اقتصاد رفتاری
✅اثر هزینه ریخته شده: وقتی که روی چیز مشخصی سرمایه گذاری میکنیم، پایبندی ما به آن(حتی اگر توجیه نداشته باشد) افزایش پیدا میکند. ✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance
✅دام هزینهی ریخته شده
نام انگلیسی: Sunk cost trap
دیگر نامها:
- Sunk cost fallacy
- Sunk cost effect
- Sunk cost theory
سوگیریهای رفتاری مرتبط:
- Status quo bias
دام هزینه تلف(ریخته) شده وقتی اتفاق می افتد که تصمیمات و هزینه های گذشته بر یک تصمیم فعلی اثر می گذارند. به عنوان مثال اگر تصمیم گیرندگان روی پروژه ای پول خرج کرده اند ولی پروژه اکنون توجیهش را از دست داده است، ممکن است نسبت به توقف پروژه بی میلی وجود داشته باشد.
یکی از اصولی که در بودجه بندی سرمایه ای در مدیریت مالی مطرح می شود دقیقا همین صرفنظر کردن از هزینه های ریخته شده است. این یعنی اینکه ذهن انسانها به راحتی در این دام می افتد. در مدیریت دارائی باید فقط به این نکته توجه شود که دقیقا الان چه سبدی از دارائی سبدی بهینه است و مخارج و هزینه هائی که قبلا انجام گرفته اند را نباید به هیچ وجه در نظر گرفت؛ ترکیب دارائی من به چه صورت باشد که من بیشترین بازده را کسب کنم؟ مهم نیست که در گذشته در کجا سرمایه گذاری کرده باشید و شکست خورده باشید، بلکه مهم این است که الان و در لحظه فعلی انتخاب درست را انجام بدهید.
◀️مثال1: یک مثال کلاسیک که در اکثر کتابهای رفتاری و تحلیل تصمیمگیری برای توضیح دام هزینه ریختهشده آورده میشود مربوط به بلیط سینماست. فرض کنید شما برای خرید بلیط سینما مثلا 6 هزار تومان دادهاید. وقتی وارد سینما میشوید متوجه میشوید که این فیلم از آن دسته فیلمهائی است که اصلا از آن لذت نمیبرید. اگر بخاطر اینکه 6 هزار تومان به اصطلاح «حیف نشود»، در سینما نشسته و به تماشای فیلم ادامه بدهید در این دام روانی گرفتار شدهاید. اگر بمانید، نه تنها 6 هزار تومان را از دست دادهاید، بلکه دوساعت از عمر باارزشتان را هم از دست دادهاید و همچنین خودتان را شکنجه کردهاید، در حالیکه اگر رها میکردید و میرفتید فقط همان 6 هزار تومان را از دست داده بودید.
◀️مثال2: مشابه همین مثال سینما را میتوان برای موارد دیگری هم آورد. یک مثال بسیار نزدیک، بلیط ورزشگاهِ روباز است که یک مرتبه باران میگیرد. اگر شما بدون چتر در زیر باران بمانید صرفا به این خاطر که برای بلیط پول دادهاید در دام هزینه ریخته شده گرفتار آمدهاید.
◀️مثال3: اگر به دانشجوئی که درترم آخر تحصیل است پیشنهاد شغلی بسیار پردرآمد به شرط ترک تحصیل بشود(فرض کنیم هدف از تحصیل، فقط کسب مهارت برای شغل آینده باشد و بلحاظ علاقه، بین رشته تحصیلی و شغل مذکور بی تفاوت باشد) و وی این کار را نکند دچار دام هزینه ریخته شده شده است.
◀️مثال4: بسیاری مواقع در آزمونهای تستی به سوالی برخورد کرده ایم که نیم راه حل آنرا رفته ایم ولی برای حل مابقی آن هم باز وقت زیادی نیاز است که این وقت متناسب با امتیازی که میگیریم نیست. در اینحالت ممکن است شخص به حل سوال مذکور ادامه بدهد در حالی که تخصیص وقت به آن عقلائی نیست. در اینحالت شخص به این خاطر که می گوید که زمانی زیادی صرف کرده ام تا به نیمه ی راه برسم مابقی راه را هم طی می کند!
◀️مثال5: داستان معروف مدیریتی «فیل سفید»{این داستان را در اینترنت جستجو کنید}
✅بطور خلاصه در مورد این دام ضرب المثل مشهور ایرانی راه چاره را بیان کرده است:
«آفتابه را خرج لحیم نکن!»
🌱برگرفته از کتاب «هنر سرمایه گذاری؛ کاهش خطاهای شناختی-ادراکی در تصمیمات سرمایه گذاری». نویسنده: مصطفی نصراصفهانی.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
نام انگلیسی: Sunk cost trap
دیگر نامها:
- Sunk cost fallacy
- Sunk cost effect
- Sunk cost theory
سوگیریهای رفتاری مرتبط:
- Status quo bias
دام هزینه تلف(ریخته) شده وقتی اتفاق می افتد که تصمیمات و هزینه های گذشته بر یک تصمیم فعلی اثر می گذارند. به عنوان مثال اگر تصمیم گیرندگان روی پروژه ای پول خرج کرده اند ولی پروژه اکنون توجیهش را از دست داده است، ممکن است نسبت به توقف پروژه بی میلی وجود داشته باشد.
یکی از اصولی که در بودجه بندی سرمایه ای در مدیریت مالی مطرح می شود دقیقا همین صرفنظر کردن از هزینه های ریخته شده است. این یعنی اینکه ذهن انسانها به راحتی در این دام می افتد. در مدیریت دارائی باید فقط به این نکته توجه شود که دقیقا الان چه سبدی از دارائی سبدی بهینه است و مخارج و هزینه هائی که قبلا انجام گرفته اند را نباید به هیچ وجه در نظر گرفت؛ ترکیب دارائی من به چه صورت باشد که من بیشترین بازده را کسب کنم؟ مهم نیست که در گذشته در کجا سرمایه گذاری کرده باشید و شکست خورده باشید، بلکه مهم این است که الان و در لحظه فعلی انتخاب درست را انجام بدهید.
◀️مثال1: یک مثال کلاسیک که در اکثر کتابهای رفتاری و تحلیل تصمیمگیری برای توضیح دام هزینه ریختهشده آورده میشود مربوط به بلیط سینماست. فرض کنید شما برای خرید بلیط سینما مثلا 6 هزار تومان دادهاید. وقتی وارد سینما میشوید متوجه میشوید که این فیلم از آن دسته فیلمهائی است که اصلا از آن لذت نمیبرید. اگر بخاطر اینکه 6 هزار تومان به اصطلاح «حیف نشود»، در سینما نشسته و به تماشای فیلم ادامه بدهید در این دام روانی گرفتار شدهاید. اگر بمانید، نه تنها 6 هزار تومان را از دست دادهاید، بلکه دوساعت از عمر باارزشتان را هم از دست دادهاید و همچنین خودتان را شکنجه کردهاید، در حالیکه اگر رها میکردید و میرفتید فقط همان 6 هزار تومان را از دست داده بودید.
◀️مثال2: مشابه همین مثال سینما را میتوان برای موارد دیگری هم آورد. یک مثال بسیار نزدیک، بلیط ورزشگاهِ روباز است که یک مرتبه باران میگیرد. اگر شما بدون چتر در زیر باران بمانید صرفا به این خاطر که برای بلیط پول دادهاید در دام هزینه ریخته شده گرفتار آمدهاید.
◀️مثال3: اگر به دانشجوئی که درترم آخر تحصیل است پیشنهاد شغلی بسیار پردرآمد به شرط ترک تحصیل بشود(فرض کنیم هدف از تحصیل، فقط کسب مهارت برای شغل آینده باشد و بلحاظ علاقه، بین رشته تحصیلی و شغل مذکور بی تفاوت باشد) و وی این کار را نکند دچار دام هزینه ریخته شده شده است.
◀️مثال4: بسیاری مواقع در آزمونهای تستی به سوالی برخورد کرده ایم که نیم راه حل آنرا رفته ایم ولی برای حل مابقی آن هم باز وقت زیادی نیاز است که این وقت متناسب با امتیازی که میگیریم نیست. در اینحالت ممکن است شخص به حل سوال مذکور ادامه بدهد در حالی که تخصیص وقت به آن عقلائی نیست. در اینحالت شخص به این خاطر که می گوید که زمانی زیادی صرف کرده ام تا به نیمه ی راه برسم مابقی راه را هم طی می کند!
◀️مثال5: داستان معروف مدیریتی «فیل سفید»{این داستان را در اینترنت جستجو کنید}
✅بطور خلاصه در مورد این دام ضرب المثل مشهور ایرانی راه چاره را بیان کرده است:
«آفتابه را خرج لحیم نکن!»
🌱برگرفته از کتاب «هنر سرمایه گذاری؛ کاهش خطاهای شناختی-ادراکی در تصمیمات سرمایه گذاری». نویسنده: مصطفی نصراصفهانی.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
سلام و وقت بخیر،
پروژۀ سنجش شاخص های عدالت در جامعه ، برای نخستین بار توسط گروهی از پژوهشگران زیر نظر پرفسور«دن آریلی» دردانشگاه دوک انجام می پذیرد. در این پروژه وضعیت عدالت در دستمزد، دسترسی به آموزش و پرورش و نیز دستیابی به ثروت و سلامت در جامعه مورد سنجش قرارگرفته و با آمارهای رسمی در مورد عدالت در آن جامعه مقایسه می گردد. از شما ایرانی فرهیخته دعوت می شود با کلیک بر روی لینک های زیر در این نظرسنجی های کوتاه شرکت فرموده و نیز از طریق به اشتراک گذاردن آن با دیگران، گامی بزرگ در جهت دستیابی به شناختی صحیح از جامعۀ ایران بردارید. نتابج این نظرسنجی، از طریق همین مسیردر اختیار شما سرور گرامی قرار خواهد گرفت.
با تشکرفراوان،
پروژۀ سنجش عدالت در جامعۀ ایرانی
قسمت اول –عدالت در دستمزد
https://duke.qualtrics.com/SE/?SID=SV_b7RwFoHnHuqOOK9
قسمت دوم – عدالت در دسترسی به آموزش و پرورش
https://duke.qualtrics.com/SE/?SID=SV_a30vSBwFgvlACpf
قسمت سوم – عدالت در دستیابی به ثروت و سلامت
https://duke.qualtrics.com/SE/?SID=SV_cNKupTNdiHjpV2t
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
پروژۀ سنجش شاخص های عدالت در جامعه ، برای نخستین بار توسط گروهی از پژوهشگران زیر نظر پرفسور«دن آریلی» دردانشگاه دوک انجام می پذیرد. در این پروژه وضعیت عدالت در دستمزد، دسترسی به آموزش و پرورش و نیز دستیابی به ثروت و سلامت در جامعه مورد سنجش قرارگرفته و با آمارهای رسمی در مورد عدالت در آن جامعه مقایسه می گردد. از شما ایرانی فرهیخته دعوت می شود با کلیک بر روی لینک های زیر در این نظرسنجی های کوتاه شرکت فرموده و نیز از طریق به اشتراک گذاردن آن با دیگران، گامی بزرگ در جهت دستیابی به شناختی صحیح از جامعۀ ایران بردارید. نتابج این نظرسنجی، از طریق همین مسیردر اختیار شما سرور گرامی قرار خواهد گرفت.
با تشکرفراوان،
پروژۀ سنجش عدالت در جامعۀ ایرانی
قسمت اول –عدالت در دستمزد
https://duke.qualtrics.com/SE/?SID=SV_b7RwFoHnHuqOOK9
قسمت دوم – عدالت در دسترسی به آموزش و پرورش
https://duke.qualtrics.com/SE/?SID=SV_a30vSBwFgvlACpf
قسمت سوم – عدالت در دستیابی به ثروت و سلامت
https://duke.qualtrics.com/SE/?SID=SV_cNKupTNdiHjpV2t
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Qualtrics
سنجش عدالت در دستمزد
پروژۀ شاخص های سنجش عدالت در جامعۀ ایرانی
✅یک مثال مشهور از افتادن در دام هزینه ریخته شده(Sunk cost)؛ داستان فیل سفید!
پادشاه یک کشور به پادشاه یک کشور دیگر یک فیل سفید هدیه می دهد، کسی که هدیه را پذیرفته، هزینه های زیادی را صرف نگهداری و خوراک این فیل سفید می کرد، نسل های مختلف بدون آن که بدانند این فیل سفید به چه درد می خورد هزینه های زیادی را برای آن متحمل میشدند و دلشان هم نمی آمد که آن را کنار بگذارند یا رها کنند زیرا می گفتند:
«حیف است تا کنون هزینه زیادی برای آن شده است و نمیتوان آن را رها کرد!».
فیل سفید در مدیریت استعاره از موضوعیست که هزینه زیادی برای آن شده است و هیچ خاصیت مفیدی ندارد! و از آن جهت کنار گذاشته نمیشود که صرفاً برای آن هزینه شده است.
در نظر بگیرید کسی وارد دانشگاه میشود و متوجه میشود استعدادی در آن رشته ندارد اما آن را رها نمیکند به خاطر هزینه هایی که برای قبولی آن داده است و زمانی که صرف کرده است و میداند در آینده نیز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد، به آن رشته دانشگاهی و آن مدرک میتوان فیل سفیدآن فرد گفت. در مورد کسب و کار هم همینطور است. شاید محصولی آنقدر ارزش ندارد که برای آن هزینه بیشتر صرف گردد.
در دنیای کسب وکار نیز همین رخ می دهد، سازمان تصمیم می گیرد که در یک حوزه تخصصی سرمایه گذاری کند. این کار را هم انجام می دهد، اما شرایط محیطی به گونه ای تغییر می کند که دیگر آن حوزه سودآور نیست. ولی سازمان دچار سندروم «تعهدغیرمنطقی و فزاینده» می شود. مجبور می شود مرتب بر هزینه ها و سرمایه گذاری هایش بیافزاید.
در زندگی فیلهای سفید زیادی داریم و بدون آن که خاصیتی داشته باشند برای آنها هزینه میکنیم!
فیلهای سفید زندگیتان را رها کنید.
(داستان به روایت دکتر لشکر بلوکی:@Dr_Lashkarbolouki)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
پادشاه یک کشور به پادشاه یک کشور دیگر یک فیل سفید هدیه می دهد، کسی که هدیه را پذیرفته، هزینه های زیادی را صرف نگهداری و خوراک این فیل سفید می کرد، نسل های مختلف بدون آن که بدانند این فیل سفید به چه درد می خورد هزینه های زیادی را برای آن متحمل میشدند و دلشان هم نمی آمد که آن را کنار بگذارند یا رها کنند زیرا می گفتند:
«حیف است تا کنون هزینه زیادی برای آن شده است و نمیتوان آن را رها کرد!».
فیل سفید در مدیریت استعاره از موضوعیست که هزینه زیادی برای آن شده است و هیچ خاصیت مفیدی ندارد! و از آن جهت کنار گذاشته نمیشود که صرفاً برای آن هزینه شده است.
در نظر بگیرید کسی وارد دانشگاه میشود و متوجه میشود استعدادی در آن رشته ندارد اما آن را رها نمیکند به خاطر هزینه هایی که برای قبولی آن داده است و زمانی که صرف کرده است و میداند در آینده نیز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد، به آن رشته دانشگاهی و آن مدرک میتوان فیل سفیدآن فرد گفت. در مورد کسب و کار هم همینطور است. شاید محصولی آنقدر ارزش ندارد که برای آن هزینه بیشتر صرف گردد.
در دنیای کسب وکار نیز همین رخ می دهد، سازمان تصمیم می گیرد که در یک حوزه تخصصی سرمایه گذاری کند. این کار را هم انجام می دهد، اما شرایط محیطی به گونه ای تغییر می کند که دیگر آن حوزه سودآور نیست. ولی سازمان دچار سندروم «تعهدغیرمنطقی و فزاینده» می شود. مجبور می شود مرتب بر هزینه ها و سرمایه گذاری هایش بیافزاید.
در زندگی فیلهای سفید زیادی داریم و بدون آن که خاصیتی داشته باشند برای آنها هزینه میکنیم!
فیلهای سفید زندگیتان را رها کنید.
(داستان به روایت دکتر لشکر بلوکی:@Dr_Lashkarbolouki)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✅کدام جنبه های رفتاری در این پیامک مورد استفاده قرار گرفته اند؟
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✅اقتصاد رفتاری و ماجرای ساختمان پلاسکو
*مصطفی نصراصفهانی
◀️ نسبت به بیعملی در قبال بزرگترین بحران محتملِ تاریخ چهکار باید کرد؟
• برای آنها که میتوانند چارهاندیشی کنند و زمام امور به دستشان است، هنوز زلزلۀ تهران به "کابوسی دهشتزا" تبدیل نشده است. فروسوختن و فروریزش ساختمان پلاسکو— که موجی از آگاهیرسانی، همدردی، نگرانی، و مسئولیتخواهی، را به راه انداخته است— شاید تلنگری باشد برای بیداری و کنار نهادن بیعملی.
• اندازۀ فاجعۀ ساختمان پلاسکو که از دیروز مقامات عالی شهری و کشوری را به کف خیابان کشانده است، کوچکتر از تخریب یکی از کوچههای تنگ و صعبالعبور بافتهای فرسودۀ تهران در صورت وقوع زلزله است. بیمبنا نیست که بر اساس شنیدهها، کارشناسان ژاپنی وقوع زلزله در تهران را بزرگترین فاجعۀ تاریخ بشری گزارش کردهاند.
• مؤسسۀ مطالعات تحقیقات مبین اکنون بیش از 5 سال است که مکرراً نسبت به بیعملی و فقدان بستۀ مشخصِ "اجتماعی-اقتصادی" برای احیا و بازآفرینی بافتهای فرسودۀ تهران هشدار داده است. نهتنها هشدار، بلکه بستۀ عملیاتیِ "اجتماعی-اقتصادی" مشتمل بر ابعاد مشارکتی، فرهنگی، پولی، و مدیریتی را در این زمینه بهتفصیل تدوین و پیشنهاد داده است.
• علیرغم همراهی خوب وزارت مسکن، شهرداری، و سطوح عالی تصمیمسازی در دولت (مانند ستاد اقتصاد مقاومتی)، هنوز در بخش پولی (باوجود خوداتکا بودن بسته و قابلیت سازگاری با شرایط بیمار و بحرانخیز ترتیبات پولی) تصمیمات مقتضی گرفته نشده است!
• نکتۀ جالب (و همچنین تأسفبرانگیز از حیث بیعملی) آن است که بستۀ عملیاتی احیای بافتهای فرسوده، برنامهای هزینه زا نیست. بلکه از بهترین فرصتها برای احیای اقتصاد، بالفعل کردن ظرفیتهای خالی در کشور، از بین بردن رکود، و افزایش اشتغال است.
• دریغ که در نظام بانکیِ ما روزانه بیش از 1000 میلیارد تومان پول جدید خلق میشود برای انباشت بدهی و اعسار، بدون نسبتی معنیدار با واقعیتهای اقتصادی و ناتوان در تخصیص منابع بهسوی اولویتهای ملی!
(برگرفته از مجله تلگرامی مبین @Mobin_Research_Institute )
✅تحلیل رفتاری:
عدم جدی گرفتن بحرانهای محتملی که ممکن است در آینده ای نه چندان دور اتفاق بیافتند ریشه در نحوه ی تفکر انسانها دارد. انسانها اگرچه انتظار میرود در تصمیم گیریهای جمعی اشتباهات کمتری مرتکب شوند، اما درصد زیادی از اشتباهات و سوگیری های فردی در تصمیم سازیهای جمعی هم قابل مشاهده هستند(مقالات متعددی در این مورد وجود دارند).
در متون اقتصاد رفتاری جنبه هایی مثل عدم پس انداز کافی برای روز مبادا (مثلا برای بازنشستگی و...) در حوزه فردی و یا سبک تغذیه غیر سالم با سوگیریهایی مثل سوگیری اکنون (present bias)، یا سوگیری دردسترس بودن (availability bias) و یا خویشتن داری محدود (bounded self-control) تشریح شده اند. در تصمیمات جمعی و گروهی هم همین خطاها و چالشهای روانی وجود دارند. به عبارتی، وقتی یک جمع چندنفره بجای یک نفر تصمیم گیرنده هستند باز هم همان سوگیریهای فردی اثرشان را میگذارند؛ بخصوص در سیستمهای ایرانی که معمولا بجای رای گیری، یکنفر حرف آخر را میزند.
به نظر میرسد سوگیریهای "اکنون" و "در دسترس بودن" و همچنین "خویشتن داری محدود" در راستای جدی نگرفتن بحرانهایی مثل پلاسکو و بحرانهای محتملی مثل زلزله نقش آفرینی بسزایی میکنند.
راه حل این است که از یک طرف تصمیم سازان را آگاه کرد، و از طرف دیگر مشوقهای نرم(nudge) و مکانیزمهای حاکمیت شرکتی را برای محقق کردن برنامه ای درست و دقیق به کار گرفت(درصورت کمبود منابع میتوان ابزارها را به ترتیب فایده مند بودن مرتب کرد و بیشترین منابع را به ارزنده ترین ابزارها تخصیص داد).
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
*مصطفی نصراصفهانی
◀️ نسبت به بیعملی در قبال بزرگترین بحران محتملِ تاریخ چهکار باید کرد؟
• برای آنها که میتوانند چارهاندیشی کنند و زمام امور به دستشان است، هنوز زلزلۀ تهران به "کابوسی دهشتزا" تبدیل نشده است. فروسوختن و فروریزش ساختمان پلاسکو— که موجی از آگاهیرسانی، همدردی، نگرانی، و مسئولیتخواهی، را به راه انداخته است— شاید تلنگری باشد برای بیداری و کنار نهادن بیعملی.
• اندازۀ فاجعۀ ساختمان پلاسکو که از دیروز مقامات عالی شهری و کشوری را به کف خیابان کشانده است، کوچکتر از تخریب یکی از کوچههای تنگ و صعبالعبور بافتهای فرسودۀ تهران در صورت وقوع زلزله است. بیمبنا نیست که بر اساس شنیدهها، کارشناسان ژاپنی وقوع زلزله در تهران را بزرگترین فاجعۀ تاریخ بشری گزارش کردهاند.
• مؤسسۀ مطالعات تحقیقات مبین اکنون بیش از 5 سال است که مکرراً نسبت به بیعملی و فقدان بستۀ مشخصِ "اجتماعی-اقتصادی" برای احیا و بازآفرینی بافتهای فرسودۀ تهران هشدار داده است. نهتنها هشدار، بلکه بستۀ عملیاتیِ "اجتماعی-اقتصادی" مشتمل بر ابعاد مشارکتی، فرهنگی، پولی، و مدیریتی را در این زمینه بهتفصیل تدوین و پیشنهاد داده است.
• علیرغم همراهی خوب وزارت مسکن، شهرداری، و سطوح عالی تصمیمسازی در دولت (مانند ستاد اقتصاد مقاومتی)، هنوز در بخش پولی (باوجود خوداتکا بودن بسته و قابلیت سازگاری با شرایط بیمار و بحرانخیز ترتیبات پولی) تصمیمات مقتضی گرفته نشده است!
• نکتۀ جالب (و همچنین تأسفبرانگیز از حیث بیعملی) آن است که بستۀ عملیاتی احیای بافتهای فرسوده، برنامهای هزینه زا نیست. بلکه از بهترین فرصتها برای احیای اقتصاد، بالفعل کردن ظرفیتهای خالی در کشور، از بین بردن رکود، و افزایش اشتغال است.
• دریغ که در نظام بانکیِ ما روزانه بیش از 1000 میلیارد تومان پول جدید خلق میشود برای انباشت بدهی و اعسار، بدون نسبتی معنیدار با واقعیتهای اقتصادی و ناتوان در تخصیص منابع بهسوی اولویتهای ملی!
(برگرفته از مجله تلگرامی مبین @Mobin_Research_Institute )
✅تحلیل رفتاری:
عدم جدی گرفتن بحرانهای محتملی که ممکن است در آینده ای نه چندان دور اتفاق بیافتند ریشه در نحوه ی تفکر انسانها دارد. انسانها اگرچه انتظار میرود در تصمیم گیریهای جمعی اشتباهات کمتری مرتکب شوند، اما درصد زیادی از اشتباهات و سوگیری های فردی در تصمیم سازیهای جمعی هم قابل مشاهده هستند(مقالات متعددی در این مورد وجود دارند).
در متون اقتصاد رفتاری جنبه هایی مثل عدم پس انداز کافی برای روز مبادا (مثلا برای بازنشستگی و...) در حوزه فردی و یا سبک تغذیه غیر سالم با سوگیریهایی مثل سوگیری اکنون (present bias)، یا سوگیری دردسترس بودن (availability bias) و یا خویشتن داری محدود (bounded self-control) تشریح شده اند. در تصمیمات جمعی و گروهی هم همین خطاها و چالشهای روانی وجود دارند. به عبارتی، وقتی یک جمع چندنفره بجای یک نفر تصمیم گیرنده هستند باز هم همان سوگیریهای فردی اثرشان را میگذارند؛ بخصوص در سیستمهای ایرانی که معمولا بجای رای گیری، یکنفر حرف آخر را میزند.
به نظر میرسد سوگیریهای "اکنون" و "در دسترس بودن" و همچنین "خویشتن داری محدود" در راستای جدی نگرفتن بحرانهایی مثل پلاسکو و بحرانهای محتملی مثل زلزله نقش آفرینی بسزایی میکنند.
راه حل این است که از یک طرف تصمیم سازان را آگاه کرد، و از طرف دیگر مشوقهای نرم(nudge) و مکانیزمهای حاکمیت شرکتی را برای محقق کردن برنامه ای درست و دقیق به کار گرفت(درصورت کمبود منابع میتوان ابزارها را به ترتیب فایده مند بودن مرتب کرد و بیشترین منابع را به ارزنده ترین ابزارها تخصیص داد).
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✅🔴🔴🔴معرفی کتاب "پشت پرده ریاکاری" نوشته دن اریلی توسط مترجم زبردست آثار ایشان جناب آقای رامین رامبد و سفارش کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
"دن آریلی نویسندهی نابخردیهای پیشبینیپذیر با پژوهشهایی تازه و پرمایه، پیشداوریهای ما دربارهی ریاکاری را به چالش میکشد و از ما میخواهد تا نگاهی صادقانه به خودمان بیندازیم.
◀️
بیشتر ما خودمان را درستکار در نظر میگیریم، اما، همگیمان دست به دغلکاری میزنیم. در هر جایی رفتارهای عاری از اخلاق هست: از مراکز حکومتی گرفته تا بورس، از کلاس درس گرفته تا کارخانه. هیچیک از ما در مصونیت نیستیم، خواه دروغی مصلحتآمیز بگوییم تا دردسری را رفع و رجوع کنیم خواه در صورتهزینهها «یک کوچولو» دست ببریم تا منفعتی کسب کنیم.
◀️
در پشتپردهی ریاکاری میبینیم که دغلکاری بر خلاف تصور معمول برپایهی رفتار خردمندانهی هزینهـ فایده نیست. به واقع نیروهای نابخردانهای که به شمار نمیآوریم، اغلب بر رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی ما حکم میرانند. آریلی نشان میدهد که چرا گفتن بعضی دروغها سادهتر است؛ چه چیزی ما را در کارهای تجاری و سیاسی به ریاکاری سوق میدهد؛ رفتارهایی که هم به عمدند و هم به سهو. آریلی نمونههای فردی و سازمانی متعددی را به ما نشان میدهد، تا ببینیم رفتار غیر اخلاقی چگونه بر همهی ما تأثیر میگذارد، و از آن جالبتر حتی هنگامی که خودمان را در جایگاه رفیع معیارهای اخلاقی تصور میکنیم، عملا بازیگر پرجنب و جوش صحنهی ریاکاری هستیم. اما پایان شب سیه سپید است. خواهیم دید که چه کنیم تا درستکار بمانیم، و با چه ترفندهایی خودمان را از شر دغلکاری دور نگه داریم.
◀️
دن آریلی در پشتپردهی ریاکاری شیوهی نگریستن ما به خودمان، کارهایمان، و نیز دیگران را دگرگون میسازد."
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance
"دن آریلی نویسندهی نابخردیهای پیشبینیپذیر با پژوهشهایی تازه و پرمایه، پیشداوریهای ما دربارهی ریاکاری را به چالش میکشد و از ما میخواهد تا نگاهی صادقانه به خودمان بیندازیم.
◀️
بیشتر ما خودمان را درستکار در نظر میگیریم، اما، همگیمان دست به دغلکاری میزنیم. در هر جایی رفتارهای عاری از اخلاق هست: از مراکز حکومتی گرفته تا بورس، از کلاس درس گرفته تا کارخانه. هیچیک از ما در مصونیت نیستیم، خواه دروغی مصلحتآمیز بگوییم تا دردسری را رفع و رجوع کنیم خواه در صورتهزینهها «یک کوچولو» دست ببریم تا منفعتی کسب کنیم.
◀️
در پشتپردهی ریاکاری میبینیم که دغلکاری بر خلاف تصور معمول برپایهی رفتار خردمندانهی هزینهـ فایده نیست. به واقع نیروهای نابخردانهای که به شمار نمیآوریم، اغلب بر رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی ما حکم میرانند. آریلی نشان میدهد که چرا گفتن بعضی دروغها سادهتر است؛ چه چیزی ما را در کارهای تجاری و سیاسی به ریاکاری سوق میدهد؛ رفتارهایی که هم به عمدند و هم به سهو. آریلی نمونههای فردی و سازمانی متعددی را به ما نشان میدهد، تا ببینیم رفتار غیر اخلاقی چگونه بر همهی ما تأثیر میگذارد، و از آن جالبتر حتی هنگامی که خودمان را در جایگاه رفیع معیارهای اخلاقی تصور میکنیم، عملا بازیگر پرجنب و جوش صحنهی ریاکاری هستیم. اما پایان شب سیه سپید است. خواهیم دید که چه کنیم تا درستکار بمانیم، و با چه ترفندهایی خودمان را از شر دغلکاری دور نگه داریم.
◀️
دن آریلی در پشتپردهی ریاکاری شیوهی نگریستن ما به خودمان، کارهایمان، و نیز دیگران را دگرگون میسازد."
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ #ظرفیت_محاسباتی ذهن شما چقدر است؟
#توجه_محدود
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#توجه_محدود
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴🔴🔴ماجرای شرکت کنتورسازی ایران: یکی از پنجره های شکسته بازار سهام ایران!
*مصطفی نصراصفهانی
در بخش مربوط به لزوم تفکر سیستمی در کتاب «هنر سرمایه گذاری» جمله ای نوشته بودم که یکی از اساتید پیشنهاد حذف آن جمله را داد. و آن جمله (اگر درست یادم باشد) این بود: «در ایران باید به صحّت اطّلاعات رسمی هم با دیده شک نگاه کنیم». در آن بخش توضیح داده بودم که در ایران هیچ چیز غیر محتمل نیست، مثلا اینکه کسانی در یک قرعه کشی برنده شوند که اصلا در آن شرکت نکرده اند!! البته الان خوشحالم که به توصیه آن استاد بزرگوار عمل نکردم!
بسیاری از سرمایه گذاران بعد از آنکه گزارش حسابرسی شده عملکرد سال 1394 شرکت کنتورسازی ایران روی سامانه کدالِ سازمان بورس قرار گرفت، این سهام را به عنوان یک دارائی پرریسک بعنوان جزئی از سبد سرمایه گذاری خود تعریف کردند. «بافرض صحت گزارشهای رسمی» شاید هم تحلیل آنها درست بود. مطابق آنچه علم اقتصاد اطّلاعات میگوید هم منطقا گزارشها و اطّلاعیه های رسمی که توسط ناظرین(از جمله دولت) منتشر میشوند بیشترین قابلیت اعتماد را دارند. آیا باید به شایعه ها بیشتر اهمیت داد یا به گزارشی که توسط یک نهاد معتبر مثل یک شرکت حسابرسی منتشر میشود و توسط سازمان بورس مورد بررسی قرار میگیرد و سپس بصورت رسمی از طرف سازمان ابلاغ میشود؟!
در ماجرای شرکت کنتورسازی امّا حرفه ای ها و آنها که «رانت اطّلاعاتی» داشتند به جریان رسمی تن ندادند. خدا میداند چه بازیهای پنهان دیگری در کار بوده( تخلفهای دیگرِ مدیران و یا سهم خواهی رقبا یا هر بازی دیگر). امّا اتّفاقاتی مشابه با ماجرای شرکت کنتورسازی بهرحال این سیگنال را به سرمایه گذار حقیقی میدهد که سازمان توانایی حمایت از حقوق ایشان را ندارد. این سیگنال را میدهد که سرمایه گذاری در بازار سهام از سرمایه گذاری مستقیم، و همچنین از بازارهای رقیب، ریسک بیشتری در پی دارد و این به معنای فراری دادن سرمایه گذاران حقیقی از این بازار است.
از منظر فردی اگر شخصی مسئولیت انتخابهایش را به عهده نگیرد امید بهبود انتخابهایش پائین می آید(بنابراین اگر از زیان دیدگان این ماجرا هستید بدانید که مقصر اصلی خودتان هستید). امّا از نظر اجتماعی، به نظر میرسد سازمان بورس مسئول کلیّه خسارات وارده به سهامداران حقیقی است که با اتکا به نظارت درست سازمان بر شرکتها اقدام به ورود به این سهم کرده بودند.
آنچه در عمل اتّفاق می افتد اینست که مدیران متخلف مجازات سبکی میشوند، احتمالا مجوز شرکت حسابرسی باطل میشود و مسئولینش از طرق دیگری زندگی عادی شان را خواهند کرد، احتمالا مسئولین سازمان بورس که در این تخلّف(بصورت قاصر یا مقصر) شراکت داشته اند هم از قسمتی به قسمت دیگر منتقل میشوند و در این میان امّا سرمایه گذارانی که ضرر دیده اند را کسی جبران نخواهد کرد(حداقل کار اینست که معاملاتِ از زمانی مشخص به بعد باطل اعلام شوند).
کنتورسازی اوّلین و آخرین شرکتی نیست که بخاطر اشتباهات سازمان سهامدارانش را متضرر میکند. مشابه این اتّفاق قبلا هم افتاده و اگر بنا باشد همین سیستم نظارتی ادامه پیدا کند باز هم اتّفاق خواهد افتاد. (با جستجوی عبارت «کنتورسازی» در گوگل اطّلاعات بیشتر را بدست بیاورید)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
*مصطفی نصراصفهانی
در بخش مربوط به لزوم تفکر سیستمی در کتاب «هنر سرمایه گذاری» جمله ای نوشته بودم که یکی از اساتید پیشنهاد حذف آن جمله را داد. و آن جمله (اگر درست یادم باشد) این بود: «در ایران باید به صحّت اطّلاعات رسمی هم با دیده شک نگاه کنیم». در آن بخش توضیح داده بودم که در ایران هیچ چیز غیر محتمل نیست، مثلا اینکه کسانی در یک قرعه کشی برنده شوند که اصلا در آن شرکت نکرده اند!! البته الان خوشحالم که به توصیه آن استاد بزرگوار عمل نکردم!
بسیاری از سرمایه گذاران بعد از آنکه گزارش حسابرسی شده عملکرد سال 1394 شرکت کنتورسازی ایران روی سامانه کدالِ سازمان بورس قرار گرفت، این سهام را به عنوان یک دارائی پرریسک بعنوان جزئی از سبد سرمایه گذاری خود تعریف کردند. «بافرض صحت گزارشهای رسمی» شاید هم تحلیل آنها درست بود. مطابق آنچه علم اقتصاد اطّلاعات میگوید هم منطقا گزارشها و اطّلاعیه های رسمی که توسط ناظرین(از جمله دولت) منتشر میشوند بیشترین قابلیت اعتماد را دارند. آیا باید به شایعه ها بیشتر اهمیت داد یا به گزارشی که توسط یک نهاد معتبر مثل یک شرکت حسابرسی منتشر میشود و توسط سازمان بورس مورد بررسی قرار میگیرد و سپس بصورت رسمی از طرف سازمان ابلاغ میشود؟!
در ماجرای شرکت کنتورسازی امّا حرفه ای ها و آنها که «رانت اطّلاعاتی» داشتند به جریان رسمی تن ندادند. خدا میداند چه بازیهای پنهان دیگری در کار بوده( تخلفهای دیگرِ مدیران و یا سهم خواهی رقبا یا هر بازی دیگر). امّا اتّفاقاتی مشابه با ماجرای شرکت کنتورسازی بهرحال این سیگنال را به سرمایه گذار حقیقی میدهد که سازمان توانایی حمایت از حقوق ایشان را ندارد. این سیگنال را میدهد که سرمایه گذاری در بازار سهام از سرمایه گذاری مستقیم، و همچنین از بازارهای رقیب، ریسک بیشتری در پی دارد و این به معنای فراری دادن سرمایه گذاران حقیقی از این بازار است.
از منظر فردی اگر شخصی مسئولیت انتخابهایش را به عهده نگیرد امید بهبود انتخابهایش پائین می آید(بنابراین اگر از زیان دیدگان این ماجرا هستید بدانید که مقصر اصلی خودتان هستید). امّا از نظر اجتماعی، به نظر میرسد سازمان بورس مسئول کلیّه خسارات وارده به سهامداران حقیقی است که با اتکا به نظارت درست سازمان بر شرکتها اقدام به ورود به این سهم کرده بودند.
آنچه در عمل اتّفاق می افتد اینست که مدیران متخلف مجازات سبکی میشوند، احتمالا مجوز شرکت حسابرسی باطل میشود و مسئولینش از طرق دیگری زندگی عادی شان را خواهند کرد، احتمالا مسئولین سازمان بورس که در این تخلّف(بصورت قاصر یا مقصر) شراکت داشته اند هم از قسمتی به قسمت دیگر منتقل میشوند و در این میان امّا سرمایه گذارانی که ضرر دیده اند را کسی جبران نخواهد کرد(حداقل کار اینست که معاملاتِ از زمانی مشخص به بعد باطل اعلام شوند).
کنتورسازی اوّلین و آخرین شرکتی نیست که بخاطر اشتباهات سازمان سهامدارانش را متضرر میکند. مشابه این اتّفاق قبلا هم افتاده و اگر بنا باشد همین سیستم نظارتی ادامه پیدا کند باز هم اتّفاق خواهد افتاد. (با جستجوی عبارت «کنتورسازی» در گوگل اطّلاعات بیشتر را بدست بیاورید)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴کمپین «کتاب بجای سررسید»
دکتر محسن رنانی:
«پیشنهاد من این است که نوروز ۱۳۹۵ را با شعار «سررسید نه» به هم تبریک بگوییم. اگر رئیس شرکت هستیم به جای هدیه دادن سررسید، کتاب هدیه بدهیم و اگر کسی به ما سررسید هدیه داد پوزش بخواهیم و نگیریم.»
بیائیم برای نوروز 1396 به کمپین کتاب بجای سررسید بپیوندیم. این حرکت، نه تنها حمایت از نویسندگان و ناشران فاخر (و نتیجتا پیامدهای اجتماعی مثبت آن) است، بلکه حمایت از جنگلهاست.
کانالی مخصوص این کمپین راه اندازی کرده ایم و هر شب برای اعضاء قرعه کشی خواهیم داشت(جوایز کتابهایی از انتشارات نویدمهر هستند). ناشران و مدیرانی که به این کمپین پیوسته اند در کانال اعلام میشوند.
عضویت در کانال کمپین:
@eydanekotobmali
دکتر محسن رنانی:
«پیشنهاد من این است که نوروز ۱۳۹۵ را با شعار «سررسید نه» به هم تبریک بگوییم. اگر رئیس شرکت هستیم به جای هدیه دادن سررسید، کتاب هدیه بدهیم و اگر کسی به ما سررسید هدیه داد پوزش بخواهیم و نگیریم.»
بیائیم برای نوروز 1396 به کمپین کتاب بجای سررسید بپیوندیم. این حرکت، نه تنها حمایت از نویسندگان و ناشران فاخر (و نتیجتا پیامدهای اجتماعی مثبت آن) است، بلکه حمایت از جنگلهاست.
کانالی مخصوص این کمپین راه اندازی کرده ایم و هر شب برای اعضاء قرعه کشی خواهیم داشت(جوایز کتابهایی از انتشارات نویدمهر هستند). ناشران و مدیرانی که به این کمپین پیوسته اند در کانال اعلام میشوند.
عضویت در کانال کمپین:
@eydanekotobmali
✅سوگیری غفلت از هزینهفرصت:
مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFin
اقتصاد رفتاری
✅سوگیری غفلت از هزینهفرصت: مردم معمولا به هنگام اتّخاذ تصمیمات، هزینه های غیرآشکار را نادیده میگیرند. ✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFin
✅سوگیری غفلت از هزینه-فرصت:
نام انگلیسی:
Oportunity-cost neglect bias
قبل از توصیف این سوگیری باید تعریف هزینه-فرصت را بدانیم.
◀️تعریف هزینه-فرصت:
یکی از مباحث اوّلیه و بنیادی که در ترم اوّل کارشناسی رشته اقتصاد آموزش داده میشود هزینه-فرصت است.
وقتی ما یک انتخاب انجام میدهیم، منابعمان را صرف آن انتخاب می کنیم. مثلا برای رفتن به سینما، باید هزینه بلیط سینما را متقبل شویم. پولی که برای کرایه رفتن به سینما پرداخت میکنیم یکی دیگر از این هزینه هاست. همچنین زمانی که از خانه بیرون می آییم تا زمانی که به خانه برمیگردیم نیز «هزینه زمانی» این انتخاب است.
امّا موارد مذکور همه هزینه ای که ما میپردازیم نیست، بلکه با رفتن به سینما، فرصت رفتن به پارک و یا مطالعه یک کتاب را از دست می دهیم. به عبارتی لازمه عقلانیت کامل این است که ما تمام این موارد را در تصمیم سازیها در نظر داشته باشیم.
◀️هزینه فرصت=هزینه های آشکار(Explicit)+هزینه های پنهان (Implicit)
یکی از اشتباهات رایج این است که هزینه فرصت را با هزینه ضمنی یا پنهان اشتباه می گیرند.
هزینه های آشکار همان هزینه های حسابداری هستند(پولی که میگذاریم یا منابعی که مصرف میکنیم). هزینه های پنهان، هزینه هایی هستند که معمولا در صورتهای مالی نمی آیند؛ مثلا هزینه پنهان زندگی شما در خانه شخصی تان شامل اجاره ای است که میتوانستید در صورت اجاره دادن آن دریافت کنید.
هزینه فرصتِ یک انتخاب(که گاهی آن را قیمت سایه ای یا هزینه اقتصادی هم میگویند) معادل بهترین عایدی است که امکان داشت با صرف همین منابع بدست بیاورید. مثلا فرض کنید پولتان را میتوانستید در جائی سرمایه گذاری کنید که 25 درصد بازدهی داشته باشد امّا آن را در حساب بانکی با 18 درصد سود گذاشته اید. در اینحالت از نظر اقتصادی در واقع 7درصد زیان کرده اید.
◀️سوگیری فوق اشاره به توجه صرف به هزینه های آشکار و غفلت از هزینه های پنهان دارد. به عبارتی مردم معمولا هزینه فرصت را درست ارزیابی نمیکنند. البته شاید بهتر باشد که عنوان این سوگیری به صورت زیر اصلاح شود:
Implicit cost neglect
سوگیری غفلت از هزینه های پنهان.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
نام انگلیسی:
Oportunity-cost neglect bias
قبل از توصیف این سوگیری باید تعریف هزینه-فرصت را بدانیم.
◀️تعریف هزینه-فرصت:
یکی از مباحث اوّلیه و بنیادی که در ترم اوّل کارشناسی رشته اقتصاد آموزش داده میشود هزینه-فرصت است.
وقتی ما یک انتخاب انجام میدهیم، منابعمان را صرف آن انتخاب می کنیم. مثلا برای رفتن به سینما، باید هزینه بلیط سینما را متقبل شویم. پولی که برای کرایه رفتن به سینما پرداخت میکنیم یکی دیگر از این هزینه هاست. همچنین زمانی که از خانه بیرون می آییم تا زمانی که به خانه برمیگردیم نیز «هزینه زمانی» این انتخاب است.
امّا موارد مذکور همه هزینه ای که ما میپردازیم نیست، بلکه با رفتن به سینما، فرصت رفتن به پارک و یا مطالعه یک کتاب را از دست می دهیم. به عبارتی لازمه عقلانیت کامل این است که ما تمام این موارد را در تصمیم سازیها در نظر داشته باشیم.
◀️هزینه فرصت=هزینه های آشکار(Explicit)+هزینه های پنهان (Implicit)
یکی از اشتباهات رایج این است که هزینه فرصت را با هزینه ضمنی یا پنهان اشتباه می گیرند.
هزینه های آشکار همان هزینه های حسابداری هستند(پولی که میگذاریم یا منابعی که مصرف میکنیم). هزینه های پنهان، هزینه هایی هستند که معمولا در صورتهای مالی نمی آیند؛ مثلا هزینه پنهان زندگی شما در خانه شخصی تان شامل اجاره ای است که میتوانستید در صورت اجاره دادن آن دریافت کنید.
هزینه فرصتِ یک انتخاب(که گاهی آن را قیمت سایه ای یا هزینه اقتصادی هم میگویند) معادل بهترین عایدی است که امکان داشت با صرف همین منابع بدست بیاورید. مثلا فرض کنید پولتان را میتوانستید در جائی سرمایه گذاری کنید که 25 درصد بازدهی داشته باشد امّا آن را در حساب بانکی با 18 درصد سود گذاشته اید. در اینحالت از نظر اقتصادی در واقع 7درصد زیان کرده اید.
◀️سوگیری فوق اشاره به توجه صرف به هزینه های آشکار و غفلت از هزینه های پنهان دارد. به عبارتی مردم معمولا هزینه فرصت را درست ارزیابی نمیکنند. البته شاید بهتر باشد که عنوان این سوگیری به صورت زیر اصلاح شود:
Implicit cost neglect
سوگیری غفلت از هزینه های پنهان.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
دوستان عزیز بازار سرمايه
با سلام و عرض احترام
مژده 😍😍مژده😍😍
طبق توافق صورت گرفته با بعضی شركت های كارگزاری و ناشران حوزه بازارسرمايه قرار است كتاب هاي جديد در حوزه بورس به صورت رايگان از طريق شعبات كارگزاری ها به مشتريان همان كارگزاری داده شود.
روش شركت در اين طرح ملي به اين صورت می باشد:
1⃣ در کانال كمپين «كتاب بجاي سررسيد» به آدرس زیر عضو شوید:
@BooksAreBestGifts
2⃣ نام و نام خانوادگي + نام كارگزاري و شعبه ای که از طريق آن خريد و فروش سهام می كنيد + شماره همراهتان را به آی دی زیر ارسال کنید:
@BooksAreBestGiftSupport
تا اول اسفندماه ٩٥ فرصت دارید😊
با سلام و عرض احترام
مژده 😍😍مژده😍😍
طبق توافق صورت گرفته با بعضی شركت های كارگزاری و ناشران حوزه بازارسرمايه قرار است كتاب هاي جديد در حوزه بورس به صورت رايگان از طريق شعبات كارگزاری ها به مشتريان همان كارگزاری داده شود.
روش شركت در اين طرح ملي به اين صورت می باشد:
1⃣ در کانال كمپين «كتاب بجاي سررسيد» به آدرس زیر عضو شوید:
@BooksAreBestGifts
2⃣ نام و نام خانوادگي + نام كارگزاري و شعبه ای که از طريق آن خريد و فروش سهام می كنيد + شماره همراهتان را به آی دی زیر ارسال کنید:
@BooksAreBestGiftSupport
تا اول اسفندماه ٩٥ فرصت دارید😊
Forwarded from BIAS Team
⁉️پیام زیرآستانهای جورج بوش: پیامهای ناهشیار در تبلیغات سیاسی
🚩اگرچه برخی منابع ادعا میکنند که تبلیغات زیرآستانهای تأثیری نداشته و یا حتی یک افسانه است، اما استفادهی مستند از این تکنیک در رسانههای جمعی ثابت میکند که خالقین آن به قدرتی که دارد ایمان دارند. مطالعات اخیر نیز ثابت کردهاند که این تکنیک بالاخص در مواردی که حاوی یک پیام منفی است، تأثیر گذار میباشد.
🚩"گروهی از دانشگاه کالج لندن با حمایت مالی صندوق ولکام (Wellcome Trust) بدین نتیجه رسیدند که ادراک زیرآستانهای بالاخص در ایجاد افکار منفی، میتواند موفق عمل کند. به گفته پرفسور نیلی لاوی (Nilli Lavie)، رئیس این گروه تحقیقاتی، "حدسها و فرضیات زیادی درمورد اینکه آیا مردم میتوانند اطلاعات احساسی، به مانند تصاویر، صورتها و کلمات را به صورت ناخودآگاه پردازش نمایند یا نه، مطرح شده است. ما نشان دادهایم که مردم میتوانند ارزش احساسی پیامهای زیرآستانهای را درک نمایند، همچنین به صورت جامعی ثابت نمودهایم که مردم در مقابل کلمات منفی بیشتر مستعد هستند."
🚩جورج بوش در سال 2000 اولین بار از پیام زیرآستانهای استفاده کرده است.
بلافاصله پس از اینکه نام الگور (نامزد دموکرات) مورد اشاره قرار میگیرد، بخش پایانی لغت "bureaucrats" [بوروکراتها]- "rats" [موشها]- در روی صفحه به مدت کمتر از یک ثانیه نقش میبندد.
این مساله جنجال بزرگی به پا کرد، بطوریکه روزنامه گاردین عمل او را یک "حقهی کثیف" برای بدست آوردن رای عنوان کرد. با اینکه در آمریکا قانونی بر ضد پیامرسانهای زیرآستانهای وجود ندارد، اما پخش این فیلم تبلیغاتی متوقف گردید.
🚩در ویدئوی زیر میتوانید این تبلیغ انتخاباتی را ببینید.⬇️⬇️⬇️
...............................................................
🔺کانال اقتصاد رفتاری
https://t.iss.one/BEconomics
................................................................
#Subliminal_Message
#George_W_Bush
................................................................
🔻منبع
https://www.theguardian.com/world/2000/sep/13/uselections2000.usa
🚩اگرچه برخی منابع ادعا میکنند که تبلیغات زیرآستانهای تأثیری نداشته و یا حتی یک افسانه است، اما استفادهی مستند از این تکنیک در رسانههای جمعی ثابت میکند که خالقین آن به قدرتی که دارد ایمان دارند. مطالعات اخیر نیز ثابت کردهاند که این تکنیک بالاخص در مواردی که حاوی یک پیام منفی است، تأثیر گذار میباشد.
🚩"گروهی از دانشگاه کالج لندن با حمایت مالی صندوق ولکام (Wellcome Trust) بدین نتیجه رسیدند که ادراک زیرآستانهای بالاخص در ایجاد افکار منفی، میتواند موفق عمل کند. به گفته پرفسور نیلی لاوی (Nilli Lavie)، رئیس این گروه تحقیقاتی، "حدسها و فرضیات زیادی درمورد اینکه آیا مردم میتوانند اطلاعات احساسی، به مانند تصاویر، صورتها و کلمات را به صورت ناخودآگاه پردازش نمایند یا نه، مطرح شده است. ما نشان دادهایم که مردم میتوانند ارزش احساسی پیامهای زیرآستانهای را درک نمایند، همچنین به صورت جامعی ثابت نمودهایم که مردم در مقابل کلمات منفی بیشتر مستعد هستند."
🚩جورج بوش در سال 2000 اولین بار از پیام زیرآستانهای استفاده کرده است.
بلافاصله پس از اینکه نام الگور (نامزد دموکرات) مورد اشاره قرار میگیرد، بخش پایانی لغت "bureaucrats" [بوروکراتها]- "rats" [موشها]- در روی صفحه به مدت کمتر از یک ثانیه نقش میبندد.
این مساله جنجال بزرگی به پا کرد، بطوریکه روزنامه گاردین عمل او را یک "حقهی کثیف" برای بدست آوردن رای عنوان کرد. با اینکه در آمریکا قانونی بر ضد پیامرسانهای زیرآستانهای وجود ندارد، اما پخش این فیلم تبلیغاتی متوقف گردید.
🚩در ویدئوی زیر میتوانید این تبلیغ انتخاباتی را ببینید.⬇️⬇️⬇️
...............................................................
🔺کانال اقتصاد رفتاری
https://t.iss.one/BEconomics
................................................................
#Subliminal_Message
#George_W_Bush
................................................................
🔻منبع
https://www.theguardian.com/world/2000/sep/13/uselections2000.usa
Telegram
Beconomy(Dr. B Gopal)
Easy Economicy
🔴 از گپ و گفتهای یک اقتصاددانان رفتاری(دن اریلی) با مخاطبینش:
🍔 تقسیم هزینه های شام
-ویلیام:
دن عزیز؛
هنگامی که برای شام با دوستان خود بیرون می رویم، بهترین راه برای تقسیم هزینه ها چه خواهد بود؟
-دن:
اصولا 3 راه برای تقسیم هزینه ها وجود دارد ،اول این که هرکس هزینه غذایی که خورده است را بپردازد. دومین راه این است که هزینه را بین همه بطور مساوی تقسیم کنیم و سومی این است که هربار یک نفر همه هزینه ها را پرداخت کند.
1⃣اگر با روش "هرکس هزینه خودش را بپردازد" جلو برویم، هر فرد یک حسابدار پاره وقت می شود که غذا هایی که خورده است را از رسیدشناسایی می کند، قیمتشان را با هم جمع می زند و مبلغ را می پردازد. برای اینکه اوضاع به اندازه کافی بد شود،در نظر بگیر که این پروسه زجر آور در انتهای شب اتفاق می افتد،و چون دقایق انتهایی هر تجربه نقش بزرگی در شکل دادن دیدگاه کلی ما از آن تجربه و به یادآوردنش دارند؛خاطره ای بد از کل آن شب به یاد خواهد ماند.
2⃣روش دوم این است که هزینه ها را بطور مساوی بین همه تقسیم کنیم. این روش زمانی بهتر جواب می دهد که همگی تقریبا به یک اندازه غذا خورده باشند. اما دوباره ممکن است همزمان احساسات متضادی را تجربه کنی،هنگامی که احساس خوب ناشی از مزه ژله را به یاد می آوری و در مقابل احساس بد یادآوری این که سوزان بیشتر از بقیه از غذای اصلی خورد ولی مبلغ یکسانی را پرداخت کرد.
3⃣آخرین روش این است که یک نفر هزینه همه را پرداخت کند و هربار این فرد عوض شود. اگر هربار تقریبا با گروه معینی برای شام بیرون میروی،این نگرش بهترین راه حل خواهد بود. اول این که خوردن یک وعده غذای مجانی احساس بخصوصی داردو این راه حل تعداد آدم هایی که این حس را دارند را،بیشینه می کند؛ با این که فرد پرداخت کننده هزینه ها در انتها بخاطر مبلغ زیادی که پرداخت کرده حس بدی را تجربه خواهد کرد ولی این حس بد، با تمام شادمانی آدم هایی که وعده غذای مجانی دریافت کرده اند،جبران می شود. در این شرایط در اقتصاد میگوییم که رفاه اجتماعی بالاتر است. بخاطر نزولی بودن حساسیت ما انسان ها ،هر چه مبلغ هزینه ها بالاتر برود،احساس بد فرد پرداخت کننده،کمتر از قبل خواهد شد. همانطور که می بینی راه حل سوم بهترین گزینه است. حتی اگر هربار با گروه معینی بیرون نروی راه حل سوم ارزشش را دارد، زیرا لذتی که در این روش نصیب افراد می شود خسارت مالی موقتی که به همراه دارد را،جبران می کند.
در مطالب بعدی با ما همراه باشید😉:
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
🍔 تقسیم هزینه های شام
-ویلیام:
دن عزیز؛
هنگامی که برای شام با دوستان خود بیرون می رویم، بهترین راه برای تقسیم هزینه ها چه خواهد بود؟
-دن:
اصولا 3 راه برای تقسیم هزینه ها وجود دارد ،اول این که هرکس هزینه غذایی که خورده است را بپردازد. دومین راه این است که هزینه را بین همه بطور مساوی تقسیم کنیم و سومی این است که هربار یک نفر همه هزینه ها را پرداخت کند.
1⃣اگر با روش "هرکس هزینه خودش را بپردازد" جلو برویم، هر فرد یک حسابدار پاره وقت می شود که غذا هایی که خورده است را از رسیدشناسایی می کند، قیمتشان را با هم جمع می زند و مبلغ را می پردازد. برای اینکه اوضاع به اندازه کافی بد شود،در نظر بگیر که این پروسه زجر آور در انتهای شب اتفاق می افتد،و چون دقایق انتهایی هر تجربه نقش بزرگی در شکل دادن دیدگاه کلی ما از آن تجربه و به یادآوردنش دارند؛خاطره ای بد از کل آن شب به یاد خواهد ماند.
2⃣روش دوم این است که هزینه ها را بطور مساوی بین همه تقسیم کنیم. این روش زمانی بهتر جواب می دهد که همگی تقریبا به یک اندازه غذا خورده باشند. اما دوباره ممکن است همزمان احساسات متضادی را تجربه کنی،هنگامی که احساس خوب ناشی از مزه ژله را به یاد می آوری و در مقابل احساس بد یادآوری این که سوزان بیشتر از بقیه از غذای اصلی خورد ولی مبلغ یکسانی را پرداخت کرد.
3⃣آخرین روش این است که یک نفر هزینه همه را پرداخت کند و هربار این فرد عوض شود. اگر هربار تقریبا با گروه معینی برای شام بیرون میروی،این نگرش بهترین راه حل خواهد بود. اول این که خوردن یک وعده غذای مجانی احساس بخصوصی داردو این راه حل تعداد آدم هایی که این حس را دارند را،بیشینه می کند؛ با این که فرد پرداخت کننده هزینه ها در انتها بخاطر مبلغ زیادی که پرداخت کرده حس بدی را تجربه خواهد کرد ولی این حس بد، با تمام شادمانی آدم هایی که وعده غذای مجانی دریافت کرده اند،جبران می شود. در این شرایط در اقتصاد میگوییم که رفاه اجتماعی بالاتر است. بخاطر نزولی بودن حساسیت ما انسان ها ،هر چه مبلغ هزینه ها بالاتر برود،احساس بد فرد پرداخت کننده،کمتر از قبل خواهد شد. همانطور که می بینی راه حل سوم بهترین گزینه است. حتی اگر هربار با گروه معینی بیرون نروی راه حل سوم ارزشش را دارد، زیرا لذتی که در این روش نصیب افراد می شود خسارت مالی موقتی که به همراه دارد را،جبران می کند.
در مطالب بعدی با ما همراه باشید😉:
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from امیرمحمد تهمتن
🔴 از گپ و گفت های یک اقتصاددان رفتاری (دن آریلی) با مخاطبینش:
درباره خویشتنداری و تسلیم شدن
-منی:
دن عزیز،
هربار شب ها که تا دیر وقت بیدار می مانم، مچ خودم را میگیرم درحالیکه به یخچال حمله برده ام و رژیم هایم یکی پس از دیگری به هم می خورند. در طی روز موفق به کنترل وسوسه هایم می شوم، اما در شب خویشتنداری ام از کار می افتد. چه کار باید کنم؟
-دن:
چیزی که در موردش حرف می زنی، پدیده ای شناخته شده به اسم "تسلیم شدن" است. در طول روز ما با موارد کوچک وسوسه می شویم، و بهترین تلاشمان برای غلبه بر این امیال به کار می گیریم. خویشتنداری خود را حفظ می کنیم و بر وسوسه ها غلبه می کنیم تا بهینه تر کار کنیم، مسئولیت پذیرتر باشیم و خودمان را در هنگام تمایل به خرید، به عقب انداختن کارها و تماشای تازه ترین ویدئو گربه ها در یوتیوب کنترل کنیم.
اما توانایی سرکوب امیال مانند یک ماهیچه است: هر چه بیشتر از آن استفاده کنیم، خسته تر می شویم تا زمانی که در یک لحظه خاص که به نظر می رسد در شب بیفتد،ضعف بیش از حد قدرت اختیار ما مانع از کنترل امیالمان می شود. دلیل اینکه صنعت وسوسه-بارها، کازینو ها و امثالشان- غالبا در شب فعالیت می کنند، همین است: بعد از اینکه ما در طی روز در برابر تمام وسوسه ها مقاومت کردیم، تهی می شویم و آماده تسلیم شدن و این مراکز وسوسه گر منتظرند تا از تسلیم شدن ما کسب سود کنند. یک راه تسلیم نشدن نشان گرفته از داستان ادیسه و پریان دریایی است. در این داستان ادیسه به کشتی بان هایش می گوید که او را با طناب به پایه بادبان ببندند و تحت هیچ شرایطی طناب را باز نکنند تا زمانی که از پریان دریایی عبور کنند. با این روش ادیسه نمی توانست امیالش را عملی سازد و در آب به سمت نداهای اغوا کننده پریان دریایی شنا کند. معادل امروزی این روش؟ تمام غذاهای وسوسه کننده را بیرون از خانه ات بیرون نگه دار. می توانی امیدوار باشی که منی آینده بتواند در برابر وسوسه مقاومت کند؛ کیک شکلاتی بخرد و هر روز تکه بسیار کوچکی از آن را مصرف کنند. اما روش مطمئن تر این است که درک کنیم تسلیم شدن در برابر امیال برای ما چقدر آسان و تسلیم شدن در انتهای روز در برابر امیال مان چه قدر سهل تر است؛ و البته اینکه در ابتدای امر هیچ کیک شکلاتی ای در یخچال نگه داری نکنی.
در مطالب بعدی با ما همراه باشید 😊:
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
درباره خویشتنداری و تسلیم شدن
-منی:
دن عزیز،
هربار شب ها که تا دیر وقت بیدار می مانم، مچ خودم را میگیرم درحالیکه به یخچال حمله برده ام و رژیم هایم یکی پس از دیگری به هم می خورند. در طی روز موفق به کنترل وسوسه هایم می شوم، اما در شب خویشتنداری ام از کار می افتد. چه کار باید کنم؟
-دن:
چیزی که در موردش حرف می زنی، پدیده ای شناخته شده به اسم "تسلیم شدن" است. در طول روز ما با موارد کوچک وسوسه می شویم، و بهترین تلاشمان برای غلبه بر این امیال به کار می گیریم. خویشتنداری خود را حفظ می کنیم و بر وسوسه ها غلبه می کنیم تا بهینه تر کار کنیم، مسئولیت پذیرتر باشیم و خودمان را در هنگام تمایل به خرید، به عقب انداختن کارها و تماشای تازه ترین ویدئو گربه ها در یوتیوب کنترل کنیم.
اما توانایی سرکوب امیال مانند یک ماهیچه است: هر چه بیشتر از آن استفاده کنیم، خسته تر می شویم تا زمانی که در یک لحظه خاص که به نظر می رسد در شب بیفتد،ضعف بیش از حد قدرت اختیار ما مانع از کنترل امیالمان می شود. دلیل اینکه صنعت وسوسه-بارها، کازینو ها و امثالشان- غالبا در شب فعالیت می کنند، همین است: بعد از اینکه ما در طی روز در برابر تمام وسوسه ها مقاومت کردیم، تهی می شویم و آماده تسلیم شدن و این مراکز وسوسه گر منتظرند تا از تسلیم شدن ما کسب سود کنند. یک راه تسلیم نشدن نشان گرفته از داستان ادیسه و پریان دریایی است. در این داستان ادیسه به کشتی بان هایش می گوید که او را با طناب به پایه بادبان ببندند و تحت هیچ شرایطی طناب را باز نکنند تا زمانی که از پریان دریایی عبور کنند. با این روش ادیسه نمی توانست امیالش را عملی سازد و در آب به سمت نداهای اغوا کننده پریان دریایی شنا کند. معادل امروزی این روش؟ تمام غذاهای وسوسه کننده را بیرون از خانه ات بیرون نگه دار. می توانی امیدوار باشی که منی آینده بتواند در برابر وسوسه مقاومت کند؛ کیک شکلاتی بخرد و هر روز تکه بسیار کوچکی از آن را مصرف کنند. اما روش مطمئن تر این است که درک کنیم تسلیم شدن در برابر امیال برای ما چقدر آسان و تسلیم شدن در انتهای روز در برابر امیال مان چه قدر سهل تر است؛ و البته اینکه در ابتدای امر هیچ کیک شکلاتی ای در یخچال نگه داری نکنی.
در مطالب بعدی با ما همراه باشید 😊:
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✅تهکشیدگی خویشتن(تسلیم شدن):
توانایی مردم برای اتّخاذ تصمیمات خوب وابسته به منبع محدودی است که میتواند بخاطر تعدد تصمیمات یا خستگی به اتمام برسد.
✔️کانال رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
توانایی مردم برای اتّخاذ تصمیمات خوب وابسته به منبع محدودی است که میتواند بخاطر تعدد تصمیمات یا خستگی به اتمام برسد.
✔️کانال رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
✅قسمتی از کتاب «پشت پردهی ریاکاری» در مورد تهکشیدگی خویشتن:
{{چرا وقتی خستهایم سراغش میرویم؟
خودتان را در پایان روزی طولانی و طاقت فرسا تصور کنید. گیریم که خستهکنندهترین روز بوده: روز اسبابکشی. کاملا از رمق افتادهاید. حتا موهایتان هم احساس خستگی میکنند. اصلا حرف آشپزی را هم نزنید. حتا نای نگاهکردن به ماهیتابه و قابلمه را هم ندارید دیگر چه برسد به استفاده از آنها. امشب غذا را بیرون میخورید.
در یک قدمی منزل جدیدتان سه تا رستوران هست. یکی بیستروی کوچکی است با سالادها و ساندویچهای تازه. دیگری رستورانی چینی است؛ رایحهی چرب و شوری که از آن بیرون میزند آب از دهانتان راه میاندازد. همچنین پیتزافروشی دنجی هست که اهالی محل در آن برشهای پر پنیر به اندازهی دو برابر صورتشان را میبلعند. بدن خستهی خودتان را به کدامیکی میکشید؟ خوشتان میآید با کدام خوراک دلی از عزا در بیاورید؟ برای مقایسه، تصور کنید که اگر بعدازظهری را با آرامش به همراه کتابی دلنشین گذارنده بودید، چه چیزی را انتخاب میکردید؟
اگر متوجه قضیه نشدید، باید بگویم که در روزهای پر تنش، بسیاری از ما در مقابل وسوسه کوتاه میآییم و یکی از گزینههای ناسالمتر را انتخاب میکنیم. غذای بُردنی چینی و پیتزا عملا مترادفاند با روز اسبابکشی، و تصویری از زوجی جوان، جذاب، خسته، اما خوشحال را دوروبرشان پر از قوطی و کارتن است و دارند با دو چوب از توی جعبهای غذا در میآورند، به ذهن میآورد. و همگیمان روزهایی را به یاد داریم که دوستان دانشگاهی در مقابل کمککردن به اسبابکشی، پیتزا و نوشابه به ما پیشنهاد کردند.
این ارتباط رازآلود بین خستگی و مصرف هلههوله تنها زاییدهی خیال شما نیست. و به همین دلیل است که بسیاری از رژیمهای غذایی در اثر استرس شکسته میشوند و افراد بسیاری پس از بحران دوباره سیگارکشیدن را شروع میکنند.}}
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
{{چرا وقتی خستهایم سراغش میرویم؟
خودتان را در پایان روزی طولانی و طاقت فرسا تصور کنید. گیریم که خستهکنندهترین روز بوده: روز اسبابکشی. کاملا از رمق افتادهاید. حتا موهایتان هم احساس خستگی میکنند. اصلا حرف آشپزی را هم نزنید. حتا نای نگاهکردن به ماهیتابه و قابلمه را هم ندارید دیگر چه برسد به استفاده از آنها. امشب غذا را بیرون میخورید.
در یک قدمی منزل جدیدتان سه تا رستوران هست. یکی بیستروی کوچکی است با سالادها و ساندویچهای تازه. دیگری رستورانی چینی است؛ رایحهی چرب و شوری که از آن بیرون میزند آب از دهانتان راه میاندازد. همچنین پیتزافروشی دنجی هست که اهالی محل در آن برشهای پر پنیر به اندازهی دو برابر صورتشان را میبلعند. بدن خستهی خودتان را به کدامیکی میکشید؟ خوشتان میآید با کدام خوراک دلی از عزا در بیاورید؟ برای مقایسه، تصور کنید که اگر بعدازظهری را با آرامش به همراه کتابی دلنشین گذارنده بودید، چه چیزی را انتخاب میکردید؟
اگر متوجه قضیه نشدید، باید بگویم که در روزهای پر تنش، بسیاری از ما در مقابل وسوسه کوتاه میآییم و یکی از گزینههای ناسالمتر را انتخاب میکنیم. غذای بُردنی چینی و پیتزا عملا مترادفاند با روز اسبابکشی، و تصویری از زوجی جوان، جذاب، خسته، اما خوشحال را دوروبرشان پر از قوطی و کارتن است و دارند با دو چوب از توی جعبهای غذا در میآورند، به ذهن میآورد. و همگیمان روزهایی را به یاد داریم که دوستان دانشگاهی در مقابل کمککردن به اسبابکشی، پیتزا و نوشابه به ما پیشنهاد کردند.
این ارتباط رازآلود بین خستگی و مصرف هلههوله تنها زاییدهی خیال شما نیست. و به همین دلیل است که بسیاری از رژیمهای غذایی در اثر استرس شکسته میشوند و افراد بسیاری پس از بحران دوباره سیگارکشیدن را شروع میکنند.}}
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
Forwarded from عکس نگار
💡اقتصاد رفتاری💡
جلسه دوم اقتصاد رفتاری با نگرشی بر بازار 👊👊
با حضور
👤 دکتر نرگس درویش
▪️فارق التحصیل اقتصاد از دانشگاه لستر
▪️دکترای اقتصادرفتاری و تجربی
▪️نویسنده در👈Financial Tribune
⏰زمان : دوشنبه 16 اسفند 95 ساعت 15 الی 17
🏢مکان : کلاس 106 دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی
💡جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه کنید
https://evand.com/events/behaviour
جلسه دوم اقتصاد رفتاری با نگرشی بر بازار 👊👊
با حضور
👤 دکتر نرگس درویش
▪️فارق التحصیل اقتصاد از دانشگاه لستر
▪️دکترای اقتصادرفتاری و تجربی
▪️نویسنده در👈Financial Tribune
⏰زمان : دوشنبه 16 اسفند 95 ساعت 15 الی 17
🏢مکان : کلاس 106 دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی
💡جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه کنید
https://evand.com/events/behaviour
✅کارگاه رایگان آشنایی با مدلسازی مبتنی بر عامل.
||مدلسازی مناسب برای علوم شناختی و رفتاری|| امروز ساعت3،سالن3،دانشکده اقتصاد علامه،خ بهشتی
@BehavioralEconomicsAndFinance
||مدلسازی مناسب برای علوم شناختی و رفتاری|| امروز ساعت3،سالن3،دانشکده اقتصاد علامه،خ بهشتی
@BehavioralEconomicsAndFinance
🔴دو کارگاه فوق که برای دوشنبه ( امروز) ساعت 3 بعدازظهر است را از دست ندهید.
✅سوگیریهای رفتاری در سیاستگذاری های کلان!!
*مصطفی نصراصفهانی
چند روز پیش پرونده بودجه سال ٩٦ در مجلس بسته شد و تصميمات مهمي گرفته شد. تصميماتي كه در برخي از اونها شايد خود نمايندگان هم متوجه اثر و نتيجه مصوبات خودشون نباشن. در برخي ازين مصوبات، راي نمايندگان متاثر از framing effect بود و اگر حكم مربوطه به شكل ديگري نوشته و پيشنهاد ميشد به هيچ وجه مورد نظر و رای نمايندگان قرار نميگرفت.
يك نمونه از اين نوع مصوبات جزء ٢ بند و تبصره ٦ است كه در رابطه با قاعده توزيع درامدهاي شهرداري ها از عوارض ماليات بر ارزش افزوده است.
تا قبل از تصويب برنامه ششم عوارض حاصل از ماليات بر ارزش افزوده به صورت شهري توزيع ميشد. يعني عوارض در محدوده هر شهر به حساب شهرداري همان محل واريز ميشد. اين باعث ميشد شهرهای دارای فعاليت اقتصادی بيشتر با تراكم بنگاه های اقتصادی از درامد بیشتری برخوردار باشند درحالی كه شهری با فاصله چند كيلومتری آنطرف تر با همان مقياس جمعيت بخاطر اينكه كارخانه و بنگاه اقتصادی ندارد از درامد عوارض ارزش افزوده كمي برخوردار است. برای حل اين مشكل در برنامه ششم (ماده ٧) اين قاعده را تغيير دادند و توزيع اين منابع رو بصورت استاني كردند. يعني تمام عوارض بصورت استانی متمركز ميشود و بر حسب شاخص جمعيت بين شهرها توزيع ميشود. اين حكم بدون دردسر و براحتی در صحن تصويب شد. اما جالب اين است كه اين حكم در قانون بودجه سال ٩٦ با كمتر از يكي دو ماه فاصله زماني توسط همان نمايندگان با نيم خط حكم (٩ كلمه) تعليق شد.
در جزء ٢ بند و تبصره مذكور نوشته شده بود ماده ٣٩ قانون ماليات بر ارزش افزوده تنفيذ ميشود. معناي اين چند كلمه اين است كه تمام قواعد توزيع اين منابع كه چندين روز وقت كميسيون تلفيق و كلي انرژي از مجموع نمايندگان در صحن مجلس را گرفت براحتي معلق شد.
بنظر ميرسد اگر اين حكم را اينگونه مينوشتند كه "ماده ٧ قانون برنامه ششم در سال ٩٦ تعليق ميشود" به هيچ عنوان مورد تصويب قرار نميگرفت و اين يعني اثر قالب بندي در تصويب قانون.( از کانال "اقتصاد شهری"زیر نظر دوست خوبم دکتر یارمحمدی @urbaneconomics )
✅مورد فوق تنها یکی از موارد بروز خطاهای شناختی-ادراکی در تصميم سازیهای کلان است. توجه دارید که کوچکترین خطاها در سطح کلان میتواند منجر به آسیبهای جدی و شدید در اجتماع بشود.
البته تنها مشکل سیاستگذاران اشتباهات روانی نیست، مشکل بزرگتر، بیسوادی آنها نسبت به موضوعاتی است که در مورد آنها تصمیم گیری میکنند! مدتی پیش شاهد سخنرانی یکی از مسئولین سازمان برنامه در مجلس بودم. ایشان داشتند یکی از مطالب ابتدایی اقتصاد را برای نمایندگان آموزش میدادند تا آنها را اقناع کند که لایحه را تصویب کنند!!
یکی از کارکردهای آموزش و کسب مهارت همیشه یاددادن روشهای پیش گیری از خطاهای روانی بوده است؛ اگرچه شاید صراحتا گفته نشود. به عنوان مثال، یکی از اصول بودجه ریزی سرمایه ای در مباحث مالی، کنارگذاشتن «هزینه های برگشت ناپذیر» است. طبیعی است که کسی که مالی خوانده است اگر مباحث را خوب فهمیده باشد احتمالا خطاهای روانی مربوطه اش کاهش پیدا میکنند. بنابراین صرف تحصیل و تخصص در یک حوزه منجر به کاهش سوگیری های رفتاری خواهد شد و از آن طرف اگر کسی تخصص نداشته باشد نه تنها مباحث فنی را اشتباه میکند، بلکه خطاهای روانی بیشتری هم دارد.
الان تصور کنید که کسی که مثلا تحصیلاتش غیر مرتبط با اقتصاد بوده و احتمالا مدرکش را هم با پول توانسته بگیرد و بعد بواسطه وابستگی فامیلی وارد لیست امید و نتیجتا وارد مجلس شده میخواهد راجع به ماحصل جلسات و بررسیهای متعدد جمعی از متخصصین اقتصاد اظهار نظر کند!
من اساسا با این نوع رای گیری ها مخالفم! این نوع رای گیری من را یاد سریال شبهای برره می اندازد!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
*مصطفی نصراصفهانی
چند روز پیش پرونده بودجه سال ٩٦ در مجلس بسته شد و تصميمات مهمي گرفته شد. تصميماتي كه در برخي از اونها شايد خود نمايندگان هم متوجه اثر و نتيجه مصوبات خودشون نباشن. در برخي ازين مصوبات، راي نمايندگان متاثر از framing effect بود و اگر حكم مربوطه به شكل ديگري نوشته و پيشنهاد ميشد به هيچ وجه مورد نظر و رای نمايندگان قرار نميگرفت.
يك نمونه از اين نوع مصوبات جزء ٢ بند و تبصره ٦ است كه در رابطه با قاعده توزيع درامدهاي شهرداري ها از عوارض ماليات بر ارزش افزوده است.
تا قبل از تصويب برنامه ششم عوارض حاصل از ماليات بر ارزش افزوده به صورت شهري توزيع ميشد. يعني عوارض در محدوده هر شهر به حساب شهرداري همان محل واريز ميشد. اين باعث ميشد شهرهای دارای فعاليت اقتصادی بيشتر با تراكم بنگاه های اقتصادی از درامد بیشتری برخوردار باشند درحالی كه شهری با فاصله چند كيلومتری آنطرف تر با همان مقياس جمعيت بخاطر اينكه كارخانه و بنگاه اقتصادی ندارد از درامد عوارض ارزش افزوده كمي برخوردار است. برای حل اين مشكل در برنامه ششم (ماده ٧) اين قاعده را تغيير دادند و توزيع اين منابع رو بصورت استاني كردند. يعني تمام عوارض بصورت استانی متمركز ميشود و بر حسب شاخص جمعيت بين شهرها توزيع ميشود. اين حكم بدون دردسر و براحتی در صحن تصويب شد. اما جالب اين است كه اين حكم در قانون بودجه سال ٩٦ با كمتر از يكي دو ماه فاصله زماني توسط همان نمايندگان با نيم خط حكم (٩ كلمه) تعليق شد.
در جزء ٢ بند و تبصره مذكور نوشته شده بود ماده ٣٩ قانون ماليات بر ارزش افزوده تنفيذ ميشود. معناي اين چند كلمه اين است كه تمام قواعد توزيع اين منابع كه چندين روز وقت كميسيون تلفيق و كلي انرژي از مجموع نمايندگان در صحن مجلس را گرفت براحتي معلق شد.
بنظر ميرسد اگر اين حكم را اينگونه مينوشتند كه "ماده ٧ قانون برنامه ششم در سال ٩٦ تعليق ميشود" به هيچ عنوان مورد تصويب قرار نميگرفت و اين يعني اثر قالب بندي در تصويب قانون.( از کانال "اقتصاد شهری"زیر نظر دوست خوبم دکتر یارمحمدی @urbaneconomics )
✅مورد فوق تنها یکی از موارد بروز خطاهای شناختی-ادراکی در تصميم سازیهای کلان است. توجه دارید که کوچکترین خطاها در سطح کلان میتواند منجر به آسیبهای جدی و شدید در اجتماع بشود.
البته تنها مشکل سیاستگذاران اشتباهات روانی نیست، مشکل بزرگتر، بیسوادی آنها نسبت به موضوعاتی است که در مورد آنها تصمیم گیری میکنند! مدتی پیش شاهد سخنرانی یکی از مسئولین سازمان برنامه در مجلس بودم. ایشان داشتند یکی از مطالب ابتدایی اقتصاد را برای نمایندگان آموزش میدادند تا آنها را اقناع کند که لایحه را تصویب کنند!!
یکی از کارکردهای آموزش و کسب مهارت همیشه یاددادن روشهای پیش گیری از خطاهای روانی بوده است؛ اگرچه شاید صراحتا گفته نشود. به عنوان مثال، یکی از اصول بودجه ریزی سرمایه ای در مباحث مالی، کنارگذاشتن «هزینه های برگشت ناپذیر» است. طبیعی است که کسی که مالی خوانده است اگر مباحث را خوب فهمیده باشد احتمالا خطاهای روانی مربوطه اش کاهش پیدا میکنند. بنابراین صرف تحصیل و تخصص در یک حوزه منجر به کاهش سوگیری های رفتاری خواهد شد و از آن طرف اگر کسی تخصص نداشته باشد نه تنها مباحث فنی را اشتباه میکند، بلکه خطاهای روانی بیشتری هم دارد.
الان تصور کنید که کسی که مثلا تحصیلاتش غیر مرتبط با اقتصاد بوده و احتمالا مدرکش را هم با پول توانسته بگیرد و بعد بواسطه وابستگی فامیلی وارد لیست امید و نتیجتا وارد مجلس شده میخواهد راجع به ماحصل جلسات و بررسیهای متعدد جمعی از متخصصین اقتصاد اظهار نظر کند!
من اساسا با این نوع رای گیری ها مخالفم! این نوع رای گیری من را یاد سریال شبهای برره می اندازد!
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance