمام بشود. این توجه، خودش به انسان عزم و اراده میدهد.
🌑 البته منتظر باشید! شیطان میاید و این برنامه را تعطیل میکند.
صحنه را همیشه صحنه درگیری بدانید. این مطلب مهمی است.
تا بتواند نمیگذارد به سمت این کارها برویم. شروع کردیم و چهار روز ادامه دادیم میآید سراغمان که الان خستهای، امروز را تعطیل بکنی چیزی نمیشود و فردا هم واقعا خسته هستید. بخودتان میآیید و میبینید که برنامه تعطیل شده است.
و این خودش یک نشانه است که الحمد لله آدم دارد یک تکانی بخودش میدهد و حرکتی میکند.
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #توصیه_عملی #یاد_مرگ #شیطان
دو چیز هست که خیلی موثر است: یکی اینکه آن معارف، باورها و حقایقی را که پذیرفتهایم از خدای متعال گرفته، اولیائش، قرآن، قیامت و ...، همهی اینها را یادمان بیاوریم.
دوم اینکه واقعیتها را به خودمان یادآوری کنیم. فرض کنید من واقعیت مرگ را یاد خودم بیاورم که مرگی پیش رو است. این واقعیت در حفظ از گناه خیلی موثر است.
🌑🌑 دوستان یک وقتی را به این بپردازند. یک دقایقی را انسان به این توجه کند که این دنیا گذرا است. نه من میمانم، نه دیگران میمانند، نه درس میماند، نه همسر، نه فرزند... این خیلی مفید است.
خب آدم یک عکسی را روی دیوار میبینید، یک برگی از درخت میافتد، یک خانهای خراب شده است، این توجه خیلی مفید است.
اگر بشود که منظم باشد، فرض کنید قبل یا بعد از یک نمازی، قبل غروبی، قبل خوابی، حداکثر پنج دقیقه، که انسان به این واقعیت توجه بکند. بعد میبیند خیلی آثار دارد.
🌑 همین امر در درمان تنبلی هم خیلی موثر است. همین که انسان توجه بکند که همه چیز دارد میگذردها! یک فرصت محدودی است. ناگهان هم انسان ممکن است همه چیزش تمام بشود. این توجه، خودش به انسان عزم و اراده میدهد.
🌑 البته منتظر باشید! شیطان میاید و این برنامه را تعطیل میکند.
صحنه را همیشه صحنه درگیری بدانید. این مطلب مهمی است.
تا بتواند نمیگذارد به سمت این کارها برویم. شروع کردیم و چهار روز ادامه دادیم میآید سراغمان که الان خستهای، امروز را تعطیل بکنی چیزی نمیشود و فردا هم واقعا خسته هستید. بخودتان میآیید و میبینید که برنامه تعطیل شده است.
و این خودش یک نشانه است که الحمد لله آدم دارد یک تکانی بخودش میدهد و حرکتی میکند.
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #توصیه_عملی #یاد_مرگ #شیطان
فرصت محدود
استاد بهرامی
🎵 | بشنوید: منتظر باشید! شیطان میاید و این برنامه را تعطیل میکند.
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #توصیه_عملی #یاد_مرگ #شیطان
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #توصیه_عملی #یاد_مرگ #شیطان
⚫️⚫️⚫️ یکی از نشانههای حقانیت شیعه این است که به مذهبشان عمل نمیکنند!
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #شیطان
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #شیطان
⚫️⚫️⚫️ مگر شیطان با قرآن خواندن ما مشکل دارد؟
صحنه را همیشه صحنه «درگیری با شیطان» بدانید. این مطلب مهمی است! اگر شما میخواهید ببینید چقدر دارید زحمت میکشید، باید دشمنتان را ببینید که در مقابل شما چطور دارد زور میزند. هرچقدر دارد زور میزند، شما بگویید خدا را شکر، معلوم است که من دارم یک کاری میکنم.
همه جا اینطور است! اگر دیدید که ۵۰ سال است دارید یک کاری را میکنید و شیطان هم هیچ کاری به کار شما نداشته، بدانید هیچ چیزی از آن در نمیآید.
⚫️⚫️ بنده به بعضیها گفتهام که یکی از نشانههای حقانیت شیعه این است که به مذهبشان عمل نمیکنند.
این اصلا نشانه حقانیت است و بر این هم استدلال دارم.
اگر به ما میگویند: شما نماز اولوقت نمیخوانید، شما بی نماز زیاد دارید، مال این است که ما حق هستیم و شیطان به جان ما افتاده است. دیگران برای شیطان فرقی نمیکنند. سرشان گرم عبادات است و همانطوری هم هُلشان میدهد در جهنم.
⚫️ مگر شیطان با قرآن خواندن ما مشکل دارد؟
شیطان با «نجات» ما مشکل دارد. اگر من با قرآن بروم جهنم که او خیلی هم خوشحال میشود. لذا اگر دیدید حالا دیگر یک کار کوچکی را هم نمیتوانید انجام بدهید، خب، بگویید الحمد لله!
معلوم است ما با شیطان در افتادهایم؛ از سنگر زده است بیرون و معلوم است ما داریم پیش میرویم.
⚫️ دقت کنید! آنوقت همینجا هم سر ما کلاه میگذارد! همینجا هم میآید و میگوید که عجب! انگار قبلا خیلی بهتر بودیها. خب من بهتر بودم، کجا داشتم میرفتم؟
لذا این «طبیعی است» که شما همین چیزهای ساده را که بنده میگویم، وقتی که میروید عمل کنید، میبینید که نمیشود و حق هم با شماست.
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #شیطان
صحنه را همیشه صحنه «درگیری با شیطان» بدانید. این مطلب مهمی است! اگر شما میخواهید ببینید چقدر دارید زحمت میکشید، باید دشمنتان را ببینید که در مقابل شما چطور دارد زور میزند. هرچقدر دارد زور میزند، شما بگویید خدا را شکر، معلوم است که من دارم یک کاری میکنم.
همه جا اینطور است! اگر دیدید که ۵۰ سال است دارید یک کاری را میکنید و شیطان هم هیچ کاری به کار شما نداشته، بدانید هیچ چیزی از آن در نمیآید.
⚫️⚫️ بنده به بعضیها گفتهام که یکی از نشانههای حقانیت شیعه این است که به مذهبشان عمل نمیکنند.
این اصلا نشانه حقانیت است و بر این هم استدلال دارم.
اگر به ما میگویند: شما نماز اولوقت نمیخوانید، شما بی نماز زیاد دارید، مال این است که ما حق هستیم و شیطان به جان ما افتاده است. دیگران برای شیطان فرقی نمیکنند. سرشان گرم عبادات است و همانطوری هم هُلشان میدهد در جهنم.
⚫️ مگر شیطان با قرآن خواندن ما مشکل دارد؟
شیطان با «نجات» ما مشکل دارد. اگر من با قرآن بروم جهنم که او خیلی هم خوشحال میشود. لذا اگر دیدید حالا دیگر یک کار کوچکی را هم نمیتوانید انجام بدهید، خب، بگویید الحمد لله!
معلوم است ما با شیطان در افتادهایم؛ از سنگر زده است بیرون و معلوم است ما داریم پیش میرویم.
⚫️ دقت کنید! آنوقت همینجا هم سر ما کلاه میگذارد! همینجا هم میآید و میگوید که عجب! انگار قبلا خیلی بهتر بودیها. خب من بهتر بودم، کجا داشتم میرفتم؟
لذا این «طبیعی است» که شما همین چیزهای ساده را که بنده میگویم، وقتی که میروید عمل کنید، میبینید که نمیشود و حق هم با شماست.
#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #شیطان
⚫️⚫️⚫️ خمیرمایه درست...
اگر بچه کینه به دل گرفت، باب تربیت بسته میشود؛ چون کینه ها زیاد میشود و به دشمنی میکشد. برای اینکه بدانیم اینطور هست یا نه، به خودمان یک نگاه بیندازیم. اگر کسی با ما تندی کند بدمان نمیآید؟ خیلی سخت و تلخ است.
⚫️⚫️ تندی نسبت به کسانی که با آنها زیاد هستیم بیشتر است چون حجب و حیاها میریزد و خودمانی میشویم و خیلی تندی و سرزنش میکنیم و این را بگویم، دو نفری که بینشان کینه حاصل شود، دیگر باب تربیت بسته است. پدر و مادری که فرزندشان از آنها دلگیر باشد با کارهای دیگر، تربیت دیگر حاصل نمیشود؛ خیلی هنر دارند باید کینه ها را از بین ببرند.
مثل آب شوری است که با آن هر چه غذا و شربت درست کنی، باز خراب میشود، چون آب، شور و تلخ است.
⚫️ ما در بحث تربیت توجه نمیکنیم که روابط ما با فرزندانمان باید خمیرمایه درستی داشته باشد. خمیر مایه اش باید به جای کینه، محبت و به جای دشمنی، دوستی باشد. به جای تندی اظهار لطف و محبت باشد. اینها باید باشد تا بحثهای دیگر جواب دهد.
وقتی خشم گرفتیم باید خودمان را کنترل کنیم. تندی و سرزنش یک اندکش در تربیت جا دارد اما اگر زیاد شود خودش کینه و دشمنی میآورد و اگر بین والدین و فرزندان روابط به هم خورد، فضای تربیتی هم به هم میخورد.
⚫️ امام صادق علیه السلام میفرمایند: «بچه ها را دوست بدارید و با آن ها مهربان باشید، خداوند به بنده ای که به فرزندش محبت شدید دارد رحم میکند»
#استاد_بهرامی #تربیت_فرزند
اگر بچه کینه به دل گرفت، باب تربیت بسته میشود؛ چون کینه ها زیاد میشود و به دشمنی میکشد. برای اینکه بدانیم اینطور هست یا نه، به خودمان یک نگاه بیندازیم. اگر کسی با ما تندی کند بدمان نمیآید؟ خیلی سخت و تلخ است.
⚫️⚫️ تندی نسبت به کسانی که با آنها زیاد هستیم بیشتر است چون حجب و حیاها میریزد و خودمانی میشویم و خیلی تندی و سرزنش میکنیم و این را بگویم، دو نفری که بینشان کینه حاصل شود، دیگر باب تربیت بسته است. پدر و مادری که فرزندشان از آنها دلگیر باشد با کارهای دیگر، تربیت دیگر حاصل نمیشود؛ خیلی هنر دارند باید کینه ها را از بین ببرند.
مثل آب شوری است که با آن هر چه غذا و شربت درست کنی، باز خراب میشود، چون آب، شور و تلخ است.
⚫️ ما در بحث تربیت توجه نمیکنیم که روابط ما با فرزندانمان باید خمیرمایه درستی داشته باشد. خمیر مایه اش باید به جای کینه، محبت و به جای دشمنی، دوستی باشد. به جای تندی اظهار لطف و محبت باشد. اینها باید باشد تا بحثهای دیگر جواب دهد.
وقتی خشم گرفتیم باید خودمان را کنترل کنیم. تندی و سرزنش یک اندکش در تربیت جا دارد اما اگر زیاد شود خودش کینه و دشمنی میآورد و اگر بین والدین و فرزندان روابط به هم خورد، فضای تربیتی هم به هم میخورد.
⚫️ امام صادق علیه السلام میفرمایند: «بچه ها را دوست بدارید و با آن ها مهربان باشید، خداوند به بنده ای که به فرزندش محبت شدید دارد رحم میکند»
#استاد_بهرامی #تربیت_فرزند