مدرسه توسعه
4.51K subscribers
103 photos
158 videos
1 file
234 links
همه، «یک زندگی بهتر داشتن» را می‌خواهند. تعداد بسیار کمی از ما به دنبال «یک انسان بهتر بودن» هستیم.
(آلن دوباتن)

ادمین
@EMdevelopment
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ریشه‌ی خرافات

خرافات و بت‌سازی چگونه به وجود می‌آید؟

#آگاهی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍25😁2👀1
رقصی چنان!

#احمد_زیدآبادی

در یکی از روزهای دههٔ شصت، بلقیس سلیمانی از دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران به دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی آمده بود تا در بارهٔ مزاحمت‌هایی که دانشگاه برای استاد دکتر رضا رئیس توسی ایجاد می‌کرد، با من صحبت کند. خانم سلیمانی در آن زمان مثل تمام دانشجویان دختر نه فقط حجابش اصطلاحاً کامل بود که چادری مشکی هم به سر داشت.

برای صحبت با او، همان راهرو اصلی دانشکده را مناسب‌تر دیدم. مشغول صحبت که شدیم نگا‌ه‌ حیرت‌انگیز دانشجویان حزب‌اللهی به تدریج متوجه‌مان شد. گویی در حال ارتکاب جنایت هستیم! در همان لحظات، فیروز اصلانی که خود را مسئول رصد عموم تحرکات دانشجویان و استادان می‌دانست و به واقع در نقش محتسب و عسس دانشکده انجام وظیفه می‌کرد، از راه رسید و  با مشاهدهٔ ما نیشخندی از سرِ شیطنت به لب آورد و با چنان سرعتی از پله‌ها بالا رفت که گمان کردم برای افزودن برگی بر پروندهٔ انضباطی‌ام بی‌تاب شده است!

در واقع با این نگاه دانشگاه را اداره می‌کردند و اکنون هم ظاهراً در صدد احیای همین نوع نظارت بر رفتار و تعامل دانشجویان با یکدیگرند!

اگر جز این است، پس نامه‌نگاری با رئیس دانشگاه تهران برای بستن کافه‌ها و پاتوق‌های دانشجویی اطراف دانشگاه جز تلاش به قصد بازگشت به فضای آن روزها چه معنای دیگری دارد؟

آن روزها قطعاً بازگشت‌پذیر نیست. هر کس خواب آن را دیده، قاعدتاً پیش از خواب غذای پرچرب و سنگینی خورده است!

عده‌ای با روحیهٔ بیمار خود، زندگی مؤمنانه را سیاه و مرده و تاریک و غمزده و کرخت و راکد و یکنواخت می‌دانند و با هر نوع عشق و شادی و نشاط و تحرک و سرزندگی و زیبایی دشمنی می‌ورزند!

ایمان اما همان است که مولانا داشت. عاشق و سرخوش و دست‌افشان و پای‌کوبان بود. نوشته بودم رقص، معنو‌ی‌ترین احساس آدمی است. در مواجهه با ترش‌رویان و عبوسان و ظاهرگرایان و تندخویان و سیاه‌اندیشان و شادی‌ستیزان، "رقصی چنان" میانهٔ میدانم آرزوست!

#تغییر
#داستان_توسعه

@ahmadzeidabad
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍407
توهم کمال
 
#مصطفی_ملکیان
 
🎧فایل صوتی ضمیمه شده است🎧

استادی که یک جزوه را به مدت ۳۰ سال در دانشگاه تدریس می‌کند، دچار «توهم کمال» شده است. تنها عاملی که مانع می‌شود تا ما انسان بهتری شویم، «توهم کمال» است.
 
علتی بدتر ز پندار کمال
نیست اندر جان تو ای ذو دلال
 
 مولانا می‌گوید: «من غلام کسی هستم که به هر کاروانسرایی رسید، بگوید این مقصد من نبود و به سمت کاروانسرایی دیگر حرکت کند.»

من غلام آنکه او در هر رباط
خویش را واصل نداند بر سماط
 
مولانا این را در حوزه‌ی معنویت و اخلاق می‌گوید. اما این مسئله در تمام حوزه‌های زندگی وجود دارد و انسان پس از رسیدن به سطحی بالاتر، ممکن است دچار توهم کمال شود.
 
چرا ما دچار توهم کمال می شویم؟

✔️ در جامعه ما نقد، بسیار کمرنگ است.
اطرافیان ما (خویشاوندان، همکاران، دوستان و ...) هر کدام با در نظر گرفتن ملاحظه‌ای، نقدی به زبان نمی‌آورند و رأی، قول و فعل ما را همواره تأیید می‌کنند. این به مرور باعث می‌شود که ما فکر کنیم انسان بدون خطا و اشتباهی هستیم و در تمامی زمینه‌ها خود را به حق تصور می کنیم.

✔️ در جامعه ما ظریف بینی و ژرف اندیشی کم است.  
بسیاری اوقات، آن کسی که مبل‌ساز هست، بهترین مبلی که در توانش هست را درست نمی‌کند. چرا؟ چون مشتری‌های او متوجه ظرایف و لطایف یک مبل نشده‌اند. او هم احساس نیاز نمی‌کند که مبل بهتری بسازد.
 

#کمال
 
زمان= ۸:۵۳
حجم= ۲ مگابایت
 
#آوای_توسعه

@sokhanranihaa
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍27👏42
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اهداف یا ارزش‌ها؟

انسان بدون معنا به بحران خواهد رسید. برای معنادار کردن زندگی، تمرکز بر اهداف مهمتر است یا ارزش‌ها؟

اگر مبنای زندگی خود را اهداف در نظر بگیریم، چند هدف باید محقق شود تا زندگی ما معنادار شود و از زیست خود راضی باشیم؟

اگر بخواهیم به ارزش‌ها توجه کنیم، آنگاه آن ارزش‌ها کدامند؟

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍254👏1
مادامیکه که  ایرانیان خلق و خوی دیکتاتوری دارند محال است از شر حکام دیکتاتور رهایی یابند!

#محسن_رنانی

نوروز گذشته توانستم خواندن کتاب «نقد و تحلیل دیکتاتوری» نوشته «مانس اشپربر» را به پایان برسانم.

این روانشناس آلمانی، کتاب را در ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده که کسی مانند هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. این کتاب که منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها ناچار شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد که کمونیست‌‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند.

این کتاب توسط کریم قصیم به فارسی ترجمه و درسال۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است، انتشارات دماوند در سال ۶۴ تعطیل شد.

اشپربر در این کتاب که متنی بسیار روان و گیرا دارد، با تحلیل *روان‌شناختی شخصیت و رفتار دیکتاتورها نشان می‌دهد که آنها به خودی خود دیکتاتور نمی‌شوند، آنها پیامد رفتار توده‌هایی هستند که خوی دیکتاتوری بخشی از آنهاست.*

*برای آن که دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه دیکتاتوری توده‌ها از میان برود.*

*یادمان نرود که ما ایرانی‌ها رابطه خوبی با ضعیف‌تر از خودمان نداریم.* ببینید بچه‌هایمان به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سواره‌ها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در کار خودمان فرمانروایی می‌کنیم. بقال حاکم است، نانوا حاکم است، راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه‌‌ و همه در کار خود می‌خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می‌گیریم به جای آن که تحویل پلیس‌‌اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می‌زنیم، پلیس‌مان وقتی خطاکاری را دستگیر می‌کند اول او را می‌زند.
هر جای خیابان که دوست داشتیم پارک می‌کنیم.
وقتی کسی با ما تصادف کرد با چماق پیاده می‌شویم.
وقتی داخل کوچه‌ای باریک رانندگی می‌کنیم، حتما باید راننده مقابل دنده عقب بگیرد تا ما رد شویم چون کوچه ارث پدرمان بوده!

*اینها همه نشانه‌‌های خوی دیکتاتوری نهفته‌ای است که در همه ما وجود دارد.*
اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک دیکتاتور در گذر زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند. به گونه‌ای که دیکتاتور رفته رفته دچار سادیسم (دیگر آزاری) و سپس مازوخیسم (خود آزاری) می‌شود.

اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که *دیکتاتورها دچار «ترس تهاجمی» هستند* و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است *اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایده «دشمن‌انگاری هر کس با ما نیست»* از سوی دیکتاتورها رهاورد ترس عمیقی است که در آنها نهفته است. او از قول افلاطون می‌نویسد «هر کس می‌تواند شایسته‌دلیری باشد بجز دیکتاتور» و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روان‌شناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که دیکتاتوری ویژگی است که در نبود شجاعت پیدا می‌شود. و *این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد.* ولی وقتی توده‌های دارای خوی دیکتاتوری با یکی از دیکتاتورها همراهی می‌کنند و از او پشتیبانی می‌کنند، از او یک فرمانروای به تمام معنی دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در گذر زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای نفرتشان از عده‌ای، دیکتاتوری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین دیکتاتور، او را به کمک دیکتاتور دیگری به چوبه‌دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه *دیکتاتورها با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه ‌‌حل‌های عامه پسندــ اما غیر قابل اجراــ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند، چرا که آموخته‌اند وقتی راه حل‌شان به نتیجه نرسید به‌ راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌ هستنند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.*

اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند ولی برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.

با این ‌حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر  و استالین را بر می‌داریم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است. گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.

#دیکتاتوری

@virayeshe_zehn
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍48👏62
تحول در امر خیر

#یاسر_عرب

📷 لطفاً تصویر پیوست را ببینید.

امر خیر در کشور ما اساسا بر پلتفرمی هیبریدی از عاطفه و هیجان بنا شده‌. تا جایی که فرم‌های عاقلانه‌اش هم (چون مدرسه سازی) باز به شکل تیپیکال در بستر《فشار هنجاری》قرار دارد. یعنی امر خیر تسلیم فهمی عوامانه از صورت بندی مظاهر توسعه یافتگی در ذهنیت جمعی جامعه می‌شود (البته نگاه سطحی و اصرارهای خود خیرین نیز در این کج‌کارکردی بی‌تاثیر نیست).

و الا به عنوان مثال کیست که از حجم قابل توجه مدارس ساخته شده‌ در مناطق کوهستانی ولی خالی از سکنه و دانش آموز مانده بی‌خبر باشد؟ مگر ما امروز بیش از مدرسه کمبود مربی و معلم نداشته و بیش از کمبود نیروی انسانی دچار فقدان نرم‌افزار دانشی و پکیج مهارت‌های زندگی برای دانش‌آموزان نیستیم (مواردی که دولت ملیتار و‌تمامیت خواه فعلی ما اجازه ورود و‌ تغییر در آن را نمی‌دهد)؟

به هر حال ابر و باد و‌ مه و‌ خورشید و فلک در کارند تا امر خیر در اکثر شئون‌اش سانتی‌مانتال، بدون پژوهش، و همچنین فاقد نگاه آینده‌پژوهانه بماند.

پ.ن:
شخصا گربه‌ها را بسیار دوست دارم. البته که آنها در وضعیت توسعه نامتوازن شهری ما بی‌تقصیرند و البته‌تر عکس هم کمی تا قسمتی تزئینی است.

#کار_خیر
#کار_علمی

@yaser_arab57
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍292👏1
چشمان مست تو
محمدرضا شجریان
نماد ایران

یکی از سرمایه‌های مهم کشورها در فرآیند توسعه، «سرمایه نمادی» است. جهانیان، هر کشور را به سرمایه‌های نمادی آن کشور می‌شناسند. استاد محمدرضا شجریان، علاوه بر آنکه محتوای زیبای اشعار خاص فارسی را هنرمندانه در نهاد ایرانیان ثبت کرد، نامش تا همیشه نمادی جاودان برای ایران خواهد بود.

یادش گرامی

۱۷ مهر، سالروز درگذشت استاد شجریان

چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را
که کس آهوی وحشی را، از این خوشتر نمی‌گیرد

خدا را رحمی ای منعم، که درویش سر کویت
دری دیگر نمی‌داند، رهی دیگر نمی‌گیرد

بیا ای ساقی گلرخ، بیاور باده رنگین
که فکری در درون ما، از این بهتر نمی‌گیرد

میانِ گریه می‌خندم، که چون شمع اندر این مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد


#خسرو_آواز_ایران

@mahoor_avaz_sheer
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
31🕊9👍4👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ما هستیم!

این ما هستیم که با عدم رعایت نکاتی ساده (مثل نریختن زباله در دریا و ساحل)، چنین تصاویر تلخی را خلق می‌کنیم.

ولی از انسان ناامید نمی‌شویم. چون باز هم این ما هستیم که جان طبیعت برایمان هنوز اهمیت دارد و با نجات سایر جانداران، چنین تصاویر زیبایی را خلق می‌کنیم.

ما انسان‌ها برای تغییر لازم است گاهی تلخی و زیبایی رفتارهای خود را ببینیم.

#محیط_زیست

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
31👍16👏4🙏3😢1
لطفا ارزشش را داشته باش!

حدود ده سال پیش، از همه‌جا ناامید شده بودم و نمی‌توانستم زندگی‌ام را جمع کنم. دوره دانشگاه را تازه تمام کرده بودم و کار پیدا نمی‌کردم. پدرم بیمار بود. وضعیت اقتصادی به شدت دشواری داشتیم و صاحبخانه مهلتی را تعیین کرده بود تا خانه را تخلیه کنیم. هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم.

روزی از دانشگاه تماس گرفتند و گفتند: «کتابی که امانت برده‌ای را باید برگردانی!» رفتم کتاب را تحویل دهم. در راه کتابخانه، توجهم به مکالمه‌ی یکی از اساتید با شخصی دیگر جلب شد. از مکالمه فهمیدم که آن شخص، صاحب کارخانه‌ای است که با رشته‌ی تحصیلی من مرتبط بود.
 
آرام پشت سرشان حرکت کردم. بلافاصله که از هم خداحافظی کردند، به سمت آن شخص رفتم. بی‌مقدمه به او گفتم: «لطفا کمکم کنید!» با آرامش در چشمانم خیره شد. تعجب نکرده بود. ظاهرا این نگاه برایش آشنا بود. با حوصله به حرف‌هایم گوش داد و در نهایت گفت: «از فردا بیا سر کار!»
 
فردای آن روز رفتم و در کارخانه مشغول به کار شدم. مشخص بود که به نیرویی احتیاج نداشت و صرفا به خاطر کمک به من، راضی شد سر کار بروم. مرا دید و گفت: «این فرصت در اختیار تو! امیدوارم بتوانی از آن استفاده کنی!» من از همان روز، بی‌وقفه کار کردم. چندبرابر بیشتر از آنچه از من انتظار داشتند، کار می‌کردم. آنچنان تلاش کردم که پس از ده سال، کارخانه‌ی خودم را احداث کردم و اکنون با آن مرد بزرگ، پروژه‌های مشترک زیادی داریم.
 
دیروز پس از پایان یک جلسه به او گفتم: «بعید می‌دانم لطفی که به من کردید را هرگز بتوانم جبران کنم!» گفت: «می‌توانی جبران کنی!» گفتم: «هر کاری که باشد حاضرم برای شما انجام دهم!» در پاسخ گفت: «برای من نیازی نیست کاری بکنی! برای جبران، دست هرکسی که شجاعانه از تو کمک خواست را بگیر!» این را گفت و رفت. در حالی که من عمیقا در حال لذت بردن از این پاسخ و فکر کردن به آن، میخکوب شده بودم، برگشت و گفت: «البته فراموش نکن که او نیز شایسته‌‌ی این کمک باشد» پرسیدم: «چه کسی شایسته‌ی کمک هست؟» گفت: «کسی که چندین برابر کمکی که تو به او می‌کنی، خودش به خودش کمک می‌کند»
 
سه درس مهمی که من از داستان زندگی خودم گرفتم:

درس اول: هر وقت که زمین خوردیم، کمک بخواهیم. در کتاب «پسرک، موش کور، روباه و اسب»، پسرک از اسب می‌پرسد: «شجاعانه‌ترین حرفی که تا حالا زدی چه بوده است؟» اسب پاسخ می‌دهد: «کمک!»

درس دوم: وقتی از زمین بلند شدیم و شرایط بحرانی را پشت سر گذاشتیم، نقش ما تغییر می‌کند. این بار ما هستیم که باید به کسی که زمین خورده است کمک کنیم.

درس سوم (و شاید مهمترین درس): وقتی کمک گرفتیم، با تمام وجود برای بهبود وضع خودمان تلاش کنیم. یادمان باشد که اگر زمین خوردیم و کسی دستمان را گرفت، خود را روی شانه‌ی او نیندازیم. ما هم تمام تلاشمان را بکنیم تا از زمین بلند شویم. آن کسی که به ما کمک می‌کند، خودش ممکن است در شرایط ایده‌آلی قرار نداشته باشد. پس باید حواسمان باشد که به او آسیب نزنیم. برخی از ما وقتی کسی به کمک می‌آید، خود را کنار می‌کشیم، تمام مسئولیت زندگی خود را به او تحمیل می‌کنیم و او را از پا در می‌آوریم. درست است که ما انسان‌ها نباید همدیگر را تنها بگذاریم، اما این را هم نباید فراموش کنیم که در هر شرایطی هم که باشیم، «هیچکس مسئول زندگی ما نیست!»  
 

در فیلم بی‌نظیرِ «نجات سرباز رایان»، افراد زیادی به خاطر «سرباز رایان» کشته می‌شوند تا او را نجات دهند. در پایان فیلم، فرمانده به «سرباز رایان» می‌گوید: «یادت باشه همیشه طوری زندگی کنی که ارزش کاری که برات انجام شد را داشته باشی!»

#کمک
#داستان_توسعه

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏90👍2717🕊1
فتواهای عاطفی

#احسان_عبدی‌پور🎤

🎧فایل صوتی ضمیمه شده است🎧

کماکان از خود می‌پرسم
کدام یک از زمین دورتر است؟
سیاره‌ی مشتری؟
یا راه‌حل دو کشور؟
کدام به قلب من نزدیک‌تر است؟
سربازی از کشورم؟
یا شاعری از سرزمین دشمن؟
بدترین یادگار آلفرد نوبل چیست؟
دینامیت؟
یا جایزه‌اش؟

#صلح
#شعر
#غیاث_المدهون

زمان= ۲۷:۴۱
حجم= ۲۱ مگابایت

#آوای_توسعه

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
💔24👍134👏1🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهاجرت به زبان ساده

#محمد_فاضلی

اگر ظرف و مظروف با هم بزرگ نشوند، مظروف، ظرف را ترک خواهد کرد. وقتی سه لیتر آب را در ظرفی با گنجایش دو لیتر بریزیم، یک لیتر سرریز می‌شود.

#مهاجرت

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍476💔4👏3😭1
سندرم «عطش مجازات»

در حال رانندگی هستید. ماشین کناری به اشتباه انحراف به چپ می کند و شما را در موقعیت خطرناکی قرار می‌دهد. در چنین موقعیتی کار درست این است که شما بهترین تصمیم را در کمترین زمان بگیرید و به بهترین شکل ممکن این اتفاق را مدیریت کنید. اما معمولا چه اتفاقی می‌افتد؟

شما قبل از اینکه حادثه را به خوبی پشت سر گذاشته باشید، یعنی حین دست و پنجه زدن برای حل مشکل، با عصبانیت شروع به بوق زدن های ممتد و فریاد کشیدن بر سر راننده خاطی می‌کنید. بدون شک مهمترین کار در آن زمان این است که کسی آسیب و صدمه ای نبیند، ولی حس نیاز به تنبیه طرف مقابل به ما اجازه منطقی فکر کردن نمی‌دهد. در این گونه موارد تمام فکر و ذکر ما این است که اشتباه طرف مقابل را با شدیدترین درجه ممکن و در کمترین زمان مجازات کنیم؛ حتی اگر به قیمت سلامتی خود ما تمام شود.

مادری، فرزند کوچک خودش را به پارک برده است. در حین پیاده روی کودک به زمین می‌خورد و گریه می‌کند. مادر بدون در نظر گرفتن این نکته که طبیعت کودک در این سن و سال زمین خوردن و گریه کردن است، برای اینکه حس نیاز به مجازات خودش را ارضا کند، بلافاصله بدون هیچ تحلیلی شروع به فریاد زدن بر سر طفل کوچک می‌کند.

در حال گفتگو با کارمندتان هستید. او در حال توضیح دلیل کاهش عملکرد کاری‌اش می‌باشد. با توجه به اینکه شما میل شدید و فوری به تنبیه این کارمند دارید، در همان دقایق اولیه گفتگو به جمع‌بندی و نتیجه مورد نظر خودتان رسیده‌اید و سایر توضیحات آن کارمند فایده‌ای برای او نخواهد داشت، چون شما از آن به بعد توجهی به دلایل شاید منطقی وی نخواهید کرد.

این مثال‌ها و مثال‌های بسیار زیاد دیگری که می‌توان مطرح نمود، بیانگر این است که خیلی از ما انسان‌ها در برابر اشتباهات افراد دیگر احساس نیاز شدید و فوری برای مجازات آنها داریم که به آن "سندرم عطش مجازات" گفته می‌شود.

بسیاری از روانشناسان معتقدند در کنار پاداش، بایستی از ابزار تنبیه نیز در زمان مناسب استفاده نمود. بهترین زمان تنبیه نیز فاصله کمی بعد از انجام کار اشتباه عنوان شده است تا تاثیر بیشتری در جلوگیری از بروز آن اشتباه در آینده داشته باشد. مفهوم عطش مجازات اما بسیار متفاوت است. در عطش مجازات ما به دنبال اصلاح رفتار فرد مقابل نیستیم، بلکه به دنبال ارضای حس نیاز خودمان به تنبیه و مجازات طرف مقابل هستیم.

#تصمیم‌گیری

@zistboommedia
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍59🤔65😁1
انسان در جستجوی معنا

موقعیت هیچ دو انسانی در جهان، شبیه به هم نیست‌. پس ‏هیچکس نمی‌تواند معنای زندگی را برای دیگری پیدا کند. هر انسان، باید معنای زندگی‌اش را خود پیدا کند و مسئولیت آن را نیز بپذیرد. اگر موفق شود، با وجود همه‌ی چالش‌ها و تهدیدها، به زندگی خویش ادامه خواهد داد.

کسی که به «چرایی» برای زندگی کردن دست پیدا کند با هر «چگونه‌ای» خواهد ساخت.

از کتاب «انسان در جستجوی معنا»، اثر «ویکتور فرانکل» که شاید یکی از بهترین و مناسب‌ترین کتاب‌ها برای کسانی باشد که از بی‌معنایی زندگی در رنج هستند.

#معنای_زندگی
#ویکتور_فرانکل

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍416
قوانین هستی

#مصطفی_ملکیان

شش مورد از قوانین هستی (مراقب باشیم خلاف قوانین هستی چیزی طلب نکنیم!):

✔️ نمی‌توان همه مطلوب‌های اجتماعی فردی (علم، شهرت، ثروت، قدرت، منزلت) را با هم داشت. پیامد بهره‌مندی از یک یا دو مطلوب اجتماعی فردی، از دست دادن سایر مطلوبیت‌های اجتماعی فردی است.

✔️ تنوع و رنگارنگی جهان را بپذیرید. انتظار یکسان‌سازی نداشته باشید. هرگز نخواهید همگان مثل شما اندیشه، احساس و رفتار کنند.

✔️ هرگز نمی‌توان انتظارات همگان را برآورده کرد. نباید انتظار داشته باشید انتظارات همه‌ی مردم را برآورده کنید. چون در هر صورت عده‌ای، از شما ناراضی خواهند بود. یا بر اساس صرافت طبع (رضایت درونی) خود رفتار کنید و خودتان را قربانی دیگران نکنید و یا بر اساس انتظارات «دیگرانِ مهمتر خودتان» یعنی از بین مردم، گروهی را گزینش کنید (توصیه، عمل بر اساس صرافت طبع است).

✔️ انسان نمی‌تواند بدون خطا زندگی کند. چون بدون خطا زندگی کردن نیاز به شناخت و علم کامل دارد و ما آن را نداریم. لذا هیچوقت زندگی معصومانه را طلب نکنید.

✔️ تغییر ناگهانی که پایدار باشد، محال است. انتظار تغییر ناگهانی پایدار از خود و دیگران نداشته باشید. چون امکان ندارد. تغییر باید تدریجی باشد تا پایدار باشد.

✔️ هر فعلی، آثار و نتایج ناخواسته‌ای دارد که نه به جنبه‌های مثبت آن باید مغرور شد و توقع تقدیر و پاداش داشت و نه باید از جنبه‌های منفی آن مغموم شد و خود را سزاوار سرزنش و مجازات دانست.

#واقع‌بینی

@mostafamalekian
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍31👏142
لطفا همراهمان شوید!

🎥 لطفا ویدئوی پیوست را ببینید!

مطابق قانون فرزندان ما وارث ما نیستند.
امروز برای اصلاح این نابرابری تلاش می‌کنیم.

ما والدین فرزندپذیریم!

خانواده‌ای که نه با خون و ژن، که با دیداری عاشقانه و پذیرفتن کودکی که در این دنیا نفس می‌کشد پدید آمده است. نامش فرزندخواندگی‌ست اما ما می‌خوانیم «فرزند» نه بیشتر و نه کمتر!

کودکان ما قهرمانان کوچک ما هستند که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند و با عشق قدم به قلبمان گذاشته‌اند. ما مانند دیگر والدین، آرزوها و نگرانی‌های فرزندانمان را با خود حمل می‌کنیم اما چیزهای دیگری هم هست...

فرزندان ما در قانون ارثیه سهمی ندارند! کودکانی که با جان و دل و عشق پرورانده می‌شوند اما پس از مرگِ والدین، تلخیِ نداشتن رابطه‌ی خونی سر باز می‌کند. چرا که دورترین وراث، حق بیشتری پیدا می‌کنند تا عزیزان جان ما!

سازمان بهزیستی سال‌ها در تلاش بوده به نفع فرزندخوانده راه‌حل‌هایی برای این مشکل پیدا کند، اما ما چه می‌خواهیم؟ سهم فرزندانمان از میراثمان! مانند تمام خانواده‌ها.

ما خواهان اصلاح قانون و خواهان به رسمیت شناخته شدن این رابطه‌ی عاشقانه‌ی والد فرزندی‌ هستیم.

با امضای این کارزار ما را در این مهم یاری کنید و صدایمان باشید:

https://www.karzar.net/81030

#فرزندخواندگی

@farzandkhandeh
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
31👍9
ای کاش هرگز مسئول نشویم!

دیشب، برای خرید شیرخشک به داروخانه رفتم. هر نوزاد دارای سهمیه‌ی دو شیرخشک در هفته است. پدرها و مادرها صف کشیده بودند و با اوضاعی به هم ریخته، یکدیگر را هل می‌دادند تا کد ملی نوزاد خود را فریاد بزنند و سهمیه‌ی شیر خشک او را بگیرند. نوبت به من رسید و کارمند داروخانه با عصبانیت گفت: «یک عدد شیرخشک باقی مانده و آن هم ایرانی است. می‌خواهی؟» گرفتم و رفتم در ماشین نشستم. سایت را چک کردم. نوشته بود که سهمیه این هفته‌ام (هر دو شیرخشک) را دریافت کرده ام!

خسته و کلافه بودم. دلم گرفته بود. استارت را باز کردم که ماشین را روشن کنم. رادیو با صدایی بلند، زودتر روشن شد. مسئولی داشت می‌گفت: «من نمی‌دانم جوانان چرا از بچه‌دار شدن می‌ترسند؟ شهامت داشته باشید! نترسید!» بعد هم با صدای بلند می‌خندید و می‌گفت: «بچه‌دار شدن خیلی مهم است!»

بغض کرده بودم. این جمله‌ها برایم آشنا بود. خودم هم این‌ها را می‌گفتم. بچه دار شدن خیلی مهم است. اما یک چیز را انگار بسیاری از ما در هیچ جایگاهی درک نکردیم. اینکه بچه‌دار «شدن» مهمتر است یا بچه‌دار «ماندن»؟ مسئول شدن مهم‌تر است یا مسئول ماندن؟ شهروند شدن مهم‌تر است یا شهروند ماندن؟ همسر شدن مهم‌تر است یا همسر ماندن؟ کارمند داروخانه شدن مهم‌تر است یا کارمند داروخانه ماندن؟ استاد دانشگاه شدن مهم‌تر است یا استاد دانشگاه ماندن؟ دانشجو شدن مهم‌تر است یا دانشجو ماندن؟ و ...  

تفاوت همه‌ی این‌ها را یک واژه مشخص می‌کند و آن هم «مسئولیت‌پذیری» است.

آغاز یک کار، ارزشمند است. اما ادامه دادن آن، مهم‌تر خواهد بود. انگار یاد گرفته‌ایم که ما فقط مسئول آغاز کار هستیم و ادامه‌ی آن دیگر به عهده ما نیست و خودبه‌خود پیش خواهد رفت. هرجا اهمیت «ادامه دادن» را درک نمی‌کنیم، شاید بهتر باشد که اصلا شروع نکنیم.

اگر اهمیت مراقبت از بچه‌ها و آموزش دیدن را درک نمی‌کنیم، شاید بهتر است اصلا بچه‌دار نشویم. اگر اهمیت مطالعه، تحقیق و به‌روز بودن در علم را نمی‌دانیم، بهتر است استاد دانشگاه نشویم. اگر اهمیت درس خواندن و تلاش کردن را نمی‌دانیم، چرا دانشجو می‌شویم؟ اگر نمی‌توانیم در صف، با آرامش و صبر، منتظر بمانیم بهتر است از خانه خارج نشویم. اگر نمی‌دانیم که در «رابطه» باید تلاش کنیم، گذشت داشته باشیم، گوش بدهیم، حرف بزنیم، اهمیت بدهیم و مراقبت کنیم، بهتر است رابطه‌ای را آغاز نکنیم. اگر اهمیت مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی برای همه حرف‌ها و رفتارهایمان را نمی‌دانیم و اگر متوجه نیستیم که هر حرفی را نمی‌توانیم به زبان بیاوریم، ای کاش «هرگز مسئول نشویم!»
 
#مسئولیت_پذیری
#داستان_توسعه

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍55😢179🙏3💔3🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لذت یا معنا؟

برای آنکه به یک زندگی باکیفیت برسیم، سراغ معنا برویم یا لذت؟

چرا به زندگی بی‌رغبت می‌شویم؟
چرا زندگی برایمان، سطحی می‌شود؟

#لذت
#معنا
#علی_صاحبی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏25👍143
نکات پیام‌های مجازی

#سهراب_آبتین

شبکه‌های پیام‌رسان مجازی با وجود همه‌ی مزایایی که در برقراری ارتباطات انسانی ایجاد کرده‌اند، اما به دلیل عدم مواجهه‌ی مستقیم افراد با یکدیگر و در نتیجه فقدان امکان انتقال لحن کلام و نیز عدم مشاهده‌ی زبان بدن و اندام‌ها، در چنین فضاهایی قابلیت تبادل و انتقال احساسات در عمل کاهش چشمگیری می‌یابند به طوری که ممکن است افراد را به سوء برداشت‌ها و قضاوت‌های نادرست از مخاطبین سوق دهد.

لذا در این متن، چند نکته به هنگام ارسال پیام در شبکه‌های مجازی با هدف آن که مشکلات این چنینی کمتر رخ دهند، توصیه می‌شوند:

۱) از ضمایر اشاره سوم شخص ( او، آنها، ایشان، آن، این، اینجا، آنجا) استفاده نکنیم و‌ در عوض ترجیحا از نام آن اشخاص و‌ اشیا استفاده کنیم.‌ چنانچه ناچار به استفاده از چنین ضمایری هستیم بهتر است داخل پرانتز به نام شخص یا شیء یا مکان مورد نظر اشاره کنیم.

۲) زمانی که می‌خواهیم در یک گروه عمومی با تعدد حضور اشخاص و پیام‌ها، پاسخ پیام شخص بخصوصی را بدهیم از گزینه‌ی Reply به همان شخص استفاده کنیم تا مشخص شود مخاطب ما چه کسی و یا پیام ما در چه زمینه‌ای است.

۳) در گفتگو و‌ بحث و‌ یا سوال جواب‌های بین دو نفر که در‌ گروه‌های مجازی صورت می‌گیرد، جای آنها پاسخگو نباشیم و اجازه دهیم خودشان پاسخ مستقیم به هم بدهند. البته اگر علاقمند به شرکت در بحث هستیم می‌توانیم با کسب اجازه از طرفین نظر خود را بیان کنیم.

۴) زمانی که می‌خواهیم  پیام یا خبر جدیدی (مخصوصا خبرهای مهم) را در فضای چت، چه به صورت نوشتاری یا صوتی اعلام کنیم، در همان نوشتار یا صوت خبر را بدهیم و از گفتن جملاتی همچون “خبر مهمی دارم که در پیام بعدی می‌گویم” پرهیز کنیم، چون گیرنده پیام،  ممکن است لحظات پر استرس و اضطرابی را تا گرفتن پیام بعدی طی کند.

۵) با استفاده مناسب از علامت‌های "  .  ؟  !  ، : " و نیز استیکرها و ایموجی‌ها، قابلیت درک پیام‌های خود را در فضای مجازی افزایش دهیم.

۶) پیش از ارسال متن، یک بار خودمان را جای شخص گیرنده بگذاریم و‌‌ متن را بخوانیم و‌ ارزیابی کنیم آیا از همه نظر برای او (شخص گیرنده) قابل درک هست و‌ در صورت وجود هرگونه ابهامی، آن را به نحو مقتضی رفع کنیم.

۷) اگر در مورد مطلبی به طور خصوصی یا در گروه مجازی بحث و‌ گفتگویی آغاز شد، شایسته است طرفین با ارسال پاسخ یا با نمایش عکس‌العمل مناسب مثل 👌🏻 یا 👍🏻  یا درج OK یا هر علامتی پس از دریافت پیام، طرف مقابل را از دیده و خوانده شدن پیام  مطمئن سازند.

۸) اگر حین گفتگو پرسشی مطرح شد، تا جای ممکن آن را بی‌پاسخ نگذاریم و اگر موقعیت یا زمان پاسخ‌دهی نداریم حتما اعلام کنیم که در زمان مناسب پاسخ خواهم داد و از رها کردن سوال بی‌پاسخ اجتناب کنیم.

۹) چنانچه سوالی از کسی می‌پرسیم یا درخواستی از کسی داریم در صورت دریافت پاسخ، شایسته است با تشکر یا ارسال استیکرهای محبت آمیز 🙏🏻 یا ❤️ یا ... ضمن نشان دادن عکس‌العمل از محبت طرف مقابل تشکر کنیم. متقابلاً چنانچه سوال یا درخواستی از کسی دریافت کردیم شایسته است حداقل با ارسال استیکری نسبت به تایید دریافت آن اقدام کنیم و‌ در اسرع وقت پاسخگو باشیم.

۱۰) چنانچه کلماتی وجود دارند که به صورت‌های مختلف نوشته و در نتیجه معانی مختلف خوانده و برداشت می‌شوند، با استفاده از عبارات جایگزین و یا استفاده از فتحه، ضمه و کسره، واژه صحیح مورد نظر را به مخاطب منتقل نماییم.

۱۱) از بیان جملات دو پهلوئی که بعضا برای درک بهتر احتیاج به لحن یا زبان بدن دارند در چت پرهیز کنیم، چرا که ممکن است موجب برداشت اشتباه و احتمالا سوء‌تفاهم و اختلاف گردد. شاید بتوان با بهره‌گیری از برخی استیکرها در بیان اینگونه مطالب در چت، از احتمال سوء برداشت کم کرد. و یا نهایتا در صورت لزوم‌ با ارسال پیام صوتی به جای چت و استفاده از لحن، منظور را بهتر رساند.

۱۲)هنگام چت، اگر طرف مقابل پیام متنی می‌دهد، ترجیحا ما هم پاسخ را به صورت متنی بدهیم و‌حتی‌المقدور از ارسال پیام صوتی پرهیز کنیم، شاید موقعیت گوش دادن نداشته باشد. به خاطر داشته باشیم ارسال پیام صوتی همیشه برای فرستنده راحت‌تر است ولی لزوما شنیدن آن برای گیرنده همیشه راحت نیست و‌ حتی اگر هم موقعیت شنیدن داشته باشد، زمان بیشتری را از شنونده میگیرد در قیاس با خواندن پیام متنی.

۱۳)هنگام ارسال مطلبی در چت چه بصورت خصوصی و چه در گروه‌های عمومی ابتدا ساعت را در نظر بگیریم و از ارسال مطالب در زمان‌های استراحت خودداری کنیم تا مزاحم آسایش و استراحت دیگران نشویم.

۱۴) در صورتیکه برای اولین بار با کسی آغاز به چت میکنیم، بهتر است در ابتدا با معرفی خود و دلیل ارسال پیام بطور خلاصه باب آشنایی را باز کنیم.

#فضای_مجازی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏19👍13🙏2🍓1
تئوری انتخاب

اگر افراد می‌توانستند یاد بگیرند که آنچه برای من خوب است لزومی ندارد برای دیگران هم خوب باشد، آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم.

تئوری انتخاب، کتابی که به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس و شالود‌ی زندگی من است و نه اساس و شالوده‌ی زندگی دیگران.

#تئوری_انتخاب
#ویلیام_گلاسر

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍42👏75😢1