This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤45🍓11👍8🕊2👎1😢1
به حیوانات خیابان غذا بدیم؟
#الهه_هدایتی
حیوانات متوجه شدن که بسیاری از مردم با آنها مهربان هستن و براشون غذا میریزن. آدمهایی هستن که در پارکها و کوچه و خیابان به طور مداوم تعدادی گربه را عادت دادن که اطرافشون پرسه بزنن. این کارها به دلایل زیر درست نیستن:
۱. تمام حیوانات به صورت غریزی بلدن غذا پیدا کنن و شکار کنن.
۲. وقتی مثلا به گربهی تو خیابون غذای خشک میدید، اون گربه دیگه غذای تر نمیخوره، با اینکار به مرگش کمک میکنید.
۳. حیوانات برعکس آدما، اگه غذا نداشته باشن زاد و ولد نمیکنن. وقتی بهشون غذا میدید مرتب بچه میارن، این میشه که تعداد گربههای شهر تهران تو ۱۰ سال اخیر، دهها برابر شده.
۴. وقتی اکوسیستم رو با غذا دادن دستکاری میکنید، جمعیت حيوانات بیشتر میشه، حالا غذای بیشتری لازم دارن پس میرن سراغ گونههای دیگه.
۵. ارزش یه سری حیوانات بیشتره، مثل یوز ایرانی، گور، پلنگ و.... شما با غذا دادن به سگها به منقرض شدن گونههای با ارزش جانوری کمک میکنید.
۶. همیشه در طبیعت انتخاب طبیعی یا natural selection وجود داره. حیوونی که نتونه غذا پیدا کنه یا مریض باشه، محکوم به مرگه. ضعیفها از بین میرن تا ژن قوی نسل رو ادامه بده.
۷. خیلی وقتا دیده میشه بچه گربهها رو میبرن دامپزشکی چون مریضن، غافل از این که مامانش اونو ول کرده تا بمیره، چرا؟ چون میخواد نسلش قویتر بشه.
۸. نکته انحرافی: یکی از دلایل افزایش animal lover ها، کاسبهاییه که در لباس دامپزشک از احساسات شما سواستفاده میکنن تا جیبتون رو خالی کنن!
مورد بعدی، پیمانکارای شهرداری هستن که به ازای تحویل هر لاشه سگ از شهرداری پول میگیرن، منطقیه که شما رو تحریک کنن تا به سگا غذا بدید تا تعداد بیشتری سگ رو معدوم کنن و از شهرداری پول بیشتری بگیرن!
۹. غذا دادن به حيوانات خارج از خانه، صرفا در مورد گونههای در خطر به انقراض و زیرنظر محیط بانی باید صورت بگیره.
۱۰. وقتی در زمستان به حیوانات مهاجر مخصوصا پرنده ها غذا بدیم، اونا دیگه به سرزمینشون برنمیگردن و این برای محیط زیست واقعا مخربه. جدی بگیریم.
۱۱. اهلی کردن حیوانات (غذا دادن به اونا) مسؤلیت سرپرستی ما رو به همراه داره. امروز غذا بهشون میدیم، فردا که ما نیستیم باید چی کار کنن؟؟
۱۲. بعضی حیوانات مثل سگسانان (گرگ، سگ و.. ) یا گربه سانان، سیستم گوارشیای دارند که سیر شدن رو دیرتر میفهمه یا اصلا نمیفهمه. مازاد بر نیازشون وقتی بخورن، دیگه اون سیستم جوابگو نیست و تخم پرندههای کمیاب، خود حیوانات کمیاب و ..، رو از بین میبرن.
۱۳. بیماریهای مشترک شناخته شده میان انسان و حیوان، بی شمارند.
چه رسد به ناشناختهها. پس به خودمون و انسانهای دیگه با تولید بیشتر این بیماری صدمه نزنیم.
۱۴. توی سیستم تکاملی داروین موجود قویتر با زادولد و بقا میتونه نسل بهتری بسازه. وقتی با غذا دادن به گربه های خیابانی باعث شیم گربه های ضعیف، کور، ناسالم ازدیاد پیدا کنن باعث از بین رفتن اون چرخه هستیم.
۱۵. یادمون نره که خیلی از کارهایی که با حیوانات میکنیم به خاطر تنهایی خودمونه. سعی کنیم با انسانهای سالم ارتباط بگیریم و حیوانات که آزاد و سالم هستن رو رها کنیم تا اونا که هیچ نیازی به ما ندارن، به حیات طبیعی زندگی و مرگ و رشد و تولید مثل داشته باشن...
۱۶. حشرات، قارچها، جلبکها و ..، هم توی چرخه ی حیات نقش دارند. زیاد شدن گونههای های جانوری مثل سگ، مستقیما از بین برنده ی این موجودات است.
۱۷. هیچ حیوانی طوری آفریده نشده که نياز به لباس، جوراب یا کفش داشته باشه. حیوانات رو جایی نبریم که مجبور بشیم لباس بهشون بپوشونیم. این کار اخلاقی نیست.
۱۸. تماشای سیرک حیوانات، نگهداری ماهی در آکواریوم و پرنده در قفس، هر حیوانی در آپارتمان یعنی خروج این موجود از هدف آفرینش اون حیوان. هر موجود زنده ای نیاز به زندگی، تولید مثل داشتن جفت و همنوع و غذای سالم داره. آوردن این ها به خونه و نزدیکی به شوینده و سیگار و هزار چیز شیمیایی دیگه، اخلاقی نیست.
۱۹. تنها موجوداتی که نياز به کمک دارن، گونههای در معرض انقراضند. این وظیفه انسان شهروند نیست. میدونم که دولت در تخریب فعالتره تا حمایت. پس بهتره ما شهروند خوبی باشیم و فقط بهشون آسیبی نزنیم. اگر انجمن فعال میشناسیم از نزدیک کمک مالی و ... کنیم.
۲۰. این خیلی مهمه به کودکان رفتار مناسب رو بیاموزیم. که نسل بهتری داشته باشیم و محیط زیست سالم.
کشور ما در نقطهای از زمین واقع شده که خشک و کمبارانه. این موضوع رو جدی بگیریم. منبع آب موجودات زنده، هرجا هست رو آلوده نکنیم.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#الهه_هدایتی
حیوانات متوجه شدن که بسیاری از مردم با آنها مهربان هستن و براشون غذا میریزن. آدمهایی هستن که در پارکها و کوچه و خیابان به طور مداوم تعدادی گربه را عادت دادن که اطرافشون پرسه بزنن. این کارها به دلایل زیر درست نیستن:
۱. تمام حیوانات به صورت غریزی بلدن غذا پیدا کنن و شکار کنن.
۲. وقتی مثلا به گربهی تو خیابون غذای خشک میدید، اون گربه دیگه غذای تر نمیخوره، با اینکار به مرگش کمک میکنید.
۳. حیوانات برعکس آدما، اگه غذا نداشته باشن زاد و ولد نمیکنن. وقتی بهشون غذا میدید مرتب بچه میارن، این میشه که تعداد گربههای شهر تهران تو ۱۰ سال اخیر، دهها برابر شده.
۴. وقتی اکوسیستم رو با غذا دادن دستکاری میکنید، جمعیت حيوانات بیشتر میشه، حالا غذای بیشتری لازم دارن پس میرن سراغ گونههای دیگه.
۵. ارزش یه سری حیوانات بیشتره، مثل یوز ایرانی، گور، پلنگ و.... شما با غذا دادن به سگها به منقرض شدن گونههای با ارزش جانوری کمک میکنید.
۶. همیشه در طبیعت انتخاب طبیعی یا natural selection وجود داره. حیوونی که نتونه غذا پیدا کنه یا مریض باشه، محکوم به مرگه. ضعیفها از بین میرن تا ژن قوی نسل رو ادامه بده.
۷. خیلی وقتا دیده میشه بچه گربهها رو میبرن دامپزشکی چون مریضن، غافل از این که مامانش اونو ول کرده تا بمیره، چرا؟ چون میخواد نسلش قویتر بشه.
۸. نکته انحرافی: یکی از دلایل افزایش animal lover ها، کاسبهاییه که در لباس دامپزشک از احساسات شما سواستفاده میکنن تا جیبتون رو خالی کنن!
مورد بعدی، پیمانکارای شهرداری هستن که به ازای تحویل هر لاشه سگ از شهرداری پول میگیرن، منطقیه که شما رو تحریک کنن تا به سگا غذا بدید تا تعداد بیشتری سگ رو معدوم کنن و از شهرداری پول بیشتری بگیرن!
۹. غذا دادن به حيوانات خارج از خانه، صرفا در مورد گونههای در خطر به انقراض و زیرنظر محیط بانی باید صورت بگیره.
۱۰. وقتی در زمستان به حیوانات مهاجر مخصوصا پرنده ها غذا بدیم، اونا دیگه به سرزمینشون برنمیگردن و این برای محیط زیست واقعا مخربه. جدی بگیریم.
۱۱. اهلی کردن حیوانات (غذا دادن به اونا) مسؤلیت سرپرستی ما رو به همراه داره. امروز غذا بهشون میدیم، فردا که ما نیستیم باید چی کار کنن؟؟
۱۲. بعضی حیوانات مثل سگسانان (گرگ، سگ و.. ) یا گربه سانان، سیستم گوارشیای دارند که سیر شدن رو دیرتر میفهمه یا اصلا نمیفهمه. مازاد بر نیازشون وقتی بخورن، دیگه اون سیستم جوابگو نیست و تخم پرندههای کمیاب، خود حیوانات کمیاب و ..، رو از بین میبرن.
۱۳. بیماریهای مشترک شناخته شده میان انسان و حیوان، بی شمارند.
چه رسد به ناشناختهها. پس به خودمون و انسانهای دیگه با تولید بیشتر این بیماری صدمه نزنیم.
۱۴. توی سیستم تکاملی داروین موجود قویتر با زادولد و بقا میتونه نسل بهتری بسازه. وقتی با غذا دادن به گربه های خیابانی باعث شیم گربه های ضعیف، کور، ناسالم ازدیاد پیدا کنن باعث از بین رفتن اون چرخه هستیم.
۱۵. یادمون نره که خیلی از کارهایی که با حیوانات میکنیم به خاطر تنهایی خودمونه. سعی کنیم با انسانهای سالم ارتباط بگیریم و حیوانات که آزاد و سالم هستن رو رها کنیم تا اونا که هیچ نیازی به ما ندارن، به حیات طبیعی زندگی و مرگ و رشد و تولید مثل داشته باشن...
۱۶. حشرات، قارچها، جلبکها و ..، هم توی چرخه ی حیات نقش دارند. زیاد شدن گونههای های جانوری مثل سگ، مستقیما از بین برنده ی این موجودات است.
۱۷. هیچ حیوانی طوری آفریده نشده که نياز به لباس، جوراب یا کفش داشته باشه. حیوانات رو جایی نبریم که مجبور بشیم لباس بهشون بپوشونیم. این کار اخلاقی نیست.
۱۸. تماشای سیرک حیوانات، نگهداری ماهی در آکواریوم و پرنده در قفس، هر حیوانی در آپارتمان یعنی خروج این موجود از هدف آفرینش اون حیوان. هر موجود زنده ای نیاز به زندگی، تولید مثل داشتن جفت و همنوع و غذای سالم داره. آوردن این ها به خونه و نزدیکی به شوینده و سیگار و هزار چیز شیمیایی دیگه، اخلاقی نیست.
۱۹. تنها موجوداتی که نياز به کمک دارن، گونههای در معرض انقراضند. این وظیفه انسان شهروند نیست. میدونم که دولت در تخریب فعالتره تا حمایت. پس بهتره ما شهروند خوبی باشیم و فقط بهشون آسیبی نزنیم. اگر انجمن فعال میشناسیم از نزدیک کمک مالی و ... کنیم.
۲۰. این خیلی مهمه به کودکان رفتار مناسب رو بیاموزیم. که نسل بهتری داشته باشیم و محیط زیست سالم.
کشور ما در نقطهای از زمین واقع شده که خشک و کمبارانه. این موضوع رو جدی بگیریم. منبع آب موجودات زنده، هرجا هست رو آلوده نکنیم.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍186👎25👏23❤11😐5🕊2😡1
سؤال، بهتر از پاسخ است!
#یوال_نوح_هراری
سؤالهایی که نمیتوانیم به آنها پاسخ دهیم، به مراتب بهتر از پاسخهایی هستند که نمیتوانیم در مورد آنها سؤال بپرسیم.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#یوال_نوح_هراری
سؤالهایی که نمیتوانیم به آنها پاسخ دهیم، به مراتب بهتر از پاسخهایی هستند که نمیتوانیم در مورد آنها سؤال بپرسیم.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍38👏8🤔6❤2🤷♂1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حس می کنم آدم دیروز نیستم!
#اکبر_عالمی
✔️ وقتی یک کتاب خوب می خوانم...
✔️ وقتی یک فیلم خوب می بینم...
✔️ وقتی با آدم جدید ملاقات می کنم...
✔️ وقتی در یک سخنرانی عمیق می شوم...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#اکبر_عالمی
✔️ وقتی یک کتاب خوب می خوانم...
✔️ وقتی یک فیلم خوب می بینم...
✔️ وقتی با آدم جدید ملاقات می کنم...
✔️ وقتی در یک سخنرانی عمیق می شوم...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍59❤15👏5😍2
اثر آپگرید
#رضا_صالحزاده
در یک تبلیغ تلویزیونی به نام "حوادث خوشایند"، افرادی مشاهده می شوند که به روش های مختلف به گوشی موبایل خود آسیب میرسانند. به نظر میرسد این افراد از حوادث پیشآمده ناراحت نیستند و طوری وانمود می کنند که این حوادث به صورت اتفاقی رخ میدهند و بنابراین آنها نیازمند خرید یک گوشی جدید میشوند.
به نظر شما این تبلیغ، تنها یک تبلیغ تلویزیونی بامزه و سرگرمکننده است و یا مبنای روانشناختی دارد؟
جالب است بدانید که طبق پژوهشهای انجام شده، وقتی مدل جدید و ارتقاء یافته از یک گوشی (یا ابزار دیگر) معرفی می شود، افراد در نگهداری از گوشی فعلی خودشان بیاحتیاط میشوند. این پدیده تحت عنوان "اثر آپگرید" یا "اثر ارتقاء" شناخته میشود.
افرادی که در نهایت تصمیم به خرید گوشی جدید میگیرند، بایستی از نظر منطقی این تصمیم را برای خودشان توجیه کرده باشند. در صورتیکه گوشی فعلیِ سالم آنها دارای امکانات و ویژگیهای خوبی باشد، خرید یک گوشی ارتقاء یافته، باعث صرف هزینهای اضافی خواهد شد و بنابراین خرید گوشی جدید توجیه منطقی نخواهد داشت.
در این مواقع لذت و میل خرید گوشی جدید باعث می شود تا افراد به صورت ناخودآگاه در نگهداری از گوشی فعلیشان مراقبت کمتری به خرج دهند تا با حوادث احتمالی که برای گوشی آنها خواهد افتاد، به خودشان مجوز خرید گوشی جدید بدهند و در واقع این تصمیم جدیدشان را از نظر منطقی توجیه کنند.
از این به بعد هر زمان مدل جدیدی از گوشی و یا وسایل دیگر در بازار ارائه شد، حواستان بیشتر به گوشی فعلی خودتان باشد تا ذهن ناخودآگاه، ناخواسته شما را به خرید گوشی جدید تحریک نکند!
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#رضا_صالحزاده
در یک تبلیغ تلویزیونی به نام "حوادث خوشایند"، افرادی مشاهده می شوند که به روش های مختلف به گوشی موبایل خود آسیب میرسانند. به نظر میرسد این افراد از حوادث پیشآمده ناراحت نیستند و طوری وانمود می کنند که این حوادث به صورت اتفاقی رخ میدهند و بنابراین آنها نیازمند خرید یک گوشی جدید میشوند.
به نظر شما این تبلیغ، تنها یک تبلیغ تلویزیونی بامزه و سرگرمکننده است و یا مبنای روانشناختی دارد؟
جالب است بدانید که طبق پژوهشهای انجام شده، وقتی مدل جدید و ارتقاء یافته از یک گوشی (یا ابزار دیگر) معرفی می شود، افراد در نگهداری از گوشی فعلی خودشان بیاحتیاط میشوند. این پدیده تحت عنوان "اثر آپگرید" یا "اثر ارتقاء" شناخته میشود.
افرادی که در نهایت تصمیم به خرید گوشی جدید میگیرند، بایستی از نظر منطقی این تصمیم را برای خودشان توجیه کرده باشند. در صورتیکه گوشی فعلیِ سالم آنها دارای امکانات و ویژگیهای خوبی باشد، خرید یک گوشی ارتقاء یافته، باعث صرف هزینهای اضافی خواهد شد و بنابراین خرید گوشی جدید توجیه منطقی نخواهد داشت.
در این مواقع لذت و میل خرید گوشی جدید باعث می شود تا افراد به صورت ناخودآگاه در نگهداری از گوشی فعلیشان مراقبت کمتری به خرج دهند تا با حوادث احتمالی که برای گوشی آنها خواهد افتاد، به خودشان مجوز خرید گوشی جدید بدهند و در واقع این تصمیم جدیدشان را از نظر منطقی توجیه کنند.
از این به بعد هر زمان مدل جدیدی از گوشی و یا وسایل دیگر در بازار ارائه شد، حواستان بیشتر به گوشی فعلی خودتان باشد تا ذهن ناخودآگاه، ناخواسته شما را به خرید گوشی جدید تحریک نکند!
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍61👏3🤔1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏64❤25👍16👎13😢5🙏1
آن که مهاجرت نمیکند هم آدم است!
«بخش اول»
متولدین دهههای شصت و هفتاد با این جهانبینی بزرگ شدند که «هرکس دانشگاه نرود، آدم نیست!» و همین گزارهی بیرحمانه، زندگی درصد قابلتوجهی از جمعیت این دهه را به تباهی و سیاهی کشاند.
سیاستمداران، جامعه، مدرسه و پدر و مادرها با اشتیاق، این سیل جمعیت بیسابقه در جهان را روانهی رقابتی نابرابر، ظالمانه و از قبل شکستخورده به نام «کنکور» کردند تا سرمایههای این کشور یکی پس از دیگری در یک بازی بیمعنی شرکت کنند و ببازند (هر سال میانگین ده هزار نفر برنده و نهصد و نودهزار نفر بازنده) و آن اندک افراد پیروز نیز صرفا رقابت را برنده شوند و بعد از بازی، تازه بفهمند که این مسیر آنها نبوده و نقطهی موفقیتشان تبدیل به آغاز بدبختی شود. لطفا به پرسشهای زیر فکر کنید:
✔️ چند نفر توانستند پس از شکست در کنکور، عزت نفس پارهپارهی خود را وصله بزنند؟
✔️ چند نفر توانستند جهانبینی تحمیلی جامعه و والدینشان را در خود تغییر دهند و به این نقطه برسند که «زندگی فقط دانشگاه نیست»؟
✔️ چند نفر با درک اینکه در جهان توسعهیافته، کمتر از ۲۰ درصد مردم دانشگاه میروند، توانستند ادامهی زندگی خود را در مسیری متفاوت از دانشگاه پی بگیرند؟
✔️ چند نفر از آنان که به هر قیمتی که شده برای اثبات آدم بودن، خود را به زور در هر دانشگاه یا رشتهای که شد، چپاندند و سالهای گرانبهای عمر خود را هدر دادند؟
✔️ چند نفر تحت تأثیر نفوذ زجرآور این جهانبینی، خود را تا پایان مقاطع دکتری رساندند تا به عزیزان خود بگویند من هم آدم هستم؟
✔️ چند نفر از متولدین این دههها، پس از بازماندن از این مسیر در ایام جوانی خود، در سنین سی تا چهل سالگی هنوز هم آرام نگرفتهاند و همچنان، دنبال روزنهای برای ورود به دانشگاه به هر قیمتی هستند؟
با در نظر گرفتن جمعیت، کنکور، نیاز کشور، کیفیت تحصیل و مؤلفههای دیگر، احتمال به ثمر نشستن تحصیل برای زندگی افراد در دهههای شصت و هفتاد، چیزی کمتر از ۵ درصد بود. با چه منطقی بیش از ۹۵ درصد پارههای وجودمان را با دست خودمان به کارخانهی انفجار عزت نفسِ دانشگاه فرستادیم؟
ادامه...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
«بخش اول»
متولدین دهههای شصت و هفتاد با این جهانبینی بزرگ شدند که «هرکس دانشگاه نرود، آدم نیست!» و همین گزارهی بیرحمانه، زندگی درصد قابلتوجهی از جمعیت این دهه را به تباهی و سیاهی کشاند.
سیاستمداران، جامعه، مدرسه و پدر و مادرها با اشتیاق، این سیل جمعیت بیسابقه در جهان را روانهی رقابتی نابرابر، ظالمانه و از قبل شکستخورده به نام «کنکور» کردند تا سرمایههای این کشور یکی پس از دیگری در یک بازی بیمعنی شرکت کنند و ببازند (هر سال میانگین ده هزار نفر برنده و نهصد و نودهزار نفر بازنده) و آن اندک افراد پیروز نیز صرفا رقابت را برنده شوند و بعد از بازی، تازه بفهمند که این مسیر آنها نبوده و نقطهی موفقیتشان تبدیل به آغاز بدبختی شود. لطفا به پرسشهای زیر فکر کنید:
✔️ چند نفر توانستند پس از شکست در کنکور، عزت نفس پارهپارهی خود را وصله بزنند؟
✔️ چند نفر توانستند جهانبینی تحمیلی جامعه و والدینشان را در خود تغییر دهند و به این نقطه برسند که «زندگی فقط دانشگاه نیست»؟
✔️ چند نفر با درک اینکه در جهان توسعهیافته، کمتر از ۲۰ درصد مردم دانشگاه میروند، توانستند ادامهی زندگی خود را در مسیری متفاوت از دانشگاه پی بگیرند؟
✔️ چند نفر از آنان که به هر قیمتی که شده برای اثبات آدم بودن، خود را به زور در هر دانشگاه یا رشتهای که شد، چپاندند و سالهای گرانبهای عمر خود را هدر دادند؟
✔️ چند نفر تحت تأثیر نفوذ زجرآور این جهانبینی، خود را تا پایان مقاطع دکتری رساندند تا به عزیزان خود بگویند من هم آدم هستم؟
✔️ چند نفر از متولدین این دههها، پس از بازماندن از این مسیر در ایام جوانی خود، در سنین سی تا چهل سالگی هنوز هم آرام نگرفتهاند و همچنان، دنبال روزنهای برای ورود به دانشگاه به هر قیمتی هستند؟
با در نظر گرفتن جمعیت، کنکور، نیاز کشور، کیفیت تحصیل و مؤلفههای دیگر، احتمال به ثمر نشستن تحصیل برای زندگی افراد در دهههای شصت و هفتاد، چیزی کمتر از ۵ درصد بود. با چه منطقی بیش از ۹۵ درصد پارههای وجودمان را با دست خودمان به کارخانهی انفجار عزت نفسِ دانشگاه فرستادیم؟
ادامه...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍40👏11❤5🙏2💔2
ادامه...
آن که مهاجرت نمیکند هم آدم است!
«بخش دوم»
بخش اول اینجا
نسلهای شصت و هفتاد را نابود کردیم، اما متأسفانه به جای یافتن مقصر، روی سخنم باز با همین نسلهاست. متولدین دهههای شصت و هفتاد! امروز، شما پدر و مادرهایی هستید (یا خواهید شد) که اشتباهات پدر و مادرهایتان را در مسیری دیگر تکرار میکنید. زندگی شما را در مسیر دانشگاه، قتلعام کردند و امروز شما دست به کشتار جمعی زندگی بچهها و نوجوانها در مسیر مهاجرت زدهاید؛ دقیقا با همان ابزارها و عینا با همان روشهایی که جامعه، مدرسه و والدینتان برای نابودی آیندهی شما استفاده کردند.
خانهای نیست که وقتی پا در آن میگذاریم، صحبت از مهاجرت فرزندانشان نباشد. همانگونه که بچههای دهههای شصت و هفتاد با رویابافی در مورد تحصیل، دکتر و مهندس شدن، استاد دانشگاه شدن، آدم مهم شدن و این قبیل موارد، سر خود را روی بالش میگذاشتند، امروز بچههای دهههای هشتاد و نود با رویای زندگی در کانادا، آمریکا، استرالیا و اروپا به خواب می روند. بچهها و نوجوانانی که دارند با این جهانبینی بزرگ میشوند که «هرکس مهاجرت نکند، آدم نیست!»
اصلا دنبال این نیستم که بگویم شما حرف اشتباهی میزنید. اصلا دنبال اثبات خوب یا بد بودن مهاجرت نیستم. اصلا نمیخواهم بگویم که دغدغهها برای فرزندتان را درک نمیکنم. اتفاقا میخواهم فرض شما را بپذیرم که مشکلات در ایران بسیار زیاد است و مهاجرت میتواند فرزندتان را نجات دهد. نیازی نیست مرا قانع کنید. ولی لطفا با همین فرض، به سوالات زیر کمی فکر کنید.
من این فرض را پذیرفتم که مهاجرت راه بسیار خوبی برای آیندهی بچههای ماست، اما:
آیا فرزند شما حتما در مسیر مهاجرت، موفق خواهد شد؟ احتمال اینکه بچههای دهه هشتاد و نود نتوانند مهاجرت کنند، به طور بالقوه از احتمال موفقیتشان بسیار بیشتر است. آیا به این فکر کردهاید که بچهای را که تمام تخممرغهای رویاهایش را در سبد مهاجرت گذاشتهاید، اگر نتوانست مهاجرت کند، در ادامه باید چطور زندگی کند؟ آیا سیل همنسلیهای خود را فراموش کردهاید؟ آنها که دانشگاه را تنها راه نجات میدانستند، اما نتوانستند دانشگاه بروند و دیگر با هیچ دستاورد دیگری حالشان خوب نشد را از یاد بردهاید؟ تضمینی هست که این بازی برای بچههای شما تکرار نشود؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که شاید شخصیت، روحیه و علایق فرزند شما با زندگی در کشور دیگری سازگار نباشد و بهترین حالت زندگی برایش تبدیل به افسردهترین حالت آن شود؟ آیا این شبیه به همان مسیری نیست که شما برای دانشگاه طی کردید و آخر فهمیدید که این مسیر شما نبوده است؟ امروز داریم همین دام را ناخواسته برای بچههایمان پهن میکنیم.
این متن، دعوت به عدم مهاجرت نیست. این متن، تبلیغی برای ماندن در وطن نیست. مهاجرت، گزینهای است که هر انسان آزادی میتواند آن را انتخاب کند و هیچ نقدی بر این تصمیم شخصی او وارد نیست. مهاجرت میتواند تصمیم درستی باشد، همانطور که دانشگاه میتوانست تصمیم درستی باشد. اما اینگونه نیست که هرکس مهاجرت نکند یا دانشگاه نرود، آدم نباشد. این متن، دعوت به عدم مداخله در مسیر زندگی انسانهای دیگر است. دانشگاه، رویای پدر و مادرهای دهههای شصت و هفتاد بود و آن را ناخواسته به فرزندان خود فروختند. مهاجرت، رویای دهههای شصت و هفتاد است که اکنون در حال فروختن آن به فرزندان خود در دهههای هشتاد و نود و بعد از آن هستند.
به قول جبران خلیل جبران: «اینان فرزندان شما نیستند! شما میتوانید مهر خود را به آنها بدهید، اما نه اندیشههای خود را...» بگذارید نسلهای جدید، خودشان راه خود را پیدا کنند. دلسوزی شما قابل درک است اما با واقعیت جهان، سازگار نیست. چارهای نداریم جز اینکه بگذاریم هر نسل خودش برای خودش تصمیم بگیرد و سعی نکنیم آنچه خود درست میپنداریم را به آنها منتقل کنیم. از نظر ما، مهاجرت یا هر مسیر دیگری چه خوب باشد و چه بد، حق نداریم آن را با روشهای بیرحمانه مثل ایجاد ترس از آینده و بافتن رویاهای رنگارنگ، در جهانبینی بچهها بکاریم. بچههای ما در یک صورت شانس خوشبخت شدن دارند و آن هم این است که به آنها بگوییم: «خودتان باید در مورد آیندهی خود تصمیم بگیرید. چه دانشگاه بروید و چه نروید، چه مهاجرت کنید و چه نکنید، دوستتان داریم!»
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
آن که مهاجرت نمیکند هم آدم است!
«بخش دوم»
بخش اول اینجا
نسلهای شصت و هفتاد را نابود کردیم، اما متأسفانه به جای یافتن مقصر، روی سخنم باز با همین نسلهاست. متولدین دهههای شصت و هفتاد! امروز، شما پدر و مادرهایی هستید (یا خواهید شد) که اشتباهات پدر و مادرهایتان را در مسیری دیگر تکرار میکنید. زندگی شما را در مسیر دانشگاه، قتلعام کردند و امروز شما دست به کشتار جمعی زندگی بچهها و نوجوانها در مسیر مهاجرت زدهاید؛ دقیقا با همان ابزارها و عینا با همان روشهایی که جامعه، مدرسه و والدینتان برای نابودی آیندهی شما استفاده کردند.
خانهای نیست که وقتی پا در آن میگذاریم، صحبت از مهاجرت فرزندانشان نباشد. همانگونه که بچههای دهههای شصت و هفتاد با رویابافی در مورد تحصیل، دکتر و مهندس شدن، استاد دانشگاه شدن، آدم مهم شدن و این قبیل موارد، سر خود را روی بالش میگذاشتند، امروز بچههای دهههای هشتاد و نود با رویای زندگی در کانادا، آمریکا، استرالیا و اروپا به خواب می روند. بچهها و نوجوانانی که دارند با این جهانبینی بزرگ میشوند که «هرکس مهاجرت نکند، آدم نیست!»
اصلا دنبال این نیستم که بگویم شما حرف اشتباهی میزنید. اصلا دنبال اثبات خوب یا بد بودن مهاجرت نیستم. اصلا نمیخواهم بگویم که دغدغهها برای فرزندتان را درک نمیکنم. اتفاقا میخواهم فرض شما را بپذیرم که مشکلات در ایران بسیار زیاد است و مهاجرت میتواند فرزندتان را نجات دهد. نیازی نیست مرا قانع کنید. ولی لطفا با همین فرض، به سوالات زیر کمی فکر کنید.
من این فرض را پذیرفتم که مهاجرت راه بسیار خوبی برای آیندهی بچههای ماست، اما:
آیا فرزند شما حتما در مسیر مهاجرت، موفق خواهد شد؟ احتمال اینکه بچههای دهه هشتاد و نود نتوانند مهاجرت کنند، به طور بالقوه از احتمال موفقیتشان بسیار بیشتر است. آیا به این فکر کردهاید که بچهای را که تمام تخممرغهای رویاهایش را در سبد مهاجرت گذاشتهاید، اگر نتوانست مهاجرت کند، در ادامه باید چطور زندگی کند؟ آیا سیل همنسلیهای خود را فراموش کردهاید؟ آنها که دانشگاه را تنها راه نجات میدانستند، اما نتوانستند دانشگاه بروند و دیگر با هیچ دستاورد دیگری حالشان خوب نشد را از یاد بردهاید؟ تضمینی هست که این بازی برای بچههای شما تکرار نشود؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که شاید شخصیت، روحیه و علایق فرزند شما با زندگی در کشور دیگری سازگار نباشد و بهترین حالت زندگی برایش تبدیل به افسردهترین حالت آن شود؟ آیا این شبیه به همان مسیری نیست که شما برای دانشگاه طی کردید و آخر فهمیدید که این مسیر شما نبوده است؟ امروز داریم همین دام را ناخواسته برای بچههایمان پهن میکنیم.
این متن، دعوت به عدم مهاجرت نیست. این متن، تبلیغی برای ماندن در وطن نیست. مهاجرت، گزینهای است که هر انسان آزادی میتواند آن را انتخاب کند و هیچ نقدی بر این تصمیم شخصی او وارد نیست. مهاجرت میتواند تصمیم درستی باشد، همانطور که دانشگاه میتوانست تصمیم درستی باشد. اما اینگونه نیست که هرکس مهاجرت نکند یا دانشگاه نرود، آدم نباشد. این متن، دعوت به عدم مداخله در مسیر زندگی انسانهای دیگر است. دانشگاه، رویای پدر و مادرهای دهههای شصت و هفتاد بود و آن را ناخواسته به فرزندان خود فروختند. مهاجرت، رویای دهههای شصت و هفتاد است که اکنون در حال فروختن آن به فرزندان خود در دهههای هشتاد و نود و بعد از آن هستند.
به قول جبران خلیل جبران: «اینان فرزندان شما نیستند! شما میتوانید مهر خود را به آنها بدهید، اما نه اندیشههای خود را...» بگذارید نسلهای جدید، خودشان راه خود را پیدا کنند. دلسوزی شما قابل درک است اما با واقعیت جهان، سازگار نیست. چارهای نداریم جز اینکه بگذاریم هر نسل خودش برای خودش تصمیم بگیرد و سعی نکنیم آنچه خود درست میپنداریم را به آنها منتقل کنیم. از نظر ما، مهاجرت یا هر مسیر دیگری چه خوب باشد و چه بد، حق نداریم آن را با روشهای بیرحمانه مثل ایجاد ترس از آینده و بافتن رویاهای رنگارنگ، در جهانبینی بچهها بکاریم. بچههای ما در یک صورت شانس خوشبخت شدن دارند و آن هم این است که به آنها بگوییم: «خودتان باید در مورد آیندهی خود تصمیم بگیرید. چه دانشگاه بروید و چه نروید، چه مهاجرت کنید و چه نکنید، دوستتان داریم!»
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍81👏19❤8🙏3💔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیوانگی شما چه شکلیه؟
آلن دوباتن، معتقد است که مفهوم عشق را نباید به نوعی احساس محدود کرد. عشق بیشتر یک مهارت است که مثل هر مهارت دیگری به آموزش نیاز دارد. در این ویدئو، او یکی از درسهای عشق را در «مدرسه زندگی» به ما میآموزد.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
آلن دوباتن، معتقد است که مفهوم عشق را نباید به نوعی احساس محدود کرد. عشق بیشتر یک مهارت است که مثل هر مهارت دیگری به آموزش نیاز دارد. در این ویدئو، او یکی از درسهای عشق را در «مدرسه زندگی» به ما میآموزد.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍29❤8👏6
دروغهای دوستداشتنی درباره کارآفرینی
#نیلوفر_سلاجقه
یکی از کلیشههای رایج درباره کارآفرینی، آن را در برابر کارمندی قرار میدهد و کارآفرین را به صورت فردی در نظر میگیرد که روزی مصمم خود را از بند اسارت سازمان – دانشگاه یا شرکت – آزاد و آرزوهای خود را پیگیری میکند.
در این نگرش، کارآفرینان مدام در حال آفرینش ارزش و نوآوری هستند و در تیمهای جوان و پرانرژی به یکدیگر در حل چالشها کمک میکنند. در حالی که کارمندی، انجام کارهای یکنواخت و کماهمیت است و کارمندانِ در بند سازمان دست به هیچ کار نو و ارزشمندی نمیزنند.
چیزی که در این روایت فرض میشود این است که کارآفرینان در همه تصمیمگیریها و اعمال خود آزاد و صاحب اختیار هستند در حالی که افراد کارمند، فرمانبردار، بدون میل به نوآوری، خلاقیت و بینشی برای ساختن چشماندازهای آینده هستند.
کافی است در کلاسها، کارگاه ها و سخنرانیهای کارآفرینی شرکت کنید یا به پستهای شبکههای اجتماعی صاحبنظران این حوزه نگاهی بیندازید. نقطه مشترک اکثریت آنها تشویق کارآفرینی و تقبیح کارمندی است.
این زاویه دید چند پرسش اساسی را مطرح میسازد:
✔️ واقعا کسانی که در این کلاسها و سخنرانیها چنین نگرشی را رواج میدهند، جدا از حقوق دریافتی از پست سازمانی خود، چه درآمدی از فعالیتهای کارآفرینانه خود دارند؟
✔️ با این همه ستایش کارآفرینی و تقبیح کارمندی، چه کسانی قرار است در کسب و کارهایی که به وسیلهی کارآفرینان شکل گرفته، کار کنند؟
✔️ آیا با این تقابل غیرواقعبینانه، نه تنها به دوستداران کارآفرینی بلکه به کسانی که کارمندی را خوب و ارزشمند انجام میدهند آسیب نمیزنیم؟
متن کامل
فصلنامه پیشرو به توسعه ایران می اندیشد...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#نیلوفر_سلاجقه
یکی از کلیشههای رایج درباره کارآفرینی، آن را در برابر کارمندی قرار میدهد و کارآفرین را به صورت فردی در نظر میگیرد که روزی مصمم خود را از بند اسارت سازمان – دانشگاه یا شرکت – آزاد و آرزوهای خود را پیگیری میکند.
در این نگرش، کارآفرینان مدام در حال آفرینش ارزش و نوآوری هستند و در تیمهای جوان و پرانرژی به یکدیگر در حل چالشها کمک میکنند. در حالی که کارمندی، انجام کارهای یکنواخت و کماهمیت است و کارمندانِ در بند سازمان دست به هیچ کار نو و ارزشمندی نمیزنند.
چیزی که در این روایت فرض میشود این است که کارآفرینان در همه تصمیمگیریها و اعمال خود آزاد و صاحب اختیار هستند در حالی که افراد کارمند، فرمانبردار، بدون میل به نوآوری، خلاقیت و بینشی برای ساختن چشماندازهای آینده هستند.
کافی است در کلاسها، کارگاه ها و سخنرانیهای کارآفرینی شرکت کنید یا به پستهای شبکههای اجتماعی صاحبنظران این حوزه نگاهی بیندازید. نقطه مشترک اکثریت آنها تشویق کارآفرینی و تقبیح کارمندی است.
این زاویه دید چند پرسش اساسی را مطرح میسازد:
✔️ واقعا کسانی که در این کلاسها و سخنرانیها چنین نگرشی را رواج میدهند، جدا از حقوق دریافتی از پست سازمانی خود، چه درآمدی از فعالیتهای کارآفرینانه خود دارند؟
✔️ با این همه ستایش کارآفرینی و تقبیح کارمندی، چه کسانی قرار است در کسب و کارهایی که به وسیلهی کارآفرینان شکل گرفته، کار کنند؟
✔️ آیا با این تقابل غیرواقعبینانه، نه تنها به دوستداران کارآفرینی بلکه به کسانی که کارمندی را خوب و ارزشمند انجام میدهند آسیب نمیزنیم؟
متن کامل
فصلنامه پیشرو به توسعه ایران می اندیشد...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍37❤2👏2
قدر رفاقتها را بدانیم!
#محمد_درویش
این چند روزه، مدام از سوی دوستانم با این پرسش روبرویم: چرا میخواهید در انتخاباتی شرکت کنید که سه دوره آن را تحریم کردید؟
در کافه نشستم و نوجوانی ۱۶ ساله اهل مشهد صراحتاً و شفاف به من گفت: من شما را خیلی دوست دارم و از دنبالکنندگانتان هستم، اما از زمانی که متوجه شدم میخواهید در انتخابات شرکت کنید، آنفالو شدید!
برایش دلایل خود را شرح دادم. او لبخند زد، دیروز به من پیام داد که دوباره فالو شدید، اما اگر حق رای داشتم، باز هم در انتخابات شرکت نمیکردم!
اصل ماجرا هم همین است؛ نباید اجازه دهیم اختلافهای سیاسی منجر به کدورتهای عمیق شده و رفاقتها را به خطر اندازد. در این عکسها که میبینید، گفتیم و خندیدیم، با اینکه برخیها مصمم به عدم شرکت در انتخابات بودند و برخی مصمم به شرکت و گروهی هم مردد!
مهم این است که دلیل حال خوب هم بمانیم و یادمان باشد: آنچه جامعهای را خراش میدهد، قهر آدمها با هم، انزوا و دوری از جمع است چون احساس میکنند درک نمیشوند یا مورد پرسش و بازجویی قرار میگیرند. به آرای هم احترام نهاده و برای ایران با عشق زندگی کنیم.
@darvishnameh
@DevelopmentSc
#محمد_درویش
این چند روزه، مدام از سوی دوستانم با این پرسش روبرویم: چرا میخواهید در انتخاباتی شرکت کنید که سه دوره آن را تحریم کردید؟
در کافه نشستم و نوجوانی ۱۶ ساله اهل مشهد صراحتاً و شفاف به من گفت: من شما را خیلی دوست دارم و از دنبالکنندگانتان هستم، اما از زمانی که متوجه شدم میخواهید در انتخابات شرکت کنید، آنفالو شدید!
برایش دلایل خود را شرح دادم. او لبخند زد، دیروز به من پیام داد که دوباره فالو شدید، اما اگر حق رای داشتم، باز هم در انتخابات شرکت نمیکردم!
اصل ماجرا هم همین است؛ نباید اجازه دهیم اختلافهای سیاسی منجر به کدورتهای عمیق شده و رفاقتها را به خطر اندازد. در این عکسها که میبینید، گفتیم و خندیدیم، با اینکه برخیها مصمم به عدم شرکت در انتخابات بودند و برخی مصمم به شرکت و گروهی هم مردد!
مهم این است که دلیل حال خوب هم بمانیم و یادمان باشد: آنچه جامعهای را خراش میدهد، قهر آدمها با هم، انزوا و دوری از جمع است چون احساس میکنند درک نمیشوند یا مورد پرسش و بازجویی قرار میگیرند. به آرای هم احترام نهاده و برای ایران با عشق زندگی کنیم.
@darvishnameh
@DevelopmentSc
👍66❤20👎5👏2🕊2
رابطهی دوستانه
#مصطفی_ملکیان
آدم وقتی غذا میخورد و لقمهای را میجود و بخش نرمشده و خردشدهی آن را به پایین فرو میدهد و بخش سختتر را بیشتر میجود، فکر میکند که همهی اینها را خودآگاهانه انجام میدهد، در صورتیکه چنین نیست. انسان لقمهای را در دهان میگذارد و بعد به خود میآید و میبیند که در حال جویدن لقمهی بعدی است!
رابطهی دوستانه اینگونه است. در رابطهی دوستانه این چنین نیست که شما بگویید که من فضیلتهایی مثل صداقت و وفای به عهد او را از او یاد میگیرم، اما تندخویی او را یاد نمیگیرم. انسان بعد از چند سال بهخود میآید و میبیند که دست تکان دادن و حرف زدنش هم شبیه به دوستش شده است!
خود انسان ممکن است متوجه نشود که سخن گفتن و حرکاتش، شبیه به دوستش شده باشد. اما ناظران بیرونی، بهخوبی درک میکنند.
@JameahiBehtarBesazim
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#مصطفی_ملکیان
آدم وقتی غذا میخورد و لقمهای را میجود و بخش نرمشده و خردشدهی آن را به پایین فرو میدهد و بخش سختتر را بیشتر میجود، فکر میکند که همهی اینها را خودآگاهانه انجام میدهد، در صورتیکه چنین نیست. انسان لقمهای را در دهان میگذارد و بعد به خود میآید و میبیند که در حال جویدن لقمهی بعدی است!
رابطهی دوستانه اینگونه است. در رابطهی دوستانه این چنین نیست که شما بگویید که من فضیلتهایی مثل صداقت و وفای به عهد او را از او یاد میگیرم، اما تندخویی او را یاد نمیگیرم. انسان بعد از چند سال بهخود میآید و میبیند که دست تکان دادن و حرف زدنش هم شبیه به دوستش شده است!
خود انسان ممکن است متوجه نشود که سخن گفتن و حرکاتش، شبیه به دوستش شده باشد. اما ناظران بیرونی، بهخوبی درک میکنند.
@JameahiBehtarBesazim
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍71❤10👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این حرص بیانتها...
#مهاتما_گاندی
زمین برای پاسخ به نیازهای انسانها کافی است، اما برای پاسخ به حرص و طمع آنها نه!
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#مهاتما_گاندی
زمین برای پاسخ به نیازهای انسانها کافی است، اما برای پاسخ به حرص و طمع آنها نه!
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏45👍18❤13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای محسن برهانی عزیز!
با این همه از یاد مبر
که ما
-من و تو-
انسان را رعایت کردیم
محسن برهانی را آزاد کنید...
لینک امضای پویش درخواست آزادی دکتر برهانی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
با این همه از یاد مبر
که ما
-من و تو-
انسان را رعایت کردیم
محسن برهانی را آزاد کنید...
لینک امضای پویش درخواست آزادی دکتر برهانی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍97💔14👏8👎5🤔1
مهر بدهید، نگران نباشید!
با توجیه «نگران بودن»، در جهانبینی، سبک زندگی، انتخاب شغل و مسیر زندگی فرزندان خود دخالت نکنید. هر خطری هم که آنها را تهدید کند، بزرگتر از خطری نیست که مداخلهی ما در زندگی آنها ایجاد خواهد کرد. ما فقط میتوانیم مهر خود را به آنها بدهیم و مراقبشان باشیم. انتخاب معنا و مسیر زندگی با خودشان است.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
با توجیه «نگران بودن»، در جهانبینی، سبک زندگی، انتخاب شغل و مسیر زندگی فرزندان خود دخالت نکنید. هر خطری هم که آنها را تهدید کند، بزرگتر از خطری نیست که مداخلهی ما در زندگی آنها ایجاد خواهد کرد. ما فقط میتوانیم مهر خود را به آنها بدهیم و مراقبشان باشیم. انتخاب معنا و مسیر زندگی با خودشان است.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍65❤14👏4🕊4👎2
از اپیکور تا سعدی!
#یاسر_عرب
"اﭘﻴﻜﻮر"، ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻣﺸﻬﻮر ﻳﻮﻧﺎنی، دهﻫﺎ ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ازﻣﻴﻼد ﻣﺴﻴﺢ میزﻳﺴﺖ. "اﭘﻴﻜﻮر" ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﻫﺪف زﻧﺪگی، ﺧﻮش ﺑـﻮدن اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﮔﺮ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮد در زﻧﺪگی ﺧﻮش ﺑﮕﺬراﻧﻴﻢ، به ﻫﻴﭻ دردی نمیﺧﻮرد!
ﺑﺎ اﻳﻦ وﺻﻒ، ﻣﺮدم «آﺗﻦ» ﺗﺼﻮر میﻛﺮدﻧﺪ اﭘﻴﻜـﻮر در ﻛـﺎﺧﻲ زﻳﺒـﺎ زﻧﺪگی میﻛﻨﺪ و از ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﻮردنیﻫﺎ و ﻧﻮﺷﻴﺪنیﻫﺎ ﺗﻐﺬﻳﻪ میکند. ﺗﺼﻮر میﻛﺮدﻧﺪ اﭘﻴﻜﻮر، ﻟﺒﺎسﻫﺎی ﮔﺮانﻗﻴﻤﺖ میﭘﻮﺷﺪ و اصطبلی ﭘﺮ از اﺳﺐﻫﺎی اﺻﻴﻞ دارد. ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺮدم از ﮔﻔﺘﻪﻫﺎی «اﭘﻴﻜﻮر»، اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زﻧﺪگی را ﺻﺮف ﻋﻴﺶ و ﻧﻮش ﻛﺮد. «اﭘﻴﻜﻮر» در ﺣﻮﻣﻪی آﺗﻦ زﻧﺪگی میﻛﺮد. ﺑﺮخی از ﻣﺮدم آﺗﻦ، ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻛﻨﺠﻜﺎو ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ اﭘﻴﻜﻮر ﺑﺮوﻧﺪ و زﻧﺪگی ﭘـﺮﺗﺠﻤـﻞ او را ﺑﺒﻴﻨﻨـﺪ.
اﻳـﻦ اﻓﺮاد ﭘﺲ از ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ اﭘﻴﻜﻮر ، ﺷﮕﻔﺖزده ﺷﺪﻧﺪ؛ ﭼﺮا ﻛـﻪ در ﻛﻠﺒﻪی ﺳﺎده و کوچکی ﺑـﺎ ﭼﻨـﺪ ﺗـﻦ از دوﺳـﺘﺎن ﺧـﻮد زﻧﺪگی میﻛﺮد و اﻏﻠﺐ ﻏﺬای آﻧﺎن ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻧﺎن و ﺳﺒﺰی و ﻛـﻮزهای آب ﺑﻮد! اﻳﻦ اﻓﺮاد از «اﭘﻴﻜﻮر» اﻳﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮدت ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﻳﺖ ﻋﻤﻞ نمیکنی، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺳﺎدگی و ﻗﻨﺎﻋﺖ زﻧﺪگی میکنی و میگویی ﻫﺪف از زﻧﺪگی، ﺧﻮش ﺑـﻮدن اﺳـﺖ؟! «اﭘﻴﻜـﻮر» ﻓﻬﻤﻴـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدم، ﺑﺮداﺷﺖ درستی از ﮔﻔﺘﻪﻫﺎی او ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ.
او ﺑﺮایشان ﺗﻮﺿﻴﺢ داد ﻛـﻪ ﺧﻮشﺑﻮدن، یک وﺿﻌﻴﺖ روانی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ زﻧﺪگی در ﻛﺎخﻫـﺎی زﻳﺒـﺎ، ﺧﻮردن ﻏﺬاﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧﮓ و داﺷﺘﻦ اصطبلی ﭘﺮ از اﺳـﺐﻫـﺎی اﺻـﻴﻞ ﻓﺮاﻫﻢ نمیﺷﻮد؛ ﺑﺪن ﻣﺎ ﻧﻴﺎزﻫـﺎیی دارد. ﺑـﺮای داﺷـﺘﻦ ﺑـﺪنی ﺳـﺎﻟﻢ، ﺧﻮردن ﻏﺬاﻫﺎی ﺳـﺎﻟﻢ و ﺳـﺎده، زﻧـﺪگی در ﺧﺎﻧـﻪای ﺗﻤﻴـﺰ و اﻣـﻦ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﺪنی ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻛﺎفی اﺳﺖ. ﺑﻴﺶ از اﻳﻦ، ﻫﺮﭼـﻪ را ﺻـﺮف ﺑـﺪن ﺧﻮد ﻛﻨﻴﻢ، ﺑﺮ ﺧﻮشی ﻣﺎ اﻓﺰوده نمیﺷﻮد. ﺧﻮشﺑﻮدن، زﻣـﺎنی ﻣﺤﻘـﻖ میﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺎ ﻋﻼوه ﺑﺮﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺑﺪنﻣﺎن، ﺑﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی روانیﻣـﺎن ﻫـﻢ رﺳﻴﺪگی ﻛﻨﻴﻢ.
"اﭘﻴﻜﻮر" ﺳﻪ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی را ﻧـﺎم ﺑـﺮد ﻛـﻪ ﺑـﺴﻴﺎری از ﻣﺮدم، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻳﻦ ﻛﻪ از آنﻫـﺎ ﺑﺮﺧـﻮردار ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، اﺣـﺴﺎس ﺧﻮشی نمیﻛﻨﻨﺪ:
✔️ یکی از آنﻫﺎ، ﻧﻴﺎز ﺑﻪ دوﺳﺘﺎن ﻫﻢ رﻧﮓ و ﻣﻮاﻓﻖ اﺳﺖ؛ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ از ﻣﻌﺎﺷﺮت ﺑﺎ آﻧﺎن ﻟﺬت ﺑﺒﺮﻳﻢ، ﺑﺮایشان ﻧﻘﺶ ﺑﺎزی ﻧﻜﻨﻴﻢ و ﺑﺪاﻧﻴﻢ که آﻧﺎن ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺎ ﻧﻘﺶ ﺑﺎزی نمیﻛﻨﻨﺪ.
✔️ ﻧﻴﺎز دﻳﮕﺮ ﻣﺎ ﺑﺮای ﺧﻮش ﺑﻮدن، ﻏﻮﻃﻪور ﺷﺪن و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺗﺤﻘﻴﻖ در آﻓﺎق اﺳﺖ. از ﻧﻈﺮ«اﭘﻴﻜﻮر» داﻧﺶ، ﻏﺬای روح اﺳﺖ و کسی ﻛـﻪ در روز، وقتی را ﺑﺮای ﻛﺴﺐ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت ﺻﺮف نمیﻛﻨﺪ، نمیﺗﻮاﻧﺪ از زﻧﺪگی ﻟﺬت ﺑﺒﺮد.
✔️ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی روح و روان ﻣﺎ، ﻧﻴﺎز ﺑـﻪ «آزادگی» اﺳـﺖ. از ﻧﻈﺮ «اﭘﻴﻜﻮر»، ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮدی میﺗﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻧﻴﺎز روح ﺧﻮد را ﺑﺮآورده ﻛﻨﺪ و «ﺧﻮش ﺑﮕﺬراﻧﺪ» ﻛﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ و ﺳﺎدگی ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﺪ ﭼﺮا ﻛـﻪ اﻓـﺮادی ﻛـﻪ میﺧﻮاﻫﻨﺪ از ﻛﺎخﻫﺎی زﻳﺒﺎ، ﻏﺬاﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧـﮓ و اﺳـﺐﻫـﺎی اﺻـﻴﻞ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﭼﺎرهای ﺟﺰ اﻳﻦ ﻧﺪارﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﺎهی ﭘـﺎ روی ارزشﻫـﺎی اﺧﻼقی ﺧﻮد ﺑﮕﺬارﻧﺪ. اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ، ﭘﻴﺸﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ، ﮔﺎهی ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺧﺪﻣﺖ زورﻣﻨﺪان و ﺳﺘﻤﮕﺮان درآﻳﻨﺪ و ﻳﺎ ﺑﻪ ﺳﻴـﺴﺘﻢﻫـﺎ و ﻧﻬﺎدﻫـﺎیی ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ اﻫﺪاف و ﻋﻤﻠﻜﺮد آﻧﺎن، ﻏﻴﺮ اﺧﻼقی اﺳـﺖ و ﻣـﺮدم را اﺑﺰاری ﺑﺮای اﻧﺒﺎﺷﺘﻦ ﻗﺪرت و ﺛﺮوت ﺧﻮد میداﻧﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ«اﭘﻴﻜﻮر»، کسی ﻛﻪ آزادگی ﺧﻮد را زﻳﺮﭘﺎ میﮔﺬارد، نمیﺗﻮاﻧـﺪ ﺧﻮش ﺑﺎﺷﺪ و از زﻧﺪگی ﻟﺬت ﺑﺒﺮد، ﭼﻴﺰی در درون او ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ او ﺑﺮمیﺧﻴﺰد و او در راﺣـﺖﺗـﺮﻳﻦ ﺑـﺴﺘﺮﻫﺎ ﻧﻴـﺰ ﺧـﻮاب راﺣـﺖ ﻧـﺪارد و ﻟﺬﻳﺬﺗﺮﻳﻦ ﻏﺬاﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮای او ﺳﻮءﻫﺎﺿﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه میآورد!
ﺷﻴﺦ ﻣﺼﻠﺢاﻟﺪﻳﻦ ﺳﻌﺪی ﺷﻴﺮازی میﮔﻮﻳﺪ:
دو ﺑﺮادر ﺑﻮدﻧﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻣﻼزﻣﺎن و ﺧﺪﻣﺘﮕﺰاران ﺳﻠﻄﺎن و دﻳﮕـﺮی ﺑـﺎ آﻫﻨﮕﺮی، زﻧﺪگی ﺧﻮد را میﮔﺬراﻧﺪ. ﺑـﺮادر درﺑـﺎری، ﺑـﻪ ﺑـﺮادر ﻛـﺎرﮔﺮ میﮔﻮﻳﺪ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ درﺑﺎر ﺑﭙﻴﻮﻧﺪ ﺗﺎ از ﻣﺮارت اﻳـﻦ ﻛـﺎر ﺳـﺨﺖ، رﻫـﺎیی یابی. آﻫﻨﮕﺮ ﺑﻪ ﺑﺮادرش ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ میدﻫﺪ:
ﺑﻪ دﺳﺖ، آﻫﻦِ ﺗﻔﺘﻪ ﻛﺮدن ﺧﻤﻴﺮ
ﺑﻪ از دﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﭘﻴﺶِ اﻣﻴﺮ
@yaser_arab57
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#یاسر_عرب
"اﭘﻴﻜﻮر"، ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻣﺸﻬﻮر ﻳﻮﻧﺎنی، دهﻫﺎ ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ازﻣﻴﻼد ﻣﺴﻴﺢ میزﻳﺴﺖ. "اﭘﻴﻜﻮر" ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﻫﺪف زﻧﺪگی، ﺧﻮش ﺑـﻮدن اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﮔﺮ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮد در زﻧﺪگی ﺧﻮش ﺑﮕﺬراﻧﻴﻢ، به ﻫﻴﭻ دردی نمیﺧﻮرد!
ﺑﺎ اﻳﻦ وﺻﻒ، ﻣﺮدم «آﺗﻦ» ﺗﺼﻮر میﻛﺮدﻧﺪ اﭘﻴﻜـﻮر در ﻛـﺎﺧﻲ زﻳﺒـﺎ زﻧﺪگی میﻛﻨﺪ و از ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﻮردنیﻫﺎ و ﻧﻮﺷﻴﺪنیﻫﺎ ﺗﻐﺬﻳﻪ میکند. ﺗﺼﻮر میﻛﺮدﻧﺪ اﭘﻴﻜﻮر، ﻟﺒﺎسﻫﺎی ﮔﺮانﻗﻴﻤﺖ میﭘﻮﺷﺪ و اصطبلی ﭘﺮ از اﺳﺐﻫﺎی اﺻﻴﻞ دارد. ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺮدم از ﮔﻔﺘﻪﻫﺎی «اﭘﻴﻜﻮر»، اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زﻧﺪگی را ﺻﺮف ﻋﻴﺶ و ﻧﻮش ﻛﺮد. «اﭘﻴﻜﻮر» در ﺣﻮﻣﻪی آﺗﻦ زﻧﺪگی میﻛﺮد. ﺑﺮخی از ﻣﺮدم آﺗﻦ، ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻛﻨﺠﻜﺎو ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ اﭘﻴﻜﻮر ﺑﺮوﻧﺪ و زﻧﺪگی ﭘـﺮﺗﺠﻤـﻞ او را ﺑﺒﻴﻨﻨـﺪ.
اﻳـﻦ اﻓﺮاد ﭘﺲ از ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ اﭘﻴﻜﻮر ، ﺷﮕﻔﺖزده ﺷﺪﻧﺪ؛ ﭼﺮا ﻛـﻪ در ﻛﻠﺒﻪی ﺳﺎده و کوچکی ﺑـﺎ ﭼﻨـﺪ ﺗـﻦ از دوﺳـﺘﺎن ﺧـﻮد زﻧﺪگی میﻛﺮد و اﻏﻠﺐ ﻏﺬای آﻧﺎن ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻧﺎن و ﺳﺒﺰی و ﻛـﻮزهای آب ﺑﻮد! اﻳﻦ اﻓﺮاد از «اﭘﻴﻜﻮر» اﻳﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮدت ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﻳﺖ ﻋﻤﻞ نمیکنی، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺳﺎدگی و ﻗﻨﺎﻋﺖ زﻧﺪگی میکنی و میگویی ﻫﺪف از زﻧﺪگی، ﺧﻮش ﺑـﻮدن اﺳـﺖ؟! «اﭘﻴﻜـﻮر» ﻓﻬﻤﻴـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدم، ﺑﺮداﺷﺖ درستی از ﮔﻔﺘﻪﻫﺎی او ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ.
او ﺑﺮایشان ﺗﻮﺿﻴﺢ داد ﻛـﻪ ﺧﻮشﺑﻮدن، یک وﺿﻌﻴﺖ روانی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ زﻧﺪگی در ﻛﺎخﻫـﺎی زﻳﺒـﺎ، ﺧﻮردن ﻏﺬاﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧﮓ و داﺷﺘﻦ اصطبلی ﭘﺮ از اﺳـﺐﻫـﺎی اﺻـﻴﻞ ﻓﺮاﻫﻢ نمیﺷﻮد؛ ﺑﺪن ﻣﺎ ﻧﻴﺎزﻫـﺎیی دارد. ﺑـﺮای داﺷـﺘﻦ ﺑـﺪنی ﺳـﺎﻟﻢ، ﺧﻮردن ﻏﺬاﻫﺎی ﺳـﺎﻟﻢ و ﺳـﺎده، زﻧـﺪگی در ﺧﺎﻧـﻪای ﺗﻤﻴـﺰ و اﻣـﻦ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﺪنی ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻛﺎفی اﺳﺖ. ﺑﻴﺶ از اﻳﻦ، ﻫﺮﭼـﻪ را ﺻـﺮف ﺑـﺪن ﺧﻮد ﻛﻨﻴﻢ، ﺑﺮ ﺧﻮشی ﻣﺎ اﻓﺰوده نمیﺷﻮد. ﺧﻮشﺑﻮدن، زﻣـﺎنی ﻣﺤﻘـﻖ میﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺎ ﻋﻼوه ﺑﺮﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺑﺪنﻣﺎن، ﺑﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی روانیﻣـﺎن ﻫـﻢ رﺳﻴﺪگی ﻛﻨﻴﻢ.
"اﭘﻴﻜﻮر" ﺳﻪ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی را ﻧـﺎم ﺑـﺮد ﻛـﻪ ﺑـﺴﻴﺎری از ﻣﺮدم، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻳﻦ ﻛﻪ از آنﻫـﺎ ﺑﺮﺧـﻮردار ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، اﺣـﺴﺎس ﺧﻮشی نمیﻛﻨﻨﺪ:
✔️ یکی از آنﻫﺎ، ﻧﻴﺎز ﺑﻪ دوﺳﺘﺎن ﻫﻢ رﻧﮓ و ﻣﻮاﻓﻖ اﺳﺖ؛ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ از ﻣﻌﺎﺷﺮت ﺑﺎ آﻧﺎن ﻟﺬت ﺑﺒﺮﻳﻢ، ﺑﺮایشان ﻧﻘﺶ ﺑﺎزی ﻧﻜﻨﻴﻢ و ﺑﺪاﻧﻴﻢ که آﻧﺎن ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺎ ﻧﻘﺶ ﺑﺎزی نمیﻛﻨﻨﺪ.
✔️ ﻧﻴﺎز دﻳﮕﺮ ﻣﺎ ﺑﺮای ﺧﻮش ﺑﻮدن، ﻏﻮﻃﻪور ﺷﺪن و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺗﺤﻘﻴﻖ در آﻓﺎق اﺳﺖ. از ﻧﻈﺮ«اﭘﻴﻜﻮر» داﻧﺶ، ﻏﺬای روح اﺳﺖ و کسی ﻛـﻪ در روز، وقتی را ﺑﺮای ﻛﺴﺐ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت ﺻﺮف نمیﻛﻨﺪ، نمیﺗﻮاﻧﺪ از زﻧﺪگی ﻟﺬت ﺑﺒﺮد.
✔️ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی روح و روان ﻣﺎ، ﻧﻴﺎز ﺑـﻪ «آزادگی» اﺳـﺖ. از ﻧﻈﺮ «اﭘﻴﻜﻮر»، ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮدی میﺗﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻧﻴﺎز روح ﺧﻮد را ﺑﺮآورده ﻛﻨﺪ و «ﺧﻮش ﺑﮕﺬراﻧﺪ» ﻛﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ و ﺳﺎدگی ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﺪ ﭼﺮا ﻛـﻪ اﻓـﺮادی ﻛـﻪ میﺧﻮاﻫﻨﺪ از ﻛﺎخﻫﺎی زﻳﺒﺎ، ﻏﺬاﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧـﮓ و اﺳـﺐﻫـﺎی اﺻـﻴﻞ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﭼﺎرهای ﺟﺰ اﻳﻦ ﻧﺪارﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﺎهی ﭘـﺎ روی ارزشﻫـﺎی اﺧﻼقی ﺧﻮد ﺑﮕﺬارﻧﺪ. اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ، ﭘﻴﺸﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ، ﮔﺎهی ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺧﺪﻣﺖ زورﻣﻨﺪان و ﺳﺘﻤﮕﺮان درآﻳﻨﺪ و ﻳﺎ ﺑﻪ ﺳﻴـﺴﺘﻢﻫـﺎ و ﻧﻬﺎدﻫـﺎیی ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ اﻫﺪاف و ﻋﻤﻠﻜﺮد آﻧﺎن، ﻏﻴﺮ اﺧﻼقی اﺳـﺖ و ﻣـﺮدم را اﺑﺰاری ﺑﺮای اﻧﺒﺎﺷﺘﻦ ﻗﺪرت و ﺛﺮوت ﺧﻮد میداﻧﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ«اﭘﻴﻜﻮر»، کسی ﻛﻪ آزادگی ﺧﻮد را زﻳﺮﭘﺎ میﮔﺬارد، نمیﺗﻮاﻧـﺪ ﺧﻮش ﺑﺎﺷﺪ و از زﻧﺪگی ﻟﺬت ﺑﺒﺮد، ﭼﻴﺰی در درون او ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ او ﺑﺮمیﺧﻴﺰد و او در راﺣـﺖﺗـﺮﻳﻦ ﺑـﺴﺘﺮﻫﺎ ﻧﻴـﺰ ﺧـﻮاب راﺣـﺖ ﻧـﺪارد و ﻟﺬﻳﺬﺗﺮﻳﻦ ﻏﺬاﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮای او ﺳﻮءﻫﺎﺿﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه میآورد!
ﺷﻴﺦ ﻣﺼﻠﺢاﻟﺪﻳﻦ ﺳﻌﺪی ﺷﻴﺮازی میﮔﻮﻳﺪ:
دو ﺑﺮادر ﺑﻮدﻧﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻣﻼزﻣﺎن و ﺧﺪﻣﺘﮕﺰاران ﺳﻠﻄﺎن و دﻳﮕـﺮی ﺑـﺎ آﻫﻨﮕﺮی، زﻧﺪگی ﺧﻮد را میﮔﺬراﻧﺪ. ﺑـﺮادر درﺑـﺎری، ﺑـﻪ ﺑـﺮادر ﻛـﺎرﮔﺮ میﮔﻮﻳﺪ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ درﺑﺎر ﺑﭙﻴﻮﻧﺪ ﺗﺎ از ﻣﺮارت اﻳـﻦ ﻛـﺎر ﺳـﺨﺖ، رﻫـﺎیی یابی. آﻫﻨﮕﺮ ﺑﻪ ﺑﺮادرش ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ میدﻫﺪ:
ﺑﻪ دﺳﺖ، آﻫﻦِ ﺗﻔﺘﻪ ﻛﺮدن ﺧﻤﻴﺮ
ﺑﻪ از دﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﭘﻴﺶِ اﻣﻴﺮ
@yaser_arab57
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍61❤15👏5
بگذار سقوط کنی!
#کارل_یونگ
بگذار سقوط کنی، اگر قرار است سقوط کنی. آنکه خواهی شد، تو را خواهد گرفت...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#کارل_یونگ
بگذار سقوط کنی، اگر قرار است سقوط کنی. آنکه خواهی شد، تو را خواهد گرفت...
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍38❤8👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش حل مسئله
روش حل مسئله، بهترین روش برای آموختن اعتماد به تواناییهای خود است.
@hooreechannel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
روش حل مسئله، بهترین روش برای آموختن اعتماد به تواناییهای خود است.
@hooreechannel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍47❤12👏10👎2
ادامهی بردگی...
چه تعداد از جوانان فارغالتحصیل دانشگاهها در شرکتهای بسیاری فعال، کارهای سخت و پر زحمت را به عهده گرفته و با خود عهد کردهاند که سخت کار خواهند کرد تا پولی بدست آورند که بتوانند در سی و پنج سالگی از کار کناره بگیرند و به آرزوهای واقعی خود جامهی عمل بپوشانند؟
اما به این سن که میرسند، آنچه دارند وام مسکن کلان است و فرزندانی که به مدرسه میروند و خانهای در حومهی شهر که داشتن دو اتومبیل را برای خانواده ضروری میکند و این احساس که زندگی بدون نوشیدنی خوب و مسافرت لوکس خارج از کشور ارزشی ندارد.
آنها قرار است چه کار کنند؟ به گذشته برگردند و به ریشهیابی آنچه روی داده بپردازند؟ نه! تلاش خود را دو برابر خواهند کرد و به بردگی ادامه خواهند داد...
از کتاب «انسان خردمند»
اثر «یوآل نوح هراری»
@makhfigah_channel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
چه تعداد از جوانان فارغالتحصیل دانشگاهها در شرکتهای بسیاری فعال، کارهای سخت و پر زحمت را به عهده گرفته و با خود عهد کردهاند که سخت کار خواهند کرد تا پولی بدست آورند که بتوانند در سی و پنج سالگی از کار کناره بگیرند و به آرزوهای واقعی خود جامهی عمل بپوشانند؟
اما به این سن که میرسند، آنچه دارند وام مسکن کلان است و فرزندانی که به مدرسه میروند و خانهای در حومهی شهر که داشتن دو اتومبیل را برای خانواده ضروری میکند و این احساس که زندگی بدون نوشیدنی خوب و مسافرت لوکس خارج از کشور ارزشی ندارد.
آنها قرار است چه کار کنند؟ به گذشته برگردند و به ریشهیابی آنچه روی داده بپردازند؟ نه! تلاش خود را دو برابر خواهند کرد و به بردگی ادامه خواهند داد...
از کتاب «انسان خردمند»
اثر «یوآل نوح هراری»
@makhfigah_channel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍51🤷♂5🤔5👏2👎1😁1