⭕️◻️آیا رشد بازار سرمایه از افتخارات دولت به حساب میآید؟
✍مصطفی نصراصفهانی
با پاسخ به سوال فوق در واقع همزمان به سوالی که چندی پیش به این صورت مطرح شد نیز پاسخ داده شده است: «چرا رشد بورس متوقف شد؟»
▫️اما رئیس محترم جمهوری، جناب آقای دکتر حسن روحانی در مجلس و در دفاع از عملکرد گذشته وزارت اقتصاد فرمودند که «موفقیت بازار سرمایه از افتخارات دولت است».
▫️دوستانی که در بازار سهام فعال هستند به خوبی میدانند که رشد قیمت و سوددهی شرکتهای بورسی عمدتا ریشه در افزایش نرخ ارز داشت. چنانچه با ثبات نسبی نرخ ارز(و کاهش نرخ دلار از 18 به 14 هزار تومان)، با وقفهای کوتاه بازار سهام هم ترمز کرد.
▫️شرکتهای بورسی از چهار طریق اصلی زیر از نرخ ارز متأثر شدند:
1- تسعیر «درآمد»های ارزی شرکتهای صادرات-محوری که مواد اولیه آن بصورت ریالی و از داخل تهیه میشود(مثل پتروشیمیها)
2- افزایش نرخ محصولات تولیدی همگام با تغییرات نرخهای جهانی و نرخ ارز (مثل فولاد و مس و...)
3-تسعیر «دارایی»های خارجی(ارزی) شرکتها همگام با افزایش نرخ ارز(مثل بعضی شرکتهای بیمهای)
4-مقایسه ارزش دلاری و ریالی بورس و ایجاد جو مثبت برای سهامداران(و احتمالا بیشواکنشی-Over-reaction-ِ فعالان بازار)
❗️در نهایت اگر استدلال فوق قانعکننده نبود میتوانید به مقایسه نمودارهای شاخص بورس ونزوئلا و نرخ ارز در آن کشور مراجعه کنید. از ابتدای سال 2017 که ارزش پول ملی ونزوئلا 99درصد کاهش داشته است، شاخص بورس کاراکاس 70هزار درصد رشد داشته است!
بطور مشابه، در روسیه نیز با نصف شدن ارزش پول ملی طی چندسال اخیر، شاخص بورس تقریبا دوبرابر شد!
بطور شهودی در نظر بگیرید که وقتی تورم بالاست و قیمت گوشت و مرغ گران میشود، قیمت ماشینآلات کارخانهها هم باید گران بشود.
▫️بنابراین دولت تقریبا هیچ نقشِ فعال و مثبتی در رشد اخیرِ شاخص بازار سرمایه نداشته است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
با پاسخ به سوال فوق در واقع همزمان به سوالی که چندی پیش به این صورت مطرح شد نیز پاسخ داده شده است: «چرا رشد بورس متوقف شد؟»
▫️اما رئیس محترم جمهوری، جناب آقای دکتر حسن روحانی در مجلس و در دفاع از عملکرد گذشته وزارت اقتصاد فرمودند که «موفقیت بازار سرمایه از افتخارات دولت است».
▫️دوستانی که در بازار سهام فعال هستند به خوبی میدانند که رشد قیمت و سوددهی شرکتهای بورسی عمدتا ریشه در افزایش نرخ ارز داشت. چنانچه با ثبات نسبی نرخ ارز(و کاهش نرخ دلار از 18 به 14 هزار تومان)، با وقفهای کوتاه بازار سهام هم ترمز کرد.
▫️شرکتهای بورسی از چهار طریق اصلی زیر از نرخ ارز متأثر شدند:
1- تسعیر «درآمد»های ارزی شرکتهای صادرات-محوری که مواد اولیه آن بصورت ریالی و از داخل تهیه میشود(مثل پتروشیمیها)
2- افزایش نرخ محصولات تولیدی همگام با تغییرات نرخهای جهانی و نرخ ارز (مثل فولاد و مس و...)
3-تسعیر «دارایی»های خارجی(ارزی) شرکتها همگام با افزایش نرخ ارز(مثل بعضی شرکتهای بیمهای)
4-مقایسه ارزش دلاری و ریالی بورس و ایجاد جو مثبت برای سهامداران(و احتمالا بیشواکنشی-Over-reaction-ِ فعالان بازار)
❗️در نهایت اگر استدلال فوق قانعکننده نبود میتوانید به مقایسه نمودارهای شاخص بورس ونزوئلا و نرخ ارز در آن کشور مراجعه کنید. از ابتدای سال 2017 که ارزش پول ملی ونزوئلا 99درصد کاهش داشته است، شاخص بورس کاراکاس 70هزار درصد رشد داشته است!
بطور مشابه، در روسیه نیز با نصف شدن ارزش پول ملی طی چندسال اخیر، شاخص بورس تقریبا دوبرابر شد!
بطور شهودی در نظر بگیرید که وقتی تورم بالاست و قیمت گوشت و مرغ گران میشود، قیمت ماشینآلات کارخانهها هم باید گران بشود.
▫️بنابراین دولت تقریبا هیچ نقشِ فعال و مثبتی در رشد اخیرِ شاخص بازار سرمایه نداشته است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
نظریه شیب هدف: وقتی هدف نزدیکتر می شود مردم تلاش بیشتری برای دستیابی به آن می کنند. @BehavioralEconomicsAndFinance@
⭕️◻️ملاحظاتِ رفتاریِ سیاستِ غربالگری: هشداری در طراحی بستههای حمایتی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
از جمله تکنیکهایی که برای معضل کژگزینی (Advers-selection) در اقتصاد و مالی کلاسیک مطرح میشود و اتفاقا مردم هم به خوبی آن را از کودکی آموزش میبینند سیاست غربالگری(Screening) است.
▫️اجازه بدهید اول معضل کژگزینی توضیح داده شود تا منظور از تکنیک غربالگری در مرحله بعد راحتتر فهم بشود.
▫️اصطلاح کژگزینی اول بار توسط جورج آکرلوف نوبلیست 2001 اقتصادرفتاری در مبحث عدم تقارن اطلاعاتی مطرح شد.
▫️کژگزینی وقتی اتفاق میافتد که اطلاعاتِ دو طرفِ یک بازی نامتقارن باشد و این عدم تقارن اطلاعاتی باعث تحمیل هزینه بشود.
▫️مثلا تصور کنید که کسی در خیابان ادعا میکند که از شهرستانی دور آمده است و کرایه برای برگشت ندارد(به طور مشابه درخواست در مورد دارو و یا غذا را هم مشاهده میکنیم). در این حالت شما نمیدانید که طرف مقابل شما یک گدای حرفهای است یا واقعا نیازمند است. اگرچه ممکن است روشهایی زیرکانه(مثلا اینکه شخص را به رستوران برده و از اینکه پولتان صرف خرید غذا میشود اطمینان حاصل کنید) وجود دارند، اما اکثر مردم فرصت و ذهن آزاد برای انجام چنین کارهایی را ندارند. بنابراین معمولا یک روش را از قبل انتخاب کردهاند که در هر صورت دچار خطا هست. اگر به همه کمک کنند، ممکن است سرشان کلاه برود و اگر به هیچکس کمک نکنند ممکن است نیازمندی واقعی را طرد کرده باشند. بنابرین مردم دچار کژگزینی میشوند و روشهای زیرکانهای که به کار میبرند تا نیازمند واقعی را جدا کنند غربالگری است.
▫️تکنیکهای غربالگری نه تنها در کتب درسی اقتصاد، مالی و مالیه عمومی، بلکه در خانوارها هم آموزش داده میشوند و بنابراین به خوبی شناختهشده هستند. تکنیک غربالگری به معنای بالابردن هزینه تقلب است.
▫️یکی از مشکلاتی که در ماجرای سبد کالا در سال 92 وجود داشت و در کنار دیگر جنبههای طراحیِ نامناسب، باعث شکست طرح مذکور شد عدم توجه به ظرافتهای سیاست غربالگری بود. به عنوان مثال، در آن زمان با هدف سختتر کردن مراحل دسترسی به سبد کالا و غربال کردن افرادی که نیازمند نیستند مراحل کار تعمدا سخت در نظر گرفته شده بود و تعداد فروشگاههایی که امکان خرید از آنها وجود داشت عمدا کم در نظر گرفته شده بود. و البته این در تضاد با دانش اقتصادِ کلاسیک نبود!
▫️دانش اقتصاد کلاسیک ممکن است توصیه کند که در پرداختهای انتقالی و حمایت از اقشار ضعیف برای اینکه افراد ثروتمند حذف شوند فرآیند دریافت کمک را طولانی و سخت کنید تا افراد ثروتمند خودشان بیخیال دریافت کمک مذکور بشوند و این روش را روشی کارآمد میداند. آیا کسی که در هر ساعت 200 هزار تومان درآمد دارد حاضر است یک روزِ تمام برای دریافت یک حلب روغن سرپا بایستد و منتظر بماند؟ احتمالا خیر! ولی این روش چندان هم بیعیب نیست.
▫️از خانهها گرفته تا بنگاههای تجاری تا ادارات تا حتی سیستم قضایی به وفور از این تکنیکها به طور نابجایی استفاده میشود.
▫️در اقتصادِ رفتاری بحث میشود که اگرچه این تکنیکهای سنتی غربالگری ممکن است در مواردی خوب جواب بدهند، اما باید توجه داشت که واکنش مردم به این طراحیها ممکن است غیراستاندارد بوده و دقیقا همان کسانی که نباید حذف میشدند حذف بشوند و بعضی کسانی که انتظار میرفت منصرف بشوند اتفاقا تشویق به استفاده بشوند!
▫️مثلا در طراحی سیاست جبرانی، سختتر کردن (یا پیچیده کردن) فرآیند ثبتنام و دریافت کمک ممکن است منجر به انصراف افرادی بشود که دچار سوگیری تعلل(procrastination) بیشتری هستند یا کسانی که توانایی ذهنی(یا تمرکز) کمتری دارند، نه کسانی که واقعا نیازمند نیستند. این یعنی احتمالا حذف افرادی از همان جمعیت هدف.
▫️در طراحی سیاست جبرانی و حمایتی باید توجه داشت که فقر، قدرت ذهنی را هم کاهش میدهد؛ یعنی سوگیریهای رفتاری مثل تعلل و تنبلی هم تشدید میشوند. بنابراین نباید در طراحی سیاست حمایتی روی عقلانیت عوامل خیلی حساب باز کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
از جمله تکنیکهایی که برای معضل کژگزینی (Advers-selection) در اقتصاد و مالی کلاسیک مطرح میشود و اتفاقا مردم هم به خوبی آن را از کودکی آموزش میبینند سیاست غربالگری(Screening) است.
▫️اجازه بدهید اول معضل کژگزینی توضیح داده شود تا منظور از تکنیک غربالگری در مرحله بعد راحتتر فهم بشود.
▫️اصطلاح کژگزینی اول بار توسط جورج آکرلوف نوبلیست 2001 اقتصادرفتاری در مبحث عدم تقارن اطلاعاتی مطرح شد.
▫️کژگزینی وقتی اتفاق میافتد که اطلاعاتِ دو طرفِ یک بازی نامتقارن باشد و این عدم تقارن اطلاعاتی باعث تحمیل هزینه بشود.
▫️مثلا تصور کنید که کسی در خیابان ادعا میکند که از شهرستانی دور آمده است و کرایه برای برگشت ندارد(به طور مشابه درخواست در مورد دارو و یا غذا را هم مشاهده میکنیم). در این حالت شما نمیدانید که طرف مقابل شما یک گدای حرفهای است یا واقعا نیازمند است. اگرچه ممکن است روشهایی زیرکانه(مثلا اینکه شخص را به رستوران برده و از اینکه پولتان صرف خرید غذا میشود اطمینان حاصل کنید) وجود دارند، اما اکثر مردم فرصت و ذهن آزاد برای انجام چنین کارهایی را ندارند. بنابراین معمولا یک روش را از قبل انتخاب کردهاند که در هر صورت دچار خطا هست. اگر به همه کمک کنند، ممکن است سرشان کلاه برود و اگر به هیچکس کمک نکنند ممکن است نیازمندی واقعی را طرد کرده باشند. بنابرین مردم دچار کژگزینی میشوند و روشهای زیرکانهای که به کار میبرند تا نیازمند واقعی را جدا کنند غربالگری است.
▫️تکنیکهای غربالگری نه تنها در کتب درسی اقتصاد، مالی و مالیه عمومی، بلکه در خانوارها هم آموزش داده میشوند و بنابراین به خوبی شناختهشده هستند. تکنیک غربالگری به معنای بالابردن هزینه تقلب است.
▫️یکی از مشکلاتی که در ماجرای سبد کالا در سال 92 وجود داشت و در کنار دیگر جنبههای طراحیِ نامناسب، باعث شکست طرح مذکور شد عدم توجه به ظرافتهای سیاست غربالگری بود. به عنوان مثال، در آن زمان با هدف سختتر کردن مراحل دسترسی به سبد کالا و غربال کردن افرادی که نیازمند نیستند مراحل کار تعمدا سخت در نظر گرفته شده بود و تعداد فروشگاههایی که امکان خرید از آنها وجود داشت عمدا کم در نظر گرفته شده بود. و البته این در تضاد با دانش اقتصادِ کلاسیک نبود!
▫️دانش اقتصاد کلاسیک ممکن است توصیه کند که در پرداختهای انتقالی و حمایت از اقشار ضعیف برای اینکه افراد ثروتمند حذف شوند فرآیند دریافت کمک را طولانی و سخت کنید تا افراد ثروتمند خودشان بیخیال دریافت کمک مذکور بشوند و این روش را روشی کارآمد میداند. آیا کسی که در هر ساعت 200 هزار تومان درآمد دارد حاضر است یک روزِ تمام برای دریافت یک حلب روغن سرپا بایستد و منتظر بماند؟ احتمالا خیر! ولی این روش چندان هم بیعیب نیست.
▫️از خانهها گرفته تا بنگاههای تجاری تا ادارات تا حتی سیستم قضایی به وفور از این تکنیکها به طور نابجایی استفاده میشود.
▫️در اقتصادِ رفتاری بحث میشود که اگرچه این تکنیکهای سنتی غربالگری ممکن است در مواردی خوب جواب بدهند، اما باید توجه داشت که واکنش مردم به این طراحیها ممکن است غیراستاندارد بوده و دقیقا همان کسانی که نباید حذف میشدند حذف بشوند و بعضی کسانی که انتظار میرفت منصرف بشوند اتفاقا تشویق به استفاده بشوند!
▫️مثلا در طراحی سیاست جبرانی، سختتر کردن (یا پیچیده کردن) فرآیند ثبتنام و دریافت کمک ممکن است منجر به انصراف افرادی بشود که دچار سوگیری تعلل(procrastination) بیشتری هستند یا کسانی که توانایی ذهنی(یا تمرکز) کمتری دارند، نه کسانی که واقعا نیازمند نیستند. این یعنی احتمالا حذف افرادی از همان جمعیت هدف.
▫️در طراحی سیاست جبرانی و حمایتی باید توجه داشت که فقر، قدرت ذهنی را هم کاهش میدهد؛ یعنی سوگیریهای رفتاری مثل تعلل و تنبلی هم تشدید میشوند. بنابراین نباید در طراحی سیاست حمایتی روی عقلانیت عوامل خیلی حساب باز کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️سوگیری زیان گریزی (Loss Aversion)و اثرات آن بر انتخابها چیست؟
#LossAversion
#EndowmentEffect
#StatusQuo
#Inertia
#DispositionEffect
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#LossAversion
#EndowmentEffect
#StatusQuo
#Inertia
#DispositionEffect
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️کرسی نقد و بررسی "مشاوره و اقتصاد" با تاکید بر اقتصاد رفتاری
سه شنبه 29آبان، ساعت 9ونیم تا12/سالن آمفی تئاتر دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
سه شنبه 29آبان، ساعت 9ونیم تا12/سالن آمفی تئاتر دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️معامله گران نویزی(قسمت اول)
✍فرشاد اکبری سامانی
-نویز تریدرها Noise Traders چه کسانی هستند؟
-کدام برگردان فارسی را برای آن می پسندید؟
▫️کلمه نویز Noise در زبان انگلیسی دامنه کاربرد وسیعی دارد ولی زمانی که در عبارت نویز تریدر Noise Trader به کار گرفته می شود، بیانگر صفتی در یک معامله گر است که در این متن به آن خواهم پرداخت.
▫️معامله گرانی در بازار حضور دارند که در زمان تصمیم گیری به خرید و فروش (کالا و سهام) به جای توجه و تمرکز بر عوامل مهم و تاثیرگذار اصلی و مشورت با کارشناسان و خبره های بازار، توجهشان معطوف به شایعات و نجواها و سر و صدای دیگران و جو دادن های غیر کارشناسی ای است که فضای بازار را پر نموده است.
▫️سابقا" و در کلامی غیر رسمی، این معامله گران را ایدی یت تریدر idiot trader یا کله پوک ( ابله ) می نامیدند.
▫️برای اولین بار واژه Noise توسط فیشر بلک در مقاله ای به سال 1986 در مباحث مالی رسمیت یافت.
▫️طبق نوشته فیشر بلک، Noise به مفهوم تعداد زیادی رخدادهای کوچک است که اغلب تاثیرگذاری قدرتمندتری، نسبت به رخدادهای بزرگ ولی به تعداد اندک دارند.
▫️نویسنده در خطابه ای Noise را به عنوان قطب مخالف کلمه News (در اینجا به معنای اطلاعات information) قرار می دهد و ترجیح می دهد به جای کلمه idiot یا ابله (کله پوک) از واژه Noisy استفاده کند و جای دیگر و در حاشیه مقاله ای از همکارش لاورنس سامرز مقابل عبارت مرتبط با کله پوک ها می نویسد: من آنها را معامله کنندگان نویزی Noisy می خوانم. آنها بر مبنای Noise (در اینجا به معنی سروصدا و هوچی گری و شایعات) دست به معامله می زنند.
▫️برای درک بهتر مطلب، خلبانی را در نظر بگیرید که هدایت یک هواپیمای مسافربری پهن پیکر را به عهده دارد.
▫️کابین خلبان مملو است از ادوات و دستگاههای نشانگر و دسته ها و دکمه های کنترل. همزمان کمک خلبان و مهندسین پرواز آموزش دیده، خلبان را در هدایت هواپیما همراهی می نمایند.
ولی به هر حال تصمیم نهایی با خلبان است.
▫️حال سناریوی زیر را در ذهن خود بازسازی نمائید :
▫️در مسیر بوئنوس آیرس به پاریس و برفراز اقیانوس اطلس هواپیما وارد یک هوای طوفانی شده است و رعد و برق های مکرر و تکان های شدید اضطراب مسافران و خدمه پرواز را دوچندان نموده است.
▫️در همین زمان صدای وزوزی از سقف کابین خلبان شنیده می شود که در این لرزش های شدید شاید طبیعی باشد ولی تداوم آن خلبان را نگران کرده است.
▫️به خلبان اطلاع می دهند که حال یکی از مسافران وخیم و احتمالا" دچار حمله قلبی شده است.
▫️و در این اوضاع رو به وخامت یکی از میهمانداران هنگام پذیرایی از پرسنل کابین پرواز، به خلبان می گوید مثل اینکه تاریخ در حال تکرار شدن است. اول ژوئن 2009 در همین مسیر پروازی رعد و برق باعث سقوط هواپیمای ایرفرانس شد و همه 228 مسافر و خدمه آن کشته شدند!
▫️حال فرض کنید جای خلبان هستید:
(ادامه دارد...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍فرشاد اکبری سامانی
-نویز تریدرها Noise Traders چه کسانی هستند؟
-کدام برگردان فارسی را برای آن می پسندید؟
▫️کلمه نویز Noise در زبان انگلیسی دامنه کاربرد وسیعی دارد ولی زمانی که در عبارت نویز تریدر Noise Trader به کار گرفته می شود، بیانگر صفتی در یک معامله گر است که در این متن به آن خواهم پرداخت.
▫️معامله گرانی در بازار حضور دارند که در زمان تصمیم گیری به خرید و فروش (کالا و سهام) به جای توجه و تمرکز بر عوامل مهم و تاثیرگذار اصلی و مشورت با کارشناسان و خبره های بازار، توجهشان معطوف به شایعات و نجواها و سر و صدای دیگران و جو دادن های غیر کارشناسی ای است که فضای بازار را پر نموده است.
▫️سابقا" و در کلامی غیر رسمی، این معامله گران را ایدی یت تریدر idiot trader یا کله پوک ( ابله ) می نامیدند.
▫️برای اولین بار واژه Noise توسط فیشر بلک در مقاله ای به سال 1986 در مباحث مالی رسمیت یافت.
▫️طبق نوشته فیشر بلک، Noise به مفهوم تعداد زیادی رخدادهای کوچک است که اغلب تاثیرگذاری قدرتمندتری، نسبت به رخدادهای بزرگ ولی به تعداد اندک دارند.
▫️نویسنده در خطابه ای Noise را به عنوان قطب مخالف کلمه News (در اینجا به معنای اطلاعات information) قرار می دهد و ترجیح می دهد به جای کلمه idiot یا ابله (کله پوک) از واژه Noisy استفاده کند و جای دیگر و در حاشیه مقاله ای از همکارش لاورنس سامرز مقابل عبارت مرتبط با کله پوک ها می نویسد: من آنها را معامله کنندگان نویزی Noisy می خوانم. آنها بر مبنای Noise (در اینجا به معنی سروصدا و هوچی گری و شایعات) دست به معامله می زنند.
▫️برای درک بهتر مطلب، خلبانی را در نظر بگیرید که هدایت یک هواپیمای مسافربری پهن پیکر را به عهده دارد.
▫️کابین خلبان مملو است از ادوات و دستگاههای نشانگر و دسته ها و دکمه های کنترل. همزمان کمک خلبان و مهندسین پرواز آموزش دیده، خلبان را در هدایت هواپیما همراهی می نمایند.
ولی به هر حال تصمیم نهایی با خلبان است.
▫️حال سناریوی زیر را در ذهن خود بازسازی نمائید :
▫️در مسیر بوئنوس آیرس به پاریس و برفراز اقیانوس اطلس هواپیما وارد یک هوای طوفانی شده است و رعد و برق های مکرر و تکان های شدید اضطراب مسافران و خدمه پرواز را دوچندان نموده است.
▫️در همین زمان صدای وزوزی از سقف کابین خلبان شنیده می شود که در این لرزش های شدید شاید طبیعی باشد ولی تداوم آن خلبان را نگران کرده است.
▫️به خلبان اطلاع می دهند که حال یکی از مسافران وخیم و احتمالا" دچار حمله قلبی شده است.
▫️و در این اوضاع رو به وخامت یکی از میهمانداران هنگام پذیرایی از پرسنل کابین پرواز، به خلبان می گوید مثل اینکه تاریخ در حال تکرار شدن است. اول ژوئن 2009 در همین مسیر پروازی رعد و برق باعث سقوط هواپیمای ایرفرانس شد و همه 228 مسافر و خدمه آن کشته شدند!
▫️حال فرض کنید جای خلبان هستید:
(ادامه دارد...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️معامله گران نویزی (قسمت دوم)
✍️فرشاد اکبری سامانی
حال فرض کنید جای خلبان هستید:
▫️رعد و برق و تکان های شدید به شدت ادامه دارد، صدای وزوز بالای سرتان قطع نمی شود، حال مسافر مورد اشاره دائما" در حال وخیم تر شدن است و داستان مهماندار باعث شده لحظه ای از فکر سقوط رها نشوید.
▫️رفتار خلبان این پرواز به دو شکل قابل شبیه سازی خواهد بود.
1. پرفکت پایلوت یا خلبان کارآمد:
توجه او به نشانگرهای اصلی پرواز است، دائما" با برج کنترل و کمک خلبان و مهندسین پرواز و سرمیهماندار هواپیما در حال تبادل اطلاعات است و توجه اصلی اش به سلامت پرواز و رساندن مسافران به مقصد می باشد.
یک خلبان کارآمد میداند برخورد صاعقه با هواپیما امری طبیعی است و در بدترین حالت خسارتی جزئی به بار خواد آورد، بنابراین داستان سقوط پرواز ایر فرانس ربطی به صاعقه نداشته است.
او همچنین از مسافرینی که در زمینه پزشکی اطلاعاتی دارند خواهد خواست به مسافر بیمار رسیدگی کنند و در جستجوی نزدیک ترین فرودگاه امن برای فرود خواهد بود.
و در یک کلام او مفهوم Noise را درک کرده است و اجازه نمی دهد اختلالات، پارازیت ها، سرو صدا ها و شایعات در تصمیمات عقلانی او خللی وارد کنند.
2. نویز پایلوت یا خلبان جّوگیر :
خلبان جوگیر به جای تمرکز بر اطلاعات اساسی و مشورت با خدمه پرواز، بر تعداد پرشمار سروصداها متمرکز شده و با ناتوانی در کنترل احساسات خود، کنترل هواپیما را از عقل به احساس خواهد سپرد.
او به قدری بر نویزها تمرکز کرده که حتی به راهنمایی و نظرات کمک های خود توجهی نمی کند. یعنی ظاهرا" حرف ها را می شنود ولی در عمل واکنشی درخور و متناسب نشان نمی دهد که با نشنیدن تفاوتی نمی کند، چون حواسش از سمت اطلاعات News به سمت صداهای آزاردهنده و مبهم Noise جلب شده است.
و مشخص است که نتیجه آن می تواند فاجعه بار یا در بهترین حالت خسارت بار شود.
▫️در اقتصاد رفتاری، الگوی رفتاری نوع دوم در معامله و تجارت، "معامله گران ساده اندیش یا سطحی نگر یا جوگیر" را توصیف می نماید که اخبار مهیج و سروصداها و شایعات و نجواهای در گوشی و حرکت های رمه ای ناشی از جوگیر شدن، نقش اصلی و اساسی در تصمیماتشان را ایفا می نماید.
▫️نظر شما چیست؟
▫️با توصیفات فوق واژه نویز تریدر را می توانیم معامله گران ساده لوح یا جوگیر ترجمه کنیم؟
▫️و مهمتر از آن، خودمان چگونه رفتار کنیم؟
پ.ن: به منظور جلوگیری از تطویل متن رفرنسها در این کانال مورد اشاره قرار نمیگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️فرشاد اکبری سامانی
حال فرض کنید جای خلبان هستید:
▫️رعد و برق و تکان های شدید به شدت ادامه دارد، صدای وزوز بالای سرتان قطع نمی شود، حال مسافر مورد اشاره دائما" در حال وخیم تر شدن است و داستان مهماندار باعث شده لحظه ای از فکر سقوط رها نشوید.
▫️رفتار خلبان این پرواز به دو شکل قابل شبیه سازی خواهد بود.
1. پرفکت پایلوت یا خلبان کارآمد:
توجه او به نشانگرهای اصلی پرواز است، دائما" با برج کنترل و کمک خلبان و مهندسین پرواز و سرمیهماندار هواپیما در حال تبادل اطلاعات است و توجه اصلی اش به سلامت پرواز و رساندن مسافران به مقصد می باشد.
یک خلبان کارآمد میداند برخورد صاعقه با هواپیما امری طبیعی است و در بدترین حالت خسارتی جزئی به بار خواد آورد، بنابراین داستان سقوط پرواز ایر فرانس ربطی به صاعقه نداشته است.
او همچنین از مسافرینی که در زمینه پزشکی اطلاعاتی دارند خواهد خواست به مسافر بیمار رسیدگی کنند و در جستجوی نزدیک ترین فرودگاه امن برای فرود خواهد بود.
و در یک کلام او مفهوم Noise را درک کرده است و اجازه نمی دهد اختلالات، پارازیت ها، سرو صدا ها و شایعات در تصمیمات عقلانی او خللی وارد کنند.
2. نویز پایلوت یا خلبان جّوگیر :
خلبان جوگیر به جای تمرکز بر اطلاعات اساسی و مشورت با خدمه پرواز، بر تعداد پرشمار سروصداها متمرکز شده و با ناتوانی در کنترل احساسات خود، کنترل هواپیما را از عقل به احساس خواهد سپرد.
او به قدری بر نویزها تمرکز کرده که حتی به راهنمایی و نظرات کمک های خود توجهی نمی کند. یعنی ظاهرا" حرف ها را می شنود ولی در عمل واکنشی درخور و متناسب نشان نمی دهد که با نشنیدن تفاوتی نمی کند، چون حواسش از سمت اطلاعات News به سمت صداهای آزاردهنده و مبهم Noise جلب شده است.
و مشخص است که نتیجه آن می تواند فاجعه بار یا در بهترین حالت خسارت بار شود.
▫️در اقتصاد رفتاری، الگوی رفتاری نوع دوم در معامله و تجارت، "معامله گران ساده اندیش یا سطحی نگر یا جوگیر" را توصیف می نماید که اخبار مهیج و سروصداها و شایعات و نجواهای در گوشی و حرکت های رمه ای ناشی از جوگیر شدن، نقش اصلی و اساسی در تصمیماتشان را ایفا می نماید.
▫️نظر شما چیست؟
▫️با توصیفات فوق واژه نویز تریدر را می توانیم معامله گران ساده لوح یا جوگیر ترجمه کنیم؟
▫️و مهمتر از آن، خودمان چگونه رفتار کنیم؟
پ.ن: به منظور جلوگیری از تطویل متن رفرنسها در این کانال مورد اشاره قرار نمیگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️سخنان جدید رئیس بانک مرکزی و تاکید دوباره روی مفاهیم مبهمی مثل "نرخ تعادلی" و "نرخ واقعی"!
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️هفته پر رویداد مالی رفتاری
🔺در هفته آینده سه رویداد مرتبط با مالی رفتاری برگزار خواهد شد:
-یکشنبه 11آذر ساعت 4-6 : همایش مالی رفتاری در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1120
-دوشنبه 12 آذر ساعت 4:30: حلقه مالی رفتاری انجمن مالی ایران، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1121
-پنجشنبه 15 آذر ساعت 9 تا 13: کارگاه مالی رفتاری در دانشگاه خاتم
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1122
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری(موسسه بینشهای رفتاری):
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance
🔺در هفته آینده سه رویداد مرتبط با مالی رفتاری برگزار خواهد شد:
-یکشنبه 11آذر ساعت 4-6 : همایش مالی رفتاری در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1120
-دوشنبه 12 آذر ساعت 4:30: حلقه مالی رفتاری انجمن مالی ایران، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1121
-پنجشنبه 15 آذر ساعت 9 تا 13: کارگاه مالی رفتاری در دانشگاه خاتم
لینک پوستر:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1122
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری(موسسه بینشهای رفتاری):
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️همایش مالی رفتاری انجمن مهندسی مالی در دانشگاه علوم تحقیقات
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️همایش مالی رفتاری انجمن مهندسی مالی در دانشگاه علوم تحقیقات
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️حلقه مالی رفتاری انجمن مالی ایران در دانشگاه تهران
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️کارگاه مالی رفتاری در دانشگاه خاتم
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️آیا معلوم نبود که ورود طلا باعث افزایش معنادار نرخ ارز نمیشود؟
✍️مصطفی نصراصفهانی
رییس محترم جمهوری در سخنان اخیرشان اقتصاددانان را به سخره گرفتند و گفتند بهتر است اقتصاددانان در فرمولهایی که در کتابها خواندهاند تجدید نظر بکنند! ویدئوی سخنان مذکور را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://t.iss.one/emtedadnet/24640
▫️اما بنده مدتها پیش در نقدِ کمپینهای خودجوشی که در دوران جهش ارزی طراحی شده بود پیشنهاد داده بودم که بهتر است سفته بازی روی طلا مورد تحریم کمپینها قرار نگیرد و در عوض، سفتهبازی روی دیگر داراییها که عوارض نامطلوب زیادی دارند به سفتهبازی روی طلا منتقل بشود. چون شرط لازم برای موفقیت هر کمپینی این است که پیوستن به آن برای مردم هزینه(فرصت) بالایی نداشته باشد:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1076
▫️دوستانی در گروههای تلگرامی مختلف این اشکال را وارد کردند که ورود طلا با یک وقفه منجر به افزایش قیمت ارز خواهد شد و جواب بنده این بود که اثر مخرب سفته بازی روی طلا بر اقتصاد کلان قابل مقایسه با اثرمخرب سفته بازی روی ارز نیست.
▫️استدلالم هم واضح بود: وقتی قیمت طلا در ایران دچار حباب بشود مردم شروع به واردات طلا خواهند کرد و درصد بالایی از پول خرید طلا از کشورهای خارجی به منظور کسب سود حاصل از قیمت بیشتر آن در ایران از «ذخیره» ارزی که برای سفته بازی نگه داشته شده است تامین میشود.
▫️به عبارتی، دلارها تبدیل به طلا میشوند و تا زمانی که برای خرید طلا نیازی به تبدیل ریال به دلار نباشد ورود طلا باعث افزایش نرخ ارز نخواهد شد. بخاطر همبستگی کامل قیمت طلا با نرخ ارز، انگیزه سفتهبازانه (مثلا به منظور حفظ ارزش ثروت) مانعی جدی برای تبدیل دلار به طلا نیست.
بنابرین باید دید رییس جمهور محترم و بانک مرکزی از کدامین همکاران عزیز مشورت میگرفتهاند که توانایی تبیین چنین پدیدهای را نداشتهاند!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
رییس محترم جمهوری در سخنان اخیرشان اقتصاددانان را به سخره گرفتند و گفتند بهتر است اقتصاددانان در فرمولهایی که در کتابها خواندهاند تجدید نظر بکنند! ویدئوی سخنان مذکور را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://t.iss.one/emtedadnet/24640
▫️اما بنده مدتها پیش در نقدِ کمپینهای خودجوشی که در دوران جهش ارزی طراحی شده بود پیشنهاد داده بودم که بهتر است سفته بازی روی طلا مورد تحریم کمپینها قرار نگیرد و در عوض، سفتهبازی روی دیگر داراییها که عوارض نامطلوب زیادی دارند به سفتهبازی روی طلا منتقل بشود. چون شرط لازم برای موفقیت هر کمپینی این است که پیوستن به آن برای مردم هزینه(فرصت) بالایی نداشته باشد:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1076
▫️دوستانی در گروههای تلگرامی مختلف این اشکال را وارد کردند که ورود طلا با یک وقفه منجر به افزایش قیمت ارز خواهد شد و جواب بنده این بود که اثر مخرب سفته بازی روی طلا بر اقتصاد کلان قابل مقایسه با اثرمخرب سفته بازی روی ارز نیست.
▫️استدلالم هم واضح بود: وقتی قیمت طلا در ایران دچار حباب بشود مردم شروع به واردات طلا خواهند کرد و درصد بالایی از پول خرید طلا از کشورهای خارجی به منظور کسب سود حاصل از قیمت بیشتر آن در ایران از «ذخیره» ارزی که برای سفته بازی نگه داشته شده است تامین میشود.
▫️به عبارتی، دلارها تبدیل به طلا میشوند و تا زمانی که برای خرید طلا نیازی به تبدیل ریال به دلار نباشد ورود طلا باعث افزایش نرخ ارز نخواهد شد. بخاطر همبستگی کامل قیمت طلا با نرخ ارز، انگیزه سفتهبازانه (مثلا به منظور حفظ ارزش ثروت) مانعی جدی برای تبدیل دلار به طلا نیست.
بنابرین باید دید رییس جمهور محترم و بانک مرکزی از کدامین همکاران عزیز مشورت میگرفتهاند که توانایی تبیین چنین پدیدهای را نداشتهاند!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
امتداد
🎥کنایه روحانی به اقتصاددانان بانک مرکزی: فرمولهایی که در دانشگاه خواندهاید نیاز به تجدید نظر دارد!
#امتداد
@emtedadnet
#امتداد
@emtedadnet
⭕️◻️قوانین ترافیکی و اقتصاد رفتاری
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
به این خبر دقت کنید:
«دیگر پلاک خودرو ملاک تردد در محدوده نیست و همه خودورها با هر پلاکی میتوانند، آزادانه تردد کنند اما هزینه ورود به حلقه دوم طرح ترافیک یا همان محدوده زوج و فرد یک سوم هزینه طرح ترافیک خواهد شد /ایسنا»
خواندن خبر فوق بسیار مسرت بخش بود. این قانون جدید سازگارتر با ایده قیممآبی آزادی خواهانه هست. در طراحی درست سیستم های انسانی باید تا آنجا که ممکن است ممنوعیتها و اجبارها حداقل باشند(جنبه لیبرتارین یا آزادیخواهانه)، اما در عین حال باید در راستای نفع عمومی و در واقع همان چیزی که افراد در پسِ ذهنشان و از جانب خودِ برنامهریز و بلندمدتشان میخواهند باشد(جنبه پترنالیزم یا قیم مآبی).
قانون جدید فوق هر دوی این ملاکها را بیشتر از قانون قبلی ارضا میکند و بنابراین میتوان آن را یک قانون بهتر دانست. باید هر روز طراحی سیستمها بهبود پیدا کند...
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
به این خبر دقت کنید:
«دیگر پلاک خودرو ملاک تردد در محدوده نیست و همه خودورها با هر پلاکی میتوانند، آزادانه تردد کنند اما هزینه ورود به حلقه دوم طرح ترافیک یا همان محدوده زوج و فرد یک سوم هزینه طرح ترافیک خواهد شد /ایسنا»
خواندن خبر فوق بسیار مسرت بخش بود. این قانون جدید سازگارتر با ایده قیممآبی آزادی خواهانه هست. در طراحی درست سیستم های انسانی باید تا آنجا که ممکن است ممنوعیتها و اجبارها حداقل باشند(جنبه لیبرتارین یا آزادیخواهانه)، اما در عین حال باید در راستای نفع عمومی و در واقع همان چیزی که افراد در پسِ ذهنشان و از جانب خودِ برنامهریز و بلندمدتشان میخواهند باشد(جنبه پترنالیزم یا قیم مآبی).
قانون جدید فوق هر دوی این ملاکها را بیشتر از قانون قبلی ارضا میکند و بنابراین میتوان آن را یک قانون بهتر دانست. باید هر روز طراحی سیستمها بهبود پیدا کند...
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️اصول طراحی سیستم از منظر اقتصاد رفتاری
قسمت اول: روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️در سفری که به پاریس داشت کارت مترو(که در آنجا کاغذی به اندازه کارت پرواز هواپیما است) را با دقت داخل دستگاه کارتخوان گذاشت و به خاطر سپرد که از کدام زاویه بوده است که اگر اشتباه بود دوباره کارت را از زاویه دیگری وارد کند. خوشبختانه کارتخوان کارت را خواند و او در کل مدتی که در پاریس بود کارت مترو را با وسواس از همان طرفی که دفعه اول وارد کرده بود و درست بود وارد میکرد. اما در روزهای آخر دوستش به او گفت که مهم نیست کارت را از چه جهتی وارد دستگاه بکنی!
▫️داستان فوق تجربه شخصی پروفسور تیلر نوبلیست اقتصاد رفتاری هست. او به دستگاههای کارتخوان پارکینگهای شیکاگو عادت داشت. در پارکینگهای شیکاگو کارت اعتباری فقط باید به یکی از چهار روش ممکن وارد دستگاه بشود وگرنه دستگاه پیغام خطا خواهد داد. بدتر از همه اینکه شخص ممکن است فراموش کند که قبلا به چه صورتهایی کارت را وارد کرده است تا دفعه بعد دوباره به آن روش نادرست وارد نکند. به عبارتی مکانیزم بازخورد هم (که خود بحث مفصلی در طراحی سیستم دارد) در دستگاههای کارتخوان پارکینگهای شیکاگو معیوب بود.
▫️دستگاههای کارتخوان پارکینگهای مذکور (اگر تا امروز اصلاح نشده باشند) نمونهای از عدم در نظر گرفتن خطای انسانی در طراحی سیستم هستند. این غفلت موجب اتلاف وقت و انرژی هزاران نفر شده است. (تصور کنید که صف تشکیل شده است و نفر جلویی ده بار کارتش را امتحان میکند و بقیه را معطل میکند. بقیه هم عصبانی شده و سروصدا به راه میافتد و حتی درگیری بین افراد پیش بیاید!)
▫️در طراحی سیستمهای انسانی یکی از اصول، در نظر گرفتن این واقعیت است که انسانها نه الزاما همیشه آدمهای خوبی هستند، و نه حتی اگر آدمهای خوبی باشند مصون از خطا و اشتباهات سهوی هستند.
▫️به عبارتی، از یک طرف انسانها دچار وسوسه میشوند و احتمال اینکه سوء استفاده بکنند وجود دارد(چیزی که در طراحی سیستم کلاسیک هم در نظر گرفته میشود)، و از طرف دیگر، ممکن است ناخواسته و سهوا اشتباهاتی را مرتکب بشوند و آنچه که سیستم از آنها انتظار دارد را انجام ندهند.
▫️هرچقدر که طراحی یک سیستم بهتر باشد، عملکرد آن از خطاها و اشتباهات افراد کمتر متأثر میشود و به عبارتی سیستم «هوشمندتر» است.
▫️اکنون میتوان به اطراف نگاه کرد و بیشمار سیستم در ایران پیدا کرد که این اصل را رعایت نکرده و خطاهای انسانی را در نظر نگرفتهاند و کافی است که کاربران سیستم خطاهای کوچکی مرتکب بشوند تا سیستم کندشده یا کاراییاش را از دست بدهد.
#معماری_انتخاب
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
قسمت اول: روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️در سفری که به پاریس داشت کارت مترو(که در آنجا کاغذی به اندازه کارت پرواز هواپیما است) را با دقت داخل دستگاه کارتخوان گذاشت و به خاطر سپرد که از کدام زاویه بوده است که اگر اشتباه بود دوباره کارت را از زاویه دیگری وارد کند. خوشبختانه کارتخوان کارت را خواند و او در کل مدتی که در پاریس بود کارت مترو را با وسواس از همان طرفی که دفعه اول وارد کرده بود و درست بود وارد میکرد. اما در روزهای آخر دوستش به او گفت که مهم نیست کارت را از چه جهتی وارد دستگاه بکنی!
▫️داستان فوق تجربه شخصی پروفسور تیلر نوبلیست اقتصاد رفتاری هست. او به دستگاههای کارتخوان پارکینگهای شیکاگو عادت داشت. در پارکینگهای شیکاگو کارت اعتباری فقط باید به یکی از چهار روش ممکن وارد دستگاه بشود وگرنه دستگاه پیغام خطا خواهد داد. بدتر از همه اینکه شخص ممکن است فراموش کند که قبلا به چه صورتهایی کارت را وارد کرده است تا دفعه بعد دوباره به آن روش نادرست وارد نکند. به عبارتی مکانیزم بازخورد هم (که خود بحث مفصلی در طراحی سیستم دارد) در دستگاههای کارتخوان پارکینگهای شیکاگو معیوب بود.
▫️دستگاههای کارتخوان پارکینگهای مذکور (اگر تا امروز اصلاح نشده باشند) نمونهای از عدم در نظر گرفتن خطای انسانی در طراحی سیستم هستند. این غفلت موجب اتلاف وقت و انرژی هزاران نفر شده است. (تصور کنید که صف تشکیل شده است و نفر جلویی ده بار کارتش را امتحان میکند و بقیه را معطل میکند. بقیه هم عصبانی شده و سروصدا به راه میافتد و حتی درگیری بین افراد پیش بیاید!)
▫️در طراحی سیستمهای انسانی یکی از اصول، در نظر گرفتن این واقعیت است که انسانها نه الزاما همیشه آدمهای خوبی هستند، و نه حتی اگر آدمهای خوبی باشند مصون از خطا و اشتباهات سهوی هستند.
▫️به عبارتی، از یک طرف انسانها دچار وسوسه میشوند و احتمال اینکه سوء استفاده بکنند وجود دارد(چیزی که در طراحی سیستم کلاسیک هم در نظر گرفته میشود)، و از طرف دیگر، ممکن است ناخواسته و سهوا اشتباهاتی را مرتکب بشوند و آنچه که سیستم از آنها انتظار دارد را انجام ندهند.
▫️هرچقدر که طراحی یک سیستم بهتر باشد، عملکرد آن از خطاها و اشتباهات افراد کمتر متأثر میشود و به عبارتی سیستم «هوشمندتر» است.
▫️اکنون میتوان به اطراف نگاه کرد و بیشمار سیستم در ایران پیدا کرد که این اصل را رعایت نکرده و خطاهای انسانی را در نظر نگرفتهاند و کافی است که کاربران سیستم خطاهای کوچکی مرتکب بشوند تا سیستم کندشده یا کاراییاش را از دست بدهد.
#معماری_انتخاب
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️اصول طراحی سیستم از منظر اقتصاد رفتاری
کامنت روی اصل اول: «روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!»
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1128
✍🏼محمد حق وردی:
«برای مثال شارژهای اپل جوری طراحی شدن که از هر طرف سیم رو وارد کنی شارژ میشه و مثل اندرویدی ها لازم نیست هر دفعه با وسواس دقت کنی که شارژر یو اس بی درست وارد شده باشه.»
⭕️توضیحات: این دقیقا یکی از برتریهای طراحی اپل هست. اگرچه برای مقایسه علمی و درست بین دو نوع طراحی باید همه فاکتورها را لحاظ کرد و میانگین نمرات را در نظر گرفت، اما در این زمینه مشخص و طبق اصل فوق، طراحی اپل برتر است، چون «روی بینقص بودن آدمها حساب نکرده است». یعنی حتی اگر کاربر بیدقتی کرده و خطا هم بکند مشکلی پیش نمیآید.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
کامنت روی اصل اول: «روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!»
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1128
✍🏼محمد حق وردی:
«برای مثال شارژهای اپل جوری طراحی شدن که از هر طرف سیم رو وارد کنی شارژ میشه و مثل اندرویدی ها لازم نیست هر دفعه با وسواس دقت کنی که شارژر یو اس بی درست وارد شده باشه.»
⭕️توضیحات: این دقیقا یکی از برتریهای طراحی اپل هست. اگرچه برای مقایسه علمی و درست بین دو نوع طراحی باید همه فاکتورها را لحاظ کرد و میانگین نمرات را در نظر گرفت، اما در این زمینه مشخص و طبق اصل فوق، طراحی اپل برتر است، چون «روی بینقص بودن آدمها حساب نکرده است». یعنی حتی اگر کاربر بیدقتی کرده و خطا هم بکند مشکلی پیش نمیآید.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️اصول طراحی سیستم از منظر اقتصاد رفتاری
قسمت اول: روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️در سفری که به پاریس داشت کارت مترو(که در آنجا کاغذی به اندازه کارت پرواز هواپیما است) را با دقت داخل دستگاه کارتخوان گذاشت و به خاطر سپرد…
قسمت اول: روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️در سفری که به پاریس داشت کارت مترو(که در آنجا کاغذی به اندازه کارت پرواز هواپیما است) را با دقت داخل دستگاه کارتخوان گذاشت و به خاطر سپرد…
⭕️◻️ازین پس شما عضو فرهیخته کانال اقتصاد رفتاری میتوانید در گروههای زیر، زیر نظر موسسه ایدهها و بینشهای رفتاری عضو شده و در مباحث کاربردی و نظری مرتبط با اقتصاد رفتاری شرکت کرده، سوالاتتان را بپرسید و همچنین ایدههایتان را در جمع متخصصین این حوزه مطرح کنید.
▫️گروه اقتصاددانان رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/BpXOWD-66SFW5cbyKbipMw
▫️گروه مترجمان اقتصاد رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/BpXOWEREh6o-yiQhFOc88w
✔️کانال موسسه ایدهها و بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️گروه اقتصاددانان رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/BpXOWD-66SFW5cbyKbipMw
▫️گروه مترجمان اقتصاد رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/BpXOWEREh6o-yiQhFOc88w
✔️کانال موسسه ایدهها و بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️اصول طراحی سیستم از منظر اقتصاد رفتاری
▫️کامنت روی اصل اول: «روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!»
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1128
✍🏼علی رسولی:
«مدیر مجموعه ما اصرار داشت که در محل کار یک فرهنگ همکاری ایجاد بشه که هر کس خودش رو در انجام کارهای مربوط به محل کار مسئول بدونه و همه به هم کمک کنن.
در این راستا یک قانونی گذاشتن که آبدارچی مسئول پر کردن سماور یا آبسردکن و برخی کارهای دیگه نیست، بلکه هرکسی هر وقت دید که سماور خالی شده، خودش آب بریزه و همه استفاده کنن.
من احساس کردم که این قانون با پیشفرض خوب بودن همه انسان ها وضع شده و طراحی درستی برای یک سیستم نیست.
چون فیدبک اشتباه میده، افرادی که هیچوقت به پر کردن سماور یا آبسردکن اقدام نمیکنن، نفع میبرن و افرادی که این عادت رو دارن همیشه باید دچار زحمت بشن.
لذا من حدس میزدم که با گذشت زمان همه به سمت گروه اول کشیده بشن.»
⭕️توضیحات: مثال بسیار خوبی توسط جناب رسولی زده شد. اسم این نوع طراحی(مدیریت) را میشود گذاشت: «مدیریت هیئتی»! شاید این سبک مدیریت در جمعهای کوچک و یا با انگیزههای دیگر-لحاظ و خیرخواهانه مشکلی ایجاد نکند(آنهم با تحمیل هزینه زائد)، اما وقتی جمعیت بیشتر شود و خودخواهی تشدید شود این روش با مشکل مواجه خواهد شد.
▫️تعادل نش این بازی فقط در حالتی خاص ممکن است مطلوب باشد که احتمال آن بخصوص با درنظر گرفتن جنبههای روانی اصلا بالا نیست. حالت مطلوب این است که کسانی که لذت و استفاده بیشتری میبرند هزینه بیشتری هم بدهند، اما این از طریقی که مدیر مذکور اقدام کرده به احتمال زیاد محقق نخواهد شد و نتیجه عکس حاصل خواهد شد.
▫️در نهایت در بهترین حالت، این بازی به یک «تقسیم کار مجدد»(و احتمالا نانوشته) منجر خواهد شد، اما تضمینی هم وجود ندارد که هزینه تعادل جدید قابل توجیه باشد. تصور کنید که توجه محدود کارکنان و وقت و انرژی ایشان باید صرف جستجو برای تعادل جدید بشود! آیا بهتر نیست همان تعادل به روشی کمهزینه کشف بشود؟
▫️مهمتر از همه اینکه اساسا ممکن است هیچگاه به تعادل نرسیم! یا احساسات منفی که سواری کنندگان مجانی ایجاد میکنند کارایی سیستم را کاهش بدهد. Free Riders کسانیاند که بدون پرداخت هزینه، از زیرساختهایی که دیگران ایجاد میکنند استفاده میکنند.
▫️باید توجه کرد که افراد معمولا در هماهنگ شدن با یکدیگر دچار مشکل هستند، اطلاعات موضعی دارند و توجه محدود دارند.
▫️مدیر مذکور، هم روی «خوب بودن» و هم روی «بینقص بودن» افراد حساب کرده است!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️کامنت روی اصل اول: «روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!»
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/1128
✍🏼علی رسولی:
«مدیر مجموعه ما اصرار داشت که در محل کار یک فرهنگ همکاری ایجاد بشه که هر کس خودش رو در انجام کارهای مربوط به محل کار مسئول بدونه و همه به هم کمک کنن.
در این راستا یک قانونی گذاشتن که آبدارچی مسئول پر کردن سماور یا آبسردکن و برخی کارهای دیگه نیست، بلکه هرکسی هر وقت دید که سماور خالی شده، خودش آب بریزه و همه استفاده کنن.
من احساس کردم که این قانون با پیشفرض خوب بودن همه انسان ها وضع شده و طراحی درستی برای یک سیستم نیست.
چون فیدبک اشتباه میده، افرادی که هیچوقت به پر کردن سماور یا آبسردکن اقدام نمیکنن، نفع میبرن و افرادی که این عادت رو دارن همیشه باید دچار زحمت بشن.
لذا من حدس میزدم که با گذشت زمان همه به سمت گروه اول کشیده بشن.»
⭕️توضیحات: مثال بسیار خوبی توسط جناب رسولی زده شد. اسم این نوع طراحی(مدیریت) را میشود گذاشت: «مدیریت هیئتی»! شاید این سبک مدیریت در جمعهای کوچک و یا با انگیزههای دیگر-لحاظ و خیرخواهانه مشکلی ایجاد نکند(آنهم با تحمیل هزینه زائد)، اما وقتی جمعیت بیشتر شود و خودخواهی تشدید شود این روش با مشکل مواجه خواهد شد.
▫️تعادل نش این بازی فقط در حالتی خاص ممکن است مطلوب باشد که احتمال آن بخصوص با درنظر گرفتن جنبههای روانی اصلا بالا نیست. حالت مطلوب این است که کسانی که لذت و استفاده بیشتری میبرند هزینه بیشتری هم بدهند، اما این از طریقی که مدیر مذکور اقدام کرده به احتمال زیاد محقق نخواهد شد و نتیجه عکس حاصل خواهد شد.
▫️در نهایت در بهترین حالت، این بازی به یک «تقسیم کار مجدد»(و احتمالا نانوشته) منجر خواهد شد، اما تضمینی هم وجود ندارد که هزینه تعادل جدید قابل توجیه باشد. تصور کنید که توجه محدود کارکنان و وقت و انرژی ایشان باید صرف جستجو برای تعادل جدید بشود! آیا بهتر نیست همان تعادل به روشی کمهزینه کشف بشود؟
▫️مهمتر از همه اینکه اساسا ممکن است هیچگاه به تعادل نرسیم! یا احساسات منفی که سواری کنندگان مجانی ایجاد میکنند کارایی سیستم را کاهش بدهد. Free Riders کسانیاند که بدون پرداخت هزینه، از زیرساختهایی که دیگران ایجاد میکنند استفاده میکنند.
▫️باید توجه کرد که افراد معمولا در هماهنگ شدن با یکدیگر دچار مشکل هستند، اطلاعات موضعی دارند و توجه محدود دارند.
▫️مدیر مذکور، هم روی «خوب بودن» و هم روی «بینقص بودن» افراد حساب کرده است!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegram
اقتصاد رفتاری
⭕️ ◻️اصول طراحی سیستم از منظر اقتصاد رفتاری
قسمت اول: روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️در سفری که به پاریس داشت کارت مترو(که در آنجا کاغذی به اندازه کارت پرواز هواپیما است) را با دقت داخل دستگاه کارتخوان گذاشت و به خاطر سپرد…
قسمت اول: روی خوب و بینقص بودن آدمها حساب نکنید!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️در سفری که به پاریس داشت کارت مترو(که در آنجا کاغذی به اندازه کارت پرواز هواپیما است) را با دقت داخل دستگاه کارتخوان گذاشت و به خاطر سپرد…
Forwarded from آرامش (چهلسالگي)...
🌿شيشه ي مرباي من كجاس؟
در دوران دانشجویی، پنیرتان را از یخچال مشترک خوابگاه کش رفته اند؟ راستش را بگویید آن سال ها با دیدن شیشه مربای هویج متعلق به یکی از دانشجویان، بی آن که به او بگویید، کمی از آن را نخورده اید؟!
نه شما "دزد" بودید و نه آن دانشجو یا دانشجویانی که پنیرتان را یواشکی برداشته بودند. اگر به جای پنیر یا مربا، داخل یخچال "پول" دیده بودید، آن را بر نمی داشتید و آن دانشجویان هم همین طور.
این، موضوعِ آزمایش دکتر دن آریلی است که در زمینه اقتصاد رفتاری پژوهش می کند. او در تعدادی از یخچال های خوابگاه دانشجویی دانشگاه MIT آمریکا 6 بسته کوکاکولا قرار داد. همه نوشابه ها ظرف 72 ساعت توسط دانشجویان برداشته شدند.
آریلی در ادامه به جای نوشابه، پول در یخچال ها گذاشت. همان دانشجویانی که نوشابه ها را برداشته و خورده بودند، به پول ها دست نزدند و سرانجام خود دکتر آریلی، پول ها را جمع کرد.
او آزمایش های بیشتری انجام داد. مثلاً در یک آزمایش به دانشجویان تعدادی سوال دادند؛ به آنها گفته شد به ازای هر پاسخ صحیح، مبلغی پول نقد می گیرند. به گروه دیگر گفته شد در قبال هر پاسخ صحیح، ژتونی می گیرند و می توانند آن ژتون را در همان اتاق، به پول نقد تبدیل کنند. نکته این بود که هر دانشجو، خودش تعداد پاسخ های صحیح اش را می شمرد و به ممتحن اعلام می کرد و بر اساس خوداظهاری، «پول» یا «ژتون قابل تبدیل به پول» می گرفت.*
@chehel_salegi
فکر می کنید دانشجویان کدام گروه بیشتر مرتکب تقلب شدند؟ دانشجویانی که قرار بود پول بگیرند، کمتر تقلب کردند ولی گروه دیگر با ناراستی، نمرات خود را بیش از واقعیت اعلام کردند.
علت این است: انسان ها نسبت به "پول" حساسیت بیشتری دارند و اگر درستکار باشند، هرگز به "پول" دیگران تعدی نمی کنند اما این حساسیت در قبال اشیاء دیگری که آنها نیز ارزش پولی دارند، کمتر می شود؛ شاید اسم این پدیده را بتوان "دزدی ملایم" گذاشت.
آزمایش دانشجویان و پول و ژتون را مرور کنید: وقتی قرار بود "پول" بگیرند، کمتر تقلب می کردند ولی وقتی قرار بود "ژتون" بگیرند بیشتر تقلب کردند و حال آن که می دانستند می توانند آن ژتون ها را در همان اتاق تحویل دهند و در مقابلش پول بگیرند.
پیشنهاد فردی:
به عنوان یک انسان درستکار، حواس تان به این باشد که ممکن است در قبال اموال غیر پولی دیگران، حساسیت کمتری داشته باشید و ناخودآگاه به حقوق آنها تعدی کنید.
مثلاً وقتی حواس رئیس تان نیست، ممکن نیست یواشکی از جیب اش 10 هزار تومان بردارید (اصلاً در شأن شما نیست و حتی فکر کردن به آن هم توهین آمیز است) اما بارها و بارها از تلفن اداره برای کار شخصی تان استفاده کرده اید در حالی که تلفن همراه تان روی میزتان قرار داشت.
در واقع با این کار، از جیب مدیرتان حتی بیش از 10 هزار تومان نیز برای تلفن های شخصی تان برداشت کرده اید اما غیر مستقیم.
شما ممکن نیست از حسابداری شرکت تان 5 هزار تومان پول بردارید، ولی به راحتی یک دسته کاغذ را به خانه می برید.
مثال های دیگر: کارگری که پولی را مستقیم نمی دزدد ولی کم کاری می کند، مسافری که از پتوی مسافرتی که داخل پرواز به او داده اند خوشش آمده و آن را درون کیفش می گذارد، یک مشتری که کتی را می خرد و از آن خوشش نمی آید و آن را بدون کندن اتیکت به فروشنده بر می گرداند ولی نمی گوید که وقتی کت دستش بوده، گوشه ای از آن به لبه میز گرفته و نخ کش شده است، ناشری که کتاب دیگری را بدون اجازه اش چاپ می کند و ... دهها مثال دیگر.
یادمان باشد که هر آنچه ارزش مالی دارد، درست مانند خود پول است و همان طور که در قبال پول و دزدی آن، حساس هستیم درباره دیگر چیزهایی که ارزش پولی دارند نیز حساس باشیم.
پیشنهاد سازمانی:
به عنوان صاحب یک کار و کسب، ساز و کارهای سازمانی را طوری بچینید که مراقبت از اموال سازمان نیز همانند مراقبت های پولی به رسمیت شناخته شود. به یاد داشته باشید که بسیاری از انسان های درستکار و شریف، در برابر اموال دیگران به اندازه پول دیگران حساس نیستند.
یک آمار نشان می دهد که زیان وارده از محل تقلب در بازگرداندن لباس ها به فروشگاه های لباس فروشی، از کل خرده دزدی ها در آمریکا بیشتر است.
پیشنهاد تربیتی:
به فرزندان خود، حفظ حقوق دیگران را به طور مشخص و با تعیین مصداق ها و گفتن مثال ها یاد دهید؛ به آنها بگویید که هر آنچه مشخصاً متعلق به خودشان نیست، اعم از پول و اشیاء دیگر، قطعاً متعلق به دیگری است و تنها با اجازه مشخص صاحبان آنها می توانند از آنها استفاده کنند.
منبع: کتاب نابخردیهای پیشبینی پذیر؛ نوشته دن آریلی، ترجمه رامین رامبد.نشر مازیار🥀
@chehel_salegi
در دوران دانشجویی، پنیرتان را از یخچال مشترک خوابگاه کش رفته اند؟ راستش را بگویید آن سال ها با دیدن شیشه مربای هویج متعلق به یکی از دانشجویان، بی آن که به او بگویید، کمی از آن را نخورده اید؟!
نه شما "دزد" بودید و نه آن دانشجو یا دانشجویانی که پنیرتان را یواشکی برداشته بودند. اگر به جای پنیر یا مربا، داخل یخچال "پول" دیده بودید، آن را بر نمی داشتید و آن دانشجویان هم همین طور.
این، موضوعِ آزمایش دکتر دن آریلی است که در زمینه اقتصاد رفتاری پژوهش می کند. او در تعدادی از یخچال های خوابگاه دانشجویی دانشگاه MIT آمریکا 6 بسته کوکاکولا قرار داد. همه نوشابه ها ظرف 72 ساعت توسط دانشجویان برداشته شدند.
آریلی در ادامه به جای نوشابه، پول در یخچال ها گذاشت. همان دانشجویانی که نوشابه ها را برداشته و خورده بودند، به پول ها دست نزدند و سرانجام خود دکتر آریلی، پول ها را جمع کرد.
او آزمایش های بیشتری انجام داد. مثلاً در یک آزمایش به دانشجویان تعدادی سوال دادند؛ به آنها گفته شد به ازای هر پاسخ صحیح، مبلغی پول نقد می گیرند. به گروه دیگر گفته شد در قبال هر پاسخ صحیح، ژتونی می گیرند و می توانند آن ژتون را در همان اتاق، به پول نقد تبدیل کنند. نکته این بود که هر دانشجو، خودش تعداد پاسخ های صحیح اش را می شمرد و به ممتحن اعلام می کرد و بر اساس خوداظهاری، «پول» یا «ژتون قابل تبدیل به پول» می گرفت.*
@chehel_salegi
فکر می کنید دانشجویان کدام گروه بیشتر مرتکب تقلب شدند؟ دانشجویانی که قرار بود پول بگیرند، کمتر تقلب کردند ولی گروه دیگر با ناراستی، نمرات خود را بیش از واقعیت اعلام کردند.
علت این است: انسان ها نسبت به "پول" حساسیت بیشتری دارند و اگر درستکار باشند، هرگز به "پول" دیگران تعدی نمی کنند اما این حساسیت در قبال اشیاء دیگری که آنها نیز ارزش پولی دارند، کمتر می شود؛ شاید اسم این پدیده را بتوان "دزدی ملایم" گذاشت.
آزمایش دانشجویان و پول و ژتون را مرور کنید: وقتی قرار بود "پول" بگیرند، کمتر تقلب می کردند ولی وقتی قرار بود "ژتون" بگیرند بیشتر تقلب کردند و حال آن که می دانستند می توانند آن ژتون ها را در همان اتاق تحویل دهند و در مقابلش پول بگیرند.
پیشنهاد فردی:
به عنوان یک انسان درستکار، حواس تان به این باشد که ممکن است در قبال اموال غیر پولی دیگران، حساسیت کمتری داشته باشید و ناخودآگاه به حقوق آنها تعدی کنید.
مثلاً وقتی حواس رئیس تان نیست، ممکن نیست یواشکی از جیب اش 10 هزار تومان بردارید (اصلاً در شأن شما نیست و حتی فکر کردن به آن هم توهین آمیز است) اما بارها و بارها از تلفن اداره برای کار شخصی تان استفاده کرده اید در حالی که تلفن همراه تان روی میزتان قرار داشت.
در واقع با این کار، از جیب مدیرتان حتی بیش از 10 هزار تومان نیز برای تلفن های شخصی تان برداشت کرده اید اما غیر مستقیم.
شما ممکن نیست از حسابداری شرکت تان 5 هزار تومان پول بردارید، ولی به راحتی یک دسته کاغذ را به خانه می برید.
مثال های دیگر: کارگری که پولی را مستقیم نمی دزدد ولی کم کاری می کند، مسافری که از پتوی مسافرتی که داخل پرواز به او داده اند خوشش آمده و آن را درون کیفش می گذارد، یک مشتری که کتی را می خرد و از آن خوشش نمی آید و آن را بدون کندن اتیکت به فروشنده بر می گرداند ولی نمی گوید که وقتی کت دستش بوده، گوشه ای از آن به لبه میز گرفته و نخ کش شده است، ناشری که کتاب دیگری را بدون اجازه اش چاپ می کند و ... دهها مثال دیگر.
یادمان باشد که هر آنچه ارزش مالی دارد، درست مانند خود پول است و همان طور که در قبال پول و دزدی آن، حساس هستیم درباره دیگر چیزهایی که ارزش پولی دارند نیز حساس باشیم.
پیشنهاد سازمانی:
به عنوان صاحب یک کار و کسب، ساز و کارهای سازمانی را طوری بچینید که مراقبت از اموال سازمان نیز همانند مراقبت های پولی به رسمیت شناخته شود. به یاد داشته باشید که بسیاری از انسان های درستکار و شریف، در برابر اموال دیگران به اندازه پول دیگران حساس نیستند.
یک آمار نشان می دهد که زیان وارده از محل تقلب در بازگرداندن لباس ها به فروشگاه های لباس فروشی، از کل خرده دزدی ها در آمریکا بیشتر است.
پیشنهاد تربیتی:
به فرزندان خود، حفظ حقوق دیگران را به طور مشخص و با تعیین مصداق ها و گفتن مثال ها یاد دهید؛ به آنها بگویید که هر آنچه مشخصاً متعلق به خودشان نیست، اعم از پول و اشیاء دیگر، قطعاً متعلق به دیگری است و تنها با اجازه مشخص صاحبان آنها می توانند از آنها استفاده کنند.
منبع: کتاب نابخردیهای پیشبینی پذیر؛ نوشته دن آریلی، ترجمه رامین رامبد.نشر مازیار🥀
@chehel_salegi
⭕️◻️آتش به اختیاری و طراحی سیستم
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
«چون کلوا خواندی بخوان لا تسرفوا...»
شعر بالا که تضمینی از آیه «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» است، یک مصرع از یکی از داستانهای جذاب مثنوی معنوی است: داستان خر و ...و کنیز! مولوی در آن داستان به ضررهای دانش جزئی و غفلت از جنبههای مختلف یک پدیده و قضاوت و اقدام زودهنگام اشاره میکند.
▫️واژه آتش به اختیار اولین بار توسط مقام معظم رهبری مورد استفاده قرار گرفت و متأسفانه این واژه نیز مانند «اقتصادمقاومتی» چالش برانگیز شد.
▫️اما اخیرا جناب سردار جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تعریف آتش به اختیار فرمودهاند:
«آتش به اختیار یعنی محدودیتها، ملاحظات و «قوانین» نباید مانع انجام اقدامات انقلابی توسط جوانان شود.»
▫️این سخنان واکنشهایی در پی داشت که شاید مهمترین آنها پاسخ جناب تاج زاده(وزیر دولت اصلاحات) باشد. ایشان فرمودند: «دعوتِ فرمانده سپاه به عبور از قانون آیا اعتراف به شکست جمهوری اسلامی در حاکمیت قانون و اعلام آغاز دور جدیدی از هرج و مرج و بگیر و ببند نیست؟»
▫️هر کسی به مسائل از زاویه نگاه خودش نگاه میکند و مهم این است که نوعی سنتز از میان این نظرات به ظاهر متضاد حاصل بشود. فارغ از آنچه که سیاسیون میدانند و ما نمیدانیم یک چیز مسلم این است که حکومتِ قانون لازمه هر تمدنی است(چه اسلامی و چه غیراسلامی)؛ قانون باید قداست داشته باشد. سیستم قضایی باید شأنی بالاتر و برتر از سیستمهای امنیتی داشته باشد ولی این روزها شواهد متعددی میبینیم که افراد در سیستم امنیتی نسبت به افراد در سیستم قضایی قدرت بیشتری دارند تا جائیکه مثلا قضات سطح بالا هم از یک کارمند دون پایه وزارت اطلاعات احساس ترس دارند و اثر میپذیرند.(مثال اخیرش ماجرای فرار ناموفق سلطان قیر!)
▫️بنابراین از یک طرف میدانیم باید حرمت قانون پاس داشته شود و از طرف دیگر از کاستیهای قوانین خشک در کوتاهمدت و بخصوص در شرایط جنگ و تحریم و... آگاه هستیم. چطور میشود هم از مزایای قانون بهره جست و هم کاری کرد معایبش کمترین هزینه را تحمیل کنند؟
▫️پاسخ در اینجاست که رهبر انقلاب از یک طرف شأن سیاسی دارند و از طرف دیگر به عنوان یک مرجع تقلید شأنی دینی. بدون شک منظور ایشان از آتش به اختیار، کم کردن قداست قانون نیست، چون زیر سوال رفتن قداست قانون ناسازگار با مواضع دیگر ایشان در مورد تمدن اسلامی و... خواهد بود.
▫️بنابراین در تفسیر آتش به اختیار باید اینطور گفت: «همانطور که در زمان جنگ و جهاد بعضی افراد جان و مالشان را فدا میکنند، آتش به اختیاران نیز ممکن است قانون را دور بزنند، اما هزینه آن را «شخصا» از مال و جان خودشان پرداخت میکنند». بنابراین، نباید سخنان رهبری منجر به این بشود که سیستم قضایی یا دیگر نهادها کوچکترین ترحمی نسبت به قانون شکنان داشته باشند.
▫️اساسا همه جنبشهای اصلاحی ماهیتی آتش به اختیار دارند! در ابتدا قانونشکنی اتفاق میافتد و بعد قانون اصلاح میشود(و اصلاح نشدن قانون وقتی قانونشکنی اپیدمی شود در تضاد با قداست قانون است). با اینحال، قانون شکنان باید تا قبل از تغییر قانون هزینه کارشان را بدهند!
▫️در نهایت، اگر قانونی مطلوب اکثر افراد جامعه نباشد، کمهزینه ترین گزینه برای همه طرفها، گفتگو خواهد بود و در مرحله بعد، اصلاح قانون اتفاق خواهد افتاد.
پ.ن: بد نیست از ایده مرحوم هاشمی در مورد لزوم تفکیک سیستم امنیتی از سیستم قضایی(بخوانید "استقلال سیستم قضایی") هم یادی دوباره بشود و از خود سیستمهای امنیتی عاجزانه بخواهیم این ایده را عملیاتی کنند! و عاجزانه بخواهیم به «بهانه»های امنیتی سیستم قضایی را خراب نکنند و به هرزگی نکشانند! به قول مرحوم شهید بهشتی، در نظر گرفتن یک استثناء، ذهنها را آماده فسادهای بعدی و سیستماتیک خواهد کرد و راه را برای فساد باز خواهد کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
«چون کلوا خواندی بخوان لا تسرفوا...»
شعر بالا که تضمینی از آیه «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» است، یک مصرع از یکی از داستانهای جذاب مثنوی معنوی است: داستان خر و ...و کنیز! مولوی در آن داستان به ضررهای دانش جزئی و غفلت از جنبههای مختلف یک پدیده و قضاوت و اقدام زودهنگام اشاره میکند.
▫️واژه آتش به اختیار اولین بار توسط مقام معظم رهبری مورد استفاده قرار گرفت و متأسفانه این واژه نیز مانند «اقتصادمقاومتی» چالش برانگیز شد.
▫️اما اخیرا جناب سردار جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تعریف آتش به اختیار فرمودهاند:
«آتش به اختیار یعنی محدودیتها، ملاحظات و «قوانین» نباید مانع انجام اقدامات انقلابی توسط جوانان شود.»
▫️این سخنان واکنشهایی در پی داشت که شاید مهمترین آنها پاسخ جناب تاج زاده(وزیر دولت اصلاحات) باشد. ایشان فرمودند: «دعوتِ فرمانده سپاه به عبور از قانون آیا اعتراف به شکست جمهوری اسلامی در حاکمیت قانون و اعلام آغاز دور جدیدی از هرج و مرج و بگیر و ببند نیست؟»
▫️هر کسی به مسائل از زاویه نگاه خودش نگاه میکند و مهم این است که نوعی سنتز از میان این نظرات به ظاهر متضاد حاصل بشود. فارغ از آنچه که سیاسیون میدانند و ما نمیدانیم یک چیز مسلم این است که حکومتِ قانون لازمه هر تمدنی است(چه اسلامی و چه غیراسلامی)؛ قانون باید قداست داشته باشد. سیستم قضایی باید شأنی بالاتر و برتر از سیستمهای امنیتی داشته باشد ولی این روزها شواهد متعددی میبینیم که افراد در سیستم امنیتی نسبت به افراد در سیستم قضایی قدرت بیشتری دارند تا جائیکه مثلا قضات سطح بالا هم از یک کارمند دون پایه وزارت اطلاعات احساس ترس دارند و اثر میپذیرند.(مثال اخیرش ماجرای فرار ناموفق سلطان قیر!)
▫️بنابراین از یک طرف میدانیم باید حرمت قانون پاس داشته شود و از طرف دیگر از کاستیهای قوانین خشک در کوتاهمدت و بخصوص در شرایط جنگ و تحریم و... آگاه هستیم. چطور میشود هم از مزایای قانون بهره جست و هم کاری کرد معایبش کمترین هزینه را تحمیل کنند؟
▫️پاسخ در اینجاست که رهبر انقلاب از یک طرف شأن سیاسی دارند و از طرف دیگر به عنوان یک مرجع تقلید شأنی دینی. بدون شک منظور ایشان از آتش به اختیار، کم کردن قداست قانون نیست، چون زیر سوال رفتن قداست قانون ناسازگار با مواضع دیگر ایشان در مورد تمدن اسلامی و... خواهد بود.
▫️بنابراین در تفسیر آتش به اختیار باید اینطور گفت: «همانطور که در زمان جنگ و جهاد بعضی افراد جان و مالشان را فدا میکنند، آتش به اختیاران نیز ممکن است قانون را دور بزنند، اما هزینه آن را «شخصا» از مال و جان خودشان پرداخت میکنند». بنابراین، نباید سخنان رهبری منجر به این بشود که سیستم قضایی یا دیگر نهادها کوچکترین ترحمی نسبت به قانون شکنان داشته باشند.
▫️اساسا همه جنبشهای اصلاحی ماهیتی آتش به اختیار دارند! در ابتدا قانونشکنی اتفاق میافتد و بعد قانون اصلاح میشود(و اصلاح نشدن قانون وقتی قانونشکنی اپیدمی شود در تضاد با قداست قانون است). با اینحال، قانون شکنان باید تا قبل از تغییر قانون هزینه کارشان را بدهند!
▫️در نهایت، اگر قانونی مطلوب اکثر افراد جامعه نباشد، کمهزینه ترین گزینه برای همه طرفها، گفتگو خواهد بود و در مرحله بعد، اصلاح قانون اتفاق خواهد افتاد.
پ.ن: بد نیست از ایده مرحوم هاشمی در مورد لزوم تفکیک سیستم امنیتی از سیستم قضایی(بخوانید "استقلال سیستم قضایی") هم یادی دوباره بشود و از خود سیستمهای امنیتی عاجزانه بخواهیم این ایده را عملیاتی کنند! و عاجزانه بخواهیم به «بهانه»های امنیتی سیستم قضایی را خراب نکنند و به هرزگی نکشانند! به قول مرحوم شهید بهشتی، در نظر گرفتن یک استثناء، ذهنها را آماده فسادهای بعدی و سیستماتیک خواهد کرد و راه را برای فساد باز خواهد کرد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance