🔴چرخه فقر مالی و فقر ذهنی✏️
سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه تاد، کتابی با عنوان «اقتصاد کمیابی» نوشتهاند. این کتاب، این تحلیل را به چالش میکشد که: ریشه فقر مالی، فقر ذهنی و تصمیمات اشتباه است. این کتاب شواهدی را بررسی میکند که نشان میدهند: ریشه اصلی فقر ذهنی، به فقر مالی مربوط میشود.
مقالهای در معرفی ایده اصلی این کتاب
https://harvardmagazine.com/2015/05/the-science-of-scarcity#article-image
ترجمه فارسی مقاله فوق
https://tarjomaan.com/vdcc.pqma2bqimla82.html#list
کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری @BehavioralEconomicsAndFinance
سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه تاد، کتابی با عنوان «اقتصاد کمیابی» نوشتهاند. این کتاب، این تحلیل را به چالش میکشد که: ریشه فقر مالی، فقر ذهنی و تصمیمات اشتباه است. این کتاب شواهدی را بررسی میکند که نشان میدهند: ریشه اصلی فقر ذهنی، به فقر مالی مربوط میشود.
مقالهای در معرفی ایده اصلی این کتاب
https://harvardmagazine.com/2015/05/the-science-of-scarcity#article-image
ترجمه فارسی مقاله فوق
https://tarjomaan.com/vdcc.pqma2bqimla82.html#list
کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری @BehavioralEconomicsAndFinance
Harvard Magazine
The Science of Scarcity
A behavioral economist’s fresh perspectives on poverty
Forwarded from اقتصاد رفتاری
هر هفته یک مطلب:
فریدمن در مقاله معروف خودش با عنوان «روش شناسی اقتصاد اثباتی» بیان میکند که «شاید زمان آن رسیده باشد که دانش اقتصاد را روی روانشناسی جدیدتری بنا کنیم»!
در حالی که جریان اصلی اقتصاد و مالی، انسانها را کاملا عقلائی فرض میکند، علم عصب شناسی و علوم شناختی جدید اذعان می کنند که تقریبا امکان ندارد که انسانها فارغ از احساسات و کاملا عقلائی تصمیم بگیرند و همواره دچار نوعی خطا می شوند.
انسانهائی که در اقتصاد رفتاری بحث میشوند عقلائی(و همه چیز دان) نیستند، بلکه انسانهائی «معمولی» هستند که بسیاری چیزها را متوجه نمیشوند، در محاسبات اشتباه میکنند و در تصمیم گیری ها دچار احساسات و گرایشهای رفتاری خاصی هستند که ممکن است بسیاری مواقع اشتباه باشند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
فریدمن در مقاله معروف خودش با عنوان «روش شناسی اقتصاد اثباتی» بیان میکند که «شاید زمان آن رسیده باشد که دانش اقتصاد را روی روانشناسی جدیدتری بنا کنیم»!
در حالی که جریان اصلی اقتصاد و مالی، انسانها را کاملا عقلائی فرض میکند، علم عصب شناسی و علوم شناختی جدید اذعان می کنند که تقریبا امکان ندارد که انسانها فارغ از احساسات و کاملا عقلائی تصمیم بگیرند و همواره دچار نوعی خطا می شوند.
انسانهائی که در اقتصاد رفتاری بحث میشوند عقلائی(و همه چیز دان) نیستند، بلکه انسانهائی «معمولی» هستند که بسیاری چیزها را متوجه نمیشوند، در محاسبات اشتباه میکنند و در تصمیم گیری ها دچار احساسات و گرایشهای رفتاری خاصی هستند که ممکن است بسیاری مواقع اشتباه باشند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
Bazarbors.com
Photo
🔴کارگاه "روانشناسی بازار و کاهش خطاهای سرمایه گذاری" را به فعالان بازار سرمایه، مدیران، و کلیه افرادی که قصد هرنوع سرمایه گذاری دارند توصیه میکنیم.
هدف این کارگاه، کاهش خطاهای روانی تصمیم سازان، با توجه ویژه به و با مثالهای متعدد از تصمیمات سرمایه گذاری و بازار سهام، می باشد.
مطالب بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
هدف این کارگاه، کاهش خطاهای روانی تصمیم سازان، با توجه ویژه به و با مثالهای متعدد از تصمیمات سرمایه گذاری و بازار سهام، می باشد.
مطالب بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴🔴🔴به بهانه حقوقهای نجومی
لزوم تدوین نظام حاکمیت شرکتی در دولت با در نظر گرفتن آموزه های اقتصاد رفتاری:
جمهوری اسلامی ایران در ابتدا با مدیرانی مواجه بود که بعضا حتی از دریافت حقوق مناصب دولتی امتناع می کردند، امّا امروزه شاهد نسل جدیدی از مدیران هستیم که حقوقهای بسیار بالا را حق خودشان می دانند. در این مجال می خواهم به مسأله از زاویه ای انگیزشی نگاه کنم. انگیزاننده ها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- انگیزاننده های درونی(مثل حس نوع دوستی، انگیزه های دینی و...)
2- انگیزاننده های بیرونی( مثل پاداشهای مادی و پرداخت مشوقهای پولی و غیر پولی)
پدیده ای در اقتصاد رفتاری وجود دارد به نام «اثر برون رانی انگیزشی» یا Motivational Crowding-out Effect . این اثر باعث میشود با وارد کردن مشوقهای بیرونی، مشوقهای درونی کنارگذاشته شوند و فلج بشوند، تا حدی که بهره وری فرد به اندازه ای کاهش پیدا میکند که مجبور خواهیم شد مشوقها را چندین برابر بکنیم تا به همان سطح بهره وری سابق(بدون هیچ پرداخت و مشوق بیرونی) برسیم. مثلا در یک تیم ورزشی که بازیکنان پولی دریافت نمی کنند در صورتی که مشوقهای پولی تعریف شود به احتمال زیاد، عملکرد به شدت افت پیدا خواهد کرد مگر اینکه آن پرداخت به شدت زیاد بشود(مراجعه کنید به کتب روانشناسی ورزشی). همچنین در تحقیقی در مورد کارمندان تأمین مالی خرد(که کاری خیریه برای توانمندسازی فقرا انجام میدادند) به این نتیجه رسیدند که وقتی بابت عملکرد بهترشان، مشوقهای پولی دریافت میکنند بهره وری شان کاهش شدیدی پیدا میکند.
انگیزاننده های درونی هستند که در حوزه ورزشی مرحوم تختی را درست میکنند، و در جنگ تحمیلی آن حماسه ها(در جبهه و پشت جبهه) را می آفرینند.
تکیه بر مشوقهای مادی در گوشه ای از یک سیستم باعث سرایت آن به سایر قسمتها خواهد شد (اولین پاداش نامتعارف به خاطر عملکرد خوب مدیران بانک صنعت و معدن به آنها داده شد اما این، بدون توجیهی منطقی به دیگر بخشها هم سرایت کرد).
اینکه در نظامی اسلامی تا چه حد باید در طراحی نظام حاکمیت شرکتی(corporate governance)به مشوقهای بیرونی تکیه کرد و تا چه حد به مشوقهای درونی، به مبانی نظری نظام، و اینکه در کدام قسمت هستیم وابسته است، امّا هر تصمیمی که اتخاذ شود باید این حقایق رفتاری در آنها لحاظ شود.
لینک عضویت در بزرگترین کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
لزوم تدوین نظام حاکمیت شرکتی در دولت با در نظر گرفتن آموزه های اقتصاد رفتاری:
جمهوری اسلامی ایران در ابتدا با مدیرانی مواجه بود که بعضا حتی از دریافت حقوق مناصب دولتی امتناع می کردند، امّا امروزه شاهد نسل جدیدی از مدیران هستیم که حقوقهای بسیار بالا را حق خودشان می دانند. در این مجال می خواهم به مسأله از زاویه ای انگیزشی نگاه کنم. انگیزاننده ها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- انگیزاننده های درونی(مثل حس نوع دوستی، انگیزه های دینی و...)
2- انگیزاننده های بیرونی( مثل پاداشهای مادی و پرداخت مشوقهای پولی و غیر پولی)
پدیده ای در اقتصاد رفتاری وجود دارد به نام «اثر برون رانی انگیزشی» یا Motivational Crowding-out Effect . این اثر باعث میشود با وارد کردن مشوقهای بیرونی، مشوقهای درونی کنارگذاشته شوند و فلج بشوند، تا حدی که بهره وری فرد به اندازه ای کاهش پیدا میکند که مجبور خواهیم شد مشوقها را چندین برابر بکنیم تا به همان سطح بهره وری سابق(بدون هیچ پرداخت و مشوق بیرونی) برسیم. مثلا در یک تیم ورزشی که بازیکنان پولی دریافت نمی کنند در صورتی که مشوقهای پولی تعریف شود به احتمال زیاد، عملکرد به شدت افت پیدا خواهد کرد مگر اینکه آن پرداخت به شدت زیاد بشود(مراجعه کنید به کتب روانشناسی ورزشی). همچنین در تحقیقی در مورد کارمندان تأمین مالی خرد(که کاری خیریه برای توانمندسازی فقرا انجام میدادند) به این نتیجه رسیدند که وقتی بابت عملکرد بهترشان، مشوقهای پولی دریافت میکنند بهره وری شان کاهش شدیدی پیدا میکند.
انگیزاننده های درونی هستند که در حوزه ورزشی مرحوم تختی را درست میکنند، و در جنگ تحمیلی آن حماسه ها(در جبهه و پشت جبهه) را می آفرینند.
تکیه بر مشوقهای مادی در گوشه ای از یک سیستم باعث سرایت آن به سایر قسمتها خواهد شد (اولین پاداش نامتعارف به خاطر عملکرد خوب مدیران بانک صنعت و معدن به آنها داده شد اما این، بدون توجیهی منطقی به دیگر بخشها هم سرایت کرد).
اینکه در نظامی اسلامی تا چه حد باید در طراحی نظام حاکمیت شرکتی(corporate governance)به مشوقهای بیرونی تکیه کرد و تا چه حد به مشوقهای درونی، به مبانی نظری نظام، و اینکه در کدام قسمت هستیم وابسته است، امّا هر تصمیمی که اتخاذ شود باید این حقایق رفتاری در آنها لحاظ شود.
لینک عضویت در بزرگترین کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
در مطالب قبلی به برخی از تورش های رفتاری پرداخته شد و قرار است در پست های بعدی تعدادی دیگر از آن ها مورد واکاوی قرار بگیرند.
به نظر لازم می آید که به صورت مختصر، درباره انسان عقلایی که در علم اقتصاد مبنای مدل سازی قرار می گیرد، توضیحاتی ارائه گردد. در علم اقتصاد فرض می شود که :
1. عوامل اقتصادی (Economic Agents) از جمله مصرف کنندگان و تولید کنندگان، دارای ترجیحات از پیش معین هستند و در تصمیم گیری های خود دارای باورها و انتظارات بدون تورش(unbiased) می باشند.
2. آن ها بر اساس همین باور ها و ترجیحات تصمیم گیری می کنند. این بدان معناست که آن ها دارای توانایی های شناختی بی نهایت (به عبارت دیگر، به باهوشی باهوش ترین اقتصاددانان هستند) و همچنین از قدرت اراده(willpower) بی نهایت برخوردار می باشند زیرا آن ها چیزی را انتخاب می کنند که بهینه باشد، نه آن چیزی که موقتا جذاب به نظر می آید.
3. اگر چه آن ها ممکن است نوع دوستانه رفتار کنند، خصوصا نسبت به دوستان نزدیک و خانواده شان، اما انگیزه اصلی آن ها خود خواهی(self-interest) است. این فروض همان هایی است که انسان اقتصادی (Homo economicus) را تعریف می کنند.
برداشتی از کتاب misbehaving: the making of behavioral economics
آشنایی بیشتر با اقتصاد و مالی رفتاری در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
به نظر لازم می آید که به صورت مختصر، درباره انسان عقلایی که در علم اقتصاد مبنای مدل سازی قرار می گیرد، توضیحاتی ارائه گردد. در علم اقتصاد فرض می شود که :
1. عوامل اقتصادی (Economic Agents) از جمله مصرف کنندگان و تولید کنندگان، دارای ترجیحات از پیش معین هستند و در تصمیم گیری های خود دارای باورها و انتظارات بدون تورش(unbiased) می باشند.
2. آن ها بر اساس همین باور ها و ترجیحات تصمیم گیری می کنند. این بدان معناست که آن ها دارای توانایی های شناختی بی نهایت (به عبارت دیگر، به باهوشی باهوش ترین اقتصاددانان هستند) و همچنین از قدرت اراده(willpower) بی نهایت برخوردار می باشند زیرا آن ها چیزی را انتخاب می کنند که بهینه باشد، نه آن چیزی که موقتا جذاب به نظر می آید.
3. اگر چه آن ها ممکن است نوع دوستانه رفتار کنند، خصوصا نسبت به دوستان نزدیک و خانواده شان، اما انگیزه اصلی آن ها خود خواهی(self-interest) است. این فروض همان هایی است که انسان اقتصادی (Homo economicus) را تعریف می کنند.
برداشتی از کتاب misbehaving: the making of behavioral economics
آشنایی بیشتر با اقتصاد و مالی رفتاری در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
شکاف بین رفتار و هدف: مردم در عمل آنچه که قصد انجامش را داشته اند انجام نمیدهند. مورددیگری از نقض عقلانیت. کانال تخصصی دانش رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance@
🌍🌎🌏توضیح دانش رفتاری برای ترافیک سنگین شمال(😳):
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
«««دَن اَریلی، استاد دانشگاه دوک و از متخصصان حوزهٔ اقتصاد رفتاری است. وی کتابی دارد با عنوان «predictably irrational» که در فارسی به «نابخردیهای پیشبینیپذیر» ترجمه شده است. این کتاب دربارهٔ نابخردیهای آدمی است؛ یعنی دربارهٔ فاصلهٔ ما از بی عیب و نقص بودن. مدعای کتاب این است که ما نهتنها نابخردیم، بلکه این نابخردیهای ما بهطرز پیشبینیپذیری تکرار شده و بارها و بارها رخ میدهند.
حال درک اینکه چگونه ما به طرز پیشبینیپذیری دچار نابخردی میشویم، خود نقطهٔ آغازی است برای بهبود بخشیدن به تصمیمگیریهایمان و تغییر دادن شیوهٔ زندگیمان به سمت بهترشدن.
به نظر میرسد یکی از این مصادیق نابخردیهای پیشبینیپذیر که بارها و بارها تکرار شده و همچنان ادامه دارد، تصمیم سفر به شمال کشور در تعطیلات است. اینکه تعداد زیادی از ما انتخاب میکنیم مسیری سه چهار ساعته را ده دوازده ساعته طی کنیم، خدمات پذیرایی و اسکان را با کیفیت پایینتر و هزینهٔ بالاتر دریافت کنیم و به دلیل شلوغی بیشازحد، نتوانیم از مناظر زیبا و چشماندازهای طبیعی بهره و حظ کافی ببریم. دستاورد نهایی چنین سفرهایی هم معمولاً نوعی خستگی پس از سفر است که باید در روز یا روزهای پس از تعطیلات فکری برای آن کرد.
آیا شما هم تاکنون چنین تصمیماتی گرفتهاید؟
انتخابهای جایگزین شما چه چیزهایی بوده است؟
چه مصادیق دیگری از پدیدههای پیک یا اوج مصرف در ذهن دارید؟»»»
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
منبع: کانال «تفکر سیستمی». لینک عضویت:
@systemsthinking
لینک عضویت در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
«««دَن اَریلی، استاد دانشگاه دوک و از متخصصان حوزهٔ اقتصاد رفتاری است. وی کتابی دارد با عنوان «predictably irrational» که در فارسی به «نابخردیهای پیشبینیپذیر» ترجمه شده است. این کتاب دربارهٔ نابخردیهای آدمی است؛ یعنی دربارهٔ فاصلهٔ ما از بی عیب و نقص بودن. مدعای کتاب این است که ما نهتنها نابخردیم، بلکه این نابخردیهای ما بهطرز پیشبینیپذیری تکرار شده و بارها و بارها رخ میدهند.
حال درک اینکه چگونه ما به طرز پیشبینیپذیری دچار نابخردی میشویم، خود نقطهٔ آغازی است برای بهبود بخشیدن به تصمیمگیریهایمان و تغییر دادن شیوهٔ زندگیمان به سمت بهترشدن.
به نظر میرسد یکی از این مصادیق نابخردیهای پیشبینیپذیر که بارها و بارها تکرار شده و همچنان ادامه دارد، تصمیم سفر به شمال کشور در تعطیلات است. اینکه تعداد زیادی از ما انتخاب میکنیم مسیری سه چهار ساعته را ده دوازده ساعته طی کنیم، خدمات پذیرایی و اسکان را با کیفیت پایینتر و هزینهٔ بالاتر دریافت کنیم و به دلیل شلوغی بیشازحد، نتوانیم از مناظر زیبا و چشماندازهای طبیعی بهره و حظ کافی ببریم. دستاورد نهایی چنین سفرهایی هم معمولاً نوعی خستگی پس از سفر است که باید در روز یا روزهای پس از تعطیلات فکری برای آن کرد.
آیا شما هم تاکنون چنین تصمیماتی گرفتهاید؟
انتخابهای جایگزین شما چه چیزهایی بوده است؟
چه مصادیق دیگری از پدیدههای پیک یا اوج مصرف در ذهن دارید؟»»»
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
منبع: کانال «تفکر سیستمی». لینک عضویت:
@systemsthinking
لینک عضویت در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
به راهی که همه می روند شک کن چون اغلب به جای فکر کردن، تقلید میکنند. بعضی وقتها در راه درست تنهائی! پدیده «حرکت رمه ایHerding» مسأله ای شناخته شده در دانش رفتاری است. @BehavioralEconomicsAndFinance@
🔴🔴🔴 رصد تورش "در دسترس بودن"(availability bias) برای بازار سهام:
در تعطیلات عید فطر پتروشیمی ماهشهر دچار آتشسوزی شد. مسلما با کاهش جریانهای نقدی آتی این شرکت، باید قیمت سهامش کاهش پیدا کند. اما اگر این صرفا یک نقص فنی معمولی بوده است و در بازار سهام فردا، به جز سهام این شرکت، سهام دیگر شرکتهای پتروشیمی هم افت کنند، میتوان قضاوت کرد که فعالان بازار سرمایه دچار سوگیری در دسترس بودن(availability bias) هستند! از عوامل عقلایی انتظار نمیرود که با آتشسوزی یک شرکت، انتظاراتشان از بازدهی شرکتهای مشابه(که مراوده ای با این شرکت ندارند) تغییر کند.
البته استدلال فوق مبتنی بر فرضهای خودش است.
تحلیلهای رفتاری بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
در تعطیلات عید فطر پتروشیمی ماهشهر دچار آتشسوزی شد. مسلما با کاهش جریانهای نقدی آتی این شرکت، باید قیمت سهامش کاهش پیدا کند. اما اگر این صرفا یک نقص فنی معمولی بوده است و در بازار سهام فردا، به جز سهام این شرکت، سهام دیگر شرکتهای پتروشیمی هم افت کنند، میتوان قضاوت کرد که فعالان بازار سرمایه دچار سوگیری در دسترس بودن(availability bias) هستند! از عوامل عقلایی انتظار نمیرود که با آتشسوزی یک شرکت، انتظاراتشان از بازدهی شرکتهای مشابه(که مراوده ای با این شرکت ندارند) تغییر کند.
البته استدلال فوق مبتنی بر فرضهای خودش است.
تحلیلهای رفتاری بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
سوگیری در دسترس بودن؛
مردم گرایش دارند روی آنچه راحتتر به ذهن می رسد(غالبا اتّفاقات «توچشم» و اخیر) تمرکز کرده و در انتخابها وزن زیادی به آنها بدهند. لینک عضویت کانال: @BehavioralEconomicsAndFinance@
مردم گرایش دارند روی آنچه راحتتر به ذهن می رسد(غالبا اتّفاقات «توچشم» و اخیر) تمرکز کرده و در انتخابها وزن زیادی به آنها بدهند. لینک عضویت کانال: @BehavioralEconomicsAndFinance@
🔴 توضیح بیشتر راجع به سوگیری در دسترس بودن:
نام سوگیری : سوگیری در دسترس بودن(availability bias)
نوع سوگیری: شناختی
توصیف کلی: سوگیری دردسترس بودن یک قاعده سرانگشتی یا راه میان بر ذهنی است که افراد، احتمال وقوع یک پیامد را براساس میزان شیوع يا رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند.
🌍
افرادی که در معرض این نوع رفتار هستند، تخمین احتمالات هرچند پیچیده را به سادگی انجام می دهند( حالا این مورد را در نظر بگیرید که قضاوت یک معامله گر حقیقی در مورد احتمال آتشسوزی در یک واحد پتروشیمی از «تجربه شخصی» (به جای استفاده از آمار دقیق) متأثر شود).
🌏
یک مثال کلاسیک نشان می دهد که اکثر مردم گمان می برند که مرگ ومیر (انسان ها) ناشی از حمله کوسه، بیشتر از مرگ و میر ناشی از برخورد با قطعات هواپیمای در حال سقوط است. اگرچه ممکن است قبول آن براي شما قدری مشکل باشد ولی واقعیت اين است که احتمال مورد دوم، حدود 30 برابر بیشتر است. حمله کوسه علت شایع تری فرض می شود، چرا که کوسه ها ترس بیشتری را در ذهن مردم ایجاد می کنند و یا اینکه توجه رسانه ها به این مورد بیشتر است. در نتیجه برای اکثر مردم، تصور مردن ناشی از حمله کوسه در مقایسه با مرگ ناشي از برخورد قطعات یک هواپیمای درحال سقوط، آسان تر است. بطور خلاصه، قاعده سرانگشتی دردسترس بودن، قضاوت ها و
ارزیابی هایی را موجب می شود که عمدتا براساس اطلاعاتی شكل مي گيرد که به سهولت در دسترس است، نه الزاما اطلاعات کامل، عینی یا واقعی.
🌎
در پست بعدی متوجه میشویم که آتشسوزی در واحدهای پتروشیمی امری کاملا محتمل و قابل پیش بینی است. اگر معامله کنندگانی وجود داشته اند که تازه متوجه این خطر شده اند، آنها دچار سوگیری در دسترس بودن هستند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
نام سوگیری : سوگیری در دسترس بودن(availability bias)
نوع سوگیری: شناختی
توصیف کلی: سوگیری دردسترس بودن یک قاعده سرانگشتی یا راه میان بر ذهنی است که افراد، احتمال وقوع یک پیامد را براساس میزان شیوع يا رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند.
🌍
افرادی که در معرض این نوع رفتار هستند، تخمین احتمالات هرچند پیچیده را به سادگی انجام می دهند( حالا این مورد را در نظر بگیرید که قضاوت یک معامله گر حقیقی در مورد احتمال آتشسوزی در یک واحد پتروشیمی از «تجربه شخصی» (به جای استفاده از آمار دقیق) متأثر شود).
🌏
یک مثال کلاسیک نشان می دهد که اکثر مردم گمان می برند که مرگ ومیر (انسان ها) ناشی از حمله کوسه، بیشتر از مرگ و میر ناشی از برخورد با قطعات هواپیمای در حال سقوط است. اگرچه ممکن است قبول آن براي شما قدری مشکل باشد ولی واقعیت اين است که احتمال مورد دوم، حدود 30 برابر بیشتر است. حمله کوسه علت شایع تری فرض می شود، چرا که کوسه ها ترس بیشتری را در ذهن مردم ایجاد می کنند و یا اینکه توجه رسانه ها به این مورد بیشتر است. در نتیجه برای اکثر مردم، تصور مردن ناشی از حمله کوسه در مقایسه با مرگ ناشي از برخورد قطعات یک هواپیمای درحال سقوط، آسان تر است. بطور خلاصه، قاعده سرانگشتی دردسترس بودن، قضاوت ها و
ارزیابی هایی را موجب می شود که عمدتا براساس اطلاعاتی شكل مي گيرد که به سهولت در دسترس است، نه الزاما اطلاعات کامل، عینی یا واقعی.
🌎
در پست بعدی متوجه میشویم که آتشسوزی در واحدهای پتروشیمی امری کاملا محتمل و قابل پیش بینی است. اگر معامله کنندگانی وجود داشته اند که تازه متوجه این خطر شده اند، آنها دچار سوگیری در دسترس بودن هستند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴😕اگر به آمار دقت میکردید، از آتشسوزی اخیر شگفت زده نمیشدید!!
@BehavioralEconomicsAndFinance
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴بعضی خطاهای روانی در تصمیمات، بنیادی و ریشه دار (در ژنتیک و یا تکامل روانی)هستند! لذا اصلاح آنها بسیار سخت است😔
🍎آشنائی با انواع خطاهای تصمیم گیری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🍎آشنائی با انواع خطاهای تصمیم گیری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
شکاف بین رفتار و هدف: مردم در عمل آنچه که قصد انجامش را داشته اند انجام نمیدهند. مورددیگری از نقض عقلانیت. کانال تخصصی دانش رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance@
🔴کلینتون: «آموزش در مورد سوگیریهای پنهان(روانی) باید ارتقاء پیدا کند»!!
🚩کلینتون هم از کانال ما حمایت کرد😉😂
آشنائی با سوگیریهای روانی در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
🚩کلینتون هم از کانال ما حمایت کرد😉😂
آشنائی با سوگیریهای روانی در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
🔴🔴🔴
زمانی قدرت نظامی(انواع سلاحها) تعیین کنندگی بسیار در معادلات بین المللی داشت🚀🔫🗡⚔،
🌍
بعدا قدرت اقتصادی تعیین کنندگی زیاد پیدا کرد( مثلا آمریکا با استفاده از تحریم اقتصادی حکومت بعضی کشورها را عوض کرد)💰💷
🌎
اما این روزها قدرت و جنگ روانی است که تعیین کنندگی دارد! این روزهاست که عدم همکاری بانکهای اروپایی با ایران از طریق سوگیریهای روانی توجیه میشود، و این روزهاست که کیلینتون کشته شدن سیاه پوستان توسط پلیس آمریکا را به سوگیریهای روانی(و نه نژادپرستی آگاهانه طبقه حاکم) نسبت میدهد!
🌏
البته مسلما استفاده از راه حلهای نظامی و اقتصادی به صفر نخواهد رسید ولی وزن آنها بشدت کم خواهد شد.
تسلیم شدن کودتاچیان در ترکیه هم تاییدکننده مطالب فوق بود.
آشنایی با سوگیریهای روانی در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
زمانی قدرت نظامی(انواع سلاحها) تعیین کنندگی بسیار در معادلات بین المللی داشت🚀🔫🗡⚔،
🌍
بعدا قدرت اقتصادی تعیین کنندگی زیاد پیدا کرد( مثلا آمریکا با استفاده از تحریم اقتصادی حکومت بعضی کشورها را عوض کرد)💰💷
🌎
اما این روزها قدرت و جنگ روانی است که تعیین کنندگی دارد! این روزهاست که عدم همکاری بانکهای اروپایی با ایران از طریق سوگیریهای روانی توجیه میشود، و این روزهاست که کیلینتون کشته شدن سیاه پوستان توسط پلیس آمریکا را به سوگیریهای روانی(و نه نژادپرستی آگاهانه طبقه حاکم) نسبت میدهد!
🌏
البته مسلما استفاده از راه حلهای نظامی و اقتصادی به صفر نخواهد رسید ولی وزن آنها بشدت کم خواهد شد.
تسلیم شدن کودتاچیان در ترکیه هم تاییدکننده مطالب فوق بود.
آشنایی با سوگیریهای روانی در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🌺🍃روزى
#شاه_عباس صفوی به#شیخ_بهایى گفت:
دلم می خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود.
شیخ بهایى گفت : من یک هفته مهلت
می خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد، چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم...
شاه عباس قبول کرد و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای خارج از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد.
شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت: اى بنده خدا من می دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد!!!..
تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت و لیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو !!!
مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته ، فردا صبح زود هم من مخفیانه می روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود...
شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد:
اعلیحضرت، می خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند ؟!!
شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟
شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت!!! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند!
به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارتهاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند...
بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند : به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید!
دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد.
سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود.
چهارمى گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود!!!
به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند.
شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد و عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت : بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است!
وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم! عقل و شعور مردم را دیدید؟
شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟
شیخ عرض کرد: به من فرمودید، قاضى القضات شوم.
شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟
شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم
شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و می کنم لازم نیست به قضاوت
بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشی.
(علی اعلم ملکی)
بزرگترین کانال تخصصی دانش رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#شاه_عباس صفوی به#شیخ_بهایى گفت:
دلم می خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود.
شیخ بهایى گفت : من یک هفته مهلت
می خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد، چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم...
شاه عباس قبول کرد و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای خارج از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد.
شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت: اى بنده خدا من می دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد!!!..
تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت و لیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو !!!
مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته ، فردا صبح زود هم من مخفیانه می روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود...
شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد:
اعلیحضرت، می خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند ؟!!
شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟
شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت!!! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند!
به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارتهاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند...
بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند : به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید!
دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد.
سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود.
چهارمى گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود!!!
به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند.
شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد و عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت : بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است!
وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم! عقل و شعور مردم را دیدید؟
شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟
شیخ عرض کرد: به من فرمودید، قاضى القضات شوم.
شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟
شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم
شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و می کنم لازم نیست به قضاوت
بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشی.
(علی اعلم ملکی)
بزرگترین کانال تخصصی دانش رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍1
Forwarded from اقتصاد رفتاری
🔴🔴🔴
زمانی قدرت نظامی(انواع سلاحها) تعیین کنندگی بسیار در معادلات بین المللی داشت🚀🔫🗡⚔،
🌍
بعدا قدرت اقتصادی تعیین کنندگی زیاد پیدا کرد( مثلا آمریکا با استفاده از تحریم اقتصادی حکومت بعضی کشورها را عوض کرد)💰💷
🌎
اما این روزها قدرت و جنگ روانی است که تعیین کنندگی دارد! این روزهاست که عدم همکاری بانکهای اروپایی با ایران از طریق سوگیریهای روانی توجیه میشود، و این روزهاست که کیلینتون کشته شدن سیاه پوستان توسط پلیس آمریکا را به سوگیریهای روانی(و نه نژادپرستی آگاهانه طبقه حاکم) نسبت میدهد!
🌏
البته مسلما استفاده از راه حلهای نظامی و اقتصادی به صفر نخواهد رسید ولی وزن آنها بشدت کم خواهد شد.
تسلیم شدن کودتاچیان در ترکیه هم تاییدکننده مطالب فوق بود.
آشنایی با سوگیریهای روانی در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
زمانی قدرت نظامی(انواع سلاحها) تعیین کنندگی بسیار در معادلات بین المللی داشت🚀🔫🗡⚔،
🌍
بعدا قدرت اقتصادی تعیین کنندگی زیاد پیدا کرد( مثلا آمریکا با استفاده از تحریم اقتصادی حکومت بعضی کشورها را عوض کرد)💰💷
🌎
اما این روزها قدرت و جنگ روانی است که تعیین کنندگی دارد! این روزهاست که عدم همکاری بانکهای اروپایی با ایران از طریق سوگیریهای روانی توجیه میشود، و این روزهاست که کیلینتون کشته شدن سیاه پوستان توسط پلیس آمریکا را به سوگیریهای روانی(و نه نژادپرستی آگاهانه طبقه حاکم) نسبت میدهد!
🌏
البته مسلما استفاده از راه حلهای نظامی و اقتصادی به صفر نخواهد رسید ولی وزن آنها بشدت کم خواهد شد.
تسلیم شدن کودتاچیان در ترکیه هم تاییدکننده مطالب فوق بود.
آشنایی با سوگیریهای روانی در:
@BehavioralEconomicsAndFinance