This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رویای ملی
محسن رنانی، ایران توسعهیافته را در قالب رویای ملی به تصویر میکشد.
ایران وقتی زنده میماند که ایرانیان، تغییر، تنوع و ارتباطات را بپذیرند.
#محسن_رنانی
#تغییر
#تنوع
#ارتباط
@iranepaydar_official
@DevelopmentSc
محسن رنانی، ایران توسعهیافته را در قالب رویای ملی به تصویر میکشد.
ایران وقتی زنده میماند که ایرانیان، تغییر، تنوع و ارتباطات را بپذیرند.
#محسن_رنانی
#تغییر
#تنوع
#ارتباط
@iranepaydar_official
@DevelopmentSc
👍10❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای دوبله شدهی مرا از قلب اقلیم کردستان عراق میشنوید!
#یاسر_عرب
سال ١٣٩٦ بحث سند ٢٠٣٠ داغ و سخن گفتن از آموزش جنسی کودکان در مجامع عمومی کاملا ممنوع و فهم دانش جنسی تنها در پستوی مطبها و دورههای خصوصی و با پرداخت مبالغ هنگفت میسر بود.
دغدغهی آموزشی حقیر انگيزه شد علی رغم عدم رغبت و همکاری تمام نهادهای پرورشی و دستگاههای مسئول (از صداوسیما تا بهزیستی) مجموعهای ٢١ قسمتی یک پیشنهاد ساده را با موضوع رشد جنسی کودکان و با حضور کارشناسان تولید کنم.
اینک چند واقعیت را در میان گذاشته و نتیجه را به شما میسپارم!
١.آن زمان هیچ رسانه رسمی جرئت انتشار این مجموعه را پیدا نکرد و ما آن را به شکل رایگان در سایت آپارات قرار دادیم.
٢.این مجموعه میلیونها بازدید داشته و مورد توجه بسیاری از معلمین و والدین قرار گرفت!
٣.در مقابل سکوت سنگین رسانههای دولتی تنها روشنفکری که یادداشتی در معرفی این مجموعه به والدین نوشت دکتر محسن رنانی بود.
٤.دیوار مهربانی از مد افتاد و سانتیمانتالیزیم خیرین فراموش شد اما برکت حمایت شما حامیان به مردم کشور همسایه هم رسید!
و حرفهای دیگر که نانوشته باید خواند!
#صبر_شادمانه
@yaser_arab57
#یاسر_عرب
سال ١٣٩٦ بحث سند ٢٠٣٠ داغ و سخن گفتن از آموزش جنسی کودکان در مجامع عمومی کاملا ممنوع و فهم دانش جنسی تنها در پستوی مطبها و دورههای خصوصی و با پرداخت مبالغ هنگفت میسر بود.
دغدغهی آموزشی حقیر انگيزه شد علی رغم عدم رغبت و همکاری تمام نهادهای پرورشی و دستگاههای مسئول (از صداوسیما تا بهزیستی) مجموعهای ٢١ قسمتی یک پیشنهاد ساده را با موضوع رشد جنسی کودکان و با حضور کارشناسان تولید کنم.
اینک چند واقعیت را در میان گذاشته و نتیجه را به شما میسپارم!
١.آن زمان هیچ رسانه رسمی جرئت انتشار این مجموعه را پیدا نکرد و ما آن را به شکل رایگان در سایت آپارات قرار دادیم.
٢.این مجموعه میلیونها بازدید داشته و مورد توجه بسیاری از معلمین و والدین قرار گرفت!
٣.در مقابل سکوت سنگین رسانههای دولتی تنها روشنفکری که یادداشتی در معرفی این مجموعه به والدین نوشت دکتر محسن رنانی بود.
٤.دیوار مهربانی از مد افتاد و سانتیمانتالیزیم خیرین فراموش شد اما برکت حمایت شما حامیان به مردم کشور همسایه هم رسید!
و حرفهای دیگر که نانوشته باید خواند!
#صبر_شادمانه
@yaser_arab57
💔15👏7❤2👍2😁1😢1
فرصت درویشان
#احسان_معصومی
با عشق و امید در مسیر توسعهی ایران، همدل و همقسم شدهاند و پای هر هزینهای ایستادهاند.
شاید با دیدن عکس زیر، برخی در نگاه اول بگویند خب که چه؟ از دستشان چه کاری ساخته است؟ آیا اصلاً نسل جدید آنان را میشناسند؟ برخی نیز در این عکس، لبخند و امید برای نسل جدید میبینند.
اما مفهوم مهمتری در این تصویر مشاهده میشود و آن «الگو» است. این عکس، الگوست؛ نه لزوماً برای جوانان، بلکه برای نسل پیشین.
بیایید تصور کنیم که همهی آنها که روزی برای آزادی، انقلاب کردهاند و برای وطن، جنگیدهاند، امروز نیز به جای «سکوت»، مانند گذشته عاشقانه، صادقانه و بیوقفه تلاش میکنند، میسرایند، به اشتباهاتشان اعتراف میکنند، مینویسند، سخنرانی و مناظره میکنند، کارخانهی خلق امید هستند، خشونت را نفی میکنند و در یک کلام، «پشتیبان» هستند. ایرانی را تصور کنیم پر از بزرگترهای عاقل، عاشق، پشتیبان و دوستداشتنی.
همه میگویند باید همهچیز دست نسل جدید یا پیشران باشد. درست هم میگویند. اما کاش قدرت نسل پیشین را هم دست کم نگیریم. اگر نسل پیشین را مانع قدرتمند مسیر توسعه میدانیم، چرا باید قدرت این نسل برای برداشتن موانع را نادیده بگیریم؟
ظلم و تباهی همیشه در جهان ماندگار بوده و از همین رو، هیچگاه و میان هیچ نسلی، فرصت برای برقراری نور و روشنایی تمام نمیشود. به قول حضرت حافظ:
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است...
با آرزوی سلامتی و توفیق برای آقایان «مهدی نصیری»، «ناصر دانشفر»، «رحیم قمیشی»، «شهابالدین حائری شیرازی» و همهی همنسلان این عزیزان که در مسیر توسعهی ایران تلاش میکنند.
راهتان پایدار
#نسل_پشتیبان
@DevelopmentSc
#احسان_معصومی
با عشق و امید در مسیر توسعهی ایران، همدل و همقسم شدهاند و پای هر هزینهای ایستادهاند.
شاید با دیدن عکس زیر، برخی در نگاه اول بگویند خب که چه؟ از دستشان چه کاری ساخته است؟ آیا اصلاً نسل جدید آنان را میشناسند؟ برخی نیز در این عکس، لبخند و امید برای نسل جدید میبینند.
اما مفهوم مهمتری در این تصویر مشاهده میشود و آن «الگو» است. این عکس، الگوست؛ نه لزوماً برای جوانان، بلکه برای نسل پیشین.
بیایید تصور کنیم که همهی آنها که روزی برای آزادی، انقلاب کردهاند و برای وطن، جنگیدهاند، امروز نیز به جای «سکوت»، مانند گذشته عاشقانه، صادقانه و بیوقفه تلاش میکنند، میسرایند، به اشتباهاتشان اعتراف میکنند، مینویسند، سخنرانی و مناظره میکنند، کارخانهی خلق امید هستند، خشونت را نفی میکنند و در یک کلام، «پشتیبان» هستند. ایرانی را تصور کنیم پر از بزرگترهای عاقل، عاشق، پشتیبان و دوستداشتنی.
همه میگویند باید همهچیز دست نسل جدید یا پیشران باشد. درست هم میگویند. اما کاش قدرت نسل پیشین را هم دست کم نگیریم. اگر نسل پیشین را مانع قدرتمند مسیر توسعه میدانیم، چرا باید قدرت این نسل برای برداشتن موانع را نادیده بگیریم؟
ظلم و تباهی همیشه در جهان ماندگار بوده و از همین رو، هیچگاه و میان هیچ نسلی، فرصت برای برقراری نور و روشنایی تمام نمیشود. به قول حضرت حافظ:
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است...
با آرزوی سلامتی و توفیق برای آقایان «مهدی نصیری»، «ناصر دانشفر»، «رحیم قمیشی»، «شهابالدین حائری شیرازی» و همهی همنسلان این عزیزان که در مسیر توسعهی ایران تلاش میکنند.
راهتان پایدار
#نسل_پشتیبان
@DevelopmentSc
Telegram
attach 📎
👍17❤4👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدمهای دیگر
سه نکتهای که در این ویدئو به آنها اشاره میشود، نکات کلیشهای نیستند. این سه نکته، زیربنای فلسفی و علمی جهان توسعهیافتهی امروز را به زبان ساده بیان میکنند.
بسیاری از مشکلات در روابط ما با شناخت صحیح این نکات، تعدیل خواهد شد.
فراموش نکنیم که هیچکس نمیتواند خیر و صلاح یک «فرد» را، بهتر از خود آن فرد تشخیص دهد.
#احترام_به_تفاوت
#پذیرش
#رابطه
@DevelopmentSc
سه نکتهای که در این ویدئو به آنها اشاره میشود، نکات کلیشهای نیستند. این سه نکته، زیربنای فلسفی و علمی جهان توسعهیافتهی امروز را به زبان ساده بیان میکنند.
بسیاری از مشکلات در روابط ما با شناخت صحیح این نکات، تعدیل خواهد شد.
فراموش نکنیم که هیچکس نمیتواند خیر و صلاح یک «فرد» را، بهتر از خود آن فرد تشخیص دهد.
#احترام_به_تفاوت
#پذیرش
#رابطه
@DevelopmentSc
👍15👏4
عصر روشنگری
صادق زیباکلام
عصر روشنگری
#صادق_زیباکلام
غرب چگونه غرب شد؟
هفت اصل فکری و معرفتی که غرب توسعهیافتهی امروز را ساختهاند.
✔️ اصل اول: دلیل!
دلیل، تنها راهنما و روش مطمئن و خطاناپذیر برای رسیدن به آگاهی، فهم و درک درست است.
✔️ اصل دوم: ماشین مکانیکی!
جهان یا هستی، یک ماشین مکانیکی است و عملکرد آن مثل هر دستگاه مکانیکی دیگری، تابع قوانین میباشد.
✔️ اصل سوم: رد گناه اولیه!
انسان، گناهکار متولد نمیشود. فساد و مشکلات اخلاقی، مولود شرایط بوده و راه اصلاح آن، آموزش است.
✔️ اصل چهارم: فرد!
هیچکس نمیتواند خیر و صلاح یک «فرد» را، بهتر از خود آن فرد تشخیص دهد.
✔️ اصل پنجم: حق به جای تکلیف!
انسان وقتی متولد میشود تکلیفی بر عهده ندارد و در عوض، دارای حقوق است.
✔️ اصل ششم: دموکراسی!
حکومت به جز رأی مردم، هیچ مشروعیت آسمانی، دینی، خونی، طبقاتی، نژادی، اشرافی، موروثی و هیچ شکل دیگری ندارد.
✔️ اصل هفتم: آیندهی روشن بشر!
آیندهی بشر روشن است؛ مشروط به اینکه خود را از یوغ خرافات و تعصبات رها کند و بر اساس خردورزی زندگیاش را اداره کند.
#فلسفه_غرب
#روشنگری
زمان= ۴۷:۲۵
حجم= ۱۱ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
#صادق_زیباکلام
غرب چگونه غرب شد؟
هفت اصل فکری و معرفتی که غرب توسعهیافتهی امروز را ساختهاند.
✔️ اصل اول: دلیل!
دلیل، تنها راهنما و روش مطمئن و خطاناپذیر برای رسیدن به آگاهی، فهم و درک درست است.
✔️ اصل دوم: ماشین مکانیکی!
جهان یا هستی، یک ماشین مکانیکی است و عملکرد آن مثل هر دستگاه مکانیکی دیگری، تابع قوانین میباشد.
✔️ اصل سوم: رد گناه اولیه!
انسان، گناهکار متولد نمیشود. فساد و مشکلات اخلاقی، مولود شرایط بوده و راه اصلاح آن، آموزش است.
✔️ اصل چهارم: فرد!
هیچکس نمیتواند خیر و صلاح یک «فرد» را، بهتر از خود آن فرد تشخیص دهد.
✔️ اصل پنجم: حق به جای تکلیف!
انسان وقتی متولد میشود تکلیفی بر عهده ندارد و در عوض، دارای حقوق است.
✔️ اصل ششم: دموکراسی!
حکومت به جز رأی مردم، هیچ مشروعیت آسمانی، دینی، خونی، طبقاتی، نژادی، اشرافی، موروثی و هیچ شکل دیگری ندارد.
✔️ اصل هفتم: آیندهی روشن بشر!
آیندهی بشر روشن است؛ مشروط به اینکه خود را از یوغ خرافات و تعصبات رها کند و بر اساس خردورزی زندگیاش را اداره کند.
#فلسفه_غرب
#روشنگری
زمان= ۴۷:۲۵
حجم= ۱۱ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
👏13👍3🍓1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیامبر عشق
اصلاً به این فکر نمیکنم که تو را تغییر دهم...
#پذیرش
#احترام_به_تفاوت
#اردشیر_رستمی
@DevelopmentSc
اصلاً به این فکر نمیکنم که تو را تغییر دهم...
#پذیرش
#احترام_به_تفاوت
#اردشیر_رستمی
@DevelopmentSc
❤10👏4🍓2😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متأسفم
#فیلم_کوتاه
متأسفم، عنوان فیلمی هندی است که برنده اسکار فیلم کوتاه شد. این فیلم فقط ۱:۵۸ طول میکشد؛ با این حال پیام آن ماندگار است.
کلمه *"Overload"* که در فیلم آمده به معنای *"بالاتر از ظرفیت"* است و نشان میدهد که برای حرکت آسانسور، یک نفر باید از آن خارج شود.
#مشارکت
#گذشت
@Mowlaverdi2
@DevelopmentSc
#فیلم_کوتاه
متأسفم، عنوان فیلمی هندی است که برنده اسکار فیلم کوتاه شد. این فیلم فقط ۱:۵۸ طول میکشد؛ با این حال پیام آن ماندگار است.
کلمه *"Overload"* که در فیلم آمده به معنای *"بالاتر از ظرفیت"* است و نشان میدهد که برای حرکت آسانسور، یک نفر باید از آن خارج شود.
#مشارکت
#گذشت
@Mowlaverdi2
@DevelopmentSc
❤13👏5👍3
شکارچیِ زندگی
#فهیم_عطار
هشت سال پیش، یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر (همان شکارچی) بود. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیمکردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح ناگهان نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار.
خلاص!
آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه به کفش رئیسهایشان لیس میزدند تا اخراج نشوند.
من و شکارچی ظهر همان روز با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد.
سر میز غذا از او پرسیدم که چرا داری میروی؟ نمیترسی کار پیدا نکنی؟
گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. این مسیر، دو ماه تمام پیادهروی دارد. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش (شرق تا غرب آمریکا) را براند. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گرسنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن را خواه ناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلاً قرار است به مرگ ختم شود؛ رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما اسمش را پیشرفت و ترقی گذاشتهایم.
اما عرض زندگی، همان اتفاقاتی است که به طول آن معنا میدهد. همان چیزی که هیچکس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است.
این حرفها را با فلاکت به انگیسی برای شکارچی ترجمه کردم.حرف زدن، ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتماً منظورم را فهمیده بود، چون خودش داشت عرض زندگی را عملاً تجربه میکرد؛ نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را سمت عرض زندگی و نه طول آن هل بدهند؛ یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند.
جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها چشمبند میگذارد که فقط جلویش را نگاه کند؛ نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببیند. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی!
چرا همهی پدر و مادرها دم مرگشان یادشان میافتد تا وصیتنامه بنویسند و اموال منقول و غیرمنقولشان را ببخشند به بچهشان؟ چرا هیچکدامشان همان اول راه و قبل مردن برایش نمینویسند که:
«نورچشمم، من طول راه را رفتم. چیز فایدهداری در آن پیدا نکردم. تو هم نگرد. تو بچسب به عرض راه. اگر چیزی باشد، حتماً همانجاست"
این را به جای وصیتنامههای روتین و بیفایده بنویسند و بگذارند پَرِ قنداق بچهشان. اگر بچه اینها را بداند دیگر احتمالاً هیچ نیازی به اموال منقول و غیر منقول والدینش ندارد.
#معنی_زندگی
@DevelopmentSc
#فهیم_عطار
هشت سال پیش، یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر (همان شکارچی) بود. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیمکردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح ناگهان نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار.
خلاص!
آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه به کفش رئیسهایشان لیس میزدند تا اخراج نشوند.
من و شکارچی ظهر همان روز با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد.
سر میز غذا از او پرسیدم که چرا داری میروی؟ نمیترسی کار پیدا نکنی؟
گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. این مسیر، دو ماه تمام پیادهروی دارد. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش (شرق تا غرب آمریکا) را براند. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گرسنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن را خواه ناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلاً قرار است به مرگ ختم شود؛ رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما اسمش را پیشرفت و ترقی گذاشتهایم.
اما عرض زندگی، همان اتفاقاتی است که به طول آن معنا میدهد. همان چیزی که هیچکس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است.
این حرفها را با فلاکت به انگیسی برای شکارچی ترجمه کردم.حرف زدن، ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتماً منظورم را فهمیده بود، چون خودش داشت عرض زندگی را عملاً تجربه میکرد؛ نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را سمت عرض زندگی و نه طول آن هل بدهند؛ یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند.
جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها چشمبند میگذارد که فقط جلویش را نگاه کند؛ نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببیند. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی!
چرا همهی پدر و مادرها دم مرگشان یادشان میافتد تا وصیتنامه بنویسند و اموال منقول و غیرمنقولشان را ببخشند به بچهشان؟ چرا هیچکدامشان همان اول راه و قبل مردن برایش نمینویسند که:
«نورچشمم، من طول راه را رفتم. چیز فایدهداری در آن پیدا نکردم. تو هم نگرد. تو بچسب به عرض راه. اگر چیزی باشد، حتماً همانجاست"
این را به جای وصیتنامههای روتین و بیفایده بنویسند و بگذارند پَرِ قنداق بچهشان. اگر بچه اینها را بداند دیگر احتمالاً هیچ نیازی به اموال منقول و غیر منقول والدینش ندارد.
#معنی_زندگی
@DevelopmentSc
❤20👍10👏6🍓1
سلام دوستان
خانمهای عزیز و بزرگوار 🌷
پرسشنامهای که در اختیار دارید مربوط به پژوهشی با موضوع «نگرشهای جنسیتی و تابآوری روانی-اجتماعی زنان» میباشد.
بسیار سپاسگزار خواهیم بود اگر لطف فرموده و با پاسخ به آن، ما را در گردآوری دادهها یاری فرمایید.
لینک پرسشنامه:
https://survey.porsline.ir/s/uhyrEcma
اگر در ارتباط با پرسشنامه سؤالی داشتید، لطفاً به آیدی زیر مراجعه فرمایید:
@EMdevelopment
سپاس🌻
@DevelopmentSc
خانمهای عزیز و بزرگوار 🌷
پرسشنامهای که در اختیار دارید مربوط به پژوهشی با موضوع «نگرشهای جنسیتی و تابآوری روانی-اجتماعی زنان» میباشد.
بسیار سپاسگزار خواهیم بود اگر لطف فرموده و با پاسخ به آن، ما را در گردآوری دادهها یاری فرمایید.
لینک پرسشنامه:
https://survey.porsline.ir/s/uhyrEcma
اگر در ارتباط با پرسشنامه سؤالی داشتید، لطفاً به آیدی زیر مراجعه فرمایید:
@EMdevelopment
سپاس🌻
@DevelopmentSc
👏4🙏3🤔1😡1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خطای هزینهی هدررفته
چرا اصرار به ادامه دادن کاری داریم که ارزش ادامه دادن ندارد؟
آیندهی ما را اشتباهات گذشته به خطر میاندازند یا عدم تمایل ما به اعتراف به آن اشتباهات؟
#خطای_شناختی
@DevelopmentSc
چرا اصرار به ادامه دادن کاری داریم که ارزش ادامه دادن ندارد؟
آیندهی ما را اشتباهات گذشته به خطر میاندازند یا عدم تمایل ما به اعتراف به آن اشتباهات؟
#خطای_شناختی
@DevelopmentSc
👍17👏2❤1
Forwarded from تیزفکری
🌱فراخوان موسسه تیزفکری در حمایت از سه نویسنده اجتماعی فردا
دریافت #کمک_هزینه شرکت در دوره:
نگارش دانشگاهی
چگونه اصیل، گویا و سنجیده بنویسم؟
نویسندگی اجتماعی از پرجاذبهترین کاربردهای نگارش دانشگاهی است. نوشتن برای اثر بخشی اجتماعی، به دنبال تغییر دیدگاهها و سوق مخاطب به فردایی بهتر است. این یک هنر است که از کلمات، نیرویی اجتماعی بسازیم و فرهنگ گفتگو، نقدپذیری و فکرپروری را به جامعه خود تقدیم کنیم. راه بیپایان توسعه با چنین قدمهایی طی میشود.
📍دعوت صوتی دکتر صفاییپور، مدرس دوره به پیوست آمده است.
در صورت تمایل معرفینامه خود را تا تاریخ ۱۶ تیرماه ارسال فرمایید.
از میان داوطلبان، سه نفر کمک هزینه کامل شرکت در دوره جامع نگارش دانشگاهی را دریافت خواهند کرد.
برای ارسال از یکی از دو روش زیر استفاده کنید:
▫️تلگرام: @Tizfekri_info
▫️ایمیل: [email protected]
دریافت دفتر معرفی دوره: اینجا
کسب اطلاعات بیشتر: اینجا
#نویسندگی_اجتماعی
#نگارش_دانشگاهی
دریافت #کمک_هزینه شرکت در دوره:
نگارش دانشگاهی
چگونه اصیل، گویا و سنجیده بنویسم؟
نویسندگی اجتماعی از پرجاذبهترین کاربردهای نگارش دانشگاهی است. نوشتن برای اثر بخشی اجتماعی، به دنبال تغییر دیدگاهها و سوق مخاطب به فردایی بهتر است. این یک هنر است که از کلمات، نیرویی اجتماعی بسازیم و فرهنگ گفتگو، نقدپذیری و فکرپروری را به جامعه خود تقدیم کنیم. راه بیپایان توسعه با چنین قدمهایی طی میشود.
📍دعوت صوتی دکتر صفاییپور، مدرس دوره به پیوست آمده است.
در صورت تمایل معرفینامه خود را تا تاریخ ۱۶ تیرماه ارسال فرمایید.
از میان داوطلبان، سه نفر کمک هزینه کامل شرکت در دوره جامع نگارش دانشگاهی را دریافت خواهند کرد.
برای ارسال از یکی از دو روش زیر استفاده کنید:
▫️تلگرام: @Tizfekri_info
▫️ایمیل: [email protected]
دریافت دفتر معرفی دوره: اینجا
کسب اطلاعات بیشتر: اینجا
#نویسندگی_اجتماعی
#نگارش_دانشگاهی
👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جامعهی رو به زوال
نسل پیشینِ پشتیبان، نسلی است که نه تنها راهِ متفاوتِ نسل پیشران را تاب میآورد بلکه او را در آن راه، حمایت و تشویق میکند.
#نسل_پشتیبان
#نسل_پیشران
#اردشیر_رستمی
@DevelopmentSc
نسل پیشینِ پشتیبان، نسلی است که نه تنها راهِ متفاوتِ نسل پیشران را تاب میآورد بلکه او را در آن راه، حمایت و تشویق میکند.
#نسل_پشتیبان
#نسل_پیشران
#اردشیر_رستمی
@DevelopmentSc
👏10❤3👍2😢1
عشق یعنی آزادی
#جبران_خلیل_جبران
یکدیگر را دوست داشته باشید
ولی عشق را تبدیل به زنجیرهای اسارت نکنید
آنکس که تو را بیشتر دوست داشته باشد
آزادی را به تو باز میگرداند
به هم نزدیک شوید، اما نه بسیار
همیشه پردهای را در میان خود حائل نگاه بدارید
چراکه ستونهای حائل معبد
به جدایی معبد را نگاه میدارند
و معبد همانا زندگی ماست
#عشق
#آزادی
@DevelopmentSc
#جبران_خلیل_جبران
یکدیگر را دوست داشته باشید
ولی عشق را تبدیل به زنجیرهای اسارت نکنید
آنکس که تو را بیشتر دوست داشته باشد
آزادی را به تو باز میگرداند
به هم نزدیک شوید، اما نه بسیار
همیشه پردهای را در میان خود حائل نگاه بدارید
چراکه ستونهای حائل معبد
به جدایی معبد را نگاه میدارند
و معبد همانا زندگی ماست
#عشق
#آزادی
@DevelopmentSc
👏15👍7❤2
ایران پس از غرب
#احسان_معصومی
ما ایرانیان در سنت خود، جامعهای ساختارمند داشتیم. اما پس از مواجههی تقریباً ناگهانی با جهان غرب، خواسته یا ناخواسته باید با بخش قابلتوجهی از ساختار غرب، سازگار میشدیم. بنابراین، زیست سنتی ایرانی در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... دچار دگرگونیهای مثبت و همینطور آسیبهای جدی شد. آسیبها بیشتر در بخشهایی بود که ما نخواستیم یا نتوانستیم تحولات را بپذیریم یا آنها را با زیست خودمان سازگار کنیم.
بعضی از کارشناسان، عقبماندگی جامعه را عامل اصلی این آسیبها میدانند و ویژگیهای جامعهی آسیبدیده را برجسته میکنند (مثل این متن از دکتر مقصود فراستخواه). برخی دیگر سعی دارند جامعه را تبرئه کنند. آنها معتقدند فرآیند تغییر و توسعه زمانبر است و باید به مردم فرصت داد و قدردان تلاش های آنان بود (مثل این متن از دکتر مجتبی لشکربلوکی). برخی اما جامعه را بیتقصیر دانسته و آسیبها را به ضعف ساختار سیاسی نسبت میدهند (مثل این متن از دکتر مهران صولتی).
بررسی فرآیند توسعه از زاویههای مختلف، بسیار ارزشمند است اما باید توجه داشت که فرآیند توسعه، دارای سطوح مختلف فردی، سازمانی، ملی و بینالمللی میباشد. فرد، جامعه، حاکمیت و نظام جهانی، مانند ماهیچه، پوست، رگ و عصب در یک بافت است؛ میتوان آنها را جداگانه بررسی کرد اما نمیتوان ارتباط آنها با یکدیگر را نادیده گرفت. در فرآیند تشریح، نمیتوان ماهیچه را بدون عبور تیغ از پوست، رگ و عصب، جراحی کرد.
اگر بدون توجه به ساختار سیاسی، نگاهمان به تمامی معطوف به فرد و جامعه شود، به برچسبهایی مانند «جامعهی دروغگو» یا «مردم عقب مانده» و امثال اینها محدود خواهیم شد. اگر بدون در نظر گرفتن ویژگیهای فردی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه، نوک پیکان تحلیل را صرفاً سمت حاکمیت نشانه رویم، به راهکاری بهتر از خشونت نخواهیم رسید.
متخصصین رشتههای علوم انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... بهتر است با یک نگاه جامع و بین رشتهای به تحلیل مسائل پرداخته و سعی کنند نگاه مخاطبان خود را نیز به همین اندازه عمق و وسعت دهند. مسائل انسانی و اجتماعی، مانند موضوعات آزمایشگاهی نیستند که بتوان جزئیات آن را با کنترل سایر عوامل، بررسی کرد. در علوم اجتماعی و انسانی، هر موضوع، مجموعهای درهمتنیده از اجزا با طرحی پیچیده است که بررسی آن نیازمند نگاه جامع میباشد.
نگاه تقلیلگرایانه، به تحلیلهای محدود و تکنیکی ختم میشود و مخاطب این تحلیلها، به قضاوت شتاب زده، ساده و بدون کاربرد خواهد رسید؛ مخاطبی که تحمل شنیدن نقد از هیچ زاویهی دیگری را نخواهد داشت.
گاهی اما لازم است که سطحی از توسعه به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا بسیار مهم است که مطالعهی عمیق یک سطح از توسعه، ما را دچار این خطا نکند که سطوح دیگر اهمیت ندارند. اگر پژوهشگری آسیبهای فرهنگی جامعه را بررسی میکند، نباید با حذف نقش سیاست، تمام بار توسعه را به مردم تحمیل کند. تحلیلگر سیاسی نیز اگر در نقدهای خود به حاکمیت، مردم را کاملاً بیتقصیر جلوه دهد، یک جامعهی منفعل و بیمسئولیت در فرآیند توسعه را در ذهن داشته است.
فراموش نکنیم که توسعه یک مفهوم صرفاً سیاسی یا صرفاً اجتماعی یا صرفاً فردی نیست. پژوهشگر و تحلیلگر حرفهای، تناسب ابعاد مختلف توسعه را در بررسیهای خود مد نظر قرار میدهد.
#سطوح_توسعه
@DevelopmentSc
#احسان_معصومی
ما ایرانیان در سنت خود، جامعهای ساختارمند داشتیم. اما پس از مواجههی تقریباً ناگهانی با جهان غرب، خواسته یا ناخواسته باید با بخش قابلتوجهی از ساختار غرب، سازگار میشدیم. بنابراین، زیست سنتی ایرانی در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... دچار دگرگونیهای مثبت و همینطور آسیبهای جدی شد. آسیبها بیشتر در بخشهایی بود که ما نخواستیم یا نتوانستیم تحولات را بپذیریم یا آنها را با زیست خودمان سازگار کنیم.
بعضی از کارشناسان، عقبماندگی جامعه را عامل اصلی این آسیبها میدانند و ویژگیهای جامعهی آسیبدیده را برجسته میکنند (مثل این متن از دکتر مقصود فراستخواه). برخی دیگر سعی دارند جامعه را تبرئه کنند. آنها معتقدند فرآیند تغییر و توسعه زمانبر است و باید به مردم فرصت داد و قدردان تلاش های آنان بود (مثل این متن از دکتر مجتبی لشکربلوکی). برخی اما جامعه را بیتقصیر دانسته و آسیبها را به ضعف ساختار سیاسی نسبت میدهند (مثل این متن از دکتر مهران صولتی).
بررسی فرآیند توسعه از زاویههای مختلف، بسیار ارزشمند است اما باید توجه داشت که فرآیند توسعه، دارای سطوح مختلف فردی، سازمانی، ملی و بینالمللی میباشد. فرد، جامعه، حاکمیت و نظام جهانی، مانند ماهیچه، پوست، رگ و عصب در یک بافت است؛ میتوان آنها را جداگانه بررسی کرد اما نمیتوان ارتباط آنها با یکدیگر را نادیده گرفت. در فرآیند تشریح، نمیتوان ماهیچه را بدون عبور تیغ از پوست، رگ و عصب، جراحی کرد.
اگر بدون توجه به ساختار سیاسی، نگاهمان به تمامی معطوف به فرد و جامعه شود، به برچسبهایی مانند «جامعهی دروغگو» یا «مردم عقب مانده» و امثال اینها محدود خواهیم شد. اگر بدون در نظر گرفتن ویژگیهای فردی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه، نوک پیکان تحلیل را صرفاً سمت حاکمیت نشانه رویم، به راهکاری بهتر از خشونت نخواهیم رسید.
متخصصین رشتههای علوم انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... بهتر است با یک نگاه جامع و بین رشتهای به تحلیل مسائل پرداخته و سعی کنند نگاه مخاطبان خود را نیز به همین اندازه عمق و وسعت دهند. مسائل انسانی و اجتماعی، مانند موضوعات آزمایشگاهی نیستند که بتوان جزئیات آن را با کنترل سایر عوامل، بررسی کرد. در علوم اجتماعی و انسانی، هر موضوع، مجموعهای درهمتنیده از اجزا با طرحی پیچیده است که بررسی آن نیازمند نگاه جامع میباشد.
نگاه تقلیلگرایانه، به تحلیلهای محدود و تکنیکی ختم میشود و مخاطب این تحلیلها، به قضاوت شتاب زده، ساده و بدون کاربرد خواهد رسید؛ مخاطبی که تحمل شنیدن نقد از هیچ زاویهی دیگری را نخواهد داشت.
گاهی اما لازم است که سطحی از توسعه به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا بسیار مهم است که مطالعهی عمیق یک سطح از توسعه، ما را دچار این خطا نکند که سطوح دیگر اهمیت ندارند. اگر پژوهشگری آسیبهای فرهنگی جامعه را بررسی میکند، نباید با حذف نقش سیاست، تمام بار توسعه را به مردم تحمیل کند. تحلیلگر سیاسی نیز اگر در نقدهای خود به حاکمیت، مردم را کاملاً بیتقصیر جلوه دهد، یک جامعهی منفعل و بیمسئولیت در فرآیند توسعه را در ذهن داشته است.
فراموش نکنیم که توسعه یک مفهوم صرفاً سیاسی یا صرفاً اجتماعی یا صرفاً فردی نیست. پژوهشگر و تحلیلگر حرفهای، تناسب ابعاد مختلف توسعه را در بررسیهای خود مد نظر قرار میدهد.
#سطوح_توسعه
@DevelopmentSc
👍21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصمیم مؤثر ولی غیرمسئولانه
این ویدئو به خوبی نشان میدهد که رفتارهای مؤثر و غیرمسئولانه، چگونه هزینههای کوتاهمدت و بلندمدت برای خودمان و دیگران خواهد داشت.
#تئوری_انتخاب
#علی_صاحبی
@DevelopmentSc
این ویدئو به خوبی نشان میدهد که رفتارهای مؤثر و غیرمسئولانه، چگونه هزینههای کوتاهمدت و بلندمدت برای خودمان و دیگران خواهد داشت.
#تئوری_انتخاب
#علی_صاحبی
@DevelopmentSc
👍20
صدای مهیب شکست قانون
نیمهشب با صدایی مهیب شبیه به صدای هواپیما از خواب پریدم. گیج و هراسان شده بودم. هرچه تلاش کردم دیگر خوابم نبرد. کمی بعد حوصلهام سر رفت. به سرم زد بروم و در کوچه قدمی بزنم. در حیاط را که باز کردم همان صدا داشت نزدیک میشد. دزدکی سرم را بیرون بردم و در همان لحظه، ماشینی از وسط کوچه رد شد. سرعتش به حدی زیاد بود که آدم شک میکرد اصلاً چیزی دیده باشد. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که احتمالاً کسی در حال مرگ است و رانندهی آن ماشین باید با همان سرعت وی را به بیمارستان برساند.
من که دیگر به این سادگیها خوابم نمیبرد، رفتم تا در کوچه قدمی بزنم. داشتم به انتهای کوچه نزدیک میشدم که دیدم ماشینی پارک کرده است. مردی که به نظر میآمد بالای سی سال سن دارد مشغول یک بازی با موبایل خود بود. در همین لحظه مردی دیگر با همان حدود سن و سال، از در خانهای بیرون آمد و سوار ماشین شد. راننده به او گفت: «فقط بگو عشقت کشیده کجای دنیا بریم رفیق؟» بعد از این جملهی کوتاه، ماشین با همان صدای مهیب به علاوهی صدای بالای آهنگ و با همان سرعت باورنکردنی دور شد و دیگر فرصت نشد جواب «رفیق» را بشنوم.
به خانه برگشتم. در راه بازگشت به خانه، دیدم چراغ اکثر خانهها روشن شده بود. کمی خوابآلود شدم. اما سؤالاتی متعدد با سرعتی بالاتر از سرعت آن ماشین، صدایی مهیبتر و تصویری عجیبتر از آن ماشین، در مغزم حرکت میکردند و نمیگذاشتند بخوابم:
✔️ اگر کسی در آن کوچه، جلوی آن ماشین ظاهر میشد چطور میخواست ماشین را متوقف کند؟
✔️ آیا کسی در خانهای بیمار نبوده که به زحمت توانسته باشد بخوابد و با این صدا از خواب بپرد؟
✔️ سن راننده و رفیقش قطعاً بالای سی سال بود. چنین حرکات هیجانی در آن سن عجیب نیست؟
✔️ چرا راننده چنین رفتار غیرضروری و پرخطری را انجام داد؟
✔️ کوچهی ما یک کوچه فرعی است که زیاد از آنجا ماشین رد نمیشود. آیا این اتفاق در سطح گسترده رخ میدهد یا این یک استثنا بود؟
✔️ سوانح رانندگی چقدر به کیفیت ماشین و جاده و چقدر به فرهنگ رانندگی و قانونپذیری مربوط است؟
✔️ آیا در زمینهی رانندگی، قانونهای ناقصی داریم؟
✔️ آیا در آن ساعت از شب، باید در هر کوچه یک پلیس حضور داشته باشد تا جلوی چنین اتفاقاتی گرفته شود؟
✔️ آیا در کشورهای توسعهیافته نیز چنین است یا این مسئله فقط خاص کشورهای در حال توسعه است؟
✔️ من چه واکنشی باید نشان میدادم؟ آیا باید به راننده تذکر میدادم؟ باید شمارهی پلاکش را یادداشت میکردم؟ به پلیس زنگ میزدم؟ همسایهها باید چه کاری میکردند؟
✔️ چه کسی مقصر است؟ راننده؟ خانوادهی او؟ رفیقش؟ مدرسهاش؟ قانونگذاران؟ دولت؟ پلیس؟ من؟ همسایهها؟ کشورهای غربی؟ کشورهای شرقی؟
در حال فکر کردن به این سؤال بودم که "آیا راننده و رفیقش تا کنون چنین سؤالاتی به ذهنشان رسیده است یا نه؟" که خوابم برد.
#رانندگی
#داستان_توسعه
@DevelopmentSc
نیمهشب با صدایی مهیب شبیه به صدای هواپیما از خواب پریدم. گیج و هراسان شده بودم. هرچه تلاش کردم دیگر خوابم نبرد. کمی بعد حوصلهام سر رفت. به سرم زد بروم و در کوچه قدمی بزنم. در حیاط را که باز کردم همان صدا داشت نزدیک میشد. دزدکی سرم را بیرون بردم و در همان لحظه، ماشینی از وسط کوچه رد شد. سرعتش به حدی زیاد بود که آدم شک میکرد اصلاً چیزی دیده باشد. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که احتمالاً کسی در حال مرگ است و رانندهی آن ماشین باید با همان سرعت وی را به بیمارستان برساند.
من که دیگر به این سادگیها خوابم نمیبرد، رفتم تا در کوچه قدمی بزنم. داشتم به انتهای کوچه نزدیک میشدم که دیدم ماشینی پارک کرده است. مردی که به نظر میآمد بالای سی سال سن دارد مشغول یک بازی با موبایل خود بود. در همین لحظه مردی دیگر با همان حدود سن و سال، از در خانهای بیرون آمد و سوار ماشین شد. راننده به او گفت: «فقط بگو عشقت کشیده کجای دنیا بریم رفیق؟» بعد از این جملهی کوتاه، ماشین با همان صدای مهیب به علاوهی صدای بالای آهنگ و با همان سرعت باورنکردنی دور شد و دیگر فرصت نشد جواب «رفیق» را بشنوم.
به خانه برگشتم. در راه بازگشت به خانه، دیدم چراغ اکثر خانهها روشن شده بود. کمی خوابآلود شدم. اما سؤالاتی متعدد با سرعتی بالاتر از سرعت آن ماشین، صدایی مهیبتر و تصویری عجیبتر از آن ماشین، در مغزم حرکت میکردند و نمیگذاشتند بخوابم:
✔️ اگر کسی در آن کوچه، جلوی آن ماشین ظاهر میشد چطور میخواست ماشین را متوقف کند؟
✔️ آیا کسی در خانهای بیمار نبوده که به زحمت توانسته باشد بخوابد و با این صدا از خواب بپرد؟
✔️ سن راننده و رفیقش قطعاً بالای سی سال بود. چنین حرکات هیجانی در آن سن عجیب نیست؟
✔️ چرا راننده چنین رفتار غیرضروری و پرخطری را انجام داد؟
✔️ کوچهی ما یک کوچه فرعی است که زیاد از آنجا ماشین رد نمیشود. آیا این اتفاق در سطح گسترده رخ میدهد یا این یک استثنا بود؟
✔️ سوانح رانندگی چقدر به کیفیت ماشین و جاده و چقدر به فرهنگ رانندگی و قانونپذیری مربوط است؟
✔️ آیا در زمینهی رانندگی، قانونهای ناقصی داریم؟
✔️ آیا در آن ساعت از شب، باید در هر کوچه یک پلیس حضور داشته باشد تا جلوی چنین اتفاقاتی گرفته شود؟
✔️ آیا در کشورهای توسعهیافته نیز چنین است یا این مسئله فقط خاص کشورهای در حال توسعه است؟
✔️ من چه واکنشی باید نشان میدادم؟ آیا باید به راننده تذکر میدادم؟ باید شمارهی پلاکش را یادداشت میکردم؟ به پلیس زنگ میزدم؟ همسایهها باید چه کاری میکردند؟
✔️ چه کسی مقصر است؟ راننده؟ خانوادهی او؟ رفیقش؟ مدرسهاش؟ قانونگذاران؟ دولت؟ پلیس؟ من؟ همسایهها؟ کشورهای غربی؟ کشورهای شرقی؟
در حال فکر کردن به این سؤال بودم که "آیا راننده و رفیقش تا کنون چنین سؤالاتی به ذهنشان رسیده است یا نه؟" که خوابم برد.
#رانندگی
#داستان_توسعه
@DevelopmentSc
👍26👏4❤2
لذت شعر
اردشیر رستمی
لذت شعر
#اردشیر_رستمی
#رشید_کاکاوند
برای انسان و زیست معاصر، باید پاسخ معاصر داشت. ما به کلمات جدید نیاز داریم؛ کلماتی که از عهدهی حالات جدید انسان معاصر بر بیایند.
جهان، بزرگتر و زیباتر از قراردادهایی است که ما برای شناخت آن وضع کردهایم. شعر به شناخت شکوه جهان، فراتر از تعاریف و قراردادهای ما کمک میکند.
جنید بغدادی میگوید: «انسان صادق، در یک روز به چهل حال درآید. منافق، چهل سال در یک حال بماند.»
تغییر، رشد و حرکت، شایستهی موجود زنده است و شعر، ما را متوجه خطای تغییرناپذیری میکند.
#شعر
زمان= ۲۰:۴۶
حجم= ۸ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#اردشیر_رستمی
#رشید_کاکاوند
برای انسان و زیست معاصر، باید پاسخ معاصر داشت. ما به کلمات جدید نیاز داریم؛ کلماتی که از عهدهی حالات جدید انسان معاصر بر بیایند.
جهان، بزرگتر و زیباتر از قراردادهایی است که ما برای شناخت آن وضع کردهایم. شعر به شناخت شکوه جهان، فراتر از تعاریف و قراردادهای ما کمک میکند.
جنید بغدادی میگوید: «انسان صادق، در یک روز به چهل حال درآید. منافق، چهل سال در یک حال بماند.»
تغییر، رشد و حرکت، شایستهی موجود زنده است و شعر، ما را متوجه خطای تغییرناپذیری میکند.
#شعر
زمان= ۲۰:۴۶
حجم= ۸ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏18❤3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راهکار یا حمایت؟
وقتی یک نفر برای حرف زدن ما رانتخاب میکند، لزوماً به دنبال راهکار نیست.
#رابطه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
وقتی یک نفر برای حرف زدن ما رانتخاب میکند، لزوماً به دنبال راهکار نیست.
#رابطه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍16❤3👏1