🌹مادری بود بنام ننهعلی
آلونکی ساخته بود در بهشتزهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند
سنگ قبر پسرش بالشش بود و همونجا هم چشم از دنیا میبندد و کنار فرزندش خاک میشود
😓 این داستان یک #مادر شهید است، خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...
🌷یاد کنیم همه ی مادران و همسران شهدا را با ذکر صلوات بر محمد وآل محمد...
#ایثارگران
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
آلونکی ساخته بود در بهشتزهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند
سنگ قبر پسرش بالشش بود و همونجا هم چشم از دنیا میبندد و کنار فرزندش خاک میشود
😓 این داستان یک #مادر شهید است، خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...
🌷یاد کنیم همه ی مادران و همسران شهدا را با ذکر صلوات بر محمد وآل محمد...
#ایثارگران
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
🌹 #مادر_من_شانس_ندارم
🌷 مادر شهید عبدالحمید عاشقان ( ساری) : حمید برای اولین بار که به ستاد اعزام نیرو رفته بود ناامید به خانه برگشت و گفت: مادر من شانس ندارم گفتم: چرا؟ گفت: مرا قبول نکردند و اجازه ندادند به جبهه بروم. دست از تلاش بر نداشت. شناسنامه برادرش مجید را گرفت و ثبت نام کرد. بعد از آن از من رضایت نامه خواست. گفتم: مادر من طاقت ندارم شهادت نامه تو را امضاء کنم. خیلی اصرار کرد قانع نشدم، آخر با یک جمله مرا راضی کرد این که چه طور می خواهی فردای قیامت جواب حضرت زهرا (س) را بدهی! یکدفعه با این حرفش تغییر عقیده دادم و رضایت نامه را امضاء کردم.
#ایثارگران
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
🌷 مادر شهید عبدالحمید عاشقان ( ساری) : حمید برای اولین بار که به ستاد اعزام نیرو رفته بود ناامید به خانه برگشت و گفت: مادر من شانس ندارم گفتم: چرا؟ گفت: مرا قبول نکردند و اجازه ندادند به جبهه بروم. دست از تلاش بر نداشت. شناسنامه برادرش مجید را گرفت و ثبت نام کرد. بعد از آن از من رضایت نامه خواست. گفتم: مادر من طاقت ندارم شهادت نامه تو را امضاء کنم. خیلی اصرار کرد قانع نشدم، آخر با یک جمله مرا راضی کرد این که چه طور می خواهی فردای قیامت جواب حضرت زهرا (س) را بدهی! یکدفعه با این حرفش تغییر عقیده دادم و رضایت نامه را امضاء کردم.
#ایثارگران
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat