⭕️◻️بهترین موقعیت برای تک نرخی کردن ارز
با کاهش نرخ ارز بازار آزاد، فاصله آن با سایر نرخها(نیما و ...) کاهش پیدا میکند و این بهترین فرصت برای تک نرخی کردن ارز و برچیدن بساط فساد و ثروتمندشدن ظالمانه عدهای از جیب مردم و مهمتر از آن، فعال شدن سازوکارهای «خودتعدیل کننده» بازاری است. مثلا اینکه شرکتها مجبور نباشند ارزشان را به قیمت تحمیلی بفروشند به این معناست که با افزایش نرخ ارز انگیزه افزایش عرضه ارز خواهند داشت و نتیجتا کاهش زودتر آن را خواهیم داشت.
خاصیت ضد فساد تک نرخی شدن ارز باعث میشود این کار شبیه به ضدعفونی کردن زخم کسی که تصادف کرده است عمل کند: اگرچه درمان شکستگی چیز دیگری است، اما حداقل مانع عفونت بیمار میشود.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
با کاهش نرخ ارز بازار آزاد، فاصله آن با سایر نرخها(نیما و ...) کاهش پیدا میکند و این بهترین فرصت برای تک نرخی کردن ارز و برچیدن بساط فساد و ثروتمندشدن ظالمانه عدهای از جیب مردم و مهمتر از آن، فعال شدن سازوکارهای «خودتعدیل کننده» بازاری است. مثلا اینکه شرکتها مجبور نباشند ارزشان را به قیمت تحمیلی بفروشند به این معناست که با افزایش نرخ ارز انگیزه افزایش عرضه ارز خواهند داشت و نتیجتا کاهش زودتر آن را خواهیم داشت.
خاصیت ضد فساد تک نرخی شدن ارز باعث میشود این کار شبیه به ضدعفونی کردن زخم کسی که تصادف کرده است عمل کند: اگرچه درمان شکستگی چیز دیگری است، اما حداقل مانع عفونت بیمار میشود.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍19👎3
⭕️◻️سوگیریها و تلاش آماتورها برای سرمایهگذاری مستقیم در بازارهای مالی!
اصرار مردم عادی بر کسب بازده بالاتر از شاخص یکی از سرفصلهایی است که پروفسور استتمن در کتاب آخرش («مالی رفتاری: نسل دوم» که من به عنوان رفرنس اصلی در دورههای نسل دوم مالی رفتاری استفاده میکنم)، به آن پرداخته است.کسب بازده بالاتر از میانگین بازار کار هر کس نیست، اما همچنان مردم میخواهند این کار را خودشان انجام بدهند(Do-It-Yourself Investors)!
استتمن علت این اشتباه (کمک نگرفتن از افراد حرفهای برای غلبه بر بازار) را در سوگیریها(مشخصا Framing) میداند: اینکه معاملهگری را شبیه به رانندگی، لولهکشی و... میدانند که با انجام دادن زیاد مهارت کسب میشود. این در حالی است که جنس تعامل لولهکشها با همدیگر متفاوت از جنس تعامل معاملهگرها با همدیگر است. کمتر میشود که نفع یک لولهکش در گمراه کردن لولهکش دیگر باشد! وی در سرفصل مذکور اثر سایر سوگیریها را هم تشریح میکند.
جمعبندی اینکه اگر فعالیت در بازار سهام را صرفا به چشم تفریح نگاه نمیکنید بهتر است از حرفهایها کمک بگیرید.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
اصرار مردم عادی بر کسب بازده بالاتر از شاخص یکی از سرفصلهایی است که پروفسور استتمن در کتاب آخرش («مالی رفتاری: نسل دوم» که من به عنوان رفرنس اصلی در دورههای نسل دوم مالی رفتاری استفاده میکنم)، به آن پرداخته است.کسب بازده بالاتر از میانگین بازار کار هر کس نیست، اما همچنان مردم میخواهند این کار را خودشان انجام بدهند(Do-It-Yourself Investors)!
استتمن علت این اشتباه (کمک نگرفتن از افراد حرفهای برای غلبه بر بازار) را در سوگیریها(مشخصا Framing) میداند: اینکه معاملهگری را شبیه به رانندگی، لولهکشی و... میدانند که با انجام دادن زیاد مهارت کسب میشود. این در حالی است که جنس تعامل لولهکشها با همدیگر متفاوت از جنس تعامل معاملهگرها با همدیگر است. کمتر میشود که نفع یک لولهکش در گمراه کردن لولهکش دیگر باشد! وی در سرفصل مذکور اثر سایر سوگیریها را هم تشریح میکند.
جمعبندی اینکه اگر فعالیت در بازار سهام را صرفا به چشم تفریح نگاه نمیکنید بهتر است از حرفهایها کمک بگیرید.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍10😢2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️تفرقه بینداز و حکومت کن
یک سیاست قدیمی که عنوان انگلیسی آن Divide and rule یا Divid and Conquer است، سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.
این سیاست همچنان جواب میدهد چون آدمها همان آدمها هستند.
همچنین یکی از خطرناکترین کارها طی ۵۰ سال گذشته در عرصه بینالمللی، درافتادن با هژمونی دلار بوده است که بارها در این کانال به آن اشاره شد. از جمله پیش از حمله روسیه به اوکراین پیشبینی کردیم که به زودی شاهد برنامهای جدی برای سرنگونی پوتین را شاهد خواهیم بود و اتفاق افتاد(اینجا)!
حالا و با جدیتر شدن بحث کنار گذاشتن دلار در مبادلات بینالمللی ایران شاهد جدیتر شدن برنامههای آمریکا علیه ایران هستیم. یکی از آن نقشهها، انداختن ایران در جنگ با آذربایجان است.
نیفتادن آذربایجانیها و ایرانیها در این دامی که پهن شده است نیازمند هوشمندی و هوشیاری پیوسته هست.
اگر چند کشور را بخواهیم نام ببریم که نوروز را گرامی میدارند قطعا یکی از آنها آذربایجانی است که تا چندی پیش جز خاک ایران بود. اما عین همین مشابهت فرهنگی را اوکراینی ها هم با روسها داشتند و باید آن را مایه عبرت قرار داد!
موسسه بینشهای رفتاری
یک سیاست قدیمی که عنوان انگلیسی آن Divide and rule یا Divid and Conquer است، سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.
این سیاست همچنان جواب میدهد چون آدمها همان آدمها هستند.
همچنین یکی از خطرناکترین کارها طی ۵۰ سال گذشته در عرصه بینالمللی، درافتادن با هژمونی دلار بوده است که بارها در این کانال به آن اشاره شد. از جمله پیش از حمله روسیه به اوکراین پیشبینی کردیم که به زودی شاهد برنامهای جدی برای سرنگونی پوتین را شاهد خواهیم بود و اتفاق افتاد(اینجا)!
حالا و با جدیتر شدن بحث کنار گذاشتن دلار در مبادلات بینالمللی ایران شاهد جدیتر شدن برنامههای آمریکا علیه ایران هستیم. یکی از آن نقشهها، انداختن ایران در جنگ با آذربایجان است.
نیفتادن آذربایجانیها و ایرانیها در این دامی که پهن شده است نیازمند هوشمندی و هوشیاری پیوسته هست.
اگر چند کشور را بخواهیم نام ببریم که نوروز را گرامی میدارند قطعا یکی از آنها آذربایجانی است که تا چندی پیش جز خاک ایران بود. اما عین همین مشابهت فرهنگی را اوکراینی ها هم با روسها داشتند و باید آن را مایه عبرت قرار داد!
موسسه بینشهای رفتاری
👍37👎6🤔1
اقتصاد رفتاری
.
به تاریخی که در آن پیشنهاد تبدیل «ملک» و «دلار»(و نه طلا و سکه) به سهام را داده بودیم دقت کنید👆🏼
در آن تاریخ موج اول ورود پول هوشمند (که توسط حرفهایهای خود بازار سهام بود) را شناسایی کرده بودیم. اگر به نمودار اکثر سهمها نگاه کنید هم متوجه میشوید که در تاریخ 8-10 آبان روند صعودی قویای را به خود گرفتهاند.
موج دوم پول هوشمند(که توسط حرفهایهای سایر بازارهای مالی بود) را هم اوایل اسفندماه شناسایی کردیم(اینجا).
و این تازه شروع بازی اصلی است. موج سوم پول هوشمند که وارد شود تازه عموم مردم آرام آرام به فکر ورود میافتند! اینکه این موج صعودی تا کجا ادامه داشته باشد بستگی به اخبار بنیادی مربوطه دارد. مثلا اگر بتوان سرمایهگذاری مستقیم اعراب و چینیها در شرکتهای بورسی و تسهیل صادرات آنها را شاهد بود بعید نیست که شاخص 8 میلیون واحدی را بدون سختی در همین دو سال آینده ببینیم!
موسسه بینشهای رفتاری:
تلگرام✔️اینستاگرام✔️آپارات✔️وبسایت
در آن تاریخ موج اول ورود پول هوشمند (که توسط حرفهایهای خود بازار سهام بود) را شناسایی کرده بودیم. اگر به نمودار اکثر سهمها نگاه کنید هم متوجه میشوید که در تاریخ 8-10 آبان روند صعودی قویای را به خود گرفتهاند.
موج دوم پول هوشمند(که توسط حرفهایهای سایر بازارهای مالی بود) را هم اوایل اسفندماه شناسایی کردیم(اینجا).
و این تازه شروع بازی اصلی است. موج سوم پول هوشمند که وارد شود تازه عموم مردم آرام آرام به فکر ورود میافتند! اینکه این موج صعودی تا کجا ادامه داشته باشد بستگی به اخبار بنیادی مربوطه دارد. مثلا اگر بتوان سرمایهگذاری مستقیم اعراب و چینیها در شرکتهای بورسی و تسهیل صادرات آنها را شاهد بود بعید نیست که شاخص 8 میلیون واحدی را بدون سختی در همین دو سال آینده ببینیم!
موسسه بینشهای رفتاری:
تلگرام✔️اینستاگرام✔️آپارات✔️وبسایت
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️چرا بازار سهام الان در جای مناسبی برای ورود است؟
طی ماههای آبان تا بهمن، بسیاری از سهمها افزایش قیمت حدود دوبرابری را تجربه کردند(که ما هم متناسبا چنین سودی برای سبدها گرفتیم). اما آیا این بازدهی ادامهدار است؟
اجازه بدهید به اوج مرداد ۹۹ برگردیم.…
طی ماههای آبان تا بهمن، بسیاری از سهمها افزایش قیمت حدود دوبرابری را تجربه کردند(که ما هم متناسبا چنین سودی برای سبدها گرفتیم). اما آیا این بازدهی ادامهدار است؟
اجازه بدهید به اوج مرداد ۹۹ برگردیم.…
👍14🤔4😁3❤1👏1
⭕️◻️لطفا معامله نکنید!
امروز شاخص کل بورس ایران سقف تاریخی خود که مربوط به مرداد ۹۹ بود را شکست.
به پرتفوی خود نگاه کنید. آیا ارزش آن به اندازهای هست که آن زمان بود؟
اگر به پرتفویی که در مرداد ۹۹ داشتید دست نزده بودید الان ارزشش بیشتر بود یا کمتر؟
اگر کمتر است یعنی شما بیش از اندازه معامله کردهاید؛ یعنی نوسانگیر خوبی نبودهاید!
واقعیت این است که برای عموم مردم، سرمایهگذاری منفعل(Passive Investment) بازدهی بهتری ایجاد میکند تا سرمایهگذاری فعال (Active Investment).
راه درست این است که سهام خوب( که شامل معیارهایی بیش از ارزندگی صرف است) انتخاب کرده و صبور بمانیم تا به هدف مناسب برسد.
همین مواردی که در کانال معرفی کردیم را نگاه کنید: حفارس، دحاوی و... .
یک استراتژی که شخصا به آن عمل میکنم تشکیل پرتفویی از تعدادی سهام مطمئن و خروجهای موقت از آن برای نوسان گیری از سایر نمادها هست. البته این روش هم در موارد متعددی با جاماندن از سهام اصلی منجر به بازدهی بالاتر نشده است. علت آن هم این است که «گل رشد» دارایی ها معمولا یک بازه کوتاه است که متأسفانه هیچکس(بجز بازیگران) نمیدانند چه موقعی اتفاق میافتد و اگر حتی توجه شما به لحظه شروع رشد هم باشد هزار مانع رفتاری و فنی باعث میشود نتوانید به موقع به نماد اصلی برگردید. این از جنس همان کارایی بازار است که در نسل دوم مالی رفتاری بحث میشود: «قیمتها با ارزشهای ذاتی برابر نیست، اما نمیشود (یا باسختی بسیار میشود) از آن سود کسب کنید»!
در حالت کلی و در گام بعدی میتوان گفت جنس نوسانی که هر کس میتواند بگیرد ممکن است با دیگری فرق بکند. پس بهتر است جنس نوسان خودمان را بشناسیم.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
امروز شاخص کل بورس ایران سقف تاریخی خود که مربوط به مرداد ۹۹ بود را شکست.
به پرتفوی خود نگاه کنید. آیا ارزش آن به اندازهای هست که آن زمان بود؟
اگر به پرتفویی که در مرداد ۹۹ داشتید دست نزده بودید الان ارزشش بیشتر بود یا کمتر؟
اگر کمتر است یعنی شما بیش از اندازه معامله کردهاید؛ یعنی نوسانگیر خوبی نبودهاید!
واقعیت این است که برای عموم مردم، سرمایهگذاری منفعل(Passive Investment) بازدهی بهتری ایجاد میکند تا سرمایهگذاری فعال (Active Investment).
راه درست این است که سهام خوب( که شامل معیارهایی بیش از ارزندگی صرف است) انتخاب کرده و صبور بمانیم تا به هدف مناسب برسد.
همین مواردی که در کانال معرفی کردیم را نگاه کنید: حفارس، دحاوی و... .
یک استراتژی که شخصا به آن عمل میکنم تشکیل پرتفویی از تعدادی سهام مطمئن و خروجهای موقت از آن برای نوسان گیری از سایر نمادها هست. البته این روش هم در موارد متعددی با جاماندن از سهام اصلی منجر به بازدهی بالاتر نشده است. علت آن هم این است که «گل رشد» دارایی ها معمولا یک بازه کوتاه است که متأسفانه هیچکس(بجز بازیگران) نمیدانند چه موقعی اتفاق میافتد و اگر حتی توجه شما به لحظه شروع رشد هم باشد هزار مانع رفتاری و فنی باعث میشود نتوانید به موقع به نماد اصلی برگردید. این از جنس همان کارایی بازار است که در نسل دوم مالی رفتاری بحث میشود: «قیمتها با ارزشهای ذاتی برابر نیست، اما نمیشود (یا باسختی بسیار میشود) از آن سود کسب کنید»!
در حالت کلی و در گام بعدی میتوان گفت جنس نوسانی که هر کس میتواند بگیرد ممکن است با دیگری فرق بکند. پس بهتر است جنس نوسان خودمان را بشناسیم.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍29👎7❤6👏1
⭕️◻️شاخص و ادراک شاخص!
فارغ از نقدهای فنی که به شاخص بورس وارد هست، جنبه روانی هم در نقدها پررنگ است: اینکه سهامداران انتظار دارند درصد رشد شاخص مشابه با درصد رشد ارزش پرتفوی آنها باشد.
مثلا چندی پیش بعضی دوستان شاکی شده بودند که چطور با این همه کاهش ارزش پرتفو که دارند تجربه میکنند، چرا شاخص کل فقط 0.1 درصد منفی شده است؟
حالا باید از ایشان پرسید الان که پرتفوهای شما 6-7درصد رشد میکنند در حالی که شاخص زیر 2درصد مثبت شده است اشکالی در شاخص نمیبینید؟!
«ادراک» چیزها در دانش اقتصاد اهمیت بالایی دارد، اگرچه ممکن است با واقعیت منطبق نباشد: مثلا ادراک فساد، ادراک تورم و... .
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
فارغ از نقدهای فنی که به شاخص بورس وارد هست، جنبه روانی هم در نقدها پررنگ است: اینکه سهامداران انتظار دارند درصد رشد شاخص مشابه با درصد رشد ارزش پرتفوی آنها باشد.
مثلا چندی پیش بعضی دوستان شاکی شده بودند که چطور با این همه کاهش ارزش پرتفو که دارند تجربه میکنند، چرا شاخص کل فقط 0.1 درصد منفی شده است؟
حالا باید از ایشان پرسید الان که پرتفوهای شما 6-7درصد رشد میکنند در حالی که شاخص زیر 2درصد مثبت شده است اشکالی در شاخص نمیبینید؟!
«ادراک» چیزها در دانش اقتصاد اهمیت بالایی دارد، اگرچه ممکن است با واقعیت منطبق نباشد: مثلا ادراک فساد، ادراک تورم و... .
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍19❤2
⭕️◻️افزایش دو مرحلهای قیمت کارخانهای خودروها با چه هدفی؟
بنا شده است که افزایش قیمت کارخانهای خودروهای خودروسازهای داخلی، طی دو مرحله انجام شود.
ممکن است این ادعا مطرح شود که هدف این است که به مردم شوک وارد نشود. اما فارغ از اینکه اعداد و ارقام در بازار آزاد چه فاصلهای با قیمت کارخانهای گرفتهاند و اساسا از نظر اقتصادی این دست کارها تنها فایدهاش این است که مسئولین احساس کنند که کاری کردهاند تا وجود دولت فربه و ناکارآمد را توجیه کنند و کارمندان از بیکاری در بیایند، جنبه روانی مسئله دقیقا عکس ادعای مطرح شده است.
مطابق با تابع ارزش (Value -Function) در اقتصاد (که پیشتر به تابع مطلوبیت شهرت داشت و بعد از اصلاح تحت تأثیر اقتصاد رفتاری به تابع ارزش تغییر نام پیدا کرد)، دو شوک منفی جداگانه، اثرات روانی بزرگتری از یک شوک دوبرابری که یکجا وارد شود ایجاد میکند.
بنابراین اگرچه دولت و مجمع تشخیص و مافیای خودرو در بدنه سیاستگذاری به زبان صحبت از تمایل به کاهش قیمت خودرو میکنند، اما وقتی رفتارها را نگاه میکنیم میبینیم که دقیقا و هوشمندانه تمام تلاششان را میکنند تا سفتهبازی روی خودرو زیاد شود و خودرو به عنوان کالای سرمایهای باشد.
بطور مشابه، در مورد نرخ ارز هم همین داستان را داریم: بزرگترین ذینفع افزایش نرخ ارز خود دولت و بانکهای ورشکسته و سرتاپا فاسد هستند. بنابراین ممکن است به زبان ادا و اطوار دیگری دربیاورند، اما در عمل به طور بهینهای هدفِ حداکثر کردن نرخ و افزایش تورم را دنبال میکنند! نظام چندنرخی ارز هم از همین جنس است. در مورد تورم، آن کسانی که با هزار روش سخت اعم از رشوه دادن و ... توانستهاند وامهای درشت بگیرند و آن را تبدیل به ملک کردهاند اگر نرخ تورم کمتر از نرخ سودی که میپردازند بشود ضرر میکنند.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
بنا شده است که افزایش قیمت کارخانهای خودروهای خودروسازهای داخلی، طی دو مرحله انجام شود.
ممکن است این ادعا مطرح شود که هدف این است که به مردم شوک وارد نشود. اما فارغ از اینکه اعداد و ارقام در بازار آزاد چه فاصلهای با قیمت کارخانهای گرفتهاند و اساسا از نظر اقتصادی این دست کارها تنها فایدهاش این است که مسئولین احساس کنند که کاری کردهاند تا وجود دولت فربه و ناکارآمد را توجیه کنند و کارمندان از بیکاری در بیایند، جنبه روانی مسئله دقیقا عکس ادعای مطرح شده است.
مطابق با تابع ارزش (Value -Function) در اقتصاد (که پیشتر به تابع مطلوبیت شهرت داشت و بعد از اصلاح تحت تأثیر اقتصاد رفتاری به تابع ارزش تغییر نام پیدا کرد)، دو شوک منفی جداگانه، اثرات روانی بزرگتری از یک شوک دوبرابری که یکجا وارد شود ایجاد میکند.
بنابراین اگرچه دولت و مجمع تشخیص و مافیای خودرو در بدنه سیاستگذاری به زبان صحبت از تمایل به کاهش قیمت خودرو میکنند، اما وقتی رفتارها را نگاه میکنیم میبینیم که دقیقا و هوشمندانه تمام تلاششان را میکنند تا سفتهبازی روی خودرو زیاد شود و خودرو به عنوان کالای سرمایهای باشد.
بطور مشابه، در مورد نرخ ارز هم همین داستان را داریم: بزرگترین ذینفع افزایش نرخ ارز خود دولت و بانکهای ورشکسته و سرتاپا فاسد هستند. بنابراین ممکن است به زبان ادا و اطوار دیگری دربیاورند، اما در عمل به طور بهینهای هدفِ حداکثر کردن نرخ و افزایش تورم را دنبال میکنند! نظام چندنرخی ارز هم از همین جنس است. در مورد تورم، آن کسانی که با هزار روش سخت اعم از رشوه دادن و ... توانستهاند وامهای درشت بگیرند و آن را تبدیل به ملک کردهاند اگر نرخ تورم کمتر از نرخ سودی که میپردازند بشود ضرر میکنند.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍26
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️نظریه سیستمها، متخصص نماها و بازی های روانی، یک مثال.
پیشتر توضیح داده شد که هرچه سیستم ساده تر باشد(یا در طبقه بندی بولدینگ از سیستمها در طبقه پایینتری واقع شده باشد)، تشخیص آدمی که بدرستی ادعای تخصص در آن دسته از سیستمها میکند راحتتر هست. (اینجا)
هر چه سیستمی پیچیدهتر باشد، شناسایی متخصصان مربوطه از مدعیان دروغین سختتر میشود.
ابتذالی که در صحبتهای فوق اتفاق افتاد برای عموم مردم بسرعت آشکار شد، اما ابتذال سایر صحبتها(مثل صحبتهای رئیس بانک مرکزی، مثل عددپرانیها در مورد نرخ ارز، مثل ارز 4200تومانی و بدتر از آن بازگشت به آن از طریق ارز 28500 تومانی) به این راحتی مشخص نمیشود و سالها ممکن است مردم فریب متخصص نماهای سایر حوزهها را بخورند.
سیاستگذاری اقتصادی و حکمرانی از آنجا که مربوط به طبقه هشتم سیستمها هستند، به وفور تحت تاثیر متخصص نماها واقع میشود و مردم هم ممکن است هیچوقت نفهمند از کجا خوردهاند!
فقط در این لیالی مبارک قدر دعا کنیم که خدا به داد ما ملت ایران برسد...
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
پیشتر توضیح داده شد که هرچه سیستم ساده تر باشد(یا در طبقه بندی بولدینگ از سیستمها در طبقه پایینتری واقع شده باشد)، تشخیص آدمی که بدرستی ادعای تخصص در آن دسته از سیستمها میکند راحتتر هست. (اینجا)
هر چه سیستمی پیچیدهتر باشد، شناسایی متخصصان مربوطه از مدعیان دروغین سختتر میشود.
ابتذالی که در صحبتهای فوق اتفاق افتاد برای عموم مردم بسرعت آشکار شد، اما ابتذال سایر صحبتها(مثل صحبتهای رئیس بانک مرکزی، مثل عددپرانیها در مورد نرخ ارز، مثل ارز 4200تومانی و بدتر از آن بازگشت به آن از طریق ارز 28500 تومانی) به این راحتی مشخص نمیشود و سالها ممکن است مردم فریب متخصص نماهای سایر حوزهها را بخورند.
سیاستگذاری اقتصادی و حکمرانی از آنجا که مربوط به طبقه هشتم سیستمها هستند، به وفور تحت تاثیر متخصص نماها واقع میشود و مردم هم ممکن است هیچوقت نفهمند از کجا خوردهاند!
فقط در این لیالی مبارک قدر دعا کنیم که خدا به داد ما ملت ایران برسد...
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍30❤1
⭕️◻️فساد سیستماتیک!
فساد یعنی تضییع حقوق فرد یا افرادی از ذینفعان یک تصمیم در یک بازی جمع-صفر.
سیستماتیک هم یعنی «پیشبینیپذیر».
▫️بنابراین فساد سیستماتیک یعنی حقوق ذینفعانی به طور پیشبینیپذیری توسط عدهای تضییع میشود.
در سیاستگذاری عمومی، اینکه منافع عموم مردم و اجتماع به نفع عدهای تضییع شود میشود فساد.
▫️آیا سیاستگذار(مجموعه نهادهای ذیربط در یک بازی تیمی)، در حال حداکثر کردن منافع عموم مردم است؟
▫️▫️یکی از مصادیق فساد سیستماتیک در نظام جمهوری اسلامی، همین سیاستگذاری صنعت خودرو هست.
▫️آیا شما میدانید کسانی که خودرو را از کارخانه با قیمت یک سوم میگیرند و با 200% سود، «بدون زحمت»، «بدون نیاز به تحصیلات، تخصص و یا نبوغ خاص» و «بدون ریسک» آن را میفروشند چه کسانی هستند؟!
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
فساد یعنی تضییع حقوق فرد یا افرادی از ذینفعان یک تصمیم در یک بازی جمع-صفر.
سیستماتیک هم یعنی «پیشبینیپذیر».
▫️بنابراین فساد سیستماتیک یعنی حقوق ذینفعانی به طور پیشبینیپذیری توسط عدهای تضییع میشود.
در سیاستگذاری عمومی، اینکه منافع عموم مردم و اجتماع به نفع عدهای تضییع شود میشود فساد.
▫️آیا سیاستگذار(مجموعه نهادهای ذیربط در یک بازی تیمی)، در حال حداکثر کردن منافع عموم مردم است؟
▫️▫️یکی از مصادیق فساد سیستماتیک در نظام جمهوری اسلامی، همین سیاستگذاری صنعت خودرو هست.
▫️آیا شما میدانید کسانی که خودرو را از کارخانه با قیمت یک سوم میگیرند و با 200% سود، «بدون زحمت»، «بدون نیاز به تحصیلات، تخصص و یا نبوغ خاص» و «بدون ریسک» آن را میفروشند چه کسانی هستند؟!
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍29👎2❤1👏1
⭕️◻️توهم پولی و لزوم وجود سندیکاهای کارآمد
دو روز است که بزرگترین اعتصاب سراسری 20 سال گذشته کارکنان دولت کانادا شروع شده است. دعوا بر سر افزایش دستمزد است. کارکنان تقاضای افزایش 4.5 درصدی در حقوق را دارند، در حالی که دولت تا الان (که البته مذاکرات متوقف نشده) حاضر به پذیرش این درصد رشد نشده است و عددهای کمتری را پیشنهاد داده است.
در مدلهای اقتصادی، دو عامل تولید اصلی شامل نیروی کار(Labor) و سرمایه(Capital) میشود. وقتی سطح عمومی قیمتها افزایش پیدا میکند، میتوان گفت به طور متوسط، قیمت محصول تولیدی (خروجی تابع تولید) افزایش داشته است. اگر بخواهد همه چیز مثل قبل باشد، باید قیمت سرمایه(Rent) و قیمت نیروی کار(Wages) بطور متوسط به اندازه تورم افزایش داشته باشد تا «سهم» هر کدام از عوامل تولید از کیک اقتصاد ثابت بماند. اما به دلیل توهم پولی نیروی کار، این سهم بطور پیوسته در حال کاهش هست.
جالب است که متأسفانه بعضی اقتصاددانان که دست خودشان را در سیاستگذاری درست، و بستن مسیرهای تجاوز به حقوق، بسته میبینند، روی این توهم پولی برای کاهش و مهار تورم حساب کرده و آن را تجویز میکنند!
واقعیت این است که اگر این اعتصابات و سندیکاهای کارگری نباشند، کارگران و کارمندان توانایی چانهزنی ندارند و خروجی چنین بازیای در طول زمان چیزی خواهد شد که در این چندسال در ایران شاهد بودهایم: اینکه زمانی با حقوق یکماه میشد چند سکه خرید، ولی الان حتی یک نیم سکه هم نمیشود!
جالب است که نرخ تورم کانادا همین الان هم بیشتر از افزایشی است که کارمندان درخواست کردهاند! یعنی حتی اگر همان 4.5درصد افزایش هم اتفاق بیفتد، قدرت خرید نیروی کار مثل قبل نخواهد بود!
متأسفانه بعد از دوران خاتمی سرکوب نهادهای مدنی در ایران تشدید شد تا جایی که آنچه امروز میبینیم بیشباهت به یک «حکومت نظامی» نیست: هر تجمع بیش از سه نفر باید تحت «کنترل» وزارت اطلاعات (بخوانید کسانی که با یا بدون شایستگی استخدام این نهاد شدهاند) باشد!
واقعیت انکار ناپذیر این است که تعادل اجتماع بدون وجود سندیکاها دائما به نفع سرمایه در حال جابجا شدن است. نگارنده خود با عمده مداخلات در اقتصاد و تجاوز به حقوق به بهانه برابری خواهی مخالف است، اما هیچ تضادی بین «کنشگری اجتماعی» و «همصدایی» با آزادی نمیبیند. اساسا ممانعت از همصدایی و هماهنگی خودش تجاوز به آرمان آزادی است. بخصوص که گاهی این اعتصابات منجر به اخراج کارکنان و بهبود بهرهوری و نتیجتا کوچک شدن دولت هم شده و میشود.
در دوران پهلوی سندیکاهای کارگری بسیار فعال بودند و تخریب این نهادها قطعا یکی از پسرفتهای بعد از انقلاب به حساب میآید.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
دو روز است که بزرگترین اعتصاب سراسری 20 سال گذشته کارکنان دولت کانادا شروع شده است. دعوا بر سر افزایش دستمزد است. کارکنان تقاضای افزایش 4.5 درصدی در حقوق را دارند، در حالی که دولت تا الان (که البته مذاکرات متوقف نشده) حاضر به پذیرش این درصد رشد نشده است و عددهای کمتری را پیشنهاد داده است.
در مدلهای اقتصادی، دو عامل تولید اصلی شامل نیروی کار(Labor) و سرمایه(Capital) میشود. وقتی سطح عمومی قیمتها افزایش پیدا میکند، میتوان گفت به طور متوسط، قیمت محصول تولیدی (خروجی تابع تولید) افزایش داشته است. اگر بخواهد همه چیز مثل قبل باشد، باید قیمت سرمایه(Rent) و قیمت نیروی کار(Wages) بطور متوسط به اندازه تورم افزایش داشته باشد تا «سهم» هر کدام از عوامل تولید از کیک اقتصاد ثابت بماند. اما به دلیل توهم پولی نیروی کار، این سهم بطور پیوسته در حال کاهش هست.
جالب است که متأسفانه بعضی اقتصاددانان که دست خودشان را در سیاستگذاری درست، و بستن مسیرهای تجاوز به حقوق، بسته میبینند، روی این توهم پولی برای کاهش و مهار تورم حساب کرده و آن را تجویز میکنند!
واقعیت این است که اگر این اعتصابات و سندیکاهای کارگری نباشند، کارگران و کارمندان توانایی چانهزنی ندارند و خروجی چنین بازیای در طول زمان چیزی خواهد شد که در این چندسال در ایران شاهد بودهایم: اینکه زمانی با حقوق یکماه میشد چند سکه خرید، ولی الان حتی یک نیم سکه هم نمیشود!
جالب است که نرخ تورم کانادا همین الان هم بیشتر از افزایشی است که کارمندان درخواست کردهاند! یعنی حتی اگر همان 4.5درصد افزایش هم اتفاق بیفتد، قدرت خرید نیروی کار مثل قبل نخواهد بود!
متأسفانه بعد از دوران خاتمی سرکوب نهادهای مدنی در ایران تشدید شد تا جایی که آنچه امروز میبینیم بیشباهت به یک «حکومت نظامی» نیست: هر تجمع بیش از سه نفر باید تحت «کنترل» وزارت اطلاعات (بخوانید کسانی که با یا بدون شایستگی استخدام این نهاد شدهاند) باشد!
واقعیت انکار ناپذیر این است که تعادل اجتماع بدون وجود سندیکاها دائما به نفع سرمایه در حال جابجا شدن است. نگارنده خود با عمده مداخلات در اقتصاد و تجاوز به حقوق به بهانه برابری خواهی مخالف است، اما هیچ تضادی بین «کنشگری اجتماعی» و «همصدایی» با آزادی نمیبیند. اساسا ممانعت از همصدایی و هماهنگی خودش تجاوز به آرمان آزادی است. بخصوص که گاهی این اعتصابات منجر به اخراج کارکنان و بهبود بهرهوری و نتیجتا کوچک شدن دولت هم شده و میشود.
در دوران پهلوی سندیکاهای کارگری بسیار فعال بودند و تخریب این نهادها قطعا یکی از پسرفتهای بعد از انقلاب به حساب میآید.
✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍28👎2❤1
Forwarded from اقتصاد رفتاری
✅سوگیری غفلت از هزینه-فرصت:
نام انگلیسی:
Oportunity-cost neglect bias
قبل از توصیف این سوگیری باید تعریف هزینه-فرصت را بدانیم.
◀️تعریف هزینه-فرصت:
یکی از مباحث اوّلیه و بنیادی که در ترم اوّل کارشناسی رشته اقتصاد آموزش داده میشود هزینه-فرصت است.
وقتی ما یک انتخاب انجام میدهیم، منابعمان را صرف آن انتخاب می کنیم. مثلا برای رفتن به سینما، باید هزینه بلیط سینما را متقبل شویم. پولی که برای کرایه رفتن به سینما پرداخت میکنیم یکی دیگر از این هزینه هاست. همچنین زمانی که از خانه بیرون می آییم تا زمانی که به خانه برمیگردیم نیز «هزینه زمانی» این انتخاب است.
امّا موارد مذکور همه هزینه ای که ما میپردازیم نیست، بلکه با رفتن به سینما، فرصت رفتن به پارک و یا مطالعه یک کتاب را از دست می دهیم. به عبارتی لازمه عقلانیت کامل این است که ما تمام این موارد را در تصمیم سازیها در نظر داشته باشیم.
◀️هزینه فرصت=هزینه های آشکار(Explicit)+هزینه های پنهان (Implicit)
یکی از اشتباهات رایج این است که هزینه فرصت را با هزینه ضمنی یا پنهان اشتباه می گیرند.
هزینه های آشکار همان هزینه های حسابداری هستند(پولی که میگذاریم یا منابعی که مصرف میکنیم). هزینه های پنهان، هزینه هایی هستند که معمولا در صورتهای مالی نمی آیند؛ مثلا هزینه پنهان زندگی شما در خانه شخصی تان شامل اجاره ای است که میتوانستید در صورت اجاره دادن آن دریافت کنید.
هزینه فرصتِ یک انتخاب(که گاهی آن را قیمت سایه ای یا هزینه اقتصادی هم میگویند) معادل بهترین عایدی است که امکان داشت با صرف همین منابع بدست بیاورید. مثلا فرض کنید پولتان را میتوانستید در جائی سرمایه گذاری کنید که 25 درصد بازدهی داشته باشد امّا آن را در حساب بانکی با 18 درصد سود گذاشته اید. در اینحالت از نظر اقتصادی در واقع 7درصد زیان کرده اید.
◀️سوگیری فوق اشاره به توجه صرف به هزینه های آشکار و غفلت از هزینه های پنهان دارد. به عبارتی مردم معمولا هزینه فرصت را درست ارزیابی نمیکنند. البته شاید بهتر باشد که عنوان این سوگیری به صورت زیر اصلاح شود:
Implicit cost neglect
سوگیری غفلت از هزینه های پنهان.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
نام انگلیسی:
Oportunity-cost neglect bias
قبل از توصیف این سوگیری باید تعریف هزینه-فرصت را بدانیم.
◀️تعریف هزینه-فرصت:
یکی از مباحث اوّلیه و بنیادی که در ترم اوّل کارشناسی رشته اقتصاد آموزش داده میشود هزینه-فرصت است.
وقتی ما یک انتخاب انجام میدهیم، منابعمان را صرف آن انتخاب می کنیم. مثلا برای رفتن به سینما، باید هزینه بلیط سینما را متقبل شویم. پولی که برای کرایه رفتن به سینما پرداخت میکنیم یکی دیگر از این هزینه هاست. همچنین زمانی که از خانه بیرون می آییم تا زمانی که به خانه برمیگردیم نیز «هزینه زمانی» این انتخاب است.
امّا موارد مذکور همه هزینه ای که ما میپردازیم نیست، بلکه با رفتن به سینما، فرصت رفتن به پارک و یا مطالعه یک کتاب را از دست می دهیم. به عبارتی لازمه عقلانیت کامل این است که ما تمام این موارد را در تصمیم سازیها در نظر داشته باشیم.
◀️هزینه فرصت=هزینه های آشکار(Explicit)+هزینه های پنهان (Implicit)
یکی از اشتباهات رایج این است که هزینه فرصت را با هزینه ضمنی یا پنهان اشتباه می گیرند.
هزینه های آشکار همان هزینه های حسابداری هستند(پولی که میگذاریم یا منابعی که مصرف میکنیم). هزینه های پنهان، هزینه هایی هستند که معمولا در صورتهای مالی نمی آیند؛ مثلا هزینه پنهان زندگی شما در خانه شخصی تان شامل اجاره ای است که میتوانستید در صورت اجاره دادن آن دریافت کنید.
هزینه فرصتِ یک انتخاب(که گاهی آن را قیمت سایه ای یا هزینه اقتصادی هم میگویند) معادل بهترین عایدی است که امکان داشت با صرف همین منابع بدست بیاورید. مثلا فرض کنید پولتان را میتوانستید در جائی سرمایه گذاری کنید که 25 درصد بازدهی داشته باشد امّا آن را در حساب بانکی با 18 درصد سود گذاشته اید. در اینحالت از نظر اقتصادی در واقع 7درصد زیان کرده اید.
◀️سوگیری فوق اشاره به توجه صرف به هزینه های آشکار و غفلت از هزینه های پنهان دارد. به عبارتی مردم معمولا هزینه فرصت را درست ارزیابی نمیکنند. البته شاید بهتر باشد که عنوان این سوگیری به صورت زیر اصلاح شود:
Implicit cost neglect
سوگیری غفلت از هزینه های پنهان.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍12
⭕️◻️در ایران دانشگاه ها دقیقا به چه دردی می خورند؟
✍️ مجتبی لشکربلوکی
فکرش را بکنید که شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT (مؤسسه فناوری ماساچوست) یکی از سه دانشگاه برتر جهان باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر می کنی که این مدل از دانشگاه به درد نمی خورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر میکند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر می کند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما بهزودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.
در بیست سال گذشته دهها نمونه از این گونه موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش می کنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند.
شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور». دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. (برگرفته از هفته نامه وزین تجارت فردا)
⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
۱- بهترین دانشگاه های دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاه های ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاه ها تدریس کرده ام، صادقانه می گویم نمی توانم از عملکرد دانشگاه های ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاه ها شده اند، کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که اراده ای هم برای تغییر وضعیت موجود نمی بینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاه ها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیده اند!
۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاه های ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمی خورد باز هم تدریس می شود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمی خورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟
۳- آیا می شود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه می کنم که نشان دهم میشود جور دیگری به هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم.
👈می گردم متناسب با نیاز شغلی و آینده ام از بین تمام موسسات و دانشگاه ها دنیا دروسی را انتخاب می کنم و در آن ها شرکت می کنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی یا فنی (Certificate) دریافت می کنم.
مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی پروفسور مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر می شوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی (بدون استاد مشخص) در زمینه مذاکره شرکت می کنم و از همه این ها هم گواهینامه می گیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست می آورم.
👈در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بی سواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند.
لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.
این تنها راه است؟ نه. یک مثال بود برای باز شدن باب گفتگو
امکان پذیر است؟ بله. ولی نه یک شبه.
برای همه رشته ها این کار لازم است؟ در مورد برخی رشته ها مثلا علوم پایه و پزشکی باید مسیر دیگری رفت.
دانشگاه ها هیچ فایده ای نداشته اند؟ قطعا فایده داشته اند.
دانشگاه های ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما می خواهیم دانشگاه هایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاه های واقعی بدردبخور دارد.
بازنشر به مناسبت روز معلم و استاد از کانال دکتر لشکربلوکی
✍️ مجتبی لشکربلوکی
فکرش را بکنید که شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT (مؤسسه فناوری ماساچوست) یکی از سه دانشگاه برتر جهان باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر می کنی که این مدل از دانشگاه به درد نمی خورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر میکند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر می کند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما بهزودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.
در بیست سال گذشته دهها نمونه از این گونه موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش می کنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند.
شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور». دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. (برگرفته از هفته نامه وزین تجارت فردا)
⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
۱- بهترین دانشگاه های دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاه های ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاه ها تدریس کرده ام، صادقانه می گویم نمی توانم از عملکرد دانشگاه های ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاه ها شده اند، کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که اراده ای هم برای تغییر وضعیت موجود نمی بینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاه ها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیده اند!
۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاه های ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمی خورد باز هم تدریس می شود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمی خورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟
۳- آیا می شود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه می کنم که نشان دهم میشود جور دیگری به هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم.
👈می گردم متناسب با نیاز شغلی و آینده ام از بین تمام موسسات و دانشگاه ها دنیا دروسی را انتخاب می کنم و در آن ها شرکت می کنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی یا فنی (Certificate) دریافت می کنم.
مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی پروفسور مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر می شوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی (بدون استاد مشخص) در زمینه مذاکره شرکت می کنم و از همه این ها هم گواهینامه می گیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست می آورم.
👈در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بی سواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند.
لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.
این تنها راه است؟ نه. یک مثال بود برای باز شدن باب گفتگو
امکان پذیر است؟ بله. ولی نه یک شبه.
برای همه رشته ها این کار لازم است؟ در مورد برخی رشته ها مثلا علوم پایه و پزشکی باید مسیر دیگری رفت.
دانشگاه ها هیچ فایده ای نداشته اند؟ قطعا فایده داشته اند.
دانشگاه های ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما می خواهیم دانشگاه هایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاه های واقعی بدردبخور دارد.
بازنشر به مناسبت روز معلم و استاد از کانال دکتر لشکربلوکی
👍29❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️«فرهنگ ثروتهای بادآورده» و منفیهای دستوری بورس!
رهبری در سخنرانی روز کارگر از لزوم برطرف شدن «فرهنگ ثروتهای بادآورده» صحبت کردند.
سقوط بورس و اخلال در سامانههای مرتبط با رمزارزها را میشد از سخنرانی رهبری در روز کارگر حدس زد.
اما باید این نکته را مجددا متذکر شد که عمده مداخلات دستوری در روند بلندمدت بیاثر هستند و فقط سفرهای از رانت (بخوانید ثروت بادآورده!!) پهن میشود برای عدهای! مثلا تصور کنید که در بورس کسی بداند کی بناست منفی ایجاد شود و یا چه زمانی بازار برمیگردد!
حکایت سرکوب بازار سهام، حکایت ضربالمثل «خر لگدش زده، پای کره خر را میشکند» است.
کاش سیاستگذار میفهمید که تنها کارش «محافظت از حقوق» است و بس!
کاش فهم میشد که بحث فرهنگ در سیستمی که مشکل نهادی دارد و حاکمیت قانون وجود ندارد، قابل توصیف توسط ضرب المثل «خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است!» است.(اینجا و اینجا قبلا توضیح دادهایم چرا)
کاش مشاوران رهبری محدود به درخشان و داوودی نمیشدند!
کاش....
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
رهبری در سخنرانی روز کارگر از لزوم برطرف شدن «فرهنگ ثروتهای بادآورده» صحبت کردند.
سقوط بورس و اخلال در سامانههای مرتبط با رمزارزها را میشد از سخنرانی رهبری در روز کارگر حدس زد.
اما باید این نکته را مجددا متذکر شد که عمده مداخلات دستوری در روند بلندمدت بیاثر هستند و فقط سفرهای از رانت (بخوانید ثروت بادآورده!!) پهن میشود برای عدهای! مثلا تصور کنید که در بورس کسی بداند کی بناست منفی ایجاد شود و یا چه زمانی بازار برمیگردد!
حکایت سرکوب بازار سهام، حکایت ضربالمثل «خر لگدش زده، پای کره خر را میشکند» است.
کاش سیاستگذار میفهمید که تنها کارش «محافظت از حقوق» است و بس!
کاش فهم میشد که بحث فرهنگ در سیستمی که مشکل نهادی دارد و حاکمیت قانون وجود ندارد، قابل توصیف توسط ضرب المثل «خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است!» است.(اینجا و اینجا قبلا توضیح دادهایم چرا)
کاش مشاوران رهبری محدود به درخشان و داوودی نمیشدند!
کاش....
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️یاسر جبرائیلی؛ دون کیشوت قرن 21!
داستان دون کیشوت را احتمالا خوانده و یا انیمیشن آن را دیدهاید. در جایی از آن، دون کیشوت به جنگ آسیابهای بادی میرود.
«دن کیشوت تحت تاثیر کتابهای تخیلی و تخیلات ذهنی خودش، تصمیم میگیرد زره بپوشد، کلاهخود بر سر بگذارد، شمشیر به دست بگیرد و سوار بر اسب ناتوانتر از خودش عدالت را در دنیا برقرار کند و از مظلومان در برابر حاکمان ظالم و ستمگر دفاع کند.»
حکایت متوهمانی که صحبت از دلارزدایی از اقتصاد میکنند و با هزاران تأسف در بیت رهبری هم تأثیرگذار هستند دقیقا حکایت دون کیشوت است.
از همان روزهای تبلیغات انتخاباتی سال 1400 هم آثار این جریان نامیمون در پشت صحنه آقای رئیسی قابل مشاهده بود، اما نمیدانستم چه کسانی هستند. بنده در همان ساعتی که در مناظرات انتخاباتی صحبت از دلارزدایی از سفره مردم شد مطلبی در مورد عدم امکانپذیری آن نوشتم(اینجا).
حالا بعد از دو سال تازه بحث آن داغ شده است و عفونت سرباز کرده!
باور نمیکنم اینهمه کجفهمی غیرعمد باشد...
@BehavioralEconomicsAndFinance
داستان دون کیشوت را احتمالا خوانده و یا انیمیشن آن را دیدهاید. در جایی از آن، دون کیشوت به جنگ آسیابهای بادی میرود.
«دن کیشوت تحت تاثیر کتابهای تخیلی و تخیلات ذهنی خودش، تصمیم میگیرد زره بپوشد، کلاهخود بر سر بگذارد، شمشیر به دست بگیرد و سوار بر اسب ناتوانتر از خودش عدالت را در دنیا برقرار کند و از مظلومان در برابر حاکمان ظالم و ستمگر دفاع کند.»
حکایت متوهمانی که صحبت از دلارزدایی از اقتصاد میکنند و با هزاران تأسف در بیت رهبری هم تأثیرگذار هستند دقیقا حکایت دون کیشوت است.
از همان روزهای تبلیغات انتخاباتی سال 1400 هم آثار این جریان نامیمون در پشت صحنه آقای رئیسی قابل مشاهده بود، اما نمیدانستم چه کسانی هستند. بنده در همان ساعتی که در مناظرات انتخاباتی صحبت از دلارزدایی از سفره مردم شد مطلبی در مورد عدم امکانپذیری آن نوشتم(اینجا).
حالا بعد از دو سال تازه بحث آن داغ شده است و عفونت سرباز کرده!
باور نمیکنم اینهمه کجفهمی غیرعمد باشد...
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️مجوز، ابزار ایجاد انحصار یا تضمین کیفیت؟!
فارغ از نقدهای شکلی به پیامک فوق، اینکه عقدی قانونی(مضاربه) که قرنها در بین مسلمانان رایج بوده و امامان و پیامبر (ص) هم آن را اجرا و امضا کردهاند تحدید میشود حرکت به سمت اقتصاد کمونیستی و دور شدن از آزادی اقتصادی است.
بهتر نیست بجای پاک کردن صورت مسئله، آن را مدیریت کنید؟ مثلا انواع مختلف قراردادهای بین افراد را آماده کنید و ثبت رسمی آن را تسهیل کنید؟
مردمی کردن اقتصاد که مقام معظم رهبری بر آن تأکید میکنند با محدود کردن کنشگری افراد تضاد دارد. در دولت فعلی پرچم تسهیل مجوز (و در واقع کم کردن اثرات مخرب آن بر رشد اقتصادی) به دست سید امیر سیاح است. حرکتهای خوبی هم(مثل سامانه مجوزها) انجام شده اما با بیل نمیشود جلوی سیل را گرفت! مشکلات مجوزها صرفا با افزایش کارایی (نتیجتا سرعت) نهادهای صادرکننده حل نمیشود. بسیاری از مجوزها باید از حالت پیشینی به حالت پسینی تغییر کنند و بسیاری قوانین بشدت دست و پا گیر باید از اساس اصلاح شوند تا کارآفرین و کنشگر اقتصادی بتواند با هزینه مبادله پایین کنشگری اش را بکند.
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
فارغ از نقدهای شکلی به پیامک فوق، اینکه عقدی قانونی(مضاربه) که قرنها در بین مسلمانان رایج بوده و امامان و پیامبر (ص) هم آن را اجرا و امضا کردهاند تحدید میشود حرکت به سمت اقتصاد کمونیستی و دور شدن از آزادی اقتصادی است.
بهتر نیست بجای پاک کردن صورت مسئله، آن را مدیریت کنید؟ مثلا انواع مختلف قراردادهای بین افراد را آماده کنید و ثبت رسمی آن را تسهیل کنید؟
مردمی کردن اقتصاد که مقام معظم رهبری بر آن تأکید میکنند با محدود کردن کنشگری افراد تضاد دارد. در دولت فعلی پرچم تسهیل مجوز (و در واقع کم کردن اثرات مخرب آن بر رشد اقتصادی) به دست سید امیر سیاح است. حرکتهای خوبی هم(مثل سامانه مجوزها) انجام شده اما با بیل نمیشود جلوی سیل را گرفت! مشکلات مجوزها صرفا با افزایش کارایی (نتیجتا سرعت) نهادهای صادرکننده حل نمیشود. بسیاری از مجوزها باید از حالت پیشینی به حالت پسینی تغییر کنند و بسیاری قوانین بشدت دست و پا گیر باید از اساس اصلاح شوند تا کارآفرین و کنشگر اقتصادی بتواند با هزینه مبادله پایین کنشگری اش را بکند.
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️ای قبیله! برای آب هم حقوق مالکیت تعریف شده است!
قرنهاست(یا بهتر است بگوییم هزاران سال است) که حقوق مالکیت آب یا حقآبه، شبیه سایر حقوق مالکیت در تمدن خودجوش بشری تعریف شده است.
اما چه کنیم که تفکر کمونیستی، طرفدار دولتی است که حقوق را «مدیریت»(بخوانید تعریف) میکند، نه دولتی که حقوق را «محافظت» میکند!(اینجا)
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
قرنهاست(یا بهتر است بگوییم هزاران سال است) که حقوق مالکیت آب یا حقآبه، شبیه سایر حقوق مالکیت در تمدن خودجوش بشری تعریف شده است.
اما چه کنیم که تفکر کمونیستی، طرفدار دولتی است که حقوق را «مدیریت»(بخوانید تعریف) میکند، نه دولتی که حقوق را «محافظت» میکند!(اینجا)
✔️کانال اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance