ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ در روابط
1 ـ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ .
2 ـ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ .
ﻋﺪﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ 2ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺍﻟﻒ : ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
ﺏ: ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺿﻌﻒ ﻭﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
3 ـ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ .
ﺣﺮﻛﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻭﺍﻛﻨﺶ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ . ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ ﻛﻤﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﺍﺳﺖ , ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻬﻤﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
4 ـ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻴﺪ .
5 ـ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺪﻱ ﺑﺎﺷﻴﺪ .
6 ـ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ .
7 ـ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ . لبخند ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ.
8-رها سازی ذهن(چیزی رو به خودتون نگیرید!!)
9- سعی کنید همیشه بهترین لباسها را بپوشید
10-در هر مکالمه تلفنی خود را معرفی کنید
11-در برابر هر کاری که برایتان انجام میدهندلفظ متشکرم را بکار ببرید
12-همیشه با زبان مثبت با دیگران هم صحبت شوید.
@publicrelationspr
1 ـ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ .
2 ـ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ .
ﻋﺪﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ 2ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺍﻟﻒ : ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
ﺏ: ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺿﻌﻒ ﻭﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
3 ـ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ .
ﺣﺮﻛﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻭﺍﻛﻨﺶ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ . ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ ﻛﻤﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﺍﺳﺖ , ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻬﻤﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
4 ـ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻴﺪ .
5 ـ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺪﻱ ﺑﺎﺷﻴﺪ .
6 ـ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ .
7 ـ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ . لبخند ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ.
8-رها سازی ذهن(چیزی رو به خودتون نگیرید!!)
9- سعی کنید همیشه بهترین لباسها را بپوشید
10-در هر مکالمه تلفنی خود را معرفی کنید
11-در برابر هر کاری که برایتان انجام میدهندلفظ متشکرم را بکار ببرید
12-همیشه با زبان مثبت با دیگران هم صحبت شوید.
@publicrelationspr
🌹سلام محسن جان...
به خاک مقدس وطنت خوش آمدی برادر!
چه ماهی به وطن بازگشتی!
ماه ارباب...محرم!
انگار خدا خواست که همه چیز را با هم جور کند!
پیکر بی سر مثل حسین(ع)
بی دست مثل عباس(ع)
اربا اربا مثل علی اکبر(ع)
🍃با همه ی شباهت هایت با ارباب اما چند فرق داری! دلت قرص است که خواهر و همسرت با کمال احترام به استقبالت آماده اند...نه با کنار زدن نیزه و شمشیر شکسته ها...
🥀دلت قرص است که برادرت در کنار خانواده هست...داغ برادر ندیده ای...
دلت قرص است که مادرت،کفن ات را در آغوش خواهد گرفت...
🍂اصلا محسن جان!
دلت قرص است که کفن داری!مادر داری!هزاران یار داری که تشییع ات کنند!
خود میدانی که چه میخواهم بگویم...
با یک جمله روضه ام را خاتمه میدهم
امان از دل زینب(س)...
همان جمله ای که من فقط گفتم ولی تو برایش خون دادی! تو رفتی تا از حرم او دفاع کنی و چه زیباست در خون غلطیدن برای زینب(س)!
امروز طواف میکنی حرم امام رضا(ع) را...
همان امضا کننده شهادت نامه ات...
و چه زیباست که دست در دست امام زمان(عج)در تشییع خودت شرکت کنی!
برای ما هم دعا کن محسن جان
@publicrelationspr
به خاک مقدس وطنت خوش آمدی برادر!
چه ماهی به وطن بازگشتی!
ماه ارباب...محرم!
انگار خدا خواست که همه چیز را با هم جور کند!
پیکر بی سر مثل حسین(ع)
بی دست مثل عباس(ع)
اربا اربا مثل علی اکبر(ع)
🍃با همه ی شباهت هایت با ارباب اما چند فرق داری! دلت قرص است که خواهر و همسرت با کمال احترام به استقبالت آماده اند...نه با کنار زدن نیزه و شمشیر شکسته ها...
🥀دلت قرص است که برادرت در کنار خانواده هست...داغ برادر ندیده ای...
دلت قرص است که مادرت،کفن ات را در آغوش خواهد گرفت...
🍂اصلا محسن جان!
دلت قرص است که کفن داری!مادر داری!هزاران یار داری که تشییع ات کنند!
خود میدانی که چه میخواهم بگویم...
با یک جمله روضه ام را خاتمه میدهم
امان از دل زینب(س)...
همان جمله ای که من فقط گفتم ولی تو برایش خون دادی! تو رفتی تا از حرم او دفاع کنی و چه زیباست در خون غلطیدن برای زینب(س)!
امروز طواف میکنی حرم امام رضا(ع) را...
همان امضا کننده شهادت نامه ات...
و چه زیباست که دست در دست امام زمان(عج)در تشییع خودت شرکت کنی!
برای ما هم دعا کن محسن جان
@publicrelationspr
پایان یه رابطه می تونه
پایان خیلی چیزا باشه
مثله پایان یه احساس پایان یه اعتماد
حتی پایان یه آدم...
@publicrelationspr
پایان خیلی چیزا باشه
مثله پایان یه احساس پایان یه اعتماد
حتی پایان یه آدم...
@publicrelationspr
◀ دلم برای تلگرام می سوزد
ميگنا- این روزها در شبکههای اجتماعی، هر کس وارد گروهی میشود در زیر کلمه members آن گروه، عکسهایی از زنان و مردانی میبیند که به راحتی می تواند به آنها پیام بدهد.
رفتار «برخی از» هموطنان (بیشتر مردان) در قبال این عکسها قابلتأمل است. آنان روزی چند بار مدام ذوقمرگ میشوند. مدام انگشت اشاره را روی صفحۀ تلفن همراه ُسر میدهند و عکسهای دیگران را یکییکی مرور میکنند. روی بعضی از عکسها مکث میکنند؛ ضربۀ آرامی بهعکس زده و صبر میکنند تا عکس در سایز بزرگ بالا بیاید. گاهی با دیدن برخی عکسها هیجانزده میشوند و با خودشان حرف میزنند:" این عکسو نگا! این حتماً اهلشه! مگه میشه نباشه؟ ردخور نداره" و لحظههای خوش آنان همچنان ادامه مییابد.
🔶ویکتور فرانکل متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک اتریشی در کتابی؛ بر اساس خاطرات خودش از دوران سخت و طاقتفرسای اسارت در اردوگاههای کار اجباری نازیها میگوید که باید مراقب کسانی بود که پس از اسارتِ طولانیمدت؛ آزاد میشوند. آثار تلخ محرومیت سختی که آنان تجربه کردهاند بهآسانی برطرف نخواهد شد و به همین دلیل احتمال میرود که آنان بیمهابا دست به هر کاری بزنند. مثلاً آنقدر غذا بخورند تا بمیرند! باید زمانی سپری شود تا آنان به زندگی عادی بازگردند.
🔷ابزارهایی مانند تلگرام، فرصتهای جدیدی فراهم کردهاند که دسترسی آسانتر به شمارۀ تلفن خانمها یکی از آنهاست. جامعه ما در خصوص ارتباط با جنس مخالف، آدمهای محروم بسیاری داشته است. به همین دلیل برخی از هموطنان طاقتِ دیدنِ اینهمه شماره تلفن (از زنان) را ندارند. اساساً یاد نگرفتهاند که دسترسی به شمارۀ تلفن هر فرد نمیتواند موجب فرصتطلبی و مزاحمت شود.
♦️متأسفانه در این خصوص فرایندِ اجتماعی شدن ما نیز ضعفهایی دارد. یعنی نه در کودکی بلکه در بزرگسالی باید یاد بگیریم که ارتباط محترمانه چگونه است، حفظ شأن آدمها یعنی چه، حقوق طبیعی هر آدم چیست، چه هنجارهایی را باید در ارتباط با دیگران رعایت کرد، اینکه نوع پوشش یا آرایش یک خانم در یک عکس به معنای «دعوتنامه» نیست(جایی میخواندم که در دهههای قبل برخی از زنان معترضِ اروپایی روی دامنشان مقوایی میچسباندند و روی آن خطاب به مردان مینوشتند: «نگاه نکن. دامن من تو را به چیزی دعوت نمیکند، این فقط یک دامن است».
🔷مسئله دیگر جامعه ما «بیاخلاقی» در فضای مجازی است. آدمهای محروم و مبهوت! که قبلاً درباره آنان گفتم در ارسال پیامهای بیشرمانه مقیّد به هیچ حدومرز اخلاقی و عرفی نیستند. احساس میکنند که هیچکس آنها را نمیبیند. از هر عکسی خوششان آمد بیدرنگ برای صاحب عکس پیشنهاد بیشرمانه میفرستند. متأهل یا مجرد بودن یا موقعیت اجتماعی صاحب عکس هیچ تأثیری در تصمیم آنان ندارد. در دیزی باز است و حیائی در گربه نمانده است! البته ناگفته نماند که بخشی از همین آدمهای محروم و مبهوت که پیشنهادهای بیشرمانه میفرستند خودشان متأهلاند و البته بسیار هم سختگیر برای همسرشان!
🔷شاید این دوره، دورهای موقت باشد. یعنی آدمها با آزمایش و خطا؛ بهتدریج یاد بگیرند که چه هنجارهایی را باید در ارتباطات اجتماعی رعایت کنند. ولی دراینبین قطعاً مشکلات و آسیبهایی بروز خواهد یافت که باید نسبت به آنها آگاه بود.
🔶این آسیبها درجاهایی بیشتر است که در آنها فاصله بین زندگی واقعی و آنچه در شبکههای اجتماعی جریان دارد بسیار زیاد است. جایی که در دنیای واقعی از تفکیک جنسیتی صحبت میشود و دنیای مجازی بار تبعات آنرا به دوش میکشد. جایی که نهادهای آموزشی و پرورشی؛ تعامل اجتماعی صحیح بین دختر و پسر را به دانش آموزان یاد نمیدهند. در دبیرستانها «روش محترمانه ارائه پیشنهاد و روش محترمانه رد پیشنهاد» به جنس مخالف؛ در دروس مهارتهای اجتماعی گنجانده نمیشود. مدتی قبل یکی از همین صدها جملۀ حکیمانۀ منتشرشده در تلگرام را میخواندم که میگفت «هر آنچه سرکوب شود به شکل دیگری بازخواهد گشت».
🔶تلگرام بار خیلی از مسائل اجتماعیِ خارج از خودش را بر دوش میکشد. بسیاری از ضعفهای اجتماعی جامعۀ ایرانی در تلگرام است که بیرون میزند! دلم برای تلگرام می سوزد.
دکتر فردین علیخواه - جامعهشناس
@publicrelationspr
ميگنا- این روزها در شبکههای اجتماعی، هر کس وارد گروهی میشود در زیر کلمه members آن گروه، عکسهایی از زنان و مردانی میبیند که به راحتی می تواند به آنها پیام بدهد.
رفتار «برخی از» هموطنان (بیشتر مردان) در قبال این عکسها قابلتأمل است. آنان روزی چند بار مدام ذوقمرگ میشوند. مدام انگشت اشاره را روی صفحۀ تلفن همراه ُسر میدهند و عکسهای دیگران را یکییکی مرور میکنند. روی بعضی از عکسها مکث میکنند؛ ضربۀ آرامی بهعکس زده و صبر میکنند تا عکس در سایز بزرگ بالا بیاید. گاهی با دیدن برخی عکسها هیجانزده میشوند و با خودشان حرف میزنند:" این عکسو نگا! این حتماً اهلشه! مگه میشه نباشه؟ ردخور نداره" و لحظههای خوش آنان همچنان ادامه مییابد.
🔶ویکتور فرانکل متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک اتریشی در کتابی؛ بر اساس خاطرات خودش از دوران سخت و طاقتفرسای اسارت در اردوگاههای کار اجباری نازیها میگوید که باید مراقب کسانی بود که پس از اسارتِ طولانیمدت؛ آزاد میشوند. آثار تلخ محرومیت سختی که آنان تجربه کردهاند بهآسانی برطرف نخواهد شد و به همین دلیل احتمال میرود که آنان بیمهابا دست به هر کاری بزنند. مثلاً آنقدر غذا بخورند تا بمیرند! باید زمانی سپری شود تا آنان به زندگی عادی بازگردند.
🔷ابزارهایی مانند تلگرام، فرصتهای جدیدی فراهم کردهاند که دسترسی آسانتر به شمارۀ تلفن خانمها یکی از آنهاست. جامعه ما در خصوص ارتباط با جنس مخالف، آدمهای محروم بسیاری داشته است. به همین دلیل برخی از هموطنان طاقتِ دیدنِ اینهمه شماره تلفن (از زنان) را ندارند. اساساً یاد نگرفتهاند که دسترسی به شمارۀ تلفن هر فرد نمیتواند موجب فرصتطلبی و مزاحمت شود.
♦️متأسفانه در این خصوص فرایندِ اجتماعی شدن ما نیز ضعفهایی دارد. یعنی نه در کودکی بلکه در بزرگسالی باید یاد بگیریم که ارتباط محترمانه چگونه است، حفظ شأن آدمها یعنی چه، حقوق طبیعی هر آدم چیست، چه هنجارهایی را باید در ارتباط با دیگران رعایت کرد، اینکه نوع پوشش یا آرایش یک خانم در یک عکس به معنای «دعوتنامه» نیست(جایی میخواندم که در دهههای قبل برخی از زنان معترضِ اروپایی روی دامنشان مقوایی میچسباندند و روی آن خطاب به مردان مینوشتند: «نگاه نکن. دامن من تو را به چیزی دعوت نمیکند، این فقط یک دامن است».
🔷مسئله دیگر جامعه ما «بیاخلاقی» در فضای مجازی است. آدمهای محروم و مبهوت! که قبلاً درباره آنان گفتم در ارسال پیامهای بیشرمانه مقیّد به هیچ حدومرز اخلاقی و عرفی نیستند. احساس میکنند که هیچکس آنها را نمیبیند. از هر عکسی خوششان آمد بیدرنگ برای صاحب عکس پیشنهاد بیشرمانه میفرستند. متأهل یا مجرد بودن یا موقعیت اجتماعی صاحب عکس هیچ تأثیری در تصمیم آنان ندارد. در دیزی باز است و حیائی در گربه نمانده است! البته ناگفته نماند که بخشی از همین آدمهای محروم و مبهوت که پیشنهادهای بیشرمانه میفرستند خودشان متأهلاند و البته بسیار هم سختگیر برای همسرشان!
🔷شاید این دوره، دورهای موقت باشد. یعنی آدمها با آزمایش و خطا؛ بهتدریج یاد بگیرند که چه هنجارهایی را باید در ارتباطات اجتماعی رعایت کنند. ولی دراینبین قطعاً مشکلات و آسیبهایی بروز خواهد یافت که باید نسبت به آنها آگاه بود.
🔶این آسیبها درجاهایی بیشتر است که در آنها فاصله بین زندگی واقعی و آنچه در شبکههای اجتماعی جریان دارد بسیار زیاد است. جایی که در دنیای واقعی از تفکیک جنسیتی صحبت میشود و دنیای مجازی بار تبعات آنرا به دوش میکشد. جایی که نهادهای آموزشی و پرورشی؛ تعامل اجتماعی صحیح بین دختر و پسر را به دانش آموزان یاد نمیدهند. در دبیرستانها «روش محترمانه ارائه پیشنهاد و روش محترمانه رد پیشنهاد» به جنس مخالف؛ در دروس مهارتهای اجتماعی گنجانده نمیشود. مدتی قبل یکی از همین صدها جملۀ حکیمانۀ منتشرشده در تلگرام را میخواندم که میگفت «هر آنچه سرکوب شود به شکل دیگری بازخواهد گشت».
🔶تلگرام بار خیلی از مسائل اجتماعیِ خارج از خودش را بر دوش میکشد. بسیاری از ضعفهای اجتماعی جامعۀ ایرانی در تلگرام است که بیرون میزند! دلم برای تلگرام می سوزد.
دکتر فردین علیخواه - جامعهشناس
@publicrelationspr
سه شرط لازم برای برقراری ارتباط مؤثر عبارتند از:
1- تفاهم 2-انطباق پذیری 3- سبک ارتباطی
1- تفاهم: به معنی ارتباط بویژه صمیمانه یا همدلانه، توافق و هماهنگی است.
رسیدن به تفاهم با دیگری می تواند در یک لحظه اتفاق بیفتد یا مدت بیشتری طول بکشد.
ارتباطات در دو سطح کلامی و غیر کلامی رخ می دهد.
دلایل نرسیدن به تفاهم یا از دست دادن آن: اول، ناتوانی در استفاده از ابزارهای موثر کلامی و غیر کلامی و دوم، ایجاد ارتباط نادرست بر اثر عدم درک روش ارتباطی فرد مقابل.
2- انطباق پذیری:هنر توجه کردن و سنجش موقعیت و واکنش مناسب با موقعیتهاست. یعنی شناخت دقیق کلیدهای کلامی و غیر کلامی (لبخند زدن، لکنت زبان، جویدن ناخن و ...) انطباق پذیری عامل اصلی ایجاد تفاهم است.
کسانی که قدرت انطباق پذیری بالایی دارند می توانند به سرعت موقعیت را سنجیده و واکنش مناسب داشته باشند تا تفاهم را ماندگار کند.
چند مثال برای انطباق پذیری:
بازگشت به خانه از محل کار (وجود انطباق پذیری)
زوجی شاغل با فاصله نیم ساعت از یکدیگر به خانه می رسند. شوهر زودتر آمده است.زن ارتقای شغلی گرفته و شادمان می خواهد این خبر را به شوهرش برساند. اما وقتی در را باز می کند با قیافه اخمو و کسل مرد روبرو می شود. او بلافاصله میفهمد که شوهرش حتما از چیزی دلگیر است پس موقعیت را برای گفتن چنین خبری مناسب نمی بیند و بعد از سلام اوضاع او را جویا می شود.
خوردن شام در رستوران(نبود انطباق پذیری)
دو دوست که برای خوردن شام به رستوران رفته اند در حال بحث در مورد موضوعی جدی هستند که پیشخدمت از راه می رسد و بدون توجه به موقعیت منفی موجود با شوخ طبعی و شادمانی می پرسد: « سلام، در خدمتم چی میل دارید؟»اما آنها به او بی توجهی کرده و پاسخش را به سردی می دهند.
3- سبک ارتباطی: شناخت سبکهای ارتباطی، سومین شرط ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است. در بیشتر مواقع دلیل شکل نگرفتن ارتباط بین دو طرف، عدم شناخت سبک های ارتباطی یکدیگر است.
چهار سبک ارتباطی رایج عبارتند از:
دیداری، شنیداری، لمسی، دیجیتالی
@publicrelationspr
1- تفاهم 2-انطباق پذیری 3- سبک ارتباطی
1- تفاهم: به معنی ارتباط بویژه صمیمانه یا همدلانه، توافق و هماهنگی است.
رسیدن به تفاهم با دیگری می تواند در یک لحظه اتفاق بیفتد یا مدت بیشتری طول بکشد.
ارتباطات در دو سطح کلامی و غیر کلامی رخ می دهد.
دلایل نرسیدن به تفاهم یا از دست دادن آن: اول، ناتوانی در استفاده از ابزارهای موثر کلامی و غیر کلامی و دوم، ایجاد ارتباط نادرست بر اثر عدم درک روش ارتباطی فرد مقابل.
2- انطباق پذیری:هنر توجه کردن و سنجش موقعیت و واکنش مناسب با موقعیتهاست. یعنی شناخت دقیق کلیدهای کلامی و غیر کلامی (لبخند زدن، لکنت زبان، جویدن ناخن و ...) انطباق پذیری عامل اصلی ایجاد تفاهم است.
کسانی که قدرت انطباق پذیری بالایی دارند می توانند به سرعت موقعیت را سنجیده و واکنش مناسب داشته باشند تا تفاهم را ماندگار کند.
چند مثال برای انطباق پذیری:
بازگشت به خانه از محل کار (وجود انطباق پذیری)
زوجی شاغل با فاصله نیم ساعت از یکدیگر به خانه می رسند. شوهر زودتر آمده است.زن ارتقای شغلی گرفته و شادمان می خواهد این خبر را به شوهرش برساند. اما وقتی در را باز می کند با قیافه اخمو و کسل مرد روبرو می شود. او بلافاصله میفهمد که شوهرش حتما از چیزی دلگیر است پس موقعیت را برای گفتن چنین خبری مناسب نمی بیند و بعد از سلام اوضاع او را جویا می شود.
خوردن شام در رستوران(نبود انطباق پذیری)
دو دوست که برای خوردن شام به رستوران رفته اند در حال بحث در مورد موضوعی جدی هستند که پیشخدمت از راه می رسد و بدون توجه به موقعیت منفی موجود با شوخ طبعی و شادمانی می پرسد: « سلام، در خدمتم چی میل دارید؟»اما آنها به او بی توجهی کرده و پاسخش را به سردی می دهند.
3- سبک ارتباطی: شناخت سبکهای ارتباطی، سومین شرط ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است. در بیشتر مواقع دلیل شکل نگرفتن ارتباط بین دو طرف، عدم شناخت سبک های ارتباطی یکدیگر است.
چهار سبک ارتباطی رایج عبارتند از:
دیداری، شنیداری، لمسی، دیجیتالی
@publicrelationspr
زیبایی شناختی ادبیات ارتباطی:
🌎واژه ساده « هم» از نگاه جامعه شناسی ارتباطات...
🌎واژه « پررمزی» است
که پر از « رابطه و پیوند» است
واژه ساده « هم» واژه ای انسانی است
همدلی ، همدردی
همدمی ، همسازی
هم نیاز و هم راز
همنشین وهم تا
هم مسیر وهمراه
همه از « هم » هستند
همه با « هم » هستند
اصل « هم زیستی » انسانهاست
کاش میشد همه « با هم » باشیم
« هم پذیر و هم فهم »
«همدل و هم پاسخ»
هم پذیر و همیار
هم چراغ و همکار
همسفر، هم سفره
هم محل ،همسایه
هموطن ، همشهری
هم عقیده ، هم دین
هم نژاد و همنوع
هم گرا،هم آوا
همسری، هم سری
هم هدف،هم پیمان
@publicrelationspr
🌎واژه ساده « هم» از نگاه جامعه شناسی ارتباطات...
🌎واژه « پررمزی» است
که پر از « رابطه و پیوند» است
واژه ساده « هم» واژه ای انسانی است
همدلی ، همدردی
همدمی ، همسازی
هم نیاز و هم راز
همنشین وهم تا
هم مسیر وهمراه
همه از « هم » هستند
همه با « هم » هستند
اصل « هم زیستی » انسانهاست
کاش میشد همه « با هم » باشیم
« هم پذیر و هم فهم »
«همدل و هم پاسخ»
هم پذیر و همیار
هم چراغ و همکار
همسفر، هم سفره
هم محل ،همسایه
هموطن ، همشهری
هم عقیده ، هم دین
هم نژاد و همنوع
هم گرا،هم آوا
همسری، هم سری
هم هدف،هم پیمان
@publicrelationspr
🏴رسانه های ما بیشتر مداخله در افکار عمومی می کنند تا مدیریت افکار عمومی
♦️رسانهها در #ایران اساس رسانههای القایی هستند و رسانههایی نیستند که در فرآیند طبیعی رشد کرده باشند و بالا آمده و مخاطبمدار باشند. در واقع این رسانهها #مخاطب_محور هستند و توجه به جلب مخاطب دارند ولی این نیست که بر اساس خواسته مخاطب یک فضایی را بسازند.
♦️ رسانههای ایرانی از بالا به پایین هستند، از هر جناحی که باشند. به همین دلیل مدیریت خاصی از افکار عمومی دارند، مدیریتی که خودشان تلقی از آن دارند، نه یک مدیریت علمی و درست. یک حادثه کوچک و بیاهمیت را آن قدر میپردازند و بزرگ میکنند که به صورت غیرواقعی به یک مسأله مهم تبدیل میشود، در حالی که به یک مسأله مهم اصلاً نمیپردازند. این یعنی اینکه این رسانهها بر اساس انتخاب و گزینش که بر اساس سلایق و علایق خودشان است، عمل میکنند. در واقع این نحوه برخورد بیشتر یک نوع مداخله در افکار عمومی است تا مدیریت افکار عمومی.
به همین دلیل افکار عمومی ایرانی به نوعی معیوب است. چون نحوه ساختهشدنش و زیست اجتماعی که دارد، با هم جور در نمیآید. رسانه این اشکال را دارد.
♦️ علت این اشکال یکی بر میگردد به ساخت سیاسی جامعه ایرانی و دوم بر میگردد به نحوه تولید، ظهور و غروب رسانهها و کنترل و ممیزیهای متعددی که بر این رسانهها وجود دارد. سومین دلیل هم بر میگردد به نیرویی که در این رسانهها مشغول به کار است. نیروهایی که در رسانهها هستند، نیروهای غیرمتخصص هستند و وقتی به سطح تخصص میرسند، دیگر در رسانه کار نمیکنند. معمولاً رسانهها تربیت نیرو میکنند تا نظام اجتماعی را مدیریت کنند. رسانهها الان مثل دانشگاه شدهاند و تنها نیرو تربیت میکنند بدون آنکه خودشان از این نیروها بهره ببرند.
📍ماهنامه مدیریت ارتباطات / دکتر تقی آزاد ارمکی
@publicrelationspr
♦️رسانهها در #ایران اساس رسانههای القایی هستند و رسانههایی نیستند که در فرآیند طبیعی رشد کرده باشند و بالا آمده و مخاطبمدار باشند. در واقع این رسانهها #مخاطب_محور هستند و توجه به جلب مخاطب دارند ولی این نیست که بر اساس خواسته مخاطب یک فضایی را بسازند.
♦️ رسانههای ایرانی از بالا به پایین هستند، از هر جناحی که باشند. به همین دلیل مدیریت خاصی از افکار عمومی دارند، مدیریتی که خودشان تلقی از آن دارند، نه یک مدیریت علمی و درست. یک حادثه کوچک و بیاهمیت را آن قدر میپردازند و بزرگ میکنند که به صورت غیرواقعی به یک مسأله مهم تبدیل میشود، در حالی که به یک مسأله مهم اصلاً نمیپردازند. این یعنی اینکه این رسانهها بر اساس انتخاب و گزینش که بر اساس سلایق و علایق خودشان است، عمل میکنند. در واقع این نحوه برخورد بیشتر یک نوع مداخله در افکار عمومی است تا مدیریت افکار عمومی.
به همین دلیل افکار عمومی ایرانی به نوعی معیوب است. چون نحوه ساختهشدنش و زیست اجتماعی که دارد، با هم جور در نمیآید. رسانه این اشکال را دارد.
♦️ علت این اشکال یکی بر میگردد به ساخت سیاسی جامعه ایرانی و دوم بر میگردد به نحوه تولید، ظهور و غروب رسانهها و کنترل و ممیزیهای متعددی که بر این رسانهها وجود دارد. سومین دلیل هم بر میگردد به نیرویی که در این رسانهها مشغول به کار است. نیروهایی که در رسانهها هستند، نیروهای غیرمتخصص هستند و وقتی به سطح تخصص میرسند، دیگر در رسانه کار نمیکنند. معمولاً رسانهها تربیت نیرو میکنند تا نظام اجتماعی را مدیریت کنند. رسانهها الان مثل دانشگاه شدهاند و تنها نیرو تربیت میکنند بدون آنکه خودشان از این نیروها بهره ببرند.
📍ماهنامه مدیریت ارتباطات / دکتر تقی آزاد ارمکی
@publicrelationspr
#رابطه
شاید لابه لای کتاب های زیست شناسی و ریاضی و ادبیات، باید درسی هم وجود داشت که قوانین رابطه را بازگو کند.
که بگوید دانش آموزان عزیز!
لطفا هل ندهید و عجله نکنید.
به همه عشق میرسد.
که بگوید آدم های انتخابی شما،
بیانگر سطح فکری و فرهنگی شما هستند.
پس تا چشمتان به کسی افتاد حلقه دوستی دستش نکنید و از فردایش با عکس ها و دست در دست هم بودنتان دل دوستان تنهایتان را آب نکنید چون این کار فقط به ضرر خودتان است و در آخر شما می مانید با بالشتان که نیمه شب ها با اشک چشمتان خیس میشود.
به نسل ما هیچوقت قوانین رابطه و انتخاب یاد داده نشد و این چنین است که اکثرا ناکامیم...
@publicrelationspr
شاید لابه لای کتاب های زیست شناسی و ریاضی و ادبیات، باید درسی هم وجود داشت که قوانین رابطه را بازگو کند.
که بگوید دانش آموزان عزیز!
لطفا هل ندهید و عجله نکنید.
به همه عشق میرسد.
که بگوید آدم های انتخابی شما،
بیانگر سطح فکری و فرهنگی شما هستند.
پس تا چشمتان به کسی افتاد حلقه دوستی دستش نکنید و از فردایش با عکس ها و دست در دست هم بودنتان دل دوستان تنهایتان را آب نکنید چون این کار فقط به ضرر خودتان است و در آخر شما می مانید با بالشتان که نیمه شب ها با اشک چشمتان خیس میشود.
به نسل ما هیچوقت قوانین رابطه و انتخاب یاد داده نشد و این چنین است که اکثرا ناکامیم...
@publicrelationspr
هفتم مهرماه
روز مبارزان عرصه آتش و سلحشوران امداد و نجات بر تمامی آتش نشانان ، خانواده آنان،به ویژه خانواده شهدای آتش نشانی گرامی باد .
@publicrelationspr
روز مبارزان عرصه آتش و سلحشوران امداد و نجات بر تمامی آتش نشانان ، خانواده آنان،به ویژه خانواده شهدای آتش نشانی گرامی باد .
@publicrelationspr
دين در رسانه؛ مسابقه مداحي
درست است كه همه ميدانند برنامه پخش شده از شبكه دو سيما از الگوي چه برنامه ها و كدام شبكه هاي تلويزيوني جهان پيروي ميكند، و البته اين بسيار مهم است كه همگان از اين نكته باخبر هستند؛ و از اين رو، مي توانند لحظاتي را تصور كنند كه افراد، از طراح و پيشنهاددهنده، تهيه كننده، تصويب كننده، مجري، و داوران و ... و برخي بينندگان اين برنامه خاص، با اون بينشهاي مذهبي غليظي كه معمولن از خويش به نمايش ميذارند، همه نشستن و اصل برنامه ها را با آن سر و وضع مجريان و خواننده هاي آن و ... ميبينند!
توضيح در خصوص آن، اينكه؛
در پي برخي انتقادات از نقد برنامه، مي توان به نكته زير اشاره كرد:
... نخست اينكه اين برنامه از ابتدا، اين يك كپي برداري ناقص از اصل برنامه است (منظور برنامه استيج پخش شده از شبكه منوتو نيست، كه خود از ديگر برنامه ها الگوبرداري كرده است). در هر حال، كپي برداري در حوزه فرهنگي امري مذموم است. به ويژه آنكه، آنان (غربي ها) با نظر مباني نظري خود (كه در ادامه به آن اشاره مي شود) برنامه سازي مي كنند و در واقع، بسياري از برنامه هاي فرهنگي آنها، از فهم و جهانبيني خودشون برخاسته است. البته نزد بسياري ممكن است در اين زمينه مخالفتي نباشد؛ مشكل اما از آنِ كسانيست كه سردمدار مديريت فرهنگي ما هستند و همواره در بوق گوشخراش مي دمند كه علوم انساني غربي كفرآلود و مذموم است!
طبق مباحث مندرج در مطالعات فرهنگي، در حوزه هنر، نخبگان ملاك ارزيابي نيستند، بلكه مردم و ذايقه آنان ملاك خوبي و بدي، و زشتي و زيبايي است (نه ذايقه و ملاكهاي نخبگان- در اينجا، داوران). از اين رو، در اين گونه برنامه ها (در غرب)، كارشناسان فقط ذايقه و نظر خودشان را اعلام مي كنند و اين مردم هستند كه راي نهايي را درباره بهترينها صادر مي كنند و بهترين هنرمند انتخاب مي شود (مانند برنامه استيج شبكه منوتو)، نه اينكه همچو أقايان سه گانه به نمايش مداحي بنشينند و به آن نمره بدهند. بنابراين، گويي آناني كه بيشتر محزون مي شوند و اشك ميريزند، نمره دهندگان واقعي به بهترين مداح بايد باشند. ضمن اينكه، لزوم حفظ ارتباط با مخاطب در رسانه هاي سنتي، ايجاب مي كند حضور وي در برنامه ها، در قالب ابراز نظر لحاظ گردد.
و اما از ديد روانشناسي فرهنگي، تصور نمي شود، ما در پس فوت عزيزانمان بنشينيم و به خواهران و برادرانمان نمره عزاداري دهيم و بهترين زجه زن و گريبان چاك كن را از بينشان انتخاب كنيم؛ مگر آنكه آن را از ابتدا هنري نمايشي بدانيم!!!
@publicrelationspr
درست است كه همه ميدانند برنامه پخش شده از شبكه دو سيما از الگوي چه برنامه ها و كدام شبكه هاي تلويزيوني جهان پيروي ميكند، و البته اين بسيار مهم است كه همگان از اين نكته باخبر هستند؛ و از اين رو، مي توانند لحظاتي را تصور كنند كه افراد، از طراح و پيشنهاددهنده، تهيه كننده، تصويب كننده، مجري، و داوران و ... و برخي بينندگان اين برنامه خاص، با اون بينشهاي مذهبي غليظي كه معمولن از خويش به نمايش ميذارند، همه نشستن و اصل برنامه ها را با آن سر و وضع مجريان و خواننده هاي آن و ... ميبينند!
توضيح در خصوص آن، اينكه؛
در پي برخي انتقادات از نقد برنامه، مي توان به نكته زير اشاره كرد:
... نخست اينكه اين برنامه از ابتدا، اين يك كپي برداري ناقص از اصل برنامه است (منظور برنامه استيج پخش شده از شبكه منوتو نيست، كه خود از ديگر برنامه ها الگوبرداري كرده است). در هر حال، كپي برداري در حوزه فرهنگي امري مذموم است. به ويژه آنكه، آنان (غربي ها) با نظر مباني نظري خود (كه در ادامه به آن اشاره مي شود) برنامه سازي مي كنند و در واقع، بسياري از برنامه هاي فرهنگي آنها، از فهم و جهانبيني خودشون برخاسته است. البته نزد بسياري ممكن است در اين زمينه مخالفتي نباشد؛ مشكل اما از آنِ كسانيست كه سردمدار مديريت فرهنگي ما هستند و همواره در بوق گوشخراش مي دمند كه علوم انساني غربي كفرآلود و مذموم است!
طبق مباحث مندرج در مطالعات فرهنگي، در حوزه هنر، نخبگان ملاك ارزيابي نيستند، بلكه مردم و ذايقه آنان ملاك خوبي و بدي، و زشتي و زيبايي است (نه ذايقه و ملاكهاي نخبگان- در اينجا، داوران). از اين رو، در اين گونه برنامه ها (در غرب)، كارشناسان فقط ذايقه و نظر خودشان را اعلام مي كنند و اين مردم هستند كه راي نهايي را درباره بهترينها صادر مي كنند و بهترين هنرمند انتخاب مي شود (مانند برنامه استيج شبكه منوتو)، نه اينكه همچو أقايان سه گانه به نمايش مداحي بنشينند و به آن نمره بدهند. بنابراين، گويي آناني كه بيشتر محزون مي شوند و اشك ميريزند، نمره دهندگان واقعي به بهترين مداح بايد باشند. ضمن اينكه، لزوم حفظ ارتباط با مخاطب در رسانه هاي سنتي، ايجاب مي كند حضور وي در برنامه ها، در قالب ابراز نظر لحاظ گردد.
و اما از ديد روانشناسي فرهنگي، تصور نمي شود، ما در پس فوت عزيزانمان بنشينيم و به خواهران و برادرانمان نمره عزاداري دهيم و بهترين زجه زن و گريبان چاك كن را از بينشان انتخاب كنيم؛ مگر آنكه آن را از ابتدا هنري نمايشي بدانيم!!!
@publicrelationspr
❤️نوازش کلامی، بهترین حالت نوازش
🌹اگرچه بطور کلی همه افراد از نوازش شدن لذت می برند، دلپسند ترین وبهترین آنها نوازشهایی است که از روابط صمیمانه ناشی می شود.
برخلاف عقاید عامه تعریف و تمجید هایی که بر مبنای ارزیابی و قضاوت باشد موثرترین روش برای نوازش کردن در روابط صمیمانه نیست. حتی نزدیکترین دوستان میل دارند یکدیگر را به این وسیله نوازش دهند، در حالی که نوازش های ارزیابی کننده ممکن است مثبت باشد: “تو چقدر خوب، قشنگ، فوق العاده، عالی، بامزه، شیرین ، باهوش و با استعداد هستی. “از سویی نیز ممکن است منفی باشد تو بد، مزخرف، خرفت، بی فکر و بدترکیب هستی.
علت اینکه نوازش های ارزیابی کننده معمولا روابط صمیمانه را پربار نمی کند این است که ارزیابی انجام شده سبب قضاوت می گردد که به نوعی در آن سوی این رابطه قرار دارد. یعنی اینکه شخص در وضعیتی قرار می گیرد که به صورتی عینی قضاوت می کند. این احساس جدایی نوعی تحریف در رابطه ی صمیمانه است.
روش موثری که می تواند صمیمیت را بهبود بخشد و آن را عمیقتر کند عبارت از این است که شما بتوانید احساس خود را در وضعیتی که قرار دارید بیان کنید. مثلا بجای اینکه بگویید : “تو خوب پشت آدمو می خارونی” سعی کنید به عنوان مثال بگویید: “وقتی که تو پشت منو می خارونی، در تمام بدنم احساس مورمور می کنم.”
نوازش های کلامی، یعنی آن دسته از نوازش هایی که مبین احساس های شما هستند و سبب می گردند که حالت نفسانی”والدی” قضاوت کننده از جریان رابطه خارج شود (چه قضاوت های تایید کننده و چه تکذیب کننده) این نوازش های کلامی باعث برانگیخته شدن “کودک” خلاق با احساس های خوب در شخص مقابل می گردد و باعث تغذیه ی اطلاعات صریح و روشن به “بالغ” می گردد تا اینکه بتواند آن را به جریان بیندازد و در آینده به کار برد.
@publicreltionspr
🌹اگرچه بطور کلی همه افراد از نوازش شدن لذت می برند، دلپسند ترین وبهترین آنها نوازشهایی است که از روابط صمیمانه ناشی می شود.
برخلاف عقاید عامه تعریف و تمجید هایی که بر مبنای ارزیابی و قضاوت باشد موثرترین روش برای نوازش کردن در روابط صمیمانه نیست. حتی نزدیکترین دوستان میل دارند یکدیگر را به این وسیله نوازش دهند، در حالی که نوازش های ارزیابی کننده ممکن است مثبت باشد: “تو چقدر خوب، قشنگ، فوق العاده، عالی، بامزه، شیرین ، باهوش و با استعداد هستی. “از سویی نیز ممکن است منفی باشد تو بد، مزخرف، خرفت، بی فکر و بدترکیب هستی.
علت اینکه نوازش های ارزیابی کننده معمولا روابط صمیمانه را پربار نمی کند این است که ارزیابی انجام شده سبب قضاوت می گردد که به نوعی در آن سوی این رابطه قرار دارد. یعنی اینکه شخص در وضعیتی قرار می گیرد که به صورتی عینی قضاوت می کند. این احساس جدایی نوعی تحریف در رابطه ی صمیمانه است.
روش موثری که می تواند صمیمیت را بهبود بخشد و آن را عمیقتر کند عبارت از این است که شما بتوانید احساس خود را در وضعیتی که قرار دارید بیان کنید. مثلا بجای اینکه بگویید : “تو خوب پشت آدمو می خارونی” سعی کنید به عنوان مثال بگویید: “وقتی که تو پشت منو می خارونی، در تمام بدنم احساس مورمور می کنم.”
نوازش های کلامی، یعنی آن دسته از نوازش هایی که مبین احساس های شما هستند و سبب می گردند که حالت نفسانی”والدی” قضاوت کننده از جریان رابطه خارج شود (چه قضاوت های تایید کننده و چه تکذیب کننده) این نوازش های کلامی باعث برانگیخته شدن “کودک” خلاق با احساس های خوب در شخص مقابل می گردد و باعث تغذیه ی اطلاعات صریح و روشن به “بالغ” می گردد تا اینکه بتواند آن را به جریان بیندازد و در آینده به کار برد.
@publicreltionspr
وقتی که به امید بهبود شرایط، رابطه را ادامه می دهیم!
این مورد همانند مورد شماره ی یک است با این تفاوت که شخص به آینده امیدوار است.
همان طور که سیر کردن در گذشته اشتباه است زندگی به امید آینده نیز سودی نخواهد داشت.
حقیقت آن است که در زمان حال زندگی میکنیم نه آینده!
و هیچ چیز دربارهی آینده مسلم نخواهد بود.
بنابراین پیریزی ارتباط بر پایهی احتمالات
و شاید ها امری شایسته نخواهد بود.
این پایه های لرزان و بیثبات چشم اندازی نازیبا از آینده نشان میدهند.
@publicrelationspr
این مورد همانند مورد شماره ی یک است با این تفاوت که شخص به آینده امیدوار است.
همان طور که سیر کردن در گذشته اشتباه است زندگی به امید آینده نیز سودی نخواهد داشت.
حقیقت آن است که در زمان حال زندگی میکنیم نه آینده!
و هیچ چیز دربارهی آینده مسلم نخواهد بود.
بنابراین پیریزی ارتباط بر پایهی احتمالات
و شاید ها امری شایسته نخواهد بود.
این پایه های لرزان و بیثبات چشم اندازی نازیبا از آینده نشان میدهند.
@publicrelationspr
تاسوعای حسینی به شما دوستان و همراهان گرامی تسلیت باد .
@publicrelationspr
@publicrelationspr
💕
اصلی در آتش نشانی وجود دارد که میگوید هر گاه مکانی دچار آتش سوزی شد؛
به جای فرار از آتش به سمت آن بروید و با آتش رو به رو شوید. در غیر این صورت هر چقدر هم که شما فرار کنید آتش شما را در جایی گیر می اندازد ...
واقعیت این است که این اصل دقیقا در مورد یک رابطه هم صدق میکند
چرا همیشه سعی در فرار کردن از خاطراتمان داریم ؟
چرا همیشه میخواهیم خودمان را قوی و برنده نشان دهیم؟
چرا همیشه با یک لبخند مصنوعی سعی در پنهان کردن بغض هایمان داریم؟
نه !
قبول کنیم که حقیقت این است ما شکست خوردیم؛ باورمان ترک برداشته و به این راحتی ها تعمییر نمیشود .
خاطراتی داریم عذاب آور که مرورش ذره ذره جانمان را میگیرد...
اما بیایید فرار نکنیم
یک بار بنشینیم عزاداری کنیم
برای خودمان
برای قلبمان و
برای باور از دست رفته مان...
یک بار شجاعت به خرج دهیم و برویم به همان "کافه" به همان "خیابان" و همه چیز را مرور کنیم و هرآنچه که پس دادنی و جا گذاشتنی است بگذاریم و برویم اتفاقا با بی رحمیِ هرچه تمام تر...
که یادمان نرود چه بر ما گذشت تا خودمان را از نو بسازیم...
یادتان نرود که هرچقدر از خاطرات فرار کنید ؛ بالاخره در جایی شما را گیر می اندازند و جانتان را میگیرند مثل همان آتش...
پس بروید به سمت خاطراتتان
بی ترس، محکم، مصمم و خودتان را از نو بسازید...
@publicreltionspr
اصلی در آتش نشانی وجود دارد که میگوید هر گاه مکانی دچار آتش سوزی شد؛
به جای فرار از آتش به سمت آن بروید و با آتش رو به رو شوید. در غیر این صورت هر چقدر هم که شما فرار کنید آتش شما را در جایی گیر می اندازد ...
واقعیت این است که این اصل دقیقا در مورد یک رابطه هم صدق میکند
چرا همیشه سعی در فرار کردن از خاطراتمان داریم ؟
چرا همیشه میخواهیم خودمان را قوی و برنده نشان دهیم؟
چرا همیشه با یک لبخند مصنوعی سعی در پنهان کردن بغض هایمان داریم؟
نه !
قبول کنیم که حقیقت این است ما شکست خوردیم؛ باورمان ترک برداشته و به این راحتی ها تعمییر نمیشود .
خاطراتی داریم عذاب آور که مرورش ذره ذره جانمان را میگیرد...
اما بیایید فرار نکنیم
یک بار بنشینیم عزاداری کنیم
برای خودمان
برای قلبمان و
برای باور از دست رفته مان...
یک بار شجاعت به خرج دهیم و برویم به همان "کافه" به همان "خیابان" و همه چیز را مرور کنیم و هرآنچه که پس دادنی و جا گذاشتنی است بگذاریم و برویم اتفاقا با بی رحمیِ هرچه تمام تر...
که یادمان نرود چه بر ما گذشت تا خودمان را از نو بسازیم...
یادتان نرود که هرچقدر از خاطرات فرار کنید ؛ بالاخره در جایی شما را گیر می اندازند و جانتان را میگیرند مثل همان آتش...
پس بروید به سمت خاطراتتان
بی ترس، محکم، مصمم و خودتان را از نو بسازید...
@publicreltionspr
عاشورای حسینی به شما دوستان و همراهان گرامی تسلیت باد .
@publicrelationspr
@publicrelationspr
امام حسین (ع) : قویترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده رابطه برقرار کند.
@publicrelationspr
@publicrelationspr
اصول روابط عمومی موثر
🌎همه ی کارهای ما نوعی ارتباط است ؛
همه لحظات زندگی ما آکنده از مجموعه پیام های شفاهی و غیر شفاهی ، ارادی و غیر ارادی است و کلام تنها وسیله ارتباطی نیست .
کلماتی که ما بر زبان جاری می کنیم برحسب موقعیت فقط بین هشت تا بیست و چهار درصد پیام های ما را تشکیل می دهند ، و به این ترتیب در دنیای گسترده ی ارتباطات تنها مشتی از خروارند .
🌍 لوازم و امکاناتی که در زندگی از آنها استفاده می کنیم همگی این پیام را به دیگران منتقل می کند که ما چه احساسی نسبت به خود داریم ، و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند .
حتی وضعیت نشستن ، ایستادن ، وضعیت های خاص بدنی ( ژست ها ) ، نحوه ی راه رفتن و غیره نیز حاکی از احساسات و گرایشات ماست .
🔴بنابراین وقتی ما در مقابل دیگران قرار می گیریم ، هرآنچه که از ما سر بزند نوعی ارتباط است و منتقل کننده پیام های ما می باشد .
@publicrelationspr
🌎همه ی کارهای ما نوعی ارتباط است ؛
همه لحظات زندگی ما آکنده از مجموعه پیام های شفاهی و غیر شفاهی ، ارادی و غیر ارادی است و کلام تنها وسیله ارتباطی نیست .
کلماتی که ما بر زبان جاری می کنیم برحسب موقعیت فقط بین هشت تا بیست و چهار درصد پیام های ما را تشکیل می دهند ، و به این ترتیب در دنیای گسترده ی ارتباطات تنها مشتی از خروارند .
🌍 لوازم و امکاناتی که در زندگی از آنها استفاده می کنیم همگی این پیام را به دیگران منتقل می کند که ما چه احساسی نسبت به خود داریم ، و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند .
حتی وضعیت نشستن ، ایستادن ، وضعیت های خاص بدنی ( ژست ها ) ، نحوه ی راه رفتن و غیره نیز حاکی از احساسات و گرایشات ماست .
🔴بنابراین وقتی ما در مقابل دیگران قرار می گیریم ، هرآنچه که از ما سر بزند نوعی ارتباط است و منتقل کننده پیام های ما می باشد .
@publicrelationspr
#گزارشگری_تخصصی
خبرنگاران چگونه باید به قربانیان فجایع و سوانح نزدیک شوند؟
کلیپی از شبکه سی اِن اِن طی دو هفته گذشته در آمریکا شهرت و بیننده فراوان یافت: یکی از خبرنگاران شبکه سی ان ان به زنی نزدیک شده بود و تلاش میکرد با او مصاحبه کند که روشن بود در تنگنای روحی است، و از سماجت خبرنگاران کلافه شد و فریاد زنان گفت:«وقتی مردم در شرایط دردناک و دشواری هستند، شما خبرنگاران میکروفونی جلوی صورتشان می گیرید و میخواهید با آنها مصاحبه کنید. این کار عاقلانهی نیست!»
سی ان ان بعدا اعلام کرد که آن خبرنگار پرسیده بود که آیا خانمی که در آن شرایط بود، می خواست جلوی دوربین مصاحبه کند یا نه، و آن خانم گفته بود بله. اما این کلیپ، نشان میدهد که عرصه تا چه اندازه بر برخی مردم تنگ شده که حاضر می شوند جلوی دوربین مشکل خود با خبرنگاران را مطرح کنند و از آنها گلایه کنند.
خبرنگارانی که طی زمان، در فجایع و رویدادهای تلخ و غم انگیز گوناگون - طبیعی و غیر از آن - در آمریکا گزارش تهیه کردهاند، گفتهاند که احساس وظیفه میکردهاند که نه تنها خبر را بازگو کنند و گزارش دهند، بلکه به قربانیان ادای احترام کنند و شاهدی بر فاجعهای که در حال روی دادن است، باشند و چهرهی قهرمانانی را هم نشان دهند که در اوج بحران و فشار، به مردم کمک میکنند و برای نجاتشان میکوشند.
خبرنگاران هم مقصر نیستند، چون به منطقه حادثه اعزام شدهاند تا از رویدادهای جاری گزارش تهیه کنند. این، وظیفهشان است و کاری است که آموختهاند انجام دهند.
ادگار شِین که روانشناس متخصص تعلیم و تربیت است، در کتاب مهمی که در سال ۲۰۱۰ نوشته، پیرامون رهبری بنیادین فرهنگی توضیح داده است و اهمیت آن را در عرصه روزنامهنگاری و خبرنگاری نیز بازگو کرده است. به خاطر داشته باشید که همیشه باید با قربانیان سوانح و حوادث مصاحبه کنید، حتی در مورد متهمان یا مجرمان، از اسم واقعی آنها استفاده کنید تا شرایط حقیقی را به مخاطبتان منتقل کنید.
پرسشهای دشوار در خبرنگاری باید مطرح شوند. اما شیوه طرح آنها مهم است و باید مد نظر باشد. اما بسیاری از خبرنگاران متوجه این واقعیت هستند که خیلی از مردم، در شرایط تنگنا و دشواری و بحران نمیتوانند یا نمیخواهند با کسی صحبت کنند و مایل به آن نیستند که خبرنگاران از آنها گزارش تهیه کنند. با این همه، احتیاط، نرمش و ملایمت، ملاحظات حرفهای و اخلاق انسانی و حرفهای، معیارهای مهمی است که باید هنگام کار رعایت شود.
▪️ نویسندهی این مطلب Lori Shontz است که در دانشکده ارتباطات و خبرنگاری دانشگاه اورگان، خبرنگاری تدریس میکند.
@publicrelationspr
خبرنگاران چگونه باید به قربانیان فجایع و سوانح نزدیک شوند؟
کلیپی از شبکه سی اِن اِن طی دو هفته گذشته در آمریکا شهرت و بیننده فراوان یافت: یکی از خبرنگاران شبکه سی ان ان به زنی نزدیک شده بود و تلاش میکرد با او مصاحبه کند که روشن بود در تنگنای روحی است، و از سماجت خبرنگاران کلافه شد و فریاد زنان گفت:«وقتی مردم در شرایط دردناک و دشواری هستند، شما خبرنگاران میکروفونی جلوی صورتشان می گیرید و میخواهید با آنها مصاحبه کنید. این کار عاقلانهی نیست!»
سی ان ان بعدا اعلام کرد که آن خبرنگار پرسیده بود که آیا خانمی که در آن شرایط بود، می خواست جلوی دوربین مصاحبه کند یا نه، و آن خانم گفته بود بله. اما این کلیپ، نشان میدهد که عرصه تا چه اندازه بر برخی مردم تنگ شده که حاضر می شوند جلوی دوربین مشکل خود با خبرنگاران را مطرح کنند و از آنها گلایه کنند.
خبرنگارانی که طی زمان، در فجایع و رویدادهای تلخ و غم انگیز گوناگون - طبیعی و غیر از آن - در آمریکا گزارش تهیه کردهاند، گفتهاند که احساس وظیفه میکردهاند که نه تنها خبر را بازگو کنند و گزارش دهند، بلکه به قربانیان ادای احترام کنند و شاهدی بر فاجعهای که در حال روی دادن است، باشند و چهرهی قهرمانانی را هم نشان دهند که در اوج بحران و فشار، به مردم کمک میکنند و برای نجاتشان میکوشند.
خبرنگاران هم مقصر نیستند، چون به منطقه حادثه اعزام شدهاند تا از رویدادهای جاری گزارش تهیه کنند. این، وظیفهشان است و کاری است که آموختهاند انجام دهند.
ادگار شِین که روانشناس متخصص تعلیم و تربیت است، در کتاب مهمی که در سال ۲۰۱۰ نوشته، پیرامون رهبری بنیادین فرهنگی توضیح داده است و اهمیت آن را در عرصه روزنامهنگاری و خبرنگاری نیز بازگو کرده است. به خاطر داشته باشید که همیشه باید با قربانیان سوانح و حوادث مصاحبه کنید، حتی در مورد متهمان یا مجرمان، از اسم واقعی آنها استفاده کنید تا شرایط حقیقی را به مخاطبتان منتقل کنید.
پرسشهای دشوار در خبرنگاری باید مطرح شوند. اما شیوه طرح آنها مهم است و باید مد نظر باشد. اما بسیاری از خبرنگاران متوجه این واقعیت هستند که خیلی از مردم، در شرایط تنگنا و دشواری و بحران نمیتوانند یا نمیخواهند با کسی صحبت کنند و مایل به آن نیستند که خبرنگاران از آنها گزارش تهیه کنند. با این همه، احتیاط، نرمش و ملایمت، ملاحظات حرفهای و اخلاق انسانی و حرفهای، معیارهای مهمی است که باید هنگام کار رعایت شود.
▪️ نویسندهی این مطلب Lori Shontz است که در دانشکده ارتباطات و خبرنگاری دانشگاه اورگان، خبرنگاری تدریس میکند.
@publicrelationspr
#ادبیات_و_روزنامهنگاری
میان داستاننویسی و گزارش اگر یک خط جداکننده وجود داشته باشد، این است:
اولی از ذهن و خیال بر میآید و دومی از عینیتها و واقعیتها. عینیت را اگر کنار گذاریم، هیچ مهارتی در داستاننویسی را نمیتوان سراغ کرد که در گزارشگری قابل اجرا نباشد.
گاهی گزارشگران میان آرایش کلامی و غنیکردن متن به کمک هنرهای نگارشی با تخیل و ذهنگرایی تفاوت قائل نیستند. عبارت «تخیل مُجاز» همین جا کاربرد دارد. در روزنامهنگاری تخیلی مجاز است که به عینیت متن لطمه وارد نکند.
به همین ملاحظه، ذهن گزارشگر -مثل ذهن نویسنده داستان- باید از انواع مفهومها و واژهها غنی باشد. گزارشگر باید برای هر مفهوم انواع واژهها را آماده داشته باشد و هر وقت اراده کرد بهترین و پویاترین آنها را بهکار گیرد. به همین دلیل است که هم به نویسندگان و هم به گزارشگران توصیه میشود انواع آثار ادبی و تحقیقی را بخوانند و در هر فرصت بنویسند. بنویسند؛ اما نه فقط برای چاپ شدن. یک دونده دوهای سرعت شاید صدها کیلومتر در هنگام تمرین و آمادهسازی بدود. روز مسابقه اما صد متر، دویست متر یا چهارصد متر را طی میکند. آن همه دویدن در تمرین برای آمادگی در روز مسابقه است.
◼️ یک نکته دیگر؛ راهاندازی کارهای لازم پیش از آغاز هر گزارش است. گزارشگر باید زاویه دید و هدف دبیر و سردبیر از تدارک گزارش را جویا شود و از آنان (و از همکاران ارشدتر خود) در مورد چگونگی اجرای گزارش کمک فکری بخواهد. گزارشگر در این مرحله حتی برخی نشانیها، تلفنها، منابع تحقیقی یا نشانی الکترونیک منابع را برای پیگیری بعدی به دست میآورد. راهاندازی، خطر دوبارهکاری و هدر رفتن وقت را کاهش می دهد.
علیاکبر قاضیزاده
@publicrelationspr
میان داستاننویسی و گزارش اگر یک خط جداکننده وجود داشته باشد، این است:
اولی از ذهن و خیال بر میآید و دومی از عینیتها و واقعیتها. عینیت را اگر کنار گذاریم، هیچ مهارتی در داستاننویسی را نمیتوان سراغ کرد که در گزارشگری قابل اجرا نباشد.
گاهی گزارشگران میان آرایش کلامی و غنیکردن متن به کمک هنرهای نگارشی با تخیل و ذهنگرایی تفاوت قائل نیستند. عبارت «تخیل مُجاز» همین جا کاربرد دارد. در روزنامهنگاری تخیلی مجاز است که به عینیت متن لطمه وارد نکند.
به همین ملاحظه، ذهن گزارشگر -مثل ذهن نویسنده داستان- باید از انواع مفهومها و واژهها غنی باشد. گزارشگر باید برای هر مفهوم انواع واژهها را آماده داشته باشد و هر وقت اراده کرد بهترین و پویاترین آنها را بهکار گیرد. به همین دلیل است که هم به نویسندگان و هم به گزارشگران توصیه میشود انواع آثار ادبی و تحقیقی را بخوانند و در هر فرصت بنویسند. بنویسند؛ اما نه فقط برای چاپ شدن. یک دونده دوهای سرعت شاید صدها کیلومتر در هنگام تمرین و آمادهسازی بدود. روز مسابقه اما صد متر، دویست متر یا چهارصد متر را طی میکند. آن همه دویدن در تمرین برای آمادگی در روز مسابقه است.
◼️ یک نکته دیگر؛ راهاندازی کارهای لازم پیش از آغاز هر گزارش است. گزارشگر باید زاویه دید و هدف دبیر و سردبیر از تدارک گزارش را جویا شود و از آنان (و از همکاران ارشدتر خود) در مورد چگونگی اجرای گزارش کمک فکری بخواهد. گزارشگر در این مرحله حتی برخی نشانیها، تلفنها، منابع تحقیقی یا نشانی الکترونیک منابع را برای پیگیری بعدی به دست میآورد. راهاندازی، خطر دوبارهکاری و هدر رفتن وقت را کاهش می دهد.
علیاکبر قاضیزاده
@publicrelationspr
💕 بايد و نبايد هاي رابطه"
در رابطه دلسوزی و احساس گناه نداریم،اینکه یک نفر من و دووست داره و من اون رو دوست ندارم یا میدونم بدرد من نمیخوره دلیل بر این نیست که اون رابطه رو ادامه بدم یا احساس بد بهم دست بده.
ما مسئول احساس و حال بد دیگران نیستیم...
وقتی رابطه ای بد و غلطه ادامه دادنش چه طرف مقابل درست میگه چه بهانه میاره فرقی نمیکنه به هر حال آسیبش بیشتره ادامه دادن آن،پس باید کمی نگاه واقع بینانه داشته باشیم نه اینکه از دید اینکه این جمله چقدر بیرحمانه و بی احساسی هست در نظر بگیریم
بی احساسی زمانیه که یه رابطه ی اشتباه رو ادامه میدیم و بعد کل زندگیمون اشتباهی ادامه پیدا میکند
@publicrelationspr
در رابطه دلسوزی و احساس گناه نداریم،اینکه یک نفر من و دووست داره و من اون رو دوست ندارم یا میدونم بدرد من نمیخوره دلیل بر این نیست که اون رابطه رو ادامه بدم یا احساس بد بهم دست بده.
ما مسئول احساس و حال بد دیگران نیستیم...
وقتی رابطه ای بد و غلطه ادامه دادنش چه طرف مقابل درست میگه چه بهانه میاره فرقی نمیکنه به هر حال آسیبش بیشتره ادامه دادن آن،پس باید کمی نگاه واقع بینانه داشته باشیم نه اینکه از دید اینکه این جمله چقدر بیرحمانه و بی احساسی هست در نظر بگیریم
بی احساسی زمانیه که یه رابطه ی اشتباه رو ادامه میدیم و بعد کل زندگیمون اشتباهی ادامه پیدا میکند
@publicrelationspr