⭕️◻️تنبلی خلاق
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از معضلات آدمهای تنبل، که به زبان اقتصاد رفتاری سوگیری تعلل(اهمالکاریProcrastination) و فقدان خویشتنداری در آنها شدیدتر است، این است که از اهداف خود جا میمانند که کاملا قابل پیشبینی و طبیعی است.
▫️یکی از راهکارهایی که میتوان به این افراد پیشنهاد داد این است که تنبلی خود را هم مدیریت کنند. به عبارتی مهارت تنبلی کردن را تمرین کنند! به این راهکار «تنبلی خلاق» گفته میشود. متأسفانه اکثر مردم این مهارت را ندارند.
▫️قانون پَرِتو یا همان قانون80-20 (که اول بار توسط یک اقتصاددان ایتالیائی به همین نام مطرح شد) میگوید که 80 درصد پیشرفت با 20 درصد از کارها انجام میشود. اولین قانون مدیریت زمان، مرتب کردن کارها بر اساس اهمیت و فوریت در یک فهرست است و اولین کارهایی که در فهرست مذکور قرار میگیرند(20درصد اول)، همان 20 درصدی است که با انجام آنها 80 درصد مسیر را طی میکنید و باید به آنها پرداخت.
▫️میزان موفقیت شما در کنترل زمان و زندگی خود به این بستگی دارد که تا چه حد میتوانید از انجام کارهایی که در زندگی شما از اهمیت کمتری برخوردارند دست بکشید. و این همان مهارت «نه» گفتن است! نه گفتن به خودتان و دیگران! نه گفتن به کارهایی که نه برای «منِ کوتاهمدت» جذابیت چندانی دارند و نه در راستای اهداف بلندمدت اثرگذاری بزرگی دارند.
▫️دانش اقتصاد رفتاری تأیید میکند که از یک طرف در درون همه ما آدمها کسی هست که میخواهد همواره راحتترین کارها را انجام بدهد و بیشترین لذتها را در همین لحظه ببرد، و از طرف دیگر یک خود(من)بلندمدت هم هست که برنامه ریزی می کند و رشد بلندمدت را دوست دارد. همواره کشمکشی بین این خودِکوتاهمدت و خودِبلندمدت در درون انسانها وجود دارد.
▫️اینکه چقدر به «منِ کوتاهمدت» بها بدهیم یک مسئله است، و اینکه این بها دادن را با چه کیفیتی انجام بدهیم هم مسئلهای دیگر است. با استفاده از تهیه فهرست و به کار بستن قانون پرتو میتوان کیفیت تنبلی کردن را هم بهبود داد!(حتی اگر قیود شرعی را هم بخواهیم در نظر بگیریم باز هم تنبلی خلاق روشی قابل توصیه هست، اگرچه کار کمی سختتر میشود)
▫️تنبلی خلاق پیشنهادی است برای آنان که چندان توانایی کنارگذاشتن «منِ هوسباز و کوتاهمدت» خود را ندارند و میخواهند با او به مسالمت زندگی کنند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از معضلات آدمهای تنبل، که به زبان اقتصاد رفتاری سوگیری تعلل(اهمالکاریProcrastination) و فقدان خویشتنداری در آنها شدیدتر است، این است که از اهداف خود جا میمانند که کاملا قابل پیشبینی و طبیعی است.
▫️یکی از راهکارهایی که میتوان به این افراد پیشنهاد داد این است که تنبلی خود را هم مدیریت کنند. به عبارتی مهارت تنبلی کردن را تمرین کنند! به این راهکار «تنبلی خلاق» گفته میشود. متأسفانه اکثر مردم این مهارت را ندارند.
▫️قانون پَرِتو یا همان قانون80-20 (که اول بار توسط یک اقتصاددان ایتالیائی به همین نام مطرح شد) میگوید که 80 درصد پیشرفت با 20 درصد از کارها انجام میشود. اولین قانون مدیریت زمان، مرتب کردن کارها بر اساس اهمیت و فوریت در یک فهرست است و اولین کارهایی که در فهرست مذکور قرار میگیرند(20درصد اول)، همان 20 درصدی است که با انجام آنها 80 درصد مسیر را طی میکنید و باید به آنها پرداخت.
▫️میزان موفقیت شما در کنترل زمان و زندگی خود به این بستگی دارد که تا چه حد میتوانید از انجام کارهایی که در زندگی شما از اهمیت کمتری برخوردارند دست بکشید. و این همان مهارت «نه» گفتن است! نه گفتن به خودتان و دیگران! نه گفتن به کارهایی که نه برای «منِ کوتاهمدت» جذابیت چندانی دارند و نه در راستای اهداف بلندمدت اثرگذاری بزرگی دارند.
▫️دانش اقتصاد رفتاری تأیید میکند که از یک طرف در درون همه ما آدمها کسی هست که میخواهد همواره راحتترین کارها را انجام بدهد و بیشترین لذتها را در همین لحظه ببرد، و از طرف دیگر یک خود(من)بلندمدت هم هست که برنامه ریزی می کند و رشد بلندمدت را دوست دارد. همواره کشمکشی بین این خودِکوتاهمدت و خودِبلندمدت در درون انسانها وجود دارد.
▫️اینکه چقدر به «منِ کوتاهمدت» بها بدهیم یک مسئله است، و اینکه این بها دادن را با چه کیفیتی انجام بدهیم هم مسئلهای دیگر است. با استفاده از تهیه فهرست و به کار بستن قانون پرتو میتوان کیفیت تنبلی کردن را هم بهبود داد!(حتی اگر قیود شرعی را هم بخواهیم در نظر بگیریم باز هم تنبلی خلاق روشی قابل توصیه هست، اگرچه کار کمی سختتر میشود)
▫️تنبلی خلاق پیشنهادی است برای آنان که چندان توانایی کنارگذاشتن «منِ هوسباز و کوتاهمدت» خود را ندارند و میخواهند با او به مسالمت زندگی کنند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️دلار و حرکت رمهای سفتهبازان
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️بعضی دوستان اقتصاددان بیشتر از آنکه به پدیدهها نگاهی علمی داشته باشند، نگاهی ایدئولوژیک دارند! چیزهایی مثل «بازار» و «عقلانیت بازار» و... برای ایشان چندان مقدس شده است که ذهنشان را بسته است و نمیتوانند به درون پدیدههای مشاهده شده بروند و تبیین را از آنجا شروع کنند. ایشان نوسانات قیمت دارائیهای مالی و ارزها را به بت مقدس «بازار» نسبت میدهند و لذا هرگونه واکنش به آن بازارها را مقابله با «نیروی عظیم بازار» میدانند. در مورد نوسانات اخیر دلار هم اصطلاح کاملا بدون پشتوانهای به نام «فنر نرخ ارز» رایج شده است و همه هم آن را با استدلالهایی به ظاهر «اقناعکننده» ولی مبهم پذیرفتهاند. یکی از آن استدلالهای مبهم این است که اگر دلار اول انقلاب 9تومان بوده است باید مشابه دیگر کالاها متناسب با اختلاف نرخ تورم در ایران و امریکا افزایش قیمت داشته باشد. اما این استدلال مبهم علاوه به اشکالات تئوریک، از نظر کاربردی هم بشدت وابسته به این است که سال پایه را چه سالی در نظر بگیریم.
▫️نمیدانم کسانی که نوسانات دلار را به عقلانیت بازار نسبت میدهند نظرشان در مورد نوسان ارزهای رمزپایه که تنها مبنای توضیحدهنده آنها «مسابقه زیبایی کینزی» (Keynesian Beauty Contest) است چه میگویند!
▫️شما اگر به تکتک معاملهگران بازار ارز مراجعه کنید و از آنها بخواهید توضیح دهند که چرا به این نتیجه رسیدهاند که باید الان ارز بخرند در پاسخ ایشان پدیده رفتار رمهای را به وضوح مشاهده میکنید. پاسخهایی مثل اینکه «همه دارند میخرند»، «فلان کس یا فلان منبع خبری گفته است که دلار بالا خواهد رفت»، «همه میدانند دولت نمیتواند فنر دلار را کنترل کند» و... همگی نشانه این سوگیری رفتاری هستند.
▫️متأسفانه در بین تحلیلهای اقتصادی که در این مدت اخیر در تبیین مسئله افزایش قیمت ارز دیدهام تنها یکی از آنها که مربوط به یک فردی با تخصص غیراقتصادی بود را تا حدی مناسب یافتم. ایشان هجوم مردم به بازار ارز را نشانهای از کاهش سرمایه اجتماعی بیان کرده بود که تا حد زیادی درست است.
▫️قدرت رفتار رمهای را هم بعضیها دست کم میگیرند. نیروی عظیم رفتار رمهای یا گلّهای ممکن است دنیایی را خراب کند و بر نیروهای مختلفی غلبه کند. برای اینکه تصویر بهتری از رفتارگلّهای پیدا کنید حرکت مردم در ورود به مترو را به یاد بیاورید زمانی که میخواهید از آن خارج شوید و نمیتوانید و گاهی اگر بخواهید مقاومت کنید ضربه سنگینی خواهید خورد. آن افرادی که در مراسم حج همنوعانشان را لگد کردند و این هوشمندی را نداشتند تا جریان را متوقف کنند هم مثال خوبی هستند.
▫️بعضی دوستان حرکت مردم به سمت بازار ارز را به «عقلانیت» مردم نسبت میدهند در حالی که میدانیم بازار ارز بهترین جا برای سرمایهگذاری نیست. تنها اتفاقی که افتاده این است که توجهها را به خودش جلب کرده است و مردم به زبان اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری دچار سوگیری در دسترس بودن(آشناگرایی) شدهاند. وقتی از مردم بپرسید کجاها میشود سرمایهگذاری کرد اولین گزینههایی که به ذهنشان خطور میکند اینهاست: بانک، بازار ارز، سکه، مسکن. در حالیکه هزاران مقصد سرمایهگذاری بهتر در همین لحظه وجود دارند. مردم همانند دستههای پرندگان وحشی که بصورتی کاملا تصادفی در آسمان مسیرشان تغییر میکند از این بازار به آن بازار حمله میکنند و گاهی در جایی ساکن میشوند و این بازی ادامه دارد! البته گاهی تکه نانی که کسی در کنار ساحل پرتاب میکند هم مسیر ایشان را به سمت ساحل منحرف میکند.
(ادامه دارد)
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️بعضی دوستان اقتصاددان بیشتر از آنکه به پدیدهها نگاهی علمی داشته باشند، نگاهی ایدئولوژیک دارند! چیزهایی مثل «بازار» و «عقلانیت بازار» و... برای ایشان چندان مقدس شده است که ذهنشان را بسته است و نمیتوانند به درون پدیدههای مشاهده شده بروند و تبیین را از آنجا شروع کنند. ایشان نوسانات قیمت دارائیهای مالی و ارزها را به بت مقدس «بازار» نسبت میدهند و لذا هرگونه واکنش به آن بازارها را مقابله با «نیروی عظیم بازار» میدانند. در مورد نوسانات اخیر دلار هم اصطلاح کاملا بدون پشتوانهای به نام «فنر نرخ ارز» رایج شده است و همه هم آن را با استدلالهایی به ظاهر «اقناعکننده» ولی مبهم پذیرفتهاند. یکی از آن استدلالهای مبهم این است که اگر دلار اول انقلاب 9تومان بوده است باید مشابه دیگر کالاها متناسب با اختلاف نرخ تورم در ایران و امریکا افزایش قیمت داشته باشد. اما این استدلال مبهم علاوه به اشکالات تئوریک، از نظر کاربردی هم بشدت وابسته به این است که سال پایه را چه سالی در نظر بگیریم.
▫️نمیدانم کسانی که نوسانات دلار را به عقلانیت بازار نسبت میدهند نظرشان در مورد نوسان ارزهای رمزپایه که تنها مبنای توضیحدهنده آنها «مسابقه زیبایی کینزی» (Keynesian Beauty Contest) است چه میگویند!
▫️شما اگر به تکتک معاملهگران بازار ارز مراجعه کنید و از آنها بخواهید توضیح دهند که چرا به این نتیجه رسیدهاند که باید الان ارز بخرند در پاسخ ایشان پدیده رفتار رمهای را به وضوح مشاهده میکنید. پاسخهایی مثل اینکه «همه دارند میخرند»، «فلان کس یا فلان منبع خبری گفته است که دلار بالا خواهد رفت»، «همه میدانند دولت نمیتواند فنر دلار را کنترل کند» و... همگی نشانه این سوگیری رفتاری هستند.
▫️متأسفانه در بین تحلیلهای اقتصادی که در این مدت اخیر در تبیین مسئله افزایش قیمت ارز دیدهام تنها یکی از آنها که مربوط به یک فردی با تخصص غیراقتصادی بود را تا حدی مناسب یافتم. ایشان هجوم مردم به بازار ارز را نشانهای از کاهش سرمایه اجتماعی بیان کرده بود که تا حد زیادی درست است.
▫️قدرت رفتار رمهای را هم بعضیها دست کم میگیرند. نیروی عظیم رفتار رمهای یا گلّهای ممکن است دنیایی را خراب کند و بر نیروهای مختلفی غلبه کند. برای اینکه تصویر بهتری از رفتارگلّهای پیدا کنید حرکت مردم در ورود به مترو را به یاد بیاورید زمانی که میخواهید از آن خارج شوید و نمیتوانید و گاهی اگر بخواهید مقاومت کنید ضربه سنگینی خواهید خورد. آن افرادی که در مراسم حج همنوعانشان را لگد کردند و این هوشمندی را نداشتند تا جریان را متوقف کنند هم مثال خوبی هستند.
▫️بعضی دوستان حرکت مردم به سمت بازار ارز را به «عقلانیت» مردم نسبت میدهند در حالی که میدانیم بازار ارز بهترین جا برای سرمایهگذاری نیست. تنها اتفاقی که افتاده این است که توجهها را به خودش جلب کرده است و مردم به زبان اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری دچار سوگیری در دسترس بودن(آشناگرایی) شدهاند. وقتی از مردم بپرسید کجاها میشود سرمایهگذاری کرد اولین گزینههایی که به ذهنشان خطور میکند اینهاست: بانک، بازار ارز، سکه، مسکن. در حالیکه هزاران مقصد سرمایهگذاری بهتر در همین لحظه وجود دارند. مردم همانند دستههای پرندگان وحشی که بصورتی کاملا تصادفی در آسمان مسیرشان تغییر میکند از این بازار به آن بازار حمله میکنند و گاهی در جایی ساکن میشوند و این بازی ادامه دارد! البته گاهی تکه نانی که کسی در کنار ساحل پرتاب میکند هم مسیر ایشان را به سمت ساحل منحرف میکند.
(ادامه دارد)
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️دلار و حرکت رمهای سفتهبازان(ادامه)
▫️در بازارهایی که سفتهبازی در آنها رایج است انتظارات تعیین کننده قیمت است. خودِ انتظارات ممکن است از ارزشهای بنیادی متأثر شود، اما درهرصورت اثر ارزشهای بنیادی از طریق انتظارات است. متأسفانه در شکلگیری انتظارات آنچه که در اقتصاد کلاسیک عقلانیت دانسته میشود بسیار کمرنگ است.
▫️از طرف دیگر دولت وظیفه دارد که هم مانع از تلاطم بازار ارز آن هم در کشوری که ابزارهای پوشش ریسک نوسانات ارز کافی نیست بشود و هم مانع کاهش غیرمعقول ارزش پول ملّی بشود.(به عنوان مثال اثر مخرب تلاطم نرخ ارز روی رشد اقتصادی در مطالعاتی نشان داده شده است)
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️بنابراین تجویزی که میشود این است که ابزارهای پوشش ریسک و معاملات استقراضی(شبیه همین حساب سپرده ارزی که در بسته اخیر دولت آمده) ایجاد شوند تا از این طریق درصد زیادی از تقاضای ارز که ناشی از ترس است حذف شود. همچنین گزینههایی جایگزین برای سفتهبازان (مثل بازار سهام) تبلیغ و تقویت شوند تا درصد دیگری از تقاضای ارز که ناشی از طمع است نیز حذف شود. و در نهایت اینکه دولت تلاش کند سرمایه اجتماعیاش را بهبود بدهد تا وقتی اعلام میکند نرخ ارز به فلان مقدار خواهد رسید مردم مطمئن باشند که چنین خواهد شد.
▫️اینکه انتظار داشته باشیم با یک ورد جادویی(مثل رها کردن همه چیز به بازار) همه چیز درست خواهد شد یک خطای فاحش و یک مکانیزم دفاعی روانی برای فرار از مسئولیت سخت مدیریت اقتصاد است. در اقتصادی مثل امریکا چندین سال است که دارند دلار بدون پشتوانه چاپ میکنند و آب از آب تکان نخورده است اما در پشت صحنه بطور پیوسته در حال رصد دنیا هستند و گاهی با راهاندازی یک جنگ و گاهی با ابزارهای دیگر و با چنگ و دندان اعتبار دلار را حفظ میکنند. از طرف دیگر میبینیم در همین کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن گاهی نسبت بدهی دولتی به تولید کل به 250 درصد میرسد ولی دولت ژاپن «توانایی مدیریتی» این حجم بدهی را دارد. کافی است اعتبار دولت ژاپن از بین برود تا این حجم بدهی منجر به یک فاجعه کامل بشود. بنابرین افزایش توان مدیریتی و افزایش سرمایه اجتماعی دولت یکی از راهکارها برای مدیریت بهتر اقتصاد(از جمله نرخ ارز) است.
▫️مدیریت بازار که در این نوشته مورد تجویز قرار گرفت به معنای استفاده از روشهای خشن مثل دستگیری جمشید بسمالهها نیست(اگرچه ممکن است جواب بدهد). اینهمه اقتصاددان در کشور اگر نتوانند روشهای مدیریت «غیرمستقیم» و «نرم» تقاضا و قیمت را طراحی کنند باید دو مرتبه به نظام آموزش عالی کشور شک کرد. بلندمدت از تجمیع همین کوتاهمدتها شکل گرفته است، اگرچه باید همزمان به راهحلهای بلندمدت هم فکر کرد. برتری غربیها اتفاقا در همین مدیریتهای لحظه به لحظه اوضاع است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
▫️در بازارهایی که سفتهبازی در آنها رایج است انتظارات تعیین کننده قیمت است. خودِ انتظارات ممکن است از ارزشهای بنیادی متأثر شود، اما درهرصورت اثر ارزشهای بنیادی از طریق انتظارات است. متأسفانه در شکلگیری انتظارات آنچه که در اقتصاد کلاسیک عقلانیت دانسته میشود بسیار کمرنگ است.
▫️از طرف دیگر دولت وظیفه دارد که هم مانع از تلاطم بازار ارز آن هم در کشوری که ابزارهای پوشش ریسک نوسانات ارز کافی نیست بشود و هم مانع کاهش غیرمعقول ارزش پول ملّی بشود.(به عنوان مثال اثر مخرب تلاطم نرخ ارز روی رشد اقتصادی در مطالعاتی نشان داده شده است)
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️بنابراین تجویزی که میشود این است که ابزارهای پوشش ریسک و معاملات استقراضی(شبیه همین حساب سپرده ارزی که در بسته اخیر دولت آمده) ایجاد شوند تا از این طریق درصد زیادی از تقاضای ارز که ناشی از ترس است حذف شود. همچنین گزینههایی جایگزین برای سفتهبازان (مثل بازار سهام) تبلیغ و تقویت شوند تا درصد دیگری از تقاضای ارز که ناشی از طمع است نیز حذف شود. و در نهایت اینکه دولت تلاش کند سرمایه اجتماعیاش را بهبود بدهد تا وقتی اعلام میکند نرخ ارز به فلان مقدار خواهد رسید مردم مطمئن باشند که چنین خواهد شد.
▫️اینکه انتظار داشته باشیم با یک ورد جادویی(مثل رها کردن همه چیز به بازار) همه چیز درست خواهد شد یک خطای فاحش و یک مکانیزم دفاعی روانی برای فرار از مسئولیت سخت مدیریت اقتصاد است. در اقتصادی مثل امریکا چندین سال است که دارند دلار بدون پشتوانه چاپ میکنند و آب از آب تکان نخورده است اما در پشت صحنه بطور پیوسته در حال رصد دنیا هستند و گاهی با راهاندازی یک جنگ و گاهی با ابزارهای دیگر و با چنگ و دندان اعتبار دلار را حفظ میکنند. از طرف دیگر میبینیم در همین کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن گاهی نسبت بدهی دولتی به تولید کل به 250 درصد میرسد ولی دولت ژاپن «توانایی مدیریتی» این حجم بدهی را دارد. کافی است اعتبار دولت ژاپن از بین برود تا این حجم بدهی منجر به یک فاجعه کامل بشود. بنابرین افزایش توان مدیریتی و افزایش سرمایه اجتماعی دولت یکی از راهکارها برای مدیریت بهتر اقتصاد(از جمله نرخ ارز) است.
▫️مدیریت بازار که در این نوشته مورد تجویز قرار گرفت به معنای استفاده از روشهای خشن مثل دستگیری جمشید بسمالهها نیست(اگرچه ممکن است جواب بدهد). اینهمه اقتصاددان در کشور اگر نتوانند روشهای مدیریت «غیرمستقیم» و «نرم» تقاضا و قیمت را طراحی کنند باید دو مرتبه به نظام آموزش عالی کشور شک کرد. بلندمدت از تجمیع همین کوتاهمدتها شکل گرفته است، اگرچه باید همزمان به راهحلهای بلندمدت هم فکر کرد. برتری غربیها اتفاقا در همین مدیریتهای لحظه به لحظه اوضاع است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
⚫️◻️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری سالروز شهادت حضرت زهرا(س) و فوت قربانیان سقوط هواپیما را خدمت همه مسلمانان جهان تسلیت میگوید.
@BehavioralEconomicsAndFinance
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️همه میدانیم تصنعی است، اما همین #عملگرایی_نمایشی جواب میدهد!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
اقتصاد رفتاری
✅خطای عمل و ویژگیهای رفتاری مردم: مردم بجای اینکه صبر کنند تا اطلاعات کافی را کسب کنند و انتخابهای با ضریب اطمینان بالا داشته باشند، دوست دارند انتخاب عمل را سریع انجام داده و مشغول باشند. این خطا، در جنبه های اجتماعی (وقتی بناست متناسب رفتارت مورد قضاوت…
پست قدیمی کانال مربوط به عملگرايی نمایشی
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار (قسمت هفتم: تحلیل خبرگانی و...)
✍علیرضا نفیسی
https://goo.gl/vMgQbT
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ در این یادداشت قصد داریم پرونده تحلیلهای پیشینی را فعلاً ببندیم!
◽ یک دسته از روشهای تحلیل بسیار متداول در کشور ما، روشهای مبتنی بر قضاوت خبرگان است: مصاحبه، گروه کانونی، دلفی و... در این یادداشت ابتدا با روش دلفی سیاستی (Policy Delphi) آشنا خواهیم شد.
همچنین در حد مروری اجمالی، سعی میکنیم شما را با تحلیل ذینفعان، تحلیل حقوقی، تحلیل ریسک و تحلیل فلسفی-اخلاقی آشنا کنیم.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/H2zGde
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍علیرضا نفیسی
https://goo.gl/vMgQbT
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ در این یادداشت قصد داریم پرونده تحلیلهای پیشینی را فعلاً ببندیم!
◽ یک دسته از روشهای تحلیل بسیار متداول در کشور ما، روشهای مبتنی بر قضاوت خبرگان است: مصاحبه، گروه کانونی، دلفی و... در این یادداشت ابتدا با روش دلفی سیاستی (Policy Delphi) آشنا خواهیم شد.
همچنین در حد مروری اجمالی، سعی میکنیم شما را با تحلیل ذینفعان، تحلیل حقوقی، تحلیل ریسک و تحلیل فلسفی-اخلاقی آشنا کنیم.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/H2zGde
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
تدوین سیاستهای تغییر رفتار-سایر تحلیلها
با توجه به کمبود داده، اطلاعات، دانش و شواهد معتبر مستقیم از جامعه، روشهای قضاوتی، عملاً محبوبترین روشها در سیاستهای فرهنگی-اجتماعی در کشور ما است. از نقاط قوت این روشها آن است که عملاً فرایند شناخت از جامعه را بسیار سادهتر و در دسترستر میکند. همچنین…
⭕️◻️قانون 80-20 در برنامه های کاهش فساد
✍مصطفی نصراصفهانی
▫️وقتی راجع به مسئله فساد فکر میکنیم پیچیدگیهایی مشاهده میکنیم که بعضا منجر به ناامیدی میشود. با اینحال، دانش "سیستمهای پیچیده" میتواند در تحلیل مسائل بسیار کمک کننده باشد. علاوه بر آن شهودهایی سرانگشتی هم کمک کننده هستند. در این میان، شهودهای شناختی-رفتاری هم وجود دارند.
▫️یکی از موانع روانشناختی برای پیشبرد برنامه مبارزه با فساد ترس از رسوایی اصحاب قدرت است. بنظر میرسد اصحاب و مافیاهای قدرت حداقل در ظاهر به برچیده شدن فساد راضی هستند، اما کنارگذاشتن رابطه بازی ها و برتری طلبی ها را مشروط به این میدانند که اولا تنبیه نشوند و ثانیا دیگران هم به این پیمان پایبند بمانند. (همان منطق ساده ی بچه ها!)
▫️اساسا گرفتن آنچه به کسی داده شده کار بسیار سختتری هست از ندادن آنچه بناست در آینده داده شود(پدیده زیان گریزی).
▫️لذا بهتر است کسانی که ادعای مبارزه با فساد میکنند بجای هم زدن گذشته و بیرون کشیدن پرونده های قدیمی، به "طراحی مکانیزم" و "بازطراحی سیستم" به گونه ای بپردازند که خودبخود دیگر از این به بعد احتمال فساد به صفر نزدیک شود.
▫️سیستم که خوب طراحی شده باشد حتی اگر مدیر آن مدیری قوی نباشد خروجی باز خوب خواهد بود.(معادل این طراحی سیستم در بعد کلان همان ترتیبات نهادی است)
▫️خلاصه اینکه اگر هدف، کاهش فساد است باید آگاه باشیم که پرداختن به گذشته افراد 80درصد منابع و انرژی را "هدر" خواهد داد و تنها مقدار ناچیزی ما را به هدف حذف فساد نزدیک میکند(اگر نگوییم اثر منفی دارد!). ♦️بنابرین باید مکانیزمی طراحی کرد که در این مسیر افراد نسبت به عدم افشای گذشته فاسد خود اطمینان حاصل کنند مگر اینکه بخواهند با "برنامه جامع کاهش فساد" مخالفت کنند.
پ.ن: میتوان صحت تک تک گزاره های مطرح شده در بالا(و همچنین گزاره هایی که در اینجا مطرح نشد) را با روشهای دقیقتر علمی بررسی کرد و "برنامه جامع حذف(کاهش) فساد" را طراحی کرد. مسلما نیروی قوی فراقوه ای برای اجرای طرح مذکور لازم است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
▫️وقتی راجع به مسئله فساد فکر میکنیم پیچیدگیهایی مشاهده میکنیم که بعضا منجر به ناامیدی میشود. با اینحال، دانش "سیستمهای پیچیده" میتواند در تحلیل مسائل بسیار کمک کننده باشد. علاوه بر آن شهودهایی سرانگشتی هم کمک کننده هستند. در این میان، شهودهای شناختی-رفتاری هم وجود دارند.
▫️یکی از موانع روانشناختی برای پیشبرد برنامه مبارزه با فساد ترس از رسوایی اصحاب قدرت است. بنظر میرسد اصحاب و مافیاهای قدرت حداقل در ظاهر به برچیده شدن فساد راضی هستند، اما کنارگذاشتن رابطه بازی ها و برتری طلبی ها را مشروط به این میدانند که اولا تنبیه نشوند و ثانیا دیگران هم به این پیمان پایبند بمانند. (همان منطق ساده ی بچه ها!)
▫️اساسا گرفتن آنچه به کسی داده شده کار بسیار سختتری هست از ندادن آنچه بناست در آینده داده شود(پدیده زیان گریزی).
▫️لذا بهتر است کسانی که ادعای مبارزه با فساد میکنند بجای هم زدن گذشته و بیرون کشیدن پرونده های قدیمی، به "طراحی مکانیزم" و "بازطراحی سیستم" به گونه ای بپردازند که خودبخود دیگر از این به بعد احتمال فساد به صفر نزدیک شود.
▫️سیستم که خوب طراحی شده باشد حتی اگر مدیر آن مدیری قوی نباشد خروجی باز خوب خواهد بود.(معادل این طراحی سیستم در بعد کلان همان ترتیبات نهادی است)
▫️خلاصه اینکه اگر هدف، کاهش فساد است باید آگاه باشیم که پرداختن به گذشته افراد 80درصد منابع و انرژی را "هدر" خواهد داد و تنها مقدار ناچیزی ما را به هدف حذف فساد نزدیک میکند(اگر نگوییم اثر منفی دارد!). ♦️بنابرین باید مکانیزمی طراحی کرد که در این مسیر افراد نسبت به عدم افشای گذشته فاسد خود اطمینان حاصل کنند مگر اینکه بخواهند با "برنامه جامع کاهش فساد" مخالفت کنند.
پ.ن: میتوان صحت تک تک گزاره های مطرح شده در بالا(و همچنین گزاره هایی که در اینجا مطرح نشد) را با روشهای دقیقتر علمی بررسی کرد و "برنامه جامع حذف(کاهش) فساد" را طراحی کرد. مسلما نیروی قوی فراقوه ای برای اجرای طرح مذکور لازم است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
✅سوگیری غفلت از هزینهفرصت:
مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
"من دیگه سوار هواپیما نمیشم"!!
⭕️◻️سوگیری دردسترس بودن
(مردم بیش از اندازه بر وقایع خاص تمرکز کرده و در تصمیمات وزن ناروا به آنها میدهند)
✔️کانال تخصصی اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️سوگیری دردسترس بودن
(مردم بیش از اندازه بر وقایع خاص تمرکز کرده و در تصمیمات وزن ناروا به آنها میدهند)
✔️کانال تخصصی اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️با هواپیما سفر کنیم یا با دیگر وسایل نقلیه؟
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از مثالهایی که برای سوگیری دردسترس بودن میزنند این است که بعد از خبر سقوط یک هواپیما، مردم پیش خود میگویند که دیگر از هواپیما استفاده نخواهند کرد!
(و جالب اینکه در مکالمات چند روز گذشته شخصا به وفور شاهد توصیه مردم به عدم استفاده از هواپیما بودم!)
▫️اینکه چنین اتفاقی را اخیرا دیدهایم نباید به تنهایی اثری بزرگ بر تمایل ما به استفاده از هر نوع وسیلهای داشته باشد. بلکه عقلانیت به معنای این است که همواره تا جای ممکن احتمالات عینی را در نظر داشته باشیم. بخصوص در مسئلهای چندبعدی و از منظری کلیتر تخمین ما از ریسک در مکانیزم تصمیمگیری از اتفاقات خاص نباید بیش از اندازه متأثر نشود.
▫️از منظر اقتصاد کلاسیک، وقوع یک اتفاق جدید، تنها یک داده به دادههای قبلی مردم اضافه کرده و مردم که عاقلانه رفتار میکنند در فرآیند یادگیری بیزی(Bayesian)، اعداد احتمالات قبلی را با توجه به داده جدید تعدیل میکنند. مثلا الان که این هواپیما سقوط کرد، تعداد سقوط هواپیما در گذشته در ایران از n به n+1 افزایش پیدا کرده و لذا احتمال سقوط متناسب با آن تعدیل میشود و انتخاب متناسب با احتمال جدید صورت میگیرد.
▫️از منظر اقتصاد رفتاری اما، وقوع یک اتفاق جدید و پر سرو صدا انتظار میرود که تأثیری بیشتر از آنچه باید روی احتمالات ذهنی قبلی داشته باشد. مردم نسبت به خبر مذکور بیش از اندازه واکنش نشان میدهند. فرآیند یادگیری در اقتصاد رفتاری متفاوت از اقتصاد کلاسیک(که در آن مردم سوپرکامپیوترهایی قوی درنظرگرفته میشوند) است و با آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد سازگارتر است. مثلا مردم به دلیل اینکه حافظه نامحدود ندارند، بعضی دادهها را به کلی دور میریزند و بعضی اطلاعات را(بعضا به اشتباه) حذف میکنند و نادیده میگیرند.
▫️بطور خلاصه، یادگیری در اقتصاد رفتاری، با "حذف دادهها و اطلاعات" اتفاق میافتد، نه با اضافه کردن آنها.(رهیافت بیزی به یادگیری مترادف جمع کردن حداکثر اطلاعات هست که هیچ انسانی اینگونه نیست)
▫️در مقام تجویز، برای یک تصمیمگیری درست بهتر است به سمت عقلانیت کلاسیکی رفته و احتمالات عینی(و نه ذهنی) را ملاک قرار بدهیم. مثلا برای انتخاب بین سفر جادهای و هوایی(آنجا که تنها ملاک ما کمتربودن خطر جانی است)، باید آمار و دادههای دقیق را در نظر گرفته، و احتمالات را با توجه به سرانه حوادث و شدت حوادث و متناسب با مثلا نوع رانندگی و... در محاسبات وارد کرد(قواعد سرانگشتی ممکن است محاسبات را راحتتر کنند، اما رهیافت، باید محاسبه گری باشد). ممکن است برای یک نفر عاقلانه تر باشد با هواپیما سفر کند و برای کس دیگری با ماشین شخصی و برای کس دیگری اتوبوس و برای کسی که صرفاً امنیت برایش مهم باشد شاید قطار.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از مثالهایی که برای سوگیری دردسترس بودن میزنند این است که بعد از خبر سقوط یک هواپیما، مردم پیش خود میگویند که دیگر از هواپیما استفاده نخواهند کرد!
(و جالب اینکه در مکالمات چند روز گذشته شخصا به وفور شاهد توصیه مردم به عدم استفاده از هواپیما بودم!)
▫️اینکه چنین اتفاقی را اخیرا دیدهایم نباید به تنهایی اثری بزرگ بر تمایل ما به استفاده از هر نوع وسیلهای داشته باشد. بلکه عقلانیت به معنای این است که همواره تا جای ممکن احتمالات عینی را در نظر داشته باشیم. بخصوص در مسئلهای چندبعدی و از منظری کلیتر تخمین ما از ریسک در مکانیزم تصمیمگیری از اتفاقات خاص نباید بیش از اندازه متأثر نشود.
▫️از منظر اقتصاد کلاسیک، وقوع یک اتفاق جدید، تنها یک داده به دادههای قبلی مردم اضافه کرده و مردم که عاقلانه رفتار میکنند در فرآیند یادگیری بیزی(Bayesian)، اعداد احتمالات قبلی را با توجه به داده جدید تعدیل میکنند. مثلا الان که این هواپیما سقوط کرد، تعداد سقوط هواپیما در گذشته در ایران از n به n+1 افزایش پیدا کرده و لذا احتمال سقوط متناسب با آن تعدیل میشود و انتخاب متناسب با احتمال جدید صورت میگیرد.
▫️از منظر اقتصاد رفتاری اما، وقوع یک اتفاق جدید و پر سرو صدا انتظار میرود که تأثیری بیشتر از آنچه باید روی احتمالات ذهنی قبلی داشته باشد. مردم نسبت به خبر مذکور بیش از اندازه واکنش نشان میدهند. فرآیند یادگیری در اقتصاد رفتاری متفاوت از اقتصاد کلاسیک(که در آن مردم سوپرکامپیوترهایی قوی درنظرگرفته میشوند) است و با آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد سازگارتر است. مثلا مردم به دلیل اینکه حافظه نامحدود ندارند، بعضی دادهها را به کلی دور میریزند و بعضی اطلاعات را(بعضا به اشتباه) حذف میکنند و نادیده میگیرند.
▫️بطور خلاصه، یادگیری در اقتصاد رفتاری، با "حذف دادهها و اطلاعات" اتفاق میافتد، نه با اضافه کردن آنها.(رهیافت بیزی به یادگیری مترادف جمع کردن حداکثر اطلاعات هست که هیچ انسانی اینگونه نیست)
▫️در مقام تجویز، برای یک تصمیمگیری درست بهتر است به سمت عقلانیت کلاسیکی رفته و احتمالات عینی(و نه ذهنی) را ملاک قرار بدهیم. مثلا برای انتخاب بین سفر جادهای و هوایی(آنجا که تنها ملاک ما کمتربودن خطر جانی است)، باید آمار و دادههای دقیق را در نظر گرفته، و احتمالات را با توجه به سرانه حوادث و شدت حوادث و متناسب با مثلا نوع رانندگی و... در محاسبات وارد کرد(قواعد سرانگشتی ممکن است محاسبات را راحتتر کنند، اما رهیافت، باید محاسبه گری باشد). ممکن است برای یک نفر عاقلانه تر باشد با هواپیما سفر کند و برای کس دیگری با ماشین شخصی و برای کس دیگری اتوبوس و برای کسی که صرفاً امنیت برایش مهم باشد شاید قطار.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️آهنگ طنزگونه کانفورمیست(حزب باد) از جورجو گابر و آدریانو چلنتانو هنرمندان ایتالیایی در نقد کانفورمیسم.
هزار بار هم دیده شود خسته کننده نمیشود!
#conformism
@BehavioralEconomicsAndFinance
هزار بار هم دیده شود خسته کننده نمیشود!
#conformism
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️کارگاه «مالی رفتاری» در دانشگاه آیت اله بروجردی
(@BpDamos بنیاد پیوند دانش مالی با صنعت)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
(@BpDamos بنیاد پیوند دانش مالی با صنعت)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from ...حالا که فکرش را میکنم...| بهاره آروین
✅در دفاع از خبرنگاری
@baharvin
🔸قبل از هرچیز میخواهم ذوقزدگی عمیقم را از دیدن این عکس https://goo.gl/Te4kVs در شبکههای اجتماعی ابراز کنم، بعد از شش ماه تلاش و پیگیری مستمر برای ثبت دقیق آراء از طریق انجام رایگیری الکترونیکی و همراهی ارزشمند رئیس و اعضای محترم شورای پنجم در انجام این نوع از رایگیری، بعد از شش ماه اصرار در مورد قرائت اسامی آراء موافق و مخالف در جلسه به صورت انتشار آشکار نتیجه رایگیری بر روی مانیتور بزرگ صحن شورا و نیز ثبت اسامی آراء موافق و مخالف در صورتجلسات و انتشار عمومی این صورتجلسات در سایت شورا (https://goo.gl/MPUApP) بالاخره رسید آن زمانی که تحقق اولین محور #شهرداری_تمام_شیشه_ای در مورد شفافیت آراء اعضای شورا کارکرد خودش را پیدا کرد (https://t.iss.one/baharvin/243)، و در مورد مسالهای اختلافبرانگیز، آراء موافق و مخالف مورد پرسش افکار عمومی قرار گرفته است، امیدوارم این توجه عمومی به آراء موافق و مخالف و پرسشگری از اعضا در مورد آراءشان بیش از پیش افزایش یابد و از این طریق فرآیند شفافیتبخشی به آراء نمایندگان در همه نظامهای شورایی از جمله مجلس شورای اسلامی نیز به یک مطالبه عمومی و روندی نهادینه تبدیل کند.
🔸 و اما در مورد رای مخالف به پشنهاد تخفیف ۹۰ درصدی طرح ترافیک به خبرنگاران؛ راستش برای من پیشنهاد این امتیاز به خبرنگاران محل شگفتی و پرسش بسیار بوده و هست. دقت کنیم که این امتیاز قرار است از میان همه شهروندان، تنها به تعداد محدودی از خبرنگاران و اصحاب رسانه اعطا شود. آیا ارایه چنین امتیازی به چندصد نفر از میان انبوه خبرنگاران متقاضی، میتواند به چیزی جز بده بستان بازنمایی رسانهای مثبت مدیریت شهری در ازای دریافت این امتیاز تبدیل شود؟ واقعا آن چندصد خبرنگار و اصحاب رسانهای که بخت برخورداری از این امتیاز را خواهند یافت، چطور میتوانند به نقد جدی مدیریت شهری بپردازند و آیا ممکن نیست که چنین امتیازی به ابزاری برای اعمال قدرت مدیریت شهری بر رسانهها تبدیل شود که این امتیاز را در ازای بازنمایی رسانهای مثبت به تعداد محدودی از خبرنگاران ارایه کند؟
🔸شگفتیام دوچندان میشود وقتی میبینم شهردار تهران و مدیریت شهری جدید در پایتخت، جسورانه و فداکارانه از یکی از مهمترین ابزارهای اعمال قدرتشان بر اقشار مختلف از جمله خبرنگاران به نفع حذف رانت و حق همه مردم بر شهر صرفنظر کردهاند اما اقشار مربوطه خود مصرانه به دنبال بازگرداندن این ابزار قدرت به مدیریت شهری هستند، در این بین مایه شگفتی و تاسف است که بخشی از خبرنگاران، قشری که قاعدتا باید در خط مقدم نقد قدرت بایستد، در صف اول بازگرداندن ابزار قدرت به مدیریت شهری صفآرایی کردهاند.
🔸روشن است که با اعطای تسهیلات حمل و نقل به خبرنگاران پرتردد که درآمدشان کفاف پوشش هزینههای ضروری تردد برای حرفهی شریفشان را نمیدهند موافقم. اما این تسهیلات را باید مدیران رسانهها یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدهند، نه شهرداری از جیب بودجه عمومی و به ضرر کاهش ترافیک. هستند اصنافی که حتی از روزنامهنگاران هم وضعیت اقتصادی ضعیفتری دارند و مجوز ورود به طرح کمک بزرگی به آنهاست ولی حتی برای آنها هم باید نهادهای مربوطه حمایت کنند، و نه شهرداری، تا با عدالت فراصنفی در مدیریت شهری سازگار باشد و شائبهی اعطای رانت و تسهیلات ویژه ایجاد نشود.
🔸فکر میکنم اعضای محترم شورا بر مبنای حسننظری که به حرفه شریف خبرنگاری داشتهاند و با نیت جبران بخش بسیار کوچکی از زحمات این قشر، با پیشنهاد تخفیف ۹۰ درصدی به خبرنگاران موافقت کردهاند اما خیلی وقتها نیات خیر ما به نتیجهای متضاد با نیت اولیه میانجامد و به نظرم تصویب این تخفیف ۹۰ درصدی یکی از این موارد است.
@baharvin
@baharvin
🔸قبل از هرچیز میخواهم ذوقزدگی عمیقم را از دیدن این عکس https://goo.gl/Te4kVs در شبکههای اجتماعی ابراز کنم، بعد از شش ماه تلاش و پیگیری مستمر برای ثبت دقیق آراء از طریق انجام رایگیری الکترونیکی و همراهی ارزشمند رئیس و اعضای محترم شورای پنجم در انجام این نوع از رایگیری، بعد از شش ماه اصرار در مورد قرائت اسامی آراء موافق و مخالف در جلسه به صورت انتشار آشکار نتیجه رایگیری بر روی مانیتور بزرگ صحن شورا و نیز ثبت اسامی آراء موافق و مخالف در صورتجلسات و انتشار عمومی این صورتجلسات در سایت شورا (https://goo.gl/MPUApP) بالاخره رسید آن زمانی که تحقق اولین محور #شهرداری_تمام_شیشه_ای در مورد شفافیت آراء اعضای شورا کارکرد خودش را پیدا کرد (https://t.iss.one/baharvin/243)، و در مورد مسالهای اختلافبرانگیز، آراء موافق و مخالف مورد پرسش افکار عمومی قرار گرفته است، امیدوارم این توجه عمومی به آراء موافق و مخالف و پرسشگری از اعضا در مورد آراءشان بیش از پیش افزایش یابد و از این طریق فرآیند شفافیتبخشی به آراء نمایندگان در همه نظامهای شورایی از جمله مجلس شورای اسلامی نیز به یک مطالبه عمومی و روندی نهادینه تبدیل کند.
🔸 و اما در مورد رای مخالف به پشنهاد تخفیف ۹۰ درصدی طرح ترافیک به خبرنگاران؛ راستش برای من پیشنهاد این امتیاز به خبرنگاران محل شگفتی و پرسش بسیار بوده و هست. دقت کنیم که این امتیاز قرار است از میان همه شهروندان، تنها به تعداد محدودی از خبرنگاران و اصحاب رسانه اعطا شود. آیا ارایه چنین امتیازی به چندصد نفر از میان انبوه خبرنگاران متقاضی، میتواند به چیزی جز بده بستان بازنمایی رسانهای مثبت مدیریت شهری در ازای دریافت این امتیاز تبدیل شود؟ واقعا آن چندصد خبرنگار و اصحاب رسانهای که بخت برخورداری از این امتیاز را خواهند یافت، چطور میتوانند به نقد جدی مدیریت شهری بپردازند و آیا ممکن نیست که چنین امتیازی به ابزاری برای اعمال قدرت مدیریت شهری بر رسانهها تبدیل شود که این امتیاز را در ازای بازنمایی رسانهای مثبت به تعداد محدودی از خبرنگاران ارایه کند؟
🔸شگفتیام دوچندان میشود وقتی میبینم شهردار تهران و مدیریت شهری جدید در پایتخت، جسورانه و فداکارانه از یکی از مهمترین ابزارهای اعمال قدرتشان بر اقشار مختلف از جمله خبرنگاران به نفع حذف رانت و حق همه مردم بر شهر صرفنظر کردهاند اما اقشار مربوطه خود مصرانه به دنبال بازگرداندن این ابزار قدرت به مدیریت شهری هستند، در این بین مایه شگفتی و تاسف است که بخشی از خبرنگاران، قشری که قاعدتا باید در خط مقدم نقد قدرت بایستد، در صف اول بازگرداندن ابزار قدرت به مدیریت شهری صفآرایی کردهاند.
🔸روشن است که با اعطای تسهیلات حمل و نقل به خبرنگاران پرتردد که درآمدشان کفاف پوشش هزینههای ضروری تردد برای حرفهی شریفشان را نمیدهند موافقم. اما این تسهیلات را باید مدیران رسانهها یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدهند، نه شهرداری از جیب بودجه عمومی و به ضرر کاهش ترافیک. هستند اصنافی که حتی از روزنامهنگاران هم وضعیت اقتصادی ضعیفتری دارند و مجوز ورود به طرح کمک بزرگی به آنهاست ولی حتی برای آنها هم باید نهادهای مربوطه حمایت کنند، و نه شهرداری، تا با عدالت فراصنفی در مدیریت شهری سازگار باشد و شائبهی اعطای رانت و تسهیلات ویژه ایجاد نشود.
🔸فکر میکنم اعضای محترم شورا بر مبنای حسننظری که به حرفه شریف خبرنگاری داشتهاند و با نیت جبران بخش بسیار کوچکی از زحمات این قشر، با پیشنهاد تخفیف ۹۰ درصدی به خبرنگاران موافقت کردهاند اما خیلی وقتها نیات خیر ما به نتیجهای متضاد با نیت اولیه میانجامد و به نظرم تصویب این تخفیف ۹۰ درصدی یکی از این موارد است.
@baharvin
...حالا که فکرش را میکنم...| بهاره آروین
✅در دفاع از خبرنگاری @baharvin 🔸قبل از هرچیز میخواهم ذوقزدگی عمیقم را از دیدن این عکس https://goo.gl/Te4kVs در شبکههای اجتماعی ابراز کنم، بعد از شش ماه تلاش و پیگیری مستمر برای ثبت دقیق آراء از طریق انجام رایگیری الکترونیکی و همراهی ارزشمند رئیس و اعضای…
⭕️◻️امروز دیگر طبقه بندی اصولگرا-اصلاح طلب معنای خودش را تا حد زیادی از دست داده است.
♦️طبقه بندی جدید باید این باشد:
-طرفداران شفافیت و برابری و ضابطه(مکانیزم)مداری
-طرفداران رابطه مداری و ابهام
از خانم دکتر آروین حمایت میکنیم.
♦️طبقه بندی جدید باید این باشد:
-طرفداران شفافیت و برابری و ضابطه(مکانیزم)مداری
-طرفداران رابطه مداری و ابهام
از خانم دکتر آروین حمایت میکنیم.
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار
✍علیرضا نفیسی
(قسمت هفتم: سیاستگذاری شواهدمحور و تحلیلهای پسینی)
https://goo.gl/HWY14c
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ تفاوت تحلیلهای پیشینی و پسینی در سیاستگذاری عمومی چیست؟ کدامیک اهمیت بیشتری دارد و بیشتر در شکلگیری سیاستها تعیینکننده است؟
▫منظور از اصطلاح «سیاستگذاری شواهدمحور (evidence-based)» که امروزه به فراوانی شنیده میشود، چیست؟
▫ماهیتِ «بینش (insight)» در سیاستهای شواهدمحور چیست؟
◽مثالهایی از «بینش» را در سیاستهای کاهش خشونت خانوادگی در نیوزلند ببینید.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/cS3PH8
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍علیرضا نفیسی
(قسمت هفتم: سیاستگذاری شواهدمحور و تحلیلهای پسینی)
https://goo.gl/HWY14c
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ تفاوت تحلیلهای پیشینی و پسینی در سیاستگذاری عمومی چیست؟ کدامیک اهمیت بیشتری دارد و بیشتر در شکلگیری سیاستها تعیینکننده است؟
▫منظور از اصطلاح «سیاستگذاری شواهدمحور (evidence-based)» که امروزه به فراوانی شنیده میشود، چیست؟
▫ماهیتِ «بینش (insight)» در سیاستهای شواهدمحور چیست؟
◽مثالهایی از «بینش» را در سیاستهای کاهش خشونت خانوادگی در نیوزلند ببینید.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/cS3PH8
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
سیاستگذاری شواهدمحور و تحلیلهای پسینی
اگر تجربه اندکی در ارتباط با نهادهای سیاستگذار در کشور داشته باشید، میتوانید دیدگاه غالب به ماهیت علم و جایگاه آن را در سیاستگذاری عمومی با آنچه در نمونههای فوق و نمونههای قبلی دیدیم، مقایسه کنید: تأکید بیش از حد و صِرف بر تحلیل پیشینی، تعریف پروژههای…
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️توجه محدود
یکی از مواردی که در اقتصاد رفتاری به عنوان یک اصل پذیرفته شده است توجه محدود است.
اشتباهاتی که در این گیف میبینید همگی از آن جنس هستند!
@BehavioralEconomicsAndFinance
یکی از مواردی که در اقتصاد رفتاری به عنوان یک اصل پذیرفته شده است توجه محدود است.
اشتباهاتی که در این گیف میبینید همگی از آن جنس هستند!
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
⭕️◻️پاکبانان ایرانی و اروپائی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
زمانی که در مدرسه مطالعات پیشرفته سنتاآنا در ایتالیا بودم یک چیز خیلی من را به وجد آورده بود و آن این بود که دانشکده 24ساعته باز بود. این برای من که در دانشگاههای ایران ساعت 8 عصر از دانشکده بیرونمان میکردند یا اگر یکساعت دیرتر دانشکده را ترک میکردیم باید فردایش به دوستان حراست پاسخگو میبودیم خیلی جذاب بود! سوئیت کوچکی در نزدیکی دانشکده، آنطرف رودخانه آرنو کرایه کرده بودم و دوچرخهای هم خریده بودم و روزی چند مرتبه از روی پل Ponte di Mezzo عبور میکردم، از کنار زادگاه گالیله عبور میکردم که دقیقا در خیابان روبروی پل مذکور بود و به دانشکده میرفتم... احساس خوبی دارد وقتی ساعت یک نصف شب میروی دانشکده و همکارانت(دیگر دانشجوهای دکتری و پست دکتری) را در حال کار میبینی!
این مقدمات را گفتم تا نکته ای را که در مسیر رفت و آمدم بین دانشکده و خانه در اروپا مشاهده میکردم را بگویم:
همان خیابان باریکی که زادگاه گالیله است و روزی چندبار از آن با دوچرخه عبور میکردم یکی از مکانهای «پربار» بود(این اصطلاح را من در مورد خیابانهایی که تعداد بارها و کافههایش زیاد بود بکار میبردم)! شام شنبه که میشد از شدت جمعیت افراد پیاده در آن خیابان باید از دوچرخه پیاده میشدی و عبور میکردی. و صبح یکشنبه ساعت 5 صبح هیچکس در آن خیابان نبود، خالی خالی... انگار دیشب جنگی اتفاق افتاده است و آنجا متروکه است. تمام کف خیابان پر بود از بطریهای شکسته یا سالم مشروب و دیگر زبالههایی که شب قبل مردم ریخته بودند. مایعاتی که بعضا ریخته شده بود ظاهر خیابان را بسیار مشمئزکننده میکرد. اما از این وضعیت تا ساعت 6 صبح هیچ اثری نمانده بود. پاکبانان ظرف کمتر از یکساعت خیابان را مثل دسته گل میکردند.
این روزها که در فضای مجازی با جملاتی شبیه «باعث خم شدن قامت پاکبانان نشوید» مواجه میشوم یاد خیابان گاریبالدی و آخر هفته آن میافتم. آنجا پاکبانان اصلا خم نمیشوند! انواع مختلفی از دستگاههای نظافت و جاروبرقیهای متنوع وجود داشتند که پاکبانان از آنها استفاده میکردند.
شاید بد نباشد برای اینکه پاکبانان اذیت نشوند و مجبور نباشند خم شوند تعدادی از آن دستگاهها را وارد کنیم!!(البته به نظر نمیرسد تکنولوژی پیشرفتهای هم داشته باشند، فقط کمی احساس «نیاز» لازم است تا سیستم نظافت شهری را ترجیحا با تولید داخل به آنها مجهز کنیم)
یک راه هم این است که خودمان را راحت کنیم و مطابق رهیافت اقتصادکلاسیک نگاه کنیم و بگوئیم: «پاکبانان اگر ناراحت هستند میتوانند شغلشان را عوض کنند، دارند پولشان را میگرند»😉
یک راه دیگر هم این است که مشابه سیاستمداران نگاه کنیم و بگوئیم: «همینکه پاکبانان مشغول هستند و آنتروپی جامعه بخاطر بیکاری بالا نمیرود خیلی عالی است»😉
انتخاب با شماست...
#تمدن
#توحش
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
زمانی که در مدرسه مطالعات پیشرفته سنتاآنا در ایتالیا بودم یک چیز خیلی من را به وجد آورده بود و آن این بود که دانشکده 24ساعته باز بود. این برای من که در دانشگاههای ایران ساعت 8 عصر از دانشکده بیرونمان میکردند یا اگر یکساعت دیرتر دانشکده را ترک میکردیم باید فردایش به دوستان حراست پاسخگو میبودیم خیلی جذاب بود! سوئیت کوچکی در نزدیکی دانشکده، آنطرف رودخانه آرنو کرایه کرده بودم و دوچرخهای هم خریده بودم و روزی چند مرتبه از روی پل Ponte di Mezzo عبور میکردم، از کنار زادگاه گالیله عبور میکردم که دقیقا در خیابان روبروی پل مذکور بود و به دانشکده میرفتم... احساس خوبی دارد وقتی ساعت یک نصف شب میروی دانشکده و همکارانت(دیگر دانشجوهای دکتری و پست دکتری) را در حال کار میبینی!
این مقدمات را گفتم تا نکته ای را که در مسیر رفت و آمدم بین دانشکده و خانه در اروپا مشاهده میکردم را بگویم:
همان خیابان باریکی که زادگاه گالیله است و روزی چندبار از آن با دوچرخه عبور میکردم یکی از مکانهای «پربار» بود(این اصطلاح را من در مورد خیابانهایی که تعداد بارها و کافههایش زیاد بود بکار میبردم)! شام شنبه که میشد از شدت جمعیت افراد پیاده در آن خیابان باید از دوچرخه پیاده میشدی و عبور میکردی. و صبح یکشنبه ساعت 5 صبح هیچکس در آن خیابان نبود، خالی خالی... انگار دیشب جنگی اتفاق افتاده است و آنجا متروکه است. تمام کف خیابان پر بود از بطریهای شکسته یا سالم مشروب و دیگر زبالههایی که شب قبل مردم ریخته بودند. مایعاتی که بعضا ریخته شده بود ظاهر خیابان را بسیار مشمئزکننده میکرد. اما از این وضعیت تا ساعت 6 صبح هیچ اثری نمانده بود. پاکبانان ظرف کمتر از یکساعت خیابان را مثل دسته گل میکردند.
این روزها که در فضای مجازی با جملاتی شبیه «باعث خم شدن قامت پاکبانان نشوید» مواجه میشوم یاد خیابان گاریبالدی و آخر هفته آن میافتم. آنجا پاکبانان اصلا خم نمیشوند! انواع مختلفی از دستگاههای نظافت و جاروبرقیهای متنوع وجود داشتند که پاکبانان از آنها استفاده میکردند.
شاید بد نباشد برای اینکه پاکبانان اذیت نشوند و مجبور نباشند خم شوند تعدادی از آن دستگاهها را وارد کنیم!!(البته به نظر نمیرسد تکنولوژی پیشرفتهای هم داشته باشند، فقط کمی احساس «نیاز» لازم است تا سیستم نظافت شهری را ترجیحا با تولید داخل به آنها مجهز کنیم)
یک راه هم این است که خودمان را راحت کنیم و مطابق رهیافت اقتصادکلاسیک نگاه کنیم و بگوئیم: «پاکبانان اگر ناراحت هستند میتوانند شغلشان را عوض کنند، دارند پولشان را میگرند»😉
یک راه دیگر هم این است که مشابه سیاستمداران نگاه کنیم و بگوئیم: «همینکه پاکبانان مشغول هستند و آنتروپی جامعه بخاطر بیکاری بالا نمیرود خیلی عالی است»😉
انتخاب با شماست...
#تمدن
#توحش
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
اقتصاد رفتاری
⭕️◻️پاکبانان ایرانی و اروپائی ✍🏼مصطفی نصراصفهانی زمانی که در مدرسه مطالعات پیشرفته سنتاآنا در ایتالیا بودم یک چیز خیلی من را به وجد آورده بود و آن این بود که دانشکده 24ساعته باز بود. این برای من که در دانشگاههای ایران ساعت 8 عصر از دانشکده بیرونمان میکردند…
⭕️◻️درباره آشغالهای داخل ورزشگاه بعد از دربی
✍️مصطفی نصراصفهانی
▫️دوباره عکس آشغالهای داخل ورزشگاه بعد از دربی در حال دست به دست شدن در فضای مجازی است و گفته میشود که این از بی فرهنگی ایرانیهاست. اما واقعیت چیز دیگری است. مردم حق دارند ساعاتی را بدون دغدغه و هزار باید و نباید بگذرانند.
▫️روشنفکرنماهای عزیز! آیا انتظار دارید مردم داخل ورزشگاه هم هر کدام یک کیسه دستشان بگیرند؟ اگر در هر چند متر یک سطل زباله گذاشته شده بود آنوقت "شاید" میشد به مردم ایراد گرفت، اما وقتی هیچ سطل زبالهای نیست(و شاید اصلا همان بهتر است که نباشد) دیگر ایراد گرفتن مذکور چندان معنایی ندارد.
▫️اگر بخواهیم از منظر اقتصادی نگاه کنیم مردم حاضرند هزینه تمیز کردن ورزشگاه را بدهند: یا بصورت مالیات و یا در قالب قیمت بلیط ورزشگاه. اینجا هیچ اکسترنالیتی یا پیامدبیرونی(مثل تخریب جبران ناپذیر محیط زیست) هم وجود ندارد که بخواهیم مانع این مبادله و آزادی مردم بشویم!
▫️اینکه تماشاچیان داخل ورزشگاه را کثیف کنند نه کار بدی است و نه با رفتار مردمان دیگر کشورها فرقی میکند. در این راستا شما را به نوشته قبلیام در مورد پاکبانان ارجاع میدهم. طی بحثی که با یکی از دوستان در یک گروه تلگرامی داشتیم ایشان ماجرای خیابان گاریبالدی را به «فرهنگ پائین مردم ایتالیا» نسبت داد که حرفی کاملا غلط است و کافی است شما عبارت «میدان تایمز نیویورک»(Times+Square+Newyork+EVE) را هم در جستجوی گوگل بزنید تا بفهمید این مسئله مختص ایران و ایتالیا نیست. اصلا به این گزارش سال نوی 2018 روزنامه هافینگتونپست نگاهی بکنید:
https://goo.gl/wTBDXt
نوشته قبلی در مورد پاکبانان ایرانی و اروپائی را در لینک زیر پیدا کنید:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/784
▫️سوال در واقع اینست: با کدام مبانی نظری میخواهید مردم را از ریختن زباله در جایی که خودشان با یک جاروی ساده تمیز میکنند منع کنید؟! و سوال دیگر اینست: چرا به ایرانیان به ناحق احساس حقارت تزریق میکنید؟
⭕️⭕️نتیجهگیری و تجویز:
▫️اگر از موضع سیاستگذار بعضی از این حرفهای روشنفکرنمایی زده شود واقعا واویلاست! نه اقتصاد کلاسیک و نه اقتصاد رفتاری به شما اجازه سرزنش کردن مردم در مورد آشغالهای ورزشگاه را نمیدهد! تجربههای جهانی هم عادی بودن این اتفاق را بیان میکند. بخصوص اقتصاد رفتاری که میگوید شما باید اول «طراحی محیطی» را درست انجام بدهید و بعد اگر مردم درست رفتار نکردند هم باز به طراحی خودت شک کنی!
اما آنچه گفته شد به معنای تجویز بیاخلاقی نیست: مسلما اینکه وسط ورزشگاه بمب دستساز پرتاب شود آسیب رساندن به دیگران است و باید هم از طریق طراحی محیطی، هم از طریق قانون و اعمال آن و هم از طریق پایش همتایان(اینکه مردم خودشان شخص خاطی را طرد و تنبیه کنند) مانع اتفاق افتادن آن شد. نیرویی که باعث رفتار بعضا بهتر غربیها میشود ترس است و عادت(ترس از پایش همتایان و یا قانونی که محکم اجرا میشود)؛ اگرچه در همه جوامع آدمهای خوب و بد هستند.
▫️اما از موضع یک شهروند، باید انتظاراتمان از دیگر شهروندان را معقول کنیم و انرژی خودمان را برای پیشگیری از بیاخلاقیهایی که توجیهی ندارند بگذاریم(مثلا کسی که در حال انجام کاری نامناسب است را گزارش کنیم، او را طرد کنیم و این به بیان دینی «امر به معروف» را به هر نحوی که میتوانیم انجام بدهیم).
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
▫️دوباره عکس آشغالهای داخل ورزشگاه بعد از دربی در حال دست به دست شدن در فضای مجازی است و گفته میشود که این از بی فرهنگی ایرانیهاست. اما واقعیت چیز دیگری است. مردم حق دارند ساعاتی را بدون دغدغه و هزار باید و نباید بگذرانند.
▫️روشنفکرنماهای عزیز! آیا انتظار دارید مردم داخل ورزشگاه هم هر کدام یک کیسه دستشان بگیرند؟ اگر در هر چند متر یک سطل زباله گذاشته شده بود آنوقت "شاید" میشد به مردم ایراد گرفت، اما وقتی هیچ سطل زبالهای نیست(و شاید اصلا همان بهتر است که نباشد) دیگر ایراد گرفتن مذکور چندان معنایی ندارد.
▫️اگر بخواهیم از منظر اقتصادی نگاه کنیم مردم حاضرند هزینه تمیز کردن ورزشگاه را بدهند: یا بصورت مالیات و یا در قالب قیمت بلیط ورزشگاه. اینجا هیچ اکسترنالیتی یا پیامدبیرونی(مثل تخریب جبران ناپذیر محیط زیست) هم وجود ندارد که بخواهیم مانع این مبادله و آزادی مردم بشویم!
▫️اینکه تماشاچیان داخل ورزشگاه را کثیف کنند نه کار بدی است و نه با رفتار مردمان دیگر کشورها فرقی میکند. در این راستا شما را به نوشته قبلیام در مورد پاکبانان ارجاع میدهم. طی بحثی که با یکی از دوستان در یک گروه تلگرامی داشتیم ایشان ماجرای خیابان گاریبالدی را به «فرهنگ پائین مردم ایتالیا» نسبت داد که حرفی کاملا غلط است و کافی است شما عبارت «میدان تایمز نیویورک»(Times+Square+Newyork+EVE) را هم در جستجوی گوگل بزنید تا بفهمید این مسئله مختص ایران و ایتالیا نیست. اصلا به این گزارش سال نوی 2018 روزنامه هافینگتونپست نگاهی بکنید:
https://goo.gl/wTBDXt
نوشته قبلی در مورد پاکبانان ایرانی و اروپائی را در لینک زیر پیدا کنید:
https://t.iss.one/BehavioralEconomicsAndFinance/784
▫️سوال در واقع اینست: با کدام مبانی نظری میخواهید مردم را از ریختن زباله در جایی که خودشان با یک جاروی ساده تمیز میکنند منع کنید؟! و سوال دیگر اینست: چرا به ایرانیان به ناحق احساس حقارت تزریق میکنید؟
⭕️⭕️نتیجهگیری و تجویز:
▫️اگر از موضع سیاستگذار بعضی از این حرفهای روشنفکرنمایی زده شود واقعا واویلاست! نه اقتصاد کلاسیک و نه اقتصاد رفتاری به شما اجازه سرزنش کردن مردم در مورد آشغالهای ورزشگاه را نمیدهد! تجربههای جهانی هم عادی بودن این اتفاق را بیان میکند. بخصوص اقتصاد رفتاری که میگوید شما باید اول «طراحی محیطی» را درست انجام بدهید و بعد اگر مردم درست رفتار نکردند هم باز به طراحی خودت شک کنی!
اما آنچه گفته شد به معنای تجویز بیاخلاقی نیست: مسلما اینکه وسط ورزشگاه بمب دستساز پرتاب شود آسیب رساندن به دیگران است و باید هم از طریق طراحی محیطی، هم از طریق قانون و اعمال آن و هم از طریق پایش همتایان(اینکه مردم خودشان شخص خاطی را طرد و تنبیه کنند) مانع اتفاق افتادن آن شد. نیرویی که باعث رفتار بعضا بهتر غربیها میشود ترس است و عادت(ترس از پایش همتایان و یا قانونی که محکم اجرا میشود)؛ اگرچه در همه جوامع آدمهای خوب و بد هستند.
▫️اما از موضع یک شهروند، باید انتظاراتمان از دیگر شهروندان را معقول کنیم و انرژی خودمان را برای پیشگیری از بیاخلاقیهایی که توجیهی ندارند بگذاریم(مثلا کسی که در حال انجام کاری نامناسب است را گزارش کنیم، او را طرد کنیم و این به بیان دینی «امر به معروف» را به هر نحوی که میتوانیم انجام بدهیم).
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
HuffPost
50 Tons Of Trash Expected After Times Square New Year's Eve Bash
After the midnight ball drop, NYC sanitation workers -- described as the "real MVPs" -- began their long night of work.
⭕️◻️ وقتی زور دولت فقط به فعالیتهای مولد اقتصادی میرسد!(قسمت اول)
✍مجید انصاری
▫️التهاب روزها و ماه های اخیر، بازار ارز را پس از یک دوره سکون چندساله –البته با اغماض- به صدر اخبار اقتصادی این روزهای کشور بازگردانده است. افزایش تا 50 درصدی برخی ارزها نظیر یورو و افزایش حداقل 30 درصدی دلار خبر از کاهش دوباره ارزش پول ملی دارد. در میان تمامی اخبار و اظهارنظر ها درباره نرخ ارز، بنده بیشتر به دنبال عکس العمل اقتصاددانان کشور و مطالعه نظرات ایشان بودم. بسیاری از علمای محترم اقتصاد معتقد بودند که ارزش ذاتی دلار بیش از این مقدار است و بایستی دولت و بانک مرکزی به نیروهای بازار اجازه دهند که قیمت دلار را به نرخ واقعی دلبخواهشان!! نزدیک کنند. چرا که پول ملی ناموس کشور نیست و نبایستی دولت و بانک مرکزی روی آن غیرت داشته باشند!!! که به نظر می رسید اشاره تمسخرآمیز ایشان به طرفداران حفظ ارزش پول ملی است! برخی دیگر به اثرات تورمی این افزایش نرخ ارز پرداختندکه امیدوار کننده بود؛ البته قبل از اینکه خوشحالی وصف ناپذیرشان را از نوید دادن روزهای تورمی گذشته به مردم ببینم!
▫️جالب توجه اینکه اکثریت غالب اقتصاددانان بزرگوار روی اقتصاد بازار و حفظ شرایط آن غیرت و تعصب ویژه ای دارند و آزادی را –مثل مرحوم آلبر کامو- تنها ارزش جاودانه تاریخ می دانند و بالاتفاق از برخورد قهری دولت و نیروی انتظامی با دلالان عزیز و آبرومند ارز برآشفته شدند و این رفتار عهد عتیقی دولت را به شدت سرزنش کردند. اما در میان تمامی این عکس العمل ها غفلت بسیاری از علمای این رشته از مهمترین مضرات بازارهای سفته بازی برای اقتصاد یک کشور شگفت آور بود. توضیحی عرض می کنم و به سراغ اصل مطلب می روم:
▫️اول، در تعریف بازارهای پول و سرمایه می خوانیم بازاری که سررسید و در واقع نقدشوندگی آن سریع و کمتر از یکسال باشد بازار پول و بازاری که نقدشوندگی آن طولانی و بالاتر از یکسال است بازار سرمایه است. با این تعریف بازار ارز را نیز به نظر می رسد بتوان در زمره بازارهای پول تعریف کرد.
▫️دوم، شاید اولین کسی که توجه برخی اقتصاددانان علاقه مند ایران را به یکی از مهمترین پیام های کینز معطوف کرد مرحوم دکتر دلالی اصفهانی بود-روحشان شاد و راهشان پر رهرو. کینز در فصل هفدهم کتاب خود توصیف می کند که اگر بهره روی پول بالا باشد مانند یک مانع برای تولید محسوب می شود. چرا که مردم به سرمایه گذاری در چیزی متمایل می شوند که نمی توان آن را تولید کرد، به اصطلاح مردم ماه می خواهند، بنابراین زمین و کارگر و سایر عوامل تولید با انتقال سرمایه از تولید به بازار پول بیکار می شوند. بنابراین سود بر پول مانع رشد اقتصادی و باعث ایجاد بیکاری است.
▫️سوم، جمعیت کشور ما هشتاد میلیون نفر است و جمعیت فعالان بازار ارز که می توانند از افزایش نرخ آن منتفع و از کاهش آن متضرر شوند فکر نمی کنم نیم درصد جمعیت کل کشور باشند. در حالیکه تبعات فعالیت این عزیزان زحمتکش –که در قالب تورم و بیکاری خود را نشان می دهد- قطعا گریبانگیر تمام جامعه خواهد شد. به عبارت دیگر منفعت گروه بسیار کوچکی از افراد، به ضرر تمامی جامعه منجر خواهد شد. به عبارت خودمانی تر سود از جیب همه مردم خارج شده و به جیب این عده قلیل سرازیر می شود. البته پرواضح است این عزیزان اسپکیولیتور (نه سفته باز) در تضمین لیکویدیتی (نه نقدشوندگی) بازار نقش بسیار مهمی دارند و کار ایشان به هیچ وجه دزدی نیست!!
▫️چهارم، در کشورهای توسعه یافته ملحد کافر لیبرال، که البته خیلی زودتر از ما سیستم اقتصاد بازار بدون دخالت دولت را کشف کرده اند و به کار گرفته اند – اما از آنجا که اقتصاددانانشان به باسوادی علمای اقتصادی ما نیستند و غیرت و تعصب خاصی روی نظام اقتصاد بازار ندارند- بازارهای سفته بازی به شدت کنترل می شوند و اندازه سفته بازی مشخص است چرا که معتقدند- به قول مرحوم دکتر دلالی- دزدی هم قاعده دارد!!!!(ادامه دارد...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مجید انصاری
▫️التهاب روزها و ماه های اخیر، بازار ارز را پس از یک دوره سکون چندساله –البته با اغماض- به صدر اخبار اقتصادی این روزهای کشور بازگردانده است. افزایش تا 50 درصدی برخی ارزها نظیر یورو و افزایش حداقل 30 درصدی دلار خبر از کاهش دوباره ارزش پول ملی دارد. در میان تمامی اخبار و اظهارنظر ها درباره نرخ ارز، بنده بیشتر به دنبال عکس العمل اقتصاددانان کشور و مطالعه نظرات ایشان بودم. بسیاری از علمای محترم اقتصاد معتقد بودند که ارزش ذاتی دلار بیش از این مقدار است و بایستی دولت و بانک مرکزی به نیروهای بازار اجازه دهند که قیمت دلار را به نرخ واقعی دلبخواهشان!! نزدیک کنند. چرا که پول ملی ناموس کشور نیست و نبایستی دولت و بانک مرکزی روی آن غیرت داشته باشند!!! که به نظر می رسید اشاره تمسخرآمیز ایشان به طرفداران حفظ ارزش پول ملی است! برخی دیگر به اثرات تورمی این افزایش نرخ ارز پرداختندکه امیدوار کننده بود؛ البته قبل از اینکه خوشحالی وصف ناپذیرشان را از نوید دادن روزهای تورمی گذشته به مردم ببینم!
▫️جالب توجه اینکه اکثریت غالب اقتصاددانان بزرگوار روی اقتصاد بازار و حفظ شرایط آن غیرت و تعصب ویژه ای دارند و آزادی را –مثل مرحوم آلبر کامو- تنها ارزش جاودانه تاریخ می دانند و بالاتفاق از برخورد قهری دولت و نیروی انتظامی با دلالان عزیز و آبرومند ارز برآشفته شدند و این رفتار عهد عتیقی دولت را به شدت سرزنش کردند. اما در میان تمامی این عکس العمل ها غفلت بسیاری از علمای این رشته از مهمترین مضرات بازارهای سفته بازی برای اقتصاد یک کشور شگفت آور بود. توضیحی عرض می کنم و به سراغ اصل مطلب می روم:
▫️اول، در تعریف بازارهای پول و سرمایه می خوانیم بازاری که سررسید و در واقع نقدشوندگی آن سریع و کمتر از یکسال باشد بازار پول و بازاری که نقدشوندگی آن طولانی و بالاتر از یکسال است بازار سرمایه است. با این تعریف بازار ارز را نیز به نظر می رسد بتوان در زمره بازارهای پول تعریف کرد.
▫️دوم، شاید اولین کسی که توجه برخی اقتصاددانان علاقه مند ایران را به یکی از مهمترین پیام های کینز معطوف کرد مرحوم دکتر دلالی اصفهانی بود-روحشان شاد و راهشان پر رهرو. کینز در فصل هفدهم کتاب خود توصیف می کند که اگر بهره روی پول بالا باشد مانند یک مانع برای تولید محسوب می شود. چرا که مردم به سرمایه گذاری در چیزی متمایل می شوند که نمی توان آن را تولید کرد، به اصطلاح مردم ماه می خواهند، بنابراین زمین و کارگر و سایر عوامل تولید با انتقال سرمایه از تولید به بازار پول بیکار می شوند. بنابراین سود بر پول مانع رشد اقتصادی و باعث ایجاد بیکاری است.
▫️سوم، جمعیت کشور ما هشتاد میلیون نفر است و جمعیت فعالان بازار ارز که می توانند از افزایش نرخ آن منتفع و از کاهش آن متضرر شوند فکر نمی کنم نیم درصد جمعیت کل کشور باشند. در حالیکه تبعات فعالیت این عزیزان زحمتکش –که در قالب تورم و بیکاری خود را نشان می دهد- قطعا گریبانگیر تمام جامعه خواهد شد. به عبارت دیگر منفعت گروه بسیار کوچکی از افراد، به ضرر تمامی جامعه منجر خواهد شد. به عبارت خودمانی تر سود از جیب همه مردم خارج شده و به جیب این عده قلیل سرازیر می شود. البته پرواضح است این عزیزان اسپکیولیتور (نه سفته باز) در تضمین لیکویدیتی (نه نقدشوندگی) بازار نقش بسیار مهمی دارند و کار ایشان به هیچ وجه دزدی نیست!!
▫️چهارم، در کشورهای توسعه یافته ملحد کافر لیبرال، که البته خیلی زودتر از ما سیستم اقتصاد بازار بدون دخالت دولت را کشف کرده اند و به کار گرفته اند – اما از آنجا که اقتصاددانانشان به باسوادی علمای اقتصادی ما نیستند و غیرت و تعصب خاصی روی نظام اقتصاد بازار ندارند- بازارهای سفته بازی به شدت کنترل می شوند و اندازه سفته بازی مشخص است چرا که معتقدند- به قول مرحوم دکتر دلالی- دزدی هم قاعده دارد!!!!(ادامه دارد...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️وقتی زور دولت فقط به فعالیتهای اقتصادی مولد میرسد!(قسمت دوم)
✍مجید انصاری
▫️مخلص کلام و اصل مطلب: متأسفانه به جز انگشت شماری که البته صدایشان هم به جایی نرسید، هیچکدام از علمای اقتصاد ما در همه این چندماه التهاب ارزی نگفت که چرا دولت حسابهای دلالان ارزی را کنترل نمی کند، چرا بر معاملات روزانه دلار –علی الخصوص معاملات کاغذی و فردایی که اهرم دارند و سودهای چندبرابری را به جیب دلالان محترم زحمتکش روانه می کنند- مالیات متناسب و تصاعدی وضع نمی کند؟ چرا علمای محترم اقتصاد به ابراز تعجب و خوشحالی از تحقق پیش بینی های نیم بندشان قناعت کردند و صف های طویل دلار را به کمبود ارز دولت و نااطمینانی مردم از آینده نسبت دادند و نگفتند که اگر دولت همین الان، یعنی دقیقا در همین لحظه، مالیات متناسبی بر تمامی معاملات ارز ببندد و نقدا از حساب افراد کم کند –کاری که کاملا شدنی و قابل انجام است- شاهد از بین رفتن همین صفهای طولانی در مدت زمان کمتر از پنج دقیقه خواهیم بود. به همین سادگی. نه تنها بر بازار ارز که بر تمامی معاملات سفته بازانه همه اقسام طلا، مسکن، زمین، اتومبیل و سایر کالاهای بادوام و به طور کلی هر نوع معامله ای که خاصیت سفته بازانه داشته باشد- یعنی کالایی خریداری شود، بدون تغییر شکلی یا ایجاد ارزش افزوده ای و در مدت زمان کوتاهی دوباره فروخته شود- باید مالیات متناسب وضع شود. هروقت صحبت از مالیات گرفتن از سفته بازی می شود، متٱسفانه دولت همیشه آسان ترین راه را انتخاب میکند، گرفتن مالیات از معاملات سهام آنهم نه به خاطر اینکه فکر میکند این بازار سزاوار مالیات ستانی است بلکه چون پیگیری و اجرای آن راحت تر است! حال آنکه بازار سهام شایسته حمایت است چرا که واسطه انتقال منابع به سمت فعالیتهای مولد است.
▫️قضیه بسیار ساده است،«برای رفع تورم و بیکاری بایستی فعالیت های غیر مولد محدود و فعالیت های مولد تشویق شوند» فکر نمی کنم کسی مخالف این جمله باشد. اما متأسفانه شاهدیم که در ایران راه برعکس پیموده می شود. مالیات بر فعالیت های تولیدی به موقع و دقیق اخذ می شود و فعالیت های غیر مولد و سفته بازانه از مالیات معاف اند!!! و عجیب تر از آن این است که علمای محترم اقتصاد ما –به جز انگشت شماری- تا به حال نهضتی که در جهت مبارزه با این راه برعکس راه نینداخته اند هیچ، لااقل نقد، توصیه یا پیشنهادی هم در این مورد به دولت ندارند!!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مجید انصاری
▫️مخلص کلام و اصل مطلب: متأسفانه به جز انگشت شماری که البته صدایشان هم به جایی نرسید، هیچکدام از علمای اقتصاد ما در همه این چندماه التهاب ارزی نگفت که چرا دولت حسابهای دلالان ارزی را کنترل نمی کند، چرا بر معاملات روزانه دلار –علی الخصوص معاملات کاغذی و فردایی که اهرم دارند و سودهای چندبرابری را به جیب دلالان محترم زحمتکش روانه می کنند- مالیات متناسب و تصاعدی وضع نمی کند؟ چرا علمای محترم اقتصاد به ابراز تعجب و خوشحالی از تحقق پیش بینی های نیم بندشان قناعت کردند و صف های طویل دلار را به کمبود ارز دولت و نااطمینانی مردم از آینده نسبت دادند و نگفتند که اگر دولت همین الان، یعنی دقیقا در همین لحظه، مالیات متناسبی بر تمامی معاملات ارز ببندد و نقدا از حساب افراد کم کند –کاری که کاملا شدنی و قابل انجام است- شاهد از بین رفتن همین صفهای طولانی در مدت زمان کمتر از پنج دقیقه خواهیم بود. به همین سادگی. نه تنها بر بازار ارز که بر تمامی معاملات سفته بازانه همه اقسام طلا، مسکن، زمین، اتومبیل و سایر کالاهای بادوام و به طور کلی هر نوع معامله ای که خاصیت سفته بازانه داشته باشد- یعنی کالایی خریداری شود، بدون تغییر شکلی یا ایجاد ارزش افزوده ای و در مدت زمان کوتاهی دوباره فروخته شود- باید مالیات متناسب وضع شود. هروقت صحبت از مالیات گرفتن از سفته بازی می شود، متٱسفانه دولت همیشه آسان ترین راه را انتخاب میکند، گرفتن مالیات از معاملات سهام آنهم نه به خاطر اینکه فکر میکند این بازار سزاوار مالیات ستانی است بلکه چون پیگیری و اجرای آن راحت تر است! حال آنکه بازار سهام شایسته حمایت است چرا که واسطه انتقال منابع به سمت فعالیتهای مولد است.
▫️قضیه بسیار ساده است،«برای رفع تورم و بیکاری بایستی فعالیت های غیر مولد محدود و فعالیت های مولد تشویق شوند» فکر نمی کنم کسی مخالف این جمله باشد. اما متأسفانه شاهدیم که در ایران راه برعکس پیموده می شود. مالیات بر فعالیت های تولیدی به موقع و دقیق اخذ می شود و فعالیت های غیر مولد و سفته بازانه از مالیات معاف اند!!! و عجیب تر از آن این است که علمای محترم اقتصاد ما –به جز انگشت شماری- تا به حال نهضتی که در جهت مبارزه با این راه برعکس راه نینداخته اند هیچ، لااقل نقد، توصیه یا پیشنهادی هم در این مورد به دولت ندارند!!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance