فلسفه دیزاین
6.93K subscribers
68 photos
12 videos
1 file
1.21K links
این کانال چکیده‌ای از مقالات روز، نمونه‌های موفق، ابزارهایی‌ست که ما در DeXign Studio با آن برخورد داشته و معرفی‌شان می‌کنیم.

ارتباط با کانال:
@mohsenissapour

منابع و ابزارهای دیزاین:
DexignResources.com

دسخط:
https://daskhat.dexignresources.com
Download Telegram
Forwarded from Software Philosophy
نوشتن یک رزومه خوب برای پست‌های برنامه‌نویسی و یا UI/UX بسیار مهم است. رزومه باید بتواند قابلیت‌های شما را در یک تعامل ذهنی به خواننده منتقل کند. شما باید بتوانید در رزومه خود، یک خط پنهان طراحی کنید تا کسی که رزومه شما را می‌خواند ناخودآگاه به ترتیبی که شما می‌خواهید رزومه شما را ببیند. به عبارت دیگر، اگر برای پست UI/UX رزومه می‌نویسید باید در آن اصول UI/UX را رعایت کنید.

نمونه جالب زیر، رزومه یک طراح است که به صورت یک شبه بازی رزومه خود را طراحی کرده‌است و روند آن طوری است که شما را مشتاق نگه می‌دارد که تا آخر رزومه را مطالعه کنید.

https://www.rleonardi.com/interactive-resume

#مهران_داودی
لینکدین:
https://ir.linkedin.com/in/mehrandvd

کانال تلگرام:
@SoftwarePhilosophy



___
لطفا با فرستادن پیام قبلی برای دوستانتون که به طراحی علاقه دارن، هم‌دیزاین رو بهشون معرفی کنید. 😊

طرح پست قبلی رو آقای عارف احمدی زحمت کشیدن برامون ساختن.
داستان Jordyn Castor، دختر نابینا

پانزده هفته زود به دنیا اومد. کمتر از ۹۰۰ گرم وزن داشت و پدربزرگش میتونست اون رو در کف دستش جای بده. یا حتی اگر حلقه ازدواجش رو در دست Jordyn میکرد تا شونه دختر بالا میومد. دکترها بر این عقیده بودند که احتمال بسیار کمی برای زنده موندن Jordyn وجود داره.

۲۲ سال (تا به امروز) زنده موندن، اولین کاری بود که Jordyn برای درهم کوبیدن انتظارات پایین آدم‌ها از خودش، انجام داد. اما این دختر به خاطر زودرس بودنش از بدو تولد نابینا شد.
زندگی Jordyn به نحوی رقم خورد که از همون کودکی به تعامل با تکنولوژی پرداخت. خانواده‌ش براش کامپیوتری تهیه کردن و دبیرهای مدرسه‌ش هم اون رو به استفاده ازش تشویق کردند.

او در سال ۲۰۱۵ و زمانی که دانشجوی دانشگاه ایالتی میشیگان بود، به اپل معرفی شد. بعد از یک سال، هم‌اکنون Jordyn Castor در جایگاه نیروی محرکه دسترسی‌پذیری (Accessibility) محصولات اپل قرار داره و یکی از مهندسان این شرکت هست.

آمارها نشون میده که حدود ۱۱ درصد از جمعیت جهان دچار یکی از انواع ناتوانی (Disability) هستند. این رقم یعنی چیزی حدود ۷۷ میلیون نفر در دنیا و ۶ میلیون نفر در ایران ممکنه نتونن از محصولات شما استفاده کنند. برای شرکت‌های بزرگتر چه به هدف افزایش محدوده مشتریان و چه به هدف انسان‌دوستی، روی موارد دسترسی‌پذیری بسیار تاکید میشه ولی در محصولات کوچکتر که بصورت محلی/داخلی عرضه میشن تقریبا هیچوقت این جمعیت ۱۱ درصدی انسان‌ها درنظر گرفته نمیشن.

در کنار اینکه ازتون دعوت می‌کنم درباره Jordyn Castor از زبان خودش در مصاحبه‌ش با Mashable بیشتر بخونید، ازتون خواهش می‌کنم به بحث دسترسی‌پذیری و هماهنگ بودن اپلیکیشن با امکانات دسترسی‌پذیری سیستم‌عامل بیشتر توجه کنید.

https://mashable.com/2016/07/10/apple-innovation-blind-engineer/#6OA.OupPuOqY

#دسترسی‌پذیری #مصاحبه #کاربرد‌پذیری #تجربه_کاربری
@HamDesign هَم دیزاین
مستندی از دگرگون‌کنندگان دنیای دیزاین

به اعتقاد من دنیای دیزاین، هیجان‌انگیزترین دنیاست، از دو جهت. یکی اینکه کارهایی که در اون انجام میشه اغلب دنیای همه مردم رو متحول می‌کنه، و همچنین انسان‌هایی که در این دنیا فعالیت دارند که از بی‌نظیرترین طرز تفکر برخوردارند.
امروز بعد از یه غیبت طولانی، می‌خوام مستند Design Disruptors رو بهتون معرفی کنم. این مستند که توسط شرکت وارسته InVision در حال ساخت هست، بزودی منتشر میشه.
به نقل از سازندگانش، این مستند وارد دنیای ۱۵ کمپانی بزرگ دنیا، با مجموع ارزش ۱ تریلیون (۱۰۰۰ میلیارد) دلار میشه و یک ویژگی مشترک رو در همه اون‌ها معرفی می‌کنه: قدرت دگرگون‌کننده‌ی دیزاین

در بین طراحانی که باهاشون مصاحبه می‌شه، Julie Zhuo، معاون طراحی فیسبوک هم هستند که پیشتر مقالات‌ش رو در همین کانال مرور کردیم.

من که واقعا بیصبرانه منتظر انتشار این مستند هستم. اگر شما هم مشتاق هستید، در سایت‌ش Trailerهاش رو ببینید و ایمیل‌تون رو برای با خبر شدن از انتشار وارد کنید.

https://www.designdisruptors.com

#دیزاینرها #مستند #دنیای_طراحی
@HamDesign هَم دیزاین
👍1
احتیاج کاربر را طراحی کنید،
نه درخواست او را!

قطعا هیچ سرویسی بدون گرفتن بازخورد (Feedback) کاربران نمیفهمه که آیا در حال حرکت در مسیر درست رفع نیاز کاربر هست یا نه.
ولی در بسیاری از مواقع، سرویس‌ها ایمیل و تماس‌هایی از کاربران دریافت می‌کنن که بصورت مستقیم خواستار ایجاد بخش جدید در سرویس هستند.
سوال مهم اینجاست که آیا باید درخواست کاربر را اجرا کرد یا نه؟
به تجربه شخصی من، مشابه این موضوع هنگام کار با کارفرماهای مختلف پیش میاد. درخواست‌هایی مثل تغییر رنگ یک بخش خاص در طراحی، به رنگی دیگر و یا اضافه کردن یک دکمه خاص در صفحه‌ای از اپلیکیشن. بسیاری از طراحان محصول به این صورت عمل می‌کنند که درخواست‌ها را عینا به شکل مطرح شده اجرا می‌کنند. این کار در اغلب موارد منجر به از دست رفتن یکپارچگی طراحی ظاهری و یا طراحی امکانات محصول میشه.
آقای Michael Sueoka، سرپرست تیم طراحی تجربه‌کاربری سرویس The Mobile Majority، با مطرح کردن این موضوع و بررسی تبعات مخرب اجرای مستقیم درخواست‌های کاربر، راه حلی ارائه میدن که به نظرم باید بخش جدایی‌ناپذیری از پروسه طراحی یک محصول باشه.
ایشون با عنوان این که کاربر معمولا نمیدونه که به چه چیزی احتیاج داره و فقط می‌دونه که چه چیزی رو می‌خواد، تفاوت این دو حالت رو مثال کودکی دونستن که برای یک وعده اصلی غذایی، مقدار زیادی شکلات طلب می‌کنه.
در مقابل درخواست‌های این چنینی کاربران، راه حل Michael خوندنی هست.

https://blog.invisionapp.com/dont-design-what-users-want/

(زمان حدودی مطالعه، ۷ دقیقه)

#طراحی_محصول #بازخورد
@HamDesign هَم دیزاین
مروری بر مفهوم هیجان‌انگیز دیزاین‌های ضداشتباه

اشتباه کردن یکی از بخش‌های جدایی‌ناپذیر ما انسان‌هاست. گاهی اشتباهات به قیمت از دست رفتن جان و گاهی هم به قیمت از دست رفتن اطلاعات تموم میشه. در اکثر محصولات خوب، دیزاینرها تلاش می‌کنند هرچقدر که می‌تونن احتمال بروز اشتباه رو برای کاربران کاهش بدن.
این موضوع فارغ از زمینه دیزاین هست و هر نوع دیزاینی (از طراحی صنعتی گرفته تا طراحی اپلیکیشن) رو شامل میشه.
مثال‌های بسیاری برای این مقوله وجود داره. آسیاب قهوه که بدون بسته شدن درش شروع به چرخش نمیکنه یا کابل USB که فقط در یک حالت داخل Portـش قرار می‌گیره.
این نوع دیزاین به اسامی مختلفی معروفه:
defensive design, foolproof, mistake proof, fail-safe.
اما هیچ‌کدوم از این عبارت‌ها به اندازه عبارت ژاپنی poka-yoke زیبا، هیجان‌انگیز و دوست‌داشتنی نیست.
در مقاله امروز با بررسی نمونه‌های جذابی از این نوع دیزاین، می‌فهمیم که برای داشتن یک دیزاین poka-yoke، باید چطور فکر کنیم.
در ادامه‌ی مقاله هم با در نظر گرفتن اینکه همیشه نمیشه بطور صد در صد جلوی اشتباهات رو گرفت، با چند نمونه از دیزاین‌های «مقاوم در برابر اشتباه» آشنا میشیم.

به لذت بردن از این دیزاین‌های poka-yoke دعوت‌تون می‌کنم:

https://www.propublica.org/article/too-human-not-to-fail

(زمان حدودی مطالعه، ۱۰ دقیقه)

#مفاهیم #طراحی_محصول #ضداشتباه
@HamDesign هَم دیزاین
حکومت بی‌چون و چرای «پیش‌فرض‌ها»

خوشحالم که داریم شنبه‌مون رو با خوندن این مطلب هیجان‌انگیز آغاز می‌کنیم.
به نظرم دیزاین و طراحی وقتی در جذاب‌ترین نقطه خودش قرار می‌گیره که از در دسترس‌ترین و ساده‌ترین ابزارها استفاده می‌کنه تا تغییری به غایت بنیادین رو باعث بشه. منظورم استفاده از ابزارهایی هست که همیشه در دسترس ما بودند و هستند ولی هیچوقت به قدرت‌شون پی نبردیم.
همونطور که در مقاله قبلی صحبت شد، دیزاین حتی می‌تونه در بسیار مواقع جان انسان‌ها رو نجات بده، ولی راه ماهرانه‌تری برای تاثیرگذاری دیزاین در زندگی انسان‌ها وجود داره. این راه به قدری مشخص و واضح هست که بسیاری از ما بهش توجهی نمی‌کنیم.
دارم درباره مفهوم ساده ولی پرقدرتِ «پیش‌فرض‌ها» یا همون Defaults صحبت می‌کنم.
تصور کنید که بسیاری از ما، هیچوقت تنظیمات پیش‌فرض دستگاه‌های خودمون رو تغییر نمیدیم: زنگ پیش‌فرض گوشی‌های آیفون، دمای پیش‌فرض یخچال، تنظیمات پیش‌فرض سیستم‌عامل‌ها.
در آمریکا وقتی کسی برای گرفتن گواهینامه مراجعه کنه، فرم ثبت‌نامی بهش داده میشه که در یکی از گزینه‌ها ازش سوال شده که آیا می‌خواد اهداکننده عضو باشه؟ (در صورت بروز تصادفاتی که منجر به مرگ مغزی یا موارد مشابه میشه که باقی اعضا بدن قابل اهدا هستند.) اگر شما بخواهید که اهداکننده باشید، باید داخل محل مشخص شده رو علامت بزنید و اگر اینکار رو نکنید، بصورت پیش‌فرض در جمع اهداکنندگان قرار نمی‌گیرید.
آمارها نشون میده که ۴۰ درصد از افرادی که در آمریکا گواهینامه دارند، بخش اهدای عضو رو علامت زدند.
در مقابل این فرم، در کشورهایی مثل اسپانیا، پرتغال و اتریش، پیش‌فرض فرم ثبت‌نام گواهینامه این هست که شما اهداکننده هستید و اگر نخواهید، باید بخش مشخص شده رو علامت بزنید. در این کشورها ۹۹ درصد دارندگان گواهینامه، اهداکننده هستند.
واضحه که این مقایسه بدون در نظر گرفتن موارد فرهنگی کشورها و کلی فاکتور دیگه دقت لازم رو نداره ولی تحقیقات نشون داده که «پیش‌فرض‌ها» در این تحقق این نتایج نقش بسیار موثری ایفا کرده‌اند.

در مقاله امروز، در کنار معرفی آقای Richard Thaler، متخصص اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics)، مثال‌های زیادی از تاثیر عجیب تغییر پیش‌فرض‌ها در بخش‌های مختلف طراحی (از تغییر دکوراسیون داخلی کافی‌شاپ‌ها تا طراحی نرم‌افزارها) مطرح میشه که واقعا شگفت‌انگیزه.

https://psmag.com/how-default-settings-rule-the-world-287cbe218018

(زمان حدودی مطالعه، ۱۰ دقیقه)

#مفاهیم #پیش‌فرض #معرفی_مقاله #طراحی_محصول
@HamDesign هَم دیزاین
👍1
تجربه‌کاربری اتومبیل‌ها،
این دیزاین‌های پرسرعت

در هرچیزی که «دیزاین» وجود داره، تجربه‌ای هم هست که بواسطه اون دیزاین در کاربرها ایجاد میشه. یکی از بهترین، بااصالت‌ترین، پیچیده‌ترین و البته هیجان‌انگیزترین زمینه‌ها در دیزاین، دیزاین دشبورد اتومبیل‌ها هستند.
در این زمینه از دیزاین، ابزارهای بسیاری در دسترس طراح قرار داره که به وسیله اون‌ها بتونه بهترین تجربه رو برای راننده ماشین و البته سرنشین‌ها به ارمغان بیاره. اگر طراح در دیزاین دشبورد از صفحات لمسی استفاده کنه، یعنی یک دنیای خاص از دیزاین و اگر تصمیم به استفاده از کلیدهای فشاری و چرخشی داشته باشه، یه دنیای دیگری از دیزاین رو پیش رو داره. هیجان‌انگیزه نه؟
از ویژگی‌های خاص طراحی تجربه‌کاربری برای اتومبیل‌ها میشه به حفظ اصالت و رویکرد کمپانی‌های ماشین‌سازی اشاره کرد. دیزاینی که انجام میشه باید علاوه بر برقراری ارتباط با کاربر، نماینگر کمپانی سازنده هم باشه.
دشبورد ماشین‌های برقی تسلا، صفحه نمایش لمسی دارن، درحالیکه حتی در طراحی‌های ۲۰۱۶ مدل‌های رولز رویس هنوز از کلید‌های فیزیکی استفاده می‌کنند.
گذشته از توضیحات بالا، همه‌چیز وقتی هیجان‌انگیزتر میشه که می‌دونید دیزاین شما باید بتونه حتی در سرعت سیصد کیلومتر بر ساعت، با کاربر ارتباط برقرار کنه.
با زدن حرفش هم آدرنالین خون بالا میره!

آقای Minseung Song که در حال حاضر به عنوان طراح محصول در WhatsApp مشغول به کار هستند، به تجربه‌کاربری اتومبیل‌ها علاقمند هستن. ایشون وبسایتی رو راه‌اندازی کردن که در اون نمونه‌های عالی طراحی دشبورد رو به نمایش گذاشتن.

واقعا انقدر زیبا هستن که آدم از دیدنشون سیر نمیشه.
پیشنهاد می‌کنم لینک زیر رو باز کنید و در اون غرق بشید.
خستگی روز پایانی هفته از تن‌تون میره.

https://car-ux.com

#طراحی_تجربه‌کاربری #طراحی_دشبورد #طراحی_صنعتی #نمونه_موفق
@HamDesign هَم دیزاین
https://telegram.me/HamDesign/96
___
اگر در اطرافیانتون کسی هست که به دیزاین علاقه داره، با ارسال این پیام براش، به «هَم‌دیزاین» دعوت‌ش کنید. 😊
@HamDesign
نگاهی منحصربفرد به زندگی دیزاینر اپل واچ:
Sir Jonathan Ive

چندی قبل، شرکت اپل با طراحی اپل واچ، به دنیای دیزاین مُد و تا حدی لاکچری، وارد شد. فارغ از محدودیت‌ها و انتقاداتی که به اپل واچ وارده، حضور اپل در هر عرصه‌ای اغلب رقابت رو هیجان‌انگیزتر می‌کنه. این اتفاق به خاطر دید خاص اپل به دیزاین محصولات‌ش هست.
آقای Jonathan Ive دیزاینر خیلی از محصولات چالشی اپل بوده و هم‌اکنون هم مدیر دیزاین در کمپانی اپل هست. اکثر مصاحبه‌ها درباره کارها و آثار دیزاینرها صحبت می‌کنند. اما این مصاحبه منحصربفرد که توسط Robert Sullivan در سال ۲۰۱۴ انجام شده و در سایت برند Vogue منتشر شده، بدور از هیاهوی تکنولوژی، به زندگی، محل کار و ایدئولوژی‌های هیجان‌انگیز این دیزاینر میپردازه.
بهترین و هیجان‌انگیزترین مصاحبه‌ای هست که من از Jony Ive خوندم. Robert Sullivan با Jony همراه میشه و برای مدتی در کنارش درباره اتفاقات و روند زندگی‌ش می‌نویسه.

ازتون دعوت می‌کنم که از این نوشته بی‌نظیر لذت ببرید.
https://www.vogue.com/1415025/apple-design-genius-jonathan-ive

(زمان حدودی مطالعه ۲۰ دقیقه)

#اپل #دیزاینرها #مستند
@HamDesign هَم دیزاین
به چشمان خود اعتماد کنیم،
مروری بر تناقض‌های تراز بصری

در انتخاب مطالب «هَم دیزاین» سعی میشه که تا حد امکان خاص، ناب و هیجان‌انگیز باشن. یکی از دلایل فاصله‌های گهگاه طولانی بین مطالب، همین موضوع است.
مطلب امروز هم به نحوی با همین وسواس انتخاب شده.

بعیده که اپلیکیشن یا وب‌سایتی طراحی کرده باشید و برایتان پیش نیامده باشد که چند آیکن کنار هم چیده و با وجود اینکه اندازه همه آن‌ها را عددی یکسان در نظر گرفته‌اید، آیکون‌ها از نظر بصری هم‌اندازه دیده نشوند.
مطلب امروز این موضوع رو به چالش می‌کشه که آیا ملاک طراحی رو ویژگی‌های محاسباتی شکل‌ها قرار بدیم یا به چشمان خود اعتماد کنیم.
یکی از بارزترین مثال‌های این ناهماهنگی‌های بصری و محاسباتی، دکمه Play است. همین حالا می‌تونید امتحان کنید. یک آیکن مثلثی رو داخل یک شکل دایره‌ای قرارداده و مرکز آن‌ها رو بصورت محاسباتی روی هم منطبق کنید. آیکن نهایی اشتباه به نظر می‌رسه، درسته؟
این موضوع به قدری واضح به نظر می‌رسه که گاهی فراموش می‌کنیم درستی اون رو در طراحی‌هامون بررسی کنیم.
مطلب امروز، این تناقض رو در قالب چند بخش (تراز بصری، رنگ، ابعاد، تایپوگرافی و …) مطرح می‌کنه و برای هر بخش مثال بصری درستی ارائه می‌کنه.

به خوندن این مقاله هیجان‌انگیز دعوتتون می‌کنم.
https://blog.marvelapp.com/optical-adjustment-logic-vs-designers/

(زمان حدودی مطالعه ۱۰ دقیقه)

پ. ن.
به نظر میرسه که این مشکلِ عدم رعایت وزن بصری، در چیدمان آیکن‌های صفحه اطلاعات یک محصول، در نسخه اخیر (۱.۱.۱) اپلیکیشن iOS دیجی‌کالا هم قابل مشاهده‌ست.
آیکن قلب (افزودن به لیست مورد علاقه) بزرگتر از بقیه آیکن‌ها دیده میشه.

#تکنیک #طراحی_بصری #چالش
@HamDesign هَم دیزاین
معرفی Origami Studio
تیم دیزاین فیسبوک دیشب اپلیکیشن مستقل ساخت پروتوتایپ‌ش رو معرفی کرد.
بزودی و بعد از تست‌ش درباره‌ش بیشتر مینویسم.

دریافت از: https://origami.design

#خبر
@HamDesign هَم دیزاین‏
طراحی رابط کاربری برای «من» یا برای «شما»؟

به رسم همیشه که تلاش من در «هَم دیزاین» به طرح کردن مقاله‌ها و موضوعات چالشی و هیجان‌انگیز بوده و هست، معرفی مقاله امروز رو با سوالی شروع میکنم که احتمالا بارها و بارها با اون مواجه شدیم.
«پروفایل من» یا «پروفایل شما»؟ «سبد خرید من» یا «سبد خرید شما»؟ «سفارش‌های من» یا «سفارش‌های شما»؟ و ...

اصول و Guidelineهای مختلفی که از طرف شرکت‌های مختلف نرم‌افزاری مطرح میشه بعضا باهم متفاوت هستند، بعلاوه اینکه در دیزاین تقریبا هیچ اصلی نیست که در تمامی مواقع قابل استفاده و اتکا باشه.
برای مثال در بخشی از مستندات Material Design آورده شده که در طراحی رابط کاربری محصولات، بهتره از زوایه دید سوم شخص (مثال: «سفارش‌های شما») با کاربر صحبت کنیم.
از طرف دیگه بسیاری از محصولات دیگر که میدونیم تیم‌های طراحی بسیار قوی‌ای دارند، همین حالا در اپلیکیشن‌ها و وب‌سایت‌هاشون با لفظ اول شخص (مثال: «سفارش‌های من») با کاربرهاشون ارتباط برقرار می‌کنند.

احتمالا به خاطر دارید که در نسخه‌های قبلی ویندوز بخش شخصی اطلاعات شما، My Computer نام داشت. مایکروسافت در نسخه‌های بعدی این اسم رو به Computer و سپس به This PC تغییر داد. این تغییر نشان‌دهنده این است که در هر مرحله، دیزاینرها سعی در کاهش فاصله بین «برداشت کاربر» از نام یک بخش و «کارکرد واقعی و اصلی» اون بخش داشتند. چیزی که در انتخاب هرکدام از این رویکردها، اصلی‌ترین نقش رو ‌ایفا می‌کنه.

مقاله امروز با رویکردی منطقی به بررسی هرکدام از این زوایای دید می‌پردازه و با طبقه‌بندی جواب‌ها، کمک می‌کنه در آینده تصمیم‌های این چنینی رو با دلایلی محکم‌تر و سرعتی بیشتر بگیریم.

https://medium.com/@jsaito/is-this-my-interface-or-yours-b09a7a795256

(زمان حدودی مطالعه ۱۰ دقیقه)

#معرفی_مقاله #چالش #طراحی_بصری
@HamDesign هَم دیزاین
هنری‌ترین استتار تاریخ
و مروری بر کنفرانس جدید گوگل

پیش‌تر در همینجا درباره سری جدید کنفرانس‌های Google Design صحبت کرده بودم. این کنفرانس‌ها بعد از پیوستن Matías Duarte به گوگل (به عنوان معاون طراحی) و مدتی بعد از معرفی Material Design شروع شد. آخرین کنفرانس از این سری، با نام SPAN 2016، سه روز قبل (۲۷ اکتبر) در شهر لس‌آنجلس برگزار شد.

وقتی داشتم اخبار این کنفرانس رو روی توییتر دنبال می‌کردم، به یه موضوع خیلی جالب و هیجان‌انگیز که Barbara Bestor در سخنرانی‌ش مطرح کرده بود، برخوردم.
وقتی از استتار کردن صحبت میشه، اولین چیزی که به ذهن اکثر ما میرسه لباس‌های ارتشی و پوست حیوانات هست. اما به نظر می‌رسه در جنگ‌ها چیزی بیش از صرفا مخفی شدن مهم هست. مخصوصا وقتی کشتی‌ها در جایی مثل آب‌های آزاد در حال جنگ هستند چراکه جایی برای مخفی شدن وجود نداره.

اینجاست که ذهن بی‌نظیر هنرمندها و دیزاینرها به یکی از هوشمندانه‌ترین راه‌حل‌های ممکن میرسه! مفهومی به اسم Dazzle Camouflage.
در جنگ جهانی اول، Norman Wilkinson، راه‌حلی به اسم Dazzle Camouflage رو برای جنگ در دریا پیشنهاد میده. آقای Wilkinson کشتی‌ها رو با اشکال هندسی با کنتراست بالا (اغلب سیاه و سفید) نقاشی می‌کنه که در شکلی خاص همدیگه رو قطع می‌کنند. نتیجه این کار خارق‌العاده‌ست!
این نوع نقاشی در نیروی دشمنی که قصد نابودی کشتی مورد نظر رو داشتند خطای دید ایجاد کرده و باعث میشه در محاسبه جهت و سرعت کشتی مورد نظر، دچار مشکل بشن و تبعا نتونن اون رو مورد هدف موشک‌هاشون قرار بدن.

این نوع استتار چنان ترکیب هیجان‌انگیزی بین موضوعات جنگی و هنر ایجاد کرده که وقتی کشتی‌های با این استتار رو ببینید، همچون اثری هنری، نام هنرمند نقاش اون هم در کنارش حضور داره!

https://en.wikipedia.org/wiki/Dazzle_camouflage

به عقیده من، بینظیرترین نمودهای هنر رو میشه در زندگی واقعی و برای کاربردهایی دور از ذهن پیدا کرد. اگر شما هم از این موارد مثال‌هایی دارید، خوشحال میشم بهم پیغام بدید تا درباره‌شون بدونم.
(اطلاعات تماس من در توضیحات کانال هست.)

#هنر #کاربرد_هنر #جنگ #نقاشی
@HamDesign هَم دیزاین
یک نمونه از کشتی‌هایی که از استتار Dazzle در جنگ جهانی اول استفاده می‌کردند.

@HamDesign هَم دیزاین
از اونجایی که ارتش انگلستان از اولین استفاده کنندگان این نوع استتار بوده، بی‌بی‌سی گزارشی از اون تهیه کرده که در آدرس زیر قابل دسترسی هست.

https://www.bbc.co.uk/guides/zty8tfr

#کاربرد_هنر #جنگ #نقاشی
@HamDesign هَم دیزاین
مختصری درباره جوایز دیزاین و Material Design Award
یا به عبارتی Make design great again! 😉

اخیرا با خوندن مقاله‌ای درباره جوایز معتبر مربوط به دیزاین خیلی کنجکاو شدم.
بعد از مقداری جستجو به جایزه Good Design که برای کشور ژاپن هست برخوردم. ژاپن در نظر من همیشه کشوری محترم و بی‌نظیر بوده. به نظر من آموزه‌های ژاپنی خالص‌ترین آموزه‌هایی هست که میشه در جوامع بشری پیدا کرد.
به قسمت About وب‌سایت Good Design Award رفتم و دیدم چقدر تاکید کردن که امیدوارن معیارهای این جایزه باعث بشه تمام انسان‌ها روز به روز از محصولات بهتری استفاده کنند. رسالتی که به نظرم برای هر دیزاینری متصور هست.
یک لحظه فکر کردم که چقدر خوب میشه که مردم همه جا موقع خرید، محصولاتی رو در اولویت قرار بدن که روی اون‌ها برچسبی از تایید دیزاین اون محصول خورده باشه. مثل مهر استانداردی برای دیزاین محصولات. این قضیه در حد بسیار کمی درباره جوایزی مثل Red Dot و iF، برای افرادی که آشنایی نسبی باهاشون دارن اتفاق می‌افته و عالی‌تر میشد اگر این اتفاق در ابعادی وسیع‌تر شاهد می‌بودیم.

در دنیای طراحی دیجیتال هم برای پلتفرم‌های مختلف اصولی تعریف شده که به تبع اون‌ها جوایزی مثل Apple Design Award شکل گرفتن. گوگل هم سال گذشته جایزه طراحی رو به اسم Material Design Award معرفی کرد که قراره هر سال به ۵ اپلیکیشن اهدا کنه.
من یکی هربار به صفحه یکی از این جوایز دیزاین میرم، برای لحظاتی در دیزاین‌های عالی‌شون غرق میشم و لذت می‌برم.
امیدوارم همگی ما دیزاینرها با دیزاین محصولاتی بهتر، سواد و انتظار مردم رو بالا ببریم تا عرصه برای دیزاین‌های ناخوب، تنگ‌تر بشه.

پیشنهاد می‌کنم به لینک زیر سری بزنید و علاوه بر دیدن معیارهای پنجگانه Material Design Award، برندگان امسال رو که یک ماه پیش معرفی شدن ببینید.

https://design.google.com/articles/material-design-awards-2016/

پ. ن.
جایزه Good Design توسط موسسه Japan Institute of Design Promotion اهدا میشه که رویکرد بسیار زیبایی دارن. شاید اگر یه گشتی در وب‌سایتشون بزنید به من حق بدید انقدر به ژاپن علاقمند باشم.
https://www.jidp.or.jp/en/about/

#جایزه_طراحی #طراحی_خوب #MaterialDesignAward
@HamDesign هَم دیزاین
50 Shades of #FAFAFA
یا اشتباهاتی که همه ما دیزاینرها انجام دادیم

برای پروژه ۵ رنگ انتخاب کنید.
قوانین تایپوگرافی خودتون رو ابداع نکنید!
خاکستری‌ها رو کمی تیره‌تر کنید.
تمامی جاهایی که از فونت light استفاده کردین رو انتخاب کرده و همگی رو ضخیم‌تر کنید.
و …
وقتی غرق در طراحی هستیم، گاهی فراموش می‌کنیم که دیزاین ما ابزاری خواهد بود برای انسان‌ها که بتونن با استفاده از اون، کارهایی رو راحتتر انجام بدن. این فراموشی باعث میشه دیزاین‌هایی رو انجام بدیم که در وهله اول زیبا به نظر برسه ولی وقتی قراره به یک محصول تبدیل بشه، در روند پیاده‌سازی‌ش رفته رفته زیبایی خودش رو از دست بده.

مقالات زیادی برای ایجاد یک نقشه راه (roadmap) برای دیزاین محصولات وجود داره و بسیاری از افراد هم روندی رو که خودشون انجام میدن، با بقیه به اشتراک گذاشتن. ولی به نظر من روند طراحی، از محصولی به محصول دیگه تفاوت‌های جزئی داره که توجه به اون‌ها می‌تونه محصولات رو از سطحی خوب به سطحی عالی ببره.

در این مقاله با آقای Jon Moore همراه می‌شیم تا لیستی از اشتباهاتی رو که دیزاینرها انجام میدن، مرور کنیم. مرور این لیست به ما کمک می‌کنه که روند و نقشه راه دیزاین محصولات با دید بازتری به اشتباهات احتمالی، تعریف کنیم و از تقلید کورکورانه دیزاین‌های انجام شده دوری کنیم.

البته ناگفته نمونه که شخصا با بعضی از مواردی که ذکر شده موافق نیستم ولی بطور کلی به موارد بسیار خوبی اشاره کردن و به شدت خوندش رو توصیه می‌کنم.

https://medium.com/@jon.moore/fifty-shades-of-fafafa-eaa903e36b9c

(زمان حدودی مطالعه ۱۵ دقیقه)

#طراحی_محصول #اشتباهات_دیزاینرها #معرفی_مقاله
@HamDesign هَم دیزاین
نمونه‌ای جالب و جسورانه از تاثیر «مشاهده» در دیزاین gov.uk

محدودیت‌ها و تعصب‌های ذهنی، یکی از بزرگترین دشمنان دیزاینرها هستند. محدودیت‌های ذهن به ما اجازه نمیدن که خرق عادت کرده و Out of box فکر کنیم، تعصب‌ها بدتر هستن و حتی بعضا اجازه نمیدن که ما چیزی رو که میبینیم، باور کنیم.

بزرگترین دیزاینرهای دنیا این فرصت رو داشتند یا در خودشون پرورش دادند که بتونن «متفاوت» فکر کنند. خلاقانه‌ترین راه‌حل‌ها رو حتی به قیمت کاربردی نبودنشون، ببینن و بتونن بین چندین راه‌حلی که در نظرشون هست، بهترین و کاربردی‌ترین رو انتخاب کنند.
یکی از تمرین‌هایی که خود من سال‌ها پیش در راستای بهبود خلاقیت‌ام انجام میدادم این بود که یه وسیله رو در نظر می‌گرفتم و سعی می‌کردم ۲۰ کاربرد غیرمتعارف برای اون مثال بزنم. پیشنهادم اینه که این تمرین رو گاهی توی تیم‌تون انجام بدید تا قدمی باشه برای کمک به خارج شدن از چهارچوب‌ها و قالب‌های فکری.

مقاله امروز یه مقاله گزارشی هست درباره بهبود Radio Buttonها و Checkboxها در سایت gov.uk.
این مقاله از دو جهت به نظرم بسیار بسیار هیجان‌انگیز هست. یک اینکه لزوم انجام بهبودهایی که اشاره میشه از طریق مشاهده کار کاربران بوده، و دو اینکه احتمالا دیزاین نهایی به سلیقه بسیاری از ماها خوش نمیاد ولی بسیار کاربردی هست.
در این مقاله مشاهده‌ای برای نحوه برخورد کاربران هنگام مواجهه با Radio Buttonها و Checkboxها انجام شده و متوجه شدند که کاربران برای انتخاب یک گزینه در یک لیست، بصورت ناخودآگاه به جای کلیک روی متن اون گزینه، اصرار دارند که روی Radio Button یا Checkbox کوچکی که در اول سطر قرار داره کلیک کنند.

دیزاینرهای پروژه، در دیزاین قبلی‌شون، با در نظر گرفتن قانون Fitts، متن گزینه‌ها رو هم قابل کلیک کرده بودند. اون‌ها حتی کادری دور گزینه‌ها قرار داده بودند که بصورت ضمنی، ناحیه قابل کلیک رو مشخص می‌کرد. با این حال باز هم کاربران به کلیک روی Radio Button یا Checkbox علاقه بیشتری نشون می‌دادند.
جالبه نه؟ پیش‌فرض‌های ذهنی ما دیزاینرها تاثیر بسیار زیادی در تجربه کاربران از سرویس ما و در نتیجه میزان موفق سرویس داره.

پیشنهاد می‌کنم برای مطالعه بیشتر این بحث و البته دیدن دیزاینی که دیزاینرهای gov.uk بعد از مشاهداتشون بهش رسیدن، به لینک زیر برید.
کامنت‌های زیر پست هم برای مطالعه پیشنهاد میشه. :)

پ. ن.
قانون Fitts بصورت خلاصه میگه سرعت دسترسی به یک آیتم، تابعی هست از فاصله از اون آیتم و اندازه آیتم.

https://designnotes.blog.gov.uk/2016/11/30/weve-updated-the-radios-and-checkboxes-on-gov-uk/

(زمان حدودی مطالعه ۵ دقیقه)

#تجربه_کاربری #گزارش
@HamDesign هَم دیزاین
Forwarded from Software Philosophy
محصولی مانند BMW واقعا چگونه در ذهن ما به عنوان یک محصول با کیفیت شکل گرفته است؟ آیا ما تخصص بررسی عملکرد موتور و گیربکس آن را داریم؟ آیا مقایسه‌ای فنی روی آن انجام داده‌ایم تا بفهمیم ماشین BMW یک محصول با کیفیت است؟
در حقیقت یک محصول را مفهومی به نام «نقاط تماس» یا Touch Points تعریف می‌کند. نقاط تماس مجموعه لحظاتی است که مشتری محصول را تجربه می‌کند. یک نقطه تماس می‌تواند لحظاتی باشد که مشتری با آن کار می‌کند، یا لحظاتی که مشتری پوستر محصول را می‌بیند و یا زمانی که صدای تیم پشتیبانی شما را از پشت تلفن می‌شوند.

ما برنامه نویس‌ها عادت کردیم برنامه بنویسیم! و البته دوست داریم مشتریان برای این عادت ما ارزش قائل شوند و برای آن پول پرداخت کنند. اما حقیقت این است که مشتریان چیزی از زیبایی معماری نرم‌افزار ما نمی‌بینند همانطور که چیزی از جزئیات گیربکس یک BMW نمی‌دانند.
در حقیقت بهترین معماری و برنامه‌نویسی زمانی اتفاق می‌افتد که آنقدر همه چیز درست کار کند که مشتری اصلا نفهمد برنامه نویسی انجام شده، همانطور که یک گیربکس عالی گیربکسی است که مشتری هیچ‌وقت متوجه وجودش نشود و فقط مطمئن باشد که دنده به درستی عمل می‌کند.
بنابر این در اکثر مواقع توضیح اینکه برنامه چقدر خوب نوشته شده ارزشی برای مشتریان ندارد.
مقاله زیر به طور خلاصه مفهوم Touch Point و نقش آن در تعریف محصولات نرم‌افزاری را شرح داده‌است.

https://mehrandvd.me/2016/10/02/touch-point-real-percepction-product/

#مهران_داودی
لینکدین:
https://ir.linkedin.com/in/mehrandvd

کانال تلگرام:
@SoftwarePhilosophy

___