◼️ بسم الله الرحمن الرحیم
🖋 #قسمت_بیستم
🌱 عجیب است مادحین عزیز!
✍ این داستان که امروز مطالعه میکنید برای زمان های بسیار دور است.
با دقت مطالعه و نشر داده شود.
یک مداحی در تهران بود، روضه خوانی میکرد.
سالیان دراز مشغول مدیحه سرایی بود و بسیار مشهور بود. بعد از سالها مداحی، ماه محرم شد و مجلسی او را برای مدیحه سرایی دعوت نکردند! خانواده او پرسیدند:
چرا مجلس نمیروی؟ گفت:
حالم خوش نبوده، امشب نرفتم!
شب دوم شد!
باز هم پرسش، باز هم بهانهء دیگر! شب سوم و گذشت تا شب نهم!
این مداح مشهور نُه شب هیچ مجلسی نرفت!
از شدت خشم شروع کرد به حرف زدند! بعد سالها نوکری این رسمش نبود! من مداح شما هستم!
عمرم در خانه شما گذشته!
این رسمش نبود من جایی نروم! آبروی من رفت!
من رزقم از این سفره بود!
با ادبیات تند با امام حسین علیه السلام حرف زدن! خوابش برد!
امام حسین علیه السلام به خواب او آمد، فرمود: مگر از من طلبکاری؟
تو برای روضه خوانی خود پول گرفته ای! از قبال ما کسب و کار راه انداختی و به نان و نوایی رسیدی!
شهرت میخواستی که از کنار نام و مجالس ما به شهرت رسیدی! اگر قرار به طلبکاری باشد، من باید طلبکار باشم نه تو!
در حال خواب بود که با صدای درب خانه از خواب پرید و رفت درب را باز کرد! دید ماموران پادشاه به دنبال او آمدند! و به او گفتند حرکت کن که پادشاه با تو کار دارد! ترسید، نکند به خاطر حرف های دیشبم امام حسین علیه السلام مرا تنبیه کرده و پادشاه بخواهد مرا زندانی کند!
در راه از مامور پرسید پادشاه با من چه کار دارد؟ گفتند:
تو را برای روضه خوانی دعوت کرده است! گفت:
مگر پادشاه خود روضه خوان ندارد؟ گفتند: به ما دستور داده تو را ببریم! گفت:
شما دروغ میگوید! تمام عمر من دعوت نشدم! حال چه شده پادشاه مرا برای روضه خوانی خواسته؟ مقاومت کرد برای رفتن! با تهدید ماموران مجبور شد برود! وقتی به دربار رسیدن، دید پادشاه بر زمین نشسته! تا او را دید در آغوش گرفت و گفت بر روی تخت من برو، و روضه بخوان! شروع کرد به روضه خوانی! از حرفهای دیشب پشیمان با سوز و صدای عجیب خواند! روضه اش تمام شد! پادشاه دستور داد سبدی آوردند! یک عبای گران قیمت سلطنتی به او داد! صندوقی پر از طلا هم به عنوان صله به او داد! روضه خوان گفت: نمیخواهم! پادشاه گفت: مگر دست خودت است؟
من دادم و باید بگیری! گفت: به یک شرط! پادشاه گفت: برای من شرط میگذاری؟ گفت: برای من سوالی پیش آمده پاسخ آن را میخواهم! پادشاه گفت: بپرس! گفت: شما خودت روضه خوان داری، چرا من را دعوت کردی؟ پادشاه گفت:
آری، اما سفارش کردند تو را بیاورم! من اصلا تو را نمیشناختم! مداح با تعجب گفت:
چه کسی سفارش مرا کرده؟ پادشاه گفت: دیشب خواب صدیقه طاهره سلام الله علیها را دیدم!
به من فرمود: فردا فلانی را دعوت کن! این عبا و یک صندوق پر از طلا را به او صله بده!
عرض کردم: امر، امر شماست! اما چرا این شخص؟
فرمود: دیشب دلخور بود، سالها نوکری کرده بود! اما امسال مجلسی نداشت! با حسین [علیه السلام] حرفش شد! او را تحویل بگیر و عزت کن تا خیال نکند ما او را رها کردیم!
من نمیخواهم بین حسین [علیه السلام] و نوکرانش شکرآب باشد! میخواهم آشتیشان بدهم!
من مادر این ها هستم! این صله را به او بده تا شرمنده عیالش نباشد!
مداح از شدت غصه فریادی زد و گریه کنان از کاخ خارج شد!
آنقدر گریست، از آن پس هر مجلسی میرفت با سوز صدای خود مجلس را دگرگون میکرد!
چه منصب عظیمی است مدیحه سرایی؟ آقایان مادحین حواستان جمع باشد!
✍ فرهنگ داورپــنـــاه
" والله العالم "
🍂با عقیق همراه باشید🍂
https://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
🖋 #قسمت_بیستم
🌱 عجیب است مادحین عزیز!
✍ این داستان که امروز مطالعه میکنید برای زمان های بسیار دور است.
با دقت مطالعه و نشر داده شود.
یک مداحی در تهران بود، روضه خوانی میکرد.
سالیان دراز مشغول مدیحه سرایی بود و بسیار مشهور بود. بعد از سالها مداحی، ماه محرم شد و مجلسی او را برای مدیحه سرایی دعوت نکردند! خانواده او پرسیدند:
چرا مجلس نمیروی؟ گفت:
حالم خوش نبوده، امشب نرفتم!
شب دوم شد!
باز هم پرسش، باز هم بهانهء دیگر! شب سوم و گذشت تا شب نهم!
این مداح مشهور نُه شب هیچ مجلسی نرفت!
از شدت خشم شروع کرد به حرف زدند! بعد سالها نوکری این رسمش نبود! من مداح شما هستم!
عمرم در خانه شما گذشته!
این رسمش نبود من جایی نروم! آبروی من رفت!
من رزقم از این سفره بود!
با ادبیات تند با امام حسین علیه السلام حرف زدن! خوابش برد!
امام حسین علیه السلام به خواب او آمد، فرمود: مگر از من طلبکاری؟
تو برای روضه خوانی خود پول گرفته ای! از قبال ما کسب و کار راه انداختی و به نان و نوایی رسیدی!
شهرت میخواستی که از کنار نام و مجالس ما به شهرت رسیدی! اگر قرار به طلبکاری باشد، من باید طلبکار باشم نه تو!
در حال خواب بود که با صدای درب خانه از خواب پرید و رفت درب را باز کرد! دید ماموران پادشاه به دنبال او آمدند! و به او گفتند حرکت کن که پادشاه با تو کار دارد! ترسید، نکند به خاطر حرف های دیشبم امام حسین علیه السلام مرا تنبیه کرده و پادشاه بخواهد مرا زندانی کند!
در راه از مامور پرسید پادشاه با من چه کار دارد؟ گفتند:
تو را برای روضه خوانی دعوت کرده است! گفت:
مگر پادشاه خود روضه خوان ندارد؟ گفتند: به ما دستور داده تو را ببریم! گفت:
شما دروغ میگوید! تمام عمر من دعوت نشدم! حال چه شده پادشاه مرا برای روضه خوانی خواسته؟ مقاومت کرد برای رفتن! با تهدید ماموران مجبور شد برود! وقتی به دربار رسیدن، دید پادشاه بر زمین نشسته! تا او را دید در آغوش گرفت و گفت بر روی تخت من برو، و روضه بخوان! شروع کرد به روضه خوانی! از حرفهای دیشب پشیمان با سوز و صدای عجیب خواند! روضه اش تمام شد! پادشاه دستور داد سبدی آوردند! یک عبای گران قیمت سلطنتی به او داد! صندوقی پر از طلا هم به عنوان صله به او داد! روضه خوان گفت: نمیخواهم! پادشاه گفت: مگر دست خودت است؟
من دادم و باید بگیری! گفت: به یک شرط! پادشاه گفت: برای من شرط میگذاری؟ گفت: برای من سوالی پیش آمده پاسخ آن را میخواهم! پادشاه گفت: بپرس! گفت: شما خودت روضه خوان داری، چرا من را دعوت کردی؟ پادشاه گفت:
آری، اما سفارش کردند تو را بیاورم! من اصلا تو را نمیشناختم! مداح با تعجب گفت:
چه کسی سفارش مرا کرده؟ پادشاه گفت: دیشب خواب صدیقه طاهره سلام الله علیها را دیدم!
به من فرمود: فردا فلانی را دعوت کن! این عبا و یک صندوق پر از طلا را به او صله بده!
عرض کردم: امر، امر شماست! اما چرا این شخص؟
فرمود: دیشب دلخور بود، سالها نوکری کرده بود! اما امسال مجلسی نداشت! با حسین [علیه السلام] حرفش شد! او را تحویل بگیر و عزت کن تا خیال نکند ما او را رها کردیم!
من نمیخواهم بین حسین [علیه السلام] و نوکرانش شکرآب باشد! میخواهم آشتیشان بدهم!
من مادر این ها هستم! این صله را به او بده تا شرمنده عیالش نباشد!
مداح از شدت غصه فریادی زد و گریه کنان از کاخ خارج شد!
آنقدر گریست، از آن پس هر مجلسی میرفت با سوز صدای خود مجلس را دگرگون میکرد!
چه منصب عظیمی است مدیحه سرایی؟ آقایان مادحین حواستان جمع باشد!
✍ فرهنگ داورپــنـــاه
" والله العالم "
🍂با عقیق همراه باشید🍂
https://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی
#قسمت_بیستم
📝بررسی روایات خسف بیداء
👌خسف بیداء یکی از نشانه های ظهور آقا امام زمان (عج) است. که از دو واژه خسف و بیداء تشکیل شده است.
🔸خسف به معنای فرو رفتن است.
🔸بیداء هم به معنای بیابان است، که اینجا منظور بیابانی بین مکه و مدینه است.
✍اما منظور از اصطلاح خسف بیداء این اسـت کـه؛
🔰یکی از لشکرهای سفیانی (نه همه ی لشکر سفیانی) که قصد کشتن امام زمان را دارند، وقتی می فهمند که حضرت در مکه هستند، به قصد کشتن حضرت اول به مدینه و بعد به سمت مکه می روند. بین راه مدینه و مکه یک بیابانی است به نام بیداء، در آنجا به اذن خدا این لشکر سفیانی به زمین فرو می روند، یعنی در بیداء دچار خسف می شوند.
👈این حادثه چون اهمیت ویژه ای دارد، در برابر نشانه های ظهور به صورت مستقل ذکر شده است.
⚠️چند دلیل مهم برای اهمیت
خسف بیداء:
1⃣- در روایات از علائم حتمی ذکر شده است.
2⃣- این پدیده، نسبت به صیحه ی آسمانی پدیده ای منحصر به فرد است. صیحه ی آسمانی هم یکی از علائم حتمی است. صیحه در آسمان رخ می دهد و جنبه ی اخباری و گزارش دادن دارد. ولی خسف بیداء علنا در روی زمین است و مردم با چشم خودشان می بینند و به نوعی دخالت مستقیم خدا در حفظ جان حضرت است.
3⃣- وجه تمایز میان صیحه ی آسمانی و خسف بیداء این است از آنجایی که جنبه اطلاع رسانی دارد می تواند با تبلیغات باطل دشمن اثرش کم شود. همان طور که در روایات آمده بلافاصله یا چند وقت بعد از صیحه ی آسمانی اول که ندای حق است، ندای شیطانی از آسمان می آید.
⚠️و با آن ندای شیطانی خیلی ها گمراه می شوند. ولی این خسف واقعیتی است که علنا ما با چشم خودمان می بینیم و یک اقدام کوبنده برای دشمنان است که در حقیقت حجت را بر آنان تمام می کند.
4⃣- مهمترین ویژگی و اهمیت خسف این است که شبیه داستان اصحاب فیل است، شما در داستان اصحاب فیل و ابرهه می بینید که می خواستند کعبه را ویران کنند، و خدا چه بلایی سر آنها آورد.
❌سفیانی هم قصد دارد کسی را بکشد که در حقیقت روح کعبه است، باطن کعبه است، شخص آقا امام زمان (عج) است و به همین علت این واقعه از لحاظ اهمیت شبیه واقعه اصحاب فیل است.
✍ ادامه دارد…......
💬 لینک قسمت نوزدهم👇
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41264
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در ایتا 👇
https://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634
#قسمت_بیستم
📝بررسی روایات خسف بیداء
👌خسف بیداء یکی از نشانه های ظهور آقا امام زمان (عج) است. که از دو واژه خسف و بیداء تشکیل شده است.
🔸خسف به معنای فرو رفتن است.
🔸بیداء هم به معنای بیابان است، که اینجا منظور بیابانی بین مکه و مدینه است.
✍اما منظور از اصطلاح خسف بیداء این اسـت کـه؛
🔰یکی از لشکرهای سفیانی (نه همه ی لشکر سفیانی) که قصد کشتن امام زمان را دارند، وقتی می فهمند که حضرت در مکه هستند، به قصد کشتن حضرت اول به مدینه و بعد به سمت مکه می روند. بین راه مدینه و مکه یک بیابانی است به نام بیداء، در آنجا به اذن خدا این لشکر سفیانی به زمین فرو می روند، یعنی در بیداء دچار خسف می شوند.
👈این حادثه چون اهمیت ویژه ای دارد، در برابر نشانه های ظهور به صورت مستقل ذکر شده است.
⚠️چند دلیل مهم برای اهمیت
خسف بیداء:
1⃣- در روایات از علائم حتمی ذکر شده است.
2⃣- این پدیده، نسبت به صیحه ی آسمانی پدیده ای منحصر به فرد است. صیحه ی آسمانی هم یکی از علائم حتمی است. صیحه در آسمان رخ می دهد و جنبه ی اخباری و گزارش دادن دارد. ولی خسف بیداء علنا در روی زمین است و مردم با چشم خودشان می بینند و به نوعی دخالت مستقیم خدا در حفظ جان حضرت است.
3⃣- وجه تمایز میان صیحه ی آسمانی و خسف بیداء این است از آنجایی که جنبه اطلاع رسانی دارد می تواند با تبلیغات باطل دشمن اثرش کم شود. همان طور که در روایات آمده بلافاصله یا چند وقت بعد از صیحه ی آسمانی اول که ندای حق است، ندای شیطانی از آسمان می آید.
⚠️و با آن ندای شیطانی خیلی ها گمراه می شوند. ولی این خسف واقعیتی است که علنا ما با چشم خودمان می بینیم و یک اقدام کوبنده برای دشمنان است که در حقیقت حجت را بر آنان تمام می کند.
4⃣- مهمترین ویژگی و اهمیت خسف این است که شبیه داستان اصحاب فیل است، شما در داستان اصحاب فیل و ابرهه می بینید که می خواستند کعبه را ویران کنند، و خدا چه بلایی سر آنها آورد.
❌سفیانی هم قصد دارد کسی را بکشد که در حقیقت روح کعبه است، باطن کعبه است، شخص آقا امام زمان (عج) است و به همین علت این واقعه از لحاظ اهمیت شبیه واقعه اصحاب فیل است.
✍ ادامه دارد…......
💬 لینک قسمت نوزدهم👇
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41264
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در ایتا 👇
https://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634
Telegram
📚 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات 📚
⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی
#قسمت_نوزدهم
📝بررسی روایات نفس زکیه
⚠️نفس زکیه بعد از ظهور و قبل از قیام حضرت مهدی (عج) به شهادت می رسد.
📜اما یک روایتی داریم که گفته می شود سید حسنی قبل از ظهور شهید می شود، که این روایت را قبلا خدمت شما عرض کردیم.
❌یک عده…
#قسمت_نوزدهم
📝بررسی روایات نفس زکیه
⚠️نفس زکیه بعد از ظهور و قبل از قیام حضرت مهدی (عج) به شهادت می رسد.
📜اما یک روایتی داریم که گفته می شود سید حسنی قبل از ظهور شهید می شود، که این روایت را قبلا خدمت شما عرض کردیم.
❌یک عده…
#لیست_شماره_2
۱۱-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_یازدهم
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41079
۱۲-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_دوازدهم
بررسی روایت پیشگویی داعش
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41103
۱۳-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_سیزدهم
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41126
۱۴-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_چهاردهم
بررسی تفاوت داعش وسفیانی
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41150
۱۵-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_پانزدهم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41191
۱۶-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_شانزدهم
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41199
۱۷-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_هفدهم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41219
۱۸- سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_هجد هم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41238
۱۹-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_نوزدهم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41264
۲۰-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_بیستم
بررسی روایات خسف بیداء
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41287
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
۱۱-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_یازدهم
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41079
۱۲-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_دوازدهم
بررسی روایت پیشگویی داعش
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41103
۱۳-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_سیزدهم
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41126
۱۴-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_چهاردهم
بررسی تفاوت داعش وسفیانی
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41150
۱۵-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_پانزدهم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41191
۱۶-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_شانزدهم
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41199
۱۷-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_هفدهم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41219
۱۸- سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_هجد هم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41238
۱۹-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_نوزدهم
بررسی روایات نفس زکیه
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41264
۲۰-سلسله مباحث حدیث شناسی #قسمت_بیستم
بررسی روایات خسف بیداء
https://t.iss.one/GhararGahShayeat/41287
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
Telegram
📚 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات 📚
⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی
#قسمت_یازدهم
📘یک روایتی در کتاب ″معجم احادیث مهدوی، ج4، ص140″ آمده که؛
🔹پس از رسیدن سپاه امام زمان به وادی القری، حسنی و لشکر دوازده هزار نفریش نزد حضرت می آیند. حسنی به امام زمان می گوید ای پسرعمو ریاست لشکر حق من است من مهدی…
#قسمت_یازدهم
📘یک روایتی در کتاب ″معجم احادیث مهدوی، ج4، ص140″ آمده که؛
🔹پس از رسیدن سپاه امام زمان به وادی القری، حسنی و لشکر دوازده هزار نفریش نزد حضرت می آیند. حسنی به امام زمان می گوید ای پسرعمو ریاست لشکر حق من است من مهدی…