رابطه و عشق از دیدگاه بالبی
@publicrelationspr
یکی از نظریه های بانفوذ در خصوص روابط صمیمی(Intimate relationships) و عاشقانه، نظریه دلبستگی (Attachment theory) است.
بالبی معتقد است که ماهیت رابطه صمیمی اول (مادر-نوزاد)، ماهیت روابط صمیمی یک فرد را در سرتاسر زندگی تعیین می کند. به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. این که کودک مراقب خود را که معمولا مادر اوست، چگونه می جوید و به او می چسبد، موید وجود دلبستگی میان آنهاست. نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی پیوندی جهان شمول است و در تمام انسان ها وجود دارد. بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد و احساس امنیت در کودک پایه ای برای سلامت روانی وی می باشد.
به نظر بالبی رابطه ناایمن موجب بی اعتمادی، حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه می شود. اهمیت سبکهای_دلبستگی و تاثیر آن در دوران بزرگسالی در تعاملات بین فردی، امروزه به عنوان یکی از اصلی ترین و گسترده ترین موضوعات پژوهشی تبدیل گشته است.
در بزرگسالی نیز سه سبک:
1⃣دلبستگی ایمن
2⃣اجتنابی
3⃣ دوسوگرا
مشخص شده است.
طرفداران این نظریه معتقدند به احتمال زیاد سبک دلبستگی کودک تا بزرگسالی ادامه دارد و در روابط بزرگسالی فرد منعکس می گردد. روابط دلبستگی نقش بسیار مهمی در احساس امنیت ما دارند. برای کودکان این رابطه ابتدا با والدین برقرار می شود، در بزرگسالی دلبستگی با جنس مخالف ( به شکل عشق ) برقرار می گردد. بنابراین سبک دلبستگی ، روابط عاطفی و عاشقانه را تحت تاثیر قرار می دهد.
بالبی معتقد است که گره های هیجانی متقابل که به نزدیکی مادر و کودک منجر می شود ، نخستین تجلیات دلبستگی محسوب می شوند و سبک عشق ورزیدن فرد را در آینده مشخص می کند.
@publicrelationspr
@publicrelationspr
یکی از نظریه های بانفوذ در خصوص روابط صمیمی(Intimate relationships) و عاشقانه، نظریه دلبستگی (Attachment theory) است.
بالبی معتقد است که ماهیت رابطه صمیمی اول (مادر-نوزاد)، ماهیت روابط صمیمی یک فرد را در سرتاسر زندگی تعیین می کند. به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. این که کودک مراقب خود را که معمولا مادر اوست، چگونه می جوید و به او می چسبد، موید وجود دلبستگی میان آنهاست. نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی پیوندی جهان شمول است و در تمام انسان ها وجود دارد. بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد و احساس امنیت در کودک پایه ای برای سلامت روانی وی می باشد.
به نظر بالبی رابطه ناایمن موجب بی اعتمادی، حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه می شود. اهمیت سبکهای_دلبستگی و تاثیر آن در دوران بزرگسالی در تعاملات بین فردی، امروزه به عنوان یکی از اصلی ترین و گسترده ترین موضوعات پژوهشی تبدیل گشته است.
در بزرگسالی نیز سه سبک:
1⃣دلبستگی ایمن
2⃣اجتنابی
3⃣ دوسوگرا
مشخص شده است.
طرفداران این نظریه معتقدند به احتمال زیاد سبک دلبستگی کودک تا بزرگسالی ادامه دارد و در روابط بزرگسالی فرد منعکس می گردد. روابط دلبستگی نقش بسیار مهمی در احساس امنیت ما دارند. برای کودکان این رابطه ابتدا با والدین برقرار می شود، در بزرگسالی دلبستگی با جنس مخالف ( به شکل عشق ) برقرار می گردد. بنابراین سبک دلبستگی ، روابط عاطفی و عاشقانه را تحت تاثیر قرار می دهد.
بالبی معتقد است که گره های هیجانی متقابل که به نزدیکی مادر و کودک منجر می شود ، نخستین تجلیات دلبستگی محسوب می شوند و سبک عشق ورزیدن فرد را در آینده مشخص می کند.
@publicrelationspr
🌺 به مناسبت روز خبرنگار 🌺
✅ ما خبرنگاران چرا مستقل نشویم!؟
@publicrelationspr
🔺 رسم غریبی است در این دیار، مرگ یک نفر سوژه ای می شود برای پاسداشت و تبریک به هم قطاران وی! شهادت مطهری را به معلمان، شهادت بزرگ نیا قندچی و شریعت رضوی را به دانشجویان و شهادت صارمی را به خبرنگاران تبريك می گوییم. شادباش به جاى گراميداشت! گویی عهدی نانوشته است که باید برود و نباشد تا قدر بیند و صدر نشیند. یک روز تقویم به نامش حک شود تا دیده شود و حرفش شنیده! قصد تلخ گویی ندارم که یک سال تلخیهای جهان را روایتگریم و البته خوشیهایش را نیز هم. اما روزمان را بهانه می کنیم تا روایت خودمان را بنویسیم نه آنچه که دیگران می خواهند بشنوند! ما دیدیم و نوشتیم از دیگران، حال از خود می نویسیم تا دیگران بخوانند.
🔺 خبرنگاری و روزنامه نگاری درهم تنیده اند. به مدد تکنولوژی امروز، عنصر "شهروند-خبرنگار" هم به عرصه اطلاع رسانی وارد شده است. سیاستمداران در صفحات مجازی خود، راوی فعاليتهاى خویشند و شهروندان با دوربین های موبایل سوژه شکار می کنند و به اشتراک می گذارند تا جهان "آگاه" شود.
🔺 پیشرفت علم اما، هیچ وقت صفحه مجازی را نمی تواند جایگزین "کاغذ" کند. نوستالژی روزنامه و تورق صفحات، طعم دیگری دارد. اما در این رقابت فشرده نمی توان منکر برتری مدرنيته بر سنت شد. در دنیای پرآشوب امروز، خبر، پیش از نقش بستن بر صفحه کاغذ بر صفحه موبایل و لب تاپ ظاهر می شود و کاغذ در این نبرد نابرابر تنها می تواند به جای "روایتگری" به "تفسیرگری" روی بیاورد. اینک خبرنگاران نه انتقال دهنده، که نقش مفسر و تحلیل گر خبر را باید ایفا کنند و این جز با افزایش دانش رسانه ای میسر نخواهد بود.
🔺و اما #روز_خبرنگار...
عادت آن است یا بهتر بگویم عادت داده شدیم که پاسمان بدارند، متولیان امور برایمان چراغانی کنند و کف و سوت بزنند و اگر مجالی بود در منزلت خبرنگار و جایگاهش داد سخن سردهند. این خوب است اما، خبرنگار مستقل، بیش از هرچیز نیازمند نهادی مستقل است. نهادی که آنها را دورهم جمع کند و فارغ از دغدغه قدرت طرح مطالبه کند، امورات خود را ساماندهی کند و حمایتگر خود باشد.
🔺از الزامات توسعه هم یکی، همین استقلال نهادهای جامعه مدنی از دولت است. دست به دامان دولت بودن، سرانجامی جز وابستگی نخواهد داشت و اگر نهادهایی چون خانه مطبوعات درصدد ارتقا جایگاه اعضای خود است باید به استقلال روی بیاورند. اگرچه ساختار نفتی- رانتی دولت ایران با همه قوانینی که از سرگذرانده در برابر خصوصی سازی مقاومت می کند و در زمانه اى كه معيشت روزنامه نگاران و امنيت شغلى خبرنگاران با تهديد جدى مواجه است؛ اما استقلال مالی از دولت، استقلال فکری را به همراه می آورد و استقلال فکری به رشد فردیت می انجامد.
🔺کافیست به رفتار سیاستمداران فعلى نظر بیفکنیم، از #دونالد_ترامپ تا #حسن_روحانى، از #فدريكو_موگرينى تا #محمدجواد_ظریف، همه بی نیاز از میکروفون و دوربین، و بی واسطه ی خبرنگار، به مدد فیس بوک و توئیتر و اینستاگرام با مردم سخن می گویند؛ ما خبرنگاران چرا مستقل نشویم !؟
🔺خبرنگار مستقل ديگر روابط عمومى دوم دولت نخواهد بود؛ در عين انعكاس اخبار رسمى، با تاباندن نور بر زواياى تاريك خبر، به روشنگرى ميپردازد. با حضور خبرنگار مستقل، جريان يك طرفه خبر از بالا به پايين، به جريانى دو سويه تبديل خواهد شد؛ بدين ترتيب نه تنها اخبار رسمى منعكس مى شود، كه تغيير و تحولات جامعه مدنى به عرصه عمومى راه مي يابد و در كنار صداى رسمى، خبرنگاران مستقل به بلندگوى جامعه مبدل خواهند شد. چنين است كه فسادهاى بزرگ در نبود خبرنگاران مستقل رخ مى دهد.
🔺تعدد نهادهای مطبوعاتی به خودی خود امری نکوهیده نیست اگر ساختاری مستقل داشته باشند و بتوانند همه دیدگاههای جامعه خبری را نمایندگی کنند. خانه مطبوعات، اتحادیه مطبوعات محلی استانهای کشور و انجمن صنفی روزنامه نگاران (که همچنان در تعطیلی ناخواسته ای به سر می برد و از این بابت باید به رییس دولت خرده گرفت که علیرغم وعده هایش در بازگشایی آن اهتمام نداشت ) باید همزمان فعالیت کنند تا نهاد مدنی مستقل از دولت حضور داشته باشد، تا جامعه مدنی پا بگیرد، تا توسعه رخ دهد.
مهدی لکزی
@publicrelationspr
✅ ما خبرنگاران چرا مستقل نشویم!؟
@publicrelationspr
🔺 رسم غریبی است در این دیار، مرگ یک نفر سوژه ای می شود برای پاسداشت و تبریک به هم قطاران وی! شهادت مطهری را به معلمان، شهادت بزرگ نیا قندچی و شریعت رضوی را به دانشجویان و شهادت صارمی را به خبرنگاران تبريك می گوییم. شادباش به جاى گراميداشت! گویی عهدی نانوشته است که باید برود و نباشد تا قدر بیند و صدر نشیند. یک روز تقویم به نامش حک شود تا دیده شود و حرفش شنیده! قصد تلخ گویی ندارم که یک سال تلخیهای جهان را روایتگریم و البته خوشیهایش را نیز هم. اما روزمان را بهانه می کنیم تا روایت خودمان را بنویسیم نه آنچه که دیگران می خواهند بشنوند! ما دیدیم و نوشتیم از دیگران، حال از خود می نویسیم تا دیگران بخوانند.
🔺 خبرنگاری و روزنامه نگاری درهم تنیده اند. به مدد تکنولوژی امروز، عنصر "شهروند-خبرنگار" هم به عرصه اطلاع رسانی وارد شده است. سیاستمداران در صفحات مجازی خود، راوی فعاليتهاى خویشند و شهروندان با دوربین های موبایل سوژه شکار می کنند و به اشتراک می گذارند تا جهان "آگاه" شود.
🔺 پیشرفت علم اما، هیچ وقت صفحه مجازی را نمی تواند جایگزین "کاغذ" کند. نوستالژی روزنامه و تورق صفحات، طعم دیگری دارد. اما در این رقابت فشرده نمی توان منکر برتری مدرنيته بر سنت شد. در دنیای پرآشوب امروز، خبر، پیش از نقش بستن بر صفحه کاغذ بر صفحه موبایل و لب تاپ ظاهر می شود و کاغذ در این نبرد نابرابر تنها می تواند به جای "روایتگری" به "تفسیرگری" روی بیاورد. اینک خبرنگاران نه انتقال دهنده، که نقش مفسر و تحلیل گر خبر را باید ایفا کنند و این جز با افزایش دانش رسانه ای میسر نخواهد بود.
🔺و اما #روز_خبرنگار...
عادت آن است یا بهتر بگویم عادت داده شدیم که پاسمان بدارند، متولیان امور برایمان چراغانی کنند و کف و سوت بزنند و اگر مجالی بود در منزلت خبرنگار و جایگاهش داد سخن سردهند. این خوب است اما، خبرنگار مستقل، بیش از هرچیز نیازمند نهادی مستقل است. نهادی که آنها را دورهم جمع کند و فارغ از دغدغه قدرت طرح مطالبه کند، امورات خود را ساماندهی کند و حمایتگر خود باشد.
🔺از الزامات توسعه هم یکی، همین استقلال نهادهای جامعه مدنی از دولت است. دست به دامان دولت بودن، سرانجامی جز وابستگی نخواهد داشت و اگر نهادهایی چون خانه مطبوعات درصدد ارتقا جایگاه اعضای خود است باید به استقلال روی بیاورند. اگرچه ساختار نفتی- رانتی دولت ایران با همه قوانینی که از سرگذرانده در برابر خصوصی سازی مقاومت می کند و در زمانه اى كه معيشت روزنامه نگاران و امنيت شغلى خبرنگاران با تهديد جدى مواجه است؛ اما استقلال مالی از دولت، استقلال فکری را به همراه می آورد و استقلال فکری به رشد فردیت می انجامد.
🔺کافیست به رفتار سیاستمداران فعلى نظر بیفکنیم، از #دونالد_ترامپ تا #حسن_روحانى، از #فدريكو_موگرينى تا #محمدجواد_ظریف، همه بی نیاز از میکروفون و دوربین، و بی واسطه ی خبرنگار، به مدد فیس بوک و توئیتر و اینستاگرام با مردم سخن می گویند؛ ما خبرنگاران چرا مستقل نشویم !؟
🔺خبرنگار مستقل ديگر روابط عمومى دوم دولت نخواهد بود؛ در عين انعكاس اخبار رسمى، با تاباندن نور بر زواياى تاريك خبر، به روشنگرى ميپردازد. با حضور خبرنگار مستقل، جريان يك طرفه خبر از بالا به پايين، به جريانى دو سويه تبديل خواهد شد؛ بدين ترتيب نه تنها اخبار رسمى منعكس مى شود، كه تغيير و تحولات جامعه مدنى به عرصه عمومى راه مي يابد و در كنار صداى رسمى، خبرنگاران مستقل به بلندگوى جامعه مبدل خواهند شد. چنين است كه فسادهاى بزرگ در نبود خبرنگاران مستقل رخ مى دهد.
🔺تعدد نهادهای مطبوعاتی به خودی خود امری نکوهیده نیست اگر ساختاری مستقل داشته باشند و بتوانند همه دیدگاههای جامعه خبری را نمایندگی کنند. خانه مطبوعات، اتحادیه مطبوعات محلی استانهای کشور و انجمن صنفی روزنامه نگاران (که همچنان در تعطیلی ناخواسته ای به سر می برد و از این بابت باید به رییس دولت خرده گرفت که علیرغم وعده هایش در بازگشایی آن اهتمام نداشت ) باید همزمان فعالیت کنند تا نهاد مدنی مستقل از دولت حضور داشته باشد، تا جامعه مدنی پا بگیرد، تا توسعه رخ دهد.
مهدی لکزی
@publicrelationspr
💢 رهبرانقلاب: بدون دوربينها، قلمها و دلسوزیهاى خبرنگاران لحظهها ماندگار نمیشود.
ایرنا
@publicrelationspr
ایرنا
@publicrelationspr
راه کارهایی برای تسکین شکست در رابطه ، عشق و رسیدن به آرامش ...
۱ . وقتی یک رابطه تمام شد، تمام شده است.
اگر رابطه تمام شد به یاد داشته باشید که فکر کردن به خاطرات خوب رابطه میتواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید. خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر میکردید بد نبوده است ولی اشتباه را تکرار نکنید. موقعیت را بپذیرید و سعی کنید به سمت آینده حرکت کنید.
۲_ از تداعی کننده ها پرهیز کنید.
از تمام محیطهایی که ممکن است شما را به یاد رابطه بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آنها دوری کنید، به هیچ وجه به محیطهایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید.
۳_ مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید.
سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید و امید داشته باشید که همه چیز خوب خواهد شد.
۴_ نگذارید نفرت جای عشق بنشیند.
بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت میشوید و به شدت از همه چیز خشمگین می شوید. هم از خودتان عصبانی هستید هم از طرف قبلیتان، اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتنابناپذیر بوده است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهیدتا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به دوست قبلیتان کنید.
6. یک شبکه اجتماعی از دوستان بسازید.
بعد از جدایی، شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک می کنند زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرامبخش از دوستان بیش از هر چیز میتواند از دردها و آلام شما کم کند.
۷_ داستان را بدون سانسور بنویسید.
سعی کنید آنچه درونتان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهمترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ میآید که خودتان از دیدن آنها شگفتزده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیقتر از خود میرسید و علاوه بر همه اینها نوشتن از بار غمها کم میکند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس میکنید مغزتان خالی شدهاست.
۸_ علایم هشدار برای خودتان قرار دهید.
یکی از بهترین راهها برای فراموش کردن رابطه قبلیتان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که میگویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید. از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانهای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای عشق قبلی را کرد سراغ این یادآوریکنندهها بروید.
۹_ چیزهای جدید پیدا کنید.
یک جدایی میتواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد میکنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصیتان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساساتتان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی میتواند شما را افسرده کند و فقط استرسها و اضطرابهای شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان این آمادگی را پیدا میکند که خود را از درد جدا کند.
موسیقیهای آرامشبخش را جایگزین آهنگهای غمگین کنید.
۱۰_ یک سری چیزها را باید دور بریزید.
تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد دوست قبلیتان بیندازد دور بریزید، مثل آهنگها، بوها، صداها، وسیلهها و...
۱۱_ خوشبختی را در جاهای دیگر جستجو و پیدا کنید.
شاد و خوشبخت بودن را تجربه کنید یعنی سعی کنید همراه با دوستان و اقوامتان زمان بیشتری به تفریح بپردازید. با خود فکر کنید که رابطه تنها یک بخش از زندگی شما بودهاست و اگر تنها باشید زندگی باز هم جنبههای زیادی برای لذت بردن دارد و شما میتوانید به تنهایی برای خود تفریحات لذتبخش پیدا کنید.
یادتان باشد بهترین انتقامی که میتوانید از دوست قبلی خود بگیرید این است که خوب زندگی کنید.
۱۲_ منفیها را دور بریزید.
باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمیکند. اگر رابطه شما با دوست قبلیتان خیلی ویژه بودهاست باید قبول کنید که همه چیز تمام شدهاست. شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید.
@publicrelationspr
۱ . وقتی یک رابطه تمام شد، تمام شده است.
اگر رابطه تمام شد به یاد داشته باشید که فکر کردن به خاطرات خوب رابطه میتواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید. خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر میکردید بد نبوده است ولی اشتباه را تکرار نکنید. موقعیت را بپذیرید و سعی کنید به سمت آینده حرکت کنید.
۲_ از تداعی کننده ها پرهیز کنید.
از تمام محیطهایی که ممکن است شما را به یاد رابطه بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آنها دوری کنید، به هیچ وجه به محیطهایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید.
۳_ مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید.
سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید و امید داشته باشید که همه چیز خوب خواهد شد.
۴_ نگذارید نفرت جای عشق بنشیند.
بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت میشوید و به شدت از همه چیز خشمگین می شوید. هم از خودتان عصبانی هستید هم از طرف قبلیتان، اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتنابناپذیر بوده است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهیدتا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به دوست قبلیتان کنید.
6. یک شبکه اجتماعی از دوستان بسازید.
بعد از جدایی، شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک می کنند زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرامبخش از دوستان بیش از هر چیز میتواند از دردها و آلام شما کم کند.
۷_ داستان را بدون سانسور بنویسید.
سعی کنید آنچه درونتان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهمترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ میآید که خودتان از دیدن آنها شگفتزده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیقتر از خود میرسید و علاوه بر همه اینها نوشتن از بار غمها کم میکند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس میکنید مغزتان خالی شدهاست.
۸_ علایم هشدار برای خودتان قرار دهید.
یکی از بهترین راهها برای فراموش کردن رابطه قبلیتان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که میگویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید. از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانهای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای عشق قبلی را کرد سراغ این یادآوریکنندهها بروید.
۹_ چیزهای جدید پیدا کنید.
یک جدایی میتواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد میکنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصیتان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساساتتان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی میتواند شما را افسرده کند و فقط استرسها و اضطرابهای شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان این آمادگی را پیدا میکند که خود را از درد جدا کند.
موسیقیهای آرامشبخش را جایگزین آهنگهای غمگین کنید.
۱۰_ یک سری چیزها را باید دور بریزید.
تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد دوست قبلیتان بیندازد دور بریزید، مثل آهنگها، بوها، صداها، وسیلهها و...
۱۱_ خوشبختی را در جاهای دیگر جستجو و پیدا کنید.
شاد و خوشبخت بودن را تجربه کنید یعنی سعی کنید همراه با دوستان و اقوامتان زمان بیشتری به تفریح بپردازید. با خود فکر کنید که رابطه تنها یک بخش از زندگی شما بودهاست و اگر تنها باشید زندگی باز هم جنبههای زیادی برای لذت بردن دارد و شما میتوانید به تنهایی برای خود تفریحات لذتبخش پیدا کنید.
یادتان باشد بهترین انتقامی که میتوانید از دوست قبلی خود بگیرید این است که خوب زندگی کنید.
۱۲_ منفیها را دور بریزید.
باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمیکند. اگر رابطه شما با دوست قبلیتان خیلی ویژه بودهاست باید قبول کنید که همه چیز تمام شدهاست. شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید.
@publicrelationspr
#رابطه
#عاشقانه
@publicrelationspr
هر رابطهای، دو نیمه دارد؛ دو سوی رابطه. از این دو نیمه، تو فقط مسئول نیمهی خویشی. مهم نیست که خود را تا چه اندازه به معشوق خویش نزدیک میبینی. احساس تو دربارهی میزانِ تواناییات در عشق مهم نیست؛ تو مسئول آنچه که در درون معشوقت میگذرد نیستی. وقتی تلاش میکنیم تا مسئولیتِ آنچه را که در نیمهی دیگر میگذرد به عهده بگیریم، جنگِ کنترل کردن نیمهی دیگر شروع میشود. ما آزادیم انتخاب کنیم: میتوانیم جنگِ کنترل نیمهی دیگر را راه بیندازیم، و یا میتوانیم با او همبازی شویم و در یک تیم بازی کنیم. همبازیها و اعضای یک تیم، با هم بازی میکنند، اما علیهِ یکدیگر بازی نمیکنند.
اگر معشوق خویش را همبازیِ خویش بدانی، همه چیز درست خواهد شد. در یک رابطهی عاشقانه، مانند بازی، برد و باخت مهم نیست. تو بازی میکنی، زیرا بازی کردن را دوست داری و از آن لذت میبری.
سخاوت، آزادی و عشق زیباترین رابطه را میسازند: قصهی عاشقانهی عشق را.
@publicrelationspr
#عاشقانه
@publicrelationspr
هر رابطهای، دو نیمه دارد؛ دو سوی رابطه. از این دو نیمه، تو فقط مسئول نیمهی خویشی. مهم نیست که خود را تا چه اندازه به معشوق خویش نزدیک میبینی. احساس تو دربارهی میزانِ تواناییات در عشق مهم نیست؛ تو مسئول آنچه که در درون معشوقت میگذرد نیستی. وقتی تلاش میکنیم تا مسئولیتِ آنچه را که در نیمهی دیگر میگذرد به عهده بگیریم، جنگِ کنترل کردن نیمهی دیگر شروع میشود. ما آزادیم انتخاب کنیم: میتوانیم جنگِ کنترل نیمهی دیگر را راه بیندازیم، و یا میتوانیم با او همبازی شویم و در یک تیم بازی کنیم. همبازیها و اعضای یک تیم، با هم بازی میکنند، اما علیهِ یکدیگر بازی نمیکنند.
اگر معشوق خویش را همبازیِ خویش بدانی، همه چیز درست خواهد شد. در یک رابطهی عاشقانه، مانند بازی، برد و باخت مهم نیست. تو بازی میکنی، زیرا بازی کردن را دوست داری و از آن لذت میبری.
سخاوت، آزادی و عشق زیباترین رابطه را میسازند: قصهی عاشقانهی عشق را.
@publicrelationspr
#رابطه
#کلمات
کلام، خنجر نیست. نباید باشد.
واژهها آمدهاند تا دیوارهای تنهایی را کوتاه کنیم. از فصلهای فاصله عبور کنیم. تا به یاری آن، از هم گرما بگیریم.
کلام، خنجر نیست. نباید باشد.
کلام و زبان، سرپناهی است در برابر گزند تنهایی و مرگ. واژهها، شعلههای خُردی هستند تا به یاری آن فاصلههای هولناک و روابط یخبسته را چارهای کنیم.
از کلام، خنجر نسازیم.
این چه هنر و مهارت بیقدری است که موهبت والای کلام را دستمایهای برای طعن و تعریض، طرد و خوارداشت، خستن و زخمی کردن و تلخکامی همدیگر سازیم؟
واژهها آمدهاند تا چراغ دوستی برافروزند، نهال مهر بنشانند و اندوه آدمی را تسکینی باشند.
واژهها را چوب آتشافروزیهای دلآزار نسازیم، سوختبار خودکامگیهای خود نکنیم.
موهبت ارجمندِ زبان را در پای دوستی و آشنایی خرج کنیم.
به سوداهای تهیمایه که به نام حقیقتاند و به کام أنانیت، زبان را تباه نکنیم.
گفتوگویی که ما را به زندگی مطبوعتر میرساند، از جادهی واژههای عبوس نمیگذرد.
رخسارهی واژهها در آوار خشم و درشتی ما، زشت میشوند. شب میشوند.
با کلمات، به یکدیگر لبخند بزنیم.
@publicrelationspr
#کلمات
کلام، خنجر نیست. نباید باشد.
واژهها آمدهاند تا دیوارهای تنهایی را کوتاه کنیم. از فصلهای فاصله عبور کنیم. تا به یاری آن، از هم گرما بگیریم.
کلام، خنجر نیست. نباید باشد.
کلام و زبان، سرپناهی است در برابر گزند تنهایی و مرگ. واژهها، شعلههای خُردی هستند تا به یاری آن فاصلههای هولناک و روابط یخبسته را چارهای کنیم.
از کلام، خنجر نسازیم.
این چه هنر و مهارت بیقدری است که موهبت والای کلام را دستمایهای برای طعن و تعریض، طرد و خوارداشت، خستن و زخمی کردن و تلخکامی همدیگر سازیم؟
واژهها آمدهاند تا چراغ دوستی برافروزند، نهال مهر بنشانند و اندوه آدمی را تسکینی باشند.
واژهها را چوب آتشافروزیهای دلآزار نسازیم، سوختبار خودکامگیهای خود نکنیم.
موهبت ارجمندِ زبان را در پای دوستی و آشنایی خرج کنیم.
به سوداهای تهیمایه که به نام حقیقتاند و به کام أنانیت، زبان را تباه نکنیم.
گفتوگویی که ما را به زندگی مطبوعتر میرساند، از جادهی واژههای عبوس نمیگذرد.
رخسارهی واژهها در آوار خشم و درشتی ما، زشت میشوند. شب میشوند.
با کلمات، به یکدیگر لبخند بزنیم.
@publicrelationspr
عبارت "ممنونم ازت" بعد از "دوستت دارم"
بالاترین تاثیر را در ایجاد حس خوب
و خوشبختی در رابطهها دارد.
@publicrelationspr
بالاترین تاثیر را در ایجاد حس خوب
و خوشبختی در رابطهها دارد.
@publicrelationspr
چه واژهی گنگ و محدودی است رابطه…
و چقدر این سوال کلی است که:
«آیا هماکنون در رابطهای هستی؟»
«رابطه» فقط نشان میدهد که تو به کسی «ربط» داری! اما نوع ربط را نشان نمیدهد.
بعضی رابطهها مثل قهوهاند. هر از چندی، احساس نیاز به آنها میکنی و وقتی طعم آنها را چشیدی تا مدتها احساس نیاز در تو میمیرد. بگذریم از آنها که وقتی هوس قهوه میکنند، چند لیوانی قهوه میخورند. یکی پس از دیگری اما نه در یک کافه!
بعضی رابطهها مثل سلول انفرادی هستند. راه ورود دارند. اما راه خروج ندارند. وقتی در آن رابطه هستی، باید به دور از تمام دنیا، باشی و زندگی کنی. نمیدانی که در آن بیرون، حکومت تغییر کرده یا نه. میگویند در سلول انفرادی گاهی حتی به زنده بودن خود هم شک میکنی.
بعضی رابطهها مثل یک خانهی شیشهای هستند. همیشه به تو گفتهاند و خود نیز احساس میکنی که آزادانه در دنیا میچرخی. نخستین بار که به دیوار خوردی میفهمی که زندانی یک خانهی شیشهای هستی.
بعضی رابطهها .....
ادامه دارد ....
@publicrelationspr
و چقدر این سوال کلی است که:
«آیا هماکنون در رابطهای هستی؟»
«رابطه» فقط نشان میدهد که تو به کسی «ربط» داری! اما نوع ربط را نشان نمیدهد.
بعضی رابطهها مثل قهوهاند. هر از چندی، احساس نیاز به آنها میکنی و وقتی طعم آنها را چشیدی تا مدتها احساس نیاز در تو میمیرد. بگذریم از آنها که وقتی هوس قهوه میکنند، چند لیوانی قهوه میخورند. یکی پس از دیگری اما نه در یک کافه!
بعضی رابطهها مثل سلول انفرادی هستند. راه ورود دارند. اما راه خروج ندارند. وقتی در آن رابطه هستی، باید به دور از تمام دنیا، باشی و زندگی کنی. نمیدانی که در آن بیرون، حکومت تغییر کرده یا نه. میگویند در سلول انفرادی گاهی حتی به زنده بودن خود هم شک میکنی.
بعضی رابطهها مثل یک خانهی شیشهای هستند. همیشه به تو گفتهاند و خود نیز احساس میکنی که آزادانه در دنیا میچرخی. نخستین بار که به دیوار خوردی میفهمی که زندانی یک خانهی شیشهای هستی.
بعضی رابطهها .....
ادامه دارد ....
@publicrelationspr
Forwarded from Communication & Development
شما دوستان و همراهان عزیز میتوانید از طریق لینک زیر دوستانتان را به کانال خودتان دعوت نمایید .
کانال تخصصی روابط عمومی با ارائه موضوعات مختلف در زمینه علوم ارتباطات
لینک کانال :
@PublicRelationsPR
کانال تخصصی روابط عمومی با ارائه موضوعات مختلف در زمینه علوم ارتباطات
لینک کانال :
@PublicRelationsPR
نظرات ما از پرسه زدن در شبكه
هاى اجتماعى سرچشمه مى گيرد
نه تحقيق و مطالعه ى كتابها،
اين نوع تقليد از دانايى در واقع
الگوى جديد نادانى است !
كارل گرينفلد
@publicrelationspr
هاى اجتماعى سرچشمه مى گيرد
نه تحقيق و مطالعه ى كتابها،
اين نوع تقليد از دانايى در واقع
الگوى جديد نادانى است !
كارل گرينفلد
@publicrelationspr
نظم و هماهنگی موجود در ارتباطات باعث می شود ما به شیوه موثری از ارتباط با اطرافیانمان لذت ببریم...
@publicrelationspr
@publicrelationspr
ameli.ppsx
3.6 MB
مقاله ارائه شده توسط جناب آقای دکتر سعید رضا عاملی باموضوع روابط عمومی سبز در جهان دو فضایی شده و تغییر در نگاه و عملکرد روابط عمومی درچهارمین همایش روابط عمومی الکترونیک
@publicrelationspr
@publicrelationspr
🔑شایستگی های مدیریتی در روابط عمومی
بسیاری از موسسات و سازمانها وقتی تصمیم می گیرند موسسه آنها دارای روابط عمومی باشد به این می اندیشند که “شاخص های شایستگی مدیریت روابط عمومی چیست؟
یا هنگامی که مدیران ارشد سازمانها درصدد تغییر مدیر روابط عمومی بر می آیند شاخص هایی را برای انتخاب مدیر روابط عمومی در نظر می گیرند که ممکن است شاخص هایی شخصی باشند.
برای پاسخ به این سئوال معیارهایی علمی طراحی شده است که می تواند مدیران ارشد را برای انتخاب مدیرانی شایسته کمک کند. در زیر با شایستگی های مدیریتی، عملی، ارتباطی و اخلاقی مدیران روابط عمومی آشنا می شوید
🗝الف: شایستگی های مدیریتی
شایستگی مدیریتی یک شایستگی عمومی است. در واقع هر مدیر روابط عمومی در مرحله اول بایستی مدیر باشد و توانایی بالایی در تصمیم گیری داشته باشد.
شایستگی های مدیریتی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
توانایی تصمیم گیری برای انجام فعالیتهای روابط عمومی
توانایی استفاده از تخصص و تجربه کارکنان روابط عمومی
تلاش برای تدوین برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت
توانایی کنترل و سازماندهی فعالیتها و کارکنان روابط عمومی
توانایی تاثیر بر تصمیمات عالی سازمان
🔗ب: شایستگی های عملی
انتظار این است که در انتخاب یک مدیر روابط عمومی نبایستی از تجربیات گذشته او غافل شویم یا آن را نادیده بگیریم. حداقل تحصیلات با حداقل سه سال کار در روابط عمومی برای انتخاب یک مدیر روابط عمومی در هر سطحی لازم است. شایستگی های عملی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
ارتباط تجربیات مدیر با روابط عمومی
ارتباط رشته تحصیلی مدیر با روابط عمومی
درک علمی و علاقمندی به رویکردهای علمی روابط عمومی
بکارگیری و استفاده از متخصصان روابط عمومی
بکارگیری و استفاده از مشاوران روابط عمومی
⛓ج: شایستگی های ارتباطی
بدون شک توانایی ارتباطی برای مدیران روابط عمومی الزام است. یک مدیر روابط عمومی بایستی ارتباطات درون سازمانی و برون سازمانی را مدیریت کند. او بایستی از مهارتهای عمومی ارتباطی همچون سخنوری و مکاتبات برخوردار باشد. شایستگی های ارتباطی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
مهارت ارتباطی مدیر با سایر مدیران سازمان
مهارت ارتباطی مدیر با رسانه ها
مهارت ارتباطی مدیر با کارکنان سازمان
مهارت ارتباطی مدیر با کارکنان روابط عمومی
مهارت ارتباطی مدیر با مشتریان سازمان
⚙د: شایستگی های اخلاقی
توصیه مهم این است که اگر مدیر روابط عمومی شایستگی اخلاقی نداشته باشد هرگز شایستگی های دیگر او را به سر منزل مقصود نمی رساند. مدیر روابط عمومی بایستی اسوه اخلاق در درون سازمان و شهره صداقت برای مشتریان بیرون از سازمان باشد. شایستگی های اخلاقی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
میزان برخورد متواضعانه با کارکنان و مشتریان
میزان برخورد محترمانه با کارکنان و مشتریان
میزان برخورد منصفانه با کارکرد کارکنان روابط عمومی
میزان پاسخگویی سریع به خواسته های مشتریان
میزان پاسخگویی صحیح به خواسته های مشتریان
@publicrelationspr
بسیاری از موسسات و سازمانها وقتی تصمیم می گیرند موسسه آنها دارای روابط عمومی باشد به این می اندیشند که “شاخص های شایستگی مدیریت روابط عمومی چیست؟
یا هنگامی که مدیران ارشد سازمانها درصدد تغییر مدیر روابط عمومی بر می آیند شاخص هایی را برای انتخاب مدیر روابط عمومی در نظر می گیرند که ممکن است شاخص هایی شخصی باشند.
برای پاسخ به این سئوال معیارهایی علمی طراحی شده است که می تواند مدیران ارشد را برای انتخاب مدیرانی شایسته کمک کند. در زیر با شایستگی های مدیریتی، عملی، ارتباطی و اخلاقی مدیران روابط عمومی آشنا می شوید
🗝الف: شایستگی های مدیریتی
شایستگی مدیریتی یک شایستگی عمومی است. در واقع هر مدیر روابط عمومی در مرحله اول بایستی مدیر باشد و توانایی بالایی در تصمیم گیری داشته باشد.
شایستگی های مدیریتی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
توانایی تصمیم گیری برای انجام فعالیتهای روابط عمومی
توانایی استفاده از تخصص و تجربه کارکنان روابط عمومی
تلاش برای تدوین برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت
توانایی کنترل و سازماندهی فعالیتها و کارکنان روابط عمومی
توانایی تاثیر بر تصمیمات عالی سازمان
🔗ب: شایستگی های عملی
انتظار این است که در انتخاب یک مدیر روابط عمومی نبایستی از تجربیات گذشته او غافل شویم یا آن را نادیده بگیریم. حداقل تحصیلات با حداقل سه سال کار در روابط عمومی برای انتخاب یک مدیر روابط عمومی در هر سطحی لازم است. شایستگی های عملی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
ارتباط تجربیات مدیر با روابط عمومی
ارتباط رشته تحصیلی مدیر با روابط عمومی
درک علمی و علاقمندی به رویکردهای علمی روابط عمومی
بکارگیری و استفاده از متخصصان روابط عمومی
بکارگیری و استفاده از مشاوران روابط عمومی
⛓ج: شایستگی های ارتباطی
بدون شک توانایی ارتباطی برای مدیران روابط عمومی الزام است. یک مدیر روابط عمومی بایستی ارتباطات درون سازمانی و برون سازمانی را مدیریت کند. او بایستی از مهارتهای عمومی ارتباطی همچون سخنوری و مکاتبات برخوردار باشد. شایستگی های ارتباطی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
مهارت ارتباطی مدیر با سایر مدیران سازمان
مهارت ارتباطی مدیر با رسانه ها
مهارت ارتباطی مدیر با کارکنان سازمان
مهارت ارتباطی مدیر با کارکنان روابط عمومی
مهارت ارتباطی مدیر با مشتریان سازمان
⚙د: شایستگی های اخلاقی
توصیه مهم این است که اگر مدیر روابط عمومی شایستگی اخلاقی نداشته باشد هرگز شایستگی های دیگر او را به سر منزل مقصود نمی رساند. مدیر روابط عمومی بایستی اسوه اخلاق در درون سازمان و شهره صداقت برای مشتریان بیرون از سازمان باشد. شایستگی های اخلاقی مدیر روابط عمومی عبارتند از:
میزان برخورد متواضعانه با کارکنان و مشتریان
میزان برخورد محترمانه با کارکنان و مشتریان
میزان برخورد منصفانه با کارکرد کارکنان روابط عمومی
میزان پاسخگویی سریع به خواسته های مشتریان
میزان پاسخگویی صحیح به خواسته های مشتریان
@publicrelationspr
تمایز بین احترام و علاقه
@publicrrlationspr
احترام و علاقه از جمله مفاهیمی هستند که بسیاری از افراد آنها را در کنار هم بکار می گیرند و این مساله غالبا مشکلاتی را در روابط بین فردی آنها ایجاد می کند. در حالیکه این دو واژه معانی متفاوتی داشته و باید آنها را از هم افتراق داد. علاقه، کشش ناشی از جذابیت صفات خاصی در فرد مقابل است، اما احترام، ارزشمند دانستن فرد مقابل به عنوان یک انسان، حفظ حریم شخصی و اجتناب از هر گونه رفتاری است که به این حریم آسیب رساند. ممکن است من به فردی که با او رابطه دارم علاقه ای نداشته باشم و صمیمیت و مشترکاتی میان خود و او احساس نکنم، اما به عنوان یک انسان، او را موجودی ارزشمند بدانم و حریم او را حفظ کنم. پس علاقه و احترام دو مفهوم متمایز و مرتبطند. در واقع لزومی ندارد که ما به فردی که مورد احترام ماست، علاقه داشته باشیم. اما عکس این قضیه معمولا صادق است که فرد مورد علاقه، مورد احترام نیز هست. اگرچه توانایی احترام گذاشتن، به عشق و علاقه فرد به همنوعانش وابسته بوده و به نوعی محصول آن است، اما ما می توانیم از این هنر برخوردار باشیم که شخصی را دوست نداشته باشیم و در عین حال حریم او را حفظ کرده و به او احترام بگذاریم. تمایز احترام و علاقه نشان دهنده این است که صرف بی علاقگی یا احساس تنفر نمیتوان مجوز بی احترامی باشد، زیرا این دو مقوله از هم منفک هستند. بنابراین دقیق تر آن است که احترام را همان ارزشمند دانستن انسان و مواجهه غیر ابزاری با افراد بدانیم، و علاقه را محصول آشنایی و شباهت میان افراد و ارتباط و شناخت عمیق تر آنها با یکدیگر. در این صورت دیگر ضرورت با هم بودن احترام و عشق منتفی می گردد و ما می دانیم که ناراحتی، خشم و نگرش منفی ما نسبت به برخی اشخاص نمی تواند بهانه ای برای بی حرمتی به آنها باشد...
@publicrrlationspr
@publicrrlationspr
احترام و علاقه از جمله مفاهیمی هستند که بسیاری از افراد آنها را در کنار هم بکار می گیرند و این مساله غالبا مشکلاتی را در روابط بین فردی آنها ایجاد می کند. در حالیکه این دو واژه معانی متفاوتی داشته و باید آنها را از هم افتراق داد. علاقه، کشش ناشی از جذابیت صفات خاصی در فرد مقابل است، اما احترام، ارزشمند دانستن فرد مقابل به عنوان یک انسان، حفظ حریم شخصی و اجتناب از هر گونه رفتاری است که به این حریم آسیب رساند. ممکن است من به فردی که با او رابطه دارم علاقه ای نداشته باشم و صمیمیت و مشترکاتی میان خود و او احساس نکنم، اما به عنوان یک انسان، او را موجودی ارزشمند بدانم و حریم او را حفظ کنم. پس علاقه و احترام دو مفهوم متمایز و مرتبطند. در واقع لزومی ندارد که ما به فردی که مورد احترام ماست، علاقه داشته باشیم. اما عکس این قضیه معمولا صادق است که فرد مورد علاقه، مورد احترام نیز هست. اگرچه توانایی احترام گذاشتن، به عشق و علاقه فرد به همنوعانش وابسته بوده و به نوعی محصول آن است، اما ما می توانیم از این هنر برخوردار باشیم که شخصی را دوست نداشته باشیم و در عین حال حریم او را حفظ کرده و به او احترام بگذاریم. تمایز احترام و علاقه نشان دهنده این است که صرف بی علاقگی یا احساس تنفر نمیتوان مجوز بی احترامی باشد، زیرا این دو مقوله از هم منفک هستند. بنابراین دقیق تر آن است که احترام را همان ارزشمند دانستن انسان و مواجهه غیر ابزاری با افراد بدانیم، و علاقه را محصول آشنایی و شباهت میان افراد و ارتباط و شناخت عمیق تر آنها با یکدیگر. در این صورت دیگر ضرورت با هم بودن احترام و عشق منتفی می گردد و ما می دانیم که ناراحتی، خشم و نگرش منفی ما نسبت به برخی اشخاص نمی تواند بهانه ای برای بی حرمتی به آنها باشد...
@publicrrlationspr
#دل نوشته های ارتباطی
🌺🌺🌺
با کسی تو رابطه باشید
که با حرفا و کاراش اعتماد به نفستون رو نگیره
و بهتون توهین نشه،
اینجور آدما چیزایی که خودشون بهش نرسیدن؛
در شما هم خواهند کشت....
🌸🌸🌸
@publicrelationspr
🌺🌺🌺
با کسی تو رابطه باشید
که با حرفا و کاراش اعتماد به نفستون رو نگیره
و بهتون توهین نشه،
اینجور آدما چیزایی که خودشون بهش نرسیدن؛
در شما هم خواهند کشت....
🌸🌸🌸
@publicrelationspr
📚 یکی از بهترین کتاب هایی که در حوزه ارتباطات برای انتقاد کردن از دیگران مطالعه کردم؛ کتاب تیغ می باشد.
می آموزیم اجازه ندهیم کسی با تیغ به جان روح و روانمان بیفتد .
@publicrelationspr
می آموزیم اجازه ندهیم کسی با تیغ به جان روح و روانمان بیفتد .
@publicrelationspr