مدرسه توسعه
4.5K subscribers
103 photos
158 videos
1 file
234 links
همه، «یک زندگی بهتر داشتن» را می‌خواهند. تعداد بسیار کمی از ما به دنبال «یک انسان بهتر بودن» هستیم.
(آلن دوباتن)

ادمین
@EMdevelopment
Download Telegram
پاسخ متفاوت

معلم که به آرناو ۷ ساله ریاضیات تدریس می کرد از او پرسید،" اگه من یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم، چندتا سیب خواهی داشت؟" در چند ثانیه آرناو خیلی مطمئن جواب داد، "چهارتا!" معلم ناامید توقع یک جواب خیلی ساده رو داشت.

او ناامید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه درست گوش نکرده". او تکرار کرد: "آرناو درست گوش کن. خیلی ساده است. تو می‌تونی جوابشو بگی اگه درست گوش کنی. اگه من یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم، چندتا سیب خواهی داشت؟" آرناو احساس ناامیدی رو توی صورت معلمش دید. او با انگشتانش دوباره محاسبه کرد. اما او به دنبال جوابی بود که معلم رو خوشحال کنه. جستجوی او برای جواب درست نبود. این بار با دودلی جواب داد"چهارتا..."

نا امیدی و یاس توی صورت معلم موج میزد. معلم به خاطر آورد که آرناو عاشق توت فرنگیه. فکر کرد شاید چون سیب دوست نداره کنترلش رو از دست میده. این بار با شوق زیاد و خیلی سریع پرسید، "اگه یه توت فرنگی و یه توت فرنگی دیگه و یه توت فرنگی دیگه بهت بدم، آرناو چندتا توت فرنگی خواهد داشت؟" با دیدن معلم خوشحال، آرناو دوباره با انگشتاش محاسبه کرد. هیچ فشاری روی او نبود، اما یه کمی فشار روی معلم بود. او می خواست با فکر جدیدش به موفقیت برسه. با یه خنده تردید آمیز آرناو  جواب داد" سه تا؟"

حالا معلم یه خنده پیروزی را داشت. فکرش جواب داد. او می‌خواست به خودش تبریک بگه. اما یه چیز باقی مونده بود. یه بار دیگه ازش پرسید، "حالا اگه یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم چندتا سیب داری؟" آرناو به سرعت جواب داد،" چهارتا!"

معلم مات و مبهوت ماند. او با لحن کمی خشمگین و عصبانی پرسید: "چطور آرناو، چطور؟" آرناو با لحن آرام و با تامل جواب داد: "چون من در کیفم یه سیب دارم".

زمانی جواب متفاوت از چیزی که ما توقع داریم، می‌شنویم، آن جواب لزوما اشتباه نیست. شاید جنبه‌ی دیگری وجود دارد که ما اصلاً متوجه نشده‌ایم. و‌ همچنین به یاد داشته باشیم که وقتی با دیگران صحبت می‌کنیم و برای آن‌ها استدلال می‌کنیم، آن‌ها با ذهن خالی به سراغ ما نیامده‌اند. به همین دلیل، با وجودی که ما اطلاعات و توضیحات خود را به آن‌ها ارائه می‌کنیم، تحلیل و پاسخ آن‌ها ممکن است با ما متفاوت باشد.

@metaphortherapy
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍67👏129😁1😍1
عمارت دل
همایون شجریان
یلدا مبارک❤️

به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت

حافظ

#یلدا

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍1615🍓4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ما و این هم زندگی

نقص‌ها و شکست‌های ما و آسیب‌هایی که دیده‌ایم، بخش‌های ارزشمند و مهم از داستان زندگی ما هستند.

#کینتسوگی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
20👍7
ایده‌های متفاوت و خلاقانه دارید؟ آیا صبور هم هستید؟

#مجتبی_لشکربلوکی

چمدان‌های چرخ‌دار را که همه ما دیده‌ایم. فکر می‌کنید فاصله‌ی زمانی بین ارائه‌ی این محصول به بازار تا استقبال خریداران چه قدر بوده است؟ بله همین چمدان.های چرخداری که امروزه در تمام دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تعبیه کردن چند چرخ کوچک زیر یک چمدان سنگین، ایده‌ی پیش پا افتاده‌ایست و به نظر باید با استقبال فوری رو‌برو شود. اما ماجرا اینطور پیش نرفته.اولین چمدان چرخ‌دار در ۱۹۷۲ ثبت اختراع و روانه بازار شد که البته هیچکس آن را نخرید! ۱۵ سال طول کشید تا سرانجام در ۱۹۸۷ این نوآوری ساده، آن هم ابتدا توسط خدمه پرواز شرکت‌های هواپیمایی، خریداری و بعد از آن تازه کم‌کم با استقبال روبرو شد.اما چرا ایده به این خوبی اینقدر دیر رایج شد؟ خوب! در سال‌های ۱۹۷۰ یک «مرد واقعی» اینقدر عرضه داشت که خودش چمدانش را بلند کند و یک «بانوی واقعی» اینقدر پرستیژ داشت که برای حمل چمدانش از کارگران کمک بگیرد. این ذهنیت ممکن است اکنون مسخره به نظر برسد، اما همین مسئله ساده مانع فراگیر شدن این نوآوری می‌شود. گاهی اوقات یک نیاز وجود دارد، اما سبک زندگی و بینش‌ها مانع پذیرش یک محصول می‌شود.

نگاه راهبردی:

نوآوری فقط ارائه‌ی یک محصول نیست. بلکه ترویج آن نیز هست. این فرمول کلیدی را به خاطر بسپارید: نوآوری= اختراع + بازارسازی و بازارداری. بخشی از راز نوآوری‌های موفق در درک همین جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی نهفته است پس: موفقیت در یک بازار= قابلیت مهندسی و ساخت + قابلیت عرضه + قابلیت برقراری ارتباط و متقاعدسازی

#نوآوری

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍41👏83😍1
ما ماشین نیستیم!

انتظار عالی و کامل بودن از خود و دیگران است که طعم زندگی را از بین می‌برد.

#زندگی_کامل_نیست

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍357👏4🕊1
توهم بدن شناگر

«نسیم نیکلاس طالب» نویسنده‌ی کتاب «قوی سیاه»، روزی از چربی‌های اضافه شکم خود شاکی شد و تصمیم گرفت از شر آن‌ها خلاص شود. برای همین نگاهی به اطراف انداخت و به‌ذهنش رسید که شناگران، خوش‌تیپ و خوش‌هیکل‌ترین افراد هستند. سراغ شنا رفت تا خوش‌هیکل شود اما چند وقت بعد یک کشف مهم کرد؛ کشفی که یکی از مهم‌ترین خطاهای شناختی را به ما معرفی می‌کند.

«نسیم طالب» فهمید شناگران به‌خاطر شنا و تمریناتش دارای هیکل‌های ورزیده و عضلانی نیستند، بلکه چون هیکل‌های مناسبی برای شنا دارند شناگر شده‌اند. وقتی ما عوامل یک پدیده را با نتیجه اشتباه بگیریم، دچار خطای شناختی «توهم بدن شناگر» شده‌ایم. خطایی که علتش، جابه‌جایی عوامل با نتایج است.

در حقیقت هیچ شناگری به‌خاطر شنا بدن ورزیده‌ای ندارد، بلکه چون بدنش متناسب با این ورزش بوده، شناگر شده است. حالا ممکن است بعد با تداوم تمرین و ورزش بتواند فرم ایده‌آل را حفظ کند. اما واقعیت این است که دلیل اولیه، بدن خود شناگر بوده نه تمریناتش.

تصور بسیاری از ما این است که آدم‌های خندان و جذابی که لوازم آرایشی و بهداشتی را تبلیغ می‌کنند چون از این لوازم استفاده می‌کنند خندان و جذاب هستند؛ در حالی‌که در بیشتر موارد چون جذاب و شاد هستند مناسب تبلیغ تشخیص داده شده‌اند.

برای درک زمینه‌ی یک اتفاق، باید زنجیره‌ی علت و معلولی را دقیق بررسی کنیم تا در تحلیل و تصمیم‌گیری دچار خطای شناختی نشویم.

#خطای_شناختی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍598🤔3🤷‍♂2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همدیگر را بشنویم!

این سکانس از انیمیشن مهم «Inside Out» بحث احساسات را خیلی خوب به تصویر کشیده است.

شخصیت «شادی» هرکاری می‌کند، نمی‌تواند شخصیت «فیل» را آرام کند. از نظر او فیل نیاز به خوشحالی و سرگرم شدن دارد. او می‌خواهد با انجام این رفتار، سریع به نتیجه برسد. از نظر شخصیت «غم» فیل در آن شرایط، فقط نیاز دارد کسی به حرف‌هایش گوش کند. شخصیت «شادی» میخواهد «غم» را سرکوب کند و به او اجازه ندهد خود را ابراز کند. «شادی» حس می‌کند وجود «غم» در این لحظه، وضعیت را بدتر خواهد کرد. اما نتیجه برعکس این است.

@GifGlass
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏258👍6💔2
جامعه‌شناسی طبقاتی ظلم

#محسن_رنانی

سوم دی ماه برابر با نود و هشتمین زادروز استاد فقید محمدابراهیم باستانی پاریزی است. بدون شرح، گفتاری کوتاه از ایشان را بخوانیم:

«بنده گمان کنم بهترین مثلی که ریشه بی‌امان ظلم را در بطون فرهنگ ما ثابت می‌کند، همین مسأله رانندگی امروز باشد. یک اسب‌سوار، می‌خواهد آن که خر دارد از راه عبور نکند؛ و یک دوچرخه‌سوار، یابوسوار را رم می‌دهد؛ و موتورسوار تند به دوچرخه‌سوار می‌زند؛ و تاکسی‌دار، موتورسوار را توی جوی آب می‌اندازد؛ و صاحب اتومبیل شخصی به تاکسی امان نمی‌دهد؛ و اتومبیل دولتی مزاحم اتومبیل‌های شخصی است؛ واتومبیل نمره زرد رنگ افسران، به شخصی‌ها زور می‌گوید و دژبان پشتیبان آن است؛ و نمره سرویس سیاسی تابع هیچ قانون رانندگی نیست؛ و هواپیما بر کل این قوم حاکم است، و می‌خواهد سر به تن هیچ‌کس نباشد؛ و البته، همه این‌ها، که بر خر مراد سوارند، همه به پیاده زور می‌گویند. این جامعه‌شناسی طبقاتی ظلم ایرانی است!»

منبع: باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، نشر علم، چاپ پنجم، ۱۳۹۰، صفحه ۲۹۶.

و سالها پیش، من جایی خواندم که یک جامعه‌شناس غربی گفته است: هر ملتی آن‌گونه زندگی می‌کند که رانندگی می‌کند!

#رانندگی

@Renani_Mohsen
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍285👏5💔4
خودمحوری

#محمود_سریع‌القلم🎤

🎧‌ لطفا فایل صوتی پیوست را بشنوید!

تجربه‌ی دکتر سریع القلم، از خود حق‌پنداری و خود محوری جامعه‌ی ایرانی که امروز اکثرا گرفتار آن هستیم.

#فرهنگ

زمان= ۲:۲۴
حجم= ۱ مگابایت

#آوای_توسعه

@sokhanranihaa
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍20💔8😢1😐1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بزرگ شدن یا رشد کردن؟

همه‌ی ما بزرگ می‌شویم، اما آیا همه رشد می‌کنیم؟

#رشد

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
42👍14😍4👏1
شبی در دارفور

#گای_پرستن

سال‌ها از جنگ می‌گذشت، اما شهر هنوز تحت کنترل غیرنظامی‌ها بود. دزدکی درخرابه‌ها قدم می‌زدم؛ پنهان‌شده در باریکه‌های طویل نور ماهِ رنگ‌پریده.

صدای متناوب خرده سنگ‌ها را پشت سرم می‌شنیدم. دهانه‌ی هفت‌تیر بر پشتم قرار گرفت.

صدایی بچگانه: "بایست!"

گریان گفت: "یه داستان برام بگو"

عنوان: شبی در دارفور (منطقه‌ای در غرب سودان)
مترجم: مازیار ناصری

@makhfigah_channel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
💔18👍4🤷‍♀3👏1😢1🙏1
کاسه‌ی داغ‌تر از آش...

این یک توصیه‌ی ساده است. اما عوامانه نیست و مبنای علمی قوی دارد.

لینک داستان مرتبط

#کمک

@miiimschool
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍516👏4👎2🤔1
تراپی، عشق است!

#آلن_دوباتن

ما مقصر نیستیم که در جهان، احساس تنهایی و سردرگم بودن می‌کنیم. این ویژگی جهانی است که در این دوره از تاریخ، ما اهالی آن هستیم. تراپی (سایکوتراپی یا روان‌درمانی) یکی از نزدیک‌ترین راه‌های ما برای سازگار شدن با جهان پرهیاهو است.

ما برای ایجاد یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی خوب باید تلاش کنیم، با افراد مختلف ارتباط داشته باشیم و با آن‌ها وقت بگذرانیم تا به مرور تشخیص دهیم با چه کسی می‌توانیم ارتباط عمیق‌تری داشته باشیم و برای ساختن یک رابطه‌ی بهتر، چه تغییراتی باید در خود ایجاد کنیم.

مسیر یافتن یک تراپیست خوب هم همین است. درست است که بسیاری از تراپیست‌ها استانداردهای لازم را ندارند، اما خبر خوش آن است که ما می‌توانیم خودمان کیفیت تراپیست‌ها را تشخیص دهیم. این به آن معنا نیست که باید مدام تراپیست خود را عوض کنیم، بلکه به آن معناست که نباید از مراجعه ناامید شویم. باید به تراپیست فرصت کافی بدهیم و اگر پس از مدتی بین ما و او ارتباط برقرار نشد و حس خوبی از این فرآیند نگرفتیم، تراپی را قطع نکنیم، بلکه به دنبال تراپیست دیگری برویم. اگر از مسیر دست بر نداریم، حتما کسی را خواهیم یافت که به بهترین شکل ممکن به سلامت روان ما کمک کند.

از تراپی نترسیم. آن را بی‌ارزش ندانیم. با یک یا چند تجربه‌ی کوتاه و ناقص، نگوییم تراپی به درد نمی‌خورد. منتظر نمانیم تا دچار مسائل پیچیده‌ی روانی شویم. سیاحت خود را برای یافتن یک تراپیست خوب آغاز کنیم تا در این جهان پیچیده و خارج از کنترل، احساس غربت کمتری داشته باشیم.

#تراپی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏29👍13🤷‍♂4🙏3
ترور یعنی پایان

#محسن_رنانی

هر فرد یا گروهی که به نقطه ترور و «خشونتِ کور» برسد دارد به پایان خویش اعتراف می‌کند. فرقی نمی‌کند که برحق باشی یا باطل،‌ مظلوم باشی یا ظالم و چه کسی را می‌کشی مقصر یا بی‌گناه؛ همین که تصمیم به خشونت کور گرفتی یعنی ذهن تو و روان تو به بن‌بست رسیده است: بن‌بست در اندیشیدن و راهی عقلانی یافتن، بن‌بست در اخلاقی زیستن و انسان ماندن، و بن‌بست در تاب‌آوری روانشناختی و از هم نگسیختن. درواقع جهان و زندگی و جامعه به بن‌بست نرسیده است تو به بن‌بست رسیده‌ای و آن هم دو بن‌بست: بن‌بستی در خویش و بن‌بستی با بیرون خویش.

کسی که با خویش در آشتی است و هنوز در درونش جوانه امید و عطر معنا برای زندگی هست، در بدترین فشارهای بیرون نیز از خویشتنِ خویش انرژی می‌گیرد و زیستِ درونی عقلانی و شادمانه‌ای دارد. و کسی که با بیرون خویش در آشتی است، در سخت‌ترین فرسودگی‌ها و تلاطمات درونی نیز این فرصت را دارد که از بیرون (جامعه و هستی) انرژی بگیرد و تنها نماند و به نقطه استیصال نرسد. تنها کسانی که هم در درون خویش و هم با بیرون خویش به بن‌بست رسیده‌اند، دست به خشونت کور می‌برند؛ فرقی نمی‌کند فرد باشد یا گروه یا فرقه یا حزب یا حتی یک حکومت. حتی وقتی یک ایدئولوژی فرمان به خشونت کور می‌دهد، درواقع دارد به غیرانسانی بودن خود و به بن‌بست رسیدن خود و به پایان یافتن خود اعتراف می‌کند.

پس آن‌که در خشونتِ کور می‌کُشد، خواه خود را خواه دیگری را، او در دو بن‌بست گیرافتاده است و با این کار پیام می‌دهد که به نقطه پایان خویش رسیده است، گرچه هنوز ظاهراً زنده باشد و در دستش بمب یا اسلحه باشد و ظاهراً هنوز قدرت کشتن داشته باشد.

خشونت کور البته پیام دیگری هم دارد: چیزهایی سرجای خودش نیست و احتمالا خیلی وقت است که سرجایش نبوده است و باید گشت و یافت و اصلاح کرد آن‌چه را که سرجای خودش نیست و باعث شده است که برخی به بن‌بست کشیده شوند و تصمیم بگیرند با خیال پایان دیگران، پایان خویش را رقم بزنند.

و اما این غصه‌هایی که این روزها از درون و بیرون، غزه یا کرمان یا هرجایی که بی‌گناهی کشته می‌شود، بر دلمان می‌بارد، و این مصیبت‌هایی که پی‌در‌پی برسرمان آوار می‌شود، اگر نکشدمان، قوی‌ترمان می‌کند.

به مردم کرمان، به مردم ایران و به همه انسان‌های صلح‌جوی جهان تسلیت می‌گویم که کشته شدن ظالمانه حتی یک انسان بی‌گناه خبر بدی است برای همه آنانی که امید دارند در جهانی انسانی‌تر زیست کنند.

#انسانیت

@Renani_Mohsen
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍36👏6💔6👎2
انتظار از زندگی

استیون هاوکینگ، دانشمند و نویسنده‌ی کتاب‌های پرفروش علمی در زمینه‌ی نجوم است. او در سن حدود ۲۱ سالگی دچار بیماری ALS شد. این بیماری به مرور زمان، به ناتوانی حرکتی و نقص تنفسی او منجر شد و توانایی حرکتی او را به حداقل رساند.

از او پرسیدند: «چطور با چنین وضعیتی کنار میای؟»

او گفت: «وقتی ۲۱ سالم بود، انتظارم به صفر کاهش پیدا کرد. تاثیر تصادف در اتفاقات را دیدم و از آن به بعد هرچیزی برایم مثل یک پاداش بود.»

آلن دوباتن می‌گوید: «بخشی از رنجی که بسیاری از ما انسان‌ها می‌بریم، ناشی از انتظارات عصر جدید است که در ساختار ژنی ما وجود ندارد. انتظارهایی مثل «میل به شاد بودن همیشگی»، «تفریحات خاص»، «شهرت»، «رابطه با نیمه‌ی گمشده»، «چهره و اندام بی‌نقص» و «ثروت بسیار زیاد»، انتظارهایی هستند که کمتر از دویست سال است که پدید آمده‌اند. در حالی که انسان‌، بیش از ۶ میلیون سال بدون این انتظارات زیسته است.

#انتظار_غیرضروری

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍4110👏9🤷‍♂1👎1
چای رو بذار اومدم!

وقتی دلم تنگ می‌شود، یاد سال ۲۰۱۷ می‌افتم که گَری اولدمَن، بابت فیلم «سیاه‌ترین ساعت» اُسکار گرفت. رفت بالا جایزه‌ی اسکارش را گرفت و یک نطق جذاب کرد.

ته حرف‌هاش از مادر ۸۹ ساله‌اش تشکر کرد که مشوقش بوده و آخرش گفت:
«مامان، کتری رو بذار که دارم اسکار رو میارم»

او این‌گونه ادامه داد:
هیچ جمله‌ای به اندازه‌ی این جمله، مرا به زندگی امیدوارم نمی‌کند. اینکه یکی زنگ بزند و بگوید که «کتری رو بذار ، دارم میام» یا من زنگ بزنم و بگویم «چای رو بذار، دارم میام».
او گفت:

چکیده‌ی زندگی برای من همین جمله است، بقیه چیزها همه حاشیه‌اند!

قدیم‌ها محل کارم تا خانه‌ی پدرم چهار قدم بیشتر راه نبود. بعضی غروب‌ها که مثل نمد مالانده می‌شدم، زنگ می‌زدم خانه‌شان، مادرم می‌گفت «چای رو می‌ذارم، یه سر بیا» .
کدام کلاغ خیسِ گرفتار در طوفان، پیشنهادِ کرسی گرم را رد می‌کند؟

هنوز هم مثال دارم:
همین ده سال پیش، پدرومادرم قصد کردند بیایند پیشم. رفتند سفارت چهار ساعت مثل قرص‌جوشانِ ته لیوانِ آب، حرص‌و‌جوش خوردم و بالا و پائین پریدم تا بالاخره پدرم زنگ زد و گفت: «ویزا رو گرفتیم، کتری رو بذار اومدیم»

انگار سِرُمِ امید به حیات را بزنند توی ساعدِ دست آدم! کلاً این جمله‌ی «چای رو بذار اومدم»، عاشقانه‌ترین جمله‌ای است که تا حالا بشر خلق کرده است. مثل این چاقو‌های همه‌کاره است که به هر کاری می‌آید؛ پرتقال پوست می‌کند، در نوشابه باز می‌کند، در کنسرو لوبیا باز می‌کند و...
این جمله همه‌فن‌حریف است!
"امید" دارد،
"دوستت دارم" دارد،
"گورِ بابای دنیا" دارد،
"دلم برایت تنگ شده‌" دارد،
"همه چیز" دارد!
"چای گذاشتم، همه بیایید".

مهم نیست آدم اسکار گرفته باشد یا ویزا، از سر عملیاتِ حفاریِ گودترین چاله‌یِ تهران آمده باشد یا بخواهد مزخرف‌ترین پایان‌نامه‌ی جهان را به سرانجام برساند...
این جمله جادو می‌کند.
بدجوری دلمون برای گفتن این جمله گرفته؛ تمام دید و بازدیدها، احوالپرسی‌ها،  جوک‌ گفتن‌ها و میهمانی‌های ما رفته تو قاب یک گوشی ...!

کاش بتونیم بدون ترس، بدون تعارف، بدون هیچ نگرانی، با دلی پر از مهربانی و آرامش، بی‌غل و غش به هم دیگه بگیم: «چای رو بذار اومدم...»

#رابطه

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
73👍20👏7😢4🕊3
قصه‌های غلط زندگی

#مجتبی_شکوری🎤

🎧‌ لطفا فایل صوتی پیوست را بشنوید!

هر کدام از ما در زندگی هر لحظه ممکن است یکی از قصه‌های غلط زندگی را باور کنیم. این که:

✔️ اگه وقت بیشتری داشتم، فلان کار را می‌کردم.

✔️ من مرکز جهان هستم. اتفاقات خوب یا بد زندگی فقط برای من رخ میده.

✔️ اتفاقات بد قراره پشت سر هم تکرار بشن. قراره تمام زندگی من رنج‌آلود باشه.

✔️ همه چیز عالیه.

✔️ همه چیز افتضاحه.

✔️ من نمی‌تونم بدون فلان چیز زندگی کنم.

✔️ من می‌دونم دارم چکار می‌کنم.

هیچ‌کدام از این‌ها قصه‌ی همیشگی زندگی هیچ انسانی نیست.

#واقع‌بینی

زمان= ۲:۲۸
حجم= ۳ مگابایت

#آوای_توسعه

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍21👏75
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاه‌کلید زندگی

مهربانی، شاید تنها خصلتی باشد که در هیچ شرایطی کارایی خود را از دست نمی‌دهد.

#مهربانی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍4515👏3😢2😍2😭1
چرا دوستی‌ها صمیمانه‌تر از ازدواج‌هاست؟

پاسخ در تمایل به کنترل کردن ماست. ما در روابط دوستانه نیازی به کنترل و تغییر دیگری نمی‌بینیم. او را می‌پذیریم و سعی می‌کنیم با عیب و حسن او کنار بیاییم و از بودن در کنارش لذت ببریم. ولی در زندگی مشترک، اغلب افراد به شدت تمایل به کنترل و تغییر دیگری دارند، تا به خواسته‌‌ها و ایده‌‌آل‌‌هایشان نزدیک‌تر شود. غافل از اینکه ما قادر به کنترل و تغییر دیگران نیستیم.

همین تلاش دائمی برای کنترل و تغییر دیگری باعث می‌شود ما نتوانیم حقیقتا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم. روزی که متوجه بشویم این موضوع از توان ما خارج است و دست از کنترل دیگری برداریم، صمیمت به رابطه‌ی ما برمی‌گردد.

#رابطه

@metaphortherapy
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍50👏98😢1😍1