پایان یه رابطه می تونه
پایان خیلی چیزا باشه
مثله پایان یه احساس پایان یه اعتماد
حتی پایان یه آدم...
@publicrelationspr
پایان خیلی چیزا باشه
مثله پایان یه احساس پایان یه اعتماد
حتی پایان یه آدم...
@publicrelationspr
◀ دلم برای تلگرام می سوزد
ميگنا- این روزها در شبکههای اجتماعی، هر کس وارد گروهی میشود در زیر کلمه members آن گروه، عکسهایی از زنان و مردانی میبیند که به راحتی می تواند به آنها پیام بدهد.
رفتار «برخی از» هموطنان (بیشتر مردان) در قبال این عکسها قابلتأمل است. آنان روزی چند بار مدام ذوقمرگ میشوند. مدام انگشت اشاره را روی صفحۀ تلفن همراه ُسر میدهند و عکسهای دیگران را یکییکی مرور میکنند. روی بعضی از عکسها مکث میکنند؛ ضربۀ آرامی بهعکس زده و صبر میکنند تا عکس در سایز بزرگ بالا بیاید. گاهی با دیدن برخی عکسها هیجانزده میشوند و با خودشان حرف میزنند:" این عکسو نگا! این حتماً اهلشه! مگه میشه نباشه؟ ردخور نداره" و لحظههای خوش آنان همچنان ادامه مییابد.
🔶ویکتور فرانکل متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک اتریشی در کتابی؛ بر اساس خاطرات خودش از دوران سخت و طاقتفرسای اسارت در اردوگاههای کار اجباری نازیها میگوید که باید مراقب کسانی بود که پس از اسارتِ طولانیمدت؛ آزاد میشوند. آثار تلخ محرومیت سختی که آنان تجربه کردهاند بهآسانی برطرف نخواهد شد و به همین دلیل احتمال میرود که آنان بیمهابا دست به هر کاری بزنند. مثلاً آنقدر غذا بخورند تا بمیرند! باید زمانی سپری شود تا آنان به زندگی عادی بازگردند.
🔷ابزارهایی مانند تلگرام، فرصتهای جدیدی فراهم کردهاند که دسترسی آسانتر به شمارۀ تلفن خانمها یکی از آنهاست. جامعه ما در خصوص ارتباط با جنس مخالف، آدمهای محروم بسیاری داشته است. به همین دلیل برخی از هموطنان طاقتِ دیدنِ اینهمه شماره تلفن (از زنان) را ندارند. اساساً یاد نگرفتهاند که دسترسی به شمارۀ تلفن هر فرد نمیتواند موجب فرصتطلبی و مزاحمت شود.
♦️متأسفانه در این خصوص فرایندِ اجتماعی شدن ما نیز ضعفهایی دارد. یعنی نه در کودکی بلکه در بزرگسالی باید یاد بگیریم که ارتباط محترمانه چگونه است، حفظ شأن آدمها یعنی چه، حقوق طبیعی هر آدم چیست، چه هنجارهایی را باید در ارتباط با دیگران رعایت کرد، اینکه نوع پوشش یا آرایش یک خانم در یک عکس به معنای «دعوتنامه» نیست(جایی میخواندم که در دهههای قبل برخی از زنان معترضِ اروپایی روی دامنشان مقوایی میچسباندند و روی آن خطاب به مردان مینوشتند: «نگاه نکن. دامن من تو را به چیزی دعوت نمیکند، این فقط یک دامن است».
🔷مسئله دیگر جامعه ما «بیاخلاقی» در فضای مجازی است. آدمهای محروم و مبهوت! که قبلاً درباره آنان گفتم در ارسال پیامهای بیشرمانه مقیّد به هیچ حدومرز اخلاقی و عرفی نیستند. احساس میکنند که هیچکس آنها را نمیبیند. از هر عکسی خوششان آمد بیدرنگ برای صاحب عکس پیشنهاد بیشرمانه میفرستند. متأهل یا مجرد بودن یا موقعیت اجتماعی صاحب عکس هیچ تأثیری در تصمیم آنان ندارد. در دیزی باز است و حیائی در گربه نمانده است! البته ناگفته نماند که بخشی از همین آدمهای محروم و مبهوت که پیشنهادهای بیشرمانه میفرستند خودشان متأهلاند و البته بسیار هم سختگیر برای همسرشان!
🔷شاید این دوره، دورهای موقت باشد. یعنی آدمها با آزمایش و خطا؛ بهتدریج یاد بگیرند که چه هنجارهایی را باید در ارتباطات اجتماعی رعایت کنند. ولی دراینبین قطعاً مشکلات و آسیبهایی بروز خواهد یافت که باید نسبت به آنها آگاه بود.
🔶این آسیبها درجاهایی بیشتر است که در آنها فاصله بین زندگی واقعی و آنچه در شبکههای اجتماعی جریان دارد بسیار زیاد است. جایی که در دنیای واقعی از تفکیک جنسیتی صحبت میشود و دنیای مجازی بار تبعات آنرا به دوش میکشد. جایی که نهادهای آموزشی و پرورشی؛ تعامل اجتماعی صحیح بین دختر و پسر را به دانش آموزان یاد نمیدهند. در دبیرستانها «روش محترمانه ارائه پیشنهاد و روش محترمانه رد پیشنهاد» به جنس مخالف؛ در دروس مهارتهای اجتماعی گنجانده نمیشود. مدتی قبل یکی از همین صدها جملۀ حکیمانۀ منتشرشده در تلگرام را میخواندم که میگفت «هر آنچه سرکوب شود به شکل دیگری بازخواهد گشت».
🔶تلگرام بار خیلی از مسائل اجتماعیِ خارج از خودش را بر دوش میکشد. بسیاری از ضعفهای اجتماعی جامعۀ ایرانی در تلگرام است که بیرون میزند! دلم برای تلگرام می سوزد.
دکتر فردین علیخواه - جامعهشناس
@publicrelationspr
ميگنا- این روزها در شبکههای اجتماعی، هر کس وارد گروهی میشود در زیر کلمه members آن گروه، عکسهایی از زنان و مردانی میبیند که به راحتی می تواند به آنها پیام بدهد.
رفتار «برخی از» هموطنان (بیشتر مردان) در قبال این عکسها قابلتأمل است. آنان روزی چند بار مدام ذوقمرگ میشوند. مدام انگشت اشاره را روی صفحۀ تلفن همراه ُسر میدهند و عکسهای دیگران را یکییکی مرور میکنند. روی بعضی از عکسها مکث میکنند؛ ضربۀ آرامی بهعکس زده و صبر میکنند تا عکس در سایز بزرگ بالا بیاید. گاهی با دیدن برخی عکسها هیجانزده میشوند و با خودشان حرف میزنند:" این عکسو نگا! این حتماً اهلشه! مگه میشه نباشه؟ ردخور نداره" و لحظههای خوش آنان همچنان ادامه مییابد.
🔶ویکتور فرانکل متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک اتریشی در کتابی؛ بر اساس خاطرات خودش از دوران سخت و طاقتفرسای اسارت در اردوگاههای کار اجباری نازیها میگوید که باید مراقب کسانی بود که پس از اسارتِ طولانیمدت؛ آزاد میشوند. آثار تلخ محرومیت سختی که آنان تجربه کردهاند بهآسانی برطرف نخواهد شد و به همین دلیل احتمال میرود که آنان بیمهابا دست به هر کاری بزنند. مثلاً آنقدر غذا بخورند تا بمیرند! باید زمانی سپری شود تا آنان به زندگی عادی بازگردند.
🔷ابزارهایی مانند تلگرام، فرصتهای جدیدی فراهم کردهاند که دسترسی آسانتر به شمارۀ تلفن خانمها یکی از آنهاست. جامعه ما در خصوص ارتباط با جنس مخالف، آدمهای محروم بسیاری داشته است. به همین دلیل برخی از هموطنان طاقتِ دیدنِ اینهمه شماره تلفن (از زنان) را ندارند. اساساً یاد نگرفتهاند که دسترسی به شمارۀ تلفن هر فرد نمیتواند موجب فرصتطلبی و مزاحمت شود.
♦️متأسفانه در این خصوص فرایندِ اجتماعی شدن ما نیز ضعفهایی دارد. یعنی نه در کودکی بلکه در بزرگسالی باید یاد بگیریم که ارتباط محترمانه چگونه است، حفظ شأن آدمها یعنی چه، حقوق طبیعی هر آدم چیست، چه هنجارهایی را باید در ارتباط با دیگران رعایت کرد، اینکه نوع پوشش یا آرایش یک خانم در یک عکس به معنای «دعوتنامه» نیست(جایی میخواندم که در دهههای قبل برخی از زنان معترضِ اروپایی روی دامنشان مقوایی میچسباندند و روی آن خطاب به مردان مینوشتند: «نگاه نکن. دامن من تو را به چیزی دعوت نمیکند، این فقط یک دامن است».
🔷مسئله دیگر جامعه ما «بیاخلاقی» در فضای مجازی است. آدمهای محروم و مبهوت! که قبلاً درباره آنان گفتم در ارسال پیامهای بیشرمانه مقیّد به هیچ حدومرز اخلاقی و عرفی نیستند. احساس میکنند که هیچکس آنها را نمیبیند. از هر عکسی خوششان آمد بیدرنگ برای صاحب عکس پیشنهاد بیشرمانه میفرستند. متأهل یا مجرد بودن یا موقعیت اجتماعی صاحب عکس هیچ تأثیری در تصمیم آنان ندارد. در دیزی باز است و حیائی در گربه نمانده است! البته ناگفته نماند که بخشی از همین آدمهای محروم و مبهوت که پیشنهادهای بیشرمانه میفرستند خودشان متأهلاند و البته بسیار هم سختگیر برای همسرشان!
🔷شاید این دوره، دورهای موقت باشد. یعنی آدمها با آزمایش و خطا؛ بهتدریج یاد بگیرند که چه هنجارهایی را باید در ارتباطات اجتماعی رعایت کنند. ولی دراینبین قطعاً مشکلات و آسیبهایی بروز خواهد یافت که باید نسبت به آنها آگاه بود.
🔶این آسیبها درجاهایی بیشتر است که در آنها فاصله بین زندگی واقعی و آنچه در شبکههای اجتماعی جریان دارد بسیار زیاد است. جایی که در دنیای واقعی از تفکیک جنسیتی صحبت میشود و دنیای مجازی بار تبعات آنرا به دوش میکشد. جایی که نهادهای آموزشی و پرورشی؛ تعامل اجتماعی صحیح بین دختر و پسر را به دانش آموزان یاد نمیدهند. در دبیرستانها «روش محترمانه ارائه پیشنهاد و روش محترمانه رد پیشنهاد» به جنس مخالف؛ در دروس مهارتهای اجتماعی گنجانده نمیشود. مدتی قبل یکی از همین صدها جملۀ حکیمانۀ منتشرشده در تلگرام را میخواندم که میگفت «هر آنچه سرکوب شود به شکل دیگری بازخواهد گشت».
🔶تلگرام بار خیلی از مسائل اجتماعیِ خارج از خودش را بر دوش میکشد. بسیاری از ضعفهای اجتماعی جامعۀ ایرانی در تلگرام است که بیرون میزند! دلم برای تلگرام می سوزد.
دکتر فردین علیخواه - جامعهشناس
@publicrelationspr
سه شرط لازم برای برقراری ارتباط مؤثر عبارتند از:
1- تفاهم 2-انطباق پذیری 3- سبک ارتباطی
1- تفاهم: به معنی ارتباط بویژه صمیمانه یا همدلانه، توافق و هماهنگی است.
رسیدن به تفاهم با دیگری می تواند در یک لحظه اتفاق بیفتد یا مدت بیشتری طول بکشد.
ارتباطات در دو سطح کلامی و غیر کلامی رخ می دهد.
دلایل نرسیدن به تفاهم یا از دست دادن آن: اول، ناتوانی در استفاده از ابزارهای موثر کلامی و غیر کلامی و دوم، ایجاد ارتباط نادرست بر اثر عدم درک روش ارتباطی فرد مقابل.
2- انطباق پذیری:هنر توجه کردن و سنجش موقعیت و واکنش مناسب با موقعیتهاست. یعنی شناخت دقیق کلیدهای کلامی و غیر کلامی (لبخند زدن، لکنت زبان، جویدن ناخن و ...) انطباق پذیری عامل اصلی ایجاد تفاهم است.
کسانی که قدرت انطباق پذیری بالایی دارند می توانند به سرعت موقعیت را سنجیده و واکنش مناسب داشته باشند تا تفاهم را ماندگار کند.
چند مثال برای انطباق پذیری:
بازگشت به خانه از محل کار (وجود انطباق پذیری)
زوجی شاغل با فاصله نیم ساعت از یکدیگر به خانه می رسند. شوهر زودتر آمده است.زن ارتقای شغلی گرفته و شادمان می خواهد این خبر را به شوهرش برساند. اما وقتی در را باز می کند با قیافه اخمو و کسل مرد روبرو می شود. او بلافاصله میفهمد که شوهرش حتما از چیزی دلگیر است پس موقعیت را برای گفتن چنین خبری مناسب نمی بیند و بعد از سلام اوضاع او را جویا می شود.
خوردن شام در رستوران(نبود انطباق پذیری)
دو دوست که برای خوردن شام به رستوران رفته اند در حال بحث در مورد موضوعی جدی هستند که پیشخدمت از راه می رسد و بدون توجه به موقعیت منفی موجود با شوخ طبعی و شادمانی می پرسد: « سلام، در خدمتم چی میل دارید؟»اما آنها به او بی توجهی کرده و پاسخش را به سردی می دهند.
3- سبک ارتباطی: شناخت سبکهای ارتباطی، سومین شرط ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است. در بیشتر مواقع دلیل شکل نگرفتن ارتباط بین دو طرف، عدم شناخت سبک های ارتباطی یکدیگر است.
چهار سبک ارتباطی رایج عبارتند از:
دیداری، شنیداری، لمسی، دیجیتالی
@publicrelationspr
1- تفاهم 2-انطباق پذیری 3- سبک ارتباطی
1- تفاهم: به معنی ارتباط بویژه صمیمانه یا همدلانه، توافق و هماهنگی است.
رسیدن به تفاهم با دیگری می تواند در یک لحظه اتفاق بیفتد یا مدت بیشتری طول بکشد.
ارتباطات در دو سطح کلامی و غیر کلامی رخ می دهد.
دلایل نرسیدن به تفاهم یا از دست دادن آن: اول، ناتوانی در استفاده از ابزارهای موثر کلامی و غیر کلامی و دوم، ایجاد ارتباط نادرست بر اثر عدم درک روش ارتباطی فرد مقابل.
2- انطباق پذیری:هنر توجه کردن و سنجش موقعیت و واکنش مناسب با موقعیتهاست. یعنی شناخت دقیق کلیدهای کلامی و غیر کلامی (لبخند زدن، لکنت زبان، جویدن ناخن و ...) انطباق پذیری عامل اصلی ایجاد تفاهم است.
کسانی که قدرت انطباق پذیری بالایی دارند می توانند به سرعت موقعیت را سنجیده و واکنش مناسب داشته باشند تا تفاهم را ماندگار کند.
چند مثال برای انطباق پذیری:
بازگشت به خانه از محل کار (وجود انطباق پذیری)
زوجی شاغل با فاصله نیم ساعت از یکدیگر به خانه می رسند. شوهر زودتر آمده است.زن ارتقای شغلی گرفته و شادمان می خواهد این خبر را به شوهرش برساند. اما وقتی در را باز می کند با قیافه اخمو و کسل مرد روبرو می شود. او بلافاصله میفهمد که شوهرش حتما از چیزی دلگیر است پس موقعیت را برای گفتن چنین خبری مناسب نمی بیند و بعد از سلام اوضاع او را جویا می شود.
خوردن شام در رستوران(نبود انطباق پذیری)
دو دوست که برای خوردن شام به رستوران رفته اند در حال بحث در مورد موضوعی جدی هستند که پیشخدمت از راه می رسد و بدون توجه به موقعیت منفی موجود با شوخ طبعی و شادمانی می پرسد: « سلام، در خدمتم چی میل دارید؟»اما آنها به او بی توجهی کرده و پاسخش را به سردی می دهند.
3- سبک ارتباطی: شناخت سبکهای ارتباطی، سومین شرط ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است. در بیشتر مواقع دلیل شکل نگرفتن ارتباط بین دو طرف، عدم شناخت سبک های ارتباطی یکدیگر است.
چهار سبک ارتباطی رایج عبارتند از:
دیداری، شنیداری، لمسی، دیجیتالی
@publicrelationspr
زیبایی شناختی ادبیات ارتباطی:
🌎واژه ساده « هم» از نگاه جامعه شناسی ارتباطات...
🌎واژه « پررمزی» است
که پر از « رابطه و پیوند» است
واژه ساده « هم» واژه ای انسانی است
همدلی ، همدردی
همدمی ، همسازی
هم نیاز و هم راز
همنشین وهم تا
هم مسیر وهمراه
همه از « هم » هستند
همه با « هم » هستند
اصل « هم زیستی » انسانهاست
کاش میشد همه « با هم » باشیم
« هم پذیر و هم فهم »
«همدل و هم پاسخ»
هم پذیر و همیار
هم چراغ و همکار
همسفر، هم سفره
هم محل ،همسایه
هموطن ، همشهری
هم عقیده ، هم دین
هم نژاد و همنوع
هم گرا،هم آوا
همسری، هم سری
هم هدف،هم پیمان
@publicrelationspr
🌎واژه ساده « هم» از نگاه جامعه شناسی ارتباطات...
🌎واژه « پررمزی» است
که پر از « رابطه و پیوند» است
واژه ساده « هم» واژه ای انسانی است
همدلی ، همدردی
همدمی ، همسازی
هم نیاز و هم راز
همنشین وهم تا
هم مسیر وهمراه
همه از « هم » هستند
همه با « هم » هستند
اصل « هم زیستی » انسانهاست
کاش میشد همه « با هم » باشیم
« هم پذیر و هم فهم »
«همدل و هم پاسخ»
هم پذیر و همیار
هم چراغ و همکار
همسفر، هم سفره
هم محل ،همسایه
هموطن ، همشهری
هم عقیده ، هم دین
هم نژاد و همنوع
هم گرا،هم آوا
همسری، هم سری
هم هدف،هم پیمان
@publicrelationspr
🏴رسانه های ما بیشتر مداخله در افکار عمومی می کنند تا مدیریت افکار عمومی
♦️رسانهها در #ایران اساس رسانههای القایی هستند و رسانههایی نیستند که در فرآیند طبیعی رشد کرده باشند و بالا آمده و مخاطبمدار باشند. در واقع این رسانهها #مخاطب_محور هستند و توجه به جلب مخاطب دارند ولی این نیست که بر اساس خواسته مخاطب یک فضایی را بسازند.
♦️ رسانههای ایرانی از بالا به پایین هستند، از هر جناحی که باشند. به همین دلیل مدیریت خاصی از افکار عمومی دارند، مدیریتی که خودشان تلقی از آن دارند، نه یک مدیریت علمی و درست. یک حادثه کوچک و بیاهمیت را آن قدر میپردازند و بزرگ میکنند که به صورت غیرواقعی به یک مسأله مهم تبدیل میشود، در حالی که به یک مسأله مهم اصلاً نمیپردازند. این یعنی اینکه این رسانهها بر اساس انتخاب و گزینش که بر اساس سلایق و علایق خودشان است، عمل میکنند. در واقع این نحوه برخورد بیشتر یک نوع مداخله در افکار عمومی است تا مدیریت افکار عمومی.
به همین دلیل افکار عمومی ایرانی به نوعی معیوب است. چون نحوه ساختهشدنش و زیست اجتماعی که دارد، با هم جور در نمیآید. رسانه این اشکال را دارد.
♦️ علت این اشکال یکی بر میگردد به ساخت سیاسی جامعه ایرانی و دوم بر میگردد به نحوه تولید، ظهور و غروب رسانهها و کنترل و ممیزیهای متعددی که بر این رسانهها وجود دارد. سومین دلیل هم بر میگردد به نیرویی که در این رسانهها مشغول به کار است. نیروهایی که در رسانهها هستند، نیروهای غیرمتخصص هستند و وقتی به سطح تخصص میرسند، دیگر در رسانه کار نمیکنند. معمولاً رسانهها تربیت نیرو میکنند تا نظام اجتماعی را مدیریت کنند. رسانهها الان مثل دانشگاه شدهاند و تنها نیرو تربیت میکنند بدون آنکه خودشان از این نیروها بهره ببرند.
📍ماهنامه مدیریت ارتباطات / دکتر تقی آزاد ارمکی
@publicrelationspr
♦️رسانهها در #ایران اساس رسانههای القایی هستند و رسانههایی نیستند که در فرآیند طبیعی رشد کرده باشند و بالا آمده و مخاطبمدار باشند. در واقع این رسانهها #مخاطب_محور هستند و توجه به جلب مخاطب دارند ولی این نیست که بر اساس خواسته مخاطب یک فضایی را بسازند.
♦️ رسانههای ایرانی از بالا به پایین هستند، از هر جناحی که باشند. به همین دلیل مدیریت خاصی از افکار عمومی دارند، مدیریتی که خودشان تلقی از آن دارند، نه یک مدیریت علمی و درست. یک حادثه کوچک و بیاهمیت را آن قدر میپردازند و بزرگ میکنند که به صورت غیرواقعی به یک مسأله مهم تبدیل میشود، در حالی که به یک مسأله مهم اصلاً نمیپردازند. این یعنی اینکه این رسانهها بر اساس انتخاب و گزینش که بر اساس سلایق و علایق خودشان است، عمل میکنند. در واقع این نحوه برخورد بیشتر یک نوع مداخله در افکار عمومی است تا مدیریت افکار عمومی.
به همین دلیل افکار عمومی ایرانی به نوعی معیوب است. چون نحوه ساختهشدنش و زیست اجتماعی که دارد، با هم جور در نمیآید. رسانه این اشکال را دارد.
♦️ علت این اشکال یکی بر میگردد به ساخت سیاسی جامعه ایرانی و دوم بر میگردد به نحوه تولید، ظهور و غروب رسانهها و کنترل و ممیزیهای متعددی که بر این رسانهها وجود دارد. سومین دلیل هم بر میگردد به نیرویی که در این رسانهها مشغول به کار است. نیروهایی که در رسانهها هستند، نیروهای غیرمتخصص هستند و وقتی به سطح تخصص میرسند، دیگر در رسانه کار نمیکنند. معمولاً رسانهها تربیت نیرو میکنند تا نظام اجتماعی را مدیریت کنند. رسانهها الان مثل دانشگاه شدهاند و تنها نیرو تربیت میکنند بدون آنکه خودشان از این نیروها بهره ببرند.
📍ماهنامه مدیریت ارتباطات / دکتر تقی آزاد ارمکی
@publicrelationspr
#رابطه
شاید لابه لای کتاب های زیست شناسی و ریاضی و ادبیات، باید درسی هم وجود داشت که قوانین رابطه را بازگو کند.
که بگوید دانش آموزان عزیز!
لطفا هل ندهید و عجله نکنید.
به همه عشق میرسد.
که بگوید آدم های انتخابی شما،
بیانگر سطح فکری و فرهنگی شما هستند.
پس تا چشمتان به کسی افتاد حلقه دوستی دستش نکنید و از فردایش با عکس ها و دست در دست هم بودنتان دل دوستان تنهایتان را آب نکنید چون این کار فقط به ضرر خودتان است و در آخر شما می مانید با بالشتان که نیمه شب ها با اشک چشمتان خیس میشود.
به نسل ما هیچوقت قوانین رابطه و انتخاب یاد داده نشد و این چنین است که اکثرا ناکامیم...
@publicrelationspr
شاید لابه لای کتاب های زیست شناسی و ریاضی و ادبیات، باید درسی هم وجود داشت که قوانین رابطه را بازگو کند.
که بگوید دانش آموزان عزیز!
لطفا هل ندهید و عجله نکنید.
به همه عشق میرسد.
که بگوید آدم های انتخابی شما،
بیانگر سطح فکری و فرهنگی شما هستند.
پس تا چشمتان به کسی افتاد حلقه دوستی دستش نکنید و از فردایش با عکس ها و دست در دست هم بودنتان دل دوستان تنهایتان را آب نکنید چون این کار فقط به ضرر خودتان است و در آخر شما می مانید با بالشتان که نیمه شب ها با اشک چشمتان خیس میشود.
به نسل ما هیچوقت قوانین رابطه و انتخاب یاد داده نشد و این چنین است که اکثرا ناکامیم...
@publicrelationspr
هفتم مهرماه
روز مبارزان عرصه آتش و سلحشوران امداد و نجات بر تمامی آتش نشانان ، خانواده آنان،به ویژه خانواده شهدای آتش نشانی گرامی باد .
@publicrelationspr
روز مبارزان عرصه آتش و سلحشوران امداد و نجات بر تمامی آتش نشانان ، خانواده آنان،به ویژه خانواده شهدای آتش نشانی گرامی باد .
@publicrelationspr
دين در رسانه؛ مسابقه مداحي
درست است كه همه ميدانند برنامه پخش شده از شبكه دو سيما از الگوي چه برنامه ها و كدام شبكه هاي تلويزيوني جهان پيروي ميكند، و البته اين بسيار مهم است كه همگان از اين نكته باخبر هستند؛ و از اين رو، مي توانند لحظاتي را تصور كنند كه افراد، از طراح و پيشنهاددهنده، تهيه كننده، تصويب كننده، مجري، و داوران و ... و برخي بينندگان اين برنامه خاص، با اون بينشهاي مذهبي غليظي كه معمولن از خويش به نمايش ميذارند، همه نشستن و اصل برنامه ها را با آن سر و وضع مجريان و خواننده هاي آن و ... ميبينند!
توضيح در خصوص آن، اينكه؛
در پي برخي انتقادات از نقد برنامه، مي توان به نكته زير اشاره كرد:
... نخست اينكه اين برنامه از ابتدا، اين يك كپي برداري ناقص از اصل برنامه است (منظور برنامه استيج پخش شده از شبكه منوتو نيست، كه خود از ديگر برنامه ها الگوبرداري كرده است). در هر حال، كپي برداري در حوزه فرهنگي امري مذموم است. به ويژه آنكه، آنان (غربي ها) با نظر مباني نظري خود (كه در ادامه به آن اشاره مي شود) برنامه سازي مي كنند و در واقع، بسياري از برنامه هاي فرهنگي آنها، از فهم و جهانبيني خودشون برخاسته است. البته نزد بسياري ممكن است در اين زمينه مخالفتي نباشد؛ مشكل اما از آنِ كسانيست كه سردمدار مديريت فرهنگي ما هستند و همواره در بوق گوشخراش مي دمند كه علوم انساني غربي كفرآلود و مذموم است!
طبق مباحث مندرج در مطالعات فرهنگي، در حوزه هنر، نخبگان ملاك ارزيابي نيستند، بلكه مردم و ذايقه آنان ملاك خوبي و بدي، و زشتي و زيبايي است (نه ذايقه و ملاكهاي نخبگان- در اينجا، داوران). از اين رو، در اين گونه برنامه ها (در غرب)، كارشناسان فقط ذايقه و نظر خودشان را اعلام مي كنند و اين مردم هستند كه راي نهايي را درباره بهترينها صادر مي كنند و بهترين هنرمند انتخاب مي شود (مانند برنامه استيج شبكه منوتو)، نه اينكه همچو أقايان سه گانه به نمايش مداحي بنشينند و به آن نمره بدهند. بنابراين، گويي آناني كه بيشتر محزون مي شوند و اشك ميريزند، نمره دهندگان واقعي به بهترين مداح بايد باشند. ضمن اينكه، لزوم حفظ ارتباط با مخاطب در رسانه هاي سنتي، ايجاب مي كند حضور وي در برنامه ها، در قالب ابراز نظر لحاظ گردد.
و اما از ديد روانشناسي فرهنگي، تصور نمي شود، ما در پس فوت عزيزانمان بنشينيم و به خواهران و برادرانمان نمره عزاداري دهيم و بهترين زجه زن و گريبان چاك كن را از بينشان انتخاب كنيم؛ مگر آنكه آن را از ابتدا هنري نمايشي بدانيم!!!
@publicrelationspr
درست است كه همه ميدانند برنامه پخش شده از شبكه دو سيما از الگوي چه برنامه ها و كدام شبكه هاي تلويزيوني جهان پيروي ميكند، و البته اين بسيار مهم است كه همگان از اين نكته باخبر هستند؛ و از اين رو، مي توانند لحظاتي را تصور كنند كه افراد، از طراح و پيشنهاددهنده، تهيه كننده، تصويب كننده، مجري، و داوران و ... و برخي بينندگان اين برنامه خاص، با اون بينشهاي مذهبي غليظي كه معمولن از خويش به نمايش ميذارند، همه نشستن و اصل برنامه ها را با آن سر و وضع مجريان و خواننده هاي آن و ... ميبينند!
توضيح در خصوص آن، اينكه؛
در پي برخي انتقادات از نقد برنامه، مي توان به نكته زير اشاره كرد:
... نخست اينكه اين برنامه از ابتدا، اين يك كپي برداري ناقص از اصل برنامه است (منظور برنامه استيج پخش شده از شبكه منوتو نيست، كه خود از ديگر برنامه ها الگوبرداري كرده است). در هر حال، كپي برداري در حوزه فرهنگي امري مذموم است. به ويژه آنكه، آنان (غربي ها) با نظر مباني نظري خود (كه در ادامه به آن اشاره مي شود) برنامه سازي مي كنند و در واقع، بسياري از برنامه هاي فرهنگي آنها، از فهم و جهانبيني خودشون برخاسته است. البته نزد بسياري ممكن است در اين زمينه مخالفتي نباشد؛ مشكل اما از آنِ كسانيست كه سردمدار مديريت فرهنگي ما هستند و همواره در بوق گوشخراش مي دمند كه علوم انساني غربي كفرآلود و مذموم است!
طبق مباحث مندرج در مطالعات فرهنگي، در حوزه هنر، نخبگان ملاك ارزيابي نيستند، بلكه مردم و ذايقه آنان ملاك خوبي و بدي، و زشتي و زيبايي است (نه ذايقه و ملاكهاي نخبگان- در اينجا، داوران). از اين رو، در اين گونه برنامه ها (در غرب)، كارشناسان فقط ذايقه و نظر خودشان را اعلام مي كنند و اين مردم هستند كه راي نهايي را درباره بهترينها صادر مي كنند و بهترين هنرمند انتخاب مي شود (مانند برنامه استيج شبكه منوتو)، نه اينكه همچو أقايان سه گانه به نمايش مداحي بنشينند و به آن نمره بدهند. بنابراين، گويي آناني كه بيشتر محزون مي شوند و اشك ميريزند، نمره دهندگان واقعي به بهترين مداح بايد باشند. ضمن اينكه، لزوم حفظ ارتباط با مخاطب در رسانه هاي سنتي، ايجاب مي كند حضور وي در برنامه ها، در قالب ابراز نظر لحاظ گردد.
و اما از ديد روانشناسي فرهنگي، تصور نمي شود، ما در پس فوت عزيزانمان بنشينيم و به خواهران و برادرانمان نمره عزاداري دهيم و بهترين زجه زن و گريبان چاك كن را از بينشان انتخاب كنيم؛ مگر آنكه آن را از ابتدا هنري نمايشي بدانيم!!!
@publicrelationspr
❤️نوازش کلامی، بهترین حالت نوازش
🌹اگرچه بطور کلی همه افراد از نوازش شدن لذت می برند، دلپسند ترین وبهترین آنها نوازشهایی است که از روابط صمیمانه ناشی می شود.
برخلاف عقاید عامه تعریف و تمجید هایی که بر مبنای ارزیابی و قضاوت باشد موثرترین روش برای نوازش کردن در روابط صمیمانه نیست. حتی نزدیکترین دوستان میل دارند یکدیگر را به این وسیله نوازش دهند، در حالی که نوازش های ارزیابی کننده ممکن است مثبت باشد: “تو چقدر خوب، قشنگ، فوق العاده، عالی، بامزه، شیرین ، باهوش و با استعداد هستی. “از سویی نیز ممکن است منفی باشد تو بد، مزخرف، خرفت، بی فکر و بدترکیب هستی.
علت اینکه نوازش های ارزیابی کننده معمولا روابط صمیمانه را پربار نمی کند این است که ارزیابی انجام شده سبب قضاوت می گردد که به نوعی در آن سوی این رابطه قرار دارد. یعنی اینکه شخص در وضعیتی قرار می گیرد که به صورتی عینی قضاوت می کند. این احساس جدایی نوعی تحریف در رابطه ی صمیمانه است.
روش موثری که می تواند صمیمیت را بهبود بخشد و آن را عمیقتر کند عبارت از این است که شما بتوانید احساس خود را در وضعیتی که قرار دارید بیان کنید. مثلا بجای اینکه بگویید : “تو خوب پشت آدمو می خارونی” سعی کنید به عنوان مثال بگویید: “وقتی که تو پشت منو می خارونی، در تمام بدنم احساس مورمور می کنم.”
نوازش های کلامی، یعنی آن دسته از نوازش هایی که مبین احساس های شما هستند و سبب می گردند که حالت نفسانی”والدی” قضاوت کننده از جریان رابطه خارج شود (چه قضاوت های تایید کننده و چه تکذیب کننده) این نوازش های کلامی باعث برانگیخته شدن “کودک” خلاق با احساس های خوب در شخص مقابل می گردد و باعث تغذیه ی اطلاعات صریح و روشن به “بالغ” می گردد تا اینکه بتواند آن را به جریان بیندازد و در آینده به کار برد.
@publicreltionspr
🌹اگرچه بطور کلی همه افراد از نوازش شدن لذت می برند، دلپسند ترین وبهترین آنها نوازشهایی است که از روابط صمیمانه ناشی می شود.
برخلاف عقاید عامه تعریف و تمجید هایی که بر مبنای ارزیابی و قضاوت باشد موثرترین روش برای نوازش کردن در روابط صمیمانه نیست. حتی نزدیکترین دوستان میل دارند یکدیگر را به این وسیله نوازش دهند، در حالی که نوازش های ارزیابی کننده ممکن است مثبت باشد: “تو چقدر خوب، قشنگ، فوق العاده، عالی، بامزه، شیرین ، باهوش و با استعداد هستی. “از سویی نیز ممکن است منفی باشد تو بد، مزخرف، خرفت، بی فکر و بدترکیب هستی.
علت اینکه نوازش های ارزیابی کننده معمولا روابط صمیمانه را پربار نمی کند این است که ارزیابی انجام شده سبب قضاوت می گردد که به نوعی در آن سوی این رابطه قرار دارد. یعنی اینکه شخص در وضعیتی قرار می گیرد که به صورتی عینی قضاوت می کند. این احساس جدایی نوعی تحریف در رابطه ی صمیمانه است.
روش موثری که می تواند صمیمیت را بهبود بخشد و آن را عمیقتر کند عبارت از این است که شما بتوانید احساس خود را در وضعیتی که قرار دارید بیان کنید. مثلا بجای اینکه بگویید : “تو خوب پشت آدمو می خارونی” سعی کنید به عنوان مثال بگویید: “وقتی که تو پشت منو می خارونی، در تمام بدنم احساس مورمور می کنم.”
نوازش های کلامی، یعنی آن دسته از نوازش هایی که مبین احساس های شما هستند و سبب می گردند که حالت نفسانی”والدی” قضاوت کننده از جریان رابطه خارج شود (چه قضاوت های تایید کننده و چه تکذیب کننده) این نوازش های کلامی باعث برانگیخته شدن “کودک” خلاق با احساس های خوب در شخص مقابل می گردد و باعث تغذیه ی اطلاعات صریح و روشن به “بالغ” می گردد تا اینکه بتواند آن را به جریان بیندازد و در آینده به کار برد.
@publicreltionspr
وقتی که به امید بهبود شرایط، رابطه را ادامه می دهیم!
این مورد همانند مورد شماره ی یک است با این تفاوت که شخص به آینده امیدوار است.
همان طور که سیر کردن در گذشته اشتباه است زندگی به امید آینده نیز سودی نخواهد داشت.
حقیقت آن است که در زمان حال زندگی میکنیم نه آینده!
و هیچ چیز دربارهی آینده مسلم نخواهد بود.
بنابراین پیریزی ارتباط بر پایهی احتمالات
و شاید ها امری شایسته نخواهد بود.
این پایه های لرزان و بیثبات چشم اندازی نازیبا از آینده نشان میدهند.
@publicrelationspr
این مورد همانند مورد شماره ی یک است با این تفاوت که شخص به آینده امیدوار است.
همان طور که سیر کردن در گذشته اشتباه است زندگی به امید آینده نیز سودی نخواهد داشت.
حقیقت آن است که در زمان حال زندگی میکنیم نه آینده!
و هیچ چیز دربارهی آینده مسلم نخواهد بود.
بنابراین پیریزی ارتباط بر پایهی احتمالات
و شاید ها امری شایسته نخواهد بود.
این پایه های لرزان و بیثبات چشم اندازی نازیبا از آینده نشان میدهند.
@publicrelationspr
تاسوعای حسینی به شما دوستان و همراهان گرامی تسلیت باد .
@publicrelationspr
@publicrelationspr
💕
اصلی در آتش نشانی وجود دارد که میگوید هر گاه مکانی دچار آتش سوزی شد؛
به جای فرار از آتش به سمت آن بروید و با آتش رو به رو شوید. در غیر این صورت هر چقدر هم که شما فرار کنید آتش شما را در جایی گیر می اندازد ...
واقعیت این است که این اصل دقیقا در مورد یک رابطه هم صدق میکند
چرا همیشه سعی در فرار کردن از خاطراتمان داریم ؟
چرا همیشه میخواهیم خودمان را قوی و برنده نشان دهیم؟
چرا همیشه با یک لبخند مصنوعی سعی در پنهان کردن بغض هایمان داریم؟
نه !
قبول کنیم که حقیقت این است ما شکست خوردیم؛ باورمان ترک برداشته و به این راحتی ها تعمییر نمیشود .
خاطراتی داریم عذاب آور که مرورش ذره ذره جانمان را میگیرد...
اما بیایید فرار نکنیم
یک بار بنشینیم عزاداری کنیم
برای خودمان
برای قلبمان و
برای باور از دست رفته مان...
یک بار شجاعت به خرج دهیم و برویم به همان "کافه" به همان "خیابان" و همه چیز را مرور کنیم و هرآنچه که پس دادنی و جا گذاشتنی است بگذاریم و برویم اتفاقا با بی رحمیِ هرچه تمام تر...
که یادمان نرود چه بر ما گذشت تا خودمان را از نو بسازیم...
یادتان نرود که هرچقدر از خاطرات فرار کنید ؛ بالاخره در جایی شما را گیر می اندازند و جانتان را میگیرند مثل همان آتش...
پس بروید به سمت خاطراتتان
بی ترس، محکم، مصمم و خودتان را از نو بسازید...
@publicreltionspr
اصلی در آتش نشانی وجود دارد که میگوید هر گاه مکانی دچار آتش سوزی شد؛
به جای فرار از آتش به سمت آن بروید و با آتش رو به رو شوید. در غیر این صورت هر چقدر هم که شما فرار کنید آتش شما را در جایی گیر می اندازد ...
واقعیت این است که این اصل دقیقا در مورد یک رابطه هم صدق میکند
چرا همیشه سعی در فرار کردن از خاطراتمان داریم ؟
چرا همیشه میخواهیم خودمان را قوی و برنده نشان دهیم؟
چرا همیشه با یک لبخند مصنوعی سعی در پنهان کردن بغض هایمان داریم؟
نه !
قبول کنیم که حقیقت این است ما شکست خوردیم؛ باورمان ترک برداشته و به این راحتی ها تعمییر نمیشود .
خاطراتی داریم عذاب آور که مرورش ذره ذره جانمان را میگیرد...
اما بیایید فرار نکنیم
یک بار بنشینیم عزاداری کنیم
برای خودمان
برای قلبمان و
برای باور از دست رفته مان...
یک بار شجاعت به خرج دهیم و برویم به همان "کافه" به همان "خیابان" و همه چیز را مرور کنیم و هرآنچه که پس دادنی و جا گذاشتنی است بگذاریم و برویم اتفاقا با بی رحمیِ هرچه تمام تر...
که یادمان نرود چه بر ما گذشت تا خودمان را از نو بسازیم...
یادتان نرود که هرچقدر از خاطرات فرار کنید ؛ بالاخره در جایی شما را گیر می اندازند و جانتان را میگیرند مثل همان آتش...
پس بروید به سمت خاطراتتان
بی ترس، محکم، مصمم و خودتان را از نو بسازید...
@publicreltionspr
عاشورای حسینی به شما دوستان و همراهان گرامی تسلیت باد .
@publicrelationspr
@publicrelationspr
امام حسین (ع) : قویترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده رابطه برقرار کند.
@publicrelationspr
@publicrelationspr
اصول روابط عمومی موثر
🌎همه ی کارهای ما نوعی ارتباط است ؛
همه لحظات زندگی ما آکنده از مجموعه پیام های شفاهی و غیر شفاهی ، ارادی و غیر ارادی است و کلام تنها وسیله ارتباطی نیست .
کلماتی که ما بر زبان جاری می کنیم برحسب موقعیت فقط بین هشت تا بیست و چهار درصد پیام های ما را تشکیل می دهند ، و به این ترتیب در دنیای گسترده ی ارتباطات تنها مشتی از خروارند .
🌍 لوازم و امکاناتی که در زندگی از آنها استفاده می کنیم همگی این پیام را به دیگران منتقل می کند که ما چه احساسی نسبت به خود داریم ، و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند .
حتی وضعیت نشستن ، ایستادن ، وضعیت های خاص بدنی ( ژست ها ) ، نحوه ی راه رفتن و غیره نیز حاکی از احساسات و گرایشات ماست .
🔴بنابراین وقتی ما در مقابل دیگران قرار می گیریم ، هرآنچه که از ما سر بزند نوعی ارتباط است و منتقل کننده پیام های ما می باشد .
@publicrelationspr
🌎همه ی کارهای ما نوعی ارتباط است ؛
همه لحظات زندگی ما آکنده از مجموعه پیام های شفاهی و غیر شفاهی ، ارادی و غیر ارادی است و کلام تنها وسیله ارتباطی نیست .
کلماتی که ما بر زبان جاری می کنیم برحسب موقعیت فقط بین هشت تا بیست و چهار درصد پیام های ما را تشکیل می دهند ، و به این ترتیب در دنیای گسترده ی ارتباطات تنها مشتی از خروارند .
🌍 لوازم و امکاناتی که در زندگی از آنها استفاده می کنیم همگی این پیام را به دیگران منتقل می کند که ما چه احساسی نسبت به خود داریم ، و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند .
حتی وضعیت نشستن ، ایستادن ، وضعیت های خاص بدنی ( ژست ها ) ، نحوه ی راه رفتن و غیره نیز حاکی از احساسات و گرایشات ماست .
🔴بنابراین وقتی ما در مقابل دیگران قرار می گیریم ، هرآنچه که از ما سر بزند نوعی ارتباط است و منتقل کننده پیام های ما می باشد .
@publicrelationspr
#گزارشگری_تخصصی
خبرنگاران چگونه باید به قربانیان فجایع و سوانح نزدیک شوند؟
کلیپی از شبکه سی اِن اِن طی دو هفته گذشته در آمریکا شهرت و بیننده فراوان یافت: یکی از خبرنگاران شبکه سی ان ان به زنی نزدیک شده بود و تلاش میکرد با او مصاحبه کند که روشن بود در تنگنای روحی است، و از سماجت خبرنگاران کلافه شد و فریاد زنان گفت:«وقتی مردم در شرایط دردناک و دشواری هستند، شما خبرنگاران میکروفونی جلوی صورتشان می گیرید و میخواهید با آنها مصاحبه کنید. این کار عاقلانهی نیست!»
سی ان ان بعدا اعلام کرد که آن خبرنگار پرسیده بود که آیا خانمی که در آن شرایط بود، می خواست جلوی دوربین مصاحبه کند یا نه، و آن خانم گفته بود بله. اما این کلیپ، نشان میدهد که عرصه تا چه اندازه بر برخی مردم تنگ شده که حاضر می شوند جلوی دوربین مشکل خود با خبرنگاران را مطرح کنند و از آنها گلایه کنند.
خبرنگارانی که طی زمان، در فجایع و رویدادهای تلخ و غم انگیز گوناگون - طبیعی و غیر از آن - در آمریکا گزارش تهیه کردهاند، گفتهاند که احساس وظیفه میکردهاند که نه تنها خبر را بازگو کنند و گزارش دهند، بلکه به قربانیان ادای احترام کنند و شاهدی بر فاجعهای که در حال روی دادن است، باشند و چهرهی قهرمانانی را هم نشان دهند که در اوج بحران و فشار، به مردم کمک میکنند و برای نجاتشان میکوشند.
خبرنگاران هم مقصر نیستند، چون به منطقه حادثه اعزام شدهاند تا از رویدادهای جاری گزارش تهیه کنند. این، وظیفهشان است و کاری است که آموختهاند انجام دهند.
ادگار شِین که روانشناس متخصص تعلیم و تربیت است، در کتاب مهمی که در سال ۲۰۱۰ نوشته، پیرامون رهبری بنیادین فرهنگی توضیح داده است و اهمیت آن را در عرصه روزنامهنگاری و خبرنگاری نیز بازگو کرده است. به خاطر داشته باشید که همیشه باید با قربانیان سوانح و حوادث مصاحبه کنید، حتی در مورد متهمان یا مجرمان، از اسم واقعی آنها استفاده کنید تا شرایط حقیقی را به مخاطبتان منتقل کنید.
پرسشهای دشوار در خبرنگاری باید مطرح شوند. اما شیوه طرح آنها مهم است و باید مد نظر باشد. اما بسیاری از خبرنگاران متوجه این واقعیت هستند که خیلی از مردم، در شرایط تنگنا و دشواری و بحران نمیتوانند یا نمیخواهند با کسی صحبت کنند و مایل به آن نیستند که خبرنگاران از آنها گزارش تهیه کنند. با این همه، احتیاط، نرمش و ملایمت، ملاحظات حرفهای و اخلاق انسانی و حرفهای، معیارهای مهمی است که باید هنگام کار رعایت شود.
▪️ نویسندهی این مطلب Lori Shontz است که در دانشکده ارتباطات و خبرنگاری دانشگاه اورگان، خبرنگاری تدریس میکند.
@publicrelationspr
خبرنگاران چگونه باید به قربانیان فجایع و سوانح نزدیک شوند؟
کلیپی از شبکه سی اِن اِن طی دو هفته گذشته در آمریکا شهرت و بیننده فراوان یافت: یکی از خبرنگاران شبکه سی ان ان به زنی نزدیک شده بود و تلاش میکرد با او مصاحبه کند که روشن بود در تنگنای روحی است، و از سماجت خبرنگاران کلافه شد و فریاد زنان گفت:«وقتی مردم در شرایط دردناک و دشواری هستند، شما خبرنگاران میکروفونی جلوی صورتشان می گیرید و میخواهید با آنها مصاحبه کنید. این کار عاقلانهی نیست!»
سی ان ان بعدا اعلام کرد که آن خبرنگار پرسیده بود که آیا خانمی که در آن شرایط بود، می خواست جلوی دوربین مصاحبه کند یا نه، و آن خانم گفته بود بله. اما این کلیپ، نشان میدهد که عرصه تا چه اندازه بر برخی مردم تنگ شده که حاضر می شوند جلوی دوربین مشکل خود با خبرنگاران را مطرح کنند و از آنها گلایه کنند.
خبرنگارانی که طی زمان، در فجایع و رویدادهای تلخ و غم انگیز گوناگون - طبیعی و غیر از آن - در آمریکا گزارش تهیه کردهاند، گفتهاند که احساس وظیفه میکردهاند که نه تنها خبر را بازگو کنند و گزارش دهند، بلکه به قربانیان ادای احترام کنند و شاهدی بر فاجعهای که در حال روی دادن است، باشند و چهرهی قهرمانانی را هم نشان دهند که در اوج بحران و فشار، به مردم کمک میکنند و برای نجاتشان میکوشند.
خبرنگاران هم مقصر نیستند، چون به منطقه حادثه اعزام شدهاند تا از رویدادهای جاری گزارش تهیه کنند. این، وظیفهشان است و کاری است که آموختهاند انجام دهند.
ادگار شِین که روانشناس متخصص تعلیم و تربیت است، در کتاب مهمی که در سال ۲۰۱۰ نوشته، پیرامون رهبری بنیادین فرهنگی توضیح داده است و اهمیت آن را در عرصه روزنامهنگاری و خبرنگاری نیز بازگو کرده است. به خاطر داشته باشید که همیشه باید با قربانیان سوانح و حوادث مصاحبه کنید، حتی در مورد متهمان یا مجرمان، از اسم واقعی آنها استفاده کنید تا شرایط حقیقی را به مخاطبتان منتقل کنید.
پرسشهای دشوار در خبرنگاری باید مطرح شوند. اما شیوه طرح آنها مهم است و باید مد نظر باشد. اما بسیاری از خبرنگاران متوجه این واقعیت هستند که خیلی از مردم، در شرایط تنگنا و دشواری و بحران نمیتوانند یا نمیخواهند با کسی صحبت کنند و مایل به آن نیستند که خبرنگاران از آنها گزارش تهیه کنند. با این همه، احتیاط، نرمش و ملایمت، ملاحظات حرفهای و اخلاق انسانی و حرفهای، معیارهای مهمی است که باید هنگام کار رعایت شود.
▪️ نویسندهی این مطلب Lori Shontz است که در دانشکده ارتباطات و خبرنگاری دانشگاه اورگان، خبرنگاری تدریس میکند.
@publicrelationspr
#ادبیات_و_روزنامهنگاری
میان داستاننویسی و گزارش اگر یک خط جداکننده وجود داشته باشد، این است:
اولی از ذهن و خیال بر میآید و دومی از عینیتها و واقعیتها. عینیت را اگر کنار گذاریم، هیچ مهارتی در داستاننویسی را نمیتوان سراغ کرد که در گزارشگری قابل اجرا نباشد.
گاهی گزارشگران میان آرایش کلامی و غنیکردن متن به کمک هنرهای نگارشی با تخیل و ذهنگرایی تفاوت قائل نیستند. عبارت «تخیل مُجاز» همین جا کاربرد دارد. در روزنامهنگاری تخیلی مجاز است که به عینیت متن لطمه وارد نکند.
به همین ملاحظه، ذهن گزارشگر -مثل ذهن نویسنده داستان- باید از انواع مفهومها و واژهها غنی باشد. گزارشگر باید برای هر مفهوم انواع واژهها را آماده داشته باشد و هر وقت اراده کرد بهترین و پویاترین آنها را بهکار گیرد. به همین دلیل است که هم به نویسندگان و هم به گزارشگران توصیه میشود انواع آثار ادبی و تحقیقی را بخوانند و در هر فرصت بنویسند. بنویسند؛ اما نه فقط برای چاپ شدن. یک دونده دوهای سرعت شاید صدها کیلومتر در هنگام تمرین و آمادهسازی بدود. روز مسابقه اما صد متر، دویست متر یا چهارصد متر را طی میکند. آن همه دویدن در تمرین برای آمادگی در روز مسابقه است.
◼️ یک نکته دیگر؛ راهاندازی کارهای لازم پیش از آغاز هر گزارش است. گزارشگر باید زاویه دید و هدف دبیر و سردبیر از تدارک گزارش را جویا شود و از آنان (و از همکاران ارشدتر خود) در مورد چگونگی اجرای گزارش کمک فکری بخواهد. گزارشگر در این مرحله حتی برخی نشانیها، تلفنها، منابع تحقیقی یا نشانی الکترونیک منابع را برای پیگیری بعدی به دست میآورد. راهاندازی، خطر دوبارهکاری و هدر رفتن وقت را کاهش می دهد.
علیاکبر قاضیزاده
@publicrelationspr
میان داستاننویسی و گزارش اگر یک خط جداکننده وجود داشته باشد، این است:
اولی از ذهن و خیال بر میآید و دومی از عینیتها و واقعیتها. عینیت را اگر کنار گذاریم، هیچ مهارتی در داستاننویسی را نمیتوان سراغ کرد که در گزارشگری قابل اجرا نباشد.
گاهی گزارشگران میان آرایش کلامی و غنیکردن متن به کمک هنرهای نگارشی با تخیل و ذهنگرایی تفاوت قائل نیستند. عبارت «تخیل مُجاز» همین جا کاربرد دارد. در روزنامهنگاری تخیلی مجاز است که به عینیت متن لطمه وارد نکند.
به همین ملاحظه، ذهن گزارشگر -مثل ذهن نویسنده داستان- باید از انواع مفهومها و واژهها غنی باشد. گزارشگر باید برای هر مفهوم انواع واژهها را آماده داشته باشد و هر وقت اراده کرد بهترین و پویاترین آنها را بهکار گیرد. به همین دلیل است که هم به نویسندگان و هم به گزارشگران توصیه میشود انواع آثار ادبی و تحقیقی را بخوانند و در هر فرصت بنویسند. بنویسند؛ اما نه فقط برای چاپ شدن. یک دونده دوهای سرعت شاید صدها کیلومتر در هنگام تمرین و آمادهسازی بدود. روز مسابقه اما صد متر، دویست متر یا چهارصد متر را طی میکند. آن همه دویدن در تمرین برای آمادگی در روز مسابقه است.
◼️ یک نکته دیگر؛ راهاندازی کارهای لازم پیش از آغاز هر گزارش است. گزارشگر باید زاویه دید و هدف دبیر و سردبیر از تدارک گزارش را جویا شود و از آنان (و از همکاران ارشدتر خود) در مورد چگونگی اجرای گزارش کمک فکری بخواهد. گزارشگر در این مرحله حتی برخی نشانیها، تلفنها، منابع تحقیقی یا نشانی الکترونیک منابع را برای پیگیری بعدی به دست میآورد. راهاندازی، خطر دوبارهکاری و هدر رفتن وقت را کاهش می دهد.
علیاکبر قاضیزاده
@publicrelationspr
💕 بايد و نبايد هاي رابطه"
در رابطه دلسوزی و احساس گناه نداریم،اینکه یک نفر من و دووست داره و من اون رو دوست ندارم یا میدونم بدرد من نمیخوره دلیل بر این نیست که اون رابطه رو ادامه بدم یا احساس بد بهم دست بده.
ما مسئول احساس و حال بد دیگران نیستیم...
وقتی رابطه ای بد و غلطه ادامه دادنش چه طرف مقابل درست میگه چه بهانه میاره فرقی نمیکنه به هر حال آسیبش بیشتره ادامه دادن آن،پس باید کمی نگاه واقع بینانه داشته باشیم نه اینکه از دید اینکه این جمله چقدر بیرحمانه و بی احساسی هست در نظر بگیریم
بی احساسی زمانیه که یه رابطه ی اشتباه رو ادامه میدیم و بعد کل زندگیمون اشتباهی ادامه پیدا میکند
@publicrelationspr
در رابطه دلسوزی و احساس گناه نداریم،اینکه یک نفر من و دووست داره و من اون رو دوست ندارم یا میدونم بدرد من نمیخوره دلیل بر این نیست که اون رابطه رو ادامه بدم یا احساس بد بهم دست بده.
ما مسئول احساس و حال بد دیگران نیستیم...
وقتی رابطه ای بد و غلطه ادامه دادنش چه طرف مقابل درست میگه چه بهانه میاره فرقی نمیکنه به هر حال آسیبش بیشتره ادامه دادن آن،پس باید کمی نگاه واقع بینانه داشته باشیم نه اینکه از دید اینکه این جمله چقدر بیرحمانه و بی احساسی هست در نظر بگیریم
بی احساسی زمانیه که یه رابطه ی اشتباه رو ادامه میدیم و بعد کل زندگیمون اشتباهی ادامه پیدا میکند
@publicrelationspr
👇
مفهومی به نام «آلودگی اطلاعاتی» یا (information pollution) یکی دیگر از چالشهایی است که جوامع در عصر ارتباطات با آن درگیرند. این مسئله از آنجا آغاز میشود که اطلاعات به وفور و بیش از حد نیاز دنیای پیرامون ما را احاطه کرده و سبب شده است که نتوانیم اطلاعات مفید و مورد نیاز خود را از اطلاعات زائد و نادرست باز شناخته و تحت فشار تکنیکهای انتقال و القاء پیام، به مصرف کنندهی صرف دادههای سرازیر شده از خروجی رسانهها تبدیل شویم.
چنین مفهومی را حتماً میتوان با مثالی سادهتر نیز تشریح نمود. فرض کنید که شما برای خریدن یک بسته شکر به یک فروشگاه بزرگ مراجعه میکنید، طبیعتاً انتظار دارید که با دریافت اطلاعاتی همچون نوع، کارخانهی سازنده، تاریخ تولید و انقضاء، مواد افزودنی، علائم استاندارد و البته قیمت، یکی از بستههای موجود را که مناسب میدانید انتخاب کنید، اما مشکل از آنجا شروع میشود که فروشنده به جای دادن این اطلاعات به شما یک کامیون شکر روی سرتان خالی کند و شما را در زیر انبوه شکرهایی که هیچ اطلاعی از سلامت و خلوص آن ندارید دفن کند.
اما در فضای رسانه، مسئله به اینجا همینجا ختم نمیشود. شرایط به وجود آمده در دنیای ارتباطات تحت تأثیر رسانههای نوین سبب شده است که شما نیز بتوانید شکرهای خریداری شده را مجدداً در چرخهی توزیع قرار داده و احتمالاً با افزودن مواد ناخالص دیگری، آن را در بین دیگر متقاضیان توزیع نمایید و این به معنای رشد تصاعدی کمیت و نزول کیفیت، تحت تأثیر این تولید قرار گیرد
نیوتن مینو، پژوهشگر معروف میگوید در سال 1981 نگران بودم که فرزندانم نخواهند توانست از تلویزیون منفعتی ببرند. 30 سال بعد نگرانیم از این بابت بود آیا نوههایم از صدمات تلویزیون در امان خواهند بود؟ و مالکوم ایکس میگوید: اگر مراقب نباشید روزنامهها با شما کاری خواهند کرد تا از کسانی که به آنها ظلم میشود متنفر باشید و به کسانی که به آنها ظلم میکنند عشق بورزید. و این دو جمله شاید بتوانند بهترین توصیف از عواقب آلودگی اطلاعاتی باشند.
@publicrelationspr
مفهومی به نام «آلودگی اطلاعاتی» یا (information pollution) یکی دیگر از چالشهایی است که جوامع در عصر ارتباطات با آن درگیرند. این مسئله از آنجا آغاز میشود که اطلاعات به وفور و بیش از حد نیاز دنیای پیرامون ما را احاطه کرده و سبب شده است که نتوانیم اطلاعات مفید و مورد نیاز خود را از اطلاعات زائد و نادرست باز شناخته و تحت فشار تکنیکهای انتقال و القاء پیام، به مصرف کنندهی صرف دادههای سرازیر شده از خروجی رسانهها تبدیل شویم.
چنین مفهومی را حتماً میتوان با مثالی سادهتر نیز تشریح نمود. فرض کنید که شما برای خریدن یک بسته شکر به یک فروشگاه بزرگ مراجعه میکنید، طبیعتاً انتظار دارید که با دریافت اطلاعاتی همچون نوع، کارخانهی سازنده، تاریخ تولید و انقضاء، مواد افزودنی، علائم استاندارد و البته قیمت، یکی از بستههای موجود را که مناسب میدانید انتخاب کنید، اما مشکل از آنجا شروع میشود که فروشنده به جای دادن این اطلاعات به شما یک کامیون شکر روی سرتان خالی کند و شما را در زیر انبوه شکرهایی که هیچ اطلاعی از سلامت و خلوص آن ندارید دفن کند.
اما در فضای رسانه، مسئله به اینجا همینجا ختم نمیشود. شرایط به وجود آمده در دنیای ارتباطات تحت تأثیر رسانههای نوین سبب شده است که شما نیز بتوانید شکرهای خریداری شده را مجدداً در چرخهی توزیع قرار داده و احتمالاً با افزودن مواد ناخالص دیگری، آن را در بین دیگر متقاضیان توزیع نمایید و این به معنای رشد تصاعدی کمیت و نزول کیفیت، تحت تأثیر این تولید قرار گیرد
نیوتن مینو، پژوهشگر معروف میگوید در سال 1981 نگران بودم که فرزندانم نخواهند توانست از تلویزیون منفعتی ببرند. 30 سال بعد نگرانیم از این بابت بود آیا نوههایم از صدمات تلویزیون در امان خواهند بود؟ و مالکوم ایکس میگوید: اگر مراقب نباشید روزنامهها با شما کاری خواهند کرد تا از کسانی که به آنها ظلم میشود متنفر باشید و به کسانی که به آنها ظلم میکنند عشق بورزید. و این دو جمله شاید بتوانند بهترین توصیف از عواقب آلودگی اطلاعاتی باشند.
@publicrelationspr
معرفی ۱۳ رفتار و طرز فکری که موجب تخریب روابط می شوند
October 02, 2017
سبک زندگی سلامت
۱- پیش داروری کردن
هنگامی که بدون داشتن مدارک موثق یا آگاهی از حقایق، همه پیشامدها را به صورت منفی و در بدترین حالت برای خود تفسیر و تصویرسازی می کنید، در واقع در حال خراب کردن رابطه ها هستید.
دو روش مرسوم کسانی که چنین عادت هایی دارند این است:
ذهن خوانی: یعنی بدون هیچ پشتوانه واقعی پیش خود تصور می کنید که طرف مقابل با شما بدرفتاری دارد یا واکنش منفی نشان می دهد.
پیش بینی: یعنی برای خودتان این طور فرض می کنید که قرار است همه امور به بدترین شکل ممکن پیش بروند.
مایلس دیویس در این رابطه می گوید: «اگر تو تمام چیزهایی که من می گویم را درک می کنی، پس باید من باشی.»
۲- دلایل احساسی
تصور شما این است که احساسات منفی بازتاب دهنده واقعیت مسائل هستند. به طور مثال، من احساس گناه می کنم، پس من باید انسان خیلی بدی باشم!
چنین تفکراتی باعث می شوند تا در روابط خود با شکست مواجه شوید.
هنری وینکلر در این رابطه می گوید: «فرضیه ها و تصورات، آفت رابطه ها هستند.»
۳- طرز فکر صفر و یکی
همه رویدادهای زندگی از نظر شما یا سفید هستند یا سیاه. هیچ حد وسطی برای آن ها قائل نیستید. اگر در یک موقعیت، همه چیز در حد عالی نباشد، شما آن را بد و اشتباه و محکوم به شکست فرض خواهید کرد. در این حالت ممکن است برای انتخاب احساس رضایت، که با آن احساس راحتی خواهید داشت، مشکل داشته باشید.
آنتی نین در این رابطه می گوید: «ما مسائل زندگی را آن طور که واقعا هستند نمی بینیم، بلکه به گونه ای می بینیم که خودمان هستیم.»
۴- بیانیه «بایدها»
همیشه با خود تصور می کنیم که همه مسائل و کارها باید به آن صورت که شما می خواهید و انتظار دارید، پیش بروند. در بیشتر مواقع ما سعی داریم تا با واژه هایی همانند «باید»، «لزوما» و «نباید» به خود انگیزه انجام یا عدم انجام امور را بدهیم.
مکس لوکید در این رابطه می گوید: «تضاد و مناقشه انکارناپذیر است اما جنگ و مبارزه انتخابی است.»
۵- فیلترهای ذهنی
شما یک جمله یا اتفاق منفی را گرفته و بقیه مسایل و حرف ها را فراموش می کنید. به طور مثال، وجود فقط یک جمله انتقادی در صحبت های طرف مقابل باعث می شود تا کل حرف را فراموش کرده و همه مانور خود را روی همان یک جمله انجام دهید.
برای داشتن یک رابطه سالم، لازم است نسبت ۵ به ۱ تفکرات مثبت به منفی داشته باشید. کسانی که همه ذهنشان را مسایل منفی پر کرده، باید این نسبت را افزایش داده و سعی کنند تا بیشتر خوش بین باشند تا بدبین.
مستر راگرز در این رابطه می گوید: «اگر کاری قابل بیان است، پس می توان آن را مدیریت کرد.»
۶- کلی نگاه کردن به مسائل
ممکن است شما یک رویداد منفی را به عنوان رشته ای از اتفاقات منفی که هرگز تمامی ندارند، فرض کنید. شاید هنگام فکر کردن یا نوشتن از واژه های «هرگز» یا «همیشه» استفاده کنید. این الگوی رفتاری افراد بدبین است و باید اصلاح گردد.
جفری کوتلر در این رابطه می گوید: «هر کسی که شما با او مبارزه می کنید، افراد دیگری را در زندگی خود دارد که کاملا با هم خوب هستند. شما نمی توانید به شخصی که به نظر برایتان بد است نگاه کنید بدون اینکه خود را ببینید.»
۷- شخصی کردن مسائل
وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، بدون شک این رویداد برای شما بدتر از بقیه است. شما این موقعیت را این طور فرض می کنید که گویا فقط برای شما روی داده و به تاثیرات آن روی اطرافیان یا اینکه این مساله برای بقیه چگونه روی می دهد، بی توجه هستید. این طرز فکر نیز دقیقا مصداق انسان های بدبین و منفی باف است.
فرانکو فنلون در این رابطه می گوید: «ما اغلب می توانیم با تصحیح اشتباه های خود به جای توجه کردن و سعی در درست کردن خطاهای دیگران، کارهای بیشتری برای آن ها انجام دهیم.»
۸- عدم رضایت همیشگی
وقتی یک اتفاق بد برای شما روی می دهد، احساس می کنید که این مساله تا آخر عمر آزارتان خواهد داد و درست شدنی نیست. تصورتان این است که بدبختی روی زندگی شما سایه انداخته و بی کمک مانده اید.
اما همان طورکه آبراهام لینکولن گفته: «در پشت ابرها، خورشید همچنان می تابد.»
@publicrelationspr
October 02, 2017
سبک زندگی سلامت
۱- پیش داروری کردن
هنگامی که بدون داشتن مدارک موثق یا آگاهی از حقایق، همه پیشامدها را به صورت منفی و در بدترین حالت برای خود تفسیر و تصویرسازی می کنید، در واقع در حال خراب کردن رابطه ها هستید.
دو روش مرسوم کسانی که چنین عادت هایی دارند این است:
ذهن خوانی: یعنی بدون هیچ پشتوانه واقعی پیش خود تصور می کنید که طرف مقابل با شما بدرفتاری دارد یا واکنش منفی نشان می دهد.
پیش بینی: یعنی برای خودتان این طور فرض می کنید که قرار است همه امور به بدترین شکل ممکن پیش بروند.
مایلس دیویس در این رابطه می گوید: «اگر تو تمام چیزهایی که من می گویم را درک می کنی، پس باید من باشی.»
۲- دلایل احساسی
تصور شما این است که احساسات منفی بازتاب دهنده واقعیت مسائل هستند. به طور مثال، من احساس گناه می کنم، پس من باید انسان خیلی بدی باشم!
چنین تفکراتی باعث می شوند تا در روابط خود با شکست مواجه شوید.
هنری وینکلر در این رابطه می گوید: «فرضیه ها و تصورات، آفت رابطه ها هستند.»
۳- طرز فکر صفر و یکی
همه رویدادهای زندگی از نظر شما یا سفید هستند یا سیاه. هیچ حد وسطی برای آن ها قائل نیستید. اگر در یک موقعیت، همه چیز در حد عالی نباشد، شما آن را بد و اشتباه و محکوم به شکست فرض خواهید کرد. در این حالت ممکن است برای انتخاب احساس رضایت، که با آن احساس راحتی خواهید داشت، مشکل داشته باشید.
آنتی نین در این رابطه می گوید: «ما مسائل زندگی را آن طور که واقعا هستند نمی بینیم، بلکه به گونه ای می بینیم که خودمان هستیم.»
۴- بیانیه «بایدها»
همیشه با خود تصور می کنیم که همه مسائل و کارها باید به آن صورت که شما می خواهید و انتظار دارید، پیش بروند. در بیشتر مواقع ما سعی داریم تا با واژه هایی همانند «باید»، «لزوما» و «نباید» به خود انگیزه انجام یا عدم انجام امور را بدهیم.
مکس لوکید در این رابطه می گوید: «تضاد و مناقشه انکارناپذیر است اما جنگ و مبارزه انتخابی است.»
۵- فیلترهای ذهنی
شما یک جمله یا اتفاق منفی را گرفته و بقیه مسایل و حرف ها را فراموش می کنید. به طور مثال، وجود فقط یک جمله انتقادی در صحبت های طرف مقابل باعث می شود تا کل حرف را فراموش کرده و همه مانور خود را روی همان یک جمله انجام دهید.
برای داشتن یک رابطه سالم، لازم است نسبت ۵ به ۱ تفکرات مثبت به منفی داشته باشید. کسانی که همه ذهنشان را مسایل منفی پر کرده، باید این نسبت را افزایش داده و سعی کنند تا بیشتر خوش بین باشند تا بدبین.
مستر راگرز در این رابطه می گوید: «اگر کاری قابل بیان است، پس می توان آن را مدیریت کرد.»
۶- کلی نگاه کردن به مسائل
ممکن است شما یک رویداد منفی را به عنوان رشته ای از اتفاقات منفی که هرگز تمامی ندارند، فرض کنید. شاید هنگام فکر کردن یا نوشتن از واژه های «هرگز» یا «همیشه» استفاده کنید. این الگوی رفتاری افراد بدبین است و باید اصلاح گردد.
جفری کوتلر در این رابطه می گوید: «هر کسی که شما با او مبارزه می کنید، افراد دیگری را در زندگی خود دارد که کاملا با هم خوب هستند. شما نمی توانید به شخصی که به نظر برایتان بد است نگاه کنید بدون اینکه خود را ببینید.»
۷- شخصی کردن مسائل
وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، بدون شک این رویداد برای شما بدتر از بقیه است. شما این موقعیت را این طور فرض می کنید که گویا فقط برای شما روی داده و به تاثیرات آن روی اطرافیان یا اینکه این مساله برای بقیه چگونه روی می دهد، بی توجه هستید. این طرز فکر نیز دقیقا مصداق انسان های بدبین و منفی باف است.
فرانکو فنلون در این رابطه می گوید: «ما اغلب می توانیم با تصحیح اشتباه های خود به جای توجه کردن و سعی در درست کردن خطاهای دیگران، کارهای بیشتری برای آن ها انجام دهیم.»
۸- عدم رضایت همیشگی
وقتی یک اتفاق بد برای شما روی می دهد، احساس می کنید که این مساله تا آخر عمر آزارتان خواهد داد و درست شدنی نیست. تصورتان این است که بدبختی روی زندگی شما سایه انداخته و بی کمک مانده اید.
اما همان طورکه آبراهام لینکولن گفته: «در پشت ابرها، خورشید همچنان می تابد.»
@publicrelationspr
ادامه مقاله بالا👆👆👇👇👇👇
.معرفی ۱۳ رفتار و طرز فکری که موجب تخریب روابط می شوند
۹- برچسب زدن
این یکی از بدترین طرز فکرهایی است که یک شخص می تواند در زندگی خود داشته باشد. در این حالت، وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، شما به جای اینکه بگوئید «من اشتباه کردم» خود را با این عبارت سرزنش می کنید که: «من یک بازنده واقعی هستم». اینکه به مسایل زندگی به صورت همه-یا-هیچ نگاه کنید، فقط موجب سرخوردگی و عدم پیشرفت شما می شود.
همیلتون میبای در این رابطه می گوید: «از مخالفت و مقاومت کردن نهراسید. به این فکر کنید که کایت در مقابل باد حرکت می کند، نه در راستای آن.»
۱۰- بزرگ نمایی
شما عادت دارید که همه اتفاق های بد و مشکلات را بزرگ کرده و در عوض، خوبی ها و نکات مثبت را کوچک و بی ارزش کنید رابی هارولد کوشنر در این رابطه گفته: «بدبختی ها یا تصمیمات اشتباه که به عنوان ضعف های انسانی شناخته می شوند، را به زندگی نسبت ندهید.»
۱۱- تمرکز روی بدی ها
شما در بیشتر مواقع خود را مقصر مسائلی می دانید که هیچ کنترلی روی آن ها ندارید. لانگفیلو در این رابطه اعتقاد دارد: «اگر توانائی این را داشتیم که رازهای پنهان دشمنان خود را بخوانیم، متوجه می شدیم که هر کسی در زندگی خود دردها و رنج های فراوانی داشته است و همین برای پایان بخشیدن به خصومت ها کافی خواهد بود.»
۱۲- بی ارزش کردن نکات مثبت
شما عادت دارید تجربه ها و اتفاق های مثبت و خوب را نادیده بگیرید، زیرا به نظرتان چندان ارزشمند نیستند. اگر کار خوبی انجام دهید، با خود فکر می کنید که خب بقیه هم می توانند آن را درست انجام دهند. بدین ترتیب، تشویق اطرافیان را نیز نادیده گرفته و رد می کنید.
وینستون چرچیل در این رابطه گفته: «یک انسان بدبین همیشه در همه موقعیت ها، بدبختی ها را می بیند، اما یک انسان خوش بین، در مشکلات هم به دنبال فرصتی برای پیروزی است.»
۱۳- نسبت دادن
به طور مثال، اگر عادت دارید که در مواقع ناراحتی یا ناامیدی سگرمه هایتان در هم برود، بنابراین ممکن است این رفتار را به بقیه هم تعمیم داده و مثلا تصویر کنید اگر آقای اکس اخم کرد، پس حتما ناراحت است یا مشکلی دارد. این در حالی است که شاید فرد مقابل عادت دارد موقع فکر کردن، اخم کند.
فکر نکنیدکه اگر هر کاری شما انجام می دهید را بقیه هم انجام دادند، دقیقا همان معنی را خواهد داشت.
تولی کوپفربرگ در این باره گفته: «وقتی الگوهای رفتاری در هم شکسته می شوند، دنیای جدیدی ساخته می شود.»
برای دور ماندن از تمامی این دام ها بهتر است در بیشتر مواقع به «ما» فکر کنید تا «من»
ما قادر هستیم تاثیر قوی دیگران بر زندگی خود را تغییر دهیم و این کار با همگام کردن آن ها با ما به جای نادیده گرفتنمان امکان پذیر است. وقتی بتوانیم به جای فکر کردن به «من» به «ما» بیاندیشیم، بسیار راحت تر و سالم تر می توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
سعی کنید از رفتارهای خودویرانگر پرهیز کرده و به دنبال جذب رابطه هایی باشید که هر دو طرف از یکدیگر حمایت می کنند.
@publicrelationspr
.معرفی ۱۳ رفتار و طرز فکری که موجب تخریب روابط می شوند
۹- برچسب زدن
این یکی از بدترین طرز فکرهایی است که یک شخص می تواند در زندگی خود داشته باشد. در این حالت، وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، شما به جای اینکه بگوئید «من اشتباه کردم» خود را با این عبارت سرزنش می کنید که: «من یک بازنده واقعی هستم». اینکه به مسایل زندگی به صورت همه-یا-هیچ نگاه کنید، فقط موجب سرخوردگی و عدم پیشرفت شما می شود.
همیلتون میبای در این رابطه می گوید: «از مخالفت و مقاومت کردن نهراسید. به این فکر کنید که کایت در مقابل باد حرکت می کند، نه در راستای آن.»
۱۰- بزرگ نمایی
شما عادت دارید که همه اتفاق های بد و مشکلات را بزرگ کرده و در عوض، خوبی ها و نکات مثبت را کوچک و بی ارزش کنید رابی هارولد کوشنر در این رابطه گفته: «بدبختی ها یا تصمیمات اشتباه که به عنوان ضعف های انسانی شناخته می شوند، را به زندگی نسبت ندهید.»
۱۱- تمرکز روی بدی ها
شما در بیشتر مواقع خود را مقصر مسائلی می دانید که هیچ کنترلی روی آن ها ندارید. لانگفیلو در این رابطه اعتقاد دارد: «اگر توانائی این را داشتیم که رازهای پنهان دشمنان خود را بخوانیم، متوجه می شدیم که هر کسی در زندگی خود دردها و رنج های فراوانی داشته است و همین برای پایان بخشیدن به خصومت ها کافی خواهد بود.»
۱۲- بی ارزش کردن نکات مثبت
شما عادت دارید تجربه ها و اتفاق های مثبت و خوب را نادیده بگیرید، زیرا به نظرتان چندان ارزشمند نیستند. اگر کار خوبی انجام دهید، با خود فکر می کنید که خب بقیه هم می توانند آن را درست انجام دهند. بدین ترتیب، تشویق اطرافیان را نیز نادیده گرفته و رد می کنید.
وینستون چرچیل در این رابطه گفته: «یک انسان بدبین همیشه در همه موقعیت ها، بدبختی ها را می بیند، اما یک انسان خوش بین، در مشکلات هم به دنبال فرصتی برای پیروزی است.»
۱۳- نسبت دادن
به طور مثال، اگر عادت دارید که در مواقع ناراحتی یا ناامیدی سگرمه هایتان در هم برود، بنابراین ممکن است این رفتار را به بقیه هم تعمیم داده و مثلا تصویر کنید اگر آقای اکس اخم کرد، پس حتما ناراحت است یا مشکلی دارد. این در حالی است که شاید فرد مقابل عادت دارد موقع فکر کردن، اخم کند.
فکر نکنیدکه اگر هر کاری شما انجام می دهید را بقیه هم انجام دادند، دقیقا همان معنی را خواهد داشت.
تولی کوپفربرگ در این باره گفته: «وقتی الگوهای رفتاری در هم شکسته می شوند، دنیای جدیدی ساخته می شود.»
برای دور ماندن از تمامی این دام ها بهتر است در بیشتر مواقع به «ما» فکر کنید تا «من»
ما قادر هستیم تاثیر قوی دیگران بر زندگی خود را تغییر دهیم و این کار با همگام کردن آن ها با ما به جای نادیده گرفتنمان امکان پذیر است. وقتی بتوانیم به جای فکر کردن به «من» به «ما» بیاندیشیم، بسیار راحت تر و سالم تر می توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
سعی کنید از رفتارهای خودویرانگر پرهیز کرده و به دنبال جذب رابطه هایی باشید که هر دو طرف از یکدیگر حمایت می کنند.
@publicrelationspr