فیلم زیر، صحبتهای RichardThaler درباره کتاب جدیدش،
Misbehaving: the making of behavioral economics
می باشد. هم صحبت او Steven Kaplan استاد Finance دانشگاه Chicago است.
https://www.igmchicago.org/video/misbehaving-the-making-of-behavioral-economics
مشاهده مطالب بیشتر در کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Misbehaving: the making of behavioral economics
می باشد. هم صحبت او Steven Kaplan استاد Finance دانشگاه Chicago است.
https://www.igmchicago.org/video/misbehaving-the-making-of-behavioral-economics
مشاهده مطالب بیشتر در کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
video_2016-07-01_18-24-54.mov
15.5 MB
کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance@
🔴چرا فکر می کنید، حق با شماست- حتی اگر حق با شما نباشد. در این فیلم خانم جولیا گالف از مرکز عقلانیت کاربردی توضیح می دهد که ذهن ما چگونه اطلاعات را قضاوت می کند:
https://www.ted.com/talks/julia_galef_why_you_think_you_re_right_even_if_you_re_wrong
مطالب بیشتر در 👇🏻کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@behavioraleconomicsandfinance
https://www.ted.com/talks/julia_galef_why_you_think_you_re_right_even_if_you_re_wrong
مطالب بیشتر در 👇🏻کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@behavioraleconomicsandfinance
Ted
Why you think you're right -- even if you're wrong
Perspective is everything, especially when it comes to examining your beliefs. Are you a soldier, prone to defending your viewpoint at all costs -- or a scout, spurred by curiosity? Julia Galef examines the motivations behind these two mindsets and how they…
📖 معرفی کتاب :
Animal Spirits, How human psychology derives the economy, and why it matters for global capitalism.
نویسندگان: George Akerlof و Robert Shiller
بسیاری این سوال را مطرح می کنند که نسبت اقتصاد با روانشناسی چیست؟ آیا دانستن مبانی تصمیم گیری خرد افراد برای اقتصاد اهمیت دارد؟ اینکه بدانیم افراد دارای چنین تورش های رفتاری هستند( از جمله، شیب هدف، توجه محدود، سوگیری در دسترس بودن، که در مطالب قبلی توضیح داده شدند)، چه کمکی به اقتصاد می کند؟ به عبارت دیگر، مرز جدا شدن اقتصاد و روانشناسی کجاست؟
عده ای از اقتصاددانان پیشنهاد می کنند که دانستن این مبانی تصمیم گیری برای اقتصاد بی اهمیت است زیرا که بازار به افراد خواهد آموخت که چگونه رفتار باید کنند. به عبارت دیگر، می گویند درست است که تعدادی از افراد طبق فروض عقلانی اقتصادی عمل نمی کنند، اما هستند افرادی در جامعه که بر این مبنا تصمیم گیری می کنند. افراد دسته دوم باعث خواهند شد که افراد دسته اول "یاد بگیرند" که رفتار "بهینه" کدام است. به عبارتی، مبانی روان شناختی تصمیم گیری افراد برای رشته اقتصاد بی اهمیت است زیرا که این مبانی به لحاظ نظری و عملی، اثرات کلان (aggregate implications) ندارند.
جورج آکرلف برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 2001 و استاد دانشگاه برکلی به همراه رابرت شیلر برنده نوبل اقتصادی سال 2013 و استاد دانشگاه ییل در این کتاب نشان می دهند که ادعای آن دسته از اقتصاددانانی که معتقد به بی اهمیتی پرداختن به مبانی روان شناختی تصمیم گیری افراد برای اقتصاد هستند، نادرست می باشد.
آشنایی بیشتر با اقتصاد و مالی رفتاری در:
@behavioraleconomicsandfinance
Animal Spirits, How human psychology derives the economy, and why it matters for global capitalism.
نویسندگان: George Akerlof و Robert Shiller
بسیاری این سوال را مطرح می کنند که نسبت اقتصاد با روانشناسی چیست؟ آیا دانستن مبانی تصمیم گیری خرد افراد برای اقتصاد اهمیت دارد؟ اینکه بدانیم افراد دارای چنین تورش های رفتاری هستند( از جمله، شیب هدف، توجه محدود، سوگیری در دسترس بودن، که در مطالب قبلی توضیح داده شدند)، چه کمکی به اقتصاد می کند؟ به عبارت دیگر، مرز جدا شدن اقتصاد و روانشناسی کجاست؟
عده ای از اقتصاددانان پیشنهاد می کنند که دانستن این مبانی تصمیم گیری برای اقتصاد بی اهمیت است زیرا که بازار به افراد خواهد آموخت که چگونه رفتار باید کنند. به عبارت دیگر، می گویند درست است که تعدادی از افراد طبق فروض عقلانی اقتصادی عمل نمی کنند، اما هستند افرادی در جامعه که بر این مبنا تصمیم گیری می کنند. افراد دسته دوم باعث خواهند شد که افراد دسته اول "یاد بگیرند" که رفتار "بهینه" کدام است. به عبارتی، مبانی روان شناختی تصمیم گیری افراد برای رشته اقتصاد بی اهمیت است زیرا که این مبانی به لحاظ نظری و عملی، اثرات کلان (aggregate implications) ندارند.
جورج آکرلف برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 2001 و استاد دانشگاه برکلی به همراه رابرت شیلر برنده نوبل اقتصادی سال 2013 و استاد دانشگاه ییل در این کتاب نشان می دهند که ادعای آن دسته از اقتصاددانانی که معتقد به بی اهمیتی پرداختن به مبانی روان شناختی تصمیم گیری افراد برای اقتصاد هستند، نادرست می باشد.
آشنایی بیشتر با اقتصاد و مالی رفتاری در:
@behavioraleconomicsandfinance
❤1
🔴چرخه فقر مالی و فقر ذهنی✏️
سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه تاد، کتابی با عنوان «اقتصاد کمیابی» نوشتهاند. این کتاب، این تحلیل را به چالش میکشد که: ریشه فقر مالی، فقر ذهنی و تصمیمات اشتباه است. این کتاب شواهدی را بررسی میکند که نشان میدهند: ریشه اصلی فقر ذهنی، به فقر مالی مربوط میشود.
مقالهای در معرفی ایده اصلی این کتاب
https://harvardmagazine.com/2015/05/the-science-of-scarcity#article-image
ترجمه فارسی مقاله فوق
https://tarjomaan.com/vdcc.pqma2bqimla82.html#list
کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری @BehavioralEconomicsAndFinance
سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه تاد، کتابی با عنوان «اقتصاد کمیابی» نوشتهاند. این کتاب، این تحلیل را به چالش میکشد که: ریشه فقر مالی، فقر ذهنی و تصمیمات اشتباه است. این کتاب شواهدی را بررسی میکند که نشان میدهند: ریشه اصلی فقر ذهنی، به فقر مالی مربوط میشود.
مقالهای در معرفی ایده اصلی این کتاب
https://harvardmagazine.com/2015/05/the-science-of-scarcity#article-image
ترجمه فارسی مقاله فوق
https://tarjomaan.com/vdcc.pqma2bqimla82.html#list
کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری @BehavioralEconomicsAndFinance
Harvard Magazine
The Science of Scarcity
A behavioral economist’s fresh perspectives on poverty
Forwarded from اقتصاد رفتاری
هر هفته یک مطلب:
فریدمن در مقاله معروف خودش با عنوان «روش شناسی اقتصاد اثباتی» بیان میکند که «شاید زمان آن رسیده باشد که دانش اقتصاد را روی روانشناسی جدیدتری بنا کنیم»!
در حالی که جریان اصلی اقتصاد و مالی، انسانها را کاملا عقلائی فرض میکند، علم عصب شناسی و علوم شناختی جدید اذعان می کنند که تقریبا امکان ندارد که انسانها فارغ از احساسات و کاملا عقلائی تصمیم بگیرند و همواره دچار نوعی خطا می شوند.
انسانهائی که در اقتصاد رفتاری بحث میشوند عقلائی(و همه چیز دان) نیستند، بلکه انسانهائی «معمولی» هستند که بسیاری چیزها را متوجه نمیشوند، در محاسبات اشتباه میکنند و در تصمیم گیری ها دچار احساسات و گرایشهای رفتاری خاصی هستند که ممکن است بسیاری مواقع اشتباه باشند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
فریدمن در مقاله معروف خودش با عنوان «روش شناسی اقتصاد اثباتی» بیان میکند که «شاید زمان آن رسیده باشد که دانش اقتصاد را روی روانشناسی جدیدتری بنا کنیم»!
در حالی که جریان اصلی اقتصاد و مالی، انسانها را کاملا عقلائی فرض میکند، علم عصب شناسی و علوم شناختی جدید اذعان می کنند که تقریبا امکان ندارد که انسانها فارغ از احساسات و کاملا عقلائی تصمیم بگیرند و همواره دچار نوعی خطا می شوند.
انسانهائی که در اقتصاد رفتاری بحث میشوند عقلائی(و همه چیز دان) نیستند، بلکه انسانهائی «معمولی» هستند که بسیاری چیزها را متوجه نمیشوند، در محاسبات اشتباه میکنند و در تصمیم گیری ها دچار احساسات و گرایشهای رفتاری خاصی هستند که ممکن است بسیاری مواقع اشتباه باشند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
Bazarbors.com
Photo
🔴کارگاه "روانشناسی بازار و کاهش خطاهای سرمایه گذاری" را به فعالان بازار سرمایه، مدیران، و کلیه افرادی که قصد هرنوع سرمایه گذاری دارند توصیه میکنیم.
هدف این کارگاه، کاهش خطاهای روانی تصمیم سازان، با توجه ویژه به و با مثالهای متعدد از تصمیمات سرمایه گذاری و بازار سهام، می باشد.
مطالب بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
هدف این کارگاه، کاهش خطاهای روانی تصمیم سازان، با توجه ویژه به و با مثالهای متعدد از تصمیمات سرمایه گذاری و بازار سهام، می باشد.
مطالب بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴🔴🔴به بهانه حقوقهای نجومی
لزوم تدوین نظام حاکمیت شرکتی در دولت با در نظر گرفتن آموزه های اقتصاد رفتاری:
جمهوری اسلامی ایران در ابتدا با مدیرانی مواجه بود که بعضا حتی از دریافت حقوق مناصب دولتی امتناع می کردند، امّا امروزه شاهد نسل جدیدی از مدیران هستیم که حقوقهای بسیار بالا را حق خودشان می دانند. در این مجال می خواهم به مسأله از زاویه ای انگیزشی نگاه کنم. انگیزاننده ها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- انگیزاننده های درونی(مثل حس نوع دوستی، انگیزه های دینی و...)
2- انگیزاننده های بیرونی( مثل پاداشهای مادی و پرداخت مشوقهای پولی و غیر پولی)
پدیده ای در اقتصاد رفتاری وجود دارد به نام «اثر برون رانی انگیزشی» یا Motivational Crowding-out Effect . این اثر باعث میشود با وارد کردن مشوقهای بیرونی، مشوقهای درونی کنارگذاشته شوند و فلج بشوند، تا حدی که بهره وری فرد به اندازه ای کاهش پیدا میکند که مجبور خواهیم شد مشوقها را چندین برابر بکنیم تا به همان سطح بهره وری سابق(بدون هیچ پرداخت و مشوق بیرونی) برسیم. مثلا در یک تیم ورزشی که بازیکنان پولی دریافت نمی کنند در صورتی که مشوقهای پولی تعریف شود به احتمال زیاد، عملکرد به شدت افت پیدا خواهد کرد مگر اینکه آن پرداخت به شدت زیاد بشود(مراجعه کنید به کتب روانشناسی ورزشی). همچنین در تحقیقی در مورد کارمندان تأمین مالی خرد(که کاری خیریه برای توانمندسازی فقرا انجام میدادند) به این نتیجه رسیدند که وقتی بابت عملکرد بهترشان، مشوقهای پولی دریافت میکنند بهره وری شان کاهش شدیدی پیدا میکند.
انگیزاننده های درونی هستند که در حوزه ورزشی مرحوم تختی را درست میکنند، و در جنگ تحمیلی آن حماسه ها(در جبهه و پشت جبهه) را می آفرینند.
تکیه بر مشوقهای مادی در گوشه ای از یک سیستم باعث سرایت آن به سایر قسمتها خواهد شد (اولین پاداش نامتعارف به خاطر عملکرد خوب مدیران بانک صنعت و معدن به آنها داده شد اما این، بدون توجیهی منطقی به دیگر بخشها هم سرایت کرد).
اینکه در نظامی اسلامی تا چه حد باید در طراحی نظام حاکمیت شرکتی(corporate governance)به مشوقهای بیرونی تکیه کرد و تا چه حد به مشوقهای درونی، به مبانی نظری نظام، و اینکه در کدام قسمت هستیم وابسته است، امّا هر تصمیمی که اتخاذ شود باید این حقایق رفتاری در آنها لحاظ شود.
لینک عضویت در بزرگترین کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
لزوم تدوین نظام حاکمیت شرکتی در دولت با در نظر گرفتن آموزه های اقتصاد رفتاری:
جمهوری اسلامی ایران در ابتدا با مدیرانی مواجه بود که بعضا حتی از دریافت حقوق مناصب دولتی امتناع می کردند، امّا امروزه شاهد نسل جدیدی از مدیران هستیم که حقوقهای بسیار بالا را حق خودشان می دانند. در این مجال می خواهم به مسأله از زاویه ای انگیزشی نگاه کنم. انگیزاننده ها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- انگیزاننده های درونی(مثل حس نوع دوستی، انگیزه های دینی و...)
2- انگیزاننده های بیرونی( مثل پاداشهای مادی و پرداخت مشوقهای پولی و غیر پولی)
پدیده ای در اقتصاد رفتاری وجود دارد به نام «اثر برون رانی انگیزشی» یا Motivational Crowding-out Effect . این اثر باعث میشود با وارد کردن مشوقهای بیرونی، مشوقهای درونی کنارگذاشته شوند و فلج بشوند، تا حدی که بهره وری فرد به اندازه ای کاهش پیدا میکند که مجبور خواهیم شد مشوقها را چندین برابر بکنیم تا به همان سطح بهره وری سابق(بدون هیچ پرداخت و مشوق بیرونی) برسیم. مثلا در یک تیم ورزشی که بازیکنان پولی دریافت نمی کنند در صورتی که مشوقهای پولی تعریف شود به احتمال زیاد، عملکرد به شدت افت پیدا خواهد کرد مگر اینکه آن پرداخت به شدت زیاد بشود(مراجعه کنید به کتب روانشناسی ورزشی). همچنین در تحقیقی در مورد کارمندان تأمین مالی خرد(که کاری خیریه برای توانمندسازی فقرا انجام میدادند) به این نتیجه رسیدند که وقتی بابت عملکرد بهترشان، مشوقهای پولی دریافت میکنند بهره وری شان کاهش شدیدی پیدا میکند.
انگیزاننده های درونی هستند که در حوزه ورزشی مرحوم تختی را درست میکنند، و در جنگ تحمیلی آن حماسه ها(در جبهه و پشت جبهه) را می آفرینند.
تکیه بر مشوقهای مادی در گوشه ای از یک سیستم باعث سرایت آن به سایر قسمتها خواهد شد (اولین پاداش نامتعارف به خاطر عملکرد خوب مدیران بانک صنعت و معدن به آنها داده شد اما این، بدون توجیهی منطقی به دیگر بخشها هم سرایت کرد).
اینکه در نظامی اسلامی تا چه حد باید در طراحی نظام حاکمیت شرکتی(corporate governance)به مشوقهای بیرونی تکیه کرد و تا چه حد به مشوقهای درونی، به مبانی نظری نظام، و اینکه در کدام قسمت هستیم وابسته است، امّا هر تصمیمی که اتخاذ شود باید این حقایق رفتاری در آنها لحاظ شود.
لینک عضویت در بزرگترین کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
در مطالب قبلی به برخی از تورش های رفتاری پرداخته شد و قرار است در پست های بعدی تعدادی دیگر از آن ها مورد واکاوی قرار بگیرند.
به نظر لازم می آید که به صورت مختصر، درباره انسان عقلایی که در علم اقتصاد مبنای مدل سازی قرار می گیرد، توضیحاتی ارائه گردد. در علم اقتصاد فرض می شود که :
1. عوامل اقتصادی (Economic Agents) از جمله مصرف کنندگان و تولید کنندگان، دارای ترجیحات از پیش معین هستند و در تصمیم گیری های خود دارای باورها و انتظارات بدون تورش(unbiased) می باشند.
2. آن ها بر اساس همین باور ها و ترجیحات تصمیم گیری می کنند. این بدان معناست که آن ها دارای توانایی های شناختی بی نهایت (به عبارت دیگر، به باهوشی باهوش ترین اقتصاددانان هستند) و همچنین از قدرت اراده(willpower) بی نهایت برخوردار می باشند زیرا آن ها چیزی را انتخاب می کنند که بهینه باشد، نه آن چیزی که موقتا جذاب به نظر می آید.
3. اگر چه آن ها ممکن است نوع دوستانه رفتار کنند، خصوصا نسبت به دوستان نزدیک و خانواده شان، اما انگیزه اصلی آن ها خود خواهی(self-interest) است. این فروض همان هایی است که انسان اقتصادی (Homo economicus) را تعریف می کنند.
برداشتی از کتاب misbehaving: the making of behavioral economics
آشنایی بیشتر با اقتصاد و مالی رفتاری در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
به نظر لازم می آید که به صورت مختصر، درباره انسان عقلایی که در علم اقتصاد مبنای مدل سازی قرار می گیرد، توضیحاتی ارائه گردد. در علم اقتصاد فرض می شود که :
1. عوامل اقتصادی (Economic Agents) از جمله مصرف کنندگان و تولید کنندگان، دارای ترجیحات از پیش معین هستند و در تصمیم گیری های خود دارای باورها و انتظارات بدون تورش(unbiased) می باشند.
2. آن ها بر اساس همین باور ها و ترجیحات تصمیم گیری می کنند. این بدان معناست که آن ها دارای توانایی های شناختی بی نهایت (به عبارت دیگر، به باهوشی باهوش ترین اقتصاددانان هستند) و همچنین از قدرت اراده(willpower) بی نهایت برخوردار می باشند زیرا آن ها چیزی را انتخاب می کنند که بهینه باشد، نه آن چیزی که موقتا جذاب به نظر می آید.
3. اگر چه آن ها ممکن است نوع دوستانه رفتار کنند، خصوصا نسبت به دوستان نزدیک و خانواده شان، اما انگیزه اصلی آن ها خود خواهی(self-interest) است. این فروض همان هایی است که انسان اقتصادی (Homo economicus) را تعریف می کنند.
برداشتی از کتاب misbehaving: the making of behavioral economics
آشنایی بیشتر با اقتصاد و مالی رفتاری در:
@BehavioralEconomicsAndFinance
شکاف بین رفتار و هدف: مردم در عمل آنچه که قصد انجامش را داشته اند انجام نمیدهند. مورددیگری از نقض عقلانیت. کانال تخصصی دانش رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance@
🌍🌎🌏توضیح دانش رفتاری برای ترافیک سنگین شمال(😳):
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
«««دَن اَریلی، استاد دانشگاه دوک و از متخصصان حوزهٔ اقتصاد رفتاری است. وی کتابی دارد با عنوان «predictably irrational» که در فارسی به «نابخردیهای پیشبینیپذیر» ترجمه شده است. این کتاب دربارهٔ نابخردیهای آدمی است؛ یعنی دربارهٔ فاصلهٔ ما از بی عیب و نقص بودن. مدعای کتاب این است که ما نهتنها نابخردیم، بلکه این نابخردیهای ما بهطرز پیشبینیپذیری تکرار شده و بارها و بارها رخ میدهند.
حال درک اینکه چگونه ما به طرز پیشبینیپذیری دچار نابخردی میشویم، خود نقطهٔ آغازی است برای بهبود بخشیدن به تصمیمگیریهایمان و تغییر دادن شیوهٔ زندگیمان به سمت بهترشدن.
به نظر میرسد یکی از این مصادیق نابخردیهای پیشبینیپذیر که بارها و بارها تکرار شده و همچنان ادامه دارد، تصمیم سفر به شمال کشور در تعطیلات است. اینکه تعداد زیادی از ما انتخاب میکنیم مسیری سه چهار ساعته را ده دوازده ساعته طی کنیم، خدمات پذیرایی و اسکان را با کیفیت پایینتر و هزینهٔ بالاتر دریافت کنیم و به دلیل شلوغی بیشازحد، نتوانیم از مناظر زیبا و چشماندازهای طبیعی بهره و حظ کافی ببریم. دستاورد نهایی چنین سفرهایی هم معمولاً نوعی خستگی پس از سفر است که باید در روز یا روزهای پس از تعطیلات فکری برای آن کرد.
آیا شما هم تاکنون چنین تصمیماتی گرفتهاید؟
انتخابهای جایگزین شما چه چیزهایی بوده است؟
چه مصادیق دیگری از پدیدههای پیک یا اوج مصرف در ذهن دارید؟»»»
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
منبع: کانال «تفکر سیستمی». لینک عضویت:
@systemsthinking
لینک عضویت در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
«««دَن اَریلی، استاد دانشگاه دوک و از متخصصان حوزهٔ اقتصاد رفتاری است. وی کتابی دارد با عنوان «predictably irrational» که در فارسی به «نابخردیهای پیشبینیپذیر» ترجمه شده است. این کتاب دربارهٔ نابخردیهای آدمی است؛ یعنی دربارهٔ فاصلهٔ ما از بی عیب و نقص بودن. مدعای کتاب این است که ما نهتنها نابخردیم، بلکه این نابخردیهای ما بهطرز پیشبینیپذیری تکرار شده و بارها و بارها رخ میدهند.
حال درک اینکه چگونه ما به طرز پیشبینیپذیری دچار نابخردی میشویم، خود نقطهٔ آغازی است برای بهبود بخشیدن به تصمیمگیریهایمان و تغییر دادن شیوهٔ زندگیمان به سمت بهترشدن.
به نظر میرسد یکی از این مصادیق نابخردیهای پیشبینیپذیر که بارها و بارها تکرار شده و همچنان ادامه دارد، تصمیم سفر به شمال کشور در تعطیلات است. اینکه تعداد زیادی از ما انتخاب میکنیم مسیری سه چهار ساعته را ده دوازده ساعته طی کنیم، خدمات پذیرایی و اسکان را با کیفیت پایینتر و هزینهٔ بالاتر دریافت کنیم و به دلیل شلوغی بیشازحد، نتوانیم از مناظر زیبا و چشماندازهای طبیعی بهره و حظ کافی ببریم. دستاورد نهایی چنین سفرهایی هم معمولاً نوعی خستگی پس از سفر است که باید در روز یا روزهای پس از تعطیلات فکری برای آن کرد.
آیا شما هم تاکنون چنین تصمیماتی گرفتهاید؟
انتخابهای جایگزین شما چه چیزهایی بوده است؟
چه مصادیق دیگری از پدیدههای پیک یا اوج مصرف در ذهن دارید؟»»»
🏃🏽🏃🏽🏃🏽
منبع: کانال «تفکر سیستمی». لینک عضویت:
@systemsthinking
لینک عضویت در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
به راهی که همه می روند شک کن چون اغلب به جای فکر کردن، تقلید میکنند. بعضی وقتها در راه درست تنهائی! پدیده «حرکت رمه ایHerding» مسأله ای شناخته شده در دانش رفتاری است. @BehavioralEconomicsAndFinance@
🔴🔴🔴 رصد تورش "در دسترس بودن"(availability bias) برای بازار سهام:
در تعطیلات عید فطر پتروشیمی ماهشهر دچار آتشسوزی شد. مسلما با کاهش جریانهای نقدی آتی این شرکت، باید قیمت سهامش کاهش پیدا کند. اما اگر این صرفا یک نقص فنی معمولی بوده است و در بازار سهام فردا، به جز سهام این شرکت، سهام دیگر شرکتهای پتروشیمی هم افت کنند، میتوان قضاوت کرد که فعالان بازار سرمایه دچار سوگیری در دسترس بودن(availability bias) هستند! از عوامل عقلایی انتظار نمیرود که با آتشسوزی یک شرکت، انتظاراتشان از بازدهی شرکتهای مشابه(که مراوده ای با این شرکت ندارند) تغییر کند.
البته استدلال فوق مبتنی بر فرضهای خودش است.
تحلیلهای رفتاری بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
در تعطیلات عید فطر پتروشیمی ماهشهر دچار آتشسوزی شد. مسلما با کاهش جریانهای نقدی آتی این شرکت، باید قیمت سهامش کاهش پیدا کند. اما اگر این صرفا یک نقص فنی معمولی بوده است و در بازار سهام فردا، به جز سهام این شرکت، سهام دیگر شرکتهای پتروشیمی هم افت کنند، میتوان قضاوت کرد که فعالان بازار سرمایه دچار سوگیری در دسترس بودن(availability bias) هستند! از عوامل عقلایی انتظار نمیرود که با آتشسوزی یک شرکت، انتظاراتشان از بازدهی شرکتهای مشابه(که مراوده ای با این شرکت ندارند) تغییر کند.
البته استدلال فوق مبتنی بر فرضهای خودش است.
تحلیلهای رفتاری بیشتر در کانال اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
سوگیری در دسترس بودن؛
مردم گرایش دارند روی آنچه راحتتر به ذهن می رسد(غالبا اتّفاقات «توچشم» و اخیر) تمرکز کرده و در انتخابها وزن زیادی به آنها بدهند. لینک عضویت کانال: @BehavioralEconomicsAndFinance@
مردم گرایش دارند روی آنچه راحتتر به ذهن می رسد(غالبا اتّفاقات «توچشم» و اخیر) تمرکز کرده و در انتخابها وزن زیادی به آنها بدهند. لینک عضویت کانال: @BehavioralEconomicsAndFinance@
🔴 توضیح بیشتر راجع به سوگیری در دسترس بودن:
نام سوگیری : سوگیری در دسترس بودن(availability bias)
نوع سوگیری: شناختی
توصیف کلی: سوگیری دردسترس بودن یک قاعده سرانگشتی یا راه میان بر ذهنی است که افراد، احتمال وقوع یک پیامد را براساس میزان شیوع يا رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند.
🌍
افرادی که در معرض این نوع رفتار هستند، تخمین احتمالات هرچند پیچیده را به سادگی انجام می دهند( حالا این مورد را در نظر بگیرید که قضاوت یک معامله گر حقیقی در مورد احتمال آتشسوزی در یک واحد پتروشیمی از «تجربه شخصی» (به جای استفاده از آمار دقیق) متأثر شود).
🌏
یک مثال کلاسیک نشان می دهد که اکثر مردم گمان می برند که مرگ ومیر (انسان ها) ناشی از حمله کوسه، بیشتر از مرگ و میر ناشی از برخورد با قطعات هواپیمای در حال سقوط است. اگرچه ممکن است قبول آن براي شما قدری مشکل باشد ولی واقعیت اين است که احتمال مورد دوم، حدود 30 برابر بیشتر است. حمله کوسه علت شایع تری فرض می شود، چرا که کوسه ها ترس بیشتری را در ذهن مردم ایجاد می کنند و یا اینکه توجه رسانه ها به این مورد بیشتر است. در نتیجه برای اکثر مردم، تصور مردن ناشی از حمله کوسه در مقایسه با مرگ ناشي از برخورد قطعات یک هواپیمای درحال سقوط، آسان تر است. بطور خلاصه، قاعده سرانگشتی دردسترس بودن، قضاوت ها و
ارزیابی هایی را موجب می شود که عمدتا براساس اطلاعاتی شكل مي گيرد که به سهولت در دسترس است، نه الزاما اطلاعات کامل، عینی یا واقعی.
🌎
در پست بعدی متوجه میشویم که آتشسوزی در واحدهای پتروشیمی امری کاملا محتمل و قابل پیش بینی است. اگر معامله کنندگانی وجود داشته اند که تازه متوجه این خطر شده اند، آنها دچار سوگیری در دسترس بودن هستند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
نام سوگیری : سوگیری در دسترس بودن(availability bias)
نوع سوگیری: شناختی
توصیف کلی: سوگیری دردسترس بودن یک قاعده سرانگشتی یا راه میان بر ذهنی است که افراد، احتمال وقوع یک پیامد را براساس میزان شیوع يا رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند.
🌍
افرادی که در معرض این نوع رفتار هستند، تخمین احتمالات هرچند پیچیده را به سادگی انجام می دهند( حالا این مورد را در نظر بگیرید که قضاوت یک معامله گر حقیقی در مورد احتمال آتشسوزی در یک واحد پتروشیمی از «تجربه شخصی» (به جای استفاده از آمار دقیق) متأثر شود).
🌏
یک مثال کلاسیک نشان می دهد که اکثر مردم گمان می برند که مرگ ومیر (انسان ها) ناشی از حمله کوسه، بیشتر از مرگ و میر ناشی از برخورد با قطعات هواپیمای در حال سقوط است. اگرچه ممکن است قبول آن براي شما قدری مشکل باشد ولی واقعیت اين است که احتمال مورد دوم، حدود 30 برابر بیشتر است. حمله کوسه علت شایع تری فرض می شود، چرا که کوسه ها ترس بیشتری را در ذهن مردم ایجاد می کنند و یا اینکه توجه رسانه ها به این مورد بیشتر است. در نتیجه برای اکثر مردم، تصور مردن ناشی از حمله کوسه در مقایسه با مرگ ناشي از برخورد قطعات یک هواپیمای درحال سقوط، آسان تر است. بطور خلاصه، قاعده سرانگشتی دردسترس بودن، قضاوت ها و
ارزیابی هایی را موجب می شود که عمدتا براساس اطلاعاتی شكل مي گيرد که به سهولت در دسترس است، نه الزاما اطلاعات کامل، عینی یا واقعی.
🌎
در پست بعدی متوجه میشویم که آتشسوزی در واحدهای پتروشیمی امری کاملا محتمل و قابل پیش بینی است. اگر معامله کنندگانی وجود داشته اند که تازه متوجه این خطر شده اند، آنها دچار سوگیری در دسترس بودن هستند.
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴😕اگر به آمار دقت میکردید، از آتشسوزی اخیر شگفت زده نمیشدید!!
@BehavioralEconomicsAndFinance
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴بعضی خطاهای روانی در تصمیمات، بنیادی و ریشه دار (در ژنتیک و یا تکامل روانی)هستند! لذا اصلاح آنها بسیار سخت است😔
🍎آشنائی با انواع خطاهای تصمیم گیری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🍎آشنائی با انواع خطاهای تصمیم گیری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری
شکاف بین رفتار و هدف: مردم در عمل آنچه که قصد انجامش را داشته اند انجام نمیدهند. مورددیگری از نقض عقلانیت. کانال تخصصی دانش رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance@