ما بزرگترها باید تغییر کنیم!
#محسن_رنانی🎤
🎧 لطفا فایل صوتی پیوست را بشنوید!
اگر به دنبال تنشهای خانوادگی و اجتماعی کمتری در فرآیند توسعه هستیم، بزرگترها باید خود را برای تغییر آماده کنند. تا الان میتوانستیم بچهها را مجبور کنیم خود را با ما سازگار کنند، دیگر نمیتوانیم. اگر میخواهیم گفتگو، همکاری، مدارا، رواداری، صبر و گذشت را به کودکانمان بیاموزیم، باید اینها را ابتدا خودمان یاد بگیریم. اگر در خانه با همسرمان گفتگو نکنیم، تقسیم کار نکنیم، احترام اعضای خانواده را حفظ نکنیم و در مقابل افکار مخالف خود، نقدپذیر و صبور نباشیم، بچههای ما در آینده افرادی خواهند بود که ابزار قدرت دارند ولی اخلاق نخواهند داشت.
ما چون در خانه قدرت داشتیم و به میل خود رفتار کردیم، امروز هم فرزندمان وقتی سوار ماشین است، نسبت به عابر پیاده احساس قدرت میکند و حقوق او را نادیده میگیرد. ما بلد نبودیم که بزرگی انسان در این است که وقتی قدرت دارد، ظلم نکند. چون در خانه قدرت داشتیم، داد زدیم. حالا فرزندمان هم وقتی قدرت پیدا میکند، داد میزند و ظلم میکند. ما توانایی گفتگو نداشتیم. امروز هم میبینیم که فرزندمان، دارد در فضای مجازی تباه میشود، اما حاضر نیست که در مورد موبایل و آسیبهای آن با ما گفتگو کند.
باید خود را تغییر دهیم، چون با دورهای طولانی از تنشها و بیثباتی اخلاقی روبرو هستیم و نسل جدید، ما را قبول ندارد. چارهای نیست جز اینکه خودمان را تغییر دهیم و گفتگو، مدارا و صبر را تمرین کنیم.
#تغییر
زمان= ۰۴:۵۶
حجم= ۵ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محسن_رنانی🎤
🎧 لطفا فایل صوتی پیوست را بشنوید!
اگر به دنبال تنشهای خانوادگی و اجتماعی کمتری در فرآیند توسعه هستیم، بزرگترها باید خود را برای تغییر آماده کنند. تا الان میتوانستیم بچهها را مجبور کنیم خود را با ما سازگار کنند، دیگر نمیتوانیم. اگر میخواهیم گفتگو، همکاری، مدارا، رواداری، صبر و گذشت را به کودکانمان بیاموزیم، باید اینها را ابتدا خودمان یاد بگیریم. اگر در خانه با همسرمان گفتگو نکنیم، تقسیم کار نکنیم، احترام اعضای خانواده را حفظ نکنیم و در مقابل افکار مخالف خود، نقدپذیر و صبور نباشیم، بچههای ما در آینده افرادی خواهند بود که ابزار قدرت دارند ولی اخلاق نخواهند داشت.
ما چون در خانه قدرت داشتیم و به میل خود رفتار کردیم، امروز هم فرزندمان وقتی سوار ماشین است، نسبت به عابر پیاده احساس قدرت میکند و حقوق او را نادیده میگیرد. ما بلد نبودیم که بزرگی انسان در این است که وقتی قدرت دارد، ظلم نکند. چون در خانه قدرت داشتیم، داد زدیم. حالا فرزندمان هم وقتی قدرت پیدا میکند، داد میزند و ظلم میکند. ما توانایی گفتگو نداشتیم. امروز هم میبینیم که فرزندمان، دارد در فضای مجازی تباه میشود، اما حاضر نیست که در مورد موبایل و آسیبهای آن با ما گفتگو کند.
باید خود را تغییر دهیم، چون با دورهای طولانی از تنشها و بیثباتی اخلاقی روبرو هستیم و نسل جدید، ما را قبول ندارد. چارهای نیست جز اینکه خودمان را تغییر دهیم و گفتگو، مدارا و صبر را تمرین کنیم.
#تغییر
زمان= ۰۴:۵۶
حجم= ۵ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
Telegram
attach 📎
👏34👍14❤2
اگر کمالگرا هستید...
کمالگرایی به عنوان یک ضعف شخصیتی، باعث میشود که ما کارهایمان را انجام ندهیم، چون از ناقص انجام دادن آن میترسیم.
متخصصان شناختدرمانی معتقدند که اگر از چیزی میترسید، خود را مدام در معرض آن قرار دهید. در این صورت، متوجه میشوید که هیچ اتفاق بدی رخ نخواهد داد و در نهایت، ذهنتان درک میکند که موقعیت خطرناکی وجود ندارد و همه چیز امن است.
در واقع، با این روش خود را در مقابل درد کاذب، بی.حس خواهید کرد و به مرور درمییابید که اصلا دردی وجود نداشته است.
بنابراین، اگر کمالگرا هستید، خود را مدام در معرض نقص قرار دهید:
✔️ برای ارسال پیام، آن را بیش از یک بار چک نکنید.
✔️ فقط با یک نگاه ساده به آینه، از خانه بیرون بزنید.
✔️ بگذارید مدتی قاب یا ساعت روی دیوار دقیقا صاف نباشند.
✔️ اجازه دهید مدتی لبههای دو قالی نسبت به هم دقیقا موازی نباشند.
✔️ بگذارید مدتی دو مبل، دقیقا رو به روی هم نباشند.
✔️ پس از فقط یک بار بازبینی پروژه، آن را برای همکارتان ارسال کنید.
✔️ یک بار، بدون دوربین به سفر بروید تا مجبور نشوید از تمام ثانیهها عکس بگیرید.
✔️ برای مهمانی فقط یک بار برنامهریزی کنید و جزئیات آن را ننویسید.
✔️ وقت مشخصی را برای کار بگذارید و پس از آن مدت، با هر کیفیتی آن کار را تمام کنید.
✔️ بدون چک کردن تمام جزئیاتِ دستور پخت، آشپزی کنید.
✔️ بدون آمادگی، دعوت دوست خود را قبول کنید.
✔️ در مهمانی، چند لیوان متفاوت با لیوانهای یکدست را سر سفره بگذارید.
✔️ در جمع، شروع کنید بیمقدمه در مورد موضوعی حرف بزنید.
وقتی مواردی مثل این کارها را مدام انجام دهیم، متوجه میشویم که اتفاق بدی نمیافتد و زندگی همچنان جریان دارد.
زندگی کامل وجود ندارد. همهچیز در جهان، از جمله ما و کارهایمان، نقص و ضعف دارند. باید یاد بگیریم که با وجود نقصها چطور زندگی کنیم و عمر خود را در انتظار روزی که همه چیز کامل خواهد شد، تلف نکنیم.
#کمالگرایی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
کمالگرایی به عنوان یک ضعف شخصیتی، باعث میشود که ما کارهایمان را انجام ندهیم، چون از ناقص انجام دادن آن میترسیم.
متخصصان شناختدرمانی معتقدند که اگر از چیزی میترسید، خود را مدام در معرض آن قرار دهید. در این صورت، متوجه میشوید که هیچ اتفاق بدی رخ نخواهد داد و در نهایت، ذهنتان درک میکند که موقعیت خطرناکی وجود ندارد و همه چیز امن است.
در واقع، با این روش خود را در مقابل درد کاذب، بی.حس خواهید کرد و به مرور درمییابید که اصلا دردی وجود نداشته است.
بنابراین، اگر کمالگرا هستید، خود را مدام در معرض نقص قرار دهید:
✔️ برای ارسال پیام، آن را بیش از یک بار چک نکنید.
✔️ فقط با یک نگاه ساده به آینه، از خانه بیرون بزنید.
✔️ بگذارید مدتی قاب یا ساعت روی دیوار دقیقا صاف نباشند.
✔️ اجازه دهید مدتی لبههای دو قالی نسبت به هم دقیقا موازی نباشند.
✔️ بگذارید مدتی دو مبل، دقیقا رو به روی هم نباشند.
✔️ پس از فقط یک بار بازبینی پروژه، آن را برای همکارتان ارسال کنید.
✔️ یک بار، بدون دوربین به سفر بروید تا مجبور نشوید از تمام ثانیهها عکس بگیرید.
✔️ برای مهمانی فقط یک بار برنامهریزی کنید و جزئیات آن را ننویسید.
✔️ وقت مشخصی را برای کار بگذارید و پس از آن مدت، با هر کیفیتی آن کار را تمام کنید.
✔️ بدون چک کردن تمام جزئیاتِ دستور پخت، آشپزی کنید.
✔️ بدون آمادگی، دعوت دوست خود را قبول کنید.
✔️ در مهمانی، چند لیوان متفاوت با لیوانهای یکدست را سر سفره بگذارید.
✔️ در جمع، شروع کنید بیمقدمه در مورد موضوعی حرف بزنید.
وقتی مواردی مثل این کارها را مدام انجام دهیم، متوجه میشویم که اتفاق بدی نمیافتد و زندگی همچنان جریان دارد.
زندگی کامل وجود ندارد. همهچیز در جهان، از جمله ما و کارهایمان، نقص و ضعف دارند. باید یاد بگیریم که با وجود نقصها چطور زندگی کنیم و عمر خود را در انتظار روزی که همه چیز کامل خواهد شد، تلف نکنیم.
#کمالگرایی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍43👏8❤7
این تمام تو نیست...
شاید اصرار به دیدن از همان نگاه همیشگی هست که نمیگذارد تمام خودمان را ببینیم.
#عزت_نفس
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
شاید اصرار به دیدن از همان نگاه همیشگی هست که نمیگذارد تمام خودمان را ببینیم.
#عزت_نفس
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍37❤10👏7👀1
آزمون عشق
#آلن_دوباتن
آیا مرا آنقدر دوست داری تا بتوانم کنارت ضعیف باشم؟ همه نقاط قوت را دوست دارند، اما آیا تو میتوانی مرا برای ضعفهایم دوست داشته باشی؟ این، آزمونِ واقعی است.
#عشق
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#آلن_دوباتن
آیا مرا آنقدر دوست داری تا بتوانم کنارت ضعیف باشم؟ همه نقاط قوت را دوست دارند، اما آیا تو میتوانی مرا برای ضعفهایم دوست داشته باشی؟ این، آزمونِ واقعی است.
#عشق
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤55👍11🤔3🕊3👏2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احترام یعنی...
مجری: آیا خود فروید شما را روانکاوی کرد؟
یونگ: بله من بسیاری از رویاهایم را برای فروید تعریف کردم.
مجری: و همینطور فروید؟
یونگ: بله
مجری: آیا اکنون ویژگیهای اصلی رویاهای فروید را به خاطر دارید؟
یونگ: خب این بین من و فروید محرمانه است.
مجری: اما فروید سالهاست که از دنیا رفته است.
یونگ: بله اما احترام، عمری طولانیتر از زندگی آدمها دارد.
#احترام
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
مجری: آیا خود فروید شما را روانکاوی کرد؟
یونگ: بله من بسیاری از رویاهایم را برای فروید تعریف کردم.
مجری: و همینطور فروید؟
یونگ: بله
مجری: آیا اکنون ویژگیهای اصلی رویاهای فروید را به خاطر دارید؟
یونگ: خب این بین من و فروید محرمانه است.
مجری: اما فروید سالهاست که از دنیا رفته است.
یونگ: بله اما احترام، عمری طولانیتر از زندگی آدمها دارد.
#احترام
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤71👍19👏14🙏2👎1
حریم خصوصی مردم را ندرید!
#محمد_فاضلی
یک روحانی در قم از مادری که حجاب بر سر نداشته و بچهای در بغل داشته، در محل درمانگاه، با موبایل عکس گرفته؛ زن نیز پاسخی از سر استیصال و تند داده است. هممسلکان این روحانی تلاش میکنند ماجرا را سادهسازی کنند. من هم در این متن تلاش میکنم عمق ماجرا را نشان دهم. این گونه کارها، درافتادن با جوهره زندگی مدرن است.
مفهوم «بیتفاوتی مدنی» را جامعهشناسان برای معرفی یکی از ویژگیهای زندگی در دنیای جدید بهکار میبرند. آدمهای دنیای جدید در خیابان – حتی بسیار شلوغ – یا هر جای دیگری، سعی میکنند هیچ نگاهی که نشان دهد به دیگران خیره شدهاند، از خود بروز ندهند. برای مثال، در خیابانها هر چند لحظه یک بار، نگاهی به روبهرو میکنند تا به افرادی که به آنها نزدیک میشوند نشان دهند حضور آنها را درک کردهاند، اما با دزدیدن نگاهشان و خیره نشدن به آنها، دوباره نشان میدهند که قصد ندارند در حریم شخصی آنها وارد شوند.
آدمها در دنیای مدرن، با خیره نشدن به یکدیگر نشان میدهند که قصد ندارند با نگاهشان حریم شخصی دیگران را سوراخ کنند. این رفتار را «بیتفاوتی مدنی» میگویند. رفتاری که نشان میدهد حضور دیگران را درک کرده و به رسمیت میشناسند، به آنها احترام هم میگذارند، اما از سر احترام به حضورشان و حریم خصوصیشان، بیتفاوتی پیشه میکنند. (این بحث را در مبحثی درباره مفاهیم بنیادین جامعهشناسی به تفصیل توضیح دادهام)
انسان بهطور کلی، و انسان مدرن بهطور خاص، حریم خصوصی خود را محترم میشمارد و از پاره شدن حریم خصوصی خود برمیآشوبد. انسان مدرن، بپسندید یا نپسندید، نوع پوشش را بخشی از حریم خصوصی خود میداند. وقتی حکومت، و به تبع آن بخشهای همراه با ایدئولوژی حکومت، تلاش میکنند به این حریم خصوصی وارد شوند، عمیقترین لایه زندگی فرد مدرن را نشانه گرفتهاند.
حکومت در چهار دهه گذشته بر سر مسائل مختلف – از ممنوعیت ویدئو و ماهواره، تا به امروز که این گونه بر مسأله حجاب اجباری پافشاری میکند – حمله به این لایه عمیق از زیست انسان مدرن را هدف قرار داده است. حکومت با اصرار بر رویههای ناقض حریم شخصی افراد، در قامت بیرقدار یک ایدئولوژی ضدمدرن با اکثریت جامعه ایرانی درافتاده است.
بخشی از روحانیت، تندروهای مذهبی، و حاکمانی که حجاب را پرچم حکمرانی خود میدانند، ظاهراً هیچ فهمی ندارند از عمق زخمی که این رویه بر جان ایرانیان وارد میکند، و خسارتی که به همبستگی اجتماعی و حتی دینداری میزند. همبستگی اجتماعی، بنیان زیست مسالمتآمیز است و به قربانگاه بردن چنین سرمایه گرانبهایی، کار نابخردان است.
بفهمید که «بیتفاوتی مدنی» هنجار و شیوه زیست حاصل از عقلانیت بشری برای کنار آمدن با تنوعها و تکثرهاست. خرد بشری گرانبهایی در ژرفای کنش ساده «بیتفاوتی مدنی» نهفته است. ستیز با خرد برآمده از تجربه بشری، به هر نام که باشد - به نام قانون یا دین – جز خسران و خشونتپروری نیست.
حریم خصوصی مردم را ندرید، بر طبل زوال همبستگی اجتماعی نکوبید، عقل و خرد انباشته بشری را ارج نهید، و از پیشینه سیاه دوره پیوند قدرت و دین در کلیسای مسیحی، از قرون تاریک، درس بگیرید.
جامعهای مستأصل و دراُفتاده به فقر، در برابر هیولای تحریم، برآمده بر قله تورم ۴۰ درصد، در انتظار برآمدن ترامپ، در فردای انتخاباتی که هیچ چسبی به شکافهای اجتماعی و سیاسی نزده، و در پس یک دهه رشد اقتصادی صفر و سه برهه اعتراض اجتماعی شدید، تاب و تحمل این نابخردیها را ندارد. این گونه کردارهایتان درافتادن با سادهترین و در عین حال عمیقترین لایههای زندگی مدرن است که آدمیان را به خشم میآورد.
@fazeli_mohammad
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محمد_فاضلی
یک روحانی در قم از مادری که حجاب بر سر نداشته و بچهای در بغل داشته، در محل درمانگاه، با موبایل عکس گرفته؛ زن نیز پاسخی از سر استیصال و تند داده است. هممسلکان این روحانی تلاش میکنند ماجرا را سادهسازی کنند. من هم در این متن تلاش میکنم عمق ماجرا را نشان دهم. این گونه کارها، درافتادن با جوهره زندگی مدرن است.
مفهوم «بیتفاوتی مدنی» را جامعهشناسان برای معرفی یکی از ویژگیهای زندگی در دنیای جدید بهکار میبرند. آدمهای دنیای جدید در خیابان – حتی بسیار شلوغ – یا هر جای دیگری، سعی میکنند هیچ نگاهی که نشان دهد به دیگران خیره شدهاند، از خود بروز ندهند. برای مثال، در خیابانها هر چند لحظه یک بار، نگاهی به روبهرو میکنند تا به افرادی که به آنها نزدیک میشوند نشان دهند حضور آنها را درک کردهاند، اما با دزدیدن نگاهشان و خیره نشدن به آنها، دوباره نشان میدهند که قصد ندارند در حریم شخصی آنها وارد شوند.
آدمها در دنیای مدرن، با خیره نشدن به یکدیگر نشان میدهند که قصد ندارند با نگاهشان حریم شخصی دیگران را سوراخ کنند. این رفتار را «بیتفاوتی مدنی» میگویند. رفتاری که نشان میدهد حضور دیگران را درک کرده و به رسمیت میشناسند، به آنها احترام هم میگذارند، اما از سر احترام به حضورشان و حریم خصوصیشان، بیتفاوتی پیشه میکنند. (این بحث را در مبحثی درباره مفاهیم بنیادین جامعهشناسی به تفصیل توضیح دادهام)
انسان بهطور کلی، و انسان مدرن بهطور خاص، حریم خصوصی خود را محترم میشمارد و از پاره شدن حریم خصوصی خود برمیآشوبد. انسان مدرن، بپسندید یا نپسندید، نوع پوشش را بخشی از حریم خصوصی خود میداند. وقتی حکومت، و به تبع آن بخشهای همراه با ایدئولوژی حکومت، تلاش میکنند به این حریم خصوصی وارد شوند، عمیقترین لایه زندگی فرد مدرن را نشانه گرفتهاند.
حکومت در چهار دهه گذشته بر سر مسائل مختلف – از ممنوعیت ویدئو و ماهواره، تا به امروز که این گونه بر مسأله حجاب اجباری پافشاری میکند – حمله به این لایه عمیق از زیست انسان مدرن را هدف قرار داده است. حکومت با اصرار بر رویههای ناقض حریم شخصی افراد، در قامت بیرقدار یک ایدئولوژی ضدمدرن با اکثریت جامعه ایرانی درافتاده است.
بخشی از روحانیت، تندروهای مذهبی، و حاکمانی که حجاب را پرچم حکمرانی خود میدانند، ظاهراً هیچ فهمی ندارند از عمق زخمی که این رویه بر جان ایرانیان وارد میکند، و خسارتی که به همبستگی اجتماعی و حتی دینداری میزند. همبستگی اجتماعی، بنیان زیست مسالمتآمیز است و به قربانگاه بردن چنین سرمایه گرانبهایی، کار نابخردان است.
بفهمید که «بیتفاوتی مدنی» هنجار و شیوه زیست حاصل از عقلانیت بشری برای کنار آمدن با تنوعها و تکثرهاست. خرد بشری گرانبهایی در ژرفای کنش ساده «بیتفاوتی مدنی» نهفته است. ستیز با خرد برآمده از تجربه بشری، به هر نام که باشد - به نام قانون یا دین – جز خسران و خشونتپروری نیست.
حریم خصوصی مردم را ندرید، بر طبل زوال همبستگی اجتماعی نکوبید، عقل و خرد انباشته بشری را ارج نهید، و از پیشینه سیاه دوره پیوند قدرت و دین در کلیسای مسیحی، از قرون تاریک، درس بگیرید.
جامعهای مستأصل و دراُفتاده به فقر، در برابر هیولای تحریم، برآمده بر قله تورم ۴۰ درصد، در انتظار برآمدن ترامپ، در فردای انتخاباتی که هیچ چسبی به شکافهای اجتماعی و سیاسی نزده، و در پس یک دهه رشد اقتصادی صفر و سه برهه اعتراض اجتماعی شدید، تاب و تحمل این نابخردیها را ندارد. این گونه کردارهایتان درافتادن با سادهترین و در عین حال عمیقترین لایههای زندگی مدرن است که آدمیان را به خشم میآورد.
@fazeli_mohammad
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏55👍26❤6🤷♀3👎2
چرا مُراقبِ آنچه میگوییم نیستیم؟
#محمود_سریعالقلم
۱) چون کتاب نمیخوانیم؛
۲) چون اهمیتِ رشد شخصیت، حتی ده درصدِ نظام آموزشی نیست؛
۳) چون نظام آموزشی بر حفظ کردن استوار است تا فکر کردن؛
۴) چون تربیتِ خانوادگی بیشتر بر احساسات استوار است تا رشد فردی؛
۵) چون نیاموختهایم حرف زدن، مسئولیت دارد؛
۶) چون وقتی به پول میرسیم احساسِ قدرت میکنیم؛
۷) چون وقتی به قدرت میرسیم احساسِ برتری میکنیم؛
۸) چون عموماً دو هدفِ کلیدی را در زندگی دنبال میکنیم: پول و شهرت؛
۹) چون منافع شخصی بر رفتار اخلاقی غلبه دارد؛
۱۰) چون اصلِ نگاه به انسانهای دیگر ابزاری است؛
۱۱) چون افراد، یک دفعه به جایگاهی غیرمنتظره میرسند؛
۱۲) چون بیاحترامی به انسانها در جهان سوم خیلی پیامد ندارد؛
۱۳) چون نیروهای احساسی بر عقلِ محاسبهگر غلبۀ نود درصدی دارند؛
۱۴) چون فکرِ قبل از سخن، فرصتِ تمرین ندارد؛
۱۵) چون افراد، جوگیر میشوند؛
۱۶) چون تعداد فالوور به مراتب مهمتر از داشتنِ پِرنسیپ است؛
۱۷) چون معلوم نیست مسئول تربیتِ مدنی کیست؛
۱۸) چون تربیت، از خانواده و کلاسِ درس به جهان مجازی منتقل شده است؛
۱۹) چون عنصر "زمان" در سخن گفتن تعطیل است؛
۲۰) چون بیثباتی اقتصادی، تعادل رفتاری را مختل کرده است؛
۲۱) چون آشنایی با ادبیات فارسی به شدت ضعیف شده است؛
۲۲) چون درناخودآگاهِ افراد، بخشِ رعایتِ حقوقِ دیگران قفل است؛
۲۳) چون گروههای مرجع فرهنگی در جامعه تغییر کردهاند؛
۲۴) چون روانشناسی فهم دیگران در بسیاری ازافراد ضعیف است؛
۲۵) چون زرنگیهای دمِ دست مهمتر از میراثِ شخصیتی است؛
۲۶) چون تصور میکنیم دیگران متوجه نیات ما نمیشوند؛
۲۷) چون احساسِ تعلق به یک جامعۀ سالم، خیلی ضعیف است؛
۲۸) چون زندگی امری جدی نیست؛
۲۹) چون به دوامِ واژههای منفی در ذهن انسان واقف نیستیم؛
۳۰) چون بسیاری، حتی پنج صفحه درمورد خودشان نمیتوانند بنویسند.
@sariolghalam
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محمود_سریعالقلم
۱) چون کتاب نمیخوانیم؛
۲) چون اهمیتِ رشد شخصیت، حتی ده درصدِ نظام آموزشی نیست؛
۳) چون نظام آموزشی بر حفظ کردن استوار است تا فکر کردن؛
۴) چون تربیتِ خانوادگی بیشتر بر احساسات استوار است تا رشد فردی؛
۵) چون نیاموختهایم حرف زدن، مسئولیت دارد؛
۶) چون وقتی به پول میرسیم احساسِ قدرت میکنیم؛
۷) چون وقتی به قدرت میرسیم احساسِ برتری میکنیم؛
۸) چون عموماً دو هدفِ کلیدی را در زندگی دنبال میکنیم: پول و شهرت؛
۹) چون منافع شخصی بر رفتار اخلاقی غلبه دارد؛
۱۰) چون اصلِ نگاه به انسانهای دیگر ابزاری است؛
۱۱) چون افراد، یک دفعه به جایگاهی غیرمنتظره میرسند؛
۱۲) چون بیاحترامی به انسانها در جهان سوم خیلی پیامد ندارد؛
۱۳) چون نیروهای احساسی بر عقلِ محاسبهگر غلبۀ نود درصدی دارند؛
۱۴) چون فکرِ قبل از سخن، فرصتِ تمرین ندارد؛
۱۵) چون افراد، جوگیر میشوند؛
۱۶) چون تعداد فالوور به مراتب مهمتر از داشتنِ پِرنسیپ است؛
۱۷) چون معلوم نیست مسئول تربیتِ مدنی کیست؛
۱۸) چون تربیت، از خانواده و کلاسِ درس به جهان مجازی منتقل شده است؛
۱۹) چون عنصر "زمان" در سخن گفتن تعطیل است؛
۲۰) چون بیثباتی اقتصادی، تعادل رفتاری را مختل کرده است؛
۲۱) چون آشنایی با ادبیات فارسی به شدت ضعیف شده است؛
۲۲) چون درناخودآگاهِ افراد، بخشِ رعایتِ حقوقِ دیگران قفل است؛
۲۳) چون گروههای مرجع فرهنگی در جامعه تغییر کردهاند؛
۲۴) چون روانشناسی فهم دیگران در بسیاری ازافراد ضعیف است؛
۲۵) چون زرنگیهای دمِ دست مهمتر از میراثِ شخصیتی است؛
۲۶) چون تصور میکنیم دیگران متوجه نیات ما نمیشوند؛
۲۷) چون احساسِ تعلق به یک جامعۀ سالم، خیلی ضعیف است؛
۲۸) چون زندگی امری جدی نیست؛
۲۹) چون به دوامِ واژههای منفی در ذهن انسان واقف نیستیم؛
۳۰) چون بسیاری، حتی پنج صفحه درمورد خودشان نمیتوانند بنویسند.
@sariolghalam
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍58👏11❤7😢2
سرشت پاک
همدردی با رنجها و خشنودی از موفقیتهای دیگری...
@yaser_arab57
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
همدردی با رنجها و خشنودی از موفقیتهای دیگری...
@yaser_arab57
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤46👍12👏3😍1
سرگرم بازی خودت باش!
پدر: فوتبال چطور بود؟ خوش گذشت؟
پسر: نه
پدر: چرا؟
پسر: چون دو تا گل زدیم
پدر: خیلی خوبه که. هم بازی کردی و هم بازی رو بردی
پسر: ولی کمتر گل زدیم
پدر: کمتر از چی؟
پسر: تیم پیتر دیروز بیست تا گل زده بود. ولی ما فقط دو تا
پدر: بیست تا؟ چجوری؟ مگه میشه توی یه بازی فوتبال، بیست تا گل زد؟
پسر: اونا هندبال بازی میکردن
در نگاه اول ممکن است قضاوت پسر، بچگانه به نظر برسد. اما همهی ما در بازی زندگی این خطای شناختی را داریم که بدون در نظر گرفتن شرایط منحصربهفرد هر انسان، مدام مسیر زندگی و دستاوردهای خود را با دیگران مقایسه میکنیم.
هر کدام از ما بازی زندگی خودمان را داریم که با بازی همهی انسانهای دیگر تفاوت دارد. درست است که شباهتهایی هم میان بازیها هست، اما این شباهتها صرفا ظاهر ماجراست و آنقدر هم زیاد و دقیق نیست که بتوانیم دو بازی را مقایسه کنیم. مثلا گل زدن در فوتبال و هندبال یک معیار مشابه است. اما آیا این شباهت به ما اجازه میدهد که یک بازیکن فوتبال را با یک بازیکن هندبال مقایسه کنیم؟ حتی در دو بازی مشابه فوتبال نیز همه چیز با هم برابر نیست (کیفیت زمین چمن، مربی، سرمایهی باشگاه، کیفیت بازی همتیمیها و ...)
بازی زندگی هر کدام از ما، قواعد، شرایط، معیارها، اهداف و ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد. مقایسهی زندگی خود با زندگی دیگران باعث میشود سرخورده شویم و با تماشای بازی متفاوت دیگران، از بازی خود لذت نبریم.
#مقایسه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
پدر: فوتبال چطور بود؟ خوش گذشت؟
پسر: نه
پدر: چرا؟
پسر: چون دو تا گل زدیم
پدر: خیلی خوبه که. هم بازی کردی و هم بازی رو بردی
پسر: ولی کمتر گل زدیم
پدر: کمتر از چی؟
پسر: تیم پیتر دیروز بیست تا گل زده بود. ولی ما فقط دو تا
پدر: بیست تا؟ چجوری؟ مگه میشه توی یه بازی فوتبال، بیست تا گل زد؟
پسر: اونا هندبال بازی میکردن
در نگاه اول ممکن است قضاوت پسر، بچگانه به نظر برسد. اما همهی ما در بازی زندگی این خطای شناختی را داریم که بدون در نظر گرفتن شرایط منحصربهفرد هر انسان، مدام مسیر زندگی و دستاوردهای خود را با دیگران مقایسه میکنیم.
هر کدام از ما بازی زندگی خودمان را داریم که با بازی همهی انسانهای دیگر تفاوت دارد. درست است که شباهتهایی هم میان بازیها هست، اما این شباهتها صرفا ظاهر ماجراست و آنقدر هم زیاد و دقیق نیست که بتوانیم دو بازی را مقایسه کنیم. مثلا گل زدن در فوتبال و هندبال یک معیار مشابه است. اما آیا این شباهت به ما اجازه میدهد که یک بازیکن فوتبال را با یک بازیکن هندبال مقایسه کنیم؟ حتی در دو بازی مشابه فوتبال نیز همه چیز با هم برابر نیست (کیفیت زمین چمن، مربی، سرمایهی باشگاه، کیفیت بازی همتیمیها و ...)
بازی زندگی هر کدام از ما، قواعد، شرایط، معیارها، اهداف و ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد. مقایسهی زندگی خود با زندگی دیگران باعث میشود سرخورده شویم و با تماشای بازی متفاوت دیگران، از بازی خود لذت نبریم.
#مقایسه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍50👏12❤7👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شادی را خیلی جدی گرفتهایم!
بسیاری از انسانها از اینکه همیشه شاد نیستند، غمگین میشوند. ما انسانها میلیونها سال با هدف بقا زندگی کردهایم و شادی در ژنهای ما به عنوان هدف، تعریف نشده است.
شادی، هدف نیست؛ بلکه محصول جانبی رابطهی درست هر انسان با خودش است.
شادی واقعی، از به رسمیت شناختن حقیقت زندگی و رنجها و سختیهای گاه و بیگاه آن حاصل میشود.
#شادی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
بسیاری از انسانها از اینکه همیشه شاد نیستند، غمگین میشوند. ما انسانها میلیونها سال با هدف بقا زندگی کردهایم و شادی در ژنهای ما به عنوان هدف، تعریف نشده است.
شادی، هدف نیست؛ بلکه محصول جانبی رابطهی درست هر انسان با خودش است.
شادی واقعی، از به رسمیت شناختن حقیقت زندگی و رنجها و سختیهای گاه و بیگاه آن حاصل میشود.
#شادی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍38👏12🤷♀2
فریب زندگی اسلایسی را نخوریم!
یکنفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: «اگر میخواهید گاز بگیرید برید ته صف!»
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفتهاند. چند نفر نوشتهاند همین فردا میرم شوور! میکنم، دوسه نفر نوشتهاند اصلا من به عشق همین پاها میخوام بچهدار شم و ...
مردی روی نوک کوهی ایستاده و دستهایش را باز کرده و نوشته: «زندگی یعنی فتح قلهها!»
زنی در اینستاگرام عکسی از قورمهسبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: «هرکی هرچی دلش میخواد بگه. من عاشق اینم که برای همسرم قورمهسبزی بپزم، اونم بیاد بشینه موهامو ببافه.»
دهها نفر نوشتهاند: «آره خوشبختی یعنی همین! خوشبختید شما ... حسودیم شد ... خوش به حال جفتتون ... دلم برای خودم سوخت و ...»
مردی عکسی از سوئیچ ماشینی که خریده را منتشر کرده و نوشته: «بالاخره خریدمش!» جماعتی لایک کردهاند که خوش به حالت و مبارکه و ...
اینها همه بُرشهایی از زندگی هستند نه تمام آن (زندگی اسلایسی)! آن بخش از زندگی که دستچین میکنیم و بهواسطه شبکههای مجازی به دیگران اجازه میدهیم آن را ببینید و بسیاری بر اساس همین اسلایس (برش یا قطعه) ما را قضاوت میکنند.
بسیاری از آنها که برای آن پاهای تپل دوستداشتنی غش و ضعف میروند اگر همان کودک را به آنها بدهید که ساعت سه نصفهشب بیدار میشود، زار میزند، نمیخوابد، پوشکش نیاز به تعویض دارد، شیر میخواهد، خواب را از آدم میگیرد و ... بعید است هنوز فقط بهخاطر گازگرفتن پاهایش به او وفادار بمانند و کماکان بچه بخواهند. کودک فقط گازگرفتن نمیخواهد، احساس مسئولیت و مراقبت دائمی هم میخواهد. میتوانید؟
این تصور که زندگی مشترک فقط آن لحظه است که بوی خوش قورمهسبزی در فضای خانه میپیچد یا مرد مینشیند به بافتن گیسوی زن، یک فانتزی زیباست اما وقتی عملی نمیشود بسیاری از همسران احساس ناکامی میکنند که پس چرا زن من قورمهسبزی نمیپزد؟ یا چون همسرم موهام رو نمیبافه پس دوستم نداره!
مردی که خسته از جدال در یک زندگی بیرحمانه به خانه میآید و هنوز ذهنش درگیر پرخاش رئیس و ضرر و زیان ناشی از معامله و ترافیک کُشنده و بیثباتی بازار و ... است دل و دماغی برایش نمیماند که شبهنگام وقتی میرسد بنشیند به بافتن گیسو. البته که اگر این کار را بکند عجب مرد نیکویی است اما اگر هم حال و حوصلهاش را نداشته باشد دلیل بر فقدان عشق و دوست نداشتن همسر نیست. آن یک عکس که دیدهاید هم نشان خوشبختی تمام وقت آن زوج نیست. فقط یک بُرش دستچینشده از یک زندگی است. یک اسلایس!
فتح قلهها لذتبخش است اما قبل از آنکه کسی روی نوک کوهی فاتحانه عکس یادگاری بگیرد، باید رنج بالارفتن از آن را به جان بخرد. عرقریختن، زمینخوردن، تحمل سرما و گرما، تاولزدن پا و ... آن عکس فقط یک بُرش است. فقط یک اسلایس لذتبخش!
مردی که عکسی از سوئیچ ماشینش را به اشتراک گذاشته هم دشواری خریدن آن را که علنی نکرده. غبطهخوردن به آن لحظه گرچه واکنشی طبیعی است اما شاید اگر رنج رسیدن به این موفقیت را میدانستیم هرگز غبطه نمیخوردیم. این تنها یک بُرش از زندگی مرد است. یک اسلایس نه تمام آن.
خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان که دوستدارند را به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را "تمام" زندگیشان فرض کنیم، دست به مقایسهاش با زندگی خودمان بزنیم و احساس ناکامی کنیم.
زندگی اسلایسی میتواند آفت آرامشمان باشد اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند، نه تمام آن!
#مقایسه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
یکنفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: «اگر میخواهید گاز بگیرید برید ته صف!»
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفتهاند. چند نفر نوشتهاند همین فردا میرم شوور! میکنم، دوسه نفر نوشتهاند اصلا من به عشق همین پاها میخوام بچهدار شم و ...
مردی روی نوک کوهی ایستاده و دستهایش را باز کرده و نوشته: «زندگی یعنی فتح قلهها!»
زنی در اینستاگرام عکسی از قورمهسبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: «هرکی هرچی دلش میخواد بگه. من عاشق اینم که برای همسرم قورمهسبزی بپزم، اونم بیاد بشینه موهامو ببافه.»
دهها نفر نوشتهاند: «آره خوشبختی یعنی همین! خوشبختید شما ... حسودیم شد ... خوش به حال جفتتون ... دلم برای خودم سوخت و ...»
مردی عکسی از سوئیچ ماشینی که خریده را منتشر کرده و نوشته: «بالاخره خریدمش!» جماعتی لایک کردهاند که خوش به حالت و مبارکه و ...
اینها همه بُرشهایی از زندگی هستند نه تمام آن (زندگی اسلایسی)! آن بخش از زندگی که دستچین میکنیم و بهواسطه شبکههای مجازی به دیگران اجازه میدهیم آن را ببینید و بسیاری بر اساس همین اسلایس (برش یا قطعه) ما را قضاوت میکنند.
بسیاری از آنها که برای آن پاهای تپل دوستداشتنی غش و ضعف میروند اگر همان کودک را به آنها بدهید که ساعت سه نصفهشب بیدار میشود، زار میزند، نمیخوابد، پوشکش نیاز به تعویض دارد، شیر میخواهد، خواب را از آدم میگیرد و ... بعید است هنوز فقط بهخاطر گازگرفتن پاهایش به او وفادار بمانند و کماکان بچه بخواهند. کودک فقط گازگرفتن نمیخواهد، احساس مسئولیت و مراقبت دائمی هم میخواهد. میتوانید؟
این تصور که زندگی مشترک فقط آن لحظه است که بوی خوش قورمهسبزی در فضای خانه میپیچد یا مرد مینشیند به بافتن گیسوی زن، یک فانتزی زیباست اما وقتی عملی نمیشود بسیاری از همسران احساس ناکامی میکنند که پس چرا زن من قورمهسبزی نمیپزد؟ یا چون همسرم موهام رو نمیبافه پس دوستم نداره!
مردی که خسته از جدال در یک زندگی بیرحمانه به خانه میآید و هنوز ذهنش درگیر پرخاش رئیس و ضرر و زیان ناشی از معامله و ترافیک کُشنده و بیثباتی بازار و ... است دل و دماغی برایش نمیماند که شبهنگام وقتی میرسد بنشیند به بافتن گیسو. البته که اگر این کار را بکند عجب مرد نیکویی است اما اگر هم حال و حوصلهاش را نداشته باشد دلیل بر فقدان عشق و دوست نداشتن همسر نیست. آن یک عکس که دیدهاید هم نشان خوشبختی تمام وقت آن زوج نیست. فقط یک بُرش دستچینشده از یک زندگی است. یک اسلایس!
فتح قلهها لذتبخش است اما قبل از آنکه کسی روی نوک کوهی فاتحانه عکس یادگاری بگیرد، باید رنج بالارفتن از آن را به جان بخرد. عرقریختن، زمینخوردن، تحمل سرما و گرما، تاولزدن پا و ... آن عکس فقط یک بُرش است. فقط یک اسلایس لذتبخش!
مردی که عکسی از سوئیچ ماشینش را به اشتراک گذاشته هم دشواری خریدن آن را که علنی نکرده. غبطهخوردن به آن لحظه گرچه واکنشی طبیعی است اما شاید اگر رنج رسیدن به این موفقیت را میدانستیم هرگز غبطه نمیخوردیم. این تنها یک بُرش از زندگی مرد است. یک اسلایس نه تمام آن.
خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان که دوستدارند را به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را "تمام" زندگیشان فرض کنیم، دست به مقایسهاش با زندگی خودمان بزنیم و احساس ناکامی کنیم.
زندگی اسلایسی میتواند آفت آرامشمان باشد اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند، نه تمام آن!
#مقایسه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍64👏13❤7🙏1
ما چیزی دربارهی ۱۴۰۳ نمیدونیم...
تمام چیزی که لازمه بدونیم اینه که همدیگه رو دوست داریم...
نوروز مبارک❤️
#نوروز
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
تمام چیزی که لازمه بدونیم اینه که همدیگه رو دوست داریم...
نوروز مبارک❤️
#نوروز
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤64🍓8👏7🕊5👍4
من پاسخگو نیستم!
#اریک_فروم
تا زمانی که احساسات، رفتار، تصمیمها، باورها، شخصیت و ارزشهای ما به دیگران آسیبی نرساند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم.
#مسئولیت_پذیری
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#اریک_فروم
تا زمانی که احساسات، رفتار، تصمیمها، باورها، شخصیت و ارزشهای ما به دیگران آسیبی نرساند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم.
#مسئولیت_پذیری
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍50👏17❤5🕊3🤔1
جهان آرزوها یا جهان واقعیتها؟
✔️ مردی با درآمدی مشخص و زندگی باثبات، ناگهان همهی داراییاش را میفروشد تا کسبوکاری جدید راه بیندازد و کارآفرین شود.
✔️ خانوادهای که در معیشت خود مانده و هزاران مشکل مالی دارد، تمام درآمد خود را صرف اجاره کردن خانهای میکنند که در بالای شهر قرار دارد.
✔️ زنی، چند دندان خراب دارد و از درد زانو خواب ندارد. با اشتیاق، مخارج خانه را مدیریت میکند و پولی پسانداز میکند تا سر سال، مبلها را تعویض کند.
✔️ پدری را هر روز از مدرسه میخواهند و به او میگویند که فرزندش افسردگی دارد و باید او را به مشاوره ببرند. پدر میگوید پول و وقت ندارد. اما حسابی کار میکند و پول روی پول میگذارد تا ماشین ایرانیاش را بفروشد و یک مدل خارجی بخرد.
✔️ زنی که چهار فرزند دارد و قسطهایشان هر ماه عقب میافتد، ناگهان تصمیم میگیرد در چهلوپنج سالگی، کنکور پزشکی بدهد.
✔️ مردی در چهل سالگی بیکار است و قصد دارد برود پیانو یاد بگیرد.
در گذشته، وقتی مردم چنین تصمیماتی میگرفتند، در توجیه آن میگفتند: «مگه ما چند سال زندهایم؟ بذار کاری که دوست داریم رو انجام بدیم!» این روزها در توجیه رفتارهای خود از «قانون جذب»، «ارادهی کائنات»، «مثبتاندیشی»، «هرچه را بنویسی اتفاق میافتد»، «آرزوهاتو زندگی کن» و امثال اینها استفاده میکنند.
ما با واقعیتها زندگی نمیکنیم. ما با آرزوها و رویاهایمان زندگی میکنیم و در اکثر موارد هم شکستهای سنگین و تلخی میخوریم و از زندگی بیزار میشویم.
زنی که دندانش خراب شده و زانو درد دارد، باید ابتدا پول خود را برای سلامتی خود هزینه کند تا چند سال بعد، همان زانو اجازه دهد روی مبلهای مورد علاقهاش بنشیند. واقعیت زندگی پسری که در چهل سالگی بیکار است، حرکت به سمت کار و پیدا کردن ثبات زندگی است تا مجبور نشود چند سال بعد برای خرید غذا، پیانوی خود را بفروشد. مردی که میخواهد کارآفرین شود باید درک کند که نمیتوان ثبات زندگی خانواده را برای بلندپروازی هزینه کرد و برای کارآفرینی، باید برنامهای بسیار منسجم داشته باشد.
اصلا نیازی نیست رویاهایمان را از بین ببریم. چون بدون رویا و آرزو نمیتوانیم زندگی کنیم. اما برای حرکت به سمت آنها باید واقعیتها را لحاظ کنیم. پرداختن به واقعیتها، ساختن پلههایی است که ما را به آرزوهایمان نزدیک میکند.
تصمیمهایی که صرفا بر مبنای تحقق آرزوها و تخریب واقعیتها باشند، هم واقعیتهای زندگی را تلختر میکنند و هم آرزوها را از بین میبرند. در کشور ما شرایط زندگی بسیار پیچیده است و زندگی هر روز سختتر میشود. و اتفاقا همین موضوع، تصمیمگیری واقعبینانه را ضروریتر میسازد.
برخی میگویند: «چون فلانی موفق شده، پس من هم میتوانم.» اما دقت نمیکنند که اول) آیا فلانی واقعا موفق شده؟ یا به طور موقت همه چیز را هزینه کرده و ظاهر ماجرا را ساخته است؟ دوم) اگر هم موفق شده، شرایط موفقیتش چه بوده است؟ و آیا ما هم دقیقا همان شرایط را داریم؟ سوم) اگر به فرض یک نفر موفق شده، هزاران نفر هم شکست خوردهاند. در این صورت، احتمال موفقیت، چیزی نزدیک به صفر است.
بیایید یک آزمایش انجام دهیم. نگاهی به زندگی خود بیندازید و ببینید که تصمیمهایتان تا چه اندازه بر اساس واقعیتها و اولویتهای زندگی هستند و تا چه حد صرفا بر اساس آرزوها (و نادیده گرفتن واقعیتها). به تصمیمهای اطرافیان نگاه کنید. به تصمیمهای سازمانها نگاه کنید. به تصمیمهای سیاستمداران نگاه کنید. ببینید کدام تصمیمها را بر مبنای واقعیت و کدام را بر اساس آرزو گرفتهاند؟ کدام تصمیم ها، آرزوها را تحقق بخشیده و کدام یک آنها را نابود کرده است؟ این آزمایش را امتحان کنید، پشیمان نمیشوید.
جهان، پیش از آنکه جهان آرزوها باشد، جهان واقعیتهاست. راه رسیدن به آرزوها نیز از درک واقعیتها میگذرد.
#واقعبینی_رهاییبخش
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
✔️ مردی با درآمدی مشخص و زندگی باثبات، ناگهان همهی داراییاش را میفروشد تا کسبوکاری جدید راه بیندازد و کارآفرین شود.
✔️ خانوادهای که در معیشت خود مانده و هزاران مشکل مالی دارد، تمام درآمد خود را صرف اجاره کردن خانهای میکنند که در بالای شهر قرار دارد.
✔️ زنی، چند دندان خراب دارد و از درد زانو خواب ندارد. با اشتیاق، مخارج خانه را مدیریت میکند و پولی پسانداز میکند تا سر سال، مبلها را تعویض کند.
✔️ پدری را هر روز از مدرسه میخواهند و به او میگویند که فرزندش افسردگی دارد و باید او را به مشاوره ببرند. پدر میگوید پول و وقت ندارد. اما حسابی کار میکند و پول روی پول میگذارد تا ماشین ایرانیاش را بفروشد و یک مدل خارجی بخرد.
✔️ زنی که چهار فرزند دارد و قسطهایشان هر ماه عقب میافتد، ناگهان تصمیم میگیرد در چهلوپنج سالگی، کنکور پزشکی بدهد.
✔️ مردی در چهل سالگی بیکار است و قصد دارد برود پیانو یاد بگیرد.
در گذشته، وقتی مردم چنین تصمیماتی میگرفتند، در توجیه آن میگفتند: «مگه ما چند سال زندهایم؟ بذار کاری که دوست داریم رو انجام بدیم!» این روزها در توجیه رفتارهای خود از «قانون جذب»، «ارادهی کائنات»، «مثبتاندیشی»، «هرچه را بنویسی اتفاق میافتد»، «آرزوهاتو زندگی کن» و امثال اینها استفاده میکنند.
ما با واقعیتها زندگی نمیکنیم. ما با آرزوها و رویاهایمان زندگی میکنیم و در اکثر موارد هم شکستهای سنگین و تلخی میخوریم و از زندگی بیزار میشویم.
زنی که دندانش خراب شده و زانو درد دارد، باید ابتدا پول خود را برای سلامتی خود هزینه کند تا چند سال بعد، همان زانو اجازه دهد روی مبلهای مورد علاقهاش بنشیند. واقعیت زندگی پسری که در چهل سالگی بیکار است، حرکت به سمت کار و پیدا کردن ثبات زندگی است تا مجبور نشود چند سال بعد برای خرید غذا، پیانوی خود را بفروشد. مردی که میخواهد کارآفرین شود باید درک کند که نمیتوان ثبات زندگی خانواده را برای بلندپروازی هزینه کرد و برای کارآفرینی، باید برنامهای بسیار منسجم داشته باشد.
اصلا نیازی نیست رویاهایمان را از بین ببریم. چون بدون رویا و آرزو نمیتوانیم زندگی کنیم. اما برای حرکت به سمت آنها باید واقعیتها را لحاظ کنیم. پرداختن به واقعیتها، ساختن پلههایی است که ما را به آرزوهایمان نزدیک میکند.
تصمیمهایی که صرفا بر مبنای تحقق آرزوها و تخریب واقعیتها باشند، هم واقعیتهای زندگی را تلختر میکنند و هم آرزوها را از بین میبرند. در کشور ما شرایط زندگی بسیار پیچیده است و زندگی هر روز سختتر میشود. و اتفاقا همین موضوع، تصمیمگیری واقعبینانه را ضروریتر میسازد.
برخی میگویند: «چون فلانی موفق شده، پس من هم میتوانم.» اما دقت نمیکنند که اول) آیا فلانی واقعا موفق شده؟ یا به طور موقت همه چیز را هزینه کرده و ظاهر ماجرا را ساخته است؟ دوم) اگر هم موفق شده، شرایط موفقیتش چه بوده است؟ و آیا ما هم دقیقا همان شرایط را داریم؟ سوم) اگر به فرض یک نفر موفق شده، هزاران نفر هم شکست خوردهاند. در این صورت، احتمال موفقیت، چیزی نزدیک به صفر است.
بیایید یک آزمایش انجام دهیم. نگاهی به زندگی خود بیندازید و ببینید که تصمیمهایتان تا چه اندازه بر اساس واقعیتها و اولویتهای زندگی هستند و تا چه حد صرفا بر اساس آرزوها (و نادیده گرفتن واقعیتها). به تصمیمهای اطرافیان نگاه کنید. به تصمیمهای سازمانها نگاه کنید. به تصمیمهای سیاستمداران نگاه کنید. ببینید کدام تصمیمها را بر مبنای واقعیت و کدام را بر اساس آرزو گرفتهاند؟ کدام تصمیم ها، آرزوها را تحقق بخشیده و کدام یک آنها را نابود کرده است؟ این آزمایش را امتحان کنید، پشیمان نمیشوید.
جهان، پیش از آنکه جهان آرزوها باشد، جهان واقعیتهاست. راه رسیدن به آرزوها نیز از درک واقعیتها میگذرد.
#واقعبینی_رهاییبخش
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍59👏13❤8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مقایسهی بیرحمانه
ما از درون خود کاملا آگاهیم، اما دیگران را صرفا بر اساس چیزهایی میشناسیم که خودشان تصمیم گرفتهاند به ما بگویند.
ما تمام ضعفها، پشیمانیها، اضطرابها، مشکلات، پریشانیها و نقصهای درونی خود را میشناسیم و در یک قضاوت بیرحمانه، آنها را با دستاوردها، آرزوها و موفقیتهای بیرونی دیگران مقایسه میکنیم.
ما آدمها مدام از احوالات درونی خود، با دیگران حرف نمیزنیم، وگرنه میفهمیدیم که در معرکهی عجیب و غریب زندگی، همهی ما آسیبپذیریم.
#مقایسه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
ما از درون خود کاملا آگاهیم، اما دیگران را صرفا بر اساس چیزهایی میشناسیم که خودشان تصمیم گرفتهاند به ما بگویند.
ما تمام ضعفها، پشیمانیها، اضطرابها، مشکلات، پریشانیها و نقصهای درونی خود را میشناسیم و در یک قضاوت بیرحمانه، آنها را با دستاوردها، آرزوها و موفقیتهای بیرونی دیگران مقایسه میکنیم.
ما آدمها مدام از احوالات درونی خود، با دیگران حرف نمیزنیم، وگرنه میفهمیدیم که در معرکهی عجیب و غریب زندگی، همهی ما آسیبپذیریم.
#مقایسه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤42👍27👏2
گرفتاریم چون...
#ساسان_حبیبوند
گفت:
ما مردم کتاب نمیخوانیم چون وقت نداریم. گرفتار صدها مشکلیم.
گفتم:
ما مردم گرفتار صدها مشکلیم، چون کتاب نمیخوانیم.
#کتاب
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#ساسان_حبیبوند
گفت:
ما مردم کتاب نمیخوانیم چون وقت نداریم. گرفتار صدها مشکلیم.
گفتم:
ما مردم گرفتار صدها مشکلیم، چون کتاب نمیخوانیم.
#کتاب
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍60❤10👏3
شما واقعا باهوش بودهاید!
#آلن_دوباتن
چرا اینقدر تصمیمهای عجیب میگیریم؟
✔️ فرصت شغلی خوبی برایمان فراهم میشود و آن را خراب میکنیم.
✔️ به کسی علاقهمند میشویم و از او فرار میکنیم.
✔️ نمیتوانیم از رشتهی تحصیلی که دوستش نداریم بیرون بیاییم.
✔️ نمیتوانیم کاری که دوست داریم را دنبال کنیم.
✔️ عاشق کسی میشویم که با او خوشحال نیستیم.
✔️ به سمت کاری که در آن بسیار ماهریم، نمیرویم.
✔️ دوستانمان آدمهای بسیار خوبی هستند اما به آنها اعتماد نداریم.
✔️ دلمان میخواهد در جمع افراد مورد علاقهمان باشیم اما از آنها فرار میکنیم.
چرا؟
این نوع تصمیمگیری که اکنون برای ما عجیب به نظر میرسد، روزی بسیار منطقی بوده است. این شیوهی تصمیمگیری در دوران کودکی نه تنها منطقی، بلکه بسیار هوشمندانه بوده است. اگر در محیطی بزرگ شدهاید که در آن تنش، دعواهای خانوادگی و ناامنی زیاد بوده است، اگر پدر و مادر مضطرب، سختگیر و کنترلگری داشتهاید، اگر در کودکی از سوی خانواده مدام تحقیر و تمسخر شدهاید، و همهی اینها باعث شده است که شما احساساتتان را خاموش کنید، شما انسان بسیار باهوشی بودهاید. اگر در محیطی بزرگ شدهاید که امنیت روانی نداشتهاید و در کودکی تصمیم گرفتهاید که به هیچکس اعتماد نکنید، این یکی از هوشمندانهترین و شگفتانگیزترین راهکارهایی بوده است که شما به عنوان یک کودک برای بقا در چنین محیطی انتخاب کردهاید.
اما وقتی شما به بیستسالگی، سیسالگی یا چهلسالگی و بعد از آن میرسید، چه اتفاقی میافتد؟ شما همچنان همان راهکار را در سایر محیطها به کار میگیرید، در حالی که سایر محیطها دیگر به اندازهی محیط کودکی شما ناامن نیستند. کسی که در کودکی یاد گرفته است در مقابل تنشها و تحقیرهایی که از پدر و مادر دریافت میکند، پنجرهی قلب خود را ببندد، این پنجره را روی دیگران نیز خواهد بست؛ حتی اگر فرد مقابلش این بار یک انسان امن باشد. او ممکن است حتی خود نیز آگاه نباشد که این پنجره را بسته است.
بنابراین، شما تلاش میکنید که همان راهکار کودکی را در بزرگسالی نیز به کار ببندید و نتیجهی آن به تصمیمات عجیب ختم میشود. چه کاری باید انجام دهیم؟ ساده نیست، اما تنها راهش این است که با آن فرد باهوش دوران کودکی خداحافظی کنیم. او در ایام کودکی کمک بزرگی به ما کرده و باعث شده بتوانیم زنده بمانیم و به مراحل بعدی زندگی برویم. اما در مراحل بعدی، او دشمن ما خواهد بود. باید بیرحمانه به او بگوییم:
«از تو ممنونم. اما دیگر کافیست. دیگر خطر مثل دوران کودکی مرا تهدید نمیکند. من باید به شیوهای دیگر زندگی کنم. خدانگهدار!»
#تغییر
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#آلن_دوباتن
چرا اینقدر تصمیمهای عجیب میگیریم؟
✔️ فرصت شغلی خوبی برایمان فراهم میشود و آن را خراب میکنیم.
✔️ به کسی علاقهمند میشویم و از او فرار میکنیم.
✔️ نمیتوانیم از رشتهی تحصیلی که دوستش نداریم بیرون بیاییم.
✔️ نمیتوانیم کاری که دوست داریم را دنبال کنیم.
✔️ عاشق کسی میشویم که با او خوشحال نیستیم.
✔️ به سمت کاری که در آن بسیار ماهریم، نمیرویم.
✔️ دوستانمان آدمهای بسیار خوبی هستند اما به آنها اعتماد نداریم.
✔️ دلمان میخواهد در جمع افراد مورد علاقهمان باشیم اما از آنها فرار میکنیم.
چرا؟
این نوع تصمیمگیری که اکنون برای ما عجیب به نظر میرسد، روزی بسیار منطقی بوده است. این شیوهی تصمیمگیری در دوران کودکی نه تنها منطقی، بلکه بسیار هوشمندانه بوده است. اگر در محیطی بزرگ شدهاید که در آن تنش، دعواهای خانوادگی و ناامنی زیاد بوده است، اگر پدر و مادر مضطرب، سختگیر و کنترلگری داشتهاید، اگر در کودکی از سوی خانواده مدام تحقیر و تمسخر شدهاید، و همهی اینها باعث شده است که شما احساساتتان را خاموش کنید، شما انسان بسیار باهوشی بودهاید. اگر در محیطی بزرگ شدهاید که امنیت روانی نداشتهاید و در کودکی تصمیم گرفتهاید که به هیچکس اعتماد نکنید، این یکی از هوشمندانهترین و شگفتانگیزترین راهکارهایی بوده است که شما به عنوان یک کودک برای بقا در چنین محیطی انتخاب کردهاید.
اما وقتی شما به بیستسالگی، سیسالگی یا چهلسالگی و بعد از آن میرسید، چه اتفاقی میافتد؟ شما همچنان همان راهکار را در سایر محیطها به کار میگیرید، در حالی که سایر محیطها دیگر به اندازهی محیط کودکی شما ناامن نیستند. کسی که در کودکی یاد گرفته است در مقابل تنشها و تحقیرهایی که از پدر و مادر دریافت میکند، پنجرهی قلب خود را ببندد، این پنجره را روی دیگران نیز خواهد بست؛ حتی اگر فرد مقابلش این بار یک انسان امن باشد. او ممکن است حتی خود نیز آگاه نباشد که این پنجره را بسته است.
بنابراین، شما تلاش میکنید که همان راهکار کودکی را در بزرگسالی نیز به کار ببندید و نتیجهی آن به تصمیمات عجیب ختم میشود. چه کاری باید انجام دهیم؟ ساده نیست، اما تنها راهش این است که با آن فرد باهوش دوران کودکی خداحافظی کنیم. او در ایام کودکی کمک بزرگی به ما کرده و باعث شده بتوانیم زنده بمانیم و به مراحل بعدی زندگی برویم. اما در مراحل بعدی، او دشمن ما خواهد بود. باید بیرحمانه به او بگوییم:
«از تو ممنونم. اما دیگر کافیست. دیگر خطر مثل دوران کودکی مرا تهدید نمیکند. من باید به شیوهای دیگر زندگی کنم. خدانگهدار!»
#تغییر
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍49❤13👏6😢3😭2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقط همین نکتهی ساده!
بخش قابلتوجهی از شیوع بیماریهای ویروسی با رعایت نکتهای ساده در مورد عطسه کردن، به سادگی قابل پیشگیری است.
برای عطسه کردن، خوب است که همیشه دستمال به همراه داشته باشیم. اما اگر دستمال نبود، در کف دستان خود عطسه نکنید. چون این کار تبدیل به عادت میشود و ما همیشه به آب، برای شستشوی دستها دسترسی نداریم و دستهایمان میتوانند منبع جدی انتقال ویروس باشند. به جای آن بهتر است در ناحیهی بین بازو و ساعد، عطسه کنیم. چون این ناحیه محل تماس با دیگران و سایر سطوح نیست.
این نکتهی ساده را با مهربانی و بدون تحقیر، به بچهها آموزش دهیم. و البته، بهترین شیوهی یادگیری هر چیزی، یادگیری از رفتار است. اگر میخواهیم به بچهها یاد دهیم که از دستمال یا ناحیهی بین ساعد و بازوی خود برای عطسه استفاده کنند، حتما باید خودمان هم این کارها را هنگام عطسه انجام دهیم.
یادمان نرود که این روشها فقط برای زمان زمان بیماری نیستند. همیشه باید آنها را رعایت کنیم.
#سلامت
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
بخش قابلتوجهی از شیوع بیماریهای ویروسی با رعایت نکتهای ساده در مورد عطسه کردن، به سادگی قابل پیشگیری است.
برای عطسه کردن، خوب است که همیشه دستمال به همراه داشته باشیم. اما اگر دستمال نبود، در کف دستان خود عطسه نکنید. چون این کار تبدیل به عادت میشود و ما همیشه به آب، برای شستشوی دستها دسترسی نداریم و دستهایمان میتوانند منبع جدی انتقال ویروس باشند. به جای آن بهتر است در ناحیهی بین بازو و ساعد، عطسه کنیم. چون این ناحیه محل تماس با دیگران و سایر سطوح نیست.
این نکتهی ساده را با مهربانی و بدون تحقیر، به بچهها آموزش دهیم. و البته، بهترین شیوهی یادگیری هر چیزی، یادگیری از رفتار است. اگر میخواهیم به بچهها یاد دهیم که از دستمال یا ناحیهی بین ساعد و بازوی خود برای عطسه استفاده کنند، حتما باید خودمان هم این کارها را هنگام عطسه انجام دهیم.
یادمان نرود که این روشها فقط برای زمان زمان بیماری نیستند. همیشه باید آنها را رعایت کنیم.
#سلامت
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍40❤1👏1😍1
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
👈 جنبش قیطریه
✍ محسن رنانی
من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشتهام (اینجا) که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفهایتر شدن بازیهای بعدی. هر انتخابات نیز یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آن را گامی به سوی بلوغ بهپیش میبرد. همیشه گمان میکردهام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالمتر و کمهزینهتر است. اما اینبار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.
توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد؛ اما اگر منجر به تغییر ساختاری در داخل یا تغییر رفتاری در خارج نشود، هیچ اثر بلندمدتی نخواهد داشت.
کنشهای جمعی دو دستهاند: منفعل و فعال. «کنشهای جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات یا تحریم گردهماییهای حکومتی)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند و به سرعت دستاوردهایشان محو میشود. آنچه ماندگار است و تأثیر گذار، «کنشهای جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند.
کنشهای جمعی فعال نیز دو گونهاند: «کنشهای خشمگرا» و «کنشهای عقلگرا»؛ که اولی خشونتآمیز و دومی خشونتپرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنشهای جمعی فعالِ خشمگرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیهها) شکل نگرفته باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده میشوند. هرگاه کنشهای جمعی به خشونت کشیده شود، آنکه بهره میبرد حکومت است؛ چون هم در خشونتورزی، دستِ بالا را دارد و هم خشونت، برایش مشروعیتِ سرکوب میآورد.
اما «کنشهای جمعی فعالِ عقلگرا»، حرکتهایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار میشوند. چنین حرکتهایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی و یک گام بهسوی بلوغ اجتماعی است.
اعتراضهایی که اینروزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند. میگویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بیدین نشوند. اگر زور دارید قوانین رانندگی را اعمال کنید، رانتخواری را کنترل کنید اما مردم را بهزور به بهشت نبرید!
اما مدیر شهری ظاهرگرا، همچون عصر قبیله، گمان میکند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست میرود. و اینجا دقیقا همان نقطهای است که جامعه مدنی از جامعه قبیلهای متمایز میشود. اینجا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمتآمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقلگراست؛ حرکتی از جنس توسعه است.
شهروندان تهرانی کارزاری راهانداختهاند بهمنظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود بلکه با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی مسأله، نیز نگرانیهای جدیای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد. (اینجا را ببنید).
و اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانیها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است. اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران (یعنی حدود یک درصد جمعیت ایران) جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگیِ تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پرهزینهای را در پیش دارد.
من این کارزار را امضا کردم. شما نیز، اگر تحولات ایران را عقلانی و بدون خشونت میخواهید، امضا کنید. اگر هر یک از ما تعهد انجام ده امضا توسط دوستان و نزدیکانمان را بردوش گیریم، یک میلیون امضا در دسترس خواهد بود. اگر امضاها به یک میلیون برسد، ولی تاثیری بر تصمیمات مقامات نگذارد، آنگاه شاهد قوی دیگری خواهد بود بر انجماد و اصلاحناپذیری این ساختار حکمرانی. با یک میلیون امضا، با هر نتیجهای، جنبش قیطریه برنده خواهد بود.
م.ر. / شب قدر ۱۴۰۳
لینک امضای کارزار:
https://www.karzar.net/106414
#جنبش_قیطریه
.
👈 جنبش قیطریه
✍ محسن رنانی
من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشتهام (اینجا) که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفهایتر شدن بازیهای بعدی. هر انتخابات نیز یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آن را گامی به سوی بلوغ بهپیش میبرد. همیشه گمان میکردهام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالمتر و کمهزینهتر است. اما اینبار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.
توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد؛ اما اگر منجر به تغییر ساختاری در داخل یا تغییر رفتاری در خارج نشود، هیچ اثر بلندمدتی نخواهد داشت.
کنشهای جمعی دو دستهاند: منفعل و فعال. «کنشهای جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات یا تحریم گردهماییهای حکومتی)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند و به سرعت دستاوردهایشان محو میشود. آنچه ماندگار است و تأثیر گذار، «کنشهای جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند.
کنشهای جمعی فعال نیز دو گونهاند: «کنشهای خشمگرا» و «کنشهای عقلگرا»؛ که اولی خشونتآمیز و دومی خشونتپرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنشهای جمعی فعالِ خشمگرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیهها) شکل نگرفته باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده میشوند. هرگاه کنشهای جمعی به خشونت کشیده شود، آنکه بهره میبرد حکومت است؛ چون هم در خشونتورزی، دستِ بالا را دارد و هم خشونت، برایش مشروعیتِ سرکوب میآورد.
اما «کنشهای جمعی فعالِ عقلگرا»، حرکتهایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار میشوند. چنین حرکتهایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی و یک گام بهسوی بلوغ اجتماعی است.
اعتراضهایی که اینروزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند. میگویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بیدین نشوند. اگر زور دارید قوانین رانندگی را اعمال کنید، رانتخواری را کنترل کنید اما مردم را بهزور به بهشت نبرید!
اما مدیر شهری ظاهرگرا، همچون عصر قبیله، گمان میکند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست میرود. و اینجا دقیقا همان نقطهای است که جامعه مدنی از جامعه قبیلهای متمایز میشود. اینجا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمتآمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقلگراست؛ حرکتی از جنس توسعه است.
شهروندان تهرانی کارزاری راهانداختهاند بهمنظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود بلکه با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی مسأله، نیز نگرانیهای جدیای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد. (اینجا را ببنید).
و اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانیها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است. اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران (یعنی حدود یک درصد جمعیت ایران) جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگیِ تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پرهزینهای را در پیش دارد.
من این کارزار را امضا کردم. شما نیز، اگر تحولات ایران را عقلانی و بدون خشونت میخواهید، امضا کنید. اگر هر یک از ما تعهد انجام ده امضا توسط دوستان و نزدیکانمان را بردوش گیریم، یک میلیون امضا در دسترس خواهد بود. اگر امضاها به یک میلیون برسد، ولی تاثیری بر تصمیمات مقامات نگذارد، آنگاه شاهد قوی دیگری خواهد بود بر انجماد و اصلاحناپذیری این ساختار حکمرانی. با یک میلیون امضا، با هر نتیجهای، جنبش قیطریه برنده خواهد بود.
م.ر. / شب قدر ۱۴۰۳
لینک امضای کارزار:
https://www.karzar.net/106414
#جنبش_قیطریه
.
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه
ما شهروندان تهران خواستار جلوگیری از تخریب پارک قیطریه میباشیم.
👍51👏8❤5