Forwarded from انجمن علمى اقتصاد دانشگاه اصفهان (Mahsa Yousefian)
انجمن علمی اقتصاد برگزار میکند :
نشست اقتصاد رفتاری با سخنرانی دکتر مصطفی نصر اصفهانی.
شنبه 2 دی ماه 1396 ساعت 12
اتاق کنفرانس دانشکده علوم اداری و اقتصاد.
📢 @ui_Economics
نشست اقتصاد رفتاری با سخنرانی دکتر مصطفی نصر اصفهانی.
شنبه 2 دی ماه 1396 ساعت 12
اتاق کنفرانس دانشکده علوم اداری و اقتصاد.
📢 @ui_Economics
⭕️◻️درباره حقوق نمایندگان مجلس
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
اخیرا بحث افزایش حقوق نمایندگان مجلس مطرح شده است و عدهای سینه چاک میکنند که این اتلاف بیتالمال است، آن هم وقتی بناست یارانه 45 هزار تومانی حذف شود و...
در مورد تعیین دستمزد (وقتی که بازار نمیتواند تعیین کننده باشد) پارامترهای مختلفی را باید در نظر گرفت. یکی از پارامترها سختی کار هست، مثلا مشاغلی که مجبورند شبها بیدار باشند پرداختی بیشتری دارند. یکی دیگر از پارامترها حساسیت کار هست، مثلا به قضات دستمزد بالا میدهند چون کار حساسی دارندو مستعد فساد هستند و استدلال میشود که نباید یک قاضی از نظر مالی در تنگنا قرار بگیرد تا به این خاطر در فساد گرفتار شود.
اگر به ماهیت شغل نمایندگی مجلس نگاه کنیم مبینیم هم از نظر سختی در سطح بالائی است(بررسی تکتک لایحهها و طرحهایی که باید مورد بررسی قرار بگیرند با روشی همه جانبه و سیستمی، آن هم در زمانی محدود)، و هم از نظر حساسیت بسیار حساس و مهم است. یک قانون ساده و مختصر ممکن است سرنوشت ملتی را متفاوت رقم بزند.
اما عددی که در رسانهها در مورد حقوق نمایندگان گفته میشود را باید دقیقتر نگاه کرد. اولا این عدد به احتمال زیاد «کل دریافتی» ایشان نیست و پاداشها و حواشی زیاد دیگری را هم مستقیما در فیش حقوقی خود دارند. ثانیا به طور غیرمستقیم ولی رسمی هم منابعی برای اداره دفتر و... در اختیار ایشان قرار میگیرد که ممکن است بیشتر از نیاز واقعی ایشان باشد و اضافه آن صرف کارها و چیزهایی که بنابوده نشوند. ثالثا، دریافتیهایی غیررسمی و بعضا غیرقانونی وجود دارند (مثل نامه یکی از نمایندگان به وزارت نفت مبنی بر استخدام یک نفر در آن وزارتخانه یا اعطای بعضی مجوزها که بدون سفارش نماینده امکانپذیر نبود). علاوه بر این عواید فایدهگرایانه، انگیزههای درونی (مثل لذت داشتن شأن اجتماعی و یا لذت قدرت و لذت کمک به همنوع و...) هم هستند.
با مشاهده هزینهها و تلاشهایی که افراد برای ورود به شورای شهر یا مجلس میکنند(از انواع تهدید رقیبان انتخاباتی تا خودزنی برای فریب افکار عمومی(!!) تا هزینههای چندده میلیاردی برای تبلیغات و انواع لابیگری و...) میتوان متوجه شد که انگیزه نمایندگان دریافت حقوق مجلس یا شورا نیست!! آنها برای رسیدن به دو مورد آخر از چهار مورد فوق ممکن است چنین ولعی داشته باشند یعنی برای رسیدن به «رانت» و «قدرت»! به عبارتی، حقوق دریافتی در مقایسه با دیگر فواید نمایندگی اصلا اهمیتی برای نمایندگان ندارد.
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️⭕️جمعبندی و تجویز:
تمرکزمان را بجای اینکه روی حقوق مستقیم، رسمی و اعلام شده نمایندگان بگذاریم بهتر است روی شفاف شدن و بهینه شدن پرداختهای غیر مستقیم و غیر رسمی به نمایندگان بگذاریم...و از اینها هم مهمتر روی بهبود عملکرد ایشان سرمایهگذاری کنیم.
فیش حقوقی زیر ده میلیون تومان برای یک نماینده(به شرط اینکه که دستش برای دزدی و رانتخوری و ... بسته باشد) بنظر میرسد زیاد نباشد.
همچنین شاید استفاده از مکانیزم بازار برای تعیین دریافتی نمایندگان شاید بد نباشد: مثلا هر نماینده در زمان انتخابات بگوید که دستمزد درخواستی او چقدر است و اگر مردم رأی دادند پرداخت صورت پذیرد.
باز هم باید توجه کرد که آنچه در پشت صحنه اتفاق میافتد(رانتها و لابیها و...) هزار برابر مهمتر از این پرداختهای شفاف، مستقیم و رسمی است. و همچنین باید توجه کرد که ارزش افزودهای که یک نماینده خوب میتواند ایجاد کند از هر هزینهای که مطالبه کند بالاتر است. یک تصمیم اشتباه در سطح کلان ممکن است منجر به ضررهای چندصد هزار میلیاردتومانی به بیتالمال بشود: این عدد را با چند میلیون تومان مقایسه کنید...
اگر میخواهیم در مورد عملکرد نمایندگان به بهینگی برسیم باید از مهمترین قسمتها شروع کنیم و دریافتی مستقیم و رسمی ایشان اتفاقا یکی از کماهمیتترین چیزهاست...
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
اخیرا بحث افزایش حقوق نمایندگان مجلس مطرح شده است و عدهای سینه چاک میکنند که این اتلاف بیتالمال است، آن هم وقتی بناست یارانه 45 هزار تومانی حذف شود و...
در مورد تعیین دستمزد (وقتی که بازار نمیتواند تعیین کننده باشد) پارامترهای مختلفی را باید در نظر گرفت. یکی از پارامترها سختی کار هست، مثلا مشاغلی که مجبورند شبها بیدار باشند پرداختی بیشتری دارند. یکی دیگر از پارامترها حساسیت کار هست، مثلا به قضات دستمزد بالا میدهند چون کار حساسی دارندو مستعد فساد هستند و استدلال میشود که نباید یک قاضی از نظر مالی در تنگنا قرار بگیرد تا به این خاطر در فساد گرفتار شود.
اگر به ماهیت شغل نمایندگی مجلس نگاه کنیم مبینیم هم از نظر سختی در سطح بالائی است(بررسی تکتک لایحهها و طرحهایی که باید مورد بررسی قرار بگیرند با روشی همه جانبه و سیستمی، آن هم در زمانی محدود)، و هم از نظر حساسیت بسیار حساس و مهم است. یک قانون ساده و مختصر ممکن است سرنوشت ملتی را متفاوت رقم بزند.
اما عددی که در رسانهها در مورد حقوق نمایندگان گفته میشود را باید دقیقتر نگاه کرد. اولا این عدد به احتمال زیاد «کل دریافتی» ایشان نیست و پاداشها و حواشی زیاد دیگری را هم مستقیما در فیش حقوقی خود دارند. ثانیا به طور غیرمستقیم ولی رسمی هم منابعی برای اداره دفتر و... در اختیار ایشان قرار میگیرد که ممکن است بیشتر از نیاز واقعی ایشان باشد و اضافه آن صرف کارها و چیزهایی که بنابوده نشوند. ثالثا، دریافتیهایی غیررسمی و بعضا غیرقانونی وجود دارند (مثل نامه یکی از نمایندگان به وزارت نفت مبنی بر استخدام یک نفر در آن وزارتخانه یا اعطای بعضی مجوزها که بدون سفارش نماینده امکانپذیر نبود). علاوه بر این عواید فایدهگرایانه، انگیزههای درونی (مثل لذت داشتن شأن اجتماعی و یا لذت قدرت و لذت کمک به همنوع و...) هم هستند.
با مشاهده هزینهها و تلاشهایی که افراد برای ورود به شورای شهر یا مجلس میکنند(از انواع تهدید رقیبان انتخاباتی تا خودزنی برای فریب افکار عمومی(!!) تا هزینههای چندده میلیاردی برای تبلیغات و انواع لابیگری و...) میتوان متوجه شد که انگیزه نمایندگان دریافت حقوق مجلس یا شورا نیست!! آنها برای رسیدن به دو مورد آخر از چهار مورد فوق ممکن است چنین ولعی داشته باشند یعنی برای رسیدن به «رانت» و «قدرت»! به عبارتی، حقوق دریافتی در مقایسه با دیگر فواید نمایندگی اصلا اهمیتی برای نمایندگان ندارد.
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️⭕️جمعبندی و تجویز:
تمرکزمان را بجای اینکه روی حقوق مستقیم، رسمی و اعلام شده نمایندگان بگذاریم بهتر است روی شفاف شدن و بهینه شدن پرداختهای غیر مستقیم و غیر رسمی به نمایندگان بگذاریم...و از اینها هم مهمتر روی بهبود عملکرد ایشان سرمایهگذاری کنیم.
فیش حقوقی زیر ده میلیون تومان برای یک نماینده(به شرط اینکه که دستش برای دزدی و رانتخوری و ... بسته باشد) بنظر میرسد زیاد نباشد.
همچنین شاید استفاده از مکانیزم بازار برای تعیین دریافتی نمایندگان شاید بد نباشد: مثلا هر نماینده در زمان انتخابات بگوید که دستمزد درخواستی او چقدر است و اگر مردم رأی دادند پرداخت صورت پذیرد.
باز هم باید توجه کرد که آنچه در پشت صحنه اتفاق میافتد(رانتها و لابیها و...) هزار برابر مهمتر از این پرداختهای شفاف، مستقیم و رسمی است. و همچنین باید توجه کرد که ارزش افزودهای که یک نماینده خوب میتواند ایجاد کند از هر هزینهای که مطالبه کند بالاتر است. یک تصمیم اشتباه در سطح کلان ممکن است منجر به ضررهای چندصد هزار میلیاردتومانی به بیتالمال بشود: این عدد را با چند میلیون تومان مقایسه کنید...
اگر میخواهیم در مورد عملکرد نمایندگان به بهینگی برسیم باید از مهمترین قسمتها شروع کنیم و دریافتی مستقیم و رسمی ایشان اتفاقا یکی از کماهمیتترین چیزهاست...
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
⭕️◻️اثر طعمه
نام انگلیسی: Decoy Effect
سوگیریهای رفتاری مرتبط:
-صورتبندی(Framing)
-اثر هالهای(Halo Effect)
-ترجیحات وابسته به مرجع(Reference-Dependent Preferences)
-نسبیت(Relativity)
▫️تعریف:
«اثر طعمه که به اثر سلطه نامتقارن هم مشهور است به تمایلی در افراد اشاره دارد که در آن بخاطر اضافه کردن یک گزینه سوّم که بطور «نامتقارن مسلط» است ترجیحاتشان بین دو گزینه قبلی جابجا میشود. تسلط نامتقارن وقتی اتفاق میافتد که گزینه سوم، در تمامی جنبهها از یکی از گزینهها ضعیفتر باشد در حالیکه نسبت به گزینه دیگر تنها در بعضی جنبهها ضعیفتر باشد و به عبارتی در بعضی جنبهها قویتر هم باشد. فرض کنید که در ابتدا دو گزینه وجود داشتهاند، اما گزینه سوم بعدا به این صورت اضافه میشود که در همه جنبه ها نسبت به گزینه 1 ضعیفتر است ولی در بعضی جنبهها از گزینه 2 بهتر است. در اینحالت مردم نسبت به حالتی که اصلا گزینه سومی وجود نداشته باشد به گزینه 1 استقبال بیشتری نشان میدهند، و در مواردی با قاطعیت آن را انتخاب کنند در حالی که اگر گزینه سوم نبود گزینه دوم را انتخاب میکردند. به عبارتی، گزینه 3 نقش یک طعمه(decoy) برای هدایت مخاطب به سمت گزینه 1 را بازی میکند. اگر گزینه 3 نباشد، تعداد افراد کمتری گزینه 1 را انتخاب میکنند. این دام روانی ناقض «اصل استقلال» گزینههای نامرتبط در اقتصاد خرد است که مبنای مدلسازیهای مالی و اقتصادی استاندارد است. » (از کتابِ «هنرسرمایهگذاری: کاهش خطاهای شناختی-ادراکی در تصمیمات سرمایهگذاری» نوشته مصطفی نصراصفهانی)
@BehavioralEconomicsAndFinance
علت وقوع چنین پدیدهای این است که ذهن ما در مواردی که تعداد متغیرها زیاد هستند توانایی تصمیمگیریاش را از دست میدهد و یا به بیانی رفتاری، دچار «فلج تصمیم» میشود؛ وجود گزینه سوم باعث میشود انتخاب کردن راحتتر شود.
این اثر صراحتا نقض فروض عقلانیت در اقتصاد کلاسیک است، اما تضاد آن با عقلانیت سراسری(نه بیانی که در اقتصاد سنتی از آن میشود) را جداگانه بررسی کرد.
⭕️⭕️تجویز رفتاری و کاربرد
نفس اطلاع از این گرایشهای رفتاری باعث میشود انتخابهای ما آگاهانهتر بشوند. همچنین طراحیهای ما نیز با استفاده از تکنیک اثر طعمه میتواند موثرتر بیفتد.
این اثر در بازاریابی و فروش به شدت کاربرد دارد و از قدیمالایام هم بازاریابان و فروشندگان از این تکنیک استفاده میکردهاند. به عنوان مثال، در چیدمان کالاها در فروشگاه، یک کالای ارزان، یک کالای معمولی و یک کالای گرانقیمت را میگذارند و برای اینکه شما به سمت خرید کالای گرانتر بروید قیمت کالای معمولی را فقط اندکی کمتر از کالای گرانقیمت تعیین میکنند.
باید مواظب باشیم خودمان با دست خودمان صورتبندی مسائل را طوری انجام ندهیم که بخاطر اثر طعمه دچار خطا بشویم. به عنوان مثال در بازار سهام ممکن است مسئله را بصورت انتخاب بین سه سهام که یکی از آنها طعمه شود تعریف کنیم و در مرحله بعد بدون توجه به اینکه ممکن است بهترین سهم اصلا خارج از این سه گزینه باشد یکی از آنها را انتخاب کنیم!
یک مثالی که دَن اریلی در کتاب نابخردیهای پیشبینیپذیر از کاربرد اثر طعمه در مهمانیها میزند این است که اگر میخواهید در بین همه پسرها، شما مورد انتخاب دخترها قرار بگیرید یک نفر که خیلی شبیه خودتان است اما ضعفی کوچک نسبت به شما دارد(مثلا بینیاش کمی کج است) را به همراه خود ببرید! مشابه همین تکنیک را در جاهایی که دوست دارید انتخاب بشوید میتوانید به کار ببرید و اثر آن را ببینید!
برای اثر طعمه میتوان کاربردها و مثالهای متعدد و جذابی بیان کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
نام انگلیسی: Decoy Effect
سوگیریهای رفتاری مرتبط:
-صورتبندی(Framing)
-اثر هالهای(Halo Effect)
-ترجیحات وابسته به مرجع(Reference-Dependent Preferences)
-نسبیت(Relativity)
▫️تعریف:
«اثر طعمه که به اثر سلطه نامتقارن هم مشهور است به تمایلی در افراد اشاره دارد که در آن بخاطر اضافه کردن یک گزینه سوّم که بطور «نامتقارن مسلط» است ترجیحاتشان بین دو گزینه قبلی جابجا میشود. تسلط نامتقارن وقتی اتفاق میافتد که گزینه سوم، در تمامی جنبهها از یکی از گزینهها ضعیفتر باشد در حالیکه نسبت به گزینه دیگر تنها در بعضی جنبهها ضعیفتر باشد و به عبارتی در بعضی جنبهها قویتر هم باشد. فرض کنید که در ابتدا دو گزینه وجود داشتهاند، اما گزینه سوم بعدا به این صورت اضافه میشود که در همه جنبه ها نسبت به گزینه 1 ضعیفتر است ولی در بعضی جنبهها از گزینه 2 بهتر است. در اینحالت مردم نسبت به حالتی که اصلا گزینه سومی وجود نداشته باشد به گزینه 1 استقبال بیشتری نشان میدهند، و در مواردی با قاطعیت آن را انتخاب کنند در حالی که اگر گزینه سوم نبود گزینه دوم را انتخاب میکردند. به عبارتی، گزینه 3 نقش یک طعمه(decoy) برای هدایت مخاطب به سمت گزینه 1 را بازی میکند. اگر گزینه 3 نباشد، تعداد افراد کمتری گزینه 1 را انتخاب میکنند. این دام روانی ناقض «اصل استقلال» گزینههای نامرتبط در اقتصاد خرد است که مبنای مدلسازیهای مالی و اقتصادی استاندارد است. » (از کتابِ «هنرسرمایهگذاری: کاهش خطاهای شناختی-ادراکی در تصمیمات سرمایهگذاری» نوشته مصطفی نصراصفهانی)
@BehavioralEconomicsAndFinance
علت وقوع چنین پدیدهای این است که ذهن ما در مواردی که تعداد متغیرها زیاد هستند توانایی تصمیمگیریاش را از دست میدهد و یا به بیانی رفتاری، دچار «فلج تصمیم» میشود؛ وجود گزینه سوم باعث میشود انتخاب کردن راحتتر شود.
این اثر صراحتا نقض فروض عقلانیت در اقتصاد کلاسیک است، اما تضاد آن با عقلانیت سراسری(نه بیانی که در اقتصاد سنتی از آن میشود) را جداگانه بررسی کرد.
⭕️⭕️تجویز رفتاری و کاربرد
نفس اطلاع از این گرایشهای رفتاری باعث میشود انتخابهای ما آگاهانهتر بشوند. همچنین طراحیهای ما نیز با استفاده از تکنیک اثر طعمه میتواند موثرتر بیفتد.
این اثر در بازاریابی و فروش به شدت کاربرد دارد و از قدیمالایام هم بازاریابان و فروشندگان از این تکنیک استفاده میکردهاند. به عنوان مثال، در چیدمان کالاها در فروشگاه، یک کالای ارزان، یک کالای معمولی و یک کالای گرانقیمت را میگذارند و برای اینکه شما به سمت خرید کالای گرانتر بروید قیمت کالای معمولی را فقط اندکی کمتر از کالای گرانقیمت تعیین میکنند.
باید مواظب باشیم خودمان با دست خودمان صورتبندی مسائل را طوری انجام ندهیم که بخاطر اثر طعمه دچار خطا بشویم. به عنوان مثال در بازار سهام ممکن است مسئله را بصورت انتخاب بین سه سهام که یکی از آنها طعمه شود تعریف کنیم و در مرحله بعد بدون توجه به اینکه ممکن است بهترین سهم اصلا خارج از این سه گزینه باشد یکی از آنها را انتخاب کنیم!
یک مثالی که دَن اریلی در کتاب نابخردیهای پیشبینیپذیر از کاربرد اثر طعمه در مهمانیها میزند این است که اگر میخواهید در بین همه پسرها، شما مورد انتخاب دخترها قرار بگیرید یک نفر که خیلی شبیه خودتان است اما ضعفی کوچک نسبت به شما دارد(مثلا بینیاش کمی کج است) را به همراه خود ببرید! مشابه همین تکنیک را در جاهایی که دوست دارید انتخاب بشوید میتوانید به کار ببرید و اثر آن را ببینید!
برای اثر طعمه میتوان کاربردها و مثالهای متعدد و جذابی بیان کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
Forwarded from علی سرزعیم (دوستدار سقراط)
شاید بتوان ادعا کرد که کتاب بیزرمن مشهورترین مدخل برای مباحث روانشناسی تصمیم گیری، اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری است. نویسنده استاد مدرسه کسب و کار هاروارد است که مباحث را با مثالهای متنوع عرضه کرده است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️توجه محدود
یکی از مواردی که در اقتصاد رفتاری به عنوان یک اصل پذیرفته شده است توجه محدود است.
اشتباهاتی که در این گیف میبینید همگی از آن جنس هستند!
@BehavioralEconomicsAndFinance
یکی از مواردی که در اقتصاد رفتاری به عنوان یک اصل پذیرفته شده است توجه محدود است.
اشتباهاتی که در این گیف میبینید همگی از آن جنس هستند!
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from آکادمی بورس
⭐️در کهکشان آکادمی بورس بدرخشید و برنده جایزه 100 میلیون ریالی شوید ⭐️
#آکادمی_بورس
#گروه_شاخص_بازار_سرمایه
#تامین_سرمایه_تمدن
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت آکادمی Tradechallenge.ir مراجعه کنید.
#آکادمی_بورس
#گروه_شاخص_بازار_سرمایه
#تامین_سرمایه_تمدن
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت آکادمی Tradechallenge.ir مراجعه کنید.
⭕️◻️سخنرانی دکتر نرگس درویش با موضوع "استفاده از اقتصاد رفتاری در سیاستگذاری عمومی".
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️موسسه مطالعاتی بینشهای رفتاری در راستای رفع نابسامانی در معادل گزینی برای واژگان تخصصی اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری بنا دارد واژه نامه ای تخصصی تهیه و منتشر کند.
به عنوان مثالی از این نابسامانی میبینیم مترجمان مختلف برای واژه ای مثل framing معادلهایی مثل صورتبندی، چارچوب بندی، چارچوب، قالب بندی و... را بکار برده اند در حالی که این آشفتگی مطلوب نیست و شناسایی مناسبترین معادل با توجه به جمیع جنبه ها امکانپذیر است. این ساماندهی برای اینکه متون اقتصاد رفتاری به زبان فارسی بهبود پیداکنند لازم است.
به همین منظور گروهی تلگرامی تشکیل شده است تا نظرات همه در آن شنیده شده و استدلالها آورده شود و بهترین معادلها از بین همه معادلها انتخاب شوند.
⭕️برای عضویت در گروه و انجام مصاحبه مختصر پیش از عضویت با آیدی زیر تماس حاصل فرمایید:
@alidms
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
به عنوان مثالی از این نابسامانی میبینیم مترجمان مختلف برای واژه ای مثل framing معادلهایی مثل صورتبندی، چارچوب بندی، چارچوب، قالب بندی و... را بکار برده اند در حالی که این آشفتگی مطلوب نیست و شناسایی مناسبترین معادل با توجه به جمیع جنبه ها امکانپذیر است. این ساماندهی برای اینکه متون اقتصاد رفتاری به زبان فارسی بهبود پیداکنند لازم است.
به همین منظور گروهی تلگرامی تشکیل شده است تا نظرات همه در آن شنیده شده و استدلالها آورده شود و بهترین معادلها از بین همه معادلها انتخاب شوند.
⭕️برای عضویت در گروه و انجام مصاحبه مختصر پیش از عضویت با آیدی زیر تماس حاصل فرمایید:
@alidms
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
⭕️◻️لزوم وجود و رهبری اعتراضات
✍مصطفی نصراصفهانی
این روزها شاهد اعتراضات خیابانی مردم در شهرهای مختلف ایران هستیم: پدیده ای که در همه جای دنیا شناخته شده و مرسوم است.
یکی از ویژگیهای رفتاری انسانها "تغییرگریزی"(Status Quo) است. این تغییرگریزی گاهی با "باورگرایی"(Confirmation) ترکیب شده و نوعی "خودفریبی"(Ostrich Effect) در مسئولان ایجاد میکند طوری که اگر از آنها پرسیده شود که آیا فکر میکنید مردم راضی هستند؟ با قاطعیت پاسخ خواهند داد: "بله".
کاری که تظاهرات و مبارزات انجام میدهد این است که به تصمیم سازان بازخورد میدهد تا تغییراتی در سیاستگذاریهایشان انجام بدهند. این بازخورد اگرچه بدون تظاهرات هم قابل انجام است اما بدلیل اینکه محسوس بودن(Saliance) تظاهرات و مبارزات بیشتر است احتمال اینکه منجر به تغییر رفتار مسئولان(چه در دولت و چه در دیگر ارکان حکومت مثل قوه قضائیه که دچار فساد "سیستماتیک" است)بشود بیشتر خواهد بود.
لذا اینگونه مبارزات لازم هستند و اگر از منظر دینی نگاه کنیم مسلما جهاد هستند(البته در ادبیات دینی نیت اهمیت زیادی دارد).
اما حرکتهای این روزها اگر هدایت و رهبری نشوند ممکن است منجر به نتایح خوبی نشوند.
نکته اینست که بسیاری از اعتراض کنندگان اصلا به فکر آلترناتیو گزینه های فعلی نیستند. رای هیچ ایرانی تجزیه شدن ایران مطلوب نیست. برای هیچ ایرانی تبدیل شدن ایران به کشوری شبیه سوریه مطلوب نیست. هیچ ایرانی دوست ندارد 23دیماه امریکاییها به بهانه همین اعتراضات شدت تحریمها را بیشتر کنند. و یکی از بدترین نتایج اینست که این اعتراضات بدون نتیجه باقی بماند: فقط سروصدایی بشود و نارضایتی زیرپوستی بالاتر برود و باز هیچ اصلاحی صورت نپذیرد.
بنظرم میرسد بهتر است مطالبات به سمت اهدافی دقیق و مشخص مثل "شفافیت"، "کاهش ناکارآمدی"، "کاهش فساد" و... هدایت شوند.
معترضین عزیز! در روانشناسی بین "واکنش" و "پاسخ" تمایز قائل میشوند. واکنش همان رفتار غریزی شماست، اما پاسخ هدفمند است و فکر پشتش هست. اجازه ندهید کار به خشونت بکشد حتی اگر در این مسیر شهید شوید! بجای مرگ بر این و آن گفتن مطالبات مشخصی را انتخاب کنید و روی آن تاکید کنید. با فحش و بد و بیراه مطمئن باشید انرژی ملت به هدر خواهد رفت. نه مفسدان و رانتخورانی که در سیستم نفوذ کرده اند دوست شما هستند و نه امریکا و عربستان و اتفاقا هر دوی اینها از بدتر شدن اوضاع سود میبرند.
برادران بسیجی ام! اینها که در خیابان آمده اند برادران و خواهران ما هستند. اجازه ندهید کار به خشونت بکشد حتی اگر شهید شوید! وظیفه شما این نیست که مانع اعتراضات بشوید، وظیفه شما جلوگیری از ناهنجاریها در این بین است. روی نقاط مشترک تمرکز کنید! هم معترضان و هم شما با نجومی بگیران مشکل دارید، هم شما و هم معترضان با فساد فراگیر مشکل دارید، هم شما و هم معترضان به ناکارآمدی اعتراض دارید.
⭕️جمعبندی:
این اعتراضات نه تنها بد نیست بلکه لازم هم هستند اما باید هدایت و رهبری بشوند. بهتر است مطالباتی شفاف تعریف شوند که پایان اعتراضات مشروط به تحقق آن مطالبات باشد. و بهتر است مطالبات رتبه بندی شده و مواردی که اجماع بیشتری روی آنهاست در اولویت قرار بگیرند(مثل شفافیت).
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
این روزها شاهد اعتراضات خیابانی مردم در شهرهای مختلف ایران هستیم: پدیده ای که در همه جای دنیا شناخته شده و مرسوم است.
یکی از ویژگیهای رفتاری انسانها "تغییرگریزی"(Status Quo) است. این تغییرگریزی گاهی با "باورگرایی"(Confirmation) ترکیب شده و نوعی "خودفریبی"(Ostrich Effect) در مسئولان ایجاد میکند طوری که اگر از آنها پرسیده شود که آیا فکر میکنید مردم راضی هستند؟ با قاطعیت پاسخ خواهند داد: "بله".
کاری که تظاهرات و مبارزات انجام میدهد این است که به تصمیم سازان بازخورد میدهد تا تغییراتی در سیاستگذاریهایشان انجام بدهند. این بازخورد اگرچه بدون تظاهرات هم قابل انجام است اما بدلیل اینکه محسوس بودن(Saliance) تظاهرات و مبارزات بیشتر است احتمال اینکه منجر به تغییر رفتار مسئولان(چه در دولت و چه در دیگر ارکان حکومت مثل قوه قضائیه که دچار فساد "سیستماتیک" است)بشود بیشتر خواهد بود.
لذا اینگونه مبارزات لازم هستند و اگر از منظر دینی نگاه کنیم مسلما جهاد هستند(البته در ادبیات دینی نیت اهمیت زیادی دارد).
اما حرکتهای این روزها اگر هدایت و رهبری نشوند ممکن است منجر به نتایح خوبی نشوند.
نکته اینست که بسیاری از اعتراض کنندگان اصلا به فکر آلترناتیو گزینه های فعلی نیستند. رای هیچ ایرانی تجزیه شدن ایران مطلوب نیست. برای هیچ ایرانی تبدیل شدن ایران به کشوری شبیه سوریه مطلوب نیست. هیچ ایرانی دوست ندارد 23دیماه امریکاییها به بهانه همین اعتراضات شدت تحریمها را بیشتر کنند. و یکی از بدترین نتایج اینست که این اعتراضات بدون نتیجه باقی بماند: فقط سروصدایی بشود و نارضایتی زیرپوستی بالاتر برود و باز هیچ اصلاحی صورت نپذیرد.
بنظرم میرسد بهتر است مطالبات به سمت اهدافی دقیق و مشخص مثل "شفافیت"، "کاهش ناکارآمدی"، "کاهش فساد" و... هدایت شوند.
معترضین عزیز! در روانشناسی بین "واکنش" و "پاسخ" تمایز قائل میشوند. واکنش همان رفتار غریزی شماست، اما پاسخ هدفمند است و فکر پشتش هست. اجازه ندهید کار به خشونت بکشد حتی اگر در این مسیر شهید شوید! بجای مرگ بر این و آن گفتن مطالبات مشخصی را انتخاب کنید و روی آن تاکید کنید. با فحش و بد و بیراه مطمئن باشید انرژی ملت به هدر خواهد رفت. نه مفسدان و رانتخورانی که در سیستم نفوذ کرده اند دوست شما هستند و نه امریکا و عربستان و اتفاقا هر دوی اینها از بدتر شدن اوضاع سود میبرند.
برادران بسیجی ام! اینها که در خیابان آمده اند برادران و خواهران ما هستند. اجازه ندهید کار به خشونت بکشد حتی اگر شهید شوید! وظیفه شما این نیست که مانع اعتراضات بشوید، وظیفه شما جلوگیری از ناهنجاریها در این بین است. روی نقاط مشترک تمرکز کنید! هم معترضان و هم شما با نجومی بگیران مشکل دارید، هم شما و هم معترضان با فساد فراگیر مشکل دارید، هم شما و هم معترضان به ناکارآمدی اعتراض دارید.
⭕️جمعبندی:
این اعتراضات نه تنها بد نیست بلکه لازم هم هستند اما باید هدایت و رهبری بشوند. بهتر است مطالباتی شفاف تعریف شوند که پایان اعتراضات مشروط به تحقق آن مطالبات باشد. و بهتر است مطالبات رتبه بندی شده و مواردی که اجماع بیشتری روی آنهاست در اولویت قرار بگیرند(مثل شفافیت).
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار (قسمت دوم)
https://goo.gl/vvca9S
▫ چرا ما وقتی در یک محیط خاص هستیم، رفتارهای مشخصی را از خودمان بروز میدهیم و وقتی به محیط دیگری میرویم، رفتارهای ما نیز متفاوت میشود؟
کدام رفتارهای ما، وابسته به محیط است؟
آیا میتوان با ایجاد تغییراتی در محیط، بر رفتارهای شهروندان اثرگذاری کرد؟
تفکر سیستمی چگونه میتواند در سیاستگذاری برای رفتار، ما را یاری نماید؟
▫در نمونههای موردی این بخش ببینید که چگونه دفتر نخستوزیری در انگلستان به شناخت سیستمی مسئله چاقی پرداخت؟
و اینکه رویکرد بومشناختی به سیاستهای تغییر رفتار در حوزه سلامت عمومی چیست؟
خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
▫ لینک یادداشت کامل:
🌐 https://goo.gl/gduxep
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
https://goo.gl/vvca9S
▫ چرا ما وقتی در یک محیط خاص هستیم، رفتارهای مشخصی را از خودمان بروز میدهیم و وقتی به محیط دیگری میرویم، رفتارهای ما نیز متفاوت میشود؟
کدام رفتارهای ما، وابسته به محیط است؟
آیا میتوان با ایجاد تغییراتی در محیط، بر رفتارهای شهروندان اثرگذاری کرد؟
تفکر سیستمی چگونه میتواند در سیاستگذاری برای رفتار، ما را یاری نماید؟
▫در نمونههای موردی این بخش ببینید که چگونه دفتر نخستوزیری در انگلستان به شناخت سیستمی مسئله چاقی پرداخت؟
و اینکه رویکرد بومشناختی به سیاستهای تغییر رفتار در حوزه سلامت عمومی چیست؟
خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
▫ لینک یادداشت کامل:
🌐 https://goo.gl/gduxep
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
تحلیل سیاستهای تغییر رفتار- شناخت سیستمی رفتار
در یادداشت قبلی در مورد شناخت جامعه از طریق مطالعات روانشناختی بحث کردیم. در اینجا میخواهیم به شناخت جامعه از منظر سطوح بالاتر بنگریم. در این نگاه، بهجای تغییر مستقیم باورها، هیجانات و عادات فرد، با تغییرات محیطی پایدار، بر متغیرهای روانشناختی تأثیر میگذاریم.…
⭕️◻️کدام جراحی اقتصادی؟ کدام پوپولیسم؟
این روزها دوباره بحث آزادسازی قیمتها اعم از ارز و بنزین و دیگر منابع انرژی مطرح شده است؛ چیزی که از آن به "جراحی اقتصادی" یاد می شود. استدلالی هم که آورده میشود در ابتدای امر جذاب به نظر میرسد: در بلندمدت اصلاح قیمتها و واقعی کردن آنها منجر به بهبود عملکرد اقتصاد خواهد شد چرا که سیگنالهای قیمتی اصلاح شده و نهایتا با فروضی(از جمله رقابت کامل و..) میشود اثبات کرد که به بهینه پرتو میرسیم. اما انگیزه دولتها در ایران از طرح کردن این جراحی متاسفانه نه بهبود عملکرد اقتصاد، بلکه امید به جبران کسری بودجه هست که این هم خود یک اشتباه است.
بد نیست این جملات از دکتر مسعود نیلی، منتشر شده در روزنامه شرق را دوباره بخوانیم:
▫️"اگر نقطه شروع داستان توسعه علم اقتصاد در تبیین چرایی فقیرماندن ملت هایی و ثروتمندشدن ملت هایی دیگر را سولو (1956) بدانیم، کتاب چرا ملت ها (کشورها) شکست می خورند(نوشته عجم اغلو) را می توان آخرین حلقه موجود (و البته حتما نه حلقه پایانی) از چرخه عمر این فرآیند ارزیابی کرد."
▫️"عجم اوغلو (2009) به توضیح عوامل بنیادی رشد پرداخته و چهار عامل اصلی را به عنوان تعیین کننده های رشد معرفی کرده است. چهار عامل معرفی شده عبارتند از شانس، فرهنگ، جغرافیا و نهادها."
▫️"عجم اوغلو (2009) از میان عوامل ذکرشده، توضیح تفاوت سطح رفاه میان جوامع را در چارچوب نظریه نوپای «اقتصاد سیاسی» و بر اساس نقش «نهادها» امکان پذیر می داند."
▫️"شاید بتوان ادامه کار دانش اقتصاد در این زمینه را تبیین فرآیند «درون زای» شکل گیری نهادها پیش بینی کرد."
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️⭕️اما سوالی که پیش می آید این است که وقتی یکی از اقتصاددانان تاثیرگذار در دولتهای مختلف صراحتا بیان میکند که نهادها مهمترین عامل برای رشد اقتصادی هستند چرا هیچگاه در دولتهای بعد از جنگ سکان سیاستگذاری اقتصادی در اختیار اقتصاددانان نهادگرا نبوده است؟!
شاید علت آن روانی باشد. مثل اینکه اکثراقتصاددانان نهادگرا در خارج از کشور تحصیل نکرده اند(که چرایی اش جای بررسی جداگانه دارد). ممکن است علت روانی دیگر این باشد که دولتمردان به تعداد خاصی از مشاوران اقتصادی اعتماد دارند و تصادفا غالب آنها چهارسال دوره دکتری را تحت تاثیرتفکرات کلاسیک بوده اند و بعدا هم بخاطر نقطه شروع کلاسیکی تا آخر مجبورند کلاسیک بمانند!!
بهرحال اگر میخواهیم جراحی اقتصادی با هدف بهبود عملکرد اقتصاد انجام بدهیم بهتر است از اقتصاددانان نهادگرا بخواهیم که اهمیت و فوریت اصلاحات مختلف اقتصادی را رتبه بندی کنند و پاسخ ایشان به احتمال زیاد اینست که آزادسازی قیمتها اگرچه خوب است اما در اولویت و فوریت پایینی قرار دارد. آنچه که بیشتر اهمیت دارد چنانچه خود عجم اغلو هم بیان میکند چیزهایی مثل محافظت از حقوق مالکیت است. آنچه اهمیت دارد شفافیت است. و اتفاقا چنین اصلاحاتی سختتر هم هستند! اینجا مردم عادی نیستند که ناراحت میشوند، بلکه گروههای رانتی بسیار قدرتمند هستند که اتفاقا زورشان زیاد است... شاید این نوع از "پوپولیسم" که در اینحالت ایجاد میشود خیلی بدتر از نوع مشهور آن باشد!
اگر نهادها مهمترین تبیین کننده تفاوت در رشد و رفاه اقتصادی کشورهاست پس باید کار را به متخصصین نهادگرا سپرد! نباید کسی که مشکل بیماری قلبی دارد را پیش چشم پزشک برد!
راه حل دیگر هم اینست که اقتصاددانان مورد اعتماد دولتها را برای بار دوم بورسیه کنیم که بروند و اینبار اقتصاد نهادی یاد بگیرند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
این روزها دوباره بحث آزادسازی قیمتها اعم از ارز و بنزین و دیگر منابع انرژی مطرح شده است؛ چیزی که از آن به "جراحی اقتصادی" یاد می شود. استدلالی هم که آورده میشود در ابتدای امر جذاب به نظر میرسد: در بلندمدت اصلاح قیمتها و واقعی کردن آنها منجر به بهبود عملکرد اقتصاد خواهد شد چرا که سیگنالهای قیمتی اصلاح شده و نهایتا با فروضی(از جمله رقابت کامل و..) میشود اثبات کرد که به بهینه پرتو میرسیم. اما انگیزه دولتها در ایران از طرح کردن این جراحی متاسفانه نه بهبود عملکرد اقتصاد، بلکه امید به جبران کسری بودجه هست که این هم خود یک اشتباه است.
بد نیست این جملات از دکتر مسعود نیلی، منتشر شده در روزنامه شرق را دوباره بخوانیم:
▫️"اگر نقطه شروع داستان توسعه علم اقتصاد در تبیین چرایی فقیرماندن ملت هایی و ثروتمندشدن ملت هایی دیگر را سولو (1956) بدانیم، کتاب چرا ملت ها (کشورها) شکست می خورند(نوشته عجم اغلو) را می توان آخرین حلقه موجود (و البته حتما نه حلقه پایانی) از چرخه عمر این فرآیند ارزیابی کرد."
▫️"عجم اوغلو (2009) به توضیح عوامل بنیادی رشد پرداخته و چهار عامل اصلی را به عنوان تعیین کننده های رشد معرفی کرده است. چهار عامل معرفی شده عبارتند از شانس، فرهنگ، جغرافیا و نهادها."
▫️"عجم اوغلو (2009) از میان عوامل ذکرشده، توضیح تفاوت سطح رفاه میان جوامع را در چارچوب نظریه نوپای «اقتصاد سیاسی» و بر اساس نقش «نهادها» امکان پذیر می داند."
▫️"شاید بتوان ادامه کار دانش اقتصاد در این زمینه را تبیین فرآیند «درون زای» شکل گیری نهادها پیش بینی کرد."
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️⭕️اما سوالی که پیش می آید این است که وقتی یکی از اقتصاددانان تاثیرگذار در دولتهای مختلف صراحتا بیان میکند که نهادها مهمترین عامل برای رشد اقتصادی هستند چرا هیچگاه در دولتهای بعد از جنگ سکان سیاستگذاری اقتصادی در اختیار اقتصاددانان نهادگرا نبوده است؟!
شاید علت آن روانی باشد. مثل اینکه اکثراقتصاددانان نهادگرا در خارج از کشور تحصیل نکرده اند(که چرایی اش جای بررسی جداگانه دارد). ممکن است علت روانی دیگر این باشد که دولتمردان به تعداد خاصی از مشاوران اقتصادی اعتماد دارند و تصادفا غالب آنها چهارسال دوره دکتری را تحت تاثیرتفکرات کلاسیک بوده اند و بعدا هم بخاطر نقطه شروع کلاسیکی تا آخر مجبورند کلاسیک بمانند!!
بهرحال اگر میخواهیم جراحی اقتصادی با هدف بهبود عملکرد اقتصاد انجام بدهیم بهتر است از اقتصاددانان نهادگرا بخواهیم که اهمیت و فوریت اصلاحات مختلف اقتصادی را رتبه بندی کنند و پاسخ ایشان به احتمال زیاد اینست که آزادسازی قیمتها اگرچه خوب است اما در اولویت و فوریت پایینی قرار دارد. آنچه که بیشتر اهمیت دارد چنانچه خود عجم اغلو هم بیان میکند چیزهایی مثل محافظت از حقوق مالکیت است. آنچه اهمیت دارد شفافیت است. و اتفاقا چنین اصلاحاتی سختتر هم هستند! اینجا مردم عادی نیستند که ناراحت میشوند، بلکه گروههای رانتی بسیار قدرتمند هستند که اتفاقا زورشان زیاد است... شاید این نوع از "پوپولیسم" که در اینحالت ایجاد میشود خیلی بدتر از نوع مشهور آن باشد!
اگر نهادها مهمترین تبیین کننده تفاوت در رشد و رفاه اقتصادی کشورهاست پس باید کار را به متخصصین نهادگرا سپرد! نباید کسی که مشکل بیماری قلبی دارد را پیش چشم پزشک برد!
راه حل دیگر هم اینست که اقتصاددانان مورد اعتماد دولتها را برای بار دوم بورسیه کنیم که بروند و اینبار اقتصاد نهادی یاد بگیرند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️جمله ای از کتاب "راز سرمایه":
Even if countries liberalise and open their economies to foreign investment, they will not succeed in bringing prosperity to ordinary people until they have established a formal system of property rights.
✍️حتی اگر کشورها اقتصادشان را لیبرال و آزاد کنند و در را به روی سرمایه گذاری خارجی باز کنند هم باز نمیتوانند در به رفاه رساندن مردم عادی موفق شوند مگر اینکه نظامی رسمی برای محافظت از حقوق مالکیت مستقر کرده باشند.
☑️ «راز سرمایه: چرا سرمایهداری در غرب موفق میشود و در جاهای دیگر شکست میخورد؟» از هرناندو دسوتو؛ مترجم: فریدون تفضلی
برگرفته از: @Inthecontextofthedevelopment
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Even if countries liberalise and open their economies to foreign investment, they will not succeed in bringing prosperity to ordinary people until they have established a formal system of property rights.
✍️حتی اگر کشورها اقتصادشان را لیبرال و آزاد کنند و در را به روی سرمایه گذاری خارجی باز کنند هم باز نمیتوانند در به رفاه رساندن مردم عادی موفق شوند مگر اینکه نظامی رسمی برای محافظت از حقوق مالکیت مستقر کرده باشند.
☑️ «راز سرمایه: چرا سرمایهداری در غرب موفق میشود و در جاهای دیگر شکست میخورد؟» از هرناندو دسوتو؛ مترجم: فریدون تفضلی
برگرفته از: @Inthecontextofthedevelopment
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️تنظیم درجه جزء نگری در مدلسازی و تفکر
✍مصطفی نصراصفهانی
یکی از مباحثی که در مدلسازی مبتنی بر عامل و اقتصاد مبتنی بر عامل وجود دارد انتخاب درجه مناسب جزءنگری (Granularity)است. به عبارتی باید نه از جزییات غافل شد و در سطح کلان(Aggregate) ماند و نه زیاد غرق جزئیات شد. برای فهم بهتر یک مثال میزنم:
فرض کنید میخواهید دیواری را بسازید، شما میتوانید آن را با کنارهم چیدن آجرهای کوچک بسازید و یا اینکه سنگهای درشت را بجای آجر استفاده کنید و با گذاشتن تعداد محدودی از آن دیوار را کامل کنید! به خودی خود نمیتوان گفت کدام نوع ساخت خوب است یا بد، اما میتوان با بررسی هدف و قیود مسئله گفت که کدام روش ساخت "مناسبتر" هست. مثلا اگر بناست سقف خانه شبیه خانه های سنتی طاق چشمه ای(گنبدی) باشد و مصالح دلخواه وجود نداشته باشد شاید آجرهای ریز مشابه آنچه در ایران قدیم استفاده میشده مناسبتر باشد.
در مدلسازی هم متناسب با مسئله پژوهش باید درجه ورود به جزئیات را درست تنظیم کرد. گاهی همان پویایی های کلان سیستمی(System Dynamics) میتواند سوال پژوهش را به خوبی جواب بدهد ولی گاهی مجبوریم وارد جزییات و سطح خرد(Individual Level) بشویم.
نکته ای که مرا به انتشار این بحث واداشت(باتوجه به اینکه احتمالا اکثر شما مخاطبانم با مدلسازی کاری ندارید) این است که همه ما بخواهیم و یا نخواهیم با مدلهای ذهنی سروکار داریم. در هر تصمیمی که میگیریم داریم از یک مدل انتزاعی ذهنی استفاده میکنیم! بنابرین همه ما دائما در حال ساخت، ویرایش و استفاده از مدلهای ذهنی مختلف هستیم و انتخاب درجه مناسب جزءنگری برای داشتن انتخابهای بهینه ضروری است. همچنین ممکن است چیزی در یک مسئله جزئی به حساب بیاید ولی در مسئله دیگر کلیت باشد. مثلا فشار خون یک شهروند برای یک سیاستمدار مسئله ای جزئی و بی ربط است در حالیکه ممکن است برای یک پزشک مسئله ای مرتبط و کلی باشد.
بسیاری از خطاهای شناختی ریشه در عدم تنظیم درجه جزءنگری دارد.
⭕️⭕️ تجویز رفتاری:
اولا بپذیرید که در حال استفاده از مدل هستید و در مورد مدلهای ذهنی خود خودآگاهی پیدا کنید تا بتوانید به مرور زمان نقصهای آنها را پیدا کنید. ثانیا سعی کنید مهارت ساختن مدلهای مختلف را در خود تقویت کنید. مثلا سعی کنید خودتان را در ذهن دیگران تصور کنید و مدلهای ذهنی ایشان را لمس کنید تا انعطاف شناختی را تجربه کنید.
اینکه چه درجه ای از جزءنگری مناسب است بشدت وابسته به مسئله است. انتخاب درجه جزءنگری بیشتر یک مهارت است تا دانش و مدیران خوب معمولا این مهارت را دارند.
با اينهمه یک اصل را میتوان توصیه کرد: سطح کلان(کلیت) را فدای سطح خرد نکنید! یعنی برای اینکه درست فکر کنید باید کلیت را درنظر داشته باشید و بعد درجه جزءنگری را انتخاب کنید.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
یکی از مباحثی که در مدلسازی مبتنی بر عامل و اقتصاد مبتنی بر عامل وجود دارد انتخاب درجه مناسب جزءنگری (Granularity)است. به عبارتی باید نه از جزییات غافل شد و در سطح کلان(Aggregate) ماند و نه زیاد غرق جزئیات شد. برای فهم بهتر یک مثال میزنم:
فرض کنید میخواهید دیواری را بسازید، شما میتوانید آن را با کنارهم چیدن آجرهای کوچک بسازید و یا اینکه سنگهای درشت را بجای آجر استفاده کنید و با گذاشتن تعداد محدودی از آن دیوار را کامل کنید! به خودی خود نمیتوان گفت کدام نوع ساخت خوب است یا بد، اما میتوان با بررسی هدف و قیود مسئله گفت که کدام روش ساخت "مناسبتر" هست. مثلا اگر بناست سقف خانه شبیه خانه های سنتی طاق چشمه ای(گنبدی) باشد و مصالح دلخواه وجود نداشته باشد شاید آجرهای ریز مشابه آنچه در ایران قدیم استفاده میشده مناسبتر باشد.
در مدلسازی هم متناسب با مسئله پژوهش باید درجه ورود به جزئیات را درست تنظیم کرد. گاهی همان پویایی های کلان سیستمی(System Dynamics) میتواند سوال پژوهش را به خوبی جواب بدهد ولی گاهی مجبوریم وارد جزییات و سطح خرد(Individual Level) بشویم.
نکته ای که مرا به انتشار این بحث واداشت(باتوجه به اینکه احتمالا اکثر شما مخاطبانم با مدلسازی کاری ندارید) این است که همه ما بخواهیم و یا نخواهیم با مدلهای ذهنی سروکار داریم. در هر تصمیمی که میگیریم داریم از یک مدل انتزاعی ذهنی استفاده میکنیم! بنابرین همه ما دائما در حال ساخت، ویرایش و استفاده از مدلهای ذهنی مختلف هستیم و انتخاب درجه مناسب جزءنگری برای داشتن انتخابهای بهینه ضروری است. همچنین ممکن است چیزی در یک مسئله جزئی به حساب بیاید ولی در مسئله دیگر کلیت باشد. مثلا فشار خون یک شهروند برای یک سیاستمدار مسئله ای جزئی و بی ربط است در حالیکه ممکن است برای یک پزشک مسئله ای مرتبط و کلی باشد.
بسیاری از خطاهای شناختی ریشه در عدم تنظیم درجه جزءنگری دارد.
⭕️⭕️ تجویز رفتاری:
اولا بپذیرید که در حال استفاده از مدل هستید و در مورد مدلهای ذهنی خود خودآگاهی پیدا کنید تا بتوانید به مرور زمان نقصهای آنها را پیدا کنید. ثانیا سعی کنید مهارت ساختن مدلهای مختلف را در خود تقویت کنید. مثلا سعی کنید خودتان را در ذهن دیگران تصور کنید و مدلهای ذهنی ایشان را لمس کنید تا انعطاف شناختی را تجربه کنید.
اینکه چه درجه ای از جزءنگری مناسب است بشدت وابسته به مسئله است. انتخاب درجه جزءنگری بیشتر یک مهارت است تا دانش و مدیران خوب معمولا این مهارت را دارند.
با اينهمه یک اصل را میتوان توصیه کرد: سطح کلان(کلیت) را فدای سطح خرد نکنید! یعنی برای اینکه درست فکر کنید باید کلیت را درنظر داشته باشید و بعد درجه جزءنگری را انتخاب کنید.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from موسسهمطالعاتی حامیان فردا
⭕️تأمین مالی جمعی (Crowdfunding) برای پروژههای اجتماعی؛ چگونه؟
✅پاسخ حمیده حبیبی، مدیر سابق توسعه #فاندوران به این پرسش در ششمین سمینار #سه_شنبه_های_رویش
۳شنبه ۲۶ دی، ساعت ۱۶
ثبتنام:
evnd.co/ceU83
✅پاسخ حمیده حبیبی، مدیر سابق توسعه #فاندوران به این پرسش در ششمین سمینار #سه_شنبه_های_رویش
۳شنبه ۲۶ دی، ساعت ۱۶
ثبتنام:
evnd.co/ceU83
⭕️◻️داستانی از سوگیری «زیانگریزی»(Loss Aversion)
یکی از سوگیریهای اصلی که در مالی رفتاری مورد بحث قرار میگیرد زیانگریزی نام دارد. بازی فروش اسکناس 20 دلاری که ممکن است در اینترنت یا فضای مجازی با آن مواجه شده باشید به خوبی متأثر شدن افراد از این سوگیری را به تصویر میکشد. بازی به این صورت است:
▫️من یک اسکناس بیست دلاری دارم. آن را به هر قیمتی که بخواهید به شما میفروشم. پیشنهادها از یک دلار شروع میشود و با گامهای یک دلاری بالا می رود، ولی نکتهای که وجود دارد این است که افراد دیگر هم میتوانند روی این اسکناس بیست دلاری پیشنهاد قیمت دهند و اگر کسی توانست قیمت بالاتری از شما پیشنهاد داده و شما را شکست دهد شما همچنان باید به اندازه پیشنهاد آخرتان به من پول بدهید و در ازای آن چیزی دریافت نخواهید کرد.
▫️افراد در ابتدا از اینکه میتوانند یک اسکناس بیست دلاری را ۲ یا ۵ یا ۱۰ دلار بخرند هیجان زده میشوند، پول مفت است، ولی در قیمتهای ۱۷ و ۱۸ دلار یک جنگ تمام عیار بین پیشنهادهای دو نفر که میفهمند ممکن است در انتها مجبور شوند پول خیلی زیادی را برای هیچ پرداخت کنند در میگیرد. آنها برای آنکه نبازند پشت سر هم پیشنهادهای بالاتری میدهند. ناگهان یکی برای یک اسکناس ۲۰ دلاری ۲۱ دلار پیشنهاد میدهد که در حقیقت منطقی است چون در این قیمت برنده ۱ دلار میبازد (با احتساب بیست دلاری که دریافت میکند) در حالی که بازنده ۲۰ دلار خواهد باخت. از اینجا همه چیز بالا میگیرد. جنگ برای برد تبدیل میشود به جنگ برای کمتر باختن، و باعث میشود تا پیشنهادها برای یک اسکناس ۲۰ دلاری به طور کاذب بالا برود.
▫️استاد مدیریت دانشگاه وارتون آدام گرنت (Adam Grant) که در جلسات مشاوره از این بازی استفاده میکند میگوید که یک افسر ارتش یک بار حدود ۵۰۰ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت. استاد مدرسه کسب و کار هاروارد مکس بیزرمن (Max Bazerman) ادعا میکند که حدود ۱۷۰۰۰ دلار از به مزایده گذاشتن یک اسکناس ۲۰ دلاری بین دانشجویانش بدست آورده است و حداقل یک دانشجو بوده است که ۲۰۴ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت کرده است.
⭕️⭕️تجویز رفتاری:
یافتههای روانشناسان و اقتصاددانان رفتاری نشان میدهد افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باختن متنفرند. به این سوگیری رفتاری «زیانگریزی»(Loss Aversion) گفته میشود که یکی از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی است. شما هنگامی که در یک معامله سود میکنید به سرعت پوزیشن خود را میبندید و به آن اجازه رشد بیشتر نمیدهید و برعکس وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن میدهید چون ناخودآگاه، ذهن شما از ضرر متنفر است و البته همین بیزاری از ضرر یکی از عوامل حباب قیمتی نیز هست.
با یک برنامه ریزی و عوض کردن این سبک ساختار ذهنی شما به مرور میتوانید بر معاملات خود مسلط شوید و هنگامی که میتوان با یک ضرر کم از معامله خارج شد آن را تبدیل به یک کابوس نمیکنید و به دنبال فرصتهای بعدی خواهید بود.
▫️این سوگیری نه تنها در معاملات، بلکه در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... هم میتواند مصداق داشته باشد.
▫️تکنیک تعریف «حدضرر» یکی از تکنیکهایی است که دانش رفتاری آن را تأیید میکند.
مطالب مرتبط:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/684
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/685
*پ.ن: این پست اصلاحشده مطلبی از یک دوست ناشناس است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
یکی از سوگیریهای اصلی که در مالی رفتاری مورد بحث قرار میگیرد زیانگریزی نام دارد. بازی فروش اسکناس 20 دلاری که ممکن است در اینترنت یا فضای مجازی با آن مواجه شده باشید به خوبی متأثر شدن افراد از این سوگیری را به تصویر میکشد. بازی به این صورت است:
▫️من یک اسکناس بیست دلاری دارم. آن را به هر قیمتی که بخواهید به شما میفروشم. پیشنهادها از یک دلار شروع میشود و با گامهای یک دلاری بالا می رود، ولی نکتهای که وجود دارد این است که افراد دیگر هم میتوانند روی این اسکناس بیست دلاری پیشنهاد قیمت دهند و اگر کسی توانست قیمت بالاتری از شما پیشنهاد داده و شما را شکست دهد شما همچنان باید به اندازه پیشنهاد آخرتان به من پول بدهید و در ازای آن چیزی دریافت نخواهید کرد.
▫️افراد در ابتدا از اینکه میتوانند یک اسکناس بیست دلاری را ۲ یا ۵ یا ۱۰ دلار بخرند هیجان زده میشوند، پول مفت است، ولی در قیمتهای ۱۷ و ۱۸ دلار یک جنگ تمام عیار بین پیشنهادهای دو نفر که میفهمند ممکن است در انتها مجبور شوند پول خیلی زیادی را برای هیچ پرداخت کنند در میگیرد. آنها برای آنکه نبازند پشت سر هم پیشنهادهای بالاتری میدهند. ناگهان یکی برای یک اسکناس ۲۰ دلاری ۲۱ دلار پیشنهاد میدهد که در حقیقت منطقی است چون در این قیمت برنده ۱ دلار میبازد (با احتساب بیست دلاری که دریافت میکند) در حالی که بازنده ۲۰ دلار خواهد باخت. از اینجا همه چیز بالا میگیرد. جنگ برای برد تبدیل میشود به جنگ برای کمتر باختن، و باعث میشود تا پیشنهادها برای یک اسکناس ۲۰ دلاری به طور کاذب بالا برود.
▫️استاد مدیریت دانشگاه وارتون آدام گرنت (Adam Grant) که در جلسات مشاوره از این بازی استفاده میکند میگوید که یک افسر ارتش یک بار حدود ۵۰۰ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت. استاد مدرسه کسب و کار هاروارد مکس بیزرمن (Max Bazerman) ادعا میکند که حدود ۱۷۰۰۰ دلار از به مزایده گذاشتن یک اسکناس ۲۰ دلاری بین دانشجویانش بدست آورده است و حداقل یک دانشجو بوده است که ۲۰۴ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت کرده است.
⭕️⭕️تجویز رفتاری:
یافتههای روانشناسان و اقتصاددانان رفتاری نشان میدهد افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باختن متنفرند. به این سوگیری رفتاری «زیانگریزی»(Loss Aversion) گفته میشود که یکی از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی است. شما هنگامی که در یک معامله سود میکنید به سرعت پوزیشن خود را میبندید و به آن اجازه رشد بیشتر نمیدهید و برعکس وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن میدهید چون ناخودآگاه، ذهن شما از ضرر متنفر است و البته همین بیزاری از ضرر یکی از عوامل حباب قیمتی نیز هست.
با یک برنامه ریزی و عوض کردن این سبک ساختار ذهنی شما به مرور میتوانید بر معاملات خود مسلط شوید و هنگامی که میتوان با یک ضرر کم از معامله خارج شد آن را تبدیل به یک کابوس نمیکنید و به دنبال فرصتهای بعدی خواهید بود.
▫️این سوگیری نه تنها در معاملات، بلکه در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... هم میتواند مصداق داشته باشد.
▫️تکنیک تعریف «حدضرر» یکی از تکنیکهایی است که دانش رفتاری آن را تأیید میکند.
مطالب مرتبط:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/684
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/685
*پ.ن: این پست اصلاحشده مطلبی از یک دوست ناشناس است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️سفسطه قمار باز (Gambler's Fallacy) در بازار سهام
کشش طبیعی انسانها این است که در منطقه سود (مثلا زمان افزایش قیمت سهام) ریسکگریز میشوند و در منطقه زیان ریسکپذیر عمل میکنند.
تصویر ریسکپذیری در منطقه زیان و ریسکگریزی در منطقه سود در معاملات…
کشش طبیعی انسانها این است که در منطقه سود (مثلا زمان افزایش قیمت سهام) ریسکگریز میشوند و در منطقه زیان ریسکپذیر عمل میکنند.
تصویر ریسکپذیری در منطقه زیان و ریسکگریزی در منطقه سود در معاملات…
⭕️◻️زیانگریزی:
مردم بیشتر از آنکه برای کسب سود تلاش کنند برای جلوگیری از زیان تلاش میکنند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
مردم بیشتر از آنکه برای کسب سود تلاش کنند برای جلوگیری از زیان تلاش میکنند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار (قسمت سوم)
https://goo.gl/8Sm98S
▫ در دو یادداشت قبلی، به شناخت جامعه با دو رویکرد پرداختیم: مطالعات روانشناختی و مطالعات سیستمی.
با شناخت جامعه، میفهمیم که علل و عوامل رفتارهای کنونی و موانع تغییر رفتارها چه هستند.
اما این شناخت، چگونه میتواند به ما در تدوین سیاست کمک کند؟
▫چارچوبهایی برای انواع ابزارهای مداخله حاکمیت در تغییر رفتارها ارائه شده است. شواهد قبلی به ما کمک میکند که بدانیم هر کدام از این ابزارها بر کدامیک از علل و عوامل شناختهشده تأثیرگذار است و میتواند آنها را تغییر دهد. برای جمعآوری این شواهد، از روشهایی مانند فراترکیب و فراتحلیل استفاده میشود.
▫ در این یادداشت برای مشاهده مثالی در این مورد، مروری بر فرایند تهیه «استراتژی کنترل مصرف دخانیات» توسط دولت انگلستان خواهیم داشت.
خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
▫ لینک یادداشت کامل:
🌐 https://goo.gl/36QwVq
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
https://goo.gl/8Sm98S
▫ در دو یادداشت قبلی، به شناخت جامعه با دو رویکرد پرداختیم: مطالعات روانشناختی و مطالعات سیستمی.
با شناخت جامعه، میفهمیم که علل و عوامل رفتارهای کنونی و موانع تغییر رفتارها چه هستند.
اما این شناخت، چگونه میتواند به ما در تدوین سیاست کمک کند؟
▫چارچوبهایی برای انواع ابزارهای مداخله حاکمیت در تغییر رفتارها ارائه شده است. شواهد قبلی به ما کمک میکند که بدانیم هر کدام از این ابزارها بر کدامیک از علل و عوامل شناختهشده تأثیرگذار است و میتواند آنها را تغییر دهد. برای جمعآوری این شواهد، از روشهایی مانند فراترکیب و فراتحلیل استفاده میشود.
▫ در این یادداشت برای مشاهده مثالی در این مورد، مروری بر فرایند تهیه «استراتژی کنترل مصرف دخانیات» توسط دولت انگلستان خواهیم داشت.
خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
▫ لینک یادداشت کامل:
🌐 https://goo.gl/36QwVq
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
تدوین سیاستهای تغییر رفتار و تهیه مدل منطقی
پسازاینکه درک مناسبی از جامعه به دست آوردیم و علل رفتارها را شناختیم، باید متناسب با آن به تدوین سیاست اقدام کنیم. حاکمیت ابزارهای متنوعی برای تأثیرگذاری بر این علل در اختیار دارد. در اولین یادداشت (اینجا) اشاره کردیم که میتوان چهار نوع رویکرد به تغییر…
⭕️◻️وقتی از کلنگری غفلت میکنیم شبیه نابینایانی میشویم که فیل را نمیشناسند و هر کدام با توجه به تجربه محدود شخصی نظری راجع به آن میدهند.
✔️کانال تخصصی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️داستان فیل در تاریکخانه در مثنوی معنوی
پیل اندر خانهٔ تاریک بود/عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی/ اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود/ اندر آن تاریکیش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد/ گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید/ آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود/ گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست/ گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید/ فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف/ آن یکی دالش لقب داد این الف
❗️در کف هر کس اگر شمعی بدی/ اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دستست و بس/ نیست کف را بر همهٔ او دسترس
چشم دریا دیگرست و کف دگر/ کف بهل وز دیدهٔ دریا نگر
#علوم_انسانی
#کل_نگری
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
پیل اندر خانهٔ تاریک بود/عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی/ اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود/ اندر آن تاریکیش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد/ گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید/ آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود/ گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست/ گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید/ فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف/ آن یکی دالش لقب داد این الف
❗️در کف هر کس اگر شمعی بدی/ اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دستست و بس/ نیست کف را بر همهٔ او دسترس
چشم دریا دیگرست و کف دگر/ کف بهل وز دیدهٔ دریا نگر
#علوم_انسانی
#کل_نگری
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار (قسمت چهارم)
https://goo.gl/5LqmqS
◽ بسیاری از سیاستهای تغییر رفتار، از طرف جامعه با مقاومت روبرو میشوند. شهروندان بسیاری از مواقع دوست ندارند که کسی رفتار آنها را تغییر دهد، دیگر چه برسد به حکومت!
چگونه میتوانیم میزان پذیرش عمومی یک سیاست را تحلیل کنیم؟
در این یادداشت، یک چارچوب ساده برای تحلیل پذیرش اجتماعی و مثالی از یک مداخله در زمینه ممنوعیت مصرف سیگار در مکانهای عمومی را میبینید.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/SSWf8G
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
https://goo.gl/5LqmqS
◽ بسیاری از سیاستهای تغییر رفتار، از طرف جامعه با مقاومت روبرو میشوند. شهروندان بسیاری از مواقع دوست ندارند که کسی رفتار آنها را تغییر دهد، دیگر چه برسد به حکومت!
چگونه میتوانیم میزان پذیرش عمومی یک سیاست را تحلیل کنیم؟
در این یادداشت، یک چارچوب ساده برای تحلیل پذیرش اجتماعی و مثالی از یک مداخله در زمینه ممنوعیت مصرف سیگار در مکانهای عمومی را میبینید.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/SSWf8G
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
تحلیل پذیرش عمومی در سیاستهای تغییر رفتار
تلاش حکومتها درزمینه تغییر رفتار و استفاده از ابزارهای ناخودآگاه و نامحسوس، همواره مناقشهبرانگیز است. لذا جلب پذیرش و حمایت عمومی در مداخلات دولتی تغییر رفتار اهمیت خاصی دارد. بهطور خاص، میتوان گفت سه پرسش مهم برای درک نوع و میزان مناقشهها در خصوص سیاستهای…