⭕️◻️آیا رهبر همه کاره مملکت است؟
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
«وقتی در سلسه مراتب ظاهری قدرت ایشان نفر اول هستند پس حتما همه کاره هم ایشان هستند.» این چیزی است که به ذهن همه ما خطور میکند.
اما واقعیت چیز دیگری است. رهبری فقط یک نماد برای اتحاد گروههای مختلف قدرت هستند. البته میزان نزدیکی گروههای مختلف به ایشان یکسان نیست.
بعد از انقلاب افرادی که در تحقق انقلاب سهیم بودند و غریزه رهبری داشتند هر کدام سهمی از قدرت بدست آوردند. و الان این افراد و گروهها لابیهای خودشان را دارند و با دیگر گروهها بده-بستان دارند. از طرف دیگر کسی که در شأن رهبری قرار میگیرد باید بسیاری قواعد را رعایت کند.
به عنوان شاهد مثال این دو قطعه از پازل را کنار هم بگذارید:
▫️رهبری در یک سخنرانی در سال 95 تأکید جدی به مبارزه با قاچاق سازمانیافته کردند. لینک ویدیوی این سخنرانی:
https://www.aparat.com/v/0dAqO
▫️احمدی نژاد در یکی از سخنرانیهای اخیرش گفت: «زورم نرسید معاون وزیر اطلاعات که قاچاق میکرد را عوض کنم». لینک ویدیوی این سخنرانی:
https://www.youtube.com/watch?v=O9Z9Zqobg9M
با کنار هم گذاشتن دو سخنرانی فوق متوجه یک کشمکش درونی میشویم: کشمکشی بین لابیهای مختلف قدرت در کشور! نزاعی که کاملا جدی است و البته متأسفانه از مردم کمک گرفته نمیشود.
⭕️⭕️نتیجهگیری:
اینکه ساختار قدرت در پشت صحنه به چه صورت است اهمیت زیادی دارد. اما مشکل اینجاست که برای عامه مردم و حتی کارشناسان این ساختار قدرت مبهم است. کارشناسان اقتصادی که برای مسائلی مثل فساد و ... نسخه میپیچیند اگر به پشت صحنه توجه نداشته باشند احتمالا در تجویزهایشان دچار خطا خواهند شد و لذا باید این پیچیدگیها را همواره لحاظ کنند.
اما مردم عادی هم باید بدانند که سیاستمداری که روی صحنه ظاهر میشود همه کاره نیست. آن تیم(یا تیمهای)امنیتی که پشت روی کار آمدن احمدی نژاد بودند و یا این تیم امنیتی که در این دو دور اخیر روحانی را روی کار آوردند به صورت گروهی تصمیمگیرندههای اصلی هستند. همانها هستند که لابی میکنند و مثلا لیستهای انتخاباتی را تشکیل میدهند. و البته همه این گروهها شعارهای قشنگ میدهند ولی حاضرند برای تصاحب قدرت خیلی کارها را بکنند که در تضاد با منافع ملی و ارزشهای دینی و انقلابی است.
ما مردم باید یاد بگیریم که بجای اعتراض کور، مطالبه کنیم. ما مردم نمیدانیم چه کسانی پشت صحنه هستند ولی میدانیم که چه مطالباتی داریم. باید خواستهها را بصورت دقیق و شفاف و پیگیرانه تا پای جان مطالبه کنیم. ممکن است تیمی که یک سیاستمدار را روی کار آورده کسی دیگر را بیاورد و ما خوشحال شویم که فلانی رفت و بهمانی آمد، اما آنچه که خواسته ما بوده است هرگز محقق نشود. بنابراین بجای افراد، روی کارها و خواستهها تمرکز کنیم.(اساسا این روش با دانش روانشناسی هم بیشترین سازگاری را دارد)
بدون درنظر گرفتن آنچه پشت صحنه اتفاق میافتد دانش اقتصادرفتاری و دیگر دانشها دستشان در تحلیل و تجویز بسیار بسته خواهد بود.
#مدلسازی_مبتنی_برعوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
«وقتی در سلسه مراتب ظاهری قدرت ایشان نفر اول هستند پس حتما همه کاره هم ایشان هستند.» این چیزی است که به ذهن همه ما خطور میکند.
اما واقعیت چیز دیگری است. رهبری فقط یک نماد برای اتحاد گروههای مختلف قدرت هستند. البته میزان نزدیکی گروههای مختلف به ایشان یکسان نیست.
بعد از انقلاب افرادی که در تحقق انقلاب سهیم بودند و غریزه رهبری داشتند هر کدام سهمی از قدرت بدست آوردند. و الان این افراد و گروهها لابیهای خودشان را دارند و با دیگر گروهها بده-بستان دارند. از طرف دیگر کسی که در شأن رهبری قرار میگیرد باید بسیاری قواعد را رعایت کند.
به عنوان شاهد مثال این دو قطعه از پازل را کنار هم بگذارید:
▫️رهبری در یک سخنرانی در سال 95 تأکید جدی به مبارزه با قاچاق سازمانیافته کردند. لینک ویدیوی این سخنرانی:
https://www.aparat.com/v/0dAqO
▫️احمدی نژاد در یکی از سخنرانیهای اخیرش گفت: «زورم نرسید معاون وزیر اطلاعات که قاچاق میکرد را عوض کنم». لینک ویدیوی این سخنرانی:
https://www.youtube.com/watch?v=O9Z9Zqobg9M
با کنار هم گذاشتن دو سخنرانی فوق متوجه یک کشمکش درونی میشویم: کشمکشی بین لابیهای مختلف قدرت در کشور! نزاعی که کاملا جدی است و البته متأسفانه از مردم کمک گرفته نمیشود.
⭕️⭕️نتیجهگیری:
اینکه ساختار قدرت در پشت صحنه به چه صورت است اهمیت زیادی دارد. اما مشکل اینجاست که برای عامه مردم و حتی کارشناسان این ساختار قدرت مبهم است. کارشناسان اقتصادی که برای مسائلی مثل فساد و ... نسخه میپیچیند اگر به پشت صحنه توجه نداشته باشند احتمالا در تجویزهایشان دچار خطا خواهند شد و لذا باید این پیچیدگیها را همواره لحاظ کنند.
اما مردم عادی هم باید بدانند که سیاستمداری که روی صحنه ظاهر میشود همه کاره نیست. آن تیم(یا تیمهای)امنیتی که پشت روی کار آمدن احمدی نژاد بودند و یا این تیم امنیتی که در این دو دور اخیر روحانی را روی کار آوردند به صورت گروهی تصمیمگیرندههای اصلی هستند. همانها هستند که لابی میکنند و مثلا لیستهای انتخاباتی را تشکیل میدهند. و البته همه این گروهها شعارهای قشنگ میدهند ولی حاضرند برای تصاحب قدرت خیلی کارها را بکنند که در تضاد با منافع ملی و ارزشهای دینی و انقلابی است.
ما مردم باید یاد بگیریم که بجای اعتراض کور، مطالبه کنیم. ما مردم نمیدانیم چه کسانی پشت صحنه هستند ولی میدانیم که چه مطالباتی داریم. باید خواستهها را بصورت دقیق و شفاف و پیگیرانه تا پای جان مطالبه کنیم. ممکن است تیمی که یک سیاستمدار را روی کار آورده کسی دیگر را بیاورد و ما خوشحال شویم که فلانی رفت و بهمانی آمد، اما آنچه که خواسته ما بوده است هرگز محقق نشود. بنابراین بجای افراد، روی کارها و خواستهها تمرکز کنیم.(اساسا این روش با دانش روانشناسی هم بیشترین سازگاری را دارد)
بدون درنظر گرفتن آنچه پشت صحنه اتفاق میافتد دانش اقتصادرفتاری و دیگر دانشها دستشان در تحلیل و تجویز بسیار بسته خواهد بود.
#مدلسازی_مبتنی_برعوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
بیانات رهبر انقلاب درباره برخورد جدی با قاچاق های سازمان یافته!
⭕️◻️رهیافت تحلیل مبتنی بر عوامل سیستم صدا و سیما توسط علی قنواتی
#مدلسازی_مبتنی_بر_عوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#مدلسازی_مبتنی_بر_عوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️رهیافت تحلیل مبتنی بر عوامل سیستم صدا و سیما توسط علی قنواتی(ادامه)
#مدلسازی_مبتنی_بر_عوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#مدلسازی_مبتنی_بر_عوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️تنظیم درجه جزءنگری(قسمت دوم)
✍️مصطفی نصراصفهانی
قبلا گفته شد که درجه جزءنگری در تصمیمات و یا تحلیل و یا مدلسازی باید متناسب با پدیده مورد بررسی تعیین شود. گفته شد که برای توجه به جزییات بیشتر، هرگز نباید کل نگری کنار گذاشته شود.
قانون 80-20 که اولین بار توسط اقتصاددان ایتالیایی، ویلفردو پرتو مطرح شد و بعدا حالت پیوسته آن، یعنی قانون بازدهی نزولی، مبنای بسیاری از تحلیلهای علم اقتصاد قرار گرفت قاعده سرانگشتی بسیار خوبی در اختیار میگذارد تا با کمک آن کل نگری خود را حفظ کنیم.
▫️مطابق این قانون شما میتوانید 80درصد نتیجه را با صرف 20درصد منابع بدست بیاورید و 80درصد باقیمانده منابع شما صرف تکمیل نتیجه و بدست آوردن 20درصد باقیمانده خواهد شد.
▫️نتیجه این میشود که به زبان اقتصادی 80درصد اول کم-هزینه هستند و 20درصد آخر پرهزینه و لذا اقتصادی است که ابتدا روی آن 80درصد کم هزینه سرمایه گذاری کنیم.
⭕️⭕️چندمثال کاربردی:
▫️94درصد مصرف آب شیرین توسط بخش صنعت و کشاورزی انجام میشود و لذا اقتصادی تر است که برای کاهش مصرف آب شیرین روی آن دو بخش و نه بخش خانگی تمرکز کنیم.
▫️بیش از 80درصد از آلودگی هوای شهرهای بزرگ مربوط به صنایع، خودروهای فرسوده و خودروهای سنگین هست. لذا اقتصادی تر است که برای کاهش آلودگی هوا روی این بخشها تمرکز کرد.
▫️16نمره (80درصد) از هر امتحانی سوالات آسانتر هستند. لذا بهتر است ابتدا آن 80درصد آسان را جواب داده و بعدا سراغ قسمتهای سخت برویم. اشتباهی که خود من همیشه در کنکورها میکردم این بود که تا سوالات ریاضی را تمام نمیکردم سراغ دیگر عنوانها نمیرفتم که کاری بسیار اشتباه بود!
▫️هشتاد درصد از درآمد و فروش شما از یک قسمت مشخص(مثلا قشر خاصی از مشتریان) حاصل میشود و باید تمرکز را ابتدا روی آن گذاشت.
▫️80درصد از فعالیتهای دولت اگر حذف شوند تنها 20درصد کاهش عملکرد خواهد داشت.
مثالهای متعدد دیگری هم میتوانید خود شما پیدا کنید چون این قانون طبیعت است.
#مدلسازی_مبتنی_بر_عوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
قبلا گفته شد که درجه جزءنگری در تصمیمات و یا تحلیل و یا مدلسازی باید متناسب با پدیده مورد بررسی تعیین شود. گفته شد که برای توجه به جزییات بیشتر، هرگز نباید کل نگری کنار گذاشته شود.
قانون 80-20 که اولین بار توسط اقتصاددان ایتالیایی، ویلفردو پرتو مطرح شد و بعدا حالت پیوسته آن، یعنی قانون بازدهی نزولی، مبنای بسیاری از تحلیلهای علم اقتصاد قرار گرفت قاعده سرانگشتی بسیار خوبی در اختیار میگذارد تا با کمک آن کل نگری خود را حفظ کنیم.
▫️مطابق این قانون شما میتوانید 80درصد نتیجه را با صرف 20درصد منابع بدست بیاورید و 80درصد باقیمانده منابع شما صرف تکمیل نتیجه و بدست آوردن 20درصد باقیمانده خواهد شد.
▫️نتیجه این میشود که به زبان اقتصادی 80درصد اول کم-هزینه هستند و 20درصد آخر پرهزینه و لذا اقتصادی است که ابتدا روی آن 80درصد کم هزینه سرمایه گذاری کنیم.
⭕️⭕️چندمثال کاربردی:
▫️94درصد مصرف آب شیرین توسط بخش صنعت و کشاورزی انجام میشود و لذا اقتصادی تر است که برای کاهش مصرف آب شیرین روی آن دو بخش و نه بخش خانگی تمرکز کنیم.
▫️بیش از 80درصد از آلودگی هوای شهرهای بزرگ مربوط به صنایع، خودروهای فرسوده و خودروهای سنگین هست. لذا اقتصادی تر است که برای کاهش آلودگی هوا روی این بخشها تمرکز کرد.
▫️16نمره (80درصد) از هر امتحانی سوالات آسانتر هستند. لذا بهتر است ابتدا آن 80درصد آسان را جواب داده و بعدا سراغ قسمتهای سخت برویم. اشتباهی که خود من همیشه در کنکورها میکردم این بود که تا سوالات ریاضی را تمام نمیکردم سراغ دیگر عنوانها نمیرفتم که کاری بسیار اشتباه بود!
▫️هشتاد درصد از درآمد و فروش شما از یک قسمت مشخص(مثلا قشر خاصی از مشتریان) حاصل میشود و باید تمرکز را ابتدا روی آن گذاشت.
▫️80درصد از فعالیتهای دولت اگر حذف شوند تنها 20درصد کاهش عملکرد خواهد داشت.
مثالهای متعدد دیگری هم میتوانید خود شما پیدا کنید چون این قانون طبیعت است.
#مدلسازی_مبتنی_بر_عوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️وقتی که با #پیچیدگی مواجه میشوی و دست آخر از روی استیصال دست بدامن توصیه اخلاقی میشوی!!
#طراحی_مکانیزم
#مدلسازی_مبتنی_برعوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#طراحی_مکانیزم
#مدلسازی_مبتنی_برعوامل
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
اقتصاد رفتاری
⭕️◻️وقتی که با #پیچیدگی مواجه میشوی و دست آخر از روی استیصال دست بدامن توصیه اخلاقی میشوی!! #طراحی_مکانیزم #مدلسازی_مبتنی_برعوامل ✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نقدی بر سخنرانی دکتر مدنی (معاون سازمان محیط زیست)
✍️مصطفی نصراصفهانی
جناب آقای دکتر کاوه مدنی که معاون سازمان محیط زیست کشور هستند اخیرا در کنفرانسی سخنرانی جذابی داشتند که بواسطه رهیافت دانش-محور، شجاعت و صراحت لهجهشان باید ایشان را مورد تحسین قرار داد.
ایشان از یک طرف به ناامیدی افراد نسبت به بهبود اوضاع اشاره کردند که نکته ظریفی است(و در اقتصاد رفتاری از طریق نظریه شیب هدف تبیینکننده بیعملی افراد است) و از طرف دیگر همگان را به شروع اصلاح رفتار، از خود توصیه کردند. گفتند که هر کس باید از خودش شروع کند. این هم یک شهود درست و اولین چیزی است که در مواجهه با پدیدههای پیچیده اجتماعی به ذهن خطور میکند. صداقت و صراحت ایشان قابل تقدیر است و از طرفی اینکه امثال ایشان در دولت فرصت خدمتگزاری دارند هم نکته مثبتی است.
▫️اما انتظاری که از ایشان میرود بیش از این است! توصیه اخلاقی راه حل تضمینکنندهای برای حل مشکلات اجتماعی نیست. به عبارتی، حتی اگر عدهای از توصیه اخلاقی شما اثر بپذیرند، اگر این اثرپذیری منجر به یک جریان اجتماعی قوی نشده و قواعد رفتاریِ توصیهشده تبدیل به هنجار نشوند باز نتیجهای نخواهید گرفت.
▫️آنچه که رفتار مردم را شکل میدهد توصیههای اخلاقی نیست، بلکه جبر است! به عنوان مثال به تمکین مردم نسبت به قوانین راهنمائی و رانندگی توجه کنید. زمانی را بیاد دارم که نیمهشب با دوچرخه کورسی قدیمیام از باشگاه رزمی انقلاب اصفهان(زیرزمینی که علیرغم پرورش قهرمانان متعدد در سطح آسیا و جهان از جمله علیرضا نصرآزادانی چندسال بعد تبدیل به انباری شد) به سمت منزل حرکت میکردم و تحت تأثیر توصیههای اخلاقی پشت چراغ قرمز توقف میکردم و مورد تمسخر رهگذران واقع میشدم! اما این روزها میبینم که همه پشت همان چراغ توقف میکنند. این مثالی است که نشان میدهد نظریههای تحلیل تصمیمگیری که اتّفاقا در دانشگاههای غربی بسط داده شدهاند جواب میدهند! مردم حساب و کتاب میکنند، اگر سود یک کار بیشتر از زیاناش بود انجامش میدهند وگرنه سراغ لذتهای خودشان میروند(البته این وسط جنبههای روانی هم نقشآفرینی میکنند).
▫️من از معاون سازمان محیط زیست انتظار دارم بالاتر از سطح عامه مردم صحبت کند! انتظار دارم از دانش «طراحی مکانیزم» بگوید و اینکه با طراحی مکانیزم به فلان شکل، بهمان پدیده زیستمحیطی به سمت مطلوب هدایت خواهد شد. از ایشان انتظار میرود در مواجهه با پدیده پیچیدگی که ویژگی شناخته شده سیستمهای اجتماعی است به دانش روز مراجعه کرده و بگوید نظریه بازیهای تکاملی و مدلسازی مبتنی بر عوامل(که برای سیستمهای پیچیده بکار میرود) منجر به چه تجویزهایی برای حل بحرانهای زیستمحیطی شدهاند. از ایشان انتظار میرود که از معماری انتخاب و کاربرد اقتصادرفتاری در محافظت از زیستبوم بگوید!
▫️با توصیه اخلاقی میزان استفاده مردم از وسایل نقلیه شخصی کاهش پیدا نمیکند، زبالهها تفکیک نمیشوند، دورریز غذا کم نمیشود، مصرف آب کاهش پیدا نمیکند و در نهایت صف خرید دلار از بین نمیرود!
▫️با توصیه اخلاقی و بدون ابزار شفافیت و نظارت(از انواع مختلف) اهالی قدرت مهارناشدنی هستند...
پ.ن: امیدواریم در آینده تعداد افرادی مثل ایشان در مناصب سیاستگذاری انقدر زیاد بشود تا بحثهای علمی(بخصوص شاخههای جدید دانش اقتصاد که در بالا نام برده شد) مجال ورود به سیاستگذاری پیدا کنند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍️مصطفی نصراصفهانی
جناب آقای دکتر کاوه مدنی که معاون سازمان محیط زیست کشور هستند اخیرا در کنفرانسی سخنرانی جذابی داشتند که بواسطه رهیافت دانش-محور، شجاعت و صراحت لهجهشان باید ایشان را مورد تحسین قرار داد.
ایشان از یک طرف به ناامیدی افراد نسبت به بهبود اوضاع اشاره کردند که نکته ظریفی است(و در اقتصاد رفتاری از طریق نظریه شیب هدف تبیینکننده بیعملی افراد است) و از طرف دیگر همگان را به شروع اصلاح رفتار، از خود توصیه کردند. گفتند که هر کس باید از خودش شروع کند. این هم یک شهود درست و اولین چیزی است که در مواجهه با پدیدههای پیچیده اجتماعی به ذهن خطور میکند. صداقت و صراحت ایشان قابل تقدیر است و از طرفی اینکه امثال ایشان در دولت فرصت خدمتگزاری دارند هم نکته مثبتی است.
▫️اما انتظاری که از ایشان میرود بیش از این است! توصیه اخلاقی راه حل تضمینکنندهای برای حل مشکلات اجتماعی نیست. به عبارتی، حتی اگر عدهای از توصیه اخلاقی شما اثر بپذیرند، اگر این اثرپذیری منجر به یک جریان اجتماعی قوی نشده و قواعد رفتاریِ توصیهشده تبدیل به هنجار نشوند باز نتیجهای نخواهید گرفت.
▫️آنچه که رفتار مردم را شکل میدهد توصیههای اخلاقی نیست، بلکه جبر است! به عنوان مثال به تمکین مردم نسبت به قوانین راهنمائی و رانندگی توجه کنید. زمانی را بیاد دارم که نیمهشب با دوچرخه کورسی قدیمیام از باشگاه رزمی انقلاب اصفهان(زیرزمینی که علیرغم پرورش قهرمانان متعدد در سطح آسیا و جهان از جمله علیرضا نصرآزادانی چندسال بعد تبدیل به انباری شد) به سمت منزل حرکت میکردم و تحت تأثیر توصیههای اخلاقی پشت چراغ قرمز توقف میکردم و مورد تمسخر رهگذران واقع میشدم! اما این روزها میبینم که همه پشت همان چراغ توقف میکنند. این مثالی است که نشان میدهد نظریههای تحلیل تصمیمگیری که اتّفاقا در دانشگاههای غربی بسط داده شدهاند جواب میدهند! مردم حساب و کتاب میکنند، اگر سود یک کار بیشتر از زیاناش بود انجامش میدهند وگرنه سراغ لذتهای خودشان میروند(البته این وسط جنبههای روانی هم نقشآفرینی میکنند).
▫️من از معاون سازمان محیط زیست انتظار دارم بالاتر از سطح عامه مردم صحبت کند! انتظار دارم از دانش «طراحی مکانیزم» بگوید و اینکه با طراحی مکانیزم به فلان شکل، بهمان پدیده زیستمحیطی به سمت مطلوب هدایت خواهد شد. از ایشان انتظار میرود در مواجهه با پدیده پیچیدگی که ویژگی شناخته شده سیستمهای اجتماعی است به دانش روز مراجعه کرده و بگوید نظریه بازیهای تکاملی و مدلسازی مبتنی بر عوامل(که برای سیستمهای پیچیده بکار میرود) منجر به چه تجویزهایی برای حل بحرانهای زیستمحیطی شدهاند. از ایشان انتظار میرود که از معماری انتخاب و کاربرد اقتصادرفتاری در محافظت از زیستبوم بگوید!
▫️با توصیه اخلاقی میزان استفاده مردم از وسایل نقلیه شخصی کاهش پیدا نمیکند، زبالهها تفکیک نمیشوند، دورریز غذا کم نمیشود، مصرف آب کاهش پیدا نمیکند و در نهایت صف خرید دلار از بین نمیرود!
▫️با توصیه اخلاقی و بدون ابزار شفافیت و نظارت(از انواع مختلف) اهالی قدرت مهارناشدنی هستند...
پ.ن: امیدواریم در آینده تعداد افرادی مثل ایشان در مناصب سیاستگذاری انقدر زیاد بشود تا بحثهای علمی(بخصوص شاخههای جدید دانش اقتصاد که در بالا نام برده شد) مجال ورود به سیاستگذاری پیدا کنند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار (قسمت ششم: تحلیل اقتصادی)
https://goo.gl/7m9SSR
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ در تحلیلهای اقتصادی دنبال این هستیم که بفهمیم آیا منافع اجرای یک سیاست برای کل جامعه، بیشتر از هزینههای آن هست یا خیر.
در برخی از کشورها، منافع و هزینههای سیاستهای اجتماعی، در اسناد پشتیبان و تحلیلی مربوطه با استفاده از شاخصهای مالی اندازهگیری شده و در تصمیمات سیاستی اثرگذار است.
◽ در این یادداشت میبینیم که چگونه سیاستهای ساماندهی استفاده از ماریجوانا در ایالت واشنگتن امریکا بهروز و دقیق مورد تحلیلهای اقتصادی قرار میگیرد.
سپس خلاصهای از سند فنی تحلیلهای هزینه-فایده مؤسسه سیاستگذاری عمومی ایالت واشنگین (WSIPP) را ارائه میکنیم.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/o8snys
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
https://goo.gl/7m9SSR
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ در تحلیلهای اقتصادی دنبال این هستیم که بفهمیم آیا منافع اجرای یک سیاست برای کل جامعه، بیشتر از هزینههای آن هست یا خیر.
در برخی از کشورها، منافع و هزینههای سیاستهای اجتماعی، در اسناد پشتیبان و تحلیلی مربوطه با استفاده از شاخصهای مالی اندازهگیری شده و در تصمیمات سیاستی اثرگذار است.
◽ در این یادداشت میبینیم که چگونه سیاستهای ساماندهی استفاده از ماریجوانا در ایالت واشنگتن امریکا بهروز و دقیق مورد تحلیلهای اقتصادی قرار میگیرد.
سپس خلاصهای از سند فنی تحلیلهای هزینه-فایده مؤسسه سیاستگذاری عمومی ایالت واشنگین (WSIPP) را ارائه میکنیم.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/o8snys
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
تحلیلهای اقتصادی و سیاست تغییر رفتار
تحلیلهای اقتصادی در فرایند سیاستگذاری، روزبهروز بیشتر موردتوجه قرار میگیرد: در این تحلیلها درنهایت به دنبال این هستیم که بدانیم آیا منافع اجرای یک سیاست برای کل جامعه، بیش از هزینههای آن هست یا خیر و درنتیجه آیا از منظر اقتصادی، انجام آن بهتر است یا…
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
نظریه شیب هدف: وقتی هدف نزدیکتر می شود مردم تلاش بیشتری برای دستیابی به آن می کنند. @BehavioralEconomicsAndFinance@
⭕️◻️جلسه افتتاحيه هستهى پژوهشى اقتصاد رفتارى و شناختى دانشكده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) با همکاری موسسه مطالعاتی بینشهای رفتاری
@misbehaving
@misbehaving
⭕️◻️تنبلی خلاق
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از معضلات آدمهای تنبل، که به زبان اقتصاد رفتاری سوگیری تعلل(اهمالکاریProcrastination) و فقدان خویشتنداری در آنها شدیدتر است، این است که از اهداف خود جا میمانند که کاملا قابل پیشبینی و طبیعی است.
▫️یکی از راهکارهایی که میتوان به این افراد پیشنهاد داد این است که تنبلی خود را هم مدیریت کنند. به عبارتی مهارت تنبلی کردن را تمرین کنند! به این راهکار «تنبلی خلاق» گفته میشود. متأسفانه اکثر مردم این مهارت را ندارند.
▫️قانون پَرِتو یا همان قانون80-20 (که اول بار توسط یک اقتصاددان ایتالیائی به همین نام مطرح شد) میگوید که 80 درصد پیشرفت با 20 درصد از کارها انجام میشود. اولین قانون مدیریت زمان، مرتب کردن کارها بر اساس اهمیت و فوریت در یک فهرست است و اولین کارهایی که در فهرست مذکور قرار میگیرند(20درصد اول)، همان 20 درصدی است که با انجام آنها 80 درصد مسیر را طی میکنید و باید به آنها پرداخت.
▫️میزان موفقیت شما در کنترل زمان و زندگی خود به این بستگی دارد که تا چه حد میتوانید از انجام کارهایی که در زندگی شما از اهمیت کمتری برخوردارند دست بکشید. و این همان مهارت «نه» گفتن است! نه گفتن به خودتان و دیگران! نه گفتن به کارهایی که نه برای «منِ کوتاهمدت» جذابیت چندانی دارند و نه در راستای اهداف بلندمدت اثرگذاری بزرگی دارند.
▫️دانش اقتصاد رفتاری تأیید میکند که از یک طرف در درون همه ما آدمها کسی هست که میخواهد همواره راحتترین کارها را انجام بدهد و بیشترین لذتها را در همین لحظه ببرد، و از طرف دیگر یک خود(من)بلندمدت هم هست که برنامه ریزی می کند و رشد بلندمدت را دوست دارد. همواره کشمکشی بین این خودِکوتاهمدت و خودِبلندمدت در درون انسانها وجود دارد.
▫️اینکه چقدر به «منِ کوتاهمدت» بها بدهیم یک مسئله است، و اینکه این بها دادن را با چه کیفیتی انجام بدهیم هم مسئلهای دیگر است. با استفاده از تهیه فهرست و به کار بستن قانون پرتو میتوان کیفیت تنبلی کردن را هم بهبود داد!(حتی اگر قیود شرعی را هم بخواهیم در نظر بگیریم باز هم تنبلی خلاق روشی قابل توصیه هست، اگرچه کار کمی سختتر میشود)
▫️تنبلی خلاق پیشنهادی است برای آنان که چندان توانایی کنارگذاشتن «منِ هوسباز و کوتاهمدت» خود را ندارند و میخواهند با او به مسالمت زندگی کنند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از معضلات آدمهای تنبل، که به زبان اقتصاد رفتاری سوگیری تعلل(اهمالکاریProcrastination) و فقدان خویشتنداری در آنها شدیدتر است، این است که از اهداف خود جا میمانند که کاملا قابل پیشبینی و طبیعی است.
▫️یکی از راهکارهایی که میتوان به این افراد پیشنهاد داد این است که تنبلی خود را هم مدیریت کنند. به عبارتی مهارت تنبلی کردن را تمرین کنند! به این راهکار «تنبلی خلاق» گفته میشود. متأسفانه اکثر مردم این مهارت را ندارند.
▫️قانون پَرِتو یا همان قانون80-20 (که اول بار توسط یک اقتصاددان ایتالیائی به همین نام مطرح شد) میگوید که 80 درصد پیشرفت با 20 درصد از کارها انجام میشود. اولین قانون مدیریت زمان، مرتب کردن کارها بر اساس اهمیت و فوریت در یک فهرست است و اولین کارهایی که در فهرست مذکور قرار میگیرند(20درصد اول)، همان 20 درصدی است که با انجام آنها 80 درصد مسیر را طی میکنید و باید به آنها پرداخت.
▫️میزان موفقیت شما در کنترل زمان و زندگی خود به این بستگی دارد که تا چه حد میتوانید از انجام کارهایی که در زندگی شما از اهمیت کمتری برخوردارند دست بکشید. و این همان مهارت «نه» گفتن است! نه گفتن به خودتان و دیگران! نه گفتن به کارهایی که نه برای «منِ کوتاهمدت» جذابیت چندانی دارند و نه در راستای اهداف بلندمدت اثرگذاری بزرگی دارند.
▫️دانش اقتصاد رفتاری تأیید میکند که از یک طرف در درون همه ما آدمها کسی هست که میخواهد همواره راحتترین کارها را انجام بدهد و بیشترین لذتها را در همین لحظه ببرد، و از طرف دیگر یک خود(من)بلندمدت هم هست که برنامه ریزی می کند و رشد بلندمدت را دوست دارد. همواره کشمکشی بین این خودِکوتاهمدت و خودِبلندمدت در درون انسانها وجود دارد.
▫️اینکه چقدر به «منِ کوتاهمدت» بها بدهیم یک مسئله است، و اینکه این بها دادن را با چه کیفیتی انجام بدهیم هم مسئلهای دیگر است. با استفاده از تهیه فهرست و به کار بستن قانون پرتو میتوان کیفیت تنبلی کردن را هم بهبود داد!(حتی اگر قیود شرعی را هم بخواهیم در نظر بگیریم باز هم تنبلی خلاق روشی قابل توصیه هست، اگرچه کار کمی سختتر میشود)
▫️تنبلی خلاق پیشنهادی است برای آنان که چندان توانایی کنارگذاشتن «منِ هوسباز و کوتاهمدت» خود را ندارند و میخواهند با او به مسالمت زندگی کنند!!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️دلار و حرکت رمهای سفتهبازان
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️بعضی دوستان اقتصاددان بیشتر از آنکه به پدیدهها نگاهی علمی داشته باشند، نگاهی ایدئولوژیک دارند! چیزهایی مثل «بازار» و «عقلانیت بازار» و... برای ایشان چندان مقدس شده است که ذهنشان را بسته است و نمیتوانند به درون پدیدههای مشاهده شده بروند و تبیین را از آنجا شروع کنند. ایشان نوسانات قیمت دارائیهای مالی و ارزها را به بت مقدس «بازار» نسبت میدهند و لذا هرگونه واکنش به آن بازارها را مقابله با «نیروی عظیم بازار» میدانند. در مورد نوسانات اخیر دلار هم اصطلاح کاملا بدون پشتوانهای به نام «فنر نرخ ارز» رایج شده است و همه هم آن را با استدلالهایی به ظاهر «اقناعکننده» ولی مبهم پذیرفتهاند. یکی از آن استدلالهای مبهم این است که اگر دلار اول انقلاب 9تومان بوده است باید مشابه دیگر کالاها متناسب با اختلاف نرخ تورم در ایران و امریکا افزایش قیمت داشته باشد. اما این استدلال مبهم علاوه به اشکالات تئوریک، از نظر کاربردی هم بشدت وابسته به این است که سال پایه را چه سالی در نظر بگیریم.
▫️نمیدانم کسانی که نوسانات دلار را به عقلانیت بازار نسبت میدهند نظرشان در مورد نوسان ارزهای رمزپایه که تنها مبنای توضیحدهنده آنها «مسابقه زیبایی کینزی» (Keynesian Beauty Contest) است چه میگویند!
▫️شما اگر به تکتک معاملهگران بازار ارز مراجعه کنید و از آنها بخواهید توضیح دهند که چرا به این نتیجه رسیدهاند که باید الان ارز بخرند در پاسخ ایشان پدیده رفتار رمهای را به وضوح مشاهده میکنید. پاسخهایی مثل اینکه «همه دارند میخرند»، «فلان کس یا فلان منبع خبری گفته است که دلار بالا خواهد رفت»، «همه میدانند دولت نمیتواند فنر دلار را کنترل کند» و... همگی نشانه این سوگیری رفتاری هستند.
▫️متأسفانه در بین تحلیلهای اقتصادی که در این مدت اخیر در تبیین مسئله افزایش قیمت ارز دیدهام تنها یکی از آنها که مربوط به یک فردی با تخصص غیراقتصادی بود را تا حدی مناسب یافتم. ایشان هجوم مردم به بازار ارز را نشانهای از کاهش سرمایه اجتماعی بیان کرده بود که تا حد زیادی درست است.
▫️قدرت رفتار رمهای را هم بعضیها دست کم میگیرند. نیروی عظیم رفتار رمهای یا گلّهای ممکن است دنیایی را خراب کند و بر نیروهای مختلفی غلبه کند. برای اینکه تصویر بهتری از رفتارگلّهای پیدا کنید حرکت مردم در ورود به مترو را به یاد بیاورید زمانی که میخواهید از آن خارج شوید و نمیتوانید و گاهی اگر بخواهید مقاومت کنید ضربه سنگینی خواهید خورد. آن افرادی که در مراسم حج همنوعانشان را لگد کردند و این هوشمندی را نداشتند تا جریان را متوقف کنند هم مثال خوبی هستند.
▫️بعضی دوستان حرکت مردم به سمت بازار ارز را به «عقلانیت» مردم نسبت میدهند در حالی که میدانیم بازار ارز بهترین جا برای سرمایهگذاری نیست. تنها اتفاقی که افتاده این است که توجهها را به خودش جلب کرده است و مردم به زبان اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری دچار سوگیری در دسترس بودن(آشناگرایی) شدهاند. وقتی از مردم بپرسید کجاها میشود سرمایهگذاری کرد اولین گزینههایی که به ذهنشان خطور میکند اینهاست: بانک، بازار ارز، سکه، مسکن. در حالیکه هزاران مقصد سرمایهگذاری بهتر در همین لحظه وجود دارند. مردم همانند دستههای پرندگان وحشی که بصورتی کاملا تصادفی در آسمان مسیرشان تغییر میکند از این بازار به آن بازار حمله میکنند و گاهی در جایی ساکن میشوند و این بازی ادامه دارد! البته گاهی تکه نانی که کسی در کنار ساحل پرتاب میکند هم مسیر ایشان را به سمت ساحل منحرف میکند.
(ادامه دارد)
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️بعضی دوستان اقتصاددان بیشتر از آنکه به پدیدهها نگاهی علمی داشته باشند، نگاهی ایدئولوژیک دارند! چیزهایی مثل «بازار» و «عقلانیت بازار» و... برای ایشان چندان مقدس شده است که ذهنشان را بسته است و نمیتوانند به درون پدیدههای مشاهده شده بروند و تبیین را از آنجا شروع کنند. ایشان نوسانات قیمت دارائیهای مالی و ارزها را به بت مقدس «بازار» نسبت میدهند و لذا هرگونه واکنش به آن بازارها را مقابله با «نیروی عظیم بازار» میدانند. در مورد نوسانات اخیر دلار هم اصطلاح کاملا بدون پشتوانهای به نام «فنر نرخ ارز» رایج شده است و همه هم آن را با استدلالهایی به ظاهر «اقناعکننده» ولی مبهم پذیرفتهاند. یکی از آن استدلالهای مبهم این است که اگر دلار اول انقلاب 9تومان بوده است باید مشابه دیگر کالاها متناسب با اختلاف نرخ تورم در ایران و امریکا افزایش قیمت داشته باشد. اما این استدلال مبهم علاوه به اشکالات تئوریک، از نظر کاربردی هم بشدت وابسته به این است که سال پایه را چه سالی در نظر بگیریم.
▫️نمیدانم کسانی که نوسانات دلار را به عقلانیت بازار نسبت میدهند نظرشان در مورد نوسان ارزهای رمزپایه که تنها مبنای توضیحدهنده آنها «مسابقه زیبایی کینزی» (Keynesian Beauty Contest) است چه میگویند!
▫️شما اگر به تکتک معاملهگران بازار ارز مراجعه کنید و از آنها بخواهید توضیح دهند که چرا به این نتیجه رسیدهاند که باید الان ارز بخرند در پاسخ ایشان پدیده رفتار رمهای را به وضوح مشاهده میکنید. پاسخهایی مثل اینکه «همه دارند میخرند»، «فلان کس یا فلان منبع خبری گفته است که دلار بالا خواهد رفت»، «همه میدانند دولت نمیتواند فنر دلار را کنترل کند» و... همگی نشانه این سوگیری رفتاری هستند.
▫️متأسفانه در بین تحلیلهای اقتصادی که در این مدت اخیر در تبیین مسئله افزایش قیمت ارز دیدهام تنها یکی از آنها که مربوط به یک فردی با تخصص غیراقتصادی بود را تا حدی مناسب یافتم. ایشان هجوم مردم به بازار ارز را نشانهای از کاهش سرمایه اجتماعی بیان کرده بود که تا حد زیادی درست است.
▫️قدرت رفتار رمهای را هم بعضیها دست کم میگیرند. نیروی عظیم رفتار رمهای یا گلّهای ممکن است دنیایی را خراب کند و بر نیروهای مختلفی غلبه کند. برای اینکه تصویر بهتری از رفتارگلّهای پیدا کنید حرکت مردم در ورود به مترو را به یاد بیاورید زمانی که میخواهید از آن خارج شوید و نمیتوانید و گاهی اگر بخواهید مقاومت کنید ضربه سنگینی خواهید خورد. آن افرادی که در مراسم حج همنوعانشان را لگد کردند و این هوشمندی را نداشتند تا جریان را متوقف کنند هم مثال خوبی هستند.
▫️بعضی دوستان حرکت مردم به سمت بازار ارز را به «عقلانیت» مردم نسبت میدهند در حالی که میدانیم بازار ارز بهترین جا برای سرمایهگذاری نیست. تنها اتفاقی که افتاده این است که توجهها را به خودش جلب کرده است و مردم به زبان اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری دچار سوگیری در دسترس بودن(آشناگرایی) شدهاند. وقتی از مردم بپرسید کجاها میشود سرمایهگذاری کرد اولین گزینههایی که به ذهنشان خطور میکند اینهاست: بانک، بازار ارز، سکه، مسکن. در حالیکه هزاران مقصد سرمایهگذاری بهتر در همین لحظه وجود دارند. مردم همانند دستههای پرندگان وحشی که بصورتی کاملا تصادفی در آسمان مسیرشان تغییر میکند از این بازار به آن بازار حمله میکنند و گاهی در جایی ساکن میشوند و این بازی ادامه دارد! البته گاهی تکه نانی که کسی در کنار ساحل پرتاب میکند هم مسیر ایشان را به سمت ساحل منحرف میکند.
(ادامه دارد)
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️دلار و حرکت رمهای سفتهبازان(ادامه)
▫️در بازارهایی که سفتهبازی در آنها رایج است انتظارات تعیین کننده قیمت است. خودِ انتظارات ممکن است از ارزشهای بنیادی متأثر شود، اما درهرصورت اثر ارزشهای بنیادی از طریق انتظارات است. متأسفانه در شکلگیری انتظارات آنچه که در اقتصاد کلاسیک عقلانیت دانسته میشود بسیار کمرنگ است.
▫️از طرف دیگر دولت وظیفه دارد که هم مانع از تلاطم بازار ارز آن هم در کشوری که ابزارهای پوشش ریسک نوسانات ارز کافی نیست بشود و هم مانع کاهش غیرمعقول ارزش پول ملّی بشود.(به عنوان مثال اثر مخرب تلاطم نرخ ارز روی رشد اقتصادی در مطالعاتی نشان داده شده است)
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️بنابراین تجویزی که میشود این است که ابزارهای پوشش ریسک و معاملات استقراضی(شبیه همین حساب سپرده ارزی که در بسته اخیر دولت آمده) ایجاد شوند تا از این طریق درصد زیادی از تقاضای ارز که ناشی از ترس است حذف شود. همچنین گزینههایی جایگزین برای سفتهبازان (مثل بازار سهام) تبلیغ و تقویت شوند تا درصد دیگری از تقاضای ارز که ناشی از طمع است نیز حذف شود. و در نهایت اینکه دولت تلاش کند سرمایه اجتماعیاش را بهبود بدهد تا وقتی اعلام میکند نرخ ارز به فلان مقدار خواهد رسید مردم مطمئن باشند که چنین خواهد شد.
▫️اینکه انتظار داشته باشیم با یک ورد جادویی(مثل رها کردن همه چیز به بازار) همه چیز درست خواهد شد یک خطای فاحش و یک مکانیزم دفاعی روانی برای فرار از مسئولیت سخت مدیریت اقتصاد است. در اقتصادی مثل امریکا چندین سال است که دارند دلار بدون پشتوانه چاپ میکنند و آب از آب تکان نخورده است اما در پشت صحنه بطور پیوسته در حال رصد دنیا هستند و گاهی با راهاندازی یک جنگ و گاهی با ابزارهای دیگر و با چنگ و دندان اعتبار دلار را حفظ میکنند. از طرف دیگر میبینیم در همین کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن گاهی نسبت بدهی دولتی به تولید کل به 250 درصد میرسد ولی دولت ژاپن «توانایی مدیریتی» این حجم بدهی را دارد. کافی است اعتبار دولت ژاپن از بین برود تا این حجم بدهی منجر به یک فاجعه کامل بشود. بنابرین افزایش توان مدیریتی و افزایش سرمایه اجتماعی دولت یکی از راهکارها برای مدیریت بهتر اقتصاد(از جمله نرخ ارز) است.
▫️مدیریت بازار که در این نوشته مورد تجویز قرار گرفت به معنای استفاده از روشهای خشن مثل دستگیری جمشید بسمالهها نیست(اگرچه ممکن است جواب بدهد). اینهمه اقتصاددان در کشور اگر نتوانند روشهای مدیریت «غیرمستقیم» و «نرم» تقاضا و قیمت را طراحی کنند باید دو مرتبه به نظام آموزش عالی کشور شک کرد. بلندمدت از تجمیع همین کوتاهمدتها شکل گرفته است، اگرچه باید همزمان به راهحلهای بلندمدت هم فکر کرد. برتری غربیها اتفاقا در همین مدیریتهای لحظه به لحظه اوضاع است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
▫️در بازارهایی که سفتهبازی در آنها رایج است انتظارات تعیین کننده قیمت است. خودِ انتظارات ممکن است از ارزشهای بنیادی متأثر شود، اما درهرصورت اثر ارزشهای بنیادی از طریق انتظارات است. متأسفانه در شکلگیری انتظارات آنچه که در اقتصاد کلاسیک عقلانیت دانسته میشود بسیار کمرنگ است.
▫️از طرف دیگر دولت وظیفه دارد که هم مانع از تلاطم بازار ارز آن هم در کشوری که ابزارهای پوشش ریسک نوسانات ارز کافی نیست بشود و هم مانع کاهش غیرمعقول ارزش پول ملّی بشود.(به عنوان مثال اثر مخرب تلاطم نرخ ارز روی رشد اقتصادی در مطالعاتی نشان داده شده است)
@BehavioralEconomicsAndFinance
▫️بنابراین تجویزی که میشود این است که ابزارهای پوشش ریسک و معاملات استقراضی(شبیه همین حساب سپرده ارزی که در بسته اخیر دولت آمده) ایجاد شوند تا از این طریق درصد زیادی از تقاضای ارز که ناشی از ترس است حذف شود. همچنین گزینههایی جایگزین برای سفتهبازان (مثل بازار سهام) تبلیغ و تقویت شوند تا درصد دیگری از تقاضای ارز که ناشی از طمع است نیز حذف شود. و در نهایت اینکه دولت تلاش کند سرمایه اجتماعیاش را بهبود بدهد تا وقتی اعلام میکند نرخ ارز به فلان مقدار خواهد رسید مردم مطمئن باشند که چنین خواهد شد.
▫️اینکه انتظار داشته باشیم با یک ورد جادویی(مثل رها کردن همه چیز به بازار) همه چیز درست خواهد شد یک خطای فاحش و یک مکانیزم دفاعی روانی برای فرار از مسئولیت سخت مدیریت اقتصاد است. در اقتصادی مثل امریکا چندین سال است که دارند دلار بدون پشتوانه چاپ میکنند و آب از آب تکان نخورده است اما در پشت صحنه بطور پیوسته در حال رصد دنیا هستند و گاهی با راهاندازی یک جنگ و گاهی با ابزارهای دیگر و با چنگ و دندان اعتبار دلار را حفظ میکنند. از طرف دیگر میبینیم در همین کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن گاهی نسبت بدهی دولتی به تولید کل به 250 درصد میرسد ولی دولت ژاپن «توانایی مدیریتی» این حجم بدهی را دارد. کافی است اعتبار دولت ژاپن از بین برود تا این حجم بدهی منجر به یک فاجعه کامل بشود. بنابرین افزایش توان مدیریتی و افزایش سرمایه اجتماعی دولت یکی از راهکارها برای مدیریت بهتر اقتصاد(از جمله نرخ ارز) است.
▫️مدیریت بازار که در این نوشته مورد تجویز قرار گرفت به معنای استفاده از روشهای خشن مثل دستگیری جمشید بسمالهها نیست(اگرچه ممکن است جواب بدهد). اینهمه اقتصاددان در کشور اگر نتوانند روشهای مدیریت «غیرمستقیم» و «نرم» تقاضا و قیمت را طراحی کنند باید دو مرتبه به نظام آموزش عالی کشور شک کرد. بلندمدت از تجمیع همین کوتاهمدتها شکل گرفته است، اگرچه باید همزمان به راهحلهای بلندمدت هم فکر کرد. برتری غربیها اتفاقا در همین مدیریتهای لحظه به لحظه اوضاع است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-RydO_75Ks8Ag
⚫️◻️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری سالروز شهادت حضرت زهرا(س) و فوت قربانیان سقوط هواپیما را خدمت همه مسلمانان جهان تسلیت میگوید.
@BehavioralEconomicsAndFinance
@BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️◻️همه میدانیم تصنعی است، اما همین #عملگرایی_نمایشی جواب میدهد!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
اقتصاد رفتاری
✅خطای عمل و ویژگیهای رفتاری مردم: مردم بجای اینکه صبر کنند تا اطلاعات کافی را کسب کنند و انتخابهای با ضریب اطمینان بالا داشته باشند، دوست دارند انتخاب عمل را سریع انجام داده و مشغول باشند. این خطا، در جنبه های اجتماعی (وقتی بناست متناسب رفتارت مورد قضاوت…
پست قدیمی کانال مربوط به عملگرايی نمایشی
⭕◻️ تحلیل سیاستهای تغییر رفتار (قسمت هفتم: تحلیل خبرگانی و...)
✍علیرضا نفیسی
https://goo.gl/vMgQbT
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ در این یادداشت قصد داریم پرونده تحلیلهای پیشینی را فعلاً ببندیم!
◽ یک دسته از روشهای تحلیل بسیار متداول در کشور ما، روشهای مبتنی بر قضاوت خبرگان است: مصاحبه، گروه کانونی، دلفی و... در این یادداشت ابتدا با روش دلفی سیاستی (Policy Delphi) آشنا خواهیم شد.
همچنین در حد مروری اجمالی، سعی میکنیم شما را با تحلیل ذینفعان، تحلیل حقوقی، تحلیل ریسک و تحلیل فلسفی-اخلاقی آشنا کنیم.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/H2zGde
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍علیرضا نفیسی
https://goo.gl/vMgQbT
#سیاستگذاری #تغییر_رفتار
◽ در این یادداشت قصد داریم پرونده تحلیلهای پیشینی را فعلاً ببندیم!
◽ یک دسته از روشهای تحلیل بسیار متداول در کشور ما، روشهای مبتنی بر قضاوت خبرگان است: مصاحبه، گروه کانونی، دلفی و... در این یادداشت ابتدا با روش دلفی سیاستی (Policy Delphi) آشنا خواهیم شد.
همچنین در حد مروری اجمالی، سعی میکنیم شما را با تحلیل ذینفعان، تحلیل حقوقی، تحلیل ریسک و تحلیل فلسفی-اخلاقی آشنا کنیم.
🌐 لینک یادداشت کامل: https://goo.gl/H2zGde
میتوانید خلاصهٔ این یادداشت را در INSTANT VIEW⚡ ببینید.👇
✔️کانال اختصاصی اقتصاد و مالی رفتاری
@BehavioralEconomicsAndFinance
Telegraph
تدوین سیاستهای تغییر رفتار-سایر تحلیلها
با توجه به کمبود داده، اطلاعات، دانش و شواهد معتبر مستقیم از جامعه، روشهای قضاوتی، عملاً محبوبترین روشها در سیاستهای فرهنگی-اجتماعی در کشور ما است. از نقاط قوت این روشها آن است که عملاً فرایند شناخت از جامعه را بسیار سادهتر و در دسترستر میکند. همچنین…
⭕️◻️قانون 80-20 در برنامه های کاهش فساد
✍مصطفی نصراصفهانی
▫️وقتی راجع به مسئله فساد فکر میکنیم پیچیدگیهایی مشاهده میکنیم که بعضا منجر به ناامیدی میشود. با اینحال، دانش "سیستمهای پیچیده" میتواند در تحلیل مسائل بسیار کمک کننده باشد. علاوه بر آن شهودهایی سرانگشتی هم کمک کننده هستند. در این میان، شهودهای شناختی-رفتاری هم وجود دارند.
▫️یکی از موانع روانشناختی برای پیشبرد برنامه مبارزه با فساد ترس از رسوایی اصحاب قدرت است. بنظر میرسد اصحاب و مافیاهای قدرت حداقل در ظاهر به برچیده شدن فساد راضی هستند، اما کنارگذاشتن رابطه بازی ها و برتری طلبی ها را مشروط به این میدانند که اولا تنبیه نشوند و ثانیا دیگران هم به این پیمان پایبند بمانند. (همان منطق ساده ی بچه ها!)
▫️اساسا گرفتن آنچه به کسی داده شده کار بسیار سختتری هست از ندادن آنچه بناست در آینده داده شود(پدیده زیان گریزی).
▫️لذا بهتر است کسانی که ادعای مبارزه با فساد میکنند بجای هم زدن گذشته و بیرون کشیدن پرونده های قدیمی، به "طراحی مکانیزم" و "بازطراحی سیستم" به گونه ای بپردازند که خودبخود دیگر از این به بعد احتمال فساد به صفر نزدیک شود.
▫️سیستم که خوب طراحی شده باشد حتی اگر مدیر آن مدیری قوی نباشد خروجی باز خوب خواهد بود.(معادل این طراحی سیستم در بعد کلان همان ترتیبات نهادی است)
▫️خلاصه اینکه اگر هدف، کاهش فساد است باید آگاه باشیم که پرداختن به گذشته افراد 80درصد منابع و انرژی را "هدر" خواهد داد و تنها مقدار ناچیزی ما را به هدف حذف فساد نزدیک میکند(اگر نگوییم اثر منفی دارد!). ♦️بنابرین باید مکانیزمی طراحی کرد که در این مسیر افراد نسبت به عدم افشای گذشته فاسد خود اطمینان حاصل کنند مگر اینکه بخواهند با "برنامه جامع کاهش فساد" مخالفت کنند.
پ.ن: میتوان صحت تک تک گزاره های مطرح شده در بالا(و همچنین گزاره هایی که در اینجا مطرح نشد) را با روشهای دقیقتر علمی بررسی کرد و "برنامه جامع حذف(کاهش) فساد" را طراحی کرد. مسلما نیروی قوی فراقوه ای برای اجرای طرح مذکور لازم است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍مصطفی نصراصفهانی
▫️وقتی راجع به مسئله فساد فکر میکنیم پیچیدگیهایی مشاهده میکنیم که بعضا منجر به ناامیدی میشود. با اینحال، دانش "سیستمهای پیچیده" میتواند در تحلیل مسائل بسیار کمک کننده باشد. علاوه بر آن شهودهایی سرانگشتی هم کمک کننده هستند. در این میان، شهودهای شناختی-رفتاری هم وجود دارند.
▫️یکی از موانع روانشناختی برای پیشبرد برنامه مبارزه با فساد ترس از رسوایی اصحاب قدرت است. بنظر میرسد اصحاب و مافیاهای قدرت حداقل در ظاهر به برچیده شدن فساد راضی هستند، اما کنارگذاشتن رابطه بازی ها و برتری طلبی ها را مشروط به این میدانند که اولا تنبیه نشوند و ثانیا دیگران هم به این پیمان پایبند بمانند. (همان منطق ساده ی بچه ها!)
▫️اساسا گرفتن آنچه به کسی داده شده کار بسیار سختتری هست از ندادن آنچه بناست در آینده داده شود(پدیده زیان گریزی).
▫️لذا بهتر است کسانی که ادعای مبارزه با فساد میکنند بجای هم زدن گذشته و بیرون کشیدن پرونده های قدیمی، به "طراحی مکانیزم" و "بازطراحی سیستم" به گونه ای بپردازند که خودبخود دیگر از این به بعد احتمال فساد به صفر نزدیک شود.
▫️سیستم که خوب طراحی شده باشد حتی اگر مدیر آن مدیری قوی نباشد خروجی باز خوب خواهد بود.(معادل این طراحی سیستم در بعد کلان همان ترتیبات نهادی است)
▫️خلاصه اینکه اگر هدف، کاهش فساد است باید آگاه باشیم که پرداختن به گذشته افراد 80درصد منابع و انرژی را "هدر" خواهد داد و تنها مقدار ناچیزی ما را به هدف حذف فساد نزدیک میکند(اگر نگوییم اثر منفی دارد!). ♦️بنابرین باید مکانیزمی طراحی کرد که در این مسیر افراد نسبت به عدم افشای گذشته فاسد خود اطمینان حاصل کنند مگر اینکه بخواهند با "برنامه جامع کاهش فساد" مخالفت کنند.
پ.ن: میتوان صحت تک تک گزاره های مطرح شده در بالا(و همچنین گزاره هایی که در اینجا مطرح نشد) را با روشهای دقیقتر علمی بررسی کرد و "برنامه جامع حذف(کاهش) فساد" را طراحی کرد. مسلما نیروی قوی فراقوه ای برای اجرای طرح مذکور لازم است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani)
✅سوگیری غفلت از هزینهفرصت:
مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
"من دیگه سوار هواپیما نمیشم"!!
⭕️◻️سوگیری دردسترس بودن
(مردم بیش از اندازه بر وقایع خاص تمرکز کرده و در تصمیمات وزن ناروا به آنها میدهند)
✔️کانال تخصصی اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️سوگیری دردسترس بودن
(مردم بیش از اندازه بر وقایع خاص تمرکز کرده و در تصمیمات وزن ناروا به آنها میدهند)
✔️کانال تخصصی اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️با هواپیما سفر کنیم یا با دیگر وسایل نقلیه؟
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از مثالهایی که برای سوگیری دردسترس بودن میزنند این است که بعد از خبر سقوط یک هواپیما، مردم پیش خود میگویند که دیگر از هواپیما استفاده نخواهند کرد!
(و جالب اینکه در مکالمات چند روز گذشته شخصا به وفور شاهد توصیه مردم به عدم استفاده از هواپیما بودم!)
▫️اینکه چنین اتفاقی را اخیرا دیدهایم نباید به تنهایی اثری بزرگ بر تمایل ما به استفاده از هر نوع وسیلهای داشته باشد. بلکه عقلانیت به معنای این است که همواره تا جای ممکن احتمالات عینی را در نظر داشته باشیم. بخصوص در مسئلهای چندبعدی و از منظری کلیتر تخمین ما از ریسک در مکانیزم تصمیمگیری از اتفاقات خاص نباید بیش از اندازه متأثر نشود.
▫️از منظر اقتصاد کلاسیک، وقوع یک اتفاق جدید، تنها یک داده به دادههای قبلی مردم اضافه کرده و مردم که عاقلانه رفتار میکنند در فرآیند یادگیری بیزی(Bayesian)، اعداد احتمالات قبلی را با توجه به داده جدید تعدیل میکنند. مثلا الان که این هواپیما سقوط کرد، تعداد سقوط هواپیما در گذشته در ایران از n به n+1 افزایش پیدا کرده و لذا احتمال سقوط متناسب با آن تعدیل میشود و انتخاب متناسب با احتمال جدید صورت میگیرد.
▫️از منظر اقتصاد رفتاری اما، وقوع یک اتفاق جدید و پر سرو صدا انتظار میرود که تأثیری بیشتر از آنچه باید روی احتمالات ذهنی قبلی داشته باشد. مردم نسبت به خبر مذکور بیش از اندازه واکنش نشان میدهند. فرآیند یادگیری در اقتصاد رفتاری متفاوت از اقتصاد کلاسیک(که در آن مردم سوپرکامپیوترهایی قوی درنظرگرفته میشوند) است و با آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد سازگارتر است. مثلا مردم به دلیل اینکه حافظه نامحدود ندارند، بعضی دادهها را به کلی دور میریزند و بعضی اطلاعات را(بعضا به اشتباه) حذف میکنند و نادیده میگیرند.
▫️بطور خلاصه، یادگیری در اقتصاد رفتاری، با "حذف دادهها و اطلاعات" اتفاق میافتد، نه با اضافه کردن آنها.(رهیافت بیزی به یادگیری مترادف جمع کردن حداکثر اطلاعات هست که هیچ انسانی اینگونه نیست)
▫️در مقام تجویز، برای یک تصمیمگیری درست بهتر است به سمت عقلانیت کلاسیکی رفته و احتمالات عینی(و نه ذهنی) را ملاک قرار بدهیم. مثلا برای انتخاب بین سفر جادهای و هوایی(آنجا که تنها ملاک ما کمتربودن خطر جانی است)، باید آمار و دادههای دقیق را در نظر گرفته، و احتمالات را با توجه به سرانه حوادث و شدت حوادث و متناسب با مثلا نوع رانندگی و... در محاسبات وارد کرد(قواعد سرانگشتی ممکن است محاسبات را راحتتر کنند، اما رهیافت، باید محاسبه گری باشد). ممکن است برای یک نفر عاقلانه تر باشد با هواپیما سفر کند و برای کس دیگری با ماشین شخصی و برای کس دیگری اتوبوس و برای کسی که صرفاً امنیت برایش مهم باشد شاید قطار.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
▫️یکی از مثالهایی که برای سوگیری دردسترس بودن میزنند این است که بعد از خبر سقوط یک هواپیما، مردم پیش خود میگویند که دیگر از هواپیما استفاده نخواهند کرد!
(و جالب اینکه در مکالمات چند روز گذشته شخصا به وفور شاهد توصیه مردم به عدم استفاده از هواپیما بودم!)
▫️اینکه چنین اتفاقی را اخیرا دیدهایم نباید به تنهایی اثری بزرگ بر تمایل ما به استفاده از هر نوع وسیلهای داشته باشد. بلکه عقلانیت به معنای این است که همواره تا جای ممکن احتمالات عینی را در نظر داشته باشیم. بخصوص در مسئلهای چندبعدی و از منظری کلیتر تخمین ما از ریسک در مکانیزم تصمیمگیری از اتفاقات خاص نباید بیش از اندازه متأثر نشود.
▫️از منظر اقتصاد کلاسیک، وقوع یک اتفاق جدید، تنها یک داده به دادههای قبلی مردم اضافه کرده و مردم که عاقلانه رفتار میکنند در فرآیند یادگیری بیزی(Bayesian)، اعداد احتمالات قبلی را با توجه به داده جدید تعدیل میکنند. مثلا الان که این هواپیما سقوط کرد، تعداد سقوط هواپیما در گذشته در ایران از n به n+1 افزایش پیدا کرده و لذا احتمال سقوط متناسب با آن تعدیل میشود و انتخاب متناسب با احتمال جدید صورت میگیرد.
▫️از منظر اقتصاد رفتاری اما، وقوع یک اتفاق جدید و پر سرو صدا انتظار میرود که تأثیری بیشتر از آنچه باید روی احتمالات ذهنی قبلی داشته باشد. مردم نسبت به خبر مذکور بیش از اندازه واکنش نشان میدهند. فرآیند یادگیری در اقتصاد رفتاری متفاوت از اقتصاد کلاسیک(که در آن مردم سوپرکامپیوترهایی قوی درنظرگرفته میشوند) است و با آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد سازگارتر است. مثلا مردم به دلیل اینکه حافظه نامحدود ندارند، بعضی دادهها را به کلی دور میریزند و بعضی اطلاعات را(بعضا به اشتباه) حذف میکنند و نادیده میگیرند.
▫️بطور خلاصه، یادگیری در اقتصاد رفتاری، با "حذف دادهها و اطلاعات" اتفاق میافتد، نه با اضافه کردن آنها.(رهیافت بیزی به یادگیری مترادف جمع کردن حداکثر اطلاعات هست که هیچ انسانی اینگونه نیست)
▫️در مقام تجویز، برای یک تصمیمگیری درست بهتر است به سمت عقلانیت کلاسیکی رفته و احتمالات عینی(و نه ذهنی) را ملاک قرار بدهیم. مثلا برای انتخاب بین سفر جادهای و هوایی(آنجا که تنها ملاک ما کمتربودن خطر جانی است)، باید آمار و دادههای دقیق را در نظر گرفته، و احتمالات را با توجه به سرانه حوادث و شدت حوادث و متناسب با مثلا نوع رانندگی و... در محاسبات وارد کرد(قواعد سرانگشتی ممکن است محاسبات را راحتتر کنند، اما رهیافت، باید محاسبه گری باشد). ممکن است برای یک نفر عاقلانه تر باشد با هواپیما سفر کند و برای کس دیگری با ماشین شخصی و برای کس دیگری اتوبوس و برای کسی که صرفاً امنیت برایش مهم باشد شاید قطار.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance