💠 ضرورت شناخت مختصات فرهنگ سلبریتی
◀️ تعریف و جایگاه سلبریتیها در جامعه ما چیست و چه میزان دارای مرجعیت برای جامعهاند؟
🔺سلبریتی یا در نگاهی عامتر «فرهنگ سلبریتی» تعریف خاصی دارد که آن را از هر فرد مشهور یا شهرت و شناختهشدن به معنای عام متمایز میکند. سلبریتی از اساس با توجه و میل به شهرت و دیدهشدن تعریف میشود؛ سلبریتی با ترویج مصرفگرایی و کالاییشدن تعریف میشود؛ سلبریتی برخلاف افراد مشهوری که ما بنا به استعداد یا مهارت یا فضیلت خاصی میشناسیمشان، ممکن است بدون هیچ دلیل موجهی دیده و شناخته شده باشد. در مورد سلبریتی، به طور عموم، زندگی شخصی و حواشی او مهمتر از حرفه و توانمندی و فعالیت اوست.
🔺اینها برخی از مهمترین ویژگیهای فرهنگ شهرت هستند. بهجای ارزیابی موردی افراد و اطلاق یا عدم اطلاق لفظ سلبریتی به آنها، شاید بهتر باشد که ابتدا با مختصات این فرهنگ آشنا شویم. به این ترتیب امکان تشخیص گفتار و کردار سلبریتیوار آسانتر میشود و میتوانیم مواجهه منطقیتر و آگاهانهتری با آن داشته باشیم.
اما در خصوص جایگاه سلبریتیها در ایران، باید گفت متاسفانه این چهرهها در دهه گذشته از جایگاه به نسبت بالایی در رسانه و جامعه برخوردار شدهاند. این پدیده تکعلتی نیست و پژوهشگران و اندیشمندان تحلیلهای مختلفی را در این خصوص ارائه دادهاند. در واقع شرایط مختلفی دست به دست هم دادهاند و این چهرهها را به نوعی مرجع برای جامعه تبدیل کردهاند. از جمله مهمترین دلایل، سیاستهای (و یا شاید بیسیاستی) #صداوسیما در برجستهکردن بیش از حد این افراد در تلویزیون بوده است.
🔺حضور گسترده آنها در انواع برنامههای تلویزیونی، اظهارنظر در مسائل مرتبط و غیرمرتبط، تولید برنامههای سلبریتیمحور (همچون «دورهمی») و دامنزدن به فرهنگ سلبریتی در این برنامهها، ارزشمند جلوهدادن «دیدهشدن» در برنامههایی همچون «عصر جدید» و ...، از جمله انتقادهای وارد بر صداوسیماست.
همچنین، فراگیری استفاده از #شبکههای_اجتماعی در ایران در طول این دهه نیز بیتأثیر نبوده است. از سویی بسیاری از سلبریتیهای سنتی از این تریبون شخصی و جایگاهی که در نظر مخاطبان پیدا کرده بودند استفاده یا گاهی سوءاستفاده کردند.
🔺از سویی دیگر سلبریتیهای مخصوص فضای مجازی (همچون میکروسلبریتیها، اینفلوئنسرها و ...) با شهرتهای موجه یا غیرموجه از دل این شبکهها سر بر آوردند و دیگر بستر مناسب برای شکلگیری جماعتهای هواداری مجازی، بیش از پیش در این شبکهها فراهم شد.
عوامل دیگری همچون تغییرات سیاسی و اجتماعی در فضای کشور و بهدنبال تغییر در ذائقه و خواست مردم در طول این دهه را نیز میتوان از جمله یکی از علل برجستهشدن سلبریتیها در ایران مطرح کرد.
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
◀️ تعریف و جایگاه سلبریتیها در جامعه ما چیست و چه میزان دارای مرجعیت برای جامعهاند؟
🔺سلبریتی یا در نگاهی عامتر «فرهنگ سلبریتی» تعریف خاصی دارد که آن را از هر فرد مشهور یا شهرت و شناختهشدن به معنای عام متمایز میکند. سلبریتی از اساس با توجه و میل به شهرت و دیدهشدن تعریف میشود؛ سلبریتی با ترویج مصرفگرایی و کالاییشدن تعریف میشود؛ سلبریتی برخلاف افراد مشهوری که ما بنا به استعداد یا مهارت یا فضیلت خاصی میشناسیمشان، ممکن است بدون هیچ دلیل موجهی دیده و شناخته شده باشد. در مورد سلبریتی، به طور عموم، زندگی شخصی و حواشی او مهمتر از حرفه و توانمندی و فعالیت اوست.
🔺اینها برخی از مهمترین ویژگیهای فرهنگ شهرت هستند. بهجای ارزیابی موردی افراد و اطلاق یا عدم اطلاق لفظ سلبریتی به آنها، شاید بهتر باشد که ابتدا با مختصات این فرهنگ آشنا شویم. به این ترتیب امکان تشخیص گفتار و کردار سلبریتیوار آسانتر میشود و میتوانیم مواجهه منطقیتر و آگاهانهتری با آن داشته باشیم.
اما در خصوص جایگاه سلبریتیها در ایران، باید گفت متاسفانه این چهرهها در دهه گذشته از جایگاه به نسبت بالایی در رسانه و جامعه برخوردار شدهاند. این پدیده تکعلتی نیست و پژوهشگران و اندیشمندان تحلیلهای مختلفی را در این خصوص ارائه دادهاند. در واقع شرایط مختلفی دست به دست هم دادهاند و این چهرهها را به نوعی مرجع برای جامعه تبدیل کردهاند. از جمله مهمترین دلایل، سیاستهای (و یا شاید بیسیاستی) #صداوسیما در برجستهکردن بیش از حد این افراد در تلویزیون بوده است.
🔺حضور گسترده آنها در انواع برنامههای تلویزیونی، اظهارنظر در مسائل مرتبط و غیرمرتبط، تولید برنامههای سلبریتیمحور (همچون «دورهمی») و دامنزدن به فرهنگ سلبریتی در این برنامهها، ارزشمند جلوهدادن «دیدهشدن» در برنامههایی همچون «عصر جدید» و ...، از جمله انتقادهای وارد بر صداوسیماست.
همچنین، فراگیری استفاده از #شبکههای_اجتماعی در ایران در طول این دهه نیز بیتأثیر نبوده است. از سویی بسیاری از سلبریتیهای سنتی از این تریبون شخصی و جایگاهی که در نظر مخاطبان پیدا کرده بودند استفاده یا گاهی سوءاستفاده کردند.
🔺از سویی دیگر سلبریتیهای مخصوص فضای مجازی (همچون میکروسلبریتیها، اینفلوئنسرها و ...) با شهرتهای موجه یا غیرموجه از دل این شبکهها سر بر آوردند و دیگر بستر مناسب برای شکلگیری جماعتهای هواداری مجازی، بیش از پیش در این شبکهها فراهم شد.
عوامل دیگری همچون تغییرات سیاسی و اجتماعی در فضای کشور و بهدنبال تغییر در ذائقه و خواست مردم در طول این دهه را نیز میتوان از جمله یکی از علل برجستهشدن سلبریتیها در ایران مطرح کرد.
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
ایرنا
شمس: صداوسیما سلبریتی را در جایگاه خودش بنشاند
تهران- ایرنا- «معصومه شمس» پژوهشگر مطالعات شهرت معتقد است: حضور گسترده سلبریتیها در انواع برنامههای تلویزیونی و انعکاس اظهارنظرشان در مسائل مرتبط و غیرمرتبط، تولید برنامههای سلبریتیمحور همچون «دورهمی» و ارزشمند جلوهدادن «دیدهشدن» در برنامههایی همچون…
💠 فروتنی فکری، دریچهای به سوی گفتوگوهای سازنده در #شبکههای_اجتماعی
🔸در نخستین سالهای استفادهی گسترده از اینترنت بسیاری فکر میکردند که آدمها هرچه بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مهربانتر و آگاهتر میشوند و دنیا جای پرصلح و صفاتری خواهد شد.
🔺اکنون در سال ۲۰۲۳ این باور کمی سادهلوحانه به نظر میرسد. حالا بهخوبی میدانیم که اینترنت انسانها را به هم وصل میکند، اما لزوماً همدلی پدید نمیآورد. بهقول ایان لزلی، روزنامهنگار و نویسندهی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید نفرتِ متقابل میماند.»
🔹در وهلهی نخست، مشکل از جذاببودن مخالفت نشئت میگیرد. بهقول پل گراهام، کارآفرین سیلیکونولی: «مخالفت بیش از موافقتْ مردم را به هیجان میآورد.» آدمها در هنگام مخالفت حرفهای بیشتری برای گفتن دارند و، البته، در قیاس با موافقت، بهسرعت برانگیخته میشوند. در نتیجه، مطالب یا نظرات ستیزهجویانه بیشتر لایک میخورند و بازتوییت میشوند.
🔺مشکل اما از آنجا آغاز میشود که نظر مخالف را به هویتِ خود یا دیگران گره بزنیم. در این صورت، بهجای آنکه ذهن خود را برای فهم دیدگاه دیگران آماده کنیم، از آن سپری میسازیم و بر دفاع از خویشتن تمرکز میکنیم. [...]
🔺مشکل دیگر ــ و از نظر ما، مهمترین آفت ــ از پرورش نوعی نخوتِ شناختی در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرد. شواهد نشان میدهد که شیوهی پاداشدهیِ اینترنت بهگونهای است که افراد برآورد نادرستی از میزان داناییِ خود دارند و آن را بهگونهای کاذب دست بالا میگیرند.
🔷زیستمحیطِ اینترنت با پاداشدادن به اتاقهای پژواک و محیطهای همنظر و خودکامروا و تخریب روحیهی پرسشگری و جستوجوی مُجدانهی حقیقت خصلتِ گشودگی به نظرات مخالف را از بین میبَرد.
به عبارت دیگر، اینترنت بر نخوتِ شناختی ما دامن میزند و خیال میکنیم بیش از آنچه میدانیم دانا هستیم. فیدها و الگوریتمهای جهتمندِ شبکههای اجتماعی ما را به درون اتاقهای پژواکی میراند که در آن برای نظرات ما هورا میکشند و نظرات مخالف را دست میاندازند. جماعت دستچینشدهی خودمان ما را، که از چالشهای جدی در امان ماندهایم، تشویق میکنند. بدین ترتیب، کمکم تواناییمان برای خودارزیابیِ دقیق را از دست میدهیم و بهتدریج خودمان را بسیار بیش از آنچه واقعاً هستیم آگاه میدانیم.
💢 اما فروتنی فکری چیست؟
ابتدا باید میان فروتنی، بهطور عام، و فروتنیِ فکری، بهطور خاص، فرق بگذاریم. درحالیکه فروتنی، در معنای عمومی و اخلاقیِ خود، به نگرش انسان در مورد کاستیهای خویش در «تمام حوزهها» بازمیگردد، فروتنیِ فکری عمدتاً به «محدودیتهای شناختی» راجع میشود.
🔸 فروتنی فکری، بهطور ساده و خلاصه، عبارت است از پذیرش محدودیتهای فکریِ خودمان. بدیهی است که فروتنی فکری در این معنا ریشهای دیرینه دارد و تبار آن به جهل سقراطی یا «دانم که ندانم» بازمیگردد. بااینحال، فروتنی فکری، در مقام حوزهای مستقل و متمرکز از پژوهشهای انسانی، مفهومی نو و مدرن به شمار میآید که در دهههای اخیر در مطالعات میانرشتهای بسط و گسترش یافته است. فروتنی فکری مفهومی چندوجهی است و براساس مدلهای گوناگون تعاریفی متفاوت دارد.
💠با این وصف، میتوان برخی از مؤلفههایی را برشمرد که پژوهشگران کمابیش بر سر آن توافق دارند:
• پذیرش اینکه باورها و نظرات ما ممکن است اشتباه باشند؛
• آگاهی از خودفریبیِ ذهن و قبول محدودیتهای فکری؛
• سعی در پرهیز از حالت تدافعیگرفتن در زمانی که نظراتمان به چالش کشیده میشوند؛
• توجه به نظرات دیگران و تأمل بر شواهد تازهای که ممکن است به رد باور کنونی ما بینجامد.
🔺طبق مطالعات انجامشده، کسانی که در آزمونهای فروتنیِ فکری نمرات بالاتری میگیرند به احتمال زیاد در برابر دیدگاههای سیاسی و مذهبیِ مخالف رواداریِ بیشتر و تعصب کمتری از خود نشان میدهند و نسبت به دوستی با اعضای برونگروهی در پلتفرمهای اجتماعی تمایل بیشتری بروز میدهند. همچنین احتمال کمتری دارد که از گروههای مخالف اهریمنسازی کنند یا به آنان انگ نادانی یا شرارت بزنند. بهطورکلی، درحالیکه تفکرِ بسته به تحقیر نظرات و استدلالهای طرف مقابل میانجامد، فروتنی فکری بحثها را بهسوی گفتوگوهای محترمانه سوق میدهد.
⁉️اما چگونه میتوانیم فروتنی فکری را در خود تقویت کنیم و آن را رواج دهیم؟
1⃣ خالیکردن موقتیِ انبار ذهن
2⃣ تمرین استدلال مخالف
3⃣ قدمنهادن در آن سوی پرچینهایی که طی سالها در پیرامون شخصیت خود ساختهایم.
4⃣ تبدیل باور نادرست
5⃣ هنر توجهکردن به نظرات متفاوت دیگران
6⃣ رفتار توأم با درنگ بهجای رفتار تکانشی
7⃣ ابراز مخالفت در قالبی محترمانه و دوستانه
8⃣ در پی حقیقت باشیم، از زبان هرکس که خارج شود.
🔗 متن کامل
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔸در نخستین سالهای استفادهی گسترده از اینترنت بسیاری فکر میکردند که آدمها هرچه بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مهربانتر و آگاهتر میشوند و دنیا جای پرصلح و صفاتری خواهد شد.
🔺اکنون در سال ۲۰۲۳ این باور کمی سادهلوحانه به نظر میرسد. حالا بهخوبی میدانیم که اینترنت انسانها را به هم وصل میکند، اما لزوماً همدلی پدید نمیآورد. بهقول ایان لزلی، روزنامهنگار و نویسندهی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید نفرتِ متقابل میماند.»
🔹در وهلهی نخست، مشکل از جذاببودن مخالفت نشئت میگیرد. بهقول پل گراهام، کارآفرین سیلیکونولی: «مخالفت بیش از موافقتْ مردم را به هیجان میآورد.» آدمها در هنگام مخالفت حرفهای بیشتری برای گفتن دارند و، البته، در قیاس با موافقت، بهسرعت برانگیخته میشوند. در نتیجه، مطالب یا نظرات ستیزهجویانه بیشتر لایک میخورند و بازتوییت میشوند.
🔺مشکل اما از آنجا آغاز میشود که نظر مخالف را به هویتِ خود یا دیگران گره بزنیم. در این صورت، بهجای آنکه ذهن خود را برای فهم دیدگاه دیگران آماده کنیم، از آن سپری میسازیم و بر دفاع از خویشتن تمرکز میکنیم. [...]
🔺مشکل دیگر ــ و از نظر ما، مهمترین آفت ــ از پرورش نوعی نخوتِ شناختی در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرد. شواهد نشان میدهد که شیوهی پاداشدهیِ اینترنت بهگونهای است که افراد برآورد نادرستی از میزان داناییِ خود دارند و آن را بهگونهای کاذب دست بالا میگیرند.
🔷زیستمحیطِ اینترنت با پاداشدادن به اتاقهای پژواک و محیطهای همنظر و خودکامروا و تخریب روحیهی پرسشگری و جستوجوی مُجدانهی حقیقت خصلتِ گشودگی به نظرات مخالف را از بین میبَرد.
به عبارت دیگر، اینترنت بر نخوتِ شناختی ما دامن میزند و خیال میکنیم بیش از آنچه میدانیم دانا هستیم. فیدها و الگوریتمهای جهتمندِ شبکههای اجتماعی ما را به درون اتاقهای پژواکی میراند که در آن برای نظرات ما هورا میکشند و نظرات مخالف را دست میاندازند. جماعت دستچینشدهی خودمان ما را، که از چالشهای جدی در امان ماندهایم، تشویق میکنند. بدین ترتیب، کمکم تواناییمان برای خودارزیابیِ دقیق را از دست میدهیم و بهتدریج خودمان را بسیار بیش از آنچه واقعاً هستیم آگاه میدانیم.
💢 اما فروتنی فکری چیست؟
ابتدا باید میان فروتنی، بهطور عام، و فروتنیِ فکری، بهطور خاص، فرق بگذاریم. درحالیکه فروتنی، در معنای عمومی و اخلاقیِ خود، به نگرش انسان در مورد کاستیهای خویش در «تمام حوزهها» بازمیگردد، فروتنیِ فکری عمدتاً به «محدودیتهای شناختی» راجع میشود.
🔸 فروتنی فکری، بهطور ساده و خلاصه، عبارت است از پذیرش محدودیتهای فکریِ خودمان. بدیهی است که فروتنی فکری در این معنا ریشهای دیرینه دارد و تبار آن به جهل سقراطی یا «دانم که ندانم» بازمیگردد. بااینحال، فروتنی فکری، در مقام حوزهای مستقل و متمرکز از پژوهشهای انسانی، مفهومی نو و مدرن به شمار میآید که در دهههای اخیر در مطالعات میانرشتهای بسط و گسترش یافته است. فروتنی فکری مفهومی چندوجهی است و براساس مدلهای گوناگون تعاریفی متفاوت دارد.
💠با این وصف، میتوان برخی از مؤلفههایی را برشمرد که پژوهشگران کمابیش بر سر آن توافق دارند:
• پذیرش اینکه باورها و نظرات ما ممکن است اشتباه باشند؛
• آگاهی از خودفریبیِ ذهن و قبول محدودیتهای فکری؛
• سعی در پرهیز از حالت تدافعیگرفتن در زمانی که نظراتمان به چالش کشیده میشوند؛
• توجه به نظرات دیگران و تأمل بر شواهد تازهای که ممکن است به رد باور کنونی ما بینجامد.
🔺طبق مطالعات انجامشده، کسانی که در آزمونهای فروتنیِ فکری نمرات بالاتری میگیرند به احتمال زیاد در برابر دیدگاههای سیاسی و مذهبیِ مخالف رواداریِ بیشتر و تعصب کمتری از خود نشان میدهند و نسبت به دوستی با اعضای برونگروهی در پلتفرمهای اجتماعی تمایل بیشتری بروز میدهند. همچنین احتمال کمتری دارد که از گروههای مخالف اهریمنسازی کنند یا به آنان انگ نادانی یا شرارت بزنند. بهطورکلی، درحالیکه تفکرِ بسته به تحقیر نظرات و استدلالهای طرف مقابل میانجامد، فروتنی فکری بحثها را بهسوی گفتوگوهای محترمانه سوق میدهد.
⁉️اما چگونه میتوانیم فروتنی فکری را در خود تقویت کنیم و آن را رواج دهیم؟
1⃣ خالیکردن موقتیِ انبار ذهن
2⃣ تمرین استدلال مخالف
3⃣ قدمنهادن در آن سوی پرچینهایی که طی سالها در پیرامون شخصیت خود ساختهایم.
4⃣ تبدیل باور نادرست
5⃣ هنر توجهکردن به نظرات متفاوت دیگران
6⃣ رفتار توأم با درنگ بهجای رفتار تکانشی
7⃣ ابراز مخالفت در قالبی محترمانه و دوستانه
8⃣ در پی حقیقت باشیم، از زبان هرکس که خارج شود.
🔗 متن کامل
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
آسو
فروتنی فکری، دریچهای به سوی گفتوگوهای سازنده در شبکههای اجتماعی
حالا بهخوبی میدانیم که اینترنت انسانها را به هم وصل میکند، اما لزوماً همدلی پدید نمیآورد. بهقول ایان لزلی، روزنامهنگار و نویسندهی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید
🔸🚦دروغهای الهامبخش: پشت پردۀ اقتصاد جديد اينفلوئنسری
📍وسوسههای جذاب اینفلوئنسری هر روز جوانان بیشتری را به خود جذب میکند، اما ثروت موعود معمولاً نصیب آدمهای دیگری میشود
🔸در قرن اخیر، احزاب سیاسی و برندها هزینۀ بسیار زیادی کردهاند تا توجه ما را به خود جلب کنند و بر تصمیمهایمان اثر بگذارند. اما این روزها، دستۀ جدیدی از شیادان اختیار توجه ما را در دست گرفتهاند. #اینفلوئنسرهایی که هزاران یا حتی میلیونها دنبالکننده دارند #شبکههای اجتماعی خود را به بیلبوردهای تبلیغاتی زنده یا شهر فرنگی تبدیل میکنند که افراد باید برای دیدنشان اشتراک بخرند، و به این طریق از دنبالکنندگان خود کسب درآمد میکنند. این شبهحرفه تا همین ده سال پیش تقریباً وجود نداشت، اما حالا کایلی جنر، که پردرآمدترین اینفلوئنسر است، میتواند فقط با گذاشتن یک پست در اینستاگرام ۲/۱ میلیون دلار درآمد کسب کند.
🔹#رسانههای_اجتماعی انگیزۀ سودآوری را وارد زندگیهای اجتماعیمان کردهاند و بر رفتارهایمان تأثیر عمیقی گذاشتهاند.
درست از وقتی که دانشگاه را ترک کردم، همۀ آن وعده و وعیدهای اقتصادی که به نسل هزارۀ طبقۀ متوسط داده بودند دود شده و به هوا رفته است. در سال ۲۰۰۸، من دانشجوی کارشناسی اقتصاد بودم و تازه داشتم یاد میگرفتم که رونق و رکود اقتصادی چطور از بین میروند. اما همهمان میدانیم که کمی بعد چه اتفاقی افتاد: اقتصاد جهانی سقوط کرد. نقشههایی که برای کارشناسی ارشد کشیده بودم جلوی چشمم رنگ باخت و دهۀ بعد مطابق وعدههایی که در دهۀ قبلش داده شده بود پیش نرفت. وقتی دستمزدها کاهش یافت و فرصتهای شغلی کم شد، مخارج مصرفکنندگان بالا رفت و بدهیهای شخصی سر به فلک گذاشت. و این تازه قبل از آن بود که کووید-۱۹ از راه برسد و پول درآوردن از خانه به تنها راه ممکن بدل شود.
در چنین اوضاع و احوالی است که «اینفلوئنسربودن» حرفۀ پذیرفتنی و موفقی به نظر میرسد، حرفهای که سبک زندگی تجملیِ بالقوهای مهیا میکند و میزان درآمدش کمتر در جایی ثبت میشود. همین که دستتان بیاید چطور باید توجه آدمها را به خودتان جلب کنید، هم محصول هستید و هم فروشنده، و میتوانید از خودتان کسب درآمد کنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://tarjomaan.com/barresi_ketab/10722/
#سواد_رسانهای
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
📍وسوسههای جذاب اینفلوئنسری هر روز جوانان بیشتری را به خود جذب میکند، اما ثروت موعود معمولاً نصیب آدمهای دیگری میشود
🔸در قرن اخیر، احزاب سیاسی و برندها هزینۀ بسیار زیادی کردهاند تا توجه ما را به خود جلب کنند و بر تصمیمهایمان اثر بگذارند. اما این روزها، دستۀ جدیدی از شیادان اختیار توجه ما را در دست گرفتهاند. #اینفلوئنسرهایی که هزاران یا حتی میلیونها دنبالکننده دارند #شبکههای اجتماعی خود را به بیلبوردهای تبلیغاتی زنده یا شهر فرنگی تبدیل میکنند که افراد باید برای دیدنشان اشتراک بخرند، و به این طریق از دنبالکنندگان خود کسب درآمد میکنند. این شبهحرفه تا همین ده سال پیش تقریباً وجود نداشت، اما حالا کایلی جنر، که پردرآمدترین اینفلوئنسر است، میتواند فقط با گذاشتن یک پست در اینستاگرام ۲/۱ میلیون دلار درآمد کسب کند.
🔹#رسانههای_اجتماعی انگیزۀ سودآوری را وارد زندگیهای اجتماعیمان کردهاند و بر رفتارهایمان تأثیر عمیقی گذاشتهاند.
درست از وقتی که دانشگاه را ترک کردم، همۀ آن وعده و وعیدهای اقتصادی که به نسل هزارۀ طبقۀ متوسط داده بودند دود شده و به هوا رفته است. در سال ۲۰۰۸، من دانشجوی کارشناسی اقتصاد بودم و تازه داشتم یاد میگرفتم که رونق و رکود اقتصادی چطور از بین میروند. اما همهمان میدانیم که کمی بعد چه اتفاقی افتاد: اقتصاد جهانی سقوط کرد. نقشههایی که برای کارشناسی ارشد کشیده بودم جلوی چشمم رنگ باخت و دهۀ بعد مطابق وعدههایی که در دهۀ قبلش داده شده بود پیش نرفت. وقتی دستمزدها کاهش یافت و فرصتهای شغلی کم شد، مخارج مصرفکنندگان بالا رفت و بدهیهای شخصی سر به فلک گذاشت. و این تازه قبل از آن بود که کووید-۱۹ از راه برسد و پول درآوردن از خانه به تنها راه ممکن بدل شود.
در چنین اوضاع و احوالی است که «اینفلوئنسربودن» حرفۀ پذیرفتنی و موفقی به نظر میرسد، حرفهای که سبک زندگی تجملیِ بالقوهای مهیا میکند و میزان درآمدش کمتر در جایی ثبت میشود. همین که دستتان بیاید چطور باید توجه آدمها را به خودتان جلب کنید، هم محصول هستید و هم فروشنده، و میتوانید از خودتان کسب درآمد کنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://tarjomaan.com/barresi_ketab/10722/
#سواد_رسانهای
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 #فیلترینگ حبابی یا حبابهای راحتی
⁉️ #شبکههای_اجتماعی چگونه باعث تشدید گسلهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میشوند...
❓اثرات خطرناک حصر حبابی در قطبی کردن جامعه و رادیکالیزه کردن گروههای اجتماعی...
🔸راهکار رهایی از تکسونگری و یکجانبهگرایی، بهویژه در بزنگاههای سیاسی_اجتماعی چیست؟
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
⁉️ #شبکههای_اجتماعی چگونه باعث تشدید گسلهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میشوند...
❓اثرات خطرناک حصر حبابی در قطبی کردن جامعه و رادیکالیزه کردن گروههای اجتماعی...
🔸راهکار رهایی از تکسونگری و یکجانبهگرایی، بهویژه در بزنگاههای سیاسی_اجتماعی چیست؟
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
💢هوش مصنوعی چگونه بر دموکراسیها و سایر نظامهای سیاسی اثر میگذارد؟ (بخش اول)
🔹بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «ذهن یک هکر» اخیرا در یادداشتی، راجع به تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست نوشته است.
🔸او در این یادداشت میگوید هوش مصنوعی در آینده جوامع را طوری تغییر خواهد داد که حتی نمیتوانیم آن را تصور کنیم. نظامهای سیاسی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تاکنون در خصوص تبعات ناشی تولید اطلاعات غلط (misinformation) توسط هوش مصنوعی زیاد بحث شده است، اما این مقاله کوتاه، به این موضوع میپردازد که هوش مصنوعی چگونه نحوه عملکرد دموکراسی را تغییر میدهد.
🔹نویسنده در پاسخ به این پرسش که هوش مصنوعی چگونه میتواند جنبههای مختلف جامعه مدرن، از جمله دموکراسی را تغییر دهد، به چهار جنبه مختلف توجه کرده است: سرعت، مقیاس، دامنه و پیچیدگی. او معتقد است تغییرات در این چهار جنبه منجر به تحولات اجتماعی میشود و میگوید هرچند این تغییرات هنوز در حد حدس و گماس هستند اما سرعت تحولات فناورانه به اندازهای است که بهزودی شاهد تحقق آنها خواهیم بود. تغییراتی که او پیشبینی کرده عبارتند از:
۱. هوش مصنوعی به عنوان مربی: ما در حال حاضر شاهد هستیم که هوش مصنوعی نقش معلم را ایفا می کند. یادگیری یک موضوع از یک چتبات تعاملی هوش مصنوعی برای دانشآموزان بسیار موثرتر از یک کتاب درسی است. این برای دموکراسی کاربرد دارد. میتوانیم چتباتهایی را تصور کنیم که به شهروندان در مورد مسائل مختلف مانند تغییرات آبوهوایی یا سیاستهای مالیاتی آموزش میدهند. میتوانیم نامزدهای انتخاباتی را تصور کنیم که چتباتهای خود را به کار میگیرند و به رایدهندگان اجازه میدهند که مستقیماً با آنها در مورد موضوعات مختلف درگیر شوند. یک چتبات عمومیتر می تواند موقعیت همه نامزدها را بداند و به رای دهندگان کمک کند تصمیم بگیرند به کدام یک رأی دهند.
۲. هوش مصنوعی به عنوان خلاصهساز: حوزههای زیادی در جامعه وجود دارد که خلاصهسازی دقیق در آنها مهم است. امروز، هنگامی که مردم به نمایندگان خود در مجلس نامه می نویسند، آنها عملا فرصت بررسی دقیق این نامهها را ندارند. اما هوش مصنوعی می تواند خلاصهای غنی از نظرات ارائه دهد و دیدگاه های منحصر به فرد را برجسته کند. همین سیستم همچنین میتواند برای نظرات سازمانهای دولتی مختلف در مورد فرآیندهای قانونگذاری - و اسناد تولید شده در طول فرآیند کشف در دعاوی حقوقی کار کند.
۳. هوش مصنوعی به عنوان تعدیل کننده، میانجی و اجماعساز: مکالمات آنلاین را تصور کنید که در آن هوش مصنوعی نقش ناظم را ایفا می کند و بحث را طوری مدیریت میکند تا همه صداها شنیده شوند. در عین حال، این ابزار هوشمند میتواند جلوی نفرتپراکنی یا حتی بیان نظرات خارج از موضوع را بگیرد. در چنین شرایطی زمینههای توافق و مخالفت روشنتر میشود و امکان تصمیمگیری برای گروه راحتتر میشود. هوش مصنوعی می تواند این قابلیت را برای هر گروه تصمیمگیری فراهم کند. در نهایت، یک هوش مصنوعی می تواند یک داور - یک قاضی - باشد که شواهد را می سنجد و تصمیم می گیرد. این قابلیت ها هنوز وجود ندارند، اما دور از دسترس نیستند.
۴. هوش مصنوعی به عنوان قانونگذار: ما تاکنون قوانین قوانین پیشنهادی را دیدهایم که توسط هوش مصنوعی نوشته شده است؛ هرچند نه قوانین آنچنان جدی. اما در آینده هوش مصنوعی به تدوین قانون کمک خواهد کرد واثر تدوین یک قانون بر قوانین دیگر را ارزیابی خواهد کرد. مهمتر از آن، هوش مصنوعی در نهایت قادر به ایجاد حفره هایی در قانون خواهند بود، مواردی که به طور بالقوه آنقدر پیچیده هستند که مردم به راحتی متوجه آن نشوند. از سوی دیگر، هوش مصنوعی میتواند برای شناسایی حفرههای قانونی - هم برای قوانین موجود و هم برای قوانینی که در حال تدوین هستند - استفاده شود.
۵. هوش مصنوعی به عنوان استراتژیست سیاسی: در حال حاضر، میتوانید از چتبات مورد علاقهتان راجع به استراتژی سیاسی بپرسید: چه قوانینی به اهداف سیاسی شما کمک میکند، چه موضعهایی را علناً اتخاذ کنید، از چه شعارهای مبارزاتی استفاده کنید. هرچند پاسخهایی که دریافت میکنید خیلی خوب نخواهند بود، اما با گذشت زمان بهبود می یابند. در آینده باید از سیاستمداران انتظار داشته باشیم که از این امکان هوش مصنوعی بهعنوان منبعی از ایدهها استفاده کنند. هوش مصنوعی، با افزایش توانمندی در استفاده از ابزارهای موجود، میتواند به طور خودکار نظرسنجیها و گروههای کانونی (focus groups) را برای آزمایش ایده های سیاسی هدایت کند. در اینجا امکانات زیادی وجود دارد. هوش مصنوعی همچنین میتواند در کمپینهای جمعآوری کمکهای مالی مشارکت کند و مستقیماً از مردم کمک بگیرد.
تحلیل #شبکههای_اجتماعی_مجازی
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔹بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «ذهن یک هکر» اخیرا در یادداشتی، راجع به تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست نوشته است.
🔸او در این یادداشت میگوید هوش مصنوعی در آینده جوامع را طوری تغییر خواهد داد که حتی نمیتوانیم آن را تصور کنیم. نظامهای سیاسی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تاکنون در خصوص تبعات ناشی تولید اطلاعات غلط (misinformation) توسط هوش مصنوعی زیاد بحث شده است، اما این مقاله کوتاه، به این موضوع میپردازد که هوش مصنوعی چگونه نحوه عملکرد دموکراسی را تغییر میدهد.
🔹نویسنده در پاسخ به این پرسش که هوش مصنوعی چگونه میتواند جنبههای مختلف جامعه مدرن، از جمله دموکراسی را تغییر دهد، به چهار جنبه مختلف توجه کرده است: سرعت، مقیاس، دامنه و پیچیدگی. او معتقد است تغییرات در این چهار جنبه منجر به تحولات اجتماعی میشود و میگوید هرچند این تغییرات هنوز در حد حدس و گماس هستند اما سرعت تحولات فناورانه به اندازهای است که بهزودی شاهد تحقق آنها خواهیم بود. تغییراتی که او پیشبینی کرده عبارتند از:
۱. هوش مصنوعی به عنوان مربی: ما در حال حاضر شاهد هستیم که هوش مصنوعی نقش معلم را ایفا می کند. یادگیری یک موضوع از یک چتبات تعاملی هوش مصنوعی برای دانشآموزان بسیار موثرتر از یک کتاب درسی است. این برای دموکراسی کاربرد دارد. میتوانیم چتباتهایی را تصور کنیم که به شهروندان در مورد مسائل مختلف مانند تغییرات آبوهوایی یا سیاستهای مالیاتی آموزش میدهند. میتوانیم نامزدهای انتخاباتی را تصور کنیم که چتباتهای خود را به کار میگیرند و به رایدهندگان اجازه میدهند که مستقیماً با آنها در مورد موضوعات مختلف درگیر شوند. یک چتبات عمومیتر می تواند موقعیت همه نامزدها را بداند و به رای دهندگان کمک کند تصمیم بگیرند به کدام یک رأی دهند.
۲. هوش مصنوعی به عنوان خلاصهساز: حوزههای زیادی در جامعه وجود دارد که خلاصهسازی دقیق در آنها مهم است. امروز، هنگامی که مردم به نمایندگان خود در مجلس نامه می نویسند، آنها عملا فرصت بررسی دقیق این نامهها را ندارند. اما هوش مصنوعی می تواند خلاصهای غنی از نظرات ارائه دهد و دیدگاه های منحصر به فرد را برجسته کند. همین سیستم همچنین میتواند برای نظرات سازمانهای دولتی مختلف در مورد فرآیندهای قانونگذاری - و اسناد تولید شده در طول فرآیند کشف در دعاوی حقوقی کار کند.
۳. هوش مصنوعی به عنوان تعدیل کننده، میانجی و اجماعساز: مکالمات آنلاین را تصور کنید که در آن هوش مصنوعی نقش ناظم را ایفا می کند و بحث را طوری مدیریت میکند تا همه صداها شنیده شوند. در عین حال، این ابزار هوشمند میتواند جلوی نفرتپراکنی یا حتی بیان نظرات خارج از موضوع را بگیرد. در چنین شرایطی زمینههای توافق و مخالفت روشنتر میشود و امکان تصمیمگیری برای گروه راحتتر میشود. هوش مصنوعی می تواند این قابلیت را برای هر گروه تصمیمگیری فراهم کند. در نهایت، یک هوش مصنوعی می تواند یک داور - یک قاضی - باشد که شواهد را می سنجد و تصمیم می گیرد. این قابلیت ها هنوز وجود ندارند، اما دور از دسترس نیستند.
۴. هوش مصنوعی به عنوان قانونگذار: ما تاکنون قوانین قوانین پیشنهادی را دیدهایم که توسط هوش مصنوعی نوشته شده است؛ هرچند نه قوانین آنچنان جدی. اما در آینده هوش مصنوعی به تدوین قانون کمک خواهد کرد واثر تدوین یک قانون بر قوانین دیگر را ارزیابی خواهد کرد. مهمتر از آن، هوش مصنوعی در نهایت قادر به ایجاد حفره هایی در قانون خواهند بود، مواردی که به طور بالقوه آنقدر پیچیده هستند که مردم به راحتی متوجه آن نشوند. از سوی دیگر، هوش مصنوعی میتواند برای شناسایی حفرههای قانونی - هم برای قوانین موجود و هم برای قوانینی که در حال تدوین هستند - استفاده شود.
۵. هوش مصنوعی به عنوان استراتژیست سیاسی: در حال حاضر، میتوانید از چتبات مورد علاقهتان راجع به استراتژی سیاسی بپرسید: چه قوانینی به اهداف سیاسی شما کمک میکند، چه موضعهایی را علناً اتخاذ کنید، از چه شعارهای مبارزاتی استفاده کنید. هرچند پاسخهایی که دریافت میکنید خیلی خوب نخواهند بود، اما با گذشت زمان بهبود می یابند. در آینده باید از سیاستمداران انتظار داشته باشیم که از این امکان هوش مصنوعی بهعنوان منبعی از ایدهها استفاده کنند. هوش مصنوعی، با افزایش توانمندی در استفاده از ابزارهای موجود، میتواند به طور خودکار نظرسنجیها و گروههای کانونی (focus groups) را برای آزمایش ایده های سیاسی هدایت کند. در اینجا امکانات زیادی وجود دارد. هوش مصنوعی همچنین میتواند در کمپینهای جمعآوری کمکهای مالی مشارکت کند و مستقیماً از مردم کمک بگیرد.
تحلیل #شبکههای_اجتماعی_مجازی
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
ژئوپلیتیک رسانه
⭕️ انگلیس عرصه را بر غولهای فناوری تنگ میکند! 🔹انگلیس قرار است برای هر یک از غولهای فناوری از جمله فیسبوک، گوگل، نتفلیکس و ... مجموعه قوانین جداگانهای تنظیم و در صورت رعایت نشدن این قوانین از سوی این شرکتها، آنها را جریمههای سنگین کند. 🔹به گزارش بیبیسی،…
💢هوش مصنوعی چگونه بر دموکراسیها و سایر نظامهای سیاسی اثر میگذارد؟ (بخش دوم)
🔹بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «ذهن یک هکر» اخیرا در یادداشتی، راجع به تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست نوشته است. او تأثیرات حاصل از هوش مصنوعی بر سیاست را در یادداشتی پیشبینی کرده که بخش اول آن را در این لینک میتوانید بخوانید. بخش دوم پیشبینی او نیز در ادامه میآید.
۱. هوش مصنوعی به عنوان وکیل: ما هنوز نمی دانیم که کدام جنبه از حرفه حقوق می تواند توسط هوش مصنوعی انجام شود، اما بسیاری از وظایف معمولی که اکنون توسط وکلا انجام می شود به زودی توسط یک هوش مصنوعی قابل انجام خواهند بود. تلاشهای اولیه برای نوشتن خلاصههای حقوقی توسط هوش مصنوعی کارساز نبوده است، اما با بهبود دقت سیستمها، سرانجام این تلاشها نتیجه خواهد داد. علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند به انجام اقدامات بوروکراتیک نظیر پر کردن فرمها کمک کند. همچنین هوش مصنوعی هزینه مشاوره حقوقی را کاهش میدهد. نکته آخر این که شاید هنوز زود باشد که هوش مصنوعی به نوشتن قوانین حقوقی کمک کند؛ اما این امر هم در آینده میتواند ممکن باشد.
۲. هوش مصنوعی بهعنوان ابزار تولید استدلالهای متقاعد کننده: چتباتهای هوش مصنوعی در ارائه استدلالهای متقاعد کننده واقعا خوب هستند. امروزه نوشتن یک استدلال متقاعدکننده زمان و تلاش میبرد. بنابراین به راحتی میتوان از هوش مصنوعی برای انجام کمپینهای لابی، ایجاد و ارسال نظرات در مورد قوانین و مقررات استفاده کرد.
۳. هوش مصنوعی بهعنوان مجری قانون: سیستمهای خودکار همین حالا نیز در برخی زمینهها به عنوان مجری قانون عمل میکنند: دوربینهای کنترل سرعت نمونه بارز آن هستند. هوش مصنوعی میتواند این نوع چیزها را بسیار فراتر از اینها ببرد و بهطور خودکار افرادی را که در اظهارنامههای مالیاتی یا هنگام درخواست خدمات دولتی تقلب میکنند شناسایی کند. علاوه بر این، قوانین آینده ممکن است آنقدر پیچیده باشند که فقط هوش مصنوعی قادر به تصمیم گیری در مورد نقض یا عدم نقض آنها باشد.
۴. هوش مصنوعی به عنوان ابزار پروپاگاندا: هوش مصنوعی می تواند سریعتر از انسان ها پروپاگاندا کند و آن را توزیع کند. این یک خطر آشکار است، اگرچه فعلا نمیشود کارایی این پروپاگاندا را حدس زد اما این موضوع خطری آشکار است. بدینترتیب، راهاندازی کمپینهای اخبار جعلی را آسان تر میشود و افراد بیشتری از آنها استفاده خواهند کرد. مهمتر از آن، توانایی هوش مصنوعی برای خلاصه کردن و درک متن می تواند سانسور بسیار مؤثرتری را فراهم کند.
۵. هوش مصنوعی بهعنوان واسط سیاسی: در نهایت، میتوان تصور کرد که هوش مصنوعی بهجای افراد رأی دهد. یک فرد میتواند ترجیحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را به هوش مصنوعی آموزش دهد و یا هوش مصنوعی میتواند با گوش دادن به صحبت های افراد و تماشای اعمال آنها به این ترجیحات پی ببرد. در نتیجه هوش مصنوعی میتواند این امکان را داشتع باشد که به نمایندگی از مردم یا نمایندگان آنها در مجلس رای دهد. از یک سو، این امر مشارکت رای دهندگان را تا حد زیادی افزایش می دهد. از سوی دیگر، مردم را از درک سیاست و مشارکت در دموکراسی بیشتر دور می کند.
🔸بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد در پایان این یادداشت میگوید که همواره به دانشجویانش تأکید میکند میان آنچه امروز در چتباتهایی نظیر Chat-GPT میبینیم با توانمندیهای کلی هوش مصنوعی تفاوت قائل شوند. برخی از مواردی که او لیست کرده بهزودی قابلیت تحقق دارند و برخی دیگر تا سالهای آینده فراتر از تخیل نخواهند رفت.
🔹پذیرش ما از این فناوریها هم تغییر خواهد کرد. موارد موجود در این لیست که امروز غیر قابل باور بهنظر میرسند ممکن است در چند سال آینده به نظر عادی برسند. هامطور که بسیاری از پیشرفتهای امروز نظیر ماشین بدون راننده تا چند سال پیش تخیلی بنظر میرسید. توانایی انسان در عادی سازی فناوری های جدید را نباید دست کم گرفت.
🔻متن کامل این یادداشت به زبان انگلیسی را اینجا میتوانید بخوانید.
تحلیل #شبکههای_اجتماعی_مجازی
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔹بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «ذهن یک هکر» اخیرا در یادداشتی، راجع به تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست نوشته است. او تأثیرات حاصل از هوش مصنوعی بر سیاست را در یادداشتی پیشبینی کرده که بخش اول آن را در این لینک میتوانید بخوانید. بخش دوم پیشبینی او نیز در ادامه میآید.
۱. هوش مصنوعی به عنوان وکیل: ما هنوز نمی دانیم که کدام جنبه از حرفه حقوق می تواند توسط هوش مصنوعی انجام شود، اما بسیاری از وظایف معمولی که اکنون توسط وکلا انجام می شود به زودی توسط یک هوش مصنوعی قابل انجام خواهند بود. تلاشهای اولیه برای نوشتن خلاصههای حقوقی توسط هوش مصنوعی کارساز نبوده است، اما با بهبود دقت سیستمها، سرانجام این تلاشها نتیجه خواهد داد. علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند به انجام اقدامات بوروکراتیک نظیر پر کردن فرمها کمک کند. همچنین هوش مصنوعی هزینه مشاوره حقوقی را کاهش میدهد. نکته آخر این که شاید هنوز زود باشد که هوش مصنوعی به نوشتن قوانین حقوقی کمک کند؛ اما این امر هم در آینده میتواند ممکن باشد.
۲. هوش مصنوعی بهعنوان ابزار تولید استدلالهای متقاعد کننده: چتباتهای هوش مصنوعی در ارائه استدلالهای متقاعد کننده واقعا خوب هستند. امروزه نوشتن یک استدلال متقاعدکننده زمان و تلاش میبرد. بنابراین به راحتی میتوان از هوش مصنوعی برای انجام کمپینهای لابی، ایجاد و ارسال نظرات در مورد قوانین و مقررات استفاده کرد.
۳. هوش مصنوعی بهعنوان مجری قانون: سیستمهای خودکار همین حالا نیز در برخی زمینهها به عنوان مجری قانون عمل میکنند: دوربینهای کنترل سرعت نمونه بارز آن هستند. هوش مصنوعی میتواند این نوع چیزها را بسیار فراتر از اینها ببرد و بهطور خودکار افرادی را که در اظهارنامههای مالیاتی یا هنگام درخواست خدمات دولتی تقلب میکنند شناسایی کند. علاوه بر این، قوانین آینده ممکن است آنقدر پیچیده باشند که فقط هوش مصنوعی قادر به تصمیم گیری در مورد نقض یا عدم نقض آنها باشد.
۴. هوش مصنوعی به عنوان ابزار پروپاگاندا: هوش مصنوعی می تواند سریعتر از انسان ها پروپاگاندا کند و آن را توزیع کند. این یک خطر آشکار است، اگرچه فعلا نمیشود کارایی این پروپاگاندا را حدس زد اما این موضوع خطری آشکار است. بدینترتیب، راهاندازی کمپینهای اخبار جعلی را آسان تر میشود و افراد بیشتری از آنها استفاده خواهند کرد. مهمتر از آن، توانایی هوش مصنوعی برای خلاصه کردن و درک متن می تواند سانسور بسیار مؤثرتری را فراهم کند.
۵. هوش مصنوعی بهعنوان واسط سیاسی: در نهایت، میتوان تصور کرد که هوش مصنوعی بهجای افراد رأی دهد. یک فرد میتواند ترجیحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را به هوش مصنوعی آموزش دهد و یا هوش مصنوعی میتواند با گوش دادن به صحبت های افراد و تماشای اعمال آنها به این ترجیحات پی ببرد. در نتیجه هوش مصنوعی میتواند این امکان را داشتع باشد که به نمایندگی از مردم یا نمایندگان آنها در مجلس رای دهد. از یک سو، این امر مشارکت رای دهندگان را تا حد زیادی افزایش می دهد. از سوی دیگر، مردم را از درک سیاست و مشارکت در دموکراسی بیشتر دور می کند.
🔸بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد در پایان این یادداشت میگوید که همواره به دانشجویانش تأکید میکند میان آنچه امروز در چتباتهایی نظیر Chat-GPT میبینیم با توانمندیهای کلی هوش مصنوعی تفاوت قائل شوند. برخی از مواردی که او لیست کرده بهزودی قابلیت تحقق دارند و برخی دیگر تا سالهای آینده فراتر از تخیل نخواهند رفت.
🔹پذیرش ما از این فناوریها هم تغییر خواهد کرد. موارد موجود در این لیست که امروز غیر قابل باور بهنظر میرسند ممکن است در چند سال آینده به نظر عادی برسند. هامطور که بسیاری از پیشرفتهای امروز نظیر ماشین بدون راننده تا چند سال پیش تخیلی بنظر میرسید. توانایی انسان در عادی سازی فناوری های جدید را نباید دست کم گرفت.
🔻متن کامل این یادداشت به زبان انگلیسی را اینجا میتوانید بخوانید.
تحلیل #شبکههای_اجتماعی_مجازی
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
Telegram
تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی
💢هوش مصنوعی چگونه بر دموکراسیها و سایر نظامهای سیاسی اثر میگذارد؟ (بخش اول)
🔹بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «ذهن یک هکر» اخیرا در یادداشتی، راجع به تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست نوشته است.
🔸او در این یادداشت میگوید هوش مصنوعی…
🔹بروس اشنایر، مدرس سیاستگذاری دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «ذهن یک هکر» اخیرا در یادداشتی، راجع به تأثیرات هوش مصنوعی بر سیاست نوشته است.
🔸او در این یادداشت میگوید هوش مصنوعی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚠️ #شبکههای_اجتماعی چگونه تبدیل به جادهصافکن تانکها و گرا دهندۀ موشکهای بالستیک دشمن، پیش از حمله به مسلمانان شدند!
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔴 #دختران_نوجوان در بحران هستند.
🔺به گزارش #تایم :
از هر #سه_دختر_نوجوان #یکی به#خودکشی فکر میکنه !
📊 این #آمار نسبت به 10 سال پیش #60درصد افزایش داشته و معتقدند حضور در #شبکههای_اجتماعی یکی از علل اصلی این اتفاقه و در انتها پیشنهاد دادن که والدین اجازه ندهند که #دخترها تا #16سالگی از #شبکه_اجتماعی استفاده کنن !!
🔗منبع:
https://time.com/6255448/teen-girls-mental-health-epidemic-causes/
⚠️ تقریباً از هر #پنج_دختر #نوجوان_آمریکایی، #سه_نفر در سال 2021 احساس #غمگینی یا #ناامیدی داشتند که بالاترین سطح در یک دهه گذشته و تقریباً #دو_برابر این میزان در میان #پسران نوجوان بود.
📈 یافتههای این #نظرسنجی شامل:
➖57 درصد از #دختران_نوجوان در سال 2021 احساس #غمگینی یا #ناامیدی داشتند
➖30 درصد گزارش کردند که به #خودکشی فکر میکنند
➖18 درصد #خشونت_جنسی را تجربه کردند
➖14 درصد گزارش کردند که همیشه #مجبور به #رابطه_جنسی شده اند.
🔗منبع
https://time.com/6255143/teen-girls-sadness-sexual-violence-cdc/
#حقایق_سانسور_شده_جهان
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔺به گزارش #تایم :
از هر #سه_دختر_نوجوان #یکی به
📊 این #آمار نسبت به 10 سال پیش #60درصد افزایش داشته و معتقدند حضور در #شبکههای_اجتماعی یکی از علل اصلی این اتفاقه و در انتها پیشنهاد دادن که والدین اجازه ندهند که #دخترها تا #16سالگی از #شبکه_اجتماعی استفاده کنن !!
🔗منبع:
https://time.com/6255448/teen-girls-mental-health-epidemic-causes/
⚠️ تقریباً از هر #پنج_دختر #نوجوان_آمریکایی، #سه_نفر در سال 2021 احساس #غمگینی یا #ناامیدی داشتند که بالاترین سطح در یک دهه گذشته و تقریباً #دو_برابر این میزان در میان #پسران نوجوان بود.
📈 یافتههای این #نظرسنجی شامل:
➖57 درصد از #دختران_نوجوان در سال 2021 احساس #غمگینی یا #ناامیدی داشتند
➖30 درصد گزارش کردند که به #خودکشی فکر میکنند
➖18 درصد #خشونت_جنسی را تجربه کردند
➖14 درصد گزارش کردند که همیشه #مجبور به #رابطه_جنسی شده اند.
🔗منبع
https://time.com/6255143/teen-girls-sadness-sexual-violence-cdc/
#حقایق_سانسور_شده_جهان
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
💢در میانهی یک جنگ سرد نوین با ابزاری داغ!
🔺جنگ جهانی سوم دیگر صرفاً تصوری از نبردهای سنتی با تانکها و موشکها نیست، بلکه اکنون شاهد #جنگ_ترکیبی هستیم که ابزارهای #شناختی، #رسانهای و #شبکههای_اجتماعی در آن نقشی کلیدی ایفا میکنند.
این جنگ به جای تسخیر خاک، ذهنها را هدف قرار داده و با استفاده از روایتگری و اطلاعات گمراهکننده، جوامع را تحت تأثیر قرار میدهد.
شبکههای اجتماعی به عرصه اصلی این نبرد تبدیل شدهاند. این فضاها نه تنها به انتشار اطلاعات، بلکه به خلق و مدیریت #روایتها میپردازند.
🔺در این جنگ، هر کاربر یک سرباز بالقوه است و هر پست یا پیام یک ابزار #نفوذ ! بازیگران مختلف، از قدرتهای جهانی گرفته تا سازمانهای غیردولتی و حتی افراد مستقل، با استفاده از فناوریهای پیشرفته، هوش مصنوعی و الگوریتمهای پیچیده، به شکلی سیستماتیک اقدام به مدیریت ادراک جمعی میکنند.
🚫جنگ شناختی و رسانهای ترکیبی، به دنبال ایجاد شکاف در جوامع، تضعیف عقاید و نهادهای مذهبی، و تحمیل هنجارهای فرهنگی و سیاسی خاص است.
در این میان، انتشار اطلاعات نادرست و اطلاعات گمراهکننده، ابزارهایی قدرتمند هستند.
➖از یک سو، بازیگران این جنگ، روایتهای جذاب و احساسی میسازند که افراد را به سمت باورهای خاص هدایت میکند.
➖از سوی دیگر، الگوریتمهای شبکههای اجتماعی با برجسته کردن محتوای بحثبرانگیز، قطببندی اجتماعی را تشدید میکنند.
🔺به طور کلی، ما در میانه یک جنگ سرد نوین با ابزاری داغ قرار داریم.
پیروزی در این نبرد به توانایی جوامع در #شناخت و مقابله با ابزارهای شناختی، تقویت #سواد_رسانهای، و ایجاد ساختارهای مقاوم در برابر #نفوذ_اطلاعاتی بستگی دارد.
📌 آینده این جنگ نه در میدانهای نبرد فیزیکی، بلکه در ذهنها رقم خواهد خورد.
✍#حسن_باویر
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔺جنگ جهانی سوم دیگر صرفاً تصوری از نبردهای سنتی با تانکها و موشکها نیست، بلکه اکنون شاهد #جنگ_ترکیبی هستیم که ابزارهای #شناختی، #رسانهای و #شبکههای_اجتماعی در آن نقشی کلیدی ایفا میکنند.
این جنگ به جای تسخیر خاک، ذهنها را هدف قرار داده و با استفاده از روایتگری و اطلاعات گمراهکننده، جوامع را تحت تأثیر قرار میدهد.
شبکههای اجتماعی به عرصه اصلی این نبرد تبدیل شدهاند. این فضاها نه تنها به انتشار اطلاعات، بلکه به خلق و مدیریت #روایتها میپردازند.
🔺در این جنگ، هر کاربر یک سرباز بالقوه است و هر پست یا پیام یک ابزار #نفوذ ! بازیگران مختلف، از قدرتهای جهانی گرفته تا سازمانهای غیردولتی و حتی افراد مستقل، با استفاده از فناوریهای پیشرفته، هوش مصنوعی و الگوریتمهای پیچیده، به شکلی سیستماتیک اقدام به مدیریت ادراک جمعی میکنند.
🚫جنگ شناختی و رسانهای ترکیبی، به دنبال ایجاد شکاف در جوامع، تضعیف عقاید و نهادهای مذهبی، و تحمیل هنجارهای فرهنگی و سیاسی خاص است.
در این میان، انتشار اطلاعات نادرست و اطلاعات گمراهکننده، ابزارهایی قدرتمند هستند.
➖از یک سو، بازیگران این جنگ، روایتهای جذاب و احساسی میسازند که افراد را به سمت باورهای خاص هدایت میکند.
➖از سوی دیگر، الگوریتمهای شبکههای اجتماعی با برجسته کردن محتوای بحثبرانگیز، قطببندی اجتماعی را تشدید میکنند.
🔺به طور کلی، ما در میانه یک جنگ سرد نوین با ابزاری داغ قرار داریم.
پیروزی در این نبرد به توانایی جوامع در #شناخت و مقابله با ابزارهای شناختی، تقویت #سواد_رسانهای، و ایجاد ساختارهای مقاوم در برابر #نفوذ_اطلاعاتی بستگی دارد.
📌 آینده این جنگ نه در میدانهای نبرد فیزیکی، بلکه در ذهنها رقم خواهد خورد.
✍#حسن_باویر
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔴 ترامپ، استاد روایتهای فریبنده در ژئوپلیتیک جهانی
🔺به همان اندازه که شکست ترامپ بعد از دوران چهار سالهی اول ریاستجمهوری نمونهای برجسته از قدرت #رسانهها را به رخ کشید، پیروزی او در انتخابات اخیر آمریکا را هم میتوان نتیجهی استفادهی هوشمندانه از رسانهها دانست.
🔸ترامپ با طراحی سناریوهایی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نظم ژئوپلیتیک سنتی را تحت تأثیر قرار داد و از رسانهها بهعنوان ابزاری برای بازتعریف قدرت استفاده کرد.
او بهجای تکیه بر شعارها و ارزشهای سنتی مانند دموکراسی و حقوق بشر، تصویری از آمریکا بهعنوان "اولین و مهمترین کشور"، ارائه داد که اولویت آن #منافع_ملی است!
این سبک روایتگری، هم در داخل آمریکا و هم در سطح جهانی، گفتمانی جدید از نقش رسانهها در جایگاه ژئوپلیتیکی ایالات متحده به نمایش گذاشت.
➖مهمترین اقدام ترامپ در انتخاب ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، استفاده از #شبکههای_اجتماعی بهعنوان #سلاح_ژئوپلیتیکی بود. او با همراه کردن ایلان ماسک و استفادهی گسترده از شبکه X (توییتر سابق) بهعنوان یک ابزار مستقیم ارتباطی، دیپلماسیِ انتخاباتیِ سنتی را دور زد و شفافیتها را هم کاهش داد؛ یعنی هم کشورهای رقیب و هم متحدان آمریکا از ماهیت تصمیمات ترامپ بیخبر میماندند.
➖وی همچنین نوعی خاص از انعطافپذیری را ایجاد کرد، و با ارسال پیامهای فوری و گاهی متناقض، شرایط را برای اعمال فشار یا مذاکره با برخی کشورها از جمله ایران و روسیه تغییر میداد.
➖ترامپ با بهرهگیری از یک تیم رسانهای حرفهای روایتها را به گونهای کنترل کرد که رسانههای سنتی مجبور بودند واکنش به توییتها و سخنان او را پوشش دهند و عملاً در چرخه پیامرسانی او گرفتار شدند.
🚫ما با نگاهی تک بُعدی همیشه در پیشفرضها و روانشناسی شخصیت افراد دچار اشتباه میشویم، به همین خاطر همواره ترامپ را سرمایهداری زنباره و احمق فرض کردهایم. در حالیکه ترامپ با تمام مشکلات شخصیتی استاد روایتهای فریبنده در ژئوپلیتیک جهانی است!. او در دورهی اول ریاستجمهوری خود از رسانهها برای ایجاد روایتهایی استفاده کرد که به تغییر معادلات ژئوپلیتیکی منجر شدند:
🔺ترامپ با تکرار مداوم اصطلاح "ویروس چینی" برای کووید-19 و برجسته کردن جنگ تجاری، تصویری از #چین بهعنوان تهدیدی جهانی ارائه داد. این روایت باعث شکلگیری ائتلافهایی علیه چین به عنوان یک دشمن جهانی شد.
🔺او با استفاده از رسانهها، #ایران را بهعنوان تهدیدی برای #صلح_جهانی معرفی، و افکار عمومی را برای فشارهای اقتصادی و خروج از برجام آماده کرد.
➖ترامپ با حمله رسانهای به سازمانهایی مانند ناتو، سازمان بهداشت جهانی (WHO)، و توافقنامههای زیستمحیطی، نقش این نهادها در ژئوپلیتیک سنتی را تضعیف کرد.
او این سازمانها را ناکارآمد و غیرمنصفانه معرفی، و از این طریق زمینه را برای تغییر ساختار قدرت در عرصه بینالمللی فراهم ساخت.
➖ترامپ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از رسانهها برای افزایش شکافهای داخلی در جوامع مختلف هم استفاده کرد:
در #اروپا، حمایت از جنبشهای راست افراطی و مخالفت با اتحادیه اروپا.
در #آمریکا، تعمیق اختلافات نژادی و ایدئولوژیک از طریق پیامهای تحریکآمیز.
و در کشورهای خاورمیانه، با برجسته کردن تضادهای مذهبی و قومی حضور آمریکا را در منطقه تثبیت کرد.
ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ هم با بهرهگیری از رسانهها، نوع جدیدی از رقابتهای جهانی را بر اساس قدرت روایتسازی ایجاد کرد.
او با تعریفی جدید از یک سناریوی فریب با تکیه بر راهبردهای رسانهای پوپولیستی و بهرهگیری از شبکههای اجتماعی مانند X (توییتر سابق) تحت مدیریت ایلان ماسک، پایگاه مردمی و نفوذ رسانهای خود را با وجود اتهامات مختلف، تقویت کرد.
تعامل ماسک با گفتمانهای سیاسی و مدیریت الگوریتمهای #توزیع_محتوا، تأثیری مستقیم بر افکار عمومی و بازتعریف فضای سیاسی آمریکا داشت.
این تغییرات نشان میدهد که در دنیای امروز، رسانهها بهعنوان بازیگران اصلیِ ژئوپلیتیک عمل میکنند و میتوانند نظامهایِ سنتی قدرت را به چالش بکشند.
▪️اما آنچه ترامپ را خطرناکتر میکند، نه تنها توانایی او در استفاده از رسانهها، بلکه تاثیرگذاریاش بر ذهنیت عامه است. او قادر است از شکافهای موجود در ساختارهای سیاسی و اجتماعی بهرهبرداری کرده و تصویری از خود بهعنوان ناجی ترسیم کند، در حالی که عملاً به تشدید و تقویت همان بحرانها کمک میکند.
✍#حسن_باویر
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔺به همان اندازه که شکست ترامپ بعد از دوران چهار سالهی اول ریاستجمهوری نمونهای برجسته از قدرت #رسانهها را به رخ کشید، پیروزی او در انتخابات اخیر آمریکا را هم میتوان نتیجهی استفادهی هوشمندانه از رسانهها دانست.
🔸ترامپ با طراحی سناریوهایی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نظم ژئوپلیتیک سنتی را تحت تأثیر قرار داد و از رسانهها بهعنوان ابزاری برای بازتعریف قدرت استفاده کرد.
او بهجای تکیه بر شعارها و ارزشهای سنتی مانند دموکراسی و حقوق بشر، تصویری از آمریکا بهعنوان "اولین و مهمترین کشور"، ارائه داد که اولویت آن #منافع_ملی است!
این سبک روایتگری، هم در داخل آمریکا و هم در سطح جهانی، گفتمانی جدید از نقش رسانهها در جایگاه ژئوپلیتیکی ایالات متحده به نمایش گذاشت.
➖مهمترین اقدام ترامپ در انتخاب ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، استفاده از #شبکههای_اجتماعی بهعنوان #سلاح_ژئوپلیتیکی بود. او با همراه کردن ایلان ماسک و استفادهی گسترده از شبکه X (توییتر سابق) بهعنوان یک ابزار مستقیم ارتباطی، دیپلماسیِ انتخاباتیِ سنتی را دور زد و شفافیتها را هم کاهش داد؛ یعنی هم کشورهای رقیب و هم متحدان آمریکا از ماهیت تصمیمات ترامپ بیخبر میماندند.
➖وی همچنین نوعی خاص از انعطافپذیری را ایجاد کرد، و با ارسال پیامهای فوری و گاهی متناقض، شرایط را برای اعمال فشار یا مذاکره با برخی کشورها از جمله ایران و روسیه تغییر میداد.
➖ترامپ با بهرهگیری از یک تیم رسانهای حرفهای روایتها را به گونهای کنترل کرد که رسانههای سنتی مجبور بودند واکنش به توییتها و سخنان او را پوشش دهند و عملاً در چرخه پیامرسانی او گرفتار شدند.
🚫ما با نگاهی تک بُعدی همیشه در پیشفرضها و روانشناسی شخصیت افراد دچار اشتباه میشویم، به همین خاطر همواره ترامپ را سرمایهداری زنباره و احمق فرض کردهایم. در حالیکه ترامپ با تمام مشکلات شخصیتی استاد روایتهای فریبنده در ژئوپلیتیک جهانی است!. او در دورهی اول ریاستجمهوری خود از رسانهها برای ایجاد روایتهایی استفاده کرد که به تغییر معادلات ژئوپلیتیکی منجر شدند:
🔺ترامپ با تکرار مداوم اصطلاح "ویروس چینی" برای کووید-19 و برجسته کردن جنگ تجاری، تصویری از #چین بهعنوان تهدیدی جهانی ارائه داد. این روایت باعث شکلگیری ائتلافهایی علیه چین به عنوان یک دشمن جهانی شد.
🔺او با استفاده از رسانهها، #ایران را بهعنوان تهدیدی برای #صلح_جهانی معرفی، و افکار عمومی را برای فشارهای اقتصادی و خروج از برجام آماده کرد.
➖ترامپ با حمله رسانهای به سازمانهایی مانند ناتو، سازمان بهداشت جهانی (WHO)، و توافقنامههای زیستمحیطی، نقش این نهادها در ژئوپلیتیک سنتی را تضعیف کرد.
او این سازمانها را ناکارآمد و غیرمنصفانه معرفی، و از این طریق زمینه را برای تغییر ساختار قدرت در عرصه بینالمللی فراهم ساخت.
➖ترامپ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از رسانهها برای افزایش شکافهای داخلی در جوامع مختلف هم استفاده کرد:
در #اروپا، حمایت از جنبشهای راست افراطی و مخالفت با اتحادیه اروپا.
در #آمریکا، تعمیق اختلافات نژادی و ایدئولوژیک از طریق پیامهای تحریکآمیز.
و در کشورهای خاورمیانه، با برجسته کردن تضادهای مذهبی و قومی حضور آمریکا را در منطقه تثبیت کرد.
ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ هم با بهرهگیری از رسانهها، نوع جدیدی از رقابتهای جهانی را بر اساس قدرت روایتسازی ایجاد کرد.
او با تعریفی جدید از یک سناریوی فریب با تکیه بر راهبردهای رسانهای پوپولیستی و بهرهگیری از شبکههای اجتماعی مانند X (توییتر سابق) تحت مدیریت ایلان ماسک، پایگاه مردمی و نفوذ رسانهای خود را با وجود اتهامات مختلف، تقویت کرد.
تعامل ماسک با گفتمانهای سیاسی و مدیریت الگوریتمهای #توزیع_محتوا، تأثیری مستقیم بر افکار عمومی و بازتعریف فضای سیاسی آمریکا داشت.
این تغییرات نشان میدهد که در دنیای امروز، رسانهها بهعنوان بازیگران اصلیِ ژئوپلیتیک عمل میکنند و میتوانند نظامهایِ سنتی قدرت را به چالش بکشند.
▪️اما آنچه ترامپ را خطرناکتر میکند، نه تنها توانایی او در استفاده از رسانهها، بلکه تاثیرگذاریاش بر ذهنیت عامه است. او قادر است از شکافهای موجود در ساختارهای سیاسی و اجتماعی بهرهبرداری کرده و تصویری از خود بهعنوان ناجی ترسیم کند، در حالی که عملاً به تشدید و تقویت همان بحرانها کمک میکند.
✍#حسن_باویر
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔴 چالشهای سیاستگذاری فرهنگی؛ از حجاب تا حکمرانی فضای مجازی
🔺یکی از چالشهای اساسی در نظام فرهنگی ایران، عدم هماهنگی و همافزایی میان نهادهای فرهنگی و فقدان قاطعیت در پاسداری از ارزشهای ملی و مذهبی است. این ضعف بهوضوح در اجرای لایحه #حجاب نمایان است. حجاب بهعنوان یک ارزش اصیل ملی و مذهبی، نماد هویت فرهنگی ایرانی-اسلامی محسوب میشود و نقش محوری در تقویت انسجام اجتماعی دارد.
با این حال، عدم پیوست فرهنگی و ضعف در اقناع افکار عمومی، موجب شده تا این لایحه از سوی برخی با مقاومت یا سوءبرداشت مواجه شود.
🚫در شرایطی که دشمنان فرهنگی تلاش میکنند حجاب را به یک ابزار اختلاف بدل کنند، نیاز است با بهرهگیری از رویکردهای علمی و اجتماعی، حمایت از این ارزش حیاتی را در قالبی متقن و نظاممند دنبال کنیم.
لایحه حجاب میتواند فرصتی برای تقویت #هویت_ملی و #انسجام_اجتماعی باشد، به شرط آنکه نهادهای مسئول، با قاطعیت و هماهنگی، به تبیین اهداف آن بپردازند و از موضع انفعالی پرهیز کنند.
🔺از سوی دیگر، نبود چارچوب قانونی جامع برای مدیریت #شبکههای_اجتماعی و #فضایمجازی، تهدیدی جدی برای فرهنگ و ارزشهای ملی ایجاد کرده است.
در حالی که کشورهای پیشرو با اجماع میان سیاستمداران و متولیان فرهنگی، قوانینی شفاف و اجرایی برای این فضا تدوین کردهاند، ایران همچنان درگیر رویکردهای متناقض و پراکنده است.
این خلأ قانونی، بستری برای سوءاستفاده از فضای مجازی فراهم کرده و شبکههای اجتماعی را به ابزاری برای تضعیف ارزشهای فرهنگی و مذهبی تبدیل کرده است.
🚫 رئیسجمهور محترم و سایر سیاستگذاران باید با عبور از شعارهای تبلیغاتی، به تنظیم سیاستهای کارآمد و مبتنی بر ارزشهای ملی و مذهبی اهتمام ورزند تا ضمن کاستن از شکافهای فرهنگی، بتوان از ارزشهای ملی و مذهبی در برابر هجمههای خارجی و داخلی صیانت کرد.
📌برای خروج از این بنبست، به یک رویکرد علمی و فراگیر نیاز است که در آن، نهادهای #فرهنگی، #حقوقی و #اجتماعی به تعامل سازنده بپردازند.
تدوین قوانینی مبتنی بر پژوهشهای بومی و جهانی، همراه با توجه به مقبولیت عمومی، میتواند از سردرگمی و چندصدایی موجود بکاهد و زمینهساز تقویت ارزشهای ملی و مذهبی شود.
✍ #حسن_باویر
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔺یکی از چالشهای اساسی در نظام فرهنگی ایران، عدم هماهنگی و همافزایی میان نهادهای فرهنگی و فقدان قاطعیت در پاسداری از ارزشهای ملی و مذهبی است. این ضعف بهوضوح در اجرای لایحه #حجاب نمایان است. حجاب بهعنوان یک ارزش اصیل ملی و مذهبی، نماد هویت فرهنگی ایرانی-اسلامی محسوب میشود و نقش محوری در تقویت انسجام اجتماعی دارد.
با این حال، عدم پیوست فرهنگی و ضعف در اقناع افکار عمومی، موجب شده تا این لایحه از سوی برخی با مقاومت یا سوءبرداشت مواجه شود.
🚫در شرایطی که دشمنان فرهنگی تلاش میکنند حجاب را به یک ابزار اختلاف بدل کنند، نیاز است با بهرهگیری از رویکردهای علمی و اجتماعی، حمایت از این ارزش حیاتی را در قالبی متقن و نظاممند دنبال کنیم.
لایحه حجاب میتواند فرصتی برای تقویت #هویت_ملی و #انسجام_اجتماعی باشد، به شرط آنکه نهادهای مسئول، با قاطعیت و هماهنگی، به تبیین اهداف آن بپردازند و از موضع انفعالی پرهیز کنند.
🔺از سوی دیگر، نبود چارچوب قانونی جامع برای مدیریت #شبکههای_اجتماعی و #فضایمجازی، تهدیدی جدی برای فرهنگ و ارزشهای ملی ایجاد کرده است.
در حالی که کشورهای پیشرو با اجماع میان سیاستمداران و متولیان فرهنگی، قوانینی شفاف و اجرایی برای این فضا تدوین کردهاند، ایران همچنان درگیر رویکردهای متناقض و پراکنده است.
این خلأ قانونی، بستری برای سوءاستفاده از فضای مجازی فراهم کرده و شبکههای اجتماعی را به ابزاری برای تضعیف ارزشهای فرهنگی و مذهبی تبدیل کرده است.
🚫 رئیسجمهور محترم و سایر سیاستگذاران باید با عبور از شعارهای تبلیغاتی، به تنظیم سیاستهای کارآمد و مبتنی بر ارزشهای ملی و مذهبی اهتمام ورزند تا ضمن کاستن از شکافهای فرهنگی، بتوان از ارزشهای ملی و مذهبی در برابر هجمههای خارجی و داخلی صیانت کرد.
📌برای خروج از این بنبست، به یک رویکرد علمی و فراگیر نیاز است که در آن، نهادهای #فرهنگی، #حقوقی و #اجتماعی به تعامل سازنده بپردازند.
تدوین قوانینی مبتنی بر پژوهشهای بومی و جهانی، همراه با توجه به مقبولیت عمومی، میتواند از سردرگمی و چندصدایی موجود بکاهد و زمینهساز تقویت ارزشهای ملی و مذهبی شود.
✍ #حسن_باویر
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir