اقتصاد رفتاری
9.14K subscribers
542 photos
140 videos
34 files
623 links
کانال تلگرامی دکتر مصطفی نصراصفهانی|موسسه بینش‌های رفتاری
Download Telegram
⭕️◻️دو سال پیش در چنین روزی عزادار یک بزرگمرد عزیز شدیم....

راهش پر رهرو باد....

#مکتب_سلیمانی
✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️تاکسی خالی نفت و گاز

▫️در حالی زمزمه های تولید اقتصادی و باثبات انرژی همجوشی هسته‌ای در چین مطرح شده است که در ایران همچنان بحث‌ها حول انرژی‌های تجدیدپذیر و غیرتجدیدپذیر می‌چرخد.

▫️تولید انرژی از همجوشی هسته‌ای به مثابه یک منبع لایتناهی عرضه عمل خواهد کرد و این در قالب همان الگوی کلی است که پیش از این در اینجا ذکر آن رفت.

▫️نفت و گاز را باید تا سر حد توان استخراج کرد.

▫️وضعیت اقتصادی فروش نفت و گاز شبیه وضعیت تاکسی خالی است. یک تاکسی خالی مجبور است مسیرش را برود و هزینه استهلاک و بنزین و وقت و... را بپردازد، و حضور مسافر اضافی فقط درآمد او را افزایش می‌دهد. در این مسئله کامل‌گرایی هم نباید داشت. مثلا اینکه حتما فروش (و استفاده از) منابع نفت و گاز را #متوقف بر این بکنیم که خام‌فروشی صورت نگیرد و... یک کامل‌گرایی مخرب است که زیانش را اقتصاد ملی می‌بیند.


✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
انجمن علوم سیستمهای ایران
⭕️🔄سیر تحولات تفکر سیستمی در ایران و جهان سخنرانی پروفسور بیژن خرم، استاد مطرح بین المللی علوم سیستم‌ها، حول موضوع: «سیر تحولات تفکر سیستمی در ایران و جهان» 🔺زمان: دوشنبه 13 دیماه 1400، ساعت 10 الی 12. 🔺مکان: دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی…
⭕️◻️پروژه‌های ناتمام در بازطراحی سیستم‌ها!
✍🏼مصطفی نصراصفهانی

در جلسه هم‌اندیشی هفته گذشته در انجمن علوم سیستم‌های ایران نکات جالبی طرح شد. برای شخص بنده جذاب‌ترین قسمت، خاطره پروفسور خرم در مورد همکاری ایشان با شهیدان رجایی و باهنر در دوران پهلوی جهت بازطراحی سیستم آموزشی بود. (راستی اگر ایشان را نمی‌شناسید به ویکی‌پدیا مراجعه کنید)

متأسفانه برنامه تحول سیستم آموزش و پرورش در دوران پهلوی موفق نمی‌شود. با اینحال، بعد از انقلاب حضور شهیدان رجایی و باهنر در قدرت، همچنان کورسوی امیدی به اصلاح باقی می‌گذارد تا اینکه ایشان توسط سازمان مجاهدین ترور شدند. طبیعی است که بعد از شهیدان رجایی و باهنر، رویکرد سیستمی و سرمایه ارزشمندی مثل پروفسور خرم مورد غفلت واقع شود! در واقع هنوز هم متأسفانه تفکر و رویکرد سیستمی به عنوان یک چیز لاکچری و غیرضروری تلقی می‌شود!

در جریان انقلاب فرهنگی هم بنا بود اصلاحات جدی در سیستم آموزش عالی صورت پذیرد(تا معضلاتی مثل فارغ‌التحصیلان بدردنخور را نداشته باشیم)، اما باز عده‌ای انقلاب فرهنگی را محدود به تعبیه بعضی ظواهر دینی کرده و بعد از آن نیز سیستم دچار روزمرگی شد.

به طرز عجیبی، همواره اصلاح سیستم در ایران به تعویق افتاده است و باید متخصصان علوم سیستم‌ها برای این معضل اصلی هم چاره‌ای بیندیشند!

خوشبختانه هم ایشان از اعدام‌های اول انقلاب جان سالم به در بردند و هم اساسا تعداد متخصصین نظریه سیستم‌ها بیشتر شده و هم دسترسی‌ها به دانش برای عموم فراهم‌تر از اول انقلاب است. از اینجا به بعد هنر ما مردم است که از هیاهوی رسانه‌ای و آدرس‌های غلط دوری کرده، از روزمرگی‌ها فرار کرده و راه اصلاح سیستم‌ها را با جدیت پیگیری کنیم.

پ.ن.: کانال تلگرام انجمن علوم سیستم‌ها را در اینجا و صفحه اینستاگرام آن را در اینجا می‌توانید دنبال کنید.


✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️پتروشیمی خلیج فارس و انتصاب علی عسگری

پتروشیمی مذکور یک شرکت سهامی عام بورسی است. این یعنی مردم می‌توانند سرمایه‌گذاری غیرمستقیم داشته و درصدهای کوچکی از این شرکت را با خرید سهامش #مالک شوند!!

مالک شرکت باید بتواند در تعیین مدیر عامل آن، متناسب با درصد مالکیت نقش داشته باشد.

اصول #حاکمیت_شرکتی سازوکارهایی هستند که برای محافظت از این حق مسلم مالکین خرد طراحی شده‌اند. این سازوکارها و استانداردها هر روز در حال تکامل و بهبود هستند.

به عنوان مثال، 30 درصد پتروشیمی خلیج فارس به مردم عادی تعلق دارد. ولی آیا این 30 درصد مالکین خرد، نقشی در حکمرانی شرکت مذکور دارند و یا فقط نظاره‌گر هستند؟

قطعا اگر سهامدار خرد بداند که می‌تواند بر آنچه سرمایه‌گذاری کرده است حکمرانی کند و مانع مفاسد مدیران شده و منافع بهبود عملکرد شرکت منجر به سود شخصی‌اش خواهد شد اولا قیمت سهم افزایش پیدا خواهد کرد و ثانیا برای موفقیت شرکت در عرصه ملی و جهانی تمام تلاشش را خواهد کرد!

پ.ن.: از نظر من مهم نیست چه کسی مدیر باشد، مهم این است که چقدر تن به #شفافیت و کار کارشناسی بدهد!

✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️سوال این است:

اگر برنامه ی دیگری بود هم این حمایت صورت میگرفت؟ مثلا برنامه ای که از دکترعبدالملکی در آن بعنوان کارشناس دعوت نشده بود و تهیه کننده امکان "مذاکره شفاهی" نداشت هم میتوانست حمایت بگیرد؟

پ.ن.: بشخصه و بعنوان کسی که دغدغه اقتصاد ایران را دارم برنامه مذکور را یکی از برنامه های خوب سیما میدانم، اما حرفم این است که حکمرانی نباید از احساس شخصی و روابط فردی تا این حد متاثر شود!

✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نوسان‌گیران لاابالی(1)
✍🏼مصطفی نصراصفهانی


بازاریان قدیمی برای خودشان قواعدی داشتند و هنوز هم در جاهایی این قواعد تا حدود زیادی برقرار است. پایبندی به قواعد رفتاری خوش‌طراحی (Well designed) باعث شده است که هزینه مبادله (Transaction Cost) بشدت پائین بیاید. نموئه‌اش را می‌توان در بین طلاسازان معتبر دید که با یک تلفن معاملات میلیاردی انجام می‌دهند. تنها کاری که طرفین معامله می‌کنند این است که در سررسیدی (احتمالا حتی تاریخ‌گذشته‌!) یادداشت می‌کنند تا فراموش نکنند: فقط همین! نه فروشنده نگرانی خاصی از تحویل مبلغ دارد و نه خریدار نگران تحویل جنس است.
نه اینکه خریدار و فروشنده آدم‌های خیلی اخلاق‌مداری باشند، بلکه نفع اقتصادی ایشان در پایبندی به #قواعد_رفتاری پذیرفته‌شده است. وقتی که ما از #طراحی_سیستم صحبت می‌کنیم یا اقتصاددانان #نهادگرا از زیرساخت‌های نهادی صحبت می‌کنند از این جنس مباحث است.

برگردیم به موضوع لاابالی‌گری نوسان‌گیران درشت در بازار سهام...
یکی از پدیده هایی که در چند ماه گذشته در بازار سهام شاهد بوده‌ایم، نوسانگیران لاابالی است. به ندرت اتفاق می‌افتد که سهمی بدون مدیریت یک بازیگر قوی رشد زیادی بکند. بازیگر سهم از یک طرف باید مراقب باشد که قواعد اردرگذاری و هزار ظرافت را رعایت کند تا ناظر بازار مانع رشد سهم نشود. آخر سر هم ناظر (سازمان بورس) بدون هیچ توضیحی و صرفا با «ظن به دستکاری قیمت» نماد را مدت‌ها می‌بندد(نمونه‌هایش بسیارند). این وسط، سخت‌تر از همه، نوسانگیرانی هستند که با پول‌های درشت سوار سهم شده و بازی را طوری به هم می‌زنند که دیگر کسی هوس پروژه کردن سهم نکند! به عنوان مثال، وارد سهم شده، بعد از ده درصد مثبت ابتدا در صف خرید قسمت عمده سهمشان را فروخته و مابقی را هم با رنج منفی کشیدن طی همان روز و روزهای بعد به فروش می‌رسانند. از این طریق به طور متوسط روی هر برگه سهم چیزی بیش از 5 درصد در چند روز سود می‌گیرند و خوشحال هم هستند! اگر بتوانند این روش را تا آخر سال ادامه بدهند درصد سودی چندین برابر سود بانکی را می‌توانند کاسب شوند! یکی از علل این نوسان‌گیری وحشیانه را می‌توان در ناشناس بودن کدها جستجو کرد. شاید اگر هویت این افراد مشخص بود سنت‌هایی شبیه بازار طلافروشان شکل می‌گرفت. شناسایی افرادی که یک سهم خاص را خریداری می‌کنند از دو طریق سازمان بورس و یا خود شرکت قابل دسترسی است، اما دسترسی به هر دوی اینها برای یک معامله‌گر غیرقانونی است.

بازیگرانی موفق هستند که از طریق به فساد کشاندن کارکنان سازمان بورس و یا مدیران شرکت‌ها، به این اسامی دسترسی دارند. و البته خودِ چک کردن پیوسته سهامداران هم کار سختی است(شاید بتوان با کدنویسی کار را راحت و اتوماتیک کرد).

پیشنهاد من این است که اولا بازیگران به عنوان بخشی از اکوسیستم بازار به رسمیت شناخته شوند و ثانیا دسترسی عموم(یا دارندگان حداقل درصد مشخصی از کل سهام) به جزئیات معاملات بصورت زنده فراهم شود. #شفافیت اینجا هم راهگشا خواهد بود. یکی از الزامات به رسمیت شناختن بازیگران به این معنا هست که «ظن دستکاری» باعث بسته شدن نمادها نشود، بلکه زیر پا گذاشتن بعضی قواعد جرم‌انگاری شده و آن هم شخص متخلف مجازات شود، نه اینکه کلیت نماد و کل سهامداران تنبیه شوند! این چه وضعی است که وقتی مدیران تخلف می‌کنند(مثل #آکنتور)، سهامدار و بخصوص سهامدار خرد باید مجازات شود، بازیگر تخلف می‌کند، باز باید سهامدار مجازات شود و کلا هرچه کاسه-کوزه هست سر سهامدار بیچاره شکسته شود!

قسمت بعد: اینجا.

✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نوسان‌گیران لاابالی(2)
✍🏼مصطفی نصراصفهانی

قسمت قبل: اینجا.

بپذیریم که هیچ سهمی بدون اراده بازیگر بالا نمی‌رود! بدون یک هماهنگ کننده، ممکن است سهمی واقعا ارزنده باشد ولی مدتها زیر ارزش ذاتی معامله شود؛ حتی اگر همه بدانند که سهم مذکور ارزنده است. این همان چیزی است که تحت عنوان #تله_اجتماعی در مدلسازی سیستم‌های پیچیده از آن یاد می‌کنیم و در علم اقتصاد بخش عمومی هم تحت عنوان #شکست_هماهنگی بحث می‌شود. اراده بازیگر هم گاهی بصورت ورود پول به سهم محقق می‌شود، گاهی با کار رسانه‌ای و جلب توجه عموم به ارزندگی سهم، گاهی با ورود به هیئت مدیره و اصلاح عملکرد مدیریتی سهم و نتیجتا بهبود جریان‌های نقدی آتی. گاهی هم ممکن است بازیگر سهم برای کاهش فساد احتمالی در شرکت و نتیجتا احقاق حقوق سهامدار به عنوان مالک شرکت اقدام بکند. اینکه ادعا می‌کنم هیچ سهمی بدون اراده بازیگر(ان) رشد نمی‌کند یعنی حتی وقتی به ظاهر بازیگری هم در کار نیست، عده‌ای نقش‌های او را بازی می‌کنند!

در چند ماه گذشته که دولت جدید روی کار آمده است سهم‌های زیادی هستند که هم ریزش سنگین داشته‌اند، هم عمده تحلیل‌گران بنیادی به ارزنده بودن آن‌ها اذعان دارند و هم کسانی حاضرند برای رشد آن‌ها پول‌های خیلی درشت وسط بگذارند، اما دو دلیل عمده مانع می‌شود: 1- ممانعت نهاد ناظر (مثلا همین الان حفارس به همین خاطر بسته است) و 2- نوسان‌گیران لاابالی. این روزها بازیگر اگر بتواند از دست مورد دوم جان سالم به در ببرد از «ظن» نهاد ناظر نمی‌تواند جان سالم به در ببرد و برای همین است که گفته می‌شود دولت «نمی‌خواهد» بورس رشد کند!


✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️بررسی بازدهی نماد سال ۱۴۰۰

از زمانی که حفارس را بعنوان نماد سال در این کانال معرفی کردیم نوسان زیادی کرد.

الان ولی در سود بالای ۲۰ درصد هستیم. همچنان توصیه به نگهداری بلندمدت است.

با توجه به چشم انداز توافق، که از نظر من حتمی است، نرخ ارز روندی نزولی، یا نهایتا خنثی، خواهد داشت. این یعنی بازدهی املاک و طلا و رمز ارز و بسیاری دیگر از رقبای بازار سهام چندان مثبت نخواهد بود.

سود سپرده بانکی هم هر لحظه در معرض خطر کاهش نرخ و وضع مالیات جدید است. حتی اگر کاهش هم پیدا نکند و مالیاتی هم وضع نشود باز بازدهی بازار سهام، بخصوص در سهمهایی مشخص، بیشتر خواهد بود.



✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
وقتی تجارب سیصد ساله جهانی در مدیریت #تعارض_منافع و #حاکمیت_شرکتی به مسخره گرفته میشود آنوقت بیت المال به تاراج میرود و هیچ کس هم در نگاه اول نمیفهمد چطور این منابع از بین رفتند!

#فساد
#شفافیت

✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️داستان استااااد و شازده، قسمت نهم
✍️محمد مشاری

(◀️لینک قسمت قبل: اینجا)

مدیر مالی شرکت بود.
چرا نیومدی امروز؟
کاری پیش اومد،بی زحمت برام مرخصی رد کنید.
باشه، راستی 500 میلیون تومن حد اعتباری استفاده نشده داریم.به کی میخوای اختصاص بدی؟
هنوز معلوم نیست،خبرت میکنم.

تو راه برگشت توی اتوبوس کنار پنجره نشسته بودم که یه آقای مسنی نشست کنارم. از اونایی که دنبال یه جفت گوش بیکار میگردن تا کلی براش حرف بزنن.
زیر بغلش یه روزنامه بود و هی عصاشو محکم می کوبید زمین و با لهجه ترکی می گفت:
بی شرف ها..

اونقدر تکرار کرد تا ازش پرسیدم :
چی شده پدر جان؟
خبر نداری؟
چی رو؟
جنگ افغانستان رو؟

رنگ از رخم پرید. در حالی که صدام می‌لرزید گفتم:
خبر دارم، مگه چی شده؟
این طالبان بی شرف حمله کرده به یه مکتب خونه دخترونه،و لاله گوش دخترهایی رو که اونجا بودن رو بریده،بعضی از این طفل معصوم ها رو نوک دماغشون رو بریده،...
نه پدر جان کی گفته؟
باور نمیکنی؟روزنامه رو کوبند توی سینم!

روزنامه رو باز کردم، باورم نمیشد، عکس‌ها رو که دیدم ،حالت تهوع بهم دست داد. سرمو از شیشه اتوبوس کردم بیرون.
از اتوبوس که پیاده شدم، زنگ زدم به مدیر مالی شرکت و بهش گفتم که اعتبار رو به چه کدی اختصاص بده. فردا صبح کل اعتبار رو سهم خریدم.
دو سه روزی گذشت، نمودار سهم با زاویه 45 درجه در حال رشد بود.
قیمت نزدیک‌های 900 تومن شده بود. مدیر سفارشات شرکت زنگ زد و گفت:
دستورات خرید و فروش استاد امضاء نداره، شاید بازرس‌های سازمان گیر بدن.
بهش قول دادم که به استاد زنگ میزنم و ازش می‌خوام بیاد و فرم‌ها رو امضاء کنه.

بعد از ظهر زنگ زدم به استاد و موضوع رو بهش گفتم. گفت:
باشه فردا میام شرکت.

فردا که نیومد هیچ، یک هفته‌ای گذشت که مدیرعامل منو توی دفترش خواست.
در حالی که لبخند میزد گفت:
خبر داری چی شده؟
نه

یه کاغذ داد دستم:
باور نمی‌شد، استاد رفته بود بازرسی سازمان از دست ما شکایت کرده بود، بخاطر فروش بدون سفارش(حقوقی‌ها بهش میگن فروش مال غیر) بازرسی سازمان هم شکایت استاد رو فرستاده بود کمیته سازش کانون کارگزاران. جلسه رسیدگی هفته دیگه بود.
مدیر عامل گفت: بچه‌های پذیرش میگن که دستورات خرید و فروشش امضا ء نداره، با این حساب محکوم می‌شیم. سهمی رو فروختی از اون وقت تا حالا کلی اومده بالا. چکار کنیم؟

یه نفس عمیق کشیدم و گفتم :
خودم کردم که لعنت بر خودم باد. خودم درستش می‌کنم.
روز موعود به همراه مدیر عامل رفتیم کمیته سازش، از استاد خبری نبود، وکیلش اومده بود: خانم وکیل.

جلسه شروع شد. مدیر کمیته سازش از وکیل خواست طرح موضوع کنه. خانم وکیل گفت:
این شرکت بدون اجازه سهام موکل بنده رو فروخته و با این کار باعث ضرر و زیان موکل بنده شده.
مدیر کمیته رو به مدیر عامل شرکت کرد و گفت: چه توضیحی دارید؟

جای مدیر عامل جواب دادم:
ما با دستور شفاهی فروختیم و الان سندی نداریم. هر مقدار خسارت به موکل ایشون شده من پرداخت می‌کنم.

دسته چک رو از جیب بغل کتم درآوردم و محکم کوبندم روی میز.
خانم وکیل گفت:
نزدیک 10 میلیون تومن.

رو به خانم وکیل کردم و گفتم:
دو تا راه پیشنهاد میکنم.
1) الان 10 میلیون پرداخت می‌کنم و پرونده مختومه میشه. 2)یه سهمی معرفی می‌کنم و اینجا صورت جلسه می‌کنم که طی یکسال 20 میلیون سود کنید اگر اینطوری نشد من پایان سال 20 میلیون به شما می‌دم.

خانم وکیل یه ذره فکر کرد و گفت:
باید با موکلم صبحت کنم.
از اتاق بیرون رفت و پس از چند دقیقه برگشت، و با اعتماد به نفس گفت:
با همسرم صحبت کردم...
من ،مدیر عامل و ریس کمیته سازش یه دفعه با هم گفتیم:
با همسرت!!!!
خانم وکیل مثل لبو سرخ شد. به من و من افتاد.
ببخشید با موکلم. ایشون پیشنهاد دوم رو قبول کردند.

◀️ادامه دارد...(لینک قسمت بعد: اینجا)

✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️داستان استااااد و شازده، قسمت دهم
✍️محمد مشاری

(◀️لینک قسمت قبل: اینجا)

ببخشید با موکلم. ایشون پیشنهاد دوم رو قبول کردند.

نا خواسته بند رو آب داده بود، با خانم وکیل یه صورت جلسه نوشتیم و همگی امضاء کردیم، قرار شد استاد فردا بیاد شرکت و دستورات خرید و فروش قبلی رو امضاء کنه.

صبح اول وقت استاد اومد، انگار نه انگار دیروز چه اتفاقی افتاده.

دستورات خرید و فروش رو امضاء کرد و با اعتماد به نفس گفت :
خوب حالا چی میخری برام؟
اونو دیگه خودم میدونم. خدانگهدار.

با سرخوردگی از جاش بلند شد و رفت . 10 میلیون براش از همون سهم خریدم.

شب پیامک داد:
دوباره که همون رو خریدی؟

جوابشو ندادم.

امتحانات آخر ترم شروع شد، رفتم سر جلسه امتحان سرمایه گذاری پیشرفته فقط اسمم رو نوشتم و به هیچکدوم از سوالات جواب ندادم.
تو صفحه اول با خط درشت نوشتم،120% بازدهی در یکسال.

برگه حضور در جلسه امتحان رو امضاء کردم و از جلسه زدم بیرون. تو راهرو با استاد رخ به رخ شدم. با تعجب گفت:
چه زود بلند شدی؟
من هر روز دارم امتحان سرمایه گذاری می‌دم.

زد زیر خنده و در حالی که داشت دور می‌شد گفت:
قبول دارم، قبولت دارم.

جواب امتحانات اومد. سرمایه گذاری پیشرفته :20.

دو سال با سهم موندیم و سود دو تا مجمع رو گرفتیم. شرکت بر خلاف سنوات قبل، کل سود رو توی مجمع تقسیم کرد، طبق تئوری "علامت دهی" این یه نشونه خوب بود؛ گزارش به گزارش وجه نقد منعکس شده در ترازنامه شرکت در حال افزایش بود. قیمت سهم به بیش از 2000 تومن رسیده بود.

انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شد، یکی از کاندیداها رسما اعلام کرده بود که بورس قمارخونه است و من جلوی این قمار بازی رو می‌گیرم.

خیلی‌ها داشتن نقد می‌شدن و این یک جور فکر کردن همیشه به ضرر بازار بوده، وقتی همه فکر می‌کنن وقته فروشه یا همه فکر می‌کنن زمانه خریده. وقتی همه یه جور فکر می‌کنن یعنی هیچکس اصلا فکر نکرده!!!
قیمت‌ها هر روز در حال افت بود، استاد چند بار زنگ زد. جوابش رو ندادم. پیامک داد:
می‌دونم از دستم ناراحتی ولی همش تقصیر وکیلم(همسرم)بود ،اون بهم این کارو یاد داد.

بیشتر حرصم در آومد، اصلا مسولیت‌پذیر نبود.

فردا دوباره پیامک داد:
این سهم همه پس انداز زندگی منه، چکار کنم؟ بفروشم؟ تو می‌فروشی؟
شازده من فروشنده نیستم تو خودت میدونی، اگر خواستی بیا دستور فروشت رو امضاء کن .

از این که با عنوان «شازده» خطابش کرده بودم، کلی کیف کردم! تلافی کردن، حس باختن رو از آدم می‌گیره و این تنها نکته مثبت تلافی کردنه!!!
فردا صبح اول وقت اومد، اصلا تحویلش نگرفتم، مثل بچه مدرسه‌ای‌ها کز کرد توی صندلی و در حالی که سرش پایین بود گفت :فقط 2 تا سوال دارم بهم جواب بدی می‌رم.
بپرس!!
احتمال ریس جمهور شدن این آقایی که بورس رو قمار خونه می‌دونه هر چند ضعیف وجود داره؟
بله وجود داره.
چرا سهم رو نمی فروشیم؟ اگر این آقا ریس جمهور شد! خوب میایم پایین شو میخریم. اگر نشد چند درصد بالاترشو میخریم. در عوض ریسک نکردیم. چرا تو با بالا فروختن و پایین جایگزین کردن اینقدر مخالفی؟؟؟
تجربه بالاتر از علمه. شاید بشه بالا فروختن و پایین خریدن رو یه روش علمی قلمداد کرد ولی من تا حالا کسی رو ندیدم با این روش توانگر شده باشه، اما افراد زیادی با نگهداری بلند مدت سهم به ثروت‌های افسانه‌ای رسیدند.

معلوم بود قانع نشده، گفتم :
فرض کن3 تا سهم A,B,C هست،
خوب خوب
شما قبلا سهامدار سهم A بودید و یه سود قابل توجه روی این سهم کردید. همچنین سهامدار شرکت B بودید و یه زیان قابل توجه روی این سهم داشتیداما سهم C رو اصلا نداشتید. باز فرض کن که اطلاعات جدید و یکسانی از سهام A,B,C در اختیار شماست و شما تنها برای تحلیل یکی از این سه سهم زمان دارید!! کدوم سهم رو برای تحلیل انتخاب می‌کنید؟؟
چشماش گرد شد ،آخه اون فقط عادت داشت سوال بپرسه! عادت به جواب دادن نداشت. حالا تو موقعیتی گیر کرده بود که باید جواب می‌داد.


◀️ادامه دارد...(لینک قسمت بعد: اینجا)

✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️خصوصی سازی یا غارت بیت المال؟
مصطفی نصراصفهانی

وزیر صمت امروز در مجلس قول دادند که سهام دولت در خودروسازها به بخش خصوصی واگذار خواهد شد.

تجربه خصوصی سازیهای گذشته چنین بوده است:

1⃣ دارایی بیت المال با قیمتی بسیار کمتر از آنچه می ارزد فروخته شده.

2⃣ فروش قسطی بوده.

3⃣ قسط اول با وام و اقساط بعدی با فروش قسمتی از همان دارایی خریداری شده، تامین مالی شده است.

مثلا فرض کنید شرکتی که خصوصی سازی شده است ۱۰۰۰ میلیارد بیارزد. دولت آن را بقیمت ۱۰۰ میلیارد به یک آقا زاده میفروشد: ۳۰ میلیارد نقدی و مابقی اقساط.

آقا زاده با یک امضای طلایی از بانک ۳۰ میلیارد وام میگیرد و قسمت نقد را پرداخت میکند. مابقی اقساط را هم با فروش زمینها و ساختمانهای شرکت خرد خرد تسویه میکند.
الان آقا زاده صاحب ثروتی ۹۰۰ میلیاردی است! (اگر تورم را هم لحاظ کنیم علی القاعده بیشتر)

البته این وسط احتمالا وامش را هم بازپرداخت نمیکند و بانک با اضافه برداشت از بانک مرکزی (و نتیجتا خلق تورم)جبران میکند!!

به این طریق، آقازاده از کانالهای مختلفی(از جمله خلق تورم) به مردم بیچاره تجاوز میکند.

این آقا زاده دور از چشم شما نیست! پسر یا داماد یا باجناق یا بستگان و آشنایان یکی از افراد به ظاهر موجه نظام است!

⭕️⭕️تجویز: حال چه باید کرد؟

واقعیت این است که دیر یا زود دولت باید از شر این بنگاهها خلاص شود. دولت نه تاجر خوبی است و نه مدیری خوب.

اهداف خصوصی سازی هرچه باشد، در برابر حفظ ارزش بیت المال در درجه دوم هستند. مثلا اینکه کارکنان یک شرکت دولتی بیکار نشوند در درجه چندم اهمیت است. استدلالم هم این است که با کسری از پولی که آقازاده فوق الذکر می دزدد میتوان کارکنان شرکت دولتی را تا آخر عمر بیمه بیکاری داد!

دولت میتواند همان کاری که آقازاده فوق الذکر بعد از خصوصی سازی خواهد کرد را خودش بکند!

مثلا شرکتهایی که سهامی عام هستند دارایی هایشان در یک مزایده کاملا شفاف به فروش رسیده و بصورت سود توزیعی بین سهامداران توزیع شود.

طبیعتا رقابت برای بدست آوردن آن سود توزیعی باعث افزایش قیمت سهم شده و دولت میتواند سهمش را با قیمت بالا بفروش برساند.

از این طریق، هم بازار سهام رشد خواهد کرد و هم احتیاجی به فروش سهام به قیمت مفت نخواهد بود. طبعا کسانی که میخواهند سهام شرکتهای دولتی را بزخری کنند تمام تلاششان این است که قیمت پائینتر هم بیاید، اما با این روش دیگر نمیتوانند راحت قیمت را پائین بیاورند.(شاید بتوان اردرهای مشکوکی که در بازار سهام جهت کاهش قیمت میبینیم را به همین داستان نسبت داد. این بازیگران بسیار هم صبورند و چشم اندازی مثلا ده ساله درنظر دارند)


✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍1
⭕️◻️کاش اندازه ترامپ میفهمیدند!

زمانی ترامپ جهت حمایت از صنایع داخلی آمریکا تعرفه های سنگین برای محصولات مشابه چینی وضع کرده بود.

اما در ایران، آن هم در شرایط تحریمی از یک طرف نرخ خوراک را بقیمت اروپا(که شامل هزینه انتقال تا اروپا میشود) تعیین میکنند و از طرف دیگر بر صادرات مالیات میبندند!

این خود-تحریمی در کشوری که مزیت نسبی اش در نفت و گاز است با هیچ عقلی جور در نمی آید. آن هم نفت و گازی که در آینده بسیار بی ارزش خواهند شد( اینجا و اینجا در موردش قبلا نوشته ام).

⭕️⭕️تجویز: حال چه کنیم؟
دولت باید به بخش خصوصی(اعم از ایرانی یا خارجی) اجازه استخراج نفت و گاز را بدهد. در شرایط رقابتی قیمت خوراک شرکتها قطعا و قطعا ارزانتر از آنچه دولت تحمیل میکند خواهد بود.

حتی ممکن است چند شرکت بزرگ خوراک خودشان را خودشان تولید کنند.

✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍1
⭕️◻️دانلود رایگان کتاب مالی رفتاری لیگ ستارگان بورس


کتاب مالی رفتاری لیگ ستارگان بورس تلاشی بود جهت بررسی شدت و استعداد بروز سوگیری‌های رفتاری بین معامله‌گران ایرانی و همچنین بررسی رابطه این سوگیری‌ها با عملکرد ایشان.

در پژوهش مذکور، 21 سوگیری و همبستگی آن‌ها با عملکرد و ویژگی‌های افراد(اعم از جنسیبت، رشته تحصیلی و...) مورد توجه قرار گرفتند.

این پژوهش روی شرکت‌کنندگان دور اول مسابقات مذکور انجام گرفت و نوشتن کتاب مالی رفتاری لیگ ستارگان بورس بیش از 5 ماه وقت بنده و سایر همکاران را گرفت. امیدوارم از خواندن آن لذت برده و به ما بازخورد بدهید.

لینک دانلود کتاب: اینجا.
لینک صفحه اینستاگرام: اینجا.

مصطفی نصراصفهانی



✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍3
اقتصاد رفتاری pinned «⭕️◻️دانلود رایگان کتاب مالی رفتاری لیگ ستارگان بورس کتاب مالی رفتاری لیگ ستارگان بورس تلاشی بود جهت بررسی شدت و استعداد بروز سوگیری‌های رفتاری بین معامله‌گران ایرانی و همچنین بررسی رابطه این سوگیری‌ها با عملکرد ایشان. در پژوهش مذکور، 21 سوگیری و همبستگی…»
حفارس از زمان معرفی تا الان از ۴۱۶ تومان به ۵۷۱ تومان رسیده است. یعنی بازدهی بالای ۳۷ درصد.
⭕️◻️اقتصاد غیر نفتی و اثبات فرمولها در جلسات کنکور!
مصطفی نصراصفهانی

اصرار بعضی از سیاستمداران بر اقتصاد غیر نفتی به قیمت از دست دادن فرصتهای نفتی من را یاد تعصبی که در کنکورهای مختلف داشتم می اندازد.

یک چیزی را از بچگی در ذهن ما کرده بودند که حفظ کردن اشتباه هست. من هم بچه حرف گوش کنی بودم و علیرغم اینکه حافظه فوق العاده ای داشتم، عمدا آن را سرکوب میکردم. کارم به نوعی وسواس کشیده شده بود و حاضر نبودم حتی فرمولها را حفظ کنم. در تمامی آزمونهایی که در دوران دانشجویی میدادم فرمولها را اول اثبات میکردم و بعد استفاده میکردم! یعنی عمدا به خودم اجازه نمیدادم که فرمول نهایی را حفظ شوم!

این باعث شده بود همیشه وقت کم می آوردم و نتیجتا مثلا بجای رتبه اول کنکور دکتری، رتبه ۱۹ شدم. (البته دام هزینه ریخته شده هم بشکل اصرار به اتمام مسئله ای نیمه کاره هم در این کمبود وقت اثرگذار بود)

اگرچه هر چیز منفی جنبه مثبتی هم دارد، اما هر چیز مثبتی هم اقتصادی نیست!

برای آنکه یک چیز، مثبت اقتصادی هم باشد، باید "مثبت ترین" باشد. یعنی در راستای هدفی که تعریف کرده ایم "بیشترین" اثر مثبت را داشته باشد. این مستقیما از بحث هزینه-فرصت منتج میشود.

غفلت از ظرفیت تولید نفت و گاز در شرایطی که اولا همسایگان در حال تخلیه میادین مشترک هستند و ثانیا در آینده ارزش آن به صفر نزدیک خواهد شد و ثالثا نیاز به سرمایه گذاری و جبران استهلاک چنددهه گذشته اقتصاد بیش از هر زمان دیگری است غفلت بزرگی است و به احتمال زیاد ریشه در هوش اقتصادی سیاستگذار ندارد!


✔️موسسه بینشهای رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
👍1
⭕️◻️اتاق و پنجره ایمز(Ames)


یکی از انواع خطاهای دید جالب، که در واقع خطای ذهن ماست، به اتاق ایمز یا پنجره ایمز شهرت دارد.


وقتی در موارد فیزیکی و ملموس ذهن ما دچار خطا می‌شود در مورد مسائل انتزاعی و غیرملموس چقدر احتمال خطا وجود دارد؟


✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFInance
⭕️◻️اتاق ایمز چیست؟

اتاق ایمز (Ames Room) یکی از مشهورترین نمونه‌های خطای ذهنی (خطای دید) است. این اتاق را یک متخصص چشم آمریکایی به نام آلبرت ایمز در سال ۱۹۳۴ اختراع کرد. دیوارها، سقف و کف اتاق ایمز در زاویه‌های گوناگونی به طرف یکدیگر متمایل شده‌اند که هرکدام از زاویه‌ها خیلی بزرگتر یا خیلی کوچکتر از ۹۰ درجه هستند.

فرد ناظر از روزنه کوچکی به اتاق نگاه می‌کند. یکی از افراد در یک گوشه از اتاق در مقایسه با فردی که در گوشهٔ دیگر اتاق است، بسیار کوچکتر به نظر می‌رسد؛ حال آنکه هر دو فرد قد یکسانی دارند. با اینکه این اتاق برای کسی که از روزنه به آن نگاه می‌کند مانند اتاقی مستطیلی شکل و معمولی به نظر می‌آید، اما شکل آن در واقع به گونه ایست که فاصله یک گوشه آن از ما دو برابر فاصله گوشه دیگر آن از ماست. از این رو فردی که کوچکتر دیده می‌شود در واقع بسیار دور تر از فردی است که بزرگتر دیده می‌شود. ما چون بر این باوریم که به اتاق معمولی نگاه می‌کنیم درصدد تصحیح تفاوت فاصله بر نمی‌آییم و می‌پنداریم که هر دو در فاصله‌ای یکسان از ما قرار دارند. در واقع فرض معمولی بودن اتاق، مزاحم اصل تغییر ناپذیری اندازه-فاصله می‌شود و در نتیجه ثبات اندازه از بین می‌رود. (منبع: ویکی پدیا)

به طور مشابه با اتاق ایمز، پنجره ایمز(Ames Window) هست. این پنجره هم در واقع یک پنجره است که بجای مستطیل بودن، ذوزنقه‌ای شکل است. ذهن ما پیش‌فرضی که دارد این است که این شکل مستطیل است. در مورد خطای ایمز بعدا مطالب بیشتری منتشر خواهیم کرد.

✔️موسسه بینش‌های رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance